از بهشتی برای امروز
762 subscribers
78 photos
65 videos
24 files
175 links
این کانال فرصتی است برای بازخوانی اندیشه و گفتار
اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی
شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
امید که برای امروزمان به کار آید

ارتباط با مدیر کانال
@Hamednikoonahad
Download Telegram
#انتقاد_از_رهبر

#نصیحت و #تذکر_دلسوزانه به #رهبر، واجب است

تذکر صریح و بی پرده و بی رودربایستی و مودبانه، وظیفه است

تربیت اسلامی: #انتقاد از رهبر یا #تبعیت از تصمیمات رهبر؟

حزب و تشکیلات انقلابی، در طول رهبری است و نه در عرض امام

31 خرداد 1360 ؛ #یک_هفته_قبل_از_شهادت

اين را به شما می گويم، انتقاد بر امام، تذكر به امام، نصيحت به #ائمۀ_المسلمين، كه اصلاً واجب است. تذكر به امام دادن، تذكر دلسوزانه به امام دادن، انتقاد كردن از يك تصميم امام، كه اصلاً #تربيت_اسلامی است. در آن خطبۀ حقوق راعى و رعيت، حقوق رعيت بر راعى كه در #نهج_البلاغه هست، از على عليه السلام نقل می كند كه آن حضرت از مردم می خواهد كه از او انتقاد كنند و به او تذكر بدهند؛ اما همان وقت كه انسان تذكر می دهد، می داند كه تذكر می دهد. ولى تصميم گيرى با كيست؟ انسان تذكرش را می دهد، حرفش را می زند، #استدلال هم می کند، ولى تصميم گيرى با كيست؟ با رهبر است.
ما #طلبه ها كه ديگر اصلاً از اول ياد گرفته ايم. وقتى پاى درس آقاى #بروجردى بوديم كه همان موقع #مرجع_تقليد عام بود، يا وقتى پاى درس امام بوديم، چه می کرديم؟ مسائل علمی ای كه امام می گفت و حرفى می زد، ما شروع می کرديم به #اشكال_گرفتن و انتقاد کردن. ما اصلاً ياد گرفته بوديم. ولى بالاخره ما اشكال می گرفتيم، اما موقع #فتوا كه می شد، فتوا با كى بود؟ با مرجع بود و حالا در #مقام_رهبرى يك چنين چيزى است. ... ما اين دو تا را با هم ياد گرفته بوديم. هم حُريّت، هم انتقاد. هم إِنْ قُلْتُ قُلْتْ، هم #تعهد به فتوا. در زمينۀ رهبرى هم چيزى از اين قبيل است. هم حريّت، هم تذكر، هم نصيحت، هم انتقاد و هم آخر كار اينكه آقا حالا تصميم بالاخره چه شد؟ اين شد. بسيار خوب ما همين را عمل می كنيم ولو #برخلاف نظر خودمان باشد.
ما بيش از آقاى #بنی_صدر و آقاى #بازرگان با امام بر سر مسائل #ادارۀ #جمهورى_اسلامى بحث كرده ايم، #خيلى_آزادتر. اين را خود آقاى بازرگان هم می گفتند. ايشان می گفتند كه بله فقط شما هستيد كه می بينيم با صراحت و قاطعيت در جلسات ذكر می شود، با امام #مذاكره می كنيد و اين را خودشان می گفتند. ما هنوز همان #رابطۀ_طلبگى را با امام حفظ كرده ايم. اما در پايان وقتى ايشان تصميمى گرفتند، ديگر #باایمان اجرا می كنیم؛ ولو آن تصميم برخلاف آن انتقادهایی باشد كه در #همان_جلسه از ايشان كرديم ...
خوب دقت كنيد! #انتقاد و #تذكر و #نصيحت « والنَّصيحةُ لِأَئمَّه الْمُسْلِمین لازم است. #اين_وظيفه_است. اما بعد از نصيحت (نصيحت يعنى #تذكر_دلسوزانه)، بعد از تذكر دلسوزانۀ #متعهدانه، تذكر صريح و بى پرده و بى رودربايستى اما همراه با ادب و همراه با اين #آمادگى كه ما تذكرمان را مى دهيم، شما هم جمعبندى كنيد، وقتى جمعبندى كرديد، ما همان را اجرا مى كنيم ولو برخلاف تذكر ما باشد. اين تربيت اسلامى است. اين همانطور كه دربارۀ فرد صدق مى كند، دربارۀ# حزب و #تشكيلات هم صدق مى كند. آن تشكيلاتى مى تواند پس از پيروزى انقلاب، اين انقلاب عظيم را با سرعت بيشتر در جهت اصيلش جلو ببرد كه #در_طول_امامت باشد نه #در_عرض_امامت. پس ما در #جامعۀ_اسلامى چنين تشكيلاتى مى خواهيم.

منبع: حزب جمهوری اسلامی (1390)؛ صص 234-236

#نظام_امت_و_امامت
#مخالفت_با_رهبر؛ #ضد_ولایت_فقیه
#ولایتمداری ؛ #ولایت_پذیری
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#اصل_8 #قانون_اساسی
#آزادگی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی

https://t.iss.one/shahiddoctorbeheshti
نظر #شهید_بهشتی در مورد #ابراهیم_یزدی، #نهضت_آزادی و مهندس #بازرگان

1- آقای مهندس بازرگان از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای #یزدی همینطور، هرچند چون ایشان مدت زیادی در خارج بوده اند ارتباط مستقیم زیاد نبوده، ولی هر دوی این برادرها را همچنان #برادرهای_دوست_داشتنی و برخوردار از درجه بالایی از #صداقت و صمیمیت می دانم. ولی #خط_فکری شان را در مورد #سیاست_انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمی یافتم و ما از همان اول حس می کردیم که نقطه نظرهامان مختلف است. منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بوده‌اند و خدماتی داشته اند و سهمی داشته اند، آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلی شان مخصوصا داشته اند، ما ترجیح می دادیم که با وجود این اختلاف نظرها همکاری داشته باشیم، تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمی تواند پابه‌پای این نقطه نظرها بیایند و #استعفا دادند.
بنابراین من آقایان را چهره هایی دوست داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب می دانم ولی نقطه نظرشان را #در_جهت_این_انقلاب هم، از پیش، نمی‌یافتم . روز به روز این نظر قوی تر می شد. چه در #مسائل_داخلی_انقلاب و چه در مورد #مسائل_خارجی_انقلاب. ما معتقد بودیم انقلاب ایران یک #انقلاب_جهانی است لااقل در #جهان_اسلام و در دنیای #مستضعفین. شاید آقایان چنین دیدی نداشتند، مخصوصا آقای مهندس بازرگان خیلی اینطورها نمی اندیشیدند. باز آقای دکتر یزدی هم نقطه نظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلاف نظرهایی داشتند.

منبع: بهشتی از زبان بهشتی، (1392) جلد دوم، صص 328-329 به نقل از کتاب شهید بهشتی؛ اسطوره‌ای بر جاودانه تاریخ

2- وقتى كه #نهضت_آزادى تشكيل شد، با خوشحالى از اين خبر استقبال كردم و وقتى در اساسنامۀ آن از #اسلام به عنوان يك #مكتب و از نهضت آزادى به عنوان يك #حزب_اسلامی_تمام_عيار ياد نشده بود، به دوستان بنيانگذار نهضت آزادى انتقاد كردم و گفتم كه اين حزب، مكتبى نيست. اسمش را هم گذاشته ايد نهضت آزادى. #آزادى_كه_همۀ_اسلام_نيست. آزادى از مسائل مهم بشرى است و از اركان اسلام، ولى همۀ اسلام نيست. دوستان گفتند براى اين كه ما خواستيم كسانى كه #آلرژى دارند، روى عنوان اسلام از اين تشكيلات فرار نكنند. ولى حقيقتش اينكه قصه فقط اسم نبود. قصه اين بود كه #مرامنامه نشان می داد كه يك عده مسلمان آمده اند يك حزب درست كرده اند، اما در اين #تشكيلات_سياسى، اسلام را به عنوان يك #مكتب_تمام_عيار مطرح نكرده اند. در عين حال به اين تشكيلات علاقه مند بودم. براى اين كه لااقل چهره هاى برجسته اى از مسلمانهاى متفكر، مبارز و فعال در اين تشكيلات گرد آمده بودند. اما به همين دليل كه از نظر مكتبى و مرامى ملتزم به اسلام نبودند، از اينكه عضو آن بشوم، خوددارى كردم.

منبع: حزب جمهوری اسلامی، 1390 صص310-311

3- از روى ناچارى با علم و آگاهى به اینکه آقاى مهندس بازرگان عضو نهضت آزادی اند و راه اسلامی و سیاسی و اجتماعى نهضت آزادى با راه انقلاب و راه ما هم يكى نبود، براى اينكه همان سه ماه قبلش بود كه آقاى مهندس بازرگان در #پاريس آمده بودند #امام را قانع كنند كه اگر مثلاً #شوراى_سلطنت باشد و آزادى انتخابات باشد، مبارزه به همين جا ختم بشود و ايشان تشريف بياورند به ايران بهتر است و امام هم بعد از يك ديدار گفته بودند كه نه اينطور نمى شود. اگر مى خواهيد ديدار دومی با من داشته باشيد، بايد بر ضد اين رژيم اعلاميه بدهيد. اگر اعلاميه داديد، مى توانيد با من ديدار دوم داشته باشيد و الّا نه. و چون ايشان در آنجا اعلاميه ندادند، برگشتند ايران و اعلاميه اى عليه اين مضامين دادند، اين بود كه ديدار دومى هم با امام نداشتند. و همانجا من با ايشان و آقاى #دكتر_يزدى چقدر صحبت كردم تا آقاى مهندس بازرگان را قانعشان كنم كه اين راه، راه صحيحترى است، به اين راه بياييد. خوب با علم و آگاهى ما از وضع ايشان، بعد از پيروزى انقلاب از روى #اضطرار، ناچار شديم آقاى مهندس بازرگان را به عنوان #نخست_وزير معرفى كنيم. #شوراى_انقلاب ناچار شد ايشان را معرفى كند و ايشان هم نخست وزير شدند.

منبع: حزب جمهوری اسلامی، (1390)، صص 231-232

https://t.iss.one/shahiddoctorbeheshti
نظر #شهید_بهشتی در مورد #ابراهیم_یزدی، #نهضت_آزادی و مهندس #بازرگان

1- آقای مهندس بازرگان از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای #یزدی همینطور، هرچند چون ایشان مدت زیادی در خارج بوده اند ارتباط مستقیم زیاد نبوده، ولی هر دوی این برادرها را همچنان #برادرهای_دوست_داشتنی و برخوردار از درجه بالایی از #صداقت و صمیمیت می دانم. ولی #خط_فکری شان را در مورد #سیاست_انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمی یافتم و ما از همان اول حس می کردیم که نقطه نظرهامان مختلف است. منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بوده‌اند و خدماتی داشته اند و سهمی داشته اند، آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلی شان مخصوصا داشته اند، ما ترجیح می دادیم که با وجود این اختلاف نظرها همکاری داشته باشیم، تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمی تواند پابه‌پای این نقطه نظرها بیایند و #استعفا دادند.
بنابراین من آقایان را چهره هایی دوست داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب می دانم ولی نقطه نظرشان را #در_جهت_این_انقلاب هم، از پیش، نمی‌یافتم . روز به روز این نظر قوی تر می شد. چه در #مسائل_داخلی_انقلاب و چه در مورد #مسائل_خارجی_انقلاب. ما معتقد بودیم انقلاب ایران یک #انقلاب_جهانی است لااقل در #جهان_اسلام و در دنیای #مستضعفین. شاید آقایان چنین دیدی نداشتند، مخصوصا آقای مهندس بازرگان خیلی اینطورها نمی اندیشیدند. باز آقای دکتر یزدی هم نقطه نظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلاف نظرهایی داشتند.

منبع: بهشتی از زبان بهشتی، (1392) جلد دوم، صص 328-329 به نقل از کتاب شهید بهشتی؛ اسطوره‌ای بر جاودانه تاریخ

2- وقتى كه #نهضت_آزادى تشكيل شد، با خوشحالى از اين خبر استقبال كردم و وقتى در اساسنامۀ آن از #اسلام به عنوان يك #مكتب و از نهضت آزادى به عنوان يك #حزب_اسلامی_تمام_عيار ياد نشده بود، به دوستان بنيانگذار نهضت آزادى انتقاد كردم و گفتم كه اين حزب، مكتبى نيست. اسمش را هم گذاشته ايد نهضت آزادى. #آزادى_كه_همۀ_اسلام_نيست. آزادى از مسائل مهم بشرى است و از اركان اسلام، ولى همۀ اسلام نيست. دوستان گفتند براى اين كه ما خواستيم كسانى كه #آلرژى دارند، روى عنوان اسلام از اين تشكيلات فرار نكنند. ولى حقيقتش اينكه قصه فقط اسم نبود. قصه اين بود كه #مرامنامه نشان می داد كه يك عده مسلمان آمده اند يك حزب درست كرده اند، اما در اين #تشكيلات_سياسى، اسلام را به عنوان يك #مكتب_تمام_عيار مطرح نكرده اند. در عين حال به اين تشكيلات علاقه مند بودم. براى اين كه لااقل چهره هاى برجسته اى از مسلمانهاى متفكر، مبارز و فعال در اين تشكيلات گرد آمده بودند. اما به همين دليل كه از نظر مكتبى و مرامى ملتزم به اسلام نبودند، از اينكه عضو آن بشوم، خوددارى كردم.

منبع: حزب جمهوری اسلامی، 1390 صص310-311

3- از روى ناچارى با علم و آگاهى به اینکه آقاى مهندس بازرگان عضو نهضت آزادی اند و راه اسلامی و سیاسی و اجتماعى نهضت آزادى با راه انقلاب و راه ما هم يكى نبود، براى اينكه همان سه ماه قبلش بود كه آقاى مهندس بازرگان در #پاريس آمده بودند #امام را قانع كنند كه اگر مثلاً #شوراى_سلطنت باشد و آزادى انتخابات باشد، مبارزه به همين جا ختم بشود و ايشان تشريف بياورند به ايران بهتر است و امام هم بعد از يك ديدار گفته بودند كه نه اينطور نمى شود. اگر مى خواهيد ديدار دومی با من داشته باشيد، بايد بر ضد اين رژيم اعلاميه بدهيد. اگر اعلاميه داديد، مى توانيد با من ديدار دوم داشته باشيد و الّا نه. و چون ايشان در آنجا اعلاميه ندادند، برگشتند ايران و اعلاميه اى عليه اين مضامين دادند، اين بود كه ديدار دومى هم با امام نداشتند. و همانجا من با ايشان و آقاى #دكتر_يزدى چقدر صحبت كردم تا آقاى مهندس بازرگان را قانعشان كنم كه اين راه، راه صحيحترى است، به اين راه بياييد. خوب با علم و آگاهى ما از وضع ايشان، بعد از پيروزى انقلاب از روى #اضطرار، ناچار شديم آقاى مهندس بازرگان را به عنوان #نخست_وزير معرفى كنيم. #شوراى_انقلاب ناچار شد ايشان را معرفى كند و ايشان هم نخست وزير شدند.

منبع: حزب جمهوری اسلامی، (1390)، صص 231-232

https://t.iss.one/shahiddoctorbeheshti
#انتقاد_از_رهبر

#نصیحت و #تذکر_دلسوزانه به #رهبر، واجب است

تذکر صریح و بی پرده و بی رودربایستی و مودبانه، وظیفه است

تربیت اسلامی: #انتقاد از رهبر یا #تبعیت از تصمیمات رهبر؟

حزب و تشکیلات انقلابی، در طول رهبری است و نه در عرض امام

31 خرداد 1360 ؛ #یک_هفته_قبل_از_شهادت

اين را به شما می گويم، انتقاد بر امام، تذكر به امام، نصيحت به #ائمۀ_المسلمين، كه اصلاً واجب است. تذكر به امام دادن، تذكر دلسوزانه به امام دادن، انتقاد كردن از يك تصميم امام، كه اصلاً #تربيت_اسلامی است. در آن خطبۀ حقوق راعى و رعيت، حقوق رعيت بر راعى كه در #نهج_البلاغه هست، از على عليه السلام نقل می كند كه آن حضرت از مردم می خواهد كه از او انتقاد كنند و به او تذكر بدهند؛ اما همان وقت كه انسان تذكر می دهد، می داند كه تذكر می دهد. ولى تصميم گيرى با كيست؟ انسان تذكرش را می دهد، حرفش را می زند، #استدلال هم می کند، ولى تصميم گيرى با كيست؟ با رهبر است.
ما #طلبه ها كه ديگر اصلاً از اول ياد گرفته ايم. وقتى پاى درس آقاى #بروجردى بوديم كه همان موقع #مرجع_تقليد عام بود، يا وقتى پاى درس امام بوديم، چه می کرديم؟ مسائل علمی ای كه امام می گفت و حرفى می زد، ما شروع می کرديم به #اشكال_گرفتن و انتقاد کردن. ما اصلاً ياد گرفته بوديم. ولى بالاخره ما اشكال می گرفتيم، اما موقع #فتوا كه می شد، فتوا با كى بود؟ با مرجع بود و حالا در #مقام_رهبرى يك چنين چيزى است. ... ما اين دو تا را با هم ياد گرفته بوديم. هم حُريّت، هم انتقاد. هم إِنْ قُلْتُ قُلْتْ، هم #تعهد به فتوا. در زمينۀ رهبرى هم چيزى از اين قبيل است. هم حريّت، هم تذكر، هم نصيحت، هم انتقاد و هم آخر كار اينكه آقا حالا تصميم بالاخره چه شد؟ اين شد. بسيار خوب ما همين را عمل می كنيم ولو #برخلاف نظر خودمان باشد.
ما بيش از آقاى #بنی_صدر و آقاى #بازرگان با امام بر سر مسائل #ادارۀ #جمهورى_اسلامى بحث كرده ايم، #خيلى_آزادتر. اين را خود آقاى بازرگان هم می گفتند. ايشان می گفتند كه بله فقط شما هستيد كه می بينيم با صراحت و قاطعيت در جلسات ذكر می شود، با امام #مذاكره می كنيد و اين را خودشان می گفتند. ما هنوز همان #رابطۀ_طلبگى را با امام حفظ كرده ايم. اما در پايان وقتى ايشان تصميمى گرفتند، ديگر #باایمان اجرا می كنیم؛ ولو آن تصميم برخلاف آن انتقادهایی باشد كه در #همان_جلسه از ايشان كرديم ...
خوب دقت كنيد! #انتقاد و #تذكر و #نصيحت « والنَّصيحةُ لِأَئمَّه الْمُسْلِمین لازم است. #اين_وظيفه_است. اما بعد از نصيحت (نصيحت يعنى #تذكر_دلسوزانه)، بعد از تذكر دلسوزانۀ #متعهدانه، تذكر صريح و بى پرده و بى رودربايستى اما همراه با ادب و همراه با اين #آمادگى كه ما تذكرمان را مى دهيم، شما هم جمعبندى كنيد، وقتى جمعبندى كرديد، ما همان را اجرا مى كنيم ولو برخلاف تذكر ما باشد. اين تربيت اسلامى است. اين همانطور كه دربارۀ فرد صدق مى كند، دربارۀ# حزب و #تشكيلات هم صدق مى كند. آن تشكيلاتى مى تواند پس از پيروزى انقلاب، اين انقلاب عظيم را با سرعت بيشتر در جهت اصيلش جلو ببرد كه #در_طول_امامت باشد نه #در_عرض_امامت. پس ما در #جامعۀ_اسلامى چنين تشكيلاتى مى خواهيم.

منبع: حزب جمهوری اسلامی (1390)؛ صص 234-236

#نظام_امت_و_امامت
#مخالفت_با_رهبر؛ #ضد_ولایت_فقیه
#ولایتمداری ؛ #ولایت_پذیری
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#اصل_8 #قانون_اساسی
#آزادگی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی

https://t.iss.one/shahiddoctorbeheshti
نظر #شهید_بهشتی در مورد #ابراهیم_یزدی، #نهضت_آزادی و مهندس #بازرگان -1

آقای #مهندس_بازرگان از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای #یزدی همینطور، هرچند چون ایشان مدت زیادی در خارج بوده‌اند ارتباط مستقیم زیاد نبوده، ولی هر دوی این برادرها را همچنان #برادرهای_دوست_داشتنی و برخوردار از درجه بالایی از #صداقت و صمیمیت می‌دانم. ولی #خط_فکری شان را در مورد #سیاست_انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمی‌یافتم و ما از همان اول حس می‌کردیم که نقطه نظرهامان مختلف است. منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بوده‌اند و خدماتی داشته‌اند و سهمی داشته‌اند، آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلی‌شان مخصوصا داشته‌اند، ما ترجیح می‌دادیم که با وجود این اختلاف‌نظرها همکاری داشته باشیم، تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمی‌تواند پابه‌پای این نقطه‌نظرها بیایند و #استعفا دادند.
بنابراین من آقایان را چهره‌هایی دوست‌داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب می‌دانم ولی نقطه‌نظرشان را #در_جهت_این_انقلاب هم، از پیش، نمی‌یافتم. روزبه‌روز این نظر قوی تر می‌شد. چه در #مسائل_داخلی_انقلاب و چه در مورد #مسائل_خارجی_انقلاب. ما معتقد بودیم انقلاب ایران یک #انقلاب_جهانی است لااقل در #جهان_اسلام و در دنیای #مستضعفین. شاید آقایان چنین دیدی نداشتند، مخصوصا آقای مهندس بازرگان خیلی اینطورها نمی‌اندیشیدند. باز آقای دکتر یزدی هم نقطه‌نظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلاف‌نظرهایی داشتند.

منبع: بهشتی از زبان بهشتی، (1392) جلد دوم، صص 328-329 به نقل از کتاب شهید بهشتی؛ اسطوره‌ای بر جاودانه تاریخ

@shahiddoctorbeheshti
نظر #شهید_بهشتی در مورد #نهضت_آزادی و مهندس #بازرگان -2

#از_روى_ناچارى با علم و آگاهى به اینکه آقاى #مهندس_بازرگان عضو نهضت آزادی اند و راه اسلامی و سیاسی و اجتماعى نهضت آزادى با راه انقلاب و راه ما هم يكى نبود، براى اينكه همان سه ماه قبلش بود كه آقاى مهندس بازرگان در #پاريس آمده بودند #امام را قانع كنند كه اگر مثلاً #شوراى_سلطنت باشد و آزادى انتخابات باشد، مبارزه به همين‌جا ختم بشود و ايشان تشريف بياورند به ايران بهتر است و امام هم بعد از يك ديدار گفته بودند كه نه اينطور نمى‌شود. اگر مى‌خواهيد ديدار دومی با من داشته باشيد، بايد بر ضد اين رژيم اعلاميه بدهيد. اگر اعلاميه داديد، مى‌توانيد با من ديدار دوم داشته باشيد و الّا نه. و چون ايشان در آنجا اعلاميه ندادند، برگشتند ايران و اعلاميه‌اى عليه اين مضامين دادند، اين بود كه ديدار دومى هم با امام نداشتند. و همانجا من با ايشان و آقاى #دكتر_يزدى چقدر صحبت كردم تا آقاى مهندس بازرگان را قانعشان كنم كه اين راه، راه صحيحترى است، به اين راه بياييد. خوب با علم و آگاهى ما از وضع ايشان، بعد از پيروزى انقلاب از روى #اضطرار، ناچار شديم آقاى مهندس بازرگان را به عنوان #نخست_وزير معرفى كنيم. #شوراى_انقلاب ناچار شد ايشان را معرفى كند و ايشان هم نخست وزير شدند و دولتشان هم #دولت_انقلاب شد؟ نه، دولت انقلاب كه نشد. خودشان گفتند من اصلاً دولت انقلاب نيستم. خودشان گفتند كه اين دولت، دولت انقلاب نيست، دولت انتقال است. انتقال از مرحلۀ پيش به مرحلۀ انقلاب. حالا چه‌طور مى‌شود كه يك انقلاب پيروز بشود و اولين دولتش دولت انقلاب نباشد و دولت انتقال باشد؟ و گفتند #من_بلدوزر_نيستم، من يك #ماشین_سوارى_ضعيف_نازك‌نارنجى هستم كه مى‌توانم در جادۀ هموارِ آسفالته حركت كنم و بعد هم معلوم شد كه #دولت_انتقال هم نيست.

منبع: #حزب_جمهوری_اسلامی، (1390)، صص 231-232

@shahiddoctorbeheshti
نظر #شهید_بهشتی در مورد #ابراهیم_یزدی، #نهضت_آزادی و مهندس #بازرگان -1

آقای #مهندس_بازرگان از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای #یزدی همینطور، هرچند چون ایشان مدت زیادی در خارج بوده‌اند ارتباط مستقیم زیاد نبوده، ولی هر دوی این برادرها را همچنان #برادرهای_دوست_داشتنی و برخوردار از درجه بالایی از #صداقت و صمیمیت می‌دانم. ولی #خط_فکری شان را در مورد #سیاست_انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمی‌یافتم و ما از همان اول حس می‌کردیم که نقطه نظرهامان مختلف است. منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بوده‌اند و خدماتی داشته‌اند و سهمی داشته‌اند، آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلی‌شان مخصوصا داشته‌اند، ما ترجیح می‌دادیم که با وجود این اختلاف‌نظرها همکاری داشته باشیم، تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمی‌تواند پابه‌پای این نقطه‌نظرها بیایند و #استعفا دادند.
بنابراین من آقایان را چهره‌هایی دوست‌داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب می‌دانم ولی نقطه‌نظرشان را #در_جهت_این_انقلاب هم، از پیش، نمی‌یافتم. روزبه‌روز این نظر قوی تر می‌شد. چه در #مسائل_داخلی_انقلاب و چه در مورد #مسائل_خارجی_انقلاب. ما معتقد بودیم انقلاب ایران یک #انقلاب_جهانی است لااقل در #جهان_اسلام و در دنیای #مستضعفین. شاید آقایان چنین دیدی نداشتند، مخصوصا آقای مهندس بازرگان خیلی اینطورها نمی‌اندیشیدند. باز آقای دکتر یزدی هم نقطه‌نظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلاف‌نظرهایی داشتند.

منبع: بهشتی از زبان بهشتی، (1392) جلد دوم، صص 328-329 به نقل از کتاب شهید بهشتی؛ اسطوره‌ای بر جاودانه تاریخ

@shahiddoctorbeheshti
نظر #شهید_بهشتی در مورد #نهضت_آزادی و مهندس #بازرگان -2

#از_روى_ناچارى با علم و آگاهى به اینکه آقاى #مهندس_بازرگان عضو نهضت آزادی اند و راه اسلامی و سیاسی و اجتماعى نهضت آزادى با راه انقلاب و راه ما هم يكى نبود، براى اينكه همان سه ماه قبلش بود كه آقاى مهندس بازرگان در #پاريس آمده بودند #امام را قانع كنند كه اگر مثلاً #شوراى_سلطنت باشد و آزادى انتخابات باشد، مبارزه به همين‌جا ختم بشود و ايشان تشريف بياورند به ايران بهتر است و امام هم بعد از يك ديدار گفته بودند كه نه اينطور نمى‌شود. اگر مى‌خواهيد ديدار دومی با من داشته باشيد، بايد بر ضد اين رژيم اعلاميه بدهيد. اگر اعلاميه داديد، مى‌توانيد با من ديدار دوم داشته باشيد و الّا نه. و چون ايشان در آنجا اعلاميه ندادند، برگشتند ايران و اعلاميه‌اى عليه اين مضامين دادند، اين بود كه ديدار دومى هم با امام نداشتند. و همانجا من با ايشان و آقاى #دكتر_يزدى چقدر صحبت كردم تا آقاى مهندس بازرگان را قانعشان كنم كه اين راه، راه صحيحترى است، به اين راه بياييد. خوب با علم و آگاهى ما از وضع ايشان، بعد از پيروزى انقلاب از روى #اضطرار، ناچار شديم آقاى مهندس بازرگان را به عنوان #نخست_وزير معرفى كنيم. #شوراى_انقلاب ناچار شد ايشان را معرفى كند و ايشان هم نخست وزير شدند و دولتشان هم #دولت_انقلاب شد؟ نه، دولت انقلاب كه نشد. خودشان گفتند من اصلاً دولت انقلاب نيستم. خودشان گفتند كه اين دولت، دولت انقلاب نيست، دولت انتقال است. انتقال از مرحلۀ پيش به مرحلۀ انقلاب. حالا چه‌طور مى‌شود كه يك انقلاب پيروز بشود و اولين دولتش دولت انقلاب نباشد و دولت انتقال باشد؟ و گفتند #من_بلدوزر_نيستم، من يك #ماشین_سوارى_ضعيف_نازك‌نارنجى هستم كه مى‌توانم در جادۀ هموارِ آسفالته حركت كنم و بعد هم معلوم شد كه #دولت_انتقال هم نيست.

منبع: #حزب_جمهوری_اسلامی، (1390)، صص 231-232

@shahiddoctorbeheshti
#انتقاد_از_رهبر


تذکر صریح و بی پرده و بی رودربایستی و مودبانه و دلسوزانه، وظیفه است

تربیت اسلامی: انتقاد از رهبر یا تبعیت از تصمیمات رهبر؟

31 خرداد 1360 ؛ #یک_هفته_قبل_از_شهادت

اين را به شما می گويم، انتقاد بر امام، تذكر به امام، نصيحت به ائمۀ المسلمين، كه اصلاً واجب است. تذكر به امام دادن، تذكر دلسوزانه به امام دادن، انتقاد كردن از يك تصميم امام، كه اصلاً تربيت اسلامی است. در آن خطبۀ حقوق راعى و رعيت، حقوق رعيت بر راعى كه در #نهج_البلاغه هست، از على عليه السلام نقل می كند كه آن حضرت از مردم می خواهد كه از او انتقاد كنند و به او تذكر بدهند؛ اما همان وقت كه انسان تذكر می دهد، می داند كه تذكر می دهد. ولى تصميم گيرى با كيست؟ انسان تذكرش را می دهد، حرفش را می زند، استدلال هم می کند، ولى تصميم گيرى با كيست؟ با رهبر است.
ما طلبه ها كه ديگر اصلاً از اول ياد گرفته ايم. وقتى پاى درس آقاى بروجردى بوديم كه همان موقع #مرجع_تقليد عام بود، يا وقتى پاى درس امام بوديم، چه می کرديم؟ مسائل علمی ای كه امام می گفت و حرفى می زد، ما شروع می کرديم به اشكال گرفتن و انتقاد کردن. ما اصلاً ياد گرفته بوديم. ولى بالاخره ما اشكال می گرفتيم، اما موقع فتوا كه می شد، فتوا با كى بود؟ با مرجع بود و حالا در #مقام_رهبرى يك چنين چيزى است. ... ما اين دو تا را با هم ياد گرفته بوديم. هم حُريّت، هم انتقاد. هم إِنْ قُلْتُ قُلْتْ، هم تعهد به فتوا. در زمينۀ رهبرى هم چيزى از اين قبيل است. هم حريّت، هم تذكر، هم نصيحت، هم انتقاد و هم آخر كار اينكه آقا حالا تصميم بالاخره چه شد؟ اين شد. بسيار خوب ما همين را عمل می كنيم ولو برخلاف نظر خودمان باشد.
ما بيش از آقاى #بنی_صدر و آقاى #بازرگان با امام بر سر مسائل ادارۀ #جمهورى_اسلامى بحث كرده ايم، خيلى آزادتر. اين را خود آقاى بازرگان هم می گفتند. ايشان می گفتند كه بله فقط شما هستيد كه می بينيم با صراحت و قاطعيت در جلسات ذكر می شود، با امام مذاكره می كنيد و اين را خودشان می گفتند. ما هنوز همان رابطۀ طلبگى را با امام حفظ كرده ايم. اما در پايان وقتى ايشان تصميمى گرفتند، ديگر باایمان اجرا می كنیم؛ ولو آن تصميم برخلاف آن انتقادهایی باشد كه در همان جلسه از ايشان كرديم ...
خوب دقت كنيد! #انتقاد و #تذكر و #نصيحت « والنَّصيحةُ لِأَئمَّه الْمُسْلِمین لازم است. اين وظيفه است. اما بعد از نصيحت (نصيحت يعنى #تذكر_دلسوزانه)، بعد از تذكر دلسوزانۀ متعهدانه، تذكر صريح و بى پرده و بى رودربايستى اما همراه با ادب و همراه با اين آمادگى كه ما تذكرمان را مى دهيم، شما هم جمعبندى كنيد، وقتى جمعبندى كرديد، ما همان را اجرا مى كنيم ولو برخلاف تذكر ما باشد. اين تربيت اسلامى است. اين همانطور كه دربارۀ فرد صدق مى كند، دربارۀ حزب و تشكيلات هم صدق مى كند. آن تشكيلاتى مى تواند پس از پيروزى انقلاب، اين انقلاب عظيم را با سرعت بيشتر در جهت اصيلش جلو ببرد كه #در_طول_امامت باشد نه #در_عرض_امامت. پس ما در جامعۀ اسلامى چنين تشكيلاتى مى خواهيم.

منبع: حزب جمهوری اسلامی (1390)؛ صص 234-236

#نظام_امت_و_امامت
#مخالفت_با_رهبر؛ #ضد_ولایت_فقیه
#ولایتمداری ؛ #ولایت_پذیری
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#اصل_8 #قانون_اساسی
#آزادگی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی

https://t.iss.one/shahiddoctorbeheshti
#انتقاد_از_رهبر


تذکر صریح و بی پرده و بی رودربایستی و مودبانه و دلسوزانه، وظیفه است

تربیت اسلامی: انتقاد از رهبر یا تبعیت از تصمیمات رهبر؟

31 خرداد 1360 ؛ #یک_هفته_قبل_از_شهادت

اين را به شما می گويم، انتقاد بر امام، تذكر به امام، نصيحت به ائمۀ المسلمين، كه اصلاً واجب است. تذكر به امام دادن، تذكر دلسوزانه به امام دادن، انتقاد كردن از يك تصميم امام، كه اصلاً تربيت اسلامی است. در آن خطبۀ حقوق راعى و رعيت، حقوق رعيت بر راعى كه در #نهج_البلاغه هست، از على عليه السلام نقل می كند كه آن حضرت از مردم می خواهد كه از او انتقاد كنند و به او تذكر بدهند؛ اما همان وقت كه انسان تذكر می دهد، می داند كه تذكر می دهد. ولى تصميم گيرى با كيست؟ انسان تذكرش را می دهد، حرفش را می زند، استدلال هم می کند، ولى تصميم گيرى با كيست؟ با رهبر است.
ما طلبه ها كه ديگر اصلاً از اول ياد گرفته ايم. وقتى پاى درس آقاى بروجردى بوديم كه همان موقع #مرجع_تقليد عام بود، يا وقتى پاى درس امام بوديم، چه می کرديم؟ مسائل علمی ای كه امام می گفت و حرفى می زد، ما شروع می کرديم به اشكال گرفتن و انتقاد کردن. ما اصلاً ياد گرفته بوديم. ولى بالاخره ما اشكال می گرفتيم، اما موقع فتوا كه می شد، فتوا با كى بود؟ با مرجع بود و حالا در #مقام_رهبرى يك چنين چيزى است. ... ما اين دو تا را با هم ياد گرفته بوديم. هم حُريّت، هم انتقاد. هم إِنْ قُلْتُ قُلْتْ، هم تعهد به فتوا. در زمينۀ رهبرى هم چيزى از اين قبيل است. هم حريّت، هم تذكر، هم نصيحت، هم انتقاد و هم آخر كار اينكه آقا حالا تصميم بالاخره چه شد؟ اين شد. بسيار خوب ما همين را عمل می كنيم ولو برخلاف نظر خودمان باشد.
ما بيش از آقاى #بنی_صدر و آقاى #بازرگان با امام بر سر مسائل ادارۀ #جمهورى_اسلامى بحث كرده ايم، خيلى آزادتر. اين را خود آقاى بازرگان هم می گفتند. ايشان می گفتند كه بله فقط شما هستيد كه می بينيم با صراحت و قاطعيت در جلسات ذكر می شود، با امام مذاكره می كنيد و اين را خودشان می گفتند. ما هنوز همان رابطۀ طلبگى را با امام حفظ كرده ايم. اما در پايان وقتى ايشان تصميمى گرفتند، ديگر باایمان اجرا می كنیم؛ ولو آن تصميم برخلاف آن انتقادهایی باشد كه در همان جلسه از ايشان كرديم ...
خوب دقت كنيد! #انتقاد و #تذكر و #نصيحت « والنَّصيحةُ لِأَئمَّه الْمُسْلِمین لازم است. اين وظيفه است. اما بعد از نصيحت (نصيحت يعنى #تذكر_دلسوزانه)، بعد از تذكر دلسوزانۀ متعهدانه، تذكر صريح و بى پرده و بى رودربايستى اما همراه با ادب و همراه با اين آمادگى كه ما تذكرمان را مى دهيم، شما هم جمعبندى كنيد، وقتى جمعبندى كرديد، ما همان را اجرا مى كنيم ولو برخلاف تذكر ما باشد. اين تربيت اسلامى است. اين همانطور كه دربارۀ فرد صدق مى كند، دربارۀ حزب و تشكيلات هم صدق مى كند. آن تشكيلاتى مى تواند پس از پيروزى انقلاب، اين انقلاب عظيم را با سرعت بيشتر در جهت اصيلش جلو ببرد كه #در_طول_امامت باشد نه #در_عرض_امامت. پس ما در جامعۀ اسلامى چنين تشكيلاتى مى خواهيم.

منبع: حزب جمهوری اسلامی (1390)؛ صص 234-236

#نظام_امت_و_امامت
#مخالفت_با_رهبر؛ #ضد_ولایت_فقیه
#ولایتمداری ؛ #ولایت_پذیری
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#اصل_8 #قانون_اساسی
#آزادگی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی

https://t.iss.one/shahiddoctorbeheshti
نظر #شهید_بهشتی در مورد #ابراهیم_یزدی، #نهضت_آزادی و مهندس #بازرگان -1

آقای #مهندس_بازرگان از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای #یزدی همینطور، هرچند چون ایشان مدت زیادی در خارج بوده‌اند ارتباط مستقیم زیاد نبوده، ولی هر دوی این برادرها را همچنان #برادرهای_دوست_داشتنی و برخوردار از درجه بالایی از #صداقت و صمیمیت می‌دانم. ولی #خط_فکری شان را در مورد #سیاست_انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمی‌یافتم و ما از همان اول حس می‌کردیم که نقطه نظرهامان مختلف است. منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بوده‌اند و خدماتی داشته‌اند و سهمی داشته‌اند، آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلی‌شان مخصوصا داشته‌اند، ما ترجیح می‌دادیم که با وجود این اختلاف‌نظرها همکاری داشته باشیم، تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمی‌تواند پابه‌پای این نقطه‌نظرها بیایند و #استعفا دادند.
بنابراین من آقایان را چهره‌هایی دوست‌داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب می‌دانم ولی نقطه‌نظرشان را #در_جهت_این_انقلاب هم، از پیش، نمی‌یافتم. روزبه‌روز این نظر قوی تر می‌شد. چه در #مسائل_داخلی_انقلاب و چه در مورد #مسائل_خارجی_انقلاب. ما معتقد بودیم انقلاب ایران یک #انقلاب_جهانی است لااقل در #جهان_اسلام و در دنیای #مستضعفین. شاید آقایان چنین دیدی نداشتند، مخصوصا آقای مهندس بازرگان خیلی اینطورها نمی‌اندیشیدند. باز آقای دکتر یزدی هم نقطه‌نظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلاف‌نظرهایی داشتند.

منبع: بهشتی از زبان بهشتی، (1392) جلد دوم، صص 328-329 به نقل از کتاب شهید بهشتی؛ اسطوره‌ای بر جاودانه تاریخ

@shahiddoctorbeheshti