🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
♦️شریعتی و مرور دو خاطره از دوست گرامیام دکتر حسن محدثی.
✍رحیم محمدی
۸ آذر ۱۴۰۳
یک سالهایی بود که نمیشد کتاب نخوانی، یعنی کسی که سواد خواندن داشت، اما کتاب نمیخواند آدم حسابی شمرده نمیشد. کودکان و نوجوانان و جوانان این دوره، خواندن و مطالعه را از خواندن آثار صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی و عبدالکریم بیآزار شیرازی و علی شریعتی و جلال آلاحمد و احسان طبری و مرتضی مطهری و جبران خلیل جبران و علی حجتی کرمانی و اقبال لاهوری و کسانی از همین قماش نویسندهها شروع میکردند، یعنی خانواده و مسجد و مدرسه اینها را به نسل نوخاسته حُقنه میکردند. من خودم متعلق به همین نسل هستم، (کودکِ کتابخوان دههی ۵۰) و خواندن را با کتابهای این دست نویسندگان شروع کردم. همینطور تابستانها در کلاس قرآن آخوندِ مسجد شرکت کردم.
بچههای نسل من اندکی که بزرگتر شدیم به طور اتوماتیک به دو گرایش اعتقادی و سیاسی موجود در جامعه تقسیم شدیم:
آنهایی که خانوادهیشان مقداری پیشرو و مدرن بودند همه سوسیالیست شدند و طرفدار یا عضو گروههای چپ از مجاهدین خلق تا حزب توده و دیگر انشعابات چپ.
آنهایی که خانوادههایشان مقداری سنتیتر و مذهبیتر بودند طرفدار روحانیت و آیتالله خمینی شدند، من خودم از همین دسته شدم.
یادم هست وقتی حسن محدثی را شاید اولین بار بود که دیدم، در نوارخانه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود در سالهای ۱۳۷۰ یا ۷۱ . فکر میکنم این نوارخانهی کاستی را حسن محدثی و دوستان همفکرش تازه ایجاد کرده بودند و اکثرش هم سخنرانیهای حسينيه ارشاد شریعتی بودند. اولین تصویری که آن زمان از محدثی در ذهنم مانده کتاب ضخیمی از علی شریعتی در دستش بود. من آن موقع دانشجوی سال سوم یا چهارم علوم اجتماعی گرایش پژوهشگری اجتماعی بودم و آن سالها من دیگر خواندن شریعتی و امثال او را کنار گذاشته بودم و تقریباً نوعی تردید و گذار در من آغاز شده بود. من وقتی کتاب شریعتی را در دست محدثی دیدم لرزشی ناخودآگاه در ذهنم پیدا شد، معنایش را نفهمیدم اما لرزیدم مثل آنهایی که تب و لرز میگیرند.
بعد از آن نیز یکسالی شاید ۱۳۹۶ یا ۹۷ در یک سمیناری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی من نقدی در مورد علی شریعتی مطرح کردم، ولی دکتر محدثی را که در جمع حضور داشتند، خوش نیامد و میکروفون را گرفت و حرف مرا حسابی نواخت.
من وقتی این یادداشت اخیر حسن محدثی در مورد شریعتی را خواندم، (https://t.iss.one/RahimMohamadi/2061) ناخودآگاه حس این خاطرات مرا گرفت و با خود گفتم گویا محدثی هم تردید و گذار را به منزل آخر رسانده است.
#شریعتی
#حسن_محدثی
#رحیم_محمدی
تلگرام جامعه ایرانی:
https://t.iss.one/RahimMohamadi
واتساپ جامعه ایرانی:
https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi
@NewHasanMohaddesi
♦️شریعتی و مرور دو خاطره از دوست گرامیام دکتر حسن محدثی.
✍رحیم محمدی
۸ آذر ۱۴۰۳
یک سالهایی بود که نمیشد کتاب نخوانی، یعنی کسی که سواد خواندن داشت، اما کتاب نمیخواند آدم حسابی شمرده نمیشد. کودکان و نوجوانان و جوانان این دوره، خواندن و مطالعه را از خواندن آثار صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی و عبدالکریم بیآزار شیرازی و علی شریعتی و جلال آلاحمد و احسان طبری و مرتضی مطهری و جبران خلیل جبران و علی حجتی کرمانی و اقبال لاهوری و کسانی از همین قماش نویسندهها شروع میکردند، یعنی خانواده و مسجد و مدرسه اینها را به نسل نوخاسته حُقنه میکردند. من خودم متعلق به همین نسل هستم، (کودکِ کتابخوان دههی ۵۰) و خواندن را با کتابهای این دست نویسندگان شروع کردم. همینطور تابستانها در کلاس قرآن آخوندِ مسجد شرکت کردم.
بچههای نسل من اندکی که بزرگتر شدیم به طور اتوماتیک به دو گرایش اعتقادی و سیاسی موجود در جامعه تقسیم شدیم:
آنهایی که خانوادهیشان مقداری پیشرو و مدرن بودند همه سوسیالیست شدند و طرفدار یا عضو گروههای چپ از مجاهدین خلق تا حزب توده و دیگر انشعابات چپ.
آنهایی که خانوادههایشان مقداری سنتیتر و مذهبیتر بودند طرفدار روحانیت و آیتالله خمینی شدند، من خودم از همین دسته شدم.
یادم هست وقتی حسن محدثی را شاید اولین بار بود که دیدم، در نوارخانه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود در سالهای ۱۳۷۰ یا ۷۱ . فکر میکنم این نوارخانهی کاستی را حسن محدثی و دوستان همفکرش تازه ایجاد کرده بودند و اکثرش هم سخنرانیهای حسينيه ارشاد شریعتی بودند. اولین تصویری که آن زمان از محدثی در ذهنم مانده کتاب ضخیمی از علی شریعتی در دستش بود. من آن موقع دانشجوی سال سوم یا چهارم علوم اجتماعی گرایش پژوهشگری اجتماعی بودم و آن سالها من دیگر خواندن شریعتی و امثال او را کنار گذاشته بودم و تقریباً نوعی تردید و گذار در من آغاز شده بود. من وقتی کتاب شریعتی را در دست محدثی دیدم لرزشی ناخودآگاه در ذهنم پیدا شد، معنایش را نفهمیدم اما لرزیدم مثل آنهایی که تب و لرز میگیرند.
بعد از آن نیز یکسالی شاید ۱۳۹۶ یا ۹۷ در یک سمیناری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی من نقدی در مورد علی شریعتی مطرح کردم، ولی دکتر محدثی را که در جمع حضور داشتند، خوش نیامد و میکروفون را گرفت و حرف مرا حسابی نواخت.
من وقتی این یادداشت اخیر حسن محدثی در مورد شریعتی را خواندم، (https://t.iss.one/RahimMohamadi/2061) ناخودآگاه حس این خاطرات مرا گرفت و با خود گفتم گویا محدثی هم تردید و گذار را به منزل آخر رسانده است.
#شریعتی
#حسن_محدثی
#رحیم_محمدی
تلگرام جامعه ایرانی:
https://t.iss.one/RahimMohamadi
واتساپ جامعه ایرانی:
https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi
@NewHasanMohaddesi
Telegram
جامعه ایرانی
♦️علیی شریعتی اسطورهپرداز بزرگ اسلامگرایی در ایران
✍حسن محدثی
۴ آذر ۱۴۰۳
علیی شریعتی از اسطورهپردازان بزرگ برای ایدهئولوژیی اسلامگرایی بود. او ایدهئولوگ بسیار بزرگ و موفقی بود و توانست مخاطبان زیادی را در ایران جذب کند. معلوم است که طرفداران…
✍حسن محدثی
۴ آذر ۱۴۰۳
علیی شریعتی از اسطورهپردازان بزرگ برای ایدهئولوژیی اسلامگرایی بود. او ایدهئولوگ بسیار بزرگ و موفقی بود و توانست مخاطبان زیادی را در ایران جذب کند. معلوم است که طرفداران…
#تاریخ_شفاهی_علوم_اجتماعی_ایران
#نقض_آزادی_آکادمیک
#نقض_اخلاق_آکادمیک
#وزارت_علوم
#آموزش_عالی
#دانشگاه_ایرانی
#دانشکده_علوم_اجتماعی_دانشگاه_تهران
#حسن_محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔸محدثی: سپاس از دکتر نجاتیی عزیز که لحظات زیبای زیست دوستانهمان را در علوم و تحقیقات به خاطر ام آوردند. من همچنان مفتخر ام به دوستی با برادر اندیشهمند و محقق و صاحبنظر ام! به خاطر همان فعالیتها احتمال دادم در دکترای دانشگاه تهران از گزینش رد شوم یا حتا اگر قبول شوم در وزارت علوم استخدام نشوم. به همین دلیل مقطع دکتری را در دانشگاه آزاد انتخاب کردم تا بهعنوان مدرس وارد دانشگاه شوم. البته فرآیندی بس دشوار بود.
@NewHasanMohaddesi
#نقض_آزادی_آکادمیک
#نقض_اخلاق_آکادمیک
#وزارت_علوم
#آموزش_عالی
#دانشگاه_ایرانی
#دانشکده_علوم_اجتماعی_دانشگاه_تهران
#حسن_محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔸محدثی: سپاس از دکتر نجاتیی عزیز که لحظات زیبای زیست دوستانهمان را در علوم و تحقیقات به خاطر ام آوردند. من همچنان مفتخر ام به دوستی با برادر اندیشهمند و محقق و صاحبنظر ام! به خاطر همان فعالیتها احتمال دادم در دکترای دانشگاه تهران از گزینش رد شوم یا حتا اگر قبول شوم در وزارت علوم استخدام نشوم. به همین دلیل مقطع دکتری را در دانشگاه آزاد انتخاب کردم تا بهعنوان مدرس وارد دانشگاه شوم. البته فرآیندی بس دشوار بود.
@NewHasanMohaddesi
من از پسوند ایسم نمیترسم. ایسم یک پسوند اصطلاحی غربی است که تقریبا به همه شئونات زندگیِ همه مردم جهان چسبیده است. من شکایتم این است که وقتی اینهمه برای مفاهیم و مصادیق کماهمیت، ایسم تراشیده شده چرا برای مصداق روشن و سترگی با این عظمت از اندیشه عدالت خواهی، عرفان و آزادیِ شریعتی ایسم ایجاد نکردیم؟ براستی که شاگردان کاهل و نمک ناشناسی بوده ایم ...
#محمد_اکبری
#حسن_محدثی
#یوسفی_اشکوری
#شریعتیسم
#عرفان_آزادی_برابری
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
🔸محدثی: شکر به درگاه هستیی بخشنده که یکی از رهگذر گردن نگرفتن گردن گرفت!
#علی_شریعتی
#محمد_اکبری
#یوسفی_اشکوری
#شریعتیست_بههنگام
#شریعتیست_با_تاخیر
@NewHasanMohaddesi
#محمد_اکبری
#حسن_محدثی
#یوسفی_اشکوری
#شریعتیسم
#عرفان_آزادی_برابری
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
🔸محدثی: شکر به درگاه هستیی بخشنده که یکی از رهگذر گردن نگرفتن گردن گرفت!
#علی_شریعتی
#محمد_اکبری
#یوسفی_اشکوری
#شریعتیست_بههنگام
#شریعتیست_با_تاخیر
@NewHasanMohaddesi
۸. مصادرهی به مطلوب نمودنِ واژگانی همچون 'ایدئولوژی' و 'ایدئولوژیک کردن' برای نقد شریعتی بدون توجه به اینکه ایدئولوژی، در گفتمان فلسفی و سیاسی، واجد چندین معنای مختلف است و بدون اینکه برای مخاطب، مشخص کنند که کدامیک از معناهای ایدئولوژی را منظور دارند خطای بزرگ دیگری محدثی است همان کاری که جواد طباطبایی با میراث فکری گذشته کرده است!! این نوع کلیگوییها و استفاده از مشترکات لفظی، جز سوءتفاهم و تخریب میراث گذشتگان، هیچ عاید مخاطب نخواهد کرد.
۹. جناب محدثی بزرگوار، مدام از روش علمی و نقد سخن میگوید حال آنکه خود، به شهادت بسیاری از مخاطبان و ناقدان، نه لحن و ادبیاتِ خنثی و ملایمی دارد و نه از مطلقگویی دست برمیکشد! اساساً در تفکر نقاد، مطلقگویی و لحن و کلماتی همچون "به سطل آشغال ریختن" و مانند آن جایی ندارد.
۱۰. و نکته نهایی که بارها یادآوری کردهام این است که انسانهای با اخلاق علمی، منصف و صادق، نمیتوانند نویسندهای درگذشته و بیدفاع را تحت تندترین انتقادات قرار دهند و او را مسبب اصلیِ رویدادهای منفیِ رخداده و رخ نداده بدانند اما از نقد اندیشه و رفتار صاحبان قدرت که بنیانگذار و سیاستگذار و قانوناساسینویس و مدیران وضع موجود بوده اند محافظهکارانه خودداری کنند! گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند. اگر سخن بر سر توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و کنار گذاشتن خطاهای فکری و عملی گذشته است، اخلاق حقیقتجویی ایجاب میکند که همه تاثیرگذاران وضع موجود، اعم از دلسوز یا مغرض، فاقد قدرت یا صاحب قدرت نقد شوند؛ رویهی حسنهای که متاسفانه در نقدهای جناب محدثی دیده نمیشود!
۱۱. جناب محدثی، همچنان خطای بزرگ سروش را تکرار میکند و مدعی می شود که شریعتی، نظریه پرداز دینِ مدیریتی و حکومتی بوده است! در حالی که چنین نیست و نمیتوان از نص شریعتی، شواهدی کافی و صریح مبنی بر قائل بودن به دین مدیریتی و حکومتی و مدلی برای حکومت دینی در عصر امروز یافت بلکه گزارههای خلاف آن به وفور یافت میشود. محدثی در واقع، به چیزی میتازد که یافت مینشود! اسلام سیاسی شریعتی، اسلام رهاییبخش بود نه اسلام قدرتمدار. اگر مساله، پیامدهای ناخواستهی اندیشه شریعتی است، این پیامدشناسی میباید در کنار پیامدهای اندیشهی دیگران و بخصوص بنیانگذاران و صاحبان قدرت موجود نقد شود. توصیه این است که جناب محدثی برای نقد دین قدرتمدار به نقد اندیشههای روح الله خمینی، مرتضی مطهری، رهبری کنونی و مانند آن بپردازند.
🔹این مجموعه گفتگوها و نقدها از نظر نگارندهی این سطور، بیش از آنکه برای دفاع و هواداری از شریعتی یا منکوب ساختن کس دیگری باشد برای ترویج و واکاوی، تقویت تفکر نقاد و شیوه پژوهش علمی و نقد رویکرد مخربِ مطلقاندیشی و ضعیفکُشی فکری در فضای روشنفکری ایران و یافتن مسیرهای بهتری است که همگرایی، رواداری و حقیقتجویی را تعالی ببخشد.
#حسن_محدثی
#علی_شریعتی
#تفکر_نقاد
#مطلقاندیشی
#ایدئولوژی
#ایدئولوژیککردن
#شریعتیست
#زمینهمندبودن
#زمانهمندبودن
#هرمنوتیک
#ضعیفکشی_فکری
#اسلام_قدرتمدار
#اسلام_مدیریتی
#اسلام_رهاییبخش
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
@NewHasanMohaddesi
۹. جناب محدثی بزرگوار، مدام از روش علمی و نقد سخن میگوید حال آنکه خود، به شهادت بسیاری از مخاطبان و ناقدان، نه لحن و ادبیاتِ خنثی و ملایمی دارد و نه از مطلقگویی دست برمیکشد! اساساً در تفکر نقاد، مطلقگویی و لحن و کلماتی همچون "به سطل آشغال ریختن" و مانند آن جایی ندارد.
۱۰. و نکته نهایی که بارها یادآوری کردهام این است که انسانهای با اخلاق علمی، منصف و صادق، نمیتوانند نویسندهای درگذشته و بیدفاع را تحت تندترین انتقادات قرار دهند و او را مسبب اصلیِ رویدادهای منفیِ رخداده و رخ نداده بدانند اما از نقد اندیشه و رفتار صاحبان قدرت که بنیانگذار و سیاستگذار و قانوناساسینویس و مدیران وضع موجود بوده اند محافظهکارانه خودداری کنند! گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند. اگر سخن بر سر توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و کنار گذاشتن خطاهای فکری و عملی گذشته است، اخلاق حقیقتجویی ایجاب میکند که همه تاثیرگذاران وضع موجود، اعم از دلسوز یا مغرض، فاقد قدرت یا صاحب قدرت نقد شوند؛ رویهی حسنهای که متاسفانه در نقدهای جناب محدثی دیده نمیشود!
۱۱. جناب محدثی، همچنان خطای بزرگ سروش را تکرار میکند و مدعی می شود که شریعتی، نظریه پرداز دینِ مدیریتی و حکومتی بوده است! در حالی که چنین نیست و نمیتوان از نص شریعتی، شواهدی کافی و صریح مبنی بر قائل بودن به دین مدیریتی و حکومتی و مدلی برای حکومت دینی در عصر امروز یافت بلکه گزارههای خلاف آن به وفور یافت میشود. محدثی در واقع، به چیزی میتازد که یافت مینشود! اسلام سیاسی شریعتی، اسلام رهاییبخش بود نه اسلام قدرتمدار. اگر مساله، پیامدهای ناخواستهی اندیشه شریعتی است، این پیامدشناسی میباید در کنار پیامدهای اندیشهی دیگران و بخصوص بنیانگذاران و صاحبان قدرت موجود نقد شود. توصیه این است که جناب محدثی برای نقد دین قدرتمدار به نقد اندیشههای روح الله خمینی، مرتضی مطهری، رهبری کنونی و مانند آن بپردازند.
🔹این مجموعه گفتگوها و نقدها از نظر نگارندهی این سطور، بیش از آنکه برای دفاع و هواداری از شریعتی یا منکوب ساختن کس دیگری باشد برای ترویج و واکاوی، تقویت تفکر نقاد و شیوه پژوهش علمی و نقد رویکرد مخربِ مطلقاندیشی و ضعیفکُشی فکری در فضای روشنفکری ایران و یافتن مسیرهای بهتری است که همگرایی، رواداری و حقیقتجویی را تعالی ببخشد.
#حسن_محدثی
#علی_شریعتی
#تفکر_نقاد
#مطلقاندیشی
#ایدئولوژی
#ایدئولوژیککردن
#شریعتیست
#زمینهمندبودن
#زمانهمندبودن
#هرمنوتیک
#ضعیفکشی_فکری
#اسلام_قدرتمدار
#اسلام_مدیریتی
#اسلام_رهاییبخش
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from سعید توفیقی
🔻گفتگوی گفتمان ها جلسه چهارم
✍️🏻نقدی بر گفتمان بیژن عبدالکریمی
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
دوشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
ساعت ۲۰:۰۰ به وقت تهران
🔸️محل برگزاری کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
✍️🏻نقدی بر گفتمان بیژن عبدالکریمی
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
دوشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
ساعت ۲۰:۰۰ به وقت تهران
🔸️محل برگزاری کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
Forwarded from سعید توفیقی
🔻گفتگوی گفتمان ها جلسه چهارم
✍️🏻نقدی بر گفتمان بیژن عبدالکریمی
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
دوشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
ساعت ۲۰:۰۰ به وقت تهران
🔸️محل برگزاری کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
✍️🏻نقدی بر گفتمان بیژن عبدالکریمی
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
دوشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
ساعت ۲۰:۰۰ به وقت تهران
🔸️محل برگزاری کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
♦️۲۱ نقد بر اندیشههای سیاسیی دکتر بیژن عبدالکریمی
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
ساعت ۲۰:۰۰
به وقت تهران
🔸محل برگزاری کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
سلام - شما فردا در 20:00 GMT+03:30 برای " مناظره بیژن عبدالکریمی و حسن محدثی(گفتگوی گفتمان ها جلسه۴) " میتوانید به ما بپیوندید. https://www.clubhouse.com/invite/y32SVOYbbQBgWYDaJDnblVbe39eqh0wzoyw:YETd3xpNmtfHWVYsG7MBn3hQG0siWO7VYlTK1J5MZ_o
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
ساعت ۲۰:۰۰
به وقت تهران
🔸محل برگزاری کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
سلام - شما فردا در 20:00 GMT+03:30 برای " مناظره بیژن عبدالکریمی و حسن محدثی(گفتگوی گفتمان ها جلسه۴) " میتوانید به ما بپیوندید. https://www.clubhouse.com/invite/y32SVOYbbQBgWYDaJDnblVbe39eqh0wzoyw:YETd3xpNmtfHWVYsG7MBn3hQG0siWO7VYlTK1J5MZ_o
Clubhouse
صدای فردا
🆔 @amirvazifeshenas
به کلاب صدای فردا خوش آمدید...در این کلاب هر انسانی با هر تفکری میتواند حضور پیدا کند..
به کلاب صدای فردا خوش آمدید: کلاب صدای فردا انعکاس مطالبه گری تمام شهروندان ایرانیست .برای حضور در کلاب باید قوانینی بسیار ساده و مختصر را رعایت کنیم:…
به کلاب صدای فردا خوش آمدید...در این کلاب هر انسانی با هر تفکری میتواند حضور پیدا کند..
به کلاب صدای فردا خوش آمدید: کلاب صدای فردا انعکاس مطالبه گری تمام شهروندان ایرانیست .برای حضور در کلاب باید قوانینی بسیار ساده و مختصر را رعایت کنیم:…
Audio
🔈فایل صوتی
🔻گفتگوی گفتمان ها جلسه چهارم
♦️نقدی بر اندیشهی سیاسیی دکتر بیژن عبدالکریمی
۲۷ آذر ۱۴۰۳
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
برگزار شده در ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
کانال تلگرام صدای فردا:
@sedayeefardaa
کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی:
@bijanabdolkarimi
کانال تلگرام حسن محدثی:
@NewHasanMohaddesi
#مناظره
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi
🔻گفتگوی گفتمان ها جلسه چهارم
♦️نقدی بر اندیشهی سیاسیی دکتر بیژن عبدالکریمی
۲۷ آذر ۱۴۰۳
با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
برگزار شده در ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳
کانال تلگرام صدای فردا:
@sedayeefardaa
کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی:
@bijanabdolkarimi
کانال تلگرام حسن محدثی:
@NewHasanMohaddesi
#مناظره
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸بازخورد / نقد🔸🔸🔸
💥حسن محدثی، حاشیه سازی و ناسازگاری نظر و عمل!
هادی حکیم شفایی
✍ پیرو نشست شریعتی پس از شریعتی و انتشار بخشی از سخنرانیهای دکتر حسن محدثی و دکتر بهزاد باغی دوست که از قضا بخش مهمِ پرسش و پاسخ و انتقادیترین بخش این جلسه بود یادداشتی در نقد سخنان این دو سخنران نگاشتم. با شناخت کافی و پیشینیای که از دیدگاهها و رویکرد جناب محدثی داشتم و بخاطر نقدهای سابق که میان من و این بزرگوار رد و بدل شده بود و بخصوص بخاطر حساسترین بخش سخنرانیها که به دستم رسیده بود و چالشی مینمود نقد خود به همان بخشهای حساس را تنظیم و منتشر نمودم. بخش اصلی سخنرانی جناب محدثی، ساعاتی بعد به دستم رسید که چندان انتقادی و چالشبرانگیز نبود لذا بر نوشته نقاد من اثری نمیگذاشت. اکنون از همان بخش چالشی سخنرانی، نقدهایی بر هر دو سخنران وارد است که انتظار میرود ایشان صبورانه پاسخ دهند اما جناب محدثی، بجای پاسخگویی به نقدها و چالشها، وفق روال خود، به حاشیهسازی پرداخته و عنوان کردهاند که چرا من در جلسه نشست حضور نداشتهام و چرا بدون شنیدن بخش اصلی سخنرانی، فقط بخش پرسش و پاسخ را نقد نمودهام و نتیجه گرفتهاند که پس نگارنده، یک شریعتیستِ بتپرستِ بیتاب است!!! حال آنکه خود به نیکی میدانند که نگارنده سالهاست این استاد گرامی را پیگیری میکند و بارها و بارها با ایشان به رد و بدل نقدهای کتبی پرداخته است و به اندیشهها و رویکردهای ایشان بسیار اشراف دارد.
جناب محدثی در مقام نظر، گاه از نقد علمی و منصفانه و نقد در زمینه و زمانه سخن میرانند و خود همچون بخش اصلی جلسه، به تحلیل زمینه و زمانهی شریعتی میپردازند و گاه شگفتا که از ناقدان خود که از او نقد زمینهمند و زمانهمند طلب میکنند گله میکنند!! این در حالی است که مفهوم زمینه و زمانه در نقد، جزو بنیادینِ علم زبانشناسی و تحلیل نقاد گفتمان است و از ضروریات نقد است. بعلاوه، سکوتها و گاه تاییدات جناب محدثی در برابر شیوه و رفتار دکتر باغیدوست، حاکی از آن بود که او نیز مانند جناب باغیدوست، به شریعتیزدایی باور دارد وگرنه انتظار میرفت به ایشان نقد وارد کند.
لذا مجدداً از ایشان خواهشمندم که بجای حاشیهروی، این لطف را در حق اینجانب بکنند و نقدهای نگارنده به سخنان خود را پاسخی منطقی دهند.
#ناسازگاری_نظر_و_عمل
#زمینه_و_زمانه_در_نقد
#تحلیل_نقاد_گفتمان
#بهزاد_باغیدوست
#حسن_محدثی
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi
💥حسن محدثی، حاشیه سازی و ناسازگاری نظر و عمل!
هادی حکیم شفایی
✍ پیرو نشست شریعتی پس از شریعتی و انتشار بخشی از سخنرانیهای دکتر حسن محدثی و دکتر بهزاد باغی دوست که از قضا بخش مهمِ پرسش و پاسخ و انتقادیترین بخش این جلسه بود یادداشتی در نقد سخنان این دو سخنران نگاشتم. با شناخت کافی و پیشینیای که از دیدگاهها و رویکرد جناب محدثی داشتم و بخاطر نقدهای سابق که میان من و این بزرگوار رد و بدل شده بود و بخصوص بخاطر حساسترین بخش سخنرانیها که به دستم رسیده بود و چالشی مینمود نقد خود به همان بخشهای حساس را تنظیم و منتشر نمودم. بخش اصلی سخنرانی جناب محدثی، ساعاتی بعد به دستم رسید که چندان انتقادی و چالشبرانگیز نبود لذا بر نوشته نقاد من اثری نمیگذاشت. اکنون از همان بخش چالشی سخنرانی، نقدهایی بر هر دو سخنران وارد است که انتظار میرود ایشان صبورانه پاسخ دهند اما جناب محدثی، بجای پاسخگویی به نقدها و چالشها، وفق روال خود، به حاشیهسازی پرداخته و عنوان کردهاند که چرا من در جلسه نشست حضور نداشتهام و چرا بدون شنیدن بخش اصلی سخنرانی، فقط بخش پرسش و پاسخ را نقد نمودهام و نتیجه گرفتهاند که پس نگارنده، یک شریعتیستِ بتپرستِ بیتاب است!!! حال آنکه خود به نیکی میدانند که نگارنده سالهاست این استاد گرامی را پیگیری میکند و بارها و بارها با ایشان به رد و بدل نقدهای کتبی پرداخته است و به اندیشهها و رویکردهای ایشان بسیار اشراف دارد.
جناب محدثی در مقام نظر، گاه از نقد علمی و منصفانه و نقد در زمینه و زمانه سخن میرانند و خود همچون بخش اصلی جلسه، به تحلیل زمینه و زمانهی شریعتی میپردازند و گاه شگفتا که از ناقدان خود که از او نقد زمینهمند و زمانهمند طلب میکنند گله میکنند!! این در حالی است که مفهوم زمینه و زمانه در نقد، جزو بنیادینِ علم زبانشناسی و تحلیل نقاد گفتمان است و از ضروریات نقد است. بعلاوه، سکوتها و گاه تاییدات جناب محدثی در برابر شیوه و رفتار دکتر باغیدوست، حاکی از آن بود که او نیز مانند جناب باغیدوست، به شریعتیزدایی باور دارد وگرنه انتظار میرفت به ایشان نقد وارد کند.
لذا مجدداً از ایشان خواهشمندم که بجای حاشیهروی، این لطف را در حق اینجانب بکنند و نقدهای نگارنده به سخنان خود را پاسخی منطقی دهند.
#ناسازگاری_نظر_و_عمل
#زمینه_و_زمانه_در_نقد
#تحلیل_نقاد_گفتمان
#بهزاد_باغیدوست
#حسن_محدثی
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
💥نکتهای ارزشمند درباره دیدگاه جناب محدثی در خصوص مساله اسطورهسازی از میراث اسلامی
هادی حکیم شفایی
✍جناب محدثی، استاد بزرگوار جامعهشناسی، پیش از این، در یادداشتها و مقالات تلگرامی و در سخنرانیهای خود، در خصوص میراث اسلامی ما چنین عنوان میکرد که 'شریعتی از میراث اسلامی ما اسطورهسازی کرده است'، دقت بفرمایید، 'اسطورهسازی کرده است'. پس از نقدهایی که نگارنده برای ایشان فرستادم و عنوان نمودم که شریعتی در جای جای آثار خود به صراحت عنوان میکند که 'علی، مافوق انسان نیست؛ انسان مافوق است' ایشان در نشست اخیر شریعتی پس از شریعتی، خوشبختانه بطور ظریف و زیرپوستی، دیدگاه سابق خود را اصلاح نمودند و عنوان کردند که 'شریعتی، اسطورهها را از آسمان به زمین آورد ولی....'، ایشان ادامه میدهد که 'ولی....پای اسطورهها را بر روی زمین نگذاشت؛ پای آنها را بالاتر از زمین قرار داد!' باز هم ارزشمند هست که ایشان در ضمیر خود واقعیتگریز نیست و تلاش میکند نقدهای موثر را اعمال نماید اما در مقام تحلیل و استدلال، باید همچنان پرسید که سرانجام، شریعتی، اسطورهسازی کرده یعنی آنچه اسطوره نبوده است را اسطوره کرده یا از اسطوره بودنِ اسطورهها کاسته است؟ دادههایی که از عمدهی آثار شریعتی بدست میآید، در کنار هم حاکی از آن است که اسطورههای میراث اسلامی، از پیش وجود داشتند و در طی بیش از هزار سال، در کشاکش حوادث و در معرض عقاید گوناگون، ساخته شده بودند. او اسطورهها را با رویکردی نقاد، در حد ظرفیت زمانه و جهان فکری آن دوران، به الگوهایی قابل پیروی اما باشکوه تبدیل نمود. لذا این نقد همچنان بر دیدگاه اصلاح شدهی جناب محدثی وارد است که با شاخص زمان و سیر تحول اندیشه، نمیتوان هم ادعا نمود که از این شخصیتها اسطورهسازی شده و هم همزمان ادعا نمود که اسطورهها از آسمان به زمین آورده شده اند! این دو نظر، متعارضاند.
#اسطورهسازی
#الگوسازی
#ظرفیت_زمانه
#جهان_فکری
#شریعتی
#حسن_محدثی
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi
💥نکتهای ارزشمند درباره دیدگاه جناب محدثی در خصوص مساله اسطورهسازی از میراث اسلامی
هادی حکیم شفایی
✍جناب محدثی، استاد بزرگوار جامعهشناسی، پیش از این، در یادداشتها و مقالات تلگرامی و در سخنرانیهای خود، در خصوص میراث اسلامی ما چنین عنوان میکرد که 'شریعتی از میراث اسلامی ما اسطورهسازی کرده است'، دقت بفرمایید، 'اسطورهسازی کرده است'. پس از نقدهایی که نگارنده برای ایشان فرستادم و عنوان نمودم که شریعتی در جای جای آثار خود به صراحت عنوان میکند که 'علی، مافوق انسان نیست؛ انسان مافوق است' ایشان در نشست اخیر شریعتی پس از شریعتی، خوشبختانه بطور ظریف و زیرپوستی، دیدگاه سابق خود را اصلاح نمودند و عنوان کردند که 'شریعتی، اسطورهها را از آسمان به زمین آورد ولی....'، ایشان ادامه میدهد که 'ولی....پای اسطورهها را بر روی زمین نگذاشت؛ پای آنها را بالاتر از زمین قرار داد!' باز هم ارزشمند هست که ایشان در ضمیر خود واقعیتگریز نیست و تلاش میکند نقدهای موثر را اعمال نماید اما در مقام تحلیل و استدلال، باید همچنان پرسید که سرانجام، شریعتی، اسطورهسازی کرده یعنی آنچه اسطوره نبوده است را اسطوره کرده یا از اسطوره بودنِ اسطورهها کاسته است؟ دادههایی که از عمدهی آثار شریعتی بدست میآید، در کنار هم حاکی از آن است که اسطورههای میراث اسلامی، از پیش وجود داشتند و در طی بیش از هزار سال، در کشاکش حوادث و در معرض عقاید گوناگون، ساخته شده بودند. او اسطورهها را با رویکردی نقاد، در حد ظرفیت زمانه و جهان فکری آن دوران، به الگوهایی قابل پیروی اما باشکوه تبدیل نمود. لذا این نقد همچنان بر دیدگاه اصلاح شدهی جناب محدثی وارد است که با شاخص زمان و سیر تحول اندیشه، نمیتوان هم ادعا نمود که از این شخصیتها اسطورهسازی شده و هم همزمان ادعا نمود که اسطورهها از آسمان به زمین آورده شده اند! این دو نظر، متعارضاند.
#اسطورهسازی
#الگوسازی
#ظرفیت_زمانه
#جهان_فکری
#شریعتی
#حسن_محدثی
https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مداخلات بازتابدهنده🔸🔸🔸
در مواجهه با جامعهشناسی معاصر ایران، آیا نقدها میتوانند سازنده باشند؟
✍دکتر محسن محمودی
استاد فلسفه دانشگاه
۱۶ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/Mahmudi_mohsenn/2257
«حسن محدثی» و «مصطفی مهرآیین» دو اندیشمند برجستهای هستند که نقدهایشان گاه به نقطهای حساس در جامعهشناسی و فرهنگ ایران میرسد. اختلاف نظر آنها، نه فقط بر سر متون، بلکه بر سر روششناسی و نگاه کلی به جامعهشناسی است.
مهرآیین، با نگرشی جهانینگر، معتقد است بسیاری از آثار معاصر ایران "معمولی" هستند و ترجیح میدهد به متفکران بزرگ جهانی رجوع کند. این رویکرد میتواند نوعی تمایل به "بتسازی از غرب" تعبیر شود یا شاید هم تلاشی برای پر کردن خلأ اندیشههای بنیادین در ایران باشد. اما آیا این نگاه به معنای نادیده گرفتن پتانسیلهای داخلی نیست؟
از سوی دیگر، محدثی به شدت بر اهمیت نقد و بررسی اندیشههای ایرانی تأکید دارد. او معتقد است که ما باید ابتدا مسائل خود را بشناسیم و حل کنیم. نقدهای محدثی، هرچند گاه تند و تیز، در نهایت به دنبال گشودن گرههای فکری در جامعه ایران است.
اگر بخواهیم از این بحث برای زندگی روزمره و جامعه خود درس بگیریم، میتوان پرسید:
چگونه میتوان میان مطالعه متفکران جهانی و شناخت مسائل بومی تعادل برقرار کرد؟
آیا ما هم گاه در زندگی روزمره، بیشتر به تقلید از الگوهای خارجی تمایل داریم تا حل مسائل واقعی خود؟
بهنظر میرسد جامعهشناسی و فلسفه، اگر از دل زندگی بومی برنیایند، نمیتوانند پاسخگوی چالشهای واقعی ما باشند. از سوی دیگر، بدون نگاه جهانی، خطر فرو رفتن در یک حلقه بسته فکری هم وجود دارد.
این تضاد میان جهانینگری و بومیگرایی، شاید همان نقطهای باشد که فلسفه پراگماتیستی بتواند راهحل ارائه کند: استفاده از بهترین اندیشهها برای حل عملیترین مسائل.
بیایید در گفتمانمان، نقدها را سازنده کنیم و با ترکیب اندیشههای بومی و جهانی، به جامعهای بهتر بیندیشیم.
#فلسفه
#جامعهشناسی
#نقد_اندیشه
#حسن_محدثی
#مصطفی_مهرآیین
#تفکر_بومی
#جهانینگری
#محسن_محمودی
@NewHasanMohaddesi
در مواجهه با جامعهشناسی معاصر ایران، آیا نقدها میتوانند سازنده باشند؟
✍دکتر محسن محمودی
استاد فلسفه دانشگاه
۱۶ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/Mahmudi_mohsenn/2257
«حسن محدثی» و «مصطفی مهرآیین» دو اندیشمند برجستهای هستند که نقدهایشان گاه به نقطهای حساس در جامعهشناسی و فرهنگ ایران میرسد. اختلاف نظر آنها، نه فقط بر سر متون، بلکه بر سر روششناسی و نگاه کلی به جامعهشناسی است.
مهرآیین، با نگرشی جهانینگر، معتقد است بسیاری از آثار معاصر ایران "معمولی" هستند و ترجیح میدهد به متفکران بزرگ جهانی رجوع کند. این رویکرد میتواند نوعی تمایل به "بتسازی از غرب" تعبیر شود یا شاید هم تلاشی برای پر کردن خلأ اندیشههای بنیادین در ایران باشد. اما آیا این نگاه به معنای نادیده گرفتن پتانسیلهای داخلی نیست؟
از سوی دیگر، محدثی به شدت بر اهمیت نقد و بررسی اندیشههای ایرانی تأکید دارد. او معتقد است که ما باید ابتدا مسائل خود را بشناسیم و حل کنیم. نقدهای محدثی، هرچند گاه تند و تیز، در نهایت به دنبال گشودن گرههای فکری در جامعه ایران است.
اگر بخواهیم از این بحث برای زندگی روزمره و جامعه خود درس بگیریم، میتوان پرسید:
چگونه میتوان میان مطالعه متفکران جهانی و شناخت مسائل بومی تعادل برقرار کرد؟
آیا ما هم گاه در زندگی روزمره، بیشتر به تقلید از الگوهای خارجی تمایل داریم تا حل مسائل واقعی خود؟
بهنظر میرسد جامعهشناسی و فلسفه، اگر از دل زندگی بومی برنیایند، نمیتوانند پاسخگوی چالشهای واقعی ما باشند. از سوی دیگر، بدون نگاه جهانی، خطر فرو رفتن در یک حلقه بسته فکری هم وجود دارد.
این تضاد میان جهانینگری و بومیگرایی، شاید همان نقطهای باشد که فلسفه پراگماتیستی بتواند راهحل ارائه کند: استفاده از بهترین اندیشهها برای حل عملیترین مسائل.
بیایید در گفتمانمان، نقدها را سازنده کنیم و با ترکیب اندیشههای بومی و جهانی، به جامعهای بهتر بیندیشیم.
#فلسفه
#جامعهشناسی
#نقد_اندیشه
#حسن_محدثی
#مصطفی_مهرآیین
#تفکر_بومی
#جهانینگری
#محسن_محمودی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
🔻گفتگوی گفتمان ها جلسه ششم
✍️🏻نقدی بر اندیشه بیژن عبدالکریمی
#جلسه_دوم
پنجشنبه ۴ بهمن ماه ۱۴۰۳
ساعت ۸ به وقت تهران
#بیژن_عبدالکریمی
#حسن_محدثی
محل برگزاری برنامه کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
کانال تلگرام صدای فردا:
@sedayeefardaa
کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی:
@bijanabdolkarimi
کانال تلگرام حسن محدثی:
@NewHasanMohaddesi
✍️🏻نقدی بر اندیشه بیژن عبدالکریمی
#جلسه_دوم
پنجشنبه ۴ بهمن ماه ۱۴۰۳
ساعت ۸ به وقت تهران
#بیژن_عبدالکریمی
#حسن_محدثی
محل برگزاری برنامه کلاب هاوس :
www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
کانال تلگرام صدای فردا:
@sedayeefardaa
کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی:
@bijanabdolkarimi
کانال تلگرام حسن محدثی:
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from عبارات | یوسف شیخی (یوسف شیخی)
♦️شنبههای کتاب گردی با "مشرکی در خانوادهی پیامبر"
✍یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
این هفته در شنبههای کتاب گردی ام که وقت خالی بین کلاس هایم، ساعت ۹ تا ۱۱ صبح، به کتابفروشیهای مختلف مشهد سر میزنم، کتاب "مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانهی زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)" را از کتابفروشی امام مشهد (یکی از قدیمیترین کتابفروشی های مشهد) خریدم و مثل تعداد دیگری از کتابها که هفتههای گذشته تهیه کردهام، در نوبت خواندن قرار دادم، اما امروز که روز تعطیل و مبعث پیامبر رحمت بود، تأخیر را جایز ندانستم و مناسبت امروز را بهانه کردم و مطالعهی کتاب را به پایان رساندم.
این کتاب پرفروش، سال ۱۳۹۶ در ۱۴۳ صفحه، توسط انتشارات نقد فرهنگ، به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد جامعه شناسی) و دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) منتشر شد و سال ۱۴۰۲ به چاپ هشتم رسیده است.
دربارهی این اثر خواهم نوشت.
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#بیژن_عبدالکریمی
#انتشارت_نقد_فرهنگ
#معرفی_کتاب
#یوسف_شیخی
@sheykhi_yusef
✍یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
این هفته در شنبههای کتاب گردی ام که وقت خالی بین کلاس هایم، ساعت ۹ تا ۱۱ صبح، به کتابفروشیهای مختلف مشهد سر میزنم، کتاب "مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانهی زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)" را از کتابفروشی امام مشهد (یکی از قدیمیترین کتابفروشی های مشهد) خریدم و مثل تعداد دیگری از کتابها که هفتههای گذشته تهیه کردهام، در نوبت خواندن قرار دادم، اما امروز که روز تعطیل و مبعث پیامبر رحمت بود، تأخیر را جایز ندانستم و مناسبت امروز را بهانه کردم و مطالعهی کتاب را به پایان رساندم.
این کتاب پرفروش، سال ۱۳۹۶ در ۱۴۳ صفحه، توسط انتشارات نقد فرهنگ، به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد جامعه شناسی) و دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) منتشر شد و سال ۱۴۰۲ به چاپ هشتم رسیده است.
دربارهی این اثر خواهم نوشت.
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#بیژن_عبدالکریمی
#انتشارت_نقد_فرهنگ
#معرفی_کتاب
#یوسف_شیخی
@sheykhi_yusef
♦️روایتی تاریخی-اگزیستانسیال از دیالکتیک عشق و ایمان: نقد و بررسی کتاب "مشرکی در خانوادهی پیامبر"
✍️یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۱ از ۲
کتاب پرفروش "مشرکی در خانوادهی پیامبر"، نخستین بار سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات نقد فرهنگ، به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد جامعه شناسی) و دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) وارد بازار نشر شد. راقم این سطور برای نگارش یادداشت حاضر مطالعهی چاپ هشتم این اثر به سال ۱۴۰۲ را مبنا قرار داده است.
هرچند روی جلد کتاب، عنوان "داستان عاشقانهی ابوالعاص و زینب" درج شده است، اما به معنای امروزی و مصطلح کلمه، ما با یک اثر داستانی مواجه نیستیم، بلکه به نظر میرسد، این اثر ناداستان یا نهایتا شبه داستان (با نظر به افزودههای غیرمستند اگزیستانسیال از کشمکشهای ذهنی شخصیتها) باشد که پرداختی قصه وار به سبک حکایات کهن دارد تا داستان به مفهوم مدرن آن. نوشتن دو مقدمه، ذکر دیگر اقوال تاریخی در پاورقی و آوردن منابع و مآخذ وجه ناداستان کتاب را تقویت میکند، چرا که برای هیچ رمان یا داستانی مقدمه نمینویسند و منبع نمیآورند و پاورقی نمیزنند.
"مشرکی در خانوادهی پیامبر" با اینکه دو نویسنده دارد، اما اثری یکدست، روان و خواندنی است. اصل متن این کتاب ۱۴۳ صفحهای با کسر دو مقدمهای که بر آن نوشته شده است و منابع و مآخذ، حدود ۱۱۵ صفحه است. بر اساس مصاحبههای نویسندگان در فضای مجازی و آنچه در مقدمهی کتاب آوردهاند، اصل کتاب پژوهشی در حدود ۶۰ صفحه به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد جامعه شناسی) دربارهی داستان واقعی عشق ابوالعاص و زینب با تکیه بر منابع و دادههای تاریخی مختلف بوده است. دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) با بازنویسی و افزودن وجوه اگزیستانسیال، این پژوهش کوتاه تاریخی را تبدیل به شبه داستانی بلند میکنند که نهایتا با همکاری مشترک دو استاد متخصص در جامعه شناسی و فلسفه این اثر شبه داستانی خلق میشود.
از ویژگیهای مثبت این کتاب، مضمون عاشقانه و رحمانی آن است و اینکه در سیطرهی اسلام فوبیای حاکم بر اذهان عمومی دنیای معاصر، با ارائهی تصویری نزدیک و انسانی از رابطهی پیامبر با دامادها و دخترانش و دیگر خویشاوندان، چهرهای رحمانی از اسلام ترسیم میکند و تداعی مثبت عشق، تعهد، احترام گذاشتن به عقايد مختلف در خانواده، همزیستی مسالمتآمیز شرک و توحید زیر سقف عشق و مسئولیت پذیری را به جای تداعی منفی شمشیر و خون و خشونت و قهر و نفی دیگری قرار میدهد.
همچنانکه در مقدمهی کتاب بدان تأکید شده، نویسندگان کوشیده بودند، فارغ از جهت گیریهای فرقه گرایانه، تئولوژیک و ایدئولوژیک با رویکردی تاریخی- اگزیستانسیال، فراز و فرود روابط و مناسبات پیامبر با اطرافیان در مراحل مختلف گسترش پیام توحید و کشمکشهای درونی و بیرونی پدید آمده و به طور خاص کشمکش عشق و ایمان در رابطهی ابوالعاص و زینب را روایت کنند.
شخصیت بالقوه دیالکتیکی و جذاب ابوالعاص، از نکات مثبت این اثر است، هرچند فاقد شمایل و پرداخت بالفعل داستانی است. او داماد بزرگ پیامبر، خواهرزاده خدیجه همسر پیامبر است و همسرش زینب دخترخاله اوست. شغلش تجارت است و با مشرکان قریش همپیمان است و دارای منافع مشترک، اما عاشقانه همسرش را دوست میدارد و به ایمان او و پدرش احترام میگذارد، هنگام محاصره در شعب به کمک آنها میشتابد، اما حاضر نیست به خاطر عشق به همسرش، دست از عقیدهاش بکشد، یا برای بازگرداندن اموال به غنیمت گرفته شده توسط مسلمانان، به مصلحت اظهار اسلام کند. ابوالعاص ایمان را همچون عشق، واقعهای میداند که در جان برخی آدمیان روی میدهد. لذا ایمان امری ارادی و اختیاری نیست، "میتوان آزادانه اسلام آورد، اما نمیتوان با اختیار مؤمن شد، همانگونه که عشق بارقه ای است که هیچکس با اختیار خویش در قلب خویش نمی افکند" (محدثی، عبدالکریمی، ۱۴۰۲، ص۱۱۲). بنابراین عشق و ایمان نهایتا در وجود ابوالعاص و زینب به وحدتی دیالکتیکی میرسند.
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#انتشارت_نقد_فرهنگ
#بیژن_عبدالکریمی
#یوسف_شیخی
#نقد_و_تحلیل
https://t.iss.one/sheykhiyusef/1054
ادامهی مطلب در فرستهی بعدی👇👇👇👇
@NewHasanMohaddesi
✍️یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۱ از ۲
کتاب پرفروش "مشرکی در خانوادهی پیامبر"، نخستین بار سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات نقد فرهنگ، به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد جامعه شناسی) و دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) وارد بازار نشر شد. راقم این سطور برای نگارش یادداشت حاضر مطالعهی چاپ هشتم این اثر به سال ۱۴۰۲ را مبنا قرار داده است.
هرچند روی جلد کتاب، عنوان "داستان عاشقانهی ابوالعاص و زینب" درج شده است، اما به معنای امروزی و مصطلح کلمه، ما با یک اثر داستانی مواجه نیستیم، بلکه به نظر میرسد، این اثر ناداستان یا نهایتا شبه داستان (با نظر به افزودههای غیرمستند اگزیستانسیال از کشمکشهای ذهنی شخصیتها) باشد که پرداختی قصه وار به سبک حکایات کهن دارد تا داستان به مفهوم مدرن آن. نوشتن دو مقدمه، ذکر دیگر اقوال تاریخی در پاورقی و آوردن منابع و مآخذ وجه ناداستان کتاب را تقویت میکند، چرا که برای هیچ رمان یا داستانی مقدمه نمینویسند و منبع نمیآورند و پاورقی نمیزنند.
"مشرکی در خانوادهی پیامبر" با اینکه دو نویسنده دارد، اما اثری یکدست، روان و خواندنی است. اصل متن این کتاب ۱۴۳ صفحهای با کسر دو مقدمهای که بر آن نوشته شده است و منابع و مآخذ، حدود ۱۱۵ صفحه است. بر اساس مصاحبههای نویسندگان در فضای مجازی و آنچه در مقدمهی کتاب آوردهاند، اصل کتاب پژوهشی در حدود ۶۰ صفحه به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد جامعه شناسی) دربارهی داستان واقعی عشق ابوالعاص و زینب با تکیه بر منابع و دادههای تاریخی مختلف بوده است. دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) با بازنویسی و افزودن وجوه اگزیستانسیال، این پژوهش کوتاه تاریخی را تبدیل به شبه داستانی بلند میکنند که نهایتا با همکاری مشترک دو استاد متخصص در جامعه شناسی و فلسفه این اثر شبه داستانی خلق میشود.
از ویژگیهای مثبت این کتاب، مضمون عاشقانه و رحمانی آن است و اینکه در سیطرهی اسلام فوبیای حاکم بر اذهان عمومی دنیای معاصر، با ارائهی تصویری نزدیک و انسانی از رابطهی پیامبر با دامادها و دخترانش و دیگر خویشاوندان، چهرهای رحمانی از اسلام ترسیم میکند و تداعی مثبت عشق، تعهد، احترام گذاشتن به عقايد مختلف در خانواده، همزیستی مسالمتآمیز شرک و توحید زیر سقف عشق و مسئولیت پذیری را به جای تداعی منفی شمشیر و خون و خشونت و قهر و نفی دیگری قرار میدهد.
همچنانکه در مقدمهی کتاب بدان تأکید شده، نویسندگان کوشیده بودند، فارغ از جهت گیریهای فرقه گرایانه، تئولوژیک و ایدئولوژیک با رویکردی تاریخی- اگزیستانسیال، فراز و فرود روابط و مناسبات پیامبر با اطرافیان در مراحل مختلف گسترش پیام توحید و کشمکشهای درونی و بیرونی پدید آمده و به طور خاص کشمکش عشق و ایمان در رابطهی ابوالعاص و زینب را روایت کنند.
شخصیت بالقوه دیالکتیکی و جذاب ابوالعاص، از نکات مثبت این اثر است، هرچند فاقد شمایل و پرداخت بالفعل داستانی است. او داماد بزرگ پیامبر، خواهرزاده خدیجه همسر پیامبر است و همسرش زینب دخترخاله اوست. شغلش تجارت است و با مشرکان قریش همپیمان است و دارای منافع مشترک، اما عاشقانه همسرش را دوست میدارد و به ایمان او و پدرش احترام میگذارد، هنگام محاصره در شعب به کمک آنها میشتابد، اما حاضر نیست به خاطر عشق به همسرش، دست از عقیدهاش بکشد، یا برای بازگرداندن اموال به غنیمت گرفته شده توسط مسلمانان، به مصلحت اظهار اسلام کند. ابوالعاص ایمان را همچون عشق، واقعهای میداند که در جان برخی آدمیان روی میدهد. لذا ایمان امری ارادی و اختیاری نیست، "میتوان آزادانه اسلام آورد، اما نمیتوان با اختیار مؤمن شد، همانگونه که عشق بارقه ای است که هیچکس با اختیار خویش در قلب خویش نمی افکند" (محدثی، عبدالکریمی، ۱۴۰۲، ص۱۱۲). بنابراین عشق و ایمان نهایتا در وجود ابوالعاص و زینب به وحدتی دیالکتیکی میرسند.
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#انتشارت_نقد_فرهنگ
#بیژن_عبدالکریمی
#یوسف_شیخی
#نقد_و_تحلیل
https://t.iss.one/sheykhiyusef/1054
ادامهی مطلب در فرستهی بعدی👇👇👇👇
@NewHasanMohaddesi
Telegram
عبارات | یوسف شیخی
♦️روایتی تاریخی-اگزیستانسیال از دیالکتیک عشق و ایمان: نقد و بررسی کتاب "مشرکی در خانوادهی پیامبر"
✍یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۱ از ۲
کتاب پرفروش "مشرکی در خانوادهی پیامبر"، نخستین بار سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات نقد فرهنگ، به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد…
✍یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۱ از ۲
کتاب پرفروش "مشرکی در خانوادهی پیامبر"، نخستین بار سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات نقد فرهنگ، به قلم دکتر حسن محدثی گیلوایی (استاد…
♦️روایتی تاریخی-اگزیستانسیال از دیالکتیک عشق و ایمان: نقد و بررسی کتاب "مشرکی در خانوادهی پیامبر"
✍️یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۲ از ۲
شخصیت زینب نیز که میان ایمان به پدر و عشق به همسر سرگردان است، و دست به انتخاب های شجاعانه ای برخلاف سنت رایج همچون پناه دادن به همسر مشرک سابقش میزند، از نکات جالب توجه این کتاب است که نشانگر وجوهی از ایفای نقش سوبژگی زنانه در تاریخ اسلام است.
از ویژگیهای منفی این کتاب چهارده فصلی، پرداخت غیرحرفهای و آماتور داستانی آن و حجم زیاد تکرار و حشو به ویژه در فصول ابتدایی است، چنانکه میتوان حجم کتاب را با یک ویرایش حرفهای از منظر داستان نویسی به نصف کاهش داد. پنج فصل اول، فاقد کنش عینی مؤثر است و غالبا با نثری گزارش گونه و ذهنی مواجه هستیم. از فصل ششم (جنگ داماد و پدرزن) اندک اندک اتمسفر داستانی جان میگیرد و هر چه به پایان کتاب نزدیک میشویم، به تدریج غالب میشود و با روایت جذاب تری رو به رو میشویم. درواقع یکی از ضعفهای کتاب در عدم توزیع متوازن کنشهای شخصیتهاست، لذا تا ۶۰-۷۰ صفحه اول، جز در پارهای موارد که به درونیات شخصیتها پرداخته شده است، بیشتر با ناداستان مواجه هستیم تا داستان.
ضعف دیگر این کتاب در شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی است. شخصيتها چهره ندارند، تکیه کلام ندارند، توصیف عینی نمیشوند، دیالوگ نمیگویند و فقط ما افکار و ذهنیت شان را میشنویم. آنها برای شخصیت شدن راه طولانیای در پیش دارند و در حد تیپ های مطرح در قصههای آرکائیک ماندهاند، جذابترین شخصیت کتاب، ابوالعاص است که او نیز به دلیل کنشهای بیشترش نسبت به دیگران و تصمیمهای به ظاهر متضادش متفاوت از دیگران به نظر رسیده و جذاب شده است. از امکانات زبانی جهت شخصیت سازی هیچ استفاده نشده و به همین روی ما با نثر مواجه هستیم تا زبان به معنای دقیق کلمه، با نقل قول مواجه هستیم تا دیالوگ. البته تخصص نویسندگان محترم نیز داستان نویسی نیست، اما با افزوده شدن یک داستان نویس میتوانستیم با اثر قوی تری از منظر داستانی مواجه شویم.
با همهی این نکته گیریهای حرفهای نباید حساسیتهای نزدیک شدن به خلق اثری روایی دربارهی شخصیتهای دینی و مقدس همچون پیامبر را از نظر دور داشت که نویسندگان ضمن آشنایی زدایی از شخصیت پیامبر و خانوادهاش توانستهاند با مستندسازی وقایع هم این مرزهای باریک اخلاقی را رعایت کنند و هم به هدف خود برای ترسیم چهرهای انسانی و ورای اساطیر از اسلام بپردازند.
🔻لینک برای تهیهی این کتاب:
https://toakademi.com/book/%d9%85%d8%b4%d8%b1%da%a9%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%d9%87-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1/
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#انتشارت_نقد_فرهنگ
#بیژن_عبدالکریمی
#یوسف_شیخی
#نقد_و_تحلیل
https://t.iss.one/sheykhiyusef/1055
@NewHasanMohaddesi
✍️یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۲ از ۲
شخصیت زینب نیز که میان ایمان به پدر و عشق به همسر سرگردان است، و دست به انتخاب های شجاعانه ای برخلاف سنت رایج همچون پناه دادن به همسر مشرک سابقش میزند، از نکات جالب توجه این کتاب است که نشانگر وجوهی از ایفای نقش سوبژگی زنانه در تاریخ اسلام است.
از ویژگیهای منفی این کتاب چهارده فصلی، پرداخت غیرحرفهای و آماتور داستانی آن و حجم زیاد تکرار و حشو به ویژه در فصول ابتدایی است، چنانکه میتوان حجم کتاب را با یک ویرایش حرفهای از منظر داستان نویسی به نصف کاهش داد. پنج فصل اول، فاقد کنش عینی مؤثر است و غالبا با نثری گزارش گونه و ذهنی مواجه هستیم. از فصل ششم (جنگ داماد و پدرزن) اندک اندک اتمسفر داستانی جان میگیرد و هر چه به پایان کتاب نزدیک میشویم، به تدریج غالب میشود و با روایت جذاب تری رو به رو میشویم. درواقع یکی از ضعفهای کتاب در عدم توزیع متوازن کنشهای شخصیتهاست، لذا تا ۶۰-۷۰ صفحه اول، جز در پارهای موارد که به درونیات شخصیتها پرداخته شده است، بیشتر با ناداستان مواجه هستیم تا داستان.
ضعف دیگر این کتاب در شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی است. شخصيتها چهره ندارند، تکیه کلام ندارند، توصیف عینی نمیشوند، دیالوگ نمیگویند و فقط ما افکار و ذهنیت شان را میشنویم. آنها برای شخصیت شدن راه طولانیای در پیش دارند و در حد تیپ های مطرح در قصههای آرکائیک ماندهاند، جذابترین شخصیت کتاب، ابوالعاص است که او نیز به دلیل کنشهای بیشترش نسبت به دیگران و تصمیمهای به ظاهر متضادش متفاوت از دیگران به نظر رسیده و جذاب شده است. از امکانات زبانی جهت شخصیت سازی هیچ استفاده نشده و به همین روی ما با نثر مواجه هستیم تا زبان به معنای دقیق کلمه، با نقل قول مواجه هستیم تا دیالوگ. البته تخصص نویسندگان محترم نیز داستان نویسی نیست، اما با افزوده شدن یک داستان نویس میتوانستیم با اثر قوی تری از منظر داستانی مواجه شویم.
با همهی این نکته گیریهای حرفهای نباید حساسیتهای نزدیک شدن به خلق اثری روایی دربارهی شخصیتهای دینی و مقدس همچون پیامبر را از نظر دور داشت که نویسندگان ضمن آشنایی زدایی از شخصیت پیامبر و خانوادهاش توانستهاند با مستندسازی وقایع هم این مرزهای باریک اخلاقی را رعایت کنند و هم به هدف خود برای ترسیم چهرهای انسانی و ورای اساطیر از اسلام بپردازند.
🔻لینک برای تهیهی این کتاب:
https://toakademi.com/book/%d9%85%d8%b4%d8%b1%da%a9%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%d9%87-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1/
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#انتشارت_نقد_فرهنگ
#بیژن_عبدالکریمی
#یوسف_شیخی
#نقد_و_تحلیل
https://t.iss.one/sheykhiyusef/1055
@NewHasanMohaddesi
Telegram
عبارات | یوسف شیخی
♦️روایتی تاریخی-اگزیستانسیال از دیالکتیک عشق و ایمان: نقد و بررسی کتاب "مشرکی در خانوادهی پیامبر"
✍یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۲ از ۲
شخصیت زینب نیز که میان ایمان به پدر و عشق به همسر سرگردان است، و دست به انتخاب های شجاعانه ای برخلاف سنت رایج همچون پناه…
✍یوسف شیخی
۹ بهمن ۱۴۰۳
▫️۲ از ۲
شخصیت زینب نیز که میان ایمان به پدر و عشق به همسر سرگردان است، و دست به انتخاب های شجاعانه ای برخلاف سنت رایج همچون پناه…
♦️نقد و نکات آقای ایمان سلیمانیی امیری
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۹ بهمن ۱۴۰۳
در بارهی کتاب مشرکی در خانوادهی پیامبر مطالب بسیاری نوشته شده و آخرینشان هم همین نوشتهی دوست عزیز من آقای یوسف شیخی هست. تمام مطالبی که در بارهی این کتاب نوشته شده و به دست من رسیده را در اینجا بازنشر کرده ام. اما یادداشتی از آقای ایمان سلیمانیی امیری هم دیدم که بهنحوی به این کتاب مربوط است و در نقد کار من نوشته شده است. ضمن سپاس از ایشان لینک یادداشت ایشان را نیز در اینجا بازنشر میکنم تا حق زحمت ایشان را نیز ادا کرده باشم و قدردانیای کرده باشم از ایشان بابت توجه به مطالب ام؛ اگرچه مطلب ایشان بر موضوع کتاب متمرکز نیست و البته یادداشت ایشان جای بحث و گفتوگو دارد و اکنون در مقام پرداختن به آن نیستم.
https://t.iss.one/Imansoleymaniamiri/2848
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#ایمان_سلیمانی_امیری
#بیژن_عبدالکریمی
#یوسف_شیخی
#نقد_و_تحلیل
https://t.iss.one/sheykhiyusef/1055
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۹ بهمن ۱۴۰۳
در بارهی کتاب مشرکی در خانوادهی پیامبر مطالب بسیاری نوشته شده و آخرینشان هم همین نوشتهی دوست عزیز من آقای یوسف شیخی هست. تمام مطالبی که در بارهی این کتاب نوشته شده و به دست من رسیده را در اینجا بازنشر کرده ام. اما یادداشتی از آقای ایمان سلیمانیی امیری هم دیدم که بهنحوی به این کتاب مربوط است و در نقد کار من نوشته شده است. ضمن سپاس از ایشان لینک یادداشت ایشان را نیز در اینجا بازنشر میکنم تا حق زحمت ایشان را نیز ادا کرده باشم و قدردانیای کرده باشم از ایشان بابت توجه به مطالب ام؛ اگرچه مطلب ایشان بر موضوع کتاب متمرکز نیست و البته یادداشت ایشان جای بحث و گفتوگو دارد و اکنون در مقام پرداختن به آن نیستم.
https://t.iss.one/Imansoleymaniamiri/2848
#مشرکی_در_خانواده_پیامبر
#حسن_محدثی_گیلوایی
#ایمان_سلیمانی_امیری
#بیژن_عبدالکریمی
#یوسف_شیخی
#نقد_و_تحلیل
https://t.iss.one/sheykhiyusef/1055
Telegram
ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
درود بر دوستان گرامی.
آقای حسن محدثی گیلوایی بر متن جناب موثق مطلبی نوشته اند که واقعه ای را گزارش کرده است که در آن حسین بن علی کاروان معاویه را تصاحب میکند و این مطلب را بنده نخست در گروههای تلگرامی از جلد هجدهم شرح نهج البلاغه ارائه نمودم. و این مطلب…
آقای حسن محدثی گیلوایی بر متن جناب موثق مطلبی نوشته اند که واقعه ای را گزارش کرده است که در آن حسین بن علی کاروان معاویه را تصاحب میکند و این مطلب را بنده نخست در گروههای تلگرامی از جلد هجدهم شرح نهج البلاغه ارائه نمودم. و این مطلب…
♦️شهرنشینیِ مدرن حاصل صنعتی شدن است
(نقدی بر نقد دکتر محدثی دربارۀ عوامانه و شِبْهِ علمی نوشتن)
[بخش دوم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
بازنشر: ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
۵. ضمن این که آمارهای رسمی موجود در کشورمان نیز این موضوع را کاملاً تأیید می کنند و با یک مراجعۀ ساده به آمارهای موجود می توان دریافت که شهرنشینی گسترده در ایرانِ معاصر کاملاً مرتبط با روند صنعتی شدن کشور بوده است. این هم اسناد مورد نظر: «در سال 1200 خورشیدی تهران به عنوان پایتخت حدود 30 هزار نفر جمعیت داشت. در سال 1300 خورشیدی و در پایان حکومت قاجاریه شهر تهران حدود 200 هزار نفر جمعیت داشت که طی 100 سال فقط 170 هزار نفر به جمعیت تهران اضافه شدند(این افزایش جمعیت البته به دلیل پایتخت بودن تهران بوده است). از سال 1300 تا 1355 خورشیدی جمعیت تهران از 200 هزار نفر به 4/5 میلیون نفر افزایش یافت یعنی افزایشی معادل چهار میلیون و سیصد هزار نفر(2250 درصد افزایش) طی 55 سال. لطفا مقایسه شود با افزایش جمعیت همین شهر طی 100 سالی که اشاره شد و هنوز صنعتی نشده بود. آمار مهاجرین به این کلان شهر نیز موجود است و نشان از مهاجرت های گسترده از روستاها و شهرهای کوچک به این کلان شهر طی دورۀ زمانی مورد نظر دارد. از سال 1355 تا زمان فعلی نیز جمعیت تهران از 4/5 میلیون نفر به 12/5 میلیون نفر افزایش داشت(زنجانی، 1368/ اطلس جمعیت تهران، 1400/ مرکز آمار ایران، آمار سرشماری های جمعیت کشور از سال 1335 تا 1403/ وزارت کشور، 1403/ قاسمی اردهایی، 1396/ مرکز پژوهش، سنجش و اسناد ریاست جمهوری، مرکز پژوهش های مجلس، 1403).
۶. لطفا جناب محدثی به این پرسش پاسخ دهند که این همه مهاجرین مختلف از تمام استان ها و روستاهای کشور به تهران و سایر شهرها فقط به دلیل اصلاحات ارضی به تهران مهاجرت کرده اند؟ اگر این گونه بگویند در واقع یک اصل مسلم جامعه شناختی یعنی «شهرنشینی مدرن محصول صنعتی شدن در جهان مدرن است» را قبول ندارند. دوست عزیز چه اصلاحات ارضی در ایران انجام می گرفت و چه نمی گرفت بدون تردید مهاجرت های گسترده از روستاها به شهرها را داشتیم. مگر در کشورهایی چون هند و پاکستان و بنگلادش و ژاپن و چین و ده ها کشور دیگر جهان اصلاحات ارضی انجام شد که روستاییان به درون شهرها مهاجرت کرده اند؟ تمام این مهاجر ت ها بیش از همه یک عامل قوی د اشت و آن هم "صنعتی شدن" و روند "شهرنشینی مدرن" بوده است.
۷.در رابطه با نمونه ای که از روستای پدری آوردم و دکتر محدثی آن را نپدیرفتند و بلکه عوامانه تلقی کردند باید بپرسم که مگر در علم جامعه شناسی موظف به ارائۀ فکتها(نمونه ها) نیستیم؟ من هم با اطلاع دقیق یک نمونه آوردم و دوباره تأکید می کنم و با تحقیق و علم دقیق می گویم که در تمام 70 روستای منطقۀ ما بدون این که اصلاحات ارضی انجام شود مهاجرت های گسترده پیش و پس از آن واقعه به تهران و شهرهای دیگر صورت گرفته است. این کجایش عوامانه و شِبه علمی است؟ ضمناً مگر در علم جامعه شناسی مبتنی بر روش های تحقیق کیفی مانند تحلیل روایت داستان زندگی افراد به عنوان روایت ها مورد توجه قرار نمی گیرند؟ دوست عزیز من و شما که با کمک هم تحولات دینداری در ایران را بر اساس همین روایت ها و د استان هایی که افراد بیان کرده نتیجه گرفتیم و اگر اکنون این گونه بگویید یعنی کار خودتان را هم زیر سئوال می برید و این یعنی بر سَرِ شاخ نشستن و بُن بریدن است!!!
#مهاجرت
#مدرنیته
#شهرنشینی
#اصلاحات_ارضی
#عوامانه_نوشتن
#شبه_علمی
#حسن_محدثی
@tajeddin_mohammadbagher
#انقلاب_سفید
#اصلاحات_ارضی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(نقدی بر نقد دکتر محدثی دربارۀ عوامانه و شِبْهِ علمی نوشتن)
[بخش دوم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
بازنشر: ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
۵. ضمن این که آمارهای رسمی موجود در کشورمان نیز این موضوع را کاملاً تأیید می کنند و با یک مراجعۀ ساده به آمارهای موجود می توان دریافت که شهرنشینی گسترده در ایرانِ معاصر کاملاً مرتبط با روند صنعتی شدن کشور بوده است. این هم اسناد مورد نظر: «در سال 1200 خورشیدی تهران به عنوان پایتخت حدود 30 هزار نفر جمعیت داشت. در سال 1300 خورشیدی و در پایان حکومت قاجاریه شهر تهران حدود 200 هزار نفر جمعیت داشت که طی 100 سال فقط 170 هزار نفر به جمعیت تهران اضافه شدند(این افزایش جمعیت البته به دلیل پایتخت بودن تهران بوده است). از سال 1300 تا 1355 خورشیدی جمعیت تهران از 200 هزار نفر به 4/5 میلیون نفر افزایش یافت یعنی افزایشی معادل چهار میلیون و سیصد هزار نفر(2250 درصد افزایش) طی 55 سال. لطفا مقایسه شود با افزایش جمعیت همین شهر طی 100 سالی که اشاره شد و هنوز صنعتی نشده بود. آمار مهاجرین به این کلان شهر نیز موجود است و نشان از مهاجرت های گسترده از روستاها و شهرهای کوچک به این کلان شهر طی دورۀ زمانی مورد نظر دارد. از سال 1355 تا زمان فعلی نیز جمعیت تهران از 4/5 میلیون نفر به 12/5 میلیون نفر افزایش داشت(زنجانی، 1368/ اطلس جمعیت تهران، 1400/ مرکز آمار ایران، آمار سرشماری های جمعیت کشور از سال 1335 تا 1403/ وزارت کشور، 1403/ قاسمی اردهایی، 1396/ مرکز پژوهش، سنجش و اسناد ریاست جمهوری، مرکز پژوهش های مجلس، 1403).
۶. لطفا جناب محدثی به این پرسش پاسخ دهند که این همه مهاجرین مختلف از تمام استان ها و روستاهای کشور به تهران و سایر شهرها فقط به دلیل اصلاحات ارضی به تهران مهاجرت کرده اند؟ اگر این گونه بگویند در واقع یک اصل مسلم جامعه شناختی یعنی «شهرنشینی مدرن محصول صنعتی شدن در جهان مدرن است» را قبول ندارند. دوست عزیز چه اصلاحات ارضی در ایران انجام می گرفت و چه نمی گرفت بدون تردید مهاجرت های گسترده از روستاها به شهرها را داشتیم. مگر در کشورهایی چون هند و پاکستان و بنگلادش و ژاپن و چین و ده ها کشور دیگر جهان اصلاحات ارضی انجام شد که روستاییان به درون شهرها مهاجرت کرده اند؟ تمام این مهاجر ت ها بیش از همه یک عامل قوی د اشت و آن هم "صنعتی شدن" و روند "شهرنشینی مدرن" بوده است.
۷.در رابطه با نمونه ای که از روستای پدری آوردم و دکتر محدثی آن را نپدیرفتند و بلکه عوامانه تلقی کردند باید بپرسم که مگر در علم جامعه شناسی موظف به ارائۀ فکتها(نمونه ها) نیستیم؟ من هم با اطلاع دقیق یک نمونه آوردم و دوباره تأکید می کنم و با تحقیق و علم دقیق می گویم که در تمام 70 روستای منطقۀ ما بدون این که اصلاحات ارضی انجام شود مهاجرت های گسترده پیش و پس از آن واقعه به تهران و شهرهای دیگر صورت گرفته است. این کجایش عوامانه و شِبه علمی است؟ ضمناً مگر در علم جامعه شناسی مبتنی بر روش های تحقیق کیفی مانند تحلیل روایت داستان زندگی افراد به عنوان روایت ها مورد توجه قرار نمی گیرند؟ دوست عزیز من و شما که با کمک هم تحولات دینداری در ایران را بر اساس همین روایت ها و د استان هایی که افراد بیان کرده نتیجه گرفتیم و اگر اکنون این گونه بگویید یعنی کار خودتان را هم زیر سئوال می برید و این یعنی بر سَرِ شاخ نشستن و بُن بریدن است!!!
#مهاجرت
#مدرنیته
#شهرنشینی
#اصلاحات_ارضی
#عوامانه_نوشتن
#شبه_علمی
#حسن_محدثی
@tajeddin_mohammadbagher
#انقلاب_سفید
#اصلاحات_ارضی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
♦️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش پنجم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
11.عبدالکریمی گویا توجه ندارد که انسان مدرن به دلیل عبور از "دگرراهبری" و رسیدن به "خودراهبری" نیازی به قهرمان سازی و یا داشتن قهرمانانی ندارد. بت های فکری و اندیشگی نیز درهم شکسته شدند و نسل امروزی گرفتار کیش شخصیت نیست که بخواهد از کسی قهرمان فکری و فرهنگی و سیاسی درست کند چرا که او خود را کم و بیش قهرمان هر عرصه و صحنه ای از زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می داند. ضمن این که زیست جهان انسان مدرن نیز به کلی متفاوت از زیست جهان انسان پیشامدرن است و فهمی که انسان مدرن از زیست خود در این جهان دارد یکسره با فهم و معنای انسان های سنتی متفاوت شده است. با این همه نسل حاضر نیز اسطوره ها، مفاهیم و اندیشه های خودش را دارد و به نظر می رسد که توان تاریخ سازی را نیز داشته باشد بدون هرگونه ارجاع به گذشته و سنت. چرا عبدالکریمی گمان می کنند که نسل جدید و انسان فعلی توان داشتن نیروی اجتماعی خودش را ندارد؟ عبدالکریمی بر این گمان است که چون انسان مدرن اتمیزه شده و دچار تفرد و پراکندگی شده است دیگر نمی تواند چونان نیرویی اجتماعی یا تاریخی در کنار هم باشد و بایستد که تجربۀ چند سال اخیر جامعۀ ایران و جوامع دیگر به خوبی نشان می دهد که چنین نیست و جناب ایشان اشتباه فکر می کنند. عبدالکریمی بیش از آن دل که نگران وضعیت تلخ انسان های جامعۀ خودش باشد دل نگران انسان های جوامع غربی است که به زعم ایشان دچار نیهیلیسم شده است و خوب است بدانند که مسألۀ جامعۀ ما نیهیلیسم نیست.
12.در مقام نتیجه گیری می توان گفت که تمام مفاهیمی که عبدالکریمی در تعریف نیروی تاریخی اصیل به کار گرفته اند مفاهیم برساخت شدۀ جهان مدرن اَند و آن گاه می خواهد با ذهنیت برساخت شده در جهان مدرن نیرویی از دل سنت و تاریخ استخراج کنند که به نظر می رسد آب در هاون کوفتن و به راه ترکستان رفتن است. بازخوانی اندیشه های سنتی در جهان مدرن نیز نتیجه اَش می شود مدرن اندیشی و نه سنت اندیشی. این که برخی چون عبدالکریمی بر آن شده اند برای مثال متون سنتی ای چون کتاب های فارابی، غزالی، ابن سینا، ابن خلدون، مولوی، حافظ، سعدی و دیگران را بازخوانی کنند کاری نمی کنند به جز این که در پرتو مفاهیم و نظریه های جهان مدرن آن متون را توضیح می دهند و البته نتایج دلخواهانۀ خود را می گیرند و تو گویی که حرف در دهان آن متون و تاریخ می گذارند و نویسندگان آن متون را بر آن می دارند که برای انسان های امروزی حرفی بزنند که این اقدام نوعی روکش کاری مدرن به متون سنتی است و چندان هم مشخص نیست که به کار امروزیان بیاید. هرگز بر آن نیستم بگویم که از سنت نمی توان هیچ گونه حرفی یا راه کاری برای جهان مدرن و انسان های امروزی استخراج کرد بلکه می گویم که چنین کاری ظرافت های بسیاری می خواهد و امری ساده و پیش پا افتاده نیست. چه کسی می تواند بگوید که امثال مولوی و حافظ و سعدی هیچ پیام سازنده و اثرگذاری برای انسان مدرن امروزی ندارند؟ بلکه تمام حرف در این است که آن الگوها و ساختارهای فکری و فرهنگی و اجتماعی جهان پیشامدرن دیگر وجود ندارند و نمی توانند احیاء شوند. گویا عبدالکریمی توجه ندارد که کسی سنت را چونان کوله باری اگر هم با خود و در ذهن و ضمیر خود داشته باشد با آن الگو و ساختار زندگی و زیست امروزینِ خود را تعیین و تنظیم نمی کند و سامان نمی بخشد، بلکه فقط در گوشه ای از ذهن و ضمیر خود دارد که هر از گاهی به سراغش می رود و برخی دل تنگی های خود را با آن تسکین می دهد. این ها که گفته می شود هرگز به معنای آن نیست که زیست مدرن و الگوها و قواعد مربوط به آن عاری از هرگونه عیب و نقص اَند و غیرقابل نقد و بررسی. از قضا زیست مدرن و الگوها و قواعد مروط به آن نیز قابل نقد و بررسی اَند. چرا مدرنیته قابل نقد نباشد؟ چه کسی می تواند این را بگوید؟ قابل نقد بودن مدرنیته اما بسی تفاوات دارد که بخواهیم الگوها و قواعد جهان پیشامدرن در این دوران زنده کنیم و مبتنی بر آن زیست خود را سامان ببخشیم. سخن در این زمینه بسیار است و باید گفت این زمان بگذار تا وقت دگر. در ضمن منتظر می مانم که آیا عبدالکریمی پاسخی به این نقد و نظر خواهد داد یا دوباره روشنفکران را متهم به عدم پاسخ گویی می کتد. البته بدون این که بخواهم خود را در جرگۀ روشنفکران این سرزمین قرار دهم به عنوان دانش آموزی در عرصۀ اندیشگی و تفکر این چند صفحه را قلمی کردم.
#نیروی_اصیل_تاریخی
#روشنفکری
#روشنفکران
#سنت
#مدرنیته
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش پنجم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
11.عبدالکریمی گویا توجه ندارد که انسان مدرن به دلیل عبور از "دگرراهبری" و رسیدن به "خودراهبری" نیازی به قهرمان سازی و یا داشتن قهرمانانی ندارد. بت های فکری و اندیشگی نیز درهم شکسته شدند و نسل امروزی گرفتار کیش شخصیت نیست که بخواهد از کسی قهرمان فکری و فرهنگی و سیاسی درست کند چرا که او خود را کم و بیش قهرمان هر عرصه و صحنه ای از زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می داند. ضمن این که زیست جهان انسان مدرن نیز به کلی متفاوت از زیست جهان انسان پیشامدرن است و فهمی که انسان مدرن از زیست خود در این جهان دارد یکسره با فهم و معنای انسان های سنتی متفاوت شده است. با این همه نسل حاضر نیز اسطوره ها، مفاهیم و اندیشه های خودش را دارد و به نظر می رسد که توان تاریخ سازی را نیز داشته باشد بدون هرگونه ارجاع به گذشته و سنت. چرا عبدالکریمی گمان می کنند که نسل جدید و انسان فعلی توان داشتن نیروی اجتماعی خودش را ندارد؟ عبدالکریمی بر این گمان است که چون انسان مدرن اتمیزه شده و دچار تفرد و پراکندگی شده است دیگر نمی تواند چونان نیرویی اجتماعی یا تاریخی در کنار هم باشد و بایستد که تجربۀ چند سال اخیر جامعۀ ایران و جوامع دیگر به خوبی نشان می دهد که چنین نیست و جناب ایشان اشتباه فکر می کنند. عبدالکریمی بیش از آن دل که نگران وضعیت تلخ انسان های جامعۀ خودش باشد دل نگران انسان های جوامع غربی است که به زعم ایشان دچار نیهیلیسم شده است و خوب است بدانند که مسألۀ جامعۀ ما نیهیلیسم نیست.
12.در مقام نتیجه گیری می توان گفت که تمام مفاهیمی که عبدالکریمی در تعریف نیروی تاریخی اصیل به کار گرفته اند مفاهیم برساخت شدۀ جهان مدرن اَند و آن گاه می خواهد با ذهنیت برساخت شده در جهان مدرن نیرویی از دل سنت و تاریخ استخراج کنند که به نظر می رسد آب در هاون کوفتن و به راه ترکستان رفتن است. بازخوانی اندیشه های سنتی در جهان مدرن نیز نتیجه اَش می شود مدرن اندیشی و نه سنت اندیشی. این که برخی چون عبدالکریمی بر آن شده اند برای مثال متون سنتی ای چون کتاب های فارابی، غزالی، ابن سینا، ابن خلدون، مولوی، حافظ، سعدی و دیگران را بازخوانی کنند کاری نمی کنند به جز این که در پرتو مفاهیم و نظریه های جهان مدرن آن متون را توضیح می دهند و البته نتایج دلخواهانۀ خود را می گیرند و تو گویی که حرف در دهان آن متون و تاریخ می گذارند و نویسندگان آن متون را بر آن می دارند که برای انسان های امروزی حرفی بزنند که این اقدام نوعی روکش کاری مدرن به متون سنتی است و چندان هم مشخص نیست که به کار امروزیان بیاید. هرگز بر آن نیستم بگویم که از سنت نمی توان هیچ گونه حرفی یا راه کاری برای جهان مدرن و انسان های امروزی استخراج کرد بلکه می گویم که چنین کاری ظرافت های بسیاری می خواهد و امری ساده و پیش پا افتاده نیست. چه کسی می تواند بگوید که امثال مولوی و حافظ و سعدی هیچ پیام سازنده و اثرگذاری برای انسان مدرن امروزی ندارند؟ بلکه تمام حرف در این است که آن الگوها و ساختارهای فکری و فرهنگی و اجتماعی جهان پیشامدرن دیگر وجود ندارند و نمی توانند احیاء شوند. گویا عبدالکریمی توجه ندارد که کسی سنت را چونان کوله باری اگر هم با خود و در ذهن و ضمیر خود داشته باشد با آن الگو و ساختار زندگی و زیست امروزینِ خود را تعیین و تنظیم نمی کند و سامان نمی بخشد، بلکه فقط در گوشه ای از ذهن و ضمیر خود دارد که هر از گاهی به سراغش می رود و برخی دل تنگی های خود را با آن تسکین می دهد. این ها که گفته می شود هرگز به معنای آن نیست که زیست مدرن و الگوها و قواعد مربوط به آن عاری از هرگونه عیب و نقص اَند و غیرقابل نقد و بررسی. از قضا زیست مدرن و الگوها و قواعد مروط به آن نیز قابل نقد و بررسی اَند. چرا مدرنیته قابل نقد نباشد؟ چه کسی می تواند این را بگوید؟ قابل نقد بودن مدرنیته اما بسی تفاوات دارد که بخواهیم الگوها و قواعد جهان پیشامدرن در این دوران زنده کنیم و مبتنی بر آن زیست خود را سامان ببخشیم. سخن در این زمینه بسیار است و باید گفت این زمان بگذار تا وقت دگر. در ضمن منتظر می مانم که آیا عبدالکریمی پاسخی به این نقد و نظر خواهد داد یا دوباره روشنفکران را متهم به عدم پاسخ گویی می کتد. البته بدون این که بخواهم خود را در جرگۀ روشنفکران این سرزمین قرار دهم به عنوان دانش آموزی در عرصۀ اندیشگی و تفکر این چند صفحه را قلمی کردم.
#نیروی_اصیل_تاریخی
#روشنفکری
#روشنفکران
#سنت
#مدرنیته
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi