اگر بخواهیم ارتباط بین انسان‌ها را به‌صورت نمودار نشان دهیم می‌توانیم چنین شکلی بکشیم.
در واقع ارتباط به معنی گفتن و شنیدن است، یعنی ابراز خود و اجازه‌ی ابراز به دیگران دادن، همین‌طور شنیدن خود و شنیدن دیگران، و البته اطمینان حاصل کردن از این‌که هر دو طرف با کیفیت مناسبی شنیده شده‌اند. بسیاری از مشکلات ارتباطی از این‌جا ناشی می‌شود که به خودمان زحمت نمی‌دهیم مطمئن شویم آیا حرف‌های طرف مقابل را کاملاً فهمیده‌ایم یا طرف مقابل حرف‌های ما را درست شنیده است یا خیر. تکرار کردن یا بازگویی آن‌چه طرف مقابل گفته کمک می‌کند نسبت به درستیِ درک آن‌چه شنیده‌ایم مطمئن شویم. همین‌طور هم اگر طرف مقابل را دعوت کنیم تا حرف‌های ما را تکرار کند یا محتوای آن را بازگویی کند اغلب از این‌که حرف‌های ما درست شنیده شده یا نه مطمئن می‌شویم.
صفحه‌ی ۱۴۳

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

یکی از چالش‌های زندگی است که انتخاب کنیم: یا وضعیت شناخته‌شده‌ی کنونی را حفظ کنیم - که سنگین و گاهی حتی برای‌مان شکنجه است. ولی مثل یک کت کهنه یا شلوار جین قدیمی آشنا و مطمئن است - یا به سمت ناشناخته‌ها حرکت کنیم که ممکن است بی‌نهایت غنی‌تر و شادی‌بخش‌تر باشد هر چند که (مشکل همین‌جاست) مستلزم عبور است، مستلزم تغییر. آخ تغییر! یعنی برای انجام کارهای جدید، گفتن حرف‌های جدید، تفکر به شیوه‌های جدید، عبادت به روش جدید، لازم است که کارهای مشابه حرف‌ها و افکار مشابه متوقف شوند!
اگر تغییر نکنم، اگر خودم را بازسازی نکنم خواهم مُرد.
صفحه‌ی ۱۴۸

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

‍ من کارهای خودم را انجام می‌دهم و تو کارهای خود را.
برای این‌که مطابق انتظارات تو زندگی کنم در این دنیا نیستم.
و تو هم برای زندگی مطابق انتظارات من در این دنیا نیستی.
تو، خودت هستی و من خودم.
و اگر تصادفاً یک‌دیگر را یافتیم
زیبا است.
در غیر این‌صورت کاری برای آن نمی‌توان کرد.
قسمتی از اندیشه‌های ناب فریتز پرلز آلمانی
تمرین ارتباط بدون‌خشونت دعوتی است برای با اعتماد زندگی کردن و اعتماد را وارد روابط کردن. این الگو ما را ترغیب می‌کند تا به امنیت درونی کافی، صلابت، اعتماد و عزت‌نفس دست پیدا کنیم تا جای خود را بیابیم بدون ترس از تعرض به جایگاه دیگران، مطمئن از این‌که فضا برای همه وجود دارد - هم‌چنین بدون ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن، تنها ماندن، مسخره و طرد شدن، این جسارت را داشته باشیم که همانی باشیم که می‌خواهیم و آن‌چه می‌خواهیم
را بیان کنیم. این الگو ممکن می‌سازد که جرئت ابراز خود و خودشکو‌فایی را به حداکثر برسانیم.
صفحه‌ی ۱۵۱

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

ارتباط بدون‌خشونت در عین حال که به ما کمک می‌کند امنیت درونی و صلابت بیش‌تری در پرورش عزت‌نفس و اعتماد‌به‌نفس خودمان پیدا کنیم، همان‌طور هم تشویق‌مان می‌کند تا دیگران را در حد امکان هرچه کامل‌تر بشنویم و این شهامت را پیدا کنیم تا دیگران را با همه‌ی پیچیدگی‌ها و تنگناهای‌شان بپذیریم بدون این‌که خود را مسئول آن‌چه بر آن‌ها می‌گذرد بدانیم. یا فکر کنیم غیر از گوش کردن و تلاش برای درک کردن "باید کاری بکنیم".
ارتباط بدون‌خشونت ما را ترغیب می‌کند تا بدون ترس از این‌که دیگران جایگاه ما را غصب کنند، تلاش آن‌ها را برای کسب جایگاه و موقعیت خودشان دوست داشته باشیم و اطمینان داشته باشیم که ما هم می‌توانیم مرزهای خودمان را تعیین کنیم، و فضای کافی برای همگان وجود دارد.
صفحه‌ی ۱۵۲

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

"دو کلمه شما را تب‌دار می‌سازد، دو کلمه شما را در رخت‌خواب بستری می‌کند: تغییر زندگی. این هدف است. ساده و واضح است. ولی ما نمی‌توانیم مسیر منتهی به هدف را ببینیم. اختلال نبود راه راست و تزلزل مسیرها. با هیچ سؤالی رو‌به‌رو نیستیم، درون سؤال و خودِ سؤال هستیم. چیزی‌که می‌خواهیم یک زندگی جدید است، ولی نیروی اراده که قسمتی از زندگی قدیمی ماست، قدرتِ لازم را ندارد. مثل بچه‌هایی هستیم که تیله‌ی بلورینی در دست چپ‌شان نگه‌داشته‌اند و تا زمانی که چیز دیگری در قبال معاوضه در دست راست‌شان نباشد حاضر به رها کردن تیله نیستند: ما می‌خواهیم زندگی جدیدی داشته باشیم ولی به شرطی که زندگی قبلی را از دست ندهیم. به همین دلیل لحظه‌‌ی عبور، لحظه‌ی خالی بودن دست را نمی‌پذیریم."
کریستین بوبن - صفحه‌ی ۱۴۹
از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

در بین زوج‌ها، جایی که رؤیای اعتماد کامل، امنیت عاطفی و رها شدن در عشق وجود دارد، چه تردید‌هایی موج می‌زند! "اگر این کار را بکنم چه فکری خواهد کرد یا چه چیزی خواهد گفت؟" " اگر مسئولیت این کار را بپذیرم چه فکری خواهد کرد؟" "باید این کارها را انجام دهم؛ وگرنه آن‌ها ناراحت، ناامید یا عصبانی خواهند شد." بسیاری از رفتارهای ما نه تنها از شادی عشق ناشی نمی‌شود بلکه از ترس این است که دیگر دوست‌مان نداشته باشند و نه‌تنها از شادی ناشی از نثار کردن نیست بلکه از ترس دریافت نکردن متقابل است. برای همین من عشق و تعلق را خریداری می‌کنم. و چنین رفتاری، تبادل سخاوتمندانه‌ی عشق ناشی از روحیه‌ی تعادل نیست بلکه بیش‌تر معامله‌ای برای ادامه‌ی حیات است.
صفحه‌ی ۱۵۰

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

وقتی می‌بینم سوء‌تفاهم‌های ما اغلب چه ساده و سریع با شنیدن متقابل برطرف می‌شوند، متعجب می‌شوم از این عادت قدیمی غم‌انگیز که فکر می‌کنیم "جر‌وبحث کردن طبیعی است" و وقت و انرژی بسیاری را صرف جر‌وبحث کردن که "قسمتی از زندگی است" می‌کنیم، ولی کنار هم نشستن، شنیدن و برای یک‌دیگر وقت صرف کردن، اتلاف وقت محسوب می‌شود یا به‌سادگی اصلاً مورد توجه قرار نمی‌گیرد.
آیا ما واقعاً نسبت به آسایش، صلح و لذتِ با هم بودن حساسیت داریم؟
یا باور این موضوع که آسایش، صلح و لذت با هم‌بودن به‌واقع قابل ساختن است برای‌مان مشکل است؟
هریک از ما قدرت ایجاد جنگ یا صلح را دارد

صفحه‌ی ۱۵۷

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

در مراحل همدلی؛ زندگی درون ما خود را از طریق احساس‌ها و نیازها متجلی می‌کند. بنابراین خردمندانه است که فراتر از لحن صحبت، کلمات بیان شده، یا نگرش منتقل شده با گوش‌های قلب‌مان با دقت احساس‌ها و نیازهای طرف مقابل را بشنویم. برای چنین کاری لازم است وقت صرف کنیم تا با طرف مقابل هم‌آوا شویم: "می‌خواهم بدانم آن‌ها چه احساسی ممکن است داشته باشند؟ غم، تنهایی، خشم، قدری از همه‌ی آن‌ها؟ وقتی چنین احساس‌هایی دارم، چه نیازهایی فعال هستند که این احساس‌ها به آن‌ها اشاره می‌کنند؟" در این مرحله مثل یک اتاقک انعکاس عمل می‌کنیم، با طرف مقابل هم‌آوا و هم‌طنین می‌شویم.
تمرکز توجه‌مان بر احساس‌ها و نیازهای دیگران
صفحه‌ی ۱۶۷

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

همدلی یا محبت، حضور داشتن در جهت آن چیزی است که من یا فرد دیگری تجربه می‌کنیم. با خود یا با دیگری همدلی کردن به معنی توجه به چیزی است که در همان لحظه تجربه می‌شود. در مراحل همدلی؛ اگر ما فقط از درد، خشم و غم خود انباشته باشیم، ایجاد فضایی برای رنج، خشم و غم دیگران و پذیرشِ آن‌جا بودن برای آن‌ها، کار بسیار دشواری خواهد بود. مهارت شنیدن و هیچ کاری نکردن با این پیش‌فرض است که همه‌ی آن‌چه را نوع‌بشر در وجود خود دارد یک‌پارچه می‌کنیم: منابع لازم برای بهبود، هشیار کردن و شناسایی رضایتمندی. آن‌چه انسان‌ها را از منابع درونی‌شان بیگانه می‌کند و پشت پرده پنهان می‌سازد این است که از شنیدن خودشان به میزان و در مکان مناسب ناتوانند.
منابع درونی موجودند، آن‌چه موجود نیست توانایی ما در دریافت متوازن آن‌هاست.
صفحه‌ی ۱۶۶

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

بسیاری از آدم‌ها عطش فراوانی برای همدلی دارند و هنگامی که در حیطه‌ی احساس‌ها و نیازهای‌شان به حرف‌های آن‌ها گوش می‌کنیم، بیش‌تر از سخنرانی طولانی و گپ‌زدن، احساس آسایش عمیقی می‌کنند. همین‌طور کسانی را دیده‌ام که به‌قدری دچار کمبود درک‌ شدن، شنیده شدن محبت‌آمیز (بدون‌قضاوت) و پذیرش بدون سوگیری هستند که از همدلی گریزانند. انگار مرتبط شدن با فردی دیگر و درک شدن توسط او آن‌ها را از با ارزش‌ترین چیزی که ساخته‌اند محروم می‌کند.
صفحه‌ی ۱۷۴

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

همه می‌دانند که برای مراقبت از زخم، لازم است آن را تمیز کنید، از نزدیک به آن نگاه کنید تا پیدا کنید کجا درد می‌کند و چرا، متوجه زخم باشید، بارها و بارها به درون زخم بروید و بعد از آن، رهایش کنید تا هوا بخورد، استراحت کند و بهبود یابد. البته که هنوز درد می‌کند ولی اگر در اسرع وقت توجه لازم را دریافت نکند بعدها درد بیش‌تری خواهد داشت. درد ناشی از پانسمان به زخم آسیبی نمی‌رساند. خلاصه این‌که آن‌چه درد می‌کند لزوماً آسیب نمی‌رساند ... اغلب کمک می‌کند.
آن‌چه آزار می‌دهد لزوماً آسیب نمی‌رساند ... اغلب کمک می‌کند.
صفحه‌ی ۱۶۲

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

... ما به‌خوبی می‌دانیم نمی‌توانیم دیگران را به زور وادار به تغییر کنیم.
تنها کسی که می‌توانم تغییر دهم، خودم هستم. هم‌چنین می‌توانم چگونگی نگاهم به دیگران را تغییر بدهم. آن‌چه اتفاق می‌افتد این است که اگر من تغییر کنم، طرف مقابل هم تغییر خواهد کرد. در هر شرایط اگر من تغییر را بپذیرم ، احتمال بیش‌تری وجود خواهد داشت که آن‌ها هم تغییر کنند. ولی اگر من روی موضع خودم پافشاری کنم، احتمال پافشاری آن‌ها هم روی موضع خودشان بیش‌تر خواهد شد. همان‌طور که برای پینگ‌پونگِ خشونت دو نفر لازم است (من به سمت تو پرخاشگری می‌کنم، تو هم پاسخ می‌دهی، پرخاشگری شدت می‌یابد ... مگر این‌که راکت‌ام را زمین بگذارم و بگویم نمی‌خواهم دیگر بازی کنم). من معتقدم که نه‌تنها برای رقص بلکه برای قهر هم دو نفر لازم است.
صفحه‌ی ۱۷۹

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

همدلی مانند آب روانی است که مسیر خود را از بین سخت‌ترین صخره‌ها باز می‌کند، چراکه توسط قسمتی از قلب که نیاز عمیقی برای رفع عطش دارد به آن‌جا خوانده می‌شود. اما بر حذر باشید. همدلی اغلب مستلزم صبوری بسیاربسیار زیادی است؛ و بسیاری از افراد ممکن است ترجیح بدهند که وقت و انرژی خود را در راه رضایت‌بخش‌تری صرف کنند.
صفحه‌ی ۱۸۰

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

‍تمایز قائل شدن بین مشاهده‌ی یک واقعیت و تفسیر از آن، بالاترین سطح هوش بشری است.
کریشنامورتی
به‌طور قطع، چنین
کاری یکی از سخت‌ترین و غیر طبیعی‌ترین کارهاست: تفاوت گذاشتن بین یک واقعیت، همان‌طور که هست، و احساسی که در ما ایجاد می‌کند. ما اغلب واقعیات را کاملاً تحریف می‌کنیم. مدلی که مطرح می‌کنیم، بیان‌گر این است که آن واقعیت رنگ و بوی ترس، امید، فرافکنی‌ها و چیزهایی از این قبیل را گرفته است. بنابراین دیگر با واقعیت، به عبارت دیگر، حقیقتِ واقع در ارتباط نیستیم، بلکه با دغدغه‌ها و تفاسیر خود یا کم‌وبیش با فیلم تخیلی که از این واقعیت نشان می‌دهیم سروکار داریم؛ و حتی می‌توانیم تمام زندگی خود را بر همین اساس بنا کنیم: همه‌ی افکار و نگرش‌های ما برگرفته از برداشت‌های ذهنی ما از واقعیت است. بدون این‌که مصیبتِ سوء‌برداشت‌ها و کج‌فهمی‌هایی که چنین نگرشی ما را به سمت آن می‌کشند درک کنیم، چنین رفتار می‌کنیم.
صفحه‌ی ۷۵/۷۶

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

از نظر من ثروت و میراث حقیقی، و سرچشمه‌ی عمیق‌ترین و پایدارترین شادی‌ها، در توانایی ما در ایجاد و تقویت روابط معنادار با خودمان، دیگران و دنیای اطراف‌مان قرار دارد، که بدون شک بدیهی‌ترین و مشکل‌ترین کارهای زندگی ما نیز هستند!
ازصفحه‌ی ۷۲

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

‍ یک داستان چینی
پیرمردی چینی به خاطر داشتن یک اسب سفید فوق‌العاده مورد حسادت بسیاری از ثروتمندان دهکده‌اش بود. هر وقت هم که آن‌ها پول زیادی برای خرید آن اسب به پیرمرد پیشنهاد می‌کردند، او پاسخ می‌داد: "این اسب برای من فراتر از یک حیوان است، نمی‌توانم بفروشمش چون دوست من است."
روزی اسب نا‌پدید شد. همسایه‌ها در اطراف اصطبل خالی جمع شدند و گفتند: "احمق بیچاره، معلوم بود که بالاخره یک نفر این حیوان را می‌دزد، چرا نفروختیش؟ چه مصیبتی!"
صاحب اسب با تدبیرتر از سایرین بود: "بیایید اغراق نکنیم. بیایید بگوییم اسب دیگر در اصطبل نیست. از کجا می‌توانیم بفهمیم که این اتفاق خوبی است یا اتفاق بدی؟ ما فقط قسمتی از داستان را می‌دانیم. از کجا معلوم چه پیش می‌آید؟"
اهالی روستا تا مدت‌های طولانی به پیرمرد می‌خندیدند چه او را ساده‌لوح می‌دانستند. دو هفته بعد اسب سفید برگشت. اپ دزدیده نشده بود و در ظاهر فقط رفته بود جایی بچرد و در این ماجراجویی، یک دوجین اسب وحشی را هم با خودش آورده بود.
دوباره اهالی روستا جمع شدند: "حق با تو بود، رفتن اسب‌ات به هیچ‌وجه یک مصیبت نبود، بلکه رحمت بود."
پیرمرد روستایی گفت: "من آن‌قدر ماجرا را بزرگ نمی‌کنم. بیایید فقط بگوییم اسب سفید یرگشته. از کجا بدانیم این اتفاق خوبی است. این یک واقعه است. چطور کسی می‌تواند با خواندن یک جمله از کتابی، کل محتوای آن را بفهمد؟"
روستاییان در حالی که متقاعد شده بودند پیرمرد مغزش از کار افتاده به سر کار خود برگشتند. چه کسی می‌توانست منکر شود که دریافت دوازده اسب خوب، بدون شک هدیه‌ای از جانب خداست؟ پسر پیرمرد شروع به رام کردن اسب‌ها کرد. یکی از آن‌ها پسر را بر زمین انداخت و لگدکوب کرد.
روستاییان بار دیگر آمدند و اظهار نظر کردند: "دوست بیچاره‌ی ما حق با تو بود. این اسب‌های وحشی برای تو شانس نیاوردند. تنها پسرت را ببین که برای همیشه معلول شده. در روزگار پیری چه کسی به تو کمک خواهد کرد؟ واقعاً جای دلسوزی دارد."
پیرمرد با عصبانیت گفت: "صبر کنید تند نروید! پسر من فقط حرکت پاهایش را از دست داده!همین! چه کسی می‌داند بعدش چه پیش می‌آید؟ زندگی به‌صورت قطعه‌های کوچک به ما نشان داده می‌شود. هیچ‌کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند."
مدتی بعد جنگ شروع شد. همه‌ی مردان جوان دهکده مجبور به ثبت‌نام در ارتش شدند به‌جز معلولان.
اهالی روستا با سوگواری می‌گفتند: "پیرمرد! تو درست می‌گفتی. گرچه پسرت دیگر نمی‌تواند راه برود، ولی اینجا در کنار تو مانده است در حالی‌که پسرهای ما رفته‌اند تا کشته شوند."
پیرمرد جواب داد: "خواهش می‌کنم عجولانه قضاوت نکنید، پسران شما به ارتش پیوستند و پسر من در خانه مانده است، این تنها چیزی است که می‌توانیم بگوییم. فقط خدا می‌داند که این خوب است یا بد."
صفحه‌ی ۸۹ تا ۹۱

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

قضاوت‌ها افراد را در جعبه‌ها محصور می‌کنند؛ در حقیقت فرد قضاوت‌کننده را در جعبه‌ها محصور می‌کنند. قضاوت‌ها ما را از دیگران، از واقعیت و از خودمان جدا می‌کنند، مثل یک شیء بسته‌بندی شده در نایلون حباب‌دار، کوچک و مجزا در سردخانه‌ی باورها و تعصب‌ها قرار می‌دهند. وقتی قضاوت می‌کنم از خودم و طرف مقابل هیچ سؤالی نمی‌کنم؛ برعکس با ماندن در فضای ذهنی، از عمق وجود خودم و عمق وجود دیگری دور می‌مانم. قضاوت‌ها ایستا هستند؛ منجمدکننده‌ی واقعیت هستند. قضاوت‌ها، وقایع را فقط در یک جنبه از حقیقت‌اش محصور و متوقف می‌کنند.
صفحه‌ی ۸۷

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

زندگی حرکت و جنبش است. از حرکات بی‌نهایت عظیم کیهان و سیارات گرفته تا جنبش‌های بی‌نهایت کوچک اتم‌ها و الکترون‌ها، همه‌چیز همیشه در حال حرکت است. تنها چیزِ ثابت و تغییر ناپذیرِ این کره‌ی خاکی توسط انسان ابداع شده است: عقاید ثابت و قطعی! در قلمرو طبیعت هیچ‌چیز ثابت و قطعی نیست، انسان است که ایده‌ی احکام نهایی را در سر می‌پروراند. در طبیعت هیچ چیز نهایی نیست. تمام طبیعت ماجرای تغییر فصول، تغییر و تحول است. حتی کوه‌ها هم حرکت دارند.
صفحه‌ی ۸۸
از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

‍ نشر اختران منتشر کرد ـ چاپ سوم
#واقعی_باش: از خوب بودن دست‌بردار، حقیقی بودن را شروع کن ـ نوشته توما دانسامبور ـ ترجمه فاران حسامی ـ ۲۸۸ صفحه ۱۳۰۰۰۰ تومان

در این کتاب، منظور من از خوب بودن یا خشنودی، خوب بودنِ نگرشِ حاصل از یک اشتیاق قلبی نیست. چیزی که من آن را: آرزوی عمیق شادمانه مشارکت داشتن و نثار در آسایش دیگری می‌نامم. کاملاً برعکس «خوب بودنی» که من توصیف می‌کنم، خوب بودن از ترس طرد شدن است، ترس از دست دادن، ترس از انتقاد، ترس از ابراز هویت خود. چنین خوب بودنی اغلب یک نقاب مرده است که صدای حقیقت و سرزندگی را خفه می‌کند.
پشت این نقاب مبهم خوب بودن رضایتمندانه، به‌سادگی ممکن است به زندگی در رابطه‌ای کم‌رنگ و بی‌جان عادت کنیم و آن را به‌اشتباه جایگزین تعاملات انسانی واقعی، زنده و صمیمانه کنیم ... #مارشال_روزنبرگ از این آدم‌ها به عنوان «انسان‌های خوب مرده» نام می‌برد. فاقد هویت، فاقد حضور و فاقد زندگی.

«اگر برای تأثیرگذاری ارتباط بدون‌خشونت در بهبود روابط انسانی در هر سطحی، نیاز به دلیل دیگری داشته باشیم، این کتاب همان دلیل است.»
ـ دکتر مایکل ناگلر نویسنده‌ی «آمریکا بدون‌خشونت»، «راه دیگری نیست»

#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir

#فیلم

اگر جوانان از قوانین اطاعت نمی‌کنند اغلب به این دلیل است که آن‌ها را نمی‌فهمند. نه به این دلیل که قوانین موجود حتماً دارای "معنا" هستند و مهم‌تر از آن نه به این دلیل که قوانین "معنای" یکسانی برای همه‌ی افراد دارند.
... فهمیدنْ ما را توانمند می‌سازد. به جای این‌که به دنبال اطاعت کورکورانه از قانون باشیم، این فرصت را به خود می‌دهیم که ببینیم آیا همه درک مشابهی از معنای قانون، ارزشی را که قانون بیان می‌کند، دارند؟ تا زمانی‌که نتوانیم تشخیص دهیم که قانون در واقع تلاشی برای تجسم ارزشی در زندگی روزمره است، احتمال زیادی وجود دارد که صرفاً آن را یک محدودیت آزاردهنده تجربه کنیم.

از کتاب واقعی باش - از خوب بودن دست بردار
حقیقی بودن را شروع کن
توماس دو آنسمبورگ
ترجمه‌ی فاران حسامی
#واقعی_باش
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir