مرگِ ناشی از کارِ مفرط در ژاپن
🔵 مرگ ناشی از کار مفرط در ژاپن چنان مشکل ریشهداری است که حتی کلمه مخصوص به خود را دارد: "کاروشی".
[Karōshi/ 過労死]
اکنون دولت و گروههای تجاری در تلاش هستند تا برای کارمندان فرصتی فراهم کنند. آنها سعی دارند کارمندان ماهی یکبار زودتر محل کارشان را ترک کنند (!) و به اين ترتیب، گام کوچکی برای اعاده زندگیشان بردارند.
در این طرح که به «جمعه پاداش» معروف است، به شرکتها پیشنهاد شده است تا کارکنان خود را مجبور کنند در آخرین جمعه هر ماه، سرِ ساعتِ سه بعدازظهر به خانه بروند.
خودکشی زنی که در دنتسو، بزرگترین شرکت تبلیغاتی ژاپن، بیش از ۱۰۰ ساعت در ماه اضافهکاری میکرد، باعث شد این طرح بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. مرگ این زن که اکنون مشخص شده است "کاروشی" (ناشی از کار مفرط) بوده است، در نهایت باعث شد مدیر اجرایی شرکت استعفا دهد.
اما با سالانه حدود ۲۰۰۰ مرگ مرتبط با کار مفرط، تنها تعداد اندکی بر این باورند که این طرح داوطلبانه چیزی بیش از یک گام کوچک به سوی تغییر رَویه باشد. این، نه اولینباری است که کارِ مفرط به عنوان یک مشکل دیده میشود و نه اولینباری است که کسی تلاش میکند تا درباره این موضوع کاری انجام دهد.
🔵دولت در گذشته سعی کرده است که کارمندان را مجبور کند بیشتر از مرخصیهایشان استفاده کنند. اما موفقیت چندانی نداشته است؛ وزارت کار ژاپن میگوید که آنها فقط نیمی از این روزها را مرخصی میگیرند.
تعداد روزهای تعطیلات رسمی در ژاپن با هدف مجبور کردن مردم به استراحت، امسال به ۱۶روز افزایش یافته است.
در ادامه این تلاشها، به کارمندان دولت ساعات کاری قابل تغییر داده شده است، از جمله آنها میتوانند در تابستان کار خود را زودتر شروع و تمام کنند. حتی در برخی ادارات به محضِ پایانِ ساعت کاری، چراغها خاموش میشود. کارمندان به شکل فزایندهای از این طرح استقبال کردهاند و بعضی روزها سر ساعت به خانه میروند. آنها حتی این موضوع را در رسانههای اجتماعی اعلام میکنند تا دیگران به انجام عمل مشابه تشویق شوند.
🔵 رَویههایی که در پیش گرفته شدهاند، به تغییر این تفکر که اضافهکاری بیش از حد، لزوماً چیز خوبی است، کمک کرده است، اما در خود ساعات کاری هيچ تغییری به وجود نیاورده است.
طبق آماری که در سال ۲۰۱۴ میلادی، موسسه سیاست و آموزش کار ژاپن منتشر کرد، حدود ۲۲درصد جمعیت ژاپن بیش از ۴۹ساعت در هفته کار میکنند. البته این رقم در کره جنوبی ۳۵درصد و در آمریکا ۱۶درصد است.
🔵 چرا تغییر؟
برای دولت و گروههای تجاری منافع شخصی هم وجود دارد.
بیش از دو دهه است که اقتصاد ژاپن با رکود مواجه است[درمقایسه بادهه 90]. این وضعیت با مصرف پایین و نرخ زادوولد بسیار پایین بدتر شده است. عادت کارمندان دولت به سپری کردن بیشتر ساعات بیداری خود در سر کار، یکی از عوامل موثر در کم بودن میزان مصرف و پایین بودن نرخ زادوولد است.
میزان بازدهی و بهرهوری شرکتها هم از این که کارمندان دائما مشغول به کار هستند، آسیب میبیند. به ویژه آن که این شرکتها برای استفاده از فناوریهای جایگزین نیروی کار هم سرمایهگذاری نمیکنند.
🔵توشیهیرو ناگاهاما، اقتصاددان ارشد مؤسسه پژوهش زندگی دای-ایچی، به بیبیسی گفت که در هر «جمعه پاداش» اگر ۱۰۰درصد آنهایی که واجد شرایط هستند، ساعت ۳بعدازظهر به خانه بروند، مصرف شخصی در آن روزها میتواند به میزان ۱۲۴میلیارد ین (تقریبا معادل یک میلیاد دلار) افزایش پیدا کند.
اما او تاکید میکند که کارمندان ژاپنی معمولا ساعات بسیاری را حتی پس از ترکِ محل کار با همکاران خود میگذرانند و کارمندان ژاپنی اغلب برای تنها گذاشتن همکارانشان احساس گناه میکنند.
آقای ناگاهاما میگوید: "کارمندان ژاپنی نگران مایوس کردن همکارانشان هستند. آنها حس کار گروهی شدیدی دارند."
کم کار کردن کارمندان مخصوصا برای بسیاری از کسبوکارهای کوچک ژاپنی که میکوشند هزينهها را پايين نگه دارند، سخت است. مخصوصا این که بسیاری از آنها به طور خانوادگی اداره میشوند و زود ترک کردن محل کار برای این دسته حتی مشکلتر است.
آقای ناگاهاما اشاره میکند که حتی با «جمعه پاداش» ممکن است بسیاری از کارمندان این زمان را در روزهای دیگر جبران کنند(!) یا حتی مشغول انجام کارهای دیگری غیر از تفریح و استراحت شوند و در نهایت، هدف طرح بیاثر شود.
🔵 با وجود تردیدهایی که درباره این طرح وجود دارد، حامیان آن امیدوارند که هدف نسبتا کوچکِ ماهی یک بار پایانِ زودهنگام کار، همراه با حمایت دولت و صنعت، زمینهساز مشارکت افراد شود و به مرور، «تغییرات بنیادین دیگری» در «فرهنگ کار» به وجود آید.
🔵 البته تغییر نگرشهای عمیقاً ریشهدار، نیازمند تلاش بیشتری است.
🔴گزارش از سيميون پاترسون
(لینک گزارش به زبان انگلیسی در بالا☝️)
#ژاپن #کار #فرهنگ_کار
#کاروشی #Karōshi
#جمعه_پاداش
@solseghalam
🔵 مرگ ناشی از کار مفرط در ژاپن چنان مشکل ریشهداری است که حتی کلمه مخصوص به خود را دارد: "کاروشی".
[Karōshi/ 過労死]
اکنون دولت و گروههای تجاری در تلاش هستند تا برای کارمندان فرصتی فراهم کنند. آنها سعی دارند کارمندان ماهی یکبار زودتر محل کارشان را ترک کنند (!) و به اين ترتیب، گام کوچکی برای اعاده زندگیشان بردارند.
در این طرح که به «جمعه پاداش» معروف است، به شرکتها پیشنهاد شده است تا کارکنان خود را مجبور کنند در آخرین جمعه هر ماه، سرِ ساعتِ سه بعدازظهر به خانه بروند.
خودکشی زنی که در دنتسو، بزرگترین شرکت تبلیغاتی ژاپن، بیش از ۱۰۰ ساعت در ماه اضافهکاری میکرد، باعث شد این طرح بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. مرگ این زن که اکنون مشخص شده است "کاروشی" (ناشی از کار مفرط) بوده است، در نهایت باعث شد مدیر اجرایی شرکت استعفا دهد.
اما با سالانه حدود ۲۰۰۰ مرگ مرتبط با کار مفرط، تنها تعداد اندکی بر این باورند که این طرح داوطلبانه چیزی بیش از یک گام کوچک به سوی تغییر رَویه باشد. این، نه اولینباری است که کارِ مفرط به عنوان یک مشکل دیده میشود و نه اولینباری است که کسی تلاش میکند تا درباره این موضوع کاری انجام دهد.
🔵دولت در گذشته سعی کرده است که کارمندان را مجبور کند بیشتر از مرخصیهایشان استفاده کنند. اما موفقیت چندانی نداشته است؛ وزارت کار ژاپن میگوید که آنها فقط نیمی از این روزها را مرخصی میگیرند.
تعداد روزهای تعطیلات رسمی در ژاپن با هدف مجبور کردن مردم به استراحت، امسال به ۱۶روز افزایش یافته است.
در ادامه این تلاشها، به کارمندان دولت ساعات کاری قابل تغییر داده شده است، از جمله آنها میتوانند در تابستان کار خود را زودتر شروع و تمام کنند. حتی در برخی ادارات به محضِ پایانِ ساعت کاری، چراغها خاموش میشود. کارمندان به شکل فزایندهای از این طرح استقبال کردهاند و بعضی روزها سر ساعت به خانه میروند. آنها حتی این موضوع را در رسانههای اجتماعی اعلام میکنند تا دیگران به انجام عمل مشابه تشویق شوند.
🔵 رَویههایی که در پیش گرفته شدهاند، به تغییر این تفکر که اضافهکاری بیش از حد، لزوماً چیز خوبی است، کمک کرده است، اما در خود ساعات کاری هيچ تغییری به وجود نیاورده است.
طبق آماری که در سال ۲۰۱۴ میلادی، موسسه سیاست و آموزش کار ژاپن منتشر کرد، حدود ۲۲درصد جمعیت ژاپن بیش از ۴۹ساعت در هفته کار میکنند. البته این رقم در کره جنوبی ۳۵درصد و در آمریکا ۱۶درصد است.
🔵 چرا تغییر؟
برای دولت و گروههای تجاری منافع شخصی هم وجود دارد.
بیش از دو دهه است که اقتصاد ژاپن با رکود مواجه است[درمقایسه بادهه 90]. این وضعیت با مصرف پایین و نرخ زادوولد بسیار پایین بدتر شده است. عادت کارمندان دولت به سپری کردن بیشتر ساعات بیداری خود در سر کار، یکی از عوامل موثر در کم بودن میزان مصرف و پایین بودن نرخ زادوولد است.
میزان بازدهی و بهرهوری شرکتها هم از این که کارمندان دائما مشغول به کار هستند، آسیب میبیند. به ویژه آن که این شرکتها برای استفاده از فناوریهای جایگزین نیروی کار هم سرمایهگذاری نمیکنند.
🔵توشیهیرو ناگاهاما، اقتصاددان ارشد مؤسسه پژوهش زندگی دای-ایچی، به بیبیسی گفت که در هر «جمعه پاداش» اگر ۱۰۰درصد آنهایی که واجد شرایط هستند، ساعت ۳بعدازظهر به خانه بروند، مصرف شخصی در آن روزها میتواند به میزان ۱۲۴میلیارد ین (تقریبا معادل یک میلیاد دلار) افزایش پیدا کند.
اما او تاکید میکند که کارمندان ژاپنی معمولا ساعات بسیاری را حتی پس از ترکِ محل کار با همکاران خود میگذرانند و کارمندان ژاپنی اغلب برای تنها گذاشتن همکارانشان احساس گناه میکنند.
آقای ناگاهاما میگوید: "کارمندان ژاپنی نگران مایوس کردن همکارانشان هستند. آنها حس کار گروهی شدیدی دارند."
کم کار کردن کارمندان مخصوصا برای بسیاری از کسبوکارهای کوچک ژاپنی که میکوشند هزينهها را پايين نگه دارند، سخت است. مخصوصا این که بسیاری از آنها به طور خانوادگی اداره میشوند و زود ترک کردن محل کار برای این دسته حتی مشکلتر است.
آقای ناگاهاما اشاره میکند که حتی با «جمعه پاداش» ممکن است بسیاری از کارمندان این زمان را در روزهای دیگر جبران کنند(!) یا حتی مشغول انجام کارهای دیگری غیر از تفریح و استراحت شوند و در نهایت، هدف طرح بیاثر شود.
🔵 با وجود تردیدهایی که درباره این طرح وجود دارد، حامیان آن امیدوارند که هدف نسبتا کوچکِ ماهی یک بار پایانِ زودهنگام کار، همراه با حمایت دولت و صنعت، زمینهساز مشارکت افراد شود و به مرور، «تغییرات بنیادین دیگری» در «فرهنگ کار» به وجود آید.
🔵 البته تغییر نگرشهای عمیقاً ریشهدار، نیازمند تلاش بیشتری است.
🔴گزارش از سيميون پاترسون
(لینک گزارش به زبان انگلیسی در بالا☝️)
#ژاپن #کار #فرهنگ_کار
#کاروشی #Karōshi
#جمعه_پاداش
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
✍️[امروز] سيل در غرب ژاپن، زلزله در شرق ژاپن #خبرخوانى محمدرضا اسلامى 🔹يك- اخبار اين سه چهار روز اخير #ژاپن، قابل توجه است. چندشبانه روز باران پيوسته در مناطق غربى ژاپن، باعث حيرت شهروندان شده بود. هر سال، اين روزها مقارن است با باران هاى #تابستانى ژاپن.…
✍️ژاپن، الآن
🔹اين ساعات و دقايقى كه در حال سپرى شدن است (يعنى #سه_شنبه صبح ١٣شهريور به وقت تهران) سرزمين #ژاپن خود را آماده مى كند تا طوفانى عظيم (بزرگترين طوفان ٢٥ سال اخير)، بر پيكر كشور وارد شود.
Typhoon Jebi
مدارس، مهدكودك ها و مراكز آموزشى تعطيل اعلام شده است.
٦٠٠ پرواز كنسل شده و احتمال خطر زمين لغزه اعلام شده است.
🔹اين بيست و يكمين طوفانى است كه "امسال" كشور را در مى نوردد.
٢١ طوفان ظرف نه ماه.
بى پناه بودنِ يك سرزمين در وسط #اقيانوس، بيش از اين نمى تواند نُمودى داشته باشد. جداى از #زلزله هاى پياپى، رخسار كشور از سيلى #طوفان مجال نمى يابد.
يك ملت و مردم، چقدر بايد به يك خاك و #فرهنگ دلبسته باشند، كه چنين زمين لرزانى را محل #سكون و قرارِ خود قرار دهند؟
@solseghalam
▪️▪️▪️▪️
✔️پى نوشت: سه تصوير فوق🔺 را دكتر تومويوكى سُووا، استاد دانشگاه كوبه ديزاين از طوفان دو هفته پيش در صفحه فيس بوكش گذاشته و نوشته بود:
"هر دو ماشين (من و همسرم) داغون شدند. درختي كه افتاد سه تُن وزن داشت. دو طوفان ظرف دو هفته ... ايكاش لااقل قدري فاصله بين طوفانها بيشتر بود...."
https://www.japantimes.co.jp/news/2018/09/04/national/strong-typhoon-poised-make-landfall-shikoku-kii-peninsula-afternoon/#.W44csJNlDYV
🔹اين ساعات و دقايقى كه در حال سپرى شدن است (يعنى #سه_شنبه صبح ١٣شهريور به وقت تهران) سرزمين #ژاپن خود را آماده مى كند تا طوفانى عظيم (بزرگترين طوفان ٢٥ سال اخير)، بر پيكر كشور وارد شود.
Typhoon Jebi
مدارس، مهدكودك ها و مراكز آموزشى تعطيل اعلام شده است.
٦٠٠ پرواز كنسل شده و احتمال خطر زمين لغزه اعلام شده است.
🔹اين بيست و يكمين طوفانى است كه "امسال" كشور را در مى نوردد.
٢١ طوفان ظرف نه ماه.
بى پناه بودنِ يك سرزمين در وسط #اقيانوس، بيش از اين نمى تواند نُمودى داشته باشد. جداى از #زلزله هاى پياپى، رخسار كشور از سيلى #طوفان مجال نمى يابد.
يك ملت و مردم، چقدر بايد به يك خاك و #فرهنگ دلبسته باشند، كه چنين زمين لرزانى را محل #سكون و قرارِ خود قرار دهند؟
@solseghalam
▪️▪️▪️▪️
✔️پى نوشت: سه تصوير فوق🔺 را دكتر تومويوكى سُووا، استاد دانشگاه كوبه ديزاين از طوفان دو هفته پيش در صفحه فيس بوكش گذاشته و نوشته بود:
"هر دو ماشين (من و همسرم) داغون شدند. درختي كه افتاد سه تُن وزن داشت. دو طوفان ظرف دو هفته ... ايكاش لااقل قدري فاصله بين طوفانها بيشتر بود...."
https://www.japantimes.co.jp/news/2018/09/04/national/strong-typhoon-poised-make-landfall-shikoku-kii-peninsula-afternoon/#.W44csJNlDYV
The Japan Times
Typhoon Jebi, most powerful to hit Japan in 25 years, leaves trail of destruction in Kansai region
The storm disrupted transportation networks, heavily damaged the bridge that leads to Kansai International Airport and knocked out power to over a million homes.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چرا ژاپن ژاپن می شود؟
*(برگرفته از کانال حجه الاسلام زائری و کانال معلم یادگیرنده مادام العمر)🔻
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
▪️▪️▪️
توضیحاتی درباره این ویدئو
🔻🔻
@solseghalam
*(برگرفته از کانال حجه الاسلام زائری و کانال معلم یادگیرنده مادام العمر)🔻
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
▪️▪️▪️
توضیحاتی درباره این ویدئو
🔻🔻
@solseghalam
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» گستردۀ مخاطبان مواجه شده است.
(مثلا در کانال حجه الاسلام زائری)
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این کارها و این رفتارها را تحسین کردم.
زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد بود (و هست) که مدارس اسلامی (مدارس مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش شخصی مذهبی و متدین بوده و هست ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلند مدت، ویرانه است.
همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی #ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان (و وقتی که به انتهای خطِ عابر پیاده رسید) بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در حجاب چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی (سبتیکالِ) خود را به این مرکز می آیند (مثلا آقای پروفسور خالد مسلم از دانشگاه برکلی به عنوان یک چهره مطرح زلزله در آمریکا، دورۀ سبتیکال خود را در این مرکز گذرانده). در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود (زمان آقای جاسبی، ایشان با این مرکز ارتباط داشت و می خواست با کمک آنها، تجهیزات میز زلزله برای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد خریداری کند). بعد از جلسه (وقتی همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ کارهایت و پایان نامه ات چطور است؟ چقدر دیگر مانده که فارغ التحصیل شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
🔹عرضم این است که «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (امتدادِ آن تعظیمِ به ماشین و امتداد آن چادر مشکی سن ده-پانزده سالگی) را باید دید که به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
🔹درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله بالا که در سالهای نخست تحصیل در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی آنجا پرداخته بود.
البته بدیهی است که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی (و بی نظمی) است، اما باید خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟
t.iss.one/solseghalam
(مثلا در کانال حجه الاسلام زائری)
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این کارها و این رفتارها را تحسین کردم.
زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد بود (و هست) که مدارس اسلامی (مدارس مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش شخصی مذهبی و متدین بوده و هست ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلند مدت، ویرانه است.
همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی #ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان (و وقتی که به انتهای خطِ عابر پیاده رسید) بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در حجاب چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی (سبتیکالِ) خود را به این مرکز می آیند (مثلا آقای پروفسور خالد مسلم از دانشگاه برکلی به عنوان یک چهره مطرح زلزله در آمریکا، دورۀ سبتیکال خود را در این مرکز گذرانده). در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود (زمان آقای جاسبی، ایشان با این مرکز ارتباط داشت و می خواست با کمک آنها، تجهیزات میز زلزله برای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد خریداری کند). بعد از جلسه (وقتی همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ کارهایت و پایان نامه ات چطور است؟ چقدر دیگر مانده که فارغ التحصیل شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
🔹عرضم این است که «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (امتدادِ آن تعظیمِ به ماشین و امتداد آن چادر مشکی سن ده-پانزده سالگی) را باید دید که به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
🔹درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله بالا که در سالهای نخست تحصیل در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی آنجا پرداخته بود.
البته بدیهی است که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی (و بی نظمی) است، اما باید خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟
t.iss.one/solseghalam
Telegram
محمدرضا زائرى
🎥 چرا ژاپن ژاپن می شود؟
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…
Forwarded from شبکه توسعه
🔲⭕️کودکان کنسروی و توسعه
دکتر محمدرضا اسلامی
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» مخاطبان مواجه شد.
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این رفتارها را تحسین کردم.
گویا زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد است که مدارس اسلامی (مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش مذهبی و متدین است ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلندمدت، ویرانه است. همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که دکتر محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
🔹در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی خود را به این مرکز می آیند. در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود. بعد از جلسه (وقتی که همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ پایان نامه ات چطور است؟ چه زمانی فارغ التحصیل می شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
☑️⭕️سخن پایانی:
همین خطا ممکن است در مورد آمریکا نیز رخ دهد: الگوی آمریکایی که بیشتر بر خلاقیت، فردگرایی و انعطاف و آزادی تاکید دارد. نکته همین است که باید دید «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (مثل امتدادِ تعظیمِ به ماشین و چادر در ده سالگی) به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها (چه ژاپن باشد و چه آمریکا و چه هر کشور دیگری)، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله خودم که در سالهای نخست تحصیلم در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی نوشته بودم.
دقت کنیم که ما نیز اگر در جستجوی توسعه هستیم باید در مدارس خود سخت کوشی، انضباط، کار گروهی و خلاقیت، انتقادگری و انتقادپذیری... را پرورش دهیم و می دانیم که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی و بی نظمی و شلختگی است، اما خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟ از ژاپن الهام بگیریم اما لزوما کپی-پیست (Copy-Paste) راه حل نیست.
شبکه توسعه
@I_D_Network
دکتر محمدرضا اسلامی
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» مخاطبان مواجه شد.
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این رفتارها را تحسین کردم.
گویا زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد است که مدارس اسلامی (مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش مذهبی و متدین است ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلندمدت، ویرانه است. همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که دکتر محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
🔹در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی خود را به این مرکز می آیند. در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود. بعد از جلسه (وقتی که همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ پایان نامه ات چطور است؟ چه زمانی فارغ التحصیل می شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
☑️⭕️سخن پایانی:
همین خطا ممکن است در مورد آمریکا نیز رخ دهد: الگوی آمریکایی که بیشتر بر خلاقیت، فردگرایی و انعطاف و آزادی تاکید دارد. نکته همین است که باید دید «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (مثل امتدادِ تعظیمِ به ماشین و چادر در ده سالگی) به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها (چه ژاپن باشد و چه آمریکا و چه هر کشور دیگری)، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله خودم که در سالهای نخست تحصیلم در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی نوشته بودم.
دقت کنیم که ما نیز اگر در جستجوی توسعه هستیم باید در مدارس خود سخت کوشی، انضباط، کار گروهی و خلاقیت، انتقادگری و انتقادپذیری... را پرورش دهیم و می دانیم که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی و بی نظمی و شلختگی است، اما خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟ از ژاپن الهام بگیریم اما لزوما کپی-پیست (Copy-Paste) راه حل نیست.
شبکه توسعه
@I_D_Network
Telegram
محمدرضا زائرى
🎥 چرا ژاپن ژاپن می شود؟
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…