Forwarded from عکس نگار
✳️ خنده هویدا به مشکلات مردم در کردستان/ وزیر آب و برق: مردم کردستان آب ندارند، قدر آب تهران را بدانیم!
در آبانماه ۱۳۴۴ امیرعباس #هویدا نخستوزیر وقت، همراه هیئت دولت سفری را به #کردستان و #کرمانشاه ترتیب داد.
روزنامه «اطلاعات» در شماره ۲۴ آبان ۱۳۴۴ نوشت: امروز آقای نخستوزیر و همراهان دومین روز مسافرت خود را در کردستان آغاز کردند.
آقای نخستوزیر و همراهان امروز از بخش #دیواندره ، #سقز ، #بوکان و #بیجار دیدن خواهند کرد.
ساعت ۶ صبح امروز آقای نخستوزیر و آقایان وزیران و همراهان برای اولینبار درد بیآبی در سنندج را احساس کردند. هنگامی که آقای نخستوزیر و همراهان از خواب بیدار شدند تا برای ساعت ۷ صبح خود را آماده حرکت به سوی دیواندره و سقز نمایند، متوجه گردیدند که جریان آب در لولهکشی شهر سنندج قطع شده است.
لازم به یادآوری است که در #سنندج شبانهروزی پنج ساعت آب در لولهها جریان دارد.
در این موقع آقای نخستوزیر و همراهان که مشغول اصلاح صورت بودند بعضی با صورتهای صابونی و چند نفر هم با ریش نیمتراشیده به طرف پمپهای آب آشامیدنی که در کاخ استانداری است، رفتند تا سر و صورت را صفا دهند، ولی در آنجا هم جریان آب قطع شده بود.
آقای نخستوزیر با خنده گفت: بالاخره ما هم میبایستی سهمی از ناراحتیهای مردم را ببینیم و بچشیم!
آقای مهندس روحانی، وزیر آب و برق، با استفاده از موقعیت اظهار داشت: باید قدر آب گرانبهاتر از الماس تهران را دانست.
هویدا پس از بازگشت از این سفر، در جلسهای، اطلاعاتی از تصمیمات متخذه در دو استان را در اختیار مطبوعات گذارد. روزنامه ها دوم آذر این سال به نقل از #امیرعباس_هویدا نوشتند: در تمام این دهات و شهرستانها، سطح تقاضاها بالا بود؛ آنها به پیشنهادات کم قانع نبودند، همه آسفالت و لولهکشی و #بهداشت و زندگی بهتری میخواستند، بهجز در شهرهای بزرگ که طبقه ممتاز شهر انتظار داشت دولت همه کارها را انجام بدهد، در دهات هیچ این انتظار را نداشتند و حاضر بودند ۵۰ درصد هر نوع آبادانی را خودشان بپردازند در ده شمشیر، هجدههزار تومان جمع کرده بودند برای بهداشت و عمران ده. وقتی مردم این ده مدرسه خواستند من گفتم: ۵۰ درصد را میدهیم و آنها ۵۰ درصد دیگر را قبول کردند.
#شرح_عکس
حدود دهه 1940، #محمدرضا_پهلوی ،در صحبت با رؤسای قبایل #کرد
@oldnewspaper
در آبانماه ۱۳۴۴ امیرعباس #هویدا نخستوزیر وقت، همراه هیئت دولت سفری را به #کردستان و #کرمانشاه ترتیب داد.
روزنامه «اطلاعات» در شماره ۲۴ آبان ۱۳۴۴ نوشت: امروز آقای نخستوزیر و همراهان دومین روز مسافرت خود را در کردستان آغاز کردند.
آقای نخستوزیر و همراهان امروز از بخش #دیواندره ، #سقز ، #بوکان و #بیجار دیدن خواهند کرد.
ساعت ۶ صبح امروز آقای نخستوزیر و آقایان وزیران و همراهان برای اولینبار درد بیآبی در سنندج را احساس کردند. هنگامی که آقای نخستوزیر و همراهان از خواب بیدار شدند تا برای ساعت ۷ صبح خود را آماده حرکت به سوی دیواندره و سقز نمایند، متوجه گردیدند که جریان آب در لولهکشی شهر سنندج قطع شده است.
لازم به یادآوری است که در #سنندج شبانهروزی پنج ساعت آب در لولهها جریان دارد.
در این موقع آقای نخستوزیر و همراهان که مشغول اصلاح صورت بودند بعضی با صورتهای صابونی و چند نفر هم با ریش نیمتراشیده به طرف پمپهای آب آشامیدنی که در کاخ استانداری است، رفتند تا سر و صورت را صفا دهند، ولی در آنجا هم جریان آب قطع شده بود.
آقای نخستوزیر با خنده گفت: بالاخره ما هم میبایستی سهمی از ناراحتیهای مردم را ببینیم و بچشیم!
آقای مهندس روحانی، وزیر آب و برق، با استفاده از موقعیت اظهار داشت: باید قدر آب گرانبهاتر از الماس تهران را دانست.
هویدا پس از بازگشت از این سفر، در جلسهای، اطلاعاتی از تصمیمات متخذه در دو استان را در اختیار مطبوعات گذارد. روزنامه ها دوم آذر این سال به نقل از #امیرعباس_هویدا نوشتند: در تمام این دهات و شهرستانها، سطح تقاضاها بالا بود؛ آنها به پیشنهادات کم قانع نبودند، همه آسفالت و لولهکشی و #بهداشت و زندگی بهتری میخواستند، بهجز در شهرهای بزرگ که طبقه ممتاز شهر انتظار داشت دولت همه کارها را انجام بدهد، در دهات هیچ این انتظار را نداشتند و حاضر بودند ۵۰ درصد هر نوع آبادانی را خودشان بپردازند در ده شمشیر، هجدههزار تومان جمع کرده بودند برای بهداشت و عمران ده. وقتی مردم این ده مدرسه خواستند من گفتم: ۵۰ درصد را میدهیم و آنها ۵۰ درصد دیگر را قبول کردند.
#شرح_عکس
حدود دهه 1940، #محمدرضا_پهلوی ،در صحبت با رؤسای قبایل #کرد
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ #فریدون_هویدا سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد از سال ۱۳۴۹ تا پیروزی انقلاب در تصویر پیوست به عکسی از جنازه برادرش #امیرعباس_هویدا منتشر شده در یک مجله فرانسوی نگاه می کند.
در این نوشتار به هیچ وجه به دنبال واکاوی پرونده و عملکرد #هویدا در سیزده ساله صدارتش نیستیم که در این باب زیاد نوشته شده، هویدا #عامل_وضع_موجود در سال ۵۷ خوانده و برای آرام کردن اوضاع بازداشت شد، در حالی که شاه حتی سگ هایش را با خود برد هویدا باقی ماند تا اعدام شود، نمی شود پذیرفت شاه نمی دانست هویدا را اعدام میکنند و یا خود صدراعظم دوره اقتدار پهلوی هم گمان به نجات داشت!
هویدا ماند و اعدام شد، عامل وضع سال ۱۳۵۷ به زعم شاه در همان ماه های پایانی بازداشت شد و آن سرنوشت را یافت، با این وجود در کل چهل و اندی سال گذشته جریان #سلطنت_طلب وضع به وجود آمده بر اثر مدیریت هویدا را به عنوان #کارنامه_شاه می ستاید ولی هیچ نمی گوید اگر این کارنامه مطلوب بود چرا شاه او را بازداشت کرد و اگر مجبور شد خادمی را برای ساکت کردن مخالفین عقوبت کند چنین اربابی که با نوکر وفادار و خادم این کند چگونه می شود ستایش کرد؟!
به هر حال اگر حاصل مدیریت هویدا که وضع سال ۵۶ و ۵۷ بود به روایت جریان سلطنت طلب قابل ستایش و تمجید است که از آن به عنوان کارنامه پهلوی یاد می شود سوال بنیادین آن است که چرا شاه به جای پاداش او را زندانی ساخت و اگر که خائن بود حاصل مدیریت سیزده ساله یک خائن کارنامه درخشانی نمی شود...
@oldnewspaper
در این نوشتار به هیچ وجه به دنبال واکاوی پرونده و عملکرد #هویدا در سیزده ساله صدارتش نیستیم که در این باب زیاد نوشته شده، هویدا #عامل_وضع_موجود در سال ۵۷ خوانده و برای آرام کردن اوضاع بازداشت شد، در حالی که شاه حتی سگ هایش را با خود برد هویدا باقی ماند تا اعدام شود، نمی شود پذیرفت شاه نمی دانست هویدا را اعدام میکنند و یا خود صدراعظم دوره اقتدار پهلوی هم گمان به نجات داشت!
هویدا ماند و اعدام شد، عامل وضع سال ۱۳۵۷ به زعم شاه در همان ماه های پایانی بازداشت شد و آن سرنوشت را یافت، با این وجود در کل چهل و اندی سال گذشته جریان #سلطنت_طلب وضع به وجود آمده بر اثر مدیریت هویدا را به عنوان #کارنامه_شاه می ستاید ولی هیچ نمی گوید اگر این کارنامه مطلوب بود چرا شاه او را بازداشت کرد و اگر مجبور شد خادمی را برای ساکت کردن مخالفین عقوبت کند چنین اربابی که با نوکر وفادار و خادم این کند چگونه می شود ستایش کرد؟!
به هر حال اگر حاصل مدیریت هویدا که وضع سال ۵۶ و ۵۷ بود به روایت جریان سلطنت طلب قابل ستایش و تمجید است که از آن به عنوان کارنامه پهلوی یاد می شود سوال بنیادین آن است که چرا شاه به جای پاداش او را زندانی ساخت و اگر که خائن بود حاصل مدیریت سیزده ساله یک خائن کارنامه درخشانی نمی شود...
@oldnewspaper
✳️ سه نکته جالب در یک مصاحبه پهلوی!
امروز بیش از دو ساعت زمان صرف این کردم که مصاحبه شاه با «هفتهنامه بیلیتز» چاپ هند در 31 خرداد 1350 را مطالعه و برای #روزشمار_پهلوی از آن استفاده کنم، نکات بسیار مهمی در این مصاحبه وجود داشت که تنها به سه بند این مصاحبه بسنده می کنم و می گذرم ، نخست آن که شاه می گوید در خلیج فارس مشکل اصلی بر سر #بحرین بود که برای صلح آن را هم دادیم رفت، دوم آن که در پاسخ به سوالی درباره مخالفین خود می گوید: در ایران دلیلی برای مخالفت وجود نداد و سوم آن که برنامه #اصلاحات_ارضی آن چنان موفقیت آمیز بوده که کشورهای کمونیستی از ما راهنمایی خواسته اند!
⁉️ در خلیج فارس اختلاف اصلی ما بر سر بحرین بود. ما مدعی مالکیت این سرزمین بودیم، اما به خاطر منافع بزرگتر و دوستی با این سرزمین و سراسر منطقه خلیج فارس از آن گذشتیم. این فداکاری اکنون ثمرات نیکو به بار آورده و روابط بحرین با ایران هرگز بهتر از امروز نبوده است.
⁉️ البته ما از شنیدن صدای مخالف رویگردان نیستیم، ما به صف مخالف هم نیازمندیم، ما مخالفانی را که نیت سازندگی دارند تشویق میکنیم، ما در صف مخالف احزابی مانند مردم داریم، اما نکته جالب این است که در کشور ما امری برای مخالفت وجود ندارد.
⁉️برنامه اصلاحات ارضی در ایران به قدری با موفقیت قرین بوده است که حتی بعضی از کشورهای کمونیست نسبت به آنچه ما انجام دادهایم ابراز علاقه کردهاند.
و سه نکته
1️⃣ شاه درباره بحرین از همان استدلال #امیرعباس_هویدا بهره می گیرد که این منطقه دختری بود که به سن ازدواج رسیده بود و شوهرش دادیم رفت!
شاه مسئله جزایر سه گانه را پیش می کشد و می گوید ما از بحرین گذشتیم که این جزایر را به دست بیاوریم و در این باره سکوت نخواهیم کرد، مثل آن که کسی بگوید من کل خانه شما را می خواهم و شما بگوئید این بخش را بردارید و ما بقی را به ما واگذارید!
کل این خانه متعلق به مردم ایران بوده نه بخشی از آن و شاه به چه اجازه و مشروعیتی خود را مجاز به هبه آن می دید مشخص نیست!
2️⃣ درباره وجود مخالف در کشور، شاه دچار توهمی بزرگ بود، توهمی که با سخنرانی 14 آبان 1357 او که گفت« من صدای انقلاب شما را شنیدم» شکست ولی نتیجه ای نبخشید، او به وجود احزاب دست سازی مانند «حزب مردم» اشاره می کند و می گوید این حزب در صف مخالف قرار دارد ولی 11 اسفند 1353 با تاسیس #حزب_رستاخیز این مخالفت ظاهری و صوری را هم به زباله دان پهلوی حواله می دهد که دیگر کسی را یارای انتقاد فرمایشی هم نباشد!
3️⃣ شاه درباره #اصلاحات_ارضی نیز دچار توهم بود، اولین هدف اصلاحات ارضی این بود که دهقانان از زیر بار خوانین آزاد شده و به کشت و کار بپردازند و در نتیجه محصول زیاد شده و ایران از واردات مواد غذایی بی نیاز باشد ولی به رغم تبلیغات پهلوی شیوه اشتباه اجرای این اصلاحات باعث شد درآمد بسیاری از خانوارهای روستایی کاهش یابد و آنها برای تأمین هزینه زندگی مجبور شوند به شهرها مهاجرت کنند؛ اصلاحات ارضی در عمل بهجای اینکه به توسعه کشاورزی در کشور کمک کند ایران را به کشوری وابسته به واردات مواد غذایی تبدیل کرد.
به دنبال اصلاحات ارضی، بخش زیادی از کشاورزان به امید یافتن شغل به شهرها مهاجرت کردند. در این زمان مهاجرت گسترده روستاییها به شهرها باعث شد سهم اشتغال کشاورزی در کل اشتغال کشور، از 56 درصد در سال 1335 به 46 درصد در سال 1345 سقوط کند. روند مهاجرت به شهرها در دهه 1340 به حدی بود که برای مثال سهم مهاجران به نسبت جمعیت شهر تهران به ۳۳ درصد رسید. این آمار نشان میدهد بخش زیادی از جمعیتی که تا پیش از این تولیدکننده و تأمینکننده محصولات کشاورزی بودند، در اواخر دهه 1340 به مصرفکننده مواد غذایی تبدیل شدند.
این مسئله باعث شد ایران به واردکننده مواد غذایی از سایر کشورها تبدیل شود؛ برای مثال دولت همزمان با اجرای اصلاحات ارضی مجبور شد 60 هزار تن گندم از شوروی، 25 هزار تن ذرت و چهاردههزار تن گندم از آمریکا وارد کند. آمارها نشان میدهد که بعد از اصلاحات ارضی، مدام سالبهسال بر واردات محصولات کشاورزی افزوده شده است، برای نمونه، در سال 1351، ایران 13/7میلیارد ریال محصولات کشاورزی وارد کرد و این رقم در سال 1353 به 17/3 میلیارد ریال رسید.
البته مصاحبه تفصیلی شاه در سال 1350 نکات فراوان دیگری نیز داشت که بررسی آن نیازمند وقت و زمان بیشتری است که به زمان دیگر وا می گذاریم، وقتی مقامات یک کشور در تحلیل شرایط جاری دچار توهم شوند انقلاب ملت روزی آنان را بیدار می کند که دیگر سودی نمی بخشد.
@oldnewspaper
امروز بیش از دو ساعت زمان صرف این کردم که مصاحبه شاه با «هفتهنامه بیلیتز» چاپ هند در 31 خرداد 1350 را مطالعه و برای #روزشمار_پهلوی از آن استفاده کنم، نکات بسیار مهمی در این مصاحبه وجود داشت که تنها به سه بند این مصاحبه بسنده می کنم و می گذرم ، نخست آن که شاه می گوید در خلیج فارس مشکل اصلی بر سر #بحرین بود که برای صلح آن را هم دادیم رفت، دوم آن که در پاسخ به سوالی درباره مخالفین خود می گوید: در ایران دلیلی برای مخالفت وجود نداد و سوم آن که برنامه #اصلاحات_ارضی آن چنان موفقیت آمیز بوده که کشورهای کمونیستی از ما راهنمایی خواسته اند!
⁉️ در خلیج فارس اختلاف اصلی ما بر سر بحرین بود. ما مدعی مالکیت این سرزمین بودیم، اما به خاطر منافع بزرگتر و دوستی با این سرزمین و سراسر منطقه خلیج فارس از آن گذشتیم. این فداکاری اکنون ثمرات نیکو به بار آورده و روابط بحرین با ایران هرگز بهتر از امروز نبوده است.
⁉️ البته ما از شنیدن صدای مخالف رویگردان نیستیم، ما به صف مخالف هم نیازمندیم، ما مخالفانی را که نیت سازندگی دارند تشویق میکنیم، ما در صف مخالف احزابی مانند مردم داریم، اما نکته جالب این است که در کشور ما امری برای مخالفت وجود ندارد.
⁉️برنامه اصلاحات ارضی در ایران به قدری با موفقیت قرین بوده است که حتی بعضی از کشورهای کمونیست نسبت به آنچه ما انجام دادهایم ابراز علاقه کردهاند.
و سه نکته
1️⃣ شاه درباره بحرین از همان استدلال #امیرعباس_هویدا بهره می گیرد که این منطقه دختری بود که به سن ازدواج رسیده بود و شوهرش دادیم رفت!
شاه مسئله جزایر سه گانه را پیش می کشد و می گوید ما از بحرین گذشتیم که این جزایر را به دست بیاوریم و در این باره سکوت نخواهیم کرد، مثل آن که کسی بگوید من کل خانه شما را می خواهم و شما بگوئید این بخش را بردارید و ما بقی را به ما واگذارید!
کل این خانه متعلق به مردم ایران بوده نه بخشی از آن و شاه به چه اجازه و مشروعیتی خود را مجاز به هبه آن می دید مشخص نیست!
2️⃣ درباره وجود مخالف در کشور، شاه دچار توهمی بزرگ بود، توهمی که با سخنرانی 14 آبان 1357 او که گفت« من صدای انقلاب شما را شنیدم» شکست ولی نتیجه ای نبخشید، او به وجود احزاب دست سازی مانند «حزب مردم» اشاره می کند و می گوید این حزب در صف مخالف قرار دارد ولی 11 اسفند 1353 با تاسیس #حزب_رستاخیز این مخالفت ظاهری و صوری را هم به زباله دان پهلوی حواله می دهد که دیگر کسی را یارای انتقاد فرمایشی هم نباشد!
3️⃣ شاه درباره #اصلاحات_ارضی نیز دچار توهم بود، اولین هدف اصلاحات ارضی این بود که دهقانان از زیر بار خوانین آزاد شده و به کشت و کار بپردازند و در نتیجه محصول زیاد شده و ایران از واردات مواد غذایی بی نیاز باشد ولی به رغم تبلیغات پهلوی شیوه اشتباه اجرای این اصلاحات باعث شد درآمد بسیاری از خانوارهای روستایی کاهش یابد و آنها برای تأمین هزینه زندگی مجبور شوند به شهرها مهاجرت کنند؛ اصلاحات ارضی در عمل بهجای اینکه به توسعه کشاورزی در کشور کمک کند ایران را به کشوری وابسته به واردات مواد غذایی تبدیل کرد.
به دنبال اصلاحات ارضی، بخش زیادی از کشاورزان به امید یافتن شغل به شهرها مهاجرت کردند. در این زمان مهاجرت گسترده روستاییها به شهرها باعث شد سهم اشتغال کشاورزی در کل اشتغال کشور، از 56 درصد در سال 1335 به 46 درصد در سال 1345 سقوط کند. روند مهاجرت به شهرها در دهه 1340 به حدی بود که برای مثال سهم مهاجران به نسبت جمعیت شهر تهران به ۳۳ درصد رسید. این آمار نشان میدهد بخش زیادی از جمعیتی که تا پیش از این تولیدکننده و تأمینکننده محصولات کشاورزی بودند، در اواخر دهه 1340 به مصرفکننده مواد غذایی تبدیل شدند.
این مسئله باعث شد ایران به واردکننده مواد غذایی از سایر کشورها تبدیل شود؛ برای مثال دولت همزمان با اجرای اصلاحات ارضی مجبور شد 60 هزار تن گندم از شوروی، 25 هزار تن ذرت و چهاردههزار تن گندم از آمریکا وارد کند. آمارها نشان میدهد که بعد از اصلاحات ارضی، مدام سالبهسال بر واردات محصولات کشاورزی افزوده شده است، برای نمونه، در سال 1351، ایران 13/7میلیارد ریال محصولات کشاورزی وارد کرد و این رقم در سال 1353 به 17/3 میلیارد ریال رسید.
البته مصاحبه تفصیلی شاه در سال 1350 نکات فراوان دیگری نیز داشت که بررسی آن نیازمند وقت و زمان بیشتری است که به زمان دیگر وا می گذاریم، وقتی مقامات یک کشور در تحلیل شرایط جاری دچار توهم شوند انقلاب ملت روزی آنان را بیدار می کند که دیگر سودی نمی بخشد.
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ روزنامه نگاران هواشناس!
#عباس_مسعودی موسس #روزنامه_اطلاعات که در خرداد ۱۳۵۳ مورد غضب شاه قرار می گیرد و در دفتر کار خود سکته کرده و از دنیا می رود در #اسناد_ساواک با خصوصیات جالبی توصیف می شود.
۲۶ دی ۱۳۴۵ #امیرعباس_هویدا با حضور در #مجلس_سنا #اردشیر_زاهدی را به عنوان وزیر خارجه معرفی می کند، گزارشگر #ساواک چنین گزارش می دهد: طبق اطلاع سناتور عباس مسعودی به خبرنگار روزنامه خود اظهار داشته که اظهارات آقای نخست وزیر را هنگام معرفی وزیر امور خارجه جدید به طور خیلی خلاصه تهیه و چاپ نماید.
در "نظریه منبع" این سند می خوانیم: سناتور عباس مسعودی در زمان سفارت اردشیر زاهدی در لندن نظریاتی داشته که از طریق اردشیر زاهدی برآورده نشده لذا روی همین اصل روابط فی ما بین آنها تیره شده است لکن در چند روز گذشته از آرام سفیر جدید ایران در لندن در روزنامه اطلاعات تجلیل زیاد شده است و این دلیل آن می تواند باشد که مسعودی می خواهد وسیله سفیر جدید نظریات خود را تأمین نماید.
ساواک در سند بیوگرافی مسعودی آورده است: "او فردی متخصص در فن، اهل زد و بند، خوش مشرب، محافظه کار، حقه باز، هنرهای هزار رنگ، جاسوس صفت، علاقه مند به افزایش ثروت، غیرقابل اعتماد و مورد تنفر عامه مردم می باشد. نامبرده با تمام حوادث بعد از دهه بیست سازش داشته، نوکر #رضاشاه بود و با مخالفین او نیز نزدیک بود. در سال ۱۳۲۰ پس از حادثه سوم شهریور سلسله مقالاتی بر علیه رضاشاه نوشت. در سال ۱۳۲۱ در ماجرای ۱۷ آذر برعلیه #قوام_السلطنه شرکت کرد و پس از ۱۷ سال برای اولین بار روزنامه او توقیف شد و به زندان افتاد. از اواسط سال ۱۳۲۰ روزنامه او طرفدار #مصدق شد و در ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ ، شدیدترین حملات برعلیه شاه و حکومت را انجام داد. با #حزب_توده ، حزب اراده ملی و هر سیاست و گروهی نزدیک بود و سازش می کرد.
بعد از وارد شدن به امور روزنامه نگاری به سیاست انگلستان نزدیک شد و ترقی کرد و با عامیون نزدیک شد مسعودی عضو جمعیت #فراماسونری لژ ایران و از افراد مؤثر در تشکیل #کلوپ_روتاری و عضو کلوپ تهران بود."
در میان روزنامه نگاران چنین افرادی زیاد دیده می شود، افرادی که همواره به دنبال تشخیص جهت وزش باد و منافع شخصی هستند، کافی است که آرشیو مطبوعات را در اختیار داشته باشید و افت و خیز مواضع اشخاص را در برهه های حساس رصد کنید.
#شرح_عکس
عباس مسعودی (۱۳۵۳ - ۱۲۷۴) (نفر دوم از راست)، روزنامهنگار، سیاستمدار، سناتور و پایهگذار روزنامه اطلاعات، در دوره #محمدرضا_پهلوی
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
#عباس_مسعودی موسس #روزنامه_اطلاعات که در خرداد ۱۳۵۳ مورد غضب شاه قرار می گیرد و در دفتر کار خود سکته کرده و از دنیا می رود در #اسناد_ساواک با خصوصیات جالبی توصیف می شود.
۲۶ دی ۱۳۴۵ #امیرعباس_هویدا با حضور در #مجلس_سنا #اردشیر_زاهدی را به عنوان وزیر خارجه معرفی می کند، گزارشگر #ساواک چنین گزارش می دهد: طبق اطلاع سناتور عباس مسعودی به خبرنگار روزنامه خود اظهار داشته که اظهارات آقای نخست وزیر را هنگام معرفی وزیر امور خارجه جدید به طور خیلی خلاصه تهیه و چاپ نماید.
در "نظریه منبع" این سند می خوانیم: سناتور عباس مسعودی در زمان سفارت اردشیر زاهدی در لندن نظریاتی داشته که از طریق اردشیر زاهدی برآورده نشده لذا روی همین اصل روابط فی ما بین آنها تیره شده است لکن در چند روز گذشته از آرام سفیر جدید ایران در لندن در روزنامه اطلاعات تجلیل زیاد شده است و این دلیل آن می تواند باشد که مسعودی می خواهد وسیله سفیر جدید نظریات خود را تأمین نماید.
ساواک در سند بیوگرافی مسعودی آورده است: "او فردی متخصص در فن، اهل زد و بند، خوش مشرب، محافظه کار، حقه باز، هنرهای هزار رنگ، جاسوس صفت، علاقه مند به افزایش ثروت، غیرقابل اعتماد و مورد تنفر عامه مردم می باشد. نامبرده با تمام حوادث بعد از دهه بیست سازش داشته، نوکر #رضاشاه بود و با مخالفین او نیز نزدیک بود. در سال ۱۳۲۰ پس از حادثه سوم شهریور سلسله مقالاتی بر علیه رضاشاه نوشت. در سال ۱۳۲۱ در ماجرای ۱۷ آذر برعلیه #قوام_السلطنه شرکت کرد و پس از ۱۷ سال برای اولین بار روزنامه او توقیف شد و به زندان افتاد. از اواسط سال ۱۳۲۰ روزنامه او طرفدار #مصدق شد و در ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ ، شدیدترین حملات برعلیه شاه و حکومت را انجام داد. با #حزب_توده ، حزب اراده ملی و هر سیاست و گروهی نزدیک بود و سازش می کرد.
بعد از وارد شدن به امور روزنامه نگاری به سیاست انگلستان نزدیک شد و ترقی کرد و با عامیون نزدیک شد مسعودی عضو جمعیت #فراماسونری لژ ایران و از افراد مؤثر در تشکیل #کلوپ_روتاری و عضو کلوپ تهران بود."
در میان روزنامه نگاران چنین افرادی زیاد دیده می شود، افرادی که همواره به دنبال تشخیص جهت وزش باد و منافع شخصی هستند، کافی است که آرشیو مطبوعات را در اختیار داشته باشید و افت و خیز مواضع اشخاص را در برهه های حساس رصد کنید.
#شرح_عکس
عباس مسعودی (۱۳۵۳ - ۱۲۷۴) (نفر دوم از راست)، روزنامهنگار، سیاستمدار، سناتور و پایهگذار روزنامه اطلاعات، در دوره #محمدرضا_پهلوی
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper