آفتابگردان‌ها
577 subscribers
254 photos
57 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

در قاب عکست می‌تواند جان بگیرد
این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
 
این اشک‌ها آیین دلتنگی‌ست اما
یک روز اگر از زخم تو جریان بگیرد...
 
امکان نخواهد داشت داغ رفتنت را
- این انتقام سخت را - آسان بگیرد
 
خورشید می‌آید که با یک صبح دیگر
از ما برای خون تو پیمان بگیرد
 
آشفته‌حالی‌های ما امروز باید
تنها در این فریادها سامان بگیرد
 
حال و هوای آسمان ابری‌ست، ای کاش
باران بگیرد بعدِ تو... باران بگیرد
 
صبح من از داغ تو شد لبریز اما
می‌آید آن صبحی که غم پایان بگیرد

#فاطمه_زاهدمقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

پیچید در سراسر دنیا پیام ما
نزدیک‌تر به قله‌ شد از قبل گام ما

مضمون شعرهای بلند و حماسی است
هرجا شنیده می‌شود امروز نام ما

در انتظار لحظه پیکار مانده‌اند
شمشیرهای آخته‌ی در نیام ما

با هر شهید، باور ما زنده‌تر شده است
"ثبت است بر جریده عالم دوام ما"

نزدیک‌تر شده‌ست زمان زوال‌تان
نزدیک‌تر شده‌ست زمان قیام ما

باید از این به بعد بمانید روز و شب
در انتظار سخت‌ترین انتقام ما

#محمدحسین_مهدویان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

عارف وسط خطابه‌ی توحیدش
زاهد بعد از نمازِ پُرتردیدش
از گمشده‌ی خویش - خدا - می‌گفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش

#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

در درندشت کوه پیچیده، ناله‌های مداوم بوران
شب، شبِ سوزی استخوان‌سوزست، مشت بر سینه می‌زند طوفان

مانده در گوش دشت انگاری ردّ سُم‌کوبه‌های شبدیزی
باز زین کرده رخش را رستم، می‌رود تا حوالی توران

با کمانی به دوش می‌آید بر تنش زخمِ سالیان مانده
آرش است و کنایه‌های مسیر، آرش است و ستیغ کوهستان

از تب لهجه‌ی کویری مرد یخِ دل‌های مرده می‌شکند
بوی آلاله می‌دهد دستش، بس که گل کاشته در این گلدان

عطر بابونه‌های وحشی را با خودش از کویر آورده
می‌برد بوی لاله را از فاو تا گذرگاه مرزی لبنان

آشنای غم دهاتی‌هاست، دل، صدها کَپَر به او قرص است
نام او جاری است از اروند، نام او جاری است تا جولان

او کتاب مصور جنگ است، شرح تاریخ جانفشانی‌هاست
بومی خاک عشق و ایثار است آبروی همیشه‌ی کرمان

شعله‌های چراغ بغدادی با نفس‌های باد می‌میرد
شب، شبِ سوزی استخوان‌سوزست، مشت بر سینه می‌زند طوفان

تا که این سوز کارگر نشود، پیکرش دشت را بغل کرده
و زمین پر شد از تن مردی که از او خالی است دست زمان

در افق خون داغ پاشیده، شرق آبستن است صبحی را
بوی بابونه می‌وزد با باد، می‌پرد خواب از سر دوران

#شهره_انجم‌شعاع
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
 
دل‌های ما مُلک او شد، جان‌های ما سرزمینش
این سرزمینِ بهار است، اینجا زمستان ندارد
 
ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم بخواهیم؟
جز روضه‌ی فاطمیه، این درد درمان ندارد
 
ای اکبرِ ارباً ارباً! ای دستِ عباس‌گونه!
حزنی که در رفتن توست، صد بیت الاحزان ندارد
 
صدها سلیمانی اینجا می‌جوشد از خون پاکت
دشمن چرا فکر کرده‌ست خون تو تاوان ندارد؟
 
ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های دردیم
ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ندارد

خون ابوالمهدی امروز آمیخت با خون سردار
یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ندارد

#ریحانه_کاردانی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم
در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم

کربلا غیر از اطاعت نیست، یاران العجل!
در مسير جمکران باید جمارانی شویم

پای درس فاطمه(س) آموختیم این عشق را
در غدیر معرفت با شوق قربانی شویم

صبح نزدیک است، این شام پریشان‌حال را
باید اکنون عازم پیکار پایانی شویم

من ز لبخند شهیدان این‌چنین فهمیده‌ام
دشمنان مورند... ما باید سلیمانی شویم!

#حسین_مودب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

تو رفتی و در چنگ غربت اسیرم
پس از تو چی‌ام من؟ يتيمم، فقیرم

تو ای معنی سادگی! کاش می‌شد
همین‌قدر ساده برایت بمیرم

تو را دوست دارم ... از این سربلندم
مرا دوست داری؟ ... از این سربه زیرم

یقین دارم اکنون در آغوش یاری
اگر درد را داغ را می پذیرم

تو رفتی و من ماندم و دشمنانت
از اینان عجب انتقامی بگیرم!

#محمد_میرزایی_بازرگانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا!

حبیب! مسلم! ابوذر! بریر! حنظله! سلمان!
تو وارث عطش قاسم و شکوه سلیمان!

نه فاتح و نه سپهبد، نه ذوالفقار و نه سردار
برای نام تو تنها《شهید》 بود سزاوار

و صلح معنی سازش نداشت در دل تنگت
سفیر صلح! کجایی؟ کجاست تیر و تفنگت؟

قسم به عاشقِ غمگینِ مهربانِ درونت
قسم به راه عزیزت، قسم به سرخی خونت

که خطّ قرمز تو مرزهای دین و وطن بود
و خطّ اشک یتیمان بی‌پناه یمن بود

چه دست‌ها که گرفتی، چه شانه‌ها که تکاندی
چه خنده‌ها که به لب‌های ناامید نشاندی

نمانده‌ است پس از تو برای شام چراغی
چگونه خوب بخوابند کودکان عراقی؟

چه غم؟ که بیدِ ستبری‌ست یادگارِ جنونت
جهادِ زنده به نامت، جهادِ زنده به خونت

هنوز خاک شریف است و هر گلی که بروید
شمیم عطر تو دارد برای هر که ببوید

#اسما_سجادی‌پویا
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

هزار بار شکستم که یک کلام بگویم
که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم

سلام صورت خونین! سلام دست بریده!
سلام جسم مقطع! من از کدام بگویم؟

مرید راه ولایت! شهید حضرت زینب!
اجازه هست برایت از ازدحام... بگویم؟

چه روضه‌ای‌ست مجسم، عقیق سرخ برایم
که حکم کرد از انگشتر امام بگویم

ورق ورق شدی، اما سرت نرفته روی نی
دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم ...

عزا بس است برای تو ای حماسه‌ی مطلق
عزا بس است دلا! باید از قیام بگویم

اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم
که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم

هلا لباس شهادت به تو چقدر می‌آید
خدا کند که برایت علی‌الدوام بگویم

از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصی‌ست
و دیر نیست شبی که از انتقام بگویم

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

سال‌ها دوخت به در چشم تری سوخته را
دود کرده‌ست به راهت جگری سوخته را

همسرت آب شد از غصه، همان روز که باد
با خود آورد برایش خبری سوخته را

مادرت آمده تا شانه کند موی تو را
مانده باید چه کند موی سری سوخته را؟

ای پرستوی حرم، از تو گرفتیم به دوش
روز تشييع تنت، بال و پری سوخته را

پیکرت را مگر این خاک در آغوش کشد
آسمان تاب ندارد قَمری سوخته را

وای از آن دم که یکی با جگری سوخته‌تر
در دل خاک نهد همسفری سوخته را

#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

دل ندارم بخوانم از اخبار خبرِ پر کشیدن او را
آه مردم! چگونه می‌بینید عکسِ در خون تپیدن او را؟!

او که بر شانه‌های محکم او تکیه می‌داد هر پریشانی
او که هرگز ندیده است جهان، روی زانو خمیدنِ او را

خون او جوهر است و پیغامی می‌نویسد به داغ سینه‌ی ما
پا به سر گوش می‌شوم امروز، بی‌قرارم شنیدنِ او را

گر چه آیینه‌ای شکست ولی چهره در چهره منتشر شده است
با خودت می‌بری به گور ای شب، آرزویِ ندیدنِ او را

او که جغرافیای چشمانش مرز نور است، مرز آگاهی‌ست
مگر از یاد می‌برد تاریخ روشنایِ دمیدن او را؟


آن سفر کرده می‌رسد اما با من ایرانِ سوگوار بگو
تاب می‌آوری که بر تنِ خاک بِنِشانی رسیدنِ او را؟

#میترا‌_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

ای خونِ تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفته‌ی نامیرا
برگرد بگو چگونه تاوان گیریم؟!
از مورچه‌ای خون سلیمانی را...

#محمدعلی_درریز
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

در کربلای عشق همیشه حبیب بود
اصلا اگر شهید نمی‌شد عجیب بود

اهل زمین نبود، هوایی یار بود
پرواز کرد و رفت، دلش بی‌شکیب بود

سجاده شاهد است، برای شهادتش
کارش دعا و گریه و أمن یجیب بود

با دشمنانِ چو صخره و با دوستان چو گل
لبخند او طراوت یک باغ سیب بود

 با یک نگاه روشنش آرام می‌شدیم
در چشم او بشارت فتحی قریب بود

هرگز نمی‌شود که شهیدانه زیست و
از نعمت شهید شدن بی‌نصیب بود

ما پیرو توایم و اجازه نمی‌دهیم
تاریخ، بعدِ تو بنویسد:《غریب بود》

#امیرحسن_بزرگی‌متین
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

درود حضرت عالی‌مقام! فرمانده!
سلام تازه شهیدا! سلام فرمانده!

چقدر زخمِ نبودت عمیق و جان‌فرساست
کجاست داغ تو را التیام فرمانده؟

خوشا به حال دل پاره‌پاره‌ات که رسید
به وصل دوست - علیه السلام - فرمانده

کجا شعاع شهادت به خون کشیده شود؟
کِی آفتاب شود قتل عام فرمانده؟

بتاب از افق انتقام بر عالم
که خواب خوش به حرامی حرام فرمانده

از آن‌طرف که تویی رمز حمله‌ای دیگر
از این‌طرف همگی احترام فرمانده

قسم به خون تو که ذوالفقار ما امروز
برون کشیده شده از نیام فرمانده

ببین که ما همه پا در رکابِ خونِ توییم
سپاهیان پیاده‌نظام فرمانده

بیا دوباره که فرماندهی کنی یارا
بخوان بخوان رجز انتقام فرمانده

شهید زنده‌ی قوم مقاومت بودی
شهادتت شده حسن ختام فرمانده


تویی تمام‌ترین آرزوی هر شاعر
و من همین غزل ناتمام فرمانده…

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

شهید کن که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خطّ پایان است

شهید کن که شهیدان بریده از جسمند
شهید کن که شهید از ازل همه جان است

ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما
که سرو، مستِ همین قطره‌های باران است

به مورها برسانید از سپاه علی
که نام یک یک سربازها سلیمان است

شهید قاسم ما زنده‌تر شد و امشب
خوشا که بر سرِ خوانِ حسین مهمان است

خوشا به او که پس از این همه جهاد و جنون
به خون خویش ابوالفضل‌وار غلطان است

به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده
شبیه یار شدن آرزوی یاران است

ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما
ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است

به دیده‌ی ترِ ما رنگ یأس و رخوت نیست
سپاهِ عشق کماکان میان میدان است

نه! حزن و سستی از این داغ‌ها به ما نرسد
که "انتم الاعلون" از اصول قرآن است

حرام می‌شود از این به بعد خواب شما
که خشمِ حیدریِ شیعه سخت و سوزان است

که امر رهبر ما گر رسد همین فردا
به یا علی مددی کاخ ظلم ویران است

در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم
کنار مهدی ما لشکر ‌شهیدان است

#سعید_تاج‌محمدی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

دیدیم اگر ز رفتن تو داغِ تازه‌ای
پیداست در شهادتت آفاقِ تازه‌ای

ای سوگ سرخ در شب تاریک ما بیا
ما زنده‌تر شدیم، به تبریک ما بیا

باید دوباره خاطره‌ها را مرور کرد
تاریخ را به گریه‌ی بی‌حد نمور کرد

بر مصطفی اگر چه غم حمزه سخت بود
در خون تپیدن جگر از نیزه سخت بود

گر جسم حمزه روز احد تکه تکه شد
خونش ولی مقدمه‌ی فتح مکه شد

گر چه دوباره عزمِ چنان کوه ما به جاست
از دست داده‌ایمت و اندوه ما به جاست

ای سرو تسلیت! که صنوبر شهید شد
حیدر عزا گرفته که اشتر شهید شد

عشاق اسیر بند موی یار می‌شوند
حرها از آنِ سیدالاحرار می‌شوند

او را خودِ حسین گرفته‌ست در بغل
قاسم》رسیده است به احلی من العسل

#محمدسجاد_حیدری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

سخته بخوام چیزی بگم اما
چیزی نگم از بغض جون میدم
حالا می‌فهمم واسه چی هرشب
هی پشت هم کابوس می‌دیدم

کابوس می‌دیدم که تو غربت
یه دسته کرکس راتو می‌بنده
از خنده‌ی کفتار می‌ترسم
تو خواب من کفتار می‌خنده

می‌دونی حتی گفتنش مرگه
من باشم و تو... نه نمی‌تونم
از ترس اینکه واقعی باشه
اصلا خبرها رو نمی‌خونم

یه عمره فکر آسمون بودی
حالا خدا بت بال و پر داده
این دیگه رویا نیس می‌بینی!
دست تو روی خاک افتاده

دست تو روی خاک افتاده
دست از سرت برداشت این دنیا
اسمت به من می‌گه برای تو
شیرین‌تره مرگ از عسل حتی

راهو نشونم دادی و حالا
تو راه تو باید قدم برداشت
دنیا تو رو اینطور می‌شناسه:
مردی که تنهایی عَلم برداشت

#سجاد_نوابی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

گرفتی ای شرفِ بزم عشق جام خودت را
شنیدی آخرسر پاسخِ سلامِ خودت را

هزار سوره‌ی فتح از نگاه تو شده نازل
رسانده‌ای تو به نصرت اگر قیام خودت را

شهادت تو شب جمعه آمده به سراغت
که بی‌حجاب زیارت کنی امام خودت را

چقدر نغمه‌ی احلی من العسل به لب توست
ببین میان دوانگشت او مقام خودت را

شهید بودی و آخر رسیده‌ای به شهادت
چه شرح مختصری داده‌ای مرام خودت را

کسی که اهل زمین نیست، خاکی‌است چنان تو
نبرده‌ای به زبان هیچ‌گاه نام خودت را

میان باطل و حق فرصت مذاکره‌ای نیست
نوشته‌ای تو به سرخیِ خون پیام خودت را

تو زنده‌تر شدی از قبل ای حماسه‌ی خونین
بگیر منتقم! این‌بار انتقام خودت را

#بشری_صاحبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

نوشت با خون که《ضاقَ صدری》، نوشت با او قرار دارم
که دوستانم تمام رفتند و منتظر بی‌شمار دارم

چه شام پر نور رازگونی، چه فصل سرسرد واژگونی
که زمهریر است و من در آتش، بهار دارم، بهار دارم

دویدم و کو به کو دویدم، به وقت شام آخرش رسیدم
زیارت و جمعه و شهادت، چقدر گل در کنار دارم

خوش است آئین سربه‌داری، خوش است یک عمر بی‌قراری
بسوز دست و سر و تنم را، که سر به دامان یار دارم

اگرچه افتد به خاک دستم، علم به دوشش همیشه هستم
شهید زنده‌ست آی دشمن، هنوز من با تو کار دارم

به نیزه جاری أنالحق من، به شطّ خون است زورق من
شبیه خود بین این جوانان هزارها در هزار دارم

#فائزه_زرافشان
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم
اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم

بگو که من هرچه شد می‌آیم، مرا رها کن به خود می‌آیم
برای فتح احد می‌آیم، می‌افتد این قلّه هم به چنگم...

بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه
به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم

مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم
شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم

سرم شکسته‌ست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم
حماسه‌ی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم

اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بی‌خروش باشد
خدا کند باده‌نوش باشد، رفیق اگر می‌دهد شرنگم

اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا
غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم

#حسن_خسروی‌وقار
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha