نگاه دکتر زیباکلام به علوم انسانی بومی چیست؟
#دکتر_صادق_زیباکلام سهشنبهی این هفته به مدرسهی شرفالدین میآیند تا در مورد علوم انسانی و رابطهی آن با جامعه نظرات خود را بیان کنند. به این مناسبت در این متن به برخی از اندیشههای ایشان میپردازیم.
صادق زیباکلام دربارهی علوم انسانی نظراتی دارد که به زعم بنده همراستای دیدگاههای دکتر عبدالکریم سروش و مهندس بازرگان است. ایشان دربارهی وضعیت علوم انسانی در ایران میگویند:
«عقبماندگی در علوم انسانی بیشاخ و دم است و ما بهطرز فجیعی در علوم انسانی عقب هستیم.»
«مشکل اساسی این است که در ایران به علوم انسانی به عنوان ابزاری برای انتقال و القای ایدئولوژی به جامعه نگاه میشود و نه برای فهم جامعه،فهم تاریخ و فهم انسان. نگاه بیطرفانه به این دانش وجود ندارد و هرچه هست، نگاه ایدئولوژیک است.»
در عبارات بالا دکتر زیباکلام نگاه ایدئولوژیک به علوم انسانی و محصور کردن علوم انسانی در چارچوبی خاص را باعث رکود علوم انسانی و عدم پیشرفت آن میدانند. باید اذعان داشت که نمیشود گفت علم از باورها و ایدئولوژیها تاثیری نمیگیرد. بلکه مساله قابل تأمل این است که نباید پیشفرضها( غرضورزیهای شخصی و منفعتهای سیاسی) باعث انحراف علم از مسیر اصلی آن شود. نه اینکه بگوییم کلا تفکرات دینی نباید در علم تاثیرگذار باشند. زیرا چه بخواهیم چه نخواهیم موثر واقع میشوند.
برای مسلمانان، قرآن و سنت نیز منبعی اصلی برای دریافت علم است و استفاده از دین در علم برای یک دیندار، دخالت دادن پیشفرضها نیست بلکه دین خود یک منبع در کنار عقل و تجربه است. با این حال این مساله پرواضح است که زبان مشترک علم عقل و تجربه است نه باورهای دینی.
«علم، علم است و یهودی، مسیحی و بودایی ندارد. مساله این است که باید بیاییم علم را تعریف کنیم.»
«نمیتوانیم بگوییم اسلام حلال تمام مشکلاتمان است در صورتی که چنین نیست.»
ایشان در جاهای دیگر مثل مناظره با حجتالاسلام خسروپناه و همچنین کتاب «ما چگونه ما شدیم» رویکردی تقلیلگرایانه به اسلام داشته و اسلام را صرفا برای آخرت می دانند.
ایشان در «ما چگونه ما شدیم» به غزالی اشاره کرده و گوهر دینداری را تعبد معرفی میکنند. بیاعتنایی ایشان به احادیثی مثل «الدنیا مزرعة آخرة» همچنین حجم زیادی از احکام و مسائل سیاسی و اجتماعی در دین، انتقادی جدی است که به ایشان وارد است.
ایشان همان تئوری اواخر عمر بازرگان را مطرح میکنند که مرحوم بازرگان با عنوان «خدا و آخرت تنها هدف بعثت انبیاء» آن را طرح کرد.
در حالی که در قرآن می خوانیم "و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین"و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هرچیزی و هدایت و رحمت و مژدهای برای تسلیمشدگان فرمانهای خداست.(قسمتی از سوره نحل 89)
پس آیا «الکتاب تبیاناً لکل شیء» نمی تواند دیدگاههای کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد؟ از طرفی حجم زیادی از آیات و روایات ائمه در باب مسائل سیاسی و اقتصادی را چه کنیم؟
همچنین دکتر زیباکلام میگوید:
"ما در علوم سیاسی، مقهور غرب شدهایم و به همین دلیل خودمان نتوانستهایم فکر کنیم و شهامت اندیشیدن نداشتهایم."
"اگر یک صاحب نظر غربی مطلبی را بگوید ما همان را دهان به دهان و دست به دست انتقال میدهیم و درآن مداقه نمیکنیم که این حرف درست است یا غلط."
در این سخنان زیباکلام به درستی اشاره به غیر بومی بودن علوم انسانی در ایران و تقلیدی بودن آن دارد. ازآنجا که بومی کردن یک علم مستلزم اثرگذاری فرهنگ بر روی آن است و همچنین به قول دکتر سروش دین فربهترین عنصر فرهنگ است، نتیجه منطقی بومیسازی علوم انسانی موثر واقع شدن دین در روند علم و حضور حداکثری آن برای حل تمام مسائل است. با این حال ایشان در صحبتهایی که پیش از این به آن اشاره کردیم، این موضوع را با عنوان "ایدئولوژیک کردن علم"رد کردهاند.
به نظر میرسد بومیسازی برای ایشان معنایی متفاوت دارد. معنایی مانند اینکه ما تنها موضوعات مورد بحث را بومی سازیم یا صرفاً قدرت تحلیل پیدا کنیم و محتاج تحلیل دیگران نباشیم.
#تحلیل_دانش_آموزی
#امیرحسین_شجاعی دانشآموز دبیرستان شرفالدین
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/je8
#دکتر_صادق_زیباکلام سهشنبهی این هفته به مدرسهی شرفالدین میآیند تا در مورد علوم انسانی و رابطهی آن با جامعه نظرات خود را بیان کنند. به این مناسبت در این متن به برخی از اندیشههای ایشان میپردازیم.
صادق زیباکلام دربارهی علوم انسانی نظراتی دارد که به زعم بنده همراستای دیدگاههای دکتر عبدالکریم سروش و مهندس بازرگان است. ایشان دربارهی وضعیت علوم انسانی در ایران میگویند:
«عقبماندگی در علوم انسانی بیشاخ و دم است و ما بهطرز فجیعی در علوم انسانی عقب هستیم.»
«مشکل اساسی این است که در ایران به علوم انسانی به عنوان ابزاری برای انتقال و القای ایدئولوژی به جامعه نگاه میشود و نه برای فهم جامعه،فهم تاریخ و فهم انسان. نگاه بیطرفانه به این دانش وجود ندارد و هرچه هست، نگاه ایدئولوژیک است.»
در عبارات بالا دکتر زیباکلام نگاه ایدئولوژیک به علوم انسانی و محصور کردن علوم انسانی در چارچوبی خاص را باعث رکود علوم انسانی و عدم پیشرفت آن میدانند. باید اذعان داشت که نمیشود گفت علم از باورها و ایدئولوژیها تاثیری نمیگیرد. بلکه مساله قابل تأمل این است که نباید پیشفرضها( غرضورزیهای شخصی و منفعتهای سیاسی) باعث انحراف علم از مسیر اصلی آن شود. نه اینکه بگوییم کلا تفکرات دینی نباید در علم تاثیرگذار باشند. زیرا چه بخواهیم چه نخواهیم موثر واقع میشوند.
برای مسلمانان، قرآن و سنت نیز منبعی اصلی برای دریافت علم است و استفاده از دین در علم برای یک دیندار، دخالت دادن پیشفرضها نیست بلکه دین خود یک منبع در کنار عقل و تجربه است. با این حال این مساله پرواضح است که زبان مشترک علم عقل و تجربه است نه باورهای دینی.
«علم، علم است و یهودی، مسیحی و بودایی ندارد. مساله این است که باید بیاییم علم را تعریف کنیم.»
«نمیتوانیم بگوییم اسلام حلال تمام مشکلاتمان است در صورتی که چنین نیست.»
ایشان در جاهای دیگر مثل مناظره با حجتالاسلام خسروپناه و همچنین کتاب «ما چگونه ما شدیم» رویکردی تقلیلگرایانه به اسلام داشته و اسلام را صرفا برای آخرت می دانند.
ایشان در «ما چگونه ما شدیم» به غزالی اشاره کرده و گوهر دینداری را تعبد معرفی میکنند. بیاعتنایی ایشان به احادیثی مثل «الدنیا مزرعة آخرة» همچنین حجم زیادی از احکام و مسائل سیاسی و اجتماعی در دین، انتقادی جدی است که به ایشان وارد است.
ایشان همان تئوری اواخر عمر بازرگان را مطرح میکنند که مرحوم بازرگان با عنوان «خدا و آخرت تنها هدف بعثت انبیاء» آن را طرح کرد.
در حالی که در قرآن می خوانیم "و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین"و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هرچیزی و هدایت و رحمت و مژدهای برای تسلیمشدگان فرمانهای خداست.(قسمتی از سوره نحل 89)
پس آیا «الکتاب تبیاناً لکل شیء» نمی تواند دیدگاههای کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد؟ از طرفی حجم زیادی از آیات و روایات ائمه در باب مسائل سیاسی و اقتصادی را چه کنیم؟
همچنین دکتر زیباکلام میگوید:
"ما در علوم سیاسی، مقهور غرب شدهایم و به همین دلیل خودمان نتوانستهایم فکر کنیم و شهامت اندیشیدن نداشتهایم."
"اگر یک صاحب نظر غربی مطلبی را بگوید ما همان را دهان به دهان و دست به دست انتقال میدهیم و درآن مداقه نمیکنیم که این حرف درست است یا غلط."
در این سخنان زیباکلام به درستی اشاره به غیر بومی بودن علوم انسانی در ایران و تقلیدی بودن آن دارد. ازآنجا که بومی کردن یک علم مستلزم اثرگذاری فرهنگ بر روی آن است و همچنین به قول دکتر سروش دین فربهترین عنصر فرهنگ است، نتیجه منطقی بومیسازی علوم انسانی موثر واقع شدن دین در روند علم و حضور حداکثری آن برای حل تمام مسائل است. با این حال ایشان در صحبتهایی که پیش از این به آن اشاره کردیم، این موضوع را با عنوان "ایدئولوژیک کردن علم"رد کردهاند.
به نظر میرسد بومیسازی برای ایشان معنایی متفاوت دارد. معنایی مانند اینکه ما تنها موضوعات مورد بحث را بومی سازیم یا صرفاً قدرت تحلیل پیدا کنیم و محتاج تحلیل دیگران نباشیم.
#تحلیل_دانش_آموزی
#امیرحسین_شجاعی دانشآموز دبیرستان شرفالدین
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/je8
🔴گزیده سخنان #استاد_زیباکلام در نشست #عصر_علوم_انسانی مدرسه #شرف_الدین در رابطه با اوضاع علوم انسانی در ایران؛
- به بنده بارها جهت مشاوره در تغییر و انتخاب رشته مراجعه شده است. جواب بنده به همه آنها این است، نیایید.
- دلایل:
اولا احتمال توان تامین معاش در علوم انسانی نزدیک به صفر است.
دوما فاصله علوم انسانی ایران با دنیا آنقدر زیاد است که حتی اگر آنها کاملا متوقف شوند هم معلوم نیست کی بتوانیم به آن ها برسیم. فاصله علوم انسانی ما با غرب، هزار سال است.
سوما اصلا بستر بالندگی و کار علمی در علوم انسانی وجود ندارد.
- در هیچ سطحی در حوزه علوم انسانی در تمام این سال های پس از انقلاب، یک مقاله ی معتبر توسط هیچ شخصی منتشر نشده است. مطالبه ای هم از فضای دانشگاه ها نیست.
- سخنگوی شورای عالی انقلاب فرهنگی می گوید به دلیل آنکه در حال رشد هستیم، پایان نامه فروشی ها، توطئه دشمن برعلیه ماست.
اصلا جایگاه وجود نهادی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی در کجا تعریف درست و حسابی شده است که چنین نظراتی میدهند؟
- چه میشود در کشوری به فاصله ۸ سال، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی نژاد با آن همه تفاوت شان رای میاورند؟
مگر مکان بررسی چنین پدیده ای، در دانشکده علوم سیاسی نیست؟ پس چرا هیچ تحلیل دقیقی وجود ندارد و مطالبه ای نشد یا اصلا چنین فکری به وجود نیامد؟
- علوم سیاسی در ایران یک فروشگاه شیک برای عرضه و تحمیل عقاید به دانشگاه هاست.
- حکومت ما وقتی به بن بست میخورد مانند علم به بازسازی آن نمیپردازد و تصمیمی هم به بازسازی نمیگیرد.
- مشکل هم از اسلام نیست. اگر اسلام مانع پیشرفت بود ۲۰۰ سال بعد از اسلام، پیشرفت و توسعه علمی صورت نمیگرفت. پس نه پیشرفت ناشی از اسلام است و نه عقب ماندگی.
l1l.ir/jv8
🔴 @sharafodin_ir
- به بنده بارها جهت مشاوره در تغییر و انتخاب رشته مراجعه شده است. جواب بنده به همه آنها این است، نیایید.
- دلایل:
اولا احتمال توان تامین معاش در علوم انسانی نزدیک به صفر است.
دوما فاصله علوم انسانی ایران با دنیا آنقدر زیاد است که حتی اگر آنها کاملا متوقف شوند هم معلوم نیست کی بتوانیم به آن ها برسیم. فاصله علوم انسانی ما با غرب، هزار سال است.
سوما اصلا بستر بالندگی و کار علمی در علوم انسانی وجود ندارد.
- در هیچ سطحی در حوزه علوم انسانی در تمام این سال های پس از انقلاب، یک مقاله ی معتبر توسط هیچ شخصی منتشر نشده است. مطالبه ای هم از فضای دانشگاه ها نیست.
- سخنگوی شورای عالی انقلاب فرهنگی می گوید به دلیل آنکه در حال رشد هستیم، پایان نامه فروشی ها، توطئه دشمن برعلیه ماست.
اصلا جایگاه وجود نهادی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی در کجا تعریف درست و حسابی شده است که چنین نظراتی میدهند؟
- چه میشود در کشوری به فاصله ۸ سال، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی نژاد با آن همه تفاوت شان رای میاورند؟
مگر مکان بررسی چنین پدیده ای، در دانشکده علوم سیاسی نیست؟ پس چرا هیچ تحلیل دقیقی وجود ندارد و مطالبه ای نشد یا اصلا چنین فکری به وجود نیامد؟
- علوم سیاسی در ایران یک فروشگاه شیک برای عرضه و تحمیل عقاید به دانشگاه هاست.
- حکومت ما وقتی به بن بست میخورد مانند علم به بازسازی آن نمیپردازد و تصمیمی هم به بازسازی نمیگیرد.
- مشکل هم از اسلام نیست. اگر اسلام مانع پیشرفت بود ۲۰۰ سال بعد از اسلام، پیشرفت و توسعه علمی صورت نمیگرفت. پس نه پیشرفت ناشی از اسلام است و نه عقب ماندگی.
l1l.ir/jv8
🔴 @sharafodin_ir
۷۵ درصد دانشگاههای ما الان خصوصی هستند و پول میگیرند. مساله چیست؟ [فقط] پولدارها میتوانند تحصیل کنند، در واقع [با اینکار] هم پولدار هستند و هم میتوانند مقامهای مهم را اشغال کنند. ببینید طبقات پایین راهی به جز تحصیل برای بالا کشیدن خود ندارند. چه دارند؟ هیچی. بعد از این مواد مخدر باقی میماند و...
یکی از مشکلاتی که اینها [مردم آمریکا] رفتند به ترامپ رای دادند وام دانشجویی [و هزینههای تحصیل] است که یکی از مهمترین مسائل دانشجویان آمریکاست. کسی که فوق لیسانس میگیرد با صد و بیست هزار دلار قرض و مبلغ عجیبی بهره روبرو میشود. برای جبران این قرض و برای اینکه به دولت مالیات نپردازد میرود در بازار آزاد و کار میکند و قاچاق میکند. قاچاق میکند تا مالیات نپردازد.
به خاطر همین اوضاع اینقدر پیچیده شده است که میروند به ترامپی که میگوید من این وضعیت را بهم میریزم رای میدهند.
#برشی_از_یک_سخنرانی
#یوسف_اباذری به مناسبت سالروز فلسفه
🔴 @sharafodin_ir
یکی از مشکلاتی که اینها [مردم آمریکا] رفتند به ترامپ رای دادند وام دانشجویی [و هزینههای تحصیل] است که یکی از مهمترین مسائل دانشجویان آمریکاست. کسی که فوق لیسانس میگیرد با صد و بیست هزار دلار قرض و مبلغ عجیبی بهره روبرو میشود. برای جبران این قرض و برای اینکه به دولت مالیات نپردازد میرود در بازار آزاد و کار میکند و قاچاق میکند. قاچاق میکند تا مالیات نپردازد.
به خاطر همین اوضاع اینقدر پیچیده شده است که میروند به ترامپی که میگوید من این وضعیت را بهم میریزم رای میدهند.
#برشی_از_یک_سخنرانی
#یوسف_اباذری به مناسبت سالروز فلسفه
🔴 @sharafodin_ir
حضور امید مهدینژاد، شاعر، نویسنده و طنزپرداز کشورمان، در کارگاه ادبیات دانشآموزان پایه دهم شرفالدین
#خبر
🔴 @sharafodin_ir
#خبر
🔴 @sharafodin_ir
بخشی هايى از نامه علامه #محمدرضا_حکیمی به #فیدل_کاسترو ، رهبر فقيد كوبا كه در جواب به ابراز تمايل او مبنى بر كسب اطلاعات درباره دين اسلام نوشته شد:
«بسمالله الرحمن الرحيم»
حضرت عاليجناب، فيدل كاسترو، رياست جمهور محترم كوبا - دام اجلاله - پس از سلام و اداي احترام:
براي آن عاليجناب، در جهت حمايت از محرومان جهان، و حفظ "كرامت انسان، و مقاومت پايدار در برابر استعمارگران و مستكبران جهاني، همواره، سلامتي و طول عمر با نشاط و پايداري، آرزو ميكنم، و به رجال دولت، و ملت نجيب و مقاوم كوبا - به وسيلهي آن عاليجناب - سلام ميرسانم، و براي آنان آرزوهاي نيك دارم و از رفيق مجاهد و شجاعتان "چهگوارا" به احترام و عظمت ياد ميكنم.
اينجانب از سالها پيش، به شخصيت بارز شما واقف بودم، و به دليل اشتراك حمايت از محروم و مظلوم، و ايستادگي در برابر ظالم و غاصب، به آنجناب محبت و علاقه داشتم.
اصولا" اگر بخواهيم همهي تعاليم قرآن و اسلام را، در دو كلمه، خلاصه كنيم، چنين ميشود:
۱- توحيد (خداشناسي تعقلي).
۲- عدل (اداي حقوق همگان و همگاني).
* «توحيد» ، يعني: «تصحيح رابطهي انسان با خدا» *«عدل»، يعني: «تصحيح رابطهي انسان با ديگران»
و اكنون شما به هر شناخت اسلامي، يا حكم اسلامي (يعني اسلام از جنبههاي نظري و جنبههاي عملي آن) كه نگاه كنيد، هيچ چيز را خارج از دو موضوع بالا نميبينيد و خوب توجه داريم كه براي سعادت كامل (يعني سعادت دنيوي و اخروي، يا به تعبير ديگر: سعادت فاني و سعادت باقي) انسان، همين دو اصل و رعايت دقيق نظري و عملي آن كافي و بسنده است.
انسان، پس از اعتقاد به خدا و اداي تكليف نسبت به آفريدگار خويش، در بعد سعادت ابدي كامياب است و پس از اعتقاد به اهميت عدالت و اجراي آن (كه آزادي معقول نيز در دل آن نهفته است)، در سعادت اجتماعي و رسيدن به زندگي سالم اينجهاني به چيزي نيازمند نيست. كدام جامعهاي است، كه در آن به فرياد قرآن دربارهي توحيد و عدل، ترتيب اثر دهند، و از سقوط هاي بزرگ نرهند، و به تعاليهاي لازم نرسند؟ و در هر كشور اسلامي، و در هر مجتمع اسلامي كه ديده شود، وضع جز اين است كه گفته شد، در آنجا اسم اسلام هست و رسم اسلام (يعني عمل به احكام اسلام) نيست و درگيريها به نام اسلام است نه براي اسلام، در اينگونه اجتماعات، ايمان توحيدي و عمل عدلاني از قوت و قدرت افتاده است. و بايد - در آنجاها - فريادگراني، فرياد توحيد و عدل سردهند، تا جامعههاي خواب را بيدار كنند، و حاكميتهاي غافل را بلرزانند.
در رسالت قرآني، دو مسئله، دو ركن بنيادين است:
۱- تربيت سالم، يعني «فردسازي» (به منظور جامعهسازي).
۲- سياست عدل، يعني «جامعه پردازي» ( به منظور فردسازي). و به طور خلاصه، جامعه قرآني «جامعهي قائم بالقسط» است و حاكميت قرآني «حاكميت عامل بالعدل». هر چه جز اين باشد، نام اسلامي و قرآني بر آن روا نيست.
🔴@sharafodin_ir
yon.ir/gJ2S
«بسمالله الرحمن الرحيم»
حضرت عاليجناب، فيدل كاسترو، رياست جمهور محترم كوبا - دام اجلاله - پس از سلام و اداي احترام:
براي آن عاليجناب، در جهت حمايت از محرومان جهان، و حفظ "كرامت انسان، و مقاومت پايدار در برابر استعمارگران و مستكبران جهاني، همواره، سلامتي و طول عمر با نشاط و پايداري، آرزو ميكنم، و به رجال دولت، و ملت نجيب و مقاوم كوبا - به وسيلهي آن عاليجناب - سلام ميرسانم، و براي آنان آرزوهاي نيك دارم و از رفيق مجاهد و شجاعتان "چهگوارا" به احترام و عظمت ياد ميكنم.
اينجانب از سالها پيش، به شخصيت بارز شما واقف بودم، و به دليل اشتراك حمايت از محروم و مظلوم، و ايستادگي در برابر ظالم و غاصب، به آنجناب محبت و علاقه داشتم.
اصولا" اگر بخواهيم همهي تعاليم قرآن و اسلام را، در دو كلمه، خلاصه كنيم، چنين ميشود:
۱- توحيد (خداشناسي تعقلي).
۲- عدل (اداي حقوق همگان و همگاني).
* «توحيد» ، يعني: «تصحيح رابطهي انسان با خدا» *«عدل»، يعني: «تصحيح رابطهي انسان با ديگران»
و اكنون شما به هر شناخت اسلامي، يا حكم اسلامي (يعني اسلام از جنبههاي نظري و جنبههاي عملي آن) كه نگاه كنيد، هيچ چيز را خارج از دو موضوع بالا نميبينيد و خوب توجه داريم كه براي سعادت كامل (يعني سعادت دنيوي و اخروي، يا به تعبير ديگر: سعادت فاني و سعادت باقي) انسان، همين دو اصل و رعايت دقيق نظري و عملي آن كافي و بسنده است.
انسان، پس از اعتقاد به خدا و اداي تكليف نسبت به آفريدگار خويش، در بعد سعادت ابدي كامياب است و پس از اعتقاد به اهميت عدالت و اجراي آن (كه آزادي معقول نيز در دل آن نهفته است)، در سعادت اجتماعي و رسيدن به زندگي سالم اينجهاني به چيزي نيازمند نيست. كدام جامعهاي است، كه در آن به فرياد قرآن دربارهي توحيد و عدل، ترتيب اثر دهند، و از سقوط هاي بزرگ نرهند، و به تعاليهاي لازم نرسند؟ و در هر كشور اسلامي، و در هر مجتمع اسلامي كه ديده شود، وضع جز اين است كه گفته شد، در آنجا اسم اسلام هست و رسم اسلام (يعني عمل به احكام اسلام) نيست و درگيريها به نام اسلام است نه براي اسلام، در اينگونه اجتماعات، ايمان توحيدي و عمل عدلاني از قوت و قدرت افتاده است. و بايد - در آنجاها - فريادگراني، فرياد توحيد و عدل سردهند، تا جامعههاي خواب را بيدار كنند، و حاكميتهاي غافل را بلرزانند.
در رسالت قرآني، دو مسئله، دو ركن بنيادين است:
۱- تربيت سالم، يعني «فردسازي» (به منظور جامعهسازي).
۲- سياست عدل، يعني «جامعه پردازي» ( به منظور فردسازي). و به طور خلاصه، جامعه قرآني «جامعهي قائم بالقسط» است و حاكميت قرآني «حاكميت عامل بالعدل». هر چه جز اين باشد، نام اسلامي و قرآني بر آن روا نيست.
🔴@sharafodin_ir
yon.ir/gJ2S
خدای همه یکی است
الامام الرضا «ع»- عن عبد الله بن الصلت، عن رجل من أهل بلخ قال: كنت مع الرضا «ع» في سفره الى خراسان، فدعا يوما بمائدة له، فجمع عليها مواليه من السودان و غيرهم. فقلت: جعلت فداك! لو عزلت لهؤلاء مائدة؟ فقال: «مه! إن الرب- تبارك و تعالى- واحد، و الأم واحدة، و الأب واحد، و الجزاء بالأعمال». [1]
امام رضا «ع»- به روايت عبد الله بن صلت، از مردى از مردم بلخ كه گفت:
در مسافرت امام أبو الحسن على بن موسى الرضا «ع» به خراسان با او همراه بودم، روزى همگان را بر سر سفره فرا خواند، و غلامان او از سياه و غير سياه آمدند و بر سر سفره نشستند. به او گفتم: فدايت شوم، آيا بهتر نيست كه براى اينان سفرهاى جداگانه گسترده شود؟ گفت: «خاموش! خداى همه يكى است، و مادر يكى، و پدر يكى (پس تفاوتى نيست)، و پاداش هر كس بسته به كردار او است»
۱:کافی جلد هشت، ص ۲۳۰
🔴 @sharafodin_ir
الامام الرضا «ع»- عن عبد الله بن الصلت، عن رجل من أهل بلخ قال: كنت مع الرضا «ع» في سفره الى خراسان، فدعا يوما بمائدة له، فجمع عليها مواليه من السودان و غيرهم. فقلت: جعلت فداك! لو عزلت لهؤلاء مائدة؟ فقال: «مه! إن الرب- تبارك و تعالى- واحد، و الأم واحدة، و الأب واحد، و الجزاء بالأعمال». [1]
امام رضا «ع»- به روايت عبد الله بن صلت، از مردى از مردم بلخ كه گفت:
در مسافرت امام أبو الحسن على بن موسى الرضا «ع» به خراسان با او همراه بودم، روزى همگان را بر سر سفره فرا خواند، و غلامان او از سياه و غير سياه آمدند و بر سر سفره نشستند. به او گفتم: فدايت شوم، آيا بهتر نيست كه براى اينان سفرهاى جداگانه گسترده شود؟ گفت: «خاموش! خداى همه يكى است، و مادر يكى، و پدر يكى (پس تفاوتى نيست)، و پاداش هر كس بسته به كردار او است»
۱:کافی جلد هشت، ص ۲۳۰
🔴 @sharafodin_ir
دومین "عصر علوم انسانی"، با موضوع "جامعه شناسی سیاسی آمریکای لاتین"
با حضور دکتر احمد سبحانی
یکشنبه ۱۴ آذر
ساعت ۱۵:۳۰
دبیرستان تخصصی علوم انسانی شرف الدین
🔴 @sharafodin_ir
با حضور دکتر احمد سبحانی
یکشنبه ۱۴ آذر
ساعت ۱۵:۳۰
دبیرستان تخصصی علوم انسانی شرف الدین
🔴 @sharafodin_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیر نیکلاس مادورو (رئیس جمهور ونزوئلا) از دکتر سبحانی، میهمان یکشنبه مدرسه شرف الدین
#عصر_علوم_انسانی
🔴 @sharafodin_ir
#عصر_علوم_انسانی
🔴 @sharafodin_ir
"با معمار روابط ایران و آمریکای لاتین بیشتر آشنا بشویم"
سال ۱۹۹۹ میلادی با پیروزی چاوز در ونزوئلا و بعدها پیروزی جریانهای چپگرا در #آمریکای_لاتین (بولیوی ، نیکاراگوئه و اکوادور) فصل جدیدی در روابط سیاسی ایران و آمریکای لاتین تعریف شد.
#احمد_سبحاني را بايد معمار روابط ايران و آمریکای لاتین دانست. دولت اصلاحات نقطه عطف روابط ایران و آمریکای لاتین بود. او در دولت هشتم به عنوان سفير ايران به كاراكاس اعزام شد تا مناسبات دو كشور را شكوفا كند، كاری كه البته در آن موفق بود. در دولت دوم اصلاحات روابط ایران-ونزوئلا وارد فاز راهبردی شد، قبلتر از این روابط دو کشور محدود به سطوح انرژی و سیاسی بود ولی با گسترش فعالیتها، راهاندازیِ کارخانههای تراکتورسازی، کارخانهی سیمان و خودروسازی در ونزوِِئلا با مشارکت ویژه شرکتهای خصوصی آغاز شد .
دکتر سبحانی علاوه بر مسئوليت سفارت ايران در كاراكاس، سفير همزمان ايران در گويان، سورينام، ترينداد و توباگو، هايتي و جمهوري دومنيكن هم بوده است و بعدها در دولت احمدینژاد که روابط ایران و آمریکای لاتین اوج گرفت مدیرکل آمريكای لاتين وزارت خارجه شد.
اگرچه دکتر سبحانی این روزها به دلیل به حاشیه رفتن آمریکای لاتین در سیاست خارجی کشورمان به فعالیتهای دیگری روی آورده است ولی وی را به داشتن روابط دوستانه فردی با رهبران بزرگ آمریکای لاتین از جمله چاوز ، مادورو، مورالس و ... میشناسند، بیشک برای درک بیشتر جامعه شناسی سیاسی آمریکای لاتین وی از کلیدیترین افرادست.
l1l.ir/nwu
#عصر_علوم_انسانی
#یکشنبه
#14آبان
#ساعت_15
🔴 @sharafodin_ir
سال ۱۹۹۹ میلادی با پیروزی چاوز در ونزوئلا و بعدها پیروزی جریانهای چپگرا در #آمریکای_لاتین (بولیوی ، نیکاراگوئه و اکوادور) فصل جدیدی در روابط سیاسی ایران و آمریکای لاتین تعریف شد.
#احمد_سبحاني را بايد معمار روابط ايران و آمریکای لاتین دانست. دولت اصلاحات نقطه عطف روابط ایران و آمریکای لاتین بود. او در دولت هشتم به عنوان سفير ايران به كاراكاس اعزام شد تا مناسبات دو كشور را شكوفا كند، كاری كه البته در آن موفق بود. در دولت دوم اصلاحات روابط ایران-ونزوئلا وارد فاز راهبردی شد، قبلتر از این روابط دو کشور محدود به سطوح انرژی و سیاسی بود ولی با گسترش فعالیتها، راهاندازیِ کارخانههای تراکتورسازی، کارخانهی سیمان و خودروسازی در ونزوِِئلا با مشارکت ویژه شرکتهای خصوصی آغاز شد .
دکتر سبحانی علاوه بر مسئوليت سفارت ايران در كاراكاس، سفير همزمان ايران در گويان، سورينام، ترينداد و توباگو، هايتي و جمهوري دومنيكن هم بوده است و بعدها در دولت احمدینژاد که روابط ایران و آمریکای لاتین اوج گرفت مدیرکل آمريكای لاتين وزارت خارجه شد.
اگرچه دکتر سبحانی این روزها به دلیل به حاشیه رفتن آمریکای لاتین در سیاست خارجی کشورمان به فعالیتهای دیگری روی آورده است ولی وی را به داشتن روابط دوستانه فردی با رهبران بزرگ آمریکای لاتین از جمله چاوز ، مادورو، مورالس و ... میشناسند، بیشک برای درک بیشتر جامعه شناسی سیاسی آمریکای لاتین وی از کلیدیترین افرادست.
l1l.ir/nwu
#عصر_علوم_انسانی
#یکشنبه
#14آبان
#ساعت_15
🔴 @sharafodin_ir
خبر تکمیلی:
استاد سید داوود صالحی، سفیر سابق ایران در کوبا هم بعنوان میهمان ویژه امروز در جلسه عصر علوم انسانی مدرسه شرف الدین حضور می یابند.
#عصر_علوم_انسانی
#یکشنبه_14_آذر
#ساعت_15
🔴 @sharafodin_ir
استاد سید داوود صالحی، سفیر سابق ایران در کوبا هم بعنوان میهمان ویژه امروز در جلسه عصر علوم انسانی مدرسه شرف الدین حضور می یابند.
#عصر_علوم_انسانی
#یکشنبه_14_آذر
#ساعت_15
🔴 @sharafodin_ir
دومین جلسه #عصر_علوم_انسانی با حضور #احمد_سبحانی مدیر کل سابق آمریکای لاتین و #سیدداوود_صالحی سفیر سابق ایران در کوبا
🔴 @sharafodin_ir
🔴 @sharafodin_ir
🔴 گزیده دومین نشست #عصر_علوم_انسانی با حضور #احمد_سبحانی مدیر کل سابق آمریکای لاتین و #سیدداوود_صالحی سفیر سابق ایران در کوبا، با موضوع جامعه شناسی سیاسی آمریکای لاتین؛
- سرزمین آمریکا به ملت هایی تعلق داشته که دارای تمدن بودند. یک زمانی شهر هایی در آمریکای لاتین بوده که جمعیتش از پاریس بیشتر بوده است.
- اینها را کشف نکردند، بلکه مستعمرین اشغال کردند. پس قیام، یک نتیجه ی طبیعی برای آن اوضاع، در آن جاست.
- آمریکای لاتین دارای مردمانی خونگرم و خوش گذران است.
- مردمان آمریکای لاتین به فاصله طبقاتی عادت کرده اند. آنجا دارای چندین فرهنگ است. از همین رو زاغه نشینان و پولداران در کنار هم زندگی میکنند.
- به عنوان مثال، ما از لباس های تظاهرات کننده ها میتوانستیم موافق یا مخالف بودن در کودتا را تشخیص دهیم.
-آمریکای لاتین، سرزمین کودتا هاست.
- سبحانی: چاوز، من را به عنوان مشاور قبول داشت. بنده رابطه ی بسیار نزدیکی با چاوز داشتم.
- اعلام استعفای چاوز، دروغ بود.
- امروز، به دلیل پایین آمدن قیمت نفت، ضعف های حکومت جدید ونزوئلا زیاد شده است. دلیل دیگر هم این است که مادورو به اندازه چاوز کاریزماتیک نیست.
- به گفته ی فیدل کاسترو: ما کمونیست نبودیم، ما میخواستیم مبارزه کنیم و در زمان ما سمبل مبارزه، کمونیسم بود.
رهبران آمریکای لاتین کمونیست نبودند، بلکه عدالتخواه بودند.
- در آنجا حق طلبی وجود دارد. نامه حضرت علی به مالک اشتر را همین حزب کمونیست چاپ و پخش کردند.
آنها از خیلی از مسلمانان هم مسلمان تر هستند.
- نگویید کوبا فاحشه خانه است. فرهنگ مردمان آنجا با ما متفاوت است.
- در سفر فیدل کاسترو به ایران؛
فیدل: مصرف بنزین شما روزانه چقدر است؟
صالحی: ۴۵ ملیون لیتر در روز!
فیدل: این را به دولت تان بگویید. این بنزین یک روز شما را از پا می اندازد.
l1l.ir/ojv
🔴 @sharafodin_ir
- سرزمین آمریکا به ملت هایی تعلق داشته که دارای تمدن بودند. یک زمانی شهر هایی در آمریکای لاتین بوده که جمعیتش از پاریس بیشتر بوده است.
- اینها را کشف نکردند، بلکه مستعمرین اشغال کردند. پس قیام، یک نتیجه ی طبیعی برای آن اوضاع، در آن جاست.
- آمریکای لاتین دارای مردمانی خونگرم و خوش گذران است.
- مردمان آمریکای لاتین به فاصله طبقاتی عادت کرده اند. آنجا دارای چندین فرهنگ است. از همین رو زاغه نشینان و پولداران در کنار هم زندگی میکنند.
- به عنوان مثال، ما از لباس های تظاهرات کننده ها میتوانستیم موافق یا مخالف بودن در کودتا را تشخیص دهیم.
-آمریکای لاتین، سرزمین کودتا هاست.
- سبحانی: چاوز، من را به عنوان مشاور قبول داشت. بنده رابطه ی بسیار نزدیکی با چاوز داشتم.
- اعلام استعفای چاوز، دروغ بود.
- امروز، به دلیل پایین آمدن قیمت نفت، ضعف های حکومت جدید ونزوئلا زیاد شده است. دلیل دیگر هم این است که مادورو به اندازه چاوز کاریزماتیک نیست.
- به گفته ی فیدل کاسترو: ما کمونیست نبودیم، ما میخواستیم مبارزه کنیم و در زمان ما سمبل مبارزه، کمونیسم بود.
رهبران آمریکای لاتین کمونیست نبودند، بلکه عدالتخواه بودند.
- در آنجا حق طلبی وجود دارد. نامه حضرت علی به مالک اشتر را همین حزب کمونیست چاپ و پخش کردند.
آنها از خیلی از مسلمانان هم مسلمان تر هستند.
- نگویید کوبا فاحشه خانه است. فرهنگ مردمان آنجا با ما متفاوت است.
- در سفر فیدل کاسترو به ایران؛
فیدل: مصرف بنزین شما روزانه چقدر است؟
صالحی: ۴۵ ملیون لیتر در روز!
فیدل: این را به دولت تان بگویید. این بنزین یک روز شما را از پا می اندازد.
l1l.ir/ojv
🔴 @sharafodin_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبت های کمتر شنیده شده مدیرکل سابق آمریکای لاتین وزارت خارجه(سبحانی) در مورد کاسترو و چاوز
#عصر_علوم_انسانی
#مدرسه_شرف_الدین
🔴 @sharafodin_ir
#عصر_علوم_انسانی
#مدرسه_شرف_الدین
🔴 @sharafodin_ir
Forwarded from مدرسه دیوانگی!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬دومین تیزر مستند #مرثیه_ای_برای_یک_رویا
📝روایت چند دانش آموز از مشکلات نظام آموزشی و مدارس #سمپاد؛ مدارسی که کمی متفاوت بودند...
📅آیین رونمایی :
سه شنبه 23 آذر ماه - سالن سوره حوزه هنری
📝روایت چند دانش آموز از مشکلات نظام آموزشی و مدارس #سمپاد؛ مدارسی که کمی متفاوت بودند...
📅آیین رونمایی :
سه شنبه 23 آذر ماه - سالن سوره حوزه هنری
مرثيه اى براى يك رويا
٢٨ مهر، در ديدار با نخبگان، رهبري مسئه اي را بيان كردند كه شايد خيلي
ها متوجه آن نشدند:
"یک نکتهی دیگری که حالا وزیر محترم آموزشوپرورش هم اینجا حضور ندارند لکن به گوش ایشان باید برسد، [این است که] من از این مسئلهی سمپاد -این سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان- نگرانم. گزارشهایی که به من میرسد، گزارشهای خرسندکنندهای نیست؛ این سمپاد خیلی مهم است. این کار خیلی مهمّی است و آن نکته هم که اشاره کردند که یک تعداد زیادی مدرسه بر اساس این [طرح تأسیس شده]، این متوقّف به این است که این سازمان خوب بچرخد و خوب اداره بشود؛ گزارشهایی که به ما میرسد در این جهت، گزارشهای خرسندکنندهای نيست."
سمپاد براي اهالي اش، نجات دهنده اي بود كه آنهارا از ضربه هايي كه نظام آموزش و پرورش به فكر و روحشان در مهم ترين ٧ سال زندگيشان وارد ميكند، حفظ كند. و اين نجات دهنده سالها به مريضي كشيده شده بود. شايد از همان ابتداى كار كه مديرانش علوم انساني را از آن حذف كردند و شايد از همين اواخر كه به بخشي از اداره آموزش و پرورش تبديل شد!
هرچه بود و هست، اينك اين بيمار را كه گويي به مرضي لاعلاج دچار شده بود، رو به قبله خوابانده اند و اهالي اش برايش مرثيه اي سروده اند.
مستند #مرثیه_ای_برای_یک_رویا را چند دانش آموز سمپادي درباره وضع اين روزهاي مدرسه شان و نظام آموزش و پرورش ساخته اند.
و سه شنبه ٢٣ آذر ، ساعت ١٥:٣٠ در حوزه هنري، نمايش داده مي شود.
به نظر من اين كار از دو جهت اهميت دارد.
يكم اينكه، برخلاف اراده بسياري ، كه دانش آموزان را موجوداتى ميخواهند گوشه نشين و منفعل كه سرشان به كار خودشان است و اساسا صلاحيت نظر دادن درباره خود را ندارند و وظيفه اصليشان درس خواندن است و نه چيز ديگرى، تلاشى است دانش آموزى درباره موضوعى كه مستقيما مربوط به خود و آينده شان است.
ديگر اينكه موضوعى كه به آن پرداخته شده است موضوعى بسيار مهم و حياتى است.
#روح_الله_اکبری
_________________________________
🎥 پيش نمايش مستند :
yon.ir/0i8N
🔴 @sharafodin_ir
آدرس كانال مرثيه:
@marsiyee
٢٨ مهر، در ديدار با نخبگان، رهبري مسئه اي را بيان كردند كه شايد خيلي
ها متوجه آن نشدند:
"یک نکتهی دیگری که حالا وزیر محترم آموزشوپرورش هم اینجا حضور ندارند لکن به گوش ایشان باید برسد، [این است که] من از این مسئلهی سمپاد -این سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان- نگرانم. گزارشهایی که به من میرسد، گزارشهای خرسندکنندهای نیست؛ این سمپاد خیلی مهم است. این کار خیلی مهمّی است و آن نکته هم که اشاره کردند که یک تعداد زیادی مدرسه بر اساس این [طرح تأسیس شده]، این متوقّف به این است که این سازمان خوب بچرخد و خوب اداره بشود؛ گزارشهایی که به ما میرسد در این جهت، گزارشهای خرسندکنندهای نيست."
سمپاد براي اهالي اش، نجات دهنده اي بود كه آنهارا از ضربه هايي كه نظام آموزش و پرورش به فكر و روحشان در مهم ترين ٧ سال زندگيشان وارد ميكند، حفظ كند. و اين نجات دهنده سالها به مريضي كشيده شده بود. شايد از همان ابتداى كار كه مديرانش علوم انساني را از آن حذف كردند و شايد از همين اواخر كه به بخشي از اداره آموزش و پرورش تبديل شد!
هرچه بود و هست، اينك اين بيمار را كه گويي به مرضي لاعلاج دچار شده بود، رو به قبله خوابانده اند و اهالي اش برايش مرثيه اي سروده اند.
مستند #مرثیه_ای_برای_یک_رویا را چند دانش آموز سمپادي درباره وضع اين روزهاي مدرسه شان و نظام آموزش و پرورش ساخته اند.
و سه شنبه ٢٣ آذر ، ساعت ١٥:٣٠ در حوزه هنري، نمايش داده مي شود.
به نظر من اين كار از دو جهت اهميت دارد.
يكم اينكه، برخلاف اراده بسياري ، كه دانش آموزان را موجوداتى ميخواهند گوشه نشين و منفعل كه سرشان به كار خودشان است و اساسا صلاحيت نظر دادن درباره خود را ندارند و وظيفه اصليشان درس خواندن است و نه چيز ديگرى، تلاشى است دانش آموزى درباره موضوعى كه مستقيما مربوط به خود و آينده شان است.
ديگر اينكه موضوعى كه به آن پرداخته شده است موضوعى بسيار مهم و حياتى است.
#روح_الله_اکبری
_________________________________
🎥 پيش نمايش مستند :
yon.ir/0i8N
🔴 @sharafodin_ir
آدرس كانال مرثيه:
@marsiyee
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
دومین تیزر مستند مرثیه ای برای یک رویا
دومین تریلر مستند "مرثیه ای برای یک رویا" با موضوع نقد نظام آموزشی کشور و برخورد آن با نمونه های موفق با تاکید بر مدارس استعداد های درخشان
سلام بمبئی،استهزای مفهوم سینمای مشترک!
پس از دو هفته اکران عمومی فیلم سلام بمبئی، این فیلم نزدیک به هفت میلیارد تومان فروش داشته است. از لحاظ میزان فروش گیتهای سینما در این مدت، میتوان این فیلم را در کنار فیلمهایی مثل فروشنده و محمد رسولالله قرار داد اما از جهت کیفیت ساخت، تدوین، فیلمنامه و پیرنگ داستان کمتر شباهتی به این دو اثر یاد شده ندارد.
اولین و مهمترین نکتهی فیلم که از ابتدای آن مشخصاٌ دیده میشود بازگشت به سنّتهای مطرود سینمای هند است، استفاده از کلیشههایی مانند عشق دختر ثروتمند به پسر فقیر یا دختری که با خواست پدر مجبور به ازدواج با مردی که از او متنفر است میشود و... که نه تنها باعث جذابیت نشده بلکه ضعف ایدهپردازی اولیه در فیلم را نشان میدهد.
نکتهی دوم ضعف تدوین و فیلمنامه اثر است ،اتصال ناگهانی سکانسهای نامربوط ،تغییر سریع و تقریبا گنگ صحنهها و البته برشهای ناگهانی و بیموقع که سبب میشود تصویر عجیب و آماتورگونهای ایجاد شود.
فیلمنامه بدون آنکه از اندک منطق روایی بهره ببرد، سرشار از لحظات خام عاشقانه است که فیلمساز به جای تلاش برای ایجاد یک بستر مناسب برای باورپذیری این عشق سعی کرده تا با نماهایی از هندوستان و مهارتهای دو بازیگر ناتوانی خود را در این امر مخفی کند .
استفاده از شخصیتهای کاملا سنتی و کلیشهای مانند خواستگار کاریشما با موهایی عجیب و انگشترهای زمخت و عینک درشت به انضمام سیگار برگی کنار لبش با قلبی خالی از عشق و تماما سیاه و تاریک باعث میشود تا حتی آثار سینمای سالهای دور بالیوود نیز آن را پس بزند.
دیالوگهای تکراری و مستمر دو بازیگر به هم، مخصوصا تکرار مستمر «من عاشقت هستم»، به سرعت عدم توانایی نویسنده را هویدا میکند.
عدم هماهنگی سکانسهای متوالی و ناتوانی تدوینگر را اگر ناشی از ممیزیهای سینمای ایران (که شاید موجب حذف و سانسور قسمتهایی از فیلم شده باشد .) قلمداد نکنیم این فیلم را شاید بتوان با تساهل در ردهی دوم فیلمهای ایران و هند به شمار آورد.
نکتهی سوم پتانسیل بالای این فیلم برای حرکت فرهنگهای غنی بین دو کشور است که کاملا نادیده گرفته شده است. نقاط قوت فرهنگیای که تقریبا بین دو کشور مشترک است میتوانست در این فیلم به خوبی جلوهگر شود و محتوا و مضمون به فیلم بدهد ولی متاسفانه عدم برنامهریزی قبلی برای اینکار و نبود فلسفه و بنمایهای عمیق و مشخص که فیلم برای آن ساخته شود سبب شد تا این اتفاق نیفتد .
از طرفی اگر توجه بیشتری به مسئلهی تهاجم فرهنگی از سمت غرب و هالیوود کنیم متوجه میشویم که منافع مشترک سینمای ایران و هند و از طرف دیگر توانایی،تجربه و امکانات سینمای هند میتواند مسیر مقابله با سینمای غرب را برای ما هموار کند .
اما این شروع بد برای همکاری با هند اتفاق خوبی نبود .
اگر رویکرد تهیه کنندهی فیلم غیر از سو استفاده از ظاهربینی مردم و صرفا یک نگاه اقتصادی نبود یقینا با امکانات، تواناییها و شرایط موجود فرصتهای مطلوبتری به دست میآمد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
موید این امر اقدام غیر منطقی سازندگان برای سینمای مشترک است،سینمای مشترک در بین کشور های دیگر زمانی انجام میشود که دو کشور تلاش میکنند از نقاط قوت یکدیگر بهره ببرند، اما این فیلم که در سطح دوم سینمای ایران و هند هم قرار نمیگرد این سوال را ایجاد میکند که آیا رویکرد تهیه کننده غیر از نگاه بهره برداری اقتصادی بوده است ؟
#محمد_محمدى دانش آموز دبيرستان شرف الدين
#تحلیل_دانش_آموزی
🔴@sharafodin_ir
https://l1l.ir/sca
پس از دو هفته اکران عمومی فیلم سلام بمبئی، این فیلم نزدیک به هفت میلیارد تومان فروش داشته است. از لحاظ میزان فروش گیتهای سینما در این مدت، میتوان این فیلم را در کنار فیلمهایی مثل فروشنده و محمد رسولالله قرار داد اما از جهت کیفیت ساخت، تدوین، فیلمنامه و پیرنگ داستان کمتر شباهتی به این دو اثر یاد شده ندارد.
اولین و مهمترین نکتهی فیلم که از ابتدای آن مشخصاٌ دیده میشود بازگشت به سنّتهای مطرود سینمای هند است، استفاده از کلیشههایی مانند عشق دختر ثروتمند به پسر فقیر یا دختری که با خواست پدر مجبور به ازدواج با مردی که از او متنفر است میشود و... که نه تنها باعث جذابیت نشده بلکه ضعف ایدهپردازی اولیه در فیلم را نشان میدهد.
نکتهی دوم ضعف تدوین و فیلمنامه اثر است ،اتصال ناگهانی سکانسهای نامربوط ،تغییر سریع و تقریبا گنگ صحنهها و البته برشهای ناگهانی و بیموقع که سبب میشود تصویر عجیب و آماتورگونهای ایجاد شود.
فیلمنامه بدون آنکه از اندک منطق روایی بهره ببرد، سرشار از لحظات خام عاشقانه است که فیلمساز به جای تلاش برای ایجاد یک بستر مناسب برای باورپذیری این عشق سعی کرده تا با نماهایی از هندوستان و مهارتهای دو بازیگر ناتوانی خود را در این امر مخفی کند .
استفاده از شخصیتهای کاملا سنتی و کلیشهای مانند خواستگار کاریشما با موهایی عجیب و انگشترهای زمخت و عینک درشت به انضمام سیگار برگی کنار لبش با قلبی خالی از عشق و تماما سیاه و تاریک باعث میشود تا حتی آثار سینمای سالهای دور بالیوود نیز آن را پس بزند.
دیالوگهای تکراری و مستمر دو بازیگر به هم، مخصوصا تکرار مستمر «من عاشقت هستم»، به سرعت عدم توانایی نویسنده را هویدا میکند.
عدم هماهنگی سکانسهای متوالی و ناتوانی تدوینگر را اگر ناشی از ممیزیهای سینمای ایران (که شاید موجب حذف و سانسور قسمتهایی از فیلم شده باشد .) قلمداد نکنیم این فیلم را شاید بتوان با تساهل در ردهی دوم فیلمهای ایران و هند به شمار آورد.
نکتهی سوم پتانسیل بالای این فیلم برای حرکت فرهنگهای غنی بین دو کشور است که کاملا نادیده گرفته شده است. نقاط قوت فرهنگیای که تقریبا بین دو کشور مشترک است میتوانست در این فیلم به خوبی جلوهگر شود و محتوا و مضمون به فیلم بدهد ولی متاسفانه عدم برنامهریزی قبلی برای اینکار و نبود فلسفه و بنمایهای عمیق و مشخص که فیلم برای آن ساخته شود سبب شد تا این اتفاق نیفتد .
از طرفی اگر توجه بیشتری به مسئلهی تهاجم فرهنگی از سمت غرب و هالیوود کنیم متوجه میشویم که منافع مشترک سینمای ایران و هند و از طرف دیگر توانایی،تجربه و امکانات سینمای هند میتواند مسیر مقابله با سینمای غرب را برای ما هموار کند .
اما این شروع بد برای همکاری با هند اتفاق خوبی نبود .
اگر رویکرد تهیه کنندهی فیلم غیر از سو استفاده از ظاهربینی مردم و صرفا یک نگاه اقتصادی نبود یقینا با امکانات، تواناییها و شرایط موجود فرصتهای مطلوبتری به دست میآمد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
موید این امر اقدام غیر منطقی سازندگان برای سینمای مشترک است،سینمای مشترک در بین کشور های دیگر زمانی انجام میشود که دو کشور تلاش میکنند از نقاط قوت یکدیگر بهره ببرند، اما این فیلم که در سطح دوم سینمای ایران و هند هم قرار نمیگرد این سوال را ایجاد میکند که آیا رویکرد تهیه کننده غیر از نگاه بهره برداری اقتصادی بوده است ؟
#محمد_محمدى دانش آموز دبيرستان شرف الدين
#تحلیل_دانش_آموزی
🔴@sharafodin_ir
https://l1l.ir/sca
«کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین...»
ادیان یکی بودند و هدفی مشترک را پی میگرفتند: جنگیدن در برابر خدایان زمینی و طاغوتها و یاری مستضعفان و رنجدیدگان. و ایندو نیز نمودهای حقیقتی یگانهاند. چون ادیان پیروز شدند و همراه با آنان مستضعفان پیروز شدند، طاغوتها چهره عوض کردند و برای دستیابی به غنایم پیشی گرفتند و در پی حکم راندن به نام ادیان برآمدند و سلاح دین را به دست گرفتند، و اینگونه بود که رنج و محنت مظلومان مضاعف گشت و ادیان دچار مصیبت و اختلاف شدند. هیچ نزاعی نیست مگر برای منافع سودجویان.
این حضرت مسیح است که فریاد میزند:«هرگز، هرگز! محبت خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمیشود.» و صدای او در جانها میپیچد و ندایی دیگر از پیامبر رحمت اوج میگیرد که:«به من ایمان نیاورده کسی که سیر به بستر رود، اما همسایهاش گرسنه باشد» و هر دو صدا در بستر زمان همآوا بودهاند، تا آنکه پژواک آنها بر زبان پاپ بزرگ ظاهر میشود که به مناسبت روزه میگوید:«مسیح و انسانِ فقیر شخصی واحدند.»
پ.ن: این سخنرانی به دعوت بزرگان مسیحیت لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد شده و در این مراسم به عنوان نماد «گفتگو و تعایش» از امام صدر تجلیل به عمل آمد
#برشی_از_یک_کتاب
#ادیان_در_خدمت_انسان
#امام_موسی_صدر
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/t2z
ادیان یکی بودند و هدفی مشترک را پی میگرفتند: جنگیدن در برابر خدایان زمینی و طاغوتها و یاری مستضعفان و رنجدیدگان. و ایندو نیز نمودهای حقیقتی یگانهاند. چون ادیان پیروز شدند و همراه با آنان مستضعفان پیروز شدند، طاغوتها چهره عوض کردند و برای دستیابی به غنایم پیشی گرفتند و در پی حکم راندن به نام ادیان برآمدند و سلاح دین را به دست گرفتند، و اینگونه بود که رنج و محنت مظلومان مضاعف گشت و ادیان دچار مصیبت و اختلاف شدند. هیچ نزاعی نیست مگر برای منافع سودجویان.
این حضرت مسیح است که فریاد میزند:«هرگز، هرگز! محبت خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمیشود.» و صدای او در جانها میپیچد و ندایی دیگر از پیامبر رحمت اوج میگیرد که:«به من ایمان نیاورده کسی که سیر به بستر رود، اما همسایهاش گرسنه باشد» و هر دو صدا در بستر زمان همآوا بودهاند، تا آنکه پژواک آنها بر زبان پاپ بزرگ ظاهر میشود که به مناسبت روزه میگوید:«مسیح و انسانِ فقیر شخصی واحدند.»
پ.ن: این سخنرانی به دعوت بزرگان مسیحیت لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد شده و در این مراسم به عنوان نماد «گفتگو و تعایش» از امام صدر تجلیل به عمل آمد
#برشی_از_یک_کتاب
#ادیان_در_خدمت_انسان
#امام_موسی_صدر
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/t2z
فيلم كامل اولين جلسه #عصر_علوم_انسانی با حضور صادق زيباكلام.
موضوع: وضعيت علوم انسانى در ايران و نسبت آن با جامعه
تاریخ جلسه: ١٨ آبان ٩٥
از اين پس فيلم كامل جلسات عصر علوم انسانى را در كانال آپارات ما مشاهده كنيد.
🔴 @sharafodin_ir
_______________________________
https://www.aparat.com/v/GV8BF
موضوع: وضعيت علوم انسانى در ايران و نسبت آن با جامعه
تاریخ جلسه: ١٨ آبان ٩٥
از اين پس فيلم كامل جلسات عصر علوم انسانى را در كانال آپارات ما مشاهده كنيد.
🔴 @sharafodin_ir
_______________________________
https://www.aparat.com/v/GV8BF
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
اولین جلسه عصر علوم انسانی - صادق زیباکلام
نشست های عصر علوم انسانی در مدرسه تخصصی علوم انسانی شرف الدین
موضوع: وضعیت علوم انسانی در ایران و نسبت آن با جامعه
18 آبان 1395
موضوع: وضعیت علوم انسانی در ایران و نسبت آن با جامعه
18 آبان 1395