✏️متمم هایی بر جامعه نام ها / جامعه صفت ها: به احترام فرهنگ نقدعلمی و فرهنگ گفتگوی علمی و برای پاسداشت پرسشهای انتقادی حسن محدثی گیلوایی
دوست دانشورزم حسن محدثی گیلوایی که به حق او را شایسته صفت دین پژوه و دانش پژوه علوم اجتماعی میدانم و لذا به حکم وظیفه اخلاق علمی و اخلاق دینی شایسته این نام مینامم و میخوانم بی هر گونه تعارف رایج / چند نکته جالب توجه و البته قابل تامل و منطقا قابل گفتگوی از نوع موردعلاقه من( سقراطی هایدگری گادامری هابرماسی) گفته است 🔻🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11795
که شایسته توضیح مختصرند در این جا- واگر فرصتی فراهم شود شایسته گفتگوی مفصل با او در محفلی با حضور مخاطبان علاقمند و سایر دوستان منتقد است .امید آنکه فراهم و میسر شود چون بیشتر میتوان مساله را کاوید .
اما آن چند نکته مختصر 🔻🔻🔻
1/ اصل نقد متوجه مسئولیت پذیری اخلاق علمی برای توجه به مسائل علوم انسانی اجتماعی ایران معاصر است که منجر به بحران بی عملی و بی فکری و چالش علوم اجتماعی شده و لذا به ترجمه ای شدن و تقلیدی شدن متن ها و حرف ها بدون اصالت بومی و محلی شده است . این خود یک دعوت اصیل و استراتژیک و محوری و مهم و موثر و اولویت دار است
( بر خلاف تعبیر محدثی گیلوایی عزیز از مطلب من که معتقدست من دعوت به بی عملی و بی مسئولیتی میکنم!؟ )
و لذا از حسن اتفاق با مناظره های علمی گفتگویی که محدثی گیلوایی منظور دارد یکیست !
2/ در همین سویه نکته دیگری که باید توضیح دهم تا دیگر از من توضیح نخواهند ! اینست: هر چند اخلاقا و منطقا به بحث مصداقی در برخی موارد و موضع ها ورود ندارم بنا به علل و دلایل جامعه شناختی که جای بحث از آن ها در این مختصر نمی گنجد.
اما در عین حال به صراحت حسب وظیفه اخلاق علمی و اخلاق دینی مکلفم از همکادان علوم انسانی اجتماعی واجد صفت علمی نام ببرم و فروتنانه به انان ادای احترام کنم ....
چه آناني که بر من حق استادی دارند ( از استادان پیشینم: عبدالکریم سروش و ضیاشهابی درفلسفه و فلسفه علوم اجتماعی و عبدالهادی حائری در تاریخ و حاتم قادری در فلسفه سیاسی و منوچهر آشتیانی ملای علوم اجتماعی و....) و چه آناني که دوست گفتگویی علمی بوده اند و هستند( از قانعی راد فقید تا دوستان در قید حیات چون فراستخواه و محدثی گیلوایی و...)
3/ برخی همکاران علوم اجتماعی ام که ذکر مثبت نام شان در این مختصر نمی گنجد هم شایسته ارج نهادن اند چون اهل تامل اند و ترجمه ای نمی اندیشند و تقلیدی نیستند و قلم شان خلاق و گفتارشان اصیل و تاملات شان ارزنده و سرزنده است ...
خدای را شکر که رزومه علمی و ترازنامه فکری و کارنامه دانشگاهی مکتوب این دوستان در دسترس حوزه عمومی سایبری و فیزیکال است و اجتماع علوم انسانی اجتماعی هم انان را واجد صفت علمی می داند ....
درست همانگونه که *مصادیق نام * در حوزه علوم انسانی اجتماعی مشخص اند! و متاسفانه کثیر !؟
4/ محدثی گیلوایی دوست گفتگویی گرامی ام از چند همکار محترم طرف مناظره نام برده اند که من هم با انان فرصت گفتگوی علمی داشته ام و ازین بابت هم خرسندم
در عین حال صرف اینکه همکارانی کتاب هایی نوشته اند یا درحال نوشتن اند که غربیان بهترین و اصیل ترین ان را در این موضوع نوشته اند و خلایی هم برای نوشتن این نوع کتابها نیست و اگر هم نوشته شود در بهترین حالت کپی پیست ترجمه ای تالیفی خواهد بود! به ویژه در حوزه جذاب چون مطالعات مدرن ایران باستان و مطالعات مدرن اسلام ( که محدثی گیلوایی نیک از رفرنس های مزبور بخاطر حوزه کاری مشترک مان در اسلام پژوهی و ایران پژوهی مطلع است ) استدلال کافی برای توجیه مناظره با مولفان محترم این نوع کتابها نیست؛ هر چند ان مولفان محترم زحمت برای کار کشیده باشند...
در عین حال تصمیم محدثی گیلوایی برای اصل مناظره علمی را ارج می نهم چون واسطه و رسانه علمی برای نقد و محک زدن ارای علمی نو و جدید است....
5/معتقدم وظیفه انجمنهای علمی علوم اجتماعی و اجتماع علمی و آکادمیهای موازی خارج از این انجمن های تبدیل شده به سازمان های بروکراتیک! توجه به مسائل اصیل و مهم و حیاتی علوم انسانی اجتماعی ایران معاصر است
و نه پرداختن به مسائل حاشیه ای بی اهمیت که به قول استاداستادان علوم اجتماعی ماکس وبر :
""نه فکری را می جنباند و نه کسی را می رنجاند """
چه به قول دورکیم دیگر استاد استادان علوم اجتماعی :
""علم اجتماعی اگر به درد حل مسایل اجتماعی جامعه نخورد حتی ارزش یک دقیقه وقت صرف کردن هم ندارد "".
امیدوارم این توضیحات متمم باشد ونیاز به تبصره!نباشد....
و به قول مولوی :
گر خطا گفتیم اصلاحش توکن
مصلحستی ای خداوند سخن
#جامعه_نام_ها
#جامعه_صفت_ها
#سقراط
#مولوی
#وبر
#دورکیم
#هایدگر
#گادامر
#هابرماس
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
#شروین_وکیلی
#بیژن_عبدالکریمی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
دوست دانشورزم حسن محدثی گیلوایی که به حق او را شایسته صفت دین پژوه و دانش پژوه علوم اجتماعی میدانم و لذا به حکم وظیفه اخلاق علمی و اخلاق دینی شایسته این نام مینامم و میخوانم بی هر گونه تعارف رایج / چند نکته جالب توجه و البته قابل تامل و منطقا قابل گفتگوی از نوع موردعلاقه من( سقراطی هایدگری گادامری هابرماسی) گفته است 🔻🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11795
که شایسته توضیح مختصرند در این جا- واگر فرصتی فراهم شود شایسته گفتگوی مفصل با او در محفلی با حضور مخاطبان علاقمند و سایر دوستان منتقد است .امید آنکه فراهم و میسر شود چون بیشتر میتوان مساله را کاوید .
اما آن چند نکته مختصر 🔻🔻🔻
1/ اصل نقد متوجه مسئولیت پذیری اخلاق علمی برای توجه به مسائل علوم انسانی اجتماعی ایران معاصر است که منجر به بحران بی عملی و بی فکری و چالش علوم اجتماعی شده و لذا به ترجمه ای شدن و تقلیدی شدن متن ها و حرف ها بدون اصالت بومی و محلی شده است . این خود یک دعوت اصیل و استراتژیک و محوری و مهم و موثر و اولویت دار است
( بر خلاف تعبیر محدثی گیلوایی عزیز از مطلب من که معتقدست من دعوت به بی عملی و بی مسئولیتی میکنم!؟ )
و لذا از حسن اتفاق با مناظره های علمی گفتگویی که محدثی گیلوایی منظور دارد یکیست !
2/ در همین سویه نکته دیگری که باید توضیح دهم تا دیگر از من توضیح نخواهند ! اینست: هر چند اخلاقا و منطقا به بحث مصداقی در برخی موارد و موضع ها ورود ندارم بنا به علل و دلایل جامعه شناختی که جای بحث از آن ها در این مختصر نمی گنجد.
اما در عین حال به صراحت حسب وظیفه اخلاق علمی و اخلاق دینی مکلفم از همکادان علوم انسانی اجتماعی واجد صفت علمی نام ببرم و فروتنانه به انان ادای احترام کنم ....
چه آناني که بر من حق استادی دارند ( از استادان پیشینم: عبدالکریم سروش و ضیاشهابی درفلسفه و فلسفه علوم اجتماعی و عبدالهادی حائری در تاریخ و حاتم قادری در فلسفه سیاسی و منوچهر آشتیانی ملای علوم اجتماعی و....) و چه آناني که دوست گفتگویی علمی بوده اند و هستند( از قانعی راد فقید تا دوستان در قید حیات چون فراستخواه و محدثی گیلوایی و...)
3/ برخی همکاران علوم اجتماعی ام که ذکر مثبت نام شان در این مختصر نمی گنجد هم شایسته ارج نهادن اند چون اهل تامل اند و ترجمه ای نمی اندیشند و تقلیدی نیستند و قلم شان خلاق و گفتارشان اصیل و تاملات شان ارزنده و سرزنده است ...
خدای را شکر که رزومه علمی و ترازنامه فکری و کارنامه دانشگاهی مکتوب این دوستان در دسترس حوزه عمومی سایبری و فیزیکال است و اجتماع علوم انسانی اجتماعی هم انان را واجد صفت علمی می داند ....
درست همانگونه که *مصادیق نام * در حوزه علوم انسانی اجتماعی مشخص اند! و متاسفانه کثیر !؟
4/ محدثی گیلوایی دوست گفتگویی گرامی ام از چند همکار محترم طرف مناظره نام برده اند که من هم با انان فرصت گفتگوی علمی داشته ام و ازین بابت هم خرسندم
در عین حال صرف اینکه همکارانی کتاب هایی نوشته اند یا درحال نوشتن اند که غربیان بهترین و اصیل ترین ان را در این موضوع نوشته اند و خلایی هم برای نوشتن این نوع کتابها نیست و اگر هم نوشته شود در بهترین حالت کپی پیست ترجمه ای تالیفی خواهد بود! به ویژه در حوزه جذاب چون مطالعات مدرن ایران باستان و مطالعات مدرن اسلام ( که محدثی گیلوایی نیک از رفرنس های مزبور بخاطر حوزه کاری مشترک مان در اسلام پژوهی و ایران پژوهی مطلع است ) استدلال کافی برای توجیه مناظره با مولفان محترم این نوع کتابها نیست؛ هر چند ان مولفان محترم زحمت برای کار کشیده باشند...
در عین حال تصمیم محدثی گیلوایی برای اصل مناظره علمی را ارج می نهم چون واسطه و رسانه علمی برای نقد و محک زدن ارای علمی نو و جدید است....
5/معتقدم وظیفه انجمنهای علمی علوم اجتماعی و اجتماع علمی و آکادمیهای موازی خارج از این انجمن های تبدیل شده به سازمان های بروکراتیک! توجه به مسائل اصیل و مهم و حیاتی علوم انسانی اجتماعی ایران معاصر است
و نه پرداختن به مسائل حاشیه ای بی اهمیت که به قول استاداستادان علوم اجتماعی ماکس وبر :
""نه فکری را می جنباند و نه کسی را می رنجاند """
چه به قول دورکیم دیگر استاد استادان علوم اجتماعی :
""علم اجتماعی اگر به درد حل مسایل اجتماعی جامعه نخورد حتی ارزش یک دقیقه وقت صرف کردن هم ندارد "".
امیدوارم این توضیحات متمم باشد ونیاز به تبصره!نباشد....
و به قول مولوی :
گر خطا گفتیم اصلاحش توکن
مصلحستی ای خداوند سخن
#جامعه_نام_ها
#جامعه_صفت_ها
#سقراط
#مولوی
#وبر
#دورکیم
#هایدگر
#گادامر
#هابرماس
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
#شروین_وکیلی
#بیژن_عبدالکریمی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️شناگری، بدون خیس شدن؟! پاسخی به دکتر نجاتیی حسینی
✍حسن محدثی
۲۹ آذر ۱۴۰۳
آقای دکتر نجاتیی حسینی دوست عزیز ام از من انتقاد کرده اند چرا با هر فردی ("صاحبان نام") مناظره و گفتوگو میکنی؟ سخن ایشان به زبان ساده این است:
۱. بسیاری از افراد عنواندار…
✍حسن محدثی
۲۹ آذر ۱۴۰۳
آقای دکتر نجاتیی حسینی دوست عزیز ام از من انتقاد کرده اند چرا با هر فردی ("صاحبان نام") مناظره و گفتوگو میکنی؟ سخن ایشان به زبان ساده این است:
۱. بسیاری از افراد عنواندار…
👍5
🔸🔸🔸مطالب وارده🔸🔸🔸
♦️نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟!در باره فرهنگ نقد علمی استاندارد حاشیه ای بر گزارش هادی حکیم شفایی از نشست نقد علی شریعتی مزینانی (منتشر شده در : کانال تلگرامی ""زیر سقف آسمان"" - حسن محدثی گیلوایی)
✍دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
بازنشر: ۱ دی ۱۴۰۳
🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11810
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11812
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11813
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11814
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11815
1/ اجتماع علمی علوم انسانی اجتماعی ایران ما به تکوین و توسعه و تعمیق و تدقیق فرهنگ نقد علمی واقع گرا و منصفانه و اخلاقی نیاز حیاتی دارد .متاسفانه ازین لحاظ در مضیقه ایم و وضع فرهنگ نقد نحیف و کم رمق است.زین روی باید ازفرهنگ نقد علمی بشرح موصوف حمایت کنیم و به عنوان کارگزاران و کنش گران فرهنگ نقد علمی در این امر مهم مشارکت جدی وسازنده داشته باشیم
(همانطورکه درجای دیگربه تفصیل گفته ام )🔻
https://iqna.ir/fa/news/4090691
2/ مساله جامعه شناختی ما در این زمینه دو چیزست: نبود فرهنگ نقد علمی بشرح مزبور مساله است اما بود آن هم مساله شده است! اولی بدیهیست است ولی طبیعی نیست؛ اما دومی غیر طبیعی است !
اینکه فرهنگ نقد نیست دهها علل و دلیل جامعه شناختی دارد( از جمله: نداشتن اجتماع علمی حقیقی/ نداشتن ناقد علمی / عدم پذیرش نقد علمی/ پر هزینه بودن نقد علمی / نبود سوژه اصیل و خلاق برای نقد و...)
اما اینکه همان فرهنگ نقد کم رمق و نحیف هم- که به همت چند کنش گر دانشورز علوم انسانی اجتماعی ایران کنونی چراغش هنوز روشنست -
( از جمله دوست دانشورز گفتگویی ام حسن محدثی گیلوایی/ فارغ از پرداختن به نقد نقدهای او که سوژه این کوته وبنوشته نیست )
با مشکل مواجه است و گاه فرم و محتوا و مکانیزم و نتایج پیشی بینی نشده ان مساله مند میشود
( به نمونه : گزارش هادی حکیم شفایی از نشست نقد علی شریعتی مزینانی/ فارغ از ملاحظات مترتب بر وارسی و راستی آزمایی گزارش و سنجش واقع نمایی آن که آن هم سوژه این کوته وبنوشته نیست )
خود قابل تامل است.
3/ در این جا نیز میدان علل و دلایل جامعه شناختی مرتبط با این مساله دوم - مساله مند بودن و شدن وجود فرهنگ کم رمق نقد - هم قابل تاملست
( از جمله این که : ناقدان توجهی به فرهنگ نقد ندارند و روایت گری و تجربه زیسته و فهم متعارف شان از سوژه نقد را بکار میگیرند/ در نقد فقط به یک جنبه می پردازند آن هم جنبه منفی و کاستی ها و نقایص و نه جنبه های مثبت و متمایز و ارزنده سوژه مورد نقد / تمرکز ناخواسته و نا دانسته یا دانسته و خواسته بر تخریب منش سوژه مورد نقد / وجود سندروم ترور شخصیت در فرهنگ اجتماع علمی ایرانی به ویژه اگر شخصیت مورد نقد از اقبال عمومی برخوردار باشد و یا مورد ادبار زمانه و زمینه واقع شده باشد و ستاره بختش افول کرده باشد یا دوره اش گذاشته باشد/ وجود رقابت و فرهنگ داروینیستی بقای انسب و اصلح که موجب میشود ناقدان چون سوژه را رقیب علمی آکادمیک و پژوهشی شان فرض می کنند لذا نابودی سوژه مورد نقد را پی میگیرند خواسته و نادانسته یا بر عکس / سختی قانع کردن و مجاب کردن محتوای نقد توسط ناقد و قانع شدن و مجاب شدن از سوی مخاطبان به ویژه اگر انان هواخواه و سمپات و طرفدار و فالوور دگم و ایدئولوژیک سوژه مورد نقد باشند/ و...)
🔹🔹🔹
✏️پی نوشت
فرض جامعه شناختی من
(به استناد این تزها و نیز تجربه زیسته حضور در جمع ناقدان علمی و گفتوگو با برخی از آنان و نیز تجربه زیسته آکادمیک چند دهه ای به عنوان دانشجو و معلم و محقق و مولف و گفتگو گر علوم انسانی اجتماعی و چند فاکتور و فاکت تجربی دیگر )
اینست که :
به احتمال قوی در نشست نقد علی شریعتی مزینانی که هادی حکیم شفایی گزارش مفصل آن را ارائه داده است
یک هم افزایی( سینرژیک) قابل تامل از این علل و دلایل در میدان ادبی علمی نقد علی شریعتی مزینانی رخ داده است. به طوری که جلسه نقد مزبور
فرهنگ نقد علمی استاندارد بشرح موصوف در این کوته وبنوشته را در اپوخه گذاشته است !
(خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته )
امیدوارم اگر خطایی در این فرض هست که احتمال آن از لحاظ منطق علم جایزست
این فرض مورد نقد و تصحیح واقع شود به ویژه از سوی ناقدان حاضر در آن جلسه مورد بحث .
قطره دانش که بخشیدی زپیش
متصل گردان به دریاهای خویش
گر خطا گفتیم اصلاحش توکن
مصلحستی ای خداوند سخن
📝پیوست :
جستار و روایت جامعه شناختی
نجاتی حسینی در باره اندیشه های دینی اجتماعی علی شریعتی مزینانی🔻
https://isfahan.iqna.ir/fa/news/4065337
+ تکمله احسان شریعتی بر نقد حسن محدثی گیلوایی و چند کامنت مرتبط دیگر
#نقد_علی_شریعتی
#گزارش_هادی_حکیم_شفایی
#فرهنگ_نقد_علمی
#ضد_فرهنگ_نقد
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
♦️نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟!در باره فرهنگ نقد علمی استاندارد حاشیه ای بر گزارش هادی حکیم شفایی از نشست نقد علی شریعتی مزینانی (منتشر شده در : کانال تلگرامی ""زیر سقف آسمان"" - حسن محدثی گیلوایی)
✍دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
بازنشر: ۱ دی ۱۴۰۳
🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11810
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11812
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11813
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11814
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11815
1/ اجتماع علمی علوم انسانی اجتماعی ایران ما به تکوین و توسعه و تعمیق و تدقیق فرهنگ نقد علمی واقع گرا و منصفانه و اخلاقی نیاز حیاتی دارد .متاسفانه ازین لحاظ در مضیقه ایم و وضع فرهنگ نقد نحیف و کم رمق است.زین روی باید ازفرهنگ نقد علمی بشرح موصوف حمایت کنیم و به عنوان کارگزاران و کنش گران فرهنگ نقد علمی در این امر مهم مشارکت جدی وسازنده داشته باشیم
(همانطورکه درجای دیگربه تفصیل گفته ام )🔻
https://iqna.ir/fa/news/4090691
2/ مساله جامعه شناختی ما در این زمینه دو چیزست: نبود فرهنگ نقد علمی بشرح مزبور مساله است اما بود آن هم مساله شده است! اولی بدیهیست است ولی طبیعی نیست؛ اما دومی غیر طبیعی است !
اینکه فرهنگ نقد نیست دهها علل و دلیل جامعه شناختی دارد( از جمله: نداشتن اجتماع علمی حقیقی/ نداشتن ناقد علمی / عدم پذیرش نقد علمی/ پر هزینه بودن نقد علمی / نبود سوژه اصیل و خلاق برای نقد و...)
اما اینکه همان فرهنگ نقد کم رمق و نحیف هم- که به همت چند کنش گر دانشورز علوم انسانی اجتماعی ایران کنونی چراغش هنوز روشنست -
( از جمله دوست دانشورز گفتگویی ام حسن محدثی گیلوایی/ فارغ از پرداختن به نقد نقدهای او که سوژه این کوته وبنوشته نیست )
با مشکل مواجه است و گاه فرم و محتوا و مکانیزم و نتایج پیشی بینی نشده ان مساله مند میشود
( به نمونه : گزارش هادی حکیم شفایی از نشست نقد علی شریعتی مزینانی/ فارغ از ملاحظات مترتب بر وارسی و راستی آزمایی گزارش و سنجش واقع نمایی آن که آن هم سوژه این کوته وبنوشته نیست )
خود قابل تامل است.
3/ در این جا نیز میدان علل و دلایل جامعه شناختی مرتبط با این مساله دوم - مساله مند بودن و شدن وجود فرهنگ کم رمق نقد - هم قابل تاملست
( از جمله این که : ناقدان توجهی به فرهنگ نقد ندارند و روایت گری و تجربه زیسته و فهم متعارف شان از سوژه نقد را بکار میگیرند/ در نقد فقط به یک جنبه می پردازند آن هم جنبه منفی و کاستی ها و نقایص و نه جنبه های مثبت و متمایز و ارزنده سوژه مورد نقد / تمرکز ناخواسته و نا دانسته یا دانسته و خواسته بر تخریب منش سوژه مورد نقد / وجود سندروم ترور شخصیت در فرهنگ اجتماع علمی ایرانی به ویژه اگر شخصیت مورد نقد از اقبال عمومی برخوردار باشد و یا مورد ادبار زمانه و زمینه واقع شده باشد و ستاره بختش افول کرده باشد یا دوره اش گذاشته باشد/ وجود رقابت و فرهنگ داروینیستی بقای انسب و اصلح که موجب میشود ناقدان چون سوژه را رقیب علمی آکادمیک و پژوهشی شان فرض می کنند لذا نابودی سوژه مورد نقد را پی میگیرند خواسته و نادانسته یا بر عکس / سختی قانع کردن و مجاب کردن محتوای نقد توسط ناقد و قانع شدن و مجاب شدن از سوی مخاطبان به ویژه اگر انان هواخواه و سمپات و طرفدار و فالوور دگم و ایدئولوژیک سوژه مورد نقد باشند/ و...)
🔹🔹🔹
✏️پی نوشت
فرض جامعه شناختی من
(به استناد این تزها و نیز تجربه زیسته حضور در جمع ناقدان علمی و گفتوگو با برخی از آنان و نیز تجربه زیسته آکادمیک چند دهه ای به عنوان دانشجو و معلم و محقق و مولف و گفتگو گر علوم انسانی اجتماعی و چند فاکتور و فاکت تجربی دیگر )
اینست که :
به احتمال قوی در نشست نقد علی شریعتی مزینانی که هادی حکیم شفایی گزارش مفصل آن را ارائه داده است
یک هم افزایی( سینرژیک) قابل تامل از این علل و دلایل در میدان ادبی علمی نقد علی شریعتی مزینانی رخ داده است. به طوری که جلسه نقد مزبور
فرهنگ نقد علمی استاندارد بشرح موصوف در این کوته وبنوشته را در اپوخه گذاشته است !
(خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته )
امیدوارم اگر خطایی در این فرض هست که احتمال آن از لحاظ منطق علم جایزست
این فرض مورد نقد و تصحیح واقع شود به ویژه از سوی ناقدان حاضر در آن جلسه مورد بحث .
قطره دانش که بخشیدی زپیش
متصل گردان به دریاهای خویش
گر خطا گفتیم اصلاحش توکن
مصلحستی ای خداوند سخن
📝پیوست :
جستار و روایت جامعه شناختی
نجاتی حسینی در باره اندیشه های دینی اجتماعی علی شریعتی مزینانی🔻
https://isfahan.iqna.ir/fa/news/4065337
+ تکمله احسان شریعتی بر نقد حسن محدثی گیلوایی و چند کامنت مرتبط دیگر
#نقد_علی_شریعتی
#گزارش_هادی_حکیم_شفایی
#فرهنگ_نقد_علمی
#ضد_فرهنگ_نقد
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
♦️زوال نقد و اخلاق در میان شریعتیزدایان!
پیرامون نشست شریعتی پس از شریعتی /۱
✍️هادی حکیم شفایی
بازنشر: ۳۰ آذر ۱۴۰۳
✍️در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۳، نشستی به دعوت باشگاه اندیشه با عنوان شریعتی پس از شریعتی با هدف نقد و بررسی روایتهای پس از شریعتی…
♦️زوال نقد و اخلاق در میان شریعتیزدایان!
پیرامون نشست شریعتی پس از شریعتی /۱
✍️هادی حکیم شفایی
بازنشر: ۳۰ آذر ۱۴۰۳
✍️در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۳، نشستی به دعوت باشگاه اندیشه با عنوان شریعتی پس از شریعتی با هدف نقد و بررسی روایتهای پس از شریعتی…
👍1
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
♦️نتایج جامعه شناختی پیش بینی نشده مترتب بر
یک "حکومت مدعی دینی بودن" نکته هایی برای "دوره درسی کارکردهای دین" (مدرس :حسن محدثی گیلوایی)
@smnejatihosseini
🔹دوست دین پژوهم در علوم اجتماعی(حسن محدثی گیلوایی)ابتکاری آموزشی بهخرج داده و دوره هایی برای تدریس دین پژوهی جامعه شناختی از منظر جامعه شناسی دین
(میراث علمی کنت-دورکیم-وبر-زیمل)برای علاقمندان به دین پژوهی مهیاکرده است.🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11846
حسن این دوره درس ها در حالت نرمال و
استاندارد آن انهم خارج از حوزه دربسته دانشگاه کشاندن پای مباحث مرتبط با امر دینی به سپهر آزاد حوزه عمومی گفتگویی است .همان چیزی که در یک دهه اخیر به تعبیر من
فیلسوف اجتماعی برجسته معاصر هابرماس با عنوان پساسکولاریسم (گفتگوی توافقی تفاهمی دین گرایان و سکولارگرایان )صورت بندی کرده است.
🔹ازین لحاظ فرصت را مغتنم شمرده و چند نکته جهت طرح بحث در این دوره های درسی را اشاره وار فهرست میکنم .
نکته هایی که به نوعی مرتبط با موقعیتی است که یک جامعه تاریخی مدرن یا در حال گذار ( از نوع جامعه ایران جمهوری اسلامی ) با یک حکومت سنت گرای مدعی دینی بودن ( حکومت فقهی جمهوری اسلامی) مواجهه اجتماعی فرهنگی و اقتصادی و سیاسی حقوقی پیدا کرده است .
🔹نکته های مزبور ( که در زیر آمده اند ) در اصل ناظر به این گزاره ها هستند که از لحاظ جامعه شناختی اگر حکومت مدعی دینی بودن نتواند کارآمدی عقیدتی شناختی عملیاتی اش را برای تحقق دین ورزی و توسعه دین گرایی و حفاظت از دیانت انجام دهد چه چالشهای جامعه شناختی رخ می دهد یا رخ خواهد داد .
1/ تحریف دین در متن های حکومتی
2/تضعیف موقعیت و اعتبار دین در جامعه و حوزه عمومی و جامعه مدنی و در نزد افکار عمومی و فضای رسانه ای فیزیکال و سایبر
3/تخریب وجهه دین گرایان درتعاملات و روابط و ارتباطات بینافردی و بیناگروهی
4/توسعه دین گریزی و دین پرهیزی در زیست جمعی (به تعبیری سکولاریسم )
5/ تقویت دین هراسی
6/تقویت دین ستیزی
7/تکوین فرایند دین زدایی درحوزه عمومی و جامعه مدنی و زیست گروهی( به تعبیری لاییسیسم )
🔹وفق تجربه زیسته معلمی محققی مولفی ام در حوزه دین پژوهی جامعه شناختی طی دو دهه اخیر
( به نمونه نک )🔻
https://soci.rihu.ac.ir/article_983.html
می توانم گفت:
جامعه ایران اسلامی معاصر از لحاظ تاریخی و ایران جمهوری اسلامی از لحاظ سیاسی در حال تجربه کردن تمامی این رخ دادها است .
🔹گمانم اینست دوست پیش کسوتم در دین پژوهی به این موارد وفق دانش مناسبی که دارد و تجربه زیسته معلمی محققی مولفی مضاعفی که دارد خواهد پرداخت.
Tehran
8 010 1403
@smnejatihosseini
#دین_پژوهی_جامعه_شناختی
#حکومت_فقهی
#حکومت_مدعی_دینی_بودن
#جامعه_ایران_اسلامی
#حکومت_جمهوری_اسلامی
#جامعه_شناسی_دین
#جامعه_شناسی_دینی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
♦️نتایج جامعه شناختی پیش بینی نشده مترتب بر
یک "حکومت مدعی دینی بودن" نکته هایی برای "دوره درسی کارکردهای دین" (مدرس :حسن محدثی گیلوایی)
@smnejatihosseini
🔹دوست دین پژوهم در علوم اجتماعی(حسن محدثی گیلوایی)ابتکاری آموزشی بهخرج داده و دوره هایی برای تدریس دین پژوهی جامعه شناختی از منظر جامعه شناسی دین
(میراث علمی کنت-دورکیم-وبر-زیمل)برای علاقمندان به دین پژوهی مهیاکرده است.🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11846
حسن این دوره درس ها در حالت نرمال و
استاندارد آن انهم خارج از حوزه دربسته دانشگاه کشاندن پای مباحث مرتبط با امر دینی به سپهر آزاد حوزه عمومی گفتگویی است .همان چیزی که در یک دهه اخیر به تعبیر من
فیلسوف اجتماعی برجسته معاصر هابرماس با عنوان پساسکولاریسم (گفتگوی توافقی تفاهمی دین گرایان و سکولارگرایان )صورت بندی کرده است.
🔹ازین لحاظ فرصت را مغتنم شمرده و چند نکته جهت طرح بحث در این دوره های درسی را اشاره وار فهرست میکنم .
نکته هایی که به نوعی مرتبط با موقعیتی است که یک جامعه تاریخی مدرن یا در حال گذار ( از نوع جامعه ایران جمهوری اسلامی ) با یک حکومت سنت گرای مدعی دینی بودن ( حکومت فقهی جمهوری اسلامی) مواجهه اجتماعی فرهنگی و اقتصادی و سیاسی حقوقی پیدا کرده است .
🔹نکته های مزبور ( که در زیر آمده اند ) در اصل ناظر به این گزاره ها هستند که از لحاظ جامعه شناختی اگر حکومت مدعی دینی بودن نتواند کارآمدی عقیدتی شناختی عملیاتی اش را برای تحقق دین ورزی و توسعه دین گرایی و حفاظت از دیانت انجام دهد چه چالشهای جامعه شناختی رخ می دهد یا رخ خواهد داد .
1/ تحریف دین در متن های حکومتی
2/تضعیف موقعیت و اعتبار دین در جامعه و حوزه عمومی و جامعه مدنی و در نزد افکار عمومی و فضای رسانه ای فیزیکال و سایبر
3/تخریب وجهه دین گرایان درتعاملات و روابط و ارتباطات بینافردی و بیناگروهی
4/توسعه دین گریزی و دین پرهیزی در زیست جمعی (به تعبیری سکولاریسم )
5/ تقویت دین هراسی
6/تقویت دین ستیزی
7/تکوین فرایند دین زدایی درحوزه عمومی و جامعه مدنی و زیست گروهی( به تعبیری لاییسیسم )
🔹وفق تجربه زیسته معلمی محققی مولفی ام در حوزه دین پژوهی جامعه شناختی طی دو دهه اخیر
( به نمونه نک )🔻
https://soci.rihu.ac.ir/article_983.html
می توانم گفت:
جامعه ایران اسلامی معاصر از لحاظ تاریخی و ایران جمهوری اسلامی از لحاظ سیاسی در حال تجربه کردن تمامی این رخ دادها است .
🔹گمانم اینست دوست پیش کسوتم در دین پژوهی به این موارد وفق دانش مناسبی که دارد و تجربه زیسته معلمی محققی مولفی مضاعفی که دارد خواهد پرداخت.
Tehran
8 010 1403
@smnejatihosseini
#دین_پژوهی_جامعه_شناختی
#حکومت_فقهی
#حکومت_مدعی_دینی_بودن
#جامعه_ایران_اسلامی
#حکومت_جمهوری_اسلامی
#جامعه_شناسی_دین
#جامعه_شناسی_دینی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️کارکردهای دین / امروز ساعت پنج و نیم
📝 دورهی: کارکردهای دین: نگاهی انتقادی و تحلیلی
مدرس: حسن محدثی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام تلگرامی: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان مهر
🏛 نیکاندیشان…
📝 دورهی: کارکردهای دین: نگاهی انتقادی و تحلیلی
مدرس: حسن محدثی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام تلگرامی: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان مهر
🏛 نیکاندیشان…
👍4❤1
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸
♦️یک راه حل تجربه نشده در ایران: گفتگوی انتقادی درعلوم انسانی اجتماعی-فلسفه- الاهیات/به سمت فلسفه-الاهیات و علوم انسانی اجتماعی جهانی محلی برای ایران (تکمله ای بر بحث محسن محمودی)
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۸ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11901
🔹🔹🔹🔹
📝پیش نوشت
۱- لازمه داشتن دانش بومی اصیل خلاق ممتاز متمایز رقیب معرفتی برای دانش جهانی وجود یک دانش متحد علوم انسانی است و آن هم مستلزم وجود فلسفه و الاهیات و علوم انسانی اجتماعی است که با هم گفتگوی انتقادی دارند.
🔰(نک : ایده علوم اجتماعی جهانی محلی
از نجاتی حسینی/ منتشره در سایت انجمن جامعه شناسی ایران به مناسبت روز ملی علوم اجتماعی ۱۴۰۳)🔻
https://t.iss.one/iran_sociology/7795
https://t.iss.one/smnejatihosseini/9911
۲-بدون دانش پژوهان علوم انسانی متحدی که تمایل و توان گفتگوی انتقادی ندارند نمیتوان متوقع و منتظر شکلگیری یک علوم انسانی اجتماعی و فلسفه و الاهیات بومی ممتاز اصیل خلاق کارگشا ک کاربردی و راهبردی و روشن گرانه بود.
۳-متاسفانه طرز کار و دیفالت مراکز علمی و پژوهشی و دانشگاهها و دپارتمان ها و انجمن های علمی علوم انسانی اجتماعی و فلسفه و الاهیات ایران کنونی و رویکرد بروکراتیک و مدرک سازی صرف و تولید دانش آموخته مدرک دار که عمدتا و قاعدتا ( به استثنای موارد خاص) نه اندیشه شناس است و نه اندیشه ساز و نه رویه ساز و کارساز
مانع از ظهور گفتگوی انتقادی شده است و در صورت ثبات این شرایط هم چنان این چالش تداوم خواهد داشت .
۴-در چنین فضای چالشی بحرانی از دانش ورزی در علوم انسانی اجتماعی و فلسفه و الاهیات هرگونه دعوت علمی به گفتگوی انتقادی و نقد تاریخ اندیشه در ایران و نقد طرز تلقی و کارنامه علمی و رزومه پژوهشی دانش پژوهان علوم انسانی اجتماعی ایران ( از جمله دو دوست دانش ورز من در علوم اجتماعی ایران کنونی : حسن محدثی گیلوایی و مصطفی مهر آیین)غنیمتی تئوریک و آمپیریک و پراتیک برای بهبود وضع آنومیک علوم انسانی اجتماعی ایران است(مطلب مرتبط محسن محمودی ازین لحاظ برای من خواندنی است وپاسخ دادنی-سپاس ازاو)🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11901
🔹🔹🔹
📝نوشت
۵- برخی دانشورزان علوم انسانی اجتماعی(از جمله دوست خوب اهل تاملم مصطفی مهرآیین) علاقمند به طرح مباحث فلسفی هستند اما هنوز نتوانسته اند بخوبی جایگاه کاربردی و راهبردی این فلسفه های تحلیلی و قاره ای و مضاف را برای دستگاه فکری خود در علوم اجتماعی تبیین و تصریح کنند.لذا متاسفانه مباحث شان در حد لفاظی های روشنفکری ترجمه ای باقی می ماند.
۶-برخی از دانشورزان علوم اجتماعی ایران که علاقمند به طرح مباحث نو هستند متاسفانه اهل گفتگوی انتقادی نیستند و مونولوگی اند و نه دیالوگی ( مصطفی مهر آیین دوست داشتنی متاسفانه به نظرم چنین است اما محدثی گیلوایی وفق کانال تلگرامی اش و تجربه زیسته ۳۰ ساله دوستی گفتگویی انتقادی توافقی تفاهمی هابرماسی من با او عمدتا دیالوگی است تا مونولوگی)🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11770
🔹🔹🔹🔹
📝پی نوشت
۷-چاره کار همان گونه که در بالا وصف شد اینست:
🔰عزیمت به سمت یک علوم اجتماعی جهانی محلی
( بومی خلاق اصیل ممتاز متمایز کاربردی راهبردی کارساز روشن گر انتقادی )🔻
https://t.iss.one/iran_sociology/7795
🔰و اجتماع علمی گفتگویی انتقادی
( متفاوت و متمایز از انجمن های مونولوگی علوم اجتماعی موجود در ایران )🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/9936
🔰مولف از دانش پژوهان علوم اجتماعی دیالوگی و دارای توان و تمایل گفتگوی انتقادی توافقی تفاهمی سقراطی هابرماسی .
۸-شایسته است همه ما اعضای اجتماع علمی علوم اجتماعی ایران برای تحقق فرهنگ گفتگوی علمی انتقادی راهبردی کاربردی روشن گرا و کارساز بومی ( خلاق اصیل ممتاز متمایز ) در حد توان تلاش کنیم( به ویژه دوستان دانشورز توانمندم که اهل تامل اند از جمله مهر آیین و محدثی و فراستخواه و....)
۹-شایسته تر اینست که انجمن های علوم اجتماعی موجود ( انجمن های جامعه شناسی/انسانشناسی/ جمعیت شناسی/ مطالعات فرهنگی و ارتباطات ) از حالت و لاک بروکراتیک مونولوگی کنونی شان ( که حالت سازمان تولید همایش و ژورنال و نشست دارد !!؟؟) خارج شده و به سمت یک اجتماع علمی گفتگویی انتقادی راهبردی کاربردی حرکت کنند .پیش از آنکه دچار ناکارآمدی شوند.
🔹🔹🔹🔹
Tehran
16 010 1403
@smnejatihosseini
#گفتگوی_انتقادی_در_علوم_اجتماعی
#علوم_اجتماعی_جهانی_محلی_بومی
#انجمنهای_علمی_علوم_اجتماعی_ایران
#اجتماع_علمی_علوم_اجتماعی_ایران
#محسن_محمودی
#مصطفی_مهرآیین
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
♦️یک راه حل تجربه نشده در ایران: گفتگوی انتقادی درعلوم انسانی اجتماعی-فلسفه- الاهیات/به سمت فلسفه-الاهیات و علوم انسانی اجتماعی جهانی محلی برای ایران (تکمله ای بر بحث محسن محمودی)
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۸ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11901
🔹🔹🔹🔹
📝پیش نوشت
۱- لازمه داشتن دانش بومی اصیل خلاق ممتاز متمایز رقیب معرفتی برای دانش جهانی وجود یک دانش متحد علوم انسانی است و آن هم مستلزم وجود فلسفه و الاهیات و علوم انسانی اجتماعی است که با هم گفتگوی انتقادی دارند.
🔰(نک : ایده علوم اجتماعی جهانی محلی
از نجاتی حسینی/ منتشره در سایت انجمن جامعه شناسی ایران به مناسبت روز ملی علوم اجتماعی ۱۴۰۳)🔻
https://t.iss.one/iran_sociology/7795
https://t.iss.one/smnejatihosseini/9911
۲-بدون دانش پژوهان علوم انسانی متحدی که تمایل و توان گفتگوی انتقادی ندارند نمیتوان متوقع و منتظر شکلگیری یک علوم انسانی اجتماعی و فلسفه و الاهیات بومی ممتاز اصیل خلاق کارگشا ک کاربردی و راهبردی و روشن گرانه بود.
۳-متاسفانه طرز کار و دیفالت مراکز علمی و پژوهشی و دانشگاهها و دپارتمان ها و انجمن های علمی علوم انسانی اجتماعی و فلسفه و الاهیات ایران کنونی و رویکرد بروکراتیک و مدرک سازی صرف و تولید دانش آموخته مدرک دار که عمدتا و قاعدتا ( به استثنای موارد خاص) نه اندیشه شناس است و نه اندیشه ساز و نه رویه ساز و کارساز
مانع از ظهور گفتگوی انتقادی شده است و در صورت ثبات این شرایط هم چنان این چالش تداوم خواهد داشت .
۴-در چنین فضای چالشی بحرانی از دانش ورزی در علوم انسانی اجتماعی و فلسفه و الاهیات هرگونه دعوت علمی به گفتگوی انتقادی و نقد تاریخ اندیشه در ایران و نقد طرز تلقی و کارنامه علمی و رزومه پژوهشی دانش پژوهان علوم انسانی اجتماعی ایران ( از جمله دو دوست دانش ورز من در علوم اجتماعی ایران کنونی : حسن محدثی گیلوایی و مصطفی مهر آیین)غنیمتی تئوریک و آمپیریک و پراتیک برای بهبود وضع آنومیک علوم انسانی اجتماعی ایران است(مطلب مرتبط محسن محمودی ازین لحاظ برای من خواندنی است وپاسخ دادنی-سپاس ازاو)🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11901
🔹🔹🔹
📝نوشت
۵- برخی دانشورزان علوم انسانی اجتماعی(از جمله دوست خوب اهل تاملم مصطفی مهرآیین) علاقمند به طرح مباحث فلسفی هستند اما هنوز نتوانسته اند بخوبی جایگاه کاربردی و راهبردی این فلسفه های تحلیلی و قاره ای و مضاف را برای دستگاه فکری خود در علوم اجتماعی تبیین و تصریح کنند.لذا متاسفانه مباحث شان در حد لفاظی های روشنفکری ترجمه ای باقی می ماند.
۶-برخی از دانشورزان علوم اجتماعی ایران که علاقمند به طرح مباحث نو هستند متاسفانه اهل گفتگوی انتقادی نیستند و مونولوگی اند و نه دیالوگی ( مصطفی مهر آیین دوست داشتنی متاسفانه به نظرم چنین است اما محدثی گیلوایی وفق کانال تلگرامی اش و تجربه زیسته ۳۰ ساله دوستی گفتگویی انتقادی توافقی تفاهمی هابرماسی من با او عمدتا دیالوگی است تا مونولوگی)🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11770
🔹🔹🔹🔹
📝پی نوشت
۷-چاره کار همان گونه که در بالا وصف شد اینست:
🔰عزیمت به سمت یک علوم اجتماعی جهانی محلی
( بومی خلاق اصیل ممتاز متمایز کاربردی راهبردی کارساز روشن گر انتقادی )🔻
https://t.iss.one/iran_sociology/7795
🔰و اجتماع علمی گفتگویی انتقادی
( متفاوت و متمایز از انجمن های مونولوگی علوم اجتماعی موجود در ایران )🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/9936
🔰مولف از دانش پژوهان علوم اجتماعی دیالوگی و دارای توان و تمایل گفتگوی انتقادی توافقی تفاهمی سقراطی هابرماسی .
۸-شایسته است همه ما اعضای اجتماع علمی علوم اجتماعی ایران برای تحقق فرهنگ گفتگوی علمی انتقادی راهبردی کاربردی روشن گرا و کارساز بومی ( خلاق اصیل ممتاز متمایز ) در حد توان تلاش کنیم( به ویژه دوستان دانشورز توانمندم که اهل تامل اند از جمله مهر آیین و محدثی و فراستخواه و....)
۹-شایسته تر اینست که انجمن های علوم اجتماعی موجود ( انجمن های جامعه شناسی/انسانشناسی/ جمعیت شناسی/ مطالعات فرهنگی و ارتباطات ) از حالت و لاک بروکراتیک مونولوگی کنونی شان ( که حالت سازمان تولید همایش و ژورنال و نشست دارد !!؟؟) خارج شده و به سمت یک اجتماع علمی گفتگویی انتقادی راهبردی کاربردی حرکت کنند .پیش از آنکه دچار ناکارآمدی شوند.
🔹🔹🔹🔹
Tehran
16 010 1403
@smnejatihosseini
#گفتگوی_انتقادی_در_علوم_اجتماعی
#علوم_اجتماعی_جهانی_محلی_بومی
#انجمنهای_علمی_علوم_اجتماعی_ایران
#اجتماع_علمی_علوم_اجتماعی_ایران
#محسن_محمودی
#مصطفی_مهرآیین
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
🔸🔸🔸مداخلات بازتابدهنده🔸🔸🔸
در مواجهه با جامعهشناسی معاصر ایران، آیا نقدها میتوانند سازنده باشند؟
✍دکتر محسن محمودی
استاد فلسفه دانشگاه
۱۶ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/Mahmudi_mohsenn/2257
«حسن محدثی» و «مصطفی مهرآیین» دو اندیشمند برجستهای هستند که نقدهایشان…
در مواجهه با جامعهشناسی معاصر ایران، آیا نقدها میتوانند سازنده باشند؟
✍دکتر محسن محمودی
استاد فلسفه دانشگاه
۱۶ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/Mahmudi_mohsenn/2257
«حسن محدثی» و «مصطفی مهرآیین» دو اندیشمند برجستهای هستند که نقدهایشان…
👍1
Forwarded from فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
🔰"قل لا اسئلکم علی اجری ان اجری الا علی الله":درباره وظیفه بی اجرو مزد و منت معلمی معرفتی و عقیدتی🔰
@smnejatihosseini
🔻هل من ناصر ینصرنی معرفتی
دوست دانشورزم جناب حسن خان محدثی گیلوایی عزیزم
برای نوشتن مطلب در باره معلمی پولی و معلم خصوصی و معلم آکادمیای موازی و پول معلمی انگیزه اصلی این کوته وبنوشته شد🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11932
از و عذرخواهی دارم بابت این که او را نمیتوانم از یک جهت در گروه معلمان سقراطی قرار دهم ! چون در موسسات خصوصی تدریس میکند و فایل های درسی اش را در کانال تلگرامی اش برایگان ارائه نمیدهد و با وجود این که در دانشگاه آزاد از اسلام و علم و اخلاق و فضیلت
زکات علم اش را ده برابر حقوق ناچیزاستادی دانشگاه آزاد می پردازد و شاگرد پرور است و دانش دوست
اما مشخص نیست دست کم بر من که چرا دوست فرزانه پویا و کوشا و متعهد من که معلم سقراطی خوبیست!( تناقض نیست چون در بالا چیز دیگری گفته ام !) وارد معرکه موسسات خصوصی دانش فروش و مدرک فروش شده و نقش معلم سوفیست را ایفا می کند !
این را هم بگویم بارها همکاران دانشکده علوم اجتماعی تهران و دانشجویان ام از من پرسیده اند دکتر محدثی چرا و چگونه معلم خصوصی پولی شده است!؟ و متاسفانه من بنابه دلایل اخلاقی از طرح موضوع با او صرفنظر کرده ام.اما خرسندم فرصتی مقتضی و معقول و منطقی پیش امد تا از و در این باره کسب پرسش کنم .
شاید اصلا محدثی ازین موسسات پول نمیگیرد و صرفا برای کمک به پیشبرد دانش در حوزه عمومی و کمک به این موسسات از آبروی علمی خود مایه گذاشته است .من نمیدانم. امیدوارم او خود توضیح روشن گر دهد .والله اعلم بالصواب.
🔻اما اصل بحث
🔹در تاریخ ادبیات فلسفه و فرهنگ دو گروه بهعنوان معلم معروف شده اند :
یکی گروه سقراطی ها که بی اجر و مزد و منت در حوزه عمومی دانش ارزنده خویش را به رایگان در اختیار همگان قرار می دادند از باب روشن گری علمی و اخلاقی به قصد دانش افزایی و فضیلت افزایی .
سقراط معلم حقیقت بانی این نوع معلمی است.
دو دیگر گروه سوفیست ها که فن دانش مکالمه و مباحثه و مجادله را در برابر پول به اغنیا میفروختند با هدف سودآوری. اینان در مکالمات افلاطونی و سقراط تاریخی و حتی آثار ارسطو بارها مورد نقد جدی قرار گرفته اند .
پروتاگوراس و گورگیاس از سوفیست های معروف اند
🔹از نقطه نظر دینی که بارها گفته و نوشته ام دو وظیفه خطیر و مهم پول بردار نیست و نمیتواند و اخلاقا نباید مشمول کالایی شدن و شیی شدن و سرمایه داری شدن شود :
یکی رسالت دینی
( برای کار دین نباید پول گرفت. ازین لحاظ فروش کالا و خدمات دینی انگونه که در اقتصاد دین و بحثهای بوردیو نیز هست توسط روحانیت فردی گروهی جمعی نهادی سازمانی در هر دینی خلاف مرام دین است)
دیگری رسالت معلمی
( بابت تعلیم فن و دانش و مهارت و اخلاق گرفتن پول جایز نیست حتی بابت داوری مقاله و سخنرانی و تالیف کتاب و راهنمایی دانشجویان و مشاوره علمی ...)
🔹مشخص نیست تا کجا و چگونه آنچه در این جا گفته ام یک انتخاب اخلاقی شخصی است و تا کجا می تواند هم چون اخلاق وظیفه گرای کانتی یک قانون عام اخلاقی برای همگان باشد.
آنچه میدانم اینست که در پارادایم معلمی قرآنی
و وفق آموزه های دینی متعالی اسلامی شیعی معلمی علم و دین
بی اجر و مزد و منت است فی سبیل الله و اجر ان با خداوند است
زین سبب معلمان و روحانیونی که از بابت ایفای معلمی معرفتی عقیدتی شان پول دریافت کنند معلم حقیقی نیستند چیز دیگری اند.
🟢پی نوشت
فعلا به همین مقدار بسنده می کنم و مخاطبان ارجمند و علاقمند را
به پوشه شنیداری
"رسالت معلمی در یادبود روز معلم "
که ایراد کرده ام ارجاع میدهم🔻
https://t.iss.one/irancsca/3217
https://t.iss.one/smnejatihosseini/8544
https://t.iss.one/smnejatihosseini/8531
و نیز به یک مقاله ام در باره لوگوی سقراطی و معلمی و فلسفه سقراطی 🔻
https://for-mystudents.blogfa.com/post/466
https://political.ihss.ac.ir/fa/Article/11759
https://ensani.ir/fa/article/69045
Tehran
23 010 1403
@smnejatihosseini
#معلمی_قرآنی
#معلمی_عقیدتی
#معلمی_سقراطی
#معلمی_معرفتی
#معلمی_سوفیستی
#معلمی_پولی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
@smnejatihosseini
🔻هل من ناصر ینصرنی معرفتی
دوست دانشورزم جناب حسن خان محدثی گیلوایی عزیزم
برای نوشتن مطلب در باره معلمی پولی و معلم خصوصی و معلم آکادمیای موازی و پول معلمی انگیزه اصلی این کوته وبنوشته شد🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11932
از و عذرخواهی دارم بابت این که او را نمیتوانم از یک جهت در گروه معلمان سقراطی قرار دهم ! چون در موسسات خصوصی تدریس میکند و فایل های درسی اش را در کانال تلگرامی اش برایگان ارائه نمیدهد و با وجود این که در دانشگاه آزاد از اسلام و علم و اخلاق و فضیلت
زکات علم اش را ده برابر حقوق ناچیزاستادی دانشگاه آزاد می پردازد و شاگرد پرور است و دانش دوست
اما مشخص نیست دست کم بر من که چرا دوست فرزانه پویا و کوشا و متعهد من که معلم سقراطی خوبیست!( تناقض نیست چون در بالا چیز دیگری گفته ام !) وارد معرکه موسسات خصوصی دانش فروش و مدرک فروش شده و نقش معلم سوفیست را ایفا می کند !
این را هم بگویم بارها همکاران دانشکده علوم اجتماعی تهران و دانشجویان ام از من پرسیده اند دکتر محدثی چرا و چگونه معلم خصوصی پولی شده است!؟ و متاسفانه من بنابه دلایل اخلاقی از طرح موضوع با او صرفنظر کرده ام.اما خرسندم فرصتی مقتضی و معقول و منطقی پیش امد تا از و در این باره کسب پرسش کنم .
شاید اصلا محدثی ازین موسسات پول نمیگیرد و صرفا برای کمک به پیشبرد دانش در حوزه عمومی و کمک به این موسسات از آبروی علمی خود مایه گذاشته است .من نمیدانم. امیدوارم او خود توضیح روشن گر دهد .والله اعلم بالصواب.
🔻اما اصل بحث
🔹در تاریخ ادبیات فلسفه و فرهنگ دو گروه بهعنوان معلم معروف شده اند :
یکی گروه سقراطی ها که بی اجر و مزد و منت در حوزه عمومی دانش ارزنده خویش را به رایگان در اختیار همگان قرار می دادند از باب روشن گری علمی و اخلاقی به قصد دانش افزایی و فضیلت افزایی .
سقراط معلم حقیقت بانی این نوع معلمی است.
دو دیگر گروه سوفیست ها که فن دانش مکالمه و مباحثه و مجادله را در برابر پول به اغنیا میفروختند با هدف سودآوری. اینان در مکالمات افلاطونی و سقراط تاریخی و حتی آثار ارسطو بارها مورد نقد جدی قرار گرفته اند .
پروتاگوراس و گورگیاس از سوفیست های معروف اند
🔹از نقطه نظر دینی که بارها گفته و نوشته ام دو وظیفه خطیر و مهم پول بردار نیست و نمیتواند و اخلاقا نباید مشمول کالایی شدن و شیی شدن و سرمایه داری شدن شود :
یکی رسالت دینی
( برای کار دین نباید پول گرفت. ازین لحاظ فروش کالا و خدمات دینی انگونه که در اقتصاد دین و بحثهای بوردیو نیز هست توسط روحانیت فردی گروهی جمعی نهادی سازمانی در هر دینی خلاف مرام دین است)
دیگری رسالت معلمی
( بابت تعلیم فن و دانش و مهارت و اخلاق گرفتن پول جایز نیست حتی بابت داوری مقاله و سخنرانی و تالیف کتاب و راهنمایی دانشجویان و مشاوره علمی ...)
🔹مشخص نیست تا کجا و چگونه آنچه در این جا گفته ام یک انتخاب اخلاقی شخصی است و تا کجا می تواند هم چون اخلاق وظیفه گرای کانتی یک قانون عام اخلاقی برای همگان باشد.
آنچه میدانم اینست که در پارادایم معلمی قرآنی
و وفق آموزه های دینی متعالی اسلامی شیعی معلمی علم و دین
بی اجر و مزد و منت است فی سبیل الله و اجر ان با خداوند است
زین سبب معلمان و روحانیونی که از بابت ایفای معلمی معرفتی عقیدتی شان پول دریافت کنند معلم حقیقی نیستند چیز دیگری اند.
🟢پی نوشت
فعلا به همین مقدار بسنده می کنم و مخاطبان ارجمند و علاقمند را
به پوشه شنیداری
"رسالت معلمی در یادبود روز معلم "
که ایراد کرده ام ارجاع میدهم🔻
https://t.iss.one/irancsca/3217
https://t.iss.one/smnejatihosseini/8544
https://t.iss.one/smnejatihosseini/8531
و نیز به یک مقاله ام در باره لوگوی سقراطی و معلمی و فلسفه سقراطی 🔻
https://for-mystudents.blogfa.com/post/466
https://political.ihss.ac.ir/fa/Article/11759
https://ensani.ir/fa/article/69045
Tehran
23 010 1403
@smnejatihosseini
#معلمی_قرآنی
#معلمی_عقیدتی
#معلمی_سقراطی
#معلمی_معرفتی
#معلمی_سوفیستی
#معلمی_پولی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
👍7👎6❤1
📝دانش پژوه شناور وارسته مستقل از حکومت و دولت یکتیپ ایدئال سقراطی مانهایمی است: در تکمیل بحث دوست دانشورزم حسن محدثی گیلوایی
( کارگزار فکری و الگوی دریوزگی و وابستگی )
✍دکتر نجاتی حسینی
۲۴ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11935
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11936
🔹🔹🔹
@smnejatihosseini
1
به شخصه و وفق کارنامه فکری علمی آموزشی پژوهشی ام در ۴۰ سال حضور در دانشگاه بعنوان دانشجو و معلم ( از ۱۳۶۴ تا کنون ) همیشه پروژه های خویش فرمایی ( برنامه پژوهشی مستقل از پول و امر و نهی حکومت و دولت و مطالعه وفق دل و عقل و عقیده خود بعنوان دانش پژوه و دین پژوه مستقل ) را ترجیح داده ام که گزارش زیر روایتی خلاصه شده ازین کارنامه ۴۰ ساله است.🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10263
2
بنابرین منطقا و تجربتا مصداق توصیف و ترویج و تبلیغ الگوی وابستگی دانشپژوهان به قدرت ( حکومت و دولت و بخش عمومی ) و بازار( بخش خصوصی و موسسات آموزشی و آکادمیهای موازی و...) نیستم و از حسن اتفاق از هر گونه ابداعی که موجب رهایی ازین وابستگی شود استقبال و دفاع می کنم مشروط به این قاعده اخلاقی که رسالت معلمی و روشن گری توسط پول و دستور و امر و نهی و تفتیش عقاید کارفرمای خصوصی مخدوش نشود .....
3
ازین منظر با ایده دوست دانشورزم حسن محدثی گیلوایی که کارگزاری فکری را تعریف و مصداق های عملی ان و نتایج مثبت آنرا توصیف کرده موافقم و معتقدم چون او
که به قول حکیم بزرگ خراسانی ناصر خسرو قبادیانی بلخی ره :
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این گوهری در لفظ دری را
چه کارست پیش امیرم
چو دانم که گر میر پیشش نخواند نمیرم
و نیز به قول سعدی واعظ بزرگ :
عمر گران مایه دراین صرف شد
تا چه خورم صیف چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا
4
در عین حال معتقدم که به قول مانهایم از بانیان برجسته جامعه شناسی شناخت که ما باید دانش پژوه شناور مستقل از هر ایدئولوژی سکولار و بنیادگرایی دینی و قدرت سیاسی و بروکراتیک و حزب و جناح ( چه چپ و راست و چه سکولار و چه اصلاح طلب یا اصول گرا و یا ولایی و....) باشیم و مستقل فکر کنیم و ایده پردازی کنیم
مستقل شناور وارسته خلاق اصیل متفکر
هم چون کارگزار فکری مستقل وارسته از پول و تحکم قدرت( به قول محدثی گیلوایی ) .
5
که البته کار راحتی نیست و به قول اخوان ثالث شاعر خراسانی : مردی میخواهد مردستان تا کاری کند کارستان .
متاسفانه همان طور که محدثی گیلوایی هم گفته است در این ملک قدرت وپول و وسوسه پست و پرستیژ و غم نان و غصه عیال و دهها مساله مادی و دنیوی دیگر دانشگاهیان و حوزویان و اهل قلم و فکر و ایده را برای لقمه ای نان ( بقول ماکسیم گورکی :در جستجوی نان) وابسته قدرت و پول دولت و حقوق بخور نمیر و نواله حاکم کرده و استقلال فکری و خلاقیت و وارستگی اخلاقی را قربانی کرده و نتیجه آن شده است در وجه اکثریت ان کارمندی دولت و حکومت استادان در حوزه دانشگاه! و نه دانشورزی و دانش پژوهی و کارگزاری فکری .
6
خلاصه کلام : آموزگاری و معلمی بی اجر و مزد و منت از حسن اتفاق با الگوی کارگزاری فکری مستقل وارسته (به تعبیر محدثی گیلوایی) نه تنها متضاد نیست که اتفاقا همزیستی و هم افزایی دارد
و در آخر ضمن سپاس گزاری از نقد دوست دیرینه و هم چنان گرامی ام
جناب محدثی گیلوایی عزیز
بیت حکیمانه حافظ را حسن ختام میآورم که میگوید:
حافظ ار دوست خطا گفت نگیریم به او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
( در متن حافظ: "خصم " آمده که شایسته بحث و دوستی گفتگویی ما نیست با اجازه حافظ بزرگ تغییرش دادم امیدارم این جسارت ادبی را ببخشد!)
و نیز از نادره عجوبه خراسانی جهان اسلام
جلال دین محمد، مولوی بلخی خراسانی که می گوید :
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحستی ای خداوند سخن
قطره دانش که بخشیدی ز پیش
متصل گردان به دریاهای خویش
پیش ازین کین بادها خسفش کند
پیش ازین کین ابها نسفش کند
گر چه چون نسفش کند توقادری
کز ازایشان واستانی واخری
#کارگزار_فکری_مستقل_وارسته
#دانشپژوه_شناور_مستقل_خلاق_اصیل
#استاد_دانشگاه_کارمند_شده
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔸محدثی: چنانکه پیش از این گفتم اصلا با این افکار دکتر نجاتیی عزیز موافق نیستم و آنها را کلیگوییهای اخلاقیی غیر قابل دفاعی میدانم که عملا منجر به بازتولید الگوی دریوزهگی و وابستهگیی کارگزار فکری میشود و هیچ راه حلی ارایه نمیدهد.
@NewHasanMohaddesi
( کارگزار فکری و الگوی دریوزگی و وابستگی )
✍دکتر نجاتی حسینی
۲۴ دی ۱۴۰۳
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11935
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11936
🔹🔹🔹
@smnejatihosseini
1
به شخصه و وفق کارنامه فکری علمی آموزشی پژوهشی ام در ۴۰ سال حضور در دانشگاه بعنوان دانشجو و معلم ( از ۱۳۶۴ تا کنون ) همیشه پروژه های خویش فرمایی ( برنامه پژوهشی مستقل از پول و امر و نهی حکومت و دولت و مطالعه وفق دل و عقل و عقیده خود بعنوان دانش پژوه و دین پژوه مستقل ) را ترجیح داده ام که گزارش زیر روایتی خلاصه شده ازین کارنامه ۴۰ ساله است.🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10263
2
بنابرین منطقا و تجربتا مصداق توصیف و ترویج و تبلیغ الگوی وابستگی دانشپژوهان به قدرت ( حکومت و دولت و بخش عمومی ) و بازار( بخش خصوصی و موسسات آموزشی و آکادمیهای موازی و...) نیستم و از حسن اتفاق از هر گونه ابداعی که موجب رهایی ازین وابستگی شود استقبال و دفاع می کنم مشروط به این قاعده اخلاقی که رسالت معلمی و روشن گری توسط پول و دستور و امر و نهی و تفتیش عقاید کارفرمای خصوصی مخدوش نشود .....
3
ازین منظر با ایده دوست دانشورزم حسن محدثی گیلوایی که کارگزاری فکری را تعریف و مصداق های عملی ان و نتایج مثبت آنرا توصیف کرده موافقم و معتقدم چون او
که به قول حکیم بزرگ خراسانی ناصر خسرو قبادیانی بلخی ره :
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این گوهری در لفظ دری را
چه کارست پیش امیرم
چو دانم که گر میر پیشش نخواند نمیرم
و نیز به قول سعدی واعظ بزرگ :
عمر گران مایه دراین صرف شد
تا چه خورم صیف چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا
4
در عین حال معتقدم که به قول مانهایم از بانیان برجسته جامعه شناسی شناخت که ما باید دانش پژوه شناور مستقل از هر ایدئولوژی سکولار و بنیادگرایی دینی و قدرت سیاسی و بروکراتیک و حزب و جناح ( چه چپ و راست و چه سکولار و چه اصلاح طلب یا اصول گرا و یا ولایی و....) باشیم و مستقل فکر کنیم و ایده پردازی کنیم
مستقل شناور وارسته خلاق اصیل متفکر
هم چون کارگزار فکری مستقل وارسته از پول و تحکم قدرت( به قول محدثی گیلوایی ) .
5
که البته کار راحتی نیست و به قول اخوان ثالث شاعر خراسانی : مردی میخواهد مردستان تا کاری کند کارستان .
متاسفانه همان طور که محدثی گیلوایی هم گفته است در این ملک قدرت وپول و وسوسه پست و پرستیژ و غم نان و غصه عیال و دهها مساله مادی و دنیوی دیگر دانشگاهیان و حوزویان و اهل قلم و فکر و ایده را برای لقمه ای نان ( بقول ماکسیم گورکی :در جستجوی نان) وابسته قدرت و پول دولت و حقوق بخور نمیر و نواله حاکم کرده و استقلال فکری و خلاقیت و وارستگی اخلاقی را قربانی کرده و نتیجه آن شده است در وجه اکثریت ان کارمندی دولت و حکومت استادان در حوزه دانشگاه! و نه دانشورزی و دانش پژوهی و کارگزاری فکری .
6
خلاصه کلام : آموزگاری و معلمی بی اجر و مزد و منت از حسن اتفاق با الگوی کارگزاری فکری مستقل وارسته (به تعبیر محدثی گیلوایی) نه تنها متضاد نیست که اتفاقا همزیستی و هم افزایی دارد
و در آخر ضمن سپاس گزاری از نقد دوست دیرینه و هم چنان گرامی ام
جناب محدثی گیلوایی عزیز
بیت حکیمانه حافظ را حسن ختام میآورم که میگوید:
حافظ ار دوست خطا گفت نگیریم به او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
( در متن حافظ: "خصم " آمده که شایسته بحث و دوستی گفتگویی ما نیست با اجازه حافظ بزرگ تغییرش دادم امیدارم این جسارت ادبی را ببخشد!)
و نیز از نادره عجوبه خراسانی جهان اسلام
جلال دین محمد، مولوی بلخی خراسانی که می گوید :
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحستی ای خداوند سخن
قطره دانش که بخشیدی ز پیش
متصل گردان به دریاهای خویش
پیش ازین کین بادها خسفش کند
پیش ازین کین ابها نسفش کند
گر چه چون نسفش کند توقادری
کز ازایشان واستانی واخری
#کارگزار_فکری_مستقل_وارسته
#دانشپژوه_شناور_مستقل_خلاق_اصیل
#استاد_دانشگاه_کارمند_شده
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔸محدثی: چنانکه پیش از این گفتم اصلا با این افکار دکتر نجاتیی عزیز موافق نیستم و آنها را کلیگوییهای اخلاقیی غیر قابل دفاعی میدانم که عملا منجر به بازتولید الگوی دریوزهگی و وابستهگیی کارگزار فکری میشود و هیچ راه حلی ارایه نمیدهد.
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️کارگزار فکری و الگوی دریوزهگی و وابستهگی: یک مسالهی ملی /۱
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۴ دی ۱۴۰۳
کارگزار فکری کسی است که کالای فکری عرضه میکند. اشتغال مداوم او به عرضهی کالای فکری (خواه تولید کالای فکری و خواه انتقال و توزیع آن) نیازمند صرف وقت و انرژی…
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۴ دی ۱۴۰۳
کارگزار فکری کسی است که کالای فکری عرضه میکند. اشتغال مداوم او به عرضهی کالای فکری (خواه تولید کالای فکری و خواه انتقال و توزیع آن) نیازمند صرف وقت و انرژی…
👍6👌3❤1
♦️شکل سوسیومتریک دو ایده: معلمی تیپ ایدئال/ فلسفه اجتماعی فرهنگ و ایدئالیزم اخلاقی معنوی (ایده نجاتی حسینی) معلمی تیپ رئال/اقتصاد گرایی دانش و ماتریالیزم فرهنگی و سکولاریزم علمی (ایده محدثی گیلوایی)
✍دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۲۵ دی ۱۴۰۳
@smnejatihosseini
🔰در زنجیره گفتگوی سایبری با دوست گفتگویی دانشورزم حسن محدثی گیلوایی در باره ایده وظیفه و رسالت معلمی در ایران اسلامی معاصر ودر نهایت امر دو ایده شکل گرفت:
🔹یکی ایده معلمی تیپ ایدئال مبتنی بر مبانی جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی و فلسفه اجتماعی با محوریت فلسفه اخلاق و نیز آموزه های متعالی دینی اسلامی شیعی (نجاتی حسینی)
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10328
🔹دیگری ایده تیپ رئال معلمی مبتنی برماتریالیزم فرهنگی و سکولاریزم فرهنگی با محوریت اقتصاد فرهنگی دانش و دانشگاه و معلمی (محدثی گیلوایی)
🔰هر دو ایده به ساحت گفتگو در* زیر سقف آسمان *گذاشته شد.واکنش های نوشتاری و کامنت ها نشان میدهد (اگر نمونه معرف لحاظ شود ) که ایده محدثی گیلوایی (معلمی تیپ رئال) بیشتر مورد اقبال است و فعلا ایده معلمی تیپ ایدئال (نجاتی حسینی) دست کم در زیر سقف آسمان مورد استقبال قرار نگرفته است.
🔰این نتیجه سوسیومتریک (جامعه سنجی) محدود که به نوعی بارومترفکر اجتماعی ( نوسان سنجی فکر ) نیز هست نشان میدهد که تا چه اندازه اکونومیسم زندگی روزمره و اهمیت پول و معیشت و ماتریالیزم فرهنگی مهم است
دست کم در نگاه ایرانیان گرفتار در اقتصاد بحران زده کنونی
یعنی ماتریالیزمی که به فرهنگ و فرهنگیها و خدمات فرهنگی ارزنده از جمله دانش ورزی و دانش پویی و دانش پژوهی و دانش جویی و دانش آموزی و نهایتا معلمی وجه پولی و کالایی می دهد
🔰درست یا نادرست چه پسند کنیم چه پسند نکنیم این سکولاریزم دانش ورزانه و ماتریالیزم فرهنگی فعلا فرمت قالب-غالب در بینش- منش-کنش-نگرش دانش ورزان ایرانی معاصراست
و لذا ایدیالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال( ایده نجاتی حسینی ) مصداقی از ان است فعلا محل توجه اجتماع علمی علوم انسانی اجتماعی در ایران اسلامی کنونی نیست.
🔰با این حال این به معنای به تعلیق یا متوقف کردن پیشبرد ایدیالیزم اخلاقی فرهنگی معنوی مبتنی بر فلسفه اجتماعی و جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی که ساحت علمی آموزشی پژوهشی نگارنده است -نیست.
🔻جادارد از دوست دانشورز گفتگویی ام حسن محدثی گیلوایی که بانی طرح این ایده ها و گفتگوهای موافق و مخالف ان شد و مشارکت کنندگان سپاسگزاری کنم
با این پیشنهاد که مشارکت کنند تا هم چنان باب این گفتگو از طریق گفتگوی انتقادی سقراطی و گفتگوی توافقی تفاهمی هابرماسی گشوده باشد .
🔹لینکهای مرتبط🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11932
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11934
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11935
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11936
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11937
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11938
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11939
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11940
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11941
#معلمی_تیپ_ایدئال
#معلمی_تیپ_رئال
#ایدئالیزم_اخلاقی_معنوی
#رئالیسم_اقتصادی_فرهنگی
#ماتریالیسم_فرهنگی
#سکولاریسم_علمی
#گفتگوی_حقیقت_یابی_سقراطی
#گفتگوی_توافقی_تفاهمی_هابرماسی
#ایران_اسلامی_کنونی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔸محدثی: ضمن تشکر از دکتر نجاتیی عزیز، به نظر ام ایشان گاه قدر کلمات را بهدرستی نمیداند و مفاهیم و تعابیر را در غیر جای خود بهکار میبرد. بحث من هیچ ربطی به مفاهیمی که ایشان بهکار برده (نظیر "ماتریالیزم فرهنگی" و "سکولاریزم علمی" و "اقتصادگرایی دانش") ندارد. اما ایشان اصرار دارد از الگوی ظاهرا اخلاقگرایانهای که من ان را الگوی دریوزهگی و وابستهگی نامیده ام، دفاع کند. برای مطالعهی نوشتهی من به لینک زیر مراجعه کنید! تمایلی به تکرار بحثهایم ندارم.👇
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11935
@NewHasanMohaddesi
✍دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۲۵ دی ۱۴۰۳
@smnejatihosseini
🔰در زنجیره گفتگوی سایبری با دوست گفتگویی دانشورزم حسن محدثی گیلوایی در باره ایده وظیفه و رسالت معلمی در ایران اسلامی معاصر ودر نهایت امر دو ایده شکل گرفت:
🔹یکی ایده معلمی تیپ ایدئال مبتنی بر مبانی جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی و فلسفه اجتماعی با محوریت فلسفه اخلاق و نیز آموزه های متعالی دینی اسلامی شیعی (نجاتی حسینی)
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10328
🔹دیگری ایده تیپ رئال معلمی مبتنی برماتریالیزم فرهنگی و سکولاریزم فرهنگی با محوریت اقتصاد فرهنگی دانش و دانشگاه و معلمی (محدثی گیلوایی)
🔰هر دو ایده به ساحت گفتگو در* زیر سقف آسمان *گذاشته شد.واکنش های نوشتاری و کامنت ها نشان میدهد (اگر نمونه معرف لحاظ شود ) که ایده محدثی گیلوایی (معلمی تیپ رئال) بیشتر مورد اقبال است و فعلا ایده معلمی تیپ ایدئال (نجاتی حسینی) دست کم در زیر سقف آسمان مورد استقبال قرار نگرفته است.
🔰این نتیجه سوسیومتریک (جامعه سنجی) محدود که به نوعی بارومترفکر اجتماعی ( نوسان سنجی فکر ) نیز هست نشان میدهد که تا چه اندازه اکونومیسم زندگی روزمره و اهمیت پول و معیشت و ماتریالیزم فرهنگی مهم است
دست کم در نگاه ایرانیان گرفتار در اقتصاد بحران زده کنونی
یعنی ماتریالیزمی که به فرهنگ و فرهنگیها و خدمات فرهنگی ارزنده از جمله دانش ورزی و دانش پویی و دانش پژوهی و دانش جویی و دانش آموزی و نهایتا معلمی وجه پولی و کالایی می دهد
🔰درست یا نادرست چه پسند کنیم چه پسند نکنیم این سکولاریزم دانش ورزانه و ماتریالیزم فرهنگی فعلا فرمت قالب-غالب در بینش- منش-کنش-نگرش دانش ورزان ایرانی معاصراست
و لذا ایدیالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال( ایده نجاتی حسینی ) مصداقی از ان است فعلا محل توجه اجتماع علمی علوم انسانی اجتماعی در ایران اسلامی کنونی نیست.
🔰با این حال این به معنای به تعلیق یا متوقف کردن پیشبرد ایدیالیزم اخلاقی فرهنگی معنوی مبتنی بر فلسفه اجتماعی و جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی که ساحت علمی آموزشی پژوهشی نگارنده است -نیست.
🔻جادارد از دوست دانشورز گفتگویی ام حسن محدثی گیلوایی که بانی طرح این ایده ها و گفتگوهای موافق و مخالف ان شد و مشارکت کنندگان سپاسگزاری کنم
با این پیشنهاد که مشارکت کنند تا هم چنان باب این گفتگو از طریق گفتگوی انتقادی سقراطی و گفتگوی توافقی تفاهمی هابرماسی گشوده باشد .
🔹لینکهای مرتبط🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11932
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11934
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11935
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11936
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11937
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11938
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11939
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11940
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11941
#معلمی_تیپ_ایدئال
#معلمی_تیپ_رئال
#ایدئالیزم_اخلاقی_معنوی
#رئالیسم_اقتصادی_فرهنگی
#ماتریالیسم_فرهنگی
#سکولاریسم_علمی
#گفتگوی_حقیقت_یابی_سقراطی
#گفتگوی_توافقی_تفاهمی_هابرماسی
#ایران_اسلامی_کنونی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔸محدثی: ضمن تشکر از دکتر نجاتیی عزیز، به نظر ام ایشان گاه قدر کلمات را بهدرستی نمیداند و مفاهیم و تعابیر را در غیر جای خود بهکار میبرد. بحث من هیچ ربطی به مفاهیمی که ایشان بهکار برده (نظیر "ماتریالیزم فرهنگی" و "سکولاریزم علمی" و "اقتصادگرایی دانش") ندارد. اما ایشان اصرار دارد از الگوی ظاهرا اخلاقگرایانهای که من ان را الگوی دریوزهگی و وابستهگی نامیده ام، دفاع کند. برای مطالعهی نوشتهی من به لینک زیر مراجعه کنید! تمایلی به تکرار بحثهایم ندارم.👇
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11935
@NewHasanMohaddesi
Telegram
فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
📝توضیحی چند صرفا
از باب "فلسفه اجتماعی ضرورت تداوم
گفتارگفتگو/نوشت گفتار"
@smnejatihosseini
🔹از زمان درگیری با فرایند گفتگوی سقراطی - هابرماسی ( که فیلسوف شوریده اسلاوی ژیژک به سخره اش میگیرد!) که با تز دکترای فلسفه سیاسی هابرماسی ام ( ۱۳۸۴ دانشگاه…
از باب "فلسفه اجتماعی ضرورت تداوم
گفتارگفتگو/نوشت گفتار"
@smnejatihosseini
🔹از زمان درگیری با فرایند گفتگوی سقراطی - هابرماسی ( که فیلسوف شوریده اسلاوی ژیژک به سخره اش میگیرد!) که با تز دکترای فلسفه سیاسی هابرماسی ام ( ۱۳۸۴ دانشگاه…
👍2👌2👎1
♦️استقلال اقتصادی دانشپژوهان پیش زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقیشان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش نخست]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۲۵ دی ۱۴۰۳
در پی بحثی که آقای دکتر حسن محدثی دربارۀ آزادی کارگزاران فکری درانداخته اند و برخی نقد و نظرها به ویژه نقد اقای دکتر نجاتی حسینی بر دیدگاه ایشان شده است متن حاضر به منظور روشن تر شدن ابعاد موضوع و همچنین به منزلۀ نقدی بر نقد دکتر نجاتی حسینی منتشر می شود.
1.در نوشتار حاضر منظور از دانش پژوهان(این واژه را از کارگزاران فکری مناسب تر دیدم) در معنای عام آن تمامی معلمان، استادان، پژوهشگران، نویسندگان و مترجمانی را شامل می شود که به رغم وجود انواع محدودیت ها، دشواری ها و درد و رنج ها در حال تولید و توزیع دانش و آگاهی در جامعه هستند.
2.منظور از استقلال اقتصادی یعنی داشتن درآمد کافی مطابق با شأن و جایگاه علمی و پژوهشی دانش پژوهان است که بتوانند یک زندگی و زیست با کیفیت و مطابق با استانداردهای روز دنیا در اختیار داشته باشند و در نتیجه از هر نوع وابستگی اقتصادی به دیگران یا سازمان ها و نهادها و همچنین ناتوانی اقتصادی تا حدودی رهایی یابند. استقلال اقتصادی را با بندگی و وابستگی به پول و ثروت نباید و نمی توان یکی گرفت چرا که استقلال اقتصادی شرط نخست زیست انسانی و اخلاقی است و فقدان چنین استقلالی بدون تردید انسانیت و اخلاق را نیز به قربانگاه خواهد برد.
3.ناگفته پیداست که وابستگی و ناتوانی اقتصادیِ دانش پژوهان انواع آسیب های فکری، روانی، علمی، پژوهشی و اخلاقی را هم به خودشان و هم به خانواده و اطرافیان شان وارد می سازد. برای نمونه اگر معلم، استاد یا نویسنده ای نتواند نیازهای اساسی زندگی خود و خانواده اَش را برآورده سازد ضمن این که شأن و منزلت خود را نزد آنان و جامعه از دست می دهد، توان علمی و پژوهشی لازم برای به کرسی نشاندن سخنان خود را نیز نخواهد داشت و این یعنی از دست رفتن اقتدار فکری و علمی دانش پژوه.
4.اگر نسبت و رابطۀ بین دانش پژوهی را با شرایط و بافت اقتصادی و اجتماعی جامعه ای که در آن زیست می کنیم به درستی بکاویم آن گاه خواهیم دید که از قضا رابطه ای مثبت و متقابل بین این دو دیده می شود، به گونه ای که شرایط ناگوار و دردناک اقتصادی که استقلال اقتصادی را از هر دانش پژوهی می ستاند نتیجه اَش می شود دور شدن از هرگونه استقلال فکری، علمی، پژوهشی و حتی اخلاقی. به زبان ساده از دانش پژوهی که در پیچ و خم های دردناک زندگی گرفتار شده است هرگز نمی توان انتظار علمی و پژوهشی و اخلاقی بودن را داشت. لذا این گفتۀ جناب دکتر نجاتی حسینی مبنی بر این که: «آموزگاری و معلمی بی اجر و مزد و منت از حسن اتفاق با الگوی کارگزاری فکری مستقل وارسته (به تعبیر محدثی گیلوایی) نه تنها متضاد نیست که اتفاقا همزیستی و هم افزایی دارد» هیچ ربط و نسبتی نه با نگاه جامعه شناختی دارد و نه با شرایط اقتصادی و اجتماعی. گفتن چنین سخنانی آن هم توسط کسی که خود را جامعه شناس می داند بسیار دور از انتظار و البته عجیب است و این یعنی فقدان نگاه جامعه شناختی و فقدان درک درست انسان و زیست وی در جامعه.
(ادامه دارد....)👇👇👇
https://t.iss.one/tajeddin_mohammadbagher/4066
#اقتصاد_فکر
#نجاتی_حسینی
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزهگی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش نخست]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۲۵ دی ۱۴۰۳
در پی بحثی که آقای دکتر حسن محدثی دربارۀ آزادی کارگزاران فکری درانداخته اند و برخی نقد و نظرها به ویژه نقد اقای دکتر نجاتی حسینی بر دیدگاه ایشان شده است متن حاضر به منظور روشن تر شدن ابعاد موضوع و همچنین به منزلۀ نقدی بر نقد دکتر نجاتی حسینی منتشر می شود.
1.در نوشتار حاضر منظور از دانش پژوهان(این واژه را از کارگزاران فکری مناسب تر دیدم) در معنای عام آن تمامی معلمان، استادان، پژوهشگران، نویسندگان و مترجمانی را شامل می شود که به رغم وجود انواع محدودیت ها، دشواری ها و درد و رنج ها در حال تولید و توزیع دانش و آگاهی در جامعه هستند.
2.منظور از استقلال اقتصادی یعنی داشتن درآمد کافی مطابق با شأن و جایگاه علمی و پژوهشی دانش پژوهان است که بتوانند یک زندگی و زیست با کیفیت و مطابق با استانداردهای روز دنیا در اختیار داشته باشند و در نتیجه از هر نوع وابستگی اقتصادی به دیگران یا سازمان ها و نهادها و همچنین ناتوانی اقتصادی تا حدودی رهایی یابند. استقلال اقتصادی را با بندگی و وابستگی به پول و ثروت نباید و نمی توان یکی گرفت چرا که استقلال اقتصادی شرط نخست زیست انسانی و اخلاقی است و فقدان چنین استقلالی بدون تردید انسانیت و اخلاق را نیز به قربانگاه خواهد برد.
3.ناگفته پیداست که وابستگی و ناتوانی اقتصادیِ دانش پژوهان انواع آسیب های فکری، روانی، علمی، پژوهشی و اخلاقی را هم به خودشان و هم به خانواده و اطرافیان شان وارد می سازد. برای نمونه اگر معلم، استاد یا نویسنده ای نتواند نیازهای اساسی زندگی خود و خانواده اَش را برآورده سازد ضمن این که شأن و منزلت خود را نزد آنان و جامعه از دست می دهد، توان علمی و پژوهشی لازم برای به کرسی نشاندن سخنان خود را نیز نخواهد داشت و این یعنی از دست رفتن اقتدار فکری و علمی دانش پژوه.
4.اگر نسبت و رابطۀ بین دانش پژوهی را با شرایط و بافت اقتصادی و اجتماعی جامعه ای که در آن زیست می کنیم به درستی بکاویم آن گاه خواهیم دید که از قضا رابطه ای مثبت و متقابل بین این دو دیده می شود، به گونه ای که شرایط ناگوار و دردناک اقتصادی که استقلال اقتصادی را از هر دانش پژوهی می ستاند نتیجه اَش می شود دور شدن از هرگونه استقلال فکری، علمی، پژوهشی و حتی اخلاقی. به زبان ساده از دانش پژوهی که در پیچ و خم های دردناک زندگی گرفتار شده است هرگز نمی توان انتظار علمی و پژوهشی و اخلاقی بودن را داشت. لذا این گفتۀ جناب دکتر نجاتی حسینی مبنی بر این که: «آموزگاری و معلمی بی اجر و مزد و منت از حسن اتفاق با الگوی کارگزاری فکری مستقل وارسته (به تعبیر محدثی گیلوایی) نه تنها متضاد نیست که اتفاقا همزیستی و هم افزایی دارد» هیچ ربط و نسبتی نه با نگاه جامعه شناختی دارد و نه با شرایط اقتصادی و اجتماعی. گفتن چنین سخنانی آن هم توسط کسی که خود را جامعه شناس می داند بسیار دور از انتظار و البته عجیب است و این یعنی فقدان نگاه جامعه شناختی و فقدان درک درست انسان و زیست وی در جامعه.
(ادامه دارد....)👇👇👇
https://t.iss.one/tajeddin_mohammadbagher/4066
#اقتصاد_فکر
#نجاتی_حسینی
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزهگی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
Telegram
در جستجوی حقیقت
☸️استقلال اقتصادی دانش پژوهان پیش زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقی شان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش نخست]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅در پی بحثی که آقای دکتر حسن محدثی دربارۀ آزادی کارگزاران فکری درانداخته اند و برخی نقد و نظرها به ویژه نقد…
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش نخست]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅در پی بحثی که آقای دکتر حسن محدثی دربارۀ آزادی کارگزاران فکری درانداخته اند و برخی نقد و نظرها به ویژه نقد…
❤4
♦️استقلال اقتصادی دانشپژوهان پیشزمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقیشان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش دوم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۲۵ دی ۱۴۰۳
5.«آموزگاری بی اجر و مزد و منت» یعنی تشویق به زیست راهبه وار در دیرها و صومعه های دوران پیشامدرن که با اعانه ها(کمک های) مردم زندگی ساده ای را در پیش می گرفتند که البته مطابق با شرایط زیست آن روزگار امری شدنی و امکان پذیر بود. اما از آقای دکتر نجاتی حسینی باید پرسید که در این روزگار مدرن و پیچیده آن هم در جامعه ای با شرایط اقتصادی بسیار ناگوار و دشوار چنین زیستی چگونه امکان پذیر است؟ با کدام ساز و کار؟ مبتنی بر کدام روش؟ و این که اساساً چرا باید یک دانش پژوه چونان راهب و درویش زندگی کند؟ و آیا می توان برای تمامی دانش پژوهان چنین پیشنهادی را ارائه نمود و این که آیا امکان پذیرشِ چنین پیشنهادی وجود دارد؟ این میزان دور از واقعیت های انسانی و اجتماعی و اقتصادی سخن گفتن توسط یک جامعه شناسی خوانده بسیار امر عجیب و البته به معنای فقدان درک جامعه شناختی درست است!!
6.وانگهی، مگر کارگزاران علمی سایر حوزه ها مانند حقوق (وکالت و قضاوت و مشاورۀ امور حقوقی)، روان شناسی، پزشکی، دندانپزشکی، فنی و مهندسی، معماری، هنری و ورزشی به صورت مجانی و بی اجر و مزد کالاهای خود را عرضه می کنند که از استادان جامعه شناسی بخواهیم که چنین کنند؟ یعنی شما و برخی همفکران شما انتظار دارید که استادان جامعه شناسی برای تمام خدماتی که می گیرند هزینه های گزاف بپردازند اما کالاهای علمی و پژوهشی شان را به رایگان در اختیار دیگران قرار دهند؟. آن گاه بفرمایید که با کدام درآمد آن هزینه ها را پرداخت کنند؟ می خواهید بگویید با حقوق ناچیزی که کفاف حتی چند روز زیست معمولی را هم نمی دهد؟!! به راستی چنین معادلۀ نابرابری را در کدام بازاری می توان یافت که حالا شما به دنبال نهادینه کردن آن هستید؟
7.کسانی چون جناب نجاتی حسینی شوربختانه با افکاری که در این زمینه ارائه می دهند دقیقا به دنبال نهادینه کردن فلاکت و بدبختی دانش پژوهان هستند و تو گویی که هیچ اِبایی هم از بروز و ظهور چنین وضع اسف باری ندارند!! به این بخش از نوشته های ایشان توجه کنید تا عمق موضوع روشن تر شود« ایده معلمی تیپ ایدئال مبتنی بر مبانی جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی و فلسفه اجتماعی با محوریت فلسفه اخلاق و نیز آموزه های متعالی دینی اسلامی شیعی (نجاتی حسینی)». انصافاً و وجداناً چنین ایده ای در کدام سرزمین و جغرافیا و جامعه قابل پیاده شدن و عملی نمودن است؟!! نکند آقای نجاتی حسینی در آسمان ها سیر می کنند و در آن جاها می خواهند چنین تیپ ایدئالی را پیاده کنند؟ این ایده ها را اگر یک عارف یا راهب بودایی پیشنهاد می داد البته شاید قابل پذیرش می بود اما دریغ و درد که پیشنهاد یک جامعه شناسی خوانده است!!
8.دانش پژوهانی که از خدمات و فرصت های اقتصادی، ورزشی، هنری، گردشگری و تفریحی مطلوب و استاندارد محروم باشند چگونه خواهند توانست جسم و روان سالم و در نتیجه زیست سالم و مطلوب داشته باشند؟ مهم تر این که چگونه خواهند توانست با دغدغه ها و نگرانی های گوناگون استقلال فکری، علمی، فکری و اخلاقی داشته باشند؟! می شود جناب نجاتی حسینی بفرمایند با کدام سازِکاری می توان به «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال (ایده نجاتی حسینی)» دست یافت؟! البته بماند که من هرگز نفهمیدم این «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال» مورد نظر ایشان یعنی چه؟ و دارای چه ابعاد، ویژگی ها و شاخص های عینی قابل فهم و پیاده شدن در جامعه است؟ و این که چنین ایده ای چگونه قابل فهم و سنجش است که در نهایت بدانیم که به چه نتایجی در این زمینه دست یافته ایم؟!
https://t.iss.one/tajeddin_mohammadbagher/4068
#اقتصاد_فکر
#نجاتی_حسینی
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزهگی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش دوم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۲۵ دی ۱۴۰۳
5.«آموزگاری بی اجر و مزد و منت» یعنی تشویق به زیست راهبه وار در دیرها و صومعه های دوران پیشامدرن که با اعانه ها(کمک های) مردم زندگی ساده ای را در پیش می گرفتند که البته مطابق با شرایط زیست آن روزگار امری شدنی و امکان پذیر بود. اما از آقای دکتر نجاتی حسینی باید پرسید که در این روزگار مدرن و پیچیده آن هم در جامعه ای با شرایط اقتصادی بسیار ناگوار و دشوار چنین زیستی چگونه امکان پذیر است؟ با کدام ساز و کار؟ مبتنی بر کدام روش؟ و این که اساساً چرا باید یک دانش پژوه چونان راهب و درویش زندگی کند؟ و آیا می توان برای تمامی دانش پژوهان چنین پیشنهادی را ارائه نمود و این که آیا امکان پذیرشِ چنین پیشنهادی وجود دارد؟ این میزان دور از واقعیت های انسانی و اجتماعی و اقتصادی سخن گفتن توسط یک جامعه شناسی خوانده بسیار امر عجیب و البته به معنای فقدان درک جامعه شناختی درست است!!
6.وانگهی، مگر کارگزاران علمی سایر حوزه ها مانند حقوق (وکالت و قضاوت و مشاورۀ امور حقوقی)، روان شناسی، پزشکی، دندانپزشکی، فنی و مهندسی، معماری، هنری و ورزشی به صورت مجانی و بی اجر و مزد کالاهای خود را عرضه می کنند که از استادان جامعه شناسی بخواهیم که چنین کنند؟ یعنی شما و برخی همفکران شما انتظار دارید که استادان جامعه شناسی برای تمام خدماتی که می گیرند هزینه های گزاف بپردازند اما کالاهای علمی و پژوهشی شان را به رایگان در اختیار دیگران قرار دهند؟. آن گاه بفرمایید که با کدام درآمد آن هزینه ها را پرداخت کنند؟ می خواهید بگویید با حقوق ناچیزی که کفاف حتی چند روز زیست معمولی را هم نمی دهد؟!! به راستی چنین معادلۀ نابرابری را در کدام بازاری می توان یافت که حالا شما به دنبال نهادینه کردن آن هستید؟
7.کسانی چون جناب نجاتی حسینی شوربختانه با افکاری که در این زمینه ارائه می دهند دقیقا به دنبال نهادینه کردن فلاکت و بدبختی دانش پژوهان هستند و تو گویی که هیچ اِبایی هم از بروز و ظهور چنین وضع اسف باری ندارند!! به این بخش از نوشته های ایشان توجه کنید تا عمق موضوع روشن تر شود« ایده معلمی تیپ ایدئال مبتنی بر مبانی جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی و فلسفه اجتماعی با محوریت فلسفه اخلاق و نیز آموزه های متعالی دینی اسلامی شیعی (نجاتی حسینی)». انصافاً و وجداناً چنین ایده ای در کدام سرزمین و جغرافیا و جامعه قابل پیاده شدن و عملی نمودن است؟!! نکند آقای نجاتی حسینی در آسمان ها سیر می کنند و در آن جاها می خواهند چنین تیپ ایدئالی را پیاده کنند؟ این ایده ها را اگر یک عارف یا راهب بودایی پیشنهاد می داد البته شاید قابل پذیرش می بود اما دریغ و درد که پیشنهاد یک جامعه شناسی خوانده است!!
8.دانش پژوهانی که از خدمات و فرصت های اقتصادی، ورزشی، هنری، گردشگری و تفریحی مطلوب و استاندارد محروم باشند چگونه خواهند توانست جسم و روان سالم و در نتیجه زیست سالم و مطلوب داشته باشند؟ مهم تر این که چگونه خواهند توانست با دغدغه ها و نگرانی های گوناگون استقلال فکری، علمی، فکری و اخلاقی داشته باشند؟! می شود جناب نجاتی حسینی بفرمایند با کدام سازِکاری می توان به «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال (ایده نجاتی حسینی)» دست یافت؟! البته بماند که من هرگز نفهمیدم این «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال» مورد نظر ایشان یعنی چه؟ و دارای چه ابعاد، ویژگی ها و شاخص های عینی قابل فهم و پیاده شدن در جامعه است؟ و این که چنین ایده ای چگونه قابل فهم و سنجش است که در نهایت بدانیم که به چه نتایجی در این زمینه دست یافته ایم؟!
https://t.iss.one/tajeddin_mohammadbagher/4068
#اقتصاد_فکر
#نجاتی_حسینی
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزهگی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
Telegram
در جستجوی حقیقت
☸️استقلال اقتصادی دانش پژوهان پیش زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقی شان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
5.«آموزگاری بی اجر و مزد و منت» یعنی تشویق به زیست راهبه وار در دیرها و صومعه های دوران پیشامدرن که…
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
5.«آموزگاری بی اجر و مزد و منت» یعنی تشویق به زیست راهبه وار در دیرها و صومعه های دوران پیشامدرن که…
👍2👌2❤1🤣1
♦️آیا من نقدها را برنتابیده ام؟ پاسخ به ناراحتیی دکتر نجاتی از نتایج گفتوگو!
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۶ دی ۱۴۰۳
در حالیکه همهی مطالب دکتر نجاتیی عزیز را در کانال ام منتشر کرده ام و از سوی برخی مخاطبان عزیز نظیر دکتر خیام عباسی بهخاطر انتشار مطالب دکتر نجاتی مورد نقد قرار گرفته ام، اینک دکتر نجاتی از من گله دارد که چرا "خودانتقادی" ندارم و به "اخلاق گفتوگویی پایبند نیستم"! آیا منظور ایشان این است که من باید حرفهای نادرست ایشان را تایید کنم؟ آیا من تندترین نقدها را علیه خود ام منعکس نکرده ام؟ آیا من به کسی یا منتقدی خدای ناکرده توهین کرده ام؟ آیا اگر من در پاسخ به مطالب بسیار سست ایشان چند جملهی زیر را نوشته ام، خشونت کلامی داشته ام؟
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11942
این نوع مواجهات از دوستی که مدعیی گفتوگوگری است، مایهی تاسف است! اگر نتایج گفتوگو برای شما مطلوب نبوده، من تقصیری ندارم برادر عزیز. شما لازم است به نقدها پاسخ بدهید. من نقدهای مخاطبان را به جان خریده ام و تمام نوشتههای شما را منعکس کرده ام. پس مشکل جای دیگری است.
#نجاتی_حسینی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۶ دی ۱۴۰۳
در حالیکه همهی مطالب دکتر نجاتیی عزیز را در کانال ام منتشر کرده ام و از سوی برخی مخاطبان عزیز نظیر دکتر خیام عباسی بهخاطر انتشار مطالب دکتر نجاتی مورد نقد قرار گرفته ام، اینک دکتر نجاتی از من گله دارد که چرا "خودانتقادی" ندارم و به "اخلاق گفتوگویی پایبند نیستم"! آیا منظور ایشان این است که من باید حرفهای نادرست ایشان را تایید کنم؟ آیا من تندترین نقدها را علیه خود ام منعکس نکرده ام؟ آیا من به کسی یا منتقدی خدای ناکرده توهین کرده ام؟ آیا اگر من در پاسخ به مطالب بسیار سست ایشان چند جملهی زیر را نوشته ام، خشونت کلامی داشته ام؟
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/11942
این نوع مواجهات از دوستی که مدعیی گفتوگوگری است، مایهی تاسف است! اگر نتایج گفتوگو برای شما مطلوب نبوده، من تقصیری ندارم برادر عزیز. شما لازم است به نقدها پاسخ بدهید. من نقدهای مخاطبان را به جان خریده ام و تمام نوشتههای شما را منعکس کرده ام. پس مشکل جای دیگری است.
#نجاتی_حسینی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
@NewHasanMohaddesi
👍10❤3
🔸🔸🔸مشارکت🔸🔸🔸
🔰ادامه از 5
6
🔹پی نوشت
آنچه گفتم مقتضی شرایط تیپ ایدئال به معنای
وجود شرایط لازم برای پژوهش کیفی و استفاده درست و دقیق از روش کیفی و ورژن های متنوع آن - از تحلیل متن و روایت و گفتمان و گفتگو و محاوره تا مشاهده اتنوگرافی و ....- است
بدیهی است در شرایط چالشی بحرانی آنومیک علوم اجتماعی ایران و انارشی تالیف کتب روش تحقیق علوم اجتماعی و آنتروپی تدریس پر خطای روش تحقیق علوم اجتماعی در ایران ( به عنوان قاعده رایج و متعارف- فارغ از چند استثنای خوب در حوزه ترجمه و تالیف متن های روش تحقیق و تدریس آن ) امکان عدم استفاده از چهارچوب نظری در پژوهش با روش کیفی وجود ندارد یا کم تر وجود دارد
چرا ؟ چون اکثر پژوهشهایی که به اسم کیفی اند و مدعی بهره مندی از روش کیفی اند در اصل کپی پیست های ماهرانه ایرانی! از پژوهشهای دیگران و یا داده سازیهای ماهرانه سازمان های پایان نامه نویسی و مقاله نويسی خ انقلاب تهران! هستند که مشاوران اعظم انها متاسفانه برخی مدرسان روش تحقیق در ایران هستند!
7
🔹پس پی نوشت
فعلا همین حد از بحث برای تقویت آشوب فکری ! در علوم اجتماعی بحرانی چالشی علوم اجتماعی ایران و به ویژه دو حوزه مهم آن یعنی *روش و نظریه* که نیازمند انقلاب پارادایمی به معنای کوهنی آن هستند کفایت دارد
هر چند به قول علمای سنتی حد یقف ندارد
به ویژه وقتی طرف گفتوگویی محدثی گیلوایی است !
8
🔹اعتذار و اعتراف
از مطالب وارده دیگران در این مورد و منتشره در *زیر سقف آسمان* نتوانستم در این نقد گونه بهره مند شوم
هر چند آنهارا خواندم. اما چون مناسب رتوریک اشوبناک بحث من نبود از انها بهره مکتوب نبردم ...
از احمد محمدپور بخاطر نقد او عذرخواهم و امیدوارم نقد او بر نقد من علاوه بر نقد او بر نقد محدثی گیلوایی بازگو شود تا فرهنگ نقد پا بگیرد .
ایشان نیک میداند من بعنوان مدرس فلسفه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران و آزاد همه کتابهای روشی موجود تالیفی و ترجمه ای را به دانشجویان حسب مورد معرفی میکنم اما فقط خواندن برخی کتابهای ترجمه ای درجه یک در فلسفه علم و علوم اجتماعی و منطق اجتماعی و روش شناسی علوم اجتماعی را توصیه میکنم و به هیچ وجه به دانشجویانم خواندن کتابهای دست چندم تالیفی در روش و نظریه را پیشنهاد نمی کنم مگر برای معرفی و نقد آن کتابها .
اعتراف میکنم هیچ گاه طی اين سالها کتابهای ۴ جلدی محمد پور را در دوره ارشد و دکترا به دانشجویان پیشنهاد نکرده ام ولی اگر دانشجویان در تز نویسی احیانا به کتاب ایشان مراجعه داشته اند و مطلب درست بوده است دانشجو را تحسین هم کرده ام ....
Tehran
26 011 1403
@smnejatihosseini
#چالش_فهم_روش_تحقیق_کیفی
#محمدپور
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
@NewHasanMohaddesi
🔰ادامه از 5
6
🔹پی نوشت
آنچه گفتم مقتضی شرایط تیپ ایدئال به معنای
وجود شرایط لازم برای پژوهش کیفی و استفاده درست و دقیق از روش کیفی و ورژن های متنوع آن - از تحلیل متن و روایت و گفتمان و گفتگو و محاوره تا مشاهده اتنوگرافی و ....- است
بدیهی است در شرایط چالشی بحرانی آنومیک علوم اجتماعی ایران و انارشی تالیف کتب روش تحقیق علوم اجتماعی و آنتروپی تدریس پر خطای روش تحقیق علوم اجتماعی در ایران ( به عنوان قاعده رایج و متعارف- فارغ از چند استثنای خوب در حوزه ترجمه و تالیف متن های روش تحقیق و تدریس آن ) امکان عدم استفاده از چهارچوب نظری در پژوهش با روش کیفی وجود ندارد یا کم تر وجود دارد
چرا ؟ چون اکثر پژوهشهایی که به اسم کیفی اند و مدعی بهره مندی از روش کیفی اند در اصل کپی پیست های ماهرانه ایرانی! از پژوهشهای دیگران و یا داده سازیهای ماهرانه سازمان های پایان نامه نویسی و مقاله نويسی خ انقلاب تهران! هستند که مشاوران اعظم انها متاسفانه برخی مدرسان روش تحقیق در ایران هستند!
7
🔹پس پی نوشت
فعلا همین حد از بحث برای تقویت آشوب فکری ! در علوم اجتماعی بحرانی چالشی علوم اجتماعی ایران و به ویژه دو حوزه مهم آن یعنی *روش و نظریه* که نیازمند انقلاب پارادایمی به معنای کوهنی آن هستند کفایت دارد
هر چند به قول علمای سنتی حد یقف ندارد
به ویژه وقتی طرف گفتوگویی محدثی گیلوایی است !
8
🔹اعتذار و اعتراف
از مطالب وارده دیگران در این مورد و منتشره در *زیر سقف آسمان* نتوانستم در این نقد گونه بهره مند شوم
هر چند آنهارا خواندم. اما چون مناسب رتوریک اشوبناک بحث من نبود از انها بهره مکتوب نبردم ...
از احمد محمدپور بخاطر نقد او عذرخواهم و امیدوارم نقد او بر نقد من علاوه بر نقد او بر نقد محدثی گیلوایی بازگو شود تا فرهنگ نقد پا بگیرد .
ایشان نیک میداند من بعنوان مدرس فلسفه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران و آزاد همه کتابهای روشی موجود تالیفی و ترجمه ای را به دانشجویان حسب مورد معرفی میکنم اما فقط خواندن برخی کتابهای ترجمه ای درجه یک در فلسفه علم و علوم اجتماعی و منطق اجتماعی و روش شناسی علوم اجتماعی را توصیه میکنم و به هیچ وجه به دانشجویانم خواندن کتابهای دست چندم تالیفی در روش و نظریه را پیشنهاد نمی کنم مگر برای معرفی و نقد آن کتابها .
اعتراف میکنم هیچ گاه طی اين سالها کتابهای ۴ جلدی محمد پور را در دوره ارشد و دکترا به دانشجویان پیشنهاد نکرده ام ولی اگر دانشجویان در تز نویسی احیانا به کتاب ایشان مراجعه داشته اند و مطلب درست بوده است دانشجو را تحسین هم کرده ام ....
Tehran
26 011 1403
@smnejatihosseini
#چالش_فهم_روش_تحقیق_کیفی
#محمدپور
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
@NewHasanMohaddesi
❤5👏2
♦️نظر جان دبلیو کِرِسول در بارهی استفاده از نظریه در تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی: قابل توجه مدرسان علوم اجتماعی و روش تحقیق در ایران
✍️حسن محدثی
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
برای من بسیار مایهی تاسف است که مدرسان علوم اجتماعی دائما اغلاط و خطاهای درشتی را تولید و منتشر میکنند و به خورد دانشجویان بیخبر و ناآشنا با مباحث بنیادیی نظریه و روش میدهند و سبب گمراهیی عمومیی همهگان را فراهم میآورند و وقتی مورد نقد قرار میگیرند از پاسخگویی تن میزنند و اجتناب میکنند و منتقد را به غرضورزی و دیگر مسائل شخصی متهم میکنند!
من در اینجا برای اینکه این خطاها را برملا سازم و دیتکم دانشجویان ام را درست راهنمایی کنم بهتدریج مطالبی را منتشر میکنم. من این بحث را تا روشن شدن دقیق و همهجانبهی آن دنبال خواهم کرد تا هم برای پرسش خود و هم به پرسشهای دانشجویان ام پاسخ معتبری فراهم کنم.
در زیر نخست صفحاتی از کتاب کرسول را تقدیم میکنم و سپس اگر مخاطبان و دانشجویان اصل کتاب را طلب کنند، آن را منتشر خواهم کرد.
👇👇👇
#نظریه
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#نجاتی_حسینی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثی
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
برای من بسیار مایهی تاسف است که مدرسان علوم اجتماعی دائما اغلاط و خطاهای درشتی را تولید و منتشر میکنند و به خورد دانشجویان بیخبر و ناآشنا با مباحث بنیادیی نظریه و روش میدهند و سبب گمراهیی عمومیی همهگان را فراهم میآورند و وقتی مورد نقد قرار میگیرند از پاسخگویی تن میزنند و اجتناب میکنند و منتقد را به غرضورزی و دیگر مسائل شخصی متهم میکنند!
من در اینجا برای اینکه این خطاها را برملا سازم و دیتکم دانشجویان ام را درست راهنمایی کنم بهتدریج مطالبی را منتشر میکنم. من این بحث را تا روشن شدن دقیق و همهجانبهی آن دنبال خواهم کرد تا هم برای پرسش خود و هم به پرسشهای دانشجویان ام پاسخ معتبری فراهم کنم.
در زیر نخست صفحاتی از کتاب کرسول را تقدیم میکنم و سپس اگر مخاطبان و دانشجویان اصل کتاب را طلب کنند، آن را منتشر خواهم کرد.
👇👇👇
#نظریه
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#نجاتی_حسینی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
❤4👍3
♦️مدرسانی که اشتباه نوشته اید و اشتباه تدریس کرده اید، لطفا بخوانید!
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ بهمن ۱۴۹۳
مدرسانی که این همه سال خطاها را منتشر و ترویج کرده اید، حالا چهگونه میتوانید جبران کنید و اذهان دانشجویان را از آن خطاها پاک کنید!
🔻منبع:
Creswell, John W. (2009) Research Design: Gualitative, Quantitative, and Mixed Methods Approaches. Third Edition. Sage Publication.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#نجاتی_حسینی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ بهمن ۱۴۹۳
مدرسانی که این همه سال خطاها را منتشر و ترویج کرده اید، حالا چهگونه میتوانید جبران کنید و اذهان دانشجویان را از آن خطاها پاک کنید!
🔻منبع:
Creswell, John W. (2009) Research Design: Gualitative, Quantitative, and Mixed Methods Approaches. Third Edition. Sage Publication.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#نجاتی_حسینی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
👍5👎4
♦️مدرسانی که اشتباه نوشته اید و اشتباه تدریس کرده اید، لطفا بخوانید!
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ بهمن ۱۴۹۳
مدرسانی که این همه سال خطاها را منتشر و ترویج کرده اید، حالا چهگونه میتوانید جبران کنید و اذهان دانشجویان را از آن خطاها پاک کنید!
🔻منبع:
Creswell, John W. (2009) Research Design: Gualitative, Quantitative, and Mixed Methods Approaches. Third Edition. Sage Publication.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#نجاتی_حسینی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ بهمن ۱۴۹۳
مدرسانی که این همه سال خطاها را منتشر و ترویج کرده اید، حالا چهگونه میتوانید جبران کنید و اذهان دانشجویان را از آن خطاها پاک کنید!
🔻منبع:
Creswell, John W. (2009) Research Design: Gualitative, Quantitative, and Mixed Methods Approaches. Third Edition. Sage Publication.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#نجاتی_حسینی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
👍7👎2🥴1
Forwarded from فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
🔰پژوهش کیفی در اصل به مفاهیم حساس ساز راهنمای مطالعه نیاز دارد تا چهارچوب نظری مفهومی از پیش موجود🔰
(پاسخی در مواجهه با تعبیرمحدثی گیلوایی)
📝"در مقابل روشهای کمی
روش تحقیق کیفی را میتوان به طور عمدی بدون داشتن نظریه ای در ذهن و فقط با داشتن مفاهیم حساس ساز بعنوان راهنما مورد استفاده قرار داد".
(نورمن بلیکی،طراحی پژوهشهای اجتماعی،حسن چاووشیان،نشرنی۱۳۸۴،صص ۳۱۴ تا ۳۱۷)
🔹پیشترگفتم پژوهش کیفی به* جهتگیری های نظری راهنما *برای پژوهش کیفی نو نیاز دارد تا چهارچوب نظری بمعنای مرسوم در پژوهش کمی🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10652
🔹همکارعلوم اجتماعی ام محدثی گیلوایی که مدرس روش پژوهش نیز هست بر لزوم داشتن چهارچوب نظری در پژوهش کیفی تاکید و اصرار دارد و دیگران قائل به غیر دیدگاه خود را بر راه صواب نمیداند!🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/12125
🔹حسن تعبیر او جریان یافتن فرهنگ گفتگوی انتقادی درعلوم اجتماعی ایران است جریانی که باید جمعی شود تا به اشباع نظری گفتگویی برسد .
Tehran
27 011 1403
@smnejatihosseini
#پژوهش_کیفی
#جهتگیری_نظری
#مفاهیم_حساس_ساز_راهنما
#پژوهش_کمی
#چهارچوب_نظری
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
(پاسخی در مواجهه با تعبیرمحدثی گیلوایی)
📝"در مقابل روشهای کمی
روش تحقیق کیفی را میتوان به طور عمدی بدون داشتن نظریه ای در ذهن و فقط با داشتن مفاهیم حساس ساز بعنوان راهنما مورد استفاده قرار داد".
(نورمن بلیکی،طراحی پژوهشهای اجتماعی،حسن چاووشیان،نشرنی۱۳۸۴،صص ۳۱۴ تا ۳۱۷)
🔹پیشترگفتم پژوهش کیفی به* جهتگیری های نظری راهنما *برای پژوهش کیفی نو نیاز دارد تا چهارچوب نظری بمعنای مرسوم در پژوهش کمی🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10652
🔹همکارعلوم اجتماعی ام محدثی گیلوایی که مدرس روش پژوهش نیز هست بر لزوم داشتن چهارچوب نظری در پژوهش کیفی تاکید و اصرار دارد و دیگران قائل به غیر دیدگاه خود را بر راه صواب نمیداند!🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/12125
🔹حسن تعبیر او جریان یافتن فرهنگ گفتگوی انتقادی درعلوم اجتماعی ایران است جریانی که باید جمعی شود تا به اشباع نظری گفتگویی برسد .
Tehran
27 011 1403
@smnejatihosseini
#پژوهش_کیفی
#جهتگیری_نظری
#مفاهیم_حساس_ساز_راهنما
#پژوهش_کمی
#چهارچوب_نظری
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
👍5🤣1
Forwarded from فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
📝چند تبصره موضعی اصلاحی بر پژوهش کیفی- ادامه گفتگوی انتقادی روش شناختی
با محدثی گیلوایی
@smnejatihosseini
✏️پیشتر گفتم پژوهش کیفی به *مفاهیم حساس ساز راهنمای پژوهش کیفی*
( با ارجاع به کتاب نورمن بلیکی از مولفان روش پژوهش علوم اجتماعی ) نیاز دارد( آنچه به تعبیر من *جهت گیری های نظری*است ) تا چهارچوب نظری بمعنای مرسوم ان .🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10660
🔹بااین وصف پرسش علم شناسی فلسفی که بلیکی آنرا ایگنور کرده اینست
"" این مفاهیم حساس ساز( به تعبیر او ) و جهت گیریهای نظری ( در تعبیر من) از کجا و چگونه می آیند و در پژوهش کیفی مستقر میشوند؟""
🔹اینجا مدرسان ایرانی روش پژوهش که معتقد به لزوم چهارچوب نظری برای پژوهش کیفی اند( از جمله محدثی گیلوایی) می توانند مچ گیری معرفتی کنند ! و ابراز کنند که باز هم در پژوهش کیفی برای رسیدن به مفاهیم حساس ساز و جهت گیریهای نظری راهبردی نیاز به تامین این عناصر از طریق چهارچوب های نظری مطرح معتبرموجه ابطال نشده هست .
🔹بنظرم اصل استدلال بالا درست است ولی کامل نیست چون نیازمند ادهوک و تبصره اصلاحی موضعی است
🔹ان تبصره به استناد اپیستمولوژی هایدگر اینست:
""ما برای فهم امور با پیش داشتها و پیش فهم ها و پیش دید هایمان به سراغ فهم انسان و جهان میرویم و نه با ذهن خالی """
🔹اکنون مساله ما اینست آیا
پیش داشتها
Vorhaben
وپیش فهم ها
vorbegrief
و پیش دیدها
vorsicht
که ما بعنوان سوژه شناسای کانتی و هایدگری داریم همان *چهارچوب های نظری علمی* ابطال نشده پوپری یا برنامه های پژوهشی لاکاتوشی و پارادیم های مسلط کوهنی هستند؟
یا اینکه این ها( پیش داشت ها و پیش فهم ها و پیش دیدها ) از متن فرهنگ جامعه پژوهش گر و یا ذهن خلاق شهودی پژوهشگر برساخته میشوند؟
🔹عجالتا پاسخ خودرا در اپوخه میگذارم تا این پرسش وپاسخ های مخاطبان علاقمند به گفتگوی جمعی وانهاده شود و سپس سنتز بحث ها به نقد جمعی گذاشته شود.
🔹و برای حسن ختام موقت این پرسش اصلی تر را هم به پرسش های بالا می افزایم:
"""آیا و چرا و چگونه مطالعه چهارچوبهای نظری مطرح مرتبط با هر مساله و تعابیر خاص و نو و اصیل و خلاق پژوهشگر از این محتواهای نظری است که میتواند جهت گیری های نظری پژوهش کیفی را به طرزی نو سامان دهد و راهنمای پژوهش کیفی
(از تحلیل متن و روایت و گفتمان و رتوریک و ایدئولوژی تا تحلیل گفتگو و محاوره و خاطره و حکایت و داستان زندگی / تا مشاهده میدانی مشارکتی و نظارتی و عاملیتی و...) شود؟"""
Tehran
27 011 1403
@smnejatihosseini
#تبصره_موضعی_اصلاحی_پژوهش_کیفی
#سوژه_شناسای_کانتی
#اپیستمولوژی_هایدگری
#نظریه_های_ابطال_نشده_پوپری
#برنامه_های_پژوهشی_لاکاتوشی
#پارادایمهای_مسلط_کوهنی
#مفاهیم_حساس_ساز_راهنما
#جهتگیریهای_نظری_راهبردی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
با محدثی گیلوایی
@smnejatihosseini
✏️پیشتر گفتم پژوهش کیفی به *مفاهیم حساس ساز راهنمای پژوهش کیفی*
( با ارجاع به کتاب نورمن بلیکی از مولفان روش پژوهش علوم اجتماعی ) نیاز دارد( آنچه به تعبیر من *جهت گیری های نظری*است ) تا چهارچوب نظری بمعنای مرسوم ان .🔻
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10660
🔹بااین وصف پرسش علم شناسی فلسفی که بلیکی آنرا ایگنور کرده اینست
"" این مفاهیم حساس ساز( به تعبیر او ) و جهت گیریهای نظری ( در تعبیر من) از کجا و چگونه می آیند و در پژوهش کیفی مستقر میشوند؟""
🔹اینجا مدرسان ایرانی روش پژوهش که معتقد به لزوم چهارچوب نظری برای پژوهش کیفی اند( از جمله محدثی گیلوایی) می توانند مچ گیری معرفتی کنند ! و ابراز کنند که باز هم در پژوهش کیفی برای رسیدن به مفاهیم حساس ساز و جهت گیریهای نظری راهبردی نیاز به تامین این عناصر از طریق چهارچوب های نظری مطرح معتبرموجه ابطال نشده هست .
🔹بنظرم اصل استدلال بالا درست است ولی کامل نیست چون نیازمند ادهوک و تبصره اصلاحی موضعی است
🔹ان تبصره به استناد اپیستمولوژی هایدگر اینست:
""ما برای فهم امور با پیش داشتها و پیش فهم ها و پیش دید هایمان به سراغ فهم انسان و جهان میرویم و نه با ذهن خالی """
🔹اکنون مساله ما اینست آیا
پیش داشتها
Vorhaben
وپیش فهم ها
vorbegrief
و پیش دیدها
vorsicht
که ما بعنوان سوژه شناسای کانتی و هایدگری داریم همان *چهارچوب های نظری علمی* ابطال نشده پوپری یا برنامه های پژوهشی لاکاتوشی و پارادیم های مسلط کوهنی هستند؟
یا اینکه این ها( پیش داشت ها و پیش فهم ها و پیش دیدها ) از متن فرهنگ جامعه پژوهش گر و یا ذهن خلاق شهودی پژوهشگر برساخته میشوند؟
🔹عجالتا پاسخ خودرا در اپوخه میگذارم تا این پرسش وپاسخ های مخاطبان علاقمند به گفتگوی جمعی وانهاده شود و سپس سنتز بحث ها به نقد جمعی گذاشته شود.
🔹و برای حسن ختام موقت این پرسش اصلی تر را هم به پرسش های بالا می افزایم:
"""آیا و چرا و چگونه مطالعه چهارچوبهای نظری مطرح مرتبط با هر مساله و تعابیر خاص و نو و اصیل و خلاق پژوهشگر از این محتواهای نظری است که میتواند جهت گیری های نظری پژوهش کیفی را به طرزی نو سامان دهد و راهنمای پژوهش کیفی
(از تحلیل متن و روایت و گفتمان و رتوریک و ایدئولوژی تا تحلیل گفتگو و محاوره و خاطره و حکایت و داستان زندگی / تا مشاهده میدانی مشارکتی و نظارتی و عاملیتی و...) شود؟"""
Tehran
27 011 1403
@smnejatihosseini
#تبصره_موضعی_اصلاحی_پژوهش_کیفی
#سوژه_شناسای_کانتی
#اپیستمولوژی_هایدگری
#نظریه_های_ابطال_نشده_پوپری
#برنامه_های_پژوهشی_لاکاتوشی
#پارادایمهای_مسلط_کوهنی
#مفاهیم_حساس_ساز_راهنما
#جهتگیریهای_نظری_راهبردی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
👍1
♦️چرا دریافت یک سخن ساده اینقدر دشوار است؟ پاسخی به دکتر نجاتیی حسینی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
وضعیت دانشپژوهی در ایران بسیار مایوسکننده است و نیاز به تلاشی بیامان دارد. برای من باعث تأسف است که همکار من سخن سرراست مرا درنمییابد و آن را بهنحو وارونه منعکس میکند!
من بهصراحت نوشته ام اینکه برخی استفاده از نظریه را در تحقیقات بهره برنده از روش کیفی نادرست اعلام کرده اند (نظیر دکتر احمد محمدپور و دکتر تاجالدین)، سخن خطایی است (نفی رای الزام به عدم استفاده از نظریه).
اما آقای دکتر نجاتیی حسینی سخن مرا قلب کرده اند به اینکه استفاده از نظریه در تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی الزامی است! مایهی شگفتی است! ایشان در دو یادداشت مختلف نوشته اند:
"همکار علوم اجتماعی ام محدثی گیلوایی که مدرس روش پژوهش نیز هست بر لزوم داشتن چهارچوب نظری در پژوهش کیفی تاکید و اصرار دارد و دیگران قائل به غیر دیدگاه خود را بر راه صواب نمیداند!"
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10660
"اینجا مدرسان ایرانی روش پژوهش که معتقد به لزوم چهارچوب نظری برای پژوهش کیفی اند (از جمله محدثی گیلوایی) ...".
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10661
بهعبارت دیگر، دکتر نجاتی نفی رای الزام به عدم استفاده از نظریه را تبدیل کرده اند به تایید رای به الزام استفاده از نظریه!
وقتی سخن سر راست آدمی اینگونه مقلوب و معوج دریافت میشود و بازتاب داده میشود، من در نحوهی خواندن همکاران عزیز شک میکنم. آیا افکار خودشان را در متون میخوانند؟!
این را قرار بدهید کنار تکهبریهای دکتر تاجالدین عزیز از کتاب جان دبلیو کرسول برای تایید نظرات خودشان و برخورد گزینشی با محتوای یک کتاب انگلیسی!
حالا در اولین فرصت به کتابنویسی بر اساس تکهبریهای شتابزده از متون انگلیسی خواهم پرداخت و توضیح خواهم داد که همکاران ما چه بر سر علوم اجتماعی و علوم انسانی در ایران آورده اند و البته بسیار هم مفتخر اند به تولید کتابهایی از این دست!
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
وضعیت دانشپژوهی در ایران بسیار مایوسکننده است و نیاز به تلاشی بیامان دارد. برای من باعث تأسف است که همکار من سخن سرراست مرا درنمییابد و آن را بهنحو وارونه منعکس میکند!
من بهصراحت نوشته ام اینکه برخی استفاده از نظریه را در تحقیقات بهره برنده از روش کیفی نادرست اعلام کرده اند (نظیر دکتر احمد محمدپور و دکتر تاجالدین)، سخن خطایی است (نفی رای الزام به عدم استفاده از نظریه).
اما آقای دکتر نجاتیی حسینی سخن مرا قلب کرده اند به اینکه استفاده از نظریه در تحقیقات بهره برنده از روشهای کیفی الزامی است! مایهی شگفتی است! ایشان در دو یادداشت مختلف نوشته اند:
"همکار علوم اجتماعی ام محدثی گیلوایی که مدرس روش پژوهش نیز هست بر لزوم داشتن چهارچوب نظری در پژوهش کیفی تاکید و اصرار دارد و دیگران قائل به غیر دیدگاه خود را بر راه صواب نمیداند!"
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10660
"اینجا مدرسان ایرانی روش پژوهش که معتقد به لزوم چهارچوب نظری برای پژوهش کیفی اند (از جمله محدثی گیلوایی) ...".
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10661
بهعبارت دیگر، دکتر نجاتی نفی رای الزام به عدم استفاده از نظریه را تبدیل کرده اند به تایید رای به الزام استفاده از نظریه!
وقتی سخن سر راست آدمی اینگونه مقلوب و معوج دریافت میشود و بازتاب داده میشود، من در نحوهی خواندن همکاران عزیز شک میکنم. آیا افکار خودشان را در متون میخوانند؟!
این را قرار بدهید کنار تکهبریهای دکتر تاجالدین عزیز از کتاب جان دبلیو کرسول برای تایید نظرات خودشان و برخورد گزینشی با محتوای یک کتاب انگلیسی!
حالا در اولین فرصت به کتابنویسی بر اساس تکهبریهای شتابزده از متون انگلیسی خواهم پرداخت و توضیح خواهم داد که همکاران ما چه بر سر علوم اجتماعی و علوم انسانی در ایران آورده اند و البته بسیار هم مفتخر اند به تولید کتابهایی از این دست!
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes
❤4👌3👍2
♦️با سلام خدمت دوستان گروه و دوست عزیزم محدثی گیلوایی
✍دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۲۸ بهمن ۱۴۰۴
خوشحالم که محدثی عزیز دوست گرامی ام در فضای عمومی تر از جمله این گروه حضور مشارکت داشته اند تا به توسعه و تقویت فرهنگ گفتگوی انتقادی در علوم اجتماعی کمک کنیم
اما بعد
در چند نوشته دیگر که محدثی دیده است و این جا رفرنس نداده است ( در این گروه هم باز نشر شده است ) برخی توضیحات تکمیلی را آورده ام برای نشان دادن اینکه چرا و چگونه می توان بنا به ملاحظاتی خاص از نظریه در پژوهش کیفی سود جست البته نه در حد پژوهش غیر کیفی .
خلاصه بحثم اینست که در پژوهش کیفی فرضی استنتاجی کاربست نظریه های مطرح عایر موجه مقتدر ابطال نشده ( و نه چهارچوبهای نظری ) به صورت جهت گیری نظریه مند در پژوهش کیفی و یا ساخت مفاهیم حساس راهنما برای پژوهش کیفی متصور است.
اما در پژوهش کمی استقرایی باید از مشاهده تجربی به نظریه رسید اما می توان مشاهده را به گفته فیلسوفان علم مسبوق به نظریه هم کرد .
و این مقوله هیچ ربطی به این ادعاهای مدرسان روش تحقیق در ایران و مولفان کتاب های فیک و کپی پیست روش تحقیق در ایران ندارد ! که ما بخواهیم با طرح نام شان تبلیغ منفی یا مثبت برای شان انجام دهیم!(کاری که متاسفانه محدثی عزیز گاه و بی گاه انجام میدهد و از افراد قهرمان سازی علمی پژوهشی می کند و سپس نقدشان هم میکند ! از جمله در قضیه کتاب های با موضوع روش تحقیق تدوین و تنظیم شده توسط احمد محمدپور همکار گرامی علوم اجتماعی مان )
خلاصه کلام نمی توان قاطعانه پذیرش یا عدم پذیرش نظریه و توابع ان ( چهار چوب های نظری و مفهومی و مدلهای تحلیل ) را در پژوهش کیفی اثبات کرد .
این کلیت چیزی است که طی چند نوشتار ( که محدثی نیز بخشی از آنها را باز نشر کرده است ) آورده ام
اما
اگر در باز نشر بحث محدثی گرامی در این مورد خطای قلمی و به قول ایشان بد فهمی! و شاید هم نافهمی! صورت گرفته قطعا سهوی و خطای ذهنی بوده است که اگر چنین باشد بابد از محدثی گرامی بخاطر این خطا عذر خواهی کنم هر چند معتقدم چنین نبوده است
ممکنست رای او را تفسیر دیگری کرده باشم که مشمول تحریف و بدفهمی و نافهمی و کژ فهمی نیست
و سخنی هم مشفقانه با خودم!
که بارها گفته شده اما تکرارش حلاوت دارد و اگر محدثی نیز پسند کرد با او !:
***دیدگاههای رقیب معرفتی و عقیدتی ما اگر حقیقتا حقیقت جویی باشد و دانش شناسی و علم سازی باشد
و ایدئولوژیک برای تخریب علم و حقیقت و فلسفه و الهیات علوم انسانی اجتماعی نباشد
باید گرامی و ارزنده و مفید تلقی شده و با آن تعامل گفتگویی انتقادی هنجاری راهبردی روشن گرانه داشت
مقبول نیست از لحاظ اخلاق علمی ارای درست دیگران را تخریب و تخطئه کنیم اما همان را را به زبان خودمان تایید کنیم !***
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحستی ای خداوند سخن
.با احترام
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes
✍دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۲۸ بهمن ۱۴۰۴
خوشحالم که محدثی عزیز دوست گرامی ام در فضای عمومی تر از جمله این گروه حضور مشارکت داشته اند تا به توسعه و تقویت فرهنگ گفتگوی انتقادی در علوم اجتماعی کمک کنیم
اما بعد
در چند نوشته دیگر که محدثی دیده است و این جا رفرنس نداده است ( در این گروه هم باز نشر شده است ) برخی توضیحات تکمیلی را آورده ام برای نشان دادن اینکه چرا و چگونه می توان بنا به ملاحظاتی خاص از نظریه در پژوهش کیفی سود جست البته نه در حد پژوهش غیر کیفی .
خلاصه بحثم اینست که در پژوهش کیفی فرضی استنتاجی کاربست نظریه های مطرح عایر موجه مقتدر ابطال نشده ( و نه چهارچوبهای نظری ) به صورت جهت گیری نظریه مند در پژوهش کیفی و یا ساخت مفاهیم حساس راهنما برای پژوهش کیفی متصور است.
اما در پژوهش کمی استقرایی باید از مشاهده تجربی به نظریه رسید اما می توان مشاهده را به گفته فیلسوفان علم مسبوق به نظریه هم کرد .
و این مقوله هیچ ربطی به این ادعاهای مدرسان روش تحقیق در ایران و مولفان کتاب های فیک و کپی پیست روش تحقیق در ایران ندارد ! که ما بخواهیم با طرح نام شان تبلیغ منفی یا مثبت برای شان انجام دهیم!(کاری که متاسفانه محدثی عزیز گاه و بی گاه انجام میدهد و از افراد قهرمان سازی علمی پژوهشی می کند و سپس نقدشان هم میکند ! از جمله در قضیه کتاب های با موضوع روش تحقیق تدوین و تنظیم شده توسط احمد محمدپور همکار گرامی علوم اجتماعی مان )
خلاصه کلام نمی توان قاطعانه پذیرش یا عدم پذیرش نظریه و توابع ان ( چهار چوب های نظری و مفهومی و مدلهای تحلیل ) را در پژوهش کیفی اثبات کرد .
این کلیت چیزی است که طی چند نوشتار ( که محدثی نیز بخشی از آنها را باز نشر کرده است ) آورده ام
اما
اگر در باز نشر بحث محدثی گرامی در این مورد خطای قلمی و به قول ایشان بد فهمی! و شاید هم نافهمی! صورت گرفته قطعا سهوی و خطای ذهنی بوده است که اگر چنین باشد بابد از محدثی گرامی بخاطر این خطا عذر خواهی کنم هر چند معتقدم چنین نبوده است
ممکنست رای او را تفسیر دیگری کرده باشم که مشمول تحریف و بدفهمی و نافهمی و کژ فهمی نیست
و سخنی هم مشفقانه با خودم!
که بارها گفته شده اما تکرارش حلاوت دارد و اگر محدثی نیز پسند کرد با او !:
***دیدگاههای رقیب معرفتی و عقیدتی ما اگر حقیقتا حقیقت جویی باشد و دانش شناسی و علم سازی باشد
و ایدئولوژیک برای تخریب علم و حقیقت و فلسفه و الهیات علوم انسانی اجتماعی نباشد
باید گرامی و ارزنده و مفید تلقی شده و با آن تعامل گفتگویی انتقادی هنجاری راهبردی روشن گرانه داشت
مقبول نیست از لحاظ اخلاق علمی ارای درست دیگران را تخریب و تخطئه کنیم اما همان را را به زبان خودمان تایید کنیم !***
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحستی ای خداوند سخن
.با احترام
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes
👍4
♦️دکتر نجاتیی حسینی و نپذیرفتن مسؤولیت نوشتههای خویش
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
با عرض معذرت آقای دکتر نجاتی، من رفتارتون رو صادقانه نمیدانم. در همین چند روز ادعاهای ضد و نقیض کرده اید راجع به همین بحث و مسوولیتتان را در خطای برداشت و نقل اشتباه صراحتا نپذیرفته اید. به این نحو گفتوگو را بیفایده میدانم.
این رفتار شما البته مسبوق است به توهینها و رفتارهای نامطلوب قبلی. اما گویا اغماض و گذشت دوستانهی من بی فایده بوده است.
وانگهی، چه کسی از دکتر محمدپور قهرمان ساخته؟ او کتابهای متعددی در روش تحقیق نوشته و عدهای از مدرسان و دانشجویان آثار او را خوانده اند و از آنها متاثر شده اند. چرا نباید به آثار او بپردازیم؟ چرا نباید تکلیف خود را در فضای عمومی با آثاری که در علوم اجتماعیی ایران منتشر شده روشن کنیم؟ در ضمن چهگونه بدون بررسیی این آثار و بحث دربارهی انها به پرسشهای دانشجویان راجع با این آثار و افکار پاسخ بدهیم؟ شما قبلا نیز مرا مواخذه کرده اید که چرا با امثال دکتر عبدالکریمی یا دیگران مناظره کرده ام!
چرا نباید به آثار و افکار معاصران ایرانیمان بپردازیم؟ چه کسی از اهل نظر ایرانی مقبول شما است؟ لطفا بفرمایید تا به سراغ او بروم!
از این رو، با توجه به رفتار غیر مسوولانهی شما و نپذیرفتن مسؤولیت رفتارها و نوشتههایتان، گفتوگو با شما را تا اطلاع ثانوی بیفایده و نامطلوب و غیر عقلانی میدانم.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
با عرض معذرت آقای دکتر نجاتی، من رفتارتون رو صادقانه نمیدانم. در همین چند روز ادعاهای ضد و نقیض کرده اید راجع به همین بحث و مسوولیتتان را در خطای برداشت و نقل اشتباه صراحتا نپذیرفته اید. به این نحو گفتوگو را بیفایده میدانم.
این رفتار شما البته مسبوق است به توهینها و رفتارهای نامطلوب قبلی. اما گویا اغماض و گذشت دوستانهی من بی فایده بوده است.
وانگهی، چه کسی از دکتر محمدپور قهرمان ساخته؟ او کتابهای متعددی در روش تحقیق نوشته و عدهای از مدرسان و دانشجویان آثار او را خوانده اند و از آنها متاثر شده اند. چرا نباید به آثار او بپردازیم؟ چرا نباید تکلیف خود را در فضای عمومی با آثاری که در علوم اجتماعیی ایران منتشر شده روشن کنیم؟ در ضمن چهگونه بدون بررسیی این آثار و بحث دربارهی انها به پرسشهای دانشجویان راجع با این آثار و افکار پاسخ بدهیم؟ شما قبلا نیز مرا مواخذه کرده اید که چرا با امثال دکتر عبدالکریمی یا دیگران مناظره کرده ام!
چرا نباید به آثار و افکار معاصران ایرانیمان بپردازیم؟ چه کسی از اهل نظر ایرانی مقبول شما است؟ لطفا بفرمایید تا به سراغ او بروم!
از این رو، با توجه به رفتار غیر مسوولانهی شما و نپذیرفتن مسؤولیت رفتارها و نوشتههایتان، گفتوگو با شما را تا اطلاع ثانوی بیفایده و نامطلوب و غیر عقلانی میدانم.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes
👍10🤔4💯2🤣2❤1
♦️ما و راه عاشقی: کنشگری کوچک در جهان اجتماعی ام (پاسخی به دکتر نجاتیی حسینی با تفالی به حافظ)
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۶ فروردین ۱۴۰۴
سخن گفتن از خود و شرح آنچه کرده ام و آنچه اکنون میکنم، و آنچه بر من رفته است را در این لمحهی تاریخی که جامعهمان گذاری بزرگ را در پیش دارد، چندان موجه نمیدانم. شاید روزی مجالی دست دهد و در این باره بگویم یا بنویسم.
اما احوال زندهگیی خود را در این ایام وقتی میخواهم برای خود زمزمه کنم، با این غزل زیبای حافظ بیان میکنم؛ در واقع غزل حافظ را به مراد خویش مصادره میکنم:
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش
میرود آب دیده ام که مپرس
من به گوش خود از دهان اش دوش
سخنانی شنیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیده ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده ام که مپرس
من فکر میکردم در زیست عاشقانه، بالاترین مقام، مقام ایمان به معشوق است، اما رهروی استخوانخردکردهتر گفت: مقام ایمان به عشق، از مقام ایمان به معشوق نیز بالاتر است.
#کنشگری
#نجاتی_حسینی
#مقامات_عاشقی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۶ فروردین ۱۴۰۴
سخن گفتن از خود و شرح آنچه کرده ام و آنچه اکنون میکنم، و آنچه بر من رفته است را در این لمحهی تاریخی که جامعهمان گذاری بزرگ را در پیش دارد، چندان موجه نمیدانم. شاید روزی مجالی دست دهد و در این باره بگویم یا بنویسم.
اما احوال زندهگیی خود را در این ایام وقتی میخواهم برای خود زمزمه کنم، با این غزل زیبای حافظ بیان میکنم؛ در واقع غزل حافظ را به مراد خویش مصادره میکنم:
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش
میرود آب دیده ام که مپرس
من به گوش خود از دهان اش دوش
سخنانی شنیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیده ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده ام که مپرس
من فکر میکردم در زیست عاشقانه، بالاترین مقام، مقام ایمان به معشوق است، اما رهروی استخوانخردکردهتر گفت: مقام ایمان به عشق، از مقام ایمان به معشوق نیز بالاتر است.
#کنشگری
#نجاتی_حسینی
#مقامات_عاشقی
@NewHasanMohaddesi
👍12❤10👌1🤣1