#موذن_وحی
🔸
عاشورای امسال دیدم این جوان رعنا و محجوب را. آمدهبود به عزاداری خیابانی هیئت حسینبنعلی علیهالسلام تبریز. نوحهخوانان خواندند و سینهزنان سینه زدند و با هقهق گریههاشان در خیابان گشتند و گشتند تا شد وقت اذان. بزرگ هیئت استاد حاج بیوکآقا آسایش جاوید، میکروفون را دادند دست من و امر فرموند اذان بده! امرشان مطاع بود و شروع کردم. در اشهد اول بودم که چشمم افتاد به فرهاد. او از چند سال پیش موذن ظهرهای عاشورای هیئت بود. دلم گرفت و کاش زودتر دیده بودم فرهاد را. فرهاد نمیدید. دلش روشن شده بود و دیدههایش خفته. عادل مهدوی بازو در بازوی فرهاد انداخته بود و با هم میگشتند و با مردم خوشوبش میکردند. ایستادیم به نماز. دلم شکست. یاد نوحه واله اردبیلی افتادم که طوطی تخلص میکرد.
شاه دین امر ایلهدی اصحابه قیلسینلار نماز
ظهر عاشورا هامی قانیله آلدی دستماز
بو نمازین یوخ رکوعی بل سراسردیر سجود
باطنا وحدتدی ایلوب گر چه کثرتله نمود
قانیلندیر دستماز اهل جانان و شهود
آبیلن ائتمز تیمم، عاشقان عشقباز
می اولور میخانهی عشق ایچره اولماز قطره سو
بو جهتدن نوش ایدیب قاندان هامی ائتدی وضو
می وئریب یتمیش ایکی رندی ادیب سرمست هو
ساقی جام ازل، پیر مغان، شاه حجاز
نماز اقامه شد. در میانه عزا و باران اشک. بعد از نماز رفتم دیدنش. معانقه کردیم و بوسیدمش. و چقدر این روزها دلتنگ این معانقهها و روبوسیهاییم.
استاد #فرهاد_موذن، این قاری محجوب و مودب تبریزی از میان ما رفت. ادب و تواضع را باید دو ویژگی آشکار فرهاد برشمرد که در رفتار او هویدا بود. قاری خوشصدا و خوشلحنی که عاشق اهلبیت بود و چشمی گریان و دلی گداخته داشت در عشق خاندان رسالت. و گاه نوحه هم میخواند. هنوز طنین الرحمن خواندن او در شام غریبانهای همهساله هیئت و تلاوت آیه کهف در میانه نوحههایی که مصائب کوفه را میسرودند در خاطر همهمان هست.
یادم نمیرود این چند سال اخیر که یکی دو روز مانده به آغاز مراسم دهه محرم زنگ میزد تا وقت و قول یکی از شبها را بگیرد برای تلاوت. و چه با ادب بود در مراوده. بگذرم.
فرهاد در خواندن قرآن، تنغیم و حزن و صافی صدا را با هم داشت. سرعت تلاوتش وجدآور بود، شاید چون تحت تاثیر شعبان صیاد و عبدالعزیز حصان بود. و البته این اواخر، لیثی هم. تلاوتش حزن و وجد را با هم داشت و این همان ویژگی است که سیدمرتضی آوینی در توصیف نغمات بهشتی از آن به حزن فطرت و نوای بهشتی یاد میکند.
فرهاد، سالهای واپسین عمر را به سختی گذراند. لابد خدا بیش از ما دوستش داشته که مخاطب البلاء للولاء گشت.
فرهاد رفت ولی یاد و خاطره و شیرینی تلاوت او در خاطرمان خواهد ماند.
اذان، ترنم نام خداست بر ماذنه و تلاوت قرآن، تکلم با خداست. فرهاد، موذن وحی بود.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/wizb_img_20200303_165045_993.jpg
🔸
عاشورای امسال دیدم این جوان رعنا و محجوب را. آمدهبود به عزاداری خیابانی هیئت حسینبنعلی علیهالسلام تبریز. نوحهخوانان خواندند و سینهزنان سینه زدند و با هقهق گریههاشان در خیابان گشتند و گشتند تا شد وقت اذان. بزرگ هیئت استاد حاج بیوکآقا آسایش جاوید، میکروفون را دادند دست من و امر فرموند اذان بده! امرشان مطاع بود و شروع کردم. در اشهد اول بودم که چشمم افتاد به فرهاد. او از چند سال پیش موذن ظهرهای عاشورای هیئت بود. دلم گرفت و کاش زودتر دیده بودم فرهاد را. فرهاد نمیدید. دلش روشن شده بود و دیدههایش خفته. عادل مهدوی بازو در بازوی فرهاد انداخته بود و با هم میگشتند و با مردم خوشوبش میکردند. ایستادیم به نماز. دلم شکست. یاد نوحه واله اردبیلی افتادم که طوطی تخلص میکرد.
شاه دین امر ایلهدی اصحابه قیلسینلار نماز
ظهر عاشورا هامی قانیله آلدی دستماز
بو نمازین یوخ رکوعی بل سراسردیر سجود
باطنا وحدتدی ایلوب گر چه کثرتله نمود
قانیلندیر دستماز اهل جانان و شهود
آبیلن ائتمز تیمم، عاشقان عشقباز
می اولور میخانهی عشق ایچره اولماز قطره سو
بو جهتدن نوش ایدیب قاندان هامی ائتدی وضو
می وئریب یتمیش ایکی رندی ادیب سرمست هو
ساقی جام ازل، پیر مغان، شاه حجاز
نماز اقامه شد. در میانه عزا و باران اشک. بعد از نماز رفتم دیدنش. معانقه کردیم و بوسیدمش. و چقدر این روزها دلتنگ این معانقهها و روبوسیهاییم.
استاد #فرهاد_موذن، این قاری محجوب و مودب تبریزی از میان ما رفت. ادب و تواضع را باید دو ویژگی آشکار فرهاد برشمرد که در رفتار او هویدا بود. قاری خوشصدا و خوشلحنی که عاشق اهلبیت بود و چشمی گریان و دلی گداخته داشت در عشق خاندان رسالت. و گاه نوحه هم میخواند. هنوز طنین الرحمن خواندن او در شام غریبانهای همهساله هیئت و تلاوت آیه کهف در میانه نوحههایی که مصائب کوفه را میسرودند در خاطر همهمان هست.
یادم نمیرود این چند سال اخیر که یکی دو روز مانده به آغاز مراسم دهه محرم زنگ میزد تا وقت و قول یکی از شبها را بگیرد برای تلاوت. و چه با ادب بود در مراوده. بگذرم.
فرهاد در خواندن قرآن، تنغیم و حزن و صافی صدا را با هم داشت. سرعت تلاوتش وجدآور بود، شاید چون تحت تاثیر شعبان صیاد و عبدالعزیز حصان بود. و البته این اواخر، لیثی هم. تلاوتش حزن و وجد را با هم داشت و این همان ویژگی است که سیدمرتضی آوینی در توصیف نغمات بهشتی از آن به حزن فطرت و نوای بهشتی یاد میکند.
فرهاد، سالهای واپسین عمر را به سختی گذراند. لابد خدا بیش از ما دوستش داشته که مخاطب البلاء للولاء گشت.
فرهاد رفت ولی یاد و خاطره و شیرینی تلاوت او در خاطرمان خواهد ماند.
اذان، ترنم نام خداست بر ماذنه و تلاوت قرآن، تکلم با خداست. فرهاد، موذن وحی بود.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/wizb_img_20200303_165045_993.jpg