مطبوعات قدیمی
3.73K subscribers
5.87K photos
133 videos
345 files
2.06K links
Download Telegram
✳️ نشریه «یهودیان ایران» و «حاکمیت ایران بر بحرین»!

در دسته بندی آرشیو #مطبوعات_قدیمی به نشریه ای به نام #بنی_آدم به تاریخ انتشار یازده خرداد 1331 برخورد کردم که در معرفی این نشریه زیر عنوان آمده بود: «ارگان جمعیت فرهنگی و اجتماعی یهودیان ایران»

در تیتر اصلی «بنی آدم» در تاریخ فوق هم به حاکمیت ایران بر #بحرین اشاره شده و آمده است: دست استعمارگران انگلیسی و آمریکایی از بحرین کوتاه! ملت ایران برای استقرار حاکمیت خود بر بحرین به مبارزه شدید خود علیه غاصبین حقوق خود تا پیروزی نهایی ادامه خواهد داد.

در این گزارش آمده بود: دولت استعماری بریتانیا به جای این که دست از اعمال خلاف رویه خود بردارد و از دخالت در امور داخلی بحرین که طبق اسناد و مدارک و پرونده های موجود در وزارت امور خارجه جزء لاینفک ایران می باشد خودداری نماید جسارت را به جایی رسانده که ملت ایران را نیز تهدید نموده است.

#یهودیان_ایران در دوره پهلوی نشریات و مجلات متعددی منتشر می کردند که پیش از این تعدادی از آن ها را در دسته بندی موضوعی «مطبوعات یهودیان ایران» آرشیو کرده بودم، این نشریه تازه یاب هم بایستی به این دسته اضافه شود.

#انتشار_با_ذکر_منبع نشاندهنده لطف دوستان است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
7👍3👎1
سازمان موسوم به «بانوان یهود ایران» نیز در دوره پهلوی بولتن هایی منتشر می کرد که در آرشیو #مطبوعات_قدیمی تاکنون بولتن شماره ۹ آن به تاریخ دی ماه ۱۳۳۹ ذخیره شده است.

این سازمان تیر ماه ۱۳۲۶ تاسیس شده بود.

یهودیان ایران در دوره پهلوی نشریات و بولتن های متعددی منتشر می کردند که این مورد یکی از نمونه های آن است.

#انتشار_با_ذکر_منبع نشاندهنده لطف دوستان است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
4👍2👎1😁1
تصویری دیده نشده از #عبدالعظیم_ولیان ، #اسدالله_علم وزیر دربار و #نعمت_الله_نصیری رئیس ساواک در یک ضیافت.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👍6👎52🤬2👏1
مطبوعات قدیمی
تصویری دیده نشده از #عبدالعظیم_ولیان ، #اسدالله_علم وزیر دربار و #نعمت_الله_نصیری رئیس ساواک در یک ضیافت. www.arshiveiran.com @oldnewspaper
♦️ شاه گفت #ولیان گه خورد چنین پیشنهادی داد!

یادداشت‌های #اسدالله_علم ، دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۴۸:

شاهنشاه هم سرحال بودند فکر می کردم با جسارتی که دیشب کردم شاید سرسنگین باشند. خانم لمبتون Ann Lambston که در ایران سابقه زیاد دارد و کتابی سابقا درباره زمینداری در ایران نوشته بود، اخیرا کتابی درباره #اصلاحات_ارضی نوشته که در آن مقداری از مرحوم #ارسنجانی و #امینی تعریف کرده است. [ #عبدالعظیم_ولیان ] وزیر اصلاحات ارضی گفته بود به عرض برسانم که کتاب را تماما جمع آوری کند و بعدا از لمبتون بخواهد کتاب دیگری بنویسد که اسم امینی و ارسنجانی در آن نباشد.

فرمودند: «گُه خورده چنین پیشنهادی کرده است!» من خیلی خوشم آمد که شاه چه قدر باهوش است که می داند این پیشنهاد فقط از روی حقه بازی و تملق و چاپلوسی است

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
😁5👎43🤬1
روزنامه #ایران_ما به صاحب امتیازی #غلامعلی_پرویزی و زیر نظر #محمود_تفضلی در شماره ۲۱ مهر ۱۳۲۷ به استخدام مستشاران آمریکایی انتقاد کرده و تیتر می زند: با استخدام مستشاران آمریکایی به ملت ایران خیانت می کنند

در زیر تیتر یک آمده است: مستشاران آمریکایی مامور اجرای نقشه های نظامی آمریکا در ایران هستند

متاسفانه اسکن این روزنامه به نحو مطلوبی انجام نشده و ابتدای سطرها قابل خواندن نیست.

در بخشی از این گزارش می خوانیم: آقایان مستشاران آمریکایی در ایران مامورین اجرای نقشه های استراتژیک جهانی آمریکا هستند که از برکت بی لیاقتی دولت های ایران به خرج ملت فقیر و بدبخت ایران زندگی می کنند و ماموریت خود را به نفع دولت آمریکا انجام می دهند.بی جهت نیست که هر چند یک بار یک دسته از مامورین سیاسی دولت آمریکا و یا اعضای کنگره و سنای آمریکا که با امور نظامی آن کشور سر و کار دارند برای دیدن وضع کار این هیئت های مستشاری نظامی به ایران می آیند، همچنان که، به ترکیه و یونان می روند، زیرا آن ها باید مطمئن شوند که نقشه های طرح شده در آمریکا که باید به دست این آقایان مستشاران در ایران انجام شود به خوبی پیشرفت می کند.

امروز در سراسر جهان هیچ کس نیست که نداند مامورین و فرستادگان نظامی آمریکا تا چه اندازه با مراکز نظامی آن کشور مربوط هستند؟ چگونه مامور اجرای نقشه های نظامی و سیاسی آمریکا می باشند و کشورهای محل کار خود را به دنبال سیاست نظامی آمریکا می کشانند و وانمود می کنند که در همه جا بنا به خواهش دولت های محلی کار و فعالیت دارند.

#انتشار_با_ذکر_منبع نشاندهنده لطف دوستان است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👏31
✳️ شطرنج سیاسی و توقیف مطبوعات!

#شطرنج_سیاسی یکی از نشریات متعدد #حزب_توده بود که در دهه بیست و اوایل دهه سی و پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و به دنبال توقیف نشریات دیگر چند شماره ای منتشر و این نیز توقیف شد!

نگاهی به صفحه اول یکی از شماره های این نشریه ادبیات بسیار تند آن را نشان می دهد.

به عنوان نمونه در صفحه اول شماره پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۳۱ آمده بود: ۵۳ بار یک نفس و ۱۵۵ بار مسلسل به نوکران استعمار مردم آزار لعنت.

به تصویر کشیدن شاه از دیروز تا امروز که در حال سقوط از اسب با اصابت سنگ را نشان می داد نیز در صفحه یک این روز «شطرنج سیاسی» دیده می شود.

در این شماره به قلم فردی به نام م.م.سنگسری شعری درباره «توقیف مطبوعات» دیده می شود که در ابتدای آن می خوانیم:

بکن توقیف تا جانت درآید
بکن توقیف تا عمرت سر آید
ترا رکن دو و صد زهر مار است
تفنگ و نیزه و پوند و دلار است
به دست انگلستان تکیه داری
سرت پیش ترومن میگذاری ...

#انتشار_با_ذکر_منبع نشاندهنده لطف دوستان است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👏43🤬1
✳️ شاه: ترجیح می دهیم مملکت نابود شود و #تسلیم نشود!

#محمدرضا_پهلوی در روز ۳۰ شهریور ‍‍۱۳۵۱ طی سخنانی در دانشگاه پدافند ملی گفت: ترجیح می دهم مملکت نابود بشود ولی تسلیم نشود.

مرور این سخنان با توجه به رویکرد #رضا_پهلوی در حمایت از تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران و آرزوی تسلیم کشور به بیگانه تا او به قدرت برسد جالب به نظر می‌رسد.


شاه در این مراسم گفته بود: برای هر گوش شنوایی این مطلب را گفتیم و باز هم تکرار می‌کنیم که این کشور، کشوری نیست که در مقابل زور تسلیم بشود. به فرض که زور ما به حریف نرسد، حرفی که در گذشته در تاریخ گفته شده است ما آن را تکرار می‌کنیم و آن این است که ترجیح می‌دهیم این مملکت نباشد و نابود بشود تا آن را به دیگران تسلیم بکنیم. کلمه تسلیم دیگر در فرهنگ نظامی ایران وجود ندارد. این کلمه‌ای است که باید برای همیشه دور آن را خط کشید و این در واقع باید جزو اخلاق و روحیه ملی ایران باشد که هیچکس حتی به بهای جان و به بهای زندگی خود نیز نباید تسلیم شود. هر حساب دیگری غیر از این اگر راجع به این مملکت بشود بکلی غلط خواهد بود. این تنها حرف یک فرمانده یا یک رئیس مملکت نیست، بلکه یک تصمیم ملی است که حتماً باید عمل شود و غیر از این هم نمی‌تواند باشد، چه من باشم، چه نباشم. و اما وظیفه ما برای اینکه این تصمیم را برای خودمان آسان تر و برای دشمن احتمالی مشکلتر بکنیم این است که اطلاعات نظامی قوای مسلح و همچنین ملت ایران را به سرحد کمال برسانیم...

سیاست ما تلاش در راه از بین بردن سلاح‌های اتمی است. علاوه بر این سیاست ما سعی در خلع سلاح عمومی جهان است، همچنین سیاست ما سعی در دوستی با همه کشورها البته بر اساس احترام متقابل است. بنابراین به همان اندازه که سیاست اصلی ما سیاست صلح و دوستی و همکاری با سایر کشورها است، به همان اندازه نیز وظیفه ملی ما این است که اگر روزی اتفاق غیر منتظره‌ای بیفتد، این مملکت غافلگیر نشود. چون ما کشوری غیر اتمی هستیم و خواهیم بود، از این رو سلاح ما در برابر اسلحه اتمی سلاح در واقع انتحار است، انتحار به این معنی که انسان مملکت خودش را سالم تحویل کسی ندهد.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
16👎7😁2🤬1
✳️ لاریجانی نماینده تهران: اگر افلاطون هم وزیر امور خارجه ایران شود کاری از دستش بر نمی آید

#روزنامه_زن ، ۱۷ آذر ۱۳۷۷

دکتر محمدجواد اردشیر لاریجانی گفت: دیپلماسی خارجی ما در حال حاضر به دلیل انباشت نیروهای ناکارآمد و مزاحم، فوق العاده چلاق است.

وی دیروز به مناسبت روز دانشجو در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان افزود: انبوه نیروهای ناکارآمد در وزارت امور خارجه باعث شده که اگر افلاطون هم وزیر امور خارجه ایران شود، از دستش کاری بر نمی آید.

گفتنی است #محمد_جواد_لاریجانی از دهه شصت و برهه #قطعنامه_598 با #ولایتی وزیر امور خارجه وقت که در دوره سازندگی نیز وزیر خارجه بود اختلافات سنگینی داشت و این اختلافات به بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات نیز تسری پیدا کرد.

لاریجانی در سال ۸۶ و در برنامه تلویزیونی نگاه یک علت جدایی اش از وزارت امور خارجه را اختلاف با «علی اکبر ولایتی» عنوان کرد.

دبیر وقت ستاد حقوق بشر کشور گفت: «پنهان نمی کنم ضمن احترام وافری که برای دکتر ولایتی داشته و دارم با هم اختلاف سلیقه خیلی سنگین داریم.»

وی سپس راجع به این اختلاف سلیقه توضیح داد: «علی الاصول دیپلماسی ای که من به آن اعتقاد دارم دیپلماسی پروژه یی است. ما باید کاری را در نظر بگیریم، دنبال آن برویم و به نتیجه برسانیمش.»

به گزارش روزنامه اعتماد به نقل از ایسنا لاریجانی موضوع دیگر جدایی از وزارت خارجه را قطعنامه 598 عنوان کرد و گفت: «آقای ولایتی خیلی نسبت به عکس العمل مطبوعات حساس بود، اگر کسی یک کلمه در مطبوعات راجع به قطعنامه مطلبی می نوشت ایشان حاضر بود این پروژه را متوقف کند. »

وی گفت: «من معتقدم اگر یک پروژه یی مبنا داشته باشد و مسیر تعریفی در نظام طی کرده باشد، چون کار حکومتی کار تک فردی نیست و باید تصمیم ساخته شود اگر تصمیم ساخته شد باید در مواجهه با مطبوعات و رسانه ها در اصطلاح باز بود ولی با قدم های محکم پیش رفت، اعتقاد نباید بازدارنده بلکه باید کامل کننده باشد.»

محمدجواد لاریجانی درباره دیدارش با «نیک براون» و جنجالی که به راه افتاد نیز توضیحاتی ارائه کرد: «ملاقات با نیک براون ملاقات روتینی بود که داخل سفارت ما به درخواست وزارت امور خارجه انجام شد، چون می خواستیم او بیاید سفیر شود. موضوع دیدار با نیک براون را با حضور سه، چهار کارشناس مملکت بررسی کردیم، منتها این موضوع در زمانی بود که رقبای سیاسی ما فکر می کردند خبری هست و این را مستمسک قرار دادند و بداخلاقی انتخاباتی کردند.»

وی در پاسخ به اینکه مطلب شما که باعث جنجال شد چه بود، اظهار داشت: «در کل چیزی که از آن ناراحت بودم این بود که من از جناح اصولگرا یا جناح راست تفسیری را ارائه کردم که باعث شد رقبای ما بگویند اینها طالبان هستند که می خواهند روی کار بیایند و آنها این جور تبلیغ می کردند.»

وی در پاسخ به این سوال که مردم شما را به عنوان یک دیپلمات می شناسند، تا به حال چند مذاکره سیاسی داشته اید، افزود: «بیش از 3 هزار مذاکره در مدت 30 سال گذشته در سطح بین الملل انجام داده ام.»

لاریجانی راجع به اینکه چه تعداد از این مذاکرات به نتیجه رسیده است؟ گفت: «مذاکره مانند نقاشی است. مذاکره هنرمندی خاصی است. هیچ نقاشی نیست که همه تابلوهایش خوب یا قشنگ باشد و فکر می کنم بعضی از مذاکراتم خیلی مهم بوده و بعضی از آنها نیز بعد از تعداد زیاد مذاکرات به نتیجه رسید، مانند مذاکرات مربوط به قطعنامه 598 که عمدتا من آن را هدایت می کردم.»

انتشار با #ذکر_منبع لطف و بزرگواری عزیزان را نشان می دهد

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
🤬1
✳️ شمخانی: ایران هر اقدام اسرائیل را بسیار بیشتر از آن چه در ذهن آنهاست پاسخ خواهد داد و روشن ترین دلیل این توانایی موشک شهاب- ۳ است/ حق ضایع شده ایران در افغانستان بهتر است از راه های مسالمت آمیز استیفا گردد


روزنامه #سلام ، ۵ مهر ۱۳۷۷

دریادار تیمسار #علی_شمخانی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح: طبق وصیتنامه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و همچنین قانون اساسی کشور، نیروها و مقامات نظامی حق دخالت در امور سیاسی و یا جانبداری از یک جناح خاص را ندارند.

وزیر دفاع صبح دیروز با شرکت در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی گفت: ایران در رده بندی احساس خطر از ناحیه #طالبان در ردیف آخر کشورهای همسایه این گروه قرار دارد. ما از طالبان با قدرت و تاکید خواهان شناسایی عاملین شهادت اتباع ایرانی در افغانستان می باشیم. ما هیچ گونه اقدامی را علیه طالبان منتفی نمی دانیم اما در این لحظه سیستم و چارچوب انتخابی ما استفاده از اهرم های جهانی برای معرفی چهره پلید این گروه است.

شمخانی گفت: ایران هر اقدام اسرائیل را بسیار بیشتر از آن چه در ذهن آنهاست پاسخ خواهد داد و روشن ترین دلیل این توانایی موشک شهاب-۳ است.

وزیر دفاع گفت: چنانچه کشورهای فرامنطقه ای منافع نامشروعشان را در ایجاد تفرقه بین تهران و بغداد نیابند، مناسبات دو کشور ایران و عراق در تمامی زمینه ها گسترش خواهد یافت.

انتشار با #ذکر_منبع لطف و بزرگواری عزیزان را نشان می دهد

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👏7😁3
✳️ چه وقت باید انتقاد کرد؟


«حبیب چینی» در شماره ۲۵ تیر ۱۳۴۷ روزنامه «اطلاعات» نوشت: در یک وقت، نقصی را در دستگاهی پیش‌بینی کرده بودیم و آن را نوشتیم و به سازمان مربوط هشدار دادیم. به‌جای تشکر و سپاسگزاری، فردا زبان به شکوه گشودند که چرا قصاص قبل از جنایت می‌کنیم.

زمانی دیگر، درست در بحبوحه یکی از مشکلات اجتماعی که نمی‌دانم اتوبوس بود یا گوشت، برحسب وظیفه‌ای که داشتیم انتقادی نوشتیم. گفتند: «حالا چه وقت انتقاد نوشتن است؟ احساسات مشتعل است و هر سخن بگویید به‌جای اینکه نشانی از عقل داشته باشد مظهر احساسات تند است.» و راستی این انتقاد را بر انتقاد خود پذیرفتیم.

سعی کردیم وقتی موضوعی را مورد نقد قرار دهیم که به‌اصطلاح آب‌ها از آسیاب افتاده باشد. بر این اساس در موضوعی بسیار پراهمیت، حتی نه بر سبیل انتقاد بلکه بر اصل تحلیل مسأله و جستن راه‌حل و توجه به مسائل وابسته به مسأله اصلی مورد بررسی ما قرار گرفت.

انتقادی که بر این تفسیر شد این بود که آن موضوع تمام شده و حالا چه جای بحث در این‌باره است. البته در هر مورد اعتراض بر مباحثات از طرف دستگاه‌هایی صورت گرفت که می‌باید گوش شنوا داشته باشند و اشکالات کار خود را نه از زاویه‌ای که خود به آن می‌نگرند بلکه از جوانب مختلف مورد توجه قرار دهند.
حقیقت این است که بالاخره برای ما معلوم نشد چه وقت باید انتقاد کرد؟

آیا در مسأله‌ای مثل گوشت یا اتوبوس و یا مسائل دیگری از این قبیل نباید بعد از اینکه مشکل ظاهراً و برای مدت کوتاهی برطرف شد، برای جلوگیری از تکرار مجدد وضع نامطلوب، موضوع مورد یک بررسی همه‌جانبه قرار گیرد؟ و بالاخره دستگاه از اینکه گفته شود در فلان قسمت فلان اشکال وجود دارد و زیان حاصله متوجه چه سازمان‌ها و مؤسسات و چه اموری خواهد شد، چه زیانی می‌بیند؟

درد اینجاست که سازمان‌های مسئول اغلب طاقت شنیدن یک انتقاد اصولی را هم ندارند و برای تکذیب یک انتقاد آن‌قدر شتاب‌زده هستند که حتی قبل از اتمام بحث، اعتراض می‌کنند.

همه این‌ها را شاید بتوان به‌طریقی تحمل کرد. اما تأسف اینجاست که گاهی مسئولین امر حرفی می‌زنند و سخنی عنوان می‌کنند و بعد که با حسن قبول جامعه روبه‌رو نمی‌شود و یا مورد انتقاد نقادان قرار می‌گیرد زبان به تکذیب می‌گشایند، می‌گویند: «ما این حرف را نزدیم» و یا اینکه «مطالب ما بدجور منعکس شده بود!» درحالی‌که واقعاً می‌توان با شهامت بسیار عنوان کرد که «من این حرف را زده‌ام و حالا آن را پس می‌گیرم.» این صحیح‌ترین و اصولی‌ترین کاری است که می‌توان کرد؛ زیرا همان‌طور که هر کس حق دارد مطالب و نظرات خود را آزادانه عنوان کند همان‌طور هم حق دارد با کمال شهامت گفته خود را پس بگیرد. اما کسی که حرفی را زده و سخنی را عنوان کرده و گفته او منعکس شده است، حق ندارد منکر عنوان کردن آن مطلب شود و با این ترتیب غیرمستقیم عنوان جعل مطلب از قول خود به دیگران بدهد. این برخلاف روح آزادمنشی است.

یک انتقاد سازنده، انتقادی که در موضوع مورد بحث خوب و بد را عنوان می‌کند و بعد ارائه طریق می‌نماید، نباید موجب خشم گردد. چه بهتر که گوش شنوا باشد و در صدد اصلاح عیوب و تثبیت نکات مثبت برآیند. فعلاً تا این اندازه کافی است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👍32
✳️ درباره ماشین ترجمه ایران!


حدود هفت سال پیش موقع نوشتن روزشمار سال ۱۳۴۰ به گزارشی در #تهران_مصور برخورد کرده بودم درباره #ذبیح_الله_منصوری ... گزارشی که از منصوری به عنوان یک پدیده و با تیتر «ماشین ترجمه ایران» یاد می کرد.

امروز در گروهی دوستانه بحث آن مرحوم و آثارش شد و با تلاش زیاد کل شماره های سال چهل تهران مصور را زیر رو کردم تا در شماره ۱۲ آبان ۱۳۴۰ به این گزارش برخورد کردم!

در وصف «ذبیح الله منصوری» در این گزارش سوتیتر وار به این موارد اشاره شده است:

- تاکنون بیش از هزار جلد کتاب ترجمه کرده
- بی پول ترین نویسنده ایران است
- جز ترجمه هیچ کار دیگری ندارد
- هرگز با خودنویس مطلب نمی نویسد
- اولین نویسنده ایرانی است که آثار مترلینگ را ترجمه کرده است
- با این که به دو زبان انگلیسی و فرانسه خوب می نویسد و می خواند ولی به همان خوبی نمی تواند حرف بزند
- به جز هزار جلد کتابی که به نام او منتشر شده صدها کتاب هم به نام دیگران ترجمه کرده است
نام اصلی او ذبیح الله حکیم الهی منصوری است

ذبیح الله منصوری نسبت به سارقین ادبی به شدت حساس بود و در این گزارش آمده که بارها کتبی که او با زحمت و مرارت ترجمه کرده دیگران باتغییر دادن جملات اولیه آن را به نام خود چاپ کرده اند و این عمل را برخی از مترجمین معروف نیز مرتکب شده و نوشته های منصوری را به نام خود در اختیار رادیو هم گذاشته اند.

بخشی از گزارش تهران مصور درباره منصوری و اتاق کار او:

محل کار منصوری اتاق هیئت تحریریه مجله خواندنی ها است. منصوری روزها ساعت ۹ به محل کار خود می آید به استثنای روزهای شنبه که ساعت شش صبح حاضر است... به محض ورود کت را در می آورد و کلاه را از سر بر می دارد و پشت میز بزرگی که وسط اتاق قرار دارد می نشیند.

و در ابتدای گزارش هم درباره ذبیح الله منصوری آمده: منصوری تنها مترجم صنفی مطبوعات ایران است که ۳۵ سال تمام برای مطبوعات ایران، کتب علمی، ادبی، تاریخی، داستان و غیره ترجمه کرده است منصوری پرکارترین مترجمی است که تاریخ ایران به یاد دارد و به قولی که خودش مدعی است هیچ کس در هیچ نقطه دنیا نتوانسته است به اندازه او مطلب ترجمه کند. خود منصوری تعداد کتبی را که تاکنون ترجمه کرده قریب به هزار میداند ولی خواننده ای برای ما نوشته است که تاکنون نام ۱۰۲۵ کتاب ترجمه منصوری را یادداشت کرده است.

انتشار با #ذکر_منبع لطف و بزرگواری عزیزان را نشان می دهد

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
3👍3👏2👎1
مطبوعات قدیمی
✳️ درباره ماشین ترجمه ایران! حدود هفت سال پیش موقع نوشتن روزشمار سال ۱۳۴۰ به گزارشی در #تهران_مصور برخورد کرده بودم درباره #ذبیح_الله_منصوری ... گزارشی که از منصوری به عنوان یک پدیده و با تیتر «ماشین ترجمه ایران» یاد می کرد. امروز در گروهی دوستانه بحث…
بخش جالبی از گزارش #تهران_مصور درباره کار «ذبیح الله منصوری» را با هم بخوانیم:

منصوری هیچ وقت نوشته خود را مرور نمی کند زیرا وقت این کار را ندارد و به محض آن که صفحه تمام شد حروف چین آن را می قاپد و به چاپخانه می برد، خط منصوری را غیر از حروفچین ها هیچ کس نمی تواند بخواند.

وقتی نوشته منصوری وارد چاپخانه شد تمام کارگران دست از کار می کشند و یکی از آن ها با صدای بلند آن را برای دیگران می خواند و پس از آن که تمام شد مجددا شروع به کار می کنند زیرا حروف چین ها هم مثل سایرین از علاقمندان پر و پا قرص ترجمه های منصوری هستند.

منصوری به قدری شرم حضور دارد و متواضع و مودب است که هیچ وقت کارش را به دیگران رجوع نمی کند، اگر آب بخواهد شخصا می رود و می آورد و اگر خبرها حاضر بود و حروفچین نیامده بود، خودش آن ها را به حروفچین می رساند و اینها تظاهر نیست، خصوصیات ذاتی او است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👍4😁2👏1
✳️ اهل بخیه!


«مسعود فقیه» در ستون «انتقاد» روزنامه «اطلاعات» ۱۹ تیر ۱۳۴۷ نوشت: یکی از سلاطین سلف، برای بسط معدلت و اطلاع از احوال رعیت، هر چند گاه یک‌بار به صنفی از صنوف و پاره‌ای از کسبه و یا دسته‌ای از صنعتگران بار می‌داد و از احوال و کسب و کارشان جویا می‌شد، از اشکالاتشان مطلع می‌گردید و امر در رفع آن صادر می‌کرد. بدین سبب روزی دستور به احضار صنف خیاط فرمود و به افراد آن صنف بار داد. در وقت موعود، پالان‌دوزی خود را در میان صنف خیاط جا زد و به بارگاه سلطان وارد شد. سلطان، چنانکه عادت او بود، از یکایک افراد صنف سؤالاتی کرد تا نوبت مردک پالان‌دوز گردید. وقتی متوجه شد که او خود را میان صنف خیاط جا زده است، با تعجب علت را استفسار نمود. پالان‌دوز به عرض رساند: «قربان، هرچه باشد ما هم اهل بخیه هستیم!» البته توجه دارید که منظور بخیه به لباس است که نوعی از آن نیز به پالان می‌خورد و نوعی به کفش. و صائب تبریزی می گوید:

بخیه کفشم اگر دندان‌نما شد عیب نیست
خنده آرد کفش من بر هرزه‌گردی‌های من!

باری این حکایت بدان سبب معروض افتاده که سخنی چند پیرامون برق تهران در این مقال برود. بی‌شک شب گذشته اظهارات وزیر آب و برق را در روزنامه‌های عصر خواندید. چون مسلماً در میان خوانندگان عزیز این سطور کسی نیست که فریادش از خاموشی مکرر برق به آسمان نرسیده باشد و طبیعی است که سخنان وزیر آب و برق، به‌مثابه ظهور فریادرسی جلب نظر می‌کرد. ولابد مثل من خوشحال هم گشته‌اید که وزیر آب و برق با مردم هم‌صدا شده و اظهار داشته است: «خاموشی برق تهران مرا هم ناراحت کرده.» و همین تیتر و عنوان من و هر خواننده دیگر را جذب می‌کرد چون از قدیم گفته‌اند: «احوال دل‌سوخته، دل‌سوخته داند.»

از شما چه پنهان که بنده دل‌سوخته از برق تصور کردم که دل آقای وزیر هم از خاموشی مکرر برق خون است، ولی در همان اول مقال به این جمله از گفتار ایشان برخورد کردم که گفته بودند: «من و مسئولین برق تهران عوامل اصلی این خاموشی را می‌دانیم و در پی حل آن می‌باشیم ولی همه مردم به‌خصوص آن دسته ای که برق آنها خاموش می‌شود، از آن اطلاع کافی ندارند...»

مفهوم مخالف این جمله این است که آنها از علت واقعه خاموشی برق تهران اطلاع دارند، یعنی آقای وزیر و مسئولین برق تهران برقشان که هرگز خاموش نمی‌شود. ناگهان با خود گفتم: «ای دل غافل، کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» و همچنین جمله جناب وزیر آب و برق بود که ارادتمند را به قلم زدن این سطور واداشت ولاغیر.

باید به عرض مبارکشان برسانم که ارادتمند و همه مردمی که برقشان مرتب خاموش می‌شود، همان‌طور که فرمودند هیچ‌کدام اطلاعات فنی وسیعی در مورد برق ندارند و حدود اطلاعات ما جماعت نهایت بستن یک پریز یا کلید است و باز کردن یک لامپ سوخته و گذاشتن یک لامپ نو به سرپیچ... و از این بابت ایشان کاملاً صحیح گفته‌اند.

ولی نکته‌ای را فراموش کرده‌اند و آن این است که همه مردمی که برقشان به طور متناوب ولی به‌هرصورت مکرر خاموش می‌شود، مردم این سرزمین هستند، از زیر و بم دستگاه‌های اداری اطلاع کافی دارند و به‌راحتی می‌توانند مسائل مختلف را با هم قیاس کنند و نتیجه‌گیری نمایند. و خلاصه آنکه همه آنها خودشان یک‌پا اهل بخیه هستند. احتیاجی نیست که آقای وزیر عوامل مختلفی را که از اختیار سازمان برق تهران خارج است، بازگو کنند. این عوامل را اگر هم ندانیم، می‌توانیم احساس کنیم و چه بهتر که ایشان راجع به عواملی که در اختیار سازمان برق تهران هست، سخن بگویند.

من ایشان را به یک حساب دو دو تا چهار تا و یک نتیجه‌گیری منطقی دعوت می‌کنم و مبتدای این محاسبه و صغری و کبرای عرایض من اخبار و اطلاعیه‌های متعدد سازمان برق تهران است که اگر به ده درصد آنچه گفته شده بود عمل می‌گردید، حداقل امروز وضع بهتری وجود داشت.

چه خوب است که آقای وزیر آب و برق بپرسند وعده‌هایی که مکرر اعلام می‌شد با در نظر گرفتن امکانات سازمان برق بود یا نه؟ اگر بود، پس چه شد و اگر نبود، این بلندپروازی‌ها چه معنی داشت؟
اگر جواب مقنعی داده شد، چه بهتر که مردم را در جریان بگذارند وگرنه اطمینان داشته باشند از آنجا که همه مردم اهل بخیه هستند، از سهل‌انگاری دستگاه‌ها کمابیش مطلعند.



www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👏2
پایان جنگ ایران و عراق در روزنامه های غربی- فایننشال تایمز - ۱

#شورای_امنیت_سازمان_ملل در روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ #قطعنامه_۵۹۸ خود را برای پایان جنگ ایران و عراق صادر کرد و ۲۱ ژوئیه روزنامه #فایننشال_تایمز این تیتر را برای بیان یکی از مهم ترین خبرهای آن روز جهان استفاده کرد:

security council orders immediate ceasefire in gulf

شورای امنیت دستور آتش بس فوری در خلیج فارس را صادر کرد

به هر حال قطعنامه ۵۹۸ نه در آن روزها یعنی ۲۹ تیر ۱۳۶۶ که دقیقا یک سال بعد مورد موافقت ایران قرار گرفت و با پذیرش قطعنامه از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی جنگ به صورت رسمی پایان یافت هر چند عراق و نیروی نیابتی صدام یعنی #مجاهدین_خلق دست به تحرکاتی زدند ولی دیگر جنگ به روال قبل از پذیرش قطعنامه از سوی ایران یعنی ۲۷ تیر ۱۳۶۷ و صدور پیام تاریخی امام خمینی به تاریخ ۲۹ تیر این سال بازنگشت!

این روزها که مشغول جمع آوری آرشیو روزنامه ها و مجلات خارجی منتشر شده در دهه های شصت میلادی تا آغاز قرن جدید هستم توجه به روایت خارجی ها از تحولات و رخدادهای مرتبط با ایران برایم جالب شده است. یکی از این رخدادها جنگ ایران و عراق بود که طبیعتا با طولانی شدن آن، تحولات مرتبط با جنگ تبدیل به یکی از تیترهای همیشگی و مهم مطبوعات جهان شد.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
پایان جنگ ایران و عراق در روزنامه های غربی- فایننشال تایمز - ۲


ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷/ ۱۸ ژوئیه ۱۹۸۸ قطعنامه ۵۹۸ برای پایان جنگ هشت ساله را پذیرفت و روزنامه #فایننشال_تایمز در روز بعد یعنی ۱۹ ژوئیه تیتر زد:

Elated perez de cuellar ready to open talks which could end eight years of conflict
iran ceasefire agreement raises hopes of gulf peace

پرز دکوئیار با خوشحالی آماده مذاکراتی است که می تواند به جنگ هشت ساله پایان دهد
موافقت ایران با قطعنامه پایان جنگ امید به صلح در خلیج فارس را افزایش می دهد


www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
پایان جنگ ایران و عراق در روزنامه های غربی- فایننشال تایمز - ۳

#فایننشال_تایمز در شماره ۲۰ ژوئیه خود اما این تیتر را برای بیان خبر مرتبط با آتش بس میان ایران و عراق استفاده می کند:

gulf war countinues as UN moves to set ceasefire date

"در حالی که سازمان ملل برای تعیین تاریخ آتش‌بس اقدام می‌کند، جنگ خلیج فارس ادامه دارد"

گفتنی است صدام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را نشانه ضعف جمهوری اسلامی دانسته و به جنگ در جبهه ها ادامه داده بود، به دنبال ادامه جنگ از سوی عراق، ستاد فرماندهی کل قوا روز یکم مرداد ۱۳۶۷، از مردم خواست که برای دفاع از ایران به جبهه‌ها کمک کنند و ناگهان نیروهای تازه‌نفس و جدیدی که تا چندی قبل امیدی به آمدن آنان نبود، به جبهه‌ها سرازیر شدند.

این نیروها چنان زیاد شدند که فرماندهی کل سپاه، طرحی را برای حمله به یکی از مناطق حساس عراق در منطقه جنوب تهیه کرد و آمادگی سپاه برای اجرای این طرح را به آیت‌الله خامنه‌ای- رئیس‌جمهور وقت- اعلام نمود. رئیس‌جمهور نیز این آمادگی را از طریق سید احمد خمینی به اطلاع امام خمینی رسانید. ایشان اما مخالفت کرد.

سید احمد خمینی پاسخ رهبر انقلاب را چنین منتقل کرده است: «حضرت حجت‌الاسلام خامنه‌ای دامت افاضاته؛ پس از سلام، پیغام شما را به حضرت امام رساندم که رزمندگان آماده هستند عملیات کنند. حضرت امام فرمودند به‌هیچ‌وجه به خاک عراق حمله نکنید. حتی گلوله‌ای به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتی که بمباران کردند شما هم اگر صلاح دانستید دستور بمباران را بدهید. شما نیرو مهیا داشته باشید، در صورتی که آنها حمله کردند و زمینی را تصرف کردند، شما هم به آنها حمله کنید. من اعلام کرده‌ام که قبول قطعنامه تاکتیکی نیست، حمله نقض آن است. قبل و بعد آتش‌بس ندارد. مرید، احمد خمینی»[مجله نگاه-مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ- شماره ۲۶- ص ۷۷]

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
jul 21 1987.pdf
13 MB
نسخه pdf روزنامه فایننشال تایمز ۲۱ ژوئیه ۱۹۸۷ جهت دانلود

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
jul 19 1988.pdf
16.1 MB
نسخه pdf روزنامه فایننشال تایمز شماره ۱۹ ژوئیه ۱۹۸۸ جهت دانلود

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
jul 20 1988.pdf
18.4 MB
نسخه pdf روزنامه فایننشال تایمز شماره ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۸ جهت دانلود

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👍1
✳️ «ابهام و پیچیدگی در شعر و نثر نشان بی مایگی است»!

روزنامه «اطلاعات» در گزارشی به نقل از محمدرضا #شفیعی_کدکنی با تخلص شعری م.سرشک در شماره یک تیر ۱۳۴۷ تیتر زد: ابهام و پیچیدگی در شعر و نثر نشان بی مایگی است!

در این گزارش می خوانیم:‌ چندی پیش با آقای شفیعی کدکنی گفت و گویی داشتیم که چکیده آن در پی آمده است:

به نظر من تم اصلی شعر شما گریز و مهاجرت است، گاهی به شکل تمدن شهری و گاهی به صورت قیاس با طبیعت جلوه می‌کند. این گریز از کجاست؟


توجه دقیقی است. من خودم به این مسئله توجه نداشتم. شاید در لحظه‌هایی که منطق و شعور عادی بر من حکومت می‌کند، هرگز آرزوی رفتن به روستا را نداشته باشم، چرا که زندگی شهری سخت دست و پای مرا گرفته است. اما در لحظه‌های شعری، که لحظه‌های فعالیت ضمیر ناخودآگاه من است، این کشش و روی آوردن به طبیعت و روستا هست و بسیار هم هست.

کوشش در ارائه فرم صحیح و متناسب در بسیاری از کارهای اخیر شما دیده می‌شود؛ اما جستجوی فضاهای تازه شعری جز در چند قطعه مشهود نیست. آیا تنبلی می‌کنید یا طبع‌آزمایی در مضامین محدود را بهانه می‌سازید؟

من کوششی ارادی در این راه نکرده‌ام. این تکامل در من به صورت طبیعی انجام شده است. اما جستجوی فضاهای تازه که به نظر شما در بعضی هست و در بعضی نیست، چیزی است که فرصتی دیگر می‌خواهد و با اشاره از آن می‌گذرم.
من در سرودن شعر به زندگی نظر دارم، نه به کلمه. یعنی شعر من هر چه هست، محصول تأثر از زندگی است و این زندگی در تنگناست. من نمی‌خواهم با کوشش منطقی و تصمیم و اراده، از رهگذر انتخاب کلمات از دیکشنری‌ها و کتاب‌های ادبی یا حتی روزنامه‌ها و مقالات، سرچشمه‌های الهام شعری خودم را گسترش دهم، چنان‌که بعضی از شاعران با خواست و انتخاب خود عارف می‌شوند یا روستایی یا اجتماعی. این‌ها چیزهایی است که زندگی و جریان حوادث به ما می‌دهد. ما باید فقط در برابر آن‌ها صادق و صمیمی باشیم.
بی‌گمان «محتوا» است که قالب را به وجود می‌آورد. مثلاً در شعر «عبور»:

سفر ادامه دارد و شب از کرانه می رود

شعری است که من در ترن سروده‌ام و بعد که چاپ شد، دیگران گفتند که شعر «عبور» کاملاً ریتم حرکت ترن را دارد و این هماهنگی مضمون با وزن را من نوعی توفیق در مسئله فرم می‌دانم.

آیا شعر شما پیوندی با گذشته شعر فارسی دارد و تا چه حد گذشته را برای امروز و فردا مؤثر می‌دانید؟

گذشته شعر فارسی بهترین چیزی است که می‌تواند برای شاعر امروزی راهنما باشد. در هر دوره‌ای که شاعران سلامت زبان و روشنی گفتار را به یک‌سو نهاده‌اند، شعرشان به انحطاط کشیده و این خطر انحطاط در شعر معاصر کاملاً محسوس است.

اغلب شاعران و مدعیان نقد، روشنی گفتار و سلامت زبان را با بیان نثری و زبان غیرشعری اشتباه می‌کنند و هیچ توجه ندارند که شاعرترین شاعر تاریخ ادب فارسی، حافظ، بیانش روشن‌ترین بیان‌ها و زبانش سلامت‌ترین زبان‌هاست، در عین حال که از نظر کلیت آفاق شعری و حسن خیال و شور در بالاترین اوج است.

من این آشفتگی در میان معاصران را محصول تهی بودن ذهن‌ها و اندیشه‌ها می‌دانم. چون حرفی برای گفتن ندارند، ابهام و پیچیدگی را جامه‌ای کردند بر اندام بی‌مایگی و تهی‌دستی ذهنی خویش، تا آن‌سوی این کلمات پوک برای خویش مدعی جهان‌بینی و دنیای فکری خاص باشند.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
👍31