شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«برای آینده» | نگاهی به رمان #مادام_بوواری
در سالروز درگذشت #گوستاو_فلوبر
▪️«...شاید بتوان گفت اولین و البته سطحیترین چیزی که درباره مادام بوواری به چشم میآید فرایند طولانی و نفسگیر آفرینش آن است. ساعتها کار مداوم برای تک تک واژهها. در سالهای نگارش رمان، فلوبر روزانه ده تا دوازده ساعت کار میکرد. حاصل این کار طاقتفرسا و خط زدنهای مداوم در طول هفته چیزی حدود یک پاراگراف بوده که بارها و بارها با صدای بلند خوانده می شده تا صیقل یافته باشند. این در روزگاریست که ویکتور هوگو، بدون بازخوانی، رمانهایش را به دست چاپ میسپرده است. روزگاری که نثر رعیت است و شعر پادشاه. فلوبر با مادام بوواری به رمان حیثیت میبخشد و آن را تا مقام شعر بالا میآورد. فلوبر نظامی را خلق میکند که همچون شعر کلمات قابل حذف و جابجایی نباشند. به عبارتی واحد رمان که پاراگراف بوده را تبدیل به واژه میکند و نثر را از زیر یوغ شعر بیرون میآورد. همان چیزی که میلان کوندرا در ابتدای کتاب شوخی به خوبی توضیح داده است. اما این تنها اولین تاثیر مهمیست که مادام بوواری بر ادبیات آیندهاش میگذارد...»
متن کامل یادداشت #علی_جوان_نژاد درباره مادام بوواری را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9005
☑️ @ShahrestanAdab
در سالروز درگذشت #گوستاو_فلوبر
▪️«...شاید بتوان گفت اولین و البته سطحیترین چیزی که درباره مادام بوواری به چشم میآید فرایند طولانی و نفسگیر آفرینش آن است. ساعتها کار مداوم برای تک تک واژهها. در سالهای نگارش رمان، فلوبر روزانه ده تا دوازده ساعت کار میکرد. حاصل این کار طاقتفرسا و خط زدنهای مداوم در طول هفته چیزی حدود یک پاراگراف بوده که بارها و بارها با صدای بلند خوانده می شده تا صیقل یافته باشند. این در روزگاریست که ویکتور هوگو، بدون بازخوانی، رمانهایش را به دست چاپ میسپرده است. روزگاری که نثر رعیت است و شعر پادشاه. فلوبر با مادام بوواری به رمان حیثیت میبخشد و آن را تا مقام شعر بالا میآورد. فلوبر نظامی را خلق میکند که همچون شعر کلمات قابل حذف و جابجایی نباشند. به عبارتی واحد رمان که پاراگراف بوده را تبدیل به واژه میکند و نثر را از زیر یوغ شعر بیرون میآورد. همان چیزی که میلان کوندرا در ابتدای کتاب شوخی به خوبی توضیح داده است. اما این تنها اولین تاثیر مهمیست که مادام بوواری بر ادبیات آیندهاش میگذارد...»
متن کامل یادداشت #علی_جوان_نژاد درباره مادام بوواری را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9005
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بهترین چاپ از #شاهنامه
یادداشتی از #علی_جوان_نژاد
▪️«...از همان روزهای سرایش شاهنامه، مردم به رایگان از این اثر بزرگ برای خود نسخهبرداری میکردهاند. از طرفی شاهنامه یکی از پر طرفدارترین کتابهای تمامی دربارها بوده و شاهان به آن که نسخۀ منحصر به فرد و زیبایی از این خردنامه داشته باشند مباهات میکردهاند. در نتیجه شمار دستنویسهای شاهنامه که به صورت کامل یا ناقص موجود است به هزار نسخه میرسد که میتوان گفت هیچ اثری به اندازۀ شاهنامه در تاریخ اسلامی ایران کتابت نشده است. اما این تعداد نسخهبرداری فسادی هم دارد.
کاتبان اصولاً در رونویسی از کتابها دچار لغزشهایی میشوند. این لغزشها گاهی سهوا اتفاق میافتد، اما گاهی عمدی در کار است. به دلیل تغییر در زبان و تفاوت در تلفظ کلمات گاه کاتب فکر میکرده که معنا یا وزن و قافیۀ شعر معیوب است و با ذوق خودش بیت را تصحیح میکرده و گاه گمان میکرده اثر به بیتهای دیگری هم نیاز دارد پس بیتهایی را میسروده و به متن اصلی وارد میکرده است. نتیجۀ این بیامانتیها میشود هزاران بیت مجهولی که از شاعر نیست اما در کتاب شاعر هست.
کار مصححان این است که چهرۀ اصیل آثار را با توجه به نسخههای موجود باز سازی کنند و تا جایی که میتوانند به آنچه خود شاعر گفته نزدیک شوند. طبیعی ست با کشف نسخههای اصیلتر و تغییر اطلاعات ما دربارة شاعر و عصرش، هر کتاب به تصحیحهای به روزتری نیاز دارد و این نیاز تا پیدا شدن نسخهای به خط شاعر یا لااقل نسخهای که خود شاعر تاییدش کرده وجود خواهد داشت.
ترس عمدۀ ما از فهمنکردن آثار کلاسیک با در دست داشتن متنی پیراسته و درست خواندن اثر برطرف میشود. خصوصاً شاهنامۀ #فردوسی که علیرغم فاصلۀ هزار سالهای که با ما دارد هنوز برای عموم فارسی زبانان قابل فهم است و تنها در معدود کلمات یا ابیاتی ست که خوانندۀ فارسیزبان نیاز دارد به فرهنگها مراجعه کند. هر چند همان تعداد معدود هم در کنار ابیات بالا و پایینش قابل درک است. اگر نیازی به پژوهش دقیق در شاهنامه نداشته باشید، درست خواندن شاهنامه از روی نسخهای پیراسته برای فهمش کافی ست. اما کدام نسخۀ موجود در بازار پیراستهتر است؟...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9150
☑️ @ShahrestanAdab
یادداشتی از #علی_جوان_نژاد
▪️«...از همان روزهای سرایش شاهنامه، مردم به رایگان از این اثر بزرگ برای خود نسخهبرداری میکردهاند. از طرفی شاهنامه یکی از پر طرفدارترین کتابهای تمامی دربارها بوده و شاهان به آن که نسخۀ منحصر به فرد و زیبایی از این خردنامه داشته باشند مباهات میکردهاند. در نتیجه شمار دستنویسهای شاهنامه که به صورت کامل یا ناقص موجود است به هزار نسخه میرسد که میتوان گفت هیچ اثری به اندازۀ شاهنامه در تاریخ اسلامی ایران کتابت نشده است. اما این تعداد نسخهبرداری فسادی هم دارد.
کاتبان اصولاً در رونویسی از کتابها دچار لغزشهایی میشوند. این لغزشها گاهی سهوا اتفاق میافتد، اما گاهی عمدی در کار است. به دلیل تغییر در زبان و تفاوت در تلفظ کلمات گاه کاتب فکر میکرده که معنا یا وزن و قافیۀ شعر معیوب است و با ذوق خودش بیت را تصحیح میکرده و گاه گمان میکرده اثر به بیتهای دیگری هم نیاز دارد پس بیتهایی را میسروده و به متن اصلی وارد میکرده است. نتیجۀ این بیامانتیها میشود هزاران بیت مجهولی که از شاعر نیست اما در کتاب شاعر هست.
کار مصححان این است که چهرۀ اصیل آثار را با توجه به نسخههای موجود باز سازی کنند و تا جایی که میتوانند به آنچه خود شاعر گفته نزدیک شوند. طبیعی ست با کشف نسخههای اصیلتر و تغییر اطلاعات ما دربارة شاعر و عصرش، هر کتاب به تصحیحهای به روزتری نیاز دارد و این نیاز تا پیدا شدن نسخهای به خط شاعر یا لااقل نسخهای که خود شاعر تاییدش کرده وجود خواهد داشت.
ترس عمدۀ ما از فهمنکردن آثار کلاسیک با در دست داشتن متنی پیراسته و درست خواندن اثر برطرف میشود. خصوصاً شاهنامۀ #فردوسی که علیرغم فاصلۀ هزار سالهای که با ما دارد هنوز برای عموم فارسی زبانان قابل فهم است و تنها در معدود کلمات یا ابیاتی ست که خوانندۀ فارسیزبان نیاز دارد به فرهنگها مراجعه کند. هر چند همان تعداد معدود هم در کنار ابیات بالا و پایینش قابل درک است. اگر نیازی به پژوهش دقیق در شاهنامه نداشته باشید، درست خواندن شاهنامه از روی نسخهای پیراسته برای فهمش کافی ست. اما کدام نسخۀ موجود در بازار پیراستهتر است؟...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9150
☑️ @ShahrestanAdab
🔻سوم شخص مفرد | مروری بر آثار داستانی سیمین دانشور
(#علی_جوان_نژاد به بهانۀ زادروز #سیمین_دانشور، در یادداشتی آثار داستانی این نویسنده را بهاجمال معرفی کرده است.)
▪️«...مشهور است آتش خاموش، اولین مجموعهداستانیست که توسط نویسندهای زن در ایران به چاپ رسیده است. سیمین دانشور این کتاب را در بیست و هفت سالگی منتشر میکند، اما داستانهای این مجموعه قبلاً در چند روزنامه منتشر شده بودند. هرچند آتش خاموش به عنوان شروعی برای ورود زنان به جریان جدی ادبیات داستانی مجموعۀ مهمیست، اما از لحاظ ارزش ادبی، اثر قابل توجهی به شمار نمیرود. سیمین بعدها اجازۀ تجدید چاپ این اثر را نداد و بهدرستی معتقد بود داستانهای این مجموعه بیش از اندازه رمانتیک هستند.
اگر آتش خاموش را لحاظ نکنیم، سیمین نویسندهای گزیدهکار است. حاصل هفت دهه نویسندگیاش چیزی در حدود چهار مجموعه داستان و چهار رمان است که در این یادداشت با اختصار به معرفی و مرور آنها خواهیم پرداخت...»
ادامۀ این مطلب را در پروندهپرترۀ سیمین دانشور در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10499
☑️ @ShahrestanAdab
(#علی_جوان_نژاد به بهانۀ زادروز #سیمین_دانشور، در یادداشتی آثار داستانی این نویسنده را بهاجمال معرفی کرده است.)
▪️«...مشهور است آتش خاموش، اولین مجموعهداستانیست که توسط نویسندهای زن در ایران به چاپ رسیده است. سیمین دانشور این کتاب را در بیست و هفت سالگی منتشر میکند، اما داستانهای این مجموعه قبلاً در چند روزنامه منتشر شده بودند. هرچند آتش خاموش به عنوان شروعی برای ورود زنان به جریان جدی ادبیات داستانی مجموعۀ مهمیست، اما از لحاظ ارزش ادبی، اثر قابل توجهی به شمار نمیرود. سیمین بعدها اجازۀ تجدید چاپ این اثر را نداد و بهدرستی معتقد بود داستانهای این مجموعه بیش از اندازه رمانتیک هستند.
اگر آتش خاموش را لحاظ نکنیم، سیمین نویسندهای گزیدهکار است. حاصل هفت دهه نویسندگیاش چیزی در حدود چهار مجموعه داستان و چهار رمان است که در این یادداشت با اختصار به معرفی و مرور آنها خواهیم پرداخت...»
ادامۀ این مطلب را در پروندهپرترۀ سیمین دانشور در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10499
☑️ @ShahrestanAdab
🔻ناسیونالیسم به سبک فردوسی | نگاهی به جایگاه ایران در شاهنامه | یادداشتی از #علی_جوان_نژاد
(ویژه #پرونده_پرتره_فردوسی)
▪️«وطن و وطنپرستی به این معنا که در ذهن ما وجود دارد، مفهوم جدیدیست که بعد از جنبش مشروطه به وجود آمده. از این رو نباید انتظار داشت که شعرای کلاسیک با دیدی که ما امروزه به وطن داریم با این مسئله برخورد کرده باشند. در بین شعرای کلاسیک، #فردوسی بیش از هر شاعر دیگری از ایران و ایرانیان سخن گفته و دغدغههای ملی آشکاری داشته است. اما باید توجه داشت که وطن در ذهن فردوسی نمیتوانسته همان معنایی را که در ذهن ما ایجاد میکند، داشته باشد.
توجه فردوسی به ایران و ایرانیان تا حدیست که میتواند سؤالی را در ذهن ما به وجود بیاورد: "آیا شاهنامه یک کتاب ناسیونالیستی افراطیست؟" این یادداشت سعی دارد شاهنامۀ فردوسی را از منظر ملیگرایی بررسی کند. قصد ما البته تطهیر #شاهنامه یا تقدیس آرای فردوسی نیست؛ بلکه گونهای ارزیابی شتابزده، اما محتاطانه است...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10551
☑️ @ShahrestanAdab
(ویژه #پرونده_پرتره_فردوسی)
▪️«وطن و وطنپرستی به این معنا که در ذهن ما وجود دارد، مفهوم جدیدیست که بعد از جنبش مشروطه به وجود آمده. از این رو نباید انتظار داشت که شعرای کلاسیک با دیدی که ما امروزه به وطن داریم با این مسئله برخورد کرده باشند. در بین شعرای کلاسیک، #فردوسی بیش از هر شاعر دیگری از ایران و ایرانیان سخن گفته و دغدغههای ملی آشکاری داشته است. اما باید توجه داشت که وطن در ذهن فردوسی نمیتوانسته همان معنایی را که در ذهن ما ایجاد میکند، داشته باشد.
توجه فردوسی به ایران و ایرانیان تا حدیست که میتواند سؤالی را در ذهن ما به وجود بیاورد: "آیا شاهنامه یک کتاب ناسیونالیستی افراطیست؟" این یادداشت سعی دارد شاهنامۀ فردوسی را از منظر ملیگرایی بررسی کند. قصد ما البته تطهیر #شاهنامه یا تقدیس آرای فردوسی نیست؛ بلکه گونهای ارزیابی شتابزده، اما محتاطانه است...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10551
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آمیختگی شعر و موسیقی در ایران، از هزارههای دور تا سقوط سلسلۀ ساسانی
(یادداشتی از #علی_جوان_نژاد در پروندۀ تخصصی #ترانه_خوانی)
▪️«تاریخِ آمیختگی شعر و موسیقی را میتوان تا هزارههایی خیلی دور ادامه داد. مثلاً میتوان دید در هزارۀ سوم پیش از میلاد، خنیاگرانی هر صبح و شام به افتخار پادشاهی عیلامی به سرود ایستادهاند. یا چند صد سال بعد هرودوت را میتوان دید که در کرانۀ رود نیل به شنیدن ترانهای آشنا نشستهاست. و این همه به آن معناست که تا سپیدهدمان تاریخ میشود در پی ردِّ پایی از آمیختگی این دو هنرِ متعالی رفت بیآنکه از یافتن ردِّ پایی قدیمیتر ناامید شد.
میتوان حدس زد شعرِ آمیخته با موسیقی یا شعر ملحون، در ابتدا بیشتر عبادی بوده؛ خواه بتپرستانه، خواه یکتاپرستانه و احتمالاً مناسک نمایشی که قبل از به قدرت رسیدن آریاییها، در خاورمیانه مرسوم بوده با موسیقی همراهی داشتهاست. به عنوان مثال میشود از مراسمی نمایشی یاد کرد که در سوگ دوموزی میگرفتند و بعدها به هیبت سوگ سیاوش بازآفرینی میشود...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از #علی_جوان_نژاد در پروندۀ تخصصی #ترانه_خوانی)
▪️«تاریخِ آمیختگی شعر و موسیقی را میتوان تا هزارههایی خیلی دور ادامه داد. مثلاً میتوان دید در هزارۀ سوم پیش از میلاد، خنیاگرانی هر صبح و شام به افتخار پادشاهی عیلامی به سرود ایستادهاند. یا چند صد سال بعد هرودوت را میتوان دید که در کرانۀ رود نیل به شنیدن ترانهای آشنا نشستهاست. و این همه به آن معناست که تا سپیدهدمان تاریخ میشود در پی ردِّ پایی از آمیختگی این دو هنرِ متعالی رفت بیآنکه از یافتن ردِّ پایی قدیمیتر ناامید شد.
میتوان حدس زد شعرِ آمیخته با موسیقی یا شعر ملحون، در ابتدا بیشتر عبادی بوده؛ خواه بتپرستانه، خواه یکتاپرستانه و احتمالاً مناسک نمایشی که قبل از به قدرت رسیدن آریاییها، در خاورمیانه مرسوم بوده با موسیقی همراهی داشتهاست. به عنوان مثال میشود از مراسمی نمایشی یاد کرد که در سوگ دوموزی میگرفتند و بعدها به هیبت سوگ سیاوش بازآفرینی میشود...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 انجیل پنجم
(بررسی تطبیقی #شازده_کوچولو و #انجیل به قلم #علی_جوان_نژاد در سالگرد درگذشت #آنتوان_دوسنت_اگزوپری)
▪️ «... به عبارتی پاسخ اگزوپری برای رهایی بشر، همان دعوت مسیح است: محبت. اگزوپری دوستی و محبت را چیزی گرانبها و کمیاب معرفی میکند که مدتهاست به فراموشی سپرده شده و همین فراموشی باعث و بانی کوری و سرگردانی بشر است. پس شازدهکوچولو مانند آموزگاری سعی در آموزش دیگربارۀ محبت دارد. کلمهای که از شدت تکرار، از معنا تهی شده. پس باید آشناییزدایی اتفاق بیفتد، در قالب «اهلی شدن» ریخته شود و با دیدگاهی کودکانه برای دیگر بار کشف شود و این خود نوعی دوباره زادهشدن است، آنچنان که مسیح گفت:
بهراستی، به راستی ترا میگویم، تا کسی از نو زاده نشود، ملکوت خدای را نتواند دید. (یوحنا:3/3) »
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(بررسی تطبیقی #شازده_کوچولو و #انجیل به قلم #علی_جوان_نژاد در سالگرد درگذشت #آنتوان_دوسنت_اگزوپری)
▪️ «... به عبارتی پاسخ اگزوپری برای رهایی بشر، همان دعوت مسیح است: محبت. اگزوپری دوستی و محبت را چیزی گرانبها و کمیاب معرفی میکند که مدتهاست به فراموشی سپرده شده و همین فراموشی باعث و بانی کوری و سرگردانی بشر است. پس شازدهکوچولو مانند آموزگاری سعی در آموزش دیگربارۀ محبت دارد. کلمهای که از شدت تکرار، از معنا تهی شده. پس باید آشناییزدایی اتفاق بیفتد، در قالب «اهلی شدن» ریخته شود و با دیدگاهی کودکانه برای دیگر بار کشف شود و این خود نوعی دوباره زادهشدن است، آنچنان که مسیح گفت:
بهراستی، به راستی ترا میگویم، تا کسی از نو زاده نشود، ملکوت خدای را نتواند دید. (یوحنا:3/3) »
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«به شکوه داستان، به بلندای شعر»
( پنجرهای به جهان #گوستاو_فلوبر یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹« ویکتور هوگو وقتی آخرین سطر «بینوایان» را نوشت، بدون آنکه زحمت بازخوانیاش را به خود بدهد، کاغذهای خطنخوردۀ نگارش اوّل را توی پاکت گذاشت و فرستاد پاریس تا چاپ بشود. هوگو شاعر بود و ارزش کلمات را میدانست امّا رمان را آنقدر جدّی نمیگرفت که بخواهد برای انتخاب کلمات و راست و ریست کردن جملات وقت بگذارد. شاید فکر کنید هوگو نابغه است و استثنا. امّا اینطور نیست. غالب نویسندگان و خوانندگان رمان تا نیمۀ دوم قرن نوزدهم، رمان را جنس دوم ادبیات میدانستند که هدفی جز سرگرمی یا انتقال شفّاف معانی ندارد...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( پنجرهای به جهان #گوستاو_فلوبر یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹« ویکتور هوگو وقتی آخرین سطر «بینوایان» را نوشت، بدون آنکه زحمت بازخوانیاش را به خود بدهد، کاغذهای خطنخوردۀ نگارش اوّل را توی پاکت گذاشت و فرستاد پاریس تا چاپ بشود. هوگو شاعر بود و ارزش کلمات را میدانست امّا رمان را آنقدر جدّی نمیگرفت که بخواهد برای انتخاب کلمات و راست و ریست کردن جملات وقت بگذارد. شاید فکر کنید هوگو نابغه است و استثنا. امّا اینطور نیست. غالب نویسندگان و خوانندگان رمان تا نیمۀ دوم قرن نوزدهم، رمان را جنس دوم ادبیات میدانستند که هدفی جز سرگرمی یا انتقال شفّاف معانی ندارد...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«استاد شاعران جهان »
( روزنهای به شعر و جهان #رودکی یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹« واژۀ «پَرْگَست» را مردمانی که در خراسانِ قرن پنجم میزیستند، به معنای «معاذالله» به کار میبردند؛ یعنی «دور باد»، یعنی «مبادا». اینجاست که وقتی کسایی مروزی میگوید:
«رودکی استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی تویی کسایی؟ پرگست!
یعنی یکصدم رودکی بودن هم برای شاعر بزرگی هموزن کسایی «معاذالله» دارد...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( روزنهای به شعر و جهان #رودکی یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹« واژۀ «پَرْگَست» را مردمانی که در خراسانِ قرن پنجم میزیستند، به معنای «معاذالله» به کار میبردند؛ یعنی «دور باد»، یعنی «مبادا». اینجاست که وقتی کسایی مروزی میگوید:
«رودکی استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی تویی کسایی؟ پرگست!
یعنی یکصدم رودکی بودن هم برای شاعر بزرگی هموزن کسایی «معاذالله» دارد...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from محمدحسين موسوى تبار
🔸دریچهای رو به «امید»
( زبان، لحن و روایت در شعر #اخوان_ثالث یادداشتی از #علی_جوان_نژاد )
🔹«یکی از مهمترین اتّفاقات ادبیات معاصر، ربطی به ادبیات ندارد و آن مهاجرت سه برادر از فهرج یزد به مشهد است. یکی از این سه برادر که بعدها به «اخوان ثالث» معروف میشوند، علی است، پدر مهدی اخوان ثالث. شاید از خودتان بپرسید چه ربطی دارد؟ اگر علی به مشهد مهاجرت نمیکرد، مهدی اخوان ثالث نداشتیم؟
اگرهای تاریخی هیچکدام جواب درست درمانی ندارند و این اگر هم استثناء نخواهد بود. امّا مسئله این است که مهاجرت علی به مشهد باعث شد اخوان ثالث در هوای خراسان و زبان خراسانی، در دامان مادری خراسانی رشد کند...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( زبان، لحن و روایت در شعر #اخوان_ثالث یادداشتی از #علی_جوان_نژاد )
🔹«یکی از مهمترین اتّفاقات ادبیات معاصر، ربطی به ادبیات ندارد و آن مهاجرت سه برادر از فهرج یزد به مشهد است. یکی از این سه برادر که بعدها به «اخوان ثالث» معروف میشوند، علی است، پدر مهدی اخوان ثالث. شاید از خودتان بپرسید چه ربطی دارد؟ اگر علی به مشهد مهاجرت نمیکرد، مهدی اخوان ثالث نداشتیم؟
اگرهای تاریخی هیچکدام جواب درست درمانی ندارند و این اگر هم استثناء نخواهد بود. امّا مسئله این است که مهاجرت علی به مشهد باعث شد اخوان ثالث در هوای خراسان و زبان خراسانی، در دامان مادری خراسانی رشد کند...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«رهسپاری در عالم روح»
(نمایی از کتاب «سیر العباد الی المعاد» #سنایی یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹«سنایی در جوانی گذرش به سرخس میافتد، چند سالی را در سرخس سپری میکند و آنجا با واعظ و خطیب مشهوری آشنا میشود به نام محمّد بن منصور سرخسی. این محمّد بن منصور سرخسی، چنان تأثیری بر جان سناییِ سیوچند ساله میگذارد که سنایی یکی از غیر متعارفترین اشعار فارسی را برای بزرگداشت او میسراید: «کنز الرّموز» یا همان «سیر العباد الی المعاد.»...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(نمایی از کتاب «سیر العباد الی المعاد» #سنایی یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹«سنایی در جوانی گذرش به سرخس میافتد، چند سالی را در سرخس سپری میکند و آنجا با واعظ و خطیب مشهوری آشنا میشود به نام محمّد بن منصور سرخسی. این محمّد بن منصور سرخسی، چنان تأثیری بر جان سناییِ سیوچند ساله میگذارد که سنایی یکی از غیر متعارفترین اشعار فارسی را برای بزرگداشت او میسراید: «کنز الرّموز» یا همان «سیر العباد الی المعاد.»...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«خیام چه میگوید؟»
(تأملی در خطوط فکری حکیم #خیام نیشابوری یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹«مردی بود که وقتی بالای سر قبری میایستاد، احوال داخل قبر را میدید یا لااقل همچون ادّعایی داشت و به این ادّعا معروف شده بود. بزرگی برای امتحان، او را بر سر قبر خیّام میبرد و میپرسد: «در این گور چه میبینی؟»
«جوابش داد آن مرد گرامی
که این مردیست اندر ناتمامی
بدان درگه که روی آورده بودهست
مگر دعویّ دانش کرده بودهست
کنون چون گشت جهل خود عیانش
عرق میریزد از تشویر جانش
میان خجلت و تشویر ماندهست
وز آن تحصیل در تقصیر ماندهست...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(تأملی در خطوط فکری حکیم #خیام نیشابوری یادداشتی از #علی_جوان_نژاد)
🔹«مردی بود که وقتی بالای سر قبری میایستاد، احوال داخل قبر را میدید یا لااقل همچون ادّعایی داشت و به این ادّعا معروف شده بود. بزرگی برای امتحان، او را بر سر قبر خیّام میبرد و میپرسد: «در این گور چه میبینی؟»
«جوابش داد آن مرد گرامی
که این مردیست اندر ناتمامی
بدان درگه که روی آورده بودهست
مگر دعویّ دانش کرده بودهست
کنون چون گشت جهل خود عیانش
عرق میریزد از تشویر جانش
میان خجلت و تشویر ماندهست
وز آن تحصیل در تقصیر ماندهست...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab