نمی دانم چرا با هر پیام تبریکی که برای امروز روی موبایل می رسد چیزی در درونم فشرده می شود؟
(مهر و محبت دوستان را متوجهم اما) آخر ما را چه کار به صاحبِ نامِ امروز؟ ما چه نسبتی داریم با علی؟
اگر واقعا نسبتی داریم پس وضع و اوضاعمان چرا چنین است؟
کسی که گفته بر شما باد به "نظم" و دوری از آرزوهای دراز... و حال، ما چه؟ جماعتی دور از نظم با سرهایی پر از باد و آرزوهایی دراز و ادعاهایی گوش فلک کر کن...
ما و نظم؟!
می گویند تُعرَفُ الاَشياء بِاَضدادِها. و احوال ما، متضاد با آنچه که از #علی می گويند. چقدر کلافه کننده است هر بار که شاهد هر بگو مگو و پرخاشگری ایرانی هستیم. وزیر بهداشت با نماینده، فلان نویسنده و فلان استاندار و فلان خبرگزاری و فلان رئیس صدا و سیمای سرافراز و ... اینهمه پرخاش هایِ بی پایانِ جاری در جامعه ای که ابعَدُ الاَشياء است با آن چه که علی گفته:
بر شما باد به "بهم پیوستن"
- - -
شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آنها مى رسد، به ترس از خدا، و نظم در امور زندگى، و ایجاد صلح و آشتى در میانتان سفارش مى کنم، زیرا من از جدّ شما پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مى فرمود: «اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یک سال برتر است».
- - - -
#غدیر
(مهر و محبت دوستان را متوجهم اما) آخر ما را چه کار به صاحبِ نامِ امروز؟ ما چه نسبتی داریم با علی؟
اگر واقعا نسبتی داریم پس وضع و اوضاعمان چرا چنین است؟
کسی که گفته بر شما باد به "نظم" و دوری از آرزوهای دراز... و حال، ما چه؟ جماعتی دور از نظم با سرهایی پر از باد و آرزوهایی دراز و ادعاهایی گوش فلک کر کن...
ما و نظم؟!
می گویند تُعرَفُ الاَشياء بِاَضدادِها. و احوال ما، متضاد با آنچه که از #علی می گويند. چقدر کلافه کننده است هر بار که شاهد هر بگو مگو و پرخاشگری ایرانی هستیم. وزیر بهداشت با نماینده، فلان نویسنده و فلان استاندار و فلان خبرگزاری و فلان رئیس صدا و سیمای سرافراز و ... اینهمه پرخاش هایِ بی پایانِ جاری در جامعه ای که ابعَدُ الاَشياء است با آن چه که علی گفته:
بر شما باد به "بهم پیوستن"
- - -
شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آنها مى رسد، به ترس از خدا، و نظم در امور زندگى، و ایجاد صلح و آشتى در میانتان سفارش مى کنم، زیرا من از جدّ شما پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مى فرمود: «اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یک سال برتر است».
- - - -
#غدیر
✍غرب قابل اعتماد نیست اما مگر شرق قابل اعتماد است؟
🔹رهبر انقلاب دیروز در آخرین دیدار با هیات دولت دوازدهم، در جملاتی گفتند:
"در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد."
هرچند که این گزاره صحیح است ولی چند سوال و نکته بر آن مترتب است:
🔘 ۱- متوجه شده ایم که غرب قابل اعتماد نیست ولی مگر شرق قابل اعتماد است؟
و مگر مبنای "مذاکره" (و ارتباط) بر اساس "اعتماد" است؟
هر ملتی و هر کشوری باید بداند که هم غرب و هم شرق، به دنبال "منافع" خود هستند و اساسا مبنای ارتباط بین الملل بر اساس "اعتماد" نیست.
🔘۲- "غرب" در لغت طیف وسیعی از کشورهای اروپایی و آمریکایِ شمالی را در بر می گیرد که ملل مختلف، با خلقیات و روحیات مختلفی هستند (از فرانسه تا آلمان، چنان بافت و ساختار فرهنگ متفاوت بوده/است که در عمر پدربزرگهای ما، حمله نظامی آلمان و اِشغال پاریس رخ داده است). "شرق" هم در لغت، طیف متنوعی از کشورها را در بر می گیرد که با خلقیاتِ کاملا متفاوت، می تواند از روسیه شروع شده، و تا چین، کره و ژاپن را در بر بگیرد.
سوال اینجاست که مگر کشورهای غربی در مناسبات داخلی به هم "اعتماد" می کنند؟ یا مگر کشورهای شرقی، به هم "اعتماد" می کنند؟ (و به هم ضربه نمی زنند؟)
خود غربی ها در سوابق ارتباط با یکدیگر، بیرحمانه ترین نوعِ مناسبات را داشته اند. شرق هم با آن بار وسیعی که این "کلمه" دارد شاهد بیرحمانه ترین و وحشیانه ترین نوع رفتارهای انسانی در "تاریخ معاصر" است. کارهایی که ژاپنی ها در کشور #کره انجام داده اند و اتفاقاتی که برای هزاران زن کره ای (تحت عنوان ایانفو یا کارگران جنسی) رخ داده، هنوز محل مناقشه بین کره و ژاپن است (و هنوز بحثِ عذرخواهی ژاپن از کره مطرح است).
🔘۳- آیا "در این دولت" معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؟
واقعیت این است قبل از این، حتی دولت های غربی می دانسته اند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.
کشورهای شرق آسیا نیز می دانستند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.
حتی اگر یک قدم جلوتر برویم، در داخل یک کشور غربی (یا شرقی) بنگاههای بزرگ اقتصادی، یا احزاب سیاسی، به همدیگر اعتماد نمی کنند. "همکاری" می کنند ولی "اعتماد" خیر!
🔘۴- بنی آدم گرگِ بنی آدم است. مناسبات دنیای امروز بر مبنای توانِ اقتصادی است و ابعادِ اقتصادِ کشورها مهمترین پارامتر تعیین کننده در مناسبات بین المللی است. از طرف دیگر، توانمند شدن در عرصه اقتصاد در صورتِ وجودِ روابط بین المللی ممکن است.
این می تواند منشا یک تضاد و "تناقض" باشد! چون برای قوی شدن باید با دیگران #رابطه داشته باشی، و برای داشتنِ رابطه سالم، باید قوی باشی!
اقتصادِ جزیره ای (بسته/محدود) در دنیای امروز ممکن نیست. تنها در صورتی می توان در اقتصاد قوت گرفت که شرکتهایِ تولیدکننده در تعاملِ دایمِ مالی/فنی/انسانی با کشورهای دیگر باشند.
در چنین تناقضی، ارتباطات بر مبنای "اعتماد" شکل نمی گیرد، بلکه برای ایجاد "ارتباط" باید مذاکره کرد و در روند مذاکره، به "بهینه ترین" فرمول ارتباط رسید.
🔘۵- اگر دولت آینده (فقط) به سمت #شرق رویگردان/متمایل بشود، هشت سال بعد دوباره خواهیم دید که معاون اول دولت مصاحبه ای خواهد کرد مشابه مصاحبه ی اخیرِ آقای جهانگیری، و خواهد گفت: باورمان نمی شُد که کره ای ها و ژاپنی ها به ما خنجر از پشت بزنند ولی زدند...
دولت جدید باید بداند اقتصاد جزیره ای ممکن نیست و برای داشتنِ اقتصادِ قوی ارتباط با "همه دنیا" ضروری است.
ابعاد اقتصاد ما در ایران (به لحاظ تولید ناخالص داخلی یا GDP) چیزی حدود ۵۰۰ میلیارد دلار است و اگر قرار باشد در هشت سال آینده به اقتصادی با ابعاد ۱۰۰۰ میلیار دلار برسیم (یعنی یک پنجم اقتصاد ژاپن) بدون #ارتباط هوشمندانه با دنیا و بدون داشتنِ شرکتهای بین المللی که توانِ گردشِ مالیِ بین المللی داشته باشند، موفق نخواهیم بود.
t.iss.one/solseghalam
🔹رهبر انقلاب دیروز در آخرین دیدار با هیات دولت دوازدهم، در جملاتی گفتند:
"در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد."
هرچند که این گزاره صحیح است ولی چند سوال و نکته بر آن مترتب است:
🔘 ۱- متوجه شده ایم که غرب قابل اعتماد نیست ولی مگر شرق قابل اعتماد است؟
و مگر مبنای "مذاکره" (و ارتباط) بر اساس "اعتماد" است؟
هر ملتی و هر کشوری باید بداند که هم غرب و هم شرق، به دنبال "منافع" خود هستند و اساسا مبنای ارتباط بین الملل بر اساس "اعتماد" نیست.
🔘۲- "غرب" در لغت طیف وسیعی از کشورهای اروپایی و آمریکایِ شمالی را در بر می گیرد که ملل مختلف، با خلقیات و روحیات مختلفی هستند (از فرانسه تا آلمان، چنان بافت و ساختار فرهنگ متفاوت بوده/است که در عمر پدربزرگهای ما، حمله نظامی آلمان و اِشغال پاریس رخ داده است). "شرق" هم در لغت، طیف متنوعی از کشورها را در بر می گیرد که با خلقیاتِ کاملا متفاوت، می تواند از روسیه شروع شده، و تا چین، کره و ژاپن را در بر بگیرد.
سوال اینجاست که مگر کشورهای غربی در مناسبات داخلی به هم "اعتماد" می کنند؟ یا مگر کشورهای شرقی، به هم "اعتماد" می کنند؟ (و به هم ضربه نمی زنند؟)
خود غربی ها در سوابق ارتباط با یکدیگر، بیرحمانه ترین نوعِ مناسبات را داشته اند. شرق هم با آن بار وسیعی که این "کلمه" دارد شاهد بیرحمانه ترین و وحشیانه ترین نوع رفتارهای انسانی در "تاریخ معاصر" است. کارهایی که ژاپنی ها در کشور #کره انجام داده اند و اتفاقاتی که برای هزاران زن کره ای (تحت عنوان ایانفو یا کارگران جنسی) رخ داده، هنوز محل مناقشه بین کره و ژاپن است (و هنوز بحثِ عذرخواهی ژاپن از کره مطرح است).
🔘۳- آیا "در این دولت" معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؟
واقعیت این است قبل از این، حتی دولت های غربی می دانسته اند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.
کشورهای شرق آسیا نیز می دانستند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.
حتی اگر یک قدم جلوتر برویم، در داخل یک کشور غربی (یا شرقی) بنگاههای بزرگ اقتصادی، یا احزاب سیاسی، به همدیگر اعتماد نمی کنند. "همکاری" می کنند ولی "اعتماد" خیر!
🔘۴- بنی آدم گرگِ بنی آدم است. مناسبات دنیای امروز بر مبنای توانِ اقتصادی است و ابعادِ اقتصادِ کشورها مهمترین پارامتر تعیین کننده در مناسبات بین المللی است. از طرف دیگر، توانمند شدن در عرصه اقتصاد در صورتِ وجودِ روابط بین المللی ممکن است.
این می تواند منشا یک تضاد و "تناقض" باشد! چون برای قوی شدن باید با دیگران #رابطه داشته باشی، و برای داشتنِ رابطه سالم، باید قوی باشی!
اقتصادِ جزیره ای (بسته/محدود) در دنیای امروز ممکن نیست. تنها در صورتی می توان در اقتصاد قوت گرفت که شرکتهایِ تولیدکننده در تعاملِ دایمِ مالی/فنی/انسانی با کشورهای دیگر باشند.
در چنین تناقضی، ارتباطات بر مبنای "اعتماد" شکل نمی گیرد، بلکه برای ایجاد "ارتباط" باید مذاکره کرد و در روند مذاکره، به "بهینه ترین" فرمول ارتباط رسید.
🔘۵- اگر دولت آینده (فقط) به سمت #شرق رویگردان/متمایل بشود، هشت سال بعد دوباره خواهیم دید که معاون اول دولت مصاحبه ای خواهد کرد مشابه مصاحبه ی اخیرِ آقای جهانگیری، و خواهد گفت: باورمان نمی شُد که کره ای ها و ژاپنی ها به ما خنجر از پشت بزنند ولی زدند...
دولت جدید باید بداند اقتصاد جزیره ای ممکن نیست و برای داشتنِ اقتصادِ قوی ارتباط با "همه دنیا" ضروری است.
ابعاد اقتصاد ما در ایران (به لحاظ تولید ناخالص داخلی یا GDP) چیزی حدود ۵۰۰ میلیارد دلار است و اگر قرار باشد در هشت سال آینده به اقتصادی با ابعاد ۱۰۰۰ میلیار دلار برسیم (یعنی یک پنجم اقتصاد ژاپن) بدون #ارتباط هوشمندانه با دنیا و بدون داشتنِ شرکتهای بین المللی که توانِ گردشِ مالیِ بین المللی داشته باشند، موفق نخواهیم بود.
t.iss.one/solseghalam
👍1
✍️سید مرتضی آوینی و طرح صیانت از فضای مجازی
🔷در آن سالهایی که بحث ممنوعیت/ساماندهی/صیانت از «ویدئو» مطرح بود و «فیلمِ ویدئو» لای پتو جابجا می شد و "ممنوع" بود، شهید آوینی شدیدا آن رویکرد را محکوم می کرد و مثلا در یادداشتی درباره فرزندِ یکی از سران حزب الله چنین می نویسد:
☑️«من (آوینی) در باکو، در منزل یکی از سران حزب الله (لبنان)، نوارهای ویدیوئی تشییع پیکر حضرت امام، خطبه های خطبای جمعه و مبلّغان مذهبی، فیلمهای مربوط به انقلاب اسلامی در مراحل متعدد مبارزه و پیروزی... و بالاخره از قیام مردم باکو در ژانویه 1990 و سرکوب آنان به وسیله ارتش شوروی را دیدم. در طول مدتی که صاحبخانه نوارها را به ما نشان می داد، پسر هفت هشت ساله او، با ایما و اشاره و حتی اِعمال فشارهای بچه گانه، از پدرش چیزی می خواست که ما نمی دانستیم و در نمی یافتیم و بالاخره معلوممان شد که اصرارهای شگفت آور آن بچه به خاطر چیست: فیلمی از سه کودک چینی قهرمان جودو که ماجراهایی چون بروس لی را از سر می گذراندند و از همه آنها پیروز بیرون می آمدند. پدر تسلیم شد و ناگزیر گردن به خواهش فرزند گذاشت و ما او را در حالی رها کردیم که محو تماشای قهرمانیهای آن سه پسر بچه بود!»
آنهایی که امروز درباره طرح #صیانت از اینترنت و فیلتر کردن اینستاگرام، تلگرام و..."گرام" های دیگر سخن می گویند، فردا فرزندِ خودشان در حال تهیه فیلترشکن برای دسترسی به اینستاگرام و... خواهد بود.
🔷آوینی در مقالاتش به تندی به این «نوع نگاه» انتقاد می کرد و حتی به چند قدم دورتر اشاره می کرد که:
«اگر امروز ویدئو را ممنوع کردید، فردا "ماهواره" را چطور می خواهید ممنوع کنید؟»
🔷در آن سالها، جسارتِ زیادی می خواست که کسی درباره #ماهواره (ای که هنوز نیامده بود)، آنگونه به صراحت و شجاعت سخن بگوید، ولی #آوینی می نوشت:
☑️«حالا که حتی در یک شهر مذهبی مثل کاشان حدّاقل پنج دستگاه ویدئو (منظور ۵ برند تولید کننده دستگاه ویدئو است) وجود دارد و قیمت آن هم، همطراز با سایر وسایل برقی مجاز است و کرایه نوار حتی از ماست پاستوریزه(!) هم ارزانتر است، درست آن است که بگوییم ویدئو تکلیفِ ما را روشن کرده است و چند وقت دیگر #ماهواره تکلیف ما را روشن خواهد کرد!”»
🔷صیانت یا روشن کردنِ تکلیف؟
مباحثی که شهید آوینی در خصوص «تکلیف را روشن کردن» دارد (پس از گذشت این سالها) حیرت آور است. سوال اینجاست که چگونه ما هنوز مشابهِ زمان آوینی فکر می کنیم؟ این یادداشت آوینی را (که در قالب محاوره بین ۲ نفر نوشته) با هم بخوانیم:
▪️گفتم: خدا را شکر که تکلیفِ ویدئو را هم روشن کردیم. نگاهی از سر تعجب آمیخته با تمسخر کرد و پرسید: شما روشن کردید؟
▪️پرسیدم: مگر جز این است؟
▪️جواب داد: ببین دوست من! اگر هم این طور باشد که تو میگویی، هر چند من تردید دارم، اما باز هم باید گفت که ویدئو تکلیفِ خودش را روشن کرده است.
▪️از نگاهم دریافت که باید روشنتر حرف بزند. گفت: این ویدئوست که تکلیف ما را روشن کرده است، نه ما تکلیف آن را. مگر ما میتوانستیم تصمیم دیگری جز این اتخاذ کنیم؟
▪️پرسیدم: مگر نمیتوانستیم؟
▪️جواب داد: “نه! ..ببین! اگر ما میتوانستیم #دیواری اختراع کنیم که جلوی ورود ویدئو را به کشور بگیرد و آنگاه چنین حکمی صادر میکردیم (که الآن کرده ایم)، درست بود که بگوییم تکلیفِ ویدئو را ما روشن کرده ایم.
اما چنین نیست؛ ویدئو رسانه ای است که از هر مرزی عبور میکند و به هرجا که #تمدن امروز رفته است، وارد میشود و هیچ راهی هم برای #ممانعت وجود ندارد. شاهد مثالش هم کشور خودمان. از تو میپرسم: اگر چنین میشد که بتوان برنامه های ماهواره ها را با همین آنتن معمولی تلویزیون گرفت، ما چه میگفتیم؟ آیا درست بود که بگوییم: خوب! تکلیف ماهواره ها را روشن کردیم؟…نه! “
▪️و بعد ناگهان مثل آنکه چیزی به ذهنش خطور کرده بـاشد، گفت: “شازده کـوچولو را خوانده ای؟”
▪️گفتم: “آره”
▪️گفت: “حکایت ما، حکایت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستاره اول دید. پادشاه فرمانهای عاقلانه ای میداد؛ چرا که علاقمند بود که فرمانهایش اجرا شود. مثلاً وقتی شازده کوچولو می پرسید: اجازه هست بنشینم؟ پادشاه میگفت:به تو فرمان میدهم که بنشینی! و یا وقتی شازده کوچولو از شدّت خستگی خمیازه میکشید، به او فرمان میداد که حتماً خمیازه بکشد و رودربایستی نکند! و چون شازده کوچولو میگفت: دیگر خمیازه ام نمیآید، پادشاه فرمان میداد که: خُب! حالا که اینطور است به تو فرمان می دهم گاهی خمیازه بکشی و گاهی هم نکشی…”
▪️گفتم: “عجب کتاب خوبی است این شازده کوچولو! “زمین انسانها” را هم خوانده ای؟”
▪️خندید و گفت: میخواهی از تبعات قبول واقعیت فرار کنی؟ چه من زمین انسانها را خوانده باشم و چه نخوانده باشم، #ماهواره دارد می آید…
🔷«راه حق راهی است که اگر با اختیار انتخاب نشود بی فایده است»
t.iss.one/solseghalam
🔷در آن سالهایی که بحث ممنوعیت/ساماندهی/صیانت از «ویدئو» مطرح بود و «فیلمِ ویدئو» لای پتو جابجا می شد و "ممنوع" بود، شهید آوینی شدیدا آن رویکرد را محکوم می کرد و مثلا در یادداشتی درباره فرزندِ یکی از سران حزب الله چنین می نویسد:
☑️«من (آوینی) در باکو، در منزل یکی از سران حزب الله (لبنان)، نوارهای ویدیوئی تشییع پیکر حضرت امام، خطبه های خطبای جمعه و مبلّغان مذهبی، فیلمهای مربوط به انقلاب اسلامی در مراحل متعدد مبارزه و پیروزی... و بالاخره از قیام مردم باکو در ژانویه 1990 و سرکوب آنان به وسیله ارتش شوروی را دیدم. در طول مدتی که صاحبخانه نوارها را به ما نشان می داد، پسر هفت هشت ساله او، با ایما و اشاره و حتی اِعمال فشارهای بچه گانه، از پدرش چیزی می خواست که ما نمی دانستیم و در نمی یافتیم و بالاخره معلوممان شد که اصرارهای شگفت آور آن بچه به خاطر چیست: فیلمی از سه کودک چینی قهرمان جودو که ماجراهایی چون بروس لی را از سر می گذراندند و از همه آنها پیروز بیرون می آمدند. پدر تسلیم شد و ناگزیر گردن به خواهش فرزند گذاشت و ما او را در حالی رها کردیم که محو تماشای قهرمانیهای آن سه پسر بچه بود!»
آنهایی که امروز درباره طرح #صیانت از اینترنت و فیلتر کردن اینستاگرام، تلگرام و..."گرام" های دیگر سخن می گویند، فردا فرزندِ خودشان در حال تهیه فیلترشکن برای دسترسی به اینستاگرام و... خواهد بود.
🔷آوینی در مقالاتش به تندی به این «نوع نگاه» انتقاد می کرد و حتی به چند قدم دورتر اشاره می کرد که:
«اگر امروز ویدئو را ممنوع کردید، فردا "ماهواره" را چطور می خواهید ممنوع کنید؟»
🔷در آن سالها، جسارتِ زیادی می خواست که کسی درباره #ماهواره (ای که هنوز نیامده بود)، آنگونه به صراحت و شجاعت سخن بگوید، ولی #آوینی می نوشت:
☑️«حالا که حتی در یک شهر مذهبی مثل کاشان حدّاقل پنج دستگاه ویدئو (منظور ۵ برند تولید کننده دستگاه ویدئو است) وجود دارد و قیمت آن هم، همطراز با سایر وسایل برقی مجاز است و کرایه نوار حتی از ماست پاستوریزه(!) هم ارزانتر است، درست آن است که بگوییم ویدئو تکلیفِ ما را روشن کرده است و چند وقت دیگر #ماهواره تکلیف ما را روشن خواهد کرد!”»
🔷صیانت یا روشن کردنِ تکلیف؟
مباحثی که شهید آوینی در خصوص «تکلیف را روشن کردن» دارد (پس از گذشت این سالها) حیرت آور است. سوال اینجاست که چگونه ما هنوز مشابهِ زمان آوینی فکر می کنیم؟ این یادداشت آوینی را (که در قالب محاوره بین ۲ نفر نوشته) با هم بخوانیم:
▪️گفتم: خدا را شکر که تکلیفِ ویدئو را هم روشن کردیم. نگاهی از سر تعجب آمیخته با تمسخر کرد و پرسید: شما روشن کردید؟
▪️پرسیدم: مگر جز این است؟
▪️جواب داد: ببین دوست من! اگر هم این طور باشد که تو میگویی، هر چند من تردید دارم، اما باز هم باید گفت که ویدئو تکلیفِ خودش را روشن کرده است.
▪️از نگاهم دریافت که باید روشنتر حرف بزند. گفت: این ویدئوست که تکلیف ما را روشن کرده است، نه ما تکلیف آن را. مگر ما میتوانستیم تصمیم دیگری جز این اتخاذ کنیم؟
▪️پرسیدم: مگر نمیتوانستیم؟
▪️جواب داد: “نه! ..ببین! اگر ما میتوانستیم #دیواری اختراع کنیم که جلوی ورود ویدئو را به کشور بگیرد و آنگاه چنین حکمی صادر میکردیم (که الآن کرده ایم)، درست بود که بگوییم تکلیفِ ویدئو را ما روشن کرده ایم.
اما چنین نیست؛ ویدئو رسانه ای است که از هر مرزی عبور میکند و به هرجا که #تمدن امروز رفته است، وارد میشود و هیچ راهی هم برای #ممانعت وجود ندارد. شاهد مثالش هم کشور خودمان. از تو میپرسم: اگر چنین میشد که بتوان برنامه های ماهواره ها را با همین آنتن معمولی تلویزیون گرفت، ما چه میگفتیم؟ آیا درست بود که بگوییم: خوب! تکلیف ماهواره ها را روشن کردیم؟…نه! “
▪️و بعد ناگهان مثل آنکه چیزی به ذهنش خطور کرده بـاشد، گفت: “شازده کـوچولو را خوانده ای؟”
▪️گفتم: “آره”
▪️گفت: “حکایت ما، حکایت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستاره اول دید. پادشاه فرمانهای عاقلانه ای میداد؛ چرا که علاقمند بود که فرمانهایش اجرا شود. مثلاً وقتی شازده کوچولو می پرسید: اجازه هست بنشینم؟ پادشاه میگفت:به تو فرمان میدهم که بنشینی! و یا وقتی شازده کوچولو از شدّت خستگی خمیازه میکشید، به او فرمان میداد که حتماً خمیازه بکشد و رودربایستی نکند! و چون شازده کوچولو میگفت: دیگر خمیازه ام نمیآید، پادشاه فرمان میداد که: خُب! حالا که اینطور است به تو فرمان می دهم گاهی خمیازه بکشی و گاهی هم نکشی…”
▪️گفتم: “عجب کتاب خوبی است این شازده کوچولو! “زمین انسانها” را هم خوانده ای؟”
▪️خندید و گفت: میخواهی از تبعات قبول واقعیت فرار کنی؟ چه من زمین انسانها را خوانده باشم و چه نخوانده باشم، #ماهواره دارد می آید…
🔷«راه حق راهی است که اگر با اختیار انتخاب نشود بی فایده است»
t.iss.one/solseghalam
✍️بازهم سر و کله مهندس ژاپنی پیدا شد
🔹این روزها، یادداشتی درباره بازدیدِ یک مهندس ژاپنی از برج میلاد در واتس اپ و سایر شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که در آن یک مهندس ژاپنی ایرادهایی بنیادین در مورد ساخت برج میلاد را به یک مهندس ارشد ایرانی وارد می کند و بعد... مهندس ایرانی شوکه می شود که ای داد بیداد! ساخت برج میلاد عجب اشتباه فاحشی بوده و ...
🔹نکته عجیب درباره روایتِ بازدید مهندس ژاپنی از برج میلاد اینکه این یادداشت ۹ سال پیش "نیز" در فضای شبکه های اجتماعی به گردش در آمد! آن زمان (که فقط فیس بوک و ایمیل وجود داشت و نه دیگر شبکه های اجتماعی) در قالب یادداشتی در خبرآنلاین به ایرادهای مطرح به ساخت برج میلاد توضیح داده شد. (لینک🔻)
https://www.google.com/amp/s/www.khabaronline.ir/amp/261992/
🔹در واقع اصلی ترین سوال این است که با توجه به وجودِ کوههای نزدیک و بلند در شمال تهران، چرا از این ظرفیت استفاده نشده؟ در این خصوص بطور خلاصه باید گفت که سازمان صدا و سیما در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ این مطالعه را انجام داده و به این نتیجه رسیده که استفاده از این ارتفاعات و حتی تپه های بی بی شهربانو در جنوب تهران به دلیل پستی و بلندیهایِ خاص تهران و نقاط کور آن امکان پذیر نیست؛ مع الوصف و مع الاسف در سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ صداوسیما اقدام به نصب دکل در ارتفاعات کلکچال واقع در شمال تهران نمود ولی متاسفانه نه تنها پوشش لازم را ارائه نداد بلکه اگر در آن زمان تلویزیون داخلی را دقت میکردید سایه دوگانه داشت و تصویر مناسب نداشت.
🔹یک نکته دیگر اینکه در روایتِ بازدید مهندس ژاپنی از برج میلاد گفته می شود: چرا شفت بتنی برج میلاد خالی است و استفاده ای از آن نمی شود؟ پاسخ این است که در همه دنیا چنین است و مثلا در خود #توکیو که یک برج مخابراتی قدیمی (شبیه ایفل) داشتند ولی مجددا در ۲۰۱۲ (پس از صرف بودجه عظیم) یک برج مخابراتی جدید دیگر هم ساختند(!) -به نام اسکای تری- و در برج دوم، شفت بتنی (با خرپای فولادی در پیرامون) وجود دارد که خالی است و وظیفه اش (فقط) حفظِ پایداری سازه و انتقالِ بارهای فوقانی به زمین است. (لینک گزارش بازدید از اسکای تری)
🔹 نکته آخر اینکه از زمان ساخت برج میلاد تا امروز چندین سال گذشته است. در طول این سالها درس طراحی سازه فولادی و درس طرح اختلاط بتن را بارها در دانشگاههای مختلف در تگزاس و کالیفرنیا تدریس کرده ام ولی همچنان معتقدم که کارهای بتنی و فولادی برج میلاد جزء دشوارترین پروژه های سازه ای محسوب می شود. سازۀ فولادی راسِ آن در اوج زیبایی، بزرگترین سازه فولادی در میان برجهای مخابراتی دنیاست و ساخت و نصب آن با سختیِ بسیار همراه بود (با توجه به امکانات محدود ماشینکاری ما در آن زمان). سالها گذشته، و دکل آنتن برج صاعقه های بسیاری را تحمل کرده (به دلیل کابلهای مسی ارتینگ که در تمام طولِ بدنه تا پایۀ دکل نصب شده) ، بادهای بسیاری را تحمل کرده (به دلیل طراحی و اجرای با کیفیت فولاد و بتن) و چند زلزله متوسط را نیز از سر گذرانده است. اما کارهای بزرگ، محصول مردان بزرگ و کاردان است. در میان مهندسین باسواد و ارزشمند پروژه لازم است نام برده شود از مهندس بهمن حقیقی (سرپرست طراحی سازه برج)، مهندس عباس زرکوب (مجری طرح و بنیانگذار این پروژه) و دکتر نجفی، معاون فنی شرکت بلندپایه.
همه می دانیم که ما در کشورمان مشکلات ساختاری بسیاری داریم، ولی لازم نیست که برای «خودتحقیری» روایتی خیالی از بازدیدِ یک مهندس ژاپنی از برج میلاد را به یکدیگر "فوروارد" کنیم. با وجود مشکلات عمیق ساختاری در کشورمان، ولی پروژه هایی در این سطح، محصول کوشش و خرد جمعیِ مهندسین ارزشمندی همچون بهمن حقیقی، عباس زرکوب، علی اکبر معین فر، رسول میرقادری، محمدرضا حافظی، ابراهیم پیشگاهی و محمد خیامیان است.
اندکی در فوروارد دقت و تامل کنیم.
🖊محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
🔹این روزها، یادداشتی درباره بازدیدِ یک مهندس ژاپنی از برج میلاد در واتس اپ و سایر شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که در آن یک مهندس ژاپنی ایرادهایی بنیادین در مورد ساخت برج میلاد را به یک مهندس ارشد ایرانی وارد می کند و بعد... مهندس ایرانی شوکه می شود که ای داد بیداد! ساخت برج میلاد عجب اشتباه فاحشی بوده و ...
🔹نکته عجیب درباره روایتِ بازدید مهندس ژاپنی از برج میلاد اینکه این یادداشت ۹ سال پیش "نیز" در فضای شبکه های اجتماعی به گردش در آمد! آن زمان (که فقط فیس بوک و ایمیل وجود داشت و نه دیگر شبکه های اجتماعی) در قالب یادداشتی در خبرآنلاین به ایرادهای مطرح به ساخت برج میلاد توضیح داده شد. (لینک🔻)
https://www.google.com/amp/s/www.khabaronline.ir/amp/261992/
🔹در واقع اصلی ترین سوال این است که با توجه به وجودِ کوههای نزدیک و بلند در شمال تهران، چرا از این ظرفیت استفاده نشده؟ در این خصوص بطور خلاصه باید گفت که سازمان صدا و سیما در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ این مطالعه را انجام داده و به این نتیجه رسیده که استفاده از این ارتفاعات و حتی تپه های بی بی شهربانو در جنوب تهران به دلیل پستی و بلندیهایِ خاص تهران و نقاط کور آن امکان پذیر نیست؛ مع الوصف و مع الاسف در سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ صداوسیما اقدام به نصب دکل در ارتفاعات کلکچال واقع در شمال تهران نمود ولی متاسفانه نه تنها پوشش لازم را ارائه نداد بلکه اگر در آن زمان تلویزیون داخلی را دقت میکردید سایه دوگانه داشت و تصویر مناسب نداشت.
🔹یک نکته دیگر اینکه در روایتِ بازدید مهندس ژاپنی از برج میلاد گفته می شود: چرا شفت بتنی برج میلاد خالی است و استفاده ای از آن نمی شود؟ پاسخ این است که در همه دنیا چنین است و مثلا در خود #توکیو که یک برج مخابراتی قدیمی (شبیه ایفل) داشتند ولی مجددا در ۲۰۱۲ (پس از صرف بودجه عظیم) یک برج مخابراتی جدید دیگر هم ساختند(!) -به نام اسکای تری- و در برج دوم، شفت بتنی (با خرپای فولادی در پیرامون) وجود دارد که خالی است و وظیفه اش (فقط) حفظِ پایداری سازه و انتقالِ بارهای فوقانی به زمین است. (لینک گزارش بازدید از اسکای تری)
🔹 نکته آخر اینکه از زمان ساخت برج میلاد تا امروز چندین سال گذشته است. در طول این سالها درس طراحی سازه فولادی و درس طرح اختلاط بتن را بارها در دانشگاههای مختلف در تگزاس و کالیفرنیا تدریس کرده ام ولی همچنان معتقدم که کارهای بتنی و فولادی برج میلاد جزء دشوارترین پروژه های سازه ای محسوب می شود. سازۀ فولادی راسِ آن در اوج زیبایی، بزرگترین سازه فولادی در میان برجهای مخابراتی دنیاست و ساخت و نصب آن با سختیِ بسیار همراه بود (با توجه به امکانات محدود ماشینکاری ما در آن زمان). سالها گذشته، و دکل آنتن برج صاعقه های بسیاری را تحمل کرده (به دلیل کابلهای مسی ارتینگ که در تمام طولِ بدنه تا پایۀ دکل نصب شده) ، بادهای بسیاری را تحمل کرده (به دلیل طراحی و اجرای با کیفیت فولاد و بتن) و چند زلزله متوسط را نیز از سر گذرانده است. اما کارهای بزرگ، محصول مردان بزرگ و کاردان است. در میان مهندسین باسواد و ارزشمند پروژه لازم است نام برده شود از مهندس بهمن حقیقی (سرپرست طراحی سازه برج)، مهندس عباس زرکوب (مجری طرح و بنیانگذار این پروژه) و دکتر نجفی، معاون فنی شرکت بلندپایه.
همه می دانیم که ما در کشورمان مشکلات ساختاری بسیاری داریم، ولی لازم نیست که برای «خودتحقیری» روایتی خیالی از بازدیدِ یک مهندس ژاپنی از برج میلاد را به یکدیگر "فوروارد" کنیم. با وجود مشکلات عمیق ساختاری در کشورمان، ولی پروژه هایی در این سطح، محصول کوشش و خرد جمعیِ مهندسین ارزشمندی همچون بهمن حقیقی، عباس زرکوب، علی اکبر معین فر، رسول میرقادری، محمدرضا حافظی، ابراهیم پیشگاهی و محمد خیامیان است.
اندکی در فوروارد دقت و تامل کنیم.
🖊محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
Forwarded from دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری (محسنحسام مظاهری)
تصاویری از مراسم تعویض پرچم حرم رضوی به نام "آیین اذن عزا" (۱۸ مرداد ۱۴۰۰):
نمونهای از مدیریت نمایشی و شعاری سازمانهای رسمی مذهبی
یک محوطه را با حفاظهای میلهای محصور کردهاند و داخل آن افراد با فاصله و ماسک نشستهاند و خدام هم کنترل میکنند. اما بیرون از حصار، جمعیت دیگر مردم درهم تنیده مشغول تماشای برنامه اند.
در روزهایی که مشهد از شدت بحران مرگ، سیاه شده، تولیت آستان قدس این مراسم را برگزار میکند. جالب آنکه سخنران مراسم هم رئیس سازمان تبلیغات اسلامی است.
جالبتر آنکه در همین ایام "العتبه العباسیه المقدسه" رسما اعلام کرد که بهدلیل شیوع کرونا مراسم تعویض پرچم حرم حضرت عباس را بدون جمعیت برگزار خواهد کرد. (قابل توجه کسانی که به عدم شیوع کرونا در عتبات معتقدند.)
منبع عکسها: خبرگزاریهای فارس، مهر و ایسنا
+
اطلاعیه عتبه عباسی
#کرونا_و_مناسک
#کرونا_و_دین
#چالش_محرم۱۴۰۰
۱۴۰۰/۰۵/۱۹
@mohsenhesammazaheri
نمونهای از مدیریت نمایشی و شعاری سازمانهای رسمی مذهبی
یک محوطه را با حفاظهای میلهای محصور کردهاند و داخل آن افراد با فاصله و ماسک نشستهاند و خدام هم کنترل میکنند. اما بیرون از حصار، جمعیت دیگر مردم درهم تنیده مشغول تماشای برنامه اند.
در روزهایی که مشهد از شدت بحران مرگ، سیاه شده، تولیت آستان قدس این مراسم را برگزار میکند. جالب آنکه سخنران مراسم هم رئیس سازمان تبلیغات اسلامی است.
جالبتر آنکه در همین ایام "العتبه العباسیه المقدسه" رسما اعلام کرد که بهدلیل شیوع کرونا مراسم تعویض پرچم حرم حضرت عباس را بدون جمعیت برگزار خواهد کرد. (قابل توجه کسانی که به عدم شیوع کرونا در عتبات معتقدند.)
منبع عکسها: خبرگزاریهای فارس، مهر و ایسنا
+
اطلاعیه عتبه عباسی
#کرونا_و_مناسک
#کرونا_و_دین
#چالش_محرم۱۴۰۰
۱۴۰۰/۰۵/۱۹
@mohsenhesammazaheri
👍1
دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری
تصاویری از مراسم تعویض پرچم حرم رضوی به نام "آیین اذن عزا" (۱۸ مرداد ۱۴۰۰): نمونهای از مدیریت نمایشی و شعاری سازمانهای رسمی مذهبی یک محوطه را با حفاظهای میلهای محصور کردهاند و داخل آن افراد با فاصله و ماسک نشستهاند و خدام هم کنترل میکنند. اما بیرون…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک لحظه به یاد فیلم #مادر علی حاتمی افتادم و فرزندان مختلفش، با دغدغه های فکری مختلف.
یکی نگرانیش مراقبت از برادرِ کوچکترِ عقب افتاده ی خانواده بود ولی آن یکی دیگه دغدغه اش مسائل شخصی اش.
روزهای سنگینی است که #حقیقت رو با تمام تلخی اش مقابلِ چشم ما قرار می دهد.
آنهایی که این روزها دغدغه شان بجای رنج مردم پیرامون، روضه و #مراسم است.
#محرم
#هیات
#مادر
#علی_حاتمی
یکی نگرانیش مراقبت از برادرِ کوچکترِ عقب افتاده ی خانواده بود ولی آن یکی دیگه دغدغه اش مسائل شخصی اش.
روزهای سنگینی است که #حقیقت رو با تمام تلخی اش مقابلِ چشم ما قرار می دهد.
آنهایی که این روزها دغدغه شان بجای رنج مردم پیرامون، روضه و #مراسم است.
#محرم
#هیات
#مادر
#علی_حاتمی
❤1
✍️لطفا وزارت نیرو را نابود نکنید
🔷 در دوره تصدی علی اکبر محرابیان در وزارت صنایع، واحدهای کارخانه فولاد در «خشک ترین دشت های کشور» احداث شد. مثلا:
✔️فولاد نی ریز (فارس) در یکی از خشک ترین مناطق استان فارس
✔️فولاد اردکان یزد
✔️فولاد سبزوار و ...
جانمایی و ایجاد 7 طرح بزرگ فولادی 800 هزار تُنی در مناطق فاقد زیر ساخت های تامین #آب، «کارنامۀ» کسی است که امروز قرار است مدیریت کلان و #حکمرانی_آب کشور را به عهده بگیرد.
🔷 صنعت #فولاد وابسته به #آب است. آب در آن میچرخد و پمپهایی با ظرفیت حدود ساعتی 35 هزار مترمکعب، آب را پمپ میکند و بعد از گذران سیکلی (بخش عمدۀ) این آب تبخیر میشود. سوء مدیریتهای علی اکبر محرابیان در حوزه آب و محیط زیست که منجر به خشکسالیِ برخی دشت ها و مناطقِ اطراف مجتمعهای صنعتی فولاد در کشور شد، این صنعت را بیش از پیش با مشکل روبهرو کرد.
🔷چطور کسی که واحدهایِ صنعتی فولاد (که صنایع «پُر آب بَر» محسوب می شود) را در مناطقِ خشک کشور احداث کرده، به صدر مصطبه وزارت نیرو می گماریم که #مشکلات#آب کشور را حل کند؟
(میزان مصرف آب به ازای تولید هر تُن فولاد حدود 28 متر مکعب است که از این مقدار کمتر از 2 درصد بازیافت شده و بقیه دور ریز می شود)
🔷در میانۀ بی برقی ها و کم آبی های اخیر، مدیریتِ یکی از تخصصی ترین وزارتخانه های کشور قرار است که به فردی سپرده شود که کم ترین تخصص و #تجربه را در این حوزه داراست.
🔷 #برق، قلب فناوریهای مدرن است و ما امروز به دلیل مشکلاتِ تحریم/سرمایه گذاری با #مشکل_تامین_برق برای واحدهای صنعتی مواجه هستیم. همزمان با مشکل برق، مسئلۀ #آب به عنوان یکی از کلیدی ترین مشکلات کشور، چیزی نیست که بتوان با تصمیمی سیاسی آن را به فردِ بدونِ تجربه علمی/اجرایی سپرد.
🔷در میان ده ها مدیر کارآزموده در بدنه وزارت نیرو، و از میان صدها متخصصِ آشنا به صنعت برق و چالش های حکمرانی آب، انتصابِ فردی که «هیچ دانش فنی و سابقه اجرایی» در وزارت نیرو ندارد، به چه معناست؟
🔷انتصاب علی اکبر محرابیان به مدیریت وزارت نیرو در شرایط کمبود برق و خشکسالی باعثِ وهن وزارت نیروست.
▪️ تا کِی باید گمان کنیم که با انتصابِ «افراد سیاسی» می توانیم «مشکلاتِ فنی» را حل کنیم؟
▪️ تا کی و تا چه زمانی باید گمان کنیم که مدیریتِ ارشدِ یک «وزارتخانه تخصصی» می تواند کاملا با مسائل آن وزارتخانه «بیگانه» باشد؟
▪️چرا در مملکتی که بخاطر مشکل سرمایه گذاری خارجی با مشکلاتِ بی برقی مواجه شده، به دنبال «حلّ مساله» با یک «انتصاب سیاسی» هستیم؟
🔷مگر یک انسان چه میزان «نبوغ» می تواند داشته باشد، که انتظار داشته باشیم پیچیده ترین مسائلِ صنعت آب و برق را دستانِ یک نابغۀ بی تجربه بسپاریم؟ و مگر با «فرضیه نبوغ» می توان دست به ریسک زد و زیربناهایِ آب و برقِ یک کشور را به دستانِ «بی تجربه» سپرد؟
و اساسا چه «شواهدی بر نبوغ» در محرابیان هست که امروز وزارت نیرو را اینگونه #تحقیر می کنیم؟
🔷بدنه وزارت نیرو، یکی از وزارتخانه های کشور است که برای ادارۀ آن باید از «منابع انسانی کارآزموده» بهره برد. در لیستِ ارایه شده از دولت سیزدهم به مجلس، افراد کارآزموده و توانمندی هم حضور دارند ولی آقایان نمایندگان مجلس! لطفا وزارت نیرو را نابود نکنیم.
#وزارت_نیرو
#تحقیر
#بحران_آب
#بحران_برق
#تجربه #محرابیان
🌐t.iss.one/solseghalam
🔷 در دوره تصدی علی اکبر محرابیان در وزارت صنایع، واحدهای کارخانه فولاد در «خشک ترین دشت های کشور» احداث شد. مثلا:
✔️فولاد نی ریز (فارس) در یکی از خشک ترین مناطق استان فارس
✔️فولاد اردکان یزد
✔️فولاد سبزوار و ...
جانمایی و ایجاد 7 طرح بزرگ فولادی 800 هزار تُنی در مناطق فاقد زیر ساخت های تامین #آب، «کارنامۀ» کسی است که امروز قرار است مدیریت کلان و #حکمرانی_آب کشور را به عهده بگیرد.
🔷 صنعت #فولاد وابسته به #آب است. آب در آن میچرخد و پمپهایی با ظرفیت حدود ساعتی 35 هزار مترمکعب، آب را پمپ میکند و بعد از گذران سیکلی (بخش عمدۀ) این آب تبخیر میشود. سوء مدیریتهای علی اکبر محرابیان در حوزه آب و محیط زیست که منجر به خشکسالیِ برخی دشت ها و مناطقِ اطراف مجتمعهای صنعتی فولاد در کشور شد، این صنعت را بیش از پیش با مشکل روبهرو کرد.
🔷چطور کسی که واحدهایِ صنعتی فولاد (که صنایع «پُر آب بَر» محسوب می شود) را در مناطقِ خشک کشور احداث کرده، به صدر مصطبه وزارت نیرو می گماریم که #مشکلات#آب کشور را حل کند؟
(میزان مصرف آب به ازای تولید هر تُن فولاد حدود 28 متر مکعب است که از این مقدار کمتر از 2 درصد بازیافت شده و بقیه دور ریز می شود)
🔷در میانۀ بی برقی ها و کم آبی های اخیر، مدیریتِ یکی از تخصصی ترین وزارتخانه های کشور قرار است که به فردی سپرده شود که کم ترین تخصص و #تجربه را در این حوزه داراست.
🔷 #برق، قلب فناوریهای مدرن است و ما امروز به دلیل مشکلاتِ تحریم/سرمایه گذاری با #مشکل_تامین_برق برای واحدهای صنعتی مواجه هستیم. همزمان با مشکل برق، مسئلۀ #آب به عنوان یکی از کلیدی ترین مشکلات کشور، چیزی نیست که بتوان با تصمیمی سیاسی آن را به فردِ بدونِ تجربه علمی/اجرایی سپرد.
🔷در میان ده ها مدیر کارآزموده در بدنه وزارت نیرو، و از میان صدها متخصصِ آشنا به صنعت برق و چالش های حکمرانی آب، انتصابِ فردی که «هیچ دانش فنی و سابقه اجرایی» در وزارت نیرو ندارد، به چه معناست؟
🔷انتصاب علی اکبر محرابیان به مدیریت وزارت نیرو در شرایط کمبود برق و خشکسالی باعثِ وهن وزارت نیروست.
▪️ تا کِی باید گمان کنیم که با انتصابِ «افراد سیاسی» می توانیم «مشکلاتِ فنی» را حل کنیم؟
▪️ تا کی و تا چه زمانی باید گمان کنیم که مدیریتِ ارشدِ یک «وزارتخانه تخصصی» می تواند کاملا با مسائل آن وزارتخانه «بیگانه» باشد؟
▪️چرا در مملکتی که بخاطر مشکل سرمایه گذاری خارجی با مشکلاتِ بی برقی مواجه شده، به دنبال «حلّ مساله» با یک «انتصاب سیاسی» هستیم؟
🔷مگر یک انسان چه میزان «نبوغ» می تواند داشته باشد، که انتظار داشته باشیم پیچیده ترین مسائلِ صنعت آب و برق را دستانِ یک نابغۀ بی تجربه بسپاریم؟ و مگر با «فرضیه نبوغ» می توان دست به ریسک زد و زیربناهایِ آب و برقِ یک کشور را به دستانِ «بی تجربه» سپرد؟
و اساسا چه «شواهدی بر نبوغ» در محرابیان هست که امروز وزارت نیرو را اینگونه #تحقیر می کنیم؟
🔷بدنه وزارت نیرو، یکی از وزارتخانه های کشور است که برای ادارۀ آن باید از «منابع انسانی کارآزموده» بهره برد. در لیستِ ارایه شده از دولت سیزدهم به مجلس، افراد کارآزموده و توانمندی هم حضور دارند ولی آقایان نمایندگان مجلس! لطفا وزارت نیرو را نابود نکنیم.
#وزارت_نیرو
#تحقیر
#بحران_آب
#بحران_برق
#تجربه #محرابیان
🌐t.iss.one/solseghalam
👍1
✍️ حتما به عبدالملکی رای بدهید!
🔷 «بزرگترین لطف» به حجت اله عبدالملکی این است که به او رای «ندهیم».
و او مستحقِ این لطف نیست.
🔷 آقایان نمایندگان مجلس! لطفا حتما به عبدالملکی رای «بدهید». نه بخاطرِ اینکه او خطِ تولید لامبورگینی در ارومیه یا بجنورد راه خواهد انداخت، و نه بخاطر اینکه او «انقلاب اقتصادی» خواهد کرد، نه بخاطر اینکه «جایزۀ» ازدواج هر زوج، برای آنها «شرکت» ثبت خواهد کرد، خیر! بخاطر اینها به او رای ندهید؛
بلکه
باید به عبدالملکی (و امثال او) در وزارتخانه هایِ غیر کلیدی رای داد، تا روزگاری را «در عرصه» قرار گیرند و «حرف بزنند».
هیچ چیزی به اندازۀ حرف زدن، امثالِ عبدالملکی را مفتضح نخواهد کرد.
هیچ چیز بجز حضورِ دائم در مقابل دوربینها (و رسانه ها) «هویت/ماهیت» امثال عبدالملکی ها را (به تعبیر حافظ) «زآن سویِ هفت پرده به بازار» نخواهد کشید.
🔷 بزرگترین خدمت به خودِ عبدالملکی ها نیز این است که مدتی آنها را در مقابلِ دوربینها بنشانیم. و بگذاریم حرف بزنند!
این فرصتی استثنایی است. جامعه باهوش است و زمانۀ ما، زمانۀ «ثبتِ حرفهاست». دیگر روزگاری نیست که کسی در کنجِ محفلی حرفی بزند، و حرف در همان کنج، باقی بماند. چرندیات همزمان با کلامِ فاخر، «هر دو» به گردش در می آیند! روی گوشیها، دیده می شوند. دست به دست می شوند. باید گذاشت تا امثالِ عبدالملکی دست به دست شوند.
🔷باید این فرصتِ استثنائی را از دست نداد که «عرصه» برای کسانی باز شود که با وجود «سِن زدگی» و تُهی بودن، با اعتماد به سقف سخن می گویند.
آنهایی که از «تنگ بودن» درِ پارکینگهای خانه های کره ای سخن می گویند...
آنهایی که تفاوت «تولیدِ یک نمونه محصول» با «خطِ تولید صنعتی» را نمی فهمند.
🔷باید گذاشت تا امثال اینها سخن بگویند، تا هر بار که دهانشان باز می شود، عرقِ شرم بر پیشانی هایمان بنشیند، و کودکان و نوجوانانمان با دیدنِ این شرم در چهره های ما، بیاموزند که باید «به احتیاط» سخن بگویند.
فزرندانمان بیاموزند که دربارۀ آنچه که نیک نمی دانند براحتی سخن بر لسان نرانند. برای آموختنِ «و لاتقفُ ما لیس لک بهِ علم» چه فرصتی بهتر از این؟
عبدالملکی ها فرصتی هستند که نسل جوانِ آتی بیاموزد زشتی و پلشتیِ «بدون تخصص» حرف زدن دربارۀ خط تولیدِ لامبورگینی را.
فرزندانمان خواهند آموخت، که برای «مدیریت جهان» و برای تاسیسِ خط تولید لامبورگینی، باید «مایه» داشت . و بی مایه، «فطیر» است.
آقایان نمایندگان مجلس!
لطفا به عبدالملکی رای بدهید.
لطفا او را مقابل چشمانِ رسانه ها بگمارید.
#رای_اعتماد
#اعتماد
#اعتماد_به_نفس
t.iss.one/solseghalam
🔷 «بزرگترین لطف» به حجت اله عبدالملکی این است که به او رای «ندهیم».
و او مستحقِ این لطف نیست.
🔷 آقایان نمایندگان مجلس! لطفا حتما به عبدالملکی رای «بدهید». نه بخاطرِ اینکه او خطِ تولید لامبورگینی در ارومیه یا بجنورد راه خواهد انداخت، و نه بخاطر اینکه او «انقلاب اقتصادی» خواهد کرد، نه بخاطر اینکه «جایزۀ» ازدواج هر زوج، برای آنها «شرکت» ثبت خواهد کرد، خیر! بخاطر اینها به او رای ندهید؛
بلکه
باید به عبدالملکی (و امثال او) در وزارتخانه هایِ غیر کلیدی رای داد، تا روزگاری را «در عرصه» قرار گیرند و «حرف بزنند».
هیچ چیزی به اندازۀ حرف زدن، امثالِ عبدالملکی را مفتضح نخواهد کرد.
هیچ چیز بجز حضورِ دائم در مقابل دوربینها (و رسانه ها) «هویت/ماهیت» امثال عبدالملکی ها را (به تعبیر حافظ) «زآن سویِ هفت پرده به بازار» نخواهد کشید.
🔷 بزرگترین خدمت به خودِ عبدالملکی ها نیز این است که مدتی آنها را در مقابلِ دوربینها بنشانیم. و بگذاریم حرف بزنند!
این فرصتی استثنایی است. جامعه باهوش است و زمانۀ ما، زمانۀ «ثبتِ حرفهاست». دیگر روزگاری نیست که کسی در کنجِ محفلی حرفی بزند، و حرف در همان کنج، باقی بماند. چرندیات همزمان با کلامِ فاخر، «هر دو» به گردش در می آیند! روی گوشیها، دیده می شوند. دست به دست می شوند. باید گذاشت تا امثالِ عبدالملکی دست به دست شوند.
🔷باید این فرصتِ استثنائی را از دست نداد که «عرصه» برای کسانی باز شود که با وجود «سِن زدگی» و تُهی بودن، با اعتماد به سقف سخن می گویند.
آنهایی که از «تنگ بودن» درِ پارکینگهای خانه های کره ای سخن می گویند...
آنهایی که تفاوت «تولیدِ یک نمونه محصول» با «خطِ تولید صنعتی» را نمی فهمند.
🔷باید گذاشت تا امثال اینها سخن بگویند، تا هر بار که دهانشان باز می شود، عرقِ شرم بر پیشانی هایمان بنشیند، و کودکان و نوجوانانمان با دیدنِ این شرم در چهره های ما، بیاموزند که باید «به احتیاط» سخن بگویند.
فزرندانمان بیاموزند که دربارۀ آنچه که نیک نمی دانند براحتی سخن بر لسان نرانند. برای آموختنِ «و لاتقفُ ما لیس لک بهِ علم» چه فرصتی بهتر از این؟
عبدالملکی ها فرصتی هستند که نسل جوانِ آتی بیاموزد زشتی و پلشتیِ «بدون تخصص» حرف زدن دربارۀ خط تولیدِ لامبورگینی را.
فرزندانمان خواهند آموخت، که برای «مدیریت جهان» و برای تاسیسِ خط تولید لامبورگینی، باید «مایه» داشت . و بی مایه، «فطیر» است.
آقایان نمایندگان مجلس!
لطفا به عبدالملکی رای بدهید.
لطفا او را مقابل چشمانِ رسانه ها بگمارید.
#رای_اعتماد
#اعتماد
#اعتماد_به_نفس
t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
#سندروم_ذهن_ساده
اول اینکه، باید خوشحال باشیم از اینکه در روزگاری زندگی می کنیم که این دست حرفها و گفتگوها "دیده"می شود.
محفلی و دورِهمی، باقی نمی ماند.
این "ساده" دیدنِ امور، این همه چیز را کم عمق دیدن، این راحت حرف زدن، اینها چیزهایی است که باید خوشحال…
اول اینکه، باید خوشحال باشیم از اینکه در روزگاری زندگی می کنیم که این دست حرفها و گفتگوها "دیده"می شود.
محفلی و دورِهمی، باقی نمی ماند.
این "ساده" دیدنِ امور، این همه چیز را کم عمق دیدن، این راحت حرف زدن، اینها چیزهایی است که باید خوشحال…
✍️ شهردار شدنِ زاکانی اتفاقِ بسیار مبارکی است!
🔹احتمالا این روزها زاکانی بسیار خوشحال است که اخبارِ #طالبان و #کرونا و... باعث شده تا خبرِ شهردار شدنِ او از مرکزِ توجه رسانه ها و اذهان عمومی "دور" شود. حیرت و تعجبی که برای بسیاری از افراد با شنیدنِ خبر انتخاب/انتصاب زاکانی به سِمت شهردار پایتخت رخ داد، با اخبار تاسف بار موج پنجم کرونا و فرار اشرف غنی و... به حاشیه رفت. اما شهردار شدن زاکانی به این دلایل امر بسیار مبارکی است:
1️⃣- وقتی بدنۀ برج میلاد را به کسی که در عمرش درگیرِ صد مترمکعب بتن ریزی «نبوده» نشان بدهی و بگویی در اینجا سی هزار متر مکعب بتن ریخته شده، با چشمانی بی فروغ و بی هیچ واکنشی درچهره به تو نگاه می کند. شهردار شدنِ امثال زاکانی که یک عمر بر روی صندلی، در حالِ نظریه پردازی بوده اند معادل این است که آن چهره بی واکنش را برداری و بِبری وسطِ کارگاه بتن ریزی و بگویی حالا بتن بریز!
وقتی که چهار سال درگیرِ بتن ریزی شد، سمبادۀ روزگار و سختیِ کار به او خواهد آموخت که «واقعیتِ کار» یعنی چه؟ و خواهد آموخت که قدری «با احتیاط» سخن بگوید.
2️⃣- جنسِ کارِ شهرداری، یک کار بسیار پرتنش و عملیاتی است. امثال زاکانی همیشه در حاشیۀ امن نشسته اند و همیشه براحتی دیگران را نقد کرده اند. با اینکه شهردار شدنِ این تیپ افراد باعث آسیب به شهر می شود ولی فرصت بسیار مناسبی است که قدری با سمبادۀ کارهای «واقعی» و سخت، پرداخته شوند و از «عالمِ ادعا» فاصله بگیرند.
3️⃣- یکی دو ماه بعد از اینکه ماهِ عسلِ خوشحالی و خشنودیِ از «شهردار شدم» گذشت، هر روز صبح زاکانی باید به این فکر کند که «آخرِ این ماه» برای پرداخت «حقوقِ کارکنانِ شهرداری» چه کنم؟!
اوایل کار احتمالا با همان لبخند ملیح و چهرۀ سرشار از اطمینان، رو به معاونش «دستور» خواهد داد که فلان قطعه زمین را بفروشید و حقوق این ماه را بدهید... ولی مگر چند بار می توان زمین فروخت؟ و مگر چقدر می شود از اموال شهرداری برای «پرداخت حقوق» حراج کرد؟ یک ماه و دو ماه نیست که!
آن آقای زاکانی یکباره می بیند که همزمان با پرداخت حقوقها، باید شبکه #مترو را هم توسعه داد و بسیار زشت است اگر چهار سال بگذرد و بگویند در مدتِ شهرداریِ زاکانی فقط سه کیلومتر خط مترو احداث شده!
پس باز با همان لبخند پر طمانینه به مدیر توسعه قطار شهری دستور می دهد که «مترو بسازید». ولی مدیر اجرایی مترو گزارشی روی میز زاکانی خواهد گذاشت و خواهد گفت که در 1402 به سی هزارمیلیارد تومان بودجه نیاز داریم. آن زاکانی ای که نمی داند حقوق کارکنان را چطور باید بدهد، سی هزار میلیارد تومان از کجا بیاورد؟... آن لبخند ملیح در اینجای کار، قدری کمرنگ خواهد شد. اما ماجرا هنوز ادامه دارد:
4️⃣- احتمالا زاکانی یک سفر به #توکیو خواهد رفت. آنجا #شهردار_توکیو میزبانش خواهد بود و او را به بازدید از اتاق مدیریت کنترلِ شبکه قطار شهری و ترافیک توکیو خواهد برد. زاکانی با دهان باز و حیرت زده نگاه خواهد کرد که در کشوری که #نفت نداشته اند چطور صدها کیلومتر شبکه قطار شهری (روی زمین و زیر زمین) احداث کرده اند و چطور متوسط میزان #تاخیر قطار در توکیو دو ثانیه است و چطور فاصله زمانیِ عبور واگنها از یکدیگر 2 دقیقه است؟
این لحظۀ طلایی بسیار ارزشمندی است. زاکانیِ تا قبل از این، اگر به بازدید از توکیو می رفت، یک سفر تفریحی/کاری برایش محسوب می شُد، اما این اولین باری است که زاکانیِ ایستاده در اتاقِ مدیریت ترافیک شهر توکیو، دارد با خودش فکر می کند: «خب حقوق کارکنان رو از کجا میدن؟ اینهمه پول برای ساخت مترو در کشورِ بدون نفت چطور فراهم کردن؟»
5️⃣- پلاسکو، شبکه مترو، سیلاب، پرداخت حقوق کارمندان، احداث بزرگراه و... اینها مسائل «واقعی» است و مواجه شدنِ تیپولوژیِ امثال زاکانی (که عادت کرده اند در پای کولر و از کنار گودِ کُشتی فریاد برآورند)، امر مبارکی است.
6️⃣- زاکانی اگر شانس بیاورد در این چهار سال #زلزله ای در تهران نخواهد آمد، اما اگر شانس با او یار نباشد و گسلهای تهران تصمیم به جُنبیدن بگیرند، متوجه خواهد شد که «مدیریت بحران» چه کار تخصصی ای است. و سازمان مدیریت بحرانِ شهر تهران جایی نیست که «یکی از رفقا» را آنجا بگماریم! بلکه «زلزله تهران» به زاکانی (و امثال زاکانی) خواهد آموخت که باید از «متخصص» استفاده کنند. نه از جبهه پایداری.
7️⃣- احتمالا زاکانی یک سفر هم به پاریس خواهد رفت. آنجا زاکانی متوجه می شود که جدای از مترو، و جدای از حقوق کارکنان، و جدای از زلزله، و جدای از احداث تونل و بزرگراه... و جدای از هر فرایندِ مکانیکی، «روح شهر» هم مهم است. احتمالا به این نتیجه خواهد رسید که برای اینکه شهر بانشاط و با طراوت باشد «باید فکر کرد».
8️⃣- گذشت 4 سال «به احتمال زیاد» باعث خواهد شد که همفکران زاکانی برای «شهردارِ بعدی» قدری بیشتر «فکر» کنند.
🌐t.iss.one/solseghalam
🔹احتمالا این روزها زاکانی بسیار خوشحال است که اخبارِ #طالبان و #کرونا و... باعث شده تا خبرِ شهردار شدنِ او از مرکزِ توجه رسانه ها و اذهان عمومی "دور" شود. حیرت و تعجبی که برای بسیاری از افراد با شنیدنِ خبر انتخاب/انتصاب زاکانی به سِمت شهردار پایتخت رخ داد، با اخبار تاسف بار موج پنجم کرونا و فرار اشرف غنی و... به حاشیه رفت. اما شهردار شدن زاکانی به این دلایل امر بسیار مبارکی است:
1️⃣- وقتی بدنۀ برج میلاد را به کسی که در عمرش درگیرِ صد مترمکعب بتن ریزی «نبوده» نشان بدهی و بگویی در اینجا سی هزار متر مکعب بتن ریخته شده، با چشمانی بی فروغ و بی هیچ واکنشی درچهره به تو نگاه می کند. شهردار شدنِ امثال زاکانی که یک عمر بر روی صندلی، در حالِ نظریه پردازی بوده اند معادل این است که آن چهره بی واکنش را برداری و بِبری وسطِ کارگاه بتن ریزی و بگویی حالا بتن بریز!
وقتی که چهار سال درگیرِ بتن ریزی شد، سمبادۀ روزگار و سختیِ کار به او خواهد آموخت که «واقعیتِ کار» یعنی چه؟ و خواهد آموخت که قدری «با احتیاط» سخن بگوید.
2️⃣- جنسِ کارِ شهرداری، یک کار بسیار پرتنش و عملیاتی است. امثال زاکانی همیشه در حاشیۀ امن نشسته اند و همیشه براحتی دیگران را نقد کرده اند. با اینکه شهردار شدنِ این تیپ افراد باعث آسیب به شهر می شود ولی فرصت بسیار مناسبی است که قدری با سمبادۀ کارهای «واقعی» و سخت، پرداخته شوند و از «عالمِ ادعا» فاصله بگیرند.
3️⃣- یکی دو ماه بعد از اینکه ماهِ عسلِ خوشحالی و خشنودیِ از «شهردار شدم» گذشت، هر روز صبح زاکانی باید به این فکر کند که «آخرِ این ماه» برای پرداخت «حقوقِ کارکنانِ شهرداری» چه کنم؟!
اوایل کار احتمالا با همان لبخند ملیح و چهرۀ سرشار از اطمینان، رو به معاونش «دستور» خواهد داد که فلان قطعه زمین را بفروشید و حقوق این ماه را بدهید... ولی مگر چند بار می توان زمین فروخت؟ و مگر چقدر می شود از اموال شهرداری برای «پرداخت حقوق» حراج کرد؟ یک ماه و دو ماه نیست که!
آن آقای زاکانی یکباره می بیند که همزمان با پرداخت حقوقها، باید شبکه #مترو را هم توسعه داد و بسیار زشت است اگر چهار سال بگذرد و بگویند در مدتِ شهرداریِ زاکانی فقط سه کیلومتر خط مترو احداث شده!
پس باز با همان لبخند پر طمانینه به مدیر توسعه قطار شهری دستور می دهد که «مترو بسازید». ولی مدیر اجرایی مترو گزارشی روی میز زاکانی خواهد گذاشت و خواهد گفت که در 1402 به سی هزارمیلیارد تومان بودجه نیاز داریم. آن زاکانی ای که نمی داند حقوق کارکنان را چطور باید بدهد، سی هزار میلیارد تومان از کجا بیاورد؟... آن لبخند ملیح در اینجای کار، قدری کمرنگ خواهد شد. اما ماجرا هنوز ادامه دارد:
4️⃣- احتمالا زاکانی یک سفر به #توکیو خواهد رفت. آنجا #شهردار_توکیو میزبانش خواهد بود و او را به بازدید از اتاق مدیریت کنترلِ شبکه قطار شهری و ترافیک توکیو خواهد برد. زاکانی با دهان باز و حیرت زده نگاه خواهد کرد که در کشوری که #نفت نداشته اند چطور صدها کیلومتر شبکه قطار شهری (روی زمین و زیر زمین) احداث کرده اند و چطور متوسط میزان #تاخیر قطار در توکیو دو ثانیه است و چطور فاصله زمانیِ عبور واگنها از یکدیگر 2 دقیقه است؟
این لحظۀ طلایی بسیار ارزشمندی است. زاکانیِ تا قبل از این، اگر به بازدید از توکیو می رفت، یک سفر تفریحی/کاری برایش محسوب می شُد، اما این اولین باری است که زاکانیِ ایستاده در اتاقِ مدیریت ترافیک شهر توکیو، دارد با خودش فکر می کند: «خب حقوق کارکنان رو از کجا میدن؟ اینهمه پول برای ساخت مترو در کشورِ بدون نفت چطور فراهم کردن؟»
5️⃣- پلاسکو، شبکه مترو، سیلاب، پرداخت حقوق کارمندان، احداث بزرگراه و... اینها مسائل «واقعی» است و مواجه شدنِ تیپولوژیِ امثال زاکانی (که عادت کرده اند در پای کولر و از کنار گودِ کُشتی فریاد برآورند)، امر مبارکی است.
6️⃣- زاکانی اگر شانس بیاورد در این چهار سال #زلزله ای در تهران نخواهد آمد، اما اگر شانس با او یار نباشد و گسلهای تهران تصمیم به جُنبیدن بگیرند، متوجه خواهد شد که «مدیریت بحران» چه کار تخصصی ای است. و سازمان مدیریت بحرانِ شهر تهران جایی نیست که «یکی از رفقا» را آنجا بگماریم! بلکه «زلزله تهران» به زاکانی (و امثال زاکانی) خواهد آموخت که باید از «متخصص» استفاده کنند. نه از جبهه پایداری.
7️⃣- احتمالا زاکانی یک سفر هم به پاریس خواهد رفت. آنجا زاکانی متوجه می شود که جدای از مترو، و جدای از حقوق کارکنان، و جدای از زلزله، و جدای از احداث تونل و بزرگراه... و جدای از هر فرایندِ مکانیکی، «روح شهر» هم مهم است. احتمالا به این نتیجه خواهد رسید که برای اینکه شهر بانشاط و با طراوت باشد «باید فکر کرد».
8️⃣- گذشت 4 سال «به احتمال زیاد» باعث خواهد شد که همفکران زاکانی برای «شهردارِ بعدی» قدری بیشتر «فکر» کنند.
🌐t.iss.one/solseghalam
فاصله افغانستان تا ایران شاید بیش از صد سال باشه، ولی فاصله ایران تا افغانستان میتونه کمتر از پنج سال باشه
#افغانستان
#جانستان_کابلستان
#امیرخانی
@solseghalam
#افغانستان
#جانستان_کابلستان
#امیرخانی
@solseghalam
❤1
برای #حکمرانی_آب و حل #مشکل_برق به او رای بدهید!
https://twitter.com/Mreza_Eslami/status/1427538374793916419?s=09
🔹@solseghalam
https://twitter.com/Mreza_Eslami/status/1427538374793916419?s=09
🔹@solseghalam
#توئیت
✔️اولی نوشته: یه چیز بگم تکفیرم نمیکنید؟
من اولین باره اسم ایشون به گوشم میرسه
✔️بعدی نوشته:
مشکل جامعه از جایی شروع شد که #رائفی_پور ها بیش از حکیمی و مطهری و بهشتی و جوادی آملی شناخته شدند!
#غوره_نشده_مویز_گشتن
#رائفی_پور
#احسنت
t.iss.one/solseghalam
✔️اولی نوشته: یه چیز بگم تکفیرم نمیکنید؟
من اولین باره اسم ایشون به گوشم میرسه
✔️بعدی نوشته:
مشکل جامعه از جایی شروع شد که #رائفی_پور ها بیش از حکیمی و مطهری و بهشتی و جوادی آملی شناخته شدند!
#غوره_نشده_مویز_گشتن
#رائفی_پور
#احسنت
t.iss.one/solseghalam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طنز یا تغابن؟
"تغابن"
اسباب تاسف است
و مایه خجالت.
این سطح نطق کسی است که قرار است پیشانیِ فرهنگ کشور باشد.
و مثلا در دفتر کارش پذیرای امیرخانیِ خوشنویس، حسین علیزاده موسیقی دان یا اهالی ادب همچون ساعد باقری و شفیعی کدکنی و رضا امیرخانی باشد. یا درباره #سینما بنشیند با سیدرضا میرکریمی و مجید مجیدی گفتگو کند. یا در جلسه ای بر پیرامون یک میز با وزیر فرهنگ فرانسه و ژاپن همکلام شود...
شروع کرده اسامیِ استانهای کشور را به ترتیب ردیف می کند. و اسم این را هم گذاشته نطق در پارلمان...
چه شد به این روزگار رسیدیم؟
چه شد سطح امور به اینجا کشیده شد؟
در کشوری که بدیع الزمان فروزانفر داشته، سید مرتضی آوینی داشته، عبدالحسین زرین کوب داشته، اخوان ثالث داشته، شفیعی کدکنی دارد این سطح نازل کلام قرار است بشود متولی اهل ادب و هنر و #تولید_محتوا برای نسلهای آینده؟
چه شد اینگونه شدیم؟
دستانمان تهی شد.
واقعا فردای روزگار به فرزندانمان می خواهیم بگوئیم در فلان چهارسال این سطحِ وزیر فرهنگ ایران زمین بود؟
◼️◼️
جایِ آن است
که
خون
موج
زند در دلِ لعل/
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
#حافظ
#امروز_با_حافظ
@solseghalam
"تغابن"
اسباب تاسف است
و مایه خجالت.
این سطح نطق کسی است که قرار است پیشانیِ فرهنگ کشور باشد.
و مثلا در دفتر کارش پذیرای امیرخانیِ خوشنویس، حسین علیزاده موسیقی دان یا اهالی ادب همچون ساعد باقری و شفیعی کدکنی و رضا امیرخانی باشد. یا درباره #سینما بنشیند با سیدرضا میرکریمی و مجید مجیدی گفتگو کند. یا در جلسه ای بر پیرامون یک میز با وزیر فرهنگ فرانسه و ژاپن همکلام شود...
شروع کرده اسامیِ استانهای کشور را به ترتیب ردیف می کند. و اسم این را هم گذاشته نطق در پارلمان...
چه شد به این روزگار رسیدیم؟
چه شد سطح امور به اینجا کشیده شد؟
در کشوری که بدیع الزمان فروزانفر داشته، سید مرتضی آوینی داشته، عبدالحسین زرین کوب داشته، اخوان ثالث داشته، شفیعی کدکنی دارد این سطح نازل کلام قرار است بشود متولی اهل ادب و هنر و #تولید_محتوا برای نسلهای آینده؟
چه شد اینگونه شدیم؟
دستانمان تهی شد.
واقعا فردای روزگار به فرزندانمان می خواهیم بگوئیم در فلان چهارسال این سطحِ وزیر فرهنگ ایران زمین بود؟
◼️◼️
جایِ آن است
که
خون
موج
زند در دلِ لعل/
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
#حافظ
#امروز_با_حافظ
@solseghalam
✍️اشتباه رستم قاسمی درباره ۴ میلیون واحد مسکونی چیست؟
🔹وزیر جدید مسکن (که در نطق مجلس دل در گرو مِهر وزارت نفت داشت) وعده ساخت ۴ میلیون مسکن در طی ۴ سال را داده است.
✔️برخی از افراد وارد محاسبه شده اند که آیا برای چنین وعده ای، سیمان و فولاد و... سایر مصالح ساختمانی به قدر کافی در کشور هست؟
✔️برخی نیز به این سوال پرداخته اند که اساسا "نیاز سالانه" مسکن در کشور ما حدودا چقدر است؟
🔹به هر دو سوال فوق می توان به شکل مستند و در قالب اعداد مشخص پرداخت (که در ادامه تا حدودی پرداخته می شود). ولی مشکلِ اصلی، اینها نیست. مشکل اصلی رستم قاسمی این است که نمی داند اگر در کشوری سالیانه این میزان نقدینگی وارد بازار شود، تورمِ ناشی از برپا کردنِ چنین کارگاه ساختمانی عظیمی، کمر اقتصاد کشور و مردم را خواهد شکست.
به عبارت دیگر، ما "عده ای" از مردم را خانه دار می کنیم اما "همه مردم" را گرفتار تورم شدید می کنیم.
با چنین ساخت و ساز انبوهی (در هر کشوری) پایۀ پولی آن کشور افزایش خواهد یافت و در واقع برای تامین هزینه ساخت یک میلیون واحد، دست در جیب هشتاد میلیون نفر می کنیم.
نگاهی داشته باشیم به اعداد و ارقام:
1️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه های فولادی با مهاربندی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۴۵ - ۷۰ کیلوگرم بر مترمربع هست؛
2️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه فولادی با قاب خمشی ویژه (بدون وزن آرماتور سقف) ۷۰ - ۱۱۵ کیلوگرم بر مترمربع
(این عدد در #ژاپن حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم برای هر متر مربع است که دلیلش سختگیری آیین نامه های ژاپنی، اهمیت زلزله و... است.
*رجوع شود به مقاله Nakashima دانشگاه کیوتو و Roader دانشگاه واشنگتن)
3️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه بتنی با قاب خمشی+دیوار برشی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۳۵ - ۶۰ کیلوگرم بر مترمربع است.
4️⃣- با در نظر گرفتن شروع ۲ میلیون واحد در سال اول (برای رسیدن به هدفِ تحویل ۱ میلیون واحد در سال)، و با در نظر گرفتن متراژ متوسط ۸۰ مترمربع، با احتساب مشاعات، شروع به ساخت ۲۰۰ تا ۲۲۰ میلیون مترمربع بنا (در سال نخست) مورد نیاز است.
اگر "فرض" کنیم نیمی از این سازه ها اسکلت فولادی و نیمی اسکلت بتنی باشند، (با فرض "متوسط" نیاز به ۷۰ کیلوگرم فولاد برای هرمترمربع) به بیش از ۱۵ میلیون تُن فولاد در سال اول نیاز است.
اشتباه نخست رستم قاسمی در این است که "تولید فولاد سالیانه در کشور" را به مفهوم وجودِ "پروفیل" های (مقاطع) ساختمانی فرض کرده است در حالی که بخش زیادی از تولیدات کارخانجات فولاد کشور شامل ورق و شمش است که اساسا قابلیت استفادۀ مستقیم در "سازه" (Structural applications) را ندارند.
این میزان "تقاضا" (نیاز به فولاد) چه اثرِ جهشی، بر قیمت بازار خواهد گذاشت؟
5️⃣- مشابه همین محاسبه، می تواند اثرِ شروع یک طرح #شتابزده بر روی "تقاضا" در بازار سیمان کشور را هم نشان دهد.
وقتی که تنها چند «برق رفتگی کوتاه» در مردادماه امسال باعث افزایش قیمت «هر کیسه سیمان» می شود، چنین تقاضا/نیاز شدیدی به مصالح پایه، چه اثر تورمی روی قیمت مصالح خواهد داشت؟
6️⃣- اما همچنان که ذکر شد، سوال اصلی "مصالح/زمین" نیست. سوال اصلی این است که منابع مالی لازم برای ۲۲۰ میلیون متر مربع ساخت و ساز (با فرض متری ۶ میلیون تومان) یعنی تزریق حدود پانصدهزار میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد کشور در طول یک سال(!)، و این چه اثری بر اقتصاد کشور دارد؟
✅رستم قاسمی باید پاسخگو باشد که این پول چه میزان تورم در بازار ایجاد می کند؟
✅چه میزان فشار به منابع بانکها می خواهید تحمیل کنید؟
7️⃣- اشتباه اصلی کسانی که وعده های اینچنین می دهند این است که اقتصاد کلان مسکن را با اقتصاد خرد تحلیل می کنند. یعنی با یک #ذهن_ساده ماجرا را یک موضوعِ "پنج پارامتری" (!) فرض می کنند. (زمین، مصالح، خدمات دولت، خدمات مهندسی، منابع مالی اشخاص)
8️⃣- مساله اصلی رستم قاسمی (و اشخاصی مانند او) "ساده" دیدن امور است. چرا هرگز از خود نمی پرسند که اگر مشکل مسکن با "دادن زمین" و "تامین مصالح" حل می شُد، در آمریکا که زمینِ مرغوب الی ماشااله وجود دارد (و مصالح هم هست) دولت با "پول پاشی" و تامین مالی مشکل را حل نمی کند؟!
لابد نگران اثرات مخرب اقتصادی (یا Consequences) هستند.
🔴مشکل اصلی امثال رستم قاسمی این است که هنوز بعد از ۴۲ سال همه چیز را #ساده و #شدنی می بینند. مسایل را ۵ پارامتری تحلیل می کنند.
ذهن آنها در ارتباطِ پارامترها به یکدیگر، همه چیز را #خطی می فهمد. عدم وجود یک ذهن چندوجهی و عدمِ قائل شدن به ارتباطِ پیچیده و ماتریسی پارامترها به یکدیگر، مشکل اصلی کسانی است که وعده ۴ میلیون خانه در ۴ سال را می دهند.
چرا در #ژاپن که سالها دومین تولید کننده فولاد دنیا بود (و نیز اقتصاد دوم دنیا بود)، مساله مسکن هنوز کمرشکن ترین بخش اقتصاد خانوار است؟
🖊محمدرضا اسلامی
🌐t.iss.one/solseghalam
🔹وزیر جدید مسکن (که در نطق مجلس دل در گرو مِهر وزارت نفت داشت) وعده ساخت ۴ میلیون مسکن در طی ۴ سال را داده است.
✔️برخی از افراد وارد محاسبه شده اند که آیا برای چنین وعده ای، سیمان و فولاد و... سایر مصالح ساختمانی به قدر کافی در کشور هست؟
✔️برخی نیز به این سوال پرداخته اند که اساسا "نیاز سالانه" مسکن در کشور ما حدودا چقدر است؟
🔹به هر دو سوال فوق می توان به شکل مستند و در قالب اعداد مشخص پرداخت (که در ادامه تا حدودی پرداخته می شود). ولی مشکلِ اصلی، اینها نیست. مشکل اصلی رستم قاسمی این است که نمی داند اگر در کشوری سالیانه این میزان نقدینگی وارد بازار شود، تورمِ ناشی از برپا کردنِ چنین کارگاه ساختمانی عظیمی، کمر اقتصاد کشور و مردم را خواهد شکست.
به عبارت دیگر، ما "عده ای" از مردم را خانه دار می کنیم اما "همه مردم" را گرفتار تورم شدید می کنیم.
با چنین ساخت و ساز انبوهی (در هر کشوری) پایۀ پولی آن کشور افزایش خواهد یافت و در واقع برای تامین هزینه ساخت یک میلیون واحد، دست در جیب هشتاد میلیون نفر می کنیم.
نگاهی داشته باشیم به اعداد و ارقام:
1️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه های فولادی با مهاربندی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۴۵ - ۷۰ کیلوگرم بر مترمربع هست؛
2️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه فولادی با قاب خمشی ویژه (بدون وزن آرماتور سقف) ۷۰ - ۱۱۵ کیلوگرم بر مترمربع
(این عدد در #ژاپن حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم برای هر متر مربع است که دلیلش سختگیری آیین نامه های ژاپنی، اهمیت زلزله و... است.
*رجوع شود به مقاله Nakashima دانشگاه کیوتو و Roader دانشگاه واشنگتن)
3️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه بتنی با قاب خمشی+دیوار برشی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۳۵ - ۶۰ کیلوگرم بر مترمربع است.
4️⃣- با در نظر گرفتن شروع ۲ میلیون واحد در سال اول (برای رسیدن به هدفِ تحویل ۱ میلیون واحد در سال)، و با در نظر گرفتن متراژ متوسط ۸۰ مترمربع، با احتساب مشاعات، شروع به ساخت ۲۰۰ تا ۲۲۰ میلیون مترمربع بنا (در سال نخست) مورد نیاز است.
اگر "فرض" کنیم نیمی از این سازه ها اسکلت فولادی و نیمی اسکلت بتنی باشند، (با فرض "متوسط" نیاز به ۷۰ کیلوگرم فولاد برای هرمترمربع) به بیش از ۱۵ میلیون تُن فولاد در سال اول نیاز است.
اشتباه نخست رستم قاسمی در این است که "تولید فولاد سالیانه در کشور" را به مفهوم وجودِ "پروفیل" های (مقاطع) ساختمانی فرض کرده است در حالی که بخش زیادی از تولیدات کارخانجات فولاد کشور شامل ورق و شمش است که اساسا قابلیت استفادۀ مستقیم در "سازه" (Structural applications) را ندارند.
این میزان "تقاضا" (نیاز به فولاد) چه اثرِ جهشی، بر قیمت بازار خواهد گذاشت؟
5️⃣- مشابه همین محاسبه، می تواند اثرِ شروع یک طرح #شتابزده بر روی "تقاضا" در بازار سیمان کشور را هم نشان دهد.
وقتی که تنها چند «برق رفتگی کوتاه» در مردادماه امسال باعث افزایش قیمت «هر کیسه سیمان» می شود، چنین تقاضا/نیاز شدیدی به مصالح پایه، چه اثر تورمی روی قیمت مصالح خواهد داشت؟
6️⃣- اما همچنان که ذکر شد، سوال اصلی "مصالح/زمین" نیست. سوال اصلی این است که منابع مالی لازم برای ۲۲۰ میلیون متر مربع ساخت و ساز (با فرض متری ۶ میلیون تومان) یعنی تزریق حدود پانصدهزار میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد کشور در طول یک سال(!)، و این چه اثری بر اقتصاد کشور دارد؟
✅رستم قاسمی باید پاسخگو باشد که این پول چه میزان تورم در بازار ایجاد می کند؟
✅چه میزان فشار به منابع بانکها می خواهید تحمیل کنید؟
7️⃣- اشتباه اصلی کسانی که وعده های اینچنین می دهند این است که اقتصاد کلان مسکن را با اقتصاد خرد تحلیل می کنند. یعنی با یک #ذهن_ساده ماجرا را یک موضوعِ "پنج پارامتری" (!) فرض می کنند. (زمین، مصالح، خدمات دولت، خدمات مهندسی، منابع مالی اشخاص)
8️⃣- مساله اصلی رستم قاسمی (و اشخاصی مانند او) "ساده" دیدن امور است. چرا هرگز از خود نمی پرسند که اگر مشکل مسکن با "دادن زمین" و "تامین مصالح" حل می شُد، در آمریکا که زمینِ مرغوب الی ماشااله وجود دارد (و مصالح هم هست) دولت با "پول پاشی" و تامین مالی مشکل را حل نمی کند؟!
لابد نگران اثرات مخرب اقتصادی (یا Consequences) هستند.
🔴مشکل اصلی امثال رستم قاسمی این است که هنوز بعد از ۴۲ سال همه چیز را #ساده و #شدنی می بینند. مسایل را ۵ پارامتری تحلیل می کنند.
ذهن آنها در ارتباطِ پارامترها به یکدیگر، همه چیز را #خطی می فهمد. عدم وجود یک ذهن چندوجهی و عدمِ قائل شدن به ارتباطِ پیچیده و ماتریسی پارامترها به یکدیگر، مشکل اصلی کسانی است که وعده ۴ میلیون خانه در ۴ سال را می دهند.
چرا در #ژاپن که سالها دومین تولید کننده فولاد دنیا بود (و نیز اقتصاد دوم دنیا بود)، مساله مسکن هنوز کمرشکن ترین بخش اقتصاد خانوار است؟
🖊محمدرضا اسلامی
🌐t.iss.one/solseghalam
Telegram
خبرآنلاين
🔸 وزیر راه و شهرسازی: توان ساخت 4 میلیون مسکن در 4 سال را داریم
@KhabarOnline_IR
@KhabarOnline_IR
❤1👍1
دیروز 11 سپتامبر بود و بخاطر 20اُمین سالگرد بودن (و همچنین بخاطر اتفاقات اخیر در افغانستان) مراسم مفصلی در #نیویورک برگزار شد. رسانه ها مطالب زیادی دربارۀ 11 سپتامبر نوشتند.
متن زیر چندسال پیش پس از بازدید از سازۀ جدید (One World Trade Center) یادداشت شده بود🔻
متن زیر چندسال پیش پس از بازدید از سازۀ جدید (One World Trade Center) یادداشت شده بود🔻