ندای اسلام
199 subscribers
246 photos
283 videos
483 files
358 links
🍃⃟꯭
💡💌گروه علمی #پاسخ‌اسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
Download Telegram
🔅می‌‏فرمایند:«مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله، الامناء علی حلاله و حرامه...؛ جریان کارها و احکام الهی، به دست علمای دین است که امین حلال و حرام خداوند می‏باشند.»
🔅این حدیث ،عهده‏دار مسؤولیت حکومت و تدبیر امور امت و نظام جامعه اسلامی را فقهایی معرفی می‏کند که به شریعت و دین خدا متعهدند.

🔰حدود #ولایت‌ولی‌فقیه:
دلیل‏هایی که برای اثبات #ولایت‌فقیه ذکر شد، بنابه نظر بیشتر فقها، اقتضای اطلاق #ولایت‌فقیه را دارد و مقتضای آن این است که همه اختیاراتی که برای امام معصوم به عنوان ولی امر جامعه اسلامی ثابت است، برای فقیه نیز ثابت باشد.
#ولی‌فقیه از این نظر هیچ حد و حصری ندارد؛ مگر آنکه دلیلی اقامه شود که برخی از اختیارات امام معصوم به #ولی‌فقیه داده نشده باشد؛ همان‏گونه که بر اساس نظر مشهور فقهای شیعه در مسئله جهاد ابتدایی همین‏گونه است که اعلان جهاد ابتدایی از اختیارات ویژه شخص معصوم است.
این همان چیزی است که از آن به #ولایت‌مطلقه‌فقیه تعبیر می‏شود. در این جا عده‏ای ناآگاهانه و شاید آگاهانه در صددند که از «اطلاق» #ولایت‌فقیه سوءاستفاده کنند و آن را به معنای دیکتاتوری فقیه و یا سلطنت و استبداد فقهی معنا کنند.
در پاسخ شبهه، باید به این نکته مهم توجه کنیم که گرچه ظاهر این تعبیر، (#ولایت‌مطلقه‌فقیه) همین معنا را افاده می‏کند که #ولی‌فقیه هیچ قید و بند و حد و مرزی ندارد؛ اما باید دقت کنیم که فقیه به هر کسی اطلاق نمی‏شود، به خصوص به فقیهی که بخواهد بر مردم، ولایت و حکومت داشته باشد. اختیارات #ولی‌فقیه در محدوده فقاهت، مطلق است.

🔰«#ولی‌فقیه» بودن، شرایط علمی و عملی فراوان لازم دارد.

در روایت معروف امام زمان می‏خوانیم:
«از میان فقها، آنان که بر نفس خود مسلطند و از دین خود حفاظت و پاسداری می‏کنند و با هوای نفس مخالفت می‏نمایند و مطیع دستورات مولای خود هستند، اینان شایسته آنند که توده مردم از آنان تقلید کنند.»
در این حدیث، قیودی برای مرجعیت و زعامت بیان شده است که اگر کسی این شرایط را نداشته باشد تخصصا از دایره تقلید و مرجعیت خارج است؛ چه رسد به مسئله رهبری و زعامت؛ بنابراین، این قیود،جلوی دیکتاتوری، استبداد و هوس‏رانی او را می‏گیرد؛ همان‏طور که عصمت امامان، با هوس‏رانی، استبداد و دیکتاتوری ناسازگار است.

🔰در پایان، به برخی از شبهات در این زمینه اشاره می‏شود:
اختیاراتی که در قانون اساسی برای #ولی‌فقیه بر شمرده شده، مستلزم تخصص‏های مختلف است و به طور طبیعی، بودن این تخصص‏ها در یک فرد مشکل است. در هر جامعه،متخصصان متعددی هستند که هر گروه دررشته‏ای خاص صاحب نظرند #ولی‌فقیه نیز باید مشاورانی از متخصصان مختلف داشته باشد:«وشاورهم فی الأمر» (آل‏عمران، ۱۵۹) تا آن‏ها در مسائل متفاوت اظهار نظر کنند و نظر مشورتی خود را به ایشان انتقال دهند؛درنهایت، #ولی‌فقیه با توجه به مشورت‏هایی که انجام می‏دهد، تصمیم می‏گیرد و سخن نهایی را اعلام می‏کند؛ همان‏ طور که در تمام کشورهای دنیا به رغم وجود اختلاف در نوع حکومت ـرهبران و رؤسای جمهور، مشاورانی دارند

آیامی‏توان از #ولی‌فقیه انتقاد کرد؟
براساس اعتقادات دینی ما فقط پیشوایان معصوم،معصومند؛ از این رو هیچ کس ادعا نمی‏کند، احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات #ولی فقیه نیست؛بنابراین احتمال خطا و اشتباه در مورد #ولی‌فقیه وجود دارد و ممکن دیگران به خطای او پی ببرند لذا می‏توان از #ولی‌فقیه انتقاد کرد و نباید منافع و مصالح شخصی یا گروهی مانع انجام آن شود؛ اما لازم است شرایط حاکم در انتقاد کردن از فرد مسلمان رعایت شود:
1⃣پیش از انتقاد باید اصل موضوع، محرز و عیب و اشکال، قطعی باشد؛ نه آن که مبتنی بر شایعات و اخبار غیر قابل اعتماد ویا براساس حدس و گمان سخن بگوید؛
2⃣به منظور اصلاح و سازندگی،انتقاد شود؛ نه برای عیب‏جویی و رسوایی اشخاص؛
3⃣انتقاد،بر اثر دلسوزی،خیرخواهی و صمیمیت باشد؛نه به سبب برتری‏طلبی.
4⃣ازآن‏جا که #ولی‌فقیه، در مقام نیابت معصوم قرار دارد، از این رو از قداست والایی برخوردار است و رعایت کمال احترام وادب برای او ضروری است و حفظ حرمت و شأن او بر همه لازم است تا باعث سواستفاده دشمنان اسلام واقع نشود.

چرا #ولایت‌فقیه همانند ریاست جمهوری دوره‏ای نباشد تا از مضرات تمرکز قدرت دردست یک نفر جلوگیری کنیم؟

📌چند نکته:
🔹دانشمندان سیاست، متفقند که اگر در کشوری بتوان از آفات نقطه ثبات جلوگیری کرد،چنین چیزی خود به خود رجحان دارد و یکی از آفات فساد، تغییر مدیر و حاکم جامعه است که ضایعات فراوانی را دارد؛بر همین اساس،در بسیاری از کشورهای دنیا افزون بر قوای سه گانه،یک شیوه سلطنت مانند انگلستان یا ریاست جمهوری یا امپراتوری وجود دارد.
🔹در واقع، مهم‏ترین فایده دوره‏ای کردن، جلوگیری از فسادی است که با فربه شدن ناموزون قدرت دردست یک نفر در زمان طولانی حاصل می‏شود
#تمام
💢نمی‌تواند با #رسول خدا(ص) مقابله کند. از این رو، بعضی از نصوص گوینده این عبارت را جمع دانسته، از کلمه «قالوا» استفاده کرده‌اند.(۱۸)
۸. نخستین تشکیل دهندگان این #جلسه که با هدف تعیین #خلیفه‌ای_جز حضرت علی(ع) در #سقیفه گرد آمدند، انصار به شمار می‌آمدند. آن هم #انصاری که در همه جا به پیروی محض از پیامبر اکرم(ص) زبانزد بودند و دوستی شان با خاندان آن حضرت(ص) به ویژه حضرت #علی(ع) بر همگان ثابت شده است.
راستی چرا انصار؟ و چرا با این عجله، آن هم در حالی که هنوز بدن پیامبر اکرم(ص) غسل داده نشده است؟ شواهد تاریخی، نشان می‌دهد انصار هرگز از جانشینی شخصیتی مانند حضرت علی(ع) هراسناک نبودند و او را ادامه دهنده راه پیامبر اکرم(ص) می‌دانستند.
اقدام عجولانه آن‌ها در درک نکته‌ای حیاتی ریشه دارد. آن‌ها با تیز بینی دریافته بودند که شانسی برای به قدرت رسیدن حضرت علی(ع) وجود ندارد. مخالفت یاران بزرگ پیامبر اکرم(ص) با راه افتادن سپاه اسامه و نیز مخالفت آنان با نگارش وصیت از سوی #پیامبر اکرم(ص) و به احتمال فراوان، حوادث دیگری که تاریخ ما را از آن بی‌خبر گذاشته است، #انصار را به این نتیجه رسانده بود که #مهاجران اندیشه به دست گرفتن حکومت در سر می‌پرورانند و احتمال دارد قریشیانی که سرانشان در نبرد با نیروهای انصار حامی پیامبر به قتل رسیدند، با بهره گیری از پیوند نزدیک قریش و مهاجران در پی انتقام بر آیند. بنابراین، به سقیفه شتافتند تا طرفداران #غصب_حق_علی(ع) را دست کم از به دست گرفتن کامل قدرت باز دارند و به منظور حفظ جامعه انصار از توطئه‌های آتی، سهمی از قدرت به دست آورند.
پس انصار و مردم مدینه همگان حادثه غدیر را به یاد داشتند و دلالت آن بر تعیین #جانشین را مسلم می‌دانستند؛ امّا مشاهده تلاش‌های کسانی که در جهت مخالفت علنی با #غدیر گام برمی‌داشتند و حرکت طرفداران آن واقعه آسمانی را به شدیدترین روش ممکن #سرکوب می‌کردند، آن‌ها را از هرگونه تلاش در جهت احیای یاد غدیر باز می‌داشت.

بنابراین، طبیعی است که در این زمان شاهد اعتراض مردم مؤمن و استدلال آن‌ها به این حادثه مهم تاریخی نباشیم. آن‌ها، با توجّه به زمینه‌های قبلی، تلاش و استدلال خود را آب در هاون کوفتن می‌دیدند. چنان که، بر اساس نصوص تاریخی، حضرت #علی(ع) نیز در آن زمان به این جریان مهم استدلال نکرد. به نظر می‌رسد، در آن موقعیت، استدلال گسترده مردم به واقعه غدیر پرسش برانگیز است نه عدم استدلال؛ زیرا چنین استدلالی نمایانگر پذیرش یکباره جریان مخالف با فرمان پیامبر(ص) از سوی مردم معتقد به غدیر است و با شواهد تاریخی سازگاری ندارد.
#پی_نوشت‌ها:
۱. الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، علامه امینی، ج۱، ص۱۴ - ۷۳. او این حدیث را از یکصدو ده نفر صحابی و هشتاد و چهار تابعی نقل می‌کند.
۲. همان، ص۳۶۲ - ۳۷۰.
۳. همان، ص۳۷۰ - ۳۷۸.
۴. مانند کتاب سلیم بن قیس و کتاب الاحتجاج نوشته احمد بن علی طبرسی.
۵. برای اطلاع بیش‌تر مراجعه شود به: تاریخ تحول دولت و خلافت از بر آمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان، رسول جعفریان، ص۲۷ به بعد.
۶. المغازی، محمد بن عمر واقدی، تحقیق مارسدن جونس، ج۱، ص۶۰۶ و ۶۰۷. در این کتاب پس از نقل اعتراض عُمر از وی چنین نقل کرده است: «من [عمر] چنان در شک افتادم که از آغاز اسلام خود تا آن هنگام در چنین شکی فرو نرفته بودم») و تقسیم غنایم حنین(الکامل فی التاریخ، به ابن اثیر، تحقیق علی شیری)، ج۱، ص۶۳۱.
۷. تاریخ سیاسی اسلام(۱) سیرة رسول خدا(ص)، رسول جعفریان، ص۹۸.
۸. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۹.
۹. برای اطلاع از این موارد، ر. ک: موسوعه الامام علی بن ابی طالب فی الکتاب و السنه و التاریخ، محمدی ری شهری و همکاران، ج۲.
۱۰. الغدیر، ج۱، ص۲۱۴.
۱۱. طبقات، محمد بن سعد کاتب واقدی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۴، ص۵۴ - ۵۸.
۱۲. همان، ص۵۵.
۱۳. همان، ص۵۴ و ۵۶.
۱۴. السقیفه، محمد رضا مظفر، ص۸۱ و ۷۷.
۱۵. الملل و النحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی، تصحیح شیخ احمد فهمی محمد، ج۱، ص۱۴.
۱۶. السقیفه، ص۸۱.
۱۷. من حیاه الخلیفه، عمربن الخطاب، عبدالرحمن احمد البکری، تعلیق سید مرتضی رضوی، ص۱۰۱ - ۱۰۷.
۱۸. همان، ص۱۰۴
#تمام💢🔰
ندای اسلام
#سوال_با توجه به این که واقعه غدیر خم بعد از مراسم #حج بودآیابرای اعلام #خلافت #امیرالمؤمنین بهتر نبود در مراسم #حج که همه مردم حضود داشتند این اعلام انجام می شد؟ 💢به دلیل دو #ضلعی بودن پرسش پاسخ در دو محور ارایه می‌شود:⬇️ #الف_ جایگاهی که برای ابلاغ پیام…
در همان #خطبه_غدیر حضرت #پیامبر قبل از اعلان خلافت و #ولایت_امیر_مؤمنان با تعبیر « #من_کنت #مولاه_فهذا_علی_مولاه» این جمله را خطاب به مردم فرمود:
« #ألست_أولی_بکم_من_أنفسکم؛ آیا من در #حق تسلط و #ولایت و سرپرستی بر شما از خودتان #سزاوارتر نیستم؟» همه گفتند: #بلی یا #رسول الله؛ آری شما سزاوارتر هستید.
آن گاه حضرت فرمود: «هر کس من #مولای اویم، #علی_مولای اوست».
از این معلوم می‌شود که کلمه مولا در کلام حضرت به معنای سرپرستی است و نه دوستی.
همان طور که کلام پیشین #حضرت به معنای سرپرستی است.
💢
#چهارم: #خلافت و #جانشینی #امیر مؤمنان(ع) غیر از جریان غدیر در چند مورد دیگر نیز از سوی پیامبر ابلاغ شده است، مثلاً در جریان یوم الدار، حدیث یوم الدار و حدیث منزلت، حدیث ثقلین و مانند آن‌ها درباره جانشینی امیر مؤمنان سخن گفته شده، این روایات غیر از منابع شیعی در کتاب‌های اهل سنت نیز به صورت متواتر نقل شده است.
پس به دلایل گوناگون کلمه مولا در حدیث غدیر مفهوم روشنی دارد. هرگز نمی‌توان آن را به معنای دوستی در آن رخداد تلقی کرد. پیامبر در مکه و در عرفات و منی نیز خواست که مسله ولایت را ابلاغ کند، ولی بر اثر سر و صدای عده‌ای موفق نشد.
یکی از دلایل این که #مولا به معنای #پیشوایی است، این که در شعر حسان که به مناسبت #غدیر سروده، #مولا به همین معنا آمده است.



پی‌نوشت‌ها:
۱.مایده(۵) آیه۶۷.
۲. همان، آیه ۵۵.
۳. سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، ص۲۰۸، نشر مؤسسه آثار امام خمینی ۱۳۸۷ش.
۴. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۶۸، نشر صدرا ۱۳۷۴ش.
۵.الغدیر،ج۲، ص۳۴ نشر دارالکتب الاسلامیه،تهران ۱۳۶۶ ش؛
۶. محمد سعیدی مهر، آموزشی کلام اسلامی، ج۲، ص۱۶۵، طه،قم،۱۳۸۳ ش. 💢2⃣ #تمام
ندای اسلام
#واژه_امام_در_قرآن كلمه «امام» و جمع آن «ائمّه» مجموعاً #دوازده باردر قرآن به كاررفته كه #هفت بارآن به صورت مفرد آمده وپنج بار به شكل جمع؛ بهر جهت اين واژه در #قرآن در معاني زير به كار رفته است:1.لوح محفوظ (1 بار)؛ «وَ كُلَّ شَيْ ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ…
است كه از «عالم امر» فرمان مي گيرد. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبياء/ 73) « وَ جَعَلْنامنهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (سجده/ 24). عالم امر، همان عالم ملكوت است كه خداوند در جاي ديگر مي فرمايد: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ـ فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»(يس/ 82 و 83) «چون به چيزي اراده فرمايد كارش اين بس كه مي گويد:باش پس (بي درنگ) موجود مي شود، پس پاك است آن كسي كه ملكوت هر چيزي دردست اوست و به سوي اوست كه بازگردانيده مي شويد». طبق اين #آيات، #امام_كسي_است كه #جنبه_ملكوتي_موجودات_را_رهبري كند و جوامع #بشري را نيز به مقصد نهايي خويش، يعني آشنايي با #خداو #احياي_ارزش هاي #الهي_برساند و #سعادت آن ها را تضمين كند. 6. #واسطه_فيض_خداوند: #امام_بر_حق #واسطه_فيض_الهي در اموري چون: انجام دادن #نيكي ها، برپاداشتن #نماز، پرداخت #زكات و #عبادت مي باشند؛ «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إِيتاءَ الزَّكاهِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ» (انبياء/ 73). «و آنان را پيشواياني قرارداديم كه به فرمان ما هدايت مي كردندوبه ايشان انجام دادن كارهاي نيك وبرپاداشتن نماز و دادن #زكات را #وحي كرديم و آنان پرستنده ما بودند. #اصول_مسائل _امامت[3] از بررسي آيه 124 سوره بقره و ساير آيات مربوط به امامت، مي توان اصول ذيل را نتيجه گرفت: 1. امامت يك منصب مجعول و قرار دادي از سوي خداوند است؛ 2. امام بايد #معصوم_به_عصمت_الهي_باشد؛ 3. هر زمان كه مردمي روي زمين زندگي مي كنند بايد امامي در ميان آن ها باشد؛ 4. امام بايد از طرف خدا تأييد شود؛ 5. اعمال #واژه_امام_در_قرآن كلمه «امام» و جمع آن «ائمّه» مجموعاً #دوازده باردر قرآن به كاررفته كه #هفت بارآن به صورت مفرد آمده وپنج بار به شكل جمع؛ بهر جهت اين واژه در #قرآن در معاني زير به كار رفته است:1.لوح محفوظ (1 بار)؛ «وَ كُلَّ شَيْ ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» (يس/ 12). «و هرچيزي رادركارنامه اي روشن برشمرديم»2.جاده وراه(1 بار)؛ «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ»(حجر/ 79). «و آن دو (شهر، اكنون) برسرراهي آشكار است».3.تورات يا كتاب وپيشوا (2 بار)؛ «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسي إِماماً وَ رَحْمَهً» (احقاف/ 12، هود/17). «پيش از وي (نيز) كتاب موسي راهبر و مايه رحمت بوده است»4.پيشوايان الهي و صالح (5 بار)؛ «قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124). «فرمود: من تو را پيشواي مردم قراردادم». «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبياء/ 73، فرقان/ 74، قصص/ 50، سجده/ 24). امام پنهان نيست؛ 6. امام بايد كليه اموري را كه در دنيا وآخرت مورد احتياج مردم است، بداند؛ 7. محال است در ميان مردم كسي پيدا شود كه در فضايل نفساني از امام برتر باشد. نتيجه مقام امام و امامتي كه در قرآن مطرح است (امام به معناي پيشواي بر حق و عادل ره يافته)، مقامي بس والا و عالي است كه فقط برخي از پيامبران به اين منصب الهي دست مي يابند (لذا در آيه 24 سوره سجده تعبير به «منهم»؛ يعني بعضي ازآنها شده «و جعلنا منهم ائمه يهدون بأمرنا»؛ همچنان كه حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ با اينكه مقام نبوت را دارا بود پس از امتحانات و آزمايش هايي كه سربلند از آنها بيرون آمده، به اين مقام مي رسد (قل انّي جاعلك للناس اماماً). امام كسي است كه داراي روحيه صبر بلند و يقين و كشف و شهودات است و عالم ملكوت را مشاهده مي كند، باران و رحمت ونعمت هاي الهي به واسطه او نازل مي شود، حجت زمين و زمان است. اين مقام آخرين مرحله سير تكاملي انسان است و به تعبير قرآن «عهد» خداست كه به «جعل» و يقين الهي است ـ نه به رأي و شورا و انتخاب مردم ـ حتي رسول خدا ـ صلّي الله علي و آله ـ هم مستقيماً نمي تواند امام را معرّفي كند؛ بلكه به دست خالق جهان است. ديگر اينكه، #امامت_تنها_رهبري ظاهري #ديني و #دنيوي نيست،بلكه جهان #آفرينش و #تكوين را زير نظر دارد.مقام #امامت درواقع تحقّق بخشيدن به برنامه ي #الهي،اعم از #حكومت_و_اجراي_احكام_الهي_و #تربيت _وپرورش #نفوس_انساني، در ظاهروباطن است.[4] عبدالحميد صفائي- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه [1] . كتب لغت مشهور، تفاسير الميزان، نمونه ذيل آيه 124، سوره بقره و واژه امام و پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي، ج 9. [2] . معالم المدرستين، عسكري، سيد مرتضي، ج 1، صص 160 و 161. [3] . الميزان، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، ج 1، ص 379، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، چ 2، 1364. [4] . به تفاسير الميزان، نمونه ذيل آيات امامت (كه جلوتر آورديم) و همچنين پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 9 و امامت (مجموعه سخنراني چاپ شده) مطهري، مرتضي مراجعه شود.

#تمام💠🌺
۸)تاریخ می‌نویسد: وقتی پیغمبر اكرم مُعاذ بن جَبل را برای دعوت و تبلیغ مردم یمن، به یمن فرستاد- طبق نقل سیرۀ ابن هشام- به او چنین توصیه می‌كند: «یا مُعاذُ بَشِّرْ وَ لاتُنَفِّرْ، یسِّرْ وَ لاتُعَسِّرْ». (ابن هشام، عبدالملک، السیرة‌النبویة یا سیرۀ ابن هشام، ج۴، ص۲۳۷.) برای تبلیغ اسلام می‌روی، اساس كارت تبشیر و مژده و ترغیب باشد، كاری كن كه مردم مزایای اسلام را درك كنند و از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا كنند. نفرمود: «وَ لا تُنْذِرْ» انذار نكن، چون انذار جزء برنامه‌ای است كه قرآن دستور داده. نکته‌ای كه پیغمبر اكرم اشاره كرد این بود كه «بَشِّرْ وَ لاتُنَفِّرْ» كاری نكن كه مردم را از اسلام فرار بدهی و متنفّر كنی. مطلب را طوری تقریر نكن كه عكس‌العمل روحی مردم فرار از اسلام باشد؛ و این چه نکتۀ بزرگی است. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، سیری در سیرۀ نبوی، ج۱۶، ص۱۵۶.)
۹). الإمامُ الصّادقُ علیه‌السلام: إنّ الإیمانَ عَشْرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، یصْعَدُ مِنهُ مِرْقاةً بَعدَ مِرْقاةٍ، فلا یقُولَنَّ صاحبُ الاثنَینِ لِصاحِبِ الواحدِ: لَستَ علی شَیءٍ، حتّی ینْتهی إلَی العاشِرِ. فلا تُسْقِطْ مَن هُو دُونَكَ فیسْقِطَكَ مَن هُو فَوقَكَ، وإذا رأیتَ مَن هُو أسْفَلُ مِنكَ بدرجةٍ فارْفَعْهُ إلیكَ برِفْقٍ، ولا تَحْمِلَنَّ علَیهِ ما لا یطیقُ فَتَكْسِرَهُ، فإنّ مَن كَسَرَ مؤمنا فعلَیهِ جَبْرُهُ: همانا ایمان، مانند نردبانی است كه ده پله دارد و پله‌های آن‌یکی پس از دیگری پیموده می‌شود. پس كسی كه در پله دوم است نباید به آنکه در پله اول است بگوید تو چیزی نیستی تا برسد به آنکه در پله دهم است (او هم نباید به پایین‌تر خود چنین سخنی بگوید). آن را كه در پله پایین‌تر از تو قرار دارد نینداز كه بالاتر از تو نیز تو را می‌اندازد. اگر دیدی كسی یك پله از تو پایین‌تر است با مهربانی و ملایمت او را به‌طرف خود بالاكشان و فراتر از توانش باری به دوش او مگذار كه او را می‌شکنی؛ و هر كس مؤمنی را بشكند باید شكستگی او را جبران كند. (کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۴۵).
۱۰). حجاب، صرفاً پوشاندن سر بانوان نیست و شامل پوشاندن اندام‌های بدن نیز است.
۱۱). خوردن مشروبات الکلی.
۱۲). سوره ابراهیم، آیه ۱۳؛«وَقَالَ ٱلَّذِینَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِم لَنُخرِجَنَّكُم مِّن أَرضِنَا أَو لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا؛ كسانی كه كافر بودند به پیغمبرانشان گفتند: ما قطعاً شما را از سرزمین خودمان بیرون می‌کنیم، مگر اینكه به آیین ما بازگردید.»
۱۳). مثنوی معنوی مولانا: «شیر بی‌‌دم و سر و اشکم که دید؟ این‌چنین شیری خدا خود نافرید».
۱۴). پیامبر خدا صلی‌الله علیه و‌آله وسلّم به معاذ بن جبل، هنگام گسیل داشتن وی به یمن سفارش کردند: «ای معاذ! کتاب خدا را به ایشان بیاموز و آنان رابااخلاق نیکو تربیت کن... و فرمان خدارادر میان‌شان روان‌ساز و درکار خدا و مال خدا از هیچ‌کس بیم مدار... وخداوروز دیگررابه یادمردم آر،آنان راموعظه کن که آن نیرومندترین عامل برای واداشتن ایشان به عمل کردن به چیزی است که خدادوست دارد..ودرامرخداازسرزنش کنندگان نترس»(حسن بن علی ابن شعبه حرانی،تحف العقول فیما جاءَ مِنَ الحِکَمِ وَ الْمَواعظ عَنْ آل الرّسول،ترجمۀ محمدصادق حسن‌زاده، ص۲۵.)درجایی دیگرامام صادق علیه‌السلام فرموده:«اگر مردمان حج راتعطیل کردندبرامام واجب که آنان رابه گزاردن حج مجبور کندخواه بخواهندوخواه نخواهند،زیرااین خانه برای حج نهاده شده است».(کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴،ص۲۷۲).
۱۵)عالمان اصول فقه،احکام شرعی رابه دودسته احکام اولیه واحکام ثانویه تقسیم کرده‌اند.حُکم ثانَوی (حکم بعدی)حکم شرعی جدیدی است که به دلیل ایجادشرایط خاصی ماننداضطراروعُسروحرج،جایگزین حکم اولی یک موضوع می‌شود؛مانند وجوب خوردن گوشت مرداردرحالت اضطرارکه درحال عادی حرام
۱۶)قاعده میسور،عدم سقوط مقدارِ ممکن ازیک تکلیف،بعدازعدم قدرت برانجام آن به‌طور کامل به عبارت دیگر،به‌اندازه‌ای که مقدورو میسراست باید تکلیف راانجام دادو بیش ازآن ساقط است.درمورد ما اجرای احکام اسلامی در جامعه منظور است که بایدمسئله امکان هم درنظر گرفته شود.
۱۷).قاعده اهم ومهم یا قانون اهمیت،به معنای تقدم حکم مهم‌تر درجایی که بین دوحکم(مهم و مهم‌تر)تزاحم وجود دارد؛بنابراین، هرگاه بین دوواجب تزاحم باشددر مقام رفع تزاحم،درصورتی که یکی اهمیت بیشتری داشته باشد،مقدم می‌گرددودرصورت تساوی،مکلف در امتثال هریک ازآن دومخیرمثل آنکه دونفردرحال غرق شدن باشندومکلف فقط قادر به نجات یکی از آنان باشد، حال در صورتی که یکی از دو نفر، پدر نجات‌دهنده و دیگری فردی بیگانه باشد، نجات پدر مقدم است؛ ولی هرگاه هر دو بیگانه باشند، وی در نجات دادن هر یک از آن‌ها مخیر است. این راه‌حل را، قاعده تقدم اهم بر مهم می‌گویند.   #تمام💢🔰
ندای اسلام
#الف : #توسل : ریشه کلمه توسل « #وسل » وقتی می گوییم « #وسل_الیه » یعنی به او #تقرّب_جست .۱ منظور از #توسل هم این نیست که ما از کسی (چون پیامبر(صلی الله علیه وآله)یا امامان(علیهم السلام)) حاجتی بخواهیم بلکه منظور این که به مقام او در پیشگاه خدا #متوسل شویم…
درآیه ای دیگرشفاعت برای عده ای ثابت شده و می فرماید : «وَ لاَ یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ.. . ; (زخرف ، ۸۶) کسانی را که به جای او ]خدا[ می خوانند اختیار شفاعت ندارند مگر کسانی که به حق شهادت داده اند .. .» که جمع این آیات هم چنین است که شفاعتی در روز قیامت ممکن است که به اذن خداوند باشد .۸ که درباره شفاعت در ادامه توضیح کافی داده خواهد شد*
ب : #شفاعت :
در بحث شفاعت ، در قرآن چهار دسته آیات وجود دارد . دسته ای مطلقاً شفاعت را نفی می کند (چون آیه مورد بحث و آیه ۴۸ بقره ) دسته دیگر (زمر ، ۴۵ ; سجده ، ۴) شفاعت را مختص خداوند و دسته سوم (بقره ، ۲۵۵ ; سبأ ، ۲۳) شفاعت را مشروط به اذن الهی می داند و طایفه چهارم آیات ، برای شفاعت شوندگان شرایطی ذکر می کنند (انبیاء ، ۲۸ ; مریم ، ۸۷) طریقه جمع آیات بدین شکل است که اطلاق دسته اول با دسته دوم مقید می شود ، نتیجه اش این است که «هیچکس نمی تواند شفاعت کند مگر خداوند .» آن گاه این نتیجه با دسته سوم باز هم مقید می شود و نتیجه آیات چنین می شود : «هیچکس نمی تواند شفیع باشد مگر خداوند یا کسی که او اجازه دهد .»
با توجه به آن چه گفته شد آیاتی که شفاعت را نفی می کند مقصود شفاعت مستقل از خداوند و در عرض خداوند است و آیاتی که اثبات شفاعت برای غیرخدا می کند مقصود ، شفاعت غیر مستقل است و شفاعت با اذن و اراده خداوند ، چنان که اسلوب قرآن درباره «توفی » «خلق » «رزق » و دیگر کمالات نیز چنین است .۹
بنابراین ، نظر اکثر علمای اسلام در مسئله «شفاعت » (با توجه به استفاده ای که از ظاهر آیات و احادیث کرده اند) این است : در پرتو شفاعتِ پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) و به پاس احترام و مقام و منزلتی که شفیعان واقعی در درگاه الهی دارند ، گروهی از گنهکاران (با شرایطی که برای آن ها بیان شده است ) از عذاب ، نجات پیدا کرده ، خداوند از تقصیر آنان در می گذرد ; بنابراین ، هر چند ممکن است عده ای از عوام شیعه در مسئله «شفاعت » نظر افراطی داشته باشند ، ولی علمای شیعه ، «شفاعت » را فقط شامل کسانی می دانند که شرایط آن را داشته باشند .
و این اعتقاد که
تمام کسانی که به خدا ایمان داشته و با رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) دشمنی نداشته باشند ، مشمول شفاعت می گردند ، اعتقادی است که از ظاهر آیات قرآن کریم ، مانند : «لاَ یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَی» (انبیاء ، ۲۸) و از روایات استفاده می شود ; مانند آن چه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود : «إذا قمت المقام المحمود تشفّعت فی أصحاب الکبائر من أمتی فیشفعنی الله فیهم و الله لاتشفّعت فیمن آذی ذریتی ; هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت می کنم و خداوند شفاعت مرا می پذیرد . به خدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی کنم» .۱۰
آری . رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در روز قیامت جزو شفیعان درگاه الهی است و امّتش را شفاعت خواهد نمود .
از آیه شریفه «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی ; (ضحی ، ۵) و به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا می کند که خشنود شوی» ، استفاده می شود ، بدون شک پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) خشنودیش تنها در نجات خویش نیست ; بلکه زمانی راضی و خشنود می شود که شفاعتش درباره امتش نیز پذیرفته شود ; به همین دلیل در روایات آمده است که این آیه ، امیدبخش ترین آیه قرآن کریم و دلیل بر پذیرش شفاعت آن حضرت است .
در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) از قول امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل شده که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود : «روز قیامت من در موقف شفاعت می ایستم و آن قدر گنهکاران را شفاعت می کنم که خداوند می فرماید : «آیا راضی شدی یا محمّد»؟! من می گویم : «راضی شدم ، راضی شدم»!
همچنین از آیه شریفه «عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ; (اسراء ، ۷۹) تا پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد!» استفاده می شود ، «مقام محمود» مقام بسیار برجسته ای است که روایات ، آن را به «مقام شفاعت کبری » تفسیر کرده اند ; چرا که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) بزرگ ترین شفیعان در عالم دیگر است و آن ها که شایسته شفاعت باشند ، مشمول این شفاعت بزرگ خواهند شد .
همچنین از آیات «نساء ، ۶۴ / مریم ، ۸۷ / زخرف ، ۸۶ / منافقون ، ۵» نیز شفاعت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) استفاده می شود .
از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده :
«شفاعت خود را برای گناهکاران از امتم ـ که مرتکب گناهان بزرگ شده باشند ـ ذخیره کرده ام» .۱۱
+=========================
۱. لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۱، ص ۷۲۴ / کتاب العین، ج ۷، ص ۲۹۸ / مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج ۲، ص ۱۸۹، نشر دار احیاء التراث عربی / ذیل آیه ۳۵ مائده

#توسل*
#تمام*