ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
897 photos
302 videos
33 files
848 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
✍️اشتباه رستم قاسمی درباره ۴ میلیون واحد مسکونی چیست؟

🔹وزیر جدید مسکن (که در نطق مجلس دل در گرو مِهر وزارت نفت داشت) وعده ساخت ۴ میلیون مسکن در طی ۴ سال را داده است.

✔️برخی از افراد وارد محاسبه شده اند که آیا برای چنین وعده ای، سیمان و فولاد و... سایر مصالح ساختمانی به قدر کافی در کشور هست؟

✔️برخی نیز به این سوال پرداخته اند که اساسا "نیاز سالانه" مسکن در کشور ما حدودا چقدر است؟

🔹به هر دو سوال فوق می توان به شکل مستند و در قالب اعداد مشخص پرداخت (که در ادامه تا حدودی پرداخته می شود). ولی مشکلِ اصلی، اینها نیست. مشکل اصلی رستم قاسمی این است که نمی داند اگر در کشوری سالیانه این میزان نقدینگی وارد بازار شود، تورمِ ناشی از برپا کردنِ چنین کارگاه ساختمانی عظیمی، کمر اقتصاد کشور و مردم را خواهد شکست.

به عبارت دیگر، ما "عده ای" از مردم را خانه دار می کنیم اما "همه مردم" را گرفتار تورم شدید می کنیم.

با چنین ساخت و ساز انبوهی (در هر کشوری) پایۀ پولی آن کشور افزایش خواهد یافت و در واقع برای تامین هزینه ساخت یک میلیون واحد، دست در جیب هشتاد میلیون نفر می کنیم.
نگاهی داشته باشیم به اعداد و ارقام:

1️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه های فولادی با مهاربندی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۴۵ - ۷۰ کیلوگرم بر مترمربع هست؛

2️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه فولادی با قاب خمشی ویژه (بدون وزن آرماتور سقف) ۷۰ - ۱۱۵ کیلوگرم بر مترمربع
(این عدد در #ژاپن حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم برای هر متر مربع است که دلیلش سختگیری آیین نامه های ژاپنی، اهمیت زلزله و... است.
*رجوع شود به مقاله Nakashima دانشگاه کیوتو و Roader دانشگاه واشنگتن)

3️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه بتنی با قاب خمشی+دیوار برشی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۳۵ - ۶۰ کیلوگرم بر مترمربع است.

4️⃣- با در نظر گرفتن شروع ۲ میلیون واحد در سال اول (برای رسیدن به هدفِ تحویل ۱ میلیون واحد در سال)، و با در نظر گرفتن متراژ متوسط ۸۰ مترمربع، با احتساب مشاعات، شروع به ساخت ۲۰۰ تا ۲۲۰ میلیون مترمربع بنا (در سال نخست) مورد نیاز است.
اگر "فرض" کنیم نیمی از این سازه ها اسکلت فولادی و نیمی اسکلت بتنی باشند، (با فرض "متوسط" نیاز به ۷۰ کیلوگرم فولاد برای هرمترمربع) به بیش از ۱۵ میلیون تُن فولاد در سال اول نیاز است.

اشتباه نخست رستم قاسمی در این است که "تولید فولاد سالیانه در کشور" را به مفهوم وجودِ "پروفیل" های (مقاطع) ساختمانی فرض کرده است در حالی که بخش زیادی از تولیدات کارخانجات فولاد کشور شامل ورق و شمش است که اساسا قابلیت استفادۀ مستقیم در "سازه" (Structural applications) را ندارند.

این میزان "تقاضا" (نیاز به فولاد) چه اثرِ جهشی، بر قیمت بازار خواهد گذاشت؟

5️⃣- مشابه همین محاسبه، می تواند اثرِ شروع یک طرح #شتابزده بر روی "تقاضا" در بازار سیمان کشور را هم نشان دهد.

وقتی که تنها چند «برق رفتگی کوتاه» در مردادماه امسال باعث افزایش قیمت «هر کیسه سیمان» می شود، چنین تقاضا/نیاز شدیدی به مصالح پایه، چه اثر تورمی روی قیمت مصالح خواهد داشت؟

6️⃣- اما همچنان که ذکر شد، سوال اصلی "مصالح/زمین" نیست. سوال اصلی این است که منابع مالی لازم برای ۲۲۰ میلیون متر مربع ساخت و ساز (با فرض متری ۶ میلیون تومان) یعنی تزریق حدود پانصدهزار میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد کشور در طول یک سال(!)، و این چه اثری بر اقتصاد کشور دارد؟

رستم قاسمی باید پاسخگو باشد که این پول چه میزان تورم در بازار ایجاد می کند؟
چه میزان فشار به منابع بانکها می خواهید تحمیل کنید؟

7️⃣- اشتباه اصلی کسانی که وعده های اینچنین می دهند این است که اقتصاد کلان مسکن را با اقتصاد خرد تحلیل می کنند. یعنی با یک #ذهن_ساده ماجرا را یک موضوعِ "پنج پارامتری" (!) فرض می کنند. (زمین، مصالح، خدمات دولت، خدمات مهندسی، منابع مالی اشخاص)

8️⃣- مساله اصلی رستم قاسمی (و اشخاصی مانند او) "ساده" دیدن امور است. چرا هرگز از خود نمی پرسند که اگر مشکل مسکن با "دادن زمین" و "تامین مصالح" حل می شُد، در آمریکا که زمینِ مرغوب الی ماشااله وجود دارد (و مصالح هم هست) دولت با "پول پاشی" و تامین مالی مشکل را حل نمی کند؟!
لابد نگران اثرات مخرب اقتصادی (یا Consequences) هستند.

🔴مشکل اصلی امثال رستم قاسمی این است که هنوز بعد از ۴۲ سال همه چیز را #ساده و #شدنی می بینند. مسایل را ۵ پارامتری تحلیل می کنند.
ذهن آنها در ارتباطِ پارامترها به یکدیگر، همه چیز را #خطی می فهمد. عدم وجود یک ذهن چندوجهی و عدمِ قائل شدن به ارتباطِ پیچیده و ماتریسی پارامترها به یکدیگر، مشکل اصلی کسانی است که وعده ۴ میلیون خانه در ۴ سال را می دهند.

چرا در #ژاپن که سالها دومین تولید کننده فولاد دنیا بود (و نیز اقتصاد دوم دنیا بود)، مساله مسکن هنوز کمرشکن ترین بخش اقتصاد خانوار است؟



🖊محمدرضا اسلامی
🌐t.iss.one/solseghalam
خشکسالی و افزایش جمعیت؟
(نگاهی به اصفهان تا ژاپن)


1⃣ نگاه به آمار و ارقام تولد و ازدواج ۲۰۲۰ در ژاپن باعث حیرت است:

✔️ پایین ترین آمار تولد نوزاد از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، در سال ۲۰۲۰ ثبت شده است.
(این به دلیل کرونا نبوده است چون که از سال ۲۰۱۶ گفته می شود که امسال پایین ترین آمار تولد از زمان جنگ دوم جهانی بود، ولی سال بعد مجددا آمار "کمتر" می شود!)

*کل تعداد نوزادان متولد شده 840,832 بوده (که 24,407 تولد، کمتر از ۲۰۱۹ بوده. یعنی 2.8 درصد کاهش)

✔️در سرتاسر کشور در سال گذشته فقط 525,490 #ازدواج ثبت شد (آنهم در شرایطی که 193,251 طلاق هم ثبت شد). پنج سال پی در پی ازدواج روند نزولی دارد و طلاق روند صعودی.

✔️ به دلیل کاهش نرخ ازدواج، انتظار می رود که نرخ #تولد در سالهای آینده هم نزولی باشد.

با وجود تمام سیستمهای حمایتی دولت و به رغم تمام مُشوقهایی که دولت‌(های چند سال اخیر) ژاپن برای فرزندآوری قائل شده بودند، سال ۲۰۲۰ بدترین و پایین ترین آمار ازدواج/تولد نوزاد در ژاپن بود.

(چندین سال است که دولت به هرکسی که صاحب فرزند شود ۳۵۰۰ دلار [سیصدوده هزار ین] جایزه می دهد و علاوه بر آن ماهیانه حدود ۱۵۰ دلار کمک هزینه مهدکودک، لباس، تغذیه و ... را "تا هفت سالگیِ" کودک متقبل می شود)

2⃣ ماجرا، دستوری نیست. "بخشنامه ای" نیست. ابلاغی نیست. چنین نیست که امپراطور (یا نخست وزیر ژاپن یا معاون نخست وزیر) بخواهند و بشود. ماجرا مرتبط با "واقعیتهایِ جامعه ژاپنی" است.

3⃣ واقعیتهای جامعه ژاپن چیست؟

✔️اقتصاد ژاپن (بدون هیچ منابع نفت یا گازی) بیش از پنج برابر اقتصاد ایران است.
✔️ اشتغال (به دلیل وجود "تولید" و کارخانه های قوی همچون تویوتا، پاناسونیک، هوندا و...) مشکل "نیست".
✔️ در بهداشت و سلامت، یکی از بهترین شاخصهای جهانی را داراست.
✔️در آموزش، موفق شده ساختار آموزشی متناسب با فرهنگ/ژن/تاریخ ژاپنی را نهادینه کند.

ولی با وجود همه اینها، میل به "فرزندآوری" عمومیت ندارد‌. برعکس آنچه عمومیت دارد میل به فرزند نیاوردن است. چرا؟

چون زندگی "پیچیده" شده است. اشتغال هست، درآمد هست، امنیت و بهداشت هست ولی زندگی شاد نیست. لذا جامعه با نوعی "خودآگاهی" در اضافه کردنِ "یک نفر دیگر" به این دنیا "احتیاط" می کند.

4⃣ اصفهان، خشکسالی زاینده رود و اعتراض ها به آن مجددا باعث شد تا بحث حکمرانی آب و اهمیت "مدیریت منابع آب" مورد توجه اذهان واقع شود. اما این فقط اصفهان نیست که مشکل دارد. دشتهای جنوب و شرق استان فارس، نخلستانهای جهرم و بوشهر، چه خبر است؟ استانهای دیگر چطور؟

اصفهان (حسب اتفاق) این شانس را داشته که چندین سال اُستاندار آن یکی از مدیران باسابقه منابع آب کشور بوده (رسول زرگرپور)، ولی مشکل، ریشه دارتر از این حرفهاست.

✔️در واقع سوال اساسی تر این است که آیا #اقلیم ایران زمین ظرفیتِ این میزان بارگذاری روی منابع طبیعی محدود و محیط زیستش را دارد؟ اساسا آیا توصیه به #افزایش_جمعیت و فرزندآوری در چنین اقلیمی صحیح است؟

ممکن است گفته شود: بله اگر که مدیریتِ منابع آب صورت گیرد مشکلی نداریم! ولی "اگر

این چه جور اگری است؟! و این چه طور نتیجه گیری بی احتیاط است؟

5⃣ ما در بهترین "شرایط تولید" و توسعه (اقتصاد) در کشورمان، حتی تا چند دهه آینده هم به #اقتصاد_ژاپن نخواهیم رسید.
همچنین در اشتغال، بهداشت و آموزش.

اما فرض کنیم که با یک معجزه ناگهانی از "ابلاغیه ها" (ی اسحق جهانگیری و محمد مُخبر) ظرف یک دهه #ژاپن شویم و هیچ مشکلی برای اشتغال و اقتصاد نداشته باشیم (فرض!)، اما آیا افزودنِ جمعیت به این فلات خشک (با زمینهای محدودش برای آمایش سرزمین و زیست) صحیح است؟
چرا وقتی واقعیتها اینقدر عریان است، احتیاط نمی کنیم؟
چرا به تجربه دیگر جوامع انسانی احترام نمی گذاریم؟

🔴 آیا وقت آن نیست که باور کنیم باید برای حفظ تمدن ایرانی (یا همانکه محسن رنانی "گوهر ایران" خطابش می کند) به خانواده های کوچک ولی با کیفیت فکر کنیم؟

مساله فقط #آب نیست.‌ مساله #کیفیت_زندگی است. مساله سعادتمندی نسل است. (ایرادی نیست اگر کسی در حوزه شخصی اش گمان می کند امکانِ سعادتمند کردن یک خانواده بزرگ را داراست ولی) به شکل عمومی وقتی که با این میزان محدودیت آب، هوای مناسب، اشتغال پایدار، برق... (و اساسا "منابع") مواجهیم، توجه به کیفیت بخشیدن به خانواده کوچک ضروری است.

مشکلِ آب اصفهان، تلنگری است که قدری به "واقعیت"ها و "محدودیت"هایمان بیاندیشیم.



#جمعیت
#خانواده_کوچک
#اصفهان
#آب
🖊محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
📌 لینک به نمونه مقاله درباره آمار مرگ/تولد/ازدواج در ژاپن‌ در سال ۲۰۲۰
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza E)
✍️رؤياى آمريكايى، رؤياى ژاپنى، رؤياى ايرانى
(براى ابوالفضل زرويى نصرآباد)

🖊محمدرضا اسلامى

🔷يك- دو طنزپرداز كشورمان، به فاصله چند روز درگذشتند. هر دو به پنجاه سالگى نرسيده. فارغ از اينكه هر يك له يا عليه چه نگاه سياسى اى بودند، ولى هر دو در يك ماجرا مشترك بودند: هر دو طنّاز بودند و هر دو عمرى كوتاه داشتند.
اهل طنز را سر و كار با مطايبه و شوخى است؛ طنزپرداز و عمر كوتاه؟

🔷 دو- اهالى "كلمه" و آنها كه ميزكارشان "كلام" است، گاه با عمرهاى بلند، بيگانه اند. سالهايي كم شماره آنچنان كه مثلا آل احمد به ٤٦سالگى رفت. يا شريعتى به ٤٤ سالگى. يا پروين اعتصامى به ٣٤سالگى.
و... يا اين اواخر، قيصر امين پور، به ٤٨سالگى.
مى گويند در ميان اهالى اين قبيله، "كلمه" بايد از جان كنده شود. و كارگاهِ ذهن و روح بايد با هم كار كنند. اول بايد "معنا" زاده شود و سپس "خون چو مى جوشد منش از شعر رنگى مى دهم".* خب اهالى اين خيابان را عمرِ دراز ممكن است؟

🔷سه- دوسال پيش در حوالى ماه بهمن حسن جوهرچى كه روزگارى بازيگر نقش جوان و تيپ پسر مثبتِ سينماى ما بود، از ميانمان پر كشيد. در يادداشتى تحت عنوان "نسلى كه فطير شد" نوشتم كه: نبايد مُرد. مرگ حق است، ولى نبايد زود مرد. نبايد "مصرف" شويم . بايد روزگار پيرى را ديد. چشيد. بازى نوه ها در مهدكودك را چرا نبايد ديد؟!
(لينك🔻)

🔷چهار- مى گويند هر انسانى، يك رؤيا بايد داشته باشد. انسانِ بى رؤيا، نمى شود. رؤيايى بايد داشت. مى گويند آمريكا زمانى سرزمين رؤيا ها بوده؛ برخى معتقدند رؤياى آمريكايى، ديگر نيست. نمى دانم كه اين گزاره چقدر صحيح است يا نيست؛ ولى مى دانم كه چندسال پيش در #ژاپن با يك رؤيا آشنا شدم. رؤيايى كه بعدها در آمريكا هم آن را ديدم. همين چند روز پيش در #تنكس_گيوينگ امسال هم آن را ديدم:
"پدربزرگى" كه براى شام تنكس گيوينگ، دستان نوه اش را در دست گرفته، و آن سو، سر ميز شام، پدر و مادرش هم لباسهاى عيدپوشيده بر گرد ميز نشسته اند.
اين تصوير، و اين بركنار هم نشستنِ چهار نسلِ يك فاميل را، بارها و بارها در آن سوى شرقى اقيانوس آرام (ژاپن) و در اين سويش مى توان ديد.

🔷پنج- هر كسى، هر رؤيايى مى تواند داشته باشد؛ بزرگ (همچون رؤیای لوتر کینگ) يا كوچك؛ ايرادى نيست. ولى، امتداد داشتن، مستدام بودن، كوتاه نبودن هم بايد در كنارِ رؤيايى كه داريم، رؤيايمان باشد. عمر بلند داشتن اگرچه نبايد همه ى ماجرا باشد، وليكن آن "هم" بايد باشد. مصرف نبايد بشويم. زود نبايد بميريم.

🔷شش- اهالى ولايت "كلمه" و "سخن" را چنين شرح مى كنند كه عمدتا بدخوابند. يا گاه، بى خوابند. شايد چون كلمه و معنا، از عمق جان بايد برون آيد. آنجا كه #سعدى مى گويد:

✔️چه خيال ها گذر كرد و ، گذر نكرد خوابى

يا آنجا كه صدسال بعد از او، #حافظ مى گويد:

✔️قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست/
قرار چیست؟ صبوری کدام؟ و خواب کجا؟!

بله! حكايت بى خوابى و بدخوابى براى اهالى اين اقليم، آشناست.
insomnia

چه در ايران باشى، چه در ژاپن يا آمريكا يا اروپا يا هر جاى اين خاك، من آن رؤيايى كه بدخوابت مى كند را نمى خواهم. من آن رؤياىِ پر خيال و پر رمز و راز كه خواب از چشمانت مى برد را نمى خواهم. مرا رؤيايى بايد كه با خوابِ آسوده، همنشين باشد. رؤيايى كه خوابِ امن، "نازل" كند!
ثم اَنزل عليكم من بعد الغمّ أَمَنَةً نُّعاسًا

#رؤيايى_دارم. رؤياى اينكه خوبانمان زود از ميانمان نروند.
سالها باشند و سالها بگويند و سالها ارجشان داريم. نه اينكه زود بروند و ما شاهدان مراسم تجليل باشيم. تجليل هاى بى فايده.
رویایِ دیدن کارهای بهرام بیضائی. رویای شنیدن صدای خشدار حنجره ساعد باقری. رویای دیدنِ سماع قلم و شکسته نستعلیق یداله کابلی خوانساری... رویای سالهای طولانی، بودنِ این عزیزان.

🔷هفت- شنيدن اخبار رفتنِ خوبان، اسبابِ اندوه است. هرچند همه بايد برويم. ولى زود نبايد رفت. #ابوالفضل_زرويى_نصرآباد از ميانمان رفت. جايگاهش در بهشت ازلى و شكرستان، در كنار خوبان باد. اما طنّازان ديگرمان را اميد كه عمرها دراز باد.
اهل كلمه، صاحبان روح هايى حساسند و جسم هايى كه طاقتِ بى طاقتيهاى روح را ندارد. اهل كلمه و طنّازانمان را دريابيم.
آنها كه به احمدآباد مستوفی مى نشينند. آنها كه اين روزها روزه سكوت پيشه مى كنند.

▪️▪️▪️
وه! که با این عمرهایِ کوتهِ بی اعتبار/
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟
#شهريار

@solseghalam
https://goo.gl/Y1TtCj
▪️▪️▪️▪️

📌پى نوشت: يادداشت مرتبط قبل:
✍️"نسلى كه فطير شد"
https://t.iss.one/solseghalam/576
✍️طول عمر در ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/579
✍️براى روزگار پيرى ام
https://t.iss.one/solseghalam/851
*مصرع از مولانا
✍️گوگل و تصویر پروفسور لطفی علی‌عسکرزاده (معروف به دکتر لطفی زاده)

🖊دکتر احمد قادری

🔷امروز لگوی مخصوص گوگل مزین بود به تصویر پروفسور لطفی علی‌عسکرزاده معروف به دکتر لطفی زاده مبدع نظریه منطق فازی. این تغییر لگو به مناسبت سالگرد ارائه نظریه فازی توسط ایشان در سال ۱۹۶۴ در یک مقاله علمی بود که تا به حال بیش از صد و بیست و پنج هزار بار مورد استناد علمی پژوهشگران دنیا واقع شده.
انتشار این مقاله منجر به بحث‌های بسیار گسترده ای بین دانشمندان دنیا شد، که مرور آن شاید بتواند تفاوت رویکرد در دو کشور آمریکا و ژاپن درباره روشهایی علمی و تاثیر تاریخ، فرهنگ، باورها و جهت‌گیری شناختی بر چنین تفاوتی را نشان بدهد.

🔷وقتی که در سال ۱۹۶۵ نظریه دکتر لطفی زاده در مقاله "مجموعه‌های فازی" (قابل دسترس در لینک زیر) در ژورنال information and control، منتشر شد نه تنها بخش بزرگی از جامعه علمی آن زمان غرب آنرا نپذیرفت، بلکه با مخالفت شدید و حتی تمسخر بسیاری از دانشمندان غربی هم عصرش مواجه شد، بطوریکه مثلا پروفسور کالمن استاد برق دانشگاه #برکلی و مبدع فیلترهای کالمن با تمسخر، نظریه ارایه شده لطفی زاده را افکار پوچ و واهی (wishful thinking) نامید و یا ریاضیدان و دانشمند علوم کامپیوتر ویلیام کاهن (معروف به پدر محاسبات ممیز شناور) واژه تمسخر آمیز کوکائین علم را برای نظریه فازی به کار برد!
تا اینکه چند سال بعد در نیمه دوم دهه هشتاد میلادی در حالیکه هنوز در #آمریکا بین علمی بودن یا غیر علمی بودن سیستمهای فازی بحث بود و خیلی از دانشمندان غربی به نادرست بودن این نظریه اعتقاد راسخ داشتند ناگهان در #ژاپن ده ها محصول به بازار آمد که از سیستمهای فازی استفاده میکرد از دوربینهای ساخت شرکت کنون گرفته که با استفاده از سیستم فازی لنز را به نحوی تنظیم میکرد که بهترین وضوح تصویر بدست می آمد تا ماشینهای لباسشویی ساخت #هیتاچی که با استفاده از سیستم فازی مصرف برق/آب و پودر لباسشویی در آنها به مقدار زیادی کاهش می یافت.
حتی ناظران غربی شاهد بودند که ژاپنیها توانستند مصرف برق در #قطارهای_سریع_السیر را با استفاده از این روش کاهش دهند. تازه بعد از این بود که شرکتهای آمریکایی مثل جنرال موتورز، بوئینگ، کرایسلر... با یک تاخیر چند ساله نسبت به ژاپنیها شروع به استفاده از سیستمهای فازی کردند.
یکی از مهمترین اشخاصی که نقش اساسی در بردن منطق فازی به ژاپن و معرفی آن به صنایع ژاپن داشت شخصی بود به نام پروفسور یاماکاوا.
دکتر #یاماکاوا علاوه بر اینکه یکی از اولین کسانی در دنیا بود که #چیپهای_فازی را ساخت، یک سیستم حفظ تعادل پاندول معکوس ساخت که با کنترل فازی کار میکرد، و بعد با نمایش آن در شهرهای مختلف ژاپن باعث آشنایی مهندسین ژاپنی با قابلیتهای این سیستم شد.
قسمت دوم یادداشت درباره پروفسور لطفی زاده🔻🔻
@solseghalam
۱۷-۱۸ سال پیش، زمانی که من در دانشگاه صنعتی کیوشو در جنوب ژاپن، دوره دکترا را در رشته مهندسی برق میگذراندم این فرصت را داشتم که درس محاسبات نرم (یا کنترل فازی) را با دکتر یاماکاوا بگذرانم. در یکی از جلسات بنده سوالی که همیشه در ذهنم بود را از ایشان پرسیدم. سوال بنده از ایشان این بود:
✔️چرا با وجود اینکه کنترل فازی اولین بار در آمریکا ارایه شد با مخالفت دانشمندان غربی مواجه شد ولی در ژاپن مورد استقبال قرار گرفت.

🔵پاسخی که دکتر یاماکاوا داد برای من خیلی جالب بود. ایشان گفتند این تفاوت رویکرد بر میگردد به تفاوت نگاهی که در #ژاپن و #غرب به جهان وجود دارد و نوع #فلسفه هایی که تفکرات ژاپنی و غربی بر اساس آن شکل گرفته است. آقای یاماکاوا اشاره کرد که علم و فلسفه در غرب بر اساس دیدگاه های یونانی شکل گرفته که در آن مطابق با منطق ارسطویی یا یک گزاره غلط است و یا درست؛ بنابراین درک و پذیرشِ یک منطق‌ِ چندارزشی برای یک #انسان_غربی آسان نیست چرا که با باورهای تاریخی اش متضاد است. در صورتیکه فلسفه مورد باور در #شرق (ژاپن) بر اساس آموخته های #کنفسیوس است یعنی اینکه خیر و شر هر دو در انسان وجود دارد و همه چیز صفر یا یک نیست، و بین سفید و سیاه یک ناحیه خاکستری هم وجود دارد. بنابراین این نوع نگاه ما (ژاپنیها) درک منطق فازی را برای ما ممکن میکند چون این نوع منطق بر خلاف منطق ارسطویی منطبق با نظام فکری ما است. بعد آقای یاماکاوا موارد مختلفی از تجربیاتش را توضیح داد که چطور نوع فلسفه و #نگاه_ژاپنی متفاوت با #نگاه_غربی به آنها کمک کرده است تا روشهای بهتری نسبت به رقبای غربی شان پیاده کنند. یک نمونه آن استفاده از روش و قوانین آموزش هنرهای رزمی ژاپنی (جودو، کندو،..) در بوشیدو، برای بهینه سازی آموزش سیستمهای #هوش_مصنوعی بود.

بنده البته قصدم از این نوشته این نبود که بگویم نوع نگاه ژاپنی از غربی بهتر است یا بدتر. بلکه قصدم این بود که بگویم وقتی حتی در علوم و #مهندسی که با آزمایشها و متدهای تجربی می توانیم صحتِ یک نظریه را بررسی کنیم تا این حد باورهای فلسفی در تفاوت رویکرد دانشمندان در مواجه با نظریات علمی مثلا در آمریکا و ژاپن موثر است، تفاوت رویکرد متداول در ژاپن و آمریکا در مورد موضوعات اقتصادی و اجتماعی (مثل موضوع بسیار مهم روابط نیروی کار و سرمایه در کسب و کارهای دو کشور ) می تواند فقط به تفاوت تاکتیک برای رسیدن به یک هدف مشترک یعنی سود بشتر مرتبط نباشد و بنابراین نباید از اثرِ تفاوتهای فراوانی که در جهت‌گیری شناختی در ژاپن و آمریکا وجود دارد مانند اعتقاد و یا عدم اعتقاد به «فردگرایی» و یا سطح «احساس مسئولیت» در مقابل جامعه ... صرف نظر کنیم.

https://reader.elsevier.com/reader/sd/pii/S001999586590241X?token=6FA1DF6319A7D328A2A4843588C07E465960BE410FCE75B292B1E55F26AC4976D3E5557DD6FB4C518BD4FBE217B95906&originRegion=us-east-1&originCreation=20211201063843

🖊احمد قادری
(دکترای مهندسی برق از دانشگاه صنعتی کیوشو ژاپن و سر مهندس برقی سازی خودرو در میشیگان آمریکا)

@solseghalam
✍️چرا ایلان ماسک نمی خواهند؟

در نشستی که به منظور بررسی سند آموزش کشور برگزار شد (با توجه به وقت موجود) به بحث مقایسه مسئله «آموزش» در دو کشور ژاپن و آمریکا پرداخته شد. خلاصه بحث این بود که «آموزش» یک فرایند است که از آموزش ابتدایی/متوسطه در «کودکی» شروع و به آموزش عالی در «جوانی» ختم می شود. (ضمن اشاره به حدود یک سال تدریس در مدارس ابتدایی ژاپنی) گفته شد که «ثمره» و «میوه» آموزش در ژاپن می شود تویوتا (یا هوندا، نیسان، پاناسونیک و...) و در آمریکا می شود فورد، جنرال موتورز، تسلا، ایر بی اند بی، آمازون، گوگل و... . «ساختار آموزشی» در #ژاپن به نحوی است که ایلان ماسک نمی خواهند و آن بلایِ عجیب و غریب را هم بر سر آقای کارلوس گون مدیرعامل #نیسان می آورند. این «تفاوت» در روشها، ناشی از تفاوت در پارامترهایی است که در مبانیِ ساختارهای «آموزش» (Education) کشورها لحاظ می شود. سند آموزش کشور #ایران نمی تواند بدون توجه به #تجربیاتِ سایر کشورها تدوین شود و از این منظر، به «دو پارامتر کلیدی» که ضروری است در سند جدید توجه شود پرداختم.

ضمن تشکر از جناب دکتر محمود امانی بابت پرداختن به این موضوع، نکته جالب توجه برایم در این امر، توجه به مسئله «خرد جمعی» در تدوین سند جدید است. اینکه در قالب این سلسله جلسات از نقد و نظرات افرادی همچون آقایان دکتر مجتبی لشکری بلوکی، دکتر محسن رنانی، دکتر مسعود نیلی، دکتر دانش جعفری و... استفاده شده بود و امیدوارم واقعا روزی برسد که در تدوین سایر اسناد، از موضوع خرد جمعی به این شکل استفاده شود و نظرات افراد (فارغ از رویکردهای سیاسی شان) در امور پایه، شنیده شود.

۱۶ آذر ۱۴۰۰

#سیستم_آموزشی
#هویت_ایرانی
#نوآوری
#آموزش
t.iss.one/solseghalam
✍️ تویوتا و جنرال موتورز، فردگرایی یا کار گروهی؟
(شکست جنرال موتوز پس از نَود سال!)


🖊محمدرضا اسلامی

چند روز پیش (چهارم ژانویه) در خبرها منتشر شد که پس از نوَد سال (از سال 1931) که جنرال موتورز مقام اول تولید و فروش خودرو در کشور آمریکا بود، سال گذشته این مقام را به رقیب ژاپنی خود یعنی #تویوتا باخت و ۲۰۲۱ اولین سالی بود که رسما فروش این کارخانه ژاپنی (در کشور آمریکا) از جنرال موتورز بیشتر بوده است. (لینک خبر🔻)

درباره این خبر توجه به چند نکته ضروری است:

یک– مساله کیفیت در تولیدات تویوتا
افزایش «کمّیت» تولید محصول در کارخانجات تویوتا، مترادف با «اُفت کیفیت» نبوده و این یک نکته کلیدی است. خانواده/گروه تویوتا بر مبنای «کیفیت» شکل گرفته و این مقامِ جدید از این بابت حائز توجه است که گروه تویوتا توانسته با حفظ کیفیت، کمرِ رقیب کمّی کارِ خود را بشکند.

دو- تویوتا و مساله دسترسی به منابع اولیه
تویوتا در شرایطی «کمّیت» محصولات خود را افزایش می دهد که تقریبا به هیچ یک از منابع اولیه برای تولید محصول (در خودِ ژاپن) دسترسی ندارد!
نه سنگ آهن در ژاپن وجود دارد، نه گاز، نه برق ارزان. هیچ یک.
تمام پارامترهای اولیه برای تولید محصول در تیراژ بالا، در ژاپن موجود نیست. سنگ آهن را باید با «کشتی» (!) از استرالیا حمل (وارد) کنند. مهمترین مولفه انرژی در تولید (یعنی برق) با چالش جدی در ژاپن مواجه است.
برخلاف کشورهای اروپایی یا آمریکا که دسترسی به «برق هسته ای» ممکن است، در ژاپن به دلیل مساله زلزله، توسعه نیروگاه هسته ای یک «ریسک» محسوب می شود و لذا ژاپنی ها حتی در«تولید برق» با محدودیت/ملاحظات بسیار، مواجه بوده/هستند.

#برق و #فولاد دو رکن کلیدی در تولید محصولات صنعتی محسوب می شوند.

تویوتا در شرایطی کمیت را افزایش داد که نه کیفیت را باخته و نه میزانِ «دسترسی» اش به منابع اولیه فرقی کرده است! و این یعنی یک معجزه.

سه– تویوتا و منابع انسانی
جنرال موتورز در سرزمین پهناور آمریکا به انواعِ منابع اولیه دسترسی دارد. حتی از بابتِ دسترسی به «منابع انسانی» (و talent) مدیرانِ جنرال موتورز براحتی به برترین استعدادهای هندی، چینی، ترکیه ای، ایرانی، مصری و... دسترسی دارند در حالی که مدیران تویوتا (عمدتا) فقط با ژن ژاپنی در حال اداره گروه اقتصادی تویوتا هستند.

در اینباکسِ مدیران اداره منابع انسانی جنرال موتورز، روزانه انبوهی ایمیل فارغ التحصیلان دانشگاههای استنفورد، ام.آی.تی، برکلی، میشیگان و... وارد می شود. ایمیلهایی از افرادی با ملیتهای مختلف. در حالی که به سختی (شاید محال) می توان یک "مدیرِ ارشدِ غیر ژاپنی" در تویوتا پیدا کرد.


این چگونه ممکن است؟

برای ذهنهایی که عادت کرده اند همه چیز را در چند پاسخِ سرراست و شسته رُفته تحلیل کنند، نمی توان پاسخی برای این سوال یافت.
پاسخ به این سوال، کوتاه، روشن و خطی نیست. پاسخ به این سوال متضمّن یک شرط است و آن پذیرفتنِ «پیچیدگی» هاست. پاسخ اگر آسان بود، نیسان هم تویوتا می شد. حتی هوندا (که در کمّیت/کیفیت بارها تا نزدیکی تویوتا آمده) هم اینگونه می شد.

گروه تویوتا، یک صندوق سربسته است. مجموعه «ساختارهایی» که شرکت (امپراطوریِ) تویوتا بر مبنای آن بنا شده، اصلا واضح و روشن نیست.
بخشی از پیچیدگیها مبتنی بر روند ثبت اختراعات، تحقیق و توسعه... و اساسا «فن آوری» است. اما بخشی دیگر، مبتنی بر ساختارهای «روابط انسانی» است.

مولوی در بیتی می گوید:
نقشی که بر دل می زند
بر دیده گر پیدا شدی/

هر دست و رو ناشسته ای (!)
چون شیخِ ذالنّون آمدی

کنایه و تعبیر مولانا که می گوید «فردِ دست و رو ناشسته ای که به دنبال "جهش" است» در این بحث مصداق دارد. اگر «نقش» و علت، براحتی پیدا و مشخص بود که «فورد» هم می توانست تویوتا شود.

🔵تویوتا و مساله حقوق و مزایا

یکی از مهمترین مسائل در طراحی ساختارِ سازمانها و بنگاههای بزرگ اقتصادی، «مساله حقوق مدیران» است. مدل ژاپنی کاملا با مدل آمریکایی در این بحث متفاوت است. در یادداشت قبل به این موضوع پرداخته شد که حقوق خانم مری باررا مدیرعامل جنرال موتورز 250 برابر حقوق یک مهندس ساده در همان مجموعه است. و این چیزی است که در مدل ژاپنی (طراحی سازمان) اصلا و ابدا پذیرفتنی نیست.
(مدل آمریکایی اصالت را به مدیر می دهد)

🔴 گفت بر قانونِ خویش

موفقیت تویوتا در بحثِ کمیت و کیفیت، مبتنی بر «طراحی مدلِ سازمانی»(بدون کپی برداری) و لحاظ کردنِ «محدودیت» های ژاپنی است. جلال آل احمد در مقاله ای درباره گاندی می گوید: کسی که از نردبانِ ضعفهای بشری بالا رفت و به رهبری قوم رسید. تویوتا، نه از نردبان ضعف، که از نردبانِ محدودیت بالا رفته است. مدیرانِ ژاپنی، حتی در دل آمریکای رقیب، کارخانه تاسیس کردند وبا شعبۀ تولید کمِری در ایالت کنتاکی توانستند کمَر رقیب را بشکنند.
نه با شعار، بلکه در عمل.


t.iss.one/solseghalam
✍️ در ۱۴۰۱ برای توسعه میادین نفت و گاز ایران چقدر پول می خواهیم؟

🖊محمدرضا اسلامی

سال ۱۴۰۰ با همه فراز و نشیب هایش گذشت، اما در میان تمام اخبار و اتفاقات، یک مصاحبه از وزیر نفت به مانند تابلویی در ذهن ماندگار شده و خاموش و روشن می شود.

در مورخ ۱۰ آبان وزیر نفت دولت جدید در مصاحبه ای گفت:

برای پاسخ به نیاز کشور در حوزه نفت و گاز ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری لازم است. در غیر این صورت، در آینده به واردکننده این محصولات تبدیل می‌شویم.
▪️▪️▪️

برای اینکه مقیاسی از این عدد داشته باشیم، ضروری است مروری بر ارزش واقعی "یک میلیارد دلار" انجام دهیم و ببینیم اساسا در "دنیای امروز" یک میلیارد دلار یعنی چه؟
و بعد با این مقیاس، بسنجیم و ببینیم چطور ۱۶۰ واحد از آن یک میلیارد دلار را تامین کنیم؟

ابتدا به #ترکیه برویم و سپس به #ژاپن و بعد از آن به #کالیفرنیا. بعد از آن مجددا به مصاحبه مهندس اوجی باز خواهیم گشت.

1️⃣- ترکیه و دو مگاپروژه اردوغان
جناب رجب طیب اردوغان برای قدرت نمایی و به منظور اینکه توان مدیریتی خود را نشان دهد، چند پروژه بزرگ را در ترکیه اجرا کرد. یکی از آنها پروژه مسجد چاملیجا بود (تصویر زیر). مسجدی ۶۳۰۰۰ نفری با یک معماری با شکوه و سازه ای ضدزلزله. هزینه ساخت این شاهکار معماری و سازه ۱۰۰ میلیون دلار بوده است.
عملا این سازه می تواند شاخصی ذهنی برای ما باشد که "۱۰۰ میلیون دلار" یعنی چه.
به بیان دیگر، ده تا از این پروژه، معادل می شود با ارزش/اثر یک میلیارد دلار (در منطقه ما).

مگاپروژه دیگر اردوغان، افتتاح سد عظیم ایلیسو بر روی دجله در آبانماه ۱۴۰۰ بوده است. هزینه ساخت این سد ۱/۷ میلیارد دلار بوده است. یعنی اگر اردوغان بتواند ۸۰ سدِ مشابهِ دیگر اجرا کند (که چنین چیزی برایش محال است!) تازه معادل می شود با بودجه ای که ما ایرانیان لازم داریم تا میادین نفت و گاز کشورمان را توسعه دهیم.
میادینی که "امروز" اولویتِ توسعه دارند و "فردا" که انرژیهای تجدیدپذیر گسترش پیدا کرد، عملا توسعه این میادین کم فایده است.

2️⃣- پاناسونیک در ژاپن
در سال ۲۰۱۴ این شرکت نهایت تلاش و همت مدیران و مهندسین خود را بکار گرفت و (طبق گزارش مالی) ۱ میلیارد دلار سود کرد.

مدیریت این شرکت، تلاش خود را ادامه داد و توانست در ۲۰۲۱ حدود دومیلیارد دلار سودآوری داشته باشد.

اگر “فرض” کنیم پاناسونیک بخواهد در توسعه میادین ایران سرمایه گذاری کند و همچنین باز اگر “فرض” کنیم که پاناسونیک بتواند که سود سالانه خود را به همین شکل نگه دارد (چیزی که در رقابت با رقبای کره/چین بسیار دشوار است)، برای توسعه میادین باید سودِ ۸۰ سالِ پاناسونیک در ایران سرمایه گذاری شود.

شاید این مثال، ارزش و ارج واقعی دو میلیارد دلار را بهتر به ما نشان دهد؛ و این امر ابعاد ۱۶۰ میلیارد دلار را نمایان می کند. ۱۶۰، تنها یک عدد نیست، ۱۶۰ یعنی سرمایه ای که از تلاش هزاران متخصص در طول چند دهه در یک بنگاه اقتصادی فراهم می شود.

3️⃣- قطار پرسرعت کالیفرنیا
به کالیفرنیا برویم و به منطقه ای که قلب اقتصاد و تکنولوژی آمریکاست. از سانفرانسیسکو در شمال ایالت کالیفرنیا تا لس آنجلس در حوالی جنوب ایالت، انبوهی از شرکتهای عظیم بین المللی (نظیر فیس بوک، گوگل، اوبر ...) قرار گرفته اند. فاصله این دو شهر از هم، حدودا به اندازه فاصله اصفهان تا شیراز است؛ اما با وجود انبوه تکنولوژی و اقتصاد قوی در این منطقه، خط قطار سریع السیر بین این دو شهر وجود ندارد. (چیزی که در ژاپن سالهاست وجود دارد)

هزینه پروژه احداث قطار پرسرعت بین این دو شهر ۷۷ میلیارد دلار برآورد شده، اما این پروژه تا کنون اجرا نشده. چرا؟
چون پول نیست!
در منطقه ای که آنهمه ثروت و فن آوری هست بودجه لازم برای احداث چنین پروژه کلیدی موجود نیست. (یادداشت قبل درباره این پروژه)

4️⃣- بازگردیم به مصاحبه مهندس اوجی. ما ایرانیان ۱۶۰ میلیارد دلار نیاز داریم تا نسل بعد از ما از مواهب و قدرت اقتصادی مخازن نفت و گاز کشور بهره مند شود؛ این امر، به هیچ وجه میسر نیست مگر اینکه سرمایه گذاران قَدر و متعدد از خارج از کشور در این حوزه ورود کنند و آنهم ممکن نیست مگر اینکه ما ذهنیت (Mindset) درستی از ارزش پول داشته باشیم.
۱۶۰ لقلقه زبان ماست. براحتی بر زبان می آید اما از کجا؟ و چطور؟

وقتی تامین ۲ میلیارد دلار برای #پاناسونیک و فرماندار کالیفرنیا دشوار است ما چگونه می خواهیم در فضای #تحریم و بیرون از مناسبات بین المللی ۱۶۰ م د تامین کنیم؟

ایرانِ فقیر، هدیه ما به نسل بعدی خواهد بود اگر که با سرعتِ فعلی به توسعه میادین بپردازیم. ایرانِ استوار و توسعه یافته هدیه ما به نسل بعدی خواهد بود اگر که این ثروتها را از دل زمین بیرون بکشیم و در کار توسعه زیربناهای کشور خرج کنیم.
۱۴۰۰ تمام می شود با این نگرانی که ایرانِ فردا، ایران فقیر است یا توانمند؟
۱۴۰۱/۱/۱


t.iss.one/solseghalam
✍️از فرودگاه کانسای ژاپن تا فرودگاه Rize–Artvin در ترکیه

🖊محمدرضا اسلامی

🔷 در میانۀ همین روزهایی که ما درگیر بحث قیمت ماکارونی و تخم مرغ در داخل کشور هستیم، در بیرون از مرزها جریان #توسعه متوقف نیست و جناب رجب طیب اردوغان یک پروژه زیربنایی دیگر را هم به ساختارِ شبکه حمل و نقل ترکیه اضافه کرد. هفته گذشته فرودگاه بین المللی ریزه-آرتوین در شمال شرق ترکیه با حضور اردوغان و رفیق اش (الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان) افتتاح شد. چند نکته درباره این فرودگاه حائز اهمیت و توجه است:

1️⃣- روزی روزگار در شرق، غول سرمایۀ حاصل از صادرات شرکتهایی مثل توشیبا، پاناسونیک، سونی و... قدرتی ویژه به دولت #ژاپن داده بود. دولتِ نوین ژاپن دیگر به دنبال جنگ با همسایه های خود (کره، چین، روسیه) نبود بلکه بر روی توسعه زیربناهای کشور متمرکز شده بود. آن پول عظیم (که از #مالیات شرکتهایی مثل میتسوبیشی تویوتا، سونی و... حاصل می شد) باعث شد که دولت ژاپن سرمایه گذاری ویژه ای روی شبکه #حمل_و_نقل انجام دهد. اما علت آن دیدگاه ژاپنی چه بود؟

✔️کارشناسانِ توسعه در ژاپن معتقد بودند که ستون فقرات توسعه، بر روی شبکه حمل و نقل استوار می شود. هر قدر که «زمان» برای انتقال «کالا و مسافر» میان دو نقطه کاهش یابد، «جریانِ توسعه» در یک کشور سریعتر شکل می گیرد (و پایدارتر می ماند).

2️⃣– در ژاپنِ آن روزگار (حدود 60 سال پیش)، میلیاردها یِن روی احداث شبکه قطار پرسرعت (شین کانسن) هزینه شد. اما علاوه بر حمل و نقل ریلی، ژاپنی ها روی توسعه بنادر و فرودگاهها هم اهتمام ویژه ای صرف کردند. یکی از پروژه های توسعه فرودگاهی در ژاپن، احداث فرودگاه #کانسای در وسط دریا بود.

✔️اوساکا، شهر دوم ژاپن به لحاظ اقتصادی محسوب می شد (چیزی مشابه #اصفهان ما)، اما برای احداث یک فرودگاه تراز بین المللی، زمینِ مناسب در شهر یا پیرامون شهر یافت نمی شد. حدودا سه کیلومتر دورتر از ساحل اوساکا، نقطه ای در میان دریا برای ساخت یک «جزیره مصنوعی» انتخاب شد و فرودگاه کانسای بر روی آن جزیره مصنوعی در میان آب ساخته شد. پروژه ای عظیم.

✔️فرودگاه کانسای یکی از بزرگترین فرودگاه‌های قاره آسیاست و تقریباً به همه جای دنیا پروازهایی را به صورت روزانه انجام می‌دهد. نزدیک به ۱۴ میلیون نفر سالانه از این فرودگاه استفاده می‌کنند. ترمینال اصلی این فرودگاه، طراحی معمار معروف ایتالیایی، آقای رِنزو پیانو است.

3️⃣- روز و روزگار گذشته و حال #ترکیه با همه فراز و نشیبهایی که اقتصادش از سر گذرانده، به جایی رسیده که می تواند باند فرودگاه را بر روی #جزیره_مصنوعی، و بر روی آب دریای سیاه بنا کند. جناب اردوغان که اهتمام ویژه ای بر افتتاح مگا پروژه ها دارد، این بار نقشِ بر آب زد! اما چه نیکو نقشی.

4️⃣- این فرودگاه با پر کردنِ بخشی از دریا در مجاورت ساحل ساخته شده و به این منظور 85 میلیون تُن سنگریزی در کف دریا انجام شده تا بسترِ احداث باند فرود هواپیما به طول 3 کیلومتر و عرض 45 متر فراهم شود.

جالب اینجاست که پیش از این اردوغان و مدیرانش، یک فرودگاه دیگر را نیز با این روش در اردو-گیرسون ترکیه ساخته بودند! لذا، این پنجمین فرودگاه ساخته شده روی دریا بعد از ژاپن، هنگ کنگ و کره جنوبی محسوب می شود.

✔️البته تکنولوژیِ احداث جزیره مصنوعی بر روی دریا امر پیچیده ای نیست. در همین عسلویه خودمان هم برای اجرای طرح الفین مهندس نجابت و همکارانش بخش قابل توجهی از زمین مورد نیازشان را با اضافه کردن به ساحل خلیج فارس تامین کردند و تجهیزات را بر روی آن «زمین جدید» قرار دادند. در این قبیل پروژه ها، «فن آوری» و تکنولوژی مسئله اصلی نیست، بلکه مساله اساسی «ساختارهای» پایدار/ناپایدار است که باعث می شود توسعه ادامه یابد یا اینکه ابتر، متوقف شود. راستی الان مهندس نجابت کجاست؟ چه می کند؟

5️⃣- اردوغان تعداد فرودگاههای ترکیه را از 26 به 57 واحد رسانده است. زمانی بود که هاشمی رفسنجانی هم توجه ویژه ای به مسئله احداث فرودگاه داشت. رفته بود و در «بم» فرودگاه ساخته بود. آن زمان همه گلایه می کردند که آخر این چه کاری است؟ و شهر کوچکی مثل بم چرا فرودگاه لازم دارد؟ زلزلۀ بم آمد و مشخص شد که وجود یک زیرساخت اساسی مانند #فرودگاه در منطقه، چقدر ضروری است.

6️⃣– هزینه احداث این فرودگاه جدید ترکیه (با ساخت جزیره مصنوعی در دریای سیاه) 206 میلیون دلار بوده است.

اگر ایران امکانِ فروش نفت مطابق شرایط سال ۱۳۹۰ (سال دوم از دولت دوم احمدی نژاد) را داشت و اگر قطعنامه ها کاغذپاره نبود، 206 میلیون دلار «درآمدِ فروش "یک روز" نفت ایران» است.

بله! اگر کشور از بازار انرژی و فروش نفت حذف نشده بود، فقط با درآمدِ «یک روز» از نفت ایران، امکان ساخت چنین مگاپروژه فنی و مهمی وجود داشت.
و دریغ...


#توسعه
#فرودگاه
#یک_روز_فروش_نفت

t.iss.one/solseghalam
✍️از برج چمپلین فلوریدا تا برج متروپل آبادان
(قسمت اول: خرابی پیشرونده و ستونهای قاتل)

🖊محمدرضا اسلامی

خبر تلخ فروریختن یک سازه در شهر آبادان باعث اندوه و تالم است. با توجه به اهمیت این بحث، ذکر موارد زیر ضروری است:

1️⃣میامی فلوریدا
یک سال پیش در همین روزها، ساختمانی ۱۲ طبقه در ایالت فلوریدا آمریکا فرو ‌ریخت و متاسفانه در اثر آن تعداد 98 انسان جان خود را از دست دادند. این سوال مطرح شد که مقصر این اتفاق کیست؟ خصوصا با توجه به اینکه مدتی قبل یک استاد دانشگاه (به استناد مطالعات خود) درباره آن سازه اعلام خطر کرده بود.
دو روز بعد از فروریختن برج، «موسسه استاندارد و فن آوری آمریکا» (NIST) پروژه ای را تعریف کرد تا گروهی از پژوهشگران سازه «علل» وقوع خرابی پیشرونده را بررسی کنند. اما دلیل ورود موسسه استاندارد به این بحث چه بود؟
چون پیدا کردنِ علتِ خرابی پیش رونده در یک سازه، بسیار پیچیده است (پدیده ای چند پارامتری است) و نیازمند زمان و کار گروهی است.

این پروژه هنوز در دست انجام است و گزارشهای اولیه در حال آماده شدن.

2️⃣- خرابی پیش رونده چیست؟ (Progressive Collapse)

این بحث بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر مورد توجه پژوهشگران مهندسی سازه قرار گرفت.

«خرابی پیشرونده» به بیان ساده، یعنی اینکه اگر یک عضوِ اصلیِ ساختمان (مثلاً یکی از ستونها) به دلیلی (مثلاً انفجار یک بمب/خط لوله گاز یا...) از دست رفت و از مدار خارج شد، اعضایِ دیگر بتوانند بارِ آن عضو را بین خودشان تقسیم کنند و این خرابی، منجر به خرابیهای بعدی ( پیشرونده) نشود.

مطالعات تیم ما درباره خرابی سازۀ Pier45 شهر سانفرانسیسکو نشان می داد که چطور خرابیِ یک ستون منجر به آغاز سناریوی تخریب در کل سازه بوده است (لینک مقاله درباره نقش ستونها در خرابی Pier 45)

3️⃣- ستونهای قاتل
قبل از پرداختن به موضوع برج #آبادان، ضروری است که به یک تراژدی تلخ که طی دو دهه گذشته در صنعت ساخت و ساز کشور ما رخ داده، پرداخته شود. نام این تراژدی را می توان «ستونهای قاتل» گذاشت.

✔️تفاوت اساسی بین ساختمان فولادی در کشور آمریکا با کشور ژاپن در این است که در #آمریکا از ستونهای با مقطع اچ یا (Wide Flange) استفاده می شود در حالی که در #ژاپن ستونهای با مقطع باکس (قوطی) یا HSS بکار برده می شود. دلیل این امر چیست؟

✔️به (بالهای) ستون با مقطع اچ، می توان ۲ تیر با «اتصال خمشی» متصل کرد، در حالی که به ستونهای قوطی، می توان از هر ۴ وجه ، ۴ تیر را با «اتصال خمشی» متصل کرد. با اینکار، مهندس محاسب می تواند صرفه جویی قابل توجهی در وزن فولاد مصرفیِ ساختمان انجام دهد.

مشکل در اینجاست که آیین نامه فولاد در کشور ما کپیِ تمام عیار آیین نامه فولاد آمریکاست، و لذا در خصوص نحوۀ محاسبات اتصالات تیر به ستون قوطی، ساکت و بی محتواست. از طرف دیگر، کارخانه های فولاد کشور ما نیز همانند #ژاپن نیستند که مقاطع باکس تولید کنند (و عمدتا مقطع اچ تولید می کنند).

با این اوصاف، مهندسین محاسب در نقشه های خود از ستونهایی استفاده می کنند که نه کارخانه فولاد آنها را تولید می کند و نه استاندارد ملی (مبحث دهم مقررات ملی ساختمان) فرمولی برای محاسبه «ظرفیت خمشی اتصال» ارایه کرده است.
(لینک مقاله درباره طراحی اتصال با روش ژاپنی)

✔️به این تراژدی، یک شوربختی دیگر هم اضافه می شود و آن اینکه ستونِ قوطی را پیمانکارِ جوشکار، با استفاده از جوشهای بد و غیر استاندارد بسازد.
نتیجۀ این سناریو چه خواهد شد؟ نتیجه اینکه وقتی به یکی از وجوهِ ستون، بار بزرگی اعمال شود، یکی از وجوهِ قوطی براحتی کنده خواهد داشت (یا ترک در جوشهایش آغاز خواهد شد) و نهایتا آن ستون، از زیر بار شانه خالی خواهد کرد. و قتل عام آغاز خواهد شد.

4️⃣- مقصر اصلی، نبودِ استاندارد ملی است
هزاران ساختمان با روش مذکور طی ۲ دهه اخیر در کشور ما ساخته شده است (از جمله منزل پدری اینجانب) و حیرت آور اینکه بالاخره پس از سالهای طولانی، ویرایش جدید مبحث دهم مقررات ملی از پرده برون آمده و ترجمه ناقصی از آیین نامه ژاپن درباره اتصالات قوطی را منتشر کرده است. کوه موش زائید.

سازه های فولادی که طی ۲۰ سال گذشته در ایران ساخته شده، در زلزله های پیش رو هزاران نفر را خواهند کشت و مقصر اصلی دراین ماجرا، عدم وجود #استاندارد_ملی قوی، متناسب با نیازهای بازار ایرانی است.

✔️حیرت آور اینکه با وجود چنین گپ بزرگ و عجیبی در صنعت ساختمان ما، اساتید دانشگاه، دانشجویان دکترا را به دنبال فن آوریهای بسیار پیچیده می فرستند، فقط برای اینکه بتوانند مقاله ISI چاپ کنند.

5️⃣- پروژه عبدالباقی
کمیته بررسی "علل خرابی پیشرونده" باید تشکیل شود ولی فعلا آنچه مشخص است اینکه شروعِ شکستِ جوش در ورقهای پوششی ستونها، باعثِ آغاز خرابی بوده است. کمیته فنی می تواند جزییات این ماجرا را به دقت بررسی کند.
(ادامه دارد)
t.iss.one/solseghalam
✍️درباره «رابطه» جناب خان و خندوانه
(و از رنجی که می بریم)

🖊محمدرضا اسلامی

🔷ماجرای نوشتن نام «وریا» در برنامه خندوانه و سپس تبدیل شدن به «وحید» را همه شنیدیم. همچون سایر مسایلِ (تلخ) سیاسی، دربارۀ این ماجرا هم حرفها و حدیثهای زیادی گفته شد؛ تا آنجا که رامبد جوان هم ویدئویی ضبط کرد و با چهره ای خسته و کلافه چند جمله ای گفت (که نمی دانم فایده ای داشت یا خیر). شبکه نسیم هم بیانیه ای داد... و صداپیشه جناب خان (محمد بحرانی) هم در صفحه شخصی اش چند سطری نوشت.

🔷تا اینجای ماجرا، اتفاقی است مثل سایر اتفاقات که در رگبارِ اخبارِ بد این روزها می آید و می رود.

اما بر این خبر، تاملی لازم است. لحظه ای توقف و دوباره خواندنِ این ماجرا اهمیت دارد. ذکر این چند مورد در شرح رنجی که می بریم ضروری است:

1️⃣ فارغ از تمام مسائل سیاسی جاری در کشور، مساله اصلی در این ماجرا، شکنندگی و ترد بودن رابطه محمد بحرانی و رامبد جوان است. فارغ از تمام منازعه های بی پایان در این سرزمین، دو هنرمند که مدتهای طولانی با هم «کار» کرده اند و با هم «تولید» کرده اند پس از انبوهی کار و رفاقت و خنده و... رابطه شان چنان شکننده است که ممکن است بر سر یک ماجرای «وریا و وحید» هوا بشود.

2️⃣ جناب خان و رامبد جوان مساله اصلی نیستند. مساله اصلی در این آب و خاک، چراییِ «شکل نگرفتنِ» روابط انسانی «پایدار» است. شرکت اوبایاشی ژاپن صد و چهل سال پیش تشکیل شد. سه بنیانگذار اصلی این شرکت پنجاه سال با هم کار کردند. ۵۰ سال! پس از آن فرزندان آنها هم پنجاه سالِ دیگر با هم کار کردند. پس از آن «فرزندانِ فرزندانِ» آنها هم با هم چهل سال کار کرده اند (و می کنند) و این وسط بر سر یک ماجرای «وحید و وریا» رابطۀ چندده ساله به هوا نمی‌رود. فکانت هباءً مُنبثاً نمی شود. حکومتها و سیاستمداران در #ژاپن آمدند و رفتند ولی روابط پایدار انسانی در #اوبایاشی، باقی مانده (و بزرگترین پروژه های سازه ای ژاپن را طراحی و اجرا می کند)

3️⃣ جناب خان یکی از موفق ترین «تولّدهای» یک کارکتر هنری بود. جناب خان، و طنین حنجره اش گرمای جنوب بود و طنز شیراز و نمک بوشهر... جناب خان متولد شد و نضج گرفت و اعضای این تیم هنری توانستند «تولید» کنند. اما امروز بر سر یک ماجرای وحید و وریا، صداپیشۀ جناب خان طوری از خداحافظی (و ابهام در ادامه رابطه) سخن می گوید که انگار نه انگار اساسا رفاقتی در کار بوده است.

4️⃣ بحث، بر سر دفاع/حمایت از رامبد نیست. کار رامبد یک کار صد در صد غلط بود. بحث بر سر موضوعی فراتر از مباحث سیاسی و حاکمیتی است. بحث این نیست که کدام یک از این دو نفر هنرمندِ حکومتی و کدام یک هنرمندِ مردمی است؟ بحث بر سر این است که یک «رابطه» عمیق میانِ این 2 شکل نگرفته (بعد از اینهمه تولید و خنده و کار و زحمت و رفاقت و...)

بحث فقط بر سر جناب خان و رامبد نیست. بحث بر سر این است که چه سِری و چه رازی در این آب و خاک هست که ریشۀ روابط اینقدر سُست و ناپایدار است. در ژاپن هم حکومتها و ژنرالها آمدند و رفتند. آن حاکمانی که کشور را به #جنگ_جهانی «ترغیب» می کردند آمدند و آن حاکمان که بخاطر جنگ عذر خواستند هم آمدند و رفتند «ولی» آن آقای ماتسوشیتا که در یک خانۀ کوچک، یک اتاقش را به کار «سیم کشی» اختصاص داد و با کمک زن و برادر زنش شرکت «پاناسونیک» را براه انداخت، چه قبل از جنگ جهانی و چه بعد از جنگ، شرکتش بر سر اختلاف با زن و برادر زنش منحل نشد!

«ماتسوشیتا» توانست که یک کارگاه سیم کشی را به هفده کارخانه و صدها مرکز اختراعات و امپراطوری #پاناسونیک تبدیل کند و تا آخرین روز عمر، رفاقتش با رفقایش برقرار ماند. و چرا دور می رویم؟ در همین سالهای اخیر، زاگربرگ یک ایدۀ سوخته دربارۀ وب سایت اینترنتی به اسم فیس بوک را با تیم همراهش به امپراطوری «متا» تبدیل کرد و در میانه این مسیر، ترامپی هم آمد و رفت، ولی تیم همکاران از هم نپُکید. این چه سرّ و رمزی است در این سرزمین که هیچ رابطه ای در هنر، در صنعت و در تجارت «ماندگار» نیست؟ کدام شرکت و شراکتِ ایرانی هست که عمری فراتر از 50 سال پیدا کرده باشد؟ کدام پنج برادرِ صنعتگر اصفهانی یا کدام سه برادر کاسبِ شیرازی بوده اند که فارغ از ماجرای حکومتها توانسته باشند رفاقت و برادری را پنجاه سال حفظ کنند و «با هم» تولیدی را «ایجاد» و سپس «حفظ» کرده باشند.
هیچ.

از احمدی نژاد و رفقایش در علم و صنعت بگیریم (که تا کنون هریک صدبار از دیگری تبری جسته) و به عقب برویم تا برادران خیامی که #ایران_خودرو را ایجاد کردند و بلافاصله (با هم اختلاف پیدا کردند و) از هم جدا شدند، تاریخ «روابط انسانیِ» ما ایرانیان، تاریخِ گسستن است. نه پیوستن.

5️⃣ امروز گسستن جناب خان و محمد بحرانی از شاه حسینی و خندوانه و رامبد… همان زهری است که در کام جان ماست.

«عدم استمرار» در یک رابطه با وجودِ انبوهی همکاری و «تولید».
t.iss.one/solseghalam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۳ دقیقه برشی از گفتگوی با تلویزیون اکو ایران. البته با تیتر انتخابی در ابتدای تصویر موافق نیستم. صحبت این نبود که افراد در جامعه ژاپنی “بی اهمیت” هستند (بلکه ژاپن شدیدا به دنبال «منابع انسانی کیفی» است، و فردِ متخصص با اهمیت است)، بلکه صحبت این بود که در ژاپن «بِرندهای فردی» ساخته نمی شود. «چهره ها» مطرح نمی شوند. مثلا اگر از بسیاری از افراد بپرسید «مدیرعامل تویوتا» کیست؟ نمی دانند. چون اهتمام تویوتا بر تبلیغِ محصول است و نه برندسازی از مدیریت موفق. مدیرعامل فعلی پاناسونیک یا هوندا کیست؟ کسی نمی‌داند.
یا مثلا اگر الان بپرسید نخست وزیر فعلی ژاپن کیست؟! بسیاری از افراد نمی دانند.


در این ساختار، اما‌ شینزو آبه چهره متفاوتی بود. او با آنکه هرگز خلاف ساختار ژاپنی عمل‌نکرد (به دنبال مطرح کردن «خودش» نبود و حتی در مقطعی به شکل خودخواسته به دلیل کسالت جسمی از قدرت به آرامی کناره گیری کرد) ولی در دنیا و در کشور ما تبدیل شد به چهره ای شناخته شده.

خدایش رحمت کند.
دنیا برای صلح و استمرار رشد بشر، به امثال او نیاز دارد.

#شینزو_آبه
#ژاپن
t.iss.one/solseghalam
✍️توسعه قطری یا هویت قطری؟ مساله این است
(گفتگو با هفته نامه تجارت فردا درباره جام جهانی فوتبال)


🔹به مناسبت شروع جام جهانی فوتبال در کشور قطر در این مصاحبه با تجارت فردا به بحث «توسعه کشور قطر» پرداخته شد که محورهای کلیدی این مصاحبه به شرح زیر است:

۱- هویت قطری

یک اشتباه کلیدی در مطالعه قطر این است که به بررسی شاخصه های توسعه بپردازیم حال آنکه ذهنِ برنامه ریزی در قطر، قبل از پرداختن به #زیربنا های توسعه ، به «هویت قطری» می اندیشد.
گفته می شود که تکنولوژی و فن آوری از غرب وارد ژاپن شد ولی در ژاپن «تا حد امکان» هویتی ژاپنی یافت. تویوتا با هویت ژاپنی شکل گرفت و مبنای توسعه تویوتا شرکت فورد یا جنرال موتورز نبوده است. داشتنِ یک تعریف روشن از مختصات ژاپنی (ژن، فرهنگ، تاریخ، توان جسمی و …) باعث شد تا اِیجی تویودا بعد از بازدید از دیترویت میشیگان، شرکتش را بر مبنای هویت ژاپنی (‌با ساختار مدیریت متفاوت با فورد) پی ریزی کند. قطر، مشخصا به دنبال تعریف یک هویتِ متفاوت با سایر کشورهای عربی بود و در امر توسعه نیز کوشیده که علاوه بر تمایز در دنیای عرب، #برندهای_قطری را نیز با رویکردِ هویتی تعریف (و به دنیا معرفی) کند.

با این نگاه، شرکت هواپیمایی قطری (یا حتی فرودگاه قطر) یک کارکرد هویتی دارد و اشتباه کلیدی آن است که فرودگاه دوحه را بخواهیم صرفا با پارامترهای فنی-مهندسی تحلیل کنیم. همینطور تلویزیون الجزیره در حوزه رسانه و ...

۲- هویت قطری در کنار نگاه بین المللی

باز اگر به تاریخچه رشد ژاپن نگاه کنیم می بینیم که یک عنصر کلیدی در موفقیت ژاپن بهره گیری از مدیران و مشاوران خارجی بوده است. همانگونه که برای تیم فوتبال استفاده از مربی خارجی یک «امر‌ تعریف شده» است استفاده از مشاور/مدیر خارجی (با تجربه تراز بین الملل) نیز یک امر تعریف شده در #ژاپن بوده/هست. ‌

نگاه قطر به توسعه، مساله هویتی بوده “ولی” در تعریف هویت تا حد امکان از «شرکتهای برتر #مشاور بین الملل» استفاده شده است.

پس از صد سال تجربه صنایع پیچیده خودرو در اقلیم ژاپن، باز هیات مدیره نیسان (و میتسوبیشی) شرم نمی کنند که آقای کارلوس گون فرانسوی را به سمت مدیرعامل نیسان/میتسوبیشی بگمارند.
حضور شرکتهای برتر مهندسین مشاور بین المللی در قطر، برگ برنده این کشور در قتل عام نکردن «وقت» بوده است.

من نمی گویم زیان کن یا به فکر سود باش/
ای ز فرصت بیخبر، در هر چه هستی زود باش


عنصر «وقت» و زمان در توسعه کشور قطر، بسیار حائز اهمیت است. ما درباره کشوری صحبت می کنیم که در سال ۱۹۷۱ به عنوان کشور رسمیت پیدا کرده و تازه در سال ۲۰۰۳ #قانون_اساسی آن نوشته شده! یعنی گام زدنهایِ مسیر توسعه به موازاتِ شکلگیری قانون اساسی بوده است! تعجیلی شتابزده در امر احداث زیربناها در این کشور کاملا محسوس است که بیانگر توجه مسئولین کشور به امر «زمان» است.

۳- آینده قطر

هیچ تضمینی نیست که قطر در رقابت با امارات و سایر کشورهای دیگر بتواند همچنان بالنده باشد. برگ گارانتی توفیق برای هیچ کشور (یا حتی شرکت بین المللی) صادر نشده است. ولی عنصر «هوش» در تصمیم گیری در این کشور مشهود است. اگر نگاه استراتژیک مذکور در کشور قطر باقی بماند، ادامه رشد قطر متصور است.
یکی از نمونه های هوشمندی در قطر، تاسیس سازمانی تحت عنوان
Qatar Investment Authority
جهت سرمایه گذاریهای این کشور در کشورهای خارجی بوده است.
(صندوقی که با وجود ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در کشورهای دیگر، ولی یک دلار در ایران سرمایه گذاری نکرده)

۴- از مشروطه در ایران تا حکومت خاندانی در قطر

یکی از پارامترهای اساسی در زمینه «ثبات مدیریت» در کشور قطر، مساله حاکمیت خاندان (مشابه سایر شیخ نشینها) در قطر است. پدر رفت و پسر آمد. (کشوری که در آن پسر قدرت را با کودتا از پدرش گرفت ‌و سپس -بدون انتخابات- به پسرش سپرد). این امر در کشوری که از زمان مشروطه در امر #توسعه دموکراسی و مردمسالاری کوشیده پذیرفتنی نیست… بررسی مسایل خاندان خلیفه بن حمد آل ثانی امری ضروری است ولی اساسا در این بحث کشور پهناور ایران چند قدم جلوتر از کشور قطر قرار داشته و…

مشروح این گفتگو را در فایل پی دی اف زیر ملاحظه نمایید🔻🔻


🖊محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
✍️ تطهیر مملکت از علی دایی
(بحثی درباره دیدگاهِ تطهیری)


🔘کارشناس برنامه جهان آرا در برنامه اخیر طی اظهاراتی جملات زیر را دربارۀ علی دایی گفته است. فراتر از بحث علی دایی (یا هر چهرۀ دیگری)، نکات بسیار مهمی در این چند دقیقه گفتگو وجود دارد که ضرورت است در این مقطع زمانی از تاریخ ایران به آن پرداخته شود:

1️⃣- نکته مهمی که در این اظهارات برنامه جهان آرا آمده واژه «تطهیر» است که دلالت بر یک ذهنیت (Mindset) بسیار مهم دارد. وقتی گوینده از واژۀ تطهیر استفاده می کند این کلمه همراه با متضادِ خود یعنی «نجاست» است. وقتی کسی در تطهیر جایی/امری می کوشد که آن جا/امر دچار آلودگی/نجاست شده باشد.
این پس زمینه ذهنی، بسیار حائز اهمیت است و نباید از کنار آن به سادگی گذشت.

2️⃣- بسیاری از کسانی که امروز درباره این برنامه جهان آرا سکوت می کنند، خوش خیالانه گمان می کنند که همین برنامه و عواملش «فردا» وقتی که با آنها «نیز» دچار اختلاف شد، آنها را نیز نجس نخواهد خواند. و بر تطهیر کشور از لوث وجود آنها نیز سخن نخواهد راند.

3️⃣- گفتمان «تطهیر/نجاست» ناشی از این نیست که گوینده، #علی_دایی را عنصر ناپاک کشور می داند و گمان می کند که با رفتن امثال او کشور «پاک» می شود. بلکه ماجرا عمیق تر و فراتر از این است.

گفتمان تطهیر/نجاست مربوط به کسی است که به «مفهوم انسان» قائل نیست و اساسا برای انسان «احترام» و کرامت قائل نیست.

4️⃣- تو وقتی می توانی یک نفر را ناپاک بدانی که عنصر انسانیت را در او نادیده بگیری. تا زمانی که به مفهوم کرامت انسانی باور داشته باشی، ممکن است که برخی را دچار اختلاف دیدگاه با خودت بپندرای، اما هرگز آنها را نجس/ناپاک ارزیابی نمی کنی. هرگز «رفتنِ آنها را» باعث تطهیر کشور نمی دانی.

از همین روست که حرفهای این کارشناس شبکه افق، محل توجه و خطر جدی است.

5️⃣- مدتی پیش نیز یک نفر پیدا شد و در برنامه ای تلویزیونی گفت: «...هرکسی که اعتقاد ندارد جمع کنه از ایران بره». حرف امروز امیرحسین حاجی نصیری بسیار خطرناک تر از حرف زینب ابوطالبی است. نه حاجی نصیری و نه زینب ابوطالبی نمی فهمند که #ژاپن اگر ژاپن شد برای آن بود که کشور از تمام ظرفیت منابع انسانی خود استفاده کرد و «علاوه بر آن» از استخدامِ مدیران و کارشناسان خارجی نیز بهره برد. #کره_جنوبی اگر کره جنوبی شد برای این بود که هیچ بخشی از بدنه مردم کشور (و منابع انسانی کره جنوبی) به جانِ همدیگر نیفتادند و نه تنها از «تمام ظرفیت منابع انسانی» کره بهره بردند بلکه نسبت به استخدام برترین شرکتهای مهندسی و فنآوری دنیا نیز اقدام کردند. خطرناک بودنِ تفکر حاجی نصیری و ابوطالبی از این جهت نیست که می خواهد بخشی از منابع انسانی ایران از ایران برود، بلکه این نوع از تفکر نمی فهمد که «نزاع درونی» مترادف است با ویرانی.

او این را نمی فهمد.

6️⃣- حافظ بیتی دارد که دو جور می شود آن را خواند:

افشایِ رازِ خلوتیان خواست کرد شمع/
شکر خدا که سِرِّ دلش در زبان گرفت

«شکرِ خدا که سر دلش در دهان گرفت» را می شود اینگونه خواند که خدای را شکر که سِرِّ دلش برملا نشد. اما این مصرع را می توان اینگونه هم خواند: شکرِ خدا که آن سِری که در درون پنهان کرده بود در دهانش درگرفت و عیان و هویدا شد. این روزها (به رغم اتفاقات تلخ بسیار) اما جای این شکر برقرار است که سرّ درون بسیاری از افراد در دهان می گیرد. شاید هرگز گمان نمی کردیم که نگاهِ یک طیفِ فکری به «سرمایه اجتماعی» تا به این حد خطرناک و نازل باشد. در دنیای امروز هر کشوری می کوشد تا از سرمایه های اجتماعی خود همانند آثار و میراثِ فرهنگیِ خود محافظت کند. ترکیه علی دایی ندارد. ژاپن مریم میرزاخانی ندارد. کره جنوبی مولوی و حافظ ندارد. تفکری که گمان می کند یک «چهره» یا سرمایه اجتماعی فقط به خاطر «قدبلند بودن» چهره شده، دچار چنان #سندروم_ذهن_ساده ای است که هرگز نمی تواند بفهمد فیزیکِ ماجرا (مثلا اندازه قد یا حافظه) آخرین پارامتر در موفقیت/چهره شدن است. این تفکر عاجز است از اینکه بداند گل زدن در دنیای امروز برای هر قدبلندی ممکن نیست.

7️⃣- حاجی نصیری در عرصه دفاع جانباز شده و مفهومِ Veteran در فرهنگِ تمام کشورها محل احترام و ارزش است، اما این دلیل نمی شود که تفکر خطرناک حاجی نصیری هشدار جدی نگیرد. سرمایه اجتماعی همانند میراث تاریخی فرهنگی، یک شبه به دست نمی آید که یک شبه بر بادش بدهیم. علی دایی هم مثل هر انسان دیگری متشکل از محاسن و معایب است. اما اینگونه سخن گفتن، شروع مسیری بسیار خطرناک است.

مسیری که حاجی نصیری برای دفاع از کشورش طی کرده ارزشمند است ولی مسیر تفکر او نیازمند تذکر و واکنش جدی است. این برنامه جهان آرا هیچ نسبتی با نام «شهید جهان آرا» نداشت. همان اندازه که دیروز دفاع از خاک خوزستان مهم بود، امروز حفظ سرمایه اجتماعی مهم است.



🖊محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
✍️زلزله و کیفیت بنا


محمدرضا اسلامی

🔵 تصویر زیر مربوط به مسجد کوبه است بعد از جنگ جهانی دوم و پس از بمباران ژاپن توسط آمریکاییها و نیروهای متفقین.

همچنان که در این عکس مشاهده می شود بیشتر ساختمانهای آن منطقه از شهر کوبه در اثر بمباران نابود شده بودند و این مسجد جزء معدود بناهای باقیمانده بعد از بمباران است. (روش بمباران شهرهای ژاپن در اواخر جنگ جهانی دوم به نحوی بوده که از شهرها تقریبا یک مخروبه باقی می مانده است. وضعیت شهر "توکیو" بعد از بمباران از این هم بدتر بوده است)

🔵 نکته جالب توجه اینکه این مسجد که با مصالح بنایی و با معماری عثمانی ساخته شده بود، پس از جنگ دوم جهانی نیز به مدت 50 سال عمر کرد تا سحرگاه روز 17 ژانویه 1995 که زلزله ای با بزرگای 7.3 شهر بندری کوبه را لرزاند. در اثر آن زلزله بیش از چهارصدهزار ساختمان مدرن (400,000) که ژاپنی ها بعد از جنگ دوم جهانی ساخته بودند دچار فروریختگی (یا آسیب شدید) شدند، شش هزار و چهارصد نفر کشته شدند ولی این مسجد بازهم برجای ماند.

🔵 این سازه، نمونه یک ساختمان مصالح بنایی است که با دانش فنی 1928 طراحی شده، در 1935 احداث شده و در طول 88 سال عمر خود، ده ها زلزله شدید در #ژاپن را تحمل کرده و باز هم زیبا و دلربا برجای مانده است.


🔵 این روزها که بحث از کیفیت سازه و زلزله می شود به دانشجویانم این بنا را نشان می دهم و این بحث مطرح می شود که یک ساختمان اگر با کیفیت طراحی شود و از مصالح مناسب و دقت در ساختش استفاده شود حتی بمباران جنگ جهانی و زلزله کوبه را هم از سر می گذراند و سالم برجای باقی می ماند.

🔵 آنچه که باعث نابودی ساختمانها می شود زلزله نیست بلکه کیفیت بد طراحی و اجراست. عدم توجه به مراحل متعدد پروسه «طراحی تا اجرا» خودش را در زمان زلزله نشان می دهد. اگر بخواهیم در سرزمینِ لرزان ژاپن به نمونه دیگری اشاره کنیم باید به سازه چوبی معبد
Tōdai-ji(東大寺, "Eastern Great Temple")
اشاره کرد که هزار و سیصد سال است زلزله های متعدد ژاپن را از سر گذرانده و سالم بر پا باقیمانده است. در سرزمینی که زلزله بخشی از زیست انسان است و با جنبایی گسلهای مختلف آشناست، معمار و سازندگان تودای جی در هزار و سیصدسال قبل از امروز با چنین کیفیتی کار را اجرا کرده اند که سازه در تمام زلزله های اخیر تمامیت (یکپارچگی)
Integrity
خود را حفظ کرده و برجای باقیمانده است.

🔵 ولی مساله اساسی انسان مدرن در دوران معاصر، سازه های بلندمرتبه است. مدلسازی رفتار این سازه ها را نباید به هر کسی (یا به تعبیر مولانا به هر دست و رو ناشسته ای) سپرد.

نقشی که بر دل می‌زند، بر دیده گر پیدا شدی/
هر دست و رو ناشسته‌ای، چون شیخ ذاالنون آمدی!


اگر قصد خرید آپارتمان در ساختمانهای بلندمرتبه را دارید، حتما باید از شرکت سازنده و مشاور طراح اطلاع حاصل کنید. طراحی یک سازه بلند، کارِ یک فرد نیست بلکه یک کار تیمی است. مدیریت و هدایت تیم باید توسط کسی باشد که علاوه بر درکِ قوی نسبت به «رفتار سازه» و «نرم افزارهای کامپیوتری» از «تجربه حرفه ای» نیز برخوردار باشد. زلزله ترکیه زنگ هشداری بود برای مردم این کشور که طراحی سازه های بلندمرتبه کار یکنفره نیست. «یک شرکت» باید متولی طراحی باشد.

زلزله ترکیه باعث خواهد شد تا مسئله «شرکتهای مهندسی مشاور» در منطقه بلازده خاورمیانه جدی تر گرفته شود.

استفاده از مهندس مشاور باتجربه، ستون فقرات و شرط موفقیت رفتار مناسب سازه بلندمرتبه در طول زلزله است.

t.iss.one/solseghalam
✍️پدر تویوتا درگذشت
(به احترام Shoichiro Toyoda)

🖊محمدرضا اسلامی

🔵 سوئچیرو تویودا معروف به «پدر تویوتا» درگذشت. او سالهای طولانی، مدیریت و ریاست هیات مدیره شرکت خودروسازی تویوتا را برعهده داشت. وی مؤسس شرکت لکسوس نیز بود. پسر وی (آکیو تویودا) هم‌اکنون مدیرعاملی تویوتا را برعهده دارد.

🔵 مرحوم سوئچیرو از چهره های شاخص دنیای معاصر ما بود که نقش مهمی در صنعت و بازرگانی دنیای جدید داشت و لذا ضروری است که چند کلامی درباره او صحبت شود:

1️⃣- او فرزند Kiichiro بود. پدرش در سال 1937 شرکت تویوتا را بنیان گذاشت و سپس او در سمتهای مختلف مدیرعاملی و ریاست هیات مدیره خدمت کرد. این خانواده در #ژاپن داستان جالبی دارد. پدربزرگ او (Sakichi) یک کارخانه تولید ماشین آلات بافندگی در شهر ناگویا زده بود و پدرش (Kiichiro) کسی بود که تصمیم گرفت تا کسب و کار پدربزرگ را از «صنعت بافندگی» به «صنعت خودرو» تغییر دهد. به این شکل، کارخانه خودرو تویوتا متولد شد.
سوئچیرو کسی بود که سالها میراث پدر را پاس داشت و تویوتا را به بالندگی و تعالی رساند. از این جهت به او لقب «پدر تویوتا» داده شده است.

2️⃣- در دوران مدیریت او شرکت تویوتا زیربناهای صادرات و تولید در آمریکای شمالی را بنیان نهاد. به ثمرۀ درایت و مدیریت او، در 2022 میزان فروش تویوتا در آمریکا از میزان فروش فورد و جنرال موتورز بیشتر شد! (لینک +) این امر مرهون صنعتگری و هنر دیپلماسی سوئیچیرو بوده است. در مقطعی که او تصمیم گرفته بود که فروش تویوتا را در خاک آمریکا گسترش دهد (یعنی 1982) اوج زمانِ تنشِ اقتصادی آمریکا با ژاپن بود. در آن سالها «ماشین ژاپنی» نمادی بود از تسلط اقتصادی ژاپن بر بازار آمریکا! (این مقاله نیویورک تایمز را ببینید)

✔️هنر دیپلماسی سوئیچرو باعث شد تا ابتدا او در 1984 ارتباط خوبی با جنرال موتورز برقرار کند و چهارسال بعد اولین کارخانه تولید تویوتا را در ایالت کنتاکی آمریکا تاسیس کند! در لانه زنبور و در مهدِ جنرال موتورز و فورد، کارخانه زد و شروع به تولید کرد.

✔️او برای مدیران صنعتی آمریکا یک نماد است. نماد کسی که ابتدا از در دوستی با جنرال موتورز وارد شد و عقد همکاری بست و سپس جنرال موتورز را شکست داد!

به تعبیر حافظ:
زِره مویی که با مژگان رهِ خنجرگزاران زد...
کسی که با «ظرافت» و به تعبیری با مژگان، کمرِ قدرتمندانِ صنعت خودرو و «خنجرگزاران» را شکست. جنرال موتورز در سال 2009 اعلام ورشکستگی کرد!

3️⃣- بی گمان کسی که سالها مدیرعاملی یک مجموعه عظیم صنعتی را عهده دار است (آنهم یک مجموعه خصوصی و نه دولتی!) باید در طول عمر کاری خود صدها تصمیم خُرد و کلان مدیریتی بگیرد و اشتباهات او می تواند ضربات جبران ناپذیر به بنگاه اقتصادی وارد سازد. در میان انبوه تصمیمات آقای سوئیچیرو یکی از آنها بسیار پررنگ و محل تامل است. او در سال 1999 تصمیم گرفت که از مصدر امور اجرایی تویوتا کنار برود و «پسرش» متولی ادامۀ مدیرعاملی تویوتا شود. او این تصمیم را به هیات مدیره منعکس کرد و هیات مدیره پس از بررسی و مطالعه اعلام کردند که پسر او برای این سمت «جوان» است و تجربه کافی ندارد! پسر او در آن زمان 45 سال سن داشت. سوئیچیرو به تصمیم هیات مدیره احترام گذاشت و قرار شد که پسر جوان(!) به کارآموزی ادامه دهد و نهایتا در 53 سالگی به عنوان مدیرعامل تویوتا جانشین پدر شد.

✔️این میزان احترام به خرد جمعی، عدم تکبر و درگیر نشدن با هیات مدیره محل تعجب و حیرت است. خصوصا که ما شاهد نمونه های عجیبی بوده ایم که مثلا یک جوان 27 ساله مدیرعامل گروه سایپا شود. اینکه مدیرعامل مجموعه عظیمی مثل تویوتا باشی (که پدرت آن را بنیان نهاده و خودت آنرا بالنده کرده ای) و بخواهی تنها پسرت مسیرت را ادامه دهد، ولی همزمان اینگونه به خردجمعی هیات مدیره احترام بگذاری.

✔️مابین مقطع زمانیِ مدیریت او تا شروع مدیریت پسرش، هیات مدیره آقای واتانابه را به سمت مدیرعاملی منصوب کرد. واتانابه از پیرمردهای تویوتا بود که از ابتدای جوانی وارد تویوتا شده بود و چند دهه آنجا کار کرده بود. آری کیفیت اتفاقی نیست!

4️⃣- سوئیچرو بعد از کنار رفتن از مدیرعاملی خود را وقف یکی از مهمترین حوزه های توسعه در تویوتا کرد. او بعد از بازنشستگی رئیس
Toyota Central R&D Labs
شد. توضیح اینکه تویوتا چندین مرکز تحقیقات و توسعه دارد ولی این مرکز، موظف به کار بر روی تکنولوژی های 25 سالِ آینده است.

5️⃣- سوئیچرو این هفته در 97 سالگی درگذشت. این نکته بسیار مهمی است. سالها در مصدر امور و در فراز و نشیب یکی از دشوارترین رقابتهای صنعتی-بازرگانی دنیای انسان معاصر باشی ولی با سلامت جسم و روح از کوران حوادث عبور کنی.

🔵 توسعه یک کشور مرهون مردانی مانند سوئیچرو است. افرادی با احوال غیرهیجانی و غیرشتابزده که به احترام آنها باید کلاه از سر برداشت. روحش شاد.


t.iss.one/solseghalam
Forwarded from شبکه توسعه
🔲⭕️کودکان کنسروی و توسعه
دکتر محمدرضا اسلامی

ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» مخاطبان مواجه شد.

به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این رفتارها را تحسین کردم.

گویا زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد است که مدارس اسلامی (مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش مذهبی و متدین است ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلندمدت، ویرانه است. همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی ژاپن برقرار است.

🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که دکتر محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟

🔹در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی خود را به این مرکز می آیند. در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود. بعد از جلسه (وقتی که همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ پایان نامه ات چطور است؟ چه زمانی فارغ التحصیل می شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)

این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.

☑️⭕️سخن پایانی:
همین خطا ممکن است در مورد آمریکا نیز رخ دهد: الگوی آمریکایی که بیشتر بر خلاقیت، فردگرایی و انعطاف و آزادی تاکید دارد. نکته همین است که باید دید «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (مثل امتدادِ تعظیمِ به ماشین و چادر در ده سالگی) به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.

درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها (چه ژاپن باشد و چه آمریکا و چه هر کشور دیگری)، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله خودم که در سالهای نخست تحصیلم در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی نوشته بودم.

دقت کنیم که ما نیز اگر در جستجوی توسعه هستیم باید در مدارس خود سخت کوشی، انضباط، کار گروهی و خلاقیت، انتقادگری و انتقادپذیری... را پرورش دهیم و می دانیم که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی و بی نظمی و شلختگی است، اما خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟ از ژاپن الهام بگیریم اما لزوما کپی-پیست (Copy-Paste) راه حل نیست.

شبکه توسعه
@I_D_Network
✍️ نیسان و رنو بعد از عالیجناب کارلوس گون

محمدرضا اسلامی

اکنون مدت زمان حدودا سه سال است که کارلوس گون از #ژاپن فرار کرده و‌ شاید الان زمان مناسبی باشد که عملکرد نیسان و رنو را بعد از او بررسی کنیم.

🔹کارلوس گون و هزاردستان
ابتدا مروری کنیم بر اینکه کارلوس گون که بود و چه شد؟

نام #نیسان در ایران برای ما یادآور نامهایی است که عمدتا متناظر با «پاترول» و «ماکسیما» بوده است. ماشینهایی براه و برقرار.
در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی نیسان در «آستانه» ورشکستگی بوده و ورودِ آقای گون، باعث بلند شدنِ دوبارۀ این شرکت از خاک بوده است. به او لقب «#قاتل_هزینه_ها» داده بودند.
عملکرد وی در نیسان چنان چشمگیر بود که در سال نخست سود خالصی معادل ۲٫۷ میلیارد دلار را عاید کمپانی کرد و تا سال ۲۰۰۵ کلیه بدهیهای نیسان را پرداخت نمود.

او متولد برزیل ولی اصالتا لبنانی و شهروند فرانسه بود!
مردی با عقبه ای از تجربه بین المللی.

🔹او همچنین باعث یک اتفاق بزرگ شد. تحت مدیریت و رهبری او مجموعه ۳ خودروسازی بزرگ شامل رنو، نیسان و (سپس) میتسوبیشی تصمیم گرفتند که با هم کار کنند و کارلوس گون تبدیل شد به مدیر این ائتلاف صنعتی بزرگ.
یک مدیر کاریزماتیک و قوی برای هر سه شرکت.
یک هزاردستان واقعی.

سرنوشت آقاى گون در #ژاپن از دو جهت مورد توجه است. اول اينكه وی، يك مدير خارجى (غير ژاپنى) موفق بود و فراتر از یک «مدیر» در قامت یک رهبر (صنعتی) ظاهر شده بود و در ساختارهاى بسته ژاپن امكان دستيابى به چنين جايگاهى براى يك خارجى (گای جین) به ندرت رخ مى دهد. دوم اينكه شدت عمل و خشونتِ دستگاه قضائى و پليس ژاپن نسبت به كارلوس گون اين شبهه را پيش آورد كه آيا اگر بجاى نام كارلوس، (مثلا) نام تاناكا در اين ميانه بود، بازهم آیا به اين شدت با وى برخورد مى شد؟

🔹مروری بر وضعیت تولید رنو
رنو فرانسه شرکتی ۱۲۴ ساله و نیسان در ژاپن شرکتی ۸۹ ساله است. اما اعداد سال مالی گذشته را مرور کنیم:

☑️ در‌سال مالی ۲۰۲۱-۲۰۲۲ شرکت رنو «اُفت تولید» خودرو داشته است.
ولی با این وجود تولید کل رنو معادل دو میلیون و پانصد هزار خودرو (بیش از چهار برابر ایران خودرو) بوده است.
2,524,234 units

☑️تمام تلاش رنو به چه میزان سود خالص منتهی شده؟
با وجود آن میزان تولید، و به رغم تلاش ۱۷۰هزار پرسنل شرکت معظم رنو، سود خالص یا Net income حتی به یک میلیارد یورو نرسیده است!
عدد دقیق:
۹۷۰ میلیون یورو

[گزارش مالی رنو را در اینجا ببینید: لینک]

🔹مروری بر وضعیت تولید نیسان
☑️با وجود اینکه نیسان هم افت تولید داشته ولی عدد تولید نیسان «به شکل قابل توجهی» بیش از رنو است: بیش از سه میلیون ‌و دویست و پنجاه هزار خودرو
3,250,800 units

☑️ تعداد پرسنل نیسان حدودا چهل هزار نفر کمتر از رنو است! حاصل تلاش ۱۳۱هزار پرسنل نیسان منجر به سود خالصی شده که به شکل قابل توجهی بیش از رنو است:
یک میلیارد و ۴۷۲میلیون یورو

(سود نیسان بجای "ین"به یورو نوشته شده تا امکان مقایسه با رنو باشد)

🔹مجددا این گزاره را با هم مرور کنیم: نیسان چهل هزار نفر پرسنل کمتر از رنو دارد ولی بعد از کارلوس گون توانسته با تولید بالاتر، حدود پانصد میلیون دلار بیش از رنو سود کند!
[گزارش مالی نیسان را در اینجا ملاحظه کنید: لینک]

دقت کنیم که دسترسی خودروساز ژاپنی به فولاد، انرژی ‌و برق (منابع اولیه) سخت تر از رقیب اروپایی است. یک جزیره دورافتاده در دل اقیانوس آرام در مقابل فرانسه خوش آب و هوا در کرانه اروپا.
برای مثال، قیمت یک کیلووات ساعت برق در ژاپن 25 سنت است در حالی که در فرانسه 21 سنت است.

دلیل این تفاوت تولید چیست؟
🔹بازگردیم به ماجرای کارلوس گون. با آنکه کارلوس گون هر دو شرکت رنو و نیسان را مدیریت می کرد، ولی سیستم بهره وری ژاپنی «کمتر» متکی به فرد است و با وجود تلاطم ناشی از «بی مدیرعامل شدن» و افت و خیز بعد از دستگیری کارلوس گون، ساختارها و «مدیریت سیستمی» در نیسان موفق تر از رنو عمل کرده است.

به عبارت دیگر، سیستم در ژاپن کمتر متکی به یک «ابَرمدیر» کاریزماتیک است و با وجود محدودیت ژاپن در دسترسی به «منابع/انرژی» ولی «بهره وری» و توان رقابت بین المللی بسیار بالایی دارند.

🔹چرا چنین است؟
مدیران ارشد کشور ژاپن، همچون مرحوم شینزو آبه، به شدت واقعگرا هستند و بیشترین دغدغه آنها مسئله توسعه «تولید» در کشور است. مدیریت کلان کشور به این باور رسیده که بدون حضور در «بازارهای بین المللی» مساله تولید، پویا و پایدار نخواهد شد. عملا رقابت بین المللی عرصه ای است که مدیران کشور شدیدا بر آن متمرکز هستند. ژاپن در فروش محصول در خارج از مرزهایش کارآزموده شده و با وجود اژدهای چین، هنوز «مدیریت سیستمی» در ژاپن کار می کند.

باید دید که با ادامه رشد چین در ده سال آینده، نیسان، تویوتا، هوندا و… چه وضعیتی پیدا خواهند کرد؟


توئیتر - اینستاگرام
t.iss.one/solseghalam
✍️ برای بازنشستگی مسعود نیلی

در یک گزاره کوتاه اگر بخواهیم درباره مسعود نیلی صحبت کنیم باید این واژه را به کار برد: «اصالت».
مسعود نیلی بوی اصالت می دهد و حرکات و رفتارهایش بیش از آنکه حالاتِ یک مهندس سازه یا یک اقتصاددان، یا یک استادِ دانشگاه شریف را به خاطر بنشاند، یک طعم از یک منش رفتاری را به خاطر می آورد: ایرانِ متین.


ایران متین یا ایران حجت عبدالملکی

🔷 درباره جوهره ایرانی و روحیه ایرانی، افراد زیادی قلم زده اند. روحیات خوب ایرانیان یا خلقیات بد ایرانیان محل پژوهش و نگارش کتابهای زیادی بوده است. اما اگر کسی از شما بپرسد: آیا نمونه ای عینی از زیستِ ایرانی (با مولفه های هویتی ایرانی) را می توانی نشانم بدهی؟ مسعود نیلی و جورِ زیستنش یک نمونه از هویت ایرانی است.
یک زیست غیرهیجانی، غیرشتابزده، اهل عمق و اهل مطالعه، و اهل کارهای تدریجی (غیرجهشی).

همان چیزی که علی حاتمی در آثارش سعی می کرد نشان بدهد. چیزی که «بوی اعصار» بدهد.

🔷 نمی‌دانم‌ اسمش‌ را چه باید گذاشت، اما من برای این نوع زیستن یک اسم انتخاب کرده ام و آن ایران متین است.
ایرانِ متین متفاوت است با ایران حجت عبدالملکی.
متفاوت است با ادعاهای گنده کردن و حرفهای هیجانی به بیرون پرت کردن.

دقت در به کار بردن واژه ها، اعداد و ارقام.


🔷 درباره فعالیتهای علمیِ مسعود نیلی افراد زیادی حرف زده اند. و البته در این عالم اقتصاددان کم نداریم. اما وجهِ اقتصاددان بودنِ مسعود نیلی ذیلِ جورِ زیستنش قرار می گیرد.
حسب اتفاق همانند محسن رنانی که اقتصاددان بودنش، عنصر دوم در هویت رنانی است. رنانی بیش از آنکه اقتصاددان باشد، بوی هویت تاریخ اعصارِ اصفهان را می دهد. انگار که چهارباغ است که هویت (جامه ی) انسانی پوشیده. چهارباغی است که در جامه انسان راه می رود و سخن می گوید. محصول آب و خاک اصفهان است. اقتصاددان بودنِ نیلی هم ذیلِ جور زیستنش قرار‌ دارد. او نماد یک واژه است: اصالت.
Decency

🔷اقتصاددان های زیادی در کشورهای‌مختلف دنیا به سیاسیون و رهبران، مشاوره اقتصادی می دهند. و عموم اقتصاددان ها هم می دانند که سیاسیون بیش و پیش از باور به اصول علم اقتصاد، بادسنج شان است که کار می کند!

اما اقتصاددانِ متین، تا آن جایی که حرفش در دولت شنیده شود، حرف می‌ زند، و هرگاه که دولت/حکمران به او بی اعتنایی کند، سرکلاس و با دانشجویانش سخن می گوید.
نیلی از همین جنس است. در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف، با طیف وسیعی از جوانان حرف زد هر آن زمان که سیاسیون پنبه در گوش‌ خود نهاده بودند.

از این جهت، نیلی بخت یار و خوش اقبال بوده است.

🔷 او امروز از دانشگاه شریف بازنشسته شده است. به رغم همه ی حرفهای بالا، به گمانم هیچ ایرادی ندارد این بازنشستگی.
در #ژاپن اساتید هیات علمی را به محض رسیدن به سن ۶۵ سالگی بازنشسته می کنند. فلسفه اش هم این است که جا باز بشود. و جوان تر ها هم بیاییند. مجال بیابند.
نیلی باید از این بازنشستگی استقبال کند. و دنباله کار خویش گیرد (به تعبیر سعدی).
برای او عرصه کار و تولید محتوا، بیرون از دانشگاه هم فراهم است. بگذارد تا جوان تر ها بیایند.

🔷 همه این محاسن ذکر شد، اما بگذارید یک عیب یا یک ایراد هم از مسعود نیلی برشمرده شود. او و امثال او (که البته “امثال” او زیاد نیست!) در یک حوزه شدیدا ضعف دارند، و آن عدم امکان تکلم و ارتباط با جامعه ایرانی است. اینها توان سخن گفتن با «جمهور جامعه» را ندارند. سر کلاس خوب سخن می گویند. حتی با رئیس جمهور (یا رؤسای جمهور) هم امکان/توان گفتگو را دارند ولی در سخن گفتن با جمهورِ جامعه، ناتوانند.

در دنیای جدید که سطح درک جمهور جوامع به شکل قابل ملاحظه ای بالا رفته، یک نفر باید برای «بیرون از کلاس دانشگاه» ‌و برای «بیرون از جلساتِ سازمانهای مدیریتی» هم حرف برای گفتن داشته باشد.

«قل»! بگو. حرف بزن.
به زبان مردمان، و با مردمان، حرف بزن.
مهربان ‌و صمیمی.



🔷 خسته نباشی آقای مهندس سازه ی اقتصاددان.
ای بخارا! شاد باش و دیر زیّ /
میر زی
ّ تو شادمان آید همی



▪️▪️▪️▪️
*چند اسلاید از جلسه اخیر تجارت فردا با حضور مسعود نیلی و سایر همکاران نشریه. (لینک)


محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
✍️ ایده‌های غیرمنطقی و غیرعقلانی در گفتگو با تجارت فردا
(داستان‌های عامه‌پسند)

🔵 یک نفر پیدا شده و گفته «مسئولیت اقتصاد به من سپرده بشود قیمت دلار را می آورم زیرِ بیست هزار تومان». مگر قیمت ارز یک "دکمه" دارد که فشار بدهیم و قیمت دلار جابجا بشود؟ اگر چنین دکمه ای وجود داشت که با فشار دادنش قیمت ارز یک سوم می شد چطور در ترکیه #اردوغان و لشکر مشاوران و برنامه ریزانش نتوانسته اند مشکل برابری ارزش دلار و لیره ترکیه را حل کنند؟

🔵 چرا شینزو آبه در ژاپن (در کشوری که تویوتا، هوندا، سونی، پاناسونیک، نیسان، میتسوبیشی، هیتاچی، مزدا و ... دارد) برای حل مشکل ارزش ین ژاپن در برابر دلار آنهمه مصائب و مشکلات را متحمل شد؟ اگر یک دکمه وجود داشت که با ابلاغیه و بخشنامه می شد قیمت ارز را در #ژاپن جابجا کرد چرا شینزو آبه مجبور شد که سلسله اقدامات اقتصادی گسترده با هزاران برنامه ریزی و زمانبندی را به کار ببندد؟ (اقدامات شینزو آبه در دنیا تحت عنوان آبه نومیکس نام گرفت). شگفت آور و بهت آور است که کسی مقابل دوربین رسانه ملی بنشیند و اینگونه با اعتماد به نفس سخن بگوید.

🔵در این گفتگو با تجارت فردا به بحث «داستان‌های عامه‌پسند» پرداخته شده است. در این روزها که بازار وعده و وعید برای حل مشکلات کشور داغ است به این مباحث پرداخته شده است:
✔️ تعریف مشخص (Definition) از مفهوم ایده غیرعقلانی و تخیلی چیست؟
✔️ چرا این ایده‌ها طرفدار پیدا کرده است؟
✔️کاربست این ایده‌های تخیلی و فضایی چه بلایی بر سر اقتصاد می‌آورد؟
✔️چرا افرادی که مدعی راهکارهای تک‌پارامتری و مبتنی بر ساده‌سازی هستند می‌توانند فضای طرح ایده خود را پیدا کنند؟

لینک پی دی اف گفتگو با تجارت فردا
https://t.iss.one/solseghalam/2336
لینک در وب سایت +


محمدرضا اسلامی
🌐https://t.iss.one/solseghalam