✳️ از تضمین اتمی لرد هیوم تا امضای جان کری ؛ حیف که از تاریخ عبرت نمی گیرند!
#سیدروح_الله_امین_آبادی - #لرد_هیوم وزیر خارجه وقت انگلیس اردیبهشت 1342 به ایران آمده و در میهمانی ناهار #عباس_آرام همتای ایرانی خود سخنانی گفت که باعث نشاط زاید الوصف حامیان #پهلوی گردید.
هیوم خطاب به #اسدالله_علم نخست وزیر وقت که در میهمانی حضور داشت گفت: جناب نخست وزیر شما می توانید نسبت به پشتیبانی نیرومند و بی حد و حصر ملت انگلستان برای آن چه که از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و سرکار و دولت شما در ایران انجام می گیرد اطمینان داشته باشید.
لرد هيوم افزود ما در انگلستان نسبت به شما وفادار می باشیم هنگامی که کشوری مانند انگلستان که دارای سلاح های اتمی است چنین تعهدی نسبت به متفقی می نماید این کشور حیات خود را در گرو می گذارد.
وزیر خارجه وقت انگلیس قدرت اتمی این کشور را پشتوانه حمایت از شاه در برابر ناملایمات دانست و حیات کشور خود را گرو گذاشت!
عباس آرام وزیر وقت امور خارجه اما در این میهمانی تملق را از حد گذراند و گفت خوشبختانه جنابعالی در ایران ناآشنا نیستید و ما در فرصت های متعدد افتخار مصاحبت و مجالست با جنابعالی را داشته ایم و در هر نوبت چنان شیفته شخصيات بارز و برجسته شما شده ایم که پیوسته اشتیاق داشتیم بار دیگر با جنابعالی ملاقات کنیم و از شما استقبال و پذیرایی کنیم. تنها تاسف ما این است که در هر نوبت کثرت مشغله و گرفتاری های جنابعالی ما را از افتخار پذیرایی بیشتر محروم ساخته است.
اما این تنها دولتمردان پهلوی نبودند که برای بیگانه چاپلوسی می کردند که جراید نیز این گونه بودند، #روزنامه_اطلاعات به عنوان نمونه در سرمقاله شماره #18_اردیبهشت_1342 خود نوشت: در #جنگ_دوم_جهانی هنگامی که به لهستان تجاوز شد علیرغم تصورات رایش سوم و شاید همه دنیا انگلستان چشم روی هم نگذاشت و به خاطر عهدی که با لهستان داشت همه مخاطرات جنگ و قدرت عجیب ماشین جنگی آلمان را ندیده گرفت و جلوی هیتلر ایستاد. ملت زنده، ملتی که با زمان حرکت کند همین است، آن ملت حتی متعلق به خودش نیست بلکه متعلق به دنیاست زیرا که دنیا روی او حساب می کند و برایش اعتبار قائل است ای بسا ملت ها که افتخارات و تار یخ کهن داشته اند و امروز اثری از آن ها بر صفحه گیتی نیست و آبرو و اعتبارشان تنها نزد باستان شناسان محفوظ مانده و بس!
سرمقاله نویس روزنامه اطلاعات که به احتمال قوی همان #عباس_مسعودی مدیر مسئول و بنیانگذار این جریده بود ملت انگلیس را ملتی زنده می داند و می خواند که قول وزیر خارجه آن حجت و اعتبار است همانند برخی ها که این روزها امضای جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا را تضمین می دانستند و می دانند!
از این که بگذریم سرمقاله نویس اطلاعات در ادامه خبط بزرگی مرتکب می شود و به ناملایمات بسیار زیادی که کشور در دوره سلطنت شاه آن را متحمل شده بود پرداخته و با اشاره به رویدادهای سال 1330 تا مرداد 1332 می نویسد: « چندین بار چنین آتشی جرقه زد، یک بار در آذربایجان حتى آتشی مشتعل شد، بار دیگر لهیب آتش سرتاسر مملکت را تهدید می کرد ولی در واپسین لحظات آن شعله های خانمان سوز خاموش شد. چرا؟ برای این که دراین مملکت هنوز ملتی هست که در باره سرنوشت خود تصمیم بگیرد، مملکت صاحب دارد»
از تکرار نام «مردم» در این نوشته که بگذریم نتیجه گیری سرمقاله نویس وقت روزنامه اطلاعات حائز اهمیت است که با زبان بی زبانی می گوید کودتای 28 مرداد نشان داد که مملکت ایران صاحب دارد!
از منظر افراد خوباخته به امضای قدرتمندان جهانی می توان و باید اعتماد و اطمینان کرد، از منظر آنان کشور صاحب دارد و صاحبان آن جز #کدخدا یی که با آن باید بست نیست!
تاریخ نشان داده است که به این امضاها و تضمین ها نمی شود اطمینان داشت، چنان چه تضمین اتمی وزیر خارجه وقت انگلیس به شاه، پهلوی را نجات نداد و طوفان انقلاب اسلامی مردم ایران او را به زباله دان تاریخ فرستاد و امروز نیز امضای زمامداران غربی زیر تعهدات خود نمی تواند تضمینی برای کسی باشد و به اجرایی شدن آن اعتماد داشت.
@rohollahaminabadi
@oldnewspaper
#سیدروح_الله_امین_آبادی - #لرد_هیوم وزیر خارجه وقت انگلیس اردیبهشت 1342 به ایران آمده و در میهمانی ناهار #عباس_آرام همتای ایرانی خود سخنانی گفت که باعث نشاط زاید الوصف حامیان #پهلوی گردید.
هیوم خطاب به #اسدالله_علم نخست وزیر وقت که در میهمانی حضور داشت گفت: جناب نخست وزیر شما می توانید نسبت به پشتیبانی نیرومند و بی حد و حصر ملت انگلستان برای آن چه که از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و سرکار و دولت شما در ایران انجام می گیرد اطمینان داشته باشید.
لرد هيوم افزود ما در انگلستان نسبت به شما وفادار می باشیم هنگامی که کشوری مانند انگلستان که دارای سلاح های اتمی است چنین تعهدی نسبت به متفقی می نماید این کشور حیات خود را در گرو می گذارد.
وزیر خارجه وقت انگلیس قدرت اتمی این کشور را پشتوانه حمایت از شاه در برابر ناملایمات دانست و حیات کشور خود را گرو گذاشت!
عباس آرام وزیر وقت امور خارجه اما در این میهمانی تملق را از حد گذراند و گفت خوشبختانه جنابعالی در ایران ناآشنا نیستید و ما در فرصت های متعدد افتخار مصاحبت و مجالست با جنابعالی را داشته ایم و در هر نوبت چنان شیفته شخصيات بارز و برجسته شما شده ایم که پیوسته اشتیاق داشتیم بار دیگر با جنابعالی ملاقات کنیم و از شما استقبال و پذیرایی کنیم. تنها تاسف ما این است که در هر نوبت کثرت مشغله و گرفتاری های جنابعالی ما را از افتخار پذیرایی بیشتر محروم ساخته است.
اما این تنها دولتمردان پهلوی نبودند که برای بیگانه چاپلوسی می کردند که جراید نیز این گونه بودند، #روزنامه_اطلاعات به عنوان نمونه در سرمقاله شماره #18_اردیبهشت_1342 خود نوشت: در #جنگ_دوم_جهانی هنگامی که به لهستان تجاوز شد علیرغم تصورات رایش سوم و شاید همه دنیا انگلستان چشم روی هم نگذاشت و به خاطر عهدی که با لهستان داشت همه مخاطرات جنگ و قدرت عجیب ماشین جنگی آلمان را ندیده گرفت و جلوی هیتلر ایستاد. ملت زنده، ملتی که با زمان حرکت کند همین است، آن ملت حتی متعلق به خودش نیست بلکه متعلق به دنیاست زیرا که دنیا روی او حساب می کند و برایش اعتبار قائل است ای بسا ملت ها که افتخارات و تار یخ کهن داشته اند و امروز اثری از آن ها بر صفحه گیتی نیست و آبرو و اعتبارشان تنها نزد باستان شناسان محفوظ مانده و بس!
سرمقاله نویس روزنامه اطلاعات که به احتمال قوی همان #عباس_مسعودی مدیر مسئول و بنیانگذار این جریده بود ملت انگلیس را ملتی زنده می داند و می خواند که قول وزیر خارجه آن حجت و اعتبار است همانند برخی ها که این روزها امضای جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا را تضمین می دانستند و می دانند!
از این که بگذریم سرمقاله نویس اطلاعات در ادامه خبط بزرگی مرتکب می شود و به ناملایمات بسیار زیادی که کشور در دوره سلطنت شاه آن را متحمل شده بود پرداخته و با اشاره به رویدادهای سال 1330 تا مرداد 1332 می نویسد: « چندین بار چنین آتشی جرقه زد، یک بار در آذربایجان حتى آتشی مشتعل شد، بار دیگر لهیب آتش سرتاسر مملکت را تهدید می کرد ولی در واپسین لحظات آن شعله های خانمان سوز خاموش شد. چرا؟ برای این که دراین مملکت هنوز ملتی هست که در باره سرنوشت خود تصمیم بگیرد، مملکت صاحب دارد»
از تکرار نام «مردم» در این نوشته که بگذریم نتیجه گیری سرمقاله نویس وقت روزنامه اطلاعات حائز اهمیت است که با زبان بی زبانی می گوید کودتای 28 مرداد نشان داد که مملکت ایران صاحب دارد!
از منظر افراد خوباخته به امضای قدرتمندان جهانی می توان و باید اعتماد و اطمینان کرد، از منظر آنان کشور صاحب دارد و صاحبان آن جز #کدخدا یی که با آن باید بست نیست!
تاریخ نشان داده است که به این امضاها و تضمین ها نمی شود اطمینان داشت، چنان چه تضمین اتمی وزیر خارجه وقت انگلیس به شاه، پهلوی را نجات نداد و طوفان انقلاب اسلامی مردم ایران او را به زباله دان تاریخ فرستاد و امروز نیز امضای زمامداران غربی زیر تعهدات خود نمی تواند تضمینی برای کسی باشد و به اجرایی شدن آن اعتماد داشت.
@rohollahaminabadi
@oldnewspaper
Forwarded from پایگاه تاریخی آرشیو ایران
#امروز_در_تاریخ
#28_خرداد_1353 #عباس_مسعودی بنیانگذار مؤسسه اطلاعات در 73 سالگی در دفتر کارش درگذشت. وی علاوه بر انتشار چند نشریه، 6 دوره نماینده مجلس و 6 دوره سناتور بود و مدت 12 سال نیز نیابت ریاست سنا را برعهده داشت.
روزنامه #اطلاعات در شماره #29_خرداد_1353 ضمن انتشار این خبر با تیتر «خداحافظ مسعودی بزرگ» گزارشات متعددی در صفحات مختلف خود نشر داد؛
‼️ آخرین لحظات زندگی و مرگ شادروان مسعودی
‼️ایران و درگذشت آفریننده #اطلاعات
‼️ مسعودی در سنگر جان سپرد
‼️ اطلاعات در آغوش مسعودی تولد یافت و مسعودی در آغوش اطلاعات جان سپرد
علاقمندان به خرید آرشیو دیجیتال روزنامه #اطلاعات دوره #پهلوی و دریافت آن در تلگرام می توانند با ما تماس بگیرند.
@ad_arshiveiranir
🔗 arshiveiran.ir
🆔 @arshiveiran_ir
#28_خرداد_1353 #عباس_مسعودی بنیانگذار مؤسسه اطلاعات در 73 سالگی در دفتر کارش درگذشت. وی علاوه بر انتشار چند نشریه، 6 دوره نماینده مجلس و 6 دوره سناتور بود و مدت 12 سال نیز نیابت ریاست سنا را برعهده داشت.
روزنامه #اطلاعات در شماره #29_خرداد_1353 ضمن انتشار این خبر با تیتر «خداحافظ مسعودی بزرگ» گزارشات متعددی در صفحات مختلف خود نشر داد؛
‼️ آخرین لحظات زندگی و مرگ شادروان مسعودی
‼️ایران و درگذشت آفریننده #اطلاعات
‼️ مسعودی در سنگر جان سپرد
‼️ اطلاعات در آغوش مسعودی تولد یافت و مسعودی در آغوش اطلاعات جان سپرد
علاقمندان به خرید آرشیو دیجیتال روزنامه #اطلاعات دوره #پهلوی و دریافت آن در تلگرام می توانند با ما تماس بگیرند.
@ad_arshiveiranir
🔗 arshiveiran.ir
🆔 @arshiveiran_ir
Forwarded from پایگاه تاریخی آرشیو ایران
✳️ خشم شاه و مرگ موسس روزنامه #اطلاعات ؛ مسعودی یازده روز پس از عصبانیت شاه از یکی از گزارش های روزنامه سکته کرد و مُرد!
#عباس_مسعودی در اواخر عمر مورد بي مهري شاه قرار گرفت و يكي از دلايل آن هم ظاهراً سعايت #هويدا بود. #اسدالله_علم وزیر دربار شاه در يادداشت روزهاي 15 و 16 خرداد 1353 خود به اين بيمهري اشاره كرده و از آن جمله در يادداشت روز #15_خرداد_1353 مينويسد:
سر شام رفتم. شاهنشاه خيلي عصباني بودند: اين مسعودي (مدير روزنامة اطلاعات) را از دور ميبينم و شاخ و شانه ميكشد كه بيايد با من حرف بزند (در كاخ علياحضرت ملكه پهلوي، شاهنشاه و خاندان سلطنت جدا شام ميخورند. ميهمانها در سالن ديگر، من هم در حضور شاهنشاه شام ميخورم) شاهنشاه فرمودند: روزنامه اطلاعات ارگان مصدقي ها و تودهايها شده؛ مثلاً امروز از قول تاكسيرانها نوشته است كه ما مثل سگ زحمت ميكشيم و اين شركت تعاوني تمام عايدات ما را ميخورد، مگر شركت تعاوني مال كيست؟ آن هم كه مال خودشان است. چون عدهاي مثل دامادها و علياحضرت شهبانو سر ميز شام بودند، من جرأت نكردم يك و دو بكنم و عرض كردم خوب روزنامه بايد مطلب را بگويد و جواب هم داده شود و آن را هم منعكس بكند. به هر صورت برخاستم و به بدبخت مسعودي گفتم كه حق ندارد شرفياب بشود و بعد از اين هم در كاخ علياحضرت ملكة پهلوي دعوت نخواهد شد. چيزي نمانده بود كه سكته كند، ولي چون آدم مجربي است گفت: پريشب در همين جا مطلبي را شاهنشاه به من فرمودند كه برخلاف ميل هويدا بود و اصرار فرمودند كه به وزير اطلاعات هم بگويم. من هرگز از اين غلطها نميكردم، ولي چون امر بود اطاعت كردم. گويا مطلب به هويدا نخستوزير گران آمده و مطلبي به شاهنشاه عرض كرده و به هر حال من چوب اين كار را ميخورم .... والله اعلم به حقايق الامور...
صبح روز بعد #مسعودی نامهاي به عنوان علم مينويسد كه علم عين آن را ضميمة يادداشتهاي خود كرده است. مسعودي در اين نامه مينويسد : «جناب آقاي علم وزير محترم دربار شاهنشاهي اوامر مطاع ملكوكانه كه ديشب به بنده ابلاغ فرموديد تازيانة سهمگيني بود كه بر چاكر و خانمم وارد آمد و باور بفرماييد تمام شب خواب به چشم ما نرفت، چون من و زنم خودمان را خاكسار درگاه سلطنت ميدانيم و از جان دل شيفته عنايات شاهنشاه محبوب خود و خاندان سلطنت هستيم و اگر نقايصي در كار انتشار اخبار و مطالب روزنامه پديد ميآيد حمل به اهمال و تعلل چاكر نفرماييد چون پيوسته سعي داشته و دارم كه خدمتگزاري صديق در طول عمر خود بوده و پيرو افكار و نيت مبارك شاهانه هستم. در چنين پيشامدهايي گناهكار نيستم چون به واسطة كهولت و ضعف، توانائي آن را ندارم كه تمام مطالب روزنامه را شخصاً كنترل كنم و به همين سبب فرزندم فرهاد مسعودي را به كمك طلبيدم كه او هم در كمال خلوص نيت و عقيده وظايف خود را انجام ميدهد. متأسفانه در دو هفتة اخير كه به اروپا سفر كرده بود خطاهايي از جمله خطاهاي اخير به وقوع پيوست كه چاكر خود پس از طبع و نشر به آن واقف شدم. نويسندة ستون بازار سياست، جواني است تحصيل كرده و با ذوق كه از گذشتهها خبر ندارد و مارهاي خوش خطوخالي را كه از هر فرصتي ميخواهند استفاده كنند نميشناسد، چنان كه بعد از توجه دادن تازه درك مطلب كرد و در ضمن گفت اين مطلب يا همين اسامي قبلاً در آيندگان هم چاپ شده بود. اما دربارة نويسدة رپرتاژ تاكسي او هم مورد سرزنش قرار گرفت و شديداً مؤاخذه شد.... بديهي است مطالب زنندهاي كه نوشته شده جبران خواهد شد. تكدر خاطر ملوكانه بيش از هر چيز مرا رنج ميدهد و نميدانم چه بايد كرد، چون به خوبي ميدانم كه اگر ذرهاي از عنايات شاهنشاه نسبت به اين خدمتگزار كاسته شود و ساية پر عطوفت مبارك بر سر اين بنده نباشد با وجود دشمنيها كه نسبت به چاكر اعمال ميشود نابود خواهم شد.
آقاي علم، شما را به سر مبارك شاهنشاه قسم ميدهم عرايض چاكر را به سمع ملوكانه برسانيد و چارهاي بينديشيد كه از اين پريشاني و تأثر خلاص شوم. هر امري از پيشگاه ملوكانه شرف صدور يابد مطاع است. عباس مسعودي».
عَلَم در يادداشت روز 16 خرداد 1353 خود به واكنش شاه در برابر اين نامه اشاره كرده و مينويسد: «نامة بدبخت مسعودي را دادم خواندند. فرمودند مسئله عفو شما بسته به رفتار آيندة شما خواهد بود.»
عباس مسعودي11 روز پس از اين ماجرا در پشت ميزش سكته كرد و ناراحتي و اضطراب او از عواقب خشم شاهانه در مرگ نابهنگام وي (28 خرداد 1353) بيتأثير نبود. علم در يادداشتهاي خود مينويسد وقتي خبر مرگ مسعودي را به شاه اطلاع دادم، با يادآوري بيمرحمتي كه در حق او شده بود از شاه اجازه گرفتم در مجلس ختم وي شركت كنم و مراتب تفقد اعليحضرت را به خانوادة مسعودي ابلاغ نمايم!
@ad_arshiveiranir
🔗 arshiveiran.ir
🆔 @arshiveiran_ir
#عباس_مسعودی در اواخر عمر مورد بي مهري شاه قرار گرفت و يكي از دلايل آن هم ظاهراً سعايت #هويدا بود. #اسدالله_علم وزیر دربار شاه در يادداشت روزهاي 15 و 16 خرداد 1353 خود به اين بيمهري اشاره كرده و از آن جمله در يادداشت روز #15_خرداد_1353 مينويسد:
سر شام رفتم. شاهنشاه خيلي عصباني بودند: اين مسعودي (مدير روزنامة اطلاعات) را از دور ميبينم و شاخ و شانه ميكشد كه بيايد با من حرف بزند (در كاخ علياحضرت ملكه پهلوي، شاهنشاه و خاندان سلطنت جدا شام ميخورند. ميهمانها در سالن ديگر، من هم در حضور شاهنشاه شام ميخورم) شاهنشاه فرمودند: روزنامه اطلاعات ارگان مصدقي ها و تودهايها شده؛ مثلاً امروز از قول تاكسيرانها نوشته است كه ما مثل سگ زحمت ميكشيم و اين شركت تعاوني تمام عايدات ما را ميخورد، مگر شركت تعاوني مال كيست؟ آن هم كه مال خودشان است. چون عدهاي مثل دامادها و علياحضرت شهبانو سر ميز شام بودند، من جرأت نكردم يك و دو بكنم و عرض كردم خوب روزنامه بايد مطلب را بگويد و جواب هم داده شود و آن را هم منعكس بكند. به هر صورت برخاستم و به بدبخت مسعودي گفتم كه حق ندارد شرفياب بشود و بعد از اين هم در كاخ علياحضرت ملكة پهلوي دعوت نخواهد شد. چيزي نمانده بود كه سكته كند، ولي چون آدم مجربي است گفت: پريشب در همين جا مطلبي را شاهنشاه به من فرمودند كه برخلاف ميل هويدا بود و اصرار فرمودند كه به وزير اطلاعات هم بگويم. من هرگز از اين غلطها نميكردم، ولي چون امر بود اطاعت كردم. گويا مطلب به هويدا نخستوزير گران آمده و مطلبي به شاهنشاه عرض كرده و به هر حال من چوب اين كار را ميخورم .... والله اعلم به حقايق الامور...
صبح روز بعد #مسعودی نامهاي به عنوان علم مينويسد كه علم عين آن را ضميمة يادداشتهاي خود كرده است. مسعودي در اين نامه مينويسد : «جناب آقاي علم وزير محترم دربار شاهنشاهي اوامر مطاع ملكوكانه كه ديشب به بنده ابلاغ فرموديد تازيانة سهمگيني بود كه بر چاكر و خانمم وارد آمد و باور بفرماييد تمام شب خواب به چشم ما نرفت، چون من و زنم خودمان را خاكسار درگاه سلطنت ميدانيم و از جان دل شيفته عنايات شاهنشاه محبوب خود و خاندان سلطنت هستيم و اگر نقايصي در كار انتشار اخبار و مطالب روزنامه پديد ميآيد حمل به اهمال و تعلل چاكر نفرماييد چون پيوسته سعي داشته و دارم كه خدمتگزاري صديق در طول عمر خود بوده و پيرو افكار و نيت مبارك شاهانه هستم. در چنين پيشامدهايي گناهكار نيستم چون به واسطة كهولت و ضعف، توانائي آن را ندارم كه تمام مطالب روزنامه را شخصاً كنترل كنم و به همين سبب فرزندم فرهاد مسعودي را به كمك طلبيدم كه او هم در كمال خلوص نيت و عقيده وظايف خود را انجام ميدهد. متأسفانه در دو هفتة اخير كه به اروپا سفر كرده بود خطاهايي از جمله خطاهاي اخير به وقوع پيوست كه چاكر خود پس از طبع و نشر به آن واقف شدم. نويسندة ستون بازار سياست، جواني است تحصيل كرده و با ذوق كه از گذشتهها خبر ندارد و مارهاي خوش خطوخالي را كه از هر فرصتي ميخواهند استفاده كنند نميشناسد، چنان كه بعد از توجه دادن تازه درك مطلب كرد و در ضمن گفت اين مطلب يا همين اسامي قبلاً در آيندگان هم چاپ شده بود. اما دربارة نويسدة رپرتاژ تاكسي او هم مورد سرزنش قرار گرفت و شديداً مؤاخذه شد.... بديهي است مطالب زنندهاي كه نوشته شده جبران خواهد شد. تكدر خاطر ملوكانه بيش از هر چيز مرا رنج ميدهد و نميدانم چه بايد كرد، چون به خوبي ميدانم كه اگر ذرهاي از عنايات شاهنشاه نسبت به اين خدمتگزار كاسته شود و ساية پر عطوفت مبارك بر سر اين بنده نباشد با وجود دشمنيها كه نسبت به چاكر اعمال ميشود نابود خواهم شد.
آقاي علم، شما را به سر مبارك شاهنشاه قسم ميدهم عرايض چاكر را به سمع ملوكانه برسانيد و چارهاي بينديشيد كه از اين پريشاني و تأثر خلاص شوم. هر امري از پيشگاه ملوكانه شرف صدور يابد مطاع است. عباس مسعودي».
عَلَم در يادداشت روز 16 خرداد 1353 خود به واكنش شاه در برابر اين نامه اشاره كرده و مينويسد: «نامة بدبخت مسعودي را دادم خواندند. فرمودند مسئله عفو شما بسته به رفتار آيندة شما خواهد بود.»
عباس مسعودي11 روز پس از اين ماجرا در پشت ميزش سكته كرد و ناراحتي و اضطراب او از عواقب خشم شاهانه در مرگ نابهنگام وي (28 خرداد 1353) بيتأثير نبود. علم در يادداشتهاي خود مينويسد وقتي خبر مرگ مسعودي را به شاه اطلاع دادم، با يادآوري بيمرحمتي كه در حق او شده بود از شاه اجازه گرفتم در مجلس ختم وي شركت كنم و مراتب تفقد اعليحضرت را به خانوادة مسعودي ابلاغ نمايم!
@ad_arshiveiranir
🔗 arshiveiran.ir
🆔 @arshiveiran_ir
Forwarded from عکس نگار
✳️ روزنامه نگاران هواشناس!
#عباس_مسعودی موسس #روزنامه_اطلاعات که در خرداد ۱۳۵۳ مورد غضب شاه قرار می گیرد و در دفتر کار خود سکته کرده و از دنیا می رود در #اسناد_ساواک با خصوصیات جالبی توصیف می شود.
۲۶ دی ۱۳۴۵ #امیرعباس_هویدا با حضور در #مجلس_سنا #اردشیر_زاهدی را به عنوان وزیر خارجه معرفی می کند، گزارشگر #ساواک چنین گزارش می دهد: طبق اطلاع سناتور عباس مسعودی به خبرنگار روزنامه خود اظهار داشته که اظهارات آقای نخست وزیر را هنگام معرفی وزیر امور خارجه جدید به طور خیلی خلاصه تهیه و چاپ نماید.
در "نظریه منبع" این سند می خوانیم: سناتور عباس مسعودی در زمان سفارت اردشیر زاهدی در لندن نظریاتی داشته که از طریق اردشیر زاهدی برآورده نشده لذا روی همین اصل روابط فی ما بین آنها تیره شده است لکن در چند روز گذشته از آرام سفیر جدید ایران در لندن در روزنامه اطلاعات تجلیل زیاد شده است و این دلیل آن می تواند باشد که مسعودی می خواهد وسیله سفیر جدید نظریات خود را تأمین نماید.
ساواک در سند بیوگرافی مسعودی آورده است: "او فردی متخصص در فن، اهل زد و بند، خوش مشرب، محافظه کار، حقه باز، هنرهای هزار رنگ، جاسوس صفت، علاقه مند به افزایش ثروت، غیرقابل اعتماد و مورد تنفر عامه مردم می باشد. نامبرده با تمام حوادث بعد از دهه بیست سازش داشته، نوکر #رضاشاه بود و با مخالفین او نیز نزدیک بود. در سال ۱۳۲۰ پس از حادثه سوم شهریور سلسله مقالاتی بر علیه رضاشاه نوشت. در سال ۱۳۲۱ در ماجرای ۱۷ آذر برعلیه #قوام_السلطنه شرکت کرد و پس از ۱۷ سال برای اولین بار روزنامه او توقیف شد و به زندان افتاد. از اواسط سال ۱۳۲۰ روزنامه او طرفدار #مصدق شد و در ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ ، شدیدترین حملات برعلیه شاه و حکومت را انجام داد. با #حزب_توده ، حزب اراده ملی و هر سیاست و گروهی نزدیک بود و سازش می کرد.
بعد از وارد شدن به امور روزنامه نگاری به سیاست انگلستان نزدیک شد و ترقی کرد و با عامیون نزدیک شد مسعودی عضو جمعیت #فراماسونری لژ ایران و از افراد مؤثر در تشکیل #کلوپ_روتاری و عضو کلوپ تهران بود."
در میان روزنامه نگاران چنین افرادی زیاد دیده می شود، افرادی که همواره به دنبال تشخیص جهت وزش باد و منافع شخصی هستند، کافی است که آرشیو مطبوعات را در اختیار داشته باشید و افت و خیز مواضع اشخاص را در برهه های حساس رصد کنید.
#شرح_عکس
عباس مسعودی (۱۳۵۳ - ۱۲۷۴) (نفر دوم از راست)، روزنامهنگار، سیاستمدار، سناتور و پایهگذار روزنامه اطلاعات، در دوره #محمدرضا_پهلوی
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
#عباس_مسعودی موسس #روزنامه_اطلاعات که در خرداد ۱۳۵۳ مورد غضب شاه قرار می گیرد و در دفتر کار خود سکته کرده و از دنیا می رود در #اسناد_ساواک با خصوصیات جالبی توصیف می شود.
۲۶ دی ۱۳۴۵ #امیرعباس_هویدا با حضور در #مجلس_سنا #اردشیر_زاهدی را به عنوان وزیر خارجه معرفی می کند، گزارشگر #ساواک چنین گزارش می دهد: طبق اطلاع سناتور عباس مسعودی به خبرنگار روزنامه خود اظهار داشته که اظهارات آقای نخست وزیر را هنگام معرفی وزیر امور خارجه جدید به طور خیلی خلاصه تهیه و چاپ نماید.
در "نظریه منبع" این سند می خوانیم: سناتور عباس مسعودی در زمان سفارت اردشیر زاهدی در لندن نظریاتی داشته که از طریق اردشیر زاهدی برآورده نشده لذا روی همین اصل روابط فی ما بین آنها تیره شده است لکن در چند روز گذشته از آرام سفیر جدید ایران در لندن در روزنامه اطلاعات تجلیل زیاد شده است و این دلیل آن می تواند باشد که مسعودی می خواهد وسیله سفیر جدید نظریات خود را تأمین نماید.
ساواک در سند بیوگرافی مسعودی آورده است: "او فردی متخصص در فن، اهل زد و بند، خوش مشرب، محافظه کار، حقه باز، هنرهای هزار رنگ، جاسوس صفت، علاقه مند به افزایش ثروت، غیرقابل اعتماد و مورد تنفر عامه مردم می باشد. نامبرده با تمام حوادث بعد از دهه بیست سازش داشته، نوکر #رضاشاه بود و با مخالفین او نیز نزدیک بود. در سال ۱۳۲۰ پس از حادثه سوم شهریور سلسله مقالاتی بر علیه رضاشاه نوشت. در سال ۱۳۲۱ در ماجرای ۱۷ آذر برعلیه #قوام_السلطنه شرکت کرد و پس از ۱۷ سال برای اولین بار روزنامه او توقیف شد و به زندان افتاد. از اواسط سال ۱۳۲۰ روزنامه او طرفدار #مصدق شد و در ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ ، شدیدترین حملات برعلیه شاه و حکومت را انجام داد. با #حزب_توده ، حزب اراده ملی و هر سیاست و گروهی نزدیک بود و سازش می کرد.
بعد از وارد شدن به امور روزنامه نگاری به سیاست انگلستان نزدیک شد و ترقی کرد و با عامیون نزدیک شد مسعودی عضو جمعیت #فراماسونری لژ ایران و از افراد مؤثر در تشکیل #کلوپ_روتاری و عضو کلوپ تهران بود."
در میان روزنامه نگاران چنین افرادی زیاد دیده می شود، افرادی که همواره به دنبال تشخیص جهت وزش باد و منافع شخصی هستند، کافی است که آرشیو مطبوعات را در اختیار داشته باشید و افت و خیز مواضع اشخاص را در برهه های حساس رصد کنید.
#شرح_عکس
عباس مسعودی (۱۳۵۳ - ۱۲۷۴) (نفر دوم از راست)، روزنامهنگار، سیاستمدار، سناتور و پایهگذار روزنامه اطلاعات، در دوره #محمدرضا_پهلوی
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
✳️ مناجات مدیر یک مجله با شاه که برای انتشار آن از ساواک اجازه گرفته شد!
#علی_اصغر_امیرانی مدیر مجله #خواندنی_ها یکی از عناصر مطبوعاتی مورد اعتماد #پهلوی بود که شاه و حکومت او هر گاه می خواست جامعه را بسنجد و عیار آن چه در کف خیابان روی می دهد به دست آید به او اجازه می داد که به شدت انتقاد کند و حتی شخص اول مملکت را نیز از دم تیغ قلم خود بگذراند!
یکی از عجیب ترین نوشته های منتشر شده به قلم امیرانی در مجله خواندنی ها مناجات نامه ای است که به تاریخ یک فروردین 1340 منتشر شد ولی نگاهی به اسناد ساواک نشان می دهد که این یادداشت در 27 اسفند 1339 به ساواک ارسال و برای انتشار آن کسب اجازه شده بود.
مرور آن چه در این یادداشت آمده است فارغ از این که برای انتشار آن از ساواک اجازه گرفته شده بود مفید به نظر می رسد و در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید؛
#شرح_عکس
ارباب جراید در دیدار با محمدرضا پهلوی؛ از چپ علیاصغر امیرانی و آن که در حال تعظیم است سناتور #عباس_مسعودی ، موسس روزنامه اطلاعات
ادامه در پست بعد ...
https://t.iss.one/oldnewspaper/12366
@oldnewspaper
#علی_اصغر_امیرانی مدیر مجله #خواندنی_ها یکی از عناصر مطبوعاتی مورد اعتماد #پهلوی بود که شاه و حکومت او هر گاه می خواست جامعه را بسنجد و عیار آن چه در کف خیابان روی می دهد به دست آید به او اجازه می داد که به شدت انتقاد کند و حتی شخص اول مملکت را نیز از دم تیغ قلم خود بگذراند!
یکی از عجیب ترین نوشته های منتشر شده به قلم امیرانی در مجله خواندنی ها مناجات نامه ای است که به تاریخ یک فروردین 1340 منتشر شد ولی نگاهی به اسناد ساواک نشان می دهد که این یادداشت در 27 اسفند 1339 به ساواک ارسال و برای انتشار آن کسب اجازه شده بود.
مرور آن چه در این یادداشت آمده است فارغ از این که برای انتشار آن از ساواک اجازه گرفته شده بود مفید به نظر می رسد و در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید؛
#شرح_عکس
ارباب جراید در دیدار با محمدرضا پهلوی؛ از چپ علیاصغر امیرانی و آن که در حال تعظیم است سناتور #عباس_مسعودی ، موسس روزنامه اطلاعات
ادامه در پست بعد ...
https://t.iss.one/oldnewspaper/12366
@oldnewspaper