زیر سقف آسمان
9.81K subscribers
3.32K photos
761 videos
452 files
3.59K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
| نشست «قتل بابک خرم‌دین؛ جلوه‌ی خشونت اجتماعی ساختاری» |

🗓 دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از نشست در Clubhouse درباره‌ی قتل بابک خرم‌دین به دست پدر و مادرش با حضور جامعه‌شناسان: احمد بخارایی و سعید مدنی از تهران، حسین قاضیان از آمریکا و سیروان محمودی(مدیر نشست) از سردشت، به میزبانی کانال تلگرامی «علوم اجتماعی، مسائل روز». برگزار شده در ۱ خرداد ۱۴۰۰ | منتشرشده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شماره‌ی ۱۶۹۴

| نمایش گزارش 👉

| فایل شنیداری 👉

| فایل دیداری 👉

🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی احمد بخارایی در این نشست:

... خشونت‌ورزی‌هایی مانند آن‌چه پدر #بابک_خرمدین انجام داد نشان از شخصیت تحقیر شده دارد و وجود شخصیت‌های تحقیر شده در یک #جامعه، نشان از وجود جامعه‌ی تحقیر شده دارد. جامعه‌ی ما تحقیر شده است. خشونت در ساختارهای فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی ما ریشه دوانده ...

... معتقدم این حادثه جلوه‌ای از #خشونت است. این‌گونه نیست که «جلوه»، دربردارنده‌ی همه‌ی مفهوم باشد و ما بگوییم مثلاً قتل بابک خردم‌دین تماماً #خشونت_اجتماعی ساختاری است یا نیست، بنابراین جلوه، یک مصداق و شاخص از میان شاخص‌های متعددی است که ما را به‌سمت مفاهیم بزرگ‌تر سوق می‌دهد …

… از دید #جامعه‌شناسی که به‌مسائل نگاه می‌کنیم می‌بینیم که ساختارها نقش پر رنگی در این رخدادها دارند. منظور از ساختارها هم همان خرده‌نظام‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. عمده‌ی رویکردها در تحلیل خشونت، یا به #رفتارگرایی معطوف می‌شود که در آن به سطح روان‌شناسی نزدیک می‌شویم، مثلاً می‌گوییم کودکانی که شاهد خشونت والدین بوده‌اند بیش‌تر ممکن است در بزرگ‌سالی خشن شوند یا روان‌کاوانه به مسئله نگاه می‌کنیم؛ اما حتی در این رویکردها هم ناکامی را نمی‌شود در سطح فرد خلاصه کرد، قاعدتاً پای جامعه به‌ شدت در صحنه قابل مشاهده است و حضور عوامل ساختاری را می‌توان دید …

… نگاه دیگر این‌که بگوییم #خانواده دارای #نظام_اقتدار است و بر اساس این نظام اقتدار حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، این‌جا هم وقتی صحبت از #اقتدار می‌شود مجدد یک پای آن در #فرهنگ، #خرده‌نظام_فرهنگی و ساختارها است. اگر هم بخواهیم با نگاه کارکردگرایانه به پدیده #خشونت_خانوادگی نگاه کنیم مثلاً عنوان می‌شود این خشونت به‌اعتبار سن والدین است که رنگ و بوی سنتی دارد یعنی این‌که هر کسی سن بیش‌تری دارد مجاز است خشونت به‌خرج دهد، یا صحبت از جنس است که #مردان به خودشان اجازه می‌دهند نسبت به #زنان اعمال خشونت کنند، یا چارچوب معرفتی و ایدئولوژیکی مطرح است که ذهن را درگیر کرده و منجر به رفتار خشونت‌آمیز می‌شود که این رویکردها هم نوعی نگاه فرهنگی و ساختاری دارند. مثلاً پدر بابک اشاره‌ای داشت که پسرم کار غیراخلاقی انجام می‌داد، این تعریف #اخلاق در حوزه‌ی انواع #ایدئولوژی #مذهبی، #قومی، #ملی و غیره است و در جامعه‌ی ما #ایدئولوژی_مذهبی، پررنگ شده و جالب این‌که از حمایت #قانونی هم برخوردار است و اگر مثلاً پدری #فرزندکشی کند #مجازات مناسب در پی ندارد …

… معتقدم یکی از بزرگ‌ترین علت‌های خشونت‌ورزی بحث عدم گفت‌وگو و خودانتقادی است. این‌که گاهی ما علاقه داریم دیگران را فقط کنترل کنیم و نواقص خودمان را پنهان کنیم، این هم ریشه‌ی فرهنگی دارد و ناشی از ایدئولوژی است، یعنی این‌که همیشه آمده‌اند ما را کنترل کنند و ما هم یاد گرفتیم دیگری را کنترل کنیم. بنابراین اگر خشونت در سطح خرد اتفاق می‌افتد ریشه در خشونت در سطح میانه دارد، خشونت در سطح میانه هم ریشه در سطح کلان دارد. بنابراین همان‌طورکه اگر فردی احساس حقارت کند دست به خشونت‌ورزی می‌زند تا به‌هدف خود برسد، جامعه‌ای هم اگر حقیر شود نتیجه‌ی آن خشونت‌ورزی جامعه است. همه‌ی این انواع خشونت بدون تردید ریشه در #ساختار_جامعه دارد...

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🔰با حسن محدثی گیلوایی در اعتراض او به مناسبتی به عنوان روز معلم اشتراک نظر دارم 🔰
🔻🔻🔻🔻
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/10651

🔻🔻🔻🔻
@smnejatihosseini

محدثی دراعتراض به بزرگ داشتهای مناسبتی صوری که ماشین سیاسی تقویم سازی طی این چند دهه ساخته است

ابژگی کنش گرانی ( اعم از معلم و دانشجویان و دانش آموز و کارگر و دلنشکاهی و کارمند و مهندس و پزشک و بازاری و...) را می‌بیند که در زندگی روزمره اسیر دست ساختارها و نهادها و مقررات و قوانین همان ماشین سیاسی تقویم ساز و مناسبت ساز هستند

ماشین سیاسی تقویم ساز و مناسبت سازی که در کار استعمار و استثمار و استضعاف و استحمار کنش گران جامعه ( اعم از معلم و کارگر و دانش اموز و دانشجو و دانشگاهی و بازاری و ....) با هدف تبدیل کردن آن ها از یک سوژه خوداگاه منتقد معترض خواهان تغییر به یک ابژه مطیع و رام و خوکرده به تبلیغات رسانه ای ایدئولوژیک حکومتی است

از جمله خوکردگی به مناسب سازی های تقویمی فریب کارانه و ریاکارانه ای چون روز معلم و کارگر و دانشجو و دانشگاهی و مادر و زن و مهندس و پژوهشگر و پزشک و....

ازین لحاظ اعتراضات متنی انتقادی مانند آنچه محدثی گیلوایی از سر سوژگی و گریز از ابژگی نگاشته است قابل تامل اند و قابل همدلی و هم‌فهمی

محدثی به‌عنوان یکی از دهها معلم پژوهشگر دانشپژوه مولف خواهان سوژگی در گریز از ابژگی
( و بر خلاف هزاران دیگری که تن به ابژگی می دهند در گریز از سوژگی ؟!)

نخواسته است ابژه شود چون می خواهد سوژگی اش را به عنوان یک معلم پژوهشگر منتقد معترض هم چنان حفظ کند

و نیز زان مهم تر او خواهان شرکت نکردن و عدم حضور در چنین مناسبتهایی است که منجر به شراکت کنش گران در تبدیل شدن شان از سوژه فعال منتقد معترض پویا و خواهان دگرگونی به یک ابژه منفعل ایستای مطیع ساکت و خاموش و خو کرده به وضع موجود میشود .

خلاصه آنچه می خواهم بگویم اینست
مناسبت سازی های تقویمی ماشین سیاسی مانند روز معلم و کارگر و مادر و زن و دانش آموز و دانشجو و پزشک و پژوهشگر و مهندس و معمار و ....همه در خدمت ابژگی سوژه های اجتماعی( معلم و کارگر و دانش آموز و دانشجو و دانشگاهی و حوزوی و بازاری و....) هستند

این جریان اجتماعی
نسبتا یادآور نظریه استیضاح التوسری است که روایتی از تبدیل شدن سوژه ها به ابژه در یک فرایند ایدئولوژیکی توسط ماشین سیاسی است .

هم چنین بزرگ داشت مناسبتهای تقویمی( مانند روز معلم و کارگر و دانش آموز و دانشجو و...) که با شراکت خود کنش گران مخاطب ( معلمان و کارگران و دانش آموزان و دانشگاهیان و دانشجویان و....) محقق می‌شود خیلی شبیه روایت گرامشی از هژمونی( سلطه پذیری با رضایت کنش گران ) است .

همه این ها را نیز می توان با مفهوم ایدئولوژی در معنای مارکسی آن ( که مشروعیت بخشی به قدرت حاکم و توجیه وضع موجود و تحریف امر واقع و پنهان سازی فقر و محرومیت و سرکوب و ستم است ) تحلیل و فهم کرد .

با نظریه دانش-قدرت فوکو و اراده معطوف به قدرت نیچه نیز می توان کارکردها و مکانیزم مناسب سازی های تقویمی (مانند روز معلم و کارگر و زن و مادر و دانش آموز و دانشجو و دانشگاهی و...)را بخوبی فهم کرد .

با این وصف بزرگ داشت گروههای اجتماعی مهم و موثر جامعه( کارگران و معلمان و دانش آموزان و دانش‌گاهیان و مهندسان و پزشکان و امدادگران و مددکاران اجتماعی و پرستاران و زنان و جوانان و....) را نباید نفی و بی ارزش و بی اعتبار کرد .

لازم است با مکانیزم های منطقی و سازوکارهای اخلاقی
واقعی که به دور از فریب کاری اند مناسبت هایی برای یادآوری اهمیت کارکردی این گروههای اجتماعی برای پویایی و پایایی و کارایی جامعه داشت و سوژگی این گروهها را بازتولید کرد .

Tehran
10 02 1403
@smnejatihosseini

#مناسبت_سازیهای_تقویمی
#ماشین_سیاسی_تقویم_سازی_مناسبتی
#ابژگی_کنشگران
#سوژگی_کنشگران
#ایدئولوژی_مارکسی
#استیضاح_آلتوسری
#هژمونی_گرامشی
#دانش_قدرت_فوکویی
#اراده_معطوف_به_قدرت_نیچه_ای
#محدثی_گیلوایی_و_اعتراض_به_روز_معلم
#نجاتی_حسینی
👍9👌1
۸. مصادره‌ی به مطلوب نمودنِ واژگانی همچون 'ایدئولوژی' و 'ایدئولوژیک کردن' برای نقد شریعتی بدون توجه به اینکه ایدئولوژی، در گفتمان فلسفی و سیاسی، واجد چندین معنای مختلف است و بدون اینکه برای مخاطب، مشخص کنند که کدامیک از معناهای ایدئولوژی را منظور دارند خطای بزرگ دیگری محدثی است همان کاری که جواد طباطبایی با میراث فکری گذشته کرده است!! این نوع کلی‌گویی‌ها و استفاده از مشترکات لفظی، جز سوءتفاهم و تخریب میراث گذشتگان، هیچ عاید مخاطب نخواهد کرد.

۹. جناب محدثی بزرگوار، مدام از روش علمی و نقد سخن می‌گوید حال آنکه خود، به شهادت بسیاری از مخاطبان و ناقدان، نه لحن و ادبیاتِ خنثی و ملایمی دارد و نه از مطلق‌گویی دست برمی‌کشد! اساساً در تفکر نقاد، مطلق‌گویی و لحن و کلماتی همچون "به سطل آشغال ریختن" و مانند آن جایی ندارد.

۱۰. و نکته نهایی که بارها یادآوری کرده‌ام این است که انسان‌های با اخلاق علمی، منصف و صادق، نمی‌توانند نویسنده‌ای درگذشته و بی‌دفاع را تحت تندترین انتقادات قرار دهند و او را مسبب اصلیِ رویدادهای منفیِ رخ‌داده و رخ‌ نداده بدانند اما از نقد اندیشه و رفتار صاحبان قدرت که بنیانگذار و سیاست‌گذار و قانون‌اساسی‌نویس و مدیران وضع موجود بوده اند محافظه‌کارانه خودداری کنند! گر حکم شود که مست گیرند  در شهر هر آنکه هست گیرند. اگر سخن بر سر توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و کنار گذاشتن خطاهای فکری و عملی گذشته است، اخلاق حقیقت‌جویی ایجاب می‌کند که همه‌ تاثیرگذاران وضع موجود، اعم از دلسوز یا مغرض، فاقد قدرت یا صاحب قدرت نقد شوند؛ رویه‌ی حسنه‌ای که متاسفانه در نقدهای جناب محدثی دیده نمی‌شود!


۱۱. جناب محدثی، همچنان خطای بزرگ سروش را تکرار می‌کند و مدعی می شود که شریعتی، نظریه پرداز دینِ مدیریتی و حکومتی بوده است! در حالی که چنین نیست و نمی‌توان از نص شریعتی، شواهدی کافی و صریح مبنی بر قائل بودن به دین مدیریتی و حکومتی و مدلی برای حکومت دینی در عصر امروز یافت بلکه گزاره‌های خلاف آن به وفور یافت می‌شود. محدثی در واقع، به چیزی می‌تازد که یافت می‌نشود! اسلام سیاسی شریعتی، اسلام رهایی‌بخش بود نه اسلام قدرت‌مدار. اگر مساله، پیامدهای ناخواسته‌ی اندیشه شریعتی است، این پیامدشناسی می‌باید در کنار پیامدهای اندیشه‌ی دیگران و بخصوص بنیانگذاران و صاحبان قدرت موجود نقد شود. توصیه این است که جناب محدثی برای نقد دین قدرت‌مدار به نقد اندیشه‌های روح الله خمینی، مرتضی مطهری، رهبری کنونی و مانند آن بپردازند.


🔹این مجموعه گفتگوها و نقدها از نظر نگارنده‌ی این سطور، بیش از آنکه برای دفاع و هواداری از شریعتی یا منکوب ساختن کس دیگری باشد برای ترویج و واکاوی، تقویت تفکر نقاد و شیوه پژوهش علمی و نقد رویکرد مخربِ مطلق‌اندیشی و ضعیف‌کُشی فکری در فضای روشنفکری ایران و یافتن مسیرهای بهتری است که همگرایی، رواداری و حقیقت‌جویی را تعالی ببخشد.

#حسن_محدثی
#علی_شریعتی
#تفکر_نقاد
#مطلق‌اندیشی
#ایدئولوژی
#ایدئولوژیک‌کردن
#شریعتیست
#زمینه‌مند‌بودن
#زمانه‌مند‌بودن
#هرمنوتیک
#ضعیف‌کشی‌_فکری
#اسلام_قدرت‌مدار
#اسلام_مدیریتی
#اسلام_رهایی‌بخش



https://t.iss.one/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls

@NewHasanMohaddesi
👍8