آفتابگردان‌ها
577 subscribers
254 photos
57 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

این زمزمه در عرش برین افتاده
هفتاد و دو قطعه از نگین افتاده
هر گوشه‌ی دشت کربلا می‌بینیم
یک تکه از آسمان زمین افتاده

#نرگس‌سادات_موسوی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

می‌داد از آسمان خبر، یک خورشید
از روز دهم، قصه‌ی سر، یک خورشید
منظومه‌ی عاشقانه‌ای ساخته‌اند
هفتاد ستاره، یک قمر، یک خورشید

#ماهرخ_درستی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

سه سال عمر کمی بود، تا خرابه‌نشینی
برای اینکه سری را میان تشت ببینی

تو گریه کردی و دنیا شنید سوز غمت را
عزیزِ حضرت بابا! چه خطبه‌های مبینی!

خدا کند که نگاهت به روی نیزه نیفتد
خدا کند که عمو را چنین غریب نبینی

چقدر خاک بیابان که بوسه ریخت به پایت
چقدر تاولِ گل کرده بود تا که بچینی

بیا دوباره به آغوش آسمانی بابا
نبود شأن حضورت خرابه‌های زمینی

چقدر آه تو سوزاند خیمه‌های ستم را
سفیر کوچک بابا، پیام‌آور دینی

نهال یاس حسینی، میان این‌همه آتش
اگرچه سوخته معجر، هنوز سبزترینی

سه ساله بودی و داغی چشیده‌ای که بماند
سه سال عمر کمی بود، تا خرابه‌نشینی...

#فائزه_امجدیان
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

برای حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام

یک سو شمشیر، سوی دیگر سپرت
در دشت پراکنده شده بال و پرت
انگار به اندازه‌ی این دشت وسیع
آغوش گشوده‌ای برای پدرت

#مهدی_احمدلو
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

به تنِ خسته‌ام سفید شده
پیرهن مشکیِ عزای حسین
مثل چشمان مادرم بر در
که به قولِ خودش فدای حسین

خاطراتِ گذشته باعث شد
بغض را از گلوم وا بکنم
قسمت این شد که در لباس سفید
نذر امسال را ادا بکنم

سال‌های گذشته عاشورا
سرِ هر کوچه‌ای قیامت بود
دستِ من سالِ پیش جای سِرُم
سینیِ استکانِ هیئت بود

هیئت امسال توی درمانگاه
بینِ ده‌ها مریضِ بدحال است
هر کسی روی تختِ بیماری‌ست
همدمش خاطراتِ هر سال است

پیرمردی میان خس‌خس‌هاش
خلوتی کرده بود با اشکش
روضه می‌خواند بی‌صدا در دل
از علمدار و حسرتِ مشکش

تا که نزدیک‌تر شدم دیدم
جمله‌ای بینِ گریه‌هایش بود:
با چه تسکین دهم دلی را که
چاییِ روضه‌ات دوایش بود؟

گفت: با این که یادت افتادم
باز در لحظه‌ی گرفتاری
بیش از آنی که دوستت دارم
شک ندارم تو دوستم داری

ناگهان دست روی سینه گذاشت
السلام علیکَ یا ... اما
اجلش مهلتش نداد و نگفت
آخرین یاحسینِ عمرش را

او که عمری نفس کشید: حسین
نفسش هم که می‌بُرید: حسین
درِگوشش یواش گفتم مَرد!
تو نگفتی ولی شنید حسین

#فاطمه_مهدی‌زاده
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

بالاتر از هفت‌آسمان‌، لطف و کرم داری
هرچند در قلبت هزاران کوچه غم داری

چشم نجیب مادرم هر صبح می‌گرید
عطر عجیبی در نسیم صبحدم داری

نذر تو کرده دانه‌های گندمش را باز
در دستهایش زائرانی محترم داری

جمعی کبوتر سوی او از دور می‌آیند
حتما ضریحی بین دست مادرم داری

هر جا که می‌بخشند چیزی را، نشان توست
یعنی که در سرتاسر دنیا حرم داری

#ماهرخ_درستی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
بدون غم عشق، بودن چه سود؟
مگر می‌شود بود و عاشق نبود؟

کجا می‌خروشید رود این‌چنین
اگر شوق دیدار دریا نبود

چه در وصل ساحل مگر دیده موج؟
چه رازی‌ست در این فراز و فرود؟

تو آرامی و من سراسر خروش
تو دریایی و من به‌ سوی تو رود

چه دارد نگاهت که در یک نگاه
چنین خواب را از نگاهم ربود؟

جهان بی غم عشق معنا نداشت
نمی‌بود اگر عشق، دیگر چه بود؟

#امیر_شفیعی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

سلام بر جگر تکه تکه از تب غم
سلام بر دل در خانه نیز بی محرم

سلام بر تن و تابوت خونی از کینه
سلام بر همه‌ی زخم‌های بی‌مرهم

سلام بر غم آن چشم‌های خون‌آلود
سلام بر تن تبدار غصه و ماتم

اگرچه لایق لطفش نبوده‌ایم اما
نشسته‌ایم سرِ سفره‌ی امیر کرم

کریم هرچه که دارد به غیر می‌بخشد
که نیست در نظرش حرف از زیادی و کم

سکوت می‌کنم و اشک روضه می‌خواند
برای غربت شاهی که شد بدون حرم

#محمدحسین_یادگاری
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
بسم خراسان... بسم شهر با صفا مشهد
شمس‌الشموس واژه‌ها... مشکل‌گشا مشهد

رفتم سراغ نقشه‌ی ایران و دیدم باز
با گنبدش تابیده بین شهرها مشهد

باران گرفت و قطره‌ای افتاد بر نقشه
اشک چکیده روی تهران، رفت تا مشهد

با بغض و دلتنگی دوباره چشمهایم خواند
نام تمام شهرهای نقشه را مشهد

آقا دلم تنگ است، جالب نیست احوالم
لطفا بلیط رفت، بی‌برگشت تا مشهد

#ماهرخ_درستی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
ای حسرت دیرینه، تو را می‌بینم
ای بغض هر آدینه، تو را می‌بینم
حیران خودم که هر نظر جای خودم
عمری‌ست در آیینه تو را می‌بینم

#محدثه_آشتیانی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_hs
از ناله و اشک بی‌صدا پر شده بود
سجاده سراسر از دعا پر شده بود
ذکر تو مدام می‌چکید از دستم
عطر صلوات در هوا پر شده بود

#ماهرخ_درستی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخری‌زاده

سر به زیر سرفراز، این نشان مردهاست
خاک سرخ این دیار آشیان مرد‌هاست

با سلاح علم و خون، در مصاف جهل و ظلم
این جهادها فقط در توان مردهاست

در سکوت سرد کوه، لاله‌ای جوانه زد
لاله‌ای که ریشه‌اش در خزان مردهاست

آرشی دوباره رفت سوی بی‌کرانگی
هرچه سرو دیده‌ام، قد‌کمان مردهاست

از شهادتی عظیم بی‌نصیب مانده‌ایم
بی خبر که انتخاب از میان مردهاست

#رسول_نقیب
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به سردار شهید #قاسم_سلیمانی

جاری شد از این حماسه، چون رود دشت و دمن هم
پیچید بوی شهادت، دل باخت مشک ختن هم   
               
یکدست شد جمع یاران، صنعاء و کشمیر و کرمان
بغداد و بیروت و تهران، غزه، دمشق و عدن هم

هرجا هر آزادمردی در سینه‌اش داشت دردی
نجوای پَستویی‌اش را فریاد زد در علن هم

گفتم به دامان بگیرم سر را که سامان بگیرم
دیدم ندارد علمدار دیگر سری در بدن هم  

کرمان سلیمانی‌اش را... بصره ابومهدی‌اش را...
ای کاش یک روز هم قم... ای کاش یک روز من هم...

#مهدی_احمدلو
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به سردار شهید #قاسم_سلیمانی

جاری شد از این حماسه، چون رود دشت و دمن هم
پیچید بوی شهادت، دل باخت مشک ختن هم   
               
یکدست شد جمع یاران، صنعاء و کشمیر و کرمان
بغداد و بیروت و تهران، غزه، دمشق و عدن هم

هرجا هر آزادمردی در سینه‌اش داشت دردی
نجوای پَستویی‌اش را فریاد زد در علن هم

گفتم به دامان بگیرم سر را که سامان بگیرم
دیدم ندارد علمدار دیگر سری در بدن هم  

کرمان سلیمانی‌اش را... بصره ابومهدی‌اش را...
ای کاش یک روز هم قم... ای کاش یک روز من هم...

#مهدی_احمدلو
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

در کربلای عشق همیشه حبیب بود
اصلا اگر شهید نمی‌شد عجیب بود

اهل زمین نبود، هوایی یار بود
پرواز کرد و رفت، دلش بی‌شکیب بود

سجاده شاهد است، برای شهادتش
کارش دعا و گریه و أمن یجیب بود

با دشمنانِ چو صخره و با دوستان چو گل
لبخند او طراوت یک باغ سیب بود

 با یک نگاه روشنش آرام می‌شدیم
در چشم او بشارت فتحی قریب بود

هرگز نمی‌شود که شهیدانه زیست و
از نعمت شهید شدن بی‌نصیب بود

ما پیرو توایم و اجازه نمی‌دهیم
تاریخ، بعدِ تو بنویسد:《غریب بود》

#امیرحسن_بزرگی‌متین
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
خوش باد به هر رود روان پیوستن
دریا شدن و به بی‌کران پیوستن
آنگاه به گرمای تو تبخیر شدن
بالا رفتن به آسمان پیوستن

#بهنام_کردلو
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
به دخترکان شهیده‌ی کابل

بگو چه شد، چه خبر از کبوتران؟ کابل!
که رنگ خون شده چشمان آسمان، کابل

کدام تیر و کمان بال پر زدن را چید؟
که بال و پر همه‌جا ریخت ناگهان، کابل

به موی دخترکان غنچه غنچه گل بستند
گلی به سرخی خون گلویشان، کابل

زمین سرخ پر از برگ برگ دفتر مشق
مگر وزیده به سرسبزی‌ات خزان، کابل؟

چه شد به آن‌همه لبخند دخترانه‌ی سبز؟
چه شد به آن‌همه آغوش مهربان، کابل؟

بپرس جرم کبوتر چه بود جز پرواز؟
سکوت می‌کند این بار هم جهان، کابل!

صدای دخترکی می‌وزد شبیه نسیم
دوباره پر شدی از شعر نيمه‌جان، کابل

دوباره نوبت دلشوره‌های یک مادر
رسیده دختر من، یا....؟ دعا بخوان کابل

به گوشواره‌ی خونی رسیده روضه‌ی تو
دوباره سینه‌زن ایران و روضه‌خوان کابل

تو چشم آبی‌ اگر نیستی، دلت آبی‌ست
سلام آبی دریای بی‌کران! کابل!

برای تسلیت این‌ بار شعر آوردم
فدای قلب تو، همسایه، هم‌زبان، کابل

قسم به دخترکانت که صبح نزدیک است
قسم به ضجه‌ی آن مادر جوان، کابل

بخوان دعای فرج را، بهار می‌بارد
در این هجوم خزان، زنده‌تر بمان کابل

#فائزه_امجدیان
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
برای عفاف و حجاب
و واقعه مسجد گوهرشاد

به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد

به دندان گرفتم که این سایه‌ی سر
به پای غمی گریه‌آور نیفتد

دلم گوشه‌ی مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد

به کاشی مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد

سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور الله‌اکبر نیفتد

دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نا‌برابر نیفتد

سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد

گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضه‌خوان یاد معجر نیفتد

#عاطفه_سادات_موسوی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهید_قاسم_سلیمانی

غزل غزل همه‌ی سطر‌ها منوّر شد
شکست شیشه‌ی عطری، جهان معطّر شد

دوباره باز شد آغوش آسمان آن‌ شب
دوباره شاخه‌ گلی لاله‌وار پر پر شد

چقدر آه کشیدند و ماه را دیدند
چقدر خاطر آیینه‌ها مکدّر شد

تمام حنجره‌ها نام حاج قاسم را
صدا زدند، به قدری که دشمنش کر شد

شهید زنده‌ی ‌ما را شهیدتر کردند
ولی تمام نشد او... که صدبرابر شد

#نرگس‌سادات_موسوی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_haa
#ویژه‌نامه_شهید_قاسم_سلیمانی

به دست خاک سپردیم هم تو، هم جان را
پس از تو ما چه کنیم این جهان ویران را؟

خوشا وصال تو با خالق جهان، هرچند
به غم نشانده فراق تو جمع یاران را

برای خواری دشمن، برای مجد تو بس
که کُشت نیمه‌شب از پشت، مردِ میدان را

به پیش چشمِ تمامِ جهان مجسم کرد
شکوه نام تو، اسطوره‌های ایران را

شهادت آرزویت بود و شد سرانجامت
اگرچه زندگی‌ات هم چشیده بود آن را

و دست پاک تو افتاد بر زمین امّا
تو برنداشتی از عشق، دستِ پیمان را

بشر ندید به خود در سیاهی این قرن
چنین اراده و عزم و شکوه و ایمان را

#روح‌الله_فریدونی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_haa