♦️مهاجرت از وطن😭
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
ممنون ام از آقایان مومنیی عزیز، مهندس عزیز از ارومیه، و آقای دکتر محمودیی عزیز برای ارسال این تصاویر! 🌺❤️🙏
#مناظره
#مهاجرت
#خودکشی
#حکمرانی_بد
#امید_اجتماعی
#بیژن_عبدالکریمی
#فقدان_درهمآمیختهگی
#sociality
@NewHasanMohaddesi
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
ممنون ام از آقایان مومنیی عزیز، مهندس عزیز از ارومیه، و آقای دکتر محمودیی عزیز برای ارسال این تصاویر! 🌺❤️🙏
#مناظره
#مهاجرت
#خودکشی
#حکمرانی_بد
#امید_اجتماعی
#بیژن_عبدالکریمی
#فقدان_درهمآمیختهگی
#sociality
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📝دورهی کلّیاتی در بارهی روش تحقیق
استاد: دکتر حسن محدثی (جامعه شناس) لینک کانال تلگرامی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام تلگرامی: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان مهر
🏛 نیکاندیشان زمان
🔹 هزینهی ثبت نام (حضوری/آنلاین): ۱ میلیون ۵۰۰ هزارتومان
(امکان پرداخت در ۲ مرحله) - ۲۰ درصد تخفیف دانشجویی
🔹 نحوهی برگزاری: حضوری/آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر
🔹 تعداد جلسات: ۴ جلسه
🔹 هر جلسه: ۳ ساعت
🔹 تاریخ شروع:۱۶ بهمن
🔹 روز برگزاری: سهشنبهها
🔹 ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰ تا ۲۰:۰۰
🔹 پلتفرم آنلاین: اسکای روم
🔹 آدرس محل برگزاری: خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷
✅ دسترسی به آفلاین صوتی و تصویری کلاس
✅ گروه تلگرامی پرسش و پاسخ
📌 صدور گواهی
✅ گواهی شرکت در دوره از طرف مؤسسه و با امضای استاد بهصورت رایگان صادر خواهد شد.
❗️این گواهی صرفاً از طرف مؤسسه و استاد است و صرفاً به منظور تایید شرکت در دوره است و اعتبار دیگری ندارد.
استاد: دکتر حسن محدثی (جامعه شناس) لینک کانال تلگرامی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام تلگرامی: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان مهر
🏛 نیکاندیشان زمان
🔹 هزینهی ثبت نام (حضوری/آنلاین): ۱ میلیون ۵۰۰ هزارتومان
(امکان پرداخت در ۲ مرحله) - ۲۰ درصد تخفیف دانشجویی
🔹 نحوهی برگزاری: حضوری/آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر
🔹 تعداد جلسات: ۴ جلسه
🔹 هر جلسه: ۳ ساعت
🔹 تاریخ شروع:۱۶ بهمن
🔹 روز برگزاری: سهشنبهها
🔹 ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰ تا ۲۰:۰۰
🔹 پلتفرم آنلاین: اسکای روم
🔹 آدرس محل برگزاری: خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷
✅ دسترسی به آفلاین صوتی و تصویری کلاس
✅ گروه تلگرامی پرسش و پاسخ
📌 صدور گواهی
✅ گواهی شرکت در دوره از طرف مؤسسه و با امضای استاد بهصورت رایگان صادر خواهد شد.
❗️این گواهی صرفاً از طرف مؤسسه و استاد است و صرفاً به منظور تایید شرکت در دوره است و اعتبار دیگری ندارد.
♦️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگیهایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش سوم]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
۶. تاریخ سازی در دوران پیشامدرن با تاریخ سازی در دورۀ مدرن به لحاظ هستی شناسانه(ontological) ، معرفت شناسانه(epistemological) و روش شناسانه(methodological)بسیار متفاوت است به گونه ای که اگر نیرویی در جهان سنتی و پیشامدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد لزوماً نمی توان نتیجه گرفت که بتواند در جهان مدرن نیز دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند. تاریخ سازی دورۀ پیشامدرن قواعد، الزامات و الگوهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانۀ خاص خودش را داشت و تاریخ سازی دورۀ مدرن نیز قواعد، الگوها و الزمات مربوط به خود را. با قواعد و الگوهای جهان پیشامدرن بسیار دور از ذهن و انتظار است که بتوان در دورۀ مدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد. لذا این که عبدالکریمی انتظار دارد نیروی تاریخی اصیل لزوماً مبتنی بر سنت پیشین خودش باید دست به تاریخ سازی بزند امری غریب و غیر قابل فهم است. نیروی تاریخی ای که در جهان مدرن زندگی می کند و زیست جهان خود را مطابق با الگوها و قواعد این جهان تنظیم می کند به چه دلیل باید براساس سنت پیشامدرن خودش دست به تاریخ سازی بزند و اگر چنین کند به عنوان نیروی تاریخی اصیل شناخته می شود و اگر چنین نکند شناخته نمی شود؟ و مگر تاریخ سازی و جریان سازی پدیده ای دستوری است و فقط یک قالب و کلیشه و فرمول مشخص و از پیش تعیین شده ای دارد؟ عبدالکریمی که بارها بر روشنفکران ایرانی تاخته اند که فهم و درک درستی از موضوع نداشته و این موضوع هستی شناساته، معرفت شناسانه و تاریخی را به امر پیش پا افتاده بدل کرده اند حال چرا خودشان در همان دام گرفتار شده اد؟!
۷. اما برویم سراغ موضوع هویت. هویت(identity) بنا به تعریف روان شناسانه عبارت است از« احساس تمايز شخصي، احساس تداوم شخصي و احساس استقلال شخصي »(جاکوبسن، 1996: 9). به لحاظ جامعه شناسانه نیز :« هویت برساخته اي اجتماعی است. کیفیتی ثابت یا ذاتی نداشته، بلکه ساخته می شود و سپس در تعامل با دیگران تغییر می کند و امری اکتسابی، انعطاف پذیر و توأم با احساس تعلق است. این که بدانیم چه کسی هستیم از یک سو و عضویت در گروه هاي اجتماعی نیز از سوی دیگر اهمیت دارد(جنکینز، 1394/ گیدنز، 1386/تاجفل، 1382). نکتۀ مهم در رابطه با هویت این است که هویت در جهان پیشامدرن متفاوت از هویت در جهان مدرن است. ضمن این که منبع هویت سازی افراد در جهان پیشامدرن واحد، ثابت، یکپارچه و یکدست بود اما در جهان مدرن با منابع متعدد و متکثر هویت سازی روبرو هستیم. برای مثال در جامعۀ سنتی خانواده مهم ترین منبع هویت ساز برای افراد بود یا قومیت و دین که همگی در یک پیوستار مشابه و یکدست و ثابت عمل می کردند. اما در جامعۀ مدرن علاوه بر خانواده منابع دیگری چون نظام آموزشی(از مدرسه تا دانشگاه)، نظام رسانه ای، شبکه های مجازی گسترده، نهادهای حقوقی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روشنفکران، اندیشمندان، سلبریتی های هنری و ورزشی و بسیاری افراد و نهادهای دیگر همگی در حال هویت سازی هستند. به تعبر دکتر داریوش شایگان «در جامعۀ مدرن با هویت چهل تکه مواجه هستیم و هویت های ناب و یکدست و ساده ای که در جامعۀ سنتی وجود داشت همگی دچار فروپاشی شده اند»(شایگان، 1382). از نظر استوارت هال« هويتهاي مدرن در معرض نوعي "تمركز زدايي" قرار گرفتهاند. به اعتقاد وي، هويت تمامي گرانيگاهها و خاستگاههاي ثابت خود، نظير، جنسيت، مليت، قوميت و نژاد را از دست داده و تصور فرد از "خود" به عنوان يك فرديت كامل، نيز كاملاً مخدوش شده است. در اين شرايط، هويت تنها زماني مورد بحث قرار ميگيرد كه در معرض بحران قرار گرفته باشد. استوارت هال با رديابيِ تغييرات مفهوميای كه به وسيلۀ آن ها مفاهيم مدرنيتۀ متأخر يا پستمدرنِ سوژه يا هويت ظهور كردهاند، به اين سؤال باز میگردد كه "سوژۀ پارهپاره " چگونه بر حسب هويتهاي فرهنگياش به ویژه هويت ملي شناخته میشود؟(هال، 1382).
(ادامه دارد....)👇👇👇👇
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش سوم]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
۶. تاریخ سازی در دوران پیشامدرن با تاریخ سازی در دورۀ مدرن به لحاظ هستی شناسانه(ontological) ، معرفت شناسانه(epistemological) و روش شناسانه(methodological)بسیار متفاوت است به گونه ای که اگر نیرویی در جهان سنتی و پیشامدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد لزوماً نمی توان نتیجه گرفت که بتواند در جهان مدرن نیز دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند. تاریخ سازی دورۀ پیشامدرن قواعد، الزامات و الگوهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانۀ خاص خودش را داشت و تاریخ سازی دورۀ مدرن نیز قواعد، الگوها و الزمات مربوط به خود را. با قواعد و الگوهای جهان پیشامدرن بسیار دور از ذهن و انتظار است که بتوان در دورۀ مدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد. لذا این که عبدالکریمی انتظار دارد نیروی تاریخی اصیل لزوماً مبتنی بر سنت پیشین خودش باید دست به تاریخ سازی بزند امری غریب و غیر قابل فهم است. نیروی تاریخی ای که در جهان مدرن زندگی می کند و زیست جهان خود را مطابق با الگوها و قواعد این جهان تنظیم می کند به چه دلیل باید براساس سنت پیشامدرن خودش دست به تاریخ سازی بزند و اگر چنین کند به عنوان نیروی تاریخی اصیل شناخته می شود و اگر چنین نکند شناخته نمی شود؟ و مگر تاریخ سازی و جریان سازی پدیده ای دستوری است و فقط یک قالب و کلیشه و فرمول مشخص و از پیش تعیین شده ای دارد؟ عبدالکریمی که بارها بر روشنفکران ایرانی تاخته اند که فهم و درک درستی از موضوع نداشته و این موضوع هستی شناساته، معرفت شناسانه و تاریخی را به امر پیش پا افتاده بدل کرده اند حال چرا خودشان در همان دام گرفتار شده اد؟!
۷. اما برویم سراغ موضوع هویت. هویت(identity) بنا به تعریف روان شناسانه عبارت است از« احساس تمايز شخصي، احساس تداوم شخصي و احساس استقلال شخصي »(جاکوبسن، 1996: 9). به لحاظ جامعه شناسانه نیز :« هویت برساخته اي اجتماعی است. کیفیتی ثابت یا ذاتی نداشته، بلکه ساخته می شود و سپس در تعامل با دیگران تغییر می کند و امری اکتسابی، انعطاف پذیر و توأم با احساس تعلق است. این که بدانیم چه کسی هستیم از یک سو و عضویت در گروه هاي اجتماعی نیز از سوی دیگر اهمیت دارد(جنکینز، 1394/ گیدنز، 1386/تاجفل، 1382). نکتۀ مهم در رابطه با هویت این است که هویت در جهان پیشامدرن متفاوت از هویت در جهان مدرن است. ضمن این که منبع هویت سازی افراد در جهان پیشامدرن واحد، ثابت، یکپارچه و یکدست بود اما در جهان مدرن با منابع متعدد و متکثر هویت سازی روبرو هستیم. برای مثال در جامعۀ سنتی خانواده مهم ترین منبع هویت ساز برای افراد بود یا قومیت و دین که همگی در یک پیوستار مشابه و یکدست و ثابت عمل می کردند. اما در جامعۀ مدرن علاوه بر خانواده منابع دیگری چون نظام آموزشی(از مدرسه تا دانشگاه)، نظام رسانه ای، شبکه های مجازی گسترده، نهادهای حقوقی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روشنفکران، اندیشمندان، سلبریتی های هنری و ورزشی و بسیاری افراد و نهادهای دیگر همگی در حال هویت سازی هستند. به تعبر دکتر داریوش شایگان «در جامعۀ مدرن با هویت چهل تکه مواجه هستیم و هویت های ناب و یکدست و ساده ای که در جامعۀ سنتی وجود داشت همگی دچار فروپاشی شده اند»(شایگان، 1382). از نظر استوارت هال« هويتهاي مدرن در معرض نوعي "تمركز زدايي" قرار گرفتهاند. به اعتقاد وي، هويت تمامي گرانيگاهها و خاستگاههاي ثابت خود، نظير، جنسيت، مليت، قوميت و نژاد را از دست داده و تصور فرد از "خود" به عنوان يك فرديت كامل، نيز كاملاً مخدوش شده است. در اين شرايط، هويت تنها زماني مورد بحث قرار ميگيرد كه در معرض بحران قرار گرفته باشد. استوارت هال با رديابيِ تغييرات مفهوميای كه به وسيلۀ آن ها مفاهيم مدرنيتۀ متأخر يا پستمدرنِ سوژه يا هويت ظهور كردهاند، به اين سؤال باز میگردد كه "سوژۀ پارهپاره " چگونه بر حسب هويتهاي فرهنگياش به ویژه هويت ملي شناخته میشود؟(هال، 1382).
(ادامه دارد....)👇👇👇👇
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
♦️تحولات شگفتانگیز در دینداریی ایرانیان: ارزیابیی مقایسهایی سه موج دینداری در ایران (۱۳۸۹، ۱۳۹۵، ۱۴۰۱)
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
دعوت شده ام صبح رور سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ در بارهی تحولات دینداری در ایران بر اساس سه موج تحقیق ملی سخن بگویم. وقتی به دادهها مینگرم آنقدر تحولات قابل توجه است که باعث شگفتیی فراوان است. تحولات دینداری حتا در سطح اعتقادات نیز که ضعیفترین و رویینترین سطح دینداری است، بسیار بالا است. فردا تحت عنوان ذکر شده، در این مرکز سخن خواهم گفت. این دادههایی که در حال نگریستن بدان هستم (و امیدوار ام روزی منتشر شوند و در اختیار همهگان قرار گیرند)، بحث مرا در بارهی جامعهی پسادینی کاملاً تأیید میکنند.
🔻حضور در جلسه پس از همآهنگی از طریق شمارهی تلفن 09912071967 در پیامرسان بله امکانپذیر است.
#دینداری
#تحولات_دینداری
#جامعهی_پسادینی
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
دعوت شده ام صبح رور سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ در بارهی تحولات دینداری در ایران بر اساس سه موج تحقیق ملی سخن بگویم. وقتی به دادهها مینگرم آنقدر تحولات قابل توجه است که باعث شگفتیی فراوان است. تحولات دینداری حتا در سطح اعتقادات نیز که ضعیفترین و رویینترین سطح دینداری است، بسیار بالا است. فردا تحت عنوان ذکر شده، در این مرکز سخن خواهم گفت. این دادههایی که در حال نگریستن بدان هستم (و امیدوار ام روزی منتشر شوند و در اختیار همهگان قرار گیرند)، بحث مرا در بارهی جامعهی پسادینی کاملاً تأیید میکنند.
🔻حضور در جلسه پس از همآهنگی از طریق شمارهی تلفن 09912071967 در پیامرسان بله امکانپذیر است.
#دینداری
#تحولات_دینداری
#جامعهی_پسادینی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📝دورهی کلّیاتی در بارهی روش تحقیق
استاد: دکتر حسن محدثی (جامعه شناس) لینک کانال تلگرامی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام تلگرامی: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان مهر
🏛 نیکاندیشان زمان
🔹 هزینهی ثبت نام (حضوری/آنلاین): ۱ میلیون ۵۰۰ هزارتومان
(امکان پرداخت در ۲ مرحله) - ۲۰ درصد تخفیف دانشجویی
🔹 نحوهی برگزاری: حضوری/آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر
🔹 تعداد جلسات: ۴ جلسه
🔹 هر جلسه: ۳ ساعت
🔹 تاریخ شروع:۱۶ بهمن
🔹 روز برگزاری: سهشنبهها
🔹 ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰ تا ۲۰:۰۰
🔹 پلتفرم آنلاین: اسکای روم
🔹 آدرس محل برگزاری: خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷
✅ دسترسی به آفلاین صوتی و تصویری کلاس
✅ گروه تلگرامی پرسش و پاسخ
📌 صدور گواهی
✅ گواهی شرکت در دوره از طرف مؤسسه و با امضای استاد بهصورت رایگان صادر خواهد شد.
❗️این گواهی صرفاً از طرف مؤسسه و استاد است و صرفاً به منظور تایید شرکت در دوره است و اعتبار دیگری ندارد.
استاد: دکتر حسن محدثی (جامعه شناس) لینک کانال تلگرامی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام تلگرامی: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان مهر
🏛 نیکاندیشان زمان
🔹 هزینهی ثبت نام (حضوری/آنلاین): ۱ میلیون ۵۰۰ هزارتومان
(امکان پرداخت در ۲ مرحله) - ۲۰ درصد تخفیف دانشجویی
🔹 نحوهی برگزاری: حضوری/آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر
🔹 تعداد جلسات: ۴ جلسه
🔹 هر جلسه: ۳ ساعت
🔹 تاریخ شروع:۱۶ بهمن
🔹 روز برگزاری: سهشنبهها
🔹 ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰ تا ۲۰:۰۰
🔹 پلتفرم آنلاین: اسکای روم
🔹 آدرس محل برگزاری: خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷
✅ دسترسی به آفلاین صوتی و تصویری کلاس
✅ گروه تلگرامی پرسش و پاسخ
📌 صدور گواهی
✅ گواهی شرکت در دوره از طرف مؤسسه و با امضای استاد بهصورت رایگان صادر خواهد شد.
❗️این گواهی صرفاً از طرف مؤسسه و استاد است و صرفاً به منظور تایید شرکت در دوره است و اعتبار دیگری ندارد.
♦️دورهای پایهای و همهکس فهم برای روش تحقیق
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
از امروز آموزش دورهی روش تحقیق را آغاز میکنم. میکوشم بهگونهای بحث را پیش ببرم که یک نوآموز در علوم انسانی بتواند فهم درستی از روش تحقیق در علوم انسانی پیدا کند.
با کمال تاسف باید بگویم که آشوب بسیار خردآزار و گیجکنندهای در کتابهای روش تحقیق موجود به زبان فارسی -چه آثار تالیفی و چه آثار ترجمهای- وجود دارد که نوآموز را از یادگیریی روش تحقیق مایوس میکند! گاه خطاهایی که در آموزش روش تحقیق در دانشگاهها رخ میدهد، مایهی شگفتی است. گاه میبینیم مدرس روش تحقیق فرق تحلیل گفتمان و تحلیل روایت را هم نمیداند یا جملهای کلیشهای را مبنی بر اینکه تحقیقات بهکار برندهی روشهای تحقیق کیفی نباید چارچوب نظری داشته باشند؛ خطایی فاحش که از زبان بسیاری از مدرسان روش تحقیق بهطور دائم تکرار میشود!
#روش_تحقیق
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
از امروز آموزش دورهی روش تحقیق را آغاز میکنم. میکوشم بهگونهای بحث را پیش ببرم که یک نوآموز در علوم انسانی بتواند فهم درستی از روش تحقیق در علوم انسانی پیدا کند.
با کمال تاسف باید بگویم که آشوب بسیار خردآزار و گیجکنندهای در کتابهای روش تحقیق موجود به زبان فارسی -چه آثار تالیفی و چه آثار ترجمهای- وجود دارد که نوآموز را از یادگیریی روش تحقیق مایوس میکند! گاه خطاهایی که در آموزش روش تحقیق در دانشگاهها رخ میدهد، مایهی شگفتی است. گاه میبینیم مدرس روش تحقیق فرق تحلیل گفتمان و تحلیل روایت را هم نمیداند یا جملهای کلیشهای را مبنی بر اینکه تحقیقات بهکار برندهی روشهای تحقیق کیفی نباید چارچوب نظری داشته باشند؛ خطایی فاحش که از زبان بسیاری از مدرسان روش تحقیق بهطور دائم تکرار میشود!
#روش_تحقیق
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from جامعهشناسی اقتصادی و توسعه (Drminashirvani)
🔰📌گروه جامعهشناسی اقتصادی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار میکند:
📌پیوند نظریه و روش در جامعهشناسی اقتصادی
🎙سخنرانان:
دکتر مجید حیدری چروده
دکتر احسان رحمانی خلیلی
تسهیلگر وبینار:
دکتر میناشیروانی ناغانی
📍زمان برگزاری وبینار:
جمعه 19 بهمن ماه
ساعت 7 تا 9 شب
📍لینک برگزاری وبینار:
https://meet.google.com/ows-amvu-xrk
🌐جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic
📌پیوند نظریه و روش در جامعهشناسی اقتصادی
🎙سخنرانان:
دکتر مجید حیدری چروده
دکتر احسان رحمانی خلیلی
تسهیلگر وبینار:
دکتر میناشیروانی ناغانی
📍زمان برگزاری وبینار:
جمعه 19 بهمن ماه
ساعت 7 تا 9 شب
📍لینک برگزاری وبینار:
https://meet.google.com/ows-amvu-xrk
🌐جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic
صبح حسابم رو چک کردم، تقریبا یک میلیون تومان بیشتر موجودی نداشت.
ساعت ۱۰ بود. با دخترم رفتیم میدان میوه و تره بار خاوران. چون هم نزدیک تره و هم ارزون تره..
دخترم گفت:" بابا اینجا کیفیت میوه هاش اصلا خوب نیست. مامان دعوامون می کنه!!" بیا بریم میدان بهمن جای خوب و ارزونه کیفیت میوه هاش هم بهتر از اینجاست.
از خونه ام تا اونجا کلی راه بود.. با ماشین رفتیم میدان بهم. راستش اصلا علاقه ای به رانندگی در ترافیک، شلوعی و آلودگی هوا رو نداشتم. بلاخره رسیدم مقصد. انگار نیروی منو بر خلاف اراده ام به این جا کشانده بود هنوز تو ذهنم مقاومت می کردم و گفتم دخترم منو این همه راه کجا آوردی؟.
منطق حکم میکرد به اندازه نیاز خونه و میزان موجودی ان خرید می کردم.
همیشه سعی میکنم حساب های خرده ریز را به ذهنم بسپارم و خریدهام انجام دادم و کم نیارم.
خریدهای اصلی سیب زمینی، پیاز، گوجه، کاهو، هویچ، خیار و.
می دونستم چیزی ته حسابم باقی نمونده. کارت بانکی ام پیامکش فعال نیست به این خاطر سعی کردم همه چی را به ذهنم بسپارم تا اگه پول کم اومد جلو دخترم ضایع نشم. فکر کنم حس خیلی بدی پدری جلوی بچه اش پول کم بیاره و حس شرمندگی را تجربه کنه.
اخرین غرفه و اخرین خریدم بود.
شلوغی صف ترازوی میوه و تره بار سنگینی میوه و سیفی جات رکی دستم منو کلافه کرده بود.
خیلی آرام وجود زنی که تازه پا به سن و سال گذاشته بود سمت شانه چپم احساس کردم. قد خمیده، شانه های فرو افتاده و چهره درهم شکسته اش حکایت از رنج های بی شمار و دردهای ناگفته داشت. به گونه انی که افراد جلو صف و پشت سر من مت جا حرف هایش نشود به ارامی در گوش با اشاره به دو نایلون سیب زمینی و پیاز که در دست داشت گفت:
آقا.. آقا.. ببخشید اینها را سوا کردم. اما پول ندارم پرداخت کنم. می تونید اینها را حساب کنید؟.
بدون اینکه فکر کنم و نیم نگاهی بهش انداختم جواب سر بالا دادم گفتم: نه خانم نه! ندارم.
چون می دونستم با پرداخت خرید خودم، حسابم صفره میشه و چیزی برای این خانم نمی مونه.
یه لحظه به خودم اومدم. خودمو جمع و جور کردم. اصلا توی مخیله ام نمی گنجید که صورتحساب کسی را پرداخت کنم.
تقریبا یک دقیقه گذشت به ترازوی فروشنده نزدیگ شدم. هنوز سایه سنگین این زن روی سرم سنگینی میکرد. دوباره با یک نگاه ملتمسانه گقت: آقا تورا خدا؟!
نمی دونم ذهن قفل شده ام، چطوری باز شد. شاید هم قفل دلم (مهربونی) باز شد.
چهره مایوس و خیره کننده اش را نمی تونستم ببینم. در یک لحظه دنیا رو سرم خراب شد فقط برگشتم به فروشنده گفتم اقا این دوتا کیسه (سیب زمینی و پیاز) دست مادرم لطفا وزن کنید و بعدش هم فوری میوه های خودم را روی ترازو گذاشتم تا افراد حاضر در صف متوجه نشن این خانم از من کمک خواسته!
یقین داشتم کارتم خالیه اما توی دلم گفتم خدایا فقط خودت کمک کن توی کارتم پول باشه..شرمنده نشم..چون بیش از اینکه من شرمنده بشم، شرافت این زن پیش این همه ادم زیر سوال می رفت. ضربان قلبم روی دور تند رفته بود.
ببخشید چقدر میشه؟
با لهجه کردی؛ ۱۴۵ تومن. رمز؟
در اوج ناباوری کارت را دادم و بوق کوچکی که نشانه "پرداخت موفق" بود شنیدم. اره کارتم موجودی داشت. توی دلم داشتم بشکن میزدم. گفتم خدایا دمت گرم که منو شرمنده نکردی. صدای نحیفی به گوشم رسید: "جوان، الهی از جوانیت خیر ببنی و هرچی از خدا میخای بهت بده"
داستان تموم شد با دخترم برگشتم خونه از عابر بانک موجودی گرفتم دیدم همان لحظه کشمکش مبلغ یک میلیون به حسابم واربز شده. نمی دونم کی و از کجا واریز شده. این روزی من نبود.
با خودم گفتم برای کار خیر در حساب و کتاب خدا همیشه موجودی هست!
کل روزم را درگیر این بودم چی شد چجوری که این همه انسام با شرافت برای ابتدایی ترین نیازهای زندگی شون صورتشان را با سیلی سرخ نگاه میدارند
چرا این تباهی زندگی از کجا آمد ؟
چگونه شرافت و شجاعت آدمها در برابر فقر به ترس و نا امیدی می رسد؟
دولت ها کجای این تیره بختی و ویرانی رندگی مردم هستند؟
سیاستمداران چگونه سناریوی تباهی را به خوبی ترسیم کرده که خیل عظیمی از مردم را به فلاکت رسانده اند.
و سیاست ها چه سیاست و رنجی بر تن و جان مردم ایجاد کرده است!
✍دکتر اردشیر بهرامی
۱۱ بهمن ۱۴۰۳. تهران
#دکتر_اردشیر_بهرامی
#پیشگیری_از_خودکشی
https://t.iss.one/ardeshir3bahrami
@NewHasanMohaddesi
ساعت ۱۰ بود. با دخترم رفتیم میدان میوه و تره بار خاوران. چون هم نزدیک تره و هم ارزون تره..
دخترم گفت:" بابا اینجا کیفیت میوه هاش اصلا خوب نیست. مامان دعوامون می کنه!!" بیا بریم میدان بهمن جای خوب و ارزونه کیفیت میوه هاش هم بهتر از اینجاست.
از خونه ام تا اونجا کلی راه بود.. با ماشین رفتیم میدان بهم. راستش اصلا علاقه ای به رانندگی در ترافیک، شلوعی و آلودگی هوا رو نداشتم. بلاخره رسیدم مقصد. انگار نیروی منو بر خلاف اراده ام به این جا کشانده بود هنوز تو ذهنم مقاومت می کردم و گفتم دخترم منو این همه راه کجا آوردی؟.
منطق حکم میکرد به اندازه نیاز خونه و میزان موجودی ان خرید می کردم.
همیشه سعی میکنم حساب های خرده ریز را به ذهنم بسپارم و خریدهام انجام دادم و کم نیارم.
خریدهای اصلی سیب زمینی، پیاز، گوجه، کاهو، هویچ، خیار و.
می دونستم چیزی ته حسابم باقی نمونده. کارت بانکی ام پیامکش فعال نیست به این خاطر سعی کردم همه چی را به ذهنم بسپارم تا اگه پول کم اومد جلو دخترم ضایع نشم. فکر کنم حس خیلی بدی پدری جلوی بچه اش پول کم بیاره و حس شرمندگی را تجربه کنه.
اخرین غرفه و اخرین خریدم بود.
شلوغی صف ترازوی میوه و تره بار سنگینی میوه و سیفی جات رکی دستم منو کلافه کرده بود.
خیلی آرام وجود زنی که تازه پا به سن و سال گذاشته بود سمت شانه چپم احساس کردم. قد خمیده، شانه های فرو افتاده و چهره درهم شکسته اش حکایت از رنج های بی شمار و دردهای ناگفته داشت. به گونه انی که افراد جلو صف و پشت سر من مت جا حرف هایش نشود به ارامی در گوش با اشاره به دو نایلون سیب زمینی و پیاز که در دست داشت گفت:
آقا.. آقا.. ببخشید اینها را سوا کردم. اما پول ندارم پرداخت کنم. می تونید اینها را حساب کنید؟.
بدون اینکه فکر کنم و نیم نگاهی بهش انداختم جواب سر بالا دادم گفتم: نه خانم نه! ندارم.
چون می دونستم با پرداخت خرید خودم، حسابم صفره میشه و چیزی برای این خانم نمی مونه.
یه لحظه به خودم اومدم. خودمو جمع و جور کردم. اصلا توی مخیله ام نمی گنجید که صورتحساب کسی را پرداخت کنم.
تقریبا یک دقیقه گذشت به ترازوی فروشنده نزدیگ شدم. هنوز سایه سنگین این زن روی سرم سنگینی میکرد. دوباره با یک نگاه ملتمسانه گقت: آقا تورا خدا؟!
نمی دونم ذهن قفل شده ام، چطوری باز شد. شاید هم قفل دلم (مهربونی) باز شد.
چهره مایوس و خیره کننده اش را نمی تونستم ببینم. در یک لحظه دنیا رو سرم خراب شد فقط برگشتم به فروشنده گفتم اقا این دوتا کیسه (سیب زمینی و پیاز) دست مادرم لطفا وزن کنید و بعدش هم فوری میوه های خودم را روی ترازو گذاشتم تا افراد حاضر در صف متوجه نشن این خانم از من کمک خواسته!
یقین داشتم کارتم خالیه اما توی دلم گفتم خدایا فقط خودت کمک کن توی کارتم پول باشه..شرمنده نشم..چون بیش از اینکه من شرمنده بشم، شرافت این زن پیش این همه ادم زیر سوال می رفت. ضربان قلبم روی دور تند رفته بود.
ببخشید چقدر میشه؟
با لهجه کردی؛ ۱۴۵ تومن. رمز؟
در اوج ناباوری کارت را دادم و بوق کوچکی که نشانه "پرداخت موفق" بود شنیدم. اره کارتم موجودی داشت. توی دلم داشتم بشکن میزدم. گفتم خدایا دمت گرم که منو شرمنده نکردی. صدای نحیفی به گوشم رسید: "جوان، الهی از جوانیت خیر ببنی و هرچی از خدا میخای بهت بده"
داستان تموم شد با دخترم برگشتم خونه از عابر بانک موجودی گرفتم دیدم همان لحظه کشمکش مبلغ یک میلیون به حسابم واربز شده. نمی دونم کی و از کجا واریز شده. این روزی من نبود.
با خودم گفتم برای کار خیر در حساب و کتاب خدا همیشه موجودی هست!
کل روزم را درگیر این بودم چی شد چجوری که این همه انسام با شرافت برای ابتدایی ترین نیازهای زندگی شون صورتشان را با سیلی سرخ نگاه میدارند
چرا این تباهی زندگی از کجا آمد ؟
چگونه شرافت و شجاعت آدمها در برابر فقر به ترس و نا امیدی می رسد؟
دولت ها کجای این تیره بختی و ویرانی رندگی مردم هستند؟
سیاستمداران چگونه سناریوی تباهی را به خوبی ترسیم کرده که خیل عظیمی از مردم را به فلاکت رسانده اند.
و سیاست ها چه سیاست و رنجی بر تن و جان مردم ایجاد کرده است!
✍دکتر اردشیر بهرامی
۱۱ بهمن ۱۴۰۳. تهران
#دکتر_اردشیر_بهرامی
#پیشگیری_از_خودکشی
https://t.iss.one/ardeshir3bahrami
@NewHasanMohaddesi
Telegram
⚕ کانال دکتر اردشیر بهرامی ✎
☜ پیشگیری از آسیب های اجتماعی
☜ یاداشت ها، گقتگوهای جامعه شناختی
☜ پژوهش ها، تالیفات
⚚دکتر اردشیر بهرامی⚚
⫷ جامعه شناس و پژوهشگر ⫸
ارتباط با دکتر :
@Ardeshir2bahrami
لینک پیج اینستاگرام:
Insta: suicide_prevention_drbahrami
☜ یاداشت ها، گقتگوهای جامعه شناختی
☜ پژوهش ها، تالیفات
⚚دکتر اردشیر بهرامی⚚
⫷ جامعه شناس و پژوهشگر ⫸
ارتباط با دکتر :
@Ardeshir2bahrami
لینک پیج اینستاگرام:
Insta: suicide_prevention_drbahrami
♦️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش چهارم]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
8. لذا پرسش از عبدالکریمی این است: هنگامی که هویتِ سنتی(هویت ناب، یکدست، ساده و ثابت) دچار فروپاشی شده و "هویت چهل" تکه البته با غلبۀ "هویت مدرن و جهانی" شکل گرفته و در واقع هویت به پدیده ای سیّال، تعیّن ناپذیر، متنوع، متکثر، تکّه تکّه شده و حتی دیجیتال بدل شده است تکیه بر کدام هویت می تواند نیروی تاریخیِ اصیل را شکل بدهد و رقم بزند؟ نکتۀ مهم تر این است که انسان مدرن از آن جا که خودراهبر شده و به فردیت(Subjectivity)خاص این دوران بدل شده است لذا از مرحلۀ هویت داشتن(identity) به مرحلۀ هویت یابی(identification) رسیده و اگر پیش از آن هویتی یکدست و ثابت و ناب را جستجو می کرد امروزه دیگر چنین نمی کند و اساساً خود را جهان وطن می داند و تعریفی دیگر از هویت برای خودش بنا کرده است. لذا در چنین فضای ایجاد شده برای هویت توضیح دهید که بنا کردن نیروی تاریخی اصیل مبتنی بر هویت مورد نظر شما(که البته تعریف نکردید و ابعاد و شاخص های آن را تعیین نکردید) چگونه امکان پذیر است؟ و این که به چه دلیل نسل جدید و این دوران نمی تواند بنابر هویت مدرن نیروی تاریخی اصیل قلمداد شود؟ و دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند؟
9. دربارۀ این که گفته شد نیروی تاریخیِ اصیل ضرورت دارد با ملتِ خودش نسبت داشته باشد نیز محل بحث و گفت و گو است چرا که مفاهیمی چون ملت، دولت، دولت-ملت، دولت ملی، شهروند و حقوق شهروندی همگی برخاسته از زمانه و زمینۀ جهان مدرن اَند و هیچ سابقه ای در جهان پیشامدرن ندارند. مردم روزگاران پیشامدرن در ایران رعیت هایی بوده اند که یا در قالب اقوام در کنار هم زندگی می کردند و یا در قالب امت(پس از اسلام) آن هم به صورت پراکنده و سازمان نیافته با حکومت های پادشاهی ای که مردم را فقط رعیت و بردۀ خویش فرض می کردند. لذا ارجاع به ملت و هویت این ملت بیش از آن که مربوط به جهان مدرن باشد مربوط به جهان پیشامدرن(سنتی) است و همان گونه پیش تر بحث شد چنین هویتی امروزه چندان معنایی برای انسان ایرانی مدرن ندارد. البته اگر بخواهیم بحث زبان پارسی، آیین ها و رسوم ایرانی، فرهنگ گذشتۀ ایرانی، ادبیات پارسی و سایر مؤلفه ها و عناصر را معیار قرار دهیم آن ها هم محل بحث و جدل قرار می گیرند که اگر قرار باشد به همۀ آن ها پرداخته شود بحثی مفصل و طولانی است که در نوشتار حاضر امکان پذیر نیست.
10.این که گفته شد نیروی تاریخی اصیل "شبکۀ اجتماعی گسترده ای" دارد حرفی است درست اما ضرورت دارد گفته شود که شبکۀ اجتماعی گسترده هم دچار تحولات و تغییرات می شود کما این که شبکۀ اجتماعی گسترده ای که در جامعۀ پیشامدرنِ ایران وجود داشت تا حدود زیادی از بین رفت و دیگر وجود خارجی ندارد و نسل های امروزینِ ایرانی بنابر باورها، ارزش ها، الگوها و قواعد روزگار مدرن دست به ایجاد شبکۀ اجتماعی گسترده ای زده اند و از قضا بدون شبکۀ اجتماعی هم نیستند. دربارۀ "مفاهیم" هم ضرورت دارد گفته شود که مفاهیم جهان پیشامدرن چندان به کار امروز نمی آید و بسیاری از آن ها در اثر تحولات فکری، فرهنگی و اجتماعی سده ها و دهه های گذشته از بین رفته اند و مفاهیم جدیدی مطابق با فهم و معنای مربوط به جامعۀ مدرن به وجود آمده اَند که به کار انسان های امروزی بیاید. مفاهیم پیشامدرنی چون: رعیت، اطاعت، تقلید، پدرسالاری، مردسالاری، بندگی، بردگی، اسطوره اندیشی، تعصب اندیشی، جزم اند یشی، تقدیرگرایی، قوم گرایی، قبیله گرایی، نژادگرایی، آیین گرایی، عقیده پرستی و ده ها و بلکه صدها مفهوم دیگر امروزه چگونه می توانند مورد استفاده باشند؟ و به چه کار امروزیان می آیند؟ این در حالی است که مفاهیم مربوط به جامعۀ مدرن مانند شهروند، شهروندی، حقوق شهروندی، تحقیق، علم اندیشی، آینده نگری، توسعه گرایی، استدلال گرایی، آزادی، برابری، سبک زندگی مدرن، انتخاب گرایی، فردگرایی، کیفیت زندگی، هویت جهانی و ده ها و بلکه صدها مفهوم جدید دیگر سازندۀ نیروی تاریخی اصیل می توانند باشند.
(ادامه دارد......)
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش چهارم]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
8. لذا پرسش از عبدالکریمی این است: هنگامی که هویتِ سنتی(هویت ناب، یکدست، ساده و ثابت) دچار فروپاشی شده و "هویت چهل" تکه البته با غلبۀ "هویت مدرن و جهانی" شکل گرفته و در واقع هویت به پدیده ای سیّال، تعیّن ناپذیر، متنوع، متکثر، تکّه تکّه شده و حتی دیجیتال بدل شده است تکیه بر کدام هویت می تواند نیروی تاریخیِ اصیل را شکل بدهد و رقم بزند؟ نکتۀ مهم تر این است که انسان مدرن از آن جا که خودراهبر شده و به فردیت(Subjectivity)خاص این دوران بدل شده است لذا از مرحلۀ هویت داشتن(identity) به مرحلۀ هویت یابی(identification) رسیده و اگر پیش از آن هویتی یکدست و ثابت و ناب را جستجو می کرد امروزه دیگر چنین نمی کند و اساساً خود را جهان وطن می داند و تعریفی دیگر از هویت برای خودش بنا کرده است. لذا در چنین فضای ایجاد شده برای هویت توضیح دهید که بنا کردن نیروی تاریخی اصیل مبتنی بر هویت مورد نظر شما(که البته تعریف نکردید و ابعاد و شاخص های آن را تعیین نکردید) چگونه امکان پذیر است؟ و این که به چه دلیل نسل جدید و این دوران نمی تواند بنابر هویت مدرن نیروی تاریخی اصیل قلمداد شود؟ و دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند؟
9. دربارۀ این که گفته شد نیروی تاریخیِ اصیل ضرورت دارد با ملتِ خودش نسبت داشته باشد نیز محل بحث و گفت و گو است چرا که مفاهیمی چون ملت، دولت، دولت-ملت، دولت ملی، شهروند و حقوق شهروندی همگی برخاسته از زمانه و زمینۀ جهان مدرن اَند و هیچ سابقه ای در جهان پیشامدرن ندارند. مردم روزگاران پیشامدرن در ایران رعیت هایی بوده اند که یا در قالب اقوام در کنار هم زندگی می کردند و یا در قالب امت(پس از اسلام) آن هم به صورت پراکنده و سازمان نیافته با حکومت های پادشاهی ای که مردم را فقط رعیت و بردۀ خویش فرض می کردند. لذا ارجاع به ملت و هویت این ملت بیش از آن که مربوط به جهان مدرن باشد مربوط به جهان پیشامدرن(سنتی) است و همان گونه پیش تر بحث شد چنین هویتی امروزه چندان معنایی برای انسان ایرانی مدرن ندارد. البته اگر بخواهیم بحث زبان پارسی، آیین ها و رسوم ایرانی، فرهنگ گذشتۀ ایرانی، ادبیات پارسی و سایر مؤلفه ها و عناصر را معیار قرار دهیم آن ها هم محل بحث و جدل قرار می گیرند که اگر قرار باشد به همۀ آن ها پرداخته شود بحثی مفصل و طولانی است که در نوشتار حاضر امکان پذیر نیست.
10.این که گفته شد نیروی تاریخی اصیل "شبکۀ اجتماعی گسترده ای" دارد حرفی است درست اما ضرورت دارد گفته شود که شبکۀ اجتماعی گسترده هم دچار تحولات و تغییرات می شود کما این که شبکۀ اجتماعی گسترده ای که در جامعۀ پیشامدرنِ ایران وجود داشت تا حدود زیادی از بین رفت و دیگر وجود خارجی ندارد و نسل های امروزینِ ایرانی بنابر باورها، ارزش ها، الگوها و قواعد روزگار مدرن دست به ایجاد شبکۀ اجتماعی گسترده ای زده اند و از قضا بدون شبکۀ اجتماعی هم نیستند. دربارۀ "مفاهیم" هم ضرورت دارد گفته شود که مفاهیم جهان پیشامدرن چندان به کار امروز نمی آید و بسیاری از آن ها در اثر تحولات فکری، فرهنگی و اجتماعی سده ها و دهه های گذشته از بین رفته اند و مفاهیم جدیدی مطابق با فهم و معنای مربوط به جامعۀ مدرن به وجود آمده اَند که به کار انسان های امروزی بیاید. مفاهیم پیشامدرنی چون: رعیت، اطاعت، تقلید، پدرسالاری، مردسالاری، بندگی، بردگی، اسطوره اندیشی، تعصب اندیشی، جزم اند یشی، تقدیرگرایی، قوم گرایی، قبیله گرایی، نژادگرایی، آیین گرایی، عقیده پرستی و ده ها و بلکه صدها مفهوم دیگر امروزه چگونه می توانند مورد استفاده باشند؟ و به چه کار امروزیان می آیند؟ این در حالی است که مفاهیم مربوط به جامعۀ مدرن مانند شهروند، شهروندی، حقوق شهروندی، تحقیق، علم اندیشی، آینده نگری، توسعه گرایی، استدلال گرایی، آزادی، برابری، سبک زندگی مدرن، انتخاب گرایی، فردگرایی، کیفیت زندگی، هویت جهانی و ده ها و بلکه صدها مفهوم جدید دیگر سازندۀ نیروی تاریخی اصیل می توانند باشند.
(ادامه دارد......)
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
♦️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش پنجم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
11.عبدالکریمی گویا توجه ندارد که انسان مدرن به دلیل عبور از "دگرراهبری" و رسیدن به "خودراهبری" نیازی به قهرمان سازی و یا داشتن قهرمانانی ندارد. بت های فکری و اندیشگی نیز درهم شکسته شدند و نسل امروزی گرفتار کیش شخصیت نیست که بخواهد از کسی قهرمان فکری و فرهنگی و سیاسی درست کند چرا که او خود را کم و بیش قهرمان هر عرصه و صحنه ای از زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می داند. ضمن این که زیست جهان انسان مدرن نیز به کلی متفاوت از زیست جهان انسان پیشامدرن است و فهمی که انسان مدرن از زیست خود در این جهان دارد یکسره با فهم و معنای انسان های سنتی متفاوت شده است. با این همه نسل حاضر نیز اسطوره ها، مفاهیم و اندیشه های خودش را دارد و به نظر می رسد که توان تاریخ سازی را نیز داشته باشد بدون هرگونه ارجاع به گذشته و سنت. چرا عبدالکریمی گمان می کنند که نسل جدید و انسان فعلی توان داشتن نیروی اجتماعی خودش را ندارد؟ عبدالکریمی بر این گمان است که چون انسان مدرن اتمیزه شده و دچار تفرد و پراکندگی شده است دیگر نمی تواند چونان نیرویی اجتماعی یا تاریخی در کنار هم باشد و بایستد که تجربۀ چند سال اخیر جامعۀ ایران و جوامع دیگر به خوبی نشان می دهد که چنین نیست و جناب ایشان اشتباه فکر می کنند. عبدالکریمی بیش از آن دل که نگران وضعیت تلخ انسان های جامعۀ خودش باشد دل نگران انسان های جوامع غربی است که به زعم ایشان دچار نیهیلیسم شده است و خوب است بدانند که مسألۀ جامعۀ ما نیهیلیسم نیست.
12.در مقام نتیجه گیری می توان گفت که تمام مفاهیمی که عبدالکریمی در تعریف نیروی تاریخی اصیل به کار گرفته اند مفاهیم برساخت شدۀ جهان مدرن اَند و آن گاه می خواهد با ذهنیت برساخت شده در جهان مدرن نیرویی از دل سنت و تاریخ استخراج کنند که به نظر می رسد آب در هاون کوفتن و به راه ترکستان رفتن است. بازخوانی اندیشه های سنتی در جهان مدرن نیز نتیجه اَش می شود مدرن اندیشی و نه سنت اندیشی. این که برخی چون عبدالکریمی بر آن شده اند برای مثال متون سنتی ای چون کتاب های فارابی، غزالی، ابن سینا، ابن خلدون، مولوی، حافظ، سعدی و دیگران را بازخوانی کنند کاری نمی کنند به جز این که در پرتو مفاهیم و نظریه های جهان مدرن آن متون را توضیح می دهند و البته نتایج دلخواهانۀ خود را می گیرند و تو گویی که حرف در دهان آن متون و تاریخ می گذارند و نویسندگان آن متون را بر آن می دارند که برای انسان های امروزی حرفی بزنند که این اقدام نوعی روکش کاری مدرن به متون سنتی است و چندان هم مشخص نیست که به کار امروزیان بیاید. هرگز بر آن نیستم بگویم که از سنت نمی توان هیچ گونه حرفی یا راه کاری برای جهان مدرن و انسان های امروزی استخراج کرد بلکه می گویم که چنین کاری ظرافت های بسیاری می خواهد و امری ساده و پیش پا افتاده نیست. چه کسی می تواند بگوید که امثال مولوی و حافظ و سعدی هیچ پیام سازنده و اثرگذاری برای انسان مدرن امروزی ندارند؟ بلکه تمام حرف در این است که آن الگوها و ساختارهای فکری و فرهنگی و اجتماعی جهان پیشامدرن دیگر وجود ندارند و نمی توانند احیاء شوند. گویا عبدالکریمی توجه ندارد که کسی سنت را چونان کوله باری اگر هم با خود و در ذهن و ضمیر خود داشته باشد با آن الگو و ساختار زندگی و زیست امروزینِ خود را تعیین و تنظیم نمی کند و سامان نمی بخشد، بلکه فقط در گوشه ای از ذهن و ضمیر خود دارد که هر از گاهی به سراغش می رود و برخی دل تنگی های خود را با آن تسکین می دهد. این ها که گفته می شود هرگز به معنای آن نیست که زیست مدرن و الگوها و قواعد مربوط به آن عاری از هرگونه عیب و نقص اَند و غیرقابل نقد و بررسی. از قضا زیست مدرن و الگوها و قواعد مروط به آن نیز قابل نقد و بررسی اَند. چرا مدرنیته قابل نقد نباشد؟ چه کسی می تواند این را بگوید؟ قابل نقد بودن مدرنیته اما بسی تفاوات دارد که بخواهیم الگوها و قواعد جهان پیشامدرن در این دوران زنده کنیم و مبتنی بر آن زیست خود را سامان ببخشیم. سخن در این زمینه بسیار است و باید گفت این زمان بگذار تا وقت دگر. در ضمن منتظر می مانم که آیا عبدالکریمی پاسخی به این نقد و نظر خواهد داد یا دوباره روشنفکران را متهم به عدم پاسخ گویی می کتد. البته بدون این که بخواهم خود را در جرگۀ روشنفکران این سرزمین قرار دهم به عنوان دانش آموزی در عرصۀ اندیشگی و تفکر این چند صفحه را قلمی کردم.
#نیروی_اصیل_تاریخی
#روشنفکری
#روشنفکران
#سنت
#مدرنیته
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش پنجم و پایانی]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
11.عبدالکریمی گویا توجه ندارد که انسان مدرن به دلیل عبور از "دگرراهبری" و رسیدن به "خودراهبری" نیازی به قهرمان سازی و یا داشتن قهرمانانی ندارد. بت های فکری و اندیشگی نیز درهم شکسته شدند و نسل امروزی گرفتار کیش شخصیت نیست که بخواهد از کسی قهرمان فکری و فرهنگی و سیاسی درست کند چرا که او خود را کم و بیش قهرمان هر عرصه و صحنه ای از زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می داند. ضمن این که زیست جهان انسان مدرن نیز به کلی متفاوت از زیست جهان انسان پیشامدرن است و فهمی که انسان مدرن از زیست خود در این جهان دارد یکسره با فهم و معنای انسان های سنتی متفاوت شده است. با این همه نسل حاضر نیز اسطوره ها، مفاهیم و اندیشه های خودش را دارد و به نظر می رسد که توان تاریخ سازی را نیز داشته باشد بدون هرگونه ارجاع به گذشته و سنت. چرا عبدالکریمی گمان می کنند که نسل جدید و انسان فعلی توان داشتن نیروی اجتماعی خودش را ندارد؟ عبدالکریمی بر این گمان است که چون انسان مدرن اتمیزه شده و دچار تفرد و پراکندگی شده است دیگر نمی تواند چونان نیرویی اجتماعی یا تاریخی در کنار هم باشد و بایستد که تجربۀ چند سال اخیر جامعۀ ایران و جوامع دیگر به خوبی نشان می دهد که چنین نیست و جناب ایشان اشتباه فکر می کنند. عبدالکریمی بیش از آن دل که نگران وضعیت تلخ انسان های جامعۀ خودش باشد دل نگران انسان های جوامع غربی است که به زعم ایشان دچار نیهیلیسم شده است و خوب است بدانند که مسألۀ جامعۀ ما نیهیلیسم نیست.
12.در مقام نتیجه گیری می توان گفت که تمام مفاهیمی که عبدالکریمی در تعریف نیروی تاریخی اصیل به کار گرفته اند مفاهیم برساخت شدۀ جهان مدرن اَند و آن گاه می خواهد با ذهنیت برساخت شده در جهان مدرن نیرویی از دل سنت و تاریخ استخراج کنند که به نظر می رسد آب در هاون کوفتن و به راه ترکستان رفتن است. بازخوانی اندیشه های سنتی در جهان مدرن نیز نتیجه اَش می شود مدرن اندیشی و نه سنت اندیشی. این که برخی چون عبدالکریمی بر آن شده اند برای مثال متون سنتی ای چون کتاب های فارابی، غزالی، ابن سینا، ابن خلدون، مولوی، حافظ، سعدی و دیگران را بازخوانی کنند کاری نمی کنند به جز این که در پرتو مفاهیم و نظریه های جهان مدرن آن متون را توضیح می دهند و البته نتایج دلخواهانۀ خود را می گیرند و تو گویی که حرف در دهان آن متون و تاریخ می گذارند و نویسندگان آن متون را بر آن می دارند که برای انسان های امروزی حرفی بزنند که این اقدام نوعی روکش کاری مدرن به متون سنتی است و چندان هم مشخص نیست که به کار امروزیان بیاید. هرگز بر آن نیستم بگویم که از سنت نمی توان هیچ گونه حرفی یا راه کاری برای جهان مدرن و انسان های امروزی استخراج کرد بلکه می گویم که چنین کاری ظرافت های بسیاری می خواهد و امری ساده و پیش پا افتاده نیست. چه کسی می تواند بگوید که امثال مولوی و حافظ و سعدی هیچ پیام سازنده و اثرگذاری برای انسان مدرن امروزی ندارند؟ بلکه تمام حرف در این است که آن الگوها و ساختارهای فکری و فرهنگی و اجتماعی جهان پیشامدرن دیگر وجود ندارند و نمی توانند احیاء شوند. گویا عبدالکریمی توجه ندارد که کسی سنت را چونان کوله باری اگر هم با خود و در ذهن و ضمیر خود داشته باشد با آن الگو و ساختار زندگی و زیست امروزینِ خود را تعیین و تنظیم نمی کند و سامان نمی بخشد، بلکه فقط در گوشه ای از ذهن و ضمیر خود دارد که هر از گاهی به سراغش می رود و برخی دل تنگی های خود را با آن تسکین می دهد. این ها که گفته می شود هرگز به معنای آن نیست که زیست مدرن و الگوها و قواعد مربوط به آن عاری از هرگونه عیب و نقص اَند و غیرقابل نقد و بررسی. از قضا زیست مدرن و الگوها و قواعد مروط به آن نیز قابل نقد و بررسی اَند. چرا مدرنیته قابل نقد نباشد؟ چه کسی می تواند این را بگوید؟ قابل نقد بودن مدرنیته اما بسی تفاوات دارد که بخواهیم الگوها و قواعد جهان پیشامدرن در این دوران زنده کنیم و مبتنی بر آن زیست خود را سامان ببخشیم. سخن در این زمینه بسیار است و باید گفت این زمان بگذار تا وقت دگر. در ضمن منتظر می مانم که آیا عبدالکریمی پاسخی به این نقد و نظر خواهد داد یا دوباره روشنفکران را متهم به عدم پاسخ گویی می کتد. البته بدون این که بخواهم خود را در جرگۀ روشنفکران این سرزمین قرار دهم به عنوان دانش آموزی در عرصۀ اندیشگی و تفکر این چند صفحه را قلمی کردم.
#نیروی_اصیل_تاریخی
#روشنفکری
#روشنفکران
#سنت
#مدرنیته
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Giltaj
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 نوشتن تاریخ #شعر در پای اثر ، چه ضرورتی دارد؟
📚 گفتگوی #عباس_گلستانی (شاعر)
و #ناصر_عظیمی (پژوهشگر)
🔻 کیفیت تصویر بخاطر قطعی برق پایین است.
✍🏼 ۲۶ آذر ۱۴۰۳ گروه شعر گیلکی #خانه_فرهنگ - میزبان جلسه ی "دامون" و #شعر_گیلکی بود که علیرغم سرمای شدید، با حضور گرم علاقه مندان و برخی پژوهشگران و شاعران برگزار شد.
در این جلسه که توسط #شهرام_دفاعی اداره میشد - استاد #جکتاجی ( مدیرمسئول دامون و #گیله_وا ) ابتدا چندشماره نشر یافته"دامون" را مرور کرد.
سپس حاضران سوالات خود را مطرح کرده و در ادامه با شعرخوانی تعدادی از شاعران گیلک، جلسه شور و حرارت بیشتری به خود گرفت.
🔰اما در این نشست، بحث و گفتگویی میان عباس گلستانی ، ناصر عظیمی، #هوشنگ_عباسی و #محمدتقی_جکتاجی درباره اهمیت درج تاریخ در پای شعر در گرفت که تقدیمتان می شود.
گزارش کامل نیز در آینده نزدیک منتشر خواهد شد.
🔔 پ ن : در ویدیو به اشتباه نوشته شده هسا شعر در دامون که عنوان صحیح جلسه "شعر گیلکی در دامون" می باشد.
تهیه شده در رسانه گیل آرت
....................................
🌐 گیل آرت در اینستا، تلگرام، یوتیوب
@GilArtNews
📚 گفتگوی #عباس_گلستانی (شاعر)
و #ناصر_عظیمی (پژوهشگر)
🔻 کیفیت تصویر بخاطر قطعی برق پایین است.
✍🏼 ۲۶ آذر ۱۴۰۳ گروه شعر گیلکی #خانه_فرهنگ - میزبان جلسه ی "دامون" و #شعر_گیلکی بود که علیرغم سرمای شدید، با حضور گرم علاقه مندان و برخی پژوهشگران و شاعران برگزار شد.
در این جلسه که توسط #شهرام_دفاعی اداره میشد - استاد #جکتاجی ( مدیرمسئول دامون و #گیله_وا ) ابتدا چندشماره نشر یافته"دامون" را مرور کرد.
سپس حاضران سوالات خود را مطرح کرده و در ادامه با شعرخوانی تعدادی از شاعران گیلک، جلسه شور و حرارت بیشتری به خود گرفت.
🔰اما در این نشست، بحث و گفتگویی میان عباس گلستانی ، ناصر عظیمی، #هوشنگ_عباسی و #محمدتقی_جکتاجی درباره اهمیت درج تاریخ در پای شعر در گرفت که تقدیمتان می شود.
گزارش کامل نیز در آینده نزدیک منتشر خواهد شد.
🔔 پ ن : در ویدیو به اشتباه نوشته شده هسا شعر در دامون که عنوان صحیح جلسه "شعر گیلکی در دامون" می باشد.
تهیه شده در رسانه گیل آرت
....................................
🌐 گیل آرت در اینستا، تلگرام، یوتیوب
@GilArtNews
Forwarded from مدرسه تهران
📣 #مدرسه_تهران برگزار میکند:
📌 تعارضات نسلی در ایران پساانقلاب
🎙 با تدریس: آقای رضا نساجی
نویسنده و پژوهشگر علوم اجتماعی
۶ جلسه ( ۷۲۰ دقیقه)، ۵۰۰,۰۰۰ تومان
پنجشنبهها، ساعت ۱۸ تا ۲۰
از ۲۵ بهمنماه
🔴 دوره بهصورت حضوری، آنلاین و آفلاین
🏫 محل برگزاری: خ انقلاب، خ ۱۶ آذر، خ پورسینا، نبش خ جلالیه
📮 برای ثبتنام به آیدی زیر مراجعه کنید:
🔗 @Pouya_teh_82
📌 تعارضات نسلی در ایران پساانقلاب
🎙 با تدریس: آقای رضا نساجی
نویسنده و پژوهشگر علوم اجتماعی
۶ جلسه ( ۷۲۰ دقیقه)، ۵۰۰,۰۰۰ تومان
پنجشنبهها، ساعت ۱۸ تا ۲۰
از ۲۵ بهمنماه
🔴 دوره بهصورت حضوری، آنلاین و آفلاین
🏫 محل برگزاری: خ انقلاب، خ ۱۶ آذر، خ پورسینا، نبش خ جلالیه
📮 برای ثبتنام به آیدی زیر مراجعه کنید:
🔗 @Pouya_teh_82
Forwarded from عباس وریج کاظمی
متاسفانه باخبر شدیم که مایکل بوراووی(Michael Burawoy) جامعه شناس مردم مدار در یک برخورد با خودرو، هنگامی که در حال قدم زدن بود درگذشت. مایکل بوراووی جامعهشناس بریتانیایی است که در ۱۵ ژوئن ۱۹۴۷ متولد شده است. او بهعنوان یکی از برجستهترین نظریهپردازان در حوزه جامعهشناسی مارکسیستی شناخته میشود و بهویژه بهخاطر ترویج مفهوم «جامعهشناسی مردممدار» شهرت دارد. بوراووی در سال ۲۰۰۴ رئیس انجمن جامعهشناسی آمریکا بود و در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس میکرد.
کتابی با عنوان «جامعه شناسی مردم مدار» از او توسط بهرنگ صدیقی در سال 1395 منتشر شده است.یکی از آثار مهم دیگر او کتاب «مارکسیسم جامعهشناسانه: همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی» است که در آن به بررسی پیوندهای میان نظریات این دو متفکر و تأثیر آنها بر جامعهشناسی میپردازد. این کتاب توسط محمد مالجو در سال1401 ترجمه شده است.
بوراووی در تیرماه ۱۳۸۷ و تیر ۱۳۹۰ به دعوت انجمن جامعهشناسی سفری به ایران داشت. که گزارش آن در سایت انجمن جامعهشناسی در دسترس است.
@varijkazemi
کتابی با عنوان «جامعه شناسی مردم مدار» از او توسط بهرنگ صدیقی در سال 1395 منتشر شده است.یکی از آثار مهم دیگر او کتاب «مارکسیسم جامعهشناسانه: همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی» است که در آن به بررسی پیوندهای میان نظریات این دو متفکر و تأثیر آنها بر جامعهشناسی میپردازد. این کتاب توسط محمد مالجو در سال1401 ترجمه شده است.
بوراووی در تیرماه ۱۳۸۷ و تیر ۱۳۹۰ به دعوت انجمن جامعهشناسی سفری به ایران داشت. که گزارش آن در سایت انجمن جامعهشناسی در دسترس است.
@varijkazemi
♦️نقد گفتمان عبدالکریمی و تحریف نادرست سنت در معنای هایدگری و گادامری
✍پرهام خان مختاری
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
توضیح: در نقدهایی که به دکتر عبدالکریمی داشتید، تعریف سنت از جانب ایشان نادرست بود. به همین دلیل نقد خودم را یادداشت کردم و برایتان میفرستم. شاید در مناظرهٔ بعدی برایتان کمک کننده باشد.👇
در حقیقت و روش، هانس گئورگ گادامر سنت را نه امری ایستا و تغییرناپذیر، بلکه بستری پویا-تاریخ تأثیر و تأثر- می داند که در تعامل با پیشداوری های ما معنا می یابد. برخلاف تصور رایج، سنت در اندیشهٔ او محدودیت ایجاد نمی کند، بلکه امکانِ فهم را برای ما در بستر تاریخی فراهم می سازد. گادامر بر این باور است:
«فهم، همواره درون یک افق تاریخی و زبانی شکل میگیرد، و این افق تاریخی همان چیزی است که ما آن را سنت مینامیم.»
اما سنت، برخلاف یک انتقال مکانیکی از گذشته، در فرآیند تفسیر دگرگون شده و به شیوهای جدید بازآفریده می شود. دکتر محمدرضا بهشتی در درسگفتارهای خود دربارهٔ گادامر، او را اساساً سنتگرا به معنای رایج کلمه نمی داند، بلکه از سنت بهعنوان امری در تداوم تاریخی و گشوده به دیالوگ (گفتوگو) سخن می گوید.
در این معنا، سنت نه باری اضافی بر دوش تفکر است و نه امری تحمیلی، بلکه بستری زنده برای برقرار کردن دیالوگ با گذشته به شمار می آید. بااینحال، برداشتهای نادرستی از این مفهوم وجود دارد که آن را به سطح یک ایدئولوژی یا نوستالژی صرف تقلیل می دهند.
بیژن عبدالکریمی از جمله متفکرانی است که بدون تمایز میان سنت به عنوان بستر دیالوگ و سنتگرایی به عنوان یک ایدئولوژی، رویکردی دایکوتومیک و واکنشی در قبال سنت و مدرنیته اتخاذ می کند. او از یکسو به نقد مدرنیته میپردازد و تا حدی از مارتین هایدگر متأثر است، اما از سوی دیگر، درکی از پویایی تاریخی در تفکر گادامر ندارد.
در حالی که گادامر سنت را نه بازگشت به گذشته، بلکه گفتوگویی دیالکتیکی میان گذشته و حال میداند، عبدالکریمی درک سنت را بیشتر به تکرار اسامی شعرا از جمله مولوی، حافظ و خیام یا شعار دادن دربارهٔ اهمیت آنان تقلیل میدهد. پیوند با سنت گذشته نه از طریق بازتکرار، بلکه تنها با بازتفسیر مفاهیم در بستر زمانهٔ ما محقق میشود.
گادامر در حقیقت و روش در بخش زیباییشناسی مینویسد:
«واقعیت اثر هنری و توان بیانیاش را نمیتوان به افق تاریخی اولیهاش محدود کرد… بلکه گویی واقعیت اثر هنری به تجربهای از هنر تعلق دارد که اثر هنری آن را در خود حاضر دارد.»
عبدالکریمی نه به بازتفسیر مفاهیم سنتی در پرتو تفکر معاصر می پردازد و نه رویکردی هرمنوتیکی برای درک وضعیت دازاین ایرانی (حاضر بودگی موجود انسانی در بستر تاریخیاش) دارد. او بیشتر در پی نوعی بازگشت به سنت با خوانشی ایرانیزهشده از هرمنوتیک است که متکی به تاریخمند بودن از اندیشهٔ هایدگر و همین امر او را در ورطهٔ همان فاشیسمی میاندازد که هایدگر در دورهٔ تفکر متقدماش گرفتار آن شد.
هایدگر در مقطعی به فاشیسم نزدیک شد، اما گادامر هرگز وارد چنین مناسباتی نشد و حتی رابطهاش را با استاد خود قطع کرد. این امر نشان میدهد که هرمنوتیک گادامر نه به پذیرش غیرانتقادی سنت، بلکه به فراهم کردن بستری برای تفکر انتقادی منجر میشود. همین رویکرد، الهامبخش مکتب انتقادی فرانکفورتِ هابرماس در نظریهٔ کنش ارتباطی و نیز پساساختارگرایی فرانسویِ دریدا در ساختارشکنی (deconstruction) بوده است. در مقابل، عبدالکریمی با ارائهٔ نقدهایی کلی و مبهم به سنت و مدرنیته، نه تنها افقی نو برای تفکر نمیگشاید، بلکه بیش از یک دهه است که در بلاتکلیفی تحلیلیِ هایدگری نسبت به تاریخمندی گرفتار مانده است.
🔸محدثی: سلام و سپاس فراوان از نوشتهی ارزشمند شما! اما بعد:
من تعریف خود ام را از سنت در این مناظره ارائه کردم که تعریفی است از جان بروکشایر تامسون و من آن را برای بررسیهای تجربی در جامعهشناسی (در مطالعات مربوط به سنت و مدرنیته) مناسبتر و دقیقتر میدانم. او معتقد است که سنت چهار وجه دارد: هرمنوتیک، هویت، مشروعیت، هنجارین (جان بی. تامسون، ۱۳۹۵، رسانهها و مدرنیته، ترجمهی مسعود اوحدی، نشر سروش، چاپ پنجم).
از نوشتهتان بهره بردم و از لطف شما بسیار تشکر میکنم! حاویی نکات بسیار مهمی است. کتابی تحت عنوان "مست شراب سنت" در دست نگارش دارم که امیدوار ام زودتر به مرحلهی انتشار برسد! در این کتاب نگاه خود را در بارهی وضع کنونیی سنت اسلامی-ایرانی به تفصیل شرح داده ام.
#سنت
#گادامر
#مناظره
#مدرنیته
#مارتین_هایدکر
#بیژن_عبدالکریمی
#پرهام_خان_محمدی
@NewHasanMohaddesi
✍پرهام خان مختاری
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
توضیح: در نقدهایی که به دکتر عبدالکریمی داشتید، تعریف سنت از جانب ایشان نادرست بود. به همین دلیل نقد خودم را یادداشت کردم و برایتان میفرستم. شاید در مناظرهٔ بعدی برایتان کمک کننده باشد.👇
در حقیقت و روش، هانس گئورگ گادامر سنت را نه امری ایستا و تغییرناپذیر، بلکه بستری پویا-تاریخ تأثیر و تأثر- می داند که در تعامل با پیشداوری های ما معنا می یابد. برخلاف تصور رایج، سنت در اندیشهٔ او محدودیت ایجاد نمی کند، بلکه امکانِ فهم را برای ما در بستر تاریخی فراهم می سازد. گادامر بر این باور است:
«فهم، همواره درون یک افق تاریخی و زبانی شکل میگیرد، و این افق تاریخی همان چیزی است که ما آن را سنت مینامیم.»
اما سنت، برخلاف یک انتقال مکانیکی از گذشته، در فرآیند تفسیر دگرگون شده و به شیوهای جدید بازآفریده می شود. دکتر محمدرضا بهشتی در درسگفتارهای خود دربارهٔ گادامر، او را اساساً سنتگرا به معنای رایج کلمه نمی داند، بلکه از سنت بهعنوان امری در تداوم تاریخی و گشوده به دیالوگ (گفتوگو) سخن می گوید.
در این معنا، سنت نه باری اضافی بر دوش تفکر است و نه امری تحمیلی، بلکه بستری زنده برای برقرار کردن دیالوگ با گذشته به شمار می آید. بااینحال، برداشتهای نادرستی از این مفهوم وجود دارد که آن را به سطح یک ایدئولوژی یا نوستالژی صرف تقلیل می دهند.
بیژن عبدالکریمی از جمله متفکرانی است که بدون تمایز میان سنت به عنوان بستر دیالوگ و سنتگرایی به عنوان یک ایدئولوژی، رویکردی دایکوتومیک و واکنشی در قبال سنت و مدرنیته اتخاذ می کند. او از یکسو به نقد مدرنیته میپردازد و تا حدی از مارتین هایدگر متأثر است، اما از سوی دیگر، درکی از پویایی تاریخی در تفکر گادامر ندارد.
در حالی که گادامر سنت را نه بازگشت به گذشته، بلکه گفتوگویی دیالکتیکی میان گذشته و حال میداند، عبدالکریمی درک سنت را بیشتر به تکرار اسامی شعرا از جمله مولوی، حافظ و خیام یا شعار دادن دربارهٔ اهمیت آنان تقلیل میدهد. پیوند با سنت گذشته نه از طریق بازتکرار، بلکه تنها با بازتفسیر مفاهیم در بستر زمانهٔ ما محقق میشود.
گادامر در حقیقت و روش در بخش زیباییشناسی مینویسد:
«واقعیت اثر هنری و توان بیانیاش را نمیتوان به افق تاریخی اولیهاش محدود کرد… بلکه گویی واقعیت اثر هنری به تجربهای از هنر تعلق دارد که اثر هنری آن را در خود حاضر دارد.»
عبدالکریمی نه به بازتفسیر مفاهیم سنتی در پرتو تفکر معاصر می پردازد و نه رویکردی هرمنوتیکی برای درک وضعیت دازاین ایرانی (حاضر بودگی موجود انسانی در بستر تاریخیاش) دارد. او بیشتر در پی نوعی بازگشت به سنت با خوانشی ایرانیزهشده از هرمنوتیک است که متکی به تاریخمند بودن از اندیشهٔ هایدگر و همین امر او را در ورطهٔ همان فاشیسمی میاندازد که هایدگر در دورهٔ تفکر متقدماش گرفتار آن شد.
هایدگر در مقطعی به فاشیسم نزدیک شد، اما گادامر هرگز وارد چنین مناسباتی نشد و حتی رابطهاش را با استاد خود قطع کرد. این امر نشان میدهد که هرمنوتیک گادامر نه به پذیرش غیرانتقادی سنت، بلکه به فراهم کردن بستری برای تفکر انتقادی منجر میشود. همین رویکرد، الهامبخش مکتب انتقادی فرانکفورتِ هابرماس در نظریهٔ کنش ارتباطی و نیز پساساختارگرایی فرانسویِ دریدا در ساختارشکنی (deconstruction) بوده است. در مقابل، عبدالکریمی با ارائهٔ نقدهایی کلی و مبهم به سنت و مدرنیته، نه تنها افقی نو برای تفکر نمیگشاید، بلکه بیش از یک دهه است که در بلاتکلیفی تحلیلیِ هایدگری نسبت به تاریخمندی گرفتار مانده است.
🔸محدثی: سلام و سپاس فراوان از نوشتهی ارزشمند شما! اما بعد:
من تعریف خود ام را از سنت در این مناظره ارائه کردم که تعریفی است از جان بروکشایر تامسون و من آن را برای بررسیهای تجربی در جامعهشناسی (در مطالعات مربوط به سنت و مدرنیته) مناسبتر و دقیقتر میدانم. او معتقد است که سنت چهار وجه دارد: هرمنوتیک، هویت، مشروعیت، هنجارین (جان بی. تامسون، ۱۳۹۵، رسانهها و مدرنیته، ترجمهی مسعود اوحدی، نشر سروش، چاپ پنجم).
از نوشتهتان بهره بردم و از لطف شما بسیار تشکر میکنم! حاویی نکات بسیار مهمی است. کتابی تحت عنوان "مست شراب سنت" در دست نگارش دارم که امیدوار ام زودتر به مرحلهی انتشار برسد! در این کتاب نگاه خود را در بارهی وضع کنونیی سنت اسلامی-ایرانی به تفصیل شرح داده ام.
#سنت
#گادامر
#مناظره
#مدرنیته
#مارتین_هایدکر
#بیژن_عبدالکریمی
#پرهام_خان_محمدی
@NewHasanMohaddesi
♦️چه کسانی برای دکتر هاله لاجوردی جهنم اجتماعی ساختند؟
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
👇👇👇
#خودکشی
#هاله_لاجوردی
#جهنم_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
👇👇👇
#خودکشی
#هاله_لاجوردی
#جهنم_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
♦️چه کسانی برای دکتر هاله لاجوردی جهنم اجتماعی ساختند؟
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
من دورهی کارشناسی و کارشناسیی ارشد جامعهشناسی را در دانشکدهی علوم اجتماعیی دانشگاه تهران خوانده ام. از آنجایی که به خاطر فعالیتهایم مطمئن نبودم در گزینش دکترا در این دانشگاه پذیرفته شوم و بهعنوان مدرس پذیرفته شوم، دکترا را به دانشگاه آزاد رفتم.
در مقطع کارشناسیی ارشد با خانم دکتر لاجوردی همکلاس بودم. او بیشتر به خاطر ترجمههایش شناخته شده بود. تا آنجایی که به یاد دارم از آن جمع ۱۲ نفرهی ما سه نفر مدرس دانشگاه شدیم. خانم دکتر هاله لاجوردی، خانم دکتر رفعتجاه که همان موقع هم همسر معاون وزیر نیرو بود، و من که به دانشگاه آزاد رفتم و بعد کلی تلاش و تقلا در مهر ۱۳۸۰ در تهران مرکزی بهعنوان مربی استخدام شدم و در اردیبهشت ۱۳۸۳ دکترا گرفتم. رابطهمان با این همکلاسیهای گرامی محترمانه بود؛ اگرچه از جنسهای متفاوتی بودیم. من در میانشان بیشتر غریبه بودم؛ یک روستاییی بیکسوکار که خود اش را تا حد یک دانشگاه تهرانی بالا کشیده بود. تحویل ام نمیگرفتند و گاه به سلامهایم نیز پاسخ نمیدادند. البته بعدها که مقالات ام در برخی از مهمترین مجلات روشنفکریی کشور منتشر شد، رابطهشان با من عوض شد.
باری، من از شنیدن داستان خانم دکتر هاله لاجوردی بسیار غمگین شدم. اکنون خوشحال ام که در دانشگاه تهران ادامه ندادم و از آن جهنم اجتماعی خارج شدم. در ابتدای رسالهی کارشناسیی ارشد آن وضع جهنمی را توصیف کرده ام.
مصاحبهی تازه منتشر شدهی خانم دکتر لاجوردی را بخوانید تا دریابید چه کسانی او را به سمت خودکشی سوق داده اند و چه فرآیندهایی منجر به خودکشیی او شده اند. قصهی پرآبچشمی است. خانم دکتر هاله لاجوردی با ترجمههایش به علوم اجتماعی در ایران خدمت کرده است. من هم ترجمههایش را در مجلهی ارغنون خوانده ام و از آنها بهره برده ام و بسیار متأسف ام که او را از دست داده ایم! باید بیشتر مواظب هم باشیم و دستکم در جهنمی ساختن زندهگیی اجتماعی برای هم سهیم نشویم.
این مصاحبه را که تازه منتشر شده بخوانید تا دریابید چه کسانی زندهگی را برای او جهنمی ساخته اند و چهگونه و طیی چه فرآیندی همکار توانای ما را به سمت خودکشی سوق داده اند.👇
https://www.radiozamaneh.com/848142/
#خودکشی
#هاله_لاجوردی
#جهنم_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
من دورهی کارشناسی و کارشناسیی ارشد جامعهشناسی را در دانشکدهی علوم اجتماعیی دانشگاه تهران خوانده ام. از آنجایی که به خاطر فعالیتهایم مطمئن نبودم در گزینش دکترا در این دانشگاه پذیرفته شوم و بهعنوان مدرس پذیرفته شوم، دکترا را به دانشگاه آزاد رفتم.
در مقطع کارشناسیی ارشد با خانم دکتر لاجوردی همکلاس بودم. او بیشتر به خاطر ترجمههایش شناخته شده بود. تا آنجایی که به یاد دارم از آن جمع ۱۲ نفرهی ما سه نفر مدرس دانشگاه شدیم. خانم دکتر هاله لاجوردی، خانم دکتر رفعتجاه که همان موقع هم همسر معاون وزیر نیرو بود، و من که به دانشگاه آزاد رفتم و بعد کلی تلاش و تقلا در مهر ۱۳۸۰ در تهران مرکزی بهعنوان مربی استخدام شدم و در اردیبهشت ۱۳۸۳ دکترا گرفتم. رابطهمان با این همکلاسیهای گرامی محترمانه بود؛ اگرچه از جنسهای متفاوتی بودیم. من در میانشان بیشتر غریبه بودم؛ یک روستاییی بیکسوکار که خود اش را تا حد یک دانشگاه تهرانی بالا کشیده بود. تحویل ام نمیگرفتند و گاه به سلامهایم نیز پاسخ نمیدادند. البته بعدها که مقالات ام در برخی از مهمترین مجلات روشنفکریی کشور منتشر شد، رابطهشان با من عوض شد.
باری، من از شنیدن داستان خانم دکتر هاله لاجوردی بسیار غمگین شدم. اکنون خوشحال ام که در دانشگاه تهران ادامه ندادم و از آن جهنم اجتماعی خارج شدم. در ابتدای رسالهی کارشناسیی ارشد آن وضع جهنمی را توصیف کرده ام.
مصاحبهی تازه منتشر شدهی خانم دکتر لاجوردی را بخوانید تا دریابید چه کسانی او را به سمت خودکشی سوق داده اند و چه فرآیندهایی منجر به خودکشیی او شده اند. قصهی پرآبچشمی است. خانم دکتر هاله لاجوردی با ترجمههایش به علوم اجتماعی در ایران خدمت کرده است. من هم ترجمههایش را در مجلهی ارغنون خوانده ام و از آنها بهره برده ام و بسیار متأسف ام که او را از دست داده ایم! باید بیشتر مواظب هم باشیم و دستکم در جهنمی ساختن زندهگیی اجتماعی برای هم سهیم نشویم.
این مصاحبه را که تازه منتشر شده بخوانید تا دریابید چه کسانی زندهگی را برای او جهنمی ساخته اند و چهگونه و طیی چه فرآیندی همکار توانای ما را به سمت خودکشی سوق داده اند.👇
https://www.radiozamaneh.com/848142/
#خودکشی
#هاله_لاجوردی
#جهنم_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
♦️از نفرت تا آشتی با روش تحقیق
✍مهدی یونسی
بازنشر: ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
https://t.iss.one/toAkademi_channel/278
با توجه به اینکه ترم آخر جامعهشناسی مقطع کارشناسی استم، بدونشک مثل سایر دانشجویان چند واحد روش تحقیق گذراندهام. کلاس روش تحقیق همیشه برایم منزجرکننده بوده است. البته نهتنها برای من، بلکه برای بسیاری از همکلاسیها و دوستانم چنین بوده است. جالب اینجا بود که نه با کتابهای روش تحقیق ارتباط برقرار میکردم و نه با مطالبی که اساتید محترم ارایه میکردند. این مهم تنها متوجه من نبود، دوستانی دیگری نیز از اینکه نمیتوانستن با کلاس روش تحقیق و کتابهای روش تحقیق ارتباط برقرار کنند، رنج میبردند. ممکن در این جمع دوستانی نیز باشند که شبیه ما بوده اند. نمیدانم در دورهی ارشد و دکتری، در کلاسهای روش تحقیق چه میگویند و از کجا شروع میکنند؟ اما این را بهخوبی دریافتم که در دورهی کارشناسی معمولا از اساس شروع نمیشود، بهصورت التقاطی از این و آن کتاب، چیزهای سطحیِ گفته میشود و مابقی نکات کلیدی با توجیه اینکه حالا دورهی کارشناسی است و از توان دانشجویان این دوره نیست، به دوره ارشد و دکتری ارجاع میدهند. اینجاست که دانشجو واقعن باورش میشود که مشکل از خودش است و باید منتظر دورهی ارشد و دکتری بنشیند. ولی من معتقدم که در دوره ارشد و دکتری برعکس میگویند شما حتمن این مسایل پیش پاافتاده را در دوره کارشناسی خواندهاید و نیازی نیست که زیاد به این بدیهیات توجه کنید و از جای دیگری شروع میکنند. در میان این پاسکاری، این دانشجویان استند که کلافه میشوند و بدونشک از کلاس روش تحقیق نفرت پیدا کرده و بسیاری از آنها آرزو میکنند کاش چیزی بنام پایاننامه و کار تحقیقی نداشتن!!!
اما دیروز من چیزی بسیار مهمی را متوجه شدم و آن آموزش گام به گام و شناخت مرزهای معرفتی بود. من با فهم نسبی این موضوع، با روش تحقیق آشتی کردم. ما هرچقدر از اساس کارمان شفاف باشد، حوزه و دامنه کارمان مشخص باشد، به همان اندازه میتوانیم علاقه به حوزه مطالعاتی خود پیدا کنیم.
وقتی استاد محدثی معارف دانشگاهی را دسته بندی کرد و علوم تجربی را با توجه به چهار معیار به سه دستهدی دیگر تقسیم کرد، صادقانه من نفسی را که ترمها حبس کرده بودم، آزاد ساختم. دستکم فهمیدم که رشتهی خودم کجای این دستهبندیها قرار میگیرد و موضوع و قلمرو کارش کجاست. معتقدم استاد هرچقدر این مقدمات و این کلیات روش تحقیق را بشکافد و مرزهای معارف دانشگاهی را روشن کند، به همان اندازه فهم کارهای بعدی سادهتر میشوند، چون دیگر کم کم میفهمیم که کجا ایستاد شدهایم و برای فهم چیزی از چه ابزاری استفاده کنیم.
پ.ن: البته این نظری شخصی من است: تا جاییکه ممکن است، استاد میتواند کلیات روش تحقیق را باز کند تا کمی داشتهها و آموختههای خود را نظم ببخشیم و بفهمیم متعلق به کدام حوزه استند و نوع مواجههی ما با آن داشتهها، با چه ابزاری است؟
🔸محدثی: امیدوار ام تجربهی این دوره تا انتها همینطور باشد و دیگر کسانی که هماکنون در کلاس حاضر اند یا بعدها به صورت آفلاین این مباحث را گوش میکنند، همین احساس را داشته باشند که این برادر عزیز داشته اند! ولی هنوز باید منتظر بمانم. جلسهی اول ملاک خوبی برای داوری نیست.
#آکادمی
#روش_تحقیق
#مهدی_یونسی
@NewHasanMohaddesi
✍مهدی یونسی
بازنشر: ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
https://t.iss.one/toAkademi_channel/278
با توجه به اینکه ترم آخر جامعهشناسی مقطع کارشناسی استم، بدونشک مثل سایر دانشجویان چند واحد روش تحقیق گذراندهام. کلاس روش تحقیق همیشه برایم منزجرکننده بوده است. البته نهتنها برای من، بلکه برای بسیاری از همکلاسیها و دوستانم چنین بوده است. جالب اینجا بود که نه با کتابهای روش تحقیق ارتباط برقرار میکردم و نه با مطالبی که اساتید محترم ارایه میکردند. این مهم تنها متوجه من نبود، دوستانی دیگری نیز از اینکه نمیتوانستن با کلاس روش تحقیق و کتابهای روش تحقیق ارتباط برقرار کنند، رنج میبردند. ممکن در این جمع دوستانی نیز باشند که شبیه ما بوده اند. نمیدانم در دورهی ارشد و دکتری، در کلاسهای روش تحقیق چه میگویند و از کجا شروع میکنند؟ اما این را بهخوبی دریافتم که در دورهی کارشناسی معمولا از اساس شروع نمیشود، بهصورت التقاطی از این و آن کتاب، چیزهای سطحیِ گفته میشود و مابقی نکات کلیدی با توجیه اینکه حالا دورهی کارشناسی است و از توان دانشجویان این دوره نیست، به دوره ارشد و دکتری ارجاع میدهند. اینجاست که دانشجو واقعن باورش میشود که مشکل از خودش است و باید منتظر دورهی ارشد و دکتری بنشیند. ولی من معتقدم که در دوره ارشد و دکتری برعکس میگویند شما حتمن این مسایل پیش پاافتاده را در دوره کارشناسی خواندهاید و نیازی نیست که زیاد به این بدیهیات توجه کنید و از جای دیگری شروع میکنند. در میان این پاسکاری، این دانشجویان استند که کلافه میشوند و بدونشک از کلاس روش تحقیق نفرت پیدا کرده و بسیاری از آنها آرزو میکنند کاش چیزی بنام پایاننامه و کار تحقیقی نداشتن!!!
اما دیروز من چیزی بسیار مهمی را متوجه شدم و آن آموزش گام به گام و شناخت مرزهای معرفتی بود. من با فهم نسبی این موضوع، با روش تحقیق آشتی کردم. ما هرچقدر از اساس کارمان شفاف باشد، حوزه و دامنه کارمان مشخص باشد، به همان اندازه میتوانیم علاقه به حوزه مطالعاتی خود پیدا کنیم.
وقتی استاد محدثی معارف دانشگاهی را دسته بندی کرد و علوم تجربی را با توجه به چهار معیار به سه دستهدی دیگر تقسیم کرد، صادقانه من نفسی را که ترمها حبس کرده بودم، آزاد ساختم. دستکم فهمیدم که رشتهی خودم کجای این دستهبندیها قرار میگیرد و موضوع و قلمرو کارش کجاست. معتقدم استاد هرچقدر این مقدمات و این کلیات روش تحقیق را بشکافد و مرزهای معارف دانشگاهی را روشن کند، به همان اندازه فهم کارهای بعدی سادهتر میشوند، چون دیگر کم کم میفهمیم که کجا ایستاد شدهایم و برای فهم چیزی از چه ابزاری استفاده کنیم.
پ.ن: البته این نظری شخصی من است: تا جاییکه ممکن است، استاد میتواند کلیات روش تحقیق را باز کند تا کمی داشتهها و آموختههای خود را نظم ببخشیم و بفهمیم متعلق به کدام حوزه استند و نوع مواجههی ما با آن داشتهها، با چه ابزاری است؟
🔸محدثی: امیدوار ام تجربهی این دوره تا انتها همینطور باشد و دیگر کسانی که هماکنون در کلاس حاضر اند یا بعدها به صورت آفلاین این مباحث را گوش میکنند، همین احساس را داشته باشند که این برادر عزیز داشته اند! ولی هنوز باید منتظر بمانم. جلسهی اول ملاک خوبی برای داوری نیست.
#آکادمی
#روش_تحقیق
#مهدی_یونسی
@NewHasanMohaddesi