✍️ گاه شمار اندوهِ اخیر کابلستان
🔴این چند عدد و رقم، خلاصه ای است بر گاه شمارِ این اندوهِ اخیرِ کابل . نقطه پایانی آیا متصوّر هست؟
-🔹15 ماه آوریل 2017: آمریکا مادر بمب ها را در ایالت #ننگرهار منفجر کرد . بمبی با طول 9متر ، به قیمت شانزده میلیون دلار.
-🔹 31 ماه مه (45 روز بعد): بمبی چندهزار کیلوگرمی که در یک تانکر کارسازی شده بود در چندصدمتری ارگ ریاست جمهوری منفجر شد. حدود 100 شهروند به کام مرگ کشیده شدند و حدود 460 تن قطع عضو یا مجروح.
این بمب آیا به تلافی آن بمب بود؟ هر چه که بود صدها خانواده داغدار شدند.
-🔹 2 ژوئن (دو روز بعد) : مردم در اعتراض به ناامنی در کشورشان تظاهرات کردند. کار به خشونت کشید و در یک اتفاق بیسابقه، نیروهای امنیتی افغان به روی شرکتکنندگان راهپیمایی اعتراضی آتش گشودند. 8 نفر در جریان خشونت ها کشته و 20 نفر زخمی شدند. از جمله محمد سالم ایزدیار ، فرزند 26 ساله محمدعلم ایزدیار، نائب رئیس مجلس سنای افغانستان و اهل ولایت پنجشیر.
-🔹[دیروز] 3 ژوئن (فردای اعتراض ها) : مردم در مراسم خاکسپاری آن جوان شرکت کردند. [به دلیل حضور مقامهای بلندپایه دولتی و چهرههای شناختهشده سیاسی در این مراسم] سه انفجار و بمب گذاری در این خاکسپاری رخ داد که به مرگ بیش از 8 شهروند دیگر و 100 زخمی انجامید که برای خاکسپاری جوانِ کشته شدۀ دیروز، آمده بودند.
....
🔴پایانی آیا متصور است بر احوالِ کشوری که چند دهه روزگار مردمانش در قطع عضو و ناامنی و فقر گذشت؟ دومینوی بدبختی گویی وقتی شروع شد ، متوقف شدنی نیست.
دریغ.
جانستان کابلستان.
* * * * *
📌پی نوشت: محمد سالم ایزدیار متاهل بود و از او دو فرزند دوساله و ششماهه مانده است.
📌پی نوشت 2: در درۀ پنجشیر دیگر شیری باقی است؟ شیرها همه کشته و گرگ ها و کفتارها همه پراکنده. شهر در بوی ماتم و تریاک . در قندهار، قندی آیا باقی مانده؟ بر مزارهایِ مزارشریف دیگر صدایی جز فغان باقی مانده؟ انگار #اخوان_ثالث این را امروز سروده
باز ما مانديم و شهرِ بی تپش
وآنچه كفتارست و گرگ و روبَه ست.
گاه مي گويم فغاني بركشم,
باز مي بينم صدايم كوتَه ست.
...
در مزارآباد شهرِ بي تپش
وایِ جغدي هم نمي آيد بگوش.
دردمندانِ بی خروش و بي فغان.
خشمناكانِ بي فغان و بی خروش
...
کاوه ای پيدا نخواهد شد, اميد!
كاشكی اسكندری پيدا شود.
#مهدی_اخوان_ثالث 1335
شاید مردم امروز افغانستان می گویند "صد رحمت به دوران طالبان. کاوه اي پيدا نخواهد شد ، كاشكی اسكندری پيدا شود."
📌پی نوشت 3: از اواخر دهه ۱۳۵۰ خورشیدی شورش مجاهدین افغان علیه حکومت #شوروی، این کشور را درگیر جنگی طولانی کرد که در طول یک دهه، جان بیش از یک میلیون افغانی را گرفت. این جنگ پس از پیروزی مجاهدین بر دولت محمد نجیبالله نیز «میانِ خودِ گروههایِ مجاهدین» ادامه یافت. شاید بتوان گفت کلافگی مردم از 20 سال ناآرامی، یکی از دلایلی بود که باعث شد تا #طالبان در میانههای دهه ۱۳۷۰ به راحتی کنترل #افغانستان را به دست گیرد. با حمله #ائتلاف بینالمللی به رهبری #آمریکا در سال ۱۳۸۰ حکومت طالبان رفت. اما 16 سال است کشور در چنین احوالی است... کودکی ده ساله امروز شیخی شصت ساله شده، شاهدِ این اَحوال. این بار هم که پس از حمله آمریکا، کاوه ای پیدا نشده ، مردم به کدامین اسکندرِ خونخواری راضی خواهند شد؟
📌پی نوشت 4: افغانستان حدود 33میلیون نفر جمعیت دارد.
https://t.iss.one/solseghalam
🔴این چند عدد و رقم، خلاصه ای است بر گاه شمارِ این اندوهِ اخیرِ کابل . نقطه پایانی آیا متصوّر هست؟
-🔹15 ماه آوریل 2017: آمریکا مادر بمب ها را در ایالت #ننگرهار منفجر کرد . بمبی با طول 9متر ، به قیمت شانزده میلیون دلار.
-🔹 31 ماه مه (45 روز بعد): بمبی چندهزار کیلوگرمی که در یک تانکر کارسازی شده بود در چندصدمتری ارگ ریاست جمهوری منفجر شد. حدود 100 شهروند به کام مرگ کشیده شدند و حدود 460 تن قطع عضو یا مجروح.
این بمب آیا به تلافی آن بمب بود؟ هر چه که بود صدها خانواده داغدار شدند.
-🔹 2 ژوئن (دو روز بعد) : مردم در اعتراض به ناامنی در کشورشان تظاهرات کردند. کار به خشونت کشید و در یک اتفاق بیسابقه، نیروهای امنیتی افغان به روی شرکتکنندگان راهپیمایی اعتراضی آتش گشودند. 8 نفر در جریان خشونت ها کشته و 20 نفر زخمی شدند. از جمله محمد سالم ایزدیار ، فرزند 26 ساله محمدعلم ایزدیار، نائب رئیس مجلس سنای افغانستان و اهل ولایت پنجشیر.
-🔹[دیروز] 3 ژوئن (فردای اعتراض ها) : مردم در مراسم خاکسپاری آن جوان شرکت کردند. [به دلیل حضور مقامهای بلندپایه دولتی و چهرههای شناختهشده سیاسی در این مراسم] سه انفجار و بمب گذاری در این خاکسپاری رخ داد که به مرگ بیش از 8 شهروند دیگر و 100 زخمی انجامید که برای خاکسپاری جوانِ کشته شدۀ دیروز، آمده بودند.
....
🔴پایانی آیا متصور است بر احوالِ کشوری که چند دهه روزگار مردمانش در قطع عضو و ناامنی و فقر گذشت؟ دومینوی بدبختی گویی وقتی شروع شد ، متوقف شدنی نیست.
دریغ.
جانستان کابلستان.
* * * * *
📌پی نوشت: محمد سالم ایزدیار متاهل بود و از او دو فرزند دوساله و ششماهه مانده است.
📌پی نوشت 2: در درۀ پنجشیر دیگر شیری باقی است؟ شیرها همه کشته و گرگ ها و کفتارها همه پراکنده. شهر در بوی ماتم و تریاک . در قندهار، قندی آیا باقی مانده؟ بر مزارهایِ مزارشریف دیگر صدایی جز فغان باقی مانده؟ انگار #اخوان_ثالث این را امروز سروده
باز ما مانديم و شهرِ بی تپش
وآنچه كفتارست و گرگ و روبَه ست.
گاه مي گويم فغاني بركشم,
باز مي بينم صدايم كوتَه ست.
...
در مزارآباد شهرِ بي تپش
وایِ جغدي هم نمي آيد بگوش.
دردمندانِ بی خروش و بي فغان.
خشمناكانِ بي فغان و بی خروش
...
کاوه ای پيدا نخواهد شد, اميد!
كاشكی اسكندری پيدا شود.
#مهدی_اخوان_ثالث 1335
شاید مردم امروز افغانستان می گویند "صد رحمت به دوران طالبان. کاوه اي پيدا نخواهد شد ، كاشكی اسكندری پيدا شود."
📌پی نوشت 3: از اواخر دهه ۱۳۵۰ خورشیدی شورش مجاهدین افغان علیه حکومت #شوروی، این کشور را درگیر جنگی طولانی کرد که در طول یک دهه، جان بیش از یک میلیون افغانی را گرفت. این جنگ پس از پیروزی مجاهدین بر دولت محمد نجیبالله نیز «میانِ خودِ گروههایِ مجاهدین» ادامه یافت. شاید بتوان گفت کلافگی مردم از 20 سال ناآرامی، یکی از دلایلی بود که باعث شد تا #طالبان در میانههای دهه ۱۳۷۰ به راحتی کنترل #افغانستان را به دست گیرد. با حمله #ائتلاف بینالمللی به رهبری #آمریکا در سال ۱۳۸۰ حکومت طالبان رفت. اما 16 سال است کشور در چنین احوالی است... کودکی ده ساله امروز شیخی شصت ساله شده، شاهدِ این اَحوال. این بار هم که پس از حمله آمریکا، کاوه ای پیدا نشده ، مردم به کدامین اسکندرِ خونخواری راضی خواهند شد؟
📌پی نوشت 4: افغانستان حدود 33میلیون نفر جمعیت دارد.
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
تصویری از فیلم "یوجینبو" اثر کارگردان صاحبنام ژاپن ، کوروسوا. *مربوط به یادداشت فوق: "سامورایی کیست؟" 👆👆 @solseghalam
✍️فیلمِ خوب دیدن
فیلم دیدن و البته #فیلم_خوب_دیدن از ضروریات است در احوال پریشانِ این دنیای انسان معاصر. مهلتی دور شدن از سیلابِ اخبارِ بیمارکننده برای روحِ انسانی که مشتاقِ "قصه شنیدن" بوده از ازل، که: نحنُ نقُصُّ علیک. "ما" برایت قصه می گوئیم.
چنانچه مجالی بشود در پیِ سلسله بحثهای جاری کانال مرتبط با #ژاپن و #آمریکا، زلزله و آتش و ... و در کنار شعرخوانی های هفتگی، [گاه به گاه و پراکنده] درباره فیلم های خوب گفتگوهایی خواهیم داشت.
برای شروع، یک نوبت درباره مفهومِ #سامورایی و ترجمه یِ سینمایی این مسلکِ زندگی، یادداشتی با توصیه ی دیدن سه فیلم به اشتراک گذاشته شد (بالا👆🔺).
اما برای شروعِ هشتگ #فیلم_خوب_دیدن از فیلم
The Score (امتیاز)
شروع کنیم. یکی از بهترین ساخته های فرانک اوز.
🔵چرا این فیلم زیباست؟
اینکه تمامِ اجزاءِ صحنه های فیلم به هنرمندانه ترین وجه، کنار هم چیده شده اند، و قصّه و فیلمنامه ای قوی هم برای روایتِ داستانِ یک #سرقت حرفه ای انتخاب شده، دلیل اصلیِ زیبایی این فیلم نیست.
این فیلم جایی است که تنها بازیِ مشترک و مقابلِ همِ رابرت دنیرو و مارلون براندو رقم خوردهاست. هرچند هر دوی آنها در سه گانه #پدر_خوانده بازی کرده اند ، اما این تنها بازی مقابلِ هم آنهاست.
اما این هم دلیلِ اصلی زیبایی فیلم نیست. شاید بتوان گفت که مثل برخی فیلم های #اکشن که در پشتِ داستانِ اکشن، مفهومی مهمتر [و غیر مستقیم] بیان می شود، در این فیلمِ خوش ساخت هم ، در کنار دو غول بازیگری [مارولون براندو & دنیرو] جوان مستعد و تازه به دوران رسیده ای [ادوارد نورتن] هم به بازی نشسته. یک بازی خیره کننده.
🔷در واقع داستانِ اکشن را باید یک سویِ ماجرا دید، و حضور سه نسلِ بازیگری در کنار هم (مارلون براندو ی سالمند و دونیرو ی میانسال، و نورتنِ جوان) اوج زیبایی این فیلم و روایت داستانش است.
🔴 جوانکِ این داستان، مستعدتر و باهوش تر از هر دو نسلِ قبل از خودش هست و در کار "#حرفه_ای" اش ، کاربلدتر، و هر دو را در جیب می گذارد . جلوه زیبایی از تفاوتِ نسل ها. و هبذا که تو چه کسی باشی که مارلون براندو و دنیرو را تشنه از لب چشمه برگرداندی!
باید نشست و دید که چطور فرانک اوز برایت قصه می گوید. که چطور دود از کنده بلند می شود. و نه از تازه به دوران رسیده هایِ مستعد که #بچه_پررو صفت برازنده ای است که این فیلم شرحش می کند.
- - - - - -
📌*خدایش رحمت کند؛ مارلون براندو مدتی بعد این فیلم مرد ، رابرت دنیرو هم دیگر پیرمردی شده و میانسال نیست. فحش هایش را به ترامپ داده و خانه نشسته. ادوارد نورتن هم دیگر جوان نیست. میانسال است. سالهاست که می گذرد به سرعت!
#روز_تعطیل #فیلم
#4of_July
https://t.iss.one/solseghalam
فیلم دیدن و البته #فیلم_خوب_دیدن از ضروریات است در احوال پریشانِ این دنیای انسان معاصر. مهلتی دور شدن از سیلابِ اخبارِ بیمارکننده برای روحِ انسانی که مشتاقِ "قصه شنیدن" بوده از ازل، که: نحنُ نقُصُّ علیک. "ما" برایت قصه می گوئیم.
چنانچه مجالی بشود در پیِ سلسله بحثهای جاری کانال مرتبط با #ژاپن و #آمریکا، زلزله و آتش و ... و در کنار شعرخوانی های هفتگی، [گاه به گاه و پراکنده] درباره فیلم های خوب گفتگوهایی خواهیم داشت.
برای شروع، یک نوبت درباره مفهومِ #سامورایی و ترجمه یِ سینمایی این مسلکِ زندگی، یادداشتی با توصیه ی دیدن سه فیلم به اشتراک گذاشته شد (بالا👆🔺).
اما برای شروعِ هشتگ #فیلم_خوب_دیدن از فیلم
The Score (امتیاز)
شروع کنیم. یکی از بهترین ساخته های فرانک اوز.
🔵چرا این فیلم زیباست؟
اینکه تمامِ اجزاءِ صحنه های فیلم به هنرمندانه ترین وجه، کنار هم چیده شده اند، و قصّه و فیلمنامه ای قوی هم برای روایتِ داستانِ یک #سرقت حرفه ای انتخاب شده، دلیل اصلیِ زیبایی این فیلم نیست.
این فیلم جایی است که تنها بازیِ مشترک و مقابلِ همِ رابرت دنیرو و مارلون براندو رقم خوردهاست. هرچند هر دوی آنها در سه گانه #پدر_خوانده بازی کرده اند ، اما این تنها بازی مقابلِ هم آنهاست.
اما این هم دلیلِ اصلی زیبایی فیلم نیست. شاید بتوان گفت که مثل برخی فیلم های #اکشن که در پشتِ داستانِ اکشن، مفهومی مهمتر [و غیر مستقیم] بیان می شود، در این فیلمِ خوش ساخت هم ، در کنار دو غول بازیگری [مارولون براندو & دنیرو] جوان مستعد و تازه به دوران رسیده ای [ادوارد نورتن] هم به بازی نشسته. یک بازی خیره کننده.
🔷در واقع داستانِ اکشن را باید یک سویِ ماجرا دید، و حضور سه نسلِ بازیگری در کنار هم (مارلون براندو ی سالمند و دونیرو ی میانسال، و نورتنِ جوان) اوج زیبایی این فیلم و روایت داستانش است.
🔴 جوانکِ این داستان، مستعدتر و باهوش تر از هر دو نسلِ قبل از خودش هست و در کار "#حرفه_ای" اش ، کاربلدتر، و هر دو را در جیب می گذارد . جلوه زیبایی از تفاوتِ نسل ها. و هبذا که تو چه کسی باشی که مارلون براندو و دنیرو را تشنه از لب چشمه برگرداندی!
باید نشست و دید که چطور فرانک اوز برایت قصه می گوید. که چطور دود از کنده بلند می شود. و نه از تازه به دوران رسیده هایِ مستعد که #بچه_پررو صفت برازنده ای است که این فیلم شرحش می کند.
- - - - - -
📌*خدایش رحمت کند؛ مارلون براندو مدتی بعد این فیلم مرد ، رابرت دنیرو هم دیگر پیرمردی شده و میانسال نیست. فحش هایش را به ترامپ داده و خانه نشسته. ادوارد نورتن هم دیگر جوان نیست. میانسال است. سالهاست که می گذرد به سرعت!
#روز_تعطیل #فیلم
#4of_July
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️آزار و مشکلات جنسی در آمریکا و «یک آمارهایی»
🔴این یازده دقیقه و سی ثانیه ویدئو را ببینید تا نحوۀ روشمند، دقیق، علمی صحبت کردن را با هم بیاموزیم.
یک رویداد تلخ، یک قتل، در اردبیل رخ داده و برنامه تلویزیونی زنده می خواهد در آسیب شناسیِ این موضوع، ارزیابی ای راجع به شرایطِ دیگر کشورها داشته باشد. قرار است راجع به این دست مشکلات در «آمریکا» صحبت شود.
🔷«یک آمارهایی»
در دقیقه 04:51 کارشناس مدعو برنامه از کلورادو می گوید: من «یک آماری» یکی دوساعت پیش داشتم نگاه می کردم، 58% دانش آموزان مدارس بین کلاس هفتم و چهاردهم(؟) ، گفته شده که تحت سکشوال هرسمنت قرار گرفته اند.
یک آمارهایی؟ کدام آمار؟ کدام مرجع؟
اگر یک نفر در غرب پیدا شود و در برنامه تلویزیونی بگوید از هر هفت نفر ایرانی یک نفر معتاد است، اولین حرفی که به او می زنیم اینکه از کجا می گویی؟ کدام مرجع؟ با آمار کدام موسسه؟ با چه روشی علمی ای فهمیده ای از هر چند ایرانی یکی، فلان مشکل را داراست؟
مشکل این نیست که تلویزیون برای یک بحث تخصصی در زمینه مشکلات جنسی می رود با دکترای اقتصاد مصاحبه می کند، بلکه مشکل اینگونه راحت بکار بردنِ کلمات است.
اینگونه غیر مستند صحبت کردن، بدون ارجاع به هیچ مرجعی، ما را بدان سو خواهد کشاند که در هر بحثی برویم «یک آمارهایی» که می خواهیم پیدا کنیم و بعد «یک نتیجه هایی» که دلمان می خواهد بگیریم.
🔷 در دقیقه 05:32 گفته می شود: شما منابع مختلف رو که ببینید، مختلفه (که چقدر آمار هست) ، ولی به طور متوسط «میگن» که از هر پنج دختر یک دختر ریپورت کرده که تحت سکشوال اسالت قرار گرفته . «خودشون» هم بحث می کنند که این آمار مربوط به افرادی هست که ریپورت کرده اند... بنابراین «با فرهنگ خودشون» ...
خودشون یعنی کی؟ یعنی کدام پژوهشگران یا تئوریسین ها؟ کدام دانشگاه؟ کدام موسسه؟
🔷 دقیقه 06:40 مجدد گفته می شود: «آمارها» درواقع نشون می دهند که ، خارج از رضایت از هر پنج دختر یک دختر گفته که تحت سکشوال اسالت قرار گرفته.
«آمارها» ؟ کدام آمارها؟ ما داریم حرفی به این درشتی می زنیم و در مورد یک کشور سیصد وبیست وپنج میلیون نفری می گوییم از هر پنج دخترش یکی تحت سکشوال اسالت بوده، این حرف را کدام موسسه، با چه روشی دریافته؟ «خودشون» می گویند؟ کدام خودشون؟ حسن عباسی شون؟ یا زیباکلام شون؟ یا دکتر سروش شون؟ کدام خودشون؟
🔷روشمند حرف زدن و "مستند" صحبت کردن اولین چیزی است که در دوره دکترا به فرد آموزش داده می شود.
دقیقه 07:12 گفته می شود: شما براحتی می توانید این اطلاعات رو سرچ کنید و بدست بیارید که «آمارهاشون» چجوری هست...
🔷 اصلا گل و بلبل نیست وضعیتِ کشور #آمریکا در این بحث. کما اینکه در ژاپنِ ادب محور هم کسی مدعی نیست در این موضوع، شرایط خوبی وجود دارد. بحث نحوۀ تحلیل، ارزیابی و روشمند حرف زدن در برابر میلیون ها بیننده است و قدری پروا داشتن در بیان اینکه در فلان کشور (هر کشوری) از هر پنج زن و دخترش یکی سکشوال هرسمنت شده.
🔷 دقیقه 7:25 گفته می شود «این آمارها (؟)» متفاوته. منتها همین افراد بزرگتر می شن، میرن وارد دانشگاه میشن ، وارد ارتش می شن و «آمارها» خب بیشتر میشه. آمار قربانیان جنسی اعضایِ ارتش آمریکا زیادتر شده. در مدارس اگر 58% سکشوال هرسمنت اتفاق افتاده بود مثلا «توی آمارهای اینا» می بینن که به 80% رسیده.
در هیچ کجای این صحبت ها به منبع «این آمارها» در چنین بحث مهمی اشاره نمی شود. عَلی ما نُقِل.
ا- - - - - - - - - - -
🔴«توی آمارهای اینا»
ورود مدرنیته در ایران و ژاپن حدوداً همزمان شروع شد. در ایران امیرکبیر شروع کرد به تاسیس دارالفنون و استفاده از اروپائیان برای تحصیل و در ژاپن، در زمان استقرار #میجی. حدوداً در یک فاصله زمانی هستند میجی و امیرکبیر(استقرار میجی: 1868 . و دوران صدارت امیرکبیر 1851-1848 . یعنی ژاپن بیست سال هم دیر تر از ایران) . در همان حوالیِ زمانی که ایرانی ها به خود آمدند که کاری باید کرد، ژاپنی ها هم در برابر این سوال قرارگرفته بودند که چرا از دلِ فرهنگ غرب، صنعت برون آمده و کارخانه و روزنامه و از دل فرهنگ ژاپنی، #سامورائی گری و خونریزیهای بی پایان؟ در برابرِ این سوال قرار گرفتند که چه بخشی از سنّت و فرهنگ خودشان را نگه دارند و چه بخشی از فرهنگ غرب را پذیرا شوند؟ اما چرا ایران و ژاپن به دو مسیر متفاوت در توسعه رفتند؟ «یک آمارهایی می گوید» چون اندیشمندان ژاپنی در مطالعه غرب، و درک قوّت ها و ضعف های فرهنگ غرب ( غرب در کلام با طیف گسترده اش در واقعیت) عمیق تر و دقیق تر رفتار کردند و بدون ارزیابی شتابزده و بدون «یک آمارهای» حرف زدند و همفکری کردند.
ویدئو پایین ⬇️🔻
https://t.iss.one/solseghalam
🔴این یازده دقیقه و سی ثانیه ویدئو را ببینید تا نحوۀ روشمند، دقیق، علمی صحبت کردن را با هم بیاموزیم.
یک رویداد تلخ، یک قتل، در اردبیل رخ داده و برنامه تلویزیونی زنده می خواهد در آسیب شناسیِ این موضوع، ارزیابی ای راجع به شرایطِ دیگر کشورها داشته باشد. قرار است راجع به این دست مشکلات در «آمریکا» صحبت شود.
🔷«یک آمارهایی»
در دقیقه 04:51 کارشناس مدعو برنامه از کلورادو می گوید: من «یک آماری» یکی دوساعت پیش داشتم نگاه می کردم، 58% دانش آموزان مدارس بین کلاس هفتم و چهاردهم(؟) ، گفته شده که تحت سکشوال هرسمنت قرار گرفته اند.
یک آمارهایی؟ کدام آمار؟ کدام مرجع؟
اگر یک نفر در غرب پیدا شود و در برنامه تلویزیونی بگوید از هر هفت نفر ایرانی یک نفر معتاد است، اولین حرفی که به او می زنیم اینکه از کجا می گویی؟ کدام مرجع؟ با آمار کدام موسسه؟ با چه روشی علمی ای فهمیده ای از هر چند ایرانی یکی، فلان مشکل را داراست؟
مشکل این نیست که تلویزیون برای یک بحث تخصصی در زمینه مشکلات جنسی می رود با دکترای اقتصاد مصاحبه می کند، بلکه مشکل اینگونه راحت بکار بردنِ کلمات است.
اینگونه غیر مستند صحبت کردن، بدون ارجاع به هیچ مرجعی، ما را بدان سو خواهد کشاند که در هر بحثی برویم «یک آمارهایی» که می خواهیم پیدا کنیم و بعد «یک نتیجه هایی» که دلمان می خواهد بگیریم.
🔷 در دقیقه 05:32 گفته می شود: شما منابع مختلف رو که ببینید، مختلفه (که چقدر آمار هست) ، ولی به طور متوسط «میگن» که از هر پنج دختر یک دختر ریپورت کرده که تحت سکشوال اسالت قرار گرفته . «خودشون» هم بحث می کنند که این آمار مربوط به افرادی هست که ریپورت کرده اند... بنابراین «با فرهنگ خودشون» ...
خودشون یعنی کی؟ یعنی کدام پژوهشگران یا تئوریسین ها؟ کدام دانشگاه؟ کدام موسسه؟
🔷 دقیقه 06:40 مجدد گفته می شود: «آمارها» درواقع نشون می دهند که ، خارج از رضایت از هر پنج دختر یک دختر گفته که تحت سکشوال اسالت قرار گرفته.
«آمارها» ؟ کدام آمارها؟ ما داریم حرفی به این درشتی می زنیم و در مورد یک کشور سیصد وبیست وپنج میلیون نفری می گوییم از هر پنج دخترش یکی تحت سکشوال اسالت بوده، این حرف را کدام موسسه، با چه روشی دریافته؟ «خودشون» می گویند؟ کدام خودشون؟ حسن عباسی شون؟ یا زیباکلام شون؟ یا دکتر سروش شون؟ کدام خودشون؟
🔷روشمند حرف زدن و "مستند" صحبت کردن اولین چیزی است که در دوره دکترا به فرد آموزش داده می شود.
دقیقه 07:12 گفته می شود: شما براحتی می توانید این اطلاعات رو سرچ کنید و بدست بیارید که «آمارهاشون» چجوری هست...
🔷 اصلا گل و بلبل نیست وضعیتِ کشور #آمریکا در این بحث. کما اینکه در ژاپنِ ادب محور هم کسی مدعی نیست در این موضوع، شرایط خوبی وجود دارد. بحث نحوۀ تحلیل، ارزیابی و روشمند حرف زدن در برابر میلیون ها بیننده است و قدری پروا داشتن در بیان اینکه در فلان کشور (هر کشوری) از هر پنج زن و دخترش یکی سکشوال هرسمنت شده.
🔷 دقیقه 7:25 گفته می شود «این آمارها (؟)» متفاوته. منتها همین افراد بزرگتر می شن، میرن وارد دانشگاه میشن ، وارد ارتش می شن و «آمارها» خب بیشتر میشه. آمار قربانیان جنسی اعضایِ ارتش آمریکا زیادتر شده. در مدارس اگر 58% سکشوال هرسمنت اتفاق افتاده بود مثلا «توی آمارهای اینا» می بینن که به 80% رسیده.
در هیچ کجای این صحبت ها به منبع «این آمارها» در چنین بحث مهمی اشاره نمی شود. عَلی ما نُقِل.
ا- - - - - - - - - - -
🔴«توی آمارهای اینا»
ورود مدرنیته در ایران و ژاپن حدوداً همزمان شروع شد. در ایران امیرکبیر شروع کرد به تاسیس دارالفنون و استفاده از اروپائیان برای تحصیل و در ژاپن، در زمان استقرار #میجی. حدوداً در یک فاصله زمانی هستند میجی و امیرکبیر(استقرار میجی: 1868 . و دوران صدارت امیرکبیر 1851-1848 . یعنی ژاپن بیست سال هم دیر تر از ایران) . در همان حوالیِ زمانی که ایرانی ها به خود آمدند که کاری باید کرد، ژاپنی ها هم در برابر این سوال قرارگرفته بودند که چرا از دلِ فرهنگ غرب، صنعت برون آمده و کارخانه و روزنامه و از دل فرهنگ ژاپنی، #سامورائی گری و خونریزیهای بی پایان؟ در برابرِ این سوال قرار گرفتند که چه بخشی از سنّت و فرهنگ خودشان را نگه دارند و چه بخشی از فرهنگ غرب را پذیرا شوند؟ اما چرا ایران و ژاپن به دو مسیر متفاوت در توسعه رفتند؟ «یک آمارهایی می گوید» چون اندیشمندان ژاپنی در مطالعه غرب، و درک قوّت ها و ضعف های فرهنگ غرب ( غرب در کلام با طیف گسترده اش در واقعیت) عمیق تر و دقیق تر رفتار کردند و بدون ارزیابی شتابزده و بدون «یک آمارهای» حرف زدند و همفکری کردند.
ویدئو پایین ⬇️🔻
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️ درباره کانال شخصی حمید بقایی
🔷 تصوّر کنید که برای سفرِ شمال، همراه با خانواده ای شده اید که از شما خواسته اند در این سفر با آنها همراه شوید و لذت ببرید.
وقتی که در ماشینِ آنها می نشینید و مدتی از شروع سفر می گذرد، شوربختانه می بینید که اعضایِ این خانواده پیوسته باهمدیگر در حال جَدل لفظی و بگو مگو هستند.
لذت از مناظر سفر پیش کش، شما همراه با گروهی شده اید که پیوسته و بی وقفه، جدل از یکی به دیگری در حالِ گردش است.
🔴 تصویرِ فوق از کانالِ آقای حمید بقایی (و تصاویر قبل تر از آن نیز) نمونه جَدل ها و منازعات بین حلقه «پیرامونِ آقای احمدی نژاد» است که روزی روزگاری، همه مدیرانِ کشور تا قبل از خود را، ناشایست و بی کفایت قلمداد می کردند. حال این گروه، "همزمان" که در موضعِ انتقاد از همه گروههای سیاسی نشسته است، شروع به منازعات درونی نیز نموده است.
🔵درفیلمِ از زندان آزاد شدنِ آقای بقایی، و استقبال شکوهمندانه آقایان مشایی و احمدی نژاد از ایشان، شاهد بودیم که بسیاری از یارانِ دستِ راست و چپ احمدی نژاد همچون سعیدلو، علی آبادی، غلامحسین الهام، کلهر، محمدعلی رامین، علی نیکزاد، محمدرضا رحیمی و... حضور نداشتند. نشانی بود از انشقاق در میان گروهی، که روزگاری همه گروههایِ دیگر را فاسد و بی کفایت خطاب می کردند و در اندیشه «مدیریت جهان» بودند.
🔷مسئلۀ تیم آقای احمدی نژاد این نیست که امروز، اُپوزیسون نظام شده است. مسئله این تیم این نیست که دیروز پیام رسان پیامِ انقلاب درمجامع جهانی بود و امروز در سمت دیگری از ماجرا ایستاده اند. مسئله تیمِ همراه آقای احمدی نژاد یک معضلِ اخلاقی میانِ ما ایرانیان است که شوربختانه تجلّیِ این ضعف را باید در اینها به نظاره بنشینیم: گروهی که با هیچ کس و هیچ گروهی سازگاری ندارند و همزمان، خودشان با خود هم سازگاری ندارند.
- گروهی که یکسره به تمامِ گروه های سیاسی حاضر در عرصه سیاست کشور دشنام «می داد/می دهد»، و همزمان به اعضایِ خود هم دشنام می دهد.
- گروهی که دیروز ادعای مدیریت جهان را داشت، و امروز نه تنها منتقدِ کشورِ خود، که دشنام دهنده به اعضایِ خود است.
🔴هبذا این چه جنس رفتاری است که نه با بیگانه سرسازگاری دارد و نه با خودی؟
کشورهای دیگر را، امپریالیسم می نامد و هم میهنان وحتی «رفقا» را اینگونه، می نوازد.
مهرورزی از این قماش که هرکس تا هرروزی که «رفیقِ من» است، مصون از زبانِ گزندۀ من است و از روزی که از سمتِ انرژی مغناطیسی من خارج شد، مستحقِ دشنام.
جنسِ تصاویری که طرفدارانِ "بهار" برایِ رفقایِ سابق خود انتخاب می کند را در این کانال ببینید.
🔵امروز دشنام دادن های اعضایِ این گروه به همدیگر، حکایت همان خانواده ای است که در یک ماشین نشسته اند و پیوسته درطولِ مسیرِ سفر، باهم به مشاجره مشغولند.
آنچه امروز بر سرِ اعضایِ این گروه می رود، اتفاق مبارکی نیست. خوشحال نیستیم از دیدن این پست های حمیدبقایی. اینها تجلّیِ یک ضعفِ اخلاقی و پرخاشگری جدی است که باید آن را فراتر از احمدی نژاد و یارانش دید. تجلی یک باهم ناسازگاری تاریخی و تلخ.
در کشوری که در آن شرکت، و شراکت، و همراهیِ "مستدام" شکل نمی گیرد. جایی که در آن هیچ شرکت "اُوبایاشی" با عمرِ بیش از صدسال، وجودندارد.
* *
📌پی نوشت: یک مثال تلخ دیگر را در این ماجرا با هم مرور کنیم. در سال 88، یکی از تصمیماتِ این گروه این بود که برای استانِ پهناوری مثل فارس، استانداری که متولد 1358بود و در آنزمان سی ساله محسوب می شد (احمدزاده کرمانی) را انتخاب کرد. در جلسه معارفه استاندارِ سی ساله، وزیر کشورِ وقت گفت: حضرت پیامبر هم به جوانان مسئولیت میداد و "اسامه" نمونه تصمیمات حضرت محمد بود. جوانِ منتخب به استانداری، در همان نشستِ معارفه، در سخنرانی مراسم معارفه اش، گفت که «دورانِ مدیریتِ من»، دورانِ تربیتِ مدیر برایِ #ژاپن، #چین و #آمریکا خواهد بود (سیرِ واژگان را ببینید!). همین استاندارِ جوان (که تلویحاً با اسامه بن زید مقایسه شده بود) پس از اینکه در فارس با همه درافتاد، احمدی نژاد او را از استانداری برداشت و (با ارتقاء مقام) به ریاست سازمان میراث فرهنگی (جایگزین بقايى) در سِمتِ "معاون رئیس جمهور" منسوب کرد. در کمتر از یکسال، میانِ همین افراد درگیری اتفاق افتاد و "اسامه" ای که می خواست برای چین، ژاپن و آمریکا مدیر تربیت کند، برکنار شد.
رشته این #ناسازگاری را کمی دنبال کنیم. احمدزاده کرمانی درسال 92 با حضور در ساختمان وزارت کشور برای کاندیداتوری در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری ثبتنام کرد. یعنی آنها که چندصباحی با دوستانِ خود هم توانِ سازگاری ندارند، مدّعایِ ساختن و اداره امور مُلک و دنیا را درسر می پرورانند.
این تنها مختصِ احمدی نژاد و یارانش نیست. ماجرا جدی تر و تلخ تر از آنچه که می نماید، در میانه برقرار است.
#بقایی
#اوبایاشی
https://t.iss.one/solseghalam
🔷 تصوّر کنید که برای سفرِ شمال، همراه با خانواده ای شده اید که از شما خواسته اند در این سفر با آنها همراه شوید و لذت ببرید.
وقتی که در ماشینِ آنها می نشینید و مدتی از شروع سفر می گذرد، شوربختانه می بینید که اعضایِ این خانواده پیوسته باهمدیگر در حال جَدل لفظی و بگو مگو هستند.
لذت از مناظر سفر پیش کش، شما همراه با گروهی شده اید که پیوسته و بی وقفه، جدل از یکی به دیگری در حالِ گردش است.
🔴 تصویرِ فوق از کانالِ آقای حمید بقایی (و تصاویر قبل تر از آن نیز) نمونه جَدل ها و منازعات بین حلقه «پیرامونِ آقای احمدی نژاد» است که روزی روزگاری، همه مدیرانِ کشور تا قبل از خود را، ناشایست و بی کفایت قلمداد می کردند. حال این گروه، "همزمان" که در موضعِ انتقاد از همه گروههای سیاسی نشسته است، شروع به منازعات درونی نیز نموده است.
🔵درفیلمِ از زندان آزاد شدنِ آقای بقایی، و استقبال شکوهمندانه آقایان مشایی و احمدی نژاد از ایشان، شاهد بودیم که بسیاری از یارانِ دستِ راست و چپ احمدی نژاد همچون سعیدلو، علی آبادی، غلامحسین الهام، کلهر، محمدعلی رامین، علی نیکزاد، محمدرضا رحیمی و... حضور نداشتند. نشانی بود از انشقاق در میان گروهی، که روزگاری همه گروههایِ دیگر را فاسد و بی کفایت خطاب می کردند و در اندیشه «مدیریت جهان» بودند.
🔷مسئلۀ تیم آقای احمدی نژاد این نیست که امروز، اُپوزیسون نظام شده است. مسئله این تیم این نیست که دیروز پیام رسان پیامِ انقلاب درمجامع جهانی بود و امروز در سمت دیگری از ماجرا ایستاده اند. مسئله تیمِ همراه آقای احمدی نژاد یک معضلِ اخلاقی میانِ ما ایرانیان است که شوربختانه تجلّیِ این ضعف را باید در اینها به نظاره بنشینیم: گروهی که با هیچ کس و هیچ گروهی سازگاری ندارند و همزمان، خودشان با خود هم سازگاری ندارند.
- گروهی که یکسره به تمامِ گروه های سیاسی حاضر در عرصه سیاست کشور دشنام «می داد/می دهد»، و همزمان به اعضایِ خود هم دشنام می دهد.
- گروهی که دیروز ادعای مدیریت جهان را داشت، و امروز نه تنها منتقدِ کشورِ خود، که دشنام دهنده به اعضایِ خود است.
🔴هبذا این چه جنس رفتاری است که نه با بیگانه سرسازگاری دارد و نه با خودی؟
کشورهای دیگر را، امپریالیسم می نامد و هم میهنان وحتی «رفقا» را اینگونه، می نوازد.
مهرورزی از این قماش که هرکس تا هرروزی که «رفیقِ من» است، مصون از زبانِ گزندۀ من است و از روزی که از سمتِ انرژی مغناطیسی من خارج شد، مستحقِ دشنام.
جنسِ تصاویری که طرفدارانِ "بهار" برایِ رفقایِ سابق خود انتخاب می کند را در این کانال ببینید.
🔵امروز دشنام دادن های اعضایِ این گروه به همدیگر، حکایت همان خانواده ای است که در یک ماشین نشسته اند و پیوسته درطولِ مسیرِ سفر، باهم به مشاجره مشغولند.
آنچه امروز بر سرِ اعضایِ این گروه می رود، اتفاق مبارکی نیست. خوشحال نیستیم از دیدن این پست های حمیدبقایی. اینها تجلّیِ یک ضعفِ اخلاقی و پرخاشگری جدی است که باید آن را فراتر از احمدی نژاد و یارانش دید. تجلی یک باهم ناسازگاری تاریخی و تلخ.
در کشوری که در آن شرکت، و شراکت، و همراهیِ "مستدام" شکل نمی گیرد. جایی که در آن هیچ شرکت "اُوبایاشی" با عمرِ بیش از صدسال، وجودندارد.
* *
📌پی نوشت: یک مثال تلخ دیگر را در این ماجرا با هم مرور کنیم. در سال 88، یکی از تصمیماتِ این گروه این بود که برای استانِ پهناوری مثل فارس، استانداری که متولد 1358بود و در آنزمان سی ساله محسوب می شد (احمدزاده کرمانی) را انتخاب کرد. در جلسه معارفه استاندارِ سی ساله، وزیر کشورِ وقت گفت: حضرت پیامبر هم به جوانان مسئولیت میداد و "اسامه" نمونه تصمیمات حضرت محمد بود. جوانِ منتخب به استانداری، در همان نشستِ معارفه، در سخنرانی مراسم معارفه اش، گفت که «دورانِ مدیریتِ من»، دورانِ تربیتِ مدیر برایِ #ژاپن، #چین و #آمریکا خواهد بود (سیرِ واژگان را ببینید!). همین استاندارِ جوان (که تلویحاً با اسامه بن زید مقایسه شده بود) پس از اینکه در فارس با همه درافتاد، احمدی نژاد او را از استانداری برداشت و (با ارتقاء مقام) به ریاست سازمان میراث فرهنگی (جایگزین بقايى) در سِمتِ "معاون رئیس جمهور" منسوب کرد. در کمتر از یکسال، میانِ همین افراد درگیری اتفاق افتاد و "اسامه" ای که می خواست برای چین، ژاپن و آمریکا مدیر تربیت کند، برکنار شد.
رشته این #ناسازگاری را کمی دنبال کنیم. احمدزاده کرمانی درسال 92 با حضور در ساختمان وزارت کشور برای کاندیداتوری در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری ثبتنام کرد. یعنی آنها که چندصباحی با دوستانِ خود هم توانِ سازگاری ندارند، مدّعایِ ساختن و اداره امور مُلک و دنیا را درسر می پرورانند.
این تنها مختصِ احمدی نژاد و یارانش نیست. ماجرا جدی تر و تلخ تر از آنچه که می نماید، در میانه برقرار است.
#بقایی
#اوبایاشی
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
قسمت دوم يادداشت 🔺🔺(ادامه تحصيل در خارج از كشور)
اگر اعتماد به نفسِ علمی داریم، (و سابقه حرکت در مسیرهای دشوار) بیشتر باید هشیار باشیم که برای دوره دکترا دست به کارِ بازکردن چنین مسیرهایی نزنیم. منظورِ این یادداشت تنبلی در انتخابِ موضوعِ پایان نامه نیست. مقصود این است که بسیار در بسیار عزیزان توانمندی می شناسم که برای خواندن فلان بحث در جراحی قلب، یا فلان موضوع در فیزیک و ... به آزمایشگاههایی رفتند و پنجه در پنجه موضوعاتی افکندند که نهایتا به موفقیت منتهی نشد.
اگر به سمت بازکردنِ مسیر در "برود پیکِ رشته" تان می روید باید (قبلا) چند قله آسان تر آزموده باشید، و مهمتر از این (تکرار باید کرد:مهمتر از این) استادِ مناسب با پول و فاندِ مناسب در کنارِ دستتان باشد. آنگاه یا علی.
✳️چهار- نکته آخر.
در این بحث حرفهای زیاد دیگری می شود زد. اما برای رعایت کردن مجالِ تنگ تلگرام یک نکته دیگر را نيز در پایان باید ذکر کرد. هنوز در ایران بسیاری گمان می کنند "آمریکا" محلِ جذبِ نخبگان است. خیر! آمریکا محلِ رقابتِ نخبگان است. شاید سه یا چهار دهه پیش، چنین بوده که تسهیلاتی برای جذب نخبگان در #آمریکا تدارک دیده شده بود؛ اما امروز در هر رشته ای (هر رشته ای) كه صدا بزنید در آمریکا متخصص از هند و چین و مصر و بنگلادش و... ریخته. آمريكاىِ امروز محل ازدحام متخصصين است. اگر برنامه آمریکا دارید باید خود را برای رقابتِ بعد از گرفتنِ مدرک دکترا مهیا کنید.
#ادامه_تحصيل
#دكترا
#آموزش
https://t.iss.one/solseghalam
اگر اعتماد به نفسِ علمی داریم، (و سابقه حرکت در مسیرهای دشوار) بیشتر باید هشیار باشیم که برای دوره دکترا دست به کارِ بازکردن چنین مسیرهایی نزنیم. منظورِ این یادداشت تنبلی در انتخابِ موضوعِ پایان نامه نیست. مقصود این است که بسیار در بسیار عزیزان توانمندی می شناسم که برای خواندن فلان بحث در جراحی قلب، یا فلان موضوع در فیزیک و ... به آزمایشگاههایی رفتند و پنجه در پنجه موضوعاتی افکندند که نهایتا به موفقیت منتهی نشد.
اگر به سمت بازکردنِ مسیر در "برود پیکِ رشته" تان می روید باید (قبلا) چند قله آسان تر آزموده باشید، و مهمتر از این (تکرار باید کرد:مهمتر از این) استادِ مناسب با پول و فاندِ مناسب در کنارِ دستتان باشد. آنگاه یا علی.
✳️چهار- نکته آخر.
در این بحث حرفهای زیاد دیگری می شود زد. اما برای رعایت کردن مجالِ تنگ تلگرام یک نکته دیگر را نيز در پایان باید ذکر کرد. هنوز در ایران بسیاری گمان می کنند "آمریکا" محلِ جذبِ نخبگان است. خیر! آمریکا محلِ رقابتِ نخبگان است. شاید سه یا چهار دهه پیش، چنین بوده که تسهیلاتی برای جذب نخبگان در #آمریکا تدارک دیده شده بود؛ اما امروز در هر رشته ای (هر رشته ای) كه صدا بزنید در آمریکا متخصص از هند و چین و مصر و بنگلادش و... ریخته. آمريكاىِ امروز محل ازدحام متخصصين است. اگر برنامه آمریکا دارید باید خود را برای رقابتِ بعد از گرفتنِ مدرک دکترا مهیا کنید.
#ادامه_تحصيل
#دكترا
#آموزش
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️شاهکار خانم آنجلینا جولی!
🔹 فیلم شکست ناپذیر ، یا
Unbroken
اثری است به کارگردانی خانم #آنجلینا_جولی که برای افراد علاقمند به بحث جنگ #ژاپن و #آمریکا و همچنین رابطه دوستانه این دو کشور (که به سختی با هم جنگیده اند)، باید دیدنی باشد.
🔹 فیلم، داستانِ واقعی یک قهرمان المپیک آمریکایی به اسم لوئی زامپرینی است که در دوران جنگ جهانی دوم به عضویت نیروی ارتش در می آید و پس از یک سلسله فراز و نشیب ، اسیر ژاپنی ها می شود.
🔹آنچه داستان فیلم پیرامون آن می گذرد (و چنان که از اسمش پیداست) داستان «مقاومت» یک سرباز آمریکایی در جنگ دوم است. ولی واقعیت امر این است که به تصویر کشیدن وحشی گری ژاپنی ها و قساوت قلب زندانبان های ژاپنی به نحوی پررنگ تر از این بحث، به تصویر کشیده شده است.
🔹به نظر می رسد که این یک شاهکار است که یک نفر همچون سرکار مخدره خانم جولی، بتواند اینچنین بر تنور یک کینه قدیمی بدمد و جنگی که هفتاد و چندسال از زمانش گذشته را ، چنین در چشمان بینندۀ آمریکایی به تصویر بکشد. این یک شاهکار است که «سفیر صلح سازمان ملل متحد»، اینگونه بر یک کینه قدیمی و روایت بدجنسی و بدذاتی جنگجویان ژاپنی، به کار تصویرگری بپردازد.
🔹برای من همچنان رابطه آمریکا و ژاپن در هاله ای از راز پیچیده شده و هنوز پس از سالها علاقمندم که این بحث را بهتر بفهمم. اینکه چطور رابطه ای تا آن حد مرگبار و خونبار، تا این حد عادی (حداقل در ظاهر) می شود؟ اینکه چطور استقامت ژاپنی تا آن حد، ادامه یافت، اما خِرد جمعی ژاپنی (و نه تصمیم امپراطور) بر تغییر رویه سوق پیدا کرد؟
و ده ها سوال دیگر.
🔹حمید دباشی استاد دانشگاه کلومبیا یک بار در صفحه شخصی اش نوشت: مسلما معتقدم جنگ دوم جهانی، چیز بسيار بدی بود اما خوب شد که تکلیف دو چیز خراب را یکسره کرد: تکلیف آلمان و ژاپن.
در اینکه چقدر این حرف درست یا غلط است بحثی نمی کنم. اما آنچه اسباب حیرت است در دیدن این فیلم اینکه ، چطور می شود یک روایت سینمایی از فردی که باید جامه ی #صلح پوشیده باشد ، ساخته شود و درش چنین #نفرت عمیقی به #ژاپن، تصویرگری شده باشد. این یک شاهکار است در به تصویر کشیدن کینه.
متاسفانه.
#آمريكا #ژاپن
#فیلم #سینما
#شکست_ناپذیر #Unbroken
#فیلم_دیدن
https://t.iss.one/solseghalam
▪️ ▪️ ▪️▪️ ▪️
📌پی نوشت: یادداشت های مرتبط با بحث رابطه آمریکا و ژاپن در این کانال:
✍️آیا بمب اتمی هیروشیما حقِ ژاپنی ها بود؟
https://t.iss.one/solseghalam/986
✍️دربارۀ بازدید ترامپ از ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/1143
📌پى نوشت٢: فيلمنامه اين اثر، توسط برادران كوئن(Coen brothers) نوشته شده است.
📌پی نوشت ٣: یادداشت مرتبط در کانال: برد پیت به دنبال طلاق از آنجلینا جولی (دو اکستریم)◀️ https://t.iss.one/solseghalam/821
📌سِمت دقیق خانم آنجلینا جولی در فعالیتهای مرتبط با سازمان ملل متحد:
a Special Envoy for the United Nations High Commissioner for Refugees (UNHCR)
🔹 فیلم شکست ناپذیر ، یا
Unbroken
اثری است به کارگردانی خانم #آنجلینا_جولی که برای افراد علاقمند به بحث جنگ #ژاپن و #آمریکا و همچنین رابطه دوستانه این دو کشور (که به سختی با هم جنگیده اند)، باید دیدنی باشد.
🔹 فیلم، داستانِ واقعی یک قهرمان المپیک آمریکایی به اسم لوئی زامپرینی است که در دوران جنگ جهانی دوم به عضویت نیروی ارتش در می آید و پس از یک سلسله فراز و نشیب ، اسیر ژاپنی ها می شود.
🔹آنچه داستان فیلم پیرامون آن می گذرد (و چنان که از اسمش پیداست) داستان «مقاومت» یک سرباز آمریکایی در جنگ دوم است. ولی واقعیت امر این است که به تصویر کشیدن وحشی گری ژاپنی ها و قساوت قلب زندانبان های ژاپنی به نحوی پررنگ تر از این بحث، به تصویر کشیده شده است.
🔹به نظر می رسد که این یک شاهکار است که یک نفر همچون سرکار مخدره خانم جولی، بتواند اینچنین بر تنور یک کینه قدیمی بدمد و جنگی که هفتاد و چندسال از زمانش گذشته را ، چنین در چشمان بینندۀ آمریکایی به تصویر بکشد. این یک شاهکار است که «سفیر صلح سازمان ملل متحد»، اینگونه بر یک کینه قدیمی و روایت بدجنسی و بدذاتی جنگجویان ژاپنی، به کار تصویرگری بپردازد.
🔹برای من همچنان رابطه آمریکا و ژاپن در هاله ای از راز پیچیده شده و هنوز پس از سالها علاقمندم که این بحث را بهتر بفهمم. اینکه چطور رابطه ای تا آن حد مرگبار و خونبار، تا این حد عادی (حداقل در ظاهر) می شود؟ اینکه چطور استقامت ژاپنی تا آن حد، ادامه یافت، اما خِرد جمعی ژاپنی (و نه تصمیم امپراطور) بر تغییر رویه سوق پیدا کرد؟
و ده ها سوال دیگر.
🔹حمید دباشی استاد دانشگاه کلومبیا یک بار در صفحه شخصی اش نوشت: مسلما معتقدم جنگ دوم جهانی، چیز بسيار بدی بود اما خوب شد که تکلیف دو چیز خراب را یکسره کرد: تکلیف آلمان و ژاپن.
در اینکه چقدر این حرف درست یا غلط است بحثی نمی کنم. اما آنچه اسباب حیرت است در دیدن این فیلم اینکه ، چطور می شود یک روایت سینمایی از فردی که باید جامه ی #صلح پوشیده باشد ، ساخته شود و درش چنین #نفرت عمیقی به #ژاپن، تصویرگری شده باشد. این یک شاهکار است در به تصویر کشیدن کینه.
متاسفانه.
#آمريكا #ژاپن
#فیلم #سینما
#شکست_ناپذیر #Unbroken
#فیلم_دیدن
https://t.iss.one/solseghalam
▪️ ▪️ ▪️▪️ ▪️
📌پی نوشت: یادداشت های مرتبط با بحث رابطه آمریکا و ژاپن در این کانال:
✍️آیا بمب اتمی هیروشیما حقِ ژاپنی ها بود؟
https://t.iss.one/solseghalam/986
✍️دربارۀ بازدید ترامپ از ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/1143
📌پى نوشت٢: فيلمنامه اين اثر، توسط برادران كوئن(Coen brothers) نوشته شده است.
📌پی نوشت ٣: یادداشت مرتبط در کانال: برد پیت به دنبال طلاق از آنجلینا جولی (دو اکستریم)◀️ https://t.iss.one/solseghalam/821
📌سِمت دقیق خانم آنجلینا جولی در فعالیتهای مرتبط با سازمان ملل متحد:
a Special Envoy for the United Nations High Commissioner for Refugees (UNHCR)
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️بحث دیگری درباره حقوق و درآمد در آمریکا
محمدرضا اسلامی
🔷با گَری جکسون، دوست خوبم که ساکن میشیگان است صحبت می کرديم. کلافه بود و می گفت: آخه این چه وضعشه؟
چرا اینطوریه؟
موضوع را جویا شدم. لینک #خبر مربوط به افزایش حقوق رئیس بانک ولز فارگو را نشان می داد.
🔷بنا به خبری که ده روز قبل منتشر شد، حقوق آقای تیم سُولان، مدیرعامل این بانک در سال جاری 36% افزایش خواهد یافت.(لینک در پایین🔻)
🔷جکسون می گفت: این بابا (یعنی سولان) پارسال 17میلیون دلار حقوق و پاداش😳 گرفته از بانک ولز فارگو (!).
بعد توی همون سال گذشته، این بی عرضه ها (به تعبیر ایشان) حدود 400شعبه از ولز فارگو را در سراسر آمریکا تعطیل کردند و 32میلیارد دلار ضرر بالا آوردن. چرا همچین آدم تعطیلی که 17میلیون دلار حقوق گرفته باید یک همچین افزایش حقوقی براش درنظر گرفته بشه؟ https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️
🔴درباره حقوق، درآمد و #كار در #آمریکا در نوبت های مختلفی صحبت کردیم. براي این کلافگیِ یک کارمند بازنشسته ولزفارگو و انتشار این خبر جدید، بی مناسبت نیست تا یکبار دیگر به مرور این بحث بنشینیم. در یک ارزیابی کلی وساده، خوب است ببینیم حقوق این آقای سولان زیاد است یا خیر؟ به اصطلاح رایج در ایران، "نجومی" هست یا خیر؟
🔴 قبل از پرداختن به این بحث، باید اشاره شود که در بحث «#به_زمین_خوردن_غولها» راجع به احوال تلخ و سخت این روزهای بانک ولز فارگو به تفصیل صحبت شده بود؛ لینک:
https://t.iss.one/solseghalam/1044
اما به ذهنم رسید که برای ارزیابی حقوق این جناب سولان، خوب است که از پایه حقوق استاد هیات علمی در دانشگاههای آمریکا شروع کنیم تا یک متر و معیاری برای ارزیابی داشته باشیم:
✔️حقوق یک هیات علمی جوان، که پس از پروسه های متعدد، طولانی و بسیار سختگیرانه ارزیابی، جذبِ یکی از دپارتمانهای مهندسی در دانشگاههای آمریکا می شود (منظور پنجاه دانشگاه برتر است) به طور متوسط سالانه حدود 70هزار دلار است.
✔️عدد فوق قطعی نیست و ممکن است در بعضی دانشگاهها قدری بیشتر باشد (بنا به رنک دانشگاه و نوع دپارتمان) ولی عددی متوسط و حدودی است.
✔️حقوق یک دانشیار با حدود 10سال سابقه در دانشگاه، حدود 120هزار دلار است.
✔️حقوق یک پروفسور بین 160 تا 180هزار دلار است.
✔️حقوق یک رئیس دپارتمان، (معادل رییس دانشکده) حدود 200 تا 220هزار دلار است.
✔️حقوق رییس دانشکده مهندسی (که چندین دپارتمان تحت نظرش است) بین 300 تا 350هزار دلار است.
✔️حقوق رییس دانشگاه، بین 500هزار دلار ، تا حدود 1میلیون دلار می تواند متغیر باشد.
✳️حالا چند سوال:
✔️🔹آیا فاصله بین حقوق استاد جوان (70هزار دلار) تا رییس دانشگاه (500هزار تا 1میلیون دلار) فاصله صحیحی است؟ به زبان ساده، حقوق رییس دانشگاه باید چندبرابر حقوق «یک استاد تازه استخدام» باشد؟
نمی دانم.
✔️🔹با این اوصافی که در بالا رفت، آیا حقوق رییس بانک ولز فارگو در مقام مقایسه با مثلا رییس (محبوب و مستعفى) دانشگاه ايالتى میشیگان خانم Anna K. Simon، که با بیش از 50هزار دانشجو، حدود 1میلیون دلار حقوق گرفته، زیاد هست یا نیست؟
✔️🔹با یک نگاه بر «قدر مطلق ارقام فوق»، با قطعیت می توان گفت، به شکل عجیبی حقوق آقای سولان، زیاد است. به قول ما، نجومی است. اما موضوع حساسیتِ کار مدیرعامل یک بانک (در قواره ولز فارگو) وحساسیت تصمیم گیریها و ریسکهای همچین سِمَتی، باعث می شود که هیات مدیره چنین حقوقی برای وی، در نظر بگیرد. آیا این صحیح است؟
نمی دانیم.
▪️▪️▪️▪️
خب حالا که تا اینجا آمدیم، بیائیم و حقوق آقای سولان را مقایسه کنیم با درآمد و حقوقِ دارا خسروشاهی، مدیرعامل تاکسی اینترنتی اوبر.
خسروشاهی درسال2015 ، 95میلیون دلارحقوق گرفته(برای مدیریت یک آژانس مسافرتی اینترنتی)
(دراین مورد قبلا به تفصیل صحبت شده بود؛ لینک◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1030 )
🔵 حالا سوال اولِ این متن را جور دیگری بخوانیم. آیا وقتی که مدیرعامل یک شرکت خصوصی مثل اکسپِدیا و یا تاکسی اوبر، در یک سال 95میلیون دلار حقوق می گیرد، تصمیم هیات مدیره ولزفارگو برای درنظرگرفتن حقوق 17 یا حتی 20میلیون دلاری برای آقای سولان، تصمیمی غلط است یا درست؟
🔵بی گمان پاسخ به این دست سوالات، پاسخی #ساده و خطی نیست و وقتی ما به پاسخ ها رهنمون می شویم، که مبانی، فلسفه ها و پیچیدگیهای ساختارهای اداره دیگر کشورها را بشناسیم. دراین باره بیشتر صحبت خواهیم کرد.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
1-لینک خبر افزایش حقوق مدیرعامل بانک ولزفارگو
https://goo.gl/6zczEP
2- ممکن است گفته شود #آمریکا کشور "سرمایه داری" است و این حقوقها و ارقام و اعداد نمی تواند مبنا باشد برای ما. کاملا موافقم. هرچند که در سالهای اخیر، ما به شکل ظریفی در کشورمان بجای واژه سرمایه دار، از واژه "کارآفرین" استفاده می کنیم(!)، ولی خوب است همین ارقام فوق را بررسی کنیم که در ژاپن چگونه است؟
محمدرضا اسلامی
🔷با گَری جکسون، دوست خوبم که ساکن میشیگان است صحبت می کرديم. کلافه بود و می گفت: آخه این چه وضعشه؟
چرا اینطوریه؟
موضوع را جویا شدم. لینک #خبر مربوط به افزایش حقوق رئیس بانک ولز فارگو را نشان می داد.
🔷بنا به خبری که ده روز قبل منتشر شد، حقوق آقای تیم سُولان، مدیرعامل این بانک در سال جاری 36% افزایش خواهد یافت.(لینک در پایین🔻)
🔷جکسون می گفت: این بابا (یعنی سولان) پارسال 17میلیون دلار حقوق و پاداش😳 گرفته از بانک ولز فارگو (!).
بعد توی همون سال گذشته، این بی عرضه ها (به تعبیر ایشان) حدود 400شعبه از ولز فارگو را در سراسر آمریکا تعطیل کردند و 32میلیارد دلار ضرر بالا آوردن. چرا همچین آدم تعطیلی که 17میلیون دلار حقوق گرفته باید یک همچین افزایش حقوقی براش درنظر گرفته بشه؟ https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️
🔴درباره حقوق، درآمد و #كار در #آمریکا در نوبت های مختلفی صحبت کردیم. براي این کلافگیِ یک کارمند بازنشسته ولزفارگو و انتشار این خبر جدید، بی مناسبت نیست تا یکبار دیگر به مرور این بحث بنشینیم. در یک ارزیابی کلی وساده، خوب است ببینیم حقوق این آقای سولان زیاد است یا خیر؟ به اصطلاح رایج در ایران، "نجومی" هست یا خیر؟
🔴 قبل از پرداختن به این بحث، باید اشاره شود که در بحث «#به_زمین_خوردن_غولها» راجع به احوال تلخ و سخت این روزهای بانک ولز فارگو به تفصیل صحبت شده بود؛ لینک:
https://t.iss.one/solseghalam/1044
اما به ذهنم رسید که برای ارزیابی حقوق این جناب سولان، خوب است که از پایه حقوق استاد هیات علمی در دانشگاههای آمریکا شروع کنیم تا یک متر و معیاری برای ارزیابی داشته باشیم:
✔️حقوق یک هیات علمی جوان، که پس از پروسه های متعدد، طولانی و بسیار سختگیرانه ارزیابی، جذبِ یکی از دپارتمانهای مهندسی در دانشگاههای آمریکا می شود (منظور پنجاه دانشگاه برتر است) به طور متوسط سالانه حدود 70هزار دلار است.
✔️عدد فوق قطعی نیست و ممکن است در بعضی دانشگاهها قدری بیشتر باشد (بنا به رنک دانشگاه و نوع دپارتمان) ولی عددی متوسط و حدودی است.
✔️حقوق یک دانشیار با حدود 10سال سابقه در دانشگاه، حدود 120هزار دلار است.
✔️حقوق یک پروفسور بین 160 تا 180هزار دلار است.
✔️حقوق یک رئیس دپارتمان، (معادل رییس دانشکده) حدود 200 تا 220هزار دلار است.
✔️حقوق رییس دانشکده مهندسی (که چندین دپارتمان تحت نظرش است) بین 300 تا 350هزار دلار است.
✔️حقوق رییس دانشگاه، بین 500هزار دلار ، تا حدود 1میلیون دلار می تواند متغیر باشد.
✳️حالا چند سوال:
✔️🔹آیا فاصله بین حقوق استاد جوان (70هزار دلار) تا رییس دانشگاه (500هزار تا 1میلیون دلار) فاصله صحیحی است؟ به زبان ساده، حقوق رییس دانشگاه باید چندبرابر حقوق «یک استاد تازه استخدام» باشد؟
نمی دانم.
✔️🔹با این اوصافی که در بالا رفت، آیا حقوق رییس بانک ولز فارگو در مقام مقایسه با مثلا رییس (محبوب و مستعفى) دانشگاه ايالتى میشیگان خانم Anna K. Simon، که با بیش از 50هزار دانشجو، حدود 1میلیون دلار حقوق گرفته، زیاد هست یا نیست؟
✔️🔹با یک نگاه بر «قدر مطلق ارقام فوق»، با قطعیت می توان گفت، به شکل عجیبی حقوق آقای سولان، زیاد است. به قول ما، نجومی است. اما موضوع حساسیتِ کار مدیرعامل یک بانک (در قواره ولز فارگو) وحساسیت تصمیم گیریها و ریسکهای همچین سِمَتی، باعث می شود که هیات مدیره چنین حقوقی برای وی، در نظر بگیرد. آیا این صحیح است؟
نمی دانیم.
▪️▪️▪️▪️
خب حالا که تا اینجا آمدیم، بیائیم و حقوق آقای سولان را مقایسه کنیم با درآمد و حقوقِ دارا خسروشاهی، مدیرعامل تاکسی اینترنتی اوبر.
خسروشاهی درسال2015 ، 95میلیون دلارحقوق گرفته(برای مدیریت یک آژانس مسافرتی اینترنتی)
(دراین مورد قبلا به تفصیل صحبت شده بود؛ لینک◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1030 )
🔵 حالا سوال اولِ این متن را جور دیگری بخوانیم. آیا وقتی که مدیرعامل یک شرکت خصوصی مثل اکسپِدیا و یا تاکسی اوبر، در یک سال 95میلیون دلار حقوق می گیرد، تصمیم هیات مدیره ولزفارگو برای درنظرگرفتن حقوق 17 یا حتی 20میلیون دلاری برای آقای سولان، تصمیمی غلط است یا درست؟
🔵بی گمان پاسخ به این دست سوالات، پاسخی #ساده و خطی نیست و وقتی ما به پاسخ ها رهنمون می شویم، که مبانی، فلسفه ها و پیچیدگیهای ساختارهای اداره دیگر کشورها را بشناسیم. دراین باره بیشتر صحبت خواهیم کرد.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
1-لینک خبر افزایش حقوق مدیرعامل بانک ولزفارگو
https://goo.gl/6zczEP
2- ممکن است گفته شود #آمریکا کشور "سرمایه داری" است و این حقوقها و ارقام و اعداد نمی تواند مبنا باشد برای ما. کاملا موافقم. هرچند که در سالهای اخیر، ما به شکل ظریفی در کشورمان بجای واژه سرمایه دار، از واژه "کارآفرین" استفاده می کنیم(!)، ولی خوب است همین ارقام فوق را بررسی کنیم که در ژاپن چگونه است؟
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️حقوق مدیرعامل فروشگاه والمارت 1,188 برابر کارکنان معمولی!
(حقوق و درآمد در آمریکا- قسمت سوم)
محمدرضا اسلامی
#خبرخوانی
🔵در اخبار چند روز اخیر، خبرى منتشر شد مبنى بر اينكه مدیرعامل فروشگاه زنجيره اى #والمارت (آقای مَک میلُن) در سال مالی گذشته، نزدیک به 23میلیون دلار حقوق و پاداش دریافت کرده است.
این در شرایطی است که کارگر معمولی، در والمارت، در همین مدت (یکسال) $19,177 (کمتر از بیست هزار دلار) دریافتی داشته است.
يعنى مديرعامل، بيش از هزار برابر يك كارگر ساده درآمد داشته است.
این خبر مجددا جنجال و بحث در مورد #اختلاف_درآمد افراد معمولی جامعه #آمریکا و مدیران ارشد بنگاههای بزرگ اقتصادی را براه انداخته است.
🔷دو دیدگاه نسبت به این حقوق و پاداش های کلان در جامعه وجود دارد. دیدگاه موافقان و دیدگاه مخالفان را به اجمال مرور کنیم:
✔️▪️موافقان حقوق های کلان:
افرادی که موافق چنین پرداخت های حیرت آوری هستند چنین استدلال می کنند که (مثلا) فروشگاه زنجیره ای والمارت ، 2میلیون و 300هزار پرسنل دارد. در واقع والمارت دارد «نان» سر سفره چنین بدنه بزرگی می گذارد. مدیرعامل چنین مجموعه بزرگی، باید هم از بهترین مغزهای اقتصادی/مديريتىِ کشور انتخاب شود و بتواند چنین مجوعه ای را اعتلا ببخشد و اگر اشتباه کند، چنین خانواده بزرگی را به خاک سیاه می نشاند. پس هر چقدر به او بدهیم/بدهند، در بهتر کردنِ جامعه ما ، نقش خواهد داشت.
گردش مالی والمارت (500ميليارد دلار!) ، 12برابر درآمد کشور ایران (از محل فروش #نفت) در سال 1395 و 2برابر گردش مالی امپراطوری #تویوتا در #ژاپن است. به ذهنی که چنین گردش مالی عظیمی را هدایت می کند، دادن 23 میلیون دلار در سال ایرادی ندارد.
سیاست گذاری های اخیر مدیرعامل والمارت باعث شده که والمارت بتواند به یک #کارگر_معمولی ساعتی 11دلار حقوق بدهد. اگر همچین کسی را سرِ کار نِگه نداریم، ضررش متوجه شهروند معمولی جامعه است.
اگر آقای مَک میلن از سال ۲۰۱۴ مدیرعامل نبود شاید والمارت در برابر #آمازون ورشکست شده بود.
اینها🔺نمونه ی صحبتهای موافقین این رویکرد است. اما رویکرد مخالفان؟
✔️▪️مخالفان حقوق های کلان:
درطرف دیگر، مخالفانِ چنین پرداخت های نجومی می گویند، بیایید نگاهی به این فهرست بیندازید که در آن، حقوق های برخی مديران عامل شرکت های صاحبنام آمریکا را لیست کرده ایم:
- مدیرعامل #گپ : 15.6 میلیون دلار در سال ؛ یعنی 2900 برابر حقوق کارکنان معمولی گپ
- مدیرعامل #میسیز (Macy's ): $11.1میلیون دلار در سال. یعنی 806 برابر حقوق کارکنان معمولی
- و... نمونه های مشابه نظیر حقوق مدیرعامل بانک #ولزفارگو یا مدیرعامل تاکسی اینترنتی #اوبر (لینک ها در پی نوشت🔻)
مخالفان (و افرادی نظیر Robert Reich) با بیان یک فکت تاریخی از تاریخ معاصر آمریکا می گویند: «عملکرد این #کورپوریشن ها (بنگاه های بزرگ اقتصادی) پولدارتر کردنِ جیبِ مدیران ارشد و فقیرتر کردن مردم عادی است. در سال 1965 (53سال پیش) حقوقِ مدیرعاملِ بزرگترین کورپوریشن آمریکا، حداكثر 20 برابرِ حقوق کارگر در همان مجموعه بود! چه دلیلی دارد که ما به این سمت می رویم؟ این #شكاف (و فاصله بین مدیر و کارگر) هم به لحاظ روحی، و هم به لحاظ اقتصادی برای جامعه مخرب است.
🔴کدام یک از این دیدگاهها صحیح است؟
دیدگاهی که می گوید ارزش انسانی كارآفرين مثل آقای مَک میلن، یعنی ارزش دو کمپانی #تویوتا ، یا دیدگاهی که می گوید حقوق امثال آقای مَک میلُن روحیه جامعه را نابود می کند؟
... کاش جواب ها راحت بود.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت های مرتبط در کانال
✍️حقوق و درآمد مدیرعامل بانک ولزفارگو در آمریکا
https://t.iss.one/solseghalam/1311
✍️حقوق و درآمد آقای دارا خسروشاهی مدیرعامل تاکسی اینترنتی اوبر
https://t.iss.one/solseghalam/1030
✍️حقوق و درآمد سرمربی تیم فوتبال دانشگاه کلمسون & میشیگان استیت
https://t.iss.one/solseghalam/1032
✍️فیش های نجومی https://t.iss.one/solseghalam/585
(حقوق و درآمد در آمریکا- قسمت سوم)
محمدرضا اسلامی
#خبرخوانی
🔵در اخبار چند روز اخیر، خبرى منتشر شد مبنى بر اينكه مدیرعامل فروشگاه زنجيره اى #والمارت (آقای مَک میلُن) در سال مالی گذشته، نزدیک به 23میلیون دلار حقوق و پاداش دریافت کرده است.
این در شرایطی است که کارگر معمولی، در والمارت، در همین مدت (یکسال) $19,177 (کمتر از بیست هزار دلار) دریافتی داشته است.
يعنى مديرعامل، بيش از هزار برابر يك كارگر ساده درآمد داشته است.
این خبر مجددا جنجال و بحث در مورد #اختلاف_درآمد افراد معمولی جامعه #آمریکا و مدیران ارشد بنگاههای بزرگ اقتصادی را براه انداخته است.
🔷دو دیدگاه نسبت به این حقوق و پاداش های کلان در جامعه وجود دارد. دیدگاه موافقان و دیدگاه مخالفان را به اجمال مرور کنیم:
✔️▪️موافقان حقوق های کلان:
افرادی که موافق چنین پرداخت های حیرت آوری هستند چنین استدلال می کنند که (مثلا) فروشگاه زنجیره ای والمارت ، 2میلیون و 300هزار پرسنل دارد. در واقع والمارت دارد «نان» سر سفره چنین بدنه بزرگی می گذارد. مدیرعامل چنین مجموعه بزرگی، باید هم از بهترین مغزهای اقتصادی/مديريتىِ کشور انتخاب شود و بتواند چنین مجوعه ای را اعتلا ببخشد و اگر اشتباه کند، چنین خانواده بزرگی را به خاک سیاه می نشاند. پس هر چقدر به او بدهیم/بدهند، در بهتر کردنِ جامعه ما ، نقش خواهد داشت.
گردش مالی والمارت (500ميليارد دلار!) ، 12برابر درآمد کشور ایران (از محل فروش #نفت) در سال 1395 و 2برابر گردش مالی امپراطوری #تویوتا در #ژاپن است. به ذهنی که چنین گردش مالی عظیمی را هدایت می کند، دادن 23 میلیون دلار در سال ایرادی ندارد.
سیاست گذاری های اخیر مدیرعامل والمارت باعث شده که والمارت بتواند به یک #کارگر_معمولی ساعتی 11دلار حقوق بدهد. اگر همچین کسی را سرِ کار نِگه نداریم، ضررش متوجه شهروند معمولی جامعه است.
اگر آقای مَک میلن از سال ۲۰۱۴ مدیرعامل نبود شاید والمارت در برابر #آمازون ورشکست شده بود.
اینها🔺نمونه ی صحبتهای موافقین این رویکرد است. اما رویکرد مخالفان؟
✔️▪️مخالفان حقوق های کلان:
درطرف دیگر، مخالفانِ چنین پرداخت های نجومی می گویند، بیایید نگاهی به این فهرست بیندازید که در آن، حقوق های برخی مديران عامل شرکت های صاحبنام آمریکا را لیست کرده ایم:
- مدیرعامل #گپ : 15.6 میلیون دلار در سال ؛ یعنی 2900 برابر حقوق کارکنان معمولی گپ
- مدیرعامل #میسیز (Macy's ): $11.1میلیون دلار در سال. یعنی 806 برابر حقوق کارکنان معمولی
- و... نمونه های مشابه نظیر حقوق مدیرعامل بانک #ولزفارگو یا مدیرعامل تاکسی اینترنتی #اوبر (لینک ها در پی نوشت🔻)
مخالفان (و افرادی نظیر Robert Reich) با بیان یک فکت تاریخی از تاریخ معاصر آمریکا می گویند: «عملکرد این #کورپوریشن ها (بنگاه های بزرگ اقتصادی) پولدارتر کردنِ جیبِ مدیران ارشد و فقیرتر کردن مردم عادی است. در سال 1965 (53سال پیش) حقوقِ مدیرعاملِ بزرگترین کورپوریشن آمریکا، حداكثر 20 برابرِ حقوق کارگر در همان مجموعه بود! چه دلیلی دارد که ما به این سمت می رویم؟ این #شكاف (و فاصله بین مدیر و کارگر) هم به لحاظ روحی، و هم به لحاظ اقتصادی برای جامعه مخرب است.
🔴کدام یک از این دیدگاهها صحیح است؟
دیدگاهی که می گوید ارزش انسانی كارآفرين مثل آقای مَک میلن، یعنی ارزش دو کمپانی #تویوتا ، یا دیدگاهی که می گوید حقوق امثال آقای مَک میلُن روحیه جامعه را نابود می کند؟
... کاش جواب ها راحت بود.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت های مرتبط در کانال
✍️حقوق و درآمد مدیرعامل بانک ولزفارگو در آمریکا
https://t.iss.one/solseghalam/1311
✍️حقوق و درآمد آقای دارا خسروشاهی مدیرعامل تاکسی اینترنتی اوبر
https://t.iss.one/solseghalam/1030
✍️حقوق و درآمد سرمربی تیم فوتبال دانشگاه کلمسون & میشیگان استیت
https://t.iss.one/solseghalam/1032
✍️فیش های نجومی https://t.iss.one/solseghalam/585
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️یا باران مددی
#Thanksgiving_Day
🖊محمدرضا اسلامى
🔷تمام دیروز را تقریبا باران بارید و دو هفته دود و غبار هوای کالیفرنیا و خلیج سانفرانسیسکو را شست و برد. بعد از چند روز دود مطلق، صبح هوا صاف و روشن بود و آفتاب، درخشنده و خندان. در اينستاگرام تصاویر کتابگردی دیروز تهران بود و صحبتهای جناب الهي قمشه اي و شعر خواني ايشان را (در صفحه جناب اسرافیل شيرچى و صفحه جناب سهیل محمودي عزيز) ديدم. روز چه زيبا شد... ساغر بلور و باده طهور و خدا غفور!
🔷امروز تنکس گیوینگ است و سکوت عجیبی در فضا هست. دیشب بسیاری از شهروندان، وقتِ خود را در منزل پدری به سر رساندند و شام را گرد هم بوده اند. برای ما که منزل پدری فرسنگها فاصله دارد، یاد و خاطرۀ شب های یلداست که می آید و می رود.
🔷امسال هم به سیاق سالهای گذشته، در روز تنکس گیوینگ در برخی کانالها متنهایی منتشر شد مانند متن زیر (لینک در پی نوشت🔻) که خلاصۀ کلام این است که :
چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر در #آمریکا #روز_شکرگزاری
نام دارد.
این تعطیلی ریشه در جشن های برداشت محصول #سرخ_پوست های بومی دارد که در سال 1621 در ایالتی که اکنون به عنوان #ماساچوست شناخته می شود آغاز شده است. #انگلیسی ها پس از #مهاجرت به آمریکا در سال 1620 پس از آنکه در «پلیموت» از کشتی پیاده شدند اگر کمک #سرخپوستان مهماننواز به آنها نبود احتمالا بیشترشان از #گرسنگی مرده بودند... اما مدت زیادی از این ماجرا نگذشت تا #اروپایی_های مهاجر این مهمان نوازی بومی ها را با بزرگ ترین #نسل_کشی تاریخ تلافی کردند و #آمریکای_جدید پایه گذاری شد... تا مدتی برای کسانی که پوست سر سرخ پوستان را می کندند و تحویل می دادند جایزه تعیین شده بود. به این ترتیب مسابقه بر سر کشتن سرخپوستان و کندن پوست سر آنان به وجود آمد. برای یك شهرك نشین معمولی 50 پوند، شبه نظامیان 20 پوند و به سربازان 10 پوند پرداخت میشد. 20 سال بعد نرخ «پوست سر» سرخپوستان به 100 پوند افزایش پیدا کرد
...
🔷این قالب نوشتار، تبديل به یک #تیپولوژی شده است. تیپولوژی افرادی که اين روزها در مغرب زمین، زندگی می کنند و هر از گاهی باید متنی/حرفی از خود منتشر کنند که: «ایهاالناس ما که اینجا زندگی می کنیم، می دانیم که این غربی ها چقدر پست و بد و ریشه هایشان خراب و ال و بل است»... از کسی/کسانی که اینگونه می نویسند باید پرسید مرد حسابی! آيا پسنديده است كسى بگويد اجدادِ تو در هندوستان چه کُشت و کشتارها کرده اند؟ نادر قلی بیگ (یا همان نادر شاه افشار) در فوریه 1739 در هند چه خونها ریخت؟ مگر نادر، پسرِ خودش رضاقلی میرزا را کور نکرد؟ شاه عباس درگذار زندگی (و در حوالی همان سالهای 1620م ) یکی از فرزندانش را کشت و دو تن دیگر را کور کرد... اینها آیا گزاره هایی می شود که وقتی یک نفر خواست از زیباییِ شب #یلدا در ایران بگوید، یک نفرِ دیگر پیدا شود و این گزاره های تاریخی را پیش بکشد و یادآوری کند؟
🔹آمریکایِ دیروز (و امروز) سرشار از ایرادها و تناقض های اساسی است چنان که ژاپن دیروز (و امروز) هم چنین بوده (و هست)، اما این #تیپولوژی که کسی در غرب زندگی کند و همزمان فقط اخ و لعنت نثار غرب کند، از طنزهای روزگار ماست.
نقدهاى اساسى و ريشه دار (از هر كشورى)، امرى پسنديده است ولى مرتبط كردنِ يك رفتار مردمى همچون "شكرگزارى" به پوست سر سرخپوستان، آيا روش صحيحى از بيان سنتها/رفتارهاى اجتماعى يك كشور است؟
🔷 آتش #کالیفرنیا به مدد این باران قدری فرو نشست ولی مدتی پیش در یکی از دیگر کانالها (از ایرانیان ساکن آمریکا) نوشته شده بود
- شراره هاى آتشِ خدا به جانِ کالیفرنیا؟ (لینک🔻)
«آن نوعِ نگاه» از تیپولوژی مورد اشاره، به همین گونه نقاط منتهی می شود. اینکه در دانشگاههای اینها درس بخوانی و از امکانات اینها بهره ببری و بعد برای اینکه برادری ات را (به برخی) اثبات کنی بگویی «آتشی که خانه و کاشانه مردم را در کالیفرنیا خاکستر می کند، شرارۀ آتشِ خداست؟». بگو مرد حسابی! فردا روزی اگر کسی درآمد و گفت زلزله کرمانشاه یا زلزله تهران، سیلی خداست، آنوقت تو چه خواهی گفت؟
🔹غرب سياسى و غرب فرهنگى/معرفتى، مبتنى بر بنيادهاى فكرى قرار گرفته كه ما نيازمند شناخت، نقد جدى و عميق آن هستيم. ولى نه به شيوه متن هاى بالا.
🔷این #تنکس_گیوینگ هم تمام شد و سکوتِ این روز زیبا را هم با یاد و خاطرۀ یلداهای کودکی و نوجوانی گذراندیم. شاکریم که آتشِ تند روزهای اخیر، به مدد باران دیروز قدری فرو نشست.
کاش باران، آتش کینه ها و تنگ نظری ها را هم می شست.
یا باران مددی! 🌱🌿☘️🍀🌲
@solseghalam
https://sites.google.com/site/mrezaeslamisite/Home/IMG_1442.JPEG
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت: لینک يادداشت مورد اشاره درباره ریشه تنکس گیوینگ
https://t.iss.one/Farang_nevesht/2130
📌 متن مورد اشاره درباره شراره های آتش خدا به جان کالیفرنیا
https://t.iss.one/K1inUSA/5634
#Thanksgiving_Day
🖊محمدرضا اسلامى
🔷تمام دیروز را تقریبا باران بارید و دو هفته دود و غبار هوای کالیفرنیا و خلیج سانفرانسیسکو را شست و برد. بعد از چند روز دود مطلق، صبح هوا صاف و روشن بود و آفتاب، درخشنده و خندان. در اينستاگرام تصاویر کتابگردی دیروز تهران بود و صحبتهای جناب الهي قمشه اي و شعر خواني ايشان را (در صفحه جناب اسرافیل شيرچى و صفحه جناب سهیل محمودي عزيز) ديدم. روز چه زيبا شد... ساغر بلور و باده طهور و خدا غفور!
🔷امروز تنکس گیوینگ است و سکوت عجیبی در فضا هست. دیشب بسیاری از شهروندان، وقتِ خود را در منزل پدری به سر رساندند و شام را گرد هم بوده اند. برای ما که منزل پدری فرسنگها فاصله دارد، یاد و خاطرۀ شب های یلداست که می آید و می رود.
🔷امسال هم به سیاق سالهای گذشته، در روز تنکس گیوینگ در برخی کانالها متنهایی منتشر شد مانند متن زیر (لینک در پی نوشت🔻) که خلاصۀ کلام این است که :
چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر در #آمریکا #روز_شکرگزاری
نام دارد.
این تعطیلی ریشه در جشن های برداشت محصول #سرخ_پوست های بومی دارد که در سال 1621 در ایالتی که اکنون به عنوان #ماساچوست شناخته می شود آغاز شده است. #انگلیسی ها پس از #مهاجرت به آمریکا در سال 1620 پس از آنکه در «پلیموت» از کشتی پیاده شدند اگر کمک #سرخپوستان مهماننواز به آنها نبود احتمالا بیشترشان از #گرسنگی مرده بودند... اما مدت زیادی از این ماجرا نگذشت تا #اروپایی_های مهاجر این مهمان نوازی بومی ها را با بزرگ ترین #نسل_کشی تاریخ تلافی کردند و #آمریکای_جدید پایه گذاری شد... تا مدتی برای کسانی که پوست سر سرخ پوستان را می کندند و تحویل می دادند جایزه تعیین شده بود. به این ترتیب مسابقه بر سر کشتن سرخپوستان و کندن پوست سر آنان به وجود آمد. برای یك شهرك نشین معمولی 50 پوند، شبه نظامیان 20 پوند و به سربازان 10 پوند پرداخت میشد. 20 سال بعد نرخ «پوست سر» سرخپوستان به 100 پوند افزایش پیدا کرد
...
🔷این قالب نوشتار، تبديل به یک #تیپولوژی شده است. تیپولوژی افرادی که اين روزها در مغرب زمین، زندگی می کنند و هر از گاهی باید متنی/حرفی از خود منتشر کنند که: «ایهاالناس ما که اینجا زندگی می کنیم، می دانیم که این غربی ها چقدر پست و بد و ریشه هایشان خراب و ال و بل است»... از کسی/کسانی که اینگونه می نویسند باید پرسید مرد حسابی! آيا پسنديده است كسى بگويد اجدادِ تو در هندوستان چه کُشت و کشتارها کرده اند؟ نادر قلی بیگ (یا همان نادر شاه افشار) در فوریه 1739 در هند چه خونها ریخت؟ مگر نادر، پسرِ خودش رضاقلی میرزا را کور نکرد؟ شاه عباس درگذار زندگی (و در حوالی همان سالهای 1620م ) یکی از فرزندانش را کشت و دو تن دیگر را کور کرد... اینها آیا گزاره هایی می شود که وقتی یک نفر خواست از زیباییِ شب #یلدا در ایران بگوید، یک نفرِ دیگر پیدا شود و این گزاره های تاریخی را پیش بکشد و یادآوری کند؟
🔹آمریکایِ دیروز (و امروز) سرشار از ایرادها و تناقض های اساسی است چنان که ژاپن دیروز (و امروز) هم چنین بوده (و هست)، اما این #تیپولوژی که کسی در غرب زندگی کند و همزمان فقط اخ و لعنت نثار غرب کند، از طنزهای روزگار ماست.
نقدهاى اساسى و ريشه دار (از هر كشورى)، امرى پسنديده است ولى مرتبط كردنِ يك رفتار مردمى همچون "شكرگزارى" به پوست سر سرخپوستان، آيا روش صحيحى از بيان سنتها/رفتارهاى اجتماعى يك كشور است؟
🔷 آتش #کالیفرنیا به مدد این باران قدری فرو نشست ولی مدتی پیش در یکی از دیگر کانالها (از ایرانیان ساکن آمریکا) نوشته شده بود
- شراره هاى آتشِ خدا به جانِ کالیفرنیا؟ (لینک🔻)
«آن نوعِ نگاه» از تیپولوژی مورد اشاره، به همین گونه نقاط منتهی می شود. اینکه در دانشگاههای اینها درس بخوانی و از امکانات اینها بهره ببری و بعد برای اینکه برادری ات را (به برخی) اثبات کنی بگویی «آتشی که خانه و کاشانه مردم را در کالیفرنیا خاکستر می کند، شرارۀ آتشِ خداست؟». بگو مرد حسابی! فردا روزی اگر کسی درآمد و گفت زلزله کرمانشاه یا زلزله تهران، سیلی خداست، آنوقت تو چه خواهی گفت؟
🔹غرب سياسى و غرب فرهنگى/معرفتى، مبتنى بر بنيادهاى فكرى قرار گرفته كه ما نيازمند شناخت، نقد جدى و عميق آن هستيم. ولى نه به شيوه متن هاى بالا.
🔷این #تنکس_گیوینگ هم تمام شد و سکوتِ این روز زیبا را هم با یاد و خاطرۀ یلداهای کودکی و نوجوانی گذراندیم. شاکریم که آتشِ تند روزهای اخیر، به مدد باران دیروز قدری فرو نشست.
کاش باران، آتش کینه ها و تنگ نظری ها را هم می شست.
یا باران مددی! 🌱🌿☘️🍀🌲
@solseghalam
https://sites.google.com/site/mrezaeslamisite/Home/IMG_1442.JPEG
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت: لینک يادداشت مورد اشاره درباره ریشه تنکس گیوینگ
https://t.iss.one/Farang_nevesht/2130
📌 متن مورد اشاره درباره شراره های آتش خدا به جان کالیفرنیا
https://t.iss.one/K1inUSA/5634
✍️نیمی از ساختمانهای سانفرانسیسکو ویران خواهد شد
#خبرخوانى
🖊محمدرضا اسلامی
🔹هفته گذشته مقاله ای در #نیویورک_تایمز منتشر شد که به موضوع زلزله در #آمریکا می پردازد. مقایسه های بسیار خوبی بین #ژاپن و آمریکا در این مقاله انجام شده است. مسئله #تفاوت ژاپن با آمریکا (در این بحث) موضوعی است که پیشتر هم بارها به آن پرداخته شده بود(لینک در پی نوشت🔻).
این مقاله نیویورک تایمز را می توان نمونه ای عالی از یک روزنامه نگاری علمی محسوب کرد.
🔹بیان مطالب فنی برای مخاطب غیرمتخصص، یک هنر و یک مهارت محسوب می شود. اينكه مثلا مقاله ای در خصوص آخرین یافته های مهندسی زلزله را چطور بنویسیم كه یک پزشک یا یک معلم هم وقتی می خواند، «جزئیات» موضوع را درک کند و مطلب به بیان «کلیات» بسنده نکرده باشد. حجم مطالب «کمک آموزشی» که در این مقاله نیویورک تایمز بکار گرفته شده را ملاحظه کنید و میزان وقت (و وسواس)ی که نویسندگان برای تنظیم مطلب صرف کرده اند، قابل تصوّر خواهد بود.
✅ مقاله چه می گوید؟
✔️🔹یک- مروری کرده بر تجربه های #ژاپن در جریان زلزله های اخیر كوبه و #توهوکو.
و اینکه ساختمانهای ژاپنی، دیگر فرو نمی ریزند.
#ويديويی که از داخل بيمارستان ايشي نوماكي در متن قرار دارد، جايي را نشان مى دهد كه دوبار بعد از سونامي به آنجا رفته و درباره اش در وبلاگ قدیمی به تفصیل نوشته بودم. این ويديو (به بهترین شکل)، طولاني بودن #طول_موج زلزله توهوکو را نشان ميدهد. نکته قابل توجه (و تلخ) آرامش پرستاران و پزشکان ژاپنى داخل آن اتاق بیمارستان است که واقعا دردآور است. این کادر پزشکی با اعتماد به مقاوم بودن سازه، با آرامش منتظر تمام شدن تکان های زلزله اند ولی شاید هرگز تصور نمی کردند که بعد از چنين تكانهاي شديدي، قرار است امواج سونامی آب به شهر برسد و تعداد زیادی را به کام مرگ بکشاند.
مدرسه ابتدایی مجاور این بیمارستان، جایی بود که بخاطر اشتباه (تاخیر) چند معلم، تعداد زیادی از اطفال جان خود را در اثر امواج سونامی از دست دادند.
✔️🔹دو- بعد از مرور تجارب ژاپن در بحث سازه و زلزله، به تکنولوژی (فن آوری) ای که ژاپنی ها استفاده می کنند تحت عنوان «جداساز لرزه ای» پرداخته و با بهترین مطالب «آموزشی» مفهوم جداساز لرزه ای را تشریح کرده است.
✔️🔹سه – بعد از این مرور، نقل قولی دارد از یکی از برترین مهندسان طراح آمریکایی به نام آقای مهندس هامبرگر.
ایشان در این مصاحبه توضیحاتی داده و بعد می گوید:«در صورت بروز زلزله (مورد انتظار) در #سانفرانسیسکو، نیمی از ساختمانهای ما بلااستفاده خواهد شد».
چنین بیان صریحی از سوی فردی که یکی از مقبولترین چهره های جامعه فنی مهندسی آمريكا محسوب می شود، عمق فاجعه را نشان می دهد. اینکه چقدر شهری مثل سانفرانسیسکو و منطقه بِی اریا (که محل دفاتر مرکزی شرکتهایی مثل فیس بوک، اوبر، گوگل، ایربی&بی و... است) آسیب پذیر است.
✔️🔹چهار- مقاله مصاحبه جالبی دارد با آقای میاموتو که یک مهندس زلزله آمریکایی-ژاپنی است. درباره ایشان و شخصیت جالبش هم قبلا چند نوبت (در وبلاگ) صحبت شده بود. "جالب" به این لحاظ که ژاپنی ها کمتر اهل مهاجرت به آمریکا هستند (به دلایل مختلف) ولی این مهندس آمریکایی-ژاپنی در هر دو کشور فعالیت (خدمات مهندسی) دارد. جمله ای که ایشان بکار برده، از جمله آقای هامبرگر هم تکان دهنده تر است. می گوید:
«این روشهای طراحی که ما در #آمریکا استفاده می کنیم (و ما را در برابر زلزله آسیب پذیر کرده است)، در #ژاپن، از این روشِ کار کردن ما در آمریکا، "مبهوت" هستند».
✔️🔹پنج (آخر)- آنچه که قبولش تلخ و سخت است اینکه «چرا»؟
چرا وقتی که «پاسخ» ها موجود است و بشر «راه حل» ها را در دست دارد، بعضی کشورها، آن «راه حل»ها را بکار می بندند و بعضی دیگر، با اهمال و کاهلی، روشهای صحیح مدیریت شهرها را بکار نمی بندند؟...
شهردار سانفرانسیسکو بعد از خواندن این مقاله، چكار باید كند؟
🔹موضوعِ تفاوت رویکرد ژاپن با آمریکا به مقوله زلزله (و اساسا تاب آوری شهری) ناشی از تفاوتشان در «جدی گرفتن» موضوع است. یکی این ماجرا را «واقعا» جدی گرفته و دیگری «تا حدودی» جدی انگاشته است.
🔹خواندن این مقاله برای شهرداران شیراز و تبریز و مشهد و تهران هم نیکوست.
گفت حافظ، «آشنایان» در مقامِ حیرتند /
دور نبْوَد گر نشیند خسته و مسکین، غریب
@solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
شاید بتوان گفت همین نوع تفاوت در مقوله جذب «نیروی انسانی» هم دیده می شود. ژاپن و آمریکا هر دو علاقمند به برخورداری از نیروی انسانی «کیفی» هستند. ولی در این بحث (برخلاف بحث رويكرد به زلزله) سازوکار ژاپنی، نیروی انسانی «خارجی» را فراری می دهد و سازوکار آمریکایی جذب کننده نیروی انسانی متخصص است. یکی این ماجرا را «واقعا» جدی گرفته و دیگری «تا حدودی» جدی انگاشته است!
*لینک یادداشت «تفاوت ژاپن و آمریکا در سیستم هشدار زلزله با موبایل»
#خبرخوانى
🖊محمدرضا اسلامی
🔹هفته گذشته مقاله ای در #نیویورک_تایمز منتشر شد که به موضوع زلزله در #آمریکا می پردازد. مقایسه های بسیار خوبی بین #ژاپن و آمریکا در این مقاله انجام شده است. مسئله #تفاوت ژاپن با آمریکا (در این بحث) موضوعی است که پیشتر هم بارها به آن پرداخته شده بود(لینک در پی نوشت🔻).
این مقاله نیویورک تایمز را می توان نمونه ای عالی از یک روزنامه نگاری علمی محسوب کرد.
🔹بیان مطالب فنی برای مخاطب غیرمتخصص، یک هنر و یک مهارت محسوب می شود. اينكه مثلا مقاله ای در خصوص آخرین یافته های مهندسی زلزله را چطور بنویسیم كه یک پزشک یا یک معلم هم وقتی می خواند، «جزئیات» موضوع را درک کند و مطلب به بیان «کلیات» بسنده نکرده باشد. حجم مطالب «کمک آموزشی» که در این مقاله نیویورک تایمز بکار گرفته شده را ملاحظه کنید و میزان وقت (و وسواس)ی که نویسندگان برای تنظیم مطلب صرف کرده اند، قابل تصوّر خواهد بود.
✅ مقاله چه می گوید؟
✔️🔹یک- مروری کرده بر تجربه های #ژاپن در جریان زلزله های اخیر كوبه و #توهوکو.
و اینکه ساختمانهای ژاپنی، دیگر فرو نمی ریزند.
#ويديويی که از داخل بيمارستان ايشي نوماكي در متن قرار دارد، جايي را نشان مى دهد كه دوبار بعد از سونامي به آنجا رفته و درباره اش در وبلاگ قدیمی به تفصیل نوشته بودم. این ويديو (به بهترین شکل)، طولاني بودن #طول_موج زلزله توهوکو را نشان ميدهد. نکته قابل توجه (و تلخ) آرامش پرستاران و پزشکان ژاپنى داخل آن اتاق بیمارستان است که واقعا دردآور است. این کادر پزشکی با اعتماد به مقاوم بودن سازه، با آرامش منتظر تمام شدن تکان های زلزله اند ولی شاید هرگز تصور نمی کردند که بعد از چنين تكانهاي شديدي، قرار است امواج سونامی آب به شهر برسد و تعداد زیادی را به کام مرگ بکشاند.
مدرسه ابتدایی مجاور این بیمارستان، جایی بود که بخاطر اشتباه (تاخیر) چند معلم، تعداد زیادی از اطفال جان خود را در اثر امواج سونامی از دست دادند.
✔️🔹دو- بعد از مرور تجارب ژاپن در بحث سازه و زلزله، به تکنولوژی (فن آوری) ای که ژاپنی ها استفاده می کنند تحت عنوان «جداساز لرزه ای» پرداخته و با بهترین مطالب «آموزشی» مفهوم جداساز لرزه ای را تشریح کرده است.
✔️🔹سه – بعد از این مرور، نقل قولی دارد از یکی از برترین مهندسان طراح آمریکایی به نام آقای مهندس هامبرگر.
ایشان در این مصاحبه توضیحاتی داده و بعد می گوید:«در صورت بروز زلزله (مورد انتظار) در #سانفرانسیسکو، نیمی از ساختمانهای ما بلااستفاده خواهد شد».
چنین بیان صریحی از سوی فردی که یکی از مقبولترین چهره های جامعه فنی مهندسی آمريكا محسوب می شود، عمق فاجعه را نشان می دهد. اینکه چقدر شهری مثل سانفرانسیسکو و منطقه بِی اریا (که محل دفاتر مرکزی شرکتهایی مثل فیس بوک، اوبر، گوگل، ایربی&بی و... است) آسیب پذیر است.
✔️🔹چهار- مقاله مصاحبه جالبی دارد با آقای میاموتو که یک مهندس زلزله آمریکایی-ژاپنی است. درباره ایشان و شخصیت جالبش هم قبلا چند نوبت (در وبلاگ) صحبت شده بود. "جالب" به این لحاظ که ژاپنی ها کمتر اهل مهاجرت به آمریکا هستند (به دلایل مختلف) ولی این مهندس آمریکایی-ژاپنی در هر دو کشور فعالیت (خدمات مهندسی) دارد. جمله ای که ایشان بکار برده، از جمله آقای هامبرگر هم تکان دهنده تر است. می گوید:
«این روشهای طراحی که ما در #آمریکا استفاده می کنیم (و ما را در برابر زلزله آسیب پذیر کرده است)، در #ژاپن، از این روشِ کار کردن ما در آمریکا، "مبهوت" هستند».
✔️🔹پنج (آخر)- آنچه که قبولش تلخ و سخت است اینکه «چرا»؟
چرا وقتی که «پاسخ» ها موجود است و بشر «راه حل» ها را در دست دارد، بعضی کشورها، آن «راه حل»ها را بکار می بندند و بعضی دیگر، با اهمال و کاهلی، روشهای صحیح مدیریت شهرها را بکار نمی بندند؟...
شهردار سانفرانسیسکو بعد از خواندن این مقاله، چكار باید كند؟
🔹موضوعِ تفاوت رویکرد ژاپن با آمریکا به مقوله زلزله (و اساسا تاب آوری شهری) ناشی از تفاوتشان در «جدی گرفتن» موضوع است. یکی این ماجرا را «واقعا» جدی گرفته و دیگری «تا حدودی» جدی انگاشته است.
🔹خواندن این مقاله برای شهرداران شیراز و تبریز و مشهد و تهران هم نیکوست.
گفت حافظ، «آشنایان» در مقامِ حیرتند /
دور نبْوَد گر نشیند خسته و مسکین، غریب
@solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
شاید بتوان گفت همین نوع تفاوت در مقوله جذب «نیروی انسانی» هم دیده می شود. ژاپن و آمریکا هر دو علاقمند به برخورداری از نیروی انسانی «کیفی» هستند. ولی در این بحث (برخلاف بحث رويكرد به زلزله) سازوکار ژاپنی، نیروی انسانی «خارجی» را فراری می دهد و سازوکار آمریکایی جذب کننده نیروی انسانی متخصص است. یکی این ماجرا را «واقعا» جدی گرفته و دیگری «تا حدودی» جدی انگاشته است!
*لینک یادداشت «تفاوت ژاپن و آمریکا در سیستم هشدار زلزله با موبایل»
Nytimes
Buildings Can Be Designed to Withstand Earthquakes. Why Doesn’t the U.S. Build More of Them? (Published 2019)
At stake is whether places like Silicon Valley, Seattle, Salt Lake City, San Francisco or Los Angeles might be forced to shut down after a direct hit.
✍️وضع رأى دونالد ترامپ خوب است؟!
🖊محمدرضا اسلامى
🔹آمار جديدى كه درباره «نرخ بيكارى» در آمريكا منتشر شده بيانگر اين است كه در ماه میلادی گذشته (ماه ژوئن) با 224,000 شغل جديد (استخدام جدید)، آمار بيكاري به كمترين مقدار خود يعني سه و هفت دهم درصد (%3.7) رسيده است.
از زمان بحران اقتصادی #آمریکا در سالهای 2008-2009 تا به امروز، این بهترین وضعیت اشتغال در کشور عنوان شده است. (نمودار🔻)
از این تعداد استخدام جدید، هفده هزار نفر در بخش صنعت و بیست وچهارهزار نفر در بخش حمل و نقل، استخدام شده اند.
گفته می شود که بخش صنعت و حمل و نقل، آسیب پذیرترین بخش اشتغال (در برابر رکود) محسوب می شوند و لذا اضافه شدن این تعداد از بیکاران به این بخش، نشانی از تنفس خوب اقتصاد آمریکا قلمداد شده است.
آمار «سه ماهه» گذشته نشان می دهد که "متوسط" استخدام معادل 171,000 شغل جديد بوده است.
✳️ديروز صبح راديو #ان_پى_آر كه جزء مجموعه هاى رسانه اى آتش به اختيار عليه دونالد ترامپ محسوب مى شود، برنامه اى داشت و مفصل درباره این آمار جديد اشتغال، گفتگو و مصاحبه داشت.
با وجود اينكه راديو ان.پى.آر در توليد برنامه/گفتگو/مصاحبه عليه ترامپ كوتاهى نمى كند، ولى نمي توانند اين آمار را انكار كنند!
واقعيت امر اين است كه (حتى در يك نگاه غير آمارى هم) مشاهده تابلو و واژه hiring در بسیاری جاها (مثل فروشگاهها، مغازه ها، شركتها و ...) عموميت پيدا كرده و گفته ميشود كه الان اگر كسي بيكار مانده باشه واقعا خودش
Unemployable
هست.
✅اين سوال مطرح است كه چقدر از اين شرايط، محصول #اوباما و دورۀ ثباتِ او هست، و چقدر محصول سياست هاى
دونالد ترامپ؟
🔹پاسخ را نمى دانيم اما آنچه كه مى دانيم اينكه دونالد ترامپ بيشترين بهره بردارى و مانور تبليغاتى را روی اين آمار استخدام انجام داده/خواهد داد.
(بخش بزرگى از) شصت و دوميليون نفرى كه با وجود تخريبهاى سنگين و شديد، به پاى صندوق رفتند و به ترامپ رأى دادند، امروز (به دلايل زيادى) از انتخاب خودشان، راضي هستند.
(بخش زيادى از) آن شصت و دوميليون رأى به دليل كلافگى ذهنی مردم از دست سياستمدارانِ (تيپيكال) در هر دو حزب بود، و امروز دونالد ترامپ اگرچه ممکن است در ميان رهبران دنيا خوشنام نباشد، ولى در نگاهِ بسيارى از هوادارنش، #كارنامه مطلوبى داشته است.
🔹در آمریکایی که شغل و مالیات، از مؤلفه های ذهنی مهم شهروندان محسوب می شود، آمار بيكارى %3.7 ، دليل علمى اش هر چه كه باشد، ولى در نگاه "عمومى" نقطه موفقيت مهمى براى ترامپ محسوب مى شود. این در شرایطی است که جنگ تعرفه های ترامپ با #چین هم به محبوبیت او در بدنه هوادارانش، افزوده است.
🔹 مقصود از اين نوشتار اين نيست كه قطعا ترامپ برنده #انتخابات ریاست جمهوری ٢٠٢٠ خواهد بود، بلكه بحث اينجاست كه مخالفان ترامپ (كه نگران "آينده" ايالات متحده هستند) مسیر بسیار دشواری برای کم کردنِ سبد آراء ترامپ در پیش روی دارند. دونالد ترامپ با یک رأی شکننده بر سر کار آمد (و همچنان هم شرایط او شکننده است) ولی شکست دادن او در انتخابات بعدی، کار چندان آسانی نیست. این واقعیتی است که نباید از آن فرار کرد. فقط "کسی" می تواند این مسیر هشت ساله را چهار ساله کند که قادر باشد «موج» و «گفتمان جدیدی» در بدنه جامعه ایجاد کند، که در این خصوص، شاید به سیاستمدارانِ پیر، امتحان پس داده و خسته ای همچون جو بایدن*، برنی سندرز (یا حتی مایکل بلومبرگ)، چندان امیدی نیست. باید منتظر نشست و دید آیا نگاههای مردم به سمت صاحبِ حرفی جدید متمایل خواهد شد؟ و آیا اساسا کسی هست که در این میانه «حرف جدیدی برای گفتن» در چنته داشته باشد؟! ...
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز |
ور نه در مجلسِ رندان خبری نیست که نیست #حافظ
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
✔️ گزارش مذکور و نمودارهای درصد بیکاری در وب سایت ان.پی.آر
لینک +
✔️ با توجه به اینکه مبنای وزارت کار آمریکا برای بحث «استخدام جدید»، فیش حقوقی یا
Payrolls
است، مکانیزم کنترل قراردادهای کار به نحوی است که حتی مخالفانی همچون سی.ان.ان و رادیو ان.پی.آر (برای مثال) هم نمی توانند در آمار #وزارت_کار براحتی تشکیک کنند. وب سایت این وزارتخانه مدعی است که از ژانویه 2017 تا امروز پنج میلیون و ششصدهزار شغل جدید تولید شده است. (لینک+)
*البته برخی معتقدند وضعیت جو بایدن قدری بهتر است؛ شاید به دلیل اینکه هم از نام، تایید (و محبوبیت) اوباما برخوردار است و هم اینکه صراحت لهجه اش در زمان مناظره ها (احتمالا) می تواند ضربه های جدی به ترامپ وارد کند.
t.iss.one/solseghalam
🖊محمدرضا اسلامى
🔹آمار جديدى كه درباره «نرخ بيكارى» در آمريكا منتشر شده بيانگر اين است كه در ماه میلادی گذشته (ماه ژوئن) با 224,000 شغل جديد (استخدام جدید)، آمار بيكاري به كمترين مقدار خود يعني سه و هفت دهم درصد (%3.7) رسيده است.
از زمان بحران اقتصادی #آمریکا در سالهای 2008-2009 تا به امروز، این بهترین وضعیت اشتغال در کشور عنوان شده است. (نمودار🔻)
از این تعداد استخدام جدید، هفده هزار نفر در بخش صنعت و بیست وچهارهزار نفر در بخش حمل و نقل، استخدام شده اند.
گفته می شود که بخش صنعت و حمل و نقل، آسیب پذیرترین بخش اشتغال (در برابر رکود) محسوب می شوند و لذا اضافه شدن این تعداد از بیکاران به این بخش، نشانی از تنفس خوب اقتصاد آمریکا قلمداد شده است.
آمار «سه ماهه» گذشته نشان می دهد که "متوسط" استخدام معادل 171,000 شغل جديد بوده است.
✳️ديروز صبح راديو #ان_پى_آر كه جزء مجموعه هاى رسانه اى آتش به اختيار عليه دونالد ترامپ محسوب مى شود، برنامه اى داشت و مفصل درباره این آمار جديد اشتغال، گفتگو و مصاحبه داشت.
با وجود اينكه راديو ان.پى.آر در توليد برنامه/گفتگو/مصاحبه عليه ترامپ كوتاهى نمى كند، ولى نمي توانند اين آمار را انكار كنند!
واقعيت امر اين است كه (حتى در يك نگاه غير آمارى هم) مشاهده تابلو و واژه hiring در بسیاری جاها (مثل فروشگاهها، مغازه ها، شركتها و ...) عموميت پيدا كرده و گفته ميشود كه الان اگر كسي بيكار مانده باشه واقعا خودش
Unemployable
هست.
✅اين سوال مطرح است كه چقدر از اين شرايط، محصول #اوباما و دورۀ ثباتِ او هست، و چقدر محصول سياست هاى
دونالد ترامپ؟
🔹پاسخ را نمى دانيم اما آنچه كه مى دانيم اينكه دونالد ترامپ بيشترين بهره بردارى و مانور تبليغاتى را روی اين آمار استخدام انجام داده/خواهد داد.
(بخش بزرگى از) شصت و دوميليون نفرى كه با وجود تخريبهاى سنگين و شديد، به پاى صندوق رفتند و به ترامپ رأى دادند، امروز (به دلايل زيادى) از انتخاب خودشان، راضي هستند.
(بخش زيادى از) آن شصت و دوميليون رأى به دليل كلافگى ذهنی مردم از دست سياستمدارانِ (تيپيكال) در هر دو حزب بود، و امروز دونالد ترامپ اگرچه ممکن است در ميان رهبران دنيا خوشنام نباشد، ولى در نگاهِ بسيارى از هوادارنش، #كارنامه مطلوبى داشته است.
🔹در آمریکایی که شغل و مالیات، از مؤلفه های ذهنی مهم شهروندان محسوب می شود، آمار بيكارى %3.7 ، دليل علمى اش هر چه كه باشد، ولى در نگاه "عمومى" نقطه موفقيت مهمى براى ترامپ محسوب مى شود. این در شرایطی است که جنگ تعرفه های ترامپ با #چین هم به محبوبیت او در بدنه هوادارانش، افزوده است.
🔹 مقصود از اين نوشتار اين نيست كه قطعا ترامپ برنده #انتخابات ریاست جمهوری ٢٠٢٠ خواهد بود، بلكه بحث اينجاست كه مخالفان ترامپ (كه نگران "آينده" ايالات متحده هستند) مسیر بسیار دشواری برای کم کردنِ سبد آراء ترامپ در پیش روی دارند. دونالد ترامپ با یک رأی شکننده بر سر کار آمد (و همچنان هم شرایط او شکننده است) ولی شکست دادن او در انتخابات بعدی، کار چندان آسانی نیست. این واقعیتی است که نباید از آن فرار کرد. فقط "کسی" می تواند این مسیر هشت ساله را چهار ساله کند که قادر باشد «موج» و «گفتمان جدیدی» در بدنه جامعه ایجاد کند، که در این خصوص، شاید به سیاستمدارانِ پیر، امتحان پس داده و خسته ای همچون جو بایدن*، برنی سندرز (یا حتی مایکل بلومبرگ)، چندان امیدی نیست. باید منتظر نشست و دید آیا نگاههای مردم به سمت صاحبِ حرفی جدید متمایل خواهد شد؟ و آیا اساسا کسی هست که در این میانه «حرف جدیدی برای گفتن» در چنته داشته باشد؟! ...
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز |
ور نه در مجلسِ رندان خبری نیست که نیست #حافظ
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
✔️ گزارش مذکور و نمودارهای درصد بیکاری در وب سایت ان.پی.آر
لینک +
✔️ با توجه به اینکه مبنای وزارت کار آمریکا برای بحث «استخدام جدید»، فیش حقوقی یا
Payrolls
است، مکانیزم کنترل قراردادهای کار به نحوی است که حتی مخالفانی همچون سی.ان.ان و رادیو ان.پی.آر (برای مثال) هم نمی توانند در آمار #وزارت_کار براحتی تشکیک کنند. وب سایت این وزارتخانه مدعی است که از ژانویه 2017 تا امروز پنج میلیون و ششصدهزار شغل جدید تولید شده است. (لینک+)
*البته برخی معتقدند وضعیت جو بایدن قدری بهتر است؛ شاید به دلیل اینکه هم از نام، تایید (و محبوبیت) اوباما برخوردار است و هم اینکه صراحت لهجه اش در زمان مناظره ها (احتمالا) می تواند ضربه های جدی به ترامپ وارد کند.
t.iss.one/solseghalam
🔺ادامه نقد کتاب دغدغه ایران (قسمت دوم)
✅چهار- نقد بحث « مسائل حل نشده در ایران امروز»
بخش های زیادی از مثال های کتاب در بحث فوق، صحیح هستند ولی مجددا در این بحث هم یک نگاه مجرد به موضوع «ایران» وجود دارد و این سوال طرح نمی شود که ملل و تمدن های دیگر در موضوعات مشابه ، چه سرنوشتی داشته اند؟
مثالی که در این بحث می توان به آن اشاره نمود، مشکل «اسلحه» و سلاح در جامعه آمریکاست که تقریبا هر هفته، کشته هایی را از میان جمعیت کشور در بر می گیرد. موضِع جامعه آمریکایی درباره آزادی سلاح، یک موضع دو پاره (یا شاید چند پاره) است. آیا آنها توانسته اند به یک تصمیم نهایی مبتنی بر خرد جمعی در این بحث مهم برسند؟
عده ای از آمریکایی ها معتقدند که سلاح (به مفهوم قدرت) نباید فقط در دست دولت باشد و باید در میان «جمهور مردم» (!) پخش باشد. آنها این امر را از اصول مترقی تمدن آمریکایی بر می شمرند. در طرف مقابل (افرادی همچون باراک اوباما) می گویند که این اصل مترقی، باعث کشته شدن بچه های ما در مدرسه ابتدایی و دانشگاه شده/می شود و باید برداشته شود. این پرونده، هربار بعد از خبر یک کشتار جدید، به صدر اخبار می آید و مجددا در ازدحام اخبار روزهای بعد، گم می شود...
باز ذکر این نکته ضروری است که هدف از این یادداشت مقایسه ایران با #آمریکا نیست. چرا که مسلما تعداد «پرونده های باز (و بلاتکلیف)» در یک کشور "درحال توسعه" از یک کشور "توسعه یافته" بیشتر است؛ بلکه بحث اینجاست که در برابر مناقشه های طولانی مدت در یک «کشور» انتظارِ جسارت مدیریتی در «حل مسئله» با اینکه انتظاری صحیح است، اما الزاما شدنی نیست.
✔️🔘پنج- ایده دولت فروتن
ایده ای که در این کتاب برای پیشبرد اصلاح گری سیاسی در ایران مطرح شده، ایده «موفقیت های کوچک» است. دکتر فاضلی به این موضوع پرداخته که «دولت فروتن» (بر خلاف آنها که ادعای مدیریت جهان می کنند) زمینه ساز شکل گیری موفقیت های کوچک خواهد بود و بدون پرداختن به ادعاهای بزرگ (و درشت گویی) اهتمام خود را به سلسله ای از موفقیت های کوچک مصروف می کند.
✅شش- نقد «ایده دولت فروتن»
ایده دولت فروتن (و توجه به موفقیت های کوچک بجای پرداختن به اعداد "درشت" و "دهان پرکن") گرچه ایده ای صحیح و اصولی است ولی در تناقض با ماهیت سیاست ورزی و خلقیات سیاسیون است. این امر بدین مفهوم است که مثلا ما از یک راننده کامیون انتظار خوشنویسی در زمان های توقف کامیون (و استراحت) داشته باشیم. (عموما و البته نه همیشه) ماهیتِ اخلاقی انسان هایی که وارد عرصه سیاست می شوند، درشت گویی و کلی گویی است. این ویژگی، صرفا در میان سیاستمداران کشورهای در حال توسعه، مشاهده نمی شود و برای مثال می بینیم شهردار نیویورک یا توکیو هم به لحاظ ذهنی، دربندِ ردیف کردن «موفقیت های عظیم» در دوره مدیریت خود هستند!
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم...
البته باز هم بدیهی است که جنس این رفتار (استناد به موفقیت های خارق العاده) در کشورهای توسعه یافته با در حال توسعه، متفاوت است.
این واقعیت، نباید باعث شود تا افرادی مثل دکتر فاضلی به بسط مفهوم «دولت فروتن» نپردازند بلکه باید به ملزوماتِ محقق شدن این ایده، بیشتر و دقیق تر پرداخته شود. یکی از اولین ملزومات این امر، حضور طبقه روشنفکر و دغدغه مند در عرصه سیاست کلان است. که این امر هم با روحیات این طبقه در تضاد است.
🔶هفت- دغدغه ایران
خواندن فصل آخر دغدغه ایران، انسان را به یاد یادداشت مرحوم مهندس بازرگان در کتاب «روح ملت ها» (نوشته آندره زیگفرید- ترجمه احمد آرام) می اندازد. صراحت بیان و چندوجهی فکر کردنِ مهندس بازرگان در مقاله «روحیه ایرانی» (در آن کتاب)، ستودنی است. این یادداشت دکتر محمدفاضلی نیز حائز این دو ویژگی است: قائل بودن به «پیچیدگی امور» (چندوجهی فکر کردن) و «صراحت».
در روزگاری که بسیاری افراد باور دارند «حرف نزدن» از نشانه های هوش است، و در گوشه ای نشستن و کار خود را پیش بردن، مانع کَید حسودان (!) می شود، برخی نیز هستند که بدون اهتمام به پرده نشینی، از ابزار گفتگو در دنیای امروز (یعنی شبکه های اجتماعی) استفاده می کنند و به امیدِ «تغییر»، سخن می گویند. سخن گفتنی که گاه ممکن است با زمزمه این کلام #حافظ هم همراه باشد:
... که چون شمع اندرین مجلس/
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی گیرد
@solseghalam
✅چهار- نقد بحث « مسائل حل نشده در ایران امروز»
بخش های زیادی از مثال های کتاب در بحث فوق، صحیح هستند ولی مجددا در این بحث هم یک نگاه مجرد به موضوع «ایران» وجود دارد و این سوال طرح نمی شود که ملل و تمدن های دیگر در موضوعات مشابه ، چه سرنوشتی داشته اند؟
مثالی که در این بحث می توان به آن اشاره نمود، مشکل «اسلحه» و سلاح در جامعه آمریکاست که تقریبا هر هفته، کشته هایی را از میان جمعیت کشور در بر می گیرد. موضِع جامعه آمریکایی درباره آزادی سلاح، یک موضع دو پاره (یا شاید چند پاره) است. آیا آنها توانسته اند به یک تصمیم نهایی مبتنی بر خرد جمعی در این بحث مهم برسند؟
عده ای از آمریکایی ها معتقدند که سلاح (به مفهوم قدرت) نباید فقط در دست دولت باشد و باید در میان «جمهور مردم» (!) پخش باشد. آنها این امر را از اصول مترقی تمدن آمریکایی بر می شمرند. در طرف مقابل (افرادی همچون باراک اوباما) می گویند که این اصل مترقی، باعث کشته شدن بچه های ما در مدرسه ابتدایی و دانشگاه شده/می شود و باید برداشته شود. این پرونده، هربار بعد از خبر یک کشتار جدید، به صدر اخبار می آید و مجددا در ازدحام اخبار روزهای بعد، گم می شود...
باز ذکر این نکته ضروری است که هدف از این یادداشت مقایسه ایران با #آمریکا نیست. چرا که مسلما تعداد «پرونده های باز (و بلاتکلیف)» در یک کشور "درحال توسعه" از یک کشور "توسعه یافته" بیشتر است؛ بلکه بحث اینجاست که در برابر مناقشه های طولانی مدت در یک «کشور» انتظارِ جسارت مدیریتی در «حل مسئله» با اینکه انتظاری صحیح است، اما الزاما شدنی نیست.
✔️🔘پنج- ایده دولت فروتن
ایده ای که در این کتاب برای پیشبرد اصلاح گری سیاسی در ایران مطرح شده، ایده «موفقیت های کوچک» است. دکتر فاضلی به این موضوع پرداخته که «دولت فروتن» (بر خلاف آنها که ادعای مدیریت جهان می کنند) زمینه ساز شکل گیری موفقیت های کوچک خواهد بود و بدون پرداختن به ادعاهای بزرگ (و درشت گویی) اهتمام خود را به سلسله ای از موفقیت های کوچک مصروف می کند.
✅شش- نقد «ایده دولت فروتن»
ایده دولت فروتن (و توجه به موفقیت های کوچک بجای پرداختن به اعداد "درشت" و "دهان پرکن") گرچه ایده ای صحیح و اصولی است ولی در تناقض با ماهیت سیاست ورزی و خلقیات سیاسیون است. این امر بدین مفهوم است که مثلا ما از یک راننده کامیون انتظار خوشنویسی در زمان های توقف کامیون (و استراحت) داشته باشیم. (عموما و البته نه همیشه) ماهیتِ اخلاقی انسان هایی که وارد عرصه سیاست می شوند، درشت گویی و کلی گویی است. این ویژگی، صرفا در میان سیاستمداران کشورهای در حال توسعه، مشاهده نمی شود و برای مثال می بینیم شهردار نیویورک یا توکیو هم به لحاظ ذهنی، دربندِ ردیف کردن «موفقیت های عظیم» در دوره مدیریت خود هستند!
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم...
البته باز هم بدیهی است که جنس این رفتار (استناد به موفقیت های خارق العاده) در کشورهای توسعه یافته با در حال توسعه، متفاوت است.
این واقعیت، نباید باعث شود تا افرادی مثل دکتر فاضلی به بسط مفهوم «دولت فروتن» نپردازند بلکه باید به ملزوماتِ محقق شدن این ایده، بیشتر و دقیق تر پرداخته شود. یکی از اولین ملزومات این امر، حضور طبقه روشنفکر و دغدغه مند در عرصه سیاست کلان است. که این امر هم با روحیات این طبقه در تضاد است.
🔶هفت- دغدغه ایران
خواندن فصل آخر دغدغه ایران، انسان را به یاد یادداشت مرحوم مهندس بازرگان در کتاب «روح ملت ها» (نوشته آندره زیگفرید- ترجمه احمد آرام) می اندازد. صراحت بیان و چندوجهی فکر کردنِ مهندس بازرگان در مقاله «روحیه ایرانی» (در آن کتاب)، ستودنی است. این یادداشت دکتر محمدفاضلی نیز حائز این دو ویژگی است: قائل بودن به «پیچیدگی امور» (چندوجهی فکر کردن) و «صراحت».
در روزگاری که بسیاری افراد باور دارند «حرف نزدن» از نشانه های هوش است، و در گوشه ای نشستن و کار خود را پیش بردن، مانع کَید حسودان (!) می شود، برخی نیز هستند که بدون اهتمام به پرده نشینی، از ابزار گفتگو در دنیای امروز (یعنی شبکه های اجتماعی) استفاده می کنند و به امیدِ «تغییر»، سخن می گویند. سخن گفتنی که گاه ممکن است با زمزمه این کلام #حافظ هم همراه باشد:
... که چون شمع اندرین مجلس/
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی گیرد
@solseghalam
صنعت آموزش، یکی از بزرگترین و پیچیده ترین صنایع در کشور آمریکاست و اقتصاد دانشگاه، «ستون فقرات» این صنعت است. شاید افرادی همچون دکتر فاضلی هرگز حاضر نباشند اعتراف کنند که در ایران نزدیک ترین مدلِ اداره دانشگاه به مدل جهانی اداره دانشگاه (آنگونه که در #ژاپن و #آمریکا وجود دارد) مدل مدیریتی دانشگاه آزاد است و ساختاری که دکتر جاسبی برای این دانشگاه طراحی کرد. طی سالهای تحصیل در #ژاپن متوجه شدم که مدیریت دانشگاه در اداره امور و هزینه های پژوهشی به همان اندازه که به بودجه صنعت وابسته است به شهریه هم وابسته است (آنهم ژاپن که بخش #صنعت بسیار سرحال و سرپایی دارد) و طی سالهای اخیر متوجه شدم مدیریت دانشگاه در آمریکا بعضا «بیش» از آنکه به بودجه صنعت وابسته باشد، به «شهریه دانشجو» وابسته است. حال چطور می شود در کشوری این هر دو بال اقتصادی دانشگاه قطع شده باشد و انتظار «کیفیت» در تولید علم داشته باشیم؟
[در بحث دانشگاه آزاد و مدل اداره آن در کشور، هر واحد دانشگاهی هویت اقتصادی مستقل و تقریبا هزینه-درآمد مستقل داراست و پرداخت حقوق اساتید، متناسب با درآمدِ واحد دانشگاهی است.]
🔹سوال اصلی در این بحث اینجاست که چطور می شود دهها دانشگاه را فقط با گوشه ای از پول نفت اداره کنیم؟ در بهترین شرایط فروش (و نبود تحریم و ...) ما هرگز سالانه قادر به فروختن صد میلیارد دلار نفت نخواهیم بود؛ آنوقت این چه انتظاری است که گمان کنیم امور دهها دانشگاه، هزاران هیات علمی و بیش از یک میلیون دانشجو را می توانیم با گوشه ای از این پول (مثلا چند درصدش!) مدیریت کنیم؟
🔹آموزش عالی مجانی، منجر به نزول کیفیت می شود و افرادی که در روند تولید پایان نامه به ذبح کیفیت آشنا شوند، در آینده هم چیزهای دیگری را در عمر حرفه ای خود ذبح خواهند کرد. از این منظر، به گمان من ماجرا حتی جدی تر از بحث لخت بودن یا نبودن است. ماجرا، ماجرای تجربه کردنِ «کمّی کاری» است یا تجربه نکردن. همان که حافظ می گوید
«چو بید بر سرِ ایمان خویش می لرزم»
🔹خلاصۀ نقد به #دغدغه ارزشمند ایشان این است که کسی که به «درمان این درد» اشاره کند، سخت منفور خواهد شد و آیا ما حاضریم زمانی که به درد اشاره می کنیم به درمان هم بپردازیم ولو به قیمت دشنام خوردن؟ تنها راه رسیدن به «کیفیت» تولید علم در دانشگاه، صَرف وقت و «حضور کافی اساتید» در محیط دانشگاه است. استادی که چندین دانشجوی دکترا دارد و همزمان معاون وزیر در فلان وزارتخانه یا معاون فنی در فلان شرکت نیمه خصوصی است چطور می رسد بر کیفیت پژوهش و تولیدات دانشجویانش نظارت داشته باشد؟ حداکثر یک جلسه در هفته؟! آنهم در حد چند دقیقه؟! مهمترین مسئله در بحث «حضور استاد در دانشگاه»، موضوع حقوق استاد است. این ماجرا حل نخواهد شد مگر اینکه محل پرداخت حقوق، آن آب باریکه وزارت علوم نباشد. البته، در زمانه ای که همه گمان می کنند مسائل با قدری «رسیدگی مسئولان» حل و فصل می شود مسلما اگر کسی پیدا شود که بگوید از فردا همه دانشجویان باید شهریه بدهند و همه دانشگاهها پولی است، روز و روزگارش همکاسه انبوه ناسزاها خواهد بود. ولی قصه اینجاست که بجای فریاد کودک داستان هانس کریستین اندرسون، فریاد دیگری لازم است که بگوید «مگر می شود چرخ را از اول اختراع کرد؟»
✔️دانشگاههای کشورهای دیگر دنیا، چگونه اداره می شوند؟
@solseghalam
*این یادداشت در خبرآنلاین 15 مهر 1398
▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
لینک یادداشت بررسی بودجه وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری تحت عنوان
✍️«شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟»
پی نوشت 2: متاسفانه دانشگاه آزاد تا همیشه در ذهنهای ایرانیان آزاد ماند و این تعبیر «آزاد» در تخفیف شان یک مجموعه آموزشی، هرگز نگذاشت که دانشگاه آزاد در ایران به جایگاه مشابه دانشگاههای خصوصی در ژاپن و آمریکا و سایر کشورهای برخوردار از سیستم آموزشی شهریه محور برسد. جای این سوال باقی است که چرا یک مجموعه آموزشی غیردولتی عظیم هرگز شان خود را در فضای علمی کشور ایران کسب نکرد؟ شاید چون این ذهنیت وجود دارد که آموزش عالی شهریه محور، دون شان علم است؟
[در بحث دانشگاه آزاد و مدل اداره آن در کشور، هر واحد دانشگاهی هویت اقتصادی مستقل و تقریبا هزینه-درآمد مستقل داراست و پرداخت حقوق اساتید، متناسب با درآمدِ واحد دانشگاهی است.]
🔹سوال اصلی در این بحث اینجاست که چطور می شود دهها دانشگاه را فقط با گوشه ای از پول نفت اداره کنیم؟ در بهترین شرایط فروش (و نبود تحریم و ...) ما هرگز سالانه قادر به فروختن صد میلیارد دلار نفت نخواهیم بود؛ آنوقت این چه انتظاری است که گمان کنیم امور دهها دانشگاه، هزاران هیات علمی و بیش از یک میلیون دانشجو را می توانیم با گوشه ای از این پول (مثلا چند درصدش!) مدیریت کنیم؟
🔹آموزش عالی مجانی، منجر به نزول کیفیت می شود و افرادی که در روند تولید پایان نامه به ذبح کیفیت آشنا شوند، در آینده هم چیزهای دیگری را در عمر حرفه ای خود ذبح خواهند کرد. از این منظر، به گمان من ماجرا حتی جدی تر از بحث لخت بودن یا نبودن است. ماجرا، ماجرای تجربه کردنِ «کمّی کاری» است یا تجربه نکردن. همان که حافظ می گوید
«چو بید بر سرِ ایمان خویش می لرزم»
🔹خلاصۀ نقد به #دغدغه ارزشمند ایشان این است که کسی که به «درمان این درد» اشاره کند، سخت منفور خواهد شد و آیا ما حاضریم زمانی که به درد اشاره می کنیم به درمان هم بپردازیم ولو به قیمت دشنام خوردن؟ تنها راه رسیدن به «کیفیت» تولید علم در دانشگاه، صَرف وقت و «حضور کافی اساتید» در محیط دانشگاه است. استادی که چندین دانشجوی دکترا دارد و همزمان معاون وزیر در فلان وزارتخانه یا معاون فنی در فلان شرکت نیمه خصوصی است چطور می رسد بر کیفیت پژوهش و تولیدات دانشجویانش نظارت داشته باشد؟ حداکثر یک جلسه در هفته؟! آنهم در حد چند دقیقه؟! مهمترین مسئله در بحث «حضور استاد در دانشگاه»، موضوع حقوق استاد است. این ماجرا حل نخواهد شد مگر اینکه محل پرداخت حقوق، آن آب باریکه وزارت علوم نباشد. البته، در زمانه ای که همه گمان می کنند مسائل با قدری «رسیدگی مسئولان» حل و فصل می شود مسلما اگر کسی پیدا شود که بگوید از فردا همه دانشجویان باید شهریه بدهند و همه دانشگاهها پولی است، روز و روزگارش همکاسه انبوه ناسزاها خواهد بود. ولی قصه اینجاست که بجای فریاد کودک داستان هانس کریستین اندرسون، فریاد دیگری لازم است که بگوید «مگر می شود چرخ را از اول اختراع کرد؟»
✔️دانشگاههای کشورهای دیگر دنیا، چگونه اداره می شوند؟
@solseghalam
*این یادداشت در خبرآنلاین 15 مهر 1398
▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
لینک یادداشت بررسی بودجه وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری تحت عنوان
✍️«شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟»
پی نوشت 2: متاسفانه دانشگاه آزاد تا همیشه در ذهنهای ایرانیان آزاد ماند و این تعبیر «آزاد» در تخفیف شان یک مجموعه آموزشی، هرگز نگذاشت که دانشگاه آزاد در ایران به جایگاه مشابه دانشگاههای خصوصی در ژاپن و آمریکا و سایر کشورهای برخوردار از سیستم آموزشی شهریه محور برسد. جای این سوال باقی است که چرا یک مجموعه آموزشی غیردولتی عظیم هرگز شان خود را در فضای علمی کشور ایران کسب نکرد؟ شاید چون این ذهنیت وجود دارد که آموزش عالی شهریه محور، دون شان علم است؟
خبرآنلاین
نقدی بر پادشاهان لخت
یادداشت زیر نقدی بر یادداشت دکتر محمد فاضلی با عنوان «پادشاهان لخت» است.
بحثی دیگر درباره آموزش عالی شهریه محور (دانشگاه آزاد)- قسمت دوم
✳️آرمانگرانی
🔹آموزش عالی مجانی، در عرصه #آرمانگرایی امر مبارک و خوبی است ولی آرمانگرایی وقتی که به قیمت ذبح کیفیت تمام می شود، باید در آرمان تجدید نظر کرد.
یک محاسبه ساده از هزینه های زندگی در ژاپن و آمریکا و مقایسه آن با رقم حقوق پرداختی به #معلمین مدارس #ابتدایی تا #دبیرستان نشان می دهد که حتی در این دو کشور رقم حقوق معلم چقدر (نسبت به هزینه زندگی) پائین است. (در همین چند ماه اخیر، چندین نوبت اعتصاب و راهپیمایی #معلمین در شهرهای لس آنجلس و #اوکلند محل پوشش خبری گسترده بود). بدیهی است که دولت، اگر بودجه و توانی دارد باید (عمدتا) صرف این بخش کند، نه صَرف آموزش عالی.
✳️بورسیه های دانشجویی
🔹یکی از نکات مهم در این بحث این است که در کشورهای توسعه یافته، «بورسیه های تحصیلی» متعددی برای تامین مالی دانشجویان نخبه (ویژه) یا دانشجویان با توان مالی کم، وجود دارد. به شکل متداول، بسیاری از دانشجوها به موازات تحصیل در رستورانها (و سایر شغلهای خدماتی مشابه) به صورت «پاره وقت» کار می کنند و «شهریه خود» را تامین می کنند ولی وجود بورسیه های حمایتی، برای تامین مالی دانشجوهای نخبه یا افراد با وضعیت مالی ضعیف، نقش مهمی در ایجاد توازن مالی بازی می کنند. بحث وامهای بانکی بلندمدت هم در این ماجرا حضور و نقش جدی داراست.
اینها یک تجربه جهانی است و چطور ما چنین چیزی را نادیده می گیریم؟ باور عمومی و جاری در ژاپن و آمریکا مبتنی بر این است که «دانشجو» در سن و سال و شرایط جسمی و روحی است که باید کار کند. حتی به رغم وجود خانواده ثروتمند، دانشجو باید در تامین شهریه تحصیل خودش، تلاش کند. (چه پسر و چه دختر)
✳️کیفیت با جیب خالی
🔹حکایت آموزش عالی امروز ما، حکایت آن شاعری است که در عرصه قلم و شعر، سروده های بسیار و غزلهای دلکش در سر دارد ولی خانواده و اهل و عیال وی باید با جیب خالی او (و آرمانهای زیبایش) زندگی می کنند. هر چند امنیت مالی الزاما منجر به کیفیت «نمی شود» ولی هیچ کیفیتی «با جیب خالی» دست یافتنی نیست.
فکری برای اقتصاد دانشگاه باید کرد.
@solseghalam
▪️▪️▪️
* این یادداشت در خبرآنلاین امروز +
** لینک یادداشت مرتبط +
*** برخی کشورهای اروپایی نظیر آلمان و سوئد در این بحث مشابه #ژاپن و #آمریکا نیستند. ولی سوال اصلی اینجاست که برای شرایط کشور ما، در یک نگاه واقعگرایانه آیا طراحی ساختار مشابه آلمان ممکن است؟
✳️آرمانگرانی
🔹آموزش عالی مجانی، در عرصه #آرمانگرایی امر مبارک و خوبی است ولی آرمانگرایی وقتی که به قیمت ذبح کیفیت تمام می شود، باید در آرمان تجدید نظر کرد.
یک محاسبه ساده از هزینه های زندگی در ژاپن و آمریکا و مقایسه آن با رقم حقوق پرداختی به #معلمین مدارس #ابتدایی تا #دبیرستان نشان می دهد که حتی در این دو کشور رقم حقوق معلم چقدر (نسبت به هزینه زندگی) پائین است. (در همین چند ماه اخیر، چندین نوبت اعتصاب و راهپیمایی #معلمین در شهرهای لس آنجلس و #اوکلند محل پوشش خبری گسترده بود). بدیهی است که دولت، اگر بودجه و توانی دارد باید (عمدتا) صرف این بخش کند، نه صَرف آموزش عالی.
✳️بورسیه های دانشجویی
🔹یکی از نکات مهم در این بحث این است که در کشورهای توسعه یافته، «بورسیه های تحصیلی» متعددی برای تامین مالی دانشجویان نخبه (ویژه) یا دانشجویان با توان مالی کم، وجود دارد. به شکل متداول، بسیاری از دانشجوها به موازات تحصیل در رستورانها (و سایر شغلهای خدماتی مشابه) به صورت «پاره وقت» کار می کنند و «شهریه خود» را تامین می کنند ولی وجود بورسیه های حمایتی، برای تامین مالی دانشجوهای نخبه یا افراد با وضعیت مالی ضعیف، نقش مهمی در ایجاد توازن مالی بازی می کنند. بحث وامهای بانکی بلندمدت هم در این ماجرا حضور و نقش جدی داراست.
اینها یک تجربه جهانی است و چطور ما چنین چیزی را نادیده می گیریم؟ باور عمومی و جاری در ژاپن و آمریکا مبتنی بر این است که «دانشجو» در سن و سال و شرایط جسمی و روحی است که باید کار کند. حتی به رغم وجود خانواده ثروتمند، دانشجو باید در تامین شهریه تحصیل خودش، تلاش کند. (چه پسر و چه دختر)
✳️کیفیت با جیب خالی
🔹حکایت آموزش عالی امروز ما، حکایت آن شاعری است که در عرصه قلم و شعر، سروده های بسیار و غزلهای دلکش در سر دارد ولی خانواده و اهل و عیال وی باید با جیب خالی او (و آرمانهای زیبایش) زندگی می کنند. هر چند امنیت مالی الزاما منجر به کیفیت «نمی شود» ولی هیچ کیفیتی «با جیب خالی» دست یافتنی نیست.
فکری برای اقتصاد دانشگاه باید کرد.
@solseghalam
▪️▪️▪️
* این یادداشت در خبرآنلاین امروز +
** لینک یادداشت مرتبط +
*** برخی کشورهای اروپایی نظیر آلمان و سوئد در این بحث مشابه #ژاپن و #آمریکا نیستند. ولی سوال اصلی اینجاست که برای شرایط کشور ما، در یک نگاه واقعگرایانه آیا طراحی ساختار مشابه آلمان ممکن است؟
www.khabaronline.ir
وبلاگ
بهروزترین و جامعترین اخبار ، تحلیل و فیلم ها در حوزه سیاست ، اقتصاد ، فرهنگی ، اجتماعی ، سلامت ، بین الملل ، دانش و فناوری ، ورزش ، تاریخ ، دین و اندیشه را در خبر گزاری خبرآنلاین دنبال کنید
ارزیابی شتابزده
📍روزنامه شرق امروز ؛ یادداشت اینجانب در خصوص انفجار و زلزله 📌ضرورت لحاظ کردن مسئله انفجار💥 در مقاوم سازی زلزله. @solseghalam ⬇️👇👇 https://www.sharghdaily.ir/News/112863/%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1…
✍️چند نکته در مورد انفجار لبنان
این چند روز اخیر گفتگوها و مباحث زیادی درباره انفجار #بیروت منتشر شده و این اتفاق تلخ، حتی سرآغاز برخی تحولات سیاسی هم در این کشور شده است. در این یادداشت تلاش می شود که به چند نکته از منظر فنی بحث «مهندسی انفجار» اشاره شود:
🔹یک- این اتفاق قبلا هم رخ داده بود!
باور کردنش بسیار دشوار است که بشنویم این اتفاق تلخ، دقیقا به همین شکل، قبلا یکبار دیگر در تاریخ رخ داده است! سالها قبل از ماجرایِ #لبنان، یک کشتی که حامل 2300 تُن نیترات آمونیوم بود در #آمریکا و در بندر تگزاس (در خلیج گالوستون) دچار آتش سوزی شد و این امر باعث یک انفجار بزرگ در آن کشتی و همچنین یک سلسله انفجار در مخازن سوختِ (منطقه صنعتی) مجاور شد. این سانحه که مرگبارترین انفجار صنعتی در آمریکا محسوب می شود (تا قبل از این انفجار لبنان) یکی از بزرگترین انفجارهای غیرهسته ای تاریخ محسوب می شُد. متاسفانه به دلیل بی توجهی به حساسیتهای حمل و نگهداری نیترات آمونیوم 581 نفر در آن سانحۀ #بندر_تگزاس کشته و بیش از 5000 نفر مجروح شدند. جالب اینجاست که با وجود سابقۀ چنین تجربه تلخی از نگهداری نیترات آمونیوم، مجددا در لبنان، آزموده، دوباره آزموده شد و به تعبیر حافظ:
مَن جَرَّبَ المُجَرَّب، حَلَّت بِه النَّدامه
(آن کسی که «تجربه شده» را «دوباره تجربه کند»، ندامت و پشیمانی حلالش باد!)
✔️در ماجرای بندر تگزاس، نیترات آمونیم در ایالت نبرسکا (شمال آمریکا) تولید شده بود و از طریق #قطار به جنوب حمل شده و سپس در کشتی بارگیری شده بود. شروع آتش سوزی در این کشتی، شروع زنجیره ای از انفجارهای مرگبار بوده است. در اثر موج انفجار، امواج بزرگ آب تا فاصله بسیار دورتر از کشتی در ساحل تگزاس رویت شد. بیش از 500 ساختمان در ساحل تگزاس در اثر این انفجار تخریب شدند. موج انفجار باعث شد که دو هواپیمای تفریحی که در نزدیکی بندر در حال پرواز بوده اند سقوط کنند. در اثر این انفجار، بیش از شش هزار تُن فولاد کشتی به اطراف پرت می شود. یک قطعه دو تُنی از بدنه کشتی که حدودا سه کیلومتر آن طرف تر از کشتی پرت شده بود، هم اکنون به عنوان "بنای یادبود این سانحه"، نگهداری می شود و در معرض دید بازدیدکنندگان است.
در شرایطی که هرگز مشخص نشد که علت آتش سوزی اولیه در این کشتیِ حامل نیترات آمونیوم چه بوده است، برخی گزارشها گفته اند که شروع آتش بخاطر باقیمانده سیگار کارکنان کشتی بوده است.
این انفجار، به عنوان «بدترین سانحه صنعتی تاریخ آمریکا» شناخته می شود. 405 نفر از اجساد شناسایی و 63 جسد هرگز امکان شناسایی پیدا نکردند. 113 نفر هم به عنوان مفقودالجسد معرفی شدند (چون اجسادشان بعد از انفجار هرگز پیدا نشد). در برخی گزارشها ذکر شده که این آمار، #واقعی نیست و تعداد کشته های انفجار تگزاس، بیشتر از این عدد است.
🔹دو- چرا در لبنان دوباره تکرار شد؟
سوال اینجاست که وقتی «تاریخچۀ» تلخِ سهل انگاری در نگهداری نیترات آمونیوم در سال 1947 وجود داشته است، چرا مقامات و مسئولین بندری در لبنان در این سالها، تا به این حدّ نسبت به موضوع بی توجهی کرده اند که چنین رویدادی «دوباره» رخ دهد؟
پاسخ اینجاست که بسیاری از مشکلات به دلیل «نبود» دانش فنی نیست بلکه به دلیل نبودن «سیستم» و «ساختار درست» رخ می دهد. حتی اگر بخشی از حادثه لبنان، عمدی هم بوده باشد، ولی بازهم نگهداری از این مقدار قابل توجه نیترات آمونیم در منطقه تجاری/مسکونی «طی مدت طولانی» محل تعجب و حیرت است.
🔹سه- سازه و انفجار
در خصوص مهندسی انفجار (و اساسا بحث ساخت بمب/مواد منفجره) سالهای طولانی است که بشر مطالعات/پیشرفتهای زیادی داشته است ولی درباره «رفتار سازه ها در انفجار» مطالعات (نسبتا) محدودی انجام شده و هنوز ابهام/علامت سوالهای زیادی وجود دارد. موضوع دوره پسادکترای دوم اینجانب در دانشگاه کلمسون، همین بحث رفتار سازه در انفجار بود که کارفرمای آن پروژه، شرکت بیمه
AIG
بود. دلیل اینکه بیمه به دانشگاه برای بحث انفجار پول می داد این بود که بعد از هر سانحه انفجار، شرکتهای بیمه ناچار به پرداخت رقمهای درشت پول به بیمه گزاران می شوند و بنابراین بیمه، شدیدا به دنبال توسعه مدلهای ریسک انفجار است. در آن مطالعه با همکارانم متوجه شدیم که یکی از بزرگترین عوامل جراحت و آسیب جسمی در انفجارها (نه فرو ریختن سازه ها، بلکه) شیشه پنجره های ساختمان است. بخش زیادی از افرادی که در مناطقِ اطراف انفجار زندگی می کنند در اثر پرتاب شدن شیشه پنجره ها، بینایی یا سلامت خود را از دست می دهند. یکی از مقالات منتشره در این بحث قبلا در "اینجا" به اشتراک گذاشته شده بود. فعلا قدری زمان نیاز است تا مشخص شود که "چه درصدی" (از کل) مجروحین انفجار لبنان در اثر شکست شیشه بوده است؟
🖊محمدرضا اسلامی
#مهندسی_انفجار
#لبنان
#انفجار_تگزاس
@solseghalam
این چند روز اخیر گفتگوها و مباحث زیادی درباره انفجار #بیروت منتشر شده و این اتفاق تلخ، حتی سرآغاز برخی تحولات سیاسی هم در این کشور شده است. در این یادداشت تلاش می شود که به چند نکته از منظر فنی بحث «مهندسی انفجار» اشاره شود:
🔹یک- این اتفاق قبلا هم رخ داده بود!
باور کردنش بسیار دشوار است که بشنویم این اتفاق تلخ، دقیقا به همین شکل، قبلا یکبار دیگر در تاریخ رخ داده است! سالها قبل از ماجرایِ #لبنان، یک کشتی که حامل 2300 تُن نیترات آمونیوم بود در #آمریکا و در بندر تگزاس (در خلیج گالوستون) دچار آتش سوزی شد و این امر باعث یک انفجار بزرگ در آن کشتی و همچنین یک سلسله انفجار در مخازن سوختِ (منطقه صنعتی) مجاور شد. این سانحه که مرگبارترین انفجار صنعتی در آمریکا محسوب می شود (تا قبل از این انفجار لبنان) یکی از بزرگترین انفجارهای غیرهسته ای تاریخ محسوب می شُد. متاسفانه به دلیل بی توجهی به حساسیتهای حمل و نگهداری نیترات آمونیوم 581 نفر در آن سانحۀ #بندر_تگزاس کشته و بیش از 5000 نفر مجروح شدند. جالب اینجاست که با وجود سابقۀ چنین تجربه تلخی از نگهداری نیترات آمونیوم، مجددا در لبنان، آزموده، دوباره آزموده شد و به تعبیر حافظ:
مَن جَرَّبَ المُجَرَّب، حَلَّت بِه النَّدامه
(آن کسی که «تجربه شده» را «دوباره تجربه کند»، ندامت و پشیمانی حلالش باد!)
✔️در ماجرای بندر تگزاس، نیترات آمونیم در ایالت نبرسکا (شمال آمریکا) تولید شده بود و از طریق #قطار به جنوب حمل شده و سپس در کشتی بارگیری شده بود. شروع آتش سوزی در این کشتی، شروع زنجیره ای از انفجارهای مرگبار بوده است. در اثر موج انفجار، امواج بزرگ آب تا فاصله بسیار دورتر از کشتی در ساحل تگزاس رویت شد. بیش از 500 ساختمان در ساحل تگزاس در اثر این انفجار تخریب شدند. موج انفجار باعث شد که دو هواپیمای تفریحی که در نزدیکی بندر در حال پرواز بوده اند سقوط کنند. در اثر این انفجار، بیش از شش هزار تُن فولاد کشتی به اطراف پرت می شود. یک قطعه دو تُنی از بدنه کشتی که حدودا سه کیلومتر آن طرف تر از کشتی پرت شده بود، هم اکنون به عنوان "بنای یادبود این سانحه"، نگهداری می شود و در معرض دید بازدیدکنندگان است.
در شرایطی که هرگز مشخص نشد که علت آتش سوزی اولیه در این کشتیِ حامل نیترات آمونیوم چه بوده است، برخی گزارشها گفته اند که شروع آتش بخاطر باقیمانده سیگار کارکنان کشتی بوده است.
این انفجار، به عنوان «بدترین سانحه صنعتی تاریخ آمریکا» شناخته می شود. 405 نفر از اجساد شناسایی و 63 جسد هرگز امکان شناسایی پیدا نکردند. 113 نفر هم به عنوان مفقودالجسد معرفی شدند (چون اجسادشان بعد از انفجار هرگز پیدا نشد). در برخی گزارشها ذکر شده که این آمار، #واقعی نیست و تعداد کشته های انفجار تگزاس، بیشتر از این عدد است.
🔹دو- چرا در لبنان دوباره تکرار شد؟
سوال اینجاست که وقتی «تاریخچۀ» تلخِ سهل انگاری در نگهداری نیترات آمونیوم در سال 1947 وجود داشته است، چرا مقامات و مسئولین بندری در لبنان در این سالها، تا به این حدّ نسبت به موضوع بی توجهی کرده اند که چنین رویدادی «دوباره» رخ دهد؟
پاسخ اینجاست که بسیاری از مشکلات به دلیل «نبود» دانش فنی نیست بلکه به دلیل نبودن «سیستم» و «ساختار درست» رخ می دهد. حتی اگر بخشی از حادثه لبنان، عمدی هم بوده باشد، ولی بازهم نگهداری از این مقدار قابل توجه نیترات آمونیم در منطقه تجاری/مسکونی «طی مدت طولانی» محل تعجب و حیرت است.
🔹سه- سازه و انفجار
در خصوص مهندسی انفجار (و اساسا بحث ساخت بمب/مواد منفجره) سالهای طولانی است که بشر مطالعات/پیشرفتهای زیادی داشته است ولی درباره «رفتار سازه ها در انفجار» مطالعات (نسبتا) محدودی انجام شده و هنوز ابهام/علامت سوالهای زیادی وجود دارد. موضوع دوره پسادکترای دوم اینجانب در دانشگاه کلمسون، همین بحث رفتار سازه در انفجار بود که کارفرمای آن پروژه، شرکت بیمه
AIG
بود. دلیل اینکه بیمه به دانشگاه برای بحث انفجار پول می داد این بود که بعد از هر سانحه انفجار، شرکتهای بیمه ناچار به پرداخت رقمهای درشت پول به بیمه گزاران می شوند و بنابراین بیمه، شدیدا به دنبال توسعه مدلهای ریسک انفجار است. در آن مطالعه با همکارانم متوجه شدیم که یکی از بزرگترین عوامل جراحت و آسیب جسمی در انفجارها (نه فرو ریختن سازه ها، بلکه) شیشه پنجره های ساختمان است. بخش زیادی از افرادی که در مناطقِ اطراف انفجار زندگی می کنند در اثر پرتاب شدن شیشه پنجره ها، بینایی یا سلامت خود را از دست می دهند. یکی از مقالات منتشره در این بحث قبلا در "اینجا" به اشتراک گذاشته شده بود. فعلا قدری زمان نیاز است تا مشخص شود که "چه درصدی" (از کل) مجروحین انفجار لبنان در اثر شکست شیشه بوده است؟
🖊محمدرضا اسلامی
#مهندسی_انفجار
#لبنان
#انفجار_تگزاس
@solseghalam
🔹آقای مهاجرانی توئیت می زنه ولی کامنت ها رو می بنده!
(از کرامات شیخ ما این است...)
واقعا آدم گیج میشه اینهمه تغییر در مواضع افراد رو در این سالهای عمر می بینه... ایران کشور عجیبیه...
🔹چرا حافظ، چو میترسیدی از هِجر/
نکردی شُکرِ ایّامِ وصالش؟!
#توئیت
#آمریکا
#مهاجرانی
#امروز_با_حافظ
🔘t.iss.one/solseghalam
(از کرامات شیخ ما این است...)
واقعا آدم گیج میشه اینهمه تغییر در مواضع افراد رو در این سالهای عمر می بینه... ایران کشور عجیبیه...
🔹چرا حافظ، چو میترسیدی از هِجر/
نکردی شُکرِ ایّامِ وصالش؟!
#توئیت
#آمریکا
#مهاجرانی
#امروز_با_حافظ
🔘t.iss.one/solseghalam
✍️گوگل و تصویر پروفسور لطفی علیعسکرزاده (معروف به دکتر لطفی زاده)
🖊دکتر احمد قادری
🔷امروز لگوی مخصوص گوگل مزین بود به تصویر پروفسور لطفی علیعسکرزاده معروف به دکتر لطفی زاده مبدع نظریه منطق فازی. این تغییر لگو به مناسبت سالگرد ارائه نظریه فازی توسط ایشان در سال ۱۹۶۴ در یک مقاله علمی بود که تا به حال بیش از صد و بیست و پنج هزار بار مورد استناد علمی پژوهشگران دنیا واقع شده.
انتشار این مقاله منجر به بحثهای بسیار گسترده ای بین دانشمندان دنیا شد، که مرور آن شاید بتواند تفاوت رویکرد در دو کشور آمریکا و ژاپن درباره روشهایی علمی و تاثیر تاریخ، فرهنگ، باورها و جهتگیری شناختی بر چنین تفاوتی را نشان بدهد.
🔷وقتی که در سال ۱۹۶۵ نظریه دکتر لطفی زاده در مقاله "مجموعههای فازی" (قابل دسترس در لینک زیر) در ژورنال information and control، منتشر شد نه تنها بخش بزرگی از جامعه علمی آن زمان غرب آنرا نپذیرفت، بلکه با مخالفت شدید و حتی تمسخر بسیاری از دانشمندان غربی هم عصرش مواجه شد، بطوریکه مثلا پروفسور کالمن استاد برق دانشگاه #برکلی و مبدع فیلترهای کالمن با تمسخر، نظریه ارایه شده لطفی زاده را افکار پوچ و واهی (wishful thinking) نامید و یا ریاضیدان و دانشمند علوم کامپیوتر ویلیام کاهن (معروف به پدر محاسبات ممیز شناور) واژه تمسخر آمیز کوکائین علم را برای نظریه فازی به کار برد!
تا اینکه چند سال بعد در نیمه دوم دهه هشتاد میلادی در حالیکه هنوز در #آمریکا بین علمی بودن یا غیر علمی بودن سیستمهای فازی بحث بود و خیلی از دانشمندان غربی به نادرست بودن این نظریه اعتقاد راسخ داشتند ناگهان در #ژاپن ده ها محصول به بازار آمد که از سیستمهای فازی استفاده میکرد از دوربینهای ساخت شرکت کنون گرفته که با استفاده از سیستم فازی لنز را به نحوی تنظیم میکرد که بهترین وضوح تصویر بدست می آمد تا ماشینهای لباسشویی ساخت #هیتاچی که با استفاده از سیستم فازی مصرف برق/آب و پودر لباسشویی در آنها به مقدار زیادی کاهش می یافت.
حتی ناظران غربی شاهد بودند که ژاپنیها توانستند مصرف برق در #قطارهای_سریع_السیر را با استفاده از این روش کاهش دهند. تازه بعد از این بود که شرکتهای آمریکایی مثل جنرال موتورز، بوئینگ، کرایسلر... با یک تاخیر چند ساله نسبت به ژاپنیها شروع به استفاده از سیستمهای فازی کردند.
یکی از مهمترین اشخاصی که نقش اساسی در بردن منطق فازی به ژاپن و معرفی آن به صنایع ژاپن داشت شخصی بود به نام پروفسور یاماکاوا.
دکتر #یاماکاوا علاوه بر اینکه یکی از اولین کسانی در دنیا بود که #چیپهای_فازی را ساخت، یک سیستم حفظ تعادل پاندول معکوس ساخت که با کنترل فازی کار میکرد، و بعد با نمایش آن در شهرهای مختلف ژاپن باعث آشنایی مهندسین ژاپنی با قابلیتهای این سیستم شد.
قسمت دوم یادداشت درباره پروفسور لطفی زاده🔻🔻
@solseghalam
🖊دکتر احمد قادری
🔷امروز لگوی مخصوص گوگل مزین بود به تصویر پروفسور لطفی علیعسکرزاده معروف به دکتر لطفی زاده مبدع نظریه منطق فازی. این تغییر لگو به مناسبت سالگرد ارائه نظریه فازی توسط ایشان در سال ۱۹۶۴ در یک مقاله علمی بود که تا به حال بیش از صد و بیست و پنج هزار بار مورد استناد علمی پژوهشگران دنیا واقع شده.
انتشار این مقاله منجر به بحثهای بسیار گسترده ای بین دانشمندان دنیا شد، که مرور آن شاید بتواند تفاوت رویکرد در دو کشور آمریکا و ژاپن درباره روشهایی علمی و تاثیر تاریخ، فرهنگ، باورها و جهتگیری شناختی بر چنین تفاوتی را نشان بدهد.
🔷وقتی که در سال ۱۹۶۵ نظریه دکتر لطفی زاده در مقاله "مجموعههای فازی" (قابل دسترس در لینک زیر) در ژورنال information and control، منتشر شد نه تنها بخش بزرگی از جامعه علمی آن زمان غرب آنرا نپذیرفت، بلکه با مخالفت شدید و حتی تمسخر بسیاری از دانشمندان غربی هم عصرش مواجه شد، بطوریکه مثلا پروفسور کالمن استاد برق دانشگاه #برکلی و مبدع فیلترهای کالمن با تمسخر، نظریه ارایه شده لطفی زاده را افکار پوچ و واهی (wishful thinking) نامید و یا ریاضیدان و دانشمند علوم کامپیوتر ویلیام کاهن (معروف به پدر محاسبات ممیز شناور) واژه تمسخر آمیز کوکائین علم را برای نظریه فازی به کار برد!
تا اینکه چند سال بعد در نیمه دوم دهه هشتاد میلادی در حالیکه هنوز در #آمریکا بین علمی بودن یا غیر علمی بودن سیستمهای فازی بحث بود و خیلی از دانشمندان غربی به نادرست بودن این نظریه اعتقاد راسخ داشتند ناگهان در #ژاپن ده ها محصول به بازار آمد که از سیستمهای فازی استفاده میکرد از دوربینهای ساخت شرکت کنون گرفته که با استفاده از سیستم فازی لنز را به نحوی تنظیم میکرد که بهترین وضوح تصویر بدست می آمد تا ماشینهای لباسشویی ساخت #هیتاچی که با استفاده از سیستم فازی مصرف برق/آب و پودر لباسشویی در آنها به مقدار زیادی کاهش می یافت.
حتی ناظران غربی شاهد بودند که ژاپنیها توانستند مصرف برق در #قطارهای_سریع_السیر را با استفاده از این روش کاهش دهند. تازه بعد از این بود که شرکتهای آمریکایی مثل جنرال موتورز، بوئینگ، کرایسلر... با یک تاخیر چند ساله نسبت به ژاپنیها شروع به استفاده از سیستمهای فازی کردند.
یکی از مهمترین اشخاصی که نقش اساسی در بردن منطق فازی به ژاپن و معرفی آن به صنایع ژاپن داشت شخصی بود به نام پروفسور یاماکاوا.
دکتر #یاماکاوا علاوه بر اینکه یکی از اولین کسانی در دنیا بود که #چیپهای_فازی را ساخت، یک سیستم حفظ تعادل پاندول معکوس ساخت که با کنترل فازی کار میکرد، و بعد با نمایش آن در شهرهای مختلف ژاپن باعث آشنایی مهندسین ژاپنی با قابلیتهای این سیستم شد.
قسمت دوم یادداشت درباره پروفسور لطفی زاده🔻🔻
@solseghalam
✍️از برج چمپلین فلوریدا تا برج متروپل آبادان
(قسمت اول: خرابی پیشرونده و ستونهای قاتل)
🖊محمدرضا اسلامی
خبر تلخ فروریختن یک سازه در شهر آبادان باعث اندوه و تالم است. با توجه به اهمیت این بحث، ذکر موارد زیر ضروری است:
1️⃣– میامی فلوریدا
یک سال پیش در همین روزها، ساختمانی ۱۲ طبقه در ایالت فلوریدا آمریکا فرو ریخت و متاسفانه در اثر آن تعداد 98 انسان جان خود را از دست دادند. این سوال مطرح شد که مقصر این اتفاق کیست؟ خصوصا با توجه به اینکه مدتی قبل یک استاد دانشگاه (به استناد مطالعات خود) درباره آن سازه اعلام خطر کرده بود.
دو روز بعد از فروریختن برج، «موسسه استاندارد و فن آوری آمریکا» (NIST) پروژه ای را تعریف کرد تا گروهی از پژوهشگران سازه «علل» وقوع خرابی پیشرونده را بررسی کنند. اما دلیل ورود موسسه استاندارد به این بحث چه بود؟
چون پیدا کردنِ علتِ خرابی پیش رونده در یک سازه، بسیار پیچیده است (پدیده ای چند پارامتری است) و نیازمند زمان و کار گروهی است.
این پروژه هنوز در دست انجام است و گزارشهای اولیه در حال آماده شدن.
2️⃣- خرابی پیش رونده چیست؟ (Progressive Collapse)
این بحث بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر مورد توجه پژوهشگران مهندسی سازه قرار گرفت.
«خرابی پیشرونده» به بیان ساده، یعنی اینکه اگر یک عضوِ اصلیِ ساختمان (مثلاً یکی از ستونها) به دلیلی (مثلاً انفجار یک بمب/خط لوله گاز یا...) از دست رفت و از مدار خارج شد، اعضایِ دیگر بتوانند بارِ آن عضو را بین خودشان تقسیم کنند و این خرابی، منجر به خرابیهای بعدی ( پیشرونده) نشود.
مطالعات تیم ما درباره خرابی سازۀ Pier45 شهر سانفرانسیسکو نشان می داد که چطور خرابیِ یک ستون منجر به آغاز سناریوی تخریب در کل سازه بوده است (لینک مقاله درباره نقش ستونها در خرابی Pier 45)
3️⃣- ستونهای قاتل
قبل از پرداختن به موضوع برج #آبادان، ضروری است که به یک تراژدی تلخ که طی دو دهه گذشته در صنعت ساخت و ساز کشور ما رخ داده، پرداخته شود. نام این تراژدی را می توان «ستونهای قاتل» گذاشت.
✔️تفاوت اساسی بین ساختمان فولادی در کشور آمریکا با کشور ژاپن در این است که در #آمریکا از ستونهای با مقطع اچ یا (Wide Flange) استفاده می شود در حالی که در #ژاپن ستونهای با مقطع باکس (قوطی) یا HSS بکار برده می شود. دلیل این امر چیست؟
✔️به (بالهای) ستون با مقطع اچ، می توان ۲ تیر با «اتصال خمشی» متصل کرد، در حالی که به ستونهای قوطی، می توان از هر ۴ وجه ، ۴ تیر را با «اتصال خمشی» متصل کرد. با اینکار، مهندس محاسب می تواند صرفه جویی قابل توجهی در وزن فولاد مصرفیِ ساختمان انجام دهد.
مشکل در اینجاست که آیین نامه فولاد در کشور ما کپیِ تمام عیار آیین نامه فولاد آمریکاست، و لذا در خصوص نحوۀ محاسبات اتصالات تیر به ستون قوطی، ساکت و بی محتواست. از طرف دیگر، کارخانه های فولاد کشور ما نیز همانند #ژاپن نیستند که مقاطع باکس تولید کنند (و عمدتا مقطع اچ تولید می کنند).
با این اوصاف، مهندسین محاسب در نقشه های خود از ستونهایی استفاده می کنند که نه کارخانه فولاد آنها را تولید می کند و نه استاندارد ملی (مبحث دهم مقررات ملی ساختمان) فرمولی برای محاسبه «ظرفیت خمشی اتصال» ارایه کرده است.
(لینک مقاله درباره طراحی اتصال با روش ژاپنی)
✔️به این تراژدی، یک شوربختی دیگر هم اضافه می شود و آن اینکه ستونِ قوطی را پیمانکارِ جوشکار، با استفاده از جوشهای بد و غیر استاندارد بسازد.
نتیجۀ این سناریو چه خواهد شد؟ نتیجه اینکه وقتی به یکی از وجوهِ ستون، بار بزرگی اعمال شود، یکی از وجوهِ قوطی براحتی کنده خواهد داشت (یا ترک در جوشهایش آغاز خواهد شد) و نهایتا آن ستون، از زیر بار شانه خالی خواهد کرد. و قتل عام آغاز خواهد شد.
4️⃣- مقصر اصلی، نبودِ استاندارد ملی است
هزاران ساختمان با روش مذکور طی ۲ دهه اخیر در کشور ما ساخته شده است (از جمله منزل پدری اینجانب) و حیرت آور اینکه بالاخره پس از سالهای طولانی، ویرایش جدید مبحث دهم مقررات ملی از پرده برون آمده و ترجمه ناقصی از آیین نامه ژاپن درباره اتصالات قوطی را منتشر کرده است. کوه موش زائید.
سازه های فولادی که طی ۲۰ سال گذشته در ایران ساخته شده، در زلزله های پیش رو هزاران نفر را خواهند کشت و مقصر اصلی دراین ماجرا، عدم وجود #استاندارد_ملی قوی، متناسب با نیازهای بازار ایرانی است.
✔️حیرت آور اینکه با وجود چنین گپ بزرگ و عجیبی در صنعت ساختمان ما، اساتید دانشگاه، دانشجویان دکترا را به دنبال فن آوریهای بسیار پیچیده می فرستند، فقط برای اینکه بتوانند مقاله ISI چاپ کنند.
5️⃣- پروژه عبدالباقی
کمیته بررسی "علل خرابی پیشرونده" باید تشکیل شود ولی فعلا آنچه مشخص است اینکه شروعِ شکستِ جوش در ورقهای پوششی ستونها، باعثِ آغاز خرابی بوده است. کمیته فنی می تواند جزییات این ماجرا را به دقت بررسی کند.
(ادامه دارد)
t.iss.one/solseghalam
(قسمت اول: خرابی پیشرونده و ستونهای قاتل)
🖊محمدرضا اسلامی
خبر تلخ فروریختن یک سازه در شهر آبادان باعث اندوه و تالم است. با توجه به اهمیت این بحث، ذکر موارد زیر ضروری است:
1️⃣– میامی فلوریدا
یک سال پیش در همین روزها، ساختمانی ۱۲ طبقه در ایالت فلوریدا آمریکا فرو ریخت و متاسفانه در اثر آن تعداد 98 انسان جان خود را از دست دادند. این سوال مطرح شد که مقصر این اتفاق کیست؟ خصوصا با توجه به اینکه مدتی قبل یک استاد دانشگاه (به استناد مطالعات خود) درباره آن سازه اعلام خطر کرده بود.
دو روز بعد از فروریختن برج، «موسسه استاندارد و فن آوری آمریکا» (NIST) پروژه ای را تعریف کرد تا گروهی از پژوهشگران سازه «علل» وقوع خرابی پیشرونده را بررسی کنند. اما دلیل ورود موسسه استاندارد به این بحث چه بود؟
چون پیدا کردنِ علتِ خرابی پیش رونده در یک سازه، بسیار پیچیده است (پدیده ای چند پارامتری است) و نیازمند زمان و کار گروهی است.
این پروژه هنوز در دست انجام است و گزارشهای اولیه در حال آماده شدن.
2️⃣- خرابی پیش رونده چیست؟ (Progressive Collapse)
این بحث بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر مورد توجه پژوهشگران مهندسی سازه قرار گرفت.
«خرابی پیشرونده» به بیان ساده، یعنی اینکه اگر یک عضوِ اصلیِ ساختمان (مثلاً یکی از ستونها) به دلیلی (مثلاً انفجار یک بمب/خط لوله گاز یا...) از دست رفت و از مدار خارج شد، اعضایِ دیگر بتوانند بارِ آن عضو را بین خودشان تقسیم کنند و این خرابی، منجر به خرابیهای بعدی ( پیشرونده) نشود.
مطالعات تیم ما درباره خرابی سازۀ Pier45 شهر سانفرانسیسکو نشان می داد که چطور خرابیِ یک ستون منجر به آغاز سناریوی تخریب در کل سازه بوده است (لینک مقاله درباره نقش ستونها در خرابی Pier 45)
3️⃣- ستونهای قاتل
قبل از پرداختن به موضوع برج #آبادان، ضروری است که به یک تراژدی تلخ که طی دو دهه گذشته در صنعت ساخت و ساز کشور ما رخ داده، پرداخته شود. نام این تراژدی را می توان «ستونهای قاتل» گذاشت.
✔️تفاوت اساسی بین ساختمان فولادی در کشور آمریکا با کشور ژاپن در این است که در #آمریکا از ستونهای با مقطع اچ یا (Wide Flange) استفاده می شود در حالی که در #ژاپن ستونهای با مقطع باکس (قوطی) یا HSS بکار برده می شود. دلیل این امر چیست؟
✔️به (بالهای) ستون با مقطع اچ، می توان ۲ تیر با «اتصال خمشی» متصل کرد، در حالی که به ستونهای قوطی، می توان از هر ۴ وجه ، ۴ تیر را با «اتصال خمشی» متصل کرد. با اینکار، مهندس محاسب می تواند صرفه جویی قابل توجهی در وزن فولاد مصرفیِ ساختمان انجام دهد.
مشکل در اینجاست که آیین نامه فولاد در کشور ما کپیِ تمام عیار آیین نامه فولاد آمریکاست، و لذا در خصوص نحوۀ محاسبات اتصالات تیر به ستون قوطی، ساکت و بی محتواست. از طرف دیگر، کارخانه های فولاد کشور ما نیز همانند #ژاپن نیستند که مقاطع باکس تولید کنند (و عمدتا مقطع اچ تولید می کنند).
با این اوصاف، مهندسین محاسب در نقشه های خود از ستونهایی استفاده می کنند که نه کارخانه فولاد آنها را تولید می کند و نه استاندارد ملی (مبحث دهم مقررات ملی ساختمان) فرمولی برای محاسبه «ظرفیت خمشی اتصال» ارایه کرده است.
(لینک مقاله درباره طراحی اتصال با روش ژاپنی)
✔️به این تراژدی، یک شوربختی دیگر هم اضافه می شود و آن اینکه ستونِ قوطی را پیمانکارِ جوشکار، با استفاده از جوشهای بد و غیر استاندارد بسازد.
نتیجۀ این سناریو چه خواهد شد؟ نتیجه اینکه وقتی به یکی از وجوهِ ستون، بار بزرگی اعمال شود، یکی از وجوهِ قوطی براحتی کنده خواهد داشت (یا ترک در جوشهایش آغاز خواهد شد) و نهایتا آن ستون، از زیر بار شانه خالی خواهد کرد. و قتل عام آغاز خواهد شد.
4️⃣- مقصر اصلی، نبودِ استاندارد ملی است
هزاران ساختمان با روش مذکور طی ۲ دهه اخیر در کشور ما ساخته شده است (از جمله منزل پدری اینجانب) و حیرت آور اینکه بالاخره پس از سالهای طولانی، ویرایش جدید مبحث دهم مقررات ملی از پرده برون آمده و ترجمه ناقصی از آیین نامه ژاپن درباره اتصالات قوطی را منتشر کرده است. کوه موش زائید.
سازه های فولادی که طی ۲۰ سال گذشته در ایران ساخته شده، در زلزله های پیش رو هزاران نفر را خواهند کشت و مقصر اصلی دراین ماجرا، عدم وجود #استاندارد_ملی قوی، متناسب با نیازهای بازار ایرانی است.
✔️حیرت آور اینکه با وجود چنین گپ بزرگ و عجیبی در صنعت ساختمان ما، اساتید دانشگاه، دانشجویان دکترا را به دنبال فن آوریهای بسیار پیچیده می فرستند، فقط برای اینکه بتوانند مقاله ISI چاپ کنند.
5️⃣- پروژه عبدالباقی
کمیته بررسی "علل خرابی پیشرونده" باید تشکیل شود ولی فعلا آنچه مشخص است اینکه شروعِ شکستِ جوش در ورقهای پوششی ستونها، باعثِ آغاز خرابی بوده است. کمیته فنی می تواند جزییات این ماجرا را به دقت بررسی کند.
(ادامه دارد)
t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
ساختمانی که پس از حذف یکی از ستونهای طبقه اول،دچار خرابی پیشرونده نشده. دلیل این امر[دراین سازه] مشارکت سقفهای بتنی در انتقال بار است(کف بتنی دچار تغییر شکل شده)
تست: دانشگاه تگزاس-آستین
@solseghalam
تست: دانشگاه تگزاس-آستین
@solseghalam
✍️ شیخ محمد در مسکو، عالیجناب شی در ریاض!
🖊محمدرضا اسلامی
در حالی که ایرانیان به شدت درگیر مسایل خود هستند و منازعات درونی به سطحی خاص رسیده، اعراب ولی رویکرد جدیدی در روابط بین الملل را دنبال می کنند.
با آنکه سفر رئیس جمهور چین به عربستان انعکاس وسیعی در رسانه های ایرانی داشت، ولی سفر بن زاید و دیدارش با پوتین انعکاس زیادی در رسانه های فارسی نداشت. با این حال، سفر شیخ محمد به روسیه (آنهم در اوج جنگ اوکراین) پیامهای مهمی به خارج از دنیای عرب داشت که در این خصوص ذکر موارد ذیل ضروری است:
۱- هر دو دیدارِ بن سلمان با رئیس جمهور چین و دیدار شیخ محمد با رئیس جمهور روسیه را باید در یک پکیج/چارچوب دید و آن «حس جدید عربی» یا «هویت جدید عربی» است.
پس از سالهای طولانی، اکنون اعراب حاشیه خلیج فارس در یک نقطه ی «تغییر رفتار» نسبت به #آمریکا قرار گرفته اند و در تعریف هویت جدید عربی می کوشند که از ذیل نام آمریکا خارج شوند.
۲- برای مثال قطر جام جهانی فوتبال را برگزار میکند. اجرای پروژه ای بزرگ در این سطح بیش از آنکه ذیل فوتبال یا درآمدزایی از توریست تعریف شود، ذیل هویت جدید قطری تعریف می شود. هویتی که می خواهد پیام به دنیای جدید بدهد: «من هستم و من عرضه دارم».
۳– نگاهی داشته باشیم به جزئیات سفر شیخ محمد و دیدارش با پوتین آنهم در روزهایی که عالیجناب مشغول قتل عام در اوکراین است.
سه شنبه ۱۱ اکتبر این دیدار انجام شد. براساس ترنسکریپت ی که کرملین از مشروح مذاکرات منتشر کرده (لینک):
✔️حرفهای پوتین خیلی صریح و همزمان صمیمانه است. او به صراحت به شیخ محمد می گوید:
می دانم که شما نگران وضعیت نیروگاه هسته ای
Zaporozhye Nuclear Power Plant
هستی(!)
✔️پوتین به شیخ محمد اطمینان می دهد که درباره مسایل این نیروگاه (در جنگ) با گروسی حرف زده!
همچنین پوتین به نگرانیهای #امارات درباره اوکراین اشاره می کند؛
✔️او درباره حجم #مبادله_تجاری روسیه و امارات صحبت کرده؛
✔️او درباره #اوپک و #سوریه هم صحبت کرده.
🔷در طرف مقابل، صحبتهای شیخ محمد هم جالب است:
✔️اشاره می کند که نخستین دبیرستان روسی را در امارات افتتاح کرده اند. اضافه می کند که چهار هزار ۴۰۰۰ شرکت روس در امارات کار می کنند و لذا دبیرستان روسی لازم بوده (نحوه دیدگاه و نگاه بین المللی را در توجهِ یک شیخ ببینید)؛
This year we will also mark the opening of the first Russian school in the Emirates.
✔️بن زاید اشاره می کند که سطح مبادلاتِ تجاری امارات و روسیه از دو و نیم میلیارد دلار به پنج میلیارد دلار افزایش پیدا کرده؛
(العجب)
✔️و می گوید سالیانه پانصدهزار توریست روسی از امارات بازدید می کنند.
(آه از نهاد انسان بلند می شود)
✔️شیخ محمد گفته دلیلِ «عدم دیدارشان با پوتین در سه سال گذشته» #کرونا بوده؛ اما فارغ از تعارفاتی که این دو با هم مبادله کردند، یکی از دلایل این سفر میتواند به تهدیدات صورت گرفته توسط آمریکائیها علیه امارات و سعودی باز گردد که مبتنی بر تلاش برای خروجِ سامانههای پدافندی آمریکایی از این دو کشور بوده؛ (احتمالا درخواست طرف اماراتی برای دریافت سامانههای پدافندی از روسها).
✔️یک هفته بعد از تصمیم اوپک برای کاهش تولید نفت (و در شرایطی که قیمت یک گالن بنزین در کالیفرنیا به هفت دلار رسید) بن زاید، در میانه ی جنگ اوکراین به صدای بلند (و با اعتماد به نفسِ ناشی از جایگاهِ سرزمینش در دنیای امروز) دارد می گوید که امارات «با همه» در ارتباط است.
دیپلماسی فعال شیخ محمد در ارتباط دو سویه با غرب و شرق!
۴- اعراب به نقطه ای رسیده اند که «احساس قدرت نسبی» می کنند و این احساس جدید با نوعی از «حس اعتماد به نفس» هم همراه شده به نحوی که گمان می کنند اکنون وقت آن است که پروژه های جدید و بزرگ را با «رقبای آمریکا» در منطقه آغاز کنیم. الان وقت مخابره پیام به واشنگتن است:
هی جو! ما هستیم، ولی از موضع قدرت.
۵- دنیا، دنیای قدرت است و در دنیای بشر همیشه ضعیف پایمال است؛ ولی چه نیکوست که اگر کسی قصد قوی شدن دارد، لااقل مقطعی یا مدت زمان مشخصی بتواند انرژی محدود خویش را از منازعه های داخلی و تقابلهای فرساینده خارجی دور نگه دارد. اعراب، در یک مقطع سی - چهل ساله در برابر آمریکا صبوری پیشه کردند تا بتوانند به «استقرار نسبی» و «توسعه مدرن» دست پیدا کنند و حال امروز، روزگار جدیدی است و احوال جدید!
پیام سفر شیخ محمد به غرب بسیار صریح تر و تلخ تر از پیام سفر «عالیجناب شی» به ریاض بود.
وقتی کشوری در جایگاه مستحکم و در مسیر #توسعه قرار گیرد، در میز بازی بزرگان، طرفِ حساب (و گفتگوی) «هر دو طرف» واقع می شود. نه اینکه تکه زمینی باشد افتاده در گوشه ای، که هیچ یک از طرفین جدی نگیرندش.
بله! باید قوی شد ولی برای قوی شدن، صبوری لازم است، و نه هر روز پنجه در صورت کسی کشیدن.
t.iss.one/solseghalam
🖊محمدرضا اسلامی
در حالی که ایرانیان به شدت درگیر مسایل خود هستند و منازعات درونی به سطحی خاص رسیده، اعراب ولی رویکرد جدیدی در روابط بین الملل را دنبال می کنند.
با آنکه سفر رئیس جمهور چین به عربستان انعکاس وسیعی در رسانه های ایرانی داشت، ولی سفر بن زاید و دیدارش با پوتین انعکاس زیادی در رسانه های فارسی نداشت. با این حال، سفر شیخ محمد به روسیه (آنهم در اوج جنگ اوکراین) پیامهای مهمی به خارج از دنیای عرب داشت که در این خصوص ذکر موارد ذیل ضروری است:
۱- هر دو دیدارِ بن سلمان با رئیس جمهور چین و دیدار شیخ محمد با رئیس جمهور روسیه را باید در یک پکیج/چارچوب دید و آن «حس جدید عربی» یا «هویت جدید عربی» است.
پس از سالهای طولانی، اکنون اعراب حاشیه خلیج فارس در یک نقطه ی «تغییر رفتار» نسبت به #آمریکا قرار گرفته اند و در تعریف هویت جدید عربی می کوشند که از ذیل نام آمریکا خارج شوند.
۲- برای مثال قطر جام جهانی فوتبال را برگزار میکند. اجرای پروژه ای بزرگ در این سطح بیش از آنکه ذیل فوتبال یا درآمدزایی از توریست تعریف شود، ذیل هویت جدید قطری تعریف می شود. هویتی که می خواهد پیام به دنیای جدید بدهد: «من هستم و من عرضه دارم».
۳– نگاهی داشته باشیم به جزئیات سفر شیخ محمد و دیدارش با پوتین آنهم در روزهایی که عالیجناب مشغول قتل عام در اوکراین است.
سه شنبه ۱۱ اکتبر این دیدار انجام شد. براساس ترنسکریپت ی که کرملین از مشروح مذاکرات منتشر کرده (لینک):
✔️حرفهای پوتین خیلی صریح و همزمان صمیمانه است. او به صراحت به شیخ محمد می گوید:
می دانم که شما نگران وضعیت نیروگاه هسته ای
Zaporozhye Nuclear Power Plant
هستی(!)
✔️پوتین به شیخ محمد اطمینان می دهد که درباره مسایل این نیروگاه (در جنگ) با گروسی حرف زده!
همچنین پوتین به نگرانیهای #امارات درباره اوکراین اشاره می کند؛
✔️او درباره حجم #مبادله_تجاری روسیه و امارات صحبت کرده؛
✔️او درباره #اوپک و #سوریه هم صحبت کرده.
🔷در طرف مقابل، صحبتهای شیخ محمد هم جالب است:
✔️اشاره می کند که نخستین دبیرستان روسی را در امارات افتتاح کرده اند. اضافه می کند که چهار هزار ۴۰۰۰ شرکت روس در امارات کار می کنند و لذا دبیرستان روسی لازم بوده (نحوه دیدگاه و نگاه بین المللی را در توجهِ یک شیخ ببینید)؛
This year we will also mark the opening of the first Russian school in the Emirates.
✔️بن زاید اشاره می کند که سطح مبادلاتِ تجاری امارات و روسیه از دو و نیم میلیارد دلار به پنج میلیارد دلار افزایش پیدا کرده؛
(العجب)
✔️و می گوید سالیانه پانصدهزار توریست روسی از امارات بازدید می کنند.
(آه از نهاد انسان بلند می شود)
✔️شیخ محمد گفته دلیلِ «عدم دیدارشان با پوتین در سه سال گذشته» #کرونا بوده؛ اما فارغ از تعارفاتی که این دو با هم مبادله کردند، یکی از دلایل این سفر میتواند به تهدیدات صورت گرفته توسط آمریکائیها علیه امارات و سعودی باز گردد که مبتنی بر تلاش برای خروجِ سامانههای پدافندی آمریکایی از این دو کشور بوده؛ (احتمالا درخواست طرف اماراتی برای دریافت سامانههای پدافندی از روسها).
✔️یک هفته بعد از تصمیم اوپک برای کاهش تولید نفت (و در شرایطی که قیمت یک گالن بنزین در کالیفرنیا به هفت دلار رسید) بن زاید، در میانه ی جنگ اوکراین به صدای بلند (و با اعتماد به نفسِ ناشی از جایگاهِ سرزمینش در دنیای امروز) دارد می گوید که امارات «با همه» در ارتباط است.
دیپلماسی فعال شیخ محمد در ارتباط دو سویه با غرب و شرق!
۴- اعراب به نقطه ای رسیده اند که «احساس قدرت نسبی» می کنند و این احساس جدید با نوعی از «حس اعتماد به نفس» هم همراه شده به نحوی که گمان می کنند اکنون وقت آن است که پروژه های جدید و بزرگ را با «رقبای آمریکا» در منطقه آغاز کنیم. الان وقت مخابره پیام به واشنگتن است:
هی جو! ما هستیم، ولی از موضع قدرت.
۵- دنیا، دنیای قدرت است و در دنیای بشر همیشه ضعیف پایمال است؛ ولی چه نیکوست که اگر کسی قصد قوی شدن دارد، لااقل مقطعی یا مدت زمان مشخصی بتواند انرژی محدود خویش را از منازعه های داخلی و تقابلهای فرساینده خارجی دور نگه دارد. اعراب، در یک مقطع سی - چهل ساله در برابر آمریکا صبوری پیشه کردند تا بتوانند به «استقرار نسبی» و «توسعه مدرن» دست پیدا کنند و حال امروز، روزگار جدیدی است و احوال جدید!
پیام سفر شیخ محمد به غرب بسیار صریح تر و تلخ تر از پیام سفر «عالیجناب شی» به ریاض بود.
وقتی کشوری در جایگاه مستحکم و در مسیر #توسعه قرار گیرد، در میز بازی بزرگان، طرفِ حساب (و گفتگوی) «هر دو طرف» واقع می شود. نه اینکه تکه زمینی باشد افتاده در گوشه ای، که هیچ یک از طرفین جدی نگیرندش.
بله! باید قوی شد ولی برای قوی شدن، صبوری لازم است، و نه هر روز پنجه در صورت کسی کشیدن.
t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده