در تکریم شرافت
🔸
این روزها #کرونا هراس انداخته بر جان مردم. این موجود نامرئی شده اژدهایی هفت سر که آوازهاش ترسناکتر از خودش است. درست مثل داعش که آوازهاش رعبآورتر از هیمنهاش بود. برخی کرونا نیامده، بر سر مزار خود #فاتحه میخوانند و نمرده بر خویش نماز کردهاند. کرونا، #ترسناک است اما ترس از کرونا مرگآور است و برخی در این میان همهی همتشان این شده که دمی بر شیپور حضرت اسرافیل بدمند.
من در این میان دست و بازوی #پزشکان و #پرستارانی را میبوسم که به جنگ کرونا میروند حتی به بهای ابتلای خود به این ویروس مرگآور. درود بر #همت و #شرفتان.
و اف بر طعنهزنان بر این عزیزان. اما ما آموختهایم که شنیدن #طعنه حکم تعقیبات #جهاد را دارد. چه در جنگ، چه در جبهه مقاومت، چه در جهاد سلامت. جهادتان قبول عزیزان.
به احترامتان کلاه از سر برمیدارم. یا علی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۶ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
🔸
این روزها #کرونا هراس انداخته بر جان مردم. این موجود نامرئی شده اژدهایی هفت سر که آوازهاش ترسناکتر از خودش است. درست مثل داعش که آوازهاش رعبآورتر از هیمنهاش بود. برخی کرونا نیامده، بر سر مزار خود #فاتحه میخوانند و نمرده بر خویش نماز کردهاند. کرونا، #ترسناک است اما ترس از کرونا مرگآور است و برخی در این میان همهی همتشان این شده که دمی بر شیپور حضرت اسرافیل بدمند.
من در این میان دست و بازوی #پزشکان و #پرستارانی را میبوسم که به جنگ کرونا میروند حتی به بهای ابتلای خود به این ویروس مرگآور. درود بر #همت و #شرفتان.
و اف بر طعنهزنان بر این عزیزان. اما ما آموختهایم که شنیدن #طعنه حکم تعقیبات #جهاد را دارد. چه در جنگ، چه در جبهه مقاومت، چه در جهاد سلامت. جهادتان قبول عزیزان.
به احترامتان کلاه از سر برمیدارم. یا علی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۶ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
شطرنجبازان صحنه قرهباغ
🔸
اگر جنگ قرهباغ در سالهای نخست دهه نود میلادی موضوعی نظامی و سیاسی بود، اینک در آغاز دهه سوم قرن بیست و یکم به موضوعی نه حتی سیاسی، بلکه دیپلماتیک تبدیل شدهاست و مطالبات دو سوی مناقشه، نه در میدان جنگ و بر روی زمین که در پشت میزهای مذاکره و بر روی کاغذ دنبال میشود.
مشهور است آنکه پشت میز مذاکره مینشیند توان برد در صحنه جنگ را ندارد و در پشت میزهای مذاکره نیز برد با اوست که بر روی زمین و در میدان جنگ، دست بالا را دارد. پیشدرآمد جنگ قرهباغ در سال ۱۹۸۸ و در روزهای احتضار قطب چپ نظام بینالملل دو قطبی آغاز شد و با مرگ سیستم سیاسی شوراها بود که در سال ۱۹۹۲ جنگی تمام عیار در منطقه قرهباغ کوهستانی بین دو جمهوری از جمهوریهای اتحاد شوروی در گرفت. جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان با پایان امپراطوری تزاری روسیه در نیمه دوم قرن بیستم و در پی انتقال قدرت از « والی کل منطقه قفقاز» به « کمیساریای ماورای قفقاز» و « سئیم قفقاز» متولد شدند. تولدی که از سویی با ناآرامیها و تحولات پس از جنگ بینالملل اول همراه بود و از دیگر سو با تولد سیستم سیاسی جدیدی مقارن شد که مولود انقلاب بلشویکی اکتبر روسیه بود و منادی اندیشهی اشتراکی. در همان سالها بود که مساوات ترکگرا ، داشناکسیون ارمنی ، و سوویت بلشویک باکو در صحنه رقابتشان شاهد جنگی در منطقه شدند که شعلههایش هم باکو را در آتشی سهروزه سوخت و هم به ولایات قارص و ایروان کشیده شد. جنگی که در یک سویش عثمانی و آلمان بودند و در سوی دیگرش روسهای درگیر با بلشویزم .
تحولات پس از جنگ اول بین الملل، موازنه قوا را در دنیا - و نیز در منطقه - تغییر داد. لنین در مسکو و مصطفی کمال پاشا در آنکارا قدرت را به دست گرفتند. آشتی مسکو و آنکارا به سقوط باکو انجامید. بلشویکها باکو و ایروان را در دست گرفتند و دو همسایه تا سالهای نخستِ واپسین دههی قرن بیستم با پرچمی سرخ که نشان داس و چکش را بر سینه داشت، سایه به سایه هم در محروسات سرزمین شوراها زیستند تا روزی که بیرق سرخ از اهتزاز ایستاد و ارتش سرخ زمینگیر شد. قرهباغ در فاصله آمدن تا رفتن بلشویکها جز مدتی کوتاه که از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۱ به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد، بخشی از اراضی جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی بود .
آغاز حیات جمهوریهای قفقاز با پایان تزاریسم و جنگ اول بینالملل همراه بود. حیاتی که فردیتش دیری نپایید و با استیلای دیگرباره روسهای سرخ پایان یافت. پایان این استیلا نیز جنگی دیگر را در پی داشت. جنگی که نشان داد این دو همسایه در سالهایی که با پرچم سرخ و در سایهی هم میزیستند نیز سایه هم را با تیر میزدند. جنگی که در سال ۱۹۹۴ و در حالی پایان یافت که جمهوری ارمنستان توانسته بود ۹ درصد از خاک جمهوری آذربایجان را به اشغال خود در آورد. با پایان جنگ، سازمان ملل در حالی ارمنستان را اشغالگر شناخت که میزان کشتهها و زخمیهای طرف اشغال شده دو برابر طرف دیگر بود.
برای جنگ قرهباغ - با نگاهی به پیشینه تاریخی آن - چه ماهیتی را میتوان بالاصاله پذیرفت ؟ آیا این جنگ، جنگی مذهبی است؟ یا جنگی قومی و نژادی ؟ و یا جنگی استراتژیک بر سر مناطقی مانند سیونیک و نخجوان و قرهباغ ؟ آیا اگر در جنگ دهه نخست قرن بیستم، سایه منازعات روس و عثمانی و ژرمن و ساکسون مشهود بود، اکنون نیز می توان مطالباتی مشابه را در بروز منازعه قرهباغ و تطویل آن دخیل دانست؟
منازعه قرهباغ ، منازعهای مرکب است. از خاک و نژاد و دین گرفته تا مطالبات قدرتهای منطقهای و جهانی را میتوان به عنوان عوامل مؤثر در بروز و به درازا کشیده شدن این بحران دخیل دانست و به واکاوی میزان و چگونگی نقش هر کدام از آنها در این مسأله نشست. اما نباید نادیده انگاشت که اگر روزی طرفین منازعه در میدانی نزاع میکردند که در دو سویش روسها و ترکها ایستاده بودند و در پیرامونش بریتانیا و آلمان ؛ اینک این میدان در دست مدعیانی متکثر است که در منطقه قفقاز به دنبال سهم خود هستند. و اگر تا دیروز سایه روسها در منطقه سنگینتر از دیگران بود ، امروز این هژمونی ایالات متحده است که در روزگار پساجنگسرد و در منطقهای که زمانی حیاط خلوت روسها بود به صحنهآرایی آمده است. صحنهای که قرار است در غیاب همسایگان مناقشه شکل گیرد.
🔸
اصل این یادداشت مربوط به چندسال پیش است که در این مدت تغییری در طالع قرهباع روی نداده است.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۷ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
🔸
اگر جنگ قرهباغ در سالهای نخست دهه نود میلادی موضوعی نظامی و سیاسی بود، اینک در آغاز دهه سوم قرن بیست و یکم به موضوعی نه حتی سیاسی، بلکه دیپلماتیک تبدیل شدهاست و مطالبات دو سوی مناقشه، نه در میدان جنگ و بر روی زمین که در پشت میزهای مذاکره و بر روی کاغذ دنبال میشود.
مشهور است آنکه پشت میز مذاکره مینشیند توان برد در صحنه جنگ را ندارد و در پشت میزهای مذاکره نیز برد با اوست که بر روی زمین و در میدان جنگ، دست بالا را دارد. پیشدرآمد جنگ قرهباغ در سال ۱۹۸۸ و در روزهای احتضار قطب چپ نظام بینالملل دو قطبی آغاز شد و با مرگ سیستم سیاسی شوراها بود که در سال ۱۹۹۲ جنگی تمام عیار در منطقه قرهباغ کوهستانی بین دو جمهوری از جمهوریهای اتحاد شوروی در گرفت. جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان با پایان امپراطوری تزاری روسیه در نیمه دوم قرن بیستم و در پی انتقال قدرت از « والی کل منطقه قفقاز» به « کمیساریای ماورای قفقاز» و « سئیم قفقاز» متولد شدند. تولدی که از سویی با ناآرامیها و تحولات پس از جنگ بینالملل اول همراه بود و از دیگر سو با تولد سیستم سیاسی جدیدی مقارن شد که مولود انقلاب بلشویکی اکتبر روسیه بود و منادی اندیشهی اشتراکی. در همان سالها بود که مساوات ترکگرا ، داشناکسیون ارمنی ، و سوویت بلشویک باکو در صحنه رقابتشان شاهد جنگی در منطقه شدند که شعلههایش هم باکو را در آتشی سهروزه سوخت و هم به ولایات قارص و ایروان کشیده شد. جنگی که در یک سویش عثمانی و آلمان بودند و در سوی دیگرش روسهای درگیر با بلشویزم .
تحولات پس از جنگ اول بین الملل، موازنه قوا را در دنیا - و نیز در منطقه - تغییر داد. لنین در مسکو و مصطفی کمال پاشا در آنکارا قدرت را به دست گرفتند. آشتی مسکو و آنکارا به سقوط باکو انجامید. بلشویکها باکو و ایروان را در دست گرفتند و دو همسایه تا سالهای نخستِ واپسین دههی قرن بیستم با پرچمی سرخ که نشان داس و چکش را بر سینه داشت، سایه به سایه هم در محروسات سرزمین شوراها زیستند تا روزی که بیرق سرخ از اهتزاز ایستاد و ارتش سرخ زمینگیر شد. قرهباغ در فاصله آمدن تا رفتن بلشویکها جز مدتی کوتاه که از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۱ به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد، بخشی از اراضی جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی بود .
آغاز حیات جمهوریهای قفقاز با پایان تزاریسم و جنگ اول بینالملل همراه بود. حیاتی که فردیتش دیری نپایید و با استیلای دیگرباره روسهای سرخ پایان یافت. پایان این استیلا نیز جنگی دیگر را در پی داشت. جنگی که نشان داد این دو همسایه در سالهایی که با پرچم سرخ و در سایهی هم میزیستند نیز سایه هم را با تیر میزدند. جنگی که در سال ۱۹۹۴ و در حالی پایان یافت که جمهوری ارمنستان توانسته بود ۹ درصد از خاک جمهوری آذربایجان را به اشغال خود در آورد. با پایان جنگ، سازمان ملل در حالی ارمنستان را اشغالگر شناخت که میزان کشتهها و زخمیهای طرف اشغال شده دو برابر طرف دیگر بود.
برای جنگ قرهباغ - با نگاهی به پیشینه تاریخی آن - چه ماهیتی را میتوان بالاصاله پذیرفت ؟ آیا این جنگ، جنگی مذهبی است؟ یا جنگی قومی و نژادی ؟ و یا جنگی استراتژیک بر سر مناطقی مانند سیونیک و نخجوان و قرهباغ ؟ آیا اگر در جنگ دهه نخست قرن بیستم، سایه منازعات روس و عثمانی و ژرمن و ساکسون مشهود بود، اکنون نیز می توان مطالباتی مشابه را در بروز منازعه قرهباغ و تطویل آن دخیل دانست؟
منازعه قرهباغ ، منازعهای مرکب است. از خاک و نژاد و دین گرفته تا مطالبات قدرتهای منطقهای و جهانی را میتوان به عنوان عوامل مؤثر در بروز و به درازا کشیده شدن این بحران دخیل دانست و به واکاوی میزان و چگونگی نقش هر کدام از آنها در این مسأله نشست. اما نباید نادیده انگاشت که اگر روزی طرفین منازعه در میدانی نزاع میکردند که در دو سویش روسها و ترکها ایستاده بودند و در پیرامونش بریتانیا و آلمان ؛ اینک این میدان در دست مدعیانی متکثر است که در منطقه قفقاز به دنبال سهم خود هستند. و اگر تا دیروز سایه روسها در منطقه سنگینتر از دیگران بود ، امروز این هژمونی ایالات متحده است که در روزگار پساجنگسرد و در منطقهای که زمانی حیاط خلوت روسها بود به صحنهآرایی آمده است. صحنهای که قرار است در غیاب همسایگان مناقشه شکل گیرد.
🔸
اصل این یادداشت مربوط به چندسال پیش است که در این مدت تغییری در طالع قرهباع روی نداده است.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۷ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
از نوادر روزگار و کسی که جرج جرداق را به ایرانیان شناساند و عمرش را صرف شناساندن ایران شیعی به غیر ایرانیان کرد.
خبر درگدشتش اتدوهگینمان کرد.
مرحوم استاد #سیدهادی_خسروشاهی
حال که کرونا مجال همایش و مجلس در خور را از ما گرفته رواست در حق او نوشتن.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۸ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
خبر درگدشتش اتدوهگینمان کرد.
مرحوم استاد #سیدهادی_خسروشاهی
حال که کرونا مجال همایش و مجلس در خور را از ما گرفته رواست در حق او نوشتن.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۸ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
#کرونا_نوشت
🔸
میاتدیشیدم کرونا به کدام رفتار انسانی شبیهتر است. دیدم به خیانت.
بینشانه است و بیصدا و مرموز. و به یکباره گند کار درمیآید و فاتحه.
مثبت شدن تست کرونا شد افه. خدا کند مثبت بودن خیانت افه نشود. آمین.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ دو بامداد ۹ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
🔸
میاتدیشیدم کرونا به کدام رفتار انسانی شبیهتر است. دیدم به خیانت.
بینشانه است و بیصدا و مرموز. و به یکباره گند کار درمیآید و فاتحه.
مثبت شدن تست کرونا شد افه. خدا کند مثبت بودن خیانت افه نشود. آمین.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ دو بامداد ۹ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
#سلاخی_در_سایه_کرونا
🔸
هر وقت در دنیا طوفان خبری به پا بوده یقینمان شده که یک جایی مسلمانکشی به راه افتاده است. فرقی نمیکند جام جهانی فوتبال باشد یا تب کرونا.
دنیا درگیر ویروسی است که احتمال دارد چند ماه بعد آمریکا درمانش را بدهد بازار و تجارت مرگش را کامل کند. دو نامه احمدینزاد در این میان قابل تامل است. او از جنگی صحبت کرد که کمتر سیاستمداری توان بر زبان آوردنش را دارد. حتی با نگاه پوزیتیویستی هم میتوان ادعای او را یک فرضیه دانست که ابطالپذیری از بایستههای علمی بودن آن است.
در این میانه این هیاهو مسلمانان را در هند میکشند و مثله میکنند و مادر و نوزاد را زنده به گور میکنند. و در سوریه، داعش در کسوت یک ارتش قدعلم کرده است. سربریدن و مثله کردن از سوی داعش که لشکر یاجوج و ماجوج بود آغاز شد ولی در روزهای اخیر توسط ارتش اردوغان در حال تکرار است. بخشی از این لشکرکشی اگر بازی سیاسی است که هست، بخشی از آن را باید تبهای تند و زودگذر دوره پساسلیمانی دانست. این جماعت، چشم حاج قاسم را دور و جایش را خالی دیدهاند.
این جنگ، جنگ اردوغان و پوتین یا پوتین و اسد نیست. و باید دربارهاش نوشت. اما داستان دو خطیاش میشود این که جنگ ادلب، واکنش تحقیر اردوغان است در سوریه و عراق و هدفش تعریف نقش جدید بازیگری ترکیه در منطقه است و ترمیم سیمای اقتدار در داخل ترکیه. یادمان نرود که اردوغان آدم کوتاهمدت است و استراتژی و تاکتیکاش یکی است.
تحلیلهای دیگری هم هست و شد درباره این جنگ که فعلا بماند.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۲ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.hamnava.ir/%d8%b3%d9%84%d8%a7%d8%ae%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%d8%a7%db%8c%d9%87-%da%a9%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%a7/
🔸
هر وقت در دنیا طوفان خبری به پا بوده یقینمان شده که یک جایی مسلمانکشی به راه افتاده است. فرقی نمیکند جام جهانی فوتبال باشد یا تب کرونا.
دنیا درگیر ویروسی است که احتمال دارد چند ماه بعد آمریکا درمانش را بدهد بازار و تجارت مرگش را کامل کند. دو نامه احمدینزاد در این میان قابل تامل است. او از جنگی صحبت کرد که کمتر سیاستمداری توان بر زبان آوردنش را دارد. حتی با نگاه پوزیتیویستی هم میتوان ادعای او را یک فرضیه دانست که ابطالپذیری از بایستههای علمی بودن آن است.
در این میانه این هیاهو مسلمانان را در هند میکشند و مثله میکنند و مادر و نوزاد را زنده به گور میکنند. و در سوریه، داعش در کسوت یک ارتش قدعلم کرده است. سربریدن و مثله کردن از سوی داعش که لشکر یاجوج و ماجوج بود آغاز شد ولی در روزهای اخیر توسط ارتش اردوغان در حال تکرار است. بخشی از این لشکرکشی اگر بازی سیاسی است که هست، بخشی از آن را باید تبهای تند و زودگذر دوره پساسلیمانی دانست. این جماعت، چشم حاج قاسم را دور و جایش را خالی دیدهاند.
این جنگ، جنگ اردوغان و پوتین یا پوتین و اسد نیست. و باید دربارهاش نوشت. اما داستان دو خطیاش میشود این که جنگ ادلب، واکنش تحقیر اردوغان است در سوریه و عراق و هدفش تعریف نقش جدید بازیگری ترکیه در منطقه است و ترمیم سیمای اقتدار در داخل ترکیه. یادمان نرود که اردوغان آدم کوتاهمدت است و استراتژی و تاکتیکاش یکی است.
تحلیلهای دیگری هم هست و شد درباره این جنگ که فعلا بماند.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۲ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.hamnava.ir/%d8%b3%d9%84%d8%a7%d8%ae%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%d8%a7%db%8c%d9%87-%da%a9%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%a7/
پایگاه خبری - تحلیلی همنوا-اخبار تبریز
سلاخی در سایه کرونا - پایگاه خبری - تحلیلی همنوا-اخبار تبریز
.
قاریان، طوطی شکّرشکن قرآنند
بلبلانی که به گلزار خدا می خوانند
استاد فرهاد موذن، قاری و استاد پیشکسوت قرآن، آسمانی شد. حاج فرهاد عزیز از میان عاشقان و دوستداران کلام وحی پر کشید اما نوای دلنشین و صدای اهورایی او در یادها و خاطره ها خواهد ماند.
استاد فرهاد موذن، قاری محجوب و دوست داشتنی قرآن کریم بود و صدای محزون و سبک دلنشین او، جرعه جرعه از کلام قدسی وحی را چون عسلی مصفّی از کأس دهاق بهشتی در کام عاشقان می ریخت و گویی این نوای دلنشین، نوای ازلی فطرت بود و تلنگری برای بازگشت به اصل.
فرهاد عزیز !
تو اینک در میان ما نیستی و زمان حایلی سترگ است میان ما و تو. اما برخیز و برای ما قرآن بخوان.
زندگی اسیرمان کرده است، برخیز و با نوایی بهشتی برایمان قرآن بخوان.
دلتنگ خداییم فرذهاد عزیز، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
دلتنگ هیئتیم و طنین شب افروز آیه کهف، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
آرامش می خواهیم و آرامش در کلام خداست فرهادجان، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
ابرهای تیره گمراهی درکمین دلهای لبریز نور جوانانمان است، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
دلتنگ تو و نوای دالنشین تلاوت توایم فرهاد عزیز، قرآن بخوان.
🔸
#حاج_فرهاد_موذن.، عاشق قرآن بود و دلسوخته اهل بیت علیهم السلام. باران اشک او در هیئت دیدنی بود. صدایی محزون داشت و تلاوتش حال و هوای تلاوتهای شعبان صیاد و سعید مسلم و گاه محمد لیثی.
فرهاد، چند سالی بود با بیماری دست و پنجه نرم می کرد. لابد خدا بیش از ما دوستش داشت که خواست دل شکستهاش بیشتر مسکن یادش باشد.
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۰ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9JUSoBg5hy/?igshid=1482ntirez1ce
قاریان، طوطی شکّرشکن قرآنند
بلبلانی که به گلزار خدا می خوانند
استاد فرهاد موذن، قاری و استاد پیشکسوت قرآن، آسمانی شد. حاج فرهاد عزیز از میان عاشقان و دوستداران کلام وحی پر کشید اما نوای دلنشین و صدای اهورایی او در یادها و خاطره ها خواهد ماند.
استاد فرهاد موذن، قاری محجوب و دوست داشتنی قرآن کریم بود و صدای محزون و سبک دلنشین او، جرعه جرعه از کلام قدسی وحی را چون عسلی مصفّی از کأس دهاق بهشتی در کام عاشقان می ریخت و گویی این نوای دلنشین، نوای ازلی فطرت بود و تلنگری برای بازگشت به اصل.
فرهاد عزیز !
تو اینک در میان ما نیستی و زمان حایلی سترگ است میان ما و تو. اما برخیز و برای ما قرآن بخوان.
زندگی اسیرمان کرده است، برخیز و با نوایی بهشتی برایمان قرآن بخوان.
دلتنگ خداییم فرذهاد عزیز، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
دلتنگ هیئتیم و طنین شب افروز آیه کهف، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
آرامش می خواهیم و آرامش در کلام خداست فرهادجان، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
ابرهای تیره گمراهی درکمین دلهای لبریز نور جوانانمان است، برخیز و برایمان قرآن بخوان.
دلتنگ تو و نوای دالنشین تلاوت توایم فرهاد عزیز، قرآن بخوان.
🔸
#حاج_فرهاد_موذن.، عاشق قرآن بود و دلسوخته اهل بیت علیهم السلام. باران اشک او در هیئت دیدنی بود. صدایی محزون داشت و تلاوتش حال و هوای تلاوتهای شعبان صیاد و سعید مسلم و گاه محمد لیثی.
فرهاد، چند سالی بود با بیماری دست و پنجه نرم می کرد. لابد خدا بیش از ما دوستش داشت که خواست دل شکستهاش بیشتر مسکن یادش باشد.
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۰ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9JUSoBg5hy/?igshid=1482ntirez1ce
Instagram
mehdi nalbandi
. قاریان، طوطی شکّرشکن قرآنند بلبلانی که به گزار خدا می خوانند استاد فرهاد موذن، قاری و استاد پیشکسوت قرآن، آسمانی شد. حاج فرهاد عزیز از میان عاشقان و دوستداران کلام وحی پر کشید اما نوای دلنشین و صدای اهورایی او در یادها و خاطره ها خواهد ماند. استاد فرهاد…
.
"دارالولایه تبریز" امضای من بود پای یادداشتهایم. هم در کانالهای تلگرام و سروش و ایتا و بله و هم در اینستا و سایر فضاهای مجازی.
اغلب دوستان در دیدار حضوری نام کانال را همین "دارالولایه" عنوان میفرمودند. امروز به احترام این دوستان، نام کانال را در تلگرام که اسم خودم بود برگرداندم به #دارالولایه_تبریز.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
"دارالولایه تبریز" امضای من بود پای یادداشتهایم. هم در کانالهای تلگرام و سروش و ایتا و بله و هم در اینستا و سایر فضاهای مجازی.
اغلب دوستان در دیدار حضوری نام کانال را همین "دارالولایه" عنوان میفرمودند. امروز به احترام این دوستان، نام کانال را در تلگرام که اسم خودم بود برگرداندم به #دارالولایه_تبریز.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
#موذن_وحی
🔸
عاشورای امسال دیدم این جوان رعنا و محجوب را. آمدهبود به عزاداری خیابانی هیئت حسینبنعلی علیهالسلام تبریز. نوحهخوانان خواندند و سینهزنان سینه زدند و با هقهق گریههاشان در خیابان گشتند و گشتند تا شد وقت اذان. بزرگ هیئت استاد حاج بیوکآقا آسایش جاوید، میکروفون را دادند دست من و امر فرموند اذان بده! امرشان مطاع بود و شروع کردم. در اشهد اول بودم که چشمم افتاد به فرهاد. او از چند سال پیش موذن ظهرهای عاشورای هیئت بود. دلم گرفت و کاش زودتر دیده بودم فرهاد را. فرهاد نمیدید. دلش روشن شده بود و دیدههایش خفته. عادل مهدوی بازو در بازوی فرهاد انداخته بود و با هم میگشتند و با مردم خوشوبش میکردند. ایستادیم به نماز. دلم شکست. یاد نوحه واله اردبیلی افتادم که طوطی تخلص میکرد.
شاه دین امر ایلهدی اصحابه قیلسینلار نماز
ظهر عاشورا هامی قانیله آلدی دستماز
بو نمازین یوخ رکوعی بل سراسردیر سجود
باطنا وحدتدی ایلوب گر چه کثرتله نمود
قانیلندیر دستماز اهل جانان و شهود
آبیلن ائتمز تیمم، عاشقان عشقباز
می اولور میخانهی عشق ایچره اولماز قطره سو
بو جهتدن نوش ایدیب قاندان هامی ائتدی وضو
می وئریب یتمیش ایکی رندی ادیب سرمست هو
ساقی جام ازل، پیر مغان، شاه حجاز
نماز اقامه شد. در میانه عزا و باران اشک. بعد از نماز رفتم دیدنش. معانقه کردیم و بوسیدمش. و چقدر این روزها دلتنگ این معانقهها و روبوسیهاییم.
استاد #فرهاد_موذن، این قاری محجوب و مودب تبریزی از میان ما رفت. ادب و تواضع را باید دو ویژگی آشکار فرهاد برشمرد که در رفتار او هویدا بود. قاری خوشصدا و خوشلحنی که عاشق اهلبیت بود و چشمی گریان و دلی گداخته داشت در عشق خاندان رسالت. و گاه نوحه هم میخواند. هنوز طنین الرحمن خواندن او در شام غریبانهای همهساله هیئت و تلاوت آیه کهف در میانه نوحههایی که مصائب کوفه را میسرودند در خاطر همهمان هست.
یادم نمیرود این چند سال اخیر که یکی دو روز مانده به آغاز مراسم دهه محرم زنگ میزد تا وقت و قول یکی از شبها را بگیرد برای تلاوت. و چه با ادب بود در مراوده. بگذرم.
فرهاد در خواندن قرآن، تنغیم و حزن و صافی صدا را با هم داشت. سرعت تلاوتش وجدآور بود، شاید چون تحت تاثیر شعبان صیاد و عبدالعزیز حصان بود. و البته این اواخر، لیثی هم. تلاوتش حزن و وجد را با هم داشت و این همان ویژگی است که سیدمرتضی آوینی در توصیف نغمات بهشتی از آن به حزن فطرت و نوای بهشتی یاد میکند.
فرهاد، سالهای واپسین عمر را به سختی گذراند. لابد خدا بیش از ما دوستش داشته که مخاطب البلاء للولاء گشت.
فرهاد رفت ولی یاد و خاطره و شیرینی تلاوت او در خاطرمان خواهد ماند.
اذان، ترنم نام خداست بر ماذنه و تلاوت قرآن، تکلم با خداست. فرهاد، موذن وحی بود.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/wizb_img_20200303_165045_993.jpg
🔸
عاشورای امسال دیدم این جوان رعنا و محجوب را. آمدهبود به عزاداری خیابانی هیئت حسینبنعلی علیهالسلام تبریز. نوحهخوانان خواندند و سینهزنان سینه زدند و با هقهق گریههاشان در خیابان گشتند و گشتند تا شد وقت اذان. بزرگ هیئت استاد حاج بیوکآقا آسایش جاوید، میکروفون را دادند دست من و امر فرموند اذان بده! امرشان مطاع بود و شروع کردم. در اشهد اول بودم که چشمم افتاد به فرهاد. او از چند سال پیش موذن ظهرهای عاشورای هیئت بود. دلم گرفت و کاش زودتر دیده بودم فرهاد را. فرهاد نمیدید. دلش روشن شده بود و دیدههایش خفته. عادل مهدوی بازو در بازوی فرهاد انداخته بود و با هم میگشتند و با مردم خوشوبش میکردند. ایستادیم به نماز. دلم شکست. یاد نوحه واله اردبیلی افتادم که طوطی تخلص میکرد.
شاه دین امر ایلهدی اصحابه قیلسینلار نماز
ظهر عاشورا هامی قانیله آلدی دستماز
بو نمازین یوخ رکوعی بل سراسردیر سجود
باطنا وحدتدی ایلوب گر چه کثرتله نمود
قانیلندیر دستماز اهل جانان و شهود
آبیلن ائتمز تیمم، عاشقان عشقباز
می اولور میخانهی عشق ایچره اولماز قطره سو
بو جهتدن نوش ایدیب قاندان هامی ائتدی وضو
می وئریب یتمیش ایکی رندی ادیب سرمست هو
ساقی جام ازل، پیر مغان، شاه حجاز
نماز اقامه شد. در میانه عزا و باران اشک. بعد از نماز رفتم دیدنش. معانقه کردیم و بوسیدمش. و چقدر این روزها دلتنگ این معانقهها و روبوسیهاییم.
استاد #فرهاد_موذن، این قاری محجوب و مودب تبریزی از میان ما رفت. ادب و تواضع را باید دو ویژگی آشکار فرهاد برشمرد که در رفتار او هویدا بود. قاری خوشصدا و خوشلحنی که عاشق اهلبیت بود و چشمی گریان و دلی گداخته داشت در عشق خاندان رسالت. و گاه نوحه هم میخواند. هنوز طنین الرحمن خواندن او در شام غریبانهای همهساله هیئت و تلاوت آیه کهف در میانه نوحههایی که مصائب کوفه را میسرودند در خاطر همهمان هست.
یادم نمیرود این چند سال اخیر که یکی دو روز مانده به آغاز مراسم دهه محرم زنگ میزد تا وقت و قول یکی از شبها را بگیرد برای تلاوت. و چه با ادب بود در مراوده. بگذرم.
فرهاد در خواندن قرآن، تنغیم و حزن و صافی صدا را با هم داشت. سرعت تلاوتش وجدآور بود، شاید چون تحت تاثیر شعبان صیاد و عبدالعزیز حصان بود. و البته این اواخر، لیثی هم. تلاوتش حزن و وجد را با هم داشت و این همان ویژگی است که سیدمرتضی آوینی در توصیف نغمات بهشتی از آن به حزن فطرت و نوای بهشتی یاد میکند.
فرهاد، سالهای واپسین عمر را به سختی گذراند. لابد خدا بیش از ما دوستش داشته که مخاطب البلاء للولاء گشت.
فرهاد رفت ولی یاد و خاطره و شیرینی تلاوت او در خاطرمان خواهد ماند.
اذان، ترنم نام خداست بر ماذنه و تلاوت قرآن، تکلم با خداست. فرهاد، موذن وحی بود.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/wizb_img_20200303_165045_993.jpg
.
کم آوروم.
رقص بر مرگ یعنی این.
رقص بر مرگ یعنی نامهای که بیمار آن، خود طبیب ایت.
نثار سلامتی و شاید جان به پای هموطن و همنوع.
درود بر شرفتان بانو.
درود بر شرفتان خانم دکتر
به احترامتان باید ایستاد و ادای احترام کرد.
میدانیم؛
روزهای سختی را میگذرانیم. این تنگنا همه را مستعد عصبی شدهگی میکند. باید مراقب باشیم. مراقب افراط و تفریط.
گذشت به قابل تحملتر گذشتن این روزها کمک میکند. یا علی.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۶اسفند ۹۸
@mehdinalbandi
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
#قرنطینه_اختیاری
#چون_میگذرد_غمی_نیست
کم آوروم.
رقص بر مرگ یعنی این.
رقص بر مرگ یعنی نامهای که بیمار آن، خود طبیب ایت.
نثار سلامتی و شاید جان به پای هموطن و همنوع.
درود بر شرفتان بانو.
درود بر شرفتان خانم دکتر
به احترامتان باید ایستاد و ادای احترام کرد.
میدانیم؛
روزهای سختی را میگذرانیم. این تنگنا همه را مستعد عصبی شدهگی میکند. باید مراقب باشیم. مراقب افراط و تفریط.
گذشت به قابل تحملتر گذشتن این روزها کمک میکند. یا علی.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۶اسفند ۹۸
@mehdinalbandi
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
#قرنطینه_اختیاری
#چون_میگذرد_غمی_نیست
#او_حاج_علی_اکرام_بود
🔸
پنهان نمیکنم شیفتگیام را در مقابل این مرد. تجسم باور است منش این آدم. مردی به نام "حاج علیاکرام علیاف" که برادر شاعر دینمدار ناردارانی #حاج_مایل علیاف است و بنیانگذار #حزب_اسلام جمهوری آذربایجان. آذربایجان اسلام پارتیاسی AIP . متولد ۱۹۴۰ میلادی و ۱۳۱۹ شمسی در قصبه #نارداران است و چشمهایش این اواخر نمیبیند، در اثر بیماری قند که بیماری هم حاصل #زندان است و #مبارزه .
حاجی در سالهایی چشم به دنیا باز کرد که استالین در اوج قدرت بود در شوروی. که من میخوانمش امپراتوری فقر. یا همان خرس شمال.
چشم گریانی دارد این مرد. عشق و ارادت به دین را باید در شکستن بغض وآمدن لشک از چشمان حاج علیاکرام دید. و زبانی دارد صریح که هردو سوی تیع کلامش میبّرد .
او اولین و گزاف نیست اگر بگوییم تنها مبلّغ امام خمینی در جمهوری آذربایجان بودهاست و پدر معنوی #خمینی_چیلر. در سال ۱۹۷۵ میلادی و ۱۳۵۴ شمسی از طریق طلبهای شیعه و ترکزبان و یمنیالاصل به نام احمد که در باکو درس میخوانده و آمده بوده زیارت رحیمه خاتونِ نارداران، با نام و مرام امام آشنا میشود وشیفتهاش. در دوازده بهمن ۵۷ که تلویزیون مسکو تصاویر ورود امام خمینی را پخش میکند، چهره امام را میبیند ومیشود مرید ومقلّد حضرت ایشان.
در سفرنامه باکو ۲۰۰۱ گفتهام که چگونه در ایام جنگ ایران و عراق با ملت ایران همدردی کردهاند این جماعت. در سال ۹۱ یا ۹۲ میلادی سیدمرتضی آوینی که رفته بوده باکو، به نارداران هم رفته و یکشب مهمان حاجی بوده. در سال ۸۹ به عنوان یکی از اعضای اولین گروهی که از شوروی به همراه شیخالاسلام اللهشوکور پاشازاده عازم عتبات عالیات میشوند، راهی عراق میشود ودر حرم حضرت عّباس، شعار مرگ بر آمریکا، درود برخمینی و مرگ بر صدام میدهد که علی میماند وحوضش! در همان سفر به دیدار آیتالله خویی میرود و بعد هم سوریه و ایران. و در ایران هم دیدار با رهبر انقلاب و رئیس جمهور وقت، آقای هاشمی رفسنجانی. دوستی نزدیکی با آیتالله خامنهای ـ سلّمهالله ـ دارد وانگشتری به یادگار از ایشان. در سال ۹۲ حزب اسلام آذربایجان را بنیان میگذارد که حزب در بیستودوم سپتامبر آن سال ثبت رسمی میشود در وزارت کشور. و در سال ۹۶ مجوّز حزب لغو میگردد.
حاجی اهل صدق است. آنان که آمّنا و صدّقنا گفتهاند و پایش ایستادهاند . تا کسی نبیندش منظورم رادر این وجیزه نمی فهمد. باور فلبی دارد به خطّ و راه امام. به #ولایت و #ولایت_فقیه یقین دارد. و چون این گونه است در بازار مکّاره سیاست، سکّهاش شده سکّه اصحاب کهف .
حاجی از عالم و آدم صربه خورده. چیزی ندارد از دست بدهد.حتی بعضی از آقایان رسمّیون ایران هم خطاب #پیرمرد_بهشتی به او دادند و از امثال من خواستند نرویم سراغ حاجی.
یک جمله وختم کلام:
روح انقلابی، چون تلاطم دریاست وسبکباران ساحل را میآزارد. بگذرم.
🔸
اصل این وجیره سال ۸۹ نوشته شد و اکنون اندکی ویرایش شد.
🔸
#مهدی_نعلبندی/ دارالولایه تبریز/ ۱۷ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/q71m_my34xc6.jpg
🔸
پنهان نمیکنم شیفتگیام را در مقابل این مرد. تجسم باور است منش این آدم. مردی به نام "حاج علیاکرام علیاف" که برادر شاعر دینمدار ناردارانی #حاج_مایل علیاف است و بنیانگذار #حزب_اسلام جمهوری آذربایجان. آذربایجان اسلام پارتیاسی AIP . متولد ۱۹۴۰ میلادی و ۱۳۱۹ شمسی در قصبه #نارداران است و چشمهایش این اواخر نمیبیند، در اثر بیماری قند که بیماری هم حاصل #زندان است و #مبارزه .
حاجی در سالهایی چشم به دنیا باز کرد که استالین در اوج قدرت بود در شوروی. که من میخوانمش امپراتوری فقر. یا همان خرس شمال.
چشم گریانی دارد این مرد. عشق و ارادت به دین را باید در شکستن بغض وآمدن لشک از چشمان حاج علیاکرام دید. و زبانی دارد صریح که هردو سوی تیع کلامش میبّرد .
او اولین و گزاف نیست اگر بگوییم تنها مبلّغ امام خمینی در جمهوری آذربایجان بودهاست و پدر معنوی #خمینی_چیلر. در سال ۱۹۷۵ میلادی و ۱۳۵۴ شمسی از طریق طلبهای شیعه و ترکزبان و یمنیالاصل به نام احمد که در باکو درس میخوانده و آمده بوده زیارت رحیمه خاتونِ نارداران، با نام و مرام امام آشنا میشود وشیفتهاش. در دوازده بهمن ۵۷ که تلویزیون مسکو تصاویر ورود امام خمینی را پخش میکند، چهره امام را میبیند ومیشود مرید ومقلّد حضرت ایشان.
در سفرنامه باکو ۲۰۰۱ گفتهام که چگونه در ایام جنگ ایران و عراق با ملت ایران همدردی کردهاند این جماعت. در سال ۹۱ یا ۹۲ میلادی سیدمرتضی آوینی که رفته بوده باکو، به نارداران هم رفته و یکشب مهمان حاجی بوده. در سال ۸۹ به عنوان یکی از اعضای اولین گروهی که از شوروی به همراه شیخالاسلام اللهشوکور پاشازاده عازم عتبات عالیات میشوند، راهی عراق میشود ودر حرم حضرت عّباس، شعار مرگ بر آمریکا، درود برخمینی و مرگ بر صدام میدهد که علی میماند وحوضش! در همان سفر به دیدار آیتالله خویی میرود و بعد هم سوریه و ایران. و در ایران هم دیدار با رهبر انقلاب و رئیس جمهور وقت، آقای هاشمی رفسنجانی. دوستی نزدیکی با آیتالله خامنهای ـ سلّمهالله ـ دارد وانگشتری به یادگار از ایشان. در سال ۹۲ حزب اسلام آذربایجان را بنیان میگذارد که حزب در بیستودوم سپتامبر آن سال ثبت رسمی میشود در وزارت کشور. و در سال ۹۶ مجوّز حزب لغو میگردد.
حاجی اهل صدق است. آنان که آمّنا و صدّقنا گفتهاند و پایش ایستادهاند . تا کسی نبیندش منظورم رادر این وجیزه نمی فهمد. باور فلبی دارد به خطّ و راه امام. به #ولایت و #ولایت_فقیه یقین دارد. و چون این گونه است در بازار مکّاره سیاست، سکّهاش شده سکّه اصحاب کهف .
حاجی از عالم و آدم صربه خورده. چیزی ندارد از دست بدهد.حتی بعضی از آقایان رسمّیون ایران هم خطاب #پیرمرد_بهشتی به او دادند و از امثال من خواستند نرویم سراغ حاجی.
یک جمله وختم کلام:
روح انقلابی، چون تلاطم دریاست وسبکباران ساحل را میآزارد. بگذرم.
🔸
اصل این وجیره سال ۸۹ نوشته شد و اکنون اندکی ویرایش شد.
🔸
#مهدی_نعلبندی/ دارالولایه تبریز/ ۱۷ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/q71m_my34xc6.jpg
نامت از نام خدا منشق بود ای خانهزادِ خانهی خدا.
ایمان با تو آغاز میشود و رستگاری به تو ختم.
کشکول دنیا را به خطبهای بنواز که انتهای بلاغت، کلام توست.
همهی نداریمان را به آستانهی رکوعت آوردهایم
ای دومین از پنج نور
نامت مزامیر منارههاست در پنج بانگ دوگانهمان
و کوهها همداستان پژواک نام بلند تو
ای پدر خاک !
مادر روزگار مرحبی زاده سفیانی
با ریشی از موی زنان که در گرهها میدمند
و چشم فتنه بر پیشانی
که سربازان پابرهنهاش را پراکندهاست از نیل تا فرات
و از عدن تا عراق
یأجوج و مأجوج سرازیر از کوههای بلندند
چون باران ملخ به گندمزار
بی واهمهی ذوالقرنین
در وسوسهی فتحی آشفته
که پرچم شب را بگسترانند در ثغور فدک
و خلخال از پای زنان برگیرند
و بکارت از نام معطّرشان
و سر از تن دوستدارانت بردارند
با دستارکهای سیاه بر سر.
اغثنا یا علی !
ذوالفقار از نیام برگیر
و دیوان را در بند کن !
ای فارس هیجاء
پای بر رکاب دلدل بگذار
که جبرائیل دلتنگ بانگ اُحُد است:
لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ شب ۱۳ رجب ۱۴۳۶
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/oove_screenshot_20200307-221635.png
ایمان با تو آغاز میشود و رستگاری به تو ختم.
کشکول دنیا را به خطبهای بنواز که انتهای بلاغت، کلام توست.
همهی نداریمان را به آستانهی رکوعت آوردهایم
ای دومین از پنج نور
نامت مزامیر منارههاست در پنج بانگ دوگانهمان
و کوهها همداستان پژواک نام بلند تو
ای پدر خاک !
مادر روزگار مرحبی زاده سفیانی
با ریشی از موی زنان که در گرهها میدمند
و چشم فتنه بر پیشانی
که سربازان پابرهنهاش را پراکندهاست از نیل تا فرات
و از عدن تا عراق
یأجوج و مأجوج سرازیر از کوههای بلندند
چون باران ملخ به گندمزار
بی واهمهی ذوالقرنین
در وسوسهی فتحی آشفته
که پرچم شب را بگسترانند در ثغور فدک
و خلخال از پای زنان برگیرند
و بکارت از نام معطّرشان
و سر از تن دوستدارانت بردارند
با دستارکهای سیاه بر سر.
اغثنا یا علی !
ذوالفقار از نیام برگیر
و دیوان را در بند کن !
ای فارس هیجاء
پای بر رکاب دلدل بگذار
که جبرائیل دلتنگ بانگ اُحُد است:
لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ شب ۱۳ رجب ۱۴۳۶
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/oove_screenshot_20200307-221635.png
.
دیروز جوانانی رشید و دغدغهمند و آتشبهاختیار از دانشگاه امام صادق علیه السلام آمدند و چند ساعتی حرف زدیم از قفقاز و اناتولی و جمهوری آذربایجان و اندکی ترکیه.
کارهای خوبی شروع کردهاند و نشریهای هم دارند. توصیه به مطالعه کردم و گپی زدیم.
فردا را در هر حوزهای باید این جوانان بسازند و همین امروز و همین لحظه آغاز فرداست. همیشه گفتهام به جوانان ایمان دارم و جوانگرایی را سیره خود قرار دادهام. کار با جوانان سهل است و سخت است و پیرکننده. ولی فوران برکت است.
لحطات خوبی بود گپ با این دوستان. این هم عکسی از این دوستان در اتاق کارم. برایشان آرزوی توفیق کردم و مثل همیشه قول دادم کنارشان باشم و در حد وسع کمکشان کنم.
من هم زیاد پیر نیستم. زیاد هم خام نیستم.
یاعلی.
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9msLY0AJKb/?igshid=gxmtr7rsc7gl
دیروز جوانانی رشید و دغدغهمند و آتشبهاختیار از دانشگاه امام صادق علیه السلام آمدند و چند ساعتی حرف زدیم از قفقاز و اناتولی و جمهوری آذربایجان و اندکی ترکیه.
کارهای خوبی شروع کردهاند و نشریهای هم دارند. توصیه به مطالعه کردم و گپی زدیم.
فردا را در هر حوزهای باید این جوانان بسازند و همین امروز و همین لحظه آغاز فرداست. همیشه گفتهام به جوانان ایمان دارم و جوانگرایی را سیره خود قرار دادهام. کار با جوانان سهل است و سخت است و پیرکننده. ولی فوران برکت است.
لحطات خوبی بود گپ با این دوستان. این هم عکسی از این دوستان در اتاق کارم. برایشان آرزوی توفیق کردم و مثل همیشه قول دادم کنارشان باشم و در حد وسع کمکشان کنم.
من هم زیاد پیر نیستم. زیاد هم خام نیستم.
یاعلی.
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9msLY0AJKb/?igshid=gxmtr7rsc7gl
Instagram
mehdi nalbandi
. دیروز جوانانی رشید و دغدغهمند و آتشبهاختیار از دانشگاه امام صادق علیه السلام آمدند و چند ساعتی حرف زدیم از قفقاز و اناتولی و جمهوری آذربایجان و اندکی ترکیه. کارهای خوبی شروع کردهاند و نشریهای هم دارند. توصیه به مطالعه کردم و گپی زدیم. فردا را در هر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز #روز_شهید است.
بیست و دوم اسفند #روز_شهیدان است.
نام شهیدان بر تارک کوچههای ما نشان راه است.
شهیدان دفاع مقدس، شهیدان مدافع حرم، شهدای هستهای، شهیدان امنیت، شهیدان مرزبان، شهدای اتشنشان، شهدای منا، شهدای رسانه، و اینک شهیدان خدمت از جامعه پزشکی.
این شهیدان آبروی عالمند.
امیدوارم به #شفاعت خود و سالارشان.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۲ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
بیست و دوم اسفند #روز_شهیدان است.
نام شهیدان بر تارک کوچههای ما نشان راه است.
شهیدان دفاع مقدس، شهیدان مدافع حرم، شهدای هستهای، شهیدان امنیت، شهیدان مرزبان، شهدای اتشنشان، شهدای منا، شهدای رسانه، و اینک شهیدان خدمت از جامعه پزشکی.
این شهیدان آبروی عالمند.
امیدوارم به #شفاعت خود و سالارشان.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۲ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
#فرمانده
🔸
در برخی کتابهای خاطره از آقا #مهدی_باکری نوشتهام. از فرمانده لشکر عاشورا. #آلله_بندهسی. ولی یادداشت مستقلی برای آقا مهدی تاکنون ننوشتهام. شاید جرات نکردهام.
برخی آدمها اسطورهاند و نمیتوان در مورد آنان به راحتی گفت و نوشت.
آقا مهدی در دجله شهید شد و پیکرش هیچوقت بازنگشت. و این راز شهادت اوست. راز #شهادت او.
#خیبر حمید آقا را با خود برد و #بدر، آقا مهدی را. وقتی آمدند و گفتند بروند جنازه حمید را بیاورند، آقا مهدی فبول نکرد و گفت یا همه جنازهها یا حمید هم بماند. حمید و مهدی دو #اسطوره بودند. اما #افسانه نبودند. آنان چنان زیستند که افسانهها در وصفشان کم آوردند. بگذرم.
آخرین این نسل #حاج_قاسم بود. شاید هم نه. هنوز خواهیم دید از این سان آدمها؟
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۴ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
🔸
در برخی کتابهای خاطره از آقا #مهدی_باکری نوشتهام. از فرمانده لشکر عاشورا. #آلله_بندهسی. ولی یادداشت مستقلی برای آقا مهدی تاکنون ننوشتهام. شاید جرات نکردهام.
برخی آدمها اسطورهاند و نمیتوان در مورد آنان به راحتی گفت و نوشت.
آقا مهدی در دجله شهید شد و پیکرش هیچوقت بازنگشت. و این راز شهادت اوست. راز #شهادت او.
#خیبر حمید آقا را با خود برد و #بدر، آقا مهدی را. وقتی آمدند و گفتند بروند جنازه حمید را بیاورند، آقا مهدی فبول نکرد و گفت یا همه جنازهها یا حمید هم بماند. حمید و مهدی دو #اسطوره بودند. اما #افسانه نبودند. آنان چنان زیستند که افسانهها در وصفشان کم آوردند. بگذرم.
آخرین این نسل #حاج_قاسم بود. شاید هم نه. هنوز خواهیم دید از این سان آدمها؟
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۴ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
#سیداحمد_آقا
🔸
آذر شصتوهشت بود که در تجمع سراسری بسیجیان رفتیم حرم امام. هنوز حرم امام همان ضریح اولیه آلومینیومی بود. سخنران، حاج احمدآقا بود. فرمانده سپاه، آقا محسن بود و فرمهای ساده سپاه هنوز درجه نداشتند. همه با هم برادر بودیم. از فرمانده تا سوپور. کاری ندارم درجه خوب بود یا نه، یا آن همه برادری میتوانست تداوم داشتهباشد یا نه، اما آن روزهای قریب و غریب، تمام شد. دلتنگ امام بودیم. امام، همه عشق و عقل و غیرت ما بود. امام، هویت ما بود.
خرداد همان سال برای امام اشک ریختهبودیم. دلتنگ خمینی بودیم. دلمان از دوریاش گرفته بود. آن روز سیداحمدآقا که حرف زد بیشتر از حرفهای او به امام میاندیشیدیم. و راه سختی که گفتند در پیش داریم.
آن روزها گذشت و حالا سی سال بعد از آن سال، و بعد از شهادت حاج قاسم باز دلتنگم من. آن روزها کلام امام آراممان میکرد. و امروز هم.
من خمینی را به رنج گشتن یافتهبودم در آغاز جوانی. و خامنهای را به کاوش یافتم. خمینی آغاز راهی بود که اهالی مشرق آغاز کردند تا مبشران صبح باشند. یوطئون للمهدی سلطانه. و امروز ما دیوار به دیوار ظهور ایستادهایم. و من فردا را بی هیچ تعارفی در اطمینان موّاجی مییابم که در کلام خامنهای هست. و یقین دارم سحر نزدیک است. اما این که در طلوع عاشورای ظهور کجا ایستاده باشیم را یقینمان رقم خواهد زد. آن که در عاشورا تیغ بر حسین میکشد خدا را چون حسین نپرستیده است. طالع محتوم ما را یقینمان رقم میزند. و ما همانسان میمیریم که زیستهایم. یوم ندعوا کل اناس بامامهم.
آرزو بر جوانان عیب نیست. دوست دارم پس از خمینی و خامنهای که مبشران ظهور بودند برای ما، دیدگانم لایق دیدار موعود امم باشد انشاءالله.
آقاسیداحمد ملازم امام بود و پرستار او. خود را وقف پدر کرد و شد امین امام. بیستوپنج اسفند، روز درگذشت اوست. یادش گرامی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ دقیقه بامداد ۲۵ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9ulnH2gYCe/?igshid=1kpdzx42e8ov9
🔸
آذر شصتوهشت بود که در تجمع سراسری بسیجیان رفتیم حرم امام. هنوز حرم امام همان ضریح اولیه آلومینیومی بود. سخنران، حاج احمدآقا بود. فرمانده سپاه، آقا محسن بود و فرمهای ساده سپاه هنوز درجه نداشتند. همه با هم برادر بودیم. از فرمانده تا سوپور. کاری ندارم درجه خوب بود یا نه، یا آن همه برادری میتوانست تداوم داشتهباشد یا نه، اما آن روزهای قریب و غریب، تمام شد. دلتنگ امام بودیم. امام، همه عشق و عقل و غیرت ما بود. امام، هویت ما بود.
خرداد همان سال برای امام اشک ریختهبودیم. دلتنگ خمینی بودیم. دلمان از دوریاش گرفته بود. آن روز سیداحمدآقا که حرف زد بیشتر از حرفهای او به امام میاندیشیدیم. و راه سختی که گفتند در پیش داریم.
آن روزها گذشت و حالا سی سال بعد از آن سال، و بعد از شهادت حاج قاسم باز دلتنگم من. آن روزها کلام امام آراممان میکرد. و امروز هم.
من خمینی را به رنج گشتن یافتهبودم در آغاز جوانی. و خامنهای را به کاوش یافتم. خمینی آغاز راهی بود که اهالی مشرق آغاز کردند تا مبشران صبح باشند. یوطئون للمهدی سلطانه. و امروز ما دیوار به دیوار ظهور ایستادهایم. و من فردا را بی هیچ تعارفی در اطمینان موّاجی مییابم که در کلام خامنهای هست. و یقین دارم سحر نزدیک است. اما این که در طلوع عاشورای ظهور کجا ایستاده باشیم را یقینمان رقم خواهد زد. آن که در عاشورا تیغ بر حسین میکشد خدا را چون حسین نپرستیده است. طالع محتوم ما را یقینمان رقم میزند. و ما همانسان میمیریم که زیستهایم. یوم ندعوا کل اناس بامامهم.
آرزو بر جوانان عیب نیست. دوست دارم پس از خمینی و خامنهای که مبشران ظهور بودند برای ما، دیدگانم لایق دیدار موعود امم باشد انشاءالله.
آقاسیداحمد ملازم امام بود و پرستار او. خود را وقف پدر کرد و شد امین امام. بیستوپنج اسفند، روز درگذشت اوست. یادش گرامی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ دقیقه بامداد ۲۵ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9ulnH2gYCe/?igshid=1kpdzx42e8ov9
.
بیستوپنجم اسفند زادروز بانوی شعر ایران، #پروین_اعتصامی است. بزرگترین شاعره ایرانی که به فرموده #استاد_شهریار در #قطعه نظیر ندارد و ملکالشعرای بهار، روح دیوان پروین را قطعات او میداند.
او در برزخ سنت و مدرنیته ایستاده بود و اشعار او را باید در این دوره به بررسی نشست که حفظ اصالتهای فرهنگی و شبهنوآوریهای مواجهه با مدرنیته رو در روی هم ایستاده بودند. #تصویر و #روایت در شعر این بانوی شاعره در اوج خود است و #جامعه و #تاریخ در شعر او هویدا.
شعر #اشک_یتیم او را چند نسل از ما زیستهایم.
پروین در سیوپنجمین بهار عمر درگذشت و در جوار حضرت معصومه سلامالله علیها درگذشت. از بانوان شاعره تبریزی انتظار داشتم یادی کنند از دختر میرزا یوسف اعتصامی بکنند. شاید هم یادکردشان از چشم من مغفول ماندهاست.
بودهاند کسانی که در قیاس #پروین و #فروغ سخن گفتهاند. من هم دریافتم را میگویم. شعر پروین، سوم شخص است و شعر فروغ، اول شخص. همان اوبژه و سوبژه. شعر پروین، روایت درد است از راوی ایستاده در تاریخ و شعر فروغ، روایت سراسیمهگی زن معاصر ایرانی است در مواجهه با خود و پیرامون. شعر فروغ زنانهتر است از پروین با تبی تند و پک سیگار.
شعر پروین، #شعر_همیشه است و شعر فروغ، #شعر_آنات_شتابان. بگدرم. این اندک را هم جسارت کردم. بر سر مزارش رویم و فاتحهای بخوانیم.
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۵ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9wcOnXAuUR/?igshid=qlgh8d9vdqd8
بیستوپنجم اسفند زادروز بانوی شعر ایران، #پروین_اعتصامی است. بزرگترین شاعره ایرانی که به فرموده #استاد_شهریار در #قطعه نظیر ندارد و ملکالشعرای بهار، روح دیوان پروین را قطعات او میداند.
او در برزخ سنت و مدرنیته ایستاده بود و اشعار او را باید در این دوره به بررسی نشست که حفظ اصالتهای فرهنگی و شبهنوآوریهای مواجهه با مدرنیته رو در روی هم ایستاده بودند. #تصویر و #روایت در شعر این بانوی شاعره در اوج خود است و #جامعه و #تاریخ در شعر او هویدا.
شعر #اشک_یتیم او را چند نسل از ما زیستهایم.
پروین در سیوپنجمین بهار عمر درگذشت و در جوار حضرت معصومه سلامالله علیها درگذشت. از بانوان شاعره تبریزی انتظار داشتم یادی کنند از دختر میرزا یوسف اعتصامی بکنند. شاید هم یادکردشان از چشم من مغفول ماندهاست.
بودهاند کسانی که در قیاس #پروین و #فروغ سخن گفتهاند. من هم دریافتم را میگویم. شعر پروین، سوم شخص است و شعر فروغ، اول شخص. همان اوبژه و سوبژه. شعر پروین، روایت درد است از راوی ایستاده در تاریخ و شعر فروغ، روایت سراسیمهگی زن معاصر ایرانی است در مواجهه با خود و پیرامون. شعر فروغ زنانهتر است از پروین با تبی تند و پک سیگار.
شعر پروین، #شعر_همیشه است و شعر فروغ، #شعر_آنات_شتابان. بگدرم. این اندک را هم جسارت کردم. بر سر مزارش رویم و فاتحهای بخوانیم.
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۵ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9wcOnXAuUR/?igshid=qlgh8d9vdqd8
Instagram
mehdi nalbandi
. بیستوپنجم اسفند زادروز بانوی شعر ایران، #پروین_اعتصامی است. بزرگترین شاعره ایرانی که به فرموده #استاد_شهریار در #قطعه نظیر ندارد و ملکالشعرای بهار، روح دیوان پروین را قطعات او میداند. او در برزخ سنت و مدرنیته ایستاده بود و اشعار او را باید در این دوره…
پاسخ من به مهاجمان حرم.
کاری ار خودم مربوط به بیست سال پیش.
درد همان درد است.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۷ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
کاری ار خودم مربوط به بیست سال پیش.
درد همان درد است.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۷ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
.
#چهارشنبه_امام_رضایی
هفته ۴۹
🔸️
سلام آقا!
شرمندهایم مولا.
شرمنده جهل برخی که مهاجمان حرم شدند. شرمنده از شما و خواهر مکرمهتان که کریمه اهل بیتند.
بر ما ببخشید ای امام رئوف.
برایمان دعا کنید و در حق ما بخوانید:
- یا من اسمه دواء و ذکره شفاء.
مباد فراموشمان کنید آقاجان!
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / ۲۸ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
#شرمندهایم_مولا
#غریب_الغرباء
#زیارتنامه
#باران_دعاء
#یامن_اسمه_دواء
#تویی_طبیب_دوار
#زیارت_سکوت
#یا_ضامن_آهو
#باب_الجواد
#سلام_عشق_من
#مشهد_مقدس
#ثامن_الحجج_غریب_نیست
#حرم_بقیع_ان_شاءالله
#حج_فقراء
#امام_رئوف
#دلتنگی
#ملکوت
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
https://www.instagram.com/p/B9306L3Aq48/?igshid=tqa06sbd8hpy
#چهارشنبه_امام_رضایی
هفته ۴۹
🔸️
سلام آقا!
شرمندهایم مولا.
شرمنده جهل برخی که مهاجمان حرم شدند. شرمنده از شما و خواهر مکرمهتان که کریمه اهل بیتند.
بر ما ببخشید ای امام رئوف.
برایمان دعا کنید و در حق ما بخوانید:
- یا من اسمه دواء و ذکره شفاء.
مباد فراموشمان کنید آقاجان!
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / ۲۸ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
#شرمندهایم_مولا
#غریب_الغرباء
#زیارتنامه
#باران_دعاء
#یامن_اسمه_دواء
#تویی_طبیب_دوار
#زیارت_سکوت
#یا_ضامن_آهو
#باب_الجواد
#سلام_عشق_من
#مشهد_مقدس
#ثامن_الحجج_غریب_نیست
#حرم_بقیع_ان_شاءالله
#حج_فقراء
#امام_رئوف
#دلتنگی
#ملکوت
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
https://www.instagram.com/p/B9306L3Aq48/?igshid=tqa06sbd8hpy
Instagram
مهدی نعلبندی
. #چهارشنبه_امام_رضایی هفته ۴۹ 🔸️ سلام آقا! شرمندهایم مولا. شرمنده جهل برخی که مهاجمان حرم شدند. شرمنده از شما و خواهر مکرمهتان که کریمه اهل بیتند. بر ما ببخشید ای امام رئوف. برایمان دعا کنید و در حق ما بخوانید: - یا من اسمه دواء و ذکره شفاء. مباد فراموشمان…
.
#درباب_مطرب_و_ترانه
🔸
امروز نشستیم به دیدن مطرب. یک #نوستالژی بود برای چند نسل ایرانی. فیلم بدی نبود. خود فیلم که هیچ نداشت اما چتد بازی خوب بود در فیلم. یکی #مهران_احمدی که بسیار بهتر از #پرستویی باری کرده در فیلم. دیگری چند تکه کوتاه گفتوگو که بعد از #خحالتنکش دارد مد میشود. و آوردن #عایشه_گولجوشکون، لابد چون نمیشود #گوگوش و #شکیلا را آورد. با این همه، فیلم چسبید. این از فیلم.
اما؛
اما بعد از انقلاب ما #ترانه_نساختهایم. ترانه یعنی همان چیزی که شعر و ملودی و ریتم و خوانندهاش با افهها و خندهها و بغضهایش میشود بخشی از #خواب و #خوراک مردم. میشود صدای همراه مردم در ماشینهایشان. از #پیکان جهلوهشت خوابیده با عقاب و لنگ آویزان از آینه شوفر و آینه بغل گرفته تا لکسوس و #سانتافه تروتمیز و واکس خورده. کپی ترانههای گوگوش و شکیلا و مهستی با صدای #اصفهانی و #افتخاری هم برای مردم ترانه نمیشود. در این باب مطالبی هم هست از #بررگان که نقلش بماند برای بعد.
و یک نکته هم این که #ملودی، ترانه نیست. ما ملودی ساختهایم اما ترانه نساختهایم. یک دلیلش غلبه نگاه انتزاعی روشنفکری در ارشاد بوده و یک دلیلش بلاتکلیفی موسیقی در مدیریت کلان فرهنگی. این بلاتکلیفی حتی در برزخ رجحان #موسیقی_عامه بر #موسیقی_آوانگارد یا بالعکس هم نمودار است. و من میگویم موسیقی کوچ و موسیقی شهر. از همه اینها که بگذریم، ما ترانه نساختهایم.
امیدارم اهالی شریف موسیقی بر این تامل، درنگی کنند و نظر ارزشمندشان را دریغ نفرمایند. یاعلی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۸ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B94z-02AqZQ/?igshid=ruj59z1ryegy
#درباب_مطرب_و_ترانه
🔸
امروز نشستیم به دیدن مطرب. یک #نوستالژی بود برای چند نسل ایرانی. فیلم بدی نبود. خود فیلم که هیچ نداشت اما چتد بازی خوب بود در فیلم. یکی #مهران_احمدی که بسیار بهتر از #پرستویی باری کرده در فیلم. دیگری چند تکه کوتاه گفتوگو که بعد از #خحالتنکش دارد مد میشود. و آوردن #عایشه_گولجوشکون، لابد چون نمیشود #گوگوش و #شکیلا را آورد. با این همه، فیلم چسبید. این از فیلم.
اما؛
اما بعد از انقلاب ما #ترانه_نساختهایم. ترانه یعنی همان چیزی که شعر و ملودی و ریتم و خوانندهاش با افهها و خندهها و بغضهایش میشود بخشی از #خواب و #خوراک مردم. میشود صدای همراه مردم در ماشینهایشان. از #پیکان جهلوهشت خوابیده با عقاب و لنگ آویزان از آینه شوفر و آینه بغل گرفته تا لکسوس و #سانتافه تروتمیز و واکس خورده. کپی ترانههای گوگوش و شکیلا و مهستی با صدای #اصفهانی و #افتخاری هم برای مردم ترانه نمیشود. در این باب مطالبی هم هست از #بررگان که نقلش بماند برای بعد.
و یک نکته هم این که #ملودی، ترانه نیست. ما ملودی ساختهایم اما ترانه نساختهایم. یک دلیلش غلبه نگاه انتزاعی روشنفکری در ارشاد بوده و یک دلیلش بلاتکلیفی موسیقی در مدیریت کلان فرهنگی. این بلاتکلیفی حتی در برزخ رجحان #موسیقی_عامه بر #موسیقی_آوانگارد یا بالعکس هم نمودار است. و من میگویم موسیقی کوچ و موسیقی شهر. از همه اینها که بگذریم، ما ترانه نساختهایم.
امیدارم اهالی شریف موسیقی بر این تامل، درنگی کنند و نظر ارزشمندشان را دریغ نفرمایند. یاعلی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۸ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B94z-02AqZQ/?igshid=ruj59z1ryegy
Instagram
مهدی نعلبندی
. #درباب_مطرب_و_ترانه 🔸 امروز نشستیم به دیدن مطرب. یک #نوستالژی بود برای چند نسل ایرانی. فیلم بدی نبود. خود فیلم که هیچ نداشت اما چتد بازی خود بود در فیلم. یکی #مهران_احمدی بود که بسیار بهتر از #پرستویی باری کرده در این فیلم. دیگری چند تکه کوتاه گفتوگو…
#بغض_بهارانه
🔸
بهار، مبشر باران است و باران، اذان آب است در روحالارواح . دست بگشاییم به صید مروارید آب.
بهار در راه است با بشارت باران. و باران، تسبیح آسمان است در هق هق ابرهای عاشق. در صور می دمد انگار چوپان آذرخش پوش. بهار در راه است. بوی خاک باران خورده می آید.
با چشمهای عاشق جهان را بنگریم. عشق خواهد بارید.
و جعلتا منالماء کل شیء حی.
روز نو خواهد آمد و و روزگار نو. دم روحاللهی نفس زندگی خواهد دمید در زمین مرده.
عيد نوروز مبارک به غنى و درويش
يار دلدار، ز بتخانه درى را بگشا
گر مرا ره به در پير خرابات دهی
به سر و جان به سويش راه نوردم نه به پا
حلول بهار و شکفتن زندگی در فرهنگ ایرانی مقارن تحویل سال است و آغاز سالی نو. پایانی در آغاز و آغازی در پایان. پایان خواب مرگگون طبیعت و آغاز رویش سبزه و گیاه که ترنم توحید است در تسبیح جویبار و اذان چکاوک و قد قامت سرو.
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحـــده لا الــه الا هـــو
بهار، زنده شدن دیگر باره زمین مرده است و تمثلی از یوم نشور که پژواکی است آینهسان روز نخست را. و چه نیکوست که در بهار طبیعت، به دیده تدبر بنگریم نشانههای آفریدگار را. فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ.
ای خدای آسمان و زمین و باد وباران !
دلتنگیم. دلتنگ دیدها وبازدیدها. دلتنگ روبوسی و هدیه سلام در دستانی که یکدیگر را در آغوش میکشند. دلتنگ دیده در دیده هم دوختنها و خندیدنها و گریستنها برای هم. دلتنگ زیارت و ازدحام مناجات. دلتنگ صفهای نماز و قدقامت آدینه. دلتنگ آنات بیواهمه. دلتنگ هیئت و حضور.
ما را به روزهای پاکمان برگردان. به لحظههای شیرین دعا.
ای دگرگون کننده دلها و دیدهها!
ای تدبیرگر شب و روز !
ای برگرداننده حالات و آنات !
حال ما را به نیکترین حال برگردان.
یا مقلّب القلوب و الابصـار یا مدبر اللیـل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنـا الى احسن الحال.
آمین.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ اول فروردین ۹۹
با تشکر از عزیزان #همنوا
@mehdinalbandie
@hamnava_ir
https://www.instagram.com/p/B99C4K2g-64/?igshid=18fokoxj0k217
🔸
بهار، مبشر باران است و باران، اذان آب است در روحالارواح . دست بگشاییم به صید مروارید آب.
بهار در راه است با بشارت باران. و باران، تسبیح آسمان است در هق هق ابرهای عاشق. در صور می دمد انگار چوپان آذرخش پوش. بهار در راه است. بوی خاک باران خورده می آید.
با چشمهای عاشق جهان را بنگریم. عشق خواهد بارید.
و جعلتا منالماء کل شیء حی.
روز نو خواهد آمد و و روزگار نو. دم روحاللهی نفس زندگی خواهد دمید در زمین مرده.
عيد نوروز مبارک به غنى و درويش
يار دلدار، ز بتخانه درى را بگشا
گر مرا ره به در پير خرابات دهی
به سر و جان به سويش راه نوردم نه به پا
حلول بهار و شکفتن زندگی در فرهنگ ایرانی مقارن تحویل سال است و آغاز سالی نو. پایانی در آغاز و آغازی در پایان. پایان خواب مرگگون طبیعت و آغاز رویش سبزه و گیاه که ترنم توحید است در تسبیح جویبار و اذان چکاوک و قد قامت سرو.
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحـــده لا الــه الا هـــو
بهار، زنده شدن دیگر باره زمین مرده است و تمثلی از یوم نشور که پژواکی است آینهسان روز نخست را. و چه نیکوست که در بهار طبیعت، به دیده تدبر بنگریم نشانههای آفریدگار را. فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ.
ای خدای آسمان و زمین و باد وباران !
دلتنگیم. دلتنگ دیدها وبازدیدها. دلتنگ روبوسی و هدیه سلام در دستانی که یکدیگر را در آغوش میکشند. دلتنگ دیده در دیده هم دوختنها و خندیدنها و گریستنها برای هم. دلتنگ زیارت و ازدحام مناجات. دلتنگ صفهای نماز و قدقامت آدینه. دلتنگ آنات بیواهمه. دلتنگ هیئت و حضور.
ما را به روزهای پاکمان برگردان. به لحظههای شیرین دعا.
ای دگرگون کننده دلها و دیدهها!
ای تدبیرگر شب و روز !
ای برگرداننده حالات و آنات !
حال ما را به نیکترین حال برگردان.
یا مقلّب القلوب و الابصـار یا مدبر اللیـل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنـا الى احسن الحال.
آمین.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ اول فروردین ۹۹
با تشکر از عزیزان #همنوا
@mehdinalbandie
@hamnava_ir
https://www.instagram.com/p/B99C4K2g-64/?igshid=18fokoxj0k217
Instagram
مهدی نعلبندی
#بغض_بهارانه 🔸 بهار، مبشر باران است و باران، اذان آب است در روحالارواح . دست بگشاییم به صید مروارید آب. بهار در راه است با بشارت باران. و باران، تسبیح آسمان است در هق هق ابرهای عاشق. در صور می دمد انگار چوپان آذرخش پوش. بهار در راه است. بوی خاک باران خورده…