#سیداحمد_آقا
🔸
آذر شصتوهشت بود که در تجمع سراسری بسیجیان رفتیم حرم امام. هنوز حرم امام همان ضریح اولیه آلومینیومی بود. سخنران، حاج احمدآقا بود. فرمانده سپاه، آقا محسن بود و فرمهای ساده سپاه هنوز درجه نداشتند. همه با هم برادر بودیم. از فرمانده تا سوپور. کاری ندارم درجه خوب بود یا نه، یا آن همه برادری میتوانست تداوم داشتهباشد یا نه، اما آن روزهای قریب و غریب، تمام شد. دلتنگ امام بودیم. امام، همه عشق و عقل و غیرت ما بود. امام، هویت ما بود.
خرداد همان سال برای امام اشک ریختهبودیم. دلتنگ خمینی بودیم. دلمان از دوریاش گرفته بود. آن روز سیداحمدآقا که حرف زد بیشتر از حرفهای او به امام میاندیشیدیم. و راه سختی که گفتند در پیش داریم.
آن روزها گذشت و حالا سی سال بعد از آن سال، و بعد از شهادت حاج قاسم باز دلتنگم من. آن روزها کلام امام آراممان میکرد. و امروز هم.
من خمینی را به رنج گشتن یافتهبودم در آغاز جوانی. و خامنهای را به کاوش یافتم. خمینی آغاز راهی بود که اهالی مشرق آغاز کردند تا مبشران صبح باشند. یوطئون للمهدی سلطانه. و امروز ما دیوار به دیوار ظهور ایستادهایم. و من فردا را بی هیچ تعارفی در اطمینان موّاجی مییابم که در کلام خامنهای هست. و یقین دارم سحر نزدیک است. اما این که در طلوع عاشورای ظهور کجا ایستاده باشیم را یقینمان رقم خواهد زد. آن که در عاشورا تیغ بر حسین میکشد خدا را چون حسین نپرستیده است. طالع محتوم ما را یقینمان رقم میزند. و ما همانسان میمیریم که زیستهایم. یوم ندعوا کل اناس بامامهم.
آرزو بر جوانان عیب نیست. دوست دارم پس از خمینی و خامنهای که مبشران ظهور بودند برای ما، دیدگانم لایق دیدار موعود امم باشد انشاءالله.
آقاسیداحمد ملازم امام بود و پرستار او. خود را وقف پدر کرد و شد امین امام. بیستوپنج اسفند، روز درگذشت اوست. یادش گرامی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ دقیقه بامداد ۲۵ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9ulnH2gYCe/?igshid=1kpdzx42e8ov9
🔸
آذر شصتوهشت بود که در تجمع سراسری بسیجیان رفتیم حرم امام. هنوز حرم امام همان ضریح اولیه آلومینیومی بود. سخنران، حاج احمدآقا بود. فرمانده سپاه، آقا محسن بود و فرمهای ساده سپاه هنوز درجه نداشتند. همه با هم برادر بودیم. از فرمانده تا سوپور. کاری ندارم درجه خوب بود یا نه، یا آن همه برادری میتوانست تداوم داشتهباشد یا نه، اما آن روزهای قریب و غریب، تمام شد. دلتنگ امام بودیم. امام، همه عشق و عقل و غیرت ما بود. امام، هویت ما بود.
خرداد همان سال برای امام اشک ریختهبودیم. دلتنگ خمینی بودیم. دلمان از دوریاش گرفته بود. آن روز سیداحمدآقا که حرف زد بیشتر از حرفهای او به امام میاندیشیدیم. و راه سختی که گفتند در پیش داریم.
آن روزها گذشت و حالا سی سال بعد از آن سال، و بعد از شهادت حاج قاسم باز دلتنگم من. آن روزها کلام امام آراممان میکرد. و امروز هم.
من خمینی را به رنج گشتن یافتهبودم در آغاز جوانی. و خامنهای را به کاوش یافتم. خمینی آغاز راهی بود که اهالی مشرق آغاز کردند تا مبشران صبح باشند. یوطئون للمهدی سلطانه. و امروز ما دیوار به دیوار ظهور ایستادهایم. و من فردا را بی هیچ تعارفی در اطمینان موّاجی مییابم که در کلام خامنهای هست. و یقین دارم سحر نزدیک است. اما این که در طلوع عاشورای ظهور کجا ایستاده باشیم را یقینمان رقم خواهد زد. آن که در عاشورا تیغ بر حسین میکشد خدا را چون حسین نپرستیده است. طالع محتوم ما را یقینمان رقم میزند. و ما همانسان میمیریم که زیستهایم. یوم ندعوا کل اناس بامامهم.
آرزو بر جوانان عیب نیست. دوست دارم پس از خمینی و خامنهای که مبشران ظهور بودند برای ما، دیدگانم لایق دیدار موعود امم باشد انشاءالله.
آقاسیداحمد ملازم امام بود و پرستار او. خود را وقف پدر کرد و شد امین امام. بیستوپنج اسفند، روز درگذشت اوست. یادش گرامی.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۳ دقیقه بامداد ۲۵ اسفند ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B9ulnH2gYCe/?igshid=1kpdzx42e8ov9