ندای اسلام
177 subscribers
293 photos
291 videos
502 files
382 links
🍃⃟꯭
💡💌گروه علمی #پاسخ‌اسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
Download Telegram
💢نمی‌تواند با #رسول خدا(ص) مقابله کند. از این رو، بعضی از نصوص گوینده این عبارت را جمع دانسته، از کلمه «قالوا» استفاده کرده‌اند.(۱۸)
۸. نخستین تشکیل دهندگان این #جلسه که با هدف تعیین #خلیفه‌ای_جز حضرت علی(ع) در #سقیفه گرد آمدند، انصار به شمار می‌آمدند. آن هم #انصاری که در همه جا به پیروی محض از پیامبر اکرم(ص) زبانزد بودند و دوستی شان با خاندان آن حضرت(ص) به ویژه حضرت #علی(ع) بر همگان ثابت شده است.
راستی چرا انصار؟ و چرا با این عجله، آن هم در حالی که هنوز بدن پیامبر اکرم(ص) غسل داده نشده است؟ شواهد تاریخی، نشان می‌دهد انصار هرگز از جانشینی شخصیتی مانند حضرت علی(ع) هراسناک نبودند و او را ادامه دهنده راه پیامبر اکرم(ص) می‌دانستند.
اقدام عجولانه آن‌ها در درک نکته‌ای حیاتی ریشه دارد. آن‌ها با تیز بینی دریافته بودند که شانسی برای به قدرت رسیدن حضرت علی(ع) وجود ندارد. مخالفت یاران بزرگ پیامبر اکرم(ص) با راه افتادن سپاه اسامه و نیز مخالفت آنان با نگارش وصیت از سوی #پیامبر اکرم(ص) و به احتمال فراوان، حوادث دیگری که تاریخ ما را از آن بی‌خبر گذاشته است، #انصار را به این نتیجه رسانده بود که #مهاجران اندیشه به دست گرفتن حکومت در سر می‌پرورانند و احتمال دارد قریشیانی که سرانشان در نبرد با نیروهای انصار حامی پیامبر به قتل رسیدند، با بهره گیری از پیوند نزدیک قریش و مهاجران در پی انتقام بر آیند. بنابراین، به سقیفه شتافتند تا طرفداران #غصب_حق_علی(ع) را دست کم از به دست گرفتن کامل قدرت باز دارند و به منظور حفظ جامعه انصار از توطئه‌های آتی، سهمی از قدرت به دست آورند.
پس انصار و مردم مدینه همگان حادثه غدیر را به یاد داشتند و دلالت آن بر تعیین #جانشین را مسلم می‌دانستند؛ امّا مشاهده تلاش‌های کسانی که در جهت مخالفت علنی با #غدیر گام برمی‌داشتند و حرکت طرفداران آن واقعه آسمانی را به شدیدترین روش ممکن #سرکوب می‌کردند، آن‌ها را از هرگونه تلاش در جهت احیای یاد غدیر باز می‌داشت.

بنابراین، طبیعی است که در این زمان شاهد اعتراض مردم مؤمن و استدلال آن‌ها به این حادثه مهم تاریخی نباشیم. آن‌ها، با توجّه به زمینه‌های قبلی، تلاش و استدلال خود را آب در هاون کوفتن می‌دیدند. چنان که، بر اساس نصوص تاریخی، حضرت #علی(ع) نیز در آن زمان به این جریان مهم استدلال نکرد. به نظر می‌رسد، در آن موقعیت، استدلال گسترده مردم به واقعه غدیر پرسش برانگیز است نه عدم استدلال؛ زیرا چنین استدلالی نمایانگر پذیرش یکباره جریان مخالف با فرمان پیامبر(ص) از سوی مردم معتقد به غدیر است و با شواهد تاریخی سازگاری ندارد.
#پی_نوشت‌ها:
۱. الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، علامه امینی، ج۱، ص۱۴ - ۷۳. او این حدیث را از یکصدو ده نفر صحابی و هشتاد و چهار تابعی نقل می‌کند.
۲. همان، ص۳۶۲ - ۳۷۰.
۳. همان، ص۳۷۰ - ۳۷۸.
۴. مانند کتاب سلیم بن قیس و کتاب الاحتجاج نوشته احمد بن علی طبرسی.
۵. برای اطلاع بیش‌تر مراجعه شود به: تاریخ تحول دولت و خلافت از بر آمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان، رسول جعفریان، ص۲۷ به بعد.
۶. المغازی، محمد بن عمر واقدی، تحقیق مارسدن جونس، ج۱، ص۶۰۶ و ۶۰۷. در این کتاب پس از نقل اعتراض عُمر از وی چنین نقل کرده است: «من [عمر] چنان در شک افتادم که از آغاز اسلام خود تا آن هنگام در چنین شکی فرو نرفته بودم») و تقسیم غنایم حنین(الکامل فی التاریخ، به ابن اثیر، تحقیق علی شیری)، ج۱، ص۶۳۱.
۷. تاریخ سیاسی اسلام(۱) سیرة رسول خدا(ص)، رسول جعفریان، ص۹۸.
۸. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۹.
۹. برای اطلاع از این موارد، ر. ک: موسوعه الامام علی بن ابی طالب فی الکتاب و السنه و التاریخ، محمدی ری شهری و همکاران، ج۲.
۱۰. الغدیر، ج۱، ص۲۱۴.
۱۱. طبقات، محمد بن سعد کاتب واقدی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۴، ص۵۴ - ۵۸.
۱۲. همان، ص۵۵.
۱۳. همان، ص۵۴ و ۵۶.
۱۴. السقیفه، محمد رضا مظفر، ص۸۱ و ۷۷.
۱۵. الملل و النحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی، تصحیح شیخ احمد فهمی محمد، ج۱، ص۱۴.
۱۶. السقیفه، ص۸۱.
۱۷. من حیاه الخلیفه، عمربن الخطاب، عبدالرحمن احمد البکری، تعلیق سید مرتضی رضوی، ص۱۰۱ - ۱۰۷.
۱۸. همان، ص۱۰۴
#تمام💢🔰
آیا در ماجرای #سقیفه و در مقابل #غصب_خلافت کسی از خلافت امام علی علیه‌السلام دفاع کرد؟💢

بله؛ تعداد قابل‌توجهی از اصحاب پیامبر مدافع خلافت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بودند؛ ولی به دلایلی کاری از پیش نبردند. آنان درواقع، غافلگیر شدند و هنگامی دست‌به‌کار شدند که کار از کار گذشته بود و جریان سقیفه با گرفتن بیعت از مردم، کار خود را تا حد بسیاری پیش برده بود.

به‌تصریح تمام مورخان شیعه و اهل سنّت، عموم بنی‌هاشم و نیز کسانی مانند بلال حبشی، عمار یاسر، سلمان فارسی، ابوذر و مقداد که از بزرگان صحابه بودند و حتی زبیر بن عوام، حاضر به بیعت با ابوبکر نبودند و برگرد علی(ع) جمع شده بودند. برخی از این افراد، در ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (علیها السّلام) حضور داشتند و در خانه آن حضرت به نشانه دفاع از امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) تحصّن کرده بودند و تهدید به آتش زدن خانه، شامل آنان نیز می‌شد.(۱)
گروه قابل‌توجهی از انصار نیز موضعی مشابه داشتند. طبری در نقل واقعه سقیفه می‌گوید: «فقالت الانصار او بعض الانصار، لا نبایع الا علیا؛ انصار یا برخی از انصار گفتند: باکسی جز علی بیعت نمی‌کنیم» و سپس داستان تجمع هواداران بیعت با علی در خانۀ آن حضرت را نقل می‌کند.(۲)
آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «شخصیت‌های شیعه در صدر اسلام» به معرفی ۲۹ تن از صحابه‌ای پرداخته که جزو هواداران امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) بودند؛ مانند ابو ایوب انصاری، ابان بن سعید، ابوذر غِفاری، ابو رافع، ابوسفیان بن حارث، ابو قَتاده حارث بن رِبعی انصاری، ابو لیلای انصاری، ابو لیلای غفاری، ابی بن کعب انصاری، بَراء بن عازب، بُرَید اسلمی، بُریدة بن خُضَیب اسلمی و... در پایان نیز از چهارده تن دیگر نیز نام می‌برد که موضعی مشابه داشته‌اند.
افزون بر کسانی که از آغاز در کنار امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) باقی‌مانده بودند، عده‌ای از دیگر مسلمانان؛ به‌ویژه از انصار، نیز مدت کوتاهی بعد از ماجرای سقیفه، از کردۀ خود پشیمان شدند؛(۳) چنان‌که در حدیثی از امام باقر(ع) نیز آمده است که ایشان بعد از نام بردن از مقداد و ابوذر و سلمان به‌عنوان تنها کسانی که بر عهد خود استوار ماندند، می‌فرماید: «ثم عرَف أناسٌ بعدَ یسیر. هؤلاء الذین دارت علیهم الرحا وأبوا أن یبایعوا، حتی جاؤوا بأمیر المؤمنین مكرَهاً فبایع»؛ یعنی: «اندکی پس‌ازآن، گروهی از مردم به حقیقت
پی بردند. اینان بودند که آسیاب حقیقت برمدار آنان می‌گشت و آنان تا زمانی که هنوز امیرالمؤمنین به‌اجبار تن به بیعت [با ابوبکر] نداد، بیعت نکردند».(۴)
اما دیگر کار از کار گذشته بود و امام علی (علیه‌السلام) نیز با توجه به فتنه‌هایی مانند ظهور پیامبران دروغین و برگشتن برخی از قبایل عرب از اسلام، مصلحت را در صبر و سکوت می‌دید و تلاشی برای بازپس‌گیری قدرت انجام نداد.
خلاصه این‌که: پشت کردن مردم به امام علی (علیه‌السلام) بدین معنا نیست که هیچ‌کس در کنار آن حضرت نبود؛ بلکه تعداد اندکی هرگز حضرت را رها نکردند و گروهی دیگر به‌زودی به خطای خود
پی بردند؛ اما دیگران حاضران در غدیر، عهد شکستند و برخی با میل و رغبت و برخی دیگر، از سر ناچاری، با جریان سقیفه همراهی کردند.
#کلمات_کلیدی:💢
بیعت با ابوبکر، بیعت با علی(ع)، شیعۀ علی.
#پی‌_نوشت‌ها:💢
۱. ر.ک: دنیوری، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبة، الامامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ج۱، ص۳۰.
۲. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،‌دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷ ق/ ۱۹۶۷ م، ج۳، ص۲۰۲.
۳. ر.ک: یوسفی غروی، دائرة‌المعارف صحابۀ پیامبر اعظم، گروه نویسندگان تحت اشراف استاد یوسفی غروی، ج۱، ص۱۳.
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، روضة الكافی،‌دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ ھ.ش، ص۲۱۳-۲۱۴. 💢
💢چرا #امامت از نسل امام #حسین(ع) ادامه پیدا كرد؟


از متون دینی و روایات استفاده می‌شود كه امامان معصوم(ع) توسط خداوند به #امامت و رهبری منصوب شده‌اند. بدین گونه نبوده است كه ائمه(ع) فرزندان خویش را به عنوان رهبر منصوب نمایند و یا مردم در انتخاب آن‌ها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسین(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزینش نشده و امامت به فرزندان وی منتقل نشده است.

در #اسلام_امامت و #رهبری از اهمّیت ویژه‌ای برخوردار است تا آنجا كه از آن به عنوان عهد الهی یاد شده است. این مقام باید به كسانی داده شود كه لیاقت و شایستگی‌های ذاتی و اكتسابی داشته باشند. خداوند خطاب به حضرت ابراهیم(ع) كه خواسته بود منصب امامت به فرزندان و دودمان وی منتقل شود فرمود: ""... #لاینال_عهدی_الظّالمین؛ پیمان من - یعنی #امامت - هرگز به ستمكاران نمی‌رسد"". این آیه بیانگر عظمت و بزرگی این مقام است.

انتصاب رهبر از سوی خداوند بهترین گزینه و راهكار معقول و منطقی است، زیرا خداوند مصالح و مفاسد مردم را دانسته و كسانی را برای رهبری گزینش می‌كند كه لیاقت داشته باشند: "" #اللَّه_أعلم_حیث_یجعل_رسالته"".
در بعضی از روایات تصریح شده كه ائمه(ع) به دستور خداوند به منصب #امامت و رهبری منصوب شده‌اند و اسامی نیز بیان شده است.
جابربن عبداللَّه انصاری از #پیامبر در خصوص پیشوایان بعد از حضرت پرسید كه از فرزندان علی بن ابی طالب چه كسانی جانشینان شما هستند؟
فرمود: ""حسن و حسین(كه آقای جوانان اهل بهشت هستند) سپس زین العابدین، پس از او باقر محمد بن علی(كه او را ملاقات خواهی كرد. هرگاه او را ملاقات نمودی، سلام مرا به او برسان) پس از او جعفر فرزند محمد، پس از او موسی فرزند جعفر، پس از او علی فرزند موسی، سپس محمد بن علی و پس از او علی بن محمد، سپس حسن بن علی و پس از او فرزندش مهدی. او كسی است كه جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد، بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده است. ای جابر! آن‌ها خلفا و جانشینان من از فرزندان و عترت من هستند. هر كس آن‌ها را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و هر كس آنان را نافرمانی نماید، مرا نافرمانی كرده است. هر كس یكی و یا همه آن‌ها را انكار كند، گویا مرا انكار نموده است. به وجود آن‌ها خداوند جهان را نگهداشته است و حفظ و بقای جهان نیز به واسطه آن‌ها حفظ می‌شود تا زمانی كه خدا بخواهد"".



#پی‌_نوشت‌ها:⬇️
۱. بقره(۲)، آیه ۱۲۴؛ پیام قرآن، ج۹، ص۲۷.
۲. همان، آیه ۱۲۴.
۳. انعام(۶)، آیه ۱۲۴.
۴. علامه مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۱۹ - ۱۲۰."
#جایگاه_امامت_در_مذهب_شیعه #چیست

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
 

#اعوذ_بالله_من_الشیطان #الرجیم_بسم_الله_الرحمن #الرحیم_و_به_نستعین_و_هو #خیر_ناصر_و_معین_الحمدلله #و_الصلاة_علی_رسول_الله_و #علی_آله_آل_الله_لا_سیما #علی_مولانا_بقیة_الله_و #اللعن_الدائم_علی_أعدائهم #أعداء_الله_الی_یوم_لقاء_الله.💢


#سلام_عرض_ادب🌷


#امامت💢

#پاسخ_
امامت هویت بخشِ تشیع و مرز دهنده میان این مذهب و دیگر مذاهب اسلامی است. معروف است که این آموزه اعتقادی از اصول مذهب است.
با توجه به فرقه ها و گرایش های گوناگونی که در دین اسلام به وجود آمد، لازم بود که نگاه عمیق و دقیق اسلام که در قالب سنت رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام برای ما تبیین شده، به عنوان اصول شاخص و متمایز اسلام معرفی شود، در نتیجه دو اصل امامت و عدل هم به این اصول ضمیمه شد تا حدود تفکر دقیق اسلامی و شیعی را به خوبی روشن سازد. پس در حقیقت دو اصل امامت و عدل بیانگر گرایش خاص شیعی در بین فرقه های اسلامی است(یعنی اصول مذهبند) که چون معتقد است حقیقت تفکر ناب اسلامی تنها در قالب همین تفکر معقول و قابل توجیه است، به خاطر ریشه ای و اساسی بودن این دو اصل در تفکر شیعی آن ها را در ضمن اصول دین مطرح نموده است. در واقع عدل زیر مجموعه بحث توحید و در زمره صفات الهی است. امامت هم در زیر مجموعه اصل نبوت قرار می گیرد. به نوعی ادامه آن محسوب می شود.
پس امامت از اصول و ویژگی های مذهب شیعه است ، هر چند به عقیده ما اصول مذهب مان جدای از اصول دین نیست اما در واقع ماهیت امامت چیزی در راستای مقوله نبوت است . از آن جا که حقیقت نبوت، ارتباط با عالم غیب و انتقال معارف الهی به توده جامعه بشری است و این مسئولیت یعنی انتقال حقیقت وحی و تلاش برای ترویج آن در بین مردم بعد از پیامبران توسط امامان انجام می پذیرد ، بسیاری از آیات مربوط به اساس و ضرورت نبوت از نظر ماهیت اشاره به مقوله
#امامت و #ضرورت آن هم دارند*
#پی نوشت_ها :

#المراجعات، علامه شرف الدین، ص 155.*
ندای اسلام
#سوال_در آيه ۱۲۴ سوره مبارکه #بقره آمده است که خداوند متعال به حضرت ابراهيم (ع)فرمود:... #اني_جاعلک_للناس_اماما....آيا مفهوم از امام بودن حضرت #ابراهيم صرف #امامت بر مومنين بوده يا امامت بر تمام مردم از جمله مومن و کافر است؟و اگر اين چنين است امامت بر کافر…
#سوال_جایگاه_امامت_در_مذهب #شیعه_چیست

#پاسخ💢

امامت هویت بخشِ تشیع و مرز دهنده میان این مذهب و دیگر مذاهب اسلامی است. معروف است که این آموزه اعتقادی از اصول مذهب است*
با توجه به فرقه ها و گرایش های گوناگونی که در دین اسلام به وجود آمد، لازم بود که نگاه عمیق و دقیق اسلام که در قالب سنت رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام برای ما تبیین شده، به عنوان اصول شاخص و متمایز اسلام معرفی شود، در نتیجه دو اصل امامت و عدل هم به این اصول ضمیمه شد تا حدود تفکر دقیق اسلامی و شیعی را به خوبی روشن سازد. پس در حقیقت دو اصل امامت و عدل بیانگر گرایش خاص شیعی در بین فرقه های اسلامی است(یعنی اصول مذهبند) که چون معتقد است حقیقت تفکر ناب اسلامی تنها در قالب همین تفکر معقول و قابل توجیه است، به خاطر ریشه ای و اساسی بودن این دو اصل در تفکر شیعی آن ها را در ضمن اصول دین مطرح نموده است. در واقع عدل زیر مجموعه بحث توحید و در زمره صفات الهی است. امامت هم در زیر مجموعه اصل نبوت قرار می گیرد. به نوعی ادامه آن محسوب می شود*
پس امامت از اصول و ویژگی های مذهب شیعه است ، هر چند به عقیده ما اصول مذهب مان جدای از اصول دین نیست اما در واقع ماهیت امامت چیزی در راستای مقوله نبوت است . از آن جا که حقیقت نبوت، ارتباط با عالم غیب و انتقال معارف الهی به توده جامعه بشری است و این مسئولیت یعنی انتقال حقیقت وحی و تلاش برای ترویج آن در بین مردم بعد از پیامبران توسط امامان انجام می پذیرد ، بسیاری از آیات مربوط به اساس و ضرورت نبوت از نظر ماهیت اشاره به مقوله امامت و ضرورت آن هم دارند*

#پی_نوشت ها : 💢
1. #المراجعات، علامه شرف الدین، ص 155*
#سلام_معاویه چند سال بعد از حضرت علی زنده بود؟ تاریخ هلاکت معاویه چ سالی بوده؟🦋

#علیکم_السلام.🦋

امام علی(علیه السلام) در سال 40 هجری به شهادت رسیدند و معاویه در سال 60 هجری از دنیا رفت. بنابراین معاویه حدود بیست سال بعد از امام علی(علیه السلام) زنده بود.
معاویه در 15 رجب سال 60 هجری در شام از دنیا رفت و او را در شام دفن کردند اما پس از غلبه عباسیان بر شام قبر او را نبش کردند و به جز خاکستر در آن نیافتند.🦋

#پی نوشت:🦋

1. #الطقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة، ج۱، ص۵۵؛ النویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۲۲،ص۳۳؛ المقدسی،البدءوالتاریخ، ج۶،ص۷۱.🦋
#معاویه به من بگو این دگر برای کیست؟

🔹 #معاویه:
این آیه هم اکمال دیانت در پرتوی ولایت علی بن ابی طالب است.
ولی آیه ای دیگر بخوان نه این!

♦️ #ابن عباس از جا بلند شد و گفت:
🔸 #معاویه!
به من بگو کجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابی طالب نباشد؟!
کجا را بخوانم که از علی بیان نشده باشد؟!

🔹 #معاویه:
اصلا ابن عباس بخوان:
🕋 *اِذا زُلزِلَتِ الارضُ زِلزالَها*

🔸 #ابن عباس:
معاویه در این مورد هم شرمندتم که حتی این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است!🦋

🔹 #معاویه:
علی در این آیه دیگر چه می کند ابن عباس؟!

#ابن_عباس:
نشنیدی بعد از رسول خدا یک سال نگذشته بود که زلزله ای بر مدینه آمد که همه ی مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علی در میانشان حاضر شد و خواند این آیه را و پایش را بر زمین کوبید و فرمود:
*زمین! ابوتراب بر تو امر می کند آرام گیر!*

♦️ #معاویه که از غضب بر خود می پیچید گفت:
🔹 #ابن_عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علی هم خواهد بود...

📚 *بحار الانوار،* ج ۴۴، ص ۱۲۵

#علیکم_السلام.🦋
طاعات و عبادات شما قبول.
آنچه در کتاب بحارالانوار در جلد 44 صفحه 125 آمده است، گفتگویی بین ابن عباس و معاویه است، منتهی این متنی که آورده اید نمی باشد🦋
آنچه در این منبع آمده این است:
در سفرى که معاویه در ایّام خلافت خویش به مدینه داشت، به ابن عبّاس برخورد کرد، وقتى که او را دید، گفت: اى ابن عبّاس! ما به همه سرزمین اسلامى نامه نوشتیم که کسى حق ندارد از مناقب على و خاندانش چیزى را نقل کند پس تو نیز زبانت را نگه دار و چیزى مگو!🦋
ابن عبّاس گفت: آیا ما را از خواندن قرآن نهى مى کنى؟
معاویه گفت: هرگز!🦋
ابن عبّاس گفت: پس ما را از تفسیر و تأویل آن باز مى دارى؟
معاویه گفت: آرى!🦋
ابن عبّاس: بنابراین ما فقط باید قرآن بخوانیم، ولى از مقصود آن چیزى نپرسیم!🦋
آنگاه ادامه داد: کدام یک بر ما واجب تر است، خواندن قرآن، یا عمل کردن به آن؟🦋
معاویه: عمل به قرآن!
ابن عبّاس: چگونه به قرآن عمل کنیم در حالى که نمى دانیم خدا چه امرى را قصد کرده است (بنابراین، بدون فهم آیات نمى شود به آن عمل کرد).
معاویه: اشکالى ندارد، شما تأویل و تفسیر آیات را از کسانى بپرسید که مطابق تفسیر و تأویل تو و اهل بیت تو تفسیر نمى کنند!🦋
ابن عبّاس: قرآن بر اهل بیت ما (رسول خدا و خاندان پاکش) نازل شده است، آنگاه تفسیر آن را از آل ابوسفیان بپرسیم؟!...🦋
معاویه که پاسخى نداشت با نهایت گستاخى به ابن عبّاس گفت:
قرآن بخوانید و تفسیرش کنید; ولى آنچه را که از آیات قرآن درباره شما (اهل بیت رسول خدا) نازل شده است را روایت نکنید; و غیر آن را براى مردم نقل کنید...🦋
آنگاه افزود: اگر ناچار از نقل چنین آیاتى مى باشى، آن را پنهانى نقل کن که کسى آن راآشکارا ازشما نشنود*🦋

#این متنی که شما ارسال کردید، متاسفانه در بسیاری از سایت‌ها و کانال‌ها نقل شده ولی در هیچکدام متن عربی یا نشانی حدیث ذکر نشده است*🦋
البته آیاتی که در این متن ذکر شده و آیات بسیار دیگری همه در منقبت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است و روایات متعدد در این خصوص از شیعه و سنی نقل شده ولی این روایت با این مضمون تا جایی که بررسی کردیم در منابع حدیثی نیامده است*🦋


#پی نوشت:🦋

1. (1) . #احتجاج_طبرسى، ج 2، ص 16 و بحارالانوار، ج 44، ص 124.
سلام وقت بخیر ؛
این سوالم شاید مقداری بی ادبی باشه ! ولی واقعا سوال مهمیه که واقعا چرا امام علی به افرادی مثل معاویه فرضا همون شام رو برای مدتی ندادند ؟؟! اینطوری به نظرم اگه جنگ های صفین و خب به تبع اون نهروان رخ نمیداد شاید بکل مسیر زندگی همه مردم تا همین الان تغییر میکرد ... اتفاقاتی مثل شهادت امام علی و سایر ائمه به اون شکل رخ نمیداد و فرصت برای اصلاح تمام مردم جهان حتی فراهم میشد ... میشد شام رو وقتی از معاویه گرفت که پایه های حکومت حضرت به طور قابل قبولی محکم شده بودند ... اونوقت بدون دردسر قابل توجهی میشد شام رو به فرد شایسته ای بسپارند ... درسته که سپردن شام به معاویه یا بصره به زبیر جدای از اینکه کار درستی نیست عواقب بدی هم داره ولی خب در عوض جلوگیری از یک خطای به مرررااتب و بسیار بسیار بزرگتر ئه ... درسته که ریشه این بدبختی توی سقیفه بود ولی خب میشد اون زمان اینطوری جلوشو قبل از اینکه این درخت فساد ریشه دار بشه گرفت ... یقینا کار حضرت درست ترین کار ممکن بوده ... ولی چه جوری ؟؟!
خیلی خیلی ممنون
🦋


#پاسخ💢

#چند_عامل_دارد.🦋

۱. #رفتار و عملکرد معاویه با اموزه های اسلامی فاصله داشت. او حکومت را پادشاهی میدانست چنانکه یزید را به حکومت رساند و ان را موروثی نمود*🦋
۲. #با_ابقای_معاویه احتمال عدم بیعت او با امام وجود داشت.
خصوصا که برادر و دایی و جد معاویه به دست حضرت کشته شده بود.
بی گمان، این تحلیل ابن ابی الحدید در رابطه با عزل معاویه کاملاً صحیح است. با وجود این، معلوم است که اگر امام علی علیه السلام ، معاویه را به شکل دائمی به امارت می گماشت و نسبت به عملکرد او هیچ مخالفتی نمی ورزید، و چونان دو خلیفه پیشین نسبت به او تساهل و مدارا می کرد، بی تردید معاویه نیز حاضر بود که با علی علیه السلام بیعت کند. اما موضع «اختلاف» در همین جا بود، و علی علیه السلام هیچ گاه به خود اجازه نمی داد که معاویه را این چنین برکار بگمارد.🦋

ُعد_دوم_قضیه این بود که یکی از خواست های قیام کنندگان بر ضد عثمان، برکناری معاویه از امارت شام بود. ایشان بر این باور بودند که معاویه آشکارا ستم می کند و با احکام دین مخالفت می ورزد. همچنین مروان بن حکم در نامه به معاویه،از جمله اعتراض های قیام کنندگان بر عثمان را «اطعامِ» شام به معاویه برشمرد*🦋 بدین لحاظ، مجالی برای ابقای امارت معاویه نبود. همچنین علی علیه السلام هرگز معاویه را شایسته امارت نمی دید و اساسا معاویه در نگاه امام علی علیه السلام «فاسق» بود، و اساسی ترین مبنای حکومتیِ علی علیه السلام این بود که فاسقان را به کارنگمارد🦋

#پی_نوشت:🦋

۱. #ابن_ابی_الحدید #شرح_نهج البلاغه، ص ۵۸۶
۲. #نصر_بن_مزاحم_منقری، وقعه الصفین، ص ۸۱
۳. #ابن_ابی_الحدید ج ۱۰ ص ۲۳۴
#سوال
ایا گزارش های تاریخی موثقی بر رفتار معاویه و یزید هست تا بفهمیم که چجور شخصیت هایی بودند؟🦋


#پاسخ💢
در رابطه با اعمال ظالمانه و غیر اخلاقی و جنایتکارانه معاویه و یزید مطالب فراوانی در منابع شیعه و سنی وجود دارد. در مورد شخصیت یزید که شکی در شخصیت منفی او چه از نظر اخلاق فردی چه سیاسی و ... وجود ندارد و شیعه و سنی به سگ بازی و میمون بازی و شرابخواری و ... رفتارهای غیراخلاقی یزیدتصریح کرده اند.🦋
در مورد #معاویه هم هر چند او تظاهر به دینداری می کرد و سعی می کرد در ظاهرا طبق دستورات دینی عمل کند، ولی ظلم وستم و جنایات او قابل انکار نیست. با توجه به اینکه پرداختن کامل و جامع به شخصیت معاویه و یزید در این مجال نمی گنجد به چند گزارش اکتفا می کنیم:🦋
#شراب_خواری_یزید:
#ابن_کثیر و دیگران این روایت را ذکر کرده‌اند:🦋

«کان یزید بن معاویة فی حداثته صاحب شرب؛ #یزید_بن_معاویعه از کودکی اهل شرب خمر بود.»

#عمر_بن_شیبه می گوید:🦋

در دوران خلافت پدرش و در سفر حجّ و پس از مراجعه به شهر مقدّس مدینه و در کنار حرم و خانه #رسول_خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست از دهن کجی به #شریعت_اسلام بر نداشت و در حضور مردم بر سفره‌اش شراب گذاشت و فقط زمانی که خبر‌دار می‌شود که #ابن_عباس و #حسین_بن علی قصد ورود به خانه او را دارند دستور می‌دهد تا #شراب را بردارند.»🦋

- #در_مورد_معاویه، حضرت #امیرالمؤمنین_علی_(علیه السلام) در نامه 16 قسم یاد می‌کنند و می‌فرمایند:

🦋«فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً رَجَعُوا إِلَی عَدَوَاتِهِمْ»🦋

به خدا سوگند که #معاویه و یارانش اصلاً اسلام نیاوردند، تظاهر به #اسلام کردند و کفر خودشان را مخفی کردند و امروز در #جنگ_صفین یارانی برای کفرشان پیدا کردند و کفرشان را ظاهر کردند*🦋

#پی_نوشت ها:🦋

1. #علی_بن_حسن_بن_هبة‌الله شافعی دمشقی، تاریخ مدینة دمشق، ج65، ص403.
2. #تاریخ_مدینة_دمشق، ج65، ص406.
3. #نهج_البلاغة، #صالح، #صبحی، ص 374، نامه 16
4_5783133533753049230.pdf
1.2 MB
#پی_دی_اف
نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت

ِبه كانال #پاسخ_اسلام بپیوندید👇👇👇
ارائه کنفرانس های علمی جامع
شبهات وهابیت
شبهات اهل سنت
#سوال:
💢آیا چنین سخنی که: بعضی از روایت ها و اخبارِ دین ما از طریق منابع اهل سنت می رسد، درست است؟💢

#پاسخ :
اندیشه ها و مطالعات علماء صرفا برگرفته از اساتید و منابع شیعی نبوده بلکه از علماء و منابع اهل سنت نیز بهره می بردند*
لذا گاهی وقتی روایتی قابل پذیرش از اساتید اهل سنت خود نیز می دیدند، آن را ثبت و ضبط می کردند. به عنوان مثال شیخ صدوق، بیش از 250 استاد داشته* بسیاری از اساتید او شیعه بوده اند ولی تعدادی نیز مانند حاکم بیهقی سنی بوده است. شیخ صدوق از بزرگترین محدثان شیعه است و آثار او راهگشا و هدایت بخش شیعه بوده* بنابراین استفاده از روایات اهل سنت موضوعی قابل انکار نیست. اما این که این روایات به چه اندازه است، می توان گفت که این روایات بسیار کم هستند و بسیاری از آن ها سند شیعی نیز دارند. بنابراین چنین موضوعی به معنای زیاد بودن و موثر بودن روایات اهل سنت در منابع حدیثی شیعه نیست*
به عنوان مثال شیخ صدوق از حاکم فقط 3 روایت نقل کرده است. یکی از این روایات چنین است: راوی می گوید از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم در وقتى که مردى از او سؤال کرد که آیا خداوند عالم، تکلیفى به بندگان کرده است که آنها را طاقت نباشد به جای آورند، فرمود که عدل خداوند بالاتر از این نوع تکلیف است. با مراجعه به قرآن مشخص می شود که این حدیث کاملا مطابق با آموزه های الهی ( لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها)
البته هر روایت نیازمند بررسی و تحلیل متنی و سندی*

#پی نوشت:
1- بقره، 286*
#سوال : ⬇️
💢با توجه به اینکه دین‌های الهی دیگه‌ای هم در عالم وجود داره؛ اگه یه یهودی یا مسیحی ازمون پرسید چرا مسلمان هستیم، چه جوابی باید بهش بدیم؟ چرا دین اسلام دین بهتریه؟
#پاسخ :
💢هر یک از انبیا در دوران خود، هادی مردم بودند و سپس نوبت پیامبر بعدی می‌رسید که هدایتگر مردم زمان خود باشد و تحریفات صورت گرفته در آموزه‌های نبی سابق را تصحیح کند. تا نوبت به آخرین پیامبر رسید که دین او تا قیامت ادامه دارد. هر یک از انبیاء، تصدیق کننده انبیاء پیش از خود و بشارت دهنده نبی پس از خود بودند. همان‌گونه که حضرت عیسی (علیه السلام)، حضرت موسی (علیه السلام) و کتاب او را (تورات) تصدیق کرد و هم به آمدن حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بشارت داد.(۱) حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نیز انبیاء گذشته را تأیید می‌کند و آنان را فرستاده خدا دانسته که به حقّ بودند؛ مانند: «همانا ما به موسی و برادرش هارون کتاب تورات را عطا کردیم که جدا سازنده میان حق و باطل و روشنی‌بخش و یادآور متقیان است.»(۲) پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چون خاتم انبیاست و پیامبری پس از او نخواهد آمد، بشارتی به آمدن نبی بعدی نمی‌دهد. «او رسول خدا و خاتم انبیاست»(۳) و سنّت هدایت پس از او، از طریق امامت ادامه می‌یابد. با توجه به این نکات، انسان برای زندگی دنیوی و اخروی سالم، نیاز به دین الهی دارد. دین اسلام تکمیل کننده ادیان قبلی است و معارفی بالاتر از پیشنیان ارائه می‌دهد که با مطالعه آن‌ها می‌توان به برتری و عمق معارف اسلامی نسبت به سایر ادیان رسید؛ همچنین تصحیح کننده تحریفاتی است که در ادیان پیشین رخ داده، از این رو، عقل حکم می‌کند به دین کامل و صحیح ملتزم باشیم.
چند اشکال مهم متوجه مسیحیت و یهودیت است: 1. تمام شدن مهلت آن دین و آمدن پیامبر جدید با معجزاتی که حقانیت خود را ثابت کرده است. 2. تحریف کتب مقدس آنان و در نتیجه، نداشتن متن الهی صحیح برای هدایت. 3. آموزه‌های غیر توحیدی و مخالف عقل؛ مانند اینکه مسیحیت به تثلیث معتقدند(اعتقاد به خدای پدر، پسر، روح‌القدس که در تفسیر آن دچار اختلافند و فهم آن را از اسرار دانستند که عقل به آن نمی‌رسد)؛ درحالیکه با حکم عقل در تعارض است. یهودیت نیز به جسم داشتن خدا باور دارد که این اعتقاد نیز خلاف حکم عقل است. باور به «تثلیث» و «تجسیم» (و نمونه‌های دیگر) به خوبی نشان می‌دهد که این دو دین دچار تحریف شدند و نمی‌توان تعالیم آن‌ها را دین توحیدی به شمار آورد. درحالیکه اسلام دارای ویژگی‌هایی است که می‌توان به عنوان دین حقّ بر آن اعتماد کرد: تناقض آمیز نبودن آموزه‌ها، اثبات آموزه‌های اصلی دین اسلام با عقل، جامعیت و توجه به تمام نیازهای انسان(در حوزه جسم و روح؛ فرد و اجتماع؛ دنیا و آخرت)، تحریف ناپذیری، موافقت با فطرت
.

#پی‌_نوشت‌ها:
1. صف، ۶.
2. انبیاء، ۴۸.
3. احزاب، ۴۰.
👍1
#سوال
جایگاه معاویه نزد اهل سنت و وهابیت یکی است یا اینکه اهلسنت دیدگاه متفاوتی نسبت به معاویه دارند ؟

#پاسخ

دیدگاه کلی اهل سنت نسبت به کسانی که داخل در تعریف «صحابه» بوده، اعتقاد به عدالت همه ی آنان است و در این راستا نقد و مذمت هایی که در مورد آنان در اخبار وارد شده را مخل به عدالت آنها نمی دانند.

اعتقاد به عدالت صحابه به گونه ای بوده که «شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ)از علمای بزرگ اهل سنت توصیه به از بین بردن آثاری که بیانگر جنگ و قتال و تکفیر میان صحابه است را داده تا به واسطه ی چنین امری با خیال راحت تری حکم به عدالت همه صحابه شود. (1).

در این میان «معاویه» و پدر او پیش از اسلام آوردن از دشمنان سر سخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده که با رأفت اسلام از گذشته ی آنان صرف نظر شد، هرچند که هیچگاه ایمان به قلب آنان وارد نشد. (2). این افراد بر خلاف سایر صحابه توسط پیامبر (صلی اله علیه و آله) مورد لعن واقع شدند.(3) که چنین امری حال آنان را از سایر صحابه متمایز ساخته است.

چنانکه دشمنی معاویه با امام علی (علیه السلام) و عدم بیعت با آن حضرت که منجر به جنگ صفین گردید و انتشار بغض و دشمنی با آن حضرت در بلاد شام از سوی وی و لعن علنی وی نسبت به امام علی (علیه السلام)، موجب آن بوده که گروهی از بزرگان اهل سنت نه تنها فضیلتی برای وی قائل نبوده؛ بلکه از وی اعلان بیزاری جسته که در این راستا می توان از حافظ «نسایی» (متوفی: 302هـ) (4) و «حاکم نیشابوری» (متوفی:405هـ) (5) و از معاصرین اهل سنت «حسن بن فرهان مالکی» صاحب تألیفات مختلف در نقد معاوبه یاد نمود.

با این حال از آنجا که نقد عملکرد «معاویه» منجر به نقد خلفا و زیر سؤال بردن آنها بوده رویه ی اهل سنت در توجیه کارها و اقدامات و جنایات معاویه بوده است، چنانکه «ابن عساکر» در مورد وی مى نویسند: «اسلام به منزله خانه اى است و هر خانه ای درى دارد و صحابه حافظ این خانه و به حکم درب این خانه اند و حکم معاویه حکم حلقه آن در است. پس هر کس به معاویه تعرّض کند، به صحابه و اسلام تعرّض نموده است».(6)



#پی_نوشت ها:

1.     الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج8، ص276، دار الحدیث- القاهره.

2.     هیثمی، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج1، ص113، تحقیق: حسام الدین القدسی، مکتبه القدسی، القاهره، 1414 هـ.ق.

3.     علامه امینی، الغدیر، ج10، ص198، دارالکتب الاسلامیه.

4.     الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج11، ص79، دار الحدیث- القاهره.

5.     الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص577 ، دار الحدیث- القاهره.

6.     ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج59، ص210، الناشر دار الفکر*

 #معاویه*
👍1
Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ)
#سوال
جایگاه معاویه نزد اهل سنت و وهابیت یکی است یا اینکه اهلسنت دیدگاه متفاوتی نسبت به معاویه دارند ؟

#پاسخ

دیدگاه کلی اهل سنت نسبت به کسانی که داخل در تعریف «صحابه» بوده، اعتقاد به عدالت همه ی آنان است و در این راستا نقد و مذمت هایی که در مورد آنان در اخبار وارد شده را مخل به عدالت آنها نمی دانند.

اعتقاد به عدالت صحابه به گونه ای بوده که «شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ)از علمای بزرگ اهل سنت توصیه به از بین بردن آثاری که بیانگر جنگ و قتال و تکفیر میان صحابه است را داده تا به واسطه ی چنین امری با خیال راحت تری حکم به عدالت همه صحابه شود. (1).

در این میان «معاویه» و پدر او پیش از اسلام آوردن از دشمنان سر سخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده که با رأفت اسلام از گذشته ی آنان صرف نظر شد، هرچند که هیچگاه ایمان به قلب آنان وارد نشد. (2). این افراد بر خلاف سایر صحابه توسط پیامبر (صلی اله علیه و آله) مورد لعن واقع شدند.(3) که چنین امری حال آنان را از سایر صحابه متمایز ساخته است.

چنانکه دشمنی معاویه با امام علی (علیه السلام) و عدم بیعت با آن حضرت که منجر به جنگ صفین گردید و انتشار بغض و دشمنی با آن حضرت در بلاد شام از سوی وی و لعن علنی وی نسبت به امام علی (علیه السلام)، موجب آن بوده که گروهی از بزرگان اهل سنت نه تنها فضیلتی برای وی قائل نبوده؛ بلکه از وی اعلان بیزاری جسته که در این راستا می توان از حافظ «نسایی» (متوفی: 302هـ) (4) و «حاکم نیشابوری» (متوفی:405هـ) (5) و از معاصرین اهل سنت «حسن بن فرهان مالکی» صاحب تألیفات مختلف در نقد معاوبه یاد نمود.

با این حال از آنجا که نقد عملکرد «معاویه» منجر به نقد خلفا و زیر سؤال بردن آنها بوده رویه ی اهل سنت در توجیه کارها و اقدامات و جنایات معاویه بوده است، چنانکه «ابن عساکر» در مورد وی مى نویسند: «اسلام به منزله خانه اى است و هر خانه ای درى دارد و صحابه حافظ این خانه و به حکم درب این خانه اند و حکم معاویه حکم حلقه آن در است. پس هر کس به معاویه تعرّض کند، به صحابه و اسلام تعرّض نموده است».(6)



#پی_نوشت ها:

1.     الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج8، ص276، دار الحدیث- القاهره.

2.     هیثمی، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج1، ص113، تحقیق: حسام الدین القدسی، مکتبه القدسی، القاهره، 1414 هـ.ق.

3.     علامه امینی، الغدیر، ج10، ص198، دارالکتب الاسلامیه.

4.     الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج11، ص79، دار الحدیث- القاهره.

5.     الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص577 ، دار الحدیث- القاهره.

6.     ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج59، ص210، الناشر دار الفکر*

 #معاویه*
#سوال
چرا اهل سنت معاویه را کاتب وحی و امیرالمومنین و جزء صحابه رسول خدا میدانند؟

#پاسخ
اهل تسنن درباره ى معاویه دو رأى و دو نظر دارند: بیش تر اهل سنت نسبت به معاویه دیدگاهی مثبت داشته و او را قبول دارند، نیز برای او فضائلی نقل می کنند مانند آن که او را از جمله کاتبان وحی به شمار آورده، از صحابه پیامبر و راوی احادیث حضرت(ص) می دانند .(1)بیش تر اهل سنت به وی لقب خال المومنین (دایی مومنان) داده اند، از آن رو که خواهر او همسر پیامبر بوده است.آن ها می کوشند روابط بین امام علی(ع) و معاویه را عادی و بلکه حسنه جلوه دهند . در باره جنگ صفین که بین امام و معاویه اتفاق افتاد ،هر دو گروه را بر حق دانسته و احترام شان را لازم می دانند
اما در این بین شافعیان پیرو رییس مکتب شان امام شافعی او را قبول ندارند و به نقد شخصیت او می پردازند .

#شافعی معاویه و پیروانش را اهل بغی دانسته و او را بدعت گذار می داند . اضافه کردن اذان و اقامه را به نماز عید فطر و قربان نمونه ای از بدعت های او می شمارد . (2)
وی شهادت چند نفر را بی اعتبار می داند. از جمله شهادت معاویه را بی اعتبار می داند. نیز عنوان خال المومنین را برای او نمی پذیرد. (3)
عباس عقاد ،نویسنده مصری در کتاب المعاویه فی المیزان شخصیت او را در بوته نقد می گذارد و به بیان دیدگاه های متفاوت در باره وی می پردازد.

#پی_نوشت ها:
1. الاستیعاب،ابن عبد البر، ج3 ،ص1416 ،
2. یعقوب اردنی ، پژوهشی در عدالت صحابه ،، ناشر: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، : 1386 به نقل از ابن اثیر،ج3،ص202-؛ 209؛ ابن عساکر ،ج2،ص379.
3. تفسیر ابن کثیر،ج 3 ،ص 477 ،

#معاویه*
#سوال
ایا گزارش های تاریخی موثقی بر رفتار معاویه و یزید هست تا بفهمیم که چجور شخصیت هایی بودند؟🦋


#پاسخ💢
در رابطه با اعمال ظالمانه و غیر اخلاقی و جنایتکارانه معاویه و یزید مطالب فراوانی در منابع شیعه و سنی وجود دارد. در مورد شخصیت یزید که شکی در شخصیت منفی او چه از نظر اخلاق فردی چه سیاسی و ... وجود ندارد و شیعه و سنی به سگ بازی و میمون بازی و شرابخواری و ... رفتارهای غیراخلاقی یزیدتصریح کرده اند.🦋
در مورد
#معاویه هم هر چند او تظاهر به دینداری می کرد و سعی می کرد در ظاهرا طبق دستورات دینی عمل کند، ولی ظلم وستم و جنایات او قابل انکار نیست. با توجه به اینکه پرداختن کامل و جامع به شخصیت معاویه و یزید در این مجال نمی گنجد به چند گزارش اکتفا می کنیم:🦋
#شراب_خواری_یزید:
#ابن_کثیر و دیگران این روایت را ذکر کرده‌اند:🦋

«کان یزید بن معاویة فی حداثته صاحب شرب؛  #یزید_بن_معاویعه از کودکی اهل شرب خمر بود.»

#عمر_بن_شیبه می گوید:🦋

در دوران خلافت پدرش و در سفر حجّ و پس از مراجعه به شهر مقدّس مدینه و در کنار حرم و خانه  #رسول_خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست از دهن کجی به #شریعت_اسلام بر نداشت و در حضور مردم بر سفره‌اش شراب گذاشت و فقط زمانی که خبر‌دار می‌شود که #ابن_عباس و #حسین_بن علی قصد ورود به خانه او را دارند دستور می‌دهدتا #شراب را بردارند.»🦋

#در_مورد_معاویه، حضرت #امیرالمؤمنین_علی_(علیه السلام) در نامه 16 قسم یاد می‌کنند و می‌فرمایند:

🦋«فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً رَجَعُوا إِلَی عَدَوَاتِهِمْ»🦋

به خدا سوگند که #معاویه و یارانش اصلاً اسلام نیاوردند، تظاهر به #اسلام کردند و کفر خودشان را مخفی کردند و امروز در #جنگ_صفین یارانی برای کفرشان پیدا کردند و کفرشان را ظاهر کردند*🦋

#پی_نوشت ها:🦋

1. #علی_بن_حسن_بن_هبة‌الله شافعی دمشقی، تاریخ مدینة دمشق، ج65، ص403.   
2. #تاریخ_مدینة_دمشق، ج65، ص406.
3. #نهج_البلاغة، #صالح، #صبحی، ص 374، نامه 16
👍1🕊1
#شهادت_امام_حسین(ع)، #تقدیر_یا_ تصمیم💢

هر حادثه‌ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر كرده است. این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد، زیرا اختیار و آزادی یكی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر كرده كه بشر كارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این كه میگوییم كارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است كه خدا اراده فرموده و مقدّر كرده كه بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد و بتواند با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف یکی را برگزیند و همان می‌شود قضای الهی. (۱)

انسان فقط یك سرنوشت حتمی ندارد، بلكه سرنوشت‌های غیر حتمی گوناگونی در پیش دارد كه ممكن است هر كدام از آن‌ها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یكی از آنها، اراده شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام كند، ممكن است معالجه شود و اگر اقدام نكند، از بین می‌رود. حتمی شدن یكی از آن دو، به اختیار خودش می‌باشد.

امام حسین(ع) با علم و آگاهی و به خاطر رسوا كردن بنی‌امیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (كه سكوت در مقابل حاكم ستمگرِ بدعت‌گذار را جایز ندانسته بود)(۳) حاضر نشد با یزید بیعت كند و به جوار خانه خدا پناهنده شد. در آن جا نامه‌های بی‌شمار كوفیان را دریافت كرد و وقتی مكه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم كوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه "عبیدالله" مانع ورود ایشان به كوفه گشت و به اجبار ایشان را به كربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب كرد.(۴) بنابراین راهی كه امام انتخاب کرد هم اختیاری خود ایشان است و هم تقدیر الهی.

امام حسین فرمود: "قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند می‌خواهد مرا كشته و سربریدۀ از روی ستم ببیند". (۵) خداوند می‌خواست امام حسین(ع) بهترین راه را برگزیند كه نتیجه آن زنده شدن اسلام در مقابل شهادت مظلومانه ایشان بود، ولی امام حسین(ع) در انتخاب آن راه مجبور نبود.
حضرت خود را آزاد می‌دانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را می‌پسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت می‌دانست.


#پی_نوشت‌ها:
۱. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(انسان و سرنوشت) ص۳۸۵؛ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، ص۱۷.
۳. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۲.
۴. موسوعه كلمات الامام الحسین(ع)، ص۴۲۵.
۵. پیشین، ص۲۹۳) 💢