قدمت «حیات دینی»
یک نگاه کلان به تاریخ نشان میدهد که «انسان دینی» (homo religiosus) سایهی سنگینی بر گذشتهی بشر انداخته است. اگر «دین» را خیلی عام در نظر بگیریم و تنوع عقاید و آیینهای بشری را به پای اثبات یک تعریف بخصوص از دین قربانی نکنیم، به سختی میتوان قسمتی از سیاره یا مقطعی از تاریخ را پیدا کرد که به هیچ معنایی، دینی نبوده باشد.
این نه فقط دربارهی گذشتهی انسان صادق است، بلکه امروزه هم در اغلب جوامع زنده و پویایی که میشناسیم دستکم یک یا چند سنت دینی حضور جدی دارند و جریانهای تازهای هم، الهامگرفته از گذشته و پاسخگو به شرایط جدید، ظهور کردهاند که شاید دستکم بعضی از آنها به جریانهای مسلط و فراگیر دینی در قرن آینده مبدل شوند. مطالعهی گذشتهی دینی بشر مدتهاست که موضوع مطالعات دانشگاهی و مرکز علمی بوده است و دهههاست که مطالعه بر ادیان نوظهور با رویکردهای مختلف در دستور کار قرار گرفته است.
حدود یکهزار سال پیش، یک روحانی ایرانی به زبان فارسی چنین سرود:
راه تو به هر روش که پویند خوش است
وصل تو به هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش است
اما این بزرگواری و بزرگمنشی تنها یک تن، یعنی شیخ ابوسعید ابوالخیر نیست که ما را متوجه گستردگی دین و حیات دینی بر سراسر زمین میکند؛ بعضی متون مقدس از جمله قرآن هم اشارات صریحی دارند که تمامی اجزاء طبیعت، حتی موجودات بیجان، به نوعی و به معنایی در کار پرستش خداوند هستند.
بعضی حرکات و سکنات (body gestures) انسان پرستنده، در کهنترین نقوشی که از نیاکان ما باقی مانده است قابل ردیابیست. به عنوان نمونه، بلندکردن هر دو دست به سوی آسمان، به نشانهی درخواست از خدا یا خدایان، و یا نیایش و پرستش آنها، به هزارهها پیش از میلاد مسیح بازمیگردد.
یکی از مهمترین آثار عیلامیان باستان در منطقهی کولفرح شهرستان ایذه (خوزستان) با قدمت ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد، فردی را در مراسم قربانی کردن در حالی که دستانش به نشانهی نیایش بالاست، به نمایش میگذارد.
برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nonbelievers-1/
این متن برگرفته از کتابچه «ناباورمندان» است که به صورت چاپی و شنیداری در دسترس علاقهمندان است.
#ناباورمندان #باورمندان #دین #دینداری #بی_دینی #لامذهبی
@Dialogue1402
یک نگاه کلان به تاریخ نشان میدهد که «انسان دینی» (homo religiosus) سایهی سنگینی بر گذشتهی بشر انداخته است. اگر «دین» را خیلی عام در نظر بگیریم و تنوع عقاید و آیینهای بشری را به پای اثبات یک تعریف بخصوص از دین قربانی نکنیم، به سختی میتوان قسمتی از سیاره یا مقطعی از تاریخ را پیدا کرد که به هیچ معنایی، دینی نبوده باشد.
این نه فقط دربارهی گذشتهی انسان صادق است، بلکه امروزه هم در اغلب جوامع زنده و پویایی که میشناسیم دستکم یک یا چند سنت دینی حضور جدی دارند و جریانهای تازهای هم، الهامگرفته از گذشته و پاسخگو به شرایط جدید، ظهور کردهاند که شاید دستکم بعضی از آنها به جریانهای مسلط و فراگیر دینی در قرن آینده مبدل شوند. مطالعهی گذشتهی دینی بشر مدتهاست که موضوع مطالعات دانشگاهی و مرکز علمی بوده است و دهههاست که مطالعه بر ادیان نوظهور با رویکردهای مختلف در دستور کار قرار گرفته است.
حدود یکهزار سال پیش، یک روحانی ایرانی به زبان فارسی چنین سرود:
راه تو به هر روش که پویند خوش است
وصل تو به هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش است
اما این بزرگواری و بزرگمنشی تنها یک تن، یعنی شیخ ابوسعید ابوالخیر نیست که ما را متوجه گستردگی دین و حیات دینی بر سراسر زمین میکند؛ بعضی متون مقدس از جمله قرآن هم اشارات صریحی دارند که تمامی اجزاء طبیعت، حتی موجودات بیجان، به نوعی و به معنایی در کار پرستش خداوند هستند.
بعضی حرکات و سکنات (body gestures) انسان پرستنده، در کهنترین نقوشی که از نیاکان ما باقی مانده است قابل ردیابیست. به عنوان نمونه، بلندکردن هر دو دست به سوی آسمان، به نشانهی درخواست از خدا یا خدایان، و یا نیایش و پرستش آنها، به هزارهها پیش از میلاد مسیح بازمیگردد.
یکی از مهمترین آثار عیلامیان باستان در منطقهی کولفرح شهرستان ایذه (خوزستان) با قدمت ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد، فردی را در مراسم قربانی کردن در حالی که دستانش به نشانهی نیایش بالاست، به نمایش میگذارد.
برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nonbelievers-1/
این متن برگرفته از کتابچه «ناباورمندان» است که به صورت چاپی و شنیداری در دسترس علاقهمندان است.
#ناباورمندان #باورمندان #دین #دینداری #بی_دینی #لامذهبی
@Dialogue1402
پیام همراهان:
«اگر منیت رو بزاریم کنار، متوجه میشیم که دلیلی نداره این دنیای خیرهکننده پر از رمز و راز، برای بشر تعریف شده باشه! اون چیزی که بهش خدا یا ماوراءالطبیعه میگیم همون ابعاد دیگه کیهان هستند که برای بشر که فقط سه بعد مکان و یک بعد زمانو (که رو به جلو هست) درک میکنه قابل تصور نیست. باید قبول کنیم که ضعف و ترس بشر و غرورش، خدا رو خلق کرده به تصور اینکه دنیای به این عظمت فقط برای او خلق شده و میل به ابدیت او را قانع کرده که آخرت در انتظار اوست»
اگر این پیام رسیده را خلاصه کنیم، مضمونش این است که خودخواهی انسان «الهیات» و «آخرتشناسی» را به وجود آورده است نه واقعا میل او به کسب معرفت.
انسان علیرغم واقعیات غیرقابل انکاری که علم مطرح کرد و خلاف منیت (ego-centrism) او بود، همچنان به طرز ریشهداری تمایل دارد فکر کند که تمامی جهان برای او ساخته شده است و برنامهای از پیش در کار بوده است. شما چه فکر میکنید؟ چگونه میتوان به این استدلال پاسخ داد؟
گفتوشنود تلاش میکند که بستری برای طرح این پرسشها و پاسخهای ممکن باشد. پیام شما، منعکس خواهد شد.
#خداباوری #خداناباوری #آتئیسم #دین #لامذهب #بی_دینی #لامذهبی #آخرت #آخرت_باوری #آخرت_شناسی
@Dialogue1402
«اگر منیت رو بزاریم کنار، متوجه میشیم که دلیلی نداره این دنیای خیرهکننده پر از رمز و راز، برای بشر تعریف شده باشه! اون چیزی که بهش خدا یا ماوراءالطبیعه میگیم همون ابعاد دیگه کیهان هستند که برای بشر که فقط سه بعد مکان و یک بعد زمانو (که رو به جلو هست) درک میکنه قابل تصور نیست. باید قبول کنیم که ضعف و ترس بشر و غرورش، خدا رو خلق کرده به تصور اینکه دنیای به این عظمت فقط برای او خلق شده و میل به ابدیت او را قانع کرده که آخرت در انتظار اوست»
اگر این پیام رسیده را خلاصه کنیم، مضمونش این است که خودخواهی انسان «الهیات» و «آخرتشناسی» را به وجود آورده است نه واقعا میل او به کسب معرفت.
انسان علیرغم واقعیات غیرقابل انکاری که علم مطرح کرد و خلاف منیت (ego-centrism) او بود، همچنان به طرز ریشهداری تمایل دارد فکر کند که تمامی جهان برای او ساخته شده است و برنامهای از پیش در کار بوده است. شما چه فکر میکنید؟ چگونه میتوان به این استدلال پاسخ داد؟
گفتوشنود تلاش میکند که بستری برای طرح این پرسشها و پاسخهای ممکن باشد. پیام شما، منعکس خواهد شد.
#خداباوری #خداناباوری #آتئیسم #دین #لامذهب #بی_دینی #لامذهبی #آخرت #آخرت_باوری #آخرت_شناسی
@Dialogue1402
بیخدایی، معصومیت بازیافته است!
«هر چه مفهوم خدا و احساس خدا بر روی زمین بیشتر میبالید و اوج میگرفت، حس گناه وامداری به خدایان نیز افزون میشد. برآمدن خدای مسیحی در مقام بالاترین خدایی که تاکنون بدان رسیدهاند، با بالاترین احساس گناه وامداری بر روی زمین همراه بوده است.
اگر فرض را بر این بگذاریم که ما دیگر به جریان باژگونه آن پیوستهایم، چه بسا با افت فزاینده ایمان به خدای مسیحی، حس گناه نیز در بشر بسیار افت کرده باشد.
به راستی چنین چشماندازی را نمیتوان نادیده گرفت که پیروزی یکباره و بیچون و چرای بیخدایی چه بسا انسان را از تمامی این احساس گناه وامداری به سرآغاز خود، به علت نخستیناش آزاد کند. بیخدایی و گونهای بیگناهی دومین [معصومیت بازیافته] با هماند.»
تبارشناسی اخلاق- ۱۸۴۴
#بی_خدایی #خداناباوری #ناباورمندان #آتئیست #آتئیسم #باورمندی #دین #لامذهب #لامذهبی #نقد_دین #دگردینی
@Dialogue1402
«هر چه مفهوم خدا و احساس خدا بر روی زمین بیشتر میبالید و اوج میگرفت، حس گناه وامداری به خدایان نیز افزون میشد. برآمدن خدای مسیحی در مقام بالاترین خدایی که تاکنون بدان رسیدهاند، با بالاترین احساس گناه وامداری بر روی زمین همراه بوده است.
اگر فرض را بر این بگذاریم که ما دیگر به جریان باژگونه آن پیوستهایم، چه بسا با افت فزاینده ایمان به خدای مسیحی، حس گناه نیز در بشر بسیار افت کرده باشد.
به راستی چنین چشماندازی را نمیتوان نادیده گرفت که پیروزی یکباره و بیچون و چرای بیخدایی چه بسا انسان را از تمامی این احساس گناه وامداری به سرآغاز خود، به علت نخستیناش آزاد کند. بیخدایی و گونهای بیگناهی دومین [معصومیت بازیافته] با هماند.»
تبارشناسی اخلاق- ۱۸۴۴
#بی_خدایی #خداناباوری #ناباورمندان #آتئیست #آتئیسم #باورمندی #دین #لامذهب #لامذهبی #نقد_دین #دگردینی
@Dialogue1402
«شقیترین مردم، متولی شریعت است!»
محمدعلی فروغی
دولتمرد ایرانی (۱۲۵۴-۱۳۲۱)
برگرفته از یادداشتهای روزانه
شنبه ۱۰ ذیالحجه:
«… حکایتی دربارهی ملاها از قول حاجی شیخ هادی نقل میکرد و آن این است که وقتی تاجری پسرش ناخوش شد. همه قسم نذر برای شفای او کرد مثمر نشد. از جمله نذر کرد که صدتومان به شقیترین مردم بدهد. اتفاقاً پسر شفا یافت و تاجر خواست نذر خود را ادا کند. با دوستان خود مشورت کرد که شقیترین مردم کیست!؟ بعداز فکرها گفتند کدخدای محله چون مرد جابری است باید شقیترین مردم باشد.
حاجی این را پسندید و صد تومان را برداشته نزد کدخدا رفت و اظهار مطلب نمود. کدخدا گفت راست است که من مرد شقی هستم ولی مطیع کلانترم و او از من شقیتر است! به او باید برسد. تاجر نزد کلانتر رفت. او محول به حاکم کرد و قسعلیهذا تا به شاه رسید!
شاه گفت من خیلی شقی هستم ولی فرّاش شریعتم. باید این نذر به ملا برسد. تاجر نزد ملا رفت اظهار مطلب نمود. آقا تغیر کرد که این چه تکلیفیست به من میکنی. تاجر، ترسیده خواست برگردد. آقا صدا کرد که بیا مومن. چون تو آدم خوبی هستی و نذری کردی و باید وفا کنی من کاری میکنم که هم نذر تو ادا شود و هم صورت شرعی داشته باشد!
فصل زمستان بود و مبلغی برف در خانه بود. گفت ما اسم این کار را معامله میگذاریم: من این برفها را به تو میفروشم و صد تومان را به عنوان قیمت آنها از تو میگیرم. تاجر راضی شد و صیغه خواندند. تاجر پول داد و خواست برود. آقا گفت خوب حالا این برفها مبک شماست؛ باید ببرید! تاجر هر چه خواست طفره بزند آقا گفت خیر من مال شما را در خانه نگاه نمیدارم.
تاجر آخر خیال کرد جهنم! مبلغی هم میدهیم این برفها را هم ببرند. چنین کرد و رفت. مدتی گذشت و تابستان شد. روزی آقا، تاجر را احضار کرده گفت در معاملهای که من با شما کردهام غبن دارم. برفهای من بیش از صد تومان میارزید. فسخ کردم! برفهای مرا پس داده پول خود را بگیر. هر چه تاجر التماس کرد نپذیرفت. آخر صد تومان دیگر هم تقدیم کرد و آقا را راضی نمود. بعد در حضور آقا سجدهی شکر کرد و گفت از آن شکر میکنم که نذر من به محل واقعی، یعنی به شقیترین مردم رسیده است.»
#گفتگو #رواداری #نقد_دین #دین_گرایی #لامذهب #لامذهبی #کفر #ایمان
@Dialogue1402
محمدعلی فروغی
دولتمرد ایرانی (۱۲۵۴-۱۳۲۱)
برگرفته از یادداشتهای روزانه
شنبه ۱۰ ذیالحجه:
«… حکایتی دربارهی ملاها از قول حاجی شیخ هادی نقل میکرد و آن این است که وقتی تاجری پسرش ناخوش شد. همه قسم نذر برای شفای او کرد مثمر نشد. از جمله نذر کرد که صدتومان به شقیترین مردم بدهد. اتفاقاً پسر شفا یافت و تاجر خواست نذر خود را ادا کند. با دوستان خود مشورت کرد که شقیترین مردم کیست!؟ بعداز فکرها گفتند کدخدای محله چون مرد جابری است باید شقیترین مردم باشد.
حاجی این را پسندید و صد تومان را برداشته نزد کدخدا رفت و اظهار مطلب نمود. کدخدا گفت راست است که من مرد شقی هستم ولی مطیع کلانترم و او از من شقیتر است! به او باید برسد. تاجر نزد کلانتر رفت. او محول به حاکم کرد و قسعلیهذا تا به شاه رسید!
شاه گفت من خیلی شقی هستم ولی فرّاش شریعتم. باید این نذر به ملا برسد. تاجر نزد ملا رفت اظهار مطلب نمود. آقا تغیر کرد که این چه تکلیفیست به من میکنی. تاجر، ترسیده خواست برگردد. آقا صدا کرد که بیا مومن. چون تو آدم خوبی هستی و نذری کردی و باید وفا کنی من کاری میکنم که هم نذر تو ادا شود و هم صورت شرعی داشته باشد!
فصل زمستان بود و مبلغی برف در خانه بود. گفت ما اسم این کار را معامله میگذاریم: من این برفها را به تو میفروشم و صد تومان را به عنوان قیمت آنها از تو میگیرم. تاجر راضی شد و صیغه خواندند. تاجر پول داد و خواست برود. آقا گفت خوب حالا این برفها مبک شماست؛ باید ببرید! تاجر هر چه خواست طفره بزند آقا گفت خیر من مال شما را در خانه نگاه نمیدارم.
تاجر آخر خیال کرد جهنم! مبلغی هم میدهیم این برفها را هم ببرند. چنین کرد و رفت. مدتی گذشت و تابستان شد. روزی آقا، تاجر را احضار کرده گفت در معاملهای که من با شما کردهام غبن دارم. برفهای من بیش از صد تومان میارزید. فسخ کردم! برفهای مرا پس داده پول خود را بگیر. هر چه تاجر التماس کرد نپذیرفت. آخر صد تومان دیگر هم تقدیم کرد و آقا را راضی نمود. بعد در حضور آقا سجدهی شکر کرد و گفت از آن شکر میکنم که نذر من به محل واقعی، یعنی به شقیترین مردم رسیده است.»
#گفتگو #رواداری #نقد_دین #دین_گرایی #لامذهب #لامذهبی #کفر #ایمان
@Dialogue1402
به باور نیچه فیلسوف آلمانی، هر نوع دینداری بسته به احساس گناه است! او نمی تواند شکلی از دینداری را تصور کند که در آن به نحوی بدوجدانی یا احساس گناه نقش اصلی را ایفا نکند! نیچه در «تبارشناسی اخلاق» مینویسد:
«هر چه مفهوم خدا و احساس خدا بر روی زمین بیشتر میبالید و اوج میگرفت، حس گناه وامداری به خدایان نیز افزون میشد. برآمدن خدای مسیحی در مقام بالاترین خدایی که تاکنون بدان رسیدهاند، با بالاترین احساس گناه وامداری بر روی زمین همراه بوده است.
اگر فرض را بر این بگذاریم که ما دیگر به جریان باژگونه آن پیوستهایم، چه بسا با افت فزاینده ایمان به خدای مسیحی، حس گناه نیز در بشر بسیار افت کرده باشد.
به راستی چنین چشماندازی را نمیتوان نادیده گرفت که پیروزی یکباره و بیچون و چرای بیخدایی چه بسا انسان را از تمامی این احساس گناه وامداری به سرآغاز خود، به علت نخستیناش آزاد کند. بیخدایی و گونهای بیگناهی دومین [معصومیت بازیافته] با هماند.»
تبارشناسی اخلاق- ۱۸۴۴
آیا با این موضع موافقید؟ آیا فیلسوف آلمانی در این مورد راه مبالغه پیموده است؟
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
#بی_خدایی #خداناباوری #ناباورمندان #آتئیست #آتئیسم #باورمندی #دین #لامذهب #لامذهبی #نقد_دین #دگردینی
@Dialogue1402
«هر چه مفهوم خدا و احساس خدا بر روی زمین بیشتر میبالید و اوج میگرفت، حس گناه وامداری به خدایان نیز افزون میشد. برآمدن خدای مسیحی در مقام بالاترین خدایی که تاکنون بدان رسیدهاند، با بالاترین احساس گناه وامداری بر روی زمین همراه بوده است.
اگر فرض را بر این بگذاریم که ما دیگر به جریان باژگونه آن پیوستهایم، چه بسا با افت فزاینده ایمان به خدای مسیحی، حس گناه نیز در بشر بسیار افت کرده باشد.
به راستی چنین چشماندازی را نمیتوان نادیده گرفت که پیروزی یکباره و بیچون و چرای بیخدایی چه بسا انسان را از تمامی این احساس گناه وامداری به سرآغاز خود، به علت نخستیناش آزاد کند. بیخدایی و گونهای بیگناهی دومین [معصومیت بازیافته] با هماند.»
تبارشناسی اخلاق- ۱۸۴۴
آیا با این موضع موافقید؟ آیا فیلسوف آلمانی در این مورد راه مبالغه پیموده است؟
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
#بی_خدایی #خداناباوری #ناباورمندان #آتئیست #آتئیسم #باورمندی #دین #لامذهب #لامذهبی #نقد_دین #دگردینی
@Dialogue1402
قدمت «حیات دینی»
یک نگاه کلان به تاریخ نشان میدهد که «انسان دینی» (homo religiosus) سایهی سنگینی بر گذشتهی بشر انداخته است. اگر «دین» را خیلی عام در نظر بگیریم و تنوع عقاید و آیینهای بشری را به پای اثبات یک تعریف بخصوص از دین قربانی نکنیم، به سختی میتوان قسمتی از سیاره یا مقطعی از تاریخ را پیدا کرد که به هیچ معنایی، دینی نبوده باشد.
این نه فقط دربارهی گذشتهی انسان صادق است، بلکه امروزه هم در اغلب جوامع زنده و پویایی که میشناسیم دستکم یک یا چند سنت دینی حضور جدی دارند و جریانهای تازهای هم، الهامگرفته از گذشته و پاسخگو به شرایط جدید، ظهور کردهاند که شاید دستکم بعضی از آنها به جریانهای مسلط و فراگیر دینی در قرن آینده مبدل شوند. مطالعهی گذشتهی دینی بشر مدتهاست که موضوع مطالعات دانشگاهی و مرکز علمی بوده است و دهههاست که مطالعه بر ادیان نوظهور با رویکردهای مختلف در دستور کار قرار گرفته است.
حدود یکهزار سال پیش، یک روحانی ایرانی به زبان فارسی چنین سرود:
راه تو به هر روش که پویند خوش است
وصل تو به هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش است
اما این بزرگواری و بزرگمنشی تنها یک تن، یعنی شیخ ابوسعید ابوالخیر نیست که ما را متوجه گستردگی دین و حیات دینی بر سراسر زمین میکند؛ بعضی متون مقدس از جمله قرآن هم اشارات صریحی دارند که تمامی اجزاء طبیعت، حتی موجودات بیجان، به نوعی و به معنایی در کار پرستش خداوند هستند.
بعضی حرکات و سکنات (body gestures) انسان پرستنده، در کهنترین نقوشی که از نیاکان ما باقی مانده است قابل ردیابیست. به عنوان نمونه، بلندکردن هر دو دست به سوی آسمان، به نشانهی درخواست از خدا یا خدایان، و یا نیایش و پرستش آنها، به هزارهها پیش از میلاد مسیح بازمیگردد.
یکی از مهمترین آثار عیلامیان باستان در منطقهی کولفرح شهرستان ایذه (خوزستان) با قدمت ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد، فردی را در مراسم قربانی کردن در حالی که دستانش به نشانهی نیایش بالاست، به نمایش میگذارد.
برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nonbelievers-1/
این متن برگرفته از کتابچه «ناباورمندان» است که به صورت چاپی و شنیداری در دسترس علاقهمندان است.
#ناباورمندان #باورمندان #دین #دینداری #بی_دینی #لامذهبی
@Dialogue1402
یک نگاه کلان به تاریخ نشان میدهد که «انسان دینی» (homo religiosus) سایهی سنگینی بر گذشتهی بشر انداخته است. اگر «دین» را خیلی عام در نظر بگیریم و تنوع عقاید و آیینهای بشری را به پای اثبات یک تعریف بخصوص از دین قربانی نکنیم، به سختی میتوان قسمتی از سیاره یا مقطعی از تاریخ را پیدا کرد که به هیچ معنایی، دینی نبوده باشد.
این نه فقط دربارهی گذشتهی انسان صادق است، بلکه امروزه هم در اغلب جوامع زنده و پویایی که میشناسیم دستکم یک یا چند سنت دینی حضور جدی دارند و جریانهای تازهای هم، الهامگرفته از گذشته و پاسخگو به شرایط جدید، ظهور کردهاند که شاید دستکم بعضی از آنها به جریانهای مسلط و فراگیر دینی در قرن آینده مبدل شوند. مطالعهی گذشتهی دینی بشر مدتهاست که موضوع مطالعات دانشگاهی و مرکز علمی بوده است و دهههاست که مطالعه بر ادیان نوظهور با رویکردهای مختلف در دستور کار قرار گرفته است.
حدود یکهزار سال پیش، یک روحانی ایرانی به زبان فارسی چنین سرود:
راه تو به هر روش که پویند خوش است
وصل تو به هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش است
اما این بزرگواری و بزرگمنشی تنها یک تن، یعنی شیخ ابوسعید ابوالخیر نیست که ما را متوجه گستردگی دین و حیات دینی بر سراسر زمین میکند؛ بعضی متون مقدس از جمله قرآن هم اشارات صریحی دارند که تمامی اجزاء طبیعت، حتی موجودات بیجان، به نوعی و به معنایی در کار پرستش خداوند هستند.
بعضی حرکات و سکنات (body gestures) انسان پرستنده، در کهنترین نقوشی که از نیاکان ما باقی مانده است قابل ردیابیست. به عنوان نمونه، بلندکردن هر دو دست به سوی آسمان، به نشانهی درخواست از خدا یا خدایان، و یا نیایش و پرستش آنها، به هزارهها پیش از میلاد مسیح بازمیگردد.
یکی از مهمترین آثار عیلامیان باستان در منطقهی کولفرح شهرستان ایذه (خوزستان) با قدمت ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد، فردی را در مراسم قربانی کردن در حالی که دستانش به نشانهی نیایش بالاست، به نمایش میگذارد.
برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nonbelievers-1/
این متن برگرفته از کتابچه «ناباورمندان» است که به صورت چاپی و شنیداری در دسترس علاقهمندان است.
#ناباورمندان #باورمندان #دین #دینداری #بی_دینی #لامذهبی
@Dialogue1402