آفتابگردان‌ها
577 subscribers
266 photos
60 videos
4 files
126 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
ای حسرت دیرینه، تو را می‌بینم
ای بغض هر آدینه، تو را می‌بینم
حیران خودم که هر نظر جای خودم
عمری‌ست در آیینه تو را می‌بینم

#محدثه_آشتیانی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_hs
دلم کبوتر جلدی‌ست کنج گوهرشاد
که دارد از حرمت خاطرات خوش در یاد

هوای صحن و سرایت همیشه بارانی‌ست
و می‌کند همه را از حصار غم آزاد

کسی ندیده گدایی فقیر برگردد
شفا گرفته در این خانه کور مادرزاد

جوان ارمنی آمد به گریه رو به تو گفت:
پدر شدم به دعای تو؛ خانه‌ات آباد

گلایه‌ها همه از بین راه برگشتند
از آن دمی که مسیرم به این حرم افتاد

بگیر دست مرا، دست واژه‌هایم را
که جز ولای توام نیست هیچ استمداد

برای آن که مرا شاعرت حساب کنی
دخیل بسته‌ام آقا به پنجره فولاد

نمی‌شناختمت سیل غم مرا می‌برد
فدای آن پدری که تو را نشانم داد

#فاطمه_حق‌بین
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
نذر امام حسن عسکری علیه‌السلام

طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را
نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را

دم عیسایی‌ات كفر شیاطین را در آورده
که سلمان می‌کند لبخند تو هر نامسلمان را

قنوتت عطر حسن يوسف آورده‌ست و آغوشت اسیر مهر تو كرده‌ست زندانبان و زندان را

ببارد یا نبارد، امر امر توست مولا جان!
سپرده دست تو پروردگارت نبض باران را

تویی مَن عنده علم الكتاب و گوشه‌ی چشمت فقاهت یاد داد امثال فضل و ابن ریّان را *

حریف تو نشد دشمن، خودش هم خوب می‌داند به جام زهر می‌خواهد بگیرد از تو میدان را

کبوترهای محنت می‌شویم ابن‌الرضا هر شب پراکندی به عالم دم به دم عطر خراسان را

*فضل بن شاذان و علی بن ریّان؛ دو تن از شاگردان حضرت امام حسن عسکری (ع).

#حسين_مودب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
یک دشت پر از سبزه و ریحان، من، تو
یک کلبه‌ی دنج و گرم، فنجان، من، تو
دلخواه‌ترین لحظه برایم این‌‌ست:
یک کوچه‌ی بی‌پایان، باران، من، تو...

#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #صبح_زود سروده #سید_علی_لواسانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
به یاد #قیصر_امین‌پور

کاش دیده بودمت
کاش دیده بودمت
آری
ای عزیز
بارها و
بارها
دیده‌ام تو را
دیده‌ام تو را
ولی به خواب!
دیده‌ام تو را و
با تو
خواب‌های من
_خواب‌های بی‌ خیال،
خواب‌های نامنظم شلوغ _
شاعرانه می‌شدند!
کاش...
((ای دریغ و حسرت همیشگی))
تا هوای صبح
با تنفس سلام تو
بهاری است،
تا زبان عشق
با سرود شاعرانه‌های تو
مثل چشمه، مثل رود
در زمانه
جاری است،
تا چراغ کوچه،
چشم آینه
از نگاه آفتاب ناگهانی تو
روشن است،

تا همیشه‌ی خدا
حسرت ندیدن تو
با من است

#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

@Aftab_gardan_ha
زیر نور آفتاب
یک چنار مهربان
برگ برگ می‌نوشت
چند شعر و داستان

با صدای های و هو
باد، شادمان رسید
هر چه برگ سبز و زرد
روی شاخه بود، چید

چند برگ سبز را
باد ریخت توی آب
قصه‌های تازه‌ای
خواند چشمه وقت خواب

ماند لای سنگ‌ها
برگ زرد کوچکی
گاز زد به گوشه‌اش
بچه کفشدوزکی

برگ آخر درخت
سهم یک کلاغ شد
آن چنار مهربان
قصه‌گوی باغ شد

#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
ما شبیه قایقی هستیم و دریا زندگی
می‌برد با موج‌های خویش ما را زندگی

گرچه طوفانی‌ست اما ناخدا وقتی خداست
مثل یک دریاچه آرام است و زیبا زندگی

غم نخور روزی اگر بر گل نشستی، دم به دم
شکل موجی می‌رود پایین و بالا زندگی

مثل دریا دست‌هایی مهربان دارد اگر
مثل دریا نیز بی رحم است اما زندگی

گاه می‌آید به ساحل پا به پای ما و گاه
می‌کشد ما را میان سیل غم‌ها زندگی

عاقبت یک روز غرقت می‌کند در خود ولی
مرگ کشتی نجات توست، امضا؛ زندگی...

#لیلا_علیزاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
با نگاه روشنت پلک سحر وا می‌شود
تا تبسم می‌کنی خورشید پیدا می‌شود

خط به خطّ صفحه‌ی پیشانی‌ات اشراقی است
صبح صادق در همین تصویر معنا می‌شود

فیلسوفان را اشارات تو عاشق می‌کند
آرزومند شفایت ابن سینا می‌شود

مست از یاقوت سرشار کلامت می‌شویم
با جواهرهای نابت فقه پویا می‌شود

از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند
هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا می‌شود

احسن‌الصدق است هر بیتی که در وصف شماست
شعرهای صادقانه بهترین‌ها می‌شود

#محمدمهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آله_و_سلم

دل خواستی که بی سر و سامان بیاورم
اینک تو جان بخواه که من جان بیاورم

پیغمبری! به معجزه هم احتیاج نیست
باید به چشم های تو ایمان بیاورم

آن‌گاه از زلال نگاه تو آیه‌ای
از آیه‌های سوره‌ی انسان بیاورم

جان را که تشنه‌ی نفس مهربان توست
تا زمزم تلاوت قرآن بیاورم

باید به شک بیفتم و از تار و پود خویش
ابلیس های تازه مسلمان بیاورم

اصلا طبیب و مرهم زخم و دوا تویی
من هر چقدر حال پریشان بیاورم

ای منکران نور خدا دم فرو برید
تا هل اتی بخوانم و برهان بیاورم

باید برای وصف تو از بین واژه‌ها
آن را که یافت می‌نشود، آن بیاورم

مدح تو بر زبان خدا جاری است و من
شاعر شدم که زیره به کرمان بیاورم

#زینب_احمدی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به پیامبر مهربانی‌ها؛
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم)


دیر آمدم... حال و هوایت را ندیدم
لبخندها! لبخندهایت را ندیدم

من قرن‌ها از چشم‌هایت دور ماندم
من آن نگاه آشنایت را ندیدم

قرآن که می‌خواندی صدایت سبز بوده‌ست
دیر آمدم، رنگ صدایت را ندیدم

حس می‌کنم از دور عطر پنج تن را
با اینکه من هرگز عبایت را ندیدم

بعد از تو طوفان گام‌هایت را لگد کرد
طوری که باید، ردپایت را ندیدم

رفتی و بعد تو... امان از بعد تو... آه
شکر خدا که آن حکایت را ندیدم

#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
به همسایه‌ی دیوار به دیوار وطنم؛ افغانستان

پوشیده‌اند رخت عزا دخترانتان
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟

گنجشککان به مرگ پر و بال داده‌اند
دردا که شعله‌ور شده باز آشیانتان

نامهربانی از همه عالم چشیده‌اید
ای من فدای داغ دل مهربانتان

سر رفته است از لب دیوارتان غروب
در خون تپیده باز افق آسمانتان

کو فرصت درخشش ماه و ستاره‌ها؟
کو چشم‌روشنی شب بامیانتان؟

کو گونه‌های سرخ و سفید زنان شهر؟
کو خنده‌ی عروسکی کودکانتان؟

دستش به آبیاری گل‌ها نمی‌رود
همدست خارهاست مگر باغبانتان؟

این بی‌بهار ماندن گل‌خانه تا کجا؟
تا کی ادامه داشته باشد خزانتان؟

عمری ببارد آه که طغیان کند مگر
یک روز رودخانه‌ی اشک روانتان

ما غم‌شریک حادثه‌هایی پر از دریغ
ما در مرور ثانیه‌ها هم‌زبانتان

بعد از هزار و یک شب رنجی که برده‌اید
آخر کجاست فصل خوش داستانتان؟

ای کاش سرنوشت کمی ساده می‌گرفت
تا سخت‌تر از این نشود امتحانتان

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
هزار دور در این چرخ روزگار زدند
به دور باطل خود مهر اعتبار زدند

سیاه‌سکه‌ی خود را شبانه بخشیدند
اذان صبح نگفته به کوچه جار زدند

نمازشان که قضا شد کمی ورق برگشت
دو دست بعد سحر با وضو قمار زدند

هوای سرد خزان را بهای زر دادند
حراج مفت به گلخانه‌ی بهار زدند

شبیه آتش دین داغ دستشان بودم
به جرم کفر مرا یخ‌زده به دار زدند


به اسم اینکه به نور خدا نگاه کنند
هرآنکه مانعشان بود را کنار زدند

#علی_سمرقندی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
به بهانهء زخم تازهء کابل
شعر کهنه، به افغانستان عزیزم:

یک کوه درد با تو برابر نمی‌شود
آری، بخند، زخم تو بهتر نمی‌شود
 
از روزگار تلخ خودت شکوه کن، وطن!
هرگز نترس، گوش فلک کر نمی‌شود
 
تاریخ، باز مرثیه‌ات را مرور کرد
با روضه‌ی تو، چشم کسی تَر نمی‌شود
 
وقتی جهان به پیش دو چشم تو تار شد
کابل، دوباره آینه‌ای از غبار شد
 
این روزها نمی‌رود از یاد دِهمزنگ
لعنت به زخمِ دوم مرداد دِهمزنگ
 
در راه روشنایی شب‌های بامیان
خاموش می‌شوند چرا این ستارگان؟
 
تو درد می‌کشیدی و درمان نداشتی
پاییز می‌شدی و بهاران نداشتی
 
تو آبِ دیده‌ی خود از آمو گرفته‌ای
وقت قیام، دست به زانو گرفته‌ای
 
من عهد می‌کنم که بیایم به کشورم
یک روز می‌رسد که در آغوش مادرم...
 
آن روز ناله کن به زبان دَریِ خود
آرام گریه کن به تَی چادَریِ خود
 
#عاطفه_جعفری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
از ناله و اشک بی‌صدا پر شده بود
سجاده سراسر از دعا پر شده بود
ذکر تو مدام می‌چکید از دستم
عطر صلوات در هوا پر شده بود

#ماهرخ_درستی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
توی کوچه قدم زدم یک شب
کوچه‌ای با دلی پر از فریاد
کوچه‌ای که قدم قدم با آه
خبر از خاطرات من می‌داد

مرد همسایه‌مان تَهِ کوچه
باغ زیبا و باصفایی داشت
باغ در خانه‌ها قدم می‌زد
شاخ و برگش برو بیایی داشت

زندگی در حیاط ما می‌زیست
با درختان کاج و توت و انار
حوض و ماهی‌گلی، کبوتر و مرغ
با گلستانی از تبار بهار

با دوچرخه‌سواری و لِی لِی
تیله و هفت‌سنگ و گل‌کوچک
کودکی‌های من ورق می‌خورد
با مجلات رشد یا پوپک

درد دل را برای همسایه
که غریبه نبود می‌بردند
پای لبخند و اشک، آن دوران
شاد بودند و غصه می‌خوردند

مرد بقالِ کوچه با نسیه
نقد می‌کرد مهربانی را
پدرم در کلاس قرآنش
یاد می‌داد زندگانی را

زندگی می‌گذشت مثل قطار
که سر کوچه رفت و آمد داشت
یاد دارم که ذوق می‌کردیم
لحظاتی که بوق ممتد داشت

تا رسیدم به خانه فهمیدم
خاطراتم... گذشت... ویران شد
هر کسی رفت توی لاک خودش
باغ هم عاقبت خیابان شد

#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
دلم برای تو تنگ است یا برای خودم؟
خودم که با تو سفر می‌کند ورای خودم

به جای توست اگر قاه‌قاه می‌خندم
و گاه‌گاه که تب می‌کنم، به جای خودم

و با صدای تو تا صبح منزوی خواندم
گرفته بود از این بغض‌ها صدای خودم

بیا به حال خوشِ آفتابی‌ات برویم
که سخت ابری‌ام امروز در هوای خودم

چقدر جای تو آغوش وا کنم؟ تا کی
به گریه سر بگذارم به شانه‌های خودم؟

دوباره آینه عکس تو را نشانم داد
دلم برای تو تنگ است یا برای خودم؟

#اسما_سجادی_پویا
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
تصویر ماه در شب تنهایی درخت
خواب است روی شاخه کلاغ سیاه‌بخت

بی‌چتر با تو چندشبی را قدم زدم
در کوچه‌های خیس و مه‌آلود پایتخت

خوشبختی خیالی این خواب‌ها مرا
رد می‌کنند بی تو از این روزهای سخت؟

عریانی جهان که را گریه می‌کنند
هر شب لباس‌های عزا روی بند رخت؟

دور از تو باز خواب مرا تکه‌پاره کرد
امشب پلنگ زخمی افتاده روی تخت

#محمد_هدایت‌زاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها

حس می‌کنم وقتی که دلتنگم جهانی رو به پایانم
از خانه بیرون می‌زنم، دیوانه‌ام یک جا نمی‌مانم

از خانه بیرون می‌زنم، سلول دنیا انفرادی نیست
همپای مردم در پی راه نجات از قلب زندانم

پیچید عطر یاس و من را برد تا باغِ ارم با خود
یک آن نمی‌دانم چه شد دیدم در آغوش شبستانم

دیدم که نور از چلچراغِ صحن آیینه فرو می‌ریخت
دیدم که نستعلیقِ کاشی‌ها چه نقشی بسته در جانم

بانو! بگو همسایه‌ی خوبی برایت بوده‌ام اصلا؟من ظاهرا نزدیکم اما دورم از تو، خوب می‌دانم

یک گوشه از ایوانِ آیینه برای شاعرت کافی‌ست
هر روز می‌آیم همین گوشه برایت شعر می‌خوانم

#شادی_جودکی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخری‌زاده

هر کس که دلش در آسمان جا مانده
نور احدی را به زمین تابانده
یک روز شهادتش خبر خواهد شد
آن کس که شهادتین خود را خوانده

#امیر_سهرابی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
بسم رب الشهداء و الصدیقین

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ
فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا

اشعار خود را با موضوع شهادت مظلومانه دانشمند هسته‌ای #شهید_محسن_فخری‌زاده برای ما به آیدی
@office4poem
بفرستید.

@Aftab_gardan_ha