✍️درباره افتتاح پل جديد در چين
#خبرخوانى
محمدرضا اسلامى
🔹پل ها و كاركردشان، گاه بيش از اتصالِ دو نقطه براى عبور یک جاده، است. اين ماجرا، زمانى است كه #پل ها، سمبلِ قدرت نمايى مى شوند. وقت هايى كه پل ، نمادِ ثروت و مهندسى و اقتدارِ حاكميت مى شود.
براى عبور جاده (ها)، راههاى گوناگونى هست. ولى گاه، راه به عبور از سازه اى ختم مى شود كه آن سازه، نمادِ قدرت است و ثروت. خلاصه ى كلام: "نماد" است.
🔹 سابقه اين ماجرا (براى مثال) در زمان صفويه هم بوده. معمارى دلبرانه ى پلى به نام سى و سه پل. هندسه و عشوه هاى انحنا و خط و مهندسى. مى شُد يك پلِ صاف و ساده باشد؛ ولى شد سى و سه پل!
🔹سى و سه پل امّا، متعلق به روزگارانِ كهن بود. به روزگار جديد، (يعني آن زمان كه پدربزرگ هاى ما متولد مى شدند)، نسلِ آقاى مهندس پوپوف و همكارانش در دانشگاه بركلى، اجزاء خليج سانفرانسيسكو را با پل هاى گلدن گيْت و
Bay Bridge (پل خليج)
و پل ريچموند
بهم دوختند.
پيرايه بستند به گوشه گوشه هاى اين خليج زيبا. پل هايى ساختند كه هنوز عبور از آنها، هيجان انگيز است.
قطعاتِ زمينِ خليج سانفرانسيسكو، حوالى هشتاد-نود سال پيش با مهندسى پل هايى عظيم بهم دوخته شد.
🔹 سى چهل سالى روزگار گذشت و جريانِ گردشِ پول در دنيا قدرى فرق كرد. ژاپنى ها هم پولدار شدند و خواستند جزيره ى چهارم مملكتِ جزيره اىِ شان را به جزيره اصلى، وصل كنند. براى اتصال جزيره شيكوكو به سرزمين اصلىِ ژاپن (هُن شو) پول درشتى بر زمين بود و طراحان زبردست و پيمانكاران قدرقدرت.
بزرگترين پل معلق دنيا به نام "آكاشى" را ژاپنى ها طراحى كردند و بسم اله ساخت را گفتند.
فونداسيون ها وسط دريا ريخته بودند و ستونها را علم كرده بودند و درحال "كابل اندازى" بودند كه زلزله ى عظيم كوبه به تاريخ ١٧ ژانويه ١٩٩٥ سر و كله اش پيدا شد و از بدشانسى، كانون زلزله نزديك پايه هاى اين پل بود... اما به هر زحمتى كه بود ژاپني ها آكاشى را (در ده سال) تمام كردند.
🔹 روزگار و چرخش گشت و گشت و جريانِ پول و اقتصاد اين بار به چين افتاده.
پولهاي عظيم و پيمانكاران قدر.
مشابه خليج سانفرانسيسكو كه به واسطه ی آن پل ها شد
Bay Area
چيني ها هم در خليج هنگ كنگ دارند يك
Bay Area
ى ديگر بنا مى كنند.
مقاله زير در نيويورك تايمز درباره ى عظمتِ اين پل جديد ٥٥ كيلومترى نوشته شده است.🔻
🔹به نكات خوبی در این مقاله #نیویورک_تایمز اشاره شده. اما پرداختن به یک گزاره در این بحث می تواند جالب و گویا باشد:
«در احداث این پل ، 400هزار تُن فولاد مصرف شده است».
مرور این ارقام باعث می شود تا به احجامِ چنین پروژه عظیمی، واقع بینانه تر نگاه کنیم. اینکه علاوه بر داشتن توانِ مهندسی و طراحی، باید چنین عقبه ای در کارخانجات فولاد و سیمان برای تامین مصالح مورد نیاز چنین پروژه هايی در کشور وجود داشته باشد.
🔹روزگار، روزگار نقش اندازی چینی ها شده است، آنگونه که آمریکایی ها هم گاه به حیرت نظاره می کنند. روزگارِ چينى، روزگارِ ارتش و قدرت نظامى نيست (البته شايد زمانى مؤلفه نظامى موثر هم پيدا كنند) . حتى بر مبناى پيشرفت تكنولوژى هم بنا نشده (شايد زمانى در بحث تكنولوژى هم جلو بيفتند از آمريكا و ژاپن). اما روزگار چينى، امروز، بر مبناى حجم، و كارهاى حجيم ، بنا شده. توليد و توليد. توليد به بهاى دستمزد كم.
اینکه چین تا کجا در توسعه چنین پیش خواهد رفت را، نمی دانیم. بايد منتظر آينده بود.
فعلا پل ها و برج هايش را تماشا مى كنيم.
@solseghalam
https://www.nytimes.com/2018/10/23/world/asia/china-bridge-hong-kong-macau-zhuhai.html?smid=fb-nytimes&smtyp=cur
#پل #چين #فولاد #ژاپن #آمريكا
▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت مرتبط
✍️ مقایسه تولید فولاد در چین، ژاپن و آمریکا
https://t.iss.one/solseghalam/1024
✍️يادداشتی درباره پل آکاشی ژاپن
https://www.solsnevis.blogfa.com/post/2
#خبرخوانى
محمدرضا اسلامى
🔹پل ها و كاركردشان، گاه بيش از اتصالِ دو نقطه براى عبور یک جاده، است. اين ماجرا، زمانى است كه #پل ها، سمبلِ قدرت نمايى مى شوند. وقت هايى كه پل ، نمادِ ثروت و مهندسى و اقتدارِ حاكميت مى شود.
براى عبور جاده (ها)، راههاى گوناگونى هست. ولى گاه، راه به عبور از سازه اى ختم مى شود كه آن سازه، نمادِ قدرت است و ثروت. خلاصه ى كلام: "نماد" است.
🔹 سابقه اين ماجرا (براى مثال) در زمان صفويه هم بوده. معمارى دلبرانه ى پلى به نام سى و سه پل. هندسه و عشوه هاى انحنا و خط و مهندسى. مى شُد يك پلِ صاف و ساده باشد؛ ولى شد سى و سه پل!
🔹سى و سه پل امّا، متعلق به روزگارانِ كهن بود. به روزگار جديد، (يعني آن زمان كه پدربزرگ هاى ما متولد مى شدند)، نسلِ آقاى مهندس پوپوف و همكارانش در دانشگاه بركلى، اجزاء خليج سانفرانسيسكو را با پل هاى گلدن گيْت و
Bay Bridge (پل خليج)
و پل ريچموند
بهم دوختند.
پيرايه بستند به گوشه گوشه هاى اين خليج زيبا. پل هايى ساختند كه هنوز عبور از آنها، هيجان انگيز است.
قطعاتِ زمينِ خليج سانفرانسيسكو، حوالى هشتاد-نود سال پيش با مهندسى پل هايى عظيم بهم دوخته شد.
🔹 سى چهل سالى روزگار گذشت و جريانِ گردشِ پول در دنيا قدرى فرق كرد. ژاپنى ها هم پولدار شدند و خواستند جزيره ى چهارم مملكتِ جزيره اىِ شان را به جزيره اصلى، وصل كنند. براى اتصال جزيره شيكوكو به سرزمين اصلىِ ژاپن (هُن شو) پول درشتى بر زمين بود و طراحان زبردست و پيمانكاران قدرقدرت.
بزرگترين پل معلق دنيا به نام "آكاشى" را ژاپنى ها طراحى كردند و بسم اله ساخت را گفتند.
فونداسيون ها وسط دريا ريخته بودند و ستونها را علم كرده بودند و درحال "كابل اندازى" بودند كه زلزله ى عظيم كوبه به تاريخ ١٧ ژانويه ١٩٩٥ سر و كله اش پيدا شد و از بدشانسى، كانون زلزله نزديك پايه هاى اين پل بود... اما به هر زحمتى كه بود ژاپني ها آكاشى را (در ده سال) تمام كردند.
🔹 روزگار و چرخش گشت و گشت و جريانِ پول و اقتصاد اين بار به چين افتاده.
پولهاي عظيم و پيمانكاران قدر.
مشابه خليج سانفرانسيسكو كه به واسطه ی آن پل ها شد
Bay Area
چيني ها هم در خليج هنگ كنگ دارند يك
Bay Area
ى ديگر بنا مى كنند.
مقاله زير در نيويورك تايمز درباره ى عظمتِ اين پل جديد ٥٥ كيلومترى نوشته شده است.🔻
🔹به نكات خوبی در این مقاله #نیویورک_تایمز اشاره شده. اما پرداختن به یک گزاره در این بحث می تواند جالب و گویا باشد:
«در احداث این پل ، 400هزار تُن فولاد مصرف شده است».
مرور این ارقام باعث می شود تا به احجامِ چنین پروژه عظیمی، واقع بینانه تر نگاه کنیم. اینکه علاوه بر داشتن توانِ مهندسی و طراحی، باید چنین عقبه ای در کارخانجات فولاد و سیمان برای تامین مصالح مورد نیاز چنین پروژه هايی در کشور وجود داشته باشد.
🔹روزگار، روزگار نقش اندازی چینی ها شده است، آنگونه که آمریکایی ها هم گاه به حیرت نظاره می کنند. روزگارِ چينى، روزگارِ ارتش و قدرت نظامى نيست (البته شايد زمانى مؤلفه نظامى موثر هم پيدا كنند) . حتى بر مبناى پيشرفت تكنولوژى هم بنا نشده (شايد زمانى در بحث تكنولوژى هم جلو بيفتند از آمريكا و ژاپن). اما روزگار چينى، امروز، بر مبناى حجم، و كارهاى حجيم ، بنا شده. توليد و توليد. توليد به بهاى دستمزد كم.
اینکه چین تا کجا در توسعه چنین پیش خواهد رفت را، نمی دانیم. بايد منتظر آينده بود.
فعلا پل ها و برج هايش را تماشا مى كنيم.
@solseghalam
https://www.nytimes.com/2018/10/23/world/asia/china-bridge-hong-kong-macau-zhuhai.html?smid=fb-nytimes&smtyp=cur
#پل #چين #فولاد #ژاپن #آمريكا
▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت مرتبط
✍️ مقایسه تولید فولاد در چین، ژاپن و آمریکا
https://t.iss.one/solseghalam/1024
✍️يادداشتی درباره پل آکاشی ژاپن
https://www.solsnevis.blogfa.com/post/2
NY Times
China Opens Giant Sea Bridge Linking Hong Kong, Macau and Mainland
The government hopes the 34-mile span will bolster growth, but some say the primary goal is further integrating semiautonomous cities and the mainland.
ارزیابی شتابزده
🔹مركز مطالعات مهندسى زلزله دانشگاه بركلى، كارگاه دو روزه بررسى پروژه هاى تحقيقاتي سال ٢٠١٩ را ديروز و امروز در مجموعه آزمايشگاهى ريچموند برگزار كرد. 🔹در اين نشست، گزارش پيشرفت ٢٥ پروژه تحقيقاتى كه در اين مركز تعريف شده، توسط مدير پروژه ها ارائه شد. (مطابق…
✍ نقل قولی از پوپوف
دو روز گذشته (روزهای پنجشنبه و جمعه) نشست سالانه مرکز مطالعات زلزله دانشگاه برکلی برگزار شد.
به روال کنفرانسها و سمینارهای گذشته، علاقمند بودم که خلاصه ای از مباحث مطرح شده در این نشست دو روزه تنظیم شود اما همچنان ملال خاطر و اندوه اتفاقات این روزهای اخیر حوصله و رمقی برای نوشتن باقی نمی گذارد؛ در میان ارائه ها و سخنرانیهایی که انجام شد، یک نقل قول از پوپوف برایم جالب توجه بود.
🔹 در بخشی از برنامه، رئیس مرکز مطالعات #زلزله درباره پروژه های متعدد پژوهشی که در این مرکز درحال اجراست توضیح می داد. حدود سی پروژه مطالعاتی (با همکاری دوازده دانشگاه) در مباحث زلزله، سونامی، آتش، انفجار، تغییرات اقلیمی، طوفان و... در حال انجام است. زمانی که "تنوع" این حجم پروژه مورد بحث بود، رئیس مرکز گفت:
- سالها پیش وقتی که به عنوان یک هیات علمی جوان، کار خود را تازه آغاز کرده بودم یکبار آقای پوپوف را دیدم. پوپوف گفت این روزها، روزهای نخست کارِ تو در دانشگاه برکلی است؛ آماده باش که هر پانزده سال یکبار، باید شغل خودت را عوض کنی!
در ادامه رئیس مرکز توضیح داد: "پوپوف معتقد بود به قدری روند تولیدات علمی و شکلگیری مباحث جدید در علم، جدی و سریع است که یک جور ساده اندیشی و ساده گمانی است که یک نفر فکر کند قرار است با یک تخصص "بازنشسته" شود (و باید مهیا/آماده یادگیری تخصصهایِ جدید باشد)."
او ادامه داد: (بعد از این صحبت پوپوف) اتفاقی که "در عمل" برای من رخ داد این بود که من "هر پنج سال یکبار" ناچار شدم که شغل خود را عوض کنم!
از مدلسازیهای سنتی در زلزله و سازه، به سمت مباحث طراحی عملکردی، رهنمون شدم و از آنجا به سمت کارهای هایبرید و سرانجام هم که از بحث
Machine Learning
در مهندسی زلزله سر در آوردیم!
یعنی در مقاطعی، بیشتر از زلزله ناچار شدیم که کامپیوتر یاد بگیریم و ...
🔹 بحث بسیار زیبایی بود و واقعا لذت بردم. عملا سرعت و ماهیت تولید علم به نحوی شده که یک نفر اگر خود را اینگونه بازسازی و بازتعریف نکند "نمی تواند" حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد (مگر اینکه به کپی کاریِ کارهای دیگران و ادامه مسیر دیگران بپردازد).
🔹 نکته دیگری که در این نشست برایم جالب بود (جالب تر از مباحث علمی و تخصصی ای که ارائه شد) نحوه عزت و احترامی است که چنین مرکزی به مدیران عامل شرکتهای صنعتی می گذارد و آنها را به ناز و به توجه، به اینگونه نشستها دعوت می کند. دلیلش هم این است که دانشگاه، باور دارد که بخشی از آنچه که در دفاتر مهندسی مشاور رخ می دهد نه همطراز دانش در دانشگاه، که گاه یک قدم جلوتر از مرز دانش در میان دانشگاهیان است.
مثل چه؟ مثلا مدلهای بیمه که برای مواجه با بحرانهای بزرگ توسط برخی مشاوران صاحبنام ریسک، توسعه داده شده یک گام مدرن تر و جلوتر از مدلهای متعارف موجود در دانشگاه است.
یا در مثالی دیگر، کاری که فردی مثل ولیام بیکر (با تکیه به تجربه اش) در طراحی سازه برج خلیفه دبی انجام داد یک قدم جلوتر از دانشِ موجود در دانشگاهها در طراحی سازه های #بلندمرتبه است.
از این قبیل مثالها متعدد است؛ اما به اجمال اینکه شهرت و قدرتِ رئیس چنین مرکز مطالعات صاحبنامی، مانع از ارتباط خوب او با بدنه صنعت نمی شود. به تعبیر حافظ حکایت صنعت و دانشگاه مصداق این مصرع است که:
ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود!
▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت ۱: پوپوف یکی از مهندسین مطرح دنیاست که حق بزرگی به گردن مهندسی دنیا دارد. کتاب مقاومت مصالح او تا سالها به عنوان یکی از کتابهای مرجع در دانشگاههای دنیا در رشته های مکانیک، عمران، متالورژی، مهندسی پزشکی و... تدریس می شد.
او که اصالتا روس بود و خانواده اش در چهارده سالگی به آمریکا مهاجرت کرده بودند از تبار و خاندان فیزیکدان و مخترع صاحبنام روس، الکساندر استوانویچ پوپوف بود که اولین مخترع دستگاههای گیرنده امواج رادیو بود. همان چیزی که بعدها رادیو نام نهاده شد. (سلسله و اتصال امور را ببینیم!)
پوپوفِ دانشگاه برکلی، جدای از کتابهای مقاومت مصالحش، نقش مهمی در طراحی #پل معلق اوکلند-سانفرانسیسکو داشته است. او لیسانس خود را از دانشگاه برکلی، فوق لیسانس را از دانشگاه ام.آی.تی و دکترایش را از دانشگاه استنفورد گرفته بود.
و مرحبا به همت کسی که درس مقاومت مصالح را سرِ کلاس پوپوف پاس کرده باشد!
📌پی نوشت ۲: روز جمعه مقارن با سالگرد زلزله #نورتریج کالیفرنیا و کوبه #ژاپن بود. جالب اینجاست که زلزله کالیفرنیا در سحرگاه ۱۹۹۴ رخ داد و یکسال بعد در سحرگاه همین روز(!) #کوبه ژاپن لرزید، و هر دو زلزله باعث آسیب جدی به سازه های #فولادی قاب خمشی شدند. جالبتر اینکه (هر دو زلزله نشان دادند) بخشی از مفروضات پوپوف در طراحی اتصالات سازه های فولادی، غلط و اشتباه بوده است!
@solseghalam
* تعدادی از تصاویر این نشست در این لینک در اینستاگرام
دو روز گذشته (روزهای پنجشنبه و جمعه) نشست سالانه مرکز مطالعات زلزله دانشگاه برکلی برگزار شد.
به روال کنفرانسها و سمینارهای گذشته، علاقمند بودم که خلاصه ای از مباحث مطرح شده در این نشست دو روزه تنظیم شود اما همچنان ملال خاطر و اندوه اتفاقات این روزهای اخیر حوصله و رمقی برای نوشتن باقی نمی گذارد؛ در میان ارائه ها و سخنرانیهایی که انجام شد، یک نقل قول از پوپوف برایم جالب توجه بود.
🔹 در بخشی از برنامه، رئیس مرکز مطالعات #زلزله درباره پروژه های متعدد پژوهشی که در این مرکز درحال اجراست توضیح می داد. حدود سی پروژه مطالعاتی (با همکاری دوازده دانشگاه) در مباحث زلزله، سونامی، آتش، انفجار، تغییرات اقلیمی، طوفان و... در حال انجام است. زمانی که "تنوع" این حجم پروژه مورد بحث بود، رئیس مرکز گفت:
- سالها پیش وقتی که به عنوان یک هیات علمی جوان، کار خود را تازه آغاز کرده بودم یکبار آقای پوپوف را دیدم. پوپوف گفت این روزها، روزهای نخست کارِ تو در دانشگاه برکلی است؛ آماده باش که هر پانزده سال یکبار، باید شغل خودت را عوض کنی!
در ادامه رئیس مرکز توضیح داد: "پوپوف معتقد بود به قدری روند تولیدات علمی و شکلگیری مباحث جدید در علم، جدی و سریع است که یک جور ساده اندیشی و ساده گمانی است که یک نفر فکر کند قرار است با یک تخصص "بازنشسته" شود (و باید مهیا/آماده یادگیری تخصصهایِ جدید باشد)."
او ادامه داد: (بعد از این صحبت پوپوف) اتفاقی که "در عمل" برای من رخ داد این بود که من "هر پنج سال یکبار" ناچار شدم که شغل خود را عوض کنم!
از مدلسازیهای سنتی در زلزله و سازه، به سمت مباحث طراحی عملکردی، رهنمون شدم و از آنجا به سمت کارهای هایبرید و سرانجام هم که از بحث
Machine Learning
در مهندسی زلزله سر در آوردیم!
یعنی در مقاطعی، بیشتر از زلزله ناچار شدیم که کامپیوتر یاد بگیریم و ...
🔹 بحث بسیار زیبایی بود و واقعا لذت بردم. عملا سرعت و ماهیت تولید علم به نحوی شده که یک نفر اگر خود را اینگونه بازسازی و بازتعریف نکند "نمی تواند" حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد (مگر اینکه به کپی کاریِ کارهای دیگران و ادامه مسیر دیگران بپردازد).
🔹 نکته دیگری که در این نشست برایم جالب بود (جالب تر از مباحث علمی و تخصصی ای که ارائه شد) نحوه عزت و احترامی است که چنین مرکزی به مدیران عامل شرکتهای صنعتی می گذارد و آنها را به ناز و به توجه، به اینگونه نشستها دعوت می کند. دلیلش هم این است که دانشگاه، باور دارد که بخشی از آنچه که در دفاتر مهندسی مشاور رخ می دهد نه همطراز دانش در دانشگاه، که گاه یک قدم جلوتر از مرز دانش در میان دانشگاهیان است.
مثل چه؟ مثلا مدلهای بیمه که برای مواجه با بحرانهای بزرگ توسط برخی مشاوران صاحبنام ریسک، توسعه داده شده یک گام مدرن تر و جلوتر از مدلهای متعارف موجود در دانشگاه است.
یا در مثالی دیگر، کاری که فردی مثل ولیام بیکر (با تکیه به تجربه اش) در طراحی سازه برج خلیفه دبی انجام داد یک قدم جلوتر از دانشِ موجود در دانشگاهها در طراحی سازه های #بلندمرتبه است.
از این قبیل مثالها متعدد است؛ اما به اجمال اینکه شهرت و قدرتِ رئیس چنین مرکز مطالعات صاحبنامی، مانع از ارتباط خوب او با بدنه صنعت نمی شود. به تعبیر حافظ حکایت صنعت و دانشگاه مصداق این مصرع است که:
ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود!
▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت ۱: پوپوف یکی از مهندسین مطرح دنیاست که حق بزرگی به گردن مهندسی دنیا دارد. کتاب مقاومت مصالح او تا سالها به عنوان یکی از کتابهای مرجع در دانشگاههای دنیا در رشته های مکانیک، عمران، متالورژی، مهندسی پزشکی و... تدریس می شد.
او که اصالتا روس بود و خانواده اش در چهارده سالگی به آمریکا مهاجرت کرده بودند از تبار و خاندان فیزیکدان و مخترع صاحبنام روس، الکساندر استوانویچ پوپوف بود که اولین مخترع دستگاههای گیرنده امواج رادیو بود. همان چیزی که بعدها رادیو نام نهاده شد. (سلسله و اتصال امور را ببینیم!)
پوپوفِ دانشگاه برکلی، جدای از کتابهای مقاومت مصالحش، نقش مهمی در طراحی #پل معلق اوکلند-سانفرانسیسکو داشته است. او لیسانس خود را از دانشگاه برکلی، فوق لیسانس را از دانشگاه ام.آی.تی و دکترایش را از دانشگاه استنفورد گرفته بود.
و مرحبا به همت کسی که درس مقاومت مصالح را سرِ کلاس پوپوف پاس کرده باشد!
📌پی نوشت ۲: روز جمعه مقارن با سالگرد زلزله #نورتریج کالیفرنیا و کوبه #ژاپن بود. جالب اینجاست که زلزله کالیفرنیا در سحرگاه ۱۹۹۴ رخ داد و یکسال بعد در سحرگاه همین روز(!) #کوبه ژاپن لرزید، و هر دو زلزله باعث آسیب جدی به سازه های #فولادی قاب خمشی شدند. جالبتر اینکه (هر دو زلزله نشان دادند) بخشی از مفروضات پوپوف در طراحی اتصالات سازه های فولادی، غلط و اشتباه بوده است!
@solseghalam
* تعدادی از تصاویر این نشست در این لینک در اینستاگرام
Instagram
Mohammadreza Eslami
✍ نقل قولی از پوپوف دو روز گذشته (روزهای پنجشنبه و جمعه) نشست سالانه مرکز مطالعات زلزله دانشگاه برکلی برگزار شد. به روال کنفرانسها و سمینارهای گذشته، علاقمند بودم که خلاصه ای از مباحث مطرح شده در این نشست دو روزه تنظیم شود اما همچنان ملال خاطر و اندوه اتفاقات…