✍️کرونا و فیلم بابِل
🖊محمدرضا اسلامی
🔹 در این روزها، دیدن فیلم بابِل (نامزد/برنده اسکار ۲۰۰۶، ساخته الخاندرو گونزالس با بازی #برد_پیت و سرکار خانم کیت بِلنشت) طعم و مفهوم تازه ای دارد.
⭕️ داستان فیلم (بدون اسپویل)
ریچارد و سوزان یک زوج توریست هستند که در غم از دست دادن فرزند سومشان به روستایی در حومهٔ مراکش سفر میکنند که بیشتر با یکدیگر باشند. اما در مراکش دو پسر با اسلحهٔ پدرشان اتوبوسی را که آن دو از مسافران آن هستند نشانه میروند و سوزان بهشدت زخمی میشود...
یک حادثه، چهار گروه آدم را درگیر می کند: چوپان مراکشی، دو توریست آمریکایی، یک دختر کر ولال ژاپنی و پدرش، و یک مادر مکزیکی و فرزندش!
بابل در ۲۰۰۶ به بیان «اتصال» و «پیوستگیِ جامعه بشری» پرداخت.
این داستان ساده در سال ۲۰۰۶ قصد داشت تلنگری به جامعه انسان بزند که: ایهاالناس ما بهم پیوسته ایم! به هم متّصلیم! جدا نیستیم. #رنج یک ماهیت سیال است و میان آدمها متوقف نمی شود. رنج درگردش خواهد بود و گمان نکنید که به تعبیر حافظ "بهره" ای (یا به تعبیر میرشکاک "حوالتی" ) از رنجِ انسانِ دیگر، نصیب "تو" نخواهد شد!
⭕️ گردش رنج؟!
آری! این مفهوم که درد و رنج بشری «محدود به یک جغرافیا» نمی ماند و گلوله ای که در توکیو در تفنگی وارد می شود می تواند در مراکش جان توریستی از آمریکا را بستاند(!) در یک داستانِ ساده در یک فیلم گنجانده شده.
کارگردان و نویسنده فیلم بابل شاید گمان نمی کردند که روزی روزگاری نقشِ گلوله و فشنگ در آن فیلم را، ویروس چینی #کرونا بازی کند.
مفهومی به غایت عمیق، در "داستانی ساده" روایت شده است. مفهوم بهم پیوستگی ما آدمها به هم. در فیلم بابل بخشی از ماجرا در #توکیو می گذرد و در این ماجرای#کرونا هم دیدیم که یکی از چیزهایی که هوا شد، #المپیک_توکیو بود.
ویروس چینی به همه ما این مفهومِ بهم پیوستگی جامعه انسانی را چشاند. از فلان کشیش در واتیکان ایتالیا تا فلان شاهزاده در قصر باکینگهام لندن تا فلان پروفسورِ نشسته در پژوهشگاه زلزله توکیو، همه چشیدند آنچه که گمان می کردند قرار است فقط در "یک گوشه عالم" رخ دهد. خیر! دامان همه را در بر گرفت!
دخترِ لال ژاپنی، و رنجی که هر روز می کشد، به #توکیو محدود نخواهد ماند!
⭕️ ژاپن، جایی است که اساسا انسانها کمتر از متعارفِ مردمِ دیگر کشورها سخن می گویند. و دختر لال ژاپنی، یک نماد است. در کشوری که "انسان" کم حرف می زند، کارگردان یک نفر را مقابل چشمان دوربین می نشاند که همان چند کلمه حرف را هم نمی تواند بزند!
و یضیقُ صدری و لا یَنطلقُ لِسانی!
#ژاپن سرزمین رنج است. این را بارها نوشته ام. سرزمینی که انسان با کار زندگی می کند و با کار می خوابد و با کار بر می خیزد. ولی انسانِ ژاپنی اهل سخن گفتن از رنجهایش نیست. از همان کودکستان بچه را اینجور تربیت می کنند. دخترِ لال ژاپنی، یعنی رنج و سکوتِ مضاعف، در سرزمین رنج و سکوت!
⭕️ آل احمد تعبیری دارد که می گوید: شاخکهای هنرمندان حساستر از شاخکهای مردم عادی است و همین حساس بودن است که باعث می شود هنرمند بیش از دیگر مردم "حس" کند. بابِل هشدارِ هنرمند است (بود) به جامعه جهانی که ایهاالناس ما بهم وصلیم!
#کرونا، یک سیلی بود به صورت جامعه انسان مدرن که گمان می کرد اگر خود را در خانه های مستحکم و در شبکه های مالی زاینده قرار دهد (همان که پسر نوح می گوید: إِلىٰ جَبلٍ یَعصِمُنی؛ می روم برروی کوهی که مرا حفظ می کند!) از همه بلایا مصون خواهد بود. اما خیر! #کرونا نشان داد که هیچ حدّ و مرزی بر مصونیت نیست. ویروس، مرض و مریضی، وقتی در یک نقطه فراگیر شُد تا بلندایِ قلّه ی آن کوهِ رفیعی که "تو" هم بر فراز آن نشسته ای خواهد آمد و یقه ات را خواهد گرفت!
⭕️ کرونا، اولین باری است که انسان، هیچ قلعه ای برای مصونیت و محفوظ ماندن ندارد! آن جبل و کوه بلندی که پسر نوح می خواست بر آن بنشیند و مصون بماند، برای هیچ کسی موجود نیست. تو سناتور آمریکایی یا ژنرال روسی یا زلزله شناس ژاپنی حتی اگر در خانه هم #بست بنشینی، بحران اقتصادی کرونا از لای درب خانه ات رد خواهد شد، و تبِ بی دستمال کاغذی شدن یا بی بنزین ماندنِ باک ماشین را بر جانت خواهد کشاند.
کرونا، حرفی را زد که هنرمند با #فیلم_بابل نتوانست به صدای بلند در گوش بشر بخواند. بابل در اسکار و کَن دیده شد، ولی چه فایده! کسی باور نداشت که #ویروس_فقر یا #ویروس_تنهایی ... از توکیو تا صحرای مراکش راه می رود! ولی کرونا ثابت کرد که بله می رود! و رفت. کرونا و بحران اقتصادی اش، از لای دربهای قطور منازل ثروتمندان عالم هم عبور کرده، و یک لحظه، یک "آن" ، یک سیلی به صورت انسان نواخته که:
حِصن حصینی نیست. قلعه های ذهنی ات، همه کشک است. غرور همه تان را باهم خرد می کنم!
#فیلم_دیدن
#کرونا
@solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: فیلم برای در منزل دیدن همراه با کودکان، مناسب نیست.
🖊محمدرضا اسلامی
🔹 در این روزها، دیدن فیلم بابِل (نامزد/برنده اسکار ۲۰۰۶، ساخته الخاندرو گونزالس با بازی #برد_پیت و سرکار خانم کیت بِلنشت) طعم و مفهوم تازه ای دارد.
⭕️ داستان فیلم (بدون اسپویل)
ریچارد و سوزان یک زوج توریست هستند که در غم از دست دادن فرزند سومشان به روستایی در حومهٔ مراکش سفر میکنند که بیشتر با یکدیگر باشند. اما در مراکش دو پسر با اسلحهٔ پدرشان اتوبوسی را که آن دو از مسافران آن هستند نشانه میروند و سوزان بهشدت زخمی میشود...
یک حادثه، چهار گروه آدم را درگیر می کند: چوپان مراکشی، دو توریست آمریکایی، یک دختر کر ولال ژاپنی و پدرش، و یک مادر مکزیکی و فرزندش!
بابل در ۲۰۰۶ به بیان «اتصال» و «پیوستگیِ جامعه بشری» پرداخت.
این داستان ساده در سال ۲۰۰۶ قصد داشت تلنگری به جامعه انسان بزند که: ایهاالناس ما بهم پیوسته ایم! به هم متّصلیم! جدا نیستیم. #رنج یک ماهیت سیال است و میان آدمها متوقف نمی شود. رنج درگردش خواهد بود و گمان نکنید که به تعبیر حافظ "بهره" ای (یا به تعبیر میرشکاک "حوالتی" ) از رنجِ انسانِ دیگر، نصیب "تو" نخواهد شد!
⭕️ گردش رنج؟!
آری! این مفهوم که درد و رنج بشری «محدود به یک جغرافیا» نمی ماند و گلوله ای که در توکیو در تفنگی وارد می شود می تواند در مراکش جان توریستی از آمریکا را بستاند(!) در یک داستانِ ساده در یک فیلم گنجانده شده.
کارگردان و نویسنده فیلم بابل شاید گمان نمی کردند که روزی روزگاری نقشِ گلوله و فشنگ در آن فیلم را، ویروس چینی #کرونا بازی کند.
مفهومی به غایت عمیق، در "داستانی ساده" روایت شده است. مفهوم بهم پیوستگی ما آدمها به هم. در فیلم بابل بخشی از ماجرا در #توکیو می گذرد و در این ماجرای#کرونا هم دیدیم که یکی از چیزهایی که هوا شد، #المپیک_توکیو بود.
ویروس چینی به همه ما این مفهومِ بهم پیوستگی جامعه انسانی را چشاند. از فلان کشیش در واتیکان ایتالیا تا فلان شاهزاده در قصر باکینگهام لندن تا فلان پروفسورِ نشسته در پژوهشگاه زلزله توکیو، همه چشیدند آنچه که گمان می کردند قرار است فقط در "یک گوشه عالم" رخ دهد. خیر! دامان همه را در بر گرفت!
دخترِ لال ژاپنی، و رنجی که هر روز می کشد، به #توکیو محدود نخواهد ماند!
⭕️ ژاپن، جایی است که اساسا انسانها کمتر از متعارفِ مردمِ دیگر کشورها سخن می گویند. و دختر لال ژاپنی، یک نماد است. در کشوری که "انسان" کم حرف می زند، کارگردان یک نفر را مقابل چشمان دوربین می نشاند که همان چند کلمه حرف را هم نمی تواند بزند!
و یضیقُ صدری و لا یَنطلقُ لِسانی!
#ژاپن سرزمین رنج است. این را بارها نوشته ام. سرزمینی که انسان با کار زندگی می کند و با کار می خوابد و با کار بر می خیزد. ولی انسانِ ژاپنی اهل سخن گفتن از رنجهایش نیست. از همان کودکستان بچه را اینجور تربیت می کنند. دخترِ لال ژاپنی، یعنی رنج و سکوتِ مضاعف، در سرزمین رنج و سکوت!
⭕️ آل احمد تعبیری دارد که می گوید: شاخکهای هنرمندان حساستر از شاخکهای مردم عادی است و همین حساس بودن است که باعث می شود هنرمند بیش از دیگر مردم "حس" کند. بابِل هشدارِ هنرمند است (بود) به جامعه جهانی که ایهاالناس ما بهم وصلیم!
#کرونا، یک سیلی بود به صورت جامعه انسان مدرن که گمان می کرد اگر خود را در خانه های مستحکم و در شبکه های مالی زاینده قرار دهد (همان که پسر نوح می گوید: إِلىٰ جَبلٍ یَعصِمُنی؛ می روم برروی کوهی که مرا حفظ می کند!) از همه بلایا مصون خواهد بود. اما خیر! #کرونا نشان داد که هیچ حدّ و مرزی بر مصونیت نیست. ویروس، مرض و مریضی، وقتی در یک نقطه فراگیر شُد تا بلندایِ قلّه ی آن کوهِ رفیعی که "تو" هم بر فراز آن نشسته ای خواهد آمد و یقه ات را خواهد گرفت!
⭕️ کرونا، اولین باری است که انسان، هیچ قلعه ای برای مصونیت و محفوظ ماندن ندارد! آن جبل و کوه بلندی که پسر نوح می خواست بر آن بنشیند و مصون بماند، برای هیچ کسی موجود نیست. تو سناتور آمریکایی یا ژنرال روسی یا زلزله شناس ژاپنی حتی اگر در خانه هم #بست بنشینی، بحران اقتصادی کرونا از لای درب خانه ات رد خواهد شد، و تبِ بی دستمال کاغذی شدن یا بی بنزین ماندنِ باک ماشین را بر جانت خواهد کشاند.
کرونا، حرفی را زد که هنرمند با #فیلم_بابل نتوانست به صدای بلند در گوش بشر بخواند. بابل در اسکار و کَن دیده شد، ولی چه فایده! کسی باور نداشت که #ویروس_فقر یا #ویروس_تنهایی ... از توکیو تا صحرای مراکش راه می رود! ولی کرونا ثابت کرد که بله می رود! و رفت. کرونا و بحران اقتصادی اش، از لای دربهای قطور منازل ثروتمندان عالم هم عبور کرده، و یک لحظه، یک "آن" ، یک سیلی به صورت انسان نواخته که:
حِصن حصینی نیست. قلعه های ذهنی ات، همه کشک است. غرور همه تان را باهم خرد می کنم!
#فیلم_دیدن
#کرونا
@solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: فیلم برای در منزل دیدن همراه با کودکان، مناسب نیست.
✍️سرگرم کردن بچه ها در قرنطینه کرونا
🖊محمدرضا اسلامی
🔹یکی از مشکلات این روزها برای میلیونها خانواده در دنیا، مسئله مشغول نگه داشتن و سرگرم کردن بچه ها در خانه است.
برای تکمیل مقاله ای که در حال نگارش آن هستم با همکارم در کلورادو تماس گرفتم که نظراتش را بفرستد. از آنهایی است که شیفته خانواده هست و حتی عکسش در صفحه مشخصات هیات علمی در وبسایت دانشگاه کلورادو، عکس پرسنلی نیست(!) و تصویری هست با سه دخترش.
در پاسخ ایمیل چیزی نوشته بود قریب به این مضمون که: دیگه واقعا نمی دونم با وجود بچه ها چطور میشه در خانه کار کنم؟!
☺️😳
قراره «یک ترم کامل» کار و تدریس از خانه باشه آنهم با بچه هایی که تا همین جایِ ماجرا «تحمل» کرده اند و نیاز به بازی با همسن و بیرون رفتن دارند.
🔹این مقاله نیویورک تایمز و این مقاله در نشریه تایم به همین سوال پرداخته اند که: «چطور یک روز دیگر را با بچه ها در خانه سر کنیم (دوام بیاریم)؟!»؛ مقاله اول از کلمه «survive» استفاده کرده است!
How will I survive another day stuck indoors with my kids?
🔹از قول یک مادر چینی نوشته:
«بچه ام یکسره به من چسبیده. اگه پنج دقیقه من رو نبینه فریاد می زنه مامااان!
مجبورم همه کارهام رو شبها، وقتی که خوابید اینجام بدهم! »
🔹مقاله از قول یک مادر دیگر که یک کودک هفت ساله و یک فرزند چهار ساله دارد نوشته:
«تا چند هفته بچه ها نسبتا خوب بودند و تلاشم رو می کردم که نرمال باشند، ولی بعد از چند هفته، رفتارهای عجیب غریب از خودشون در میارن" (!) »
«صبح که از خواب که بیدار می شوند اولین سوالشون اینه که: "میشه آی-پد نگاه کنیم؟" گاهی اوقات می روم توی حمام قایم میشم تا لااقل بتونم چند دقیقه از دستشون آروم داشته باشم(!) »
🔹در این چنین شرایطی همه ما باید مراقب بهداشت ذهنی و روحی خودمان باشیم. هیچ یک از ما انسانهای کاملی نیستیم ولی در چنین شرایط (حبس در خانه) «نواقص ما» بیشتر عیان می شود. سعی کنیم مراقب همدیگر باشیم.
✅ توصیه ها:
✔️⭕️ساعات صبحانه را منظم تنظیم کنیم (مثلا ۸ تا ۸:۳۰) تا بچه ها (غیرمستقیم) متوجه شوند که در یک دوره تعطیلیِ طولانی «نیستند».
✔️⭕️یک روال "روتین" برای ساعات روز تنظیم کنیم. مثلا ساعت درس خواندن، ساعت تلویزیون نگاه کردن، ساعت زبان خواندن، مشخص باشد. بچه ها وقتی بیدار می شوند بدانند که با «یک روز منظم» مواجه اند.
✔️⭕️ورزش و نرمش بسیار مهم است. وقتی به مدت طولانی در خانه هستیم زود عصبانی می شویم. خانواده ها باید زمانی را برای نرمش و ورزش با ویدئوهای آنلاین یا موسیقی اختصاص بدهند. در واقع بخشی از انرژی صرفِ تحرّک بشود. امروزه ویدئوهای متعدد مناسبی برای نرمش و ورزش موجود است.(البته خردادیان گزینه مناسبی نیست☺️)
✔️⭕️پیوسته اخبار بد یا #ابهام درباره #کرونا می شنویم. (در چنین شرایطی) افراد وقتی در محیطِ محدود به مدت طولانی باهم در تماس باشند با «افزایش سطح استرس» مواجه می شوند. درکنار برنامه های گروهی مذکور، زمانهایی را هم برای «جدا از هم بودن» (!) اختصاص بدهیم.
در اصطلاح "بهداشت زمان" را رعایت کنیم، به نحوی که باهم بودن و باهم نبودنمان تا حد امکان برنامه ریزی شود.
✔️⭕️باهم غذای خانوادگی درست کنیم. مثلا در خانه «نان» پخت کنیم یا چیزهایی که تجربه ای جدید است. لذت غذا درست کردن را فراموش نکنیم.
✔️⭕️لذتِ «اسباب بازی درست کردن» گاه از هدیه گرفتنِ اسباب بازی برای بچه ها بیشتر است. می توانیم زمانهایی را به درست کردن اسباب بازی با کودکانمان اختصاص بدهیم. کانال تلگرامی زیر، کانالی است که در آن از چندماه پیش به کمک همسرم به شرح راههای ساده و کم هزینه درست کردن اسباب بازی برای کودکان پرداخته ایم:
https://t.iss.one/playful_learning
همگی ما هر روز با عجله به دویدن مشغول بودیم. هر روز صبح بچه ها را سرساعت به مدرسه برسانیم و به سرکار برویم. حال (به اجبار) فرصتی فراهم شده که اوقاتی را باهم باشیم. این «فرصتی» برای کم کردنِ سرعت زندگی است؛ همانکه ریاد و کیمینه آنرا Lazyslowdown.com خطابش می کنند. این مقطع همچون یک روز بلند برفی، در خاطره کودکانمان باقی می ماند. تلاش کنیم خاطره خوبی برایشان بسازیم؛ البته بعد از چند دقیقه پنهان شدن در حمام!
✔️⭕️بعد از بچه ها اگر که وقتی هم برای خودمان باقی ماند، از دیدن فیلمهای مربوط به مفهوم زندان لذت ببریم. «زندان» و حبس، از کلمات کلیدی در اشعار مولاناست. سالها پس از مولوی، دكتر شريعتي در کتاب #کویر به مفهوم زندان و «در زندان زیستن» پرداخت. او این بیت مولانا را استفاده کرد: «این جهان زندان و ما زندانیان/ حُفره کن زندان و خود را وا رهان»... این روزها فرصت اگر شد از ساخته های درخشان فرانك دارابونت اینها را ببینیم: فيلم «رستگاري در شائوشينک»؛ و فیلم «مسیر سبز (The Green Mile)»
حکایت، حکایت آدمی است و حبس کشیدن.
#قرنطینه
#کودک
#بازی
t.iss.one/solseghalam
🖊محمدرضا اسلامی
🔹یکی از مشکلات این روزها برای میلیونها خانواده در دنیا، مسئله مشغول نگه داشتن و سرگرم کردن بچه ها در خانه است.
برای تکمیل مقاله ای که در حال نگارش آن هستم با همکارم در کلورادو تماس گرفتم که نظراتش را بفرستد. از آنهایی است که شیفته خانواده هست و حتی عکسش در صفحه مشخصات هیات علمی در وبسایت دانشگاه کلورادو، عکس پرسنلی نیست(!) و تصویری هست با سه دخترش.
در پاسخ ایمیل چیزی نوشته بود قریب به این مضمون که: دیگه واقعا نمی دونم با وجود بچه ها چطور میشه در خانه کار کنم؟!
☺️😳
قراره «یک ترم کامل» کار و تدریس از خانه باشه آنهم با بچه هایی که تا همین جایِ ماجرا «تحمل» کرده اند و نیاز به بازی با همسن و بیرون رفتن دارند.
🔹این مقاله نیویورک تایمز و این مقاله در نشریه تایم به همین سوال پرداخته اند که: «چطور یک روز دیگر را با بچه ها در خانه سر کنیم (دوام بیاریم)؟!»؛ مقاله اول از کلمه «survive» استفاده کرده است!
How will I survive another day stuck indoors with my kids?
🔹از قول یک مادر چینی نوشته:
«بچه ام یکسره به من چسبیده. اگه پنج دقیقه من رو نبینه فریاد می زنه مامااان!
مجبورم همه کارهام رو شبها، وقتی که خوابید اینجام بدهم! »
🔹مقاله از قول یک مادر دیگر که یک کودک هفت ساله و یک فرزند چهار ساله دارد نوشته:
«تا چند هفته بچه ها نسبتا خوب بودند و تلاشم رو می کردم که نرمال باشند، ولی بعد از چند هفته، رفتارهای عجیب غریب از خودشون در میارن" (!) »
«صبح که از خواب که بیدار می شوند اولین سوالشون اینه که: "میشه آی-پد نگاه کنیم؟" گاهی اوقات می روم توی حمام قایم میشم تا لااقل بتونم چند دقیقه از دستشون آروم داشته باشم(!) »
🔹در این چنین شرایطی همه ما باید مراقب بهداشت ذهنی و روحی خودمان باشیم. هیچ یک از ما انسانهای کاملی نیستیم ولی در چنین شرایط (حبس در خانه) «نواقص ما» بیشتر عیان می شود. سعی کنیم مراقب همدیگر باشیم.
✅ توصیه ها:
✔️⭕️ساعات صبحانه را منظم تنظیم کنیم (مثلا ۸ تا ۸:۳۰) تا بچه ها (غیرمستقیم) متوجه شوند که در یک دوره تعطیلیِ طولانی «نیستند».
✔️⭕️یک روال "روتین" برای ساعات روز تنظیم کنیم. مثلا ساعت درس خواندن، ساعت تلویزیون نگاه کردن، ساعت زبان خواندن، مشخص باشد. بچه ها وقتی بیدار می شوند بدانند که با «یک روز منظم» مواجه اند.
✔️⭕️ورزش و نرمش بسیار مهم است. وقتی به مدت طولانی در خانه هستیم زود عصبانی می شویم. خانواده ها باید زمانی را برای نرمش و ورزش با ویدئوهای آنلاین یا موسیقی اختصاص بدهند. در واقع بخشی از انرژی صرفِ تحرّک بشود. امروزه ویدئوهای متعدد مناسبی برای نرمش و ورزش موجود است.(البته خردادیان گزینه مناسبی نیست☺️)
✔️⭕️پیوسته اخبار بد یا #ابهام درباره #کرونا می شنویم. (در چنین شرایطی) افراد وقتی در محیطِ محدود به مدت طولانی باهم در تماس باشند با «افزایش سطح استرس» مواجه می شوند. درکنار برنامه های گروهی مذکور، زمانهایی را هم برای «جدا از هم بودن» (!) اختصاص بدهیم.
در اصطلاح "بهداشت زمان" را رعایت کنیم، به نحوی که باهم بودن و باهم نبودنمان تا حد امکان برنامه ریزی شود.
✔️⭕️باهم غذای خانوادگی درست کنیم. مثلا در خانه «نان» پخت کنیم یا چیزهایی که تجربه ای جدید است. لذت غذا درست کردن را فراموش نکنیم.
✔️⭕️لذتِ «اسباب بازی درست کردن» گاه از هدیه گرفتنِ اسباب بازی برای بچه ها بیشتر است. می توانیم زمانهایی را به درست کردن اسباب بازی با کودکانمان اختصاص بدهیم. کانال تلگرامی زیر، کانالی است که در آن از چندماه پیش به کمک همسرم به شرح راههای ساده و کم هزینه درست کردن اسباب بازی برای کودکان پرداخته ایم:
https://t.iss.one/playful_learning
همگی ما هر روز با عجله به دویدن مشغول بودیم. هر روز صبح بچه ها را سرساعت به مدرسه برسانیم و به سرکار برویم. حال (به اجبار) فرصتی فراهم شده که اوقاتی را باهم باشیم. این «فرصتی» برای کم کردنِ سرعت زندگی است؛ همانکه ریاد و کیمینه آنرا Lazyslowdown.com خطابش می کنند. این مقطع همچون یک روز بلند برفی، در خاطره کودکانمان باقی می ماند. تلاش کنیم خاطره خوبی برایشان بسازیم؛ البته بعد از چند دقیقه پنهان شدن در حمام!
✔️⭕️بعد از بچه ها اگر که وقتی هم برای خودمان باقی ماند، از دیدن فیلمهای مربوط به مفهوم زندان لذت ببریم. «زندان» و حبس، از کلمات کلیدی در اشعار مولاناست. سالها پس از مولوی، دكتر شريعتي در کتاب #کویر به مفهوم زندان و «در زندان زیستن» پرداخت. او این بیت مولانا را استفاده کرد: «این جهان زندان و ما زندانیان/ حُفره کن زندان و خود را وا رهان»... این روزها فرصت اگر شد از ساخته های درخشان فرانك دارابونت اینها را ببینیم: فيلم «رستگاري در شائوشينک»؛ و فیلم «مسیر سبز (The Green Mile)»
حکایت، حکایت آدمی است و حبس کشیدن.
#قرنطینه
#کودک
#بازی
t.iss.one/solseghalam
NY Times
Under Lockdown for Coronavirus, Parents Struggle to Deal With Their Kids
A reporter explains how she’s managing her kids and personal fears while trapped inside a small Shanghai apartment.
کمبود جوجه در آمریکا!
✳️ چند هفته پیش و در روزهای اولِ جدی شدنِ بحث #کرونا در آمریکا، یکی از دوستان پیغام داد که:
برای این مدتِ (نامعلوم) خانه نشینی بچه ها فکرهایی کرده، و یکی از فکرها هم اینکه #جوجه بخریم تا در طول روز بچه ها در منزل با جوجه ها مشغول باشند.
گفت: تو هم سریعا برو و دوتا جوجه بخر! گفتم تصدقت در این همه وانفسا و گرفتاری، فقط همین هم کم مانده که دو عدد (فروند؟/بهله؟) جوجه به خانه اضافه شود و جیرجیر این اعصابِ چکشکاری شده را، کلا متلاشی نماید. بیت شاعر شیرازی (سمندر) را هم نقلکردم که:
دلِ ما که خودِش کبابه، کِنجَش نکنی/
با پِنجیرِ هجر، مَخجه مَخچه اش نکنی
✳️ چند روزی گذشت و دوستمان تماس گرفت که عملکرد و پرفورمنس جوجه ها بسیار فراتر از انتظار بوده و در طول روز با بچه ها خوب معاشرت می کنند و بچه ها سرگرم شده اند. خصوصا که یکی از جوجه ها سوشال (اجتماعی) تر است. زودتر دوتا جوجه بخر!
(که الیوم یکی از راههای رهایی از چنگال آی-پد همین است)
✳️ جستجویی در اینترنت کردم که در منطقه ما کجا می شود جوجه خرید؟ شگفت زده متوجه شدم مردم ریخته اند و هرچه جوجه بوده خریده اند و اساسا دیگر دیر شده و کلا جوجه ای موجود نیست که نیست.
بیت از حافظ شیرازی:
غیرِ این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است/
در سراپای وجودت، هنری نیست که نیست
✳️ امروز دیدم #نیویورک_تایمز مقاله ای منتشر کرده درباره اینکه جوجه در آمریکا نایاب شده و هشدار داده: ای ملتی که ریخته اید و جوجه می خرید، آیا فکرِ چند هفته دیگر که جوجه ها مرغ می شوند هم هستید؟!
اصلا هم شوخی نیست و خیلی جدی این مقاله به مسائل مرتبط با #کرونا و بحران #کمبود_جوجه پرداخته است.😉 توضیح داده که در ایالت آیووا بحران جوجه شانه به شانه بحران کمبود دستمال کاغذی دارد حرکت می کند و تا چهار هفته آینده همه جوجه های ایالت #پیش_فروش شده اند. ترکیبی از وقتِ اضافی مردم بعلاوه "نگرانی" از کمبود مواد غذایی (و حساب باز کردن روی تخم مرغ در ایام بی غذایی) باعث افزایش تقاضا و کمبود عرضه! گردیده است. چنانچه مایل به کسب اطلاعات تکمیلی در خصوص این #بحران هستید می توانید لینک زیر را از نیویورک تایمز ملاحظه نمائید. باشد تا عبرتی شود برای دیگر کشورهایی که آمارشان در حال تغییر است و مدیریتِ بحران را مهیا گردند.
✍محمدرضا اسلامی
@solseghalam
“People are panic-buying chickens like they did toilet paper,” said Tom Watkins, the vice president of the company.
https://www.google.com/amp/s/www.nytimes.com/2020/03/28/style/chicken-eggs-coronavirus.amp.html
#کودک #قرنطینه
#کرونا #جوجه
📎پی نوشت: اینستاگرامِ نیویورک تایمز هشتگ "مرغ در حیاط" را هم معرفی نموده (Backyardchickens#) که در حال حاضر یک میلیون و دویست هزار پُست (فرسته)😳 در خصوص این مبحث مهم در اینستاگرام موجود است! در این چهار روز عمر چه چیزها که ندیدیم.
✳️ چند هفته پیش و در روزهای اولِ جدی شدنِ بحث #کرونا در آمریکا، یکی از دوستان پیغام داد که:
برای این مدتِ (نامعلوم) خانه نشینی بچه ها فکرهایی کرده، و یکی از فکرها هم اینکه #جوجه بخریم تا در طول روز بچه ها در منزل با جوجه ها مشغول باشند.
گفت: تو هم سریعا برو و دوتا جوجه بخر! گفتم تصدقت در این همه وانفسا و گرفتاری، فقط همین هم کم مانده که دو عدد (فروند؟/بهله؟) جوجه به خانه اضافه شود و جیرجیر این اعصابِ چکشکاری شده را، کلا متلاشی نماید. بیت شاعر شیرازی (سمندر) را هم نقلکردم که:
دلِ ما که خودِش کبابه، کِنجَش نکنی/
با پِنجیرِ هجر، مَخجه مَخچه اش نکنی
✳️ چند روزی گذشت و دوستمان تماس گرفت که عملکرد و پرفورمنس جوجه ها بسیار فراتر از انتظار بوده و در طول روز با بچه ها خوب معاشرت می کنند و بچه ها سرگرم شده اند. خصوصا که یکی از جوجه ها سوشال (اجتماعی) تر است. زودتر دوتا جوجه بخر!
(که الیوم یکی از راههای رهایی از چنگال آی-پد همین است)
✳️ جستجویی در اینترنت کردم که در منطقه ما کجا می شود جوجه خرید؟ شگفت زده متوجه شدم مردم ریخته اند و هرچه جوجه بوده خریده اند و اساسا دیگر دیر شده و کلا جوجه ای موجود نیست که نیست.
بیت از حافظ شیرازی:
غیرِ این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است/
در سراپای وجودت، هنری نیست که نیست
✳️ امروز دیدم #نیویورک_تایمز مقاله ای منتشر کرده درباره اینکه جوجه در آمریکا نایاب شده و هشدار داده: ای ملتی که ریخته اید و جوجه می خرید، آیا فکرِ چند هفته دیگر که جوجه ها مرغ می شوند هم هستید؟!
اصلا هم شوخی نیست و خیلی جدی این مقاله به مسائل مرتبط با #کرونا و بحران #کمبود_جوجه پرداخته است.😉 توضیح داده که در ایالت آیووا بحران جوجه شانه به شانه بحران کمبود دستمال کاغذی دارد حرکت می کند و تا چهار هفته آینده همه جوجه های ایالت #پیش_فروش شده اند. ترکیبی از وقتِ اضافی مردم بعلاوه "نگرانی" از کمبود مواد غذایی (و حساب باز کردن روی تخم مرغ در ایام بی غذایی) باعث افزایش تقاضا و کمبود عرضه! گردیده است. چنانچه مایل به کسب اطلاعات تکمیلی در خصوص این #بحران هستید می توانید لینک زیر را از نیویورک تایمز ملاحظه نمائید. باشد تا عبرتی شود برای دیگر کشورهایی که آمارشان در حال تغییر است و مدیریتِ بحران را مهیا گردند.
✍محمدرضا اسلامی
@solseghalam
“People are panic-buying chickens like they did toilet paper,” said Tom Watkins, the vice president of the company.
https://www.google.com/amp/s/www.nytimes.com/2020/03/28/style/chicken-eggs-coronavirus.amp.html
#کودک #قرنطینه
#کرونا #جوجه
📎پی نوشت: اینستاگرامِ نیویورک تایمز هشتگ "مرغ در حیاط" را هم معرفی نموده (Backyardchickens#) که در حال حاضر یک میلیون و دویست هزار پُست (فرسته)😳 در خصوص این مبحث مهم در اینستاگرام موجود است! در این چهار روز عمر چه چیزها که ندیدیم.
NY Times
America Stress-Bought All the Baby Chickens
In times of anxiety, we hoard the sources of eggs.
تراور نوآ (مجری برنامه طنز پرطرفدار Daily show ) این روزها در خانه نشسته و از منزلش برنامه اجرا می کند. طی پنج سالِ گذشته، این آقای نوآ یک توپخانه آتش به اختیار علیه ترامپ بوده و زمین و زمان را بهم دوخته تا که مبادا ثانیه ای از رفتارهای ترامپ را به باد استهزاء و نقد نکشد. مصاحبه (لایو اینستاگرام) دیروز او با فرماندار کالیفرنیا (آقای گاوین نیوسام) حاوی یک نکته جالب توجه بود و آن نحوه صحبت کردنِ جناب فرماندار از دولت فدرال (بخوانیم دونالد ترامپ) بود.
در این گفتگوی اینستاگرامی وقتی که ابعاد بحران #کرونا در کالیفرنیا تشریح می شُد، جناب فرماندار خیلی دست به عصا و با احتیاط درباره کمبودِ کمکهای دولت مرکزی(فدرال) و کمبود ارسال تجهیزات بیمارستانی/پزشکی صحبت کرد.
این آقای فرماندار، کسی است که قبلا شدیدا با دونالد ترامپ گلاویز شده بود و حاصل آن زد و خوردِ شدید کلامی این شد که ترامپ بودجه پروژه احداث قطار پرسرعت شمال به جنوب کالیفرنیا را قطع کرد!
چیزی شبیه رفتار محمود احمدی نژاد وقتی که بخاطر اختلافش با قالیباف بودجه مترو تهران را قطع کرده بود و نمی داد. اما در این ماجرای #کرونا می بینیم که فردی مانند این آقای نیوسام به شدت بااحتیاط درباره ترامپ صحبت می کند. دلیلش چیست؟
حکایتِ این گاوین نیوسام با دونالد ترامپ مصداق تعبیر حافظ ره است که می گفت: «#رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت!». بعد از آن زد و خورد و آن «آزارها»، به نظر نمی رسید هرگز جای آشتی بین کالیفرنیا با واشنگتن باقی مانده باشد، اما چرا چنین شد؟
جمعیت کالیفرنیا حدود چهل میلیون نفر است و فرماندار کالیفرنیا همچون مقام اولِ یک کشور چهل میلیون نفری است (که در دل این کشور #سلیکن_ولی با اَپل و گوگل و فیس بوک و استنفورد و اوبر و تسلا و ...) قرار دارد.
دو دلیل بر این نحوه تکلّم آقای فرماندار متصوّر است.
اول اینکه با خودش فکر می کند در جریان چنین بحران بزرگی، به رغم اختلاف دیدگاه شدیدش (با فردی همچون ترامپ)، ولی بخاطر منافع ایالت و برای #عبور_از_بحران باید "اکنون" خویشتنداری ورزد و زبان در کام کشد. امروز، روزِ دعوا نیست.
(چیزی که همین قدرش هم به عقلِ جریان منتقد دولت نمی رسد و در میانه ماجرای #کرونا هم از کوبیدن مستدام دولت دست نمی کشند. امثال رسایی و شریعتمداری و ...).
دوم اینکه تغییر رفتار ترامپ در جریان کرونا و چند نوبت صحبتهایی که انجام داد مبتنی بر اینکه: «الان بیاییم و اختلافهایمان را کنار بگذاریم و بیاییم همه رقبا با هم برای عبور از این #بحران تلاش کنیم و...» (تا حدودی) مسموع واقع شده است. (حرفهایی که جنسشان واقعا به آدمی مثل ترامپ نمی آمد)
درباره ماجرای اختلاف 925 میلیون دلاری این جناب فرماندار با دونالد ترامپ قبلا در اینجا نوشته بودم.
چه بسیار بازیها و مناسبات را که این #ویروس_کرونا در دنیای بنی آدم تغییر نداده است.
امید که این میزان از درایت (حداقلی)، در کلام و رفتار همه آنها که منافع کشور را بر کوبیدنِ رقیب ارجح می دانند، ظاهر شود.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: در لایو اینستاگرام امشب تراور نوآ، با #بیل_گیتس (مالک مایکروسافت) صحبت می کند و گپ می زند. بیل گیتس همان فرد ثروتمندی است که پنج سال پیش هشدار داده بود که بحران دنیای آینده، بحران #ویروس خواهد بود.
حتما گفتگویی شنیدنی خواهد بود.
✍️محمدرضا_اسلامی
t.iss.one/solseghalam
در این گفتگوی اینستاگرامی وقتی که ابعاد بحران #کرونا در کالیفرنیا تشریح می شُد، جناب فرماندار خیلی دست به عصا و با احتیاط درباره کمبودِ کمکهای دولت مرکزی(فدرال) و کمبود ارسال تجهیزات بیمارستانی/پزشکی صحبت کرد.
این آقای فرماندار، کسی است که قبلا شدیدا با دونالد ترامپ گلاویز شده بود و حاصل آن زد و خوردِ شدید کلامی این شد که ترامپ بودجه پروژه احداث قطار پرسرعت شمال به جنوب کالیفرنیا را قطع کرد!
چیزی شبیه رفتار محمود احمدی نژاد وقتی که بخاطر اختلافش با قالیباف بودجه مترو تهران را قطع کرده بود و نمی داد. اما در این ماجرای #کرونا می بینیم که فردی مانند این آقای نیوسام به شدت بااحتیاط درباره ترامپ صحبت می کند. دلیلش چیست؟
حکایتِ این گاوین نیوسام با دونالد ترامپ مصداق تعبیر حافظ ره است که می گفت: «#رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت!». بعد از آن زد و خورد و آن «آزارها»، به نظر نمی رسید هرگز جای آشتی بین کالیفرنیا با واشنگتن باقی مانده باشد، اما چرا چنین شد؟
جمعیت کالیفرنیا حدود چهل میلیون نفر است و فرماندار کالیفرنیا همچون مقام اولِ یک کشور چهل میلیون نفری است (که در دل این کشور #سلیکن_ولی با اَپل و گوگل و فیس بوک و استنفورد و اوبر و تسلا و ...) قرار دارد.
دو دلیل بر این نحوه تکلّم آقای فرماندار متصوّر است.
اول اینکه با خودش فکر می کند در جریان چنین بحران بزرگی، به رغم اختلاف دیدگاه شدیدش (با فردی همچون ترامپ)، ولی بخاطر منافع ایالت و برای #عبور_از_بحران باید "اکنون" خویشتنداری ورزد و زبان در کام کشد. امروز، روزِ دعوا نیست.
(چیزی که همین قدرش هم به عقلِ جریان منتقد دولت نمی رسد و در میانه ماجرای #کرونا هم از کوبیدن مستدام دولت دست نمی کشند. امثال رسایی و شریعتمداری و ...).
دوم اینکه تغییر رفتار ترامپ در جریان کرونا و چند نوبت صحبتهایی که انجام داد مبتنی بر اینکه: «الان بیاییم و اختلافهایمان را کنار بگذاریم و بیاییم همه رقبا با هم برای عبور از این #بحران تلاش کنیم و...» (تا حدودی) مسموع واقع شده است. (حرفهایی که جنسشان واقعا به آدمی مثل ترامپ نمی آمد)
درباره ماجرای اختلاف 925 میلیون دلاری این جناب فرماندار با دونالد ترامپ قبلا در اینجا نوشته بودم.
چه بسیار بازیها و مناسبات را که این #ویروس_کرونا در دنیای بنی آدم تغییر نداده است.
امید که این میزان از درایت (حداقلی)، در کلام و رفتار همه آنها که منافع کشور را بر کوبیدنِ رقیب ارجح می دانند، ظاهر شود.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: در لایو اینستاگرام امشب تراور نوآ، با #بیل_گیتس (مالک مایکروسافت) صحبت می کند و گپ می زند. بیل گیتس همان فرد ثروتمندی است که پنج سال پیش هشدار داده بود که بحران دنیای آینده، بحران #ویروس خواهد بود.
حتما گفتگویی شنیدنی خواهد بود.
✍️محمدرضا_اسلامی
t.iss.one/solseghalam
کرونا خواهد رفت ولی احمدی نژاد خواهد ماند
🔹پیام تصویری محمود احمدی نژاد در تحلیل جهان #بعد_از_کرونا، حاوی نکات قابل تاملی است که باید به آن پرداخت.
در این پیام که با عنوان «در تحلیل وضعیت امروز و فردای جهان» منتشر شده، حرفهایی که احمدی نژاد طی شانزده سال گذشته عنوان کرده، #تکرار شده است. دیر یا زود ویروس کرونا خواهد رفت (چند ماه، یکسال، یا دوسال دیگر) ولی این اسلوب فکری و این نحوۀ بیان در کشور ما، باقی خواهد ماند.
✅ چند نکته در خصوص این پیام:
🔹یک- مدیریت جهانی
محمود احمدی نژاد با آگاهی از فضای جامعه ایران در سال 1384 انتقادهای تندی را به اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح کرد. در واقع در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری، با بیانی رندانه به کاخ قدرت هاشمی رفسنجانی تاخت و این برایش محبوبیت گسترده آورد. «انتقاد» او از بخشی از مدیریت خواصّ کشور، بسیار موفقیت آمیز بود؛ پس با همین روال، بعد از رسیدن به ریاست جمهوری، انتقادهایش را تعمیم داد به «مدیریت جهان».
و چرا که نه؟
وقتی (در ایران) جسورانه سخن گفتن از بخشی از طبقه حاکمیت آنقدر کارگر واقع شد، چرا از حاکمیت جهان سخن نگوییم؟
اما آنچه که در عمل رخ داد چه بود؟
محمود احمدی نژاد با رسیدن به قدرت، حتی با حلقۀ اول رفقای پیرامون خود نساخت و آنها را از خود راند. از مهندس چمران گرفته تا مهندس فتاح، هیچ یک از رفقای قدیمی را برنتافت.
و تو با رفقایِ مشفق خود نساختی، آن وقت «مدیریت جهانی»؟
تو و یارانت آنگونه بر سرِ ماجرای قدرت در «یک کشور محدود» پنجه به صورت هم کشیدید؛ آن وقت در عرصه جهانی چه خواهی کرد؟
از مدیریت جهان و «صالحان» سخن می گوییم اما صالحانِ دیروز، چرا امروز از چشمها مخفی گشته اند؟ راستی امروز سعیدلو، علی آبادی، محرابیان و دیگر صالحان چرا از اَنظار پنهان شده اند؟
🔹دو- احمدی نژاد و مسیح و مهدویت
منظومه فکری احمدی نژاد در ارجاع به مهدویت و بهار، مبتنی بر یک سیستم فکری است که باید برای «فرار» از بن بستهای ذهنی، به نقطه ای ارجاع دهد و آن نقطه، بحث «مهدویت» است. نه به دلیل یک فلسفه فکری منسجم و نه به دلیل یک ساختار استدلالی قوی، بلکه به دلیل وجودِ بن بستهای فکری است که احمدی نژاد از «بهار» سخن می گوید.
سخن از بهار، یعنی که اگر آنچه من «دیروز برایتان فراهم کردم» زمستان بود، اما چه باک، بهاری (سرانجام) در راه است.
ارجاع به بهار، ارجاع به فردایی است که آن فردا، باید شوینده و پاک کننده خرابکاریهای دیروزِ من و ما باشد.
مدیریت جهانی خراب است اما درست می شود اگر «من مجددا بر سر کار آیم» و من هم «وقتی که» بر سر کار آمدم از همان روز اول تا روز آخرِ حضورم در قدرت، شما را ارجاع به بهاری خواهم داد که «خواهد آمد».
و چه حیف از این نامهای والایی (همچون مسیح)، که «چنین کارنامه ای» مدافع و مروّجشان باشد.
🔹سه- احمدی نژاد و رهبری
در این ویدئو به روال گذشته گفته می شود که «رهبران دنیا» به دنبال «برتری طلبی» هستند. در شرایطی که احمدی نژاد انتقاد خود را به «شکل عام» به مدیریت جهان معطوف می کند، در مورد رهبری ایران سکوت پیشه کرده است؛ چرا؟
احمدی نژاد به دلیل مسائل دورۀ دوم ریاست جمهوری و به دلیل برخورد قوه قضائیه با رحیم مشائی و بقایی از مجموعه حاکمیت خرسند نیست اما این را «ابراز نمی کند». دلیل این سکوت، نه رضایت، بلکه محاسبه احمدی نژاد از سود/زیان مقابله مستقیم با رهبری است. او، یک «عددِ رای» برای پایگاه اجتماعی خودش متصور است و یک «عدد رای» هم برای پایگاه اجتماعی رهبری.
لذا با این محاسبه، او هیچ نقدِ مستقیمی به رهبری کشور وارد نمی کند چون خود را در آغاز دهه ششم زندگی می داند و رهبری را در دهه هشتم.
این محاسبات باعث می شود که حاکمان جهان را (به شکل عام) نقد کند.
🔹چهار- خاستگاه احمدی نژاد
زبان آوریِ امروز احمدی نژاد ناشی از عملکرد ضعیف روحانی است. گذشته را ببینیم: برخاستن احمدی نژاد از کجا بود؟ اتفاقات «شورای شهر اول» در سال 1382 باعث انتخابِ مهدی چمران در «شورای دوم» شد. حدود چهارسال گلاویز شدن شدِید اصلاح طلبها با یکدیگر (که منجر به "منحل" شدن شورای شهر اول شد! یعنی نزاع تا حد انحلال!) و بعد حضورِ بی برنامه آنها در انتخابات شورای دوم «با گروههای متعدد و متفرق» باعث سرخوردگی مردم شده بود و در آن «میانه» مهندس چمران و اطرافیان ایشان با یک «رای شکننده» وارد شورای شهر تهران شدند. تا آخرین روزهای معرفی شهردار، نام سعیدی کیا به عنوان گزینه اصلی شهرداری بر سر زبان بود که ناگهان مهندس چمران نام جدیدی را مطرح کرد و همه پرسیدند: محمود احمدی نژاد کیست؟
جالب اینکه به محض رسیدن به ریاست جمهوری، اولین کسی که احمدی نژاد او را کنار گذاشت همان مهندس چمران بود!
...
و حال، باز دوباره سخن از مدیریت جهان.
▪️▪️▪️
کرونا بالاخره خواهد رفت ولی ویروس #خود_محوری و #خویش_صالح_پنداری ماندگار است.
@solseghalam
🔹پیام تصویری محمود احمدی نژاد در تحلیل جهان #بعد_از_کرونا، حاوی نکات قابل تاملی است که باید به آن پرداخت.
در این پیام که با عنوان «در تحلیل وضعیت امروز و فردای جهان» منتشر شده، حرفهایی که احمدی نژاد طی شانزده سال گذشته عنوان کرده، #تکرار شده است. دیر یا زود ویروس کرونا خواهد رفت (چند ماه، یکسال، یا دوسال دیگر) ولی این اسلوب فکری و این نحوۀ بیان در کشور ما، باقی خواهد ماند.
✅ چند نکته در خصوص این پیام:
🔹یک- مدیریت جهانی
محمود احمدی نژاد با آگاهی از فضای جامعه ایران در سال 1384 انتقادهای تندی را به اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح کرد. در واقع در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری، با بیانی رندانه به کاخ قدرت هاشمی رفسنجانی تاخت و این برایش محبوبیت گسترده آورد. «انتقاد» او از بخشی از مدیریت خواصّ کشور، بسیار موفقیت آمیز بود؛ پس با همین روال، بعد از رسیدن به ریاست جمهوری، انتقادهایش را تعمیم داد به «مدیریت جهان».
و چرا که نه؟
وقتی (در ایران) جسورانه سخن گفتن از بخشی از طبقه حاکمیت آنقدر کارگر واقع شد، چرا از حاکمیت جهان سخن نگوییم؟
اما آنچه که در عمل رخ داد چه بود؟
محمود احمدی نژاد با رسیدن به قدرت، حتی با حلقۀ اول رفقای پیرامون خود نساخت و آنها را از خود راند. از مهندس چمران گرفته تا مهندس فتاح، هیچ یک از رفقای قدیمی را برنتافت.
و تو با رفقایِ مشفق خود نساختی، آن وقت «مدیریت جهانی»؟
تو و یارانت آنگونه بر سرِ ماجرای قدرت در «یک کشور محدود» پنجه به صورت هم کشیدید؛ آن وقت در عرصه جهانی چه خواهی کرد؟
از مدیریت جهان و «صالحان» سخن می گوییم اما صالحانِ دیروز، چرا امروز از چشمها مخفی گشته اند؟ راستی امروز سعیدلو، علی آبادی، محرابیان و دیگر صالحان چرا از اَنظار پنهان شده اند؟
🔹دو- احمدی نژاد و مسیح و مهدویت
منظومه فکری احمدی نژاد در ارجاع به مهدویت و بهار، مبتنی بر یک سیستم فکری است که باید برای «فرار» از بن بستهای ذهنی، به نقطه ای ارجاع دهد و آن نقطه، بحث «مهدویت» است. نه به دلیل یک فلسفه فکری منسجم و نه به دلیل یک ساختار استدلالی قوی، بلکه به دلیل وجودِ بن بستهای فکری است که احمدی نژاد از «بهار» سخن می گوید.
سخن از بهار، یعنی که اگر آنچه من «دیروز برایتان فراهم کردم» زمستان بود، اما چه باک، بهاری (سرانجام) در راه است.
ارجاع به بهار، ارجاع به فردایی است که آن فردا، باید شوینده و پاک کننده خرابکاریهای دیروزِ من و ما باشد.
مدیریت جهانی خراب است اما درست می شود اگر «من مجددا بر سر کار آیم» و من هم «وقتی که» بر سر کار آمدم از همان روز اول تا روز آخرِ حضورم در قدرت، شما را ارجاع به بهاری خواهم داد که «خواهد آمد».
و چه حیف از این نامهای والایی (همچون مسیح)، که «چنین کارنامه ای» مدافع و مروّجشان باشد.
🔹سه- احمدی نژاد و رهبری
در این ویدئو به روال گذشته گفته می شود که «رهبران دنیا» به دنبال «برتری طلبی» هستند. در شرایطی که احمدی نژاد انتقاد خود را به «شکل عام» به مدیریت جهان معطوف می کند، در مورد رهبری ایران سکوت پیشه کرده است؛ چرا؟
احمدی نژاد به دلیل مسائل دورۀ دوم ریاست جمهوری و به دلیل برخورد قوه قضائیه با رحیم مشائی و بقایی از مجموعه حاکمیت خرسند نیست اما این را «ابراز نمی کند». دلیل این سکوت، نه رضایت، بلکه محاسبه احمدی نژاد از سود/زیان مقابله مستقیم با رهبری است. او، یک «عددِ رای» برای پایگاه اجتماعی خودش متصور است و یک «عدد رای» هم برای پایگاه اجتماعی رهبری.
لذا با این محاسبه، او هیچ نقدِ مستقیمی به رهبری کشور وارد نمی کند چون خود را در آغاز دهه ششم زندگی می داند و رهبری را در دهه هشتم.
این محاسبات باعث می شود که حاکمان جهان را (به شکل عام) نقد کند.
🔹چهار- خاستگاه احمدی نژاد
زبان آوریِ امروز احمدی نژاد ناشی از عملکرد ضعیف روحانی است. گذشته را ببینیم: برخاستن احمدی نژاد از کجا بود؟ اتفاقات «شورای شهر اول» در سال 1382 باعث انتخابِ مهدی چمران در «شورای دوم» شد. حدود چهارسال گلاویز شدن شدِید اصلاح طلبها با یکدیگر (که منجر به "منحل" شدن شورای شهر اول شد! یعنی نزاع تا حد انحلال!) و بعد حضورِ بی برنامه آنها در انتخابات شورای دوم «با گروههای متعدد و متفرق» باعث سرخوردگی مردم شده بود و در آن «میانه» مهندس چمران و اطرافیان ایشان با یک «رای شکننده» وارد شورای شهر تهران شدند. تا آخرین روزهای معرفی شهردار، نام سعیدی کیا به عنوان گزینه اصلی شهرداری بر سر زبان بود که ناگهان مهندس چمران نام جدیدی را مطرح کرد و همه پرسیدند: محمود احمدی نژاد کیست؟
جالب اینکه به محض رسیدن به ریاست جمهوری، اولین کسی که احمدی نژاد او را کنار گذاشت همان مهندس چمران بود!
...
و حال، باز دوباره سخن از مدیریت جهان.
▪️▪️▪️
کرونا بالاخره خواهد رفت ولی ویروس #خود_محوری و #خویش_صالح_پنداری ماندگار است.
@solseghalam
✍️ شینزو آبه چه بلایی بر سر ژاپن آورده است؟
(#توکیو احتمالا نیویورکِ بعدی خواهد شد)
🔹در خصوص رفتار نخست وزیر ژاپن در مقابله با کرونا، بحثهای دامنه داری در رسانه های ژاپن/دنیا شکل گرفته است.
برخی معتقدند اشتباهاتی که شینزو آبه مرتکب شده باعث خواهد شد که #توکیو بزودی به سرنوشتی مشابه (یا بدتر از) #نیویورک مبتلا شود.
🔹شینزو آبه بالاخره چهار روز پیش (هفتم اپریل/ 19فروردین) وضعیت اضطراری را در ژاپن اعلام کرد. این درحالی است که مدتها از #شروع کرونا در ژاپن می گذرد! در این مدت، بسیاری از متخصصین ژاپنی با مشاهده تجربه اسپانیا، ایتالیا، فرانسه و... هشدار داده بودند که #دولت_ژاپن در مسیر اشتباه حرکت می کند و باید هرچه زودتر وضعیت اضطراری را اعلام می کرد. برخی از متخصصین ژاپنی گفته بودند: دولت #شجاعت تغییرِ جهت ندارد.
⭕️آیا دولت ژاپن پنهانکاری کرده است؟
🔹آمار رسمی که تا روز 19فروردین (هفتم اپریل) منتشر شده تعداد مرگ ناشی از کرونا در #ژاپن را 91 نفر و تعداد مبتلایان را 4600 اعلام کرده است. این درحالی است که بسیاری معتقدند این آمار واقعی نیست و دولت ژاپن پنهانکاری کرده است. (یا اینکه آزمایشهای کافی انجام نشده)
⭕️احتمال سقوط سیستم درمان کشور ژاپن
در شرایط فعلی، برخی از متخصصین ژاپنی معتقدند که اکنون دیگر دیر شده و سیستم درمانی کشور در برابر پیک ناگهانی بیماران، پاسخگو نخواهد بود و سقوط خواهد کرد. (لینک)
⭕️آیا شینزو آبه خیانت کرده است؟
در واقع این سوال را جور دیگر بخوانیم: چرا #آبه در اعلام وضعیت قرمز و بحرانی برای توکیو اینقدر تعلّل کرد؟ آیا تعمّدی داشت؟ آیا شینزو آبه هم به #ژاپن خیانت می کند؟
پاسخ این است که چه دلیلی دارد که #آبه به ژاپن خیانت کند تا ویروس در توکیو گسترش پیدا کند و (شهری که خودش در آن زندگی می کند) تبدیل به نیویورکِ دوم شود؟
ساختارِ دولت در ژاپن، ساختاری مبتنی بر شایسته سالاری است اما می بینیم که حتی در موضوعی مثل #کرونا، تصمیمات کلیدی دولتمردان ژاپن محل انتقادات گسترده قرار می گیرد.
این نشان می دهد که دولتمردان (حتی در کشوری مثل ژاپن) بر اساس گزارشهایی که به آنها می رسانند باید تصمیمهایی بگیرند که الزاما با انتظاراتِ همه متخصصان کشور همخوانی ندارد.
🔹خیانت، واژه ای ست که در کشورهای درحال توسعه به سادگی بر زبان جاری می شود. اینکه فلان مقامِ مسئول در اتخاذ فلان تصمیم به کشورش خیانت کرده است. اینکه #آبه و مجموعه مشاورانش به این نتیجه رسیده بودند که #توکیو را نباید تعطیل کرد به دلیل #خیانت به توکیو نبوده (که دلیلی برای خیانت به شهری که سالها برای آن کوشیده اند نیست) بلکه یک استنباطِ مدیریتی است. آنها تا این لحظه دربرابر آسیب اقتصادی تعطیلی توکیو مقاومت کردند؛ اما حال #آبه و همراهانش در برابر واقعیتی بسیار هولناک قرار گرفته اند: «توکیو احتمالا این روزهای سیاهِ نیویورک را تجربه خواهد کرد، و سیل انتقادات به تعطیل نکردن پایتخت به سمت شینزو آبه گسیل خواهد شد».
🔸توکیو
#توکیو قلب اقتصاد ژاپن است. در منطقه «چیودا»
(Chiyoda Ward)
دفاتر مرکزی سی وشش هزار شرکت واقع شده است و هشتصدهزار کارمند در دفاتر شرکتهایی همچون تویوتا، هوندا، سونی، میتسوبیشی، پاناسونیک، نیسان، هیتاچی و... کار می کنند.
#شینزو_آبه همچنان معتقد است که «فعالیتهای اقتصادی پایه» نباید در توکیو متوقف شود!!
لذا شبکه حمل و نقل عمومی و سوپرمارکتها در توکیو (و دیگر کلانشهرها همچون اوساکا) به کارِ خود ادامه خواهند داد.
🔹این متن به مفهوم دفاع از «تصمیم اشتباه» #آبه و مشاوران نیست بلکه این یادداشت تاملی است بر واژه #خیانت. کلمه ای که در جهان سوم براحتی بر لسان جاری می شود و «عاقبت بخیری دولتمردان» غیرممکن است. روزگاری سعدی علیه الرحمه در اشاره به حکمرانی گفت: هر که آمد عمارتی نُو ساخت. این «نو شدن» ها و این رویژن زدن رویِ کارهایِ «قبلی ها» در خاورمیانه، یک چرخۀ بی پایان است. یک تسلسلِ دایم است. هر که قبل از ما بوده «خیانت» کرده.
🔹شینزو آبه و ماجرای آلودگی هسته ای فوکوشیما
پیش از این ماجرای #کرونا، شینزو آبه متهم بود که درماجرای آلودگی هسته ایِ نیروگاه مخروبه فوکوشیما، دارد پنهانکاری می کند. بحث آن بود که هزاران تُن آبی که برای خنک کردن اورانیوم «هر روز» به قلب این نیروگاه تزریق می شود، درحال آلوده کردنِ مناطق اطراف نیروگاه هسته ای است.
ولی عجیب اینکه بدنه «رسانه ها و مردم» درماجرای آلودگی هسته ای با دولت، همراه شدند/هستند.
اینکه سرنوشت این ماجرای کرونا در ژاپن چه خواهد شد را نمی دانیم ولی اینقدر می دانیم که تصمیمها (در یک دولت شایسته سالار) الزاما نباید درتطابق با برداشتهای «همه متخصصان» باشد. این واقعیتِ حکمرانی است هرچند که آنرا تلخ بپنداریم.
▪️▪️
📎پی نوشت: لینک گزارشهای اخیر سی.ان.ان درباره فوکوشیما: +،+
✍️محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
(#توکیو احتمالا نیویورکِ بعدی خواهد شد)
🔹در خصوص رفتار نخست وزیر ژاپن در مقابله با کرونا، بحثهای دامنه داری در رسانه های ژاپن/دنیا شکل گرفته است.
برخی معتقدند اشتباهاتی که شینزو آبه مرتکب شده باعث خواهد شد که #توکیو بزودی به سرنوشتی مشابه (یا بدتر از) #نیویورک مبتلا شود.
🔹شینزو آبه بالاخره چهار روز پیش (هفتم اپریل/ 19فروردین) وضعیت اضطراری را در ژاپن اعلام کرد. این درحالی است که مدتها از #شروع کرونا در ژاپن می گذرد! در این مدت، بسیاری از متخصصین ژاپنی با مشاهده تجربه اسپانیا، ایتالیا، فرانسه و... هشدار داده بودند که #دولت_ژاپن در مسیر اشتباه حرکت می کند و باید هرچه زودتر وضعیت اضطراری را اعلام می کرد. برخی از متخصصین ژاپنی گفته بودند: دولت #شجاعت تغییرِ جهت ندارد.
⭕️آیا دولت ژاپن پنهانکاری کرده است؟
🔹آمار رسمی که تا روز 19فروردین (هفتم اپریل) منتشر شده تعداد مرگ ناشی از کرونا در #ژاپن را 91 نفر و تعداد مبتلایان را 4600 اعلام کرده است. این درحالی است که بسیاری معتقدند این آمار واقعی نیست و دولت ژاپن پنهانکاری کرده است. (یا اینکه آزمایشهای کافی انجام نشده)
⭕️احتمال سقوط سیستم درمان کشور ژاپن
در شرایط فعلی، برخی از متخصصین ژاپنی معتقدند که اکنون دیگر دیر شده و سیستم درمانی کشور در برابر پیک ناگهانی بیماران، پاسخگو نخواهد بود و سقوط خواهد کرد. (لینک)
⭕️آیا شینزو آبه خیانت کرده است؟
در واقع این سوال را جور دیگر بخوانیم: چرا #آبه در اعلام وضعیت قرمز و بحرانی برای توکیو اینقدر تعلّل کرد؟ آیا تعمّدی داشت؟ آیا شینزو آبه هم به #ژاپن خیانت می کند؟
پاسخ این است که چه دلیلی دارد که #آبه به ژاپن خیانت کند تا ویروس در توکیو گسترش پیدا کند و (شهری که خودش در آن زندگی می کند) تبدیل به نیویورکِ دوم شود؟
ساختارِ دولت در ژاپن، ساختاری مبتنی بر شایسته سالاری است اما می بینیم که حتی در موضوعی مثل #کرونا، تصمیمات کلیدی دولتمردان ژاپن محل انتقادات گسترده قرار می گیرد.
این نشان می دهد که دولتمردان (حتی در کشوری مثل ژاپن) بر اساس گزارشهایی که به آنها می رسانند باید تصمیمهایی بگیرند که الزاما با انتظاراتِ همه متخصصان کشور همخوانی ندارد.
🔹خیانت، واژه ای ست که در کشورهای درحال توسعه به سادگی بر زبان جاری می شود. اینکه فلان مقامِ مسئول در اتخاذ فلان تصمیم به کشورش خیانت کرده است. اینکه #آبه و مجموعه مشاورانش به این نتیجه رسیده بودند که #توکیو را نباید تعطیل کرد به دلیل #خیانت به توکیو نبوده (که دلیلی برای خیانت به شهری که سالها برای آن کوشیده اند نیست) بلکه یک استنباطِ مدیریتی است. آنها تا این لحظه دربرابر آسیب اقتصادی تعطیلی توکیو مقاومت کردند؛ اما حال #آبه و همراهانش در برابر واقعیتی بسیار هولناک قرار گرفته اند: «توکیو احتمالا این روزهای سیاهِ نیویورک را تجربه خواهد کرد، و سیل انتقادات به تعطیل نکردن پایتخت به سمت شینزو آبه گسیل خواهد شد».
🔸توکیو
#توکیو قلب اقتصاد ژاپن است. در منطقه «چیودا»
(Chiyoda Ward)
دفاتر مرکزی سی وشش هزار شرکت واقع شده است و هشتصدهزار کارمند در دفاتر شرکتهایی همچون تویوتا، هوندا، سونی، میتسوبیشی، پاناسونیک، نیسان، هیتاچی و... کار می کنند.
#شینزو_آبه همچنان معتقد است که «فعالیتهای اقتصادی پایه» نباید در توکیو متوقف شود!!
لذا شبکه حمل و نقل عمومی و سوپرمارکتها در توکیو (و دیگر کلانشهرها همچون اوساکا) به کارِ خود ادامه خواهند داد.
🔹این متن به مفهوم دفاع از «تصمیم اشتباه» #آبه و مشاوران نیست بلکه این یادداشت تاملی است بر واژه #خیانت. کلمه ای که در جهان سوم براحتی بر لسان جاری می شود و «عاقبت بخیری دولتمردان» غیرممکن است. روزگاری سعدی علیه الرحمه در اشاره به حکمرانی گفت: هر که آمد عمارتی نُو ساخت. این «نو شدن» ها و این رویژن زدن رویِ کارهایِ «قبلی ها» در خاورمیانه، یک چرخۀ بی پایان است. یک تسلسلِ دایم است. هر که قبل از ما بوده «خیانت» کرده.
🔹شینزو آبه و ماجرای آلودگی هسته ای فوکوشیما
پیش از این ماجرای #کرونا، شینزو آبه متهم بود که درماجرای آلودگی هسته ایِ نیروگاه مخروبه فوکوشیما، دارد پنهانکاری می کند. بحث آن بود که هزاران تُن آبی که برای خنک کردن اورانیوم «هر روز» به قلب این نیروگاه تزریق می شود، درحال آلوده کردنِ مناطق اطراف نیروگاه هسته ای است.
ولی عجیب اینکه بدنه «رسانه ها و مردم» درماجرای آلودگی هسته ای با دولت، همراه شدند/هستند.
اینکه سرنوشت این ماجرای کرونا در ژاپن چه خواهد شد را نمی دانیم ولی اینقدر می دانیم که تصمیمها (در یک دولت شایسته سالار) الزاما نباید درتطابق با برداشتهای «همه متخصصان» باشد. این واقعیتِ حکمرانی است هرچند که آنرا تلخ بپنداریم.
▪️▪️
📎پی نوشت: لینک گزارشهای اخیر سی.ان.ان درباره فوکوشیما: +،+
✍️محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
✍️در خدمت و خیانت شینزو آبه
(گاهشمار کرونا در ژاپن)
🔸در یادداشت قبل به مرور سیاست ژاپن در برابر ویروس کرونا پرداخته شد. ذکر چند نکته در خصوص "گاهشمار" رفتار دولت ژاپن در خصوص کرونا ضروری است:
✅ ۱- در شرایطی که کرونا در حال فتح اروپا بود و به قلع و قمع شهروندان ایتالیا پرداخته بود، وزیر المپیک کابینه ژاپن مصاحبه می کرد که :
المپیک توکیو باید برگزار شود (!)
*رجوع کنید: لینک خبر مصاحبه وزیر کابینه ژاپن در بی بی سی
روز ۱۱ مارس که وزیر ژاپنی چنین مصاحبه ای کرد مصادف با چیست؟
آنروز مصادف با زمانی است که حتی در آمریکا نگرانی گسترده جامعه را فرا گرفته، ترس از قدرت کرونا اذهان را اشغال کرده و فرماندار کالیفرنیا اعلام وضعیت اضطراری/قرنطینه برای سانفرانسیسکو کرده بود.
✅ ۲- با وجود مرگ و میر گستردۀ ناشی از کرونا در دنیا (و حتی آمریکا) نخست وزیر ژاپن تا ۱۲ روز بعد (از مصاحبه ی وزیر کابینه اش)، در برابر کنسل کردنِ المپیک توکیو مقاومت کرد(!) و سرانجام در روز ۲۳ مارس شینزو آبه هم برای نخستین بار گفت که مسابقات «میتواند»(!) به تعویق بیفتد.
*رجوع کنید: لینک خبر
✅ ۳- آن روزی که شینزو آبه گفت المپیک "می تواند" (!) به تعویق بیفتد ویروس جان بیش از پانزده هزار نفر را در دنیا گرفته بود. (آمار رسمی)
✅ ۴- از روز ۲۳ مارس تا ۱۷ آوریل (بیست و چهار روز!) طول کشید تا #آبه بپذیرد که در کشور وضعیت اضطراری اعلام شود. این در شرایطی است که ژاپن جزو هشت کشور صنعتی است و جناب نخست وزیر دقیقا در جریان بود که حتی بوریس جانسون هم به کرونا مبتلا شده است و حصارِ حصین و قلعه امنی (حتی برای نخست وزیر و شاهزادگان هم) وجود ندارد.
پس چرا شینزو آبه اینهمه تعلل کرد؟ در این خصوص در یادداشت قبل به تفصیل بحث شد اما در ادامه باید به سه نکته دیگر نیز اشاره شود.
✅ ۵- تعبیر "در خدمت و خیانت" را از آل احمد گرفته ام که آنرا برای نامِ یکی از کتابهایش برگزیده بود (در خدمت و خیانت روشنفکران). ویروس کرونا تنها شانس ماست که به موضوع "خدمت و خیانت رهبران" به شکل «مقایسه ای» و بی پرده بپردازیم.
شینزو آبه قمار بسیار خطرناکی کرد و تصمیم گرفت که اقتصادِ کشور را نسبت به سلامت شهروندان (#قرنطینه و خانه نشینی) اولویت دهد.
بخشی از این قمار خطرناک به دلیل اعتماد ژاپنی ها به سیستم پزشکی بسیار قوی این کشور است. اما امروز (۱۵ اپریل- ۲۷ فروردین) ژاپن بر لبه پرتگاهی نشسته که نیویورک و ایتالیا و اسپانیا به قعر آن غلطیدند. ارزیابی غیرشتابزده ما از عملکرد نخست وزیر چه باید باشد؟
خدمت؟ یا خیانت؟
✅ ۶- اشتباه جلال آل احمد (و بزرگوارانی از جنس او) در این است که در منظومۀ فکری خود دو گزینه خدمت/خیانت را موجود دارند. ولی
سالها گذشته و تجربۀ چند دهه فراز و نشیب ما را در برابر واقعیتی قرار داده که کرونا تنها فرصتی است که می توانیم به آن بپردازیم:
حکمرانی فقط عرصه خدمت/خیانت نیست. حکمرانی «عرصه ریسک» است و برای انجام ریسک، باید «کسانی» را برگزید که "کارخانه ذهنشان" فقط بر مدار "منطق و عقل" حرکت کند. چون هزینۀ ریسکِ حاکمان را، همۀ مردم با هم خواهند پرداخت.
✅ ۷- «حکمران وقتی که تصمیم می گیرد خیالش از بابت خود و خانواده اش راحت است!» این مضمونِ کامنتهایی بود که از دوستان دریافت کردم. اما این بار خیر! کرونا تنها باری است که چه #شینزو_آبه و چه دونالد ترامپ و چه بوریس جانسون، وقتی "تصمیم" می گیرند می دانند ویروس ریز ظریف بیرحم به درز لای درب اتاق کارشان یا کناره صندلی هلی کوپترشان هم می تواند بچسبد!
کرونا اولین باری است که همه "در معرض" هستند. (با درجات مختلف، ولی «همه» )
بالاخره، شینزو آبه روز ۱۹ فروردین اعلام وضعیت اضطراری کرد و حال باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا این ریسک/قمار آقای نخست وزیر (در اولویت اقتصاد) صحیح بود یا خیر؟
✅آخر- در دو یادداشت قبل به موضوع #محمود_احمدی_نژاد پرداخته شد. من باور ندارم که احمدی نژاد به ایران خیانت کرد (همچنان که باور ندارم هیچ شاه و رئیس جمهور دیگری به کشورش خیانت کند) ولی باور دارم که بهای تصمیمات احمدی نژاد و بهای مکانیزمِ فکری او را همه ایرانیان با هم پرداخت کردند. این بحث در مورد حسن روحانی هم صادق است. مکانیزم فکریِ حکمران است که باعث فلاح/بدبختی مردمان می شود، نه قصدِ حکمران در خدمت و خیانت.
کرونا با همه مصائبش، یک فرصت استثنائی است که عملکرد «همه حاکمان را باهم» ببینیم و به ارزیابی بنشینیم.
کرونا، یک شانس تاریخی است که ما را در برابر یک واقعیت قرار دهد: «مکانیزم فکری و نحوۀ استنتاج حاکمان».
حاکمی که این بار می داند بهای تصمیمش را نه فقط مردم عادی که خانوادۀ خودش هم خواهند پرداخت. ولو اینکه صبیۀ حاکم، سرکار ایوانکا ترامپ باشد بنشسته در برجی مجلّل در نیویورک.
#کرونا
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: نمودار گاهشمار کرونا در ژاپن
(گاهشمار کرونا در ژاپن)
🔸در یادداشت قبل به مرور سیاست ژاپن در برابر ویروس کرونا پرداخته شد. ذکر چند نکته در خصوص "گاهشمار" رفتار دولت ژاپن در خصوص کرونا ضروری است:
✅ ۱- در شرایطی که کرونا در حال فتح اروپا بود و به قلع و قمع شهروندان ایتالیا پرداخته بود، وزیر المپیک کابینه ژاپن مصاحبه می کرد که :
المپیک توکیو باید برگزار شود (!)
*رجوع کنید: لینک خبر مصاحبه وزیر کابینه ژاپن در بی بی سی
روز ۱۱ مارس که وزیر ژاپنی چنین مصاحبه ای کرد مصادف با چیست؟
آنروز مصادف با زمانی است که حتی در آمریکا نگرانی گسترده جامعه را فرا گرفته، ترس از قدرت کرونا اذهان را اشغال کرده و فرماندار کالیفرنیا اعلام وضعیت اضطراری/قرنطینه برای سانفرانسیسکو کرده بود.
✅ ۲- با وجود مرگ و میر گستردۀ ناشی از کرونا در دنیا (و حتی آمریکا) نخست وزیر ژاپن تا ۱۲ روز بعد (از مصاحبه ی وزیر کابینه اش)، در برابر کنسل کردنِ المپیک توکیو مقاومت کرد(!) و سرانجام در روز ۲۳ مارس شینزو آبه هم برای نخستین بار گفت که مسابقات «میتواند»(!) به تعویق بیفتد.
*رجوع کنید: لینک خبر
✅ ۳- آن روزی که شینزو آبه گفت المپیک "می تواند" (!) به تعویق بیفتد ویروس جان بیش از پانزده هزار نفر را در دنیا گرفته بود. (آمار رسمی)
✅ ۴- از روز ۲۳ مارس تا ۱۷ آوریل (بیست و چهار روز!) طول کشید تا #آبه بپذیرد که در کشور وضعیت اضطراری اعلام شود. این در شرایطی است که ژاپن جزو هشت کشور صنعتی است و جناب نخست وزیر دقیقا در جریان بود که حتی بوریس جانسون هم به کرونا مبتلا شده است و حصارِ حصین و قلعه امنی (حتی برای نخست وزیر و شاهزادگان هم) وجود ندارد.
پس چرا شینزو آبه اینهمه تعلل کرد؟ در این خصوص در یادداشت قبل به تفصیل بحث شد اما در ادامه باید به سه نکته دیگر نیز اشاره شود.
✅ ۵- تعبیر "در خدمت و خیانت" را از آل احمد گرفته ام که آنرا برای نامِ یکی از کتابهایش برگزیده بود (در خدمت و خیانت روشنفکران). ویروس کرونا تنها شانس ماست که به موضوع "خدمت و خیانت رهبران" به شکل «مقایسه ای» و بی پرده بپردازیم.
شینزو آبه قمار بسیار خطرناکی کرد و تصمیم گرفت که اقتصادِ کشور را نسبت به سلامت شهروندان (#قرنطینه و خانه نشینی) اولویت دهد.
بخشی از این قمار خطرناک به دلیل اعتماد ژاپنی ها به سیستم پزشکی بسیار قوی این کشور است. اما امروز (۱۵ اپریل- ۲۷ فروردین) ژاپن بر لبه پرتگاهی نشسته که نیویورک و ایتالیا و اسپانیا به قعر آن غلطیدند. ارزیابی غیرشتابزده ما از عملکرد نخست وزیر چه باید باشد؟
خدمت؟ یا خیانت؟
✅ ۶- اشتباه جلال آل احمد (و بزرگوارانی از جنس او) در این است که در منظومۀ فکری خود دو گزینه خدمت/خیانت را موجود دارند. ولی
سالها گذشته و تجربۀ چند دهه فراز و نشیب ما را در برابر واقعیتی قرار داده که کرونا تنها فرصتی است که می توانیم به آن بپردازیم:
حکمرانی فقط عرصه خدمت/خیانت نیست. حکمرانی «عرصه ریسک» است و برای انجام ریسک، باید «کسانی» را برگزید که "کارخانه ذهنشان" فقط بر مدار "منطق و عقل" حرکت کند. چون هزینۀ ریسکِ حاکمان را، همۀ مردم با هم خواهند پرداخت.
✅ ۷- «حکمران وقتی که تصمیم می گیرد خیالش از بابت خود و خانواده اش راحت است!» این مضمونِ کامنتهایی بود که از دوستان دریافت کردم. اما این بار خیر! کرونا تنها باری است که چه #شینزو_آبه و چه دونالد ترامپ و چه بوریس جانسون، وقتی "تصمیم" می گیرند می دانند ویروس ریز ظریف بیرحم به درز لای درب اتاق کارشان یا کناره صندلی هلی کوپترشان هم می تواند بچسبد!
کرونا اولین باری است که همه "در معرض" هستند. (با درجات مختلف، ولی «همه» )
بالاخره، شینزو آبه روز ۱۹ فروردین اعلام وضعیت اضطراری کرد و حال باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا این ریسک/قمار آقای نخست وزیر (در اولویت اقتصاد) صحیح بود یا خیر؟
✅آخر- در دو یادداشت قبل به موضوع #محمود_احمدی_نژاد پرداخته شد. من باور ندارم که احمدی نژاد به ایران خیانت کرد (همچنان که باور ندارم هیچ شاه و رئیس جمهور دیگری به کشورش خیانت کند) ولی باور دارم که بهای تصمیمات احمدی نژاد و بهای مکانیزمِ فکری او را همه ایرانیان با هم پرداخت کردند. این بحث در مورد حسن روحانی هم صادق است. مکانیزم فکریِ حکمران است که باعث فلاح/بدبختی مردمان می شود، نه قصدِ حکمران در خدمت و خیانت.
کرونا با همه مصائبش، یک فرصت استثنائی است که عملکرد «همه حاکمان را باهم» ببینیم و به ارزیابی بنشینیم.
کرونا، یک شانس تاریخی است که ما را در برابر یک واقعیت قرار دهد: «مکانیزم فکری و نحوۀ استنتاج حاکمان».
حاکمی که این بار می داند بهای تصمیمش را نه فقط مردم عادی که خانوادۀ خودش هم خواهند پرداخت. ولو اینکه صبیۀ حاکم، سرکار ایوانکا ترامپ باشد بنشسته در برجی مجلّل در نیویورک.
#کرونا
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: نمودار گاهشمار کرونا در ژاپن
BBC News فارسی
وزیر المپیک ژاپن: لغو المپیک توکیو غیر قابل تصور است
یک مقام ژاپنی احتمال تاخیر در برگزاری المپیک توکیو به مدت یک تا دو سال را رد کرده است. توکیو در سال ۱۹۴۰ هم میزبان بازیهای المپیک بود ولی بازیهای تابستانی آن سال به دلیل جنگ جهانی دوم لغو شد.
دفتر توکیو بی بی سی، گزارشی از بیمارستانهای توکیو تهیه کرده وبه شرح وضعیت بحرانی بیمارستانها و کمبود شدید امکانات در پایتخت #ژاپن پرداخته است. در ماههای فوریه و مارس که ویروس کرونا در ایتالیا، اسپانیا و ایران در حال کشتار بود دولت ژاپن آمارهایی ارایه می کرد که باعث حیرت بود. در آن ماهها (به رغم نزدیکیِ ژاپن به چین و سطحِ بالای مبادلات تجاری/صنعتی با چین) صحبت از چندصد نفر مبتلا (!) به #کرونا بود. اما حالا، گفته می شود که بیمارستانها از مبتلایان کرونا پر شده و امکان پذیرش مریض جدید، بسیار سخت شده است.
طبق گزارش بی بی سی، پزشکان ژاپنی می گویند که این «وضعیت اضطراری» که دولت دو هفته پیش اعلام کرد، اثرِ چندانی روی کاهش مبتلایان به کرونا نداشته است! (شاید دلیلش این است که دولت در اعلام وضعیت اضطراری، تاخیر داشته است). در ویدئویی که خبرنگار بی بی سی، راپتر وینگفیلد، از داخل یکی از بیمارستانهای کاواساکی گزارش می دهد گفته می شود:
«تا دو هفته پیش اینجا یک آی سی یو معمولی بود ولی امروز اینجا تبدیل شده به یونیت #کرونا و ایده این است که علایم حیاتی بیماران، عمدتا از طریق مانیتورها و دوربینها، کنترل شده و پرستاران کمتر به داخل سالن نگهداری بیمار تردد کنند. دلیل امر این است که بیمارستان به تعداد کافی نیرو ندارد تا به این تعداد بیمار مبتلا به کرونا سرویس بدهد.»
ژاپن یکی از بهترین امکانات پزشکی و یکی از بیشترین سرانه های تخت بیمارستانی را در دنیا داراست. در ژاپن یک میلیون و پانصدهزار تخت بیمارستانی وجود دارد اما امروز، مشکلِ پذیرش بیمار در توکیو رخ داده است.
🔷 نکته حائز اهمیت در بحث ژاپن و کرونا نحوۀ پوشش خبری/رسانه ای در چند ماه اخیر است.
الان در گوگل گزارشهای شبکه #سی_ان_ان درباره «کرونا در ژاپن» را جستجو کنید! سی ان ان در توکیو «دفتر خبری» فعّال دارد ولی از روز هفدهم آوریل که سی ان ان گزارش نگران کننده ای از بحران در بیمارستانهای توکیو منتشر کرده تا امروز (یعنی بعد از شانزده روز) هیچ گزارش "جدی" دیگری از شرایط بحرانی توکیو منتشر نکرده است! چرا چنین است؟
حال در گوگل جستجو کنید و ببینید در این دوهفته پایانی ماه آوریل و پیک بحران کرونا در ژاپن، بی بی سی چند گزارش در خصوص بحران بیمارستانها منتشر کرده است؟! به شکل حیرت آوری گزاشهای معدودی توسط سی ان ان یا حتی بی بی سی منتشر شده است. (برای مثال، هفت روز طول کشیده تا خبرنگار بی بی سی بعد از ویدئوی مذکور، یک مقاله ملایم منتشر کرده و پرسیده «چرا تستهای کرونا در ژاپن اینقدر کم بوده است؟» در انتهای این گزارش اخیر بی بی سی، گفته شده که احتمالا «آمار واقعی» مبتلایان کرونا در #ژاپن، «بیست تا پنجاه برابرِ» آماری است که دولت ارایه می کند(!؟). این یعنی که کشور در برابر شرایط پرخطر قرار گرفته است.)
🔷اما چرا چنین است؟
طی چندسال گذشته بارها در خصوص رفتار رسانه ای ژاپنیها صحبت کرده ام. رسانه در ژاپن مقوله بسیار پیچیده ای است و اساسا ژاپنیها در خصوص بحرانهای داخلیِ خود، براحتی به رسانه های خارجی اطلاعات نمی دهند.
بارها نوشته ام که ژاپنیها مسائلشان را «داخل خودشان» حل و فصل می کنند. حتی اگر بحرانی به ابعادِ فاجعه نیروگاه هسته ای فوکوشیما باشد یا این بحران کرونا.
🔷 حال مجددا دست به گوگل شویم و ببینیم چند روزنامه (مثلا آساهی شیمبون یا ماینیچی یا یوموری) یا حتی وبلاگ یا وبسایت شخصی پیدا می کنیم که به تُندی به تصمیم #آبه و دولت در اولویت دادن به اقتصاد (در برابر سلامتی مردم) و دیر اعلام کردنِ وضعیت اضطراری (با وجودِ دیدن اسپانیا و ایتالیا و ایران و نیویورک و ...)، انتقادها کرده اند؟!
🔷 شینزو آبه اشتباه بزرگی در دیر اعلام کردن وضعیت اضطراری مرتکب شد ولی، رابطه دولت-ملت در ژاپن رابطه بسیار پیچیده ای است. رفتار رسانه ای از آن هم پیچیده تر!
#کرونا
#ژاپن
#خبرخوانی
✍️محمدرضا اسلامی
https://t.iss.one/solseghalam
طبق گزارش بی بی سی، پزشکان ژاپنی می گویند که این «وضعیت اضطراری» که دولت دو هفته پیش اعلام کرد، اثرِ چندانی روی کاهش مبتلایان به کرونا نداشته است! (شاید دلیلش این است که دولت در اعلام وضعیت اضطراری، تاخیر داشته است). در ویدئویی که خبرنگار بی بی سی، راپتر وینگفیلد، از داخل یکی از بیمارستانهای کاواساکی گزارش می دهد گفته می شود:
«تا دو هفته پیش اینجا یک آی سی یو معمولی بود ولی امروز اینجا تبدیل شده به یونیت #کرونا و ایده این است که علایم حیاتی بیماران، عمدتا از طریق مانیتورها و دوربینها، کنترل شده و پرستاران کمتر به داخل سالن نگهداری بیمار تردد کنند. دلیل امر این است که بیمارستان به تعداد کافی نیرو ندارد تا به این تعداد بیمار مبتلا به کرونا سرویس بدهد.»
ژاپن یکی از بهترین امکانات پزشکی و یکی از بیشترین سرانه های تخت بیمارستانی را در دنیا داراست. در ژاپن یک میلیون و پانصدهزار تخت بیمارستانی وجود دارد اما امروز، مشکلِ پذیرش بیمار در توکیو رخ داده است.
🔷 نکته حائز اهمیت در بحث ژاپن و کرونا نحوۀ پوشش خبری/رسانه ای در چند ماه اخیر است.
الان در گوگل گزارشهای شبکه #سی_ان_ان درباره «کرونا در ژاپن» را جستجو کنید! سی ان ان در توکیو «دفتر خبری» فعّال دارد ولی از روز هفدهم آوریل که سی ان ان گزارش نگران کننده ای از بحران در بیمارستانهای توکیو منتشر کرده تا امروز (یعنی بعد از شانزده روز) هیچ گزارش "جدی" دیگری از شرایط بحرانی توکیو منتشر نکرده است! چرا چنین است؟
حال در گوگل جستجو کنید و ببینید در این دوهفته پایانی ماه آوریل و پیک بحران کرونا در ژاپن، بی بی سی چند گزارش در خصوص بحران بیمارستانها منتشر کرده است؟! به شکل حیرت آوری گزاشهای معدودی توسط سی ان ان یا حتی بی بی سی منتشر شده است. (برای مثال، هفت روز طول کشیده تا خبرنگار بی بی سی بعد از ویدئوی مذکور، یک مقاله ملایم منتشر کرده و پرسیده «چرا تستهای کرونا در ژاپن اینقدر کم بوده است؟» در انتهای این گزارش اخیر بی بی سی، گفته شده که احتمالا «آمار واقعی» مبتلایان کرونا در #ژاپن، «بیست تا پنجاه برابرِ» آماری است که دولت ارایه می کند(!؟). این یعنی که کشور در برابر شرایط پرخطر قرار گرفته است.)
🔷اما چرا چنین است؟
طی چندسال گذشته بارها در خصوص رفتار رسانه ای ژاپنیها صحبت کرده ام. رسانه در ژاپن مقوله بسیار پیچیده ای است و اساسا ژاپنیها در خصوص بحرانهای داخلیِ خود، براحتی به رسانه های خارجی اطلاعات نمی دهند.
بارها نوشته ام که ژاپنیها مسائلشان را «داخل خودشان» حل و فصل می کنند. حتی اگر بحرانی به ابعادِ فاجعه نیروگاه هسته ای فوکوشیما باشد یا این بحران کرونا.
🔷 حال مجددا دست به گوگل شویم و ببینیم چند روزنامه (مثلا آساهی شیمبون یا ماینیچی یا یوموری) یا حتی وبلاگ یا وبسایت شخصی پیدا می کنیم که به تُندی به تصمیم #آبه و دولت در اولویت دادن به اقتصاد (در برابر سلامتی مردم) و دیر اعلام کردنِ وضعیت اضطراری (با وجودِ دیدن اسپانیا و ایتالیا و ایران و نیویورک و ...)، انتقادها کرده اند؟!
🔷 شینزو آبه اشتباه بزرگی در دیر اعلام کردن وضعیت اضطراری مرتکب شد ولی، رابطه دولت-ملت در ژاپن رابطه بسیار پیچیده ای است. رفتار رسانه ای از آن هم پیچیده تر!
#کرونا
#ژاپن
#خبرخوانی
✍️محمدرضا اسلامی
https://t.iss.one/solseghalam
✍️درباره سریال برکینگ بد
(و به بهانه دادگاه جدید محمدعلی نجفی)
✳️ ایام کرونا و خانه نشینی مجال #فیلم_دیدن در اوقات اضافه را برای بسیاری از افراد فراهم آورده است. #قصه_شنیدن از نیازهای ذهنِ انسان است و دنیای هنر هفتم، دنیایِ قصه شرح کردن. سریال «بِرکینگ بد» به عنوان یکی از قویترین سریالهای ساخته شده در سالهای اخیر ارزیابی شده و جوایز متعددی به دست آورده است. به عنوان یک علاقمند عامی عالم سینما، مشاهده این حجم از دقت و ظرافتهای روابط انسانی در یک سریال، فراتر از سطح انتظار بود.
برکینگ بد در لایه اول خود یک مفهوم ساده را به تصویر می کشد: «توجیه گری انسان» و عبور از مرزهای بدی (به شکل پلّه به پلّه) به دلیل توجیه.
والتر وایتِ شیمیدان «بد» شد و به شکل حیرت آوری از مرزهای «بدی» عبور کرد اما سه سوال دیگر هم مطرح هست:
«اطرافیانِ والتر چقدر مقصر بودند؟!» ، «آیا اشتباه اصلیِ والتر وایت فقط "توجیه" بود؟!» و «مستاصل شدن چقدر در "شروعِ بد شدن" موثر بود؟»
اگر که از لایه اول سریال (و بحث #توجیه) عبور کنیم، احتمالا لایه های بعدی این داستان جذّابتر و قابل تامّلِ بیشتر است. در پاسخ به سه سوال بالا، ذکر این نکات حایز اهمیت است:
✔️🔹یک- تقصیرهای اطرافیان:
ندیدنِ غرور و مناعت طبع! در ماجرای سرطانِ والتر وایت، دوستان قدیمیِ او حاضر شدند که هزینه های #شیمی_درمانی او را بپردازند. در آمریکا، اگر که بیمه درمانی قوی نداشته باشی، یک کارِ جزیی بیمارستانی/درمانی هزینه ای کمرشکن خواهد داشت. والتر وایت در برابر هزینه هایِ وحشتناک سرطان قرار گرفت. اما کمکِ مالی دوستان را نپذیرفت. اطرافیان/دوستان/حتی خانواده آقای وایت بلندایِ غرورِ یک فرد باهوش را نادیده گرفته بودند.
در فیلم سینمایی "حامی گرگ " سکانس درخشانی هست که در آن پیرمردِ قبیله خطاب به جوانکی که می خواهد گرگی خُرد را برای پرورش در چادرش نگهداری کند می گوید: «نکن! غذا نده به گرگ. گرگ ها دوست دارند خودشان شکار کنند. دوست ندارند تغذیه بشوند. به رفتارهای طبیعت و قوانینش احترام بگذار. غرور گرگ رو ازش بگیری، دیگه چیزی نداره». سگ را می توان اهلی کرد اما گُرگ را خیر. روح والتر وایت (و افراد باهوشی همچون او) همچون یک گرگِ وحشی و آزاد و رهاست. گرگ هرگز حیوان دست آموز نمی شود. نباید به او غذا تعارف کرد. گرگ، سرگردانی در میان کوه را به خانه نرم یا گوشه آغول گوسفندان صاحبش ترجیح می دهد. نبوغِ والتر وایت قبل از اینکه «بد» شود، «نادیده» گرفته شده بود.
«نبوغ» ، وحشی است. نبوغ برای همین "ویژه" است که از جنسِ امورِ متعارف نیست. فراتر از سطحِ متعارف است. مثل یک آبشار پرشکوه. مثل یک قلّه بلند. جنسِ نبوغ وقتی که با «نظم» توام می شود، منجر به «محصول» می شود. ولی، نبوغ وقتی که با «جنون» توام می شود، فاجعه می آفریند و آشفتگی. فاجعه از جنس خون.
و اطرافیان والتر وایت، نه نبوغِ او را درست دیده بودند و نه بلندای غرورِ او را.
یک نکته طنز البته در اینجا هست و آن اینکه ما در روزگاری زندگی می کنیم که بسیاری از افراد، خود را باهوش/نابغه می پندارند. صحبت از والتر وایت امّا صحبت از یک نابغۀِ واقعی است. نه نوابغِ «خود نخبه پندارِ» روزگار ما که با کلیک روی صفحه گوشی تلفن همراهشان «اطلاعات» کسب می کنند! و با کلاس کنکور، تست زدن می آموزند. والتر وایت، زبانِ ساینس را فهمیده بود. علمِ شیمی را آموخته بود. اثرِ حرارت در واکنش شیمیایی را بهتر از دیگران درک کرده بود. و فرمول واکنشِ شیمیایی را خود «ابداع» کرده بود.
یک ابداع واقعی! نه واحد پاس کردن.
والتر وایت ها «صدقه» قبول نمی کنند.
والتر وایت ها «نگاه مهربان» طلب نمی کنند.
بین روحِ اهلی با روح وحشی تفاوت هست. این را اطرافیان وایت نمی فهمیدند. دنبال «شفقت» بودند و دنبالِ «کمک» به سرطان. حتی همسر والتر وایت، در ناچیز دیدنِ میزانِ توانِ یک نابغه ، مثل دیگران بود!
جنسِ نبوغ اما، جنسِ صحراست و سرگردانی.
این، اشتباهِ کلیدیِ اطرافیان والتر وایت بود. پیش از آنکه والتر وایت «از مرزهایِ توجیه» و بدی و پلیدی عبور و کند، و پیش از آنکه دچار خطاهای مرگبار و خونبار شود، «اطرافیانِ وایت» خطا کرده بودند.
✔️🔹دو- اشتباه اصلیِ آقای وایت:
تقصیرهای والتر وایت انسان را به یاد تقصیر #محمدعلی_نجفی شهردار تهران می اندازد. این یک برداشت غلط است که گمان کنیم والتر وایت و محمدعلی نجفی در یک صفت با هم اشتراک دارند و آن «هوشِ فوق العاده» است. خیر!
همداستانیِ والتر وایتِ شیمیدان با آقای شهردارِ ریاضیدانِ ما در این است که هر دو با «اعتماد به نفسی حیرت آور» به هوشِ خود تکیه می کنند و هر دو گمان می کنند که همچون عالَم علمِ شیمی (یا مثل دنیایِ منظّم ریاضی) "اتفاقات" مطابقِ محاسباتِ آنها رخ می دهد ولی خیر!
ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید:🔻👇
https://www.khabaronline.ir/news/1385051/درباره-سریال-برکینگ-بد
(و به بهانه دادگاه جدید محمدعلی نجفی)
✳️ ایام کرونا و خانه نشینی مجال #فیلم_دیدن در اوقات اضافه را برای بسیاری از افراد فراهم آورده است. #قصه_شنیدن از نیازهای ذهنِ انسان است و دنیای هنر هفتم، دنیایِ قصه شرح کردن. سریال «بِرکینگ بد» به عنوان یکی از قویترین سریالهای ساخته شده در سالهای اخیر ارزیابی شده و جوایز متعددی به دست آورده است. به عنوان یک علاقمند عامی عالم سینما، مشاهده این حجم از دقت و ظرافتهای روابط انسانی در یک سریال، فراتر از سطح انتظار بود.
برکینگ بد در لایه اول خود یک مفهوم ساده را به تصویر می کشد: «توجیه گری انسان» و عبور از مرزهای بدی (به شکل پلّه به پلّه) به دلیل توجیه.
والتر وایتِ شیمیدان «بد» شد و به شکل حیرت آوری از مرزهای «بدی» عبور کرد اما سه سوال دیگر هم مطرح هست:
«اطرافیانِ والتر چقدر مقصر بودند؟!» ، «آیا اشتباه اصلیِ والتر وایت فقط "توجیه" بود؟!» و «مستاصل شدن چقدر در "شروعِ بد شدن" موثر بود؟»
اگر که از لایه اول سریال (و بحث #توجیه) عبور کنیم، احتمالا لایه های بعدی این داستان جذّابتر و قابل تامّلِ بیشتر است. در پاسخ به سه سوال بالا، ذکر این نکات حایز اهمیت است:
✔️🔹یک- تقصیرهای اطرافیان:
ندیدنِ غرور و مناعت طبع! در ماجرای سرطانِ والتر وایت، دوستان قدیمیِ او حاضر شدند که هزینه های #شیمی_درمانی او را بپردازند. در آمریکا، اگر که بیمه درمانی قوی نداشته باشی، یک کارِ جزیی بیمارستانی/درمانی هزینه ای کمرشکن خواهد داشت. والتر وایت در برابر هزینه هایِ وحشتناک سرطان قرار گرفت. اما کمکِ مالی دوستان را نپذیرفت. اطرافیان/دوستان/حتی خانواده آقای وایت بلندایِ غرورِ یک فرد باهوش را نادیده گرفته بودند.
در فیلم سینمایی "حامی گرگ " سکانس درخشانی هست که در آن پیرمردِ قبیله خطاب به جوانکی که می خواهد گرگی خُرد را برای پرورش در چادرش نگهداری کند می گوید: «نکن! غذا نده به گرگ. گرگ ها دوست دارند خودشان شکار کنند. دوست ندارند تغذیه بشوند. به رفتارهای طبیعت و قوانینش احترام بگذار. غرور گرگ رو ازش بگیری، دیگه چیزی نداره». سگ را می توان اهلی کرد اما گُرگ را خیر. روح والتر وایت (و افراد باهوشی همچون او) همچون یک گرگِ وحشی و آزاد و رهاست. گرگ هرگز حیوان دست آموز نمی شود. نباید به او غذا تعارف کرد. گرگ، سرگردانی در میان کوه را به خانه نرم یا گوشه آغول گوسفندان صاحبش ترجیح می دهد. نبوغِ والتر وایت قبل از اینکه «بد» شود، «نادیده» گرفته شده بود.
«نبوغ» ، وحشی است. نبوغ برای همین "ویژه" است که از جنسِ امورِ متعارف نیست. فراتر از سطحِ متعارف است. مثل یک آبشار پرشکوه. مثل یک قلّه بلند. جنسِ نبوغ وقتی که با «نظم» توام می شود، منجر به «محصول» می شود. ولی، نبوغ وقتی که با «جنون» توام می شود، فاجعه می آفریند و آشفتگی. فاجعه از جنس خون.
و اطرافیان والتر وایت، نه نبوغِ او را درست دیده بودند و نه بلندای غرورِ او را.
یک نکته طنز البته در اینجا هست و آن اینکه ما در روزگاری زندگی می کنیم که بسیاری از افراد، خود را باهوش/نابغه می پندارند. صحبت از والتر وایت امّا صحبت از یک نابغۀِ واقعی است. نه نوابغِ «خود نخبه پندارِ» روزگار ما که با کلیک روی صفحه گوشی تلفن همراهشان «اطلاعات» کسب می کنند! و با کلاس کنکور، تست زدن می آموزند. والتر وایت، زبانِ ساینس را فهمیده بود. علمِ شیمی را آموخته بود. اثرِ حرارت در واکنش شیمیایی را بهتر از دیگران درک کرده بود. و فرمول واکنشِ شیمیایی را خود «ابداع» کرده بود.
یک ابداع واقعی! نه واحد پاس کردن.
والتر وایت ها «صدقه» قبول نمی کنند.
والتر وایت ها «نگاه مهربان» طلب نمی کنند.
بین روحِ اهلی با روح وحشی تفاوت هست. این را اطرافیان وایت نمی فهمیدند. دنبال «شفقت» بودند و دنبالِ «کمک» به سرطان. حتی همسر والتر وایت، در ناچیز دیدنِ میزانِ توانِ یک نابغه ، مثل دیگران بود!
جنسِ نبوغ اما، جنسِ صحراست و سرگردانی.
این، اشتباهِ کلیدیِ اطرافیان والتر وایت بود. پیش از آنکه والتر وایت «از مرزهایِ توجیه» و بدی و پلیدی عبور و کند، و پیش از آنکه دچار خطاهای مرگبار و خونبار شود، «اطرافیانِ وایت» خطا کرده بودند.
✔️🔹دو- اشتباه اصلیِ آقای وایت:
تقصیرهای والتر وایت انسان را به یاد تقصیر #محمدعلی_نجفی شهردار تهران می اندازد. این یک برداشت غلط است که گمان کنیم والتر وایت و محمدعلی نجفی در یک صفت با هم اشتراک دارند و آن «هوشِ فوق العاده» است. خیر!
همداستانیِ والتر وایتِ شیمیدان با آقای شهردارِ ریاضیدانِ ما در این است که هر دو با «اعتماد به نفسی حیرت آور» به هوشِ خود تکیه می کنند و هر دو گمان می کنند که همچون عالَم علمِ شیمی (یا مثل دنیایِ منظّم ریاضی) "اتفاقات" مطابقِ محاسباتِ آنها رخ می دهد ولی خیر!
ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید:🔻👇
https://www.khabaronline.ir/news/1385051/درباره-سریال-برکینگ-بد
خبرآنلاین
درباره سریال برکینگ بد؛ به بهانه دادگاه جدید محمدعلی نجفی
ایام کرونا و خانه نشینی مجال فیلم_دیدن در اوقات اضافه را برای بسیاری از افراد فراهم آورده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو دقیقه و ۱۳ثانیه صحبت . یازده بار کلمه "من" تکرار می شه. (به غیر از رگبار افعال اول شخص مفرد)
حکایت عجیبیه این "من بارگی" در سرزمین ما.
این جمله جالبه:
"مناطقی اونجا رفتیم که حتی مسئولینِ صلیب سرخ و وزارت کشورِ اونجا (ژاپن) هم تا حالا پاشون رو اونجا نگذاشته بودن" (؟!)
یعنی یک آقای ایرانی میگه که بعد از بحران زلزله توهوکو در «کشورِ مدیریت بحران: ژاپن »، به جاهایی امداد رسانی کرده که وزارت کشور ژاپن پاش به اونجاها نرسیده بوده.
* در همون ایام بنا به مقتضیات رشته کاری از جنوب سندای به ایشی نوماکی تا مینامی سانریکو را برای موضوع پایان نامه چندین نوبت بازدید داشتم (من!) و نظم و کیفیت امدادرسانیِ ارتش ژاپن فوق العاده بود. ولی متحیرم چه اعتماد به نفسی میخواد که یک نفره بنشیند جلوی دوربین و بگه به جاهایی "من" رفتم کمک کردم که وزارت کشور #ژاپن پاشون رو نگذاشته بودن!
تعظیمِ "ده دقیقه ای" سفیر ژاپن؟! جمع نماز مغرب و عشا با هم هفت دقیقه میشه.
این نحوۀ حرف زدن واقعا ناشی از چیه؟ خودشیفتگی یا سندروم ذهنِ ساده؟
علی برکت الله.
حکایت عجیبیه این "من بارگی" در سرزمین ما.
این جمله جالبه:
"مناطقی اونجا رفتیم که حتی مسئولینِ صلیب سرخ و وزارت کشورِ اونجا (ژاپن) هم تا حالا پاشون رو اونجا نگذاشته بودن" (؟!)
یعنی یک آقای ایرانی میگه که بعد از بحران زلزله توهوکو در «کشورِ مدیریت بحران: ژاپن »، به جاهایی امداد رسانی کرده که وزارت کشور ژاپن پاش به اونجاها نرسیده بوده.
* در همون ایام بنا به مقتضیات رشته کاری از جنوب سندای به ایشی نوماکی تا مینامی سانریکو را برای موضوع پایان نامه چندین نوبت بازدید داشتم (من!) و نظم و کیفیت امدادرسانیِ ارتش ژاپن فوق العاده بود. ولی متحیرم چه اعتماد به نفسی میخواد که یک نفره بنشیند جلوی دوربین و بگه به جاهایی "من" رفتم کمک کردم که وزارت کشور #ژاپن پاشون رو نگذاشته بودن!
تعظیمِ "ده دقیقه ای" سفیر ژاپن؟! جمع نماز مغرب و عشا با هم هفت دقیقه میشه.
این نحوۀ حرف زدن واقعا ناشی از چیه؟ خودشیفتگی یا سندروم ذهنِ ساده؟
علی برکت الله.
ارزیابی شتابزده pinned «📌آدرس 🔷تاکسی اوبر در مقابل ساختمان کاخ موزه هنرهای زیبا (Place of Fine Arts Theatre) توقف کرد. جلو ساختمان (که ستونهایش انگار شبیه ستونهای تخت جمشید است) شلوغ بود و پلیس و حفاظت و ... مشغول هدایت جمعیت بودند. زن و مردی به لباس آراسته ( یا به قول استاد معمار…»
✍️شب قدر و سکوت: او صدای بلند را دوست ندارد!
(کرونا و احیا)
🔷 پرده اول- تُن صدا برایش مهم است!
آنچه از گفته هایش پیداست اینکه شدیدا به جوهرۀ صدا حساس است. صدای بلند (جَهْر) را جوری، و نجوا را جور دیگری می شنود. گفته که مرا به صدایی «آرام وآهسته» یاد کنید (دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْل)
🔷 پرده دوم- نجوا را دوست ندارد!
وقتی دو نفر از بنی آدم با همدیگر صحبت می کنند، اگر که پچ پچ کنند و گفتگویشان چنان باشد که "نجوا گونه" باشد، اینچنین سخن گفتنِ درگوشی را دوست ندارد. نه تنها دوست ندارد، بلکه بیزار است. گفتگوی محرمانه و نجوا، از شیطان است (إِنَّما النَّجْوىٰ مِنَ الشَّيطان!) و باعث اندوهگین شدنِ اطرافیان.
🔷 پرده سوم- نجوا را دوست دارد!
ولی وقتی که ماجرا به لحظۀ گفتگویِ انسان با پروردگار می رسد، «نجوا» را دوست دارد. صدایِ آهسته را دوست دارد.
زمزمه را خوش دارد.
زمزمه، آنگونه که حافظ در سحرگاهِ شیراز داشت (به خدا که جرعه ای دِه، تو به حافظِ سحرخیز...)، یا آن حالت که عطار به سحرگاهِ آسمان نیشابور می نشسته و آهسته در مخالفِ سه گاه نجوا می کرد:
به هر راهی که دانستم، فرو رفتم به بویِ تو/
کنون عاجز فرو ماندم، رَهی دیگر نمی دانم...!
🔷 پرده چهارم- کرونا و شب قدر
امسال لحظات قدر و سکوتِ سحرگاه، (آن سکون و آن نجوا)، همراه شده با «خلوتی مضاعف».
همراه شده با توفیقی اجباری. بجای شنیدن دعا از بلندگو، و بجای خواندن دعا در همهمه، سکوت است و زمزمه.
سحر است و خلوتی اجباری.
و زهی توفیق! گویی حکایتِ همان جمله شده است که گفته بود "فُرادا" به نزدِ من خواهید آمد: وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرادىٰ.
"یکایک" به سوی ما باز آمدید آن گونه که اول بار شما را بیافریدیم و آنچه را که (از مال و جاه) به شما داده بودیم همه را پشت سر وانهادید...
🔷 پرده پنجم- یا صاحبَ کلِّ نَجوا
در دعای جوشن فرازی زیباست که او را با این نام خطاب می کند: «یا صاحبَ کلّ نجوا». ای آنکه بر هر زمزمه ای آگاه و گواهی.
یا صاحِبَ كُلِّ نَجْوَى | یَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى. اى مطلع از هر نجوا و راز ، و اى مُنتهاى هر شکایت.
مثل روشنای یک غروب زیبا که گذرِ باد در میان گندمزار روحِ شیدای عطار را به زمزمه می نشاند، در این سحَر و سکوت و تنهایی به زمزمۀ نامهایش نشستن . کجاست دل شوریدۀ حافظ تا حافظانه بگوید: «قدحی پر شراب کن| دورِ فلک درنگ ندارد، شتاب کن!...»
▪️▪️▪️
#کرونا همه را خانه نشین کرده و (از میان انبوهِ آزمونهای جدیدی که برای بشر به عرصه آورده،) این هم آزمونی است برای اهالی ایمان که بی کلیسا و بی کنیسه، تا چقدر و تا کجا، بی همهمه و به زمزمه می توانند به نجوا با "صاحبِ نجوا" بنشینند؟!
من صحبتِ شب تا سُحوری کِی توانم؟! برای من که چهار رکعتِ چهار دقیقه ای می شود "نماز با شک" که رکعتِ دوّم به سوّم بودم یا سوّم به چهارم، احیا؟ احیایِ تنهایی؟!
کرونا و شبهای قدر، (همچون دیگر پرده های این ماجرای ویروس)، تجربه ای بدیع است.
این بار نمی توان در سیلِ جمعیت گم شد. خودت هستی و خودت. نه حکایتِ آن خسی در میقات است و نه کسی در میعاد. سکوت است و فُرادا. عطار است که خسته از همه رَه ها و گذرها، آمده و بر کرانۀ کویر نشسته و می گوید:
«رهی دیگر نمی دانم... نمی دانم»
یا منْ یَسْمَعُ النَّجْوى | یا منْ یُنْقِذُ الْغَرْقى
یا دلیل المتحیّرین.
✍️محمدرضا اسلامی
https://t.iss.one/solseghalam
*این یادداشت در خبرآنلاین امروز +
(کرونا و احیا)
🔷 پرده اول- تُن صدا برایش مهم است!
آنچه از گفته هایش پیداست اینکه شدیدا به جوهرۀ صدا حساس است. صدای بلند (جَهْر) را جوری، و نجوا را جور دیگری می شنود. گفته که مرا به صدایی «آرام وآهسته» یاد کنید (دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْل)
🔷 پرده دوم- نجوا را دوست ندارد!
وقتی دو نفر از بنی آدم با همدیگر صحبت می کنند، اگر که پچ پچ کنند و گفتگویشان چنان باشد که "نجوا گونه" باشد، اینچنین سخن گفتنِ درگوشی را دوست ندارد. نه تنها دوست ندارد، بلکه بیزار است. گفتگوی محرمانه و نجوا، از شیطان است (إِنَّما النَّجْوىٰ مِنَ الشَّيطان!) و باعث اندوهگین شدنِ اطرافیان.
🔷 پرده سوم- نجوا را دوست دارد!
ولی وقتی که ماجرا به لحظۀ گفتگویِ انسان با پروردگار می رسد، «نجوا» را دوست دارد. صدایِ آهسته را دوست دارد.
زمزمه را خوش دارد.
زمزمه، آنگونه که حافظ در سحرگاهِ شیراز داشت (به خدا که جرعه ای دِه، تو به حافظِ سحرخیز...)، یا آن حالت که عطار به سحرگاهِ آسمان نیشابور می نشسته و آهسته در مخالفِ سه گاه نجوا می کرد:
به هر راهی که دانستم، فرو رفتم به بویِ تو/
کنون عاجز فرو ماندم، رَهی دیگر نمی دانم...!
🔷 پرده چهارم- کرونا و شب قدر
امسال لحظات قدر و سکوتِ سحرگاه، (آن سکون و آن نجوا)، همراه شده با «خلوتی مضاعف».
همراه شده با توفیقی اجباری. بجای شنیدن دعا از بلندگو، و بجای خواندن دعا در همهمه، سکوت است و زمزمه.
سحر است و خلوتی اجباری.
و زهی توفیق! گویی حکایتِ همان جمله شده است که گفته بود "فُرادا" به نزدِ من خواهید آمد: وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرادىٰ.
"یکایک" به سوی ما باز آمدید آن گونه که اول بار شما را بیافریدیم و آنچه را که (از مال و جاه) به شما داده بودیم همه را پشت سر وانهادید...
🔷 پرده پنجم- یا صاحبَ کلِّ نَجوا
در دعای جوشن فرازی زیباست که او را با این نام خطاب می کند: «یا صاحبَ کلّ نجوا». ای آنکه بر هر زمزمه ای آگاه و گواهی.
یا صاحِبَ كُلِّ نَجْوَى | یَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى. اى مطلع از هر نجوا و راز ، و اى مُنتهاى هر شکایت.
مثل روشنای یک غروب زیبا که گذرِ باد در میان گندمزار روحِ شیدای عطار را به زمزمه می نشاند، در این سحَر و سکوت و تنهایی به زمزمۀ نامهایش نشستن . کجاست دل شوریدۀ حافظ تا حافظانه بگوید: «قدحی پر شراب کن| دورِ فلک درنگ ندارد، شتاب کن!...»
▪️▪️▪️
#کرونا همه را خانه نشین کرده و (از میان انبوهِ آزمونهای جدیدی که برای بشر به عرصه آورده،) این هم آزمونی است برای اهالی ایمان که بی کلیسا و بی کنیسه، تا چقدر و تا کجا، بی همهمه و به زمزمه می توانند به نجوا با "صاحبِ نجوا" بنشینند؟!
من صحبتِ شب تا سُحوری کِی توانم؟! برای من که چهار رکعتِ چهار دقیقه ای می شود "نماز با شک" که رکعتِ دوّم به سوّم بودم یا سوّم به چهارم، احیا؟ احیایِ تنهایی؟!
کرونا و شبهای قدر، (همچون دیگر پرده های این ماجرای ویروس)، تجربه ای بدیع است.
این بار نمی توان در سیلِ جمعیت گم شد. خودت هستی و خودت. نه حکایتِ آن خسی در میقات است و نه کسی در میعاد. سکوت است و فُرادا. عطار است که خسته از همه رَه ها و گذرها، آمده و بر کرانۀ کویر نشسته و می گوید:
«رهی دیگر نمی دانم... نمی دانم»
یا منْ یَسْمَعُ النَّجْوى | یا منْ یُنْقِذُ الْغَرْقى
یا دلیل المتحیّرین.
✍️محمدرضا اسلامی
https://t.iss.one/solseghalam
*این یادداشت در خبرآنلاین امروز +
✍️آغاز حملات شدید ترامپ به اوباما
🖊محمدرضا اسلامی
🔷 هفته ای که گذشت، فصل جدیدی از منازعه انتخابات ریاست جمهوری با حملاتِ بی سابقه دونالد ترامپ به "اوباما" آغاز شد. استفاده از واژه «اوباما گِیت» (که اشاره به واژه "واتر گیت" است) در میان توئیت های اخیر ترامپ جالب توجه بود.
✅ترامپ در توییتر نوشت:
دولت اوباما به نظر می رسد یکی از فاسد ترین و نالایق ترین ها در تاریخ ایالات متحده است. به یاد داشته باشید، او و «جُوِ خواب آلود»، دلایلی هستند که من در کاخ سفید هستم!
🔷او با چند توئیت و با بیانی تُند به اوباما تاخته است. اما علت شروع این حملات چیست؟
✔️🔶 یک - عملکرد سیستمیِ اوباما
اوباما فردی است که به شدت به رفتار «تشکیلاتی» و سیستمی معتقد/پایبند است. در تمام مدّتی که نامزدهایِ دموکرات یکی پس از دیگری «به نفع جُو بایدن» انصراف می داند این زمزمه در محافل وجود داشت که «شخص اوباما» پشتِ این هماهنگیها و هدایتِ ماجرا (از پشت پرده) قرار دارد ولی، اوباما با یک «سکوت طولانی»، هیچ موضعگیریِ مستقیم و آشکاری در حمایت از جو بایدن انجام نمی داد. یک رفتار بسیار حرفه ای، منظم و تشکیلاتی.
اما پس از یک سکوتِ طولانی، اوباما از پرده نشینی خارج شده و پس از یک پیام رسمی در حمایت از معاون سابقش، روز 28 اردیبهشت در یک سخنرانی تلویزیونی برای دبیرستانیها (بدون اینکه مستقیما نامی از "ترامپ" ببرد) گفت:
(باید) از به اصطلاح بزرگسالی که از برخی عناوین جذاب و مشاغل مهم برخوردار است به شدت انتقاد کرد و افزود امثالِ این افراد، هر آنچه را که «احساس خوبی به آنها بدهد، آنچه که راحت باشد، و آنچه که آسان باشد» انجام می دهند.
✔️🔸دو- ترامپ مشتاق این زدوخورد است!
تا اینجای ماجرا به نظر می رسید که ترامپ، هیچ نگرانی جدّی از بابت «شخصیتِ» جو بایدن ندارد و خود را «حریفِ» او می داند خصوصا اینکه جو بایدن، نه سخنوَری و حضور ذهنِ اوبامای سال ۲۰۰۸ را دارد و مانند هیلاری کلینتون، آراءِ بخشی از زنان اجتماع به او می رسد. در واقع "جو بایدن" نسخه ضعیف و کم رمق از #هیلاری_کلینتون محسوب می شود. ترامپ، که در آن ماجرای 2016 توانست حریف کلینتون و لشکرِ مدافعانش شود، گمان می کرد که اینبار هم حریف خواهد بود، تا اینکه این ماجرایِ #کرونا رخ داد!
با گسترش آمار مرگ و میر در ایالات متحده، اوباما وارد شده و به صراحت اینگونه می گوید:
این همهگیری ویروس بیش از هر چیز سرانجام (به صورت کامل) روی این ایده که بسیاری از افراد مسئول میدانند دارند چه کار میکنند، خط بطلان کشید.
او ادامه داده: خیلی از این افراد حتی وانمود هم نمیکنند که مسئول هستند.
عملا اوباما (در این مقطع زمانی) می خواهد با ورود مستقیم به ماجرا از فرصتِ #کرونا برای زمین زدن ترامپ استفاده کند اما ترامپ، مشتاقِ این «ورود» است!
ترامپ یک «رایِ پایه» در میان سفیدپوستان آمریکا دارد و الان یک فرصت مناسب است که تعیین تکلیف کند و به هوادارانش (که سالها کلافه از یک رئیس جمهور سیاه پوست/دموکرات بودند) خاطر نشان کند که: طرفِ حساب من جُو بایدن نیست، اوباما است.
🔷 عملا این حرف ممکن است «رایِ جدید» به سبد رای ترامپ اضافه نکند، ولی «رایِ پایه» او و هوادارانش را مستحکمتر(!) خواهد کرد. این، همان کاری است که احمدی نژاد کرد و در آن مناظرۀ با میرحسین به صراحت گفت که «طرفِ من» هاشمی رفسنجانی است. آن روز زدنِ #رفسنجانی باعث خشنودی طیفی از جامعه می شُد. امروز هم زدنِ اوباما، باعث استمرارِ محبوبیت ترامپ در میان آن «رای پایه» خواهد بود.
🔷 سرجمع، ترامپ از «ورود اوباما» بسیار خرسند است و این فرصتی است تا حملات تند و بی سابقه ای را آغاز کند.
آنچه که مشخص است اینکه "دموکراتها" (با فردی در سطح بایدن) حریف ترامپ نیستند ولی آنچه که مشخص نیست اینکه "ویروس" سرانجام با ترامپ چه خواهد کرد؟
🔷 تا امروز (23 ماه می) بیش از نود و شش هزار شهروند آمریکا در اثر کرونا جان خود را از دست داده اند و هزاران نفر بیکار شده اند.
شاید آن کسی که هشت سالۀ ترامپ را چهار ساله کند، نه جو بایدن بلکه #کرونا باشد.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
نمونه گاف دادن و سوتیهای جو بایدن، حرفی است که اخیرا گفته: آمریکایهای آفریقایی تباری که به ترامپ رای بدهند "سیاه پوست" نیستند! (و بعد ناچار شده عذرخواهی کند). در سابقه سخنرانیهای بایدن، سوتی دادن زیاد است.
https://t.iss.one/solseghalam
🖊محمدرضا اسلامی
🔷 هفته ای که گذشت، فصل جدیدی از منازعه انتخابات ریاست جمهوری با حملاتِ بی سابقه دونالد ترامپ به "اوباما" آغاز شد. استفاده از واژه «اوباما گِیت» (که اشاره به واژه "واتر گیت" است) در میان توئیت های اخیر ترامپ جالب توجه بود.
✅ترامپ در توییتر نوشت:
دولت اوباما به نظر می رسد یکی از فاسد ترین و نالایق ترین ها در تاریخ ایالات متحده است. به یاد داشته باشید، او و «جُوِ خواب آلود»، دلایلی هستند که من در کاخ سفید هستم!
🔷او با چند توئیت و با بیانی تُند به اوباما تاخته است. اما علت شروع این حملات چیست؟
✔️🔶 یک - عملکرد سیستمیِ اوباما
اوباما فردی است که به شدت به رفتار «تشکیلاتی» و سیستمی معتقد/پایبند است. در تمام مدّتی که نامزدهایِ دموکرات یکی پس از دیگری «به نفع جُو بایدن» انصراف می داند این زمزمه در محافل وجود داشت که «شخص اوباما» پشتِ این هماهنگیها و هدایتِ ماجرا (از پشت پرده) قرار دارد ولی، اوباما با یک «سکوت طولانی»، هیچ موضعگیریِ مستقیم و آشکاری در حمایت از جو بایدن انجام نمی داد. یک رفتار بسیار حرفه ای، منظم و تشکیلاتی.
اما پس از یک سکوتِ طولانی، اوباما از پرده نشینی خارج شده و پس از یک پیام رسمی در حمایت از معاون سابقش، روز 28 اردیبهشت در یک سخنرانی تلویزیونی برای دبیرستانیها (بدون اینکه مستقیما نامی از "ترامپ" ببرد) گفت:
(باید) از به اصطلاح بزرگسالی که از برخی عناوین جذاب و مشاغل مهم برخوردار است به شدت انتقاد کرد و افزود امثالِ این افراد، هر آنچه را که «احساس خوبی به آنها بدهد، آنچه که راحت باشد، و آنچه که آسان باشد» انجام می دهند.
✔️🔸دو- ترامپ مشتاق این زدوخورد است!
تا اینجای ماجرا به نظر می رسید که ترامپ، هیچ نگرانی جدّی از بابت «شخصیتِ» جو بایدن ندارد و خود را «حریفِ» او می داند خصوصا اینکه جو بایدن، نه سخنوَری و حضور ذهنِ اوبامای سال ۲۰۰۸ را دارد و مانند هیلاری کلینتون، آراءِ بخشی از زنان اجتماع به او می رسد. در واقع "جو بایدن" نسخه ضعیف و کم رمق از #هیلاری_کلینتون محسوب می شود. ترامپ، که در آن ماجرای 2016 توانست حریف کلینتون و لشکرِ مدافعانش شود، گمان می کرد که اینبار هم حریف خواهد بود، تا اینکه این ماجرایِ #کرونا رخ داد!
با گسترش آمار مرگ و میر در ایالات متحده، اوباما وارد شده و به صراحت اینگونه می گوید:
این همهگیری ویروس بیش از هر چیز سرانجام (به صورت کامل) روی این ایده که بسیاری از افراد مسئول میدانند دارند چه کار میکنند، خط بطلان کشید.
او ادامه داده: خیلی از این افراد حتی وانمود هم نمیکنند که مسئول هستند.
عملا اوباما (در این مقطع زمانی) می خواهد با ورود مستقیم به ماجرا از فرصتِ #کرونا برای زمین زدن ترامپ استفاده کند اما ترامپ، مشتاقِ این «ورود» است!
ترامپ یک «رایِ پایه» در میان سفیدپوستان آمریکا دارد و الان یک فرصت مناسب است که تعیین تکلیف کند و به هوادارانش (که سالها کلافه از یک رئیس جمهور سیاه پوست/دموکرات بودند) خاطر نشان کند که: طرفِ حساب من جُو بایدن نیست، اوباما است.
🔷 عملا این حرف ممکن است «رایِ جدید» به سبد رای ترامپ اضافه نکند، ولی «رایِ پایه» او و هوادارانش را مستحکمتر(!) خواهد کرد. این، همان کاری است که احمدی نژاد کرد و در آن مناظرۀ با میرحسین به صراحت گفت که «طرفِ من» هاشمی رفسنجانی است. آن روز زدنِ #رفسنجانی باعث خشنودی طیفی از جامعه می شُد. امروز هم زدنِ اوباما، باعث استمرارِ محبوبیت ترامپ در میان آن «رای پایه» خواهد بود.
🔷 سرجمع، ترامپ از «ورود اوباما» بسیار خرسند است و این فرصتی است تا حملات تند و بی سابقه ای را آغاز کند.
آنچه که مشخص است اینکه "دموکراتها" (با فردی در سطح بایدن) حریف ترامپ نیستند ولی آنچه که مشخص نیست اینکه "ویروس" سرانجام با ترامپ چه خواهد کرد؟
🔷 تا امروز (23 ماه می) بیش از نود و شش هزار شهروند آمریکا در اثر کرونا جان خود را از دست داده اند و هزاران نفر بیکار شده اند.
شاید آن کسی که هشت سالۀ ترامپ را چهار ساله کند، نه جو بایدن بلکه #کرونا باشد.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
نمونه گاف دادن و سوتیهای جو بایدن، حرفی است که اخیرا گفته: آمریکایهای آفریقایی تباری که به ترامپ رای بدهند "سیاه پوست" نیستند! (و بعد ناچار شده عذرخواهی کند). در سابقه سخنرانیهای بایدن، سوتی دادن زیاد است.
https://t.iss.one/solseghalam
✍️تهران و احساس از یک شهر
🔹 در مطلبی که اخیرا در کانال تلگرامی «یک فنجان چای داغ» منتشر شده، آقای دکتر حامد قدوسی به بحث آمایش سرزمین و تمرکز منابع کشور ایران در «یک شهر» (تهران) پرداخته است.
(لینک)
خواندن آن یادداشت دکتر قدوسی مرا به یاد یادداشتی انداخت که چندسال قبل «نشریه بخارا» از داریوش شایگان منتشر کرد. آن یادداشت مرحوم شایگان تحت عنوان:
« آیا تهران مدینه ای تمثیلی است؟»
منتشر شده بود.
🔹 در آن یادداشت، مرحوم شایگان از تهرانِ دوران کودکی اش سخن می گوید. از تهران دهۀ بیست. از تهرانی می نویسد که بخشی از تصاویرش را در برخی از ساخته های مرحوم علی حاتمی دیده ایم. تهرانی که آن روزها، در مرزِ سنت و مدرنیته، گام می زده و امروز مدینه ای شده که شایگان در شرح و بسط آن و تضادهایش چند سطری می نویسد.
در آن مقاله، مرحوم شایگان از شهرهایی سخن می گوید که «بار تاریخ را به دوش می کشند». از کیوتو ژاپن نام می برد و از پاریس. از فلورانس و استانبول و اصفهان و رم.
اگر یادداشت دکتر قدوسی را خواندید، یادداشت داریوش شایگان را هم بخوانید که
« چند کلام درباره شهر از منظر خیال خود»
سخن می گوید:
«معماری همواره برخواسته از یک رؤیای جمعی، یک خواست آرمانی یا یک وهم و خیال برمیخیزد»
(لینک)
🔹 شهر، مفهومی پیچیده است و هر شهری، بخشی از بار «امروز» یک تمدّن را به دوش می کشد. پیشتر، درباره مقایسه تهران با نیویورک بحثی انجام شد (لینک). اما علاوه بر تمام این مباحث، هر شهری یک "احساس" هم به ما می دهد. شلوغی توکیو، احساس ناامنی نمی دهد. شهر، شلوغ است ولی ضربانش، احساس شلختگی به تو نمی دهد. توکیو، شلخته نیست اما مهربان هم نیست!
درباره شهرهای "نامهربان" هم قبلا در این مقاله نیویورک تایمز صحبت شده بود (لینک).
🔹در کنار همه این تعابیر و بحثها، یک تعبیر زیبا هم مرحوم مهندس بازرگان داشته است: شهرهای بلعنده و شهرهای زاینده.
مهندس بازرگان در مروری بر تاریخچه شهرسازی و شهرنشینی در ایرانِ گذشته (در انتهای کتاب روح ملتها) سوالی می پرسد با این مضمون که: « چرا اهل قلم و اهل علم و دانش در ایرانِ قدیم، از روستاها (آنکه امروز "شهرستان!" خطابش می کنیم) بر می خاستند ولی شهرهایِ ما، زایندۀ اهل قلم و اهل علم نبوده اند؟ شهرهای ما بجای اینکه زاینده باشند، بلعنده بوده اند و ...»
🔹 گاه فکر می کنم چطور می توان تهران شلخته امروز را دوست نداشت؟ تهران شهری است که در خود حسین علیزاده را دارد که ساری گلین می نوازد. یداله کابلی خانساری را دارد که شکسته نستعلیق هایش تا سالها بعد از مرگ ما موجب حیرت آیندگان خواهد بود. غلامحسین امیرخانی و علی شیرازی را دارد که نستعلیق را در آن اوج شکوه می نویسند. حسام الدین سراج را در خود دارد. محمود گلزاری آنجاست. رضا میرکریمی را دارد که بر پرده سینما، غزل خلق می کند. تهران شهری است که عزیزانی از ما را در بر دارد ولی
بسیاری اوقات با خود فکر می کنم که آیا واقعا ساختار تهران امروز، زاینده است یا بلعنده؟
✍️محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
🔹 در مطلبی که اخیرا در کانال تلگرامی «یک فنجان چای داغ» منتشر شده، آقای دکتر حامد قدوسی به بحث آمایش سرزمین و تمرکز منابع کشور ایران در «یک شهر» (تهران) پرداخته است.
(لینک)
خواندن آن یادداشت دکتر قدوسی مرا به یاد یادداشتی انداخت که چندسال قبل «نشریه بخارا» از داریوش شایگان منتشر کرد. آن یادداشت مرحوم شایگان تحت عنوان:
« آیا تهران مدینه ای تمثیلی است؟»
منتشر شده بود.
🔹 در آن یادداشت، مرحوم شایگان از تهرانِ دوران کودکی اش سخن می گوید. از تهران دهۀ بیست. از تهرانی می نویسد که بخشی از تصاویرش را در برخی از ساخته های مرحوم علی حاتمی دیده ایم. تهرانی که آن روزها، در مرزِ سنت و مدرنیته، گام می زده و امروز مدینه ای شده که شایگان در شرح و بسط آن و تضادهایش چند سطری می نویسد.
در آن مقاله، مرحوم شایگان از شهرهایی سخن می گوید که «بار تاریخ را به دوش می کشند». از کیوتو ژاپن نام می برد و از پاریس. از فلورانس و استانبول و اصفهان و رم.
اگر یادداشت دکتر قدوسی را خواندید، یادداشت داریوش شایگان را هم بخوانید که
« چند کلام درباره شهر از منظر خیال خود»
سخن می گوید:
«معماری همواره برخواسته از یک رؤیای جمعی، یک خواست آرمانی یا یک وهم و خیال برمیخیزد»
(لینک)
🔹 شهر، مفهومی پیچیده است و هر شهری، بخشی از بار «امروز» یک تمدّن را به دوش می کشد. پیشتر، درباره مقایسه تهران با نیویورک بحثی انجام شد (لینک). اما علاوه بر تمام این مباحث، هر شهری یک "احساس" هم به ما می دهد. شلوغی توکیو، احساس ناامنی نمی دهد. شهر، شلوغ است ولی ضربانش، احساس شلختگی به تو نمی دهد. توکیو، شلخته نیست اما مهربان هم نیست!
درباره شهرهای "نامهربان" هم قبلا در این مقاله نیویورک تایمز صحبت شده بود (لینک).
🔹در کنار همه این تعابیر و بحثها، یک تعبیر زیبا هم مرحوم مهندس بازرگان داشته است: شهرهای بلعنده و شهرهای زاینده.
مهندس بازرگان در مروری بر تاریخچه شهرسازی و شهرنشینی در ایرانِ گذشته (در انتهای کتاب روح ملتها) سوالی می پرسد با این مضمون که: « چرا اهل قلم و اهل علم و دانش در ایرانِ قدیم، از روستاها (آنکه امروز "شهرستان!" خطابش می کنیم) بر می خاستند ولی شهرهایِ ما، زایندۀ اهل قلم و اهل علم نبوده اند؟ شهرهای ما بجای اینکه زاینده باشند، بلعنده بوده اند و ...»
🔹 گاه فکر می کنم چطور می توان تهران شلخته امروز را دوست نداشت؟ تهران شهری است که در خود حسین علیزاده را دارد که ساری گلین می نوازد. یداله کابلی خانساری را دارد که شکسته نستعلیق هایش تا سالها بعد از مرگ ما موجب حیرت آیندگان خواهد بود. غلامحسین امیرخانی و علی شیرازی را دارد که نستعلیق را در آن اوج شکوه می نویسند. حسام الدین سراج را در خود دارد. محمود گلزاری آنجاست. رضا میرکریمی را دارد که بر پرده سینما، غزل خلق می کند. تهران شهری است که عزیزانی از ما را در بر دارد ولی
بسیاری اوقات با خود فکر می کنم که آیا واقعا ساختار تهران امروز، زاینده است یا بلعنده؟
✍️محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
ارزیابی شتابزده
Voice message
✍️آب در آمار به سبک چینی
(پس از این بجای کلمه «دروغگویی» از واژه «چینگویی» استفاده کنیم)
🖊محمدرضا اسلامی
🔹ابعاد دروغگویی دولت چین در ماجرای #کرونا باعث حیرت است. این فاجعۀ دروغگویی از فاجعۀ کرونا بزرگتر است.
آمار مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا در کشورهای مختلف، حاکی از ابعاد و گسترۀ شگفت این رویداد در سرتاسر دنیاست؛ ولی مساله ای که بیش از خساراتِ کرونا باعث تحیّر است، آمارِ #دستکاری شدۀ مرتبط با کروناست. آب در آمارِ مرگ.
✅مروری بر آمار افرادی که جان خود را در اثر کرونا از دست داده اند قابل تامل است:
بیست و هفتم ماه می ( 7خرداد)
- آلمان: 8386 کشته
- آمریکا: 98929
- برزیل: 24512
- فرانسه: 28480
- اسپانیا: 27117
- ایتالیا: 32955
- انگلیس: 37048
...
- چین: 4634 (!!)
✔️▪️چطور ممکن است با «درز کردنِ ویروس» از ووهان چین به آلمان (کشوری مدرن و کوچک؛ دقت کنید: مساحت چین 26برابر آلمان و جمعیت چین 17برابر آلمان است) هشت هزار نفر جان باخته باشند ولی در خود چین که با آن جمعیت کثیر، آمار مرگ ناشی از ویروس از #آلمان هم کمتر باشد؟!
✔️▪️بجای مرور "قدرمطلق اعداد"، نگاهی به "آمار نسبی" هم داشته باشیم. با آمار فعلی، در آلمان از هر صدهزار شهروند، 219 نفر به کرونا مبتلا شده ، ولی در چین از هر صدهزار شهروند، 6 نفر به کرونا مبتلا شده است!
✔️▪️چطور ممکن است که سرایتِ ویروس به برزیل و فرانسه مجموعا باعث کشته شدنِ 53هزار انسان شده باشد ولی «با تدابیر دولت فخیمه چین» ، «سرایت ویروس» از ووهان به پکن (و سایر نقاط در چندصدکیلومتریِ ووهان) کنترل شده باشد؟
🔹پاسخ به سوال فوق در یک نگاهِ ساده اندیشانه، یک کلمه است: «قرنطینه»
یعنی خیال کنیم دولت چین توانسته «با تدبیر» و با قرنطینه ای «ویژه» کاری کند که ویروس در یک کشورِ یک میلیاردوچهارصد میلیون نفری کمتر از #پنج_هزار_نفر کشته داشته باشد ولی، سرایت همین ویروس به کشور کوچکی مثل «فرانسه» باعث مرگ 28هزار نفر شده است.
🔹لابد چین، همان کشوری نیست که پزشک و اولین نفری را که در خصوص «کرونا» هشدار داد، تنبیه و مجازات کرد!
🔹چطور ممکن است که بیش از دو ماه قرنطینۀ کامل در آمریکا باعث متوقف شدنِ آمار مرگ و میر نشده ولی، قرنطینه سختگیرانه در چین چنان «معجزه ای» به همراه داشته که در کشوری با آن تراکم جمعیت، تعداد مرگ و میر اینگونه «کنترل» شده است؟
🔺فایل صوتی بالا (لینک) مربوط به حدود دو سال قبل است. خیلی پیش از این ماجراهای کرونا.
به عنوان کسی که چندین سال تجربه زندگی در شرق آسیا را داشته و سالهاست که با چینیها و ژاپنیها مستقیما کار می کند باور دارم که مسئله اساسی در شرق آسیا «تعریفِ از انسان» است. تعریفی که از «انسان» در این بخش دنیا وجود دارد مبتنی بر کرامت انسانی نیست بلکه مبتنی بر یک خشونتِ رفتاری پنهان است. خشونت رفتاری که در آن انسان، موجودی فرض می شود که اگر توی سرش نزنیم به تعبیر ساده «پررو» می شود. لذا میزان «کنترل شهروند» باید «به شکل غیرمستقیم» مبتنی بر این رویکرد باشد.
🔹شوربختانه، ما ایرانیها در سابقه تاریخ معاصر خود، چنان از غرب و تمدن غربی گَزیده شده ایم که هر چیزی را طاهرتر و پالوده تر از تمدن غربی می انگاریم. ولی کرونا یک «شوک» و یک «لحظۀ» تامل است در یک ماجرای «همه گیر». اگر زمام قدرت جهانی در ید تمدنی با این میزانِ «کنترلگری» و «دروغگویی» قرار گرفته بود چه پایه از تباهی و بدبختی دامنگیر بشریت بود؟
امروز آمار مرگ و میر در چین، یک خنده و استهزاء به چهرۀ تمدن انسانی است.
ماجرا بسیار جدّیتر از آن است که گمان می کنیم.
🔘 روزی روزگاری مرحوم #آل_احمد به تشریح و بسط مفهوم غربزدگی پرداخت. خدایش رحمت کند. ایکاش امروز آل احمدی زنده بود که دربارۀ دمل چرکینِ #شرقزدگی هم کتابی می نوشت. دمل چرکینی که نمادش این جمله است: «بیست و هفتم ماه می، کرونا در چین، کمتر از پنج هزار نفر کشته داشته است».
دمل چرکینِ توهین به شعور انسان.
*خبرآنلاین 8 خرداد 99
https://t.iss.one/solseghalam
(پس از این بجای کلمه «دروغگویی» از واژه «چینگویی» استفاده کنیم)
🖊محمدرضا اسلامی
🔹ابعاد دروغگویی دولت چین در ماجرای #کرونا باعث حیرت است. این فاجعۀ دروغگویی از فاجعۀ کرونا بزرگتر است.
آمار مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا در کشورهای مختلف، حاکی از ابعاد و گسترۀ شگفت این رویداد در سرتاسر دنیاست؛ ولی مساله ای که بیش از خساراتِ کرونا باعث تحیّر است، آمارِ #دستکاری شدۀ مرتبط با کروناست. آب در آمارِ مرگ.
✅مروری بر آمار افرادی که جان خود را در اثر کرونا از دست داده اند قابل تامل است:
بیست و هفتم ماه می ( 7خرداد)
- آلمان: 8386 کشته
- آمریکا: 98929
- برزیل: 24512
- فرانسه: 28480
- اسپانیا: 27117
- ایتالیا: 32955
- انگلیس: 37048
...
- چین: 4634 (!!)
✔️▪️چطور ممکن است با «درز کردنِ ویروس» از ووهان چین به آلمان (کشوری مدرن و کوچک؛ دقت کنید: مساحت چین 26برابر آلمان و جمعیت چین 17برابر آلمان است) هشت هزار نفر جان باخته باشند ولی در خود چین که با آن جمعیت کثیر، آمار مرگ ناشی از ویروس از #آلمان هم کمتر باشد؟!
✔️▪️بجای مرور "قدرمطلق اعداد"، نگاهی به "آمار نسبی" هم داشته باشیم. با آمار فعلی، در آلمان از هر صدهزار شهروند، 219 نفر به کرونا مبتلا شده ، ولی در چین از هر صدهزار شهروند، 6 نفر به کرونا مبتلا شده است!
✔️▪️چطور ممکن است که سرایتِ ویروس به برزیل و فرانسه مجموعا باعث کشته شدنِ 53هزار انسان شده باشد ولی «با تدابیر دولت فخیمه چین» ، «سرایت ویروس» از ووهان به پکن (و سایر نقاط در چندصدکیلومتریِ ووهان) کنترل شده باشد؟
🔹پاسخ به سوال فوق در یک نگاهِ ساده اندیشانه، یک کلمه است: «قرنطینه»
یعنی خیال کنیم دولت چین توانسته «با تدبیر» و با قرنطینه ای «ویژه» کاری کند که ویروس در یک کشورِ یک میلیاردوچهارصد میلیون نفری کمتر از #پنج_هزار_نفر کشته داشته باشد ولی، سرایت همین ویروس به کشور کوچکی مثل «فرانسه» باعث مرگ 28هزار نفر شده است.
🔹لابد چین، همان کشوری نیست که پزشک و اولین نفری را که در خصوص «کرونا» هشدار داد، تنبیه و مجازات کرد!
🔹چطور ممکن است که بیش از دو ماه قرنطینۀ کامل در آمریکا باعث متوقف شدنِ آمار مرگ و میر نشده ولی، قرنطینه سختگیرانه در چین چنان «معجزه ای» به همراه داشته که در کشوری با آن تراکم جمعیت، تعداد مرگ و میر اینگونه «کنترل» شده است؟
🔺فایل صوتی بالا (لینک) مربوط به حدود دو سال قبل است. خیلی پیش از این ماجراهای کرونا.
به عنوان کسی که چندین سال تجربه زندگی در شرق آسیا را داشته و سالهاست که با چینیها و ژاپنیها مستقیما کار می کند باور دارم که مسئله اساسی در شرق آسیا «تعریفِ از انسان» است. تعریفی که از «انسان» در این بخش دنیا وجود دارد مبتنی بر کرامت انسانی نیست بلکه مبتنی بر یک خشونتِ رفتاری پنهان است. خشونت رفتاری که در آن انسان، موجودی فرض می شود که اگر توی سرش نزنیم به تعبیر ساده «پررو» می شود. لذا میزان «کنترل شهروند» باید «به شکل غیرمستقیم» مبتنی بر این رویکرد باشد.
🔹شوربختانه، ما ایرانیها در سابقه تاریخ معاصر خود، چنان از غرب و تمدن غربی گَزیده شده ایم که هر چیزی را طاهرتر و پالوده تر از تمدن غربی می انگاریم. ولی کرونا یک «شوک» و یک «لحظۀ» تامل است در یک ماجرای «همه گیر». اگر زمام قدرت جهانی در ید تمدنی با این میزانِ «کنترلگری» و «دروغگویی» قرار گرفته بود چه پایه از تباهی و بدبختی دامنگیر بشریت بود؟
امروز آمار مرگ و میر در چین، یک خنده و استهزاء به چهرۀ تمدن انسانی است.
ماجرا بسیار جدّیتر از آن است که گمان می کنیم.
🔘 روزی روزگاری مرحوم #آل_احمد به تشریح و بسط مفهوم غربزدگی پرداخت. خدایش رحمت کند. ایکاش امروز آل احمدی زنده بود که دربارۀ دمل چرکینِ #شرقزدگی هم کتابی می نوشت. دمل چرکینی که نمادش این جمله است: «بیست و هفتم ماه می، کرونا در چین، کمتر از پنج هزار نفر کشته داشته است».
دمل چرکینِ توهین به شعور انسان.
*خبرآنلاین 8 خرداد 99
https://t.iss.one/solseghalam
امروز در مسیر برگشت از محل کار، اجتماع اعتراضی به مرگ جورج فلوید در مرکز شهر اوکلند برقرار بود که چند تصویر زیر رو گرفتم. چند نکته ای که در فضای اعتراض می شد دید به این شرحه:
*اول اینکه برخلاف ویدئوها و گزارشهای خبری از تلویزیون و ... با حضور در فضایِ جمع، یک انرژی عجیبی محسوس بود. بیشترین دلیلش به گمانم، بخاطر #کرونا هست. افرادی که آمده اند می دانند که این کار، ممکنه به قیمتِ جانشان تمام بشه. بیش از دو ماه رعایتِ فاصله اجتماعی و حالا، فقط خشم.
در میانه فریادها یک لحظه احساس کردم بدن انسان به لرزش در میاد در این حجم متراکم از خشم و اراده ای که در این فضا هست. جنس عربده ها و فریادها انگار متفاوت بود با اجتماع در زمانهایی که، بحثِ «مرگ و ویروس» در وسط نیست.
*دوم اینکه این ماجرای مرگ جورج فلوید به قیمتِ مرگ هزاران نفرِ دیگر ختم خواهد شد. با وجود بیش از دوماه قرنطینۀ سفت و سخت (که کمر #اقتصاد آمریکا را شکسته) ، «صدهزار انسان» در اثر #کرونا جان باختند. یعنی با وجود اونهمه «فاصله اجتماعی» و در خانه نشستنها، «صدهزار جنازه» روی دستِ کشور ماند و حالا این درهم شدنها و به خیابان ریختنها، معلوم نیست که چند هزار کشتۀ دیگر روی دستِ شهرها خواهد گذاشت؟... ده هزار جنازه؟ بیست هزار؟... آنچه که معلوم است اینکه، مرگ جورج فلوید باعث شد همه آن قرنطینه ها و خانه ماندنها بشود کشک.
این وسط خوشحالترین آدمهایِ دنیا، سیاستمداران چینی هستند که کمرِ رقیب اقتصادیشان را یک بار ویروس خم کرد و حالا هم ماجرای کشته شدن ناحقّ جورج فلوید در مینیاپولیس.
*سوم اینکه تا اینجای ماجرا، هنوز امور به نفع ترامپ است. این ماجراها، سبدِ رای جُو بایدن را چندان افزایش نخواهد داد ولی این شلوغی و اعتراضها، باعثِ عصبانی شدن و مستحکمتر شدنِ هوادارنِ ترامپ در رای دادنِ به او خواهد شد. اونهایی که هشت سال زمان #اوباما احساس استخوان در گلو بودن داشتند، این شلوغیها برایشان دلیلی خواهد بود که «حتما» به ترامپ رای بدهند که «نمایندۀ» این جماعت و نماینده اوباما، سر کار نیاید.
(مگر اینکه اتفاقِ دیگری رخ بده و خشمِ موجود در اجتماع، بیشتر بشه)
* آخراینکه از مسیر دانشگاه تا مرکز شهر اوکلند، واقعا دلم به حال پلیسهای طول مسیر سوخت. در گرمای هوا با این یونیفرمهای سنگین و متعلقات، بیایی و ساعتها سرِپا بایستی و انواع فحشها را بخوری، و بعد توی صورتت فریاد بزنند و بعد هم کرونا بگیری...و خانواده ات عزادار.
بخاطر چه؟ برای اینکه محتاج ماهی دوزار حقوق، برای امرار معاش هستی. (حقوقی که به والذاریات این ماه را به ماه بعد می رساندت)
در اسلاید ماقبل آخر، که چند نفر آمده بودند و توی صورت پلیس فریاد می زدند که «از خودت خجالت بکش»، وقتی که پسرکِ پلیسِ جوان داشت اونطور با سکوت، توی صورت عربده زننده، نگاه می کرد، با خودم گفتم دو رویِ یک سکه مقابل هم!
این یکی، عصبانی و خشمگین از این مخمصۀ زندگی که در آن گیر کرده ، داره فریاد میزنه و آن یکی، بخاطر دوزار حقوق و برای پرداخت قبض برق و اجارۀ خانه و قسط بانک باید بایسته و فحش بخوره...
برای این زندگی لعنتی.
به یاد بیت مولانا افتادم و تعبیری که استفاده کرده «عالمِ قحطی»:
برهیدیت از این
عالمِ قحطی
که در او /
از برایِ دو سه نان
زخمِ سنان
میآید
(*برهیدیت: رها شوید؟!)
🔷تصاویر:
✅ده اسلاید اول چند ویدئو و تصویر از حال و هوای جمعیت معترض امروز
https://www.instagram.com/p/CA9j3pMJMyL/?igshid=hyhr7vm9b7zv
✅ده اسلاید بعدی وضعیت اسکان افراد #کارتن_خواب در محوطه دانشگاه برکلی (بخاطر پوشش حمایتی در شرایط کرونا)
https://www.instagram.com/p/CA9oTAOJA4K/?igshid=w41cv6vipzto
✅ده اسلاید بعد تصاویری مربوط به بخش آخر یادداشت بالا. نیروی پلیسی که باید هم گرما بخورد و هم فحش و هم کرونا. برای پرداخت قبضهای زندگی
https://www.instagram.com/p/CA9qKCBpttH/?igshid=8bk2f0gfw21l
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: درباره خشونتِ پلیس آمریکا با "سفیدپوستها" ، قبلا در این پست🔻 توضیحاتی ارایه شده بود
✍️https://t.iss.one/solseghalam/1110
@solseghalam محمدرضا اسلامی
*اول اینکه برخلاف ویدئوها و گزارشهای خبری از تلویزیون و ... با حضور در فضایِ جمع، یک انرژی عجیبی محسوس بود. بیشترین دلیلش به گمانم، بخاطر #کرونا هست. افرادی که آمده اند می دانند که این کار، ممکنه به قیمتِ جانشان تمام بشه. بیش از دو ماه رعایتِ فاصله اجتماعی و حالا، فقط خشم.
در میانه فریادها یک لحظه احساس کردم بدن انسان به لرزش در میاد در این حجم متراکم از خشم و اراده ای که در این فضا هست. جنس عربده ها و فریادها انگار متفاوت بود با اجتماع در زمانهایی که، بحثِ «مرگ و ویروس» در وسط نیست.
*دوم اینکه این ماجرای مرگ جورج فلوید به قیمتِ مرگ هزاران نفرِ دیگر ختم خواهد شد. با وجود بیش از دوماه قرنطینۀ سفت و سخت (که کمر #اقتصاد آمریکا را شکسته) ، «صدهزار انسان» در اثر #کرونا جان باختند. یعنی با وجود اونهمه «فاصله اجتماعی» و در خانه نشستنها، «صدهزار جنازه» روی دستِ کشور ماند و حالا این درهم شدنها و به خیابان ریختنها، معلوم نیست که چند هزار کشتۀ دیگر روی دستِ شهرها خواهد گذاشت؟... ده هزار جنازه؟ بیست هزار؟... آنچه که معلوم است اینکه، مرگ جورج فلوید باعث شد همه آن قرنطینه ها و خانه ماندنها بشود کشک.
این وسط خوشحالترین آدمهایِ دنیا، سیاستمداران چینی هستند که کمرِ رقیب اقتصادیشان را یک بار ویروس خم کرد و حالا هم ماجرای کشته شدن ناحقّ جورج فلوید در مینیاپولیس.
*سوم اینکه تا اینجای ماجرا، هنوز امور به نفع ترامپ است. این ماجراها، سبدِ رای جُو بایدن را چندان افزایش نخواهد داد ولی این شلوغی و اعتراضها، باعثِ عصبانی شدن و مستحکمتر شدنِ هوادارنِ ترامپ در رای دادنِ به او خواهد شد. اونهایی که هشت سال زمان #اوباما احساس استخوان در گلو بودن داشتند، این شلوغیها برایشان دلیلی خواهد بود که «حتما» به ترامپ رای بدهند که «نمایندۀ» این جماعت و نماینده اوباما، سر کار نیاید.
(مگر اینکه اتفاقِ دیگری رخ بده و خشمِ موجود در اجتماع، بیشتر بشه)
* آخراینکه از مسیر دانشگاه تا مرکز شهر اوکلند، واقعا دلم به حال پلیسهای طول مسیر سوخت. در گرمای هوا با این یونیفرمهای سنگین و متعلقات، بیایی و ساعتها سرِپا بایستی و انواع فحشها را بخوری، و بعد توی صورتت فریاد بزنند و بعد هم کرونا بگیری...و خانواده ات عزادار.
بخاطر چه؟ برای اینکه محتاج ماهی دوزار حقوق، برای امرار معاش هستی. (حقوقی که به والذاریات این ماه را به ماه بعد می رساندت)
در اسلاید ماقبل آخر، که چند نفر آمده بودند و توی صورت پلیس فریاد می زدند که «از خودت خجالت بکش»، وقتی که پسرکِ پلیسِ جوان داشت اونطور با سکوت، توی صورت عربده زننده، نگاه می کرد، با خودم گفتم دو رویِ یک سکه مقابل هم!
این یکی، عصبانی و خشمگین از این مخمصۀ زندگی که در آن گیر کرده ، داره فریاد میزنه و آن یکی، بخاطر دوزار حقوق و برای پرداخت قبض برق و اجارۀ خانه و قسط بانک باید بایسته و فحش بخوره...
برای این زندگی لعنتی.
به یاد بیت مولانا افتادم و تعبیری که استفاده کرده «عالمِ قحطی»:
برهیدیت از این
عالمِ قحطی
که در او /
از برایِ دو سه نان
زخمِ سنان
میآید
(*برهیدیت: رها شوید؟!)
🔷تصاویر:
✅ده اسلاید اول چند ویدئو و تصویر از حال و هوای جمعیت معترض امروز
https://www.instagram.com/p/CA9j3pMJMyL/?igshid=hyhr7vm9b7zv
✅ده اسلاید بعدی وضعیت اسکان افراد #کارتن_خواب در محوطه دانشگاه برکلی (بخاطر پوشش حمایتی در شرایط کرونا)
https://www.instagram.com/p/CA9oTAOJA4K/?igshid=w41cv6vipzto
✅ده اسلاید بعد تصاویری مربوط به بخش آخر یادداشت بالا. نیروی پلیسی که باید هم گرما بخورد و هم فحش و هم کرونا. برای پرداخت قبضهای زندگی
https://www.instagram.com/p/CA9qKCBpttH/?igshid=8bk2f0gfw21l
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: درباره خشونتِ پلیس آمریکا با "سفیدپوستها" ، قبلا در این پست🔻 توضیحاتی ارایه شده بود
✍️https://t.iss.one/solseghalam/1110
@solseghalam محمدرضا اسلامی
Instagram
Mohammadreza Eslami
سه شنبه دوم ژوئن؛ چهاردهم خرداد. مرکز شهر اوکلند. (الان). ✅نکته جالب اینکه شهردار اوکلند خانم لیبی شف، خانمی است بسیار روشنفکر و معتقد به تکثّر و تنوع. پارسال در برنامه #نوروز ایرانیان شرکت کرد و لوح تقدیر به خانم باغچه بان (فرزند مرحوم باغچه بان) داد و در…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✍️دکانش تخته شد
(مغازه های کرونا زده و غارت شده)
درباره این فروشگاه محصولات اَپل (در شهر والنات کریک) قبلا در اینجا صحبت شده بود.
این فروشگاه و سایر مغازه های اطرافش، حدود سه ماه است که هیچ درآمدی نداشته اند. صفر مطلق. حالا شرایط اخیر، باعث شده که همه اجناس، غارت شده و شیشه های #ویترین هم خرد شود. صاحب مغازه که هیچ درآمدی نداشته، باید برود برای نجّار و تخته پول بدهد تا بگذارد بجای شیشه های خرد شده.
همان اصطلاحی که در فارسی می گوئیم:
دکانش تخته شده.
اقتصادی که تا یک هفته پیش کرونازده بود، امروز غارت زده هم شده.
آن صاحبِ بیکار، حالا بدهکار هم شده.
این وضعیت نه فقط در مرکز شهر والنات کریک (در نزدیکی #سانفرانسیسکو) که در بسیاری مراکز شهرهای بزرگ.
همه چیز در اوج بود! آمار اشتغال در بهترین شرایط خود بود و ترامپ سرمست از رونق بورس. (یادداشت آن روزها در خبرآنلاین تحت عنوان: "بار شیشه دونالد ترامپ"). آن شرایط رویایی (ولی شکننده و شیشه ای)، به یکباره در طوفان ویروس و آشوب قرار گرفته.
اندرکنشِ بیکاری وبدهکاری.
@solseghalam
*پی نوشت: تصاویر دیگر🔻
https://www.instagram.com/p/CBP5PlypkR7/?igshid=1oezhm0wqyqwx
(مغازه های کرونا زده و غارت شده)
درباره این فروشگاه محصولات اَپل (در شهر والنات کریک) قبلا در اینجا صحبت شده بود.
این فروشگاه و سایر مغازه های اطرافش، حدود سه ماه است که هیچ درآمدی نداشته اند. صفر مطلق. حالا شرایط اخیر، باعث شده که همه اجناس، غارت شده و شیشه های #ویترین هم خرد شود. صاحب مغازه که هیچ درآمدی نداشته، باید برود برای نجّار و تخته پول بدهد تا بگذارد بجای شیشه های خرد شده.
همان اصطلاحی که در فارسی می گوئیم:
دکانش تخته شده.
اقتصادی که تا یک هفته پیش کرونازده بود، امروز غارت زده هم شده.
آن صاحبِ بیکار، حالا بدهکار هم شده.
این وضعیت نه فقط در مرکز شهر والنات کریک (در نزدیکی #سانفرانسیسکو) که در بسیاری مراکز شهرهای بزرگ.
همه چیز در اوج بود! آمار اشتغال در بهترین شرایط خود بود و ترامپ سرمست از رونق بورس. (یادداشت آن روزها در خبرآنلاین تحت عنوان: "بار شیشه دونالد ترامپ"). آن شرایط رویایی (ولی شکننده و شیشه ای)، به یکباره در طوفان ویروس و آشوب قرار گرفته.
اندرکنشِ بیکاری وبدهکاری.
@solseghalam
*پی نوشت: تصاویر دیگر🔻
https://www.instagram.com/p/CBP5PlypkR7/?igshid=1oezhm0wqyqwx
✍️ترمی که گذشت (گزارش شماره 3)
سرانجام این ترم کرونایی به پایان رسید. برنامۀ این ترم بهار، یک درس طرح سازه فولادی، دو آزمایشگاه فولاد و دو آزمایشگاه طرح اختلاط بتن بود.
سرجمع، در میان چهارده کلاسِ یکسال گذشته، حتی یک دانشجوی سیاه پوست هم نداشته ام. نمونه ای از همان جدایی/تفکیک (Segregation) که این ایام، بحثِ روز است.
در کلاسهای آنلاین (خصوصا وقتی که تعداد دانشجو زیاد است)، امکان ارزیابیِ دریافتِ دانشجو بسیار دشوار است (آنهم وقتی که دوربینها خاموش است)؛ و این ایراد اساسیِ آموزش آنلاین است. به روال گزارشهای قبل، خلاصۀ مسائل این ترم را می توان به اجمال به شرح زیر برشمرد:
🔹یک-دروس کارگاهی
از ابتدای شروع کرونا، سوال اساسی این بود که درس با فعالیت کارگاهی/آزمایشگاهی را چه باید کرد؟
دانشگاه، درس طرح اختلاط بتن را کنسل نکرد و به مدرسین گفته شد که ساعاتی را (تنها) به آزمایشگاه رفته و از نحوۀ انجام آزمایش فیلم گرفته و سپس در زوم، با بچه ها به اشتراک بگذارند. عملا وقت زیادی، به ضبط این ویدئوها گذشت. ولی ویدئو دیدن کجا، و ساختن سیلندر بتنی و شکستن توسطِ خود دانشجو کجا؟
🔹دو- آموزش محاسبات سازۀ فولادی
در آمریکا در این درس وقت زیادی بر روی آموزشِ استفاده از کتاب "منوال فولاد" صرف می شود. این کتاب، پشتوانه عجیبی دارد. یک مجلد حدود 700صفحه ای است که عقبه آن 99 سال فعالیت انجمن فولاد آمریکا یا
AISC
است. برای هر دانشجو، آموختنِ روشِ کار کردن با جداول (و ارتباطِ هر جدول با فرمول) بخش مهمی از برنامه است. در کلاس آنلاین، این کار هم چالشی جدی است چرا که سر کلاس واقعی، دائما می توان دید که هر کسی چطور با منوال کار می کند.
🔹سه- خشونت آموزش مهندسی
اما موضوعی که فراتر از کرونا و محدودیتهایش مطرح است اینکه سالهاست پیوسته درگیر این سوال هستم که چرا "مهندسین" به لحاظ رفتاری، اینقدر انسانهای سرد مزاج و «خود محوری» هستند؟ گذرِ ایام، پیوسته این باور را تقویت می کند که بخشِ زیادی از این موضوع، ناشی از فرایند «آموزش مهندسی» یا
Engineering Education
است. کاملا احساس می کنم که در بحث آموزش مهندسی، ما (به عنوان مدرس) متولّی اِعمالِ یک خشونت واقعی هستیم. خشونت به چه معنی؟ برای مثال، در ترمِ زمستان، به بخشی از دانشجویانی که این ترم بهار در کلاس فولاد بودند، درس مقاومت مصالح (دو) را تدریس کرده بودم. نگاهی کنیم و ببینیم چه بلایی بر سر دانشجو می آوریم: این دانشجوی جوانِ بیست ویک/دوساله، (تازه همین) «ترم قبل» با معادله دیفرانسیل و اویلر، محاسبۀ کمانش ستون را آموخته. هنوز نفسی تازه نکرده، «این ترم» نشاندیمش سرِ کلاس فولاد و نحوۀ محاسبه ظرفیتِ ستون فولادی را بهش درس داده ایم. هنوز نفسی نکشیده، فرمولهای یک وجبی محاسبه
Lr, Lp,…
را بر سرش آوار می کنیم. هنوز از شوکِ امتحانِ میان ترم خارج نشده، منوال هفتصدصفحه ای فولاد را جلویش می گذاریم و می گوییم بفرما! در این سازۀ شش طبقه، ستونها و تیرها را طراحی کن. خب اگر این رسما یک خشونتِ رفتاری نیست پس چیست؟
این جوان در بیست ویک سالگی و در اوج حال و هوایِ جوانی و طراوت باید این رگبارِ فرمول و محاسبات را مثل صلیب بر دوش بکشد. ما با این کارمان، شرایطی را فراهم می کنیم که فقط دو دسته افراد در دروس مهندسی نمرۀ بالایی می گیرند:
یکی دانشجوهایی که به شدت به لحاظِ ذهنی متمرکز هستند و در واقع، فارغ از اتفاقات جهان پیرامون، در دنیایِ محدود و ساکتِ خود زندگی می کنند.
هیچ کاری به هیچ رویدادی (و هیچ کسی) ندارند. دسته دوم هم، دانشجویانی هستند که تقلّب می کنند. آن دانشجویی که توانِ آن میزانِ از تمرکز را ندارد، متوسل به تقلب می شود. واژه «تقلب» که می گویم منظور دوپینگ است؛ مثلا: پیدا کردنِ جوابهای تکالیف هفتگی از دانشجوهای ترم قبل، پیدا کردن نمونه سوالات فاینال، رفاقت کردن با استاد و... خلاصه هر کاری که «میانبُر/کمکی» باشد برایِ نمره کسب کردن.
در هر صورت، محصولِ نهایی هر دو گروه، می شود انسانهای خود محور. آدمهایی که از میان رگبار و تگرگ فرمولها عبورشان می دهیم و اهمیتی برایشان ندارد آنچه که بر سر دیگران می آید در این دنیا.
✳️بزرگوارانی همچون جناب دکتر رنانی گلایمند و منتقد هستند که چرا روند توسعه (در چند دهه گذشته) بیشتر در دستِ مهندسین بوده است. این انتقاد صحیح است ولی در کجایِ دنیا چنین نیست؟
بله، ماجرا ممکن است به غلظتِ ایران نباشد ولی مگر در ژاپن و آمریکا هم مجریِ طرحهای عظیم نیروگاهی، پتروشیمی، پالایشگاهی، خودرو و... کسانی غیر از مهندسین هستند؟ مجری طرحهایی که نبضِ توسعۀ کشورها محسوب می شوند. افرادی با نگاههای شدیدا بخشی/موضِعی.
و چه باید بشود که علی اکبر معین فر، مهدی قالیبافیان یا عباس زرکوب پدید آید؟
افرادی که از مسیر خشک و خشن مهندسی عبور کردند ولی صمیمیت و شادابی روحشان تغییر نکرد.
*خبرآنلاین 31خرداد99
سرانجام این ترم کرونایی به پایان رسید. برنامۀ این ترم بهار، یک درس طرح سازه فولادی، دو آزمایشگاه فولاد و دو آزمایشگاه طرح اختلاط بتن بود.
سرجمع، در میان چهارده کلاسِ یکسال گذشته، حتی یک دانشجوی سیاه پوست هم نداشته ام. نمونه ای از همان جدایی/تفکیک (Segregation) که این ایام، بحثِ روز است.
در کلاسهای آنلاین (خصوصا وقتی که تعداد دانشجو زیاد است)، امکان ارزیابیِ دریافتِ دانشجو بسیار دشوار است (آنهم وقتی که دوربینها خاموش است)؛ و این ایراد اساسیِ آموزش آنلاین است. به روال گزارشهای قبل، خلاصۀ مسائل این ترم را می توان به اجمال به شرح زیر برشمرد:
🔹یک-دروس کارگاهی
از ابتدای شروع کرونا، سوال اساسی این بود که درس با فعالیت کارگاهی/آزمایشگاهی را چه باید کرد؟
دانشگاه، درس طرح اختلاط بتن را کنسل نکرد و به مدرسین گفته شد که ساعاتی را (تنها) به آزمایشگاه رفته و از نحوۀ انجام آزمایش فیلم گرفته و سپس در زوم، با بچه ها به اشتراک بگذارند. عملا وقت زیادی، به ضبط این ویدئوها گذشت. ولی ویدئو دیدن کجا، و ساختن سیلندر بتنی و شکستن توسطِ خود دانشجو کجا؟
🔹دو- آموزش محاسبات سازۀ فولادی
در آمریکا در این درس وقت زیادی بر روی آموزشِ استفاده از کتاب "منوال فولاد" صرف می شود. این کتاب، پشتوانه عجیبی دارد. یک مجلد حدود 700صفحه ای است که عقبه آن 99 سال فعالیت انجمن فولاد آمریکا یا
AISC
است. برای هر دانشجو، آموختنِ روشِ کار کردن با جداول (و ارتباطِ هر جدول با فرمول) بخش مهمی از برنامه است. در کلاس آنلاین، این کار هم چالشی جدی است چرا که سر کلاس واقعی، دائما می توان دید که هر کسی چطور با منوال کار می کند.
🔹سه- خشونت آموزش مهندسی
اما موضوعی که فراتر از کرونا و محدودیتهایش مطرح است اینکه سالهاست پیوسته درگیر این سوال هستم که چرا "مهندسین" به لحاظ رفتاری، اینقدر انسانهای سرد مزاج و «خود محوری» هستند؟ گذرِ ایام، پیوسته این باور را تقویت می کند که بخشِ زیادی از این موضوع، ناشی از فرایند «آموزش مهندسی» یا
Engineering Education
است. کاملا احساس می کنم که در بحث آموزش مهندسی، ما (به عنوان مدرس) متولّی اِعمالِ یک خشونت واقعی هستیم. خشونت به چه معنی؟ برای مثال، در ترمِ زمستان، به بخشی از دانشجویانی که این ترم بهار در کلاس فولاد بودند، درس مقاومت مصالح (دو) را تدریس کرده بودم. نگاهی کنیم و ببینیم چه بلایی بر سر دانشجو می آوریم: این دانشجوی جوانِ بیست ویک/دوساله، (تازه همین) «ترم قبل» با معادله دیفرانسیل و اویلر، محاسبۀ کمانش ستون را آموخته. هنوز نفسی تازه نکرده، «این ترم» نشاندیمش سرِ کلاس فولاد و نحوۀ محاسبه ظرفیتِ ستون فولادی را بهش درس داده ایم. هنوز نفسی نکشیده، فرمولهای یک وجبی محاسبه
Lr, Lp,…
را بر سرش آوار می کنیم. هنوز از شوکِ امتحانِ میان ترم خارج نشده، منوال هفتصدصفحه ای فولاد را جلویش می گذاریم و می گوییم بفرما! در این سازۀ شش طبقه، ستونها و تیرها را طراحی کن. خب اگر این رسما یک خشونتِ رفتاری نیست پس چیست؟
این جوان در بیست ویک سالگی و در اوج حال و هوایِ جوانی و طراوت باید این رگبارِ فرمول و محاسبات را مثل صلیب بر دوش بکشد. ما با این کارمان، شرایطی را فراهم می کنیم که فقط دو دسته افراد در دروس مهندسی نمرۀ بالایی می گیرند:
یکی دانشجوهایی که به شدت به لحاظِ ذهنی متمرکز هستند و در واقع، فارغ از اتفاقات جهان پیرامون، در دنیایِ محدود و ساکتِ خود زندگی می کنند.
هیچ کاری به هیچ رویدادی (و هیچ کسی) ندارند. دسته دوم هم، دانشجویانی هستند که تقلّب می کنند. آن دانشجویی که توانِ آن میزانِ از تمرکز را ندارد، متوسل به تقلب می شود. واژه «تقلب» که می گویم منظور دوپینگ است؛ مثلا: پیدا کردنِ جوابهای تکالیف هفتگی از دانشجوهای ترم قبل، پیدا کردن نمونه سوالات فاینال، رفاقت کردن با استاد و... خلاصه هر کاری که «میانبُر/کمکی» باشد برایِ نمره کسب کردن.
در هر صورت، محصولِ نهایی هر دو گروه، می شود انسانهای خود محور. آدمهایی که از میان رگبار و تگرگ فرمولها عبورشان می دهیم و اهمیتی برایشان ندارد آنچه که بر سر دیگران می آید در این دنیا.
✳️بزرگوارانی همچون جناب دکتر رنانی گلایمند و منتقد هستند که چرا روند توسعه (در چند دهه گذشته) بیشتر در دستِ مهندسین بوده است. این انتقاد صحیح است ولی در کجایِ دنیا چنین نیست؟
بله، ماجرا ممکن است به غلظتِ ایران نباشد ولی مگر در ژاپن و آمریکا هم مجریِ طرحهای عظیم نیروگاهی، پتروشیمی، پالایشگاهی، خودرو و... کسانی غیر از مهندسین هستند؟ مجری طرحهایی که نبضِ توسعۀ کشورها محسوب می شوند. افرادی با نگاههای شدیدا بخشی/موضِعی.
و چه باید بشود که علی اکبر معین فر، مهدی قالیبافیان یا عباس زرکوب پدید آید؟
افرادی که از مسیر خشک و خشن مهندسی عبور کردند ولی صمیمیت و شادابی روحشان تغییر نکرد.
*خبرآنلاین 31خرداد99
✍️برای روز پدر: لطفا پدر نشویم؛ یکبار اگر شدیم دوباره نشویم
🔹 دیروز اینجا روز پدر بود و همچون سایر سالهایی که پیامهایِ تکراری و کلیشه ای «روز پدر مبارک» دست به دست می شود بسیاری از ما، امسال هم پیامها/تصاویر فوروادی با این مضمون، دریافت کردیم. در میانه این روزهایِ کرونا زده که بچه را باید چند ماه در حبس خانگی نگه داشت این تبریکِ "روز پدر مبارک" هم از آن طنزهای تلخ روزگار است.
🔹 مدتهاست که این بحث در رسانه های ایران مطرح است که درصدِ رشد جمعیت* چنین و چنان است و باید فرزندآوری مدنظر باشد و ... حرفهایی از این جنس. حرفهایی که آوردنِ یک «انسان» به این خراباتِ دنیا را با «درصد» و «عدد» می سنجد.
یک نگاهِ کمّی به مفهوم انسان، در حالی که زندگی و زیستِ آدمی، مفهومی کیفی است و نه کمّی.
🔹 در دنیای امروز، دو نفر انسانی که با هم ازدواج می کنند اگر که تمام همّت و تمامِ تمرکز ذهنی، مالی و وقت خود را به شکل خوبی «مدیریت» کنند «احتمالا» می توانند باعث خوشبختی «یک انسان دیگر» بشوند ولی ظرفیتِ ذهنی، مالی و وقتِ همان پسر و دختر بسیار بعید است که بتواند اسباب صلاح و رستگاری دو انسان را تامین کند. چرا؟
اگر نگاهِ ما به مقوله «انسان» و فرزند یک نگاه کیفی باشد (و نه کمّی) باید قبول کنیم که سعادتِ فرزند، مبتنی بر برخورداری از پارامترهای زیر است:
- سلامت جسم و روان
- برخورداری از دوستان مناسب
- تحصیلات متناسب با استعدادهایِ فردی
- امکان اشتغال
- امکانِ تامین مسکن
- امکان تشکیل خانواده
- برخورداری از یک بازنشستگی سالم و متوازن
ممکن است گفته شد که پدر و مادر دربارۀ (همۀ) پارامترهای فوق، وظیفه "ندارند" و برخوردار شدن/نشدنِ فرزند از مولفه های بالا، به عهدۀ خودِ فرزند است(!). حتی اگر این فرض را هم صحیح بپنداریم، بازهم پدر و مادر در یک زمینه وظیفه دارند:
"احتمالِ" برخورداری فرزندِ ما از زندگی "متوازن" و متعادل (با شرایط بالا) چقدر است؟
این حداقلِ وظیفۀ پسر و دختر قبل از اقدام به فرزندآوری است. «ارزیابیِ احتمال» برای «رشدِ متعادل» فرزندشان.
🔹 «بازی» یکی از مهمترین مولفه های دورانِ کودکی است. ما در شرایطی به آوردنِ «فرزند دوم» مبادرت می کنیم که حتی از امکانِ «سرگرم کردن» و فراهم آوردنِ امکانِ بازی برای فرزندِ اول عاجزیم. یعنی پیش از حصولِ پارامترهای بالا، حتی امکانِ فراهم کردنِ یک کودکیِ متعادل و شاد را نداریم و آن وقت، بعد از بچۀ اول، به بچۀ دوم فکر می کنیم. چرا؟ چون گمان می کنیم «وظیفه» داریم؟ وظیفه داریم "درصدِ" زاد و ولد را اصلاح کنیم؟! وظیفه داریم یک "همبازی" برای سرگرم کردنِ فرزندِ اول بیاوریم؟! درحالی که توانِ ما برای خوشبخت کردنِ یک بچه با "شاید" و امّا و اگر همراه است!
🔹 با آمدنِ بچه دوم، چنین "نیست" که توان و وقتِ والدین برای بچه اول "نصف" شود. کمتر از نصف می شود.
فرزند دوم، یک اشتباهِ کلیدی است برای پسر و دختری که از «توانِ متعارف» در دنیایِ امروز برخوردارند. توانِ متعارف یعنی چه؟ یعنی قدرتِ اقتصادی، و پشتوانه های روحی/ذهنی/خانوادگیِ متعارف در دنیای امروز. نه فقیر و نه غنی. همه چیز متعارف و عادی. اولین اتفاقی که با آمدنِ بچه دوم رخ می دهد این است تا مدت طولانی (یا حتی برای همیشه) امکانِ اشتغالِ مادر، منتفی می شود و این ضربه به سعادتِ همان بچه اول است که برایش "همبازی" آورده ایم(!) ولی خانوادۀ خود را فقیر کرده ایم. امکانِ حضور مادر در عرصه اجتماع را کُشته ایم.
🔹 "خَشيَة املاق" یا ترسِ از فقر، یک مفهومِ صحیح است. گفته بخاطرِ ترس از فقر، فرزند را نکُشید ولی نگفته که "خشية املاق" را در فرزندآوری لحاظ نکنید. اتفاقا، گفته که "فقیر" نباشید و گفته که «زمامِ اموالِ خود را به دست سُفهاء (احمق ها) ندهید». گفته نسبت به اموال و "خانه" خود مراقب/حساس باشید. وقتی که فرزند دوم، اسبابِ آسیب به خانه است در آوردنِ آن باید نهایت دقت و وسواس را به خرج داد.
«تولد جدید» در صورتی رخ دهد که در ارزیابیِ شرایط خود، احتمالِ خوشبخت کردنِ یک انسان دیگر را بالا می بینیم.
✳️انسان بر مبنایِ ضعف است و پیچیده در ضعفهای بسیار.
این انسانِ ضعیف، یک موجود ضعیفتر از خود را به میانِ این خراباتی می آورد که پیچیده در خشونتهای آموزشی، اقتصادی و سیاسی است. روز پدر گذشت ولی بدون محاسبه پدر نشویم؛ یا اگر که برای چشیدنِ طعمِ بچه داری، «یکی» را به میانۀ این دنیایِ وحشی و بیرحم اضافه کرده ایم، یکی دیگر اضافه نکنیم.
روز پدر مبارک باد. یکبار اگر پدر شدیم لطفا دوباره نشویم.
"مهد"ی که نه پاسِ پدرم داشته زین پیش/
کِی، پاسِ مرا دارد و زین پس، پسرم را ؟!
#شهریار
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
*توصیه هایی از این دست، سالهاست که در کشوری مانند ژاپن مطرح است و دولت، سیاستهای تشویقی متعددی برای فرزندآوری در نظر گرفته است. در این یادداشت به موضوع فرزندآوری در #ژاپن پرداخته شده بود.
🔹 دیروز اینجا روز پدر بود و همچون سایر سالهایی که پیامهایِ تکراری و کلیشه ای «روز پدر مبارک» دست به دست می شود بسیاری از ما، امسال هم پیامها/تصاویر فوروادی با این مضمون، دریافت کردیم. در میانه این روزهایِ کرونا زده که بچه را باید چند ماه در حبس خانگی نگه داشت این تبریکِ "روز پدر مبارک" هم از آن طنزهای تلخ روزگار است.
🔹 مدتهاست که این بحث در رسانه های ایران مطرح است که درصدِ رشد جمعیت* چنین و چنان است و باید فرزندآوری مدنظر باشد و ... حرفهایی از این جنس. حرفهایی که آوردنِ یک «انسان» به این خراباتِ دنیا را با «درصد» و «عدد» می سنجد.
یک نگاهِ کمّی به مفهوم انسان، در حالی که زندگی و زیستِ آدمی، مفهومی کیفی است و نه کمّی.
🔹 در دنیای امروز، دو نفر انسانی که با هم ازدواج می کنند اگر که تمام همّت و تمامِ تمرکز ذهنی، مالی و وقت خود را به شکل خوبی «مدیریت» کنند «احتمالا» می توانند باعث خوشبختی «یک انسان دیگر» بشوند ولی ظرفیتِ ذهنی، مالی و وقتِ همان پسر و دختر بسیار بعید است که بتواند اسباب صلاح و رستگاری دو انسان را تامین کند. چرا؟
اگر نگاهِ ما به مقوله «انسان» و فرزند یک نگاه کیفی باشد (و نه کمّی) باید قبول کنیم که سعادتِ فرزند، مبتنی بر برخورداری از پارامترهای زیر است:
- سلامت جسم و روان
- برخورداری از دوستان مناسب
- تحصیلات متناسب با استعدادهایِ فردی
- امکان اشتغال
- امکانِ تامین مسکن
- امکان تشکیل خانواده
- برخورداری از یک بازنشستگی سالم و متوازن
ممکن است گفته شد که پدر و مادر دربارۀ (همۀ) پارامترهای فوق، وظیفه "ندارند" و برخوردار شدن/نشدنِ فرزند از مولفه های بالا، به عهدۀ خودِ فرزند است(!). حتی اگر این فرض را هم صحیح بپنداریم، بازهم پدر و مادر در یک زمینه وظیفه دارند:
"احتمالِ" برخورداری فرزندِ ما از زندگی "متوازن" و متعادل (با شرایط بالا) چقدر است؟
این حداقلِ وظیفۀ پسر و دختر قبل از اقدام به فرزندآوری است. «ارزیابیِ احتمال» برای «رشدِ متعادل» فرزندشان.
🔹 «بازی» یکی از مهمترین مولفه های دورانِ کودکی است. ما در شرایطی به آوردنِ «فرزند دوم» مبادرت می کنیم که حتی از امکانِ «سرگرم کردن» و فراهم آوردنِ امکانِ بازی برای فرزندِ اول عاجزیم. یعنی پیش از حصولِ پارامترهای بالا، حتی امکانِ فراهم کردنِ یک کودکیِ متعادل و شاد را نداریم و آن وقت، بعد از بچۀ اول، به بچۀ دوم فکر می کنیم. چرا؟ چون گمان می کنیم «وظیفه» داریم؟ وظیفه داریم "درصدِ" زاد و ولد را اصلاح کنیم؟! وظیفه داریم یک "همبازی" برای سرگرم کردنِ فرزندِ اول بیاوریم؟! درحالی که توانِ ما برای خوشبخت کردنِ یک بچه با "شاید" و امّا و اگر همراه است!
🔹 با آمدنِ بچه دوم، چنین "نیست" که توان و وقتِ والدین برای بچه اول "نصف" شود. کمتر از نصف می شود.
فرزند دوم، یک اشتباهِ کلیدی است برای پسر و دختری که از «توانِ متعارف» در دنیایِ امروز برخوردارند. توانِ متعارف یعنی چه؟ یعنی قدرتِ اقتصادی، و پشتوانه های روحی/ذهنی/خانوادگیِ متعارف در دنیای امروز. نه فقیر و نه غنی. همه چیز متعارف و عادی. اولین اتفاقی که با آمدنِ بچه دوم رخ می دهد این است تا مدت طولانی (یا حتی برای همیشه) امکانِ اشتغالِ مادر، منتفی می شود و این ضربه به سعادتِ همان بچه اول است که برایش "همبازی" آورده ایم(!) ولی خانوادۀ خود را فقیر کرده ایم. امکانِ حضور مادر در عرصه اجتماع را کُشته ایم.
🔹 "خَشيَة املاق" یا ترسِ از فقر، یک مفهومِ صحیح است. گفته بخاطرِ ترس از فقر، فرزند را نکُشید ولی نگفته که "خشية املاق" را در فرزندآوری لحاظ نکنید. اتفاقا، گفته که "فقیر" نباشید و گفته که «زمامِ اموالِ خود را به دست سُفهاء (احمق ها) ندهید». گفته نسبت به اموال و "خانه" خود مراقب/حساس باشید. وقتی که فرزند دوم، اسبابِ آسیب به خانه است در آوردنِ آن باید نهایت دقت و وسواس را به خرج داد.
«تولد جدید» در صورتی رخ دهد که در ارزیابیِ شرایط خود، احتمالِ خوشبخت کردنِ یک انسان دیگر را بالا می بینیم.
✳️انسان بر مبنایِ ضعف است و پیچیده در ضعفهای بسیار.
این انسانِ ضعیف، یک موجود ضعیفتر از خود را به میانِ این خراباتی می آورد که پیچیده در خشونتهای آموزشی، اقتصادی و سیاسی است. روز پدر گذشت ولی بدون محاسبه پدر نشویم؛ یا اگر که برای چشیدنِ طعمِ بچه داری، «یکی» را به میانۀ این دنیایِ وحشی و بیرحم اضافه کرده ایم، یکی دیگر اضافه نکنیم.
روز پدر مبارک باد. یکبار اگر پدر شدیم لطفا دوباره نشویم.
"مهد"ی که نه پاسِ پدرم داشته زین پیش/
کِی، پاسِ مرا دارد و زین پس، پسرم را ؟!
#شهریار
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
*توصیه هایی از این دست، سالهاست که در کشوری مانند ژاپن مطرح است و دولت، سیاستهای تشویقی متعددی برای فرزندآوری در نظر گرفته است. در این یادداشت به موضوع فرزندآوری در #ژاپن پرداخته شده بود.
Telegram
ارزیابی شتابزده
✍️سرگرم کردن بچه ها در قرنطینه کرونا
🖊محمدرضا اسلامی
🔹یکی از مشکلات این روزها برای میلیونها خانواده در دنیا، مسئله مشغول نگه داشتن و سرگرم کردن بچه ها در خانه است.
برای تکمیل مقاله ای که در حال نگارش آن هستم با همکارم در کلورادو تماس گرفتم که نظراتش…
🖊محمدرضا اسلامی
🔹یکی از مشکلات این روزها برای میلیونها خانواده در دنیا، مسئله مشغول نگه داشتن و سرگرم کردن بچه ها در خانه است.
برای تکمیل مقاله ای که در حال نگارش آن هستم با همکارم در کلورادو تماس گرفتم که نظراتش…