👈 #چرا_باید_آوینی_بخوانیم
🔸
سید مرتضی آوینی نماد هنر انقلاب اسلامی است. کسی که سال ۱۳۷۲ بعد از شهادتش و با تجلیل رهبر انقلاب از او با عنوان #سید_شهیدان_اهل_قلم نزد دوستداران انقلاب شناخته شد. و پیش تر تنها در بین هنرمندان طیف حوزه هنری و نیز بخشی از طیف روشنفکر که مخاطب نقدهای تند او بودند، شناخته شده بود. بعدترها هم برخی از منتقدین سینما از نام او آویزان شدند و حتی مدعی شدند معلم آوینی بودند در حوزه سینما، ولی آوینی چندان خوانده نشد. حتی در بین هنرمندانی که متعلق به جبهه انقلاب بودند و هستند.
بسیار مواجه می شویم با این سوال که آوینی اگر زنده بود، اکنون کجا بود؟ چپ بود یا راست؟ چیزی بود شبیه حسینی یا صالحی؟ می گویم هیچ کدام. چون از این جنس نبود.
آوینی یک تنه در صدد تالیف و تدوین #مانیفست_هنر_انقلاب_اسلامی بود. و برای این کار، هم نوشت هم نقد کرد و هم فیلم ساخت. آن هم در تلویزیون و برای #تلویزیون. #روایت_فتح را ساخت و از #عروس بهروز افخمی و #مهاجر حاتمی کیا تمجید کرد و #مادر علی حاتمی را به تازیانه نقدی تند نواخت. برای شعر امام - رضوان الله تعالی علیه - #ختم_ساغر را نوشت و برای نقد روشنفکران یادداشت های بسیاری نوشت که بعد از شهادتش شد #حلزون_های_خانه_به_دوش. از تناسب فرم و محتوا در هنر حرف زد و به جدال با گفتمان #هنر_برای_هنر برخاست. #هیچکاک را ستود و #تارکوفسکی را نپسندید. از انقلاب اسلامی حرف زد که آینده مختوم غرب را به هم خواهد ریخت. آن هم در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و دهه هشتاد میلادی که هنوز #چپ در دنیا نفس می کشید و #لیبرالیسم شروع کرده بود به بلعیدنش. و بسیار بسیار موارد دیگر.
اما همه #حرف_آوینی چه بود؟
آوینی انقلاب اسلامی را با دو گفتمان معرفی می کرد. یکی #امت و دیگری #بعثت. در نوشته هایش بسیار مواجه می شویم با #فرزندان_قرن_پانزدهم_هجری. در باب مولفه های امّت و بعثت در اندیشه سیاسی آوینی بسیار می توان حرف زد. و به زعم من باید حرف زد در این باب. بله. آوینی اندیشه سیاسی دارد که هنوز مولفه هایش کاویده نشده اند. او در باب #کلیت_غرب بسیار زودتر از #داوری_اردکانی حرف زد. #هایدگری بود و تا حدودی #هگلی اما تاریخ را مثل هگل نمی دید و معتقد بود که #تاریخ_را_باید_از_نو_نگاشت. بر مدار چه؟ بر مدار #تاریخ_انبیاء و نه بر مدار #صناعات_بشر. و از همین باب بود که #هنر_معاصر را دندان لقّی می دید که فرنگ رفته ها صورت بدلش را برایمان سوغات آوردند و با #صنایع_مستظرفه قالبمان کردند. ادبیات را پایه می دانست و می نوشت که ختم هنرها نه به موسیقی که به شعر است. و بگذرم.
او در پی تبیین چیستی انقلاب اسلامی و هنر انقلاب بود و در این باب، #انقلاب_در_انقلاب را می ستود. و این مباحث را هم خوانده بود و هم زیسته بود. او از ساحت روشنفکری به حوزه دین وارد شد و در صدد بود دین را بر مبنای دین و با زبانی قابل فهم دنیای روشنفکری بشناساند. و اینجاست که برخی او را #کفرشناسی_قهار معرفی می کنند. او فردای مختوم غرب را افول می دید و شرق سیاسی را جزئی از کلیّت غرب می دانست.
و اما #هنر_انقلاب_اسلامی.
آوینی هنر را لاجرم متعهد می دانست. و از این رو برخی او را جزم اندیش دانسته اند. و نبود. صادق بود در بیان عقیده و اندیشه. و در هر دوساحت، حرف زد و نوشت و مصادیق موافق و مخالف را ستود و نفی کرد. نگاهش ناظر به امّت بود و میانه ای با تعریف وستفالیایی #دولت_ملت نداشت. و #ملی_گرا_نبود. در حوزه مستند روایت فتح را ساخت که حرفی از ایران در آن نیست و در عین حال همه حرفش ایرانیان هستند.
آوینی، #سلوک بود و سالک بی خبر از راه و رسم منزل ها نیست.
آوینی، #اندیشه است. و #اندیشه را باید #خواند و #اندیشید. و ما دوستداران آوینی هنوز چنین مواجهه ای با او نداشته ایم. اندیشه، می تواند دوره ای داشته باشد مثل ادوار ابن عربی و غلبه ای به سان #غلبه_های_پارادایمیک. و #آوینی_گفتمان_است. و بگذارید بگویم شایسته #نقدی_گفتمانی. و برای نقد هر گفتمان باید آن را شنید. و آوینی هنوز شنیده نشده است، چه نزد دوستدارانش و چه نزد مخالفانش.
آوینی و اندیشه او خوانده نشد چون از سوی گفتمان رسمی فقط تجلیل شد و ثغور اندیشه و گفتمان او معیّن نشد. تجلیل شد و تحلیل نشد. چه از سوی دوستدارانش و چه مخالفانش. و این ظلم به این مولّف اندیشمند و اندیشه ورز است. #آوینی_مولف_بود، هم در #اندیشه، هم در #ساخت و هم در #گفتمان. رحمت الله علیه.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/7k0p_1900046.jpg
🔸
سید مرتضی آوینی نماد هنر انقلاب اسلامی است. کسی که سال ۱۳۷۲ بعد از شهادتش و با تجلیل رهبر انقلاب از او با عنوان #سید_شهیدان_اهل_قلم نزد دوستداران انقلاب شناخته شد. و پیش تر تنها در بین هنرمندان طیف حوزه هنری و نیز بخشی از طیف روشنفکر که مخاطب نقدهای تند او بودند، شناخته شده بود. بعدترها هم برخی از منتقدین سینما از نام او آویزان شدند و حتی مدعی شدند معلم آوینی بودند در حوزه سینما، ولی آوینی چندان خوانده نشد. حتی در بین هنرمندانی که متعلق به جبهه انقلاب بودند و هستند.
بسیار مواجه می شویم با این سوال که آوینی اگر زنده بود، اکنون کجا بود؟ چپ بود یا راست؟ چیزی بود شبیه حسینی یا صالحی؟ می گویم هیچ کدام. چون از این جنس نبود.
آوینی یک تنه در صدد تالیف و تدوین #مانیفست_هنر_انقلاب_اسلامی بود. و برای این کار، هم نوشت هم نقد کرد و هم فیلم ساخت. آن هم در تلویزیون و برای #تلویزیون. #روایت_فتح را ساخت و از #عروس بهروز افخمی و #مهاجر حاتمی کیا تمجید کرد و #مادر علی حاتمی را به تازیانه نقدی تند نواخت. برای شعر امام - رضوان الله تعالی علیه - #ختم_ساغر را نوشت و برای نقد روشنفکران یادداشت های بسیاری نوشت که بعد از شهادتش شد #حلزون_های_خانه_به_دوش. از تناسب فرم و محتوا در هنر حرف زد و به جدال با گفتمان #هنر_برای_هنر برخاست. #هیچکاک را ستود و #تارکوفسکی را نپسندید. از انقلاب اسلامی حرف زد که آینده مختوم غرب را به هم خواهد ریخت. آن هم در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و دهه هشتاد میلادی که هنوز #چپ در دنیا نفس می کشید و #لیبرالیسم شروع کرده بود به بلعیدنش. و بسیار بسیار موارد دیگر.
اما همه #حرف_آوینی چه بود؟
آوینی انقلاب اسلامی را با دو گفتمان معرفی می کرد. یکی #امت و دیگری #بعثت. در نوشته هایش بسیار مواجه می شویم با #فرزندان_قرن_پانزدهم_هجری. در باب مولفه های امّت و بعثت در اندیشه سیاسی آوینی بسیار می توان حرف زد. و به زعم من باید حرف زد در این باب. بله. آوینی اندیشه سیاسی دارد که هنوز مولفه هایش کاویده نشده اند. او در باب #کلیت_غرب بسیار زودتر از #داوری_اردکانی حرف زد. #هایدگری بود و تا حدودی #هگلی اما تاریخ را مثل هگل نمی دید و معتقد بود که #تاریخ_را_باید_از_نو_نگاشت. بر مدار چه؟ بر مدار #تاریخ_انبیاء و نه بر مدار #صناعات_بشر. و از همین باب بود که #هنر_معاصر را دندان لقّی می دید که فرنگ رفته ها صورت بدلش را برایمان سوغات آوردند و با #صنایع_مستظرفه قالبمان کردند. ادبیات را پایه می دانست و می نوشت که ختم هنرها نه به موسیقی که به شعر است. و بگذرم.
او در پی تبیین چیستی انقلاب اسلامی و هنر انقلاب بود و در این باب، #انقلاب_در_انقلاب را می ستود. و این مباحث را هم خوانده بود و هم زیسته بود. او از ساحت روشنفکری به حوزه دین وارد شد و در صدد بود دین را بر مبنای دین و با زبانی قابل فهم دنیای روشنفکری بشناساند. و اینجاست که برخی او را #کفرشناسی_قهار معرفی می کنند. او فردای مختوم غرب را افول می دید و شرق سیاسی را جزئی از کلیّت غرب می دانست.
و اما #هنر_انقلاب_اسلامی.
آوینی هنر را لاجرم متعهد می دانست. و از این رو برخی او را جزم اندیش دانسته اند. و نبود. صادق بود در بیان عقیده و اندیشه. و در هر دوساحت، حرف زد و نوشت و مصادیق موافق و مخالف را ستود و نفی کرد. نگاهش ناظر به امّت بود و میانه ای با تعریف وستفالیایی #دولت_ملت نداشت. و #ملی_گرا_نبود. در حوزه مستند روایت فتح را ساخت که حرفی از ایران در آن نیست و در عین حال همه حرفش ایرانیان هستند.
آوینی، #سلوک بود و سالک بی خبر از راه و رسم منزل ها نیست.
آوینی، #اندیشه است. و #اندیشه را باید #خواند و #اندیشید. و ما دوستداران آوینی هنوز چنین مواجهه ای با او نداشته ایم. اندیشه، می تواند دوره ای داشته باشد مثل ادوار ابن عربی و غلبه ای به سان #غلبه_های_پارادایمیک. و #آوینی_گفتمان_است. و بگذارید بگویم شایسته #نقدی_گفتمانی. و برای نقد هر گفتمان باید آن را شنید. و آوینی هنوز شنیده نشده است، چه نزد دوستدارانش و چه نزد مخالفانش.
آوینی و اندیشه او خوانده نشد چون از سوی گفتمان رسمی فقط تجلیل شد و ثغور اندیشه و گفتمان او معیّن نشد. تجلیل شد و تحلیل نشد. چه از سوی دوستدارانش و چه مخالفانش. و این ظلم به این مولّف اندیشمند و اندیشه ورز است. #آوینی_مولف_بود، هم در #اندیشه، هم در #ساخت و هم در #گفتمان. رحمت الله علیه.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/7k0p_1900046.jpg
#سازمان_سیانور
🔸
#سازمان_مجاهدین_خلق، مخلوق #پراگماتیسم_سیاسی در ایران است. در اواسط دهه چهل شمسی که اعلب قیام ها در شکل ملی یا مذهبی اش سرکوب شده بود و حزب #توده شده بود حزب #دربار، عمل گراها در صدد تغییر رژیم برآمدند. این گروه، #خود_اجتهاد بودند و اعلب تا حدی تحصیل کرده. دهه #چهل شمسی و دهه #شصت میلادی دهه نموّ #چپ بود در جهان. تا دهه هشتاد میلادی و شصت شمسی. دوره، دوره #مبارزه بود و کتاب سرخ مائو و اصالت ایدئولوژی و دینامیسم. در دهه ای که لیبرالهای مسلمان مثل #بازرگان برای تطبیق فیزیک با قرآن کتاب می نوشتند تا نیوتن را برای نبوت پیغمبر خاتم شاهد بیاورند، #جوانترهای_مذهبی که آتششان تندتر بود، در پی #تغییر_رژیم بودند. فریادی در سکوت و ایجاد سازمانی برای تغییر. هسته اولیه این گروه همان دستگیر و اعدام شدگان دهه پنجاه بودند که بعد از مرگشان، سازمان هم پسوند خلق گرفت و هم مارکسیست شد.
راز عدم قبول این جوانان زندان کشیده توسط امام در نجف، غلبه #پراگماتیسم_ایدئولوژیک بر #تکلیف_دینی در نزد رهبران این گروه بود. جوانانی که مذهبی بودند اما مبنای حرکتشان در نظر و عمل، دینی نبود. و امام نه برای تغییر رژیم بلکه برای #آگاهی و #انقلاب اصالت قائل بود.
سازمان مجاهدین، #مخوف بود با تسویه های درون سازمانی اش. #التقاطی بود با طلاق مریم قجر عضدانلو از مهدی ابریشمچی و عقدش با مسعود رجوی. #انحرافی بود با جعل زیارتنامه برای مسعود و مریم. #خشن بود با عقیم کردن زنان. و #مزدور بود با خیانتش به وطن و نوکری صدام حسین. و #دوره_گرد است با دوره گردیهای اخیر مریم.
چهارم و پنجم مرداد سالروز عملیات #مرصاد است و یادآور دشتی پر از جنازه های سوخته که جوانیشان به پای مریم و مسعود سوخت. و حالا سی و یک سال بعد از آن سال، لشکری پیر و پلاسیده آمده اند به آشوب. میلیشیای مریم و مسعود و موسی، اگر روزی با یوزی آدم می کشتند و شهر را ناامن می کردند، اگر روزی آمار بچه های سپاه و بسیج را به صدام می دادند، امروز با موهای ریخته و پوستهای پلاسیده در کار تولید خبر آشوبند. چرا؟ چون می دانند خبر آشوب از خود آشوب ویرانگرتر است. چون می دانند شعار داعش، #النصر_بالرعب بود. و الخ.
در باب سازمان مجاهدین بسیار می توان نوشت. بخشی از کتاب #اعدامم_کنید به روزها و سالهای تشکیل تا انهدام هسته اولیه سازمان مجاهدین اختصاص دارد. برای نوشتنش علاوه بر خاطرات حاج #محمدحسن_عبدیزدانی بسیار خواندم. و گهگاه باز هم می خوانم.
حرف آخر هم این که سازمان مجاهدین محصول یک #ایدئولوژی_دستساز بود و استخوانی است لای زخم.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ بامداد ۴ مرداد ۹۸
#روایت_مرصاد
#سازمان_مریم
#مرگ_مسعود
#بربادرفته
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B0WqrxcAPPb/?igshid=1d476w7xl1q3p
🔸
#سازمان_مجاهدین_خلق، مخلوق #پراگماتیسم_سیاسی در ایران است. در اواسط دهه چهل شمسی که اعلب قیام ها در شکل ملی یا مذهبی اش سرکوب شده بود و حزب #توده شده بود حزب #دربار، عمل گراها در صدد تغییر رژیم برآمدند. این گروه، #خود_اجتهاد بودند و اعلب تا حدی تحصیل کرده. دهه #چهل شمسی و دهه #شصت میلادی دهه نموّ #چپ بود در جهان. تا دهه هشتاد میلادی و شصت شمسی. دوره، دوره #مبارزه بود و کتاب سرخ مائو و اصالت ایدئولوژی و دینامیسم. در دهه ای که لیبرالهای مسلمان مثل #بازرگان برای تطبیق فیزیک با قرآن کتاب می نوشتند تا نیوتن را برای نبوت پیغمبر خاتم شاهد بیاورند، #جوانترهای_مذهبی که آتششان تندتر بود، در پی #تغییر_رژیم بودند. فریادی در سکوت و ایجاد سازمانی برای تغییر. هسته اولیه این گروه همان دستگیر و اعدام شدگان دهه پنجاه بودند که بعد از مرگشان، سازمان هم پسوند خلق گرفت و هم مارکسیست شد.
راز عدم قبول این جوانان زندان کشیده توسط امام در نجف، غلبه #پراگماتیسم_ایدئولوژیک بر #تکلیف_دینی در نزد رهبران این گروه بود. جوانانی که مذهبی بودند اما مبنای حرکتشان در نظر و عمل، دینی نبود. و امام نه برای تغییر رژیم بلکه برای #آگاهی و #انقلاب اصالت قائل بود.
سازمان مجاهدین، #مخوف بود با تسویه های درون سازمانی اش. #التقاطی بود با طلاق مریم قجر عضدانلو از مهدی ابریشمچی و عقدش با مسعود رجوی. #انحرافی بود با جعل زیارتنامه برای مسعود و مریم. #خشن بود با عقیم کردن زنان. و #مزدور بود با خیانتش به وطن و نوکری صدام حسین. و #دوره_گرد است با دوره گردیهای اخیر مریم.
چهارم و پنجم مرداد سالروز عملیات #مرصاد است و یادآور دشتی پر از جنازه های سوخته که جوانیشان به پای مریم و مسعود سوخت. و حالا سی و یک سال بعد از آن سال، لشکری پیر و پلاسیده آمده اند به آشوب. میلیشیای مریم و مسعود و موسی، اگر روزی با یوزی آدم می کشتند و شهر را ناامن می کردند، اگر روزی آمار بچه های سپاه و بسیج را به صدام می دادند، امروز با موهای ریخته و پوستهای پلاسیده در کار تولید خبر آشوبند. چرا؟ چون می دانند خبر آشوب از خود آشوب ویرانگرتر است. چون می دانند شعار داعش، #النصر_بالرعب بود. و الخ.
در باب سازمان مجاهدین بسیار می توان نوشت. بخشی از کتاب #اعدامم_کنید به روزها و سالهای تشکیل تا انهدام هسته اولیه سازمان مجاهدین اختصاص دارد. برای نوشتنش علاوه بر خاطرات حاج #محمدحسن_عبدیزدانی بسیار خواندم. و گهگاه باز هم می خوانم.
حرف آخر هم این که سازمان مجاهدین محصول یک #ایدئولوژی_دستساز بود و استخوانی است لای زخم.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ بامداد ۴ مرداد ۹۸
#روایت_مرصاد
#سازمان_مریم
#مرگ_مسعود
#بربادرفته
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/B0WqrxcAPPb/?igshid=1d476w7xl1q3p
Instagram
مهدی نعلبندی
#سازمان_سیانور 🔸 #سازمان_مجاهدین_خلق، مخلوق #پراگماتیسم_سیاسی در ایران است. در اواسط دهه چهل شمسی که اعلب قیام ها در شکل ملی یا مذهبی اش سرکوب شده بود و حزب #توده شده بود حزب #دربار، عمل گراها در صدد تغییر رژیم برآمدند. این گروه، #خود_اجتهاد بودند و اعلب…
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
🔸
انقلاب اسلامی چهلوسه ساله شد. یاد #امام_خمینی بخیر و روزهای سخت دهههای پنجاه و شصت. روزهای سادگی و در کنار هم بودن. روزهای کوپن و صفهای روغن و قند و شکر و گوشت و مرغ. روزهایی که فقر، فخر یک ملت شد تا داراها به ندارها نیشخند نزنند. و ولد کاخنشین، دارایی پدر را به رخ فرزند شهید کوخنشین نکشد و دلش را خون نکند. روزهایی که ندارترینهای گوشه و کنار شهرها و کورهدههای پشت کوههای صعبالعبور هم با همان برگ کوپن، ماهی یک بار مرغ بر سر سفره شامشان داشتند و پنیر بر سفره صبحانه و شکری برای چای شیرین دم ربنای افطارشان.
دهههای اول انقلاب، سخت گذشت. انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو سالگیاش تمام نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزبی که مولود انقلاب بود. از بقالی که عکس خمینی را به دیوار مغازه داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اوضاعی بود برای خودش. اما یک ملت پشت انقلابش ایستاد. پای همه چیز انقلاب.
و مگر انقلاب، چه داشت؟
رهبر این انقلاب، مثل اعلیحضرتهای همایونی نمیگفت "ما فرمودیم" و میگفت "نه تو سرباز منی و نه من سرباز توام". انقلابی که قانون اساسیاش، مثل فرمان مشروطه نبود که در آن جز چند مزخرفالسلطنه و احمقالدوله، قاطبه نفوس یک مملکت را داخل آدم حساب نکردند. انقلاب، مملکت را که مَلِکی داشت و هر چه داخل سرحدات مملکت بود، مُلک آن مَلِک و تیره و طایفهاش، کرد یک کشور که مال همه بود. حتی مال آن پیر زنی که دو تخم مرغ را که همه داراییاش بود، آورد پای انقلاب. و مال آن مادری که سه پسرش را فدای انقلاب کرد. انقلاب، مال همه بود. و هست. این هست را تشییع حاجی نشان داد.
انقلاب، همه چیز داشت.
همان روزهای اول هم بودند آفتابهدزدها که چپیدند در صف انقلاب تا چاق و چوقی کنند. برخی را سیل انقلاب با خود برد و برخی ماندند. انقلاب، همه را عین هم کرده بود. اما بعدها و بعدترها برخی که کم آوردند، تازه یادشان آمد که اینها هم آدمند و دل دارند و نیاز. تازه یادشان آمد که خودشان به درک، زن و بچه و دامادشان چه گناهی دارند؟ و چون اسمی داشتند و رسمی، خودشان رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بچههایشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت تا مزرعه خراب نشود. اگر با آفت تا کنی همه چیز را به باد می دهد.
در این میان اما، نسلی نو رویید از پی دو نسل انقلاب، که عهد کرد نگذارد ورق برگردد. نه در تهران، نه در لبنان، نه در شام. و این نسل به داد انقلاب رسید. گوش شنوایی باشد و حالی برای خواندن، می توانم بنویسم و بنویسم و این چهل سال را سال به سال مرور کنیم. اما فعلا بماند.
فقط این که من یکی در چهلوسه سالگی انقلاب، بغضی در گلو دارم از همان جنس که همه داریم. بغضی شبیه استخوان کتف شتری که ابوذر بر فرق کعبالاحبار کوفت.
اما؛
اما سطر به سطر گفتمان بعثت آوینی را در آن سوی مرزهای جغرافیای ایران میبینم. و حتی در داخل مرزها. حالش باشد و کسی بخواهد میتوانیم حرف بزنیم و برهان اقامه کنم.
یادمان نرود که سال ۶۷ وقتی انقلابمان ده ساله بود عهد کردیم در پی فتح قلههای معنوی جهان باشیم. شک ندارم سنت خدا محقق خواهد شد اما این که در سپیده دم تحقق، ما کجا باشیم، بسته به خودمان است. یا علی.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۲ بهمن ۱۴۰۰
@mehdinalbandie
🔸
انقلاب اسلامی چهلوسه ساله شد. یاد #امام_خمینی بخیر و روزهای سخت دهههای پنجاه و شصت. روزهای سادگی و در کنار هم بودن. روزهای کوپن و صفهای روغن و قند و شکر و گوشت و مرغ. روزهایی که فقر، فخر یک ملت شد تا داراها به ندارها نیشخند نزنند. و ولد کاخنشین، دارایی پدر را به رخ فرزند شهید کوخنشین نکشد و دلش را خون نکند. روزهایی که ندارترینهای گوشه و کنار شهرها و کورهدههای پشت کوههای صعبالعبور هم با همان برگ کوپن، ماهی یک بار مرغ بر سر سفره شامشان داشتند و پنیر بر سفره صبحانه و شکری برای چای شیرین دم ربنای افطارشان.
دهههای اول انقلاب، سخت گذشت. انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو سالگیاش تمام نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزبی که مولود انقلاب بود. از بقالی که عکس خمینی را به دیوار مغازه داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اوضاعی بود برای خودش. اما یک ملت پشت انقلابش ایستاد. پای همه چیز انقلاب.
و مگر انقلاب، چه داشت؟
رهبر این انقلاب، مثل اعلیحضرتهای همایونی نمیگفت "ما فرمودیم" و میگفت "نه تو سرباز منی و نه من سرباز توام". انقلابی که قانون اساسیاش، مثل فرمان مشروطه نبود که در آن جز چند مزخرفالسلطنه و احمقالدوله، قاطبه نفوس یک مملکت را داخل آدم حساب نکردند. انقلاب، مملکت را که مَلِکی داشت و هر چه داخل سرحدات مملکت بود، مُلک آن مَلِک و تیره و طایفهاش، کرد یک کشور که مال همه بود. حتی مال آن پیر زنی که دو تخم مرغ را که همه داراییاش بود، آورد پای انقلاب. و مال آن مادری که سه پسرش را فدای انقلاب کرد. انقلاب، مال همه بود. و هست. این هست را تشییع حاجی نشان داد.
انقلاب، همه چیز داشت.
همان روزهای اول هم بودند آفتابهدزدها که چپیدند در صف انقلاب تا چاق و چوقی کنند. برخی را سیل انقلاب با خود برد و برخی ماندند. انقلاب، همه را عین هم کرده بود. اما بعدها و بعدترها برخی که کم آوردند، تازه یادشان آمد که اینها هم آدمند و دل دارند و نیاز. تازه یادشان آمد که خودشان به درک، زن و بچه و دامادشان چه گناهی دارند؟ و چون اسمی داشتند و رسمی، خودشان رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بچههایشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت تا مزرعه خراب نشود. اگر با آفت تا کنی همه چیز را به باد می دهد.
در این میان اما، نسلی نو رویید از پی دو نسل انقلاب، که عهد کرد نگذارد ورق برگردد. نه در تهران، نه در لبنان، نه در شام. و این نسل به داد انقلاب رسید. گوش شنوایی باشد و حالی برای خواندن، می توانم بنویسم و بنویسم و این چهل سال را سال به سال مرور کنیم. اما فعلا بماند.
فقط این که من یکی در چهلوسه سالگی انقلاب، بغضی در گلو دارم از همان جنس که همه داریم. بغضی شبیه استخوان کتف شتری که ابوذر بر فرق کعبالاحبار کوفت.
اما؛
اما سطر به سطر گفتمان بعثت آوینی را در آن سوی مرزهای جغرافیای ایران میبینم. و حتی در داخل مرزها. حالش باشد و کسی بخواهد میتوانیم حرف بزنیم و برهان اقامه کنم.
یادمان نرود که سال ۶۷ وقتی انقلابمان ده ساله بود عهد کردیم در پی فتح قلههای معنوی جهان باشیم. شک ندارم سنت خدا محقق خواهد شد اما این که در سپیده دم تحقق، ما کجا باشیم، بسته به خودمان است. یا علی.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۲ بهمن ۱۴۰۰
@mehdinalbandie
Forwarded from دارالولایه | مهدی نعلبندی
👈 #چرا_باید_آوینی_بخوانیم
🔸
سید مرتضی آوینی نماد هنر انقلاب اسلامی است. کسی که سال ۱۳۷۲ بعد از شهادتش و با تجلیل رهبر انقلاب از او با عنوان #سید_شهیدان_اهل_قلم نزد دوستداران انقلاب شناخته شد. و پیش تر تنها در بین هنرمندان طیف حوزه هنری و نیز بخشی از طیف روشنفکر که مخاطب نقدهای تند او بودند، شناخته شده بود. بعدترها هم برخی از منتقدین سینما از نام او آویزان شدند و حتی مدعی شدند معلم آوینی بودند در حوزه سینما، ولی آوینی چندان خوانده نشد. حتی در بین هنرمندانی که متعلق به جبهه انقلاب بودند و هستند.
بسیار مواجه می شویم با این سوال که آوینی اگر زنده بود، اکنون کجا بود؟ چپ بود یا راست؟ چیزی بود شبیه حسینی یا صالحی؟ می گویم هیچ کدام. چون از این جنس نبود.
آوینی یک تنه در صدد تالیف و تدوین #مانیفست_هنر_انقلاب_اسلامی بود. و برای این کار، هم نوشت هم نقد کرد و هم فیلم ساخت. آن هم در تلویزیون و برای #تلویزیون. #روایت_فتح را ساخت و از #عروس بهروز افخمی و #مهاجر حاتمی کیا تمجید کرد و #مادر علی حاتمی را به تازیانه نقدی تند نواخت. برای شعر امام - رضوان الله تعالی علیه - #ختم_ساغر را نوشت و برای نقد روشنفکران یادداشت های بسیاری نوشت که بعد از شهادتش شد #حلزون_های_خانه_به_دوش. از تناسب فرم و محتوا در هنر حرف زد و به جدال با گفتمان #هنر_برای_هنر برخاست. #هیچکاک را ستود و #تارکوفسکی را نپسندید. از انقلاب اسلامی حرف زد که آینده مختوم غرب را به هم خواهد ریخت. آن هم در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و دهه هشتاد میلادی که هنوز #چپ در دنیا نفس می کشید و #لیبرالیسم شروع کرده بود به بلعیدنش. و بسیار بسیار موارد دیگر.
اما همه #حرف_آوینی چه بود؟
آوینی انقلاب اسلامی را با دو گفتمان معرفی می کرد. یکی #امت و دیگری #بعثت. در نوشته هایش بسیار مواجه می شویم با #فرزندان_قرن_پانزدهم_هجری. در باب مولفه های امّت و بعثت در اندیشه سیاسی آوینی بسیار می توان حرف زد. و به زعم من باید حرف زد در این باب. بله. آوینی اندیشه سیاسی دارد که هنوز مولفه هایش کاویده نشده اند. او در باب #کلیت_غرب بسیار زودتر از #داوری_اردکانی حرف زد. #هایدگری بود و تا حدودی #هگلی اما تاریخ را مثل هگل نمی دید و معتقد بود که #تاریخ_را_باید_از_نو_نگاشت. بر مدار چه؟ بر مدار #تاریخ_انبیاء و نه بر مدار #صناعات_بشر. و از همین باب بود که #هنر_معاصر را دندان لقّی می دید که فرنگ رفته ها صورت بدلش را برایمان سوغات آوردند و با #صنایع_مستظرفه قالبمان کردند. ادبیات را پایه می دانست و می نوشت که ختم هنرها نه به موسیقی که به شعر است. و بگذرم.
او در پی تبیین چیستی انقلاب اسلامی و هنر انقلاب بود و در این باب، #انقلاب_در_انقلاب را می ستود. و این مباحث را هم خوانده بود و هم زیسته بود. او از ساحت روشنفکری به حوزه دین وارد شد و در صد بود دین را بر مبنای دین و با زبانی قابل فهم دنیای روشنفکری بشناساند. و اینجاست که برخی او را #کفرشناسی_قهار معرفی می کنند. او فردای مختوم غرب را افول می دید و شرق سیاسی را جزئی از کلیّت غرب می دانست.
و اما #هنر_انقلاب_اسلامی.
آوینی هنر را لاجرم متعهد می دانست. و از این رو برخی او را جزم اندیش دانسته اند. و نبود. صادق بود در بیان عقیده و اندیشه. و در هر دوساحت، حرف زد و نوشت و مصادیق موافق و مخالف را ستود و نفی کرد. نگاهش ناظر به امّت بود و میانه ای با تعریف وستفالیایی #دولت_ملت نداشت. و #ملی_گرا_نبود. در حوزه مستند روایت فتح را ساخت که حرفی از ایران در آن نیست و در عین حال همه حرفش ایرانیان هستند.
آوینی، #سلوک بود و سالک بی خبر از راه و رسم منزل ها نیست.
آوینی، #اندیشه است. و #اندیشه را باید #خواند و #اندیشید. و ما دوستداران آوینی هنوز چنین مواجهه ای با او نداشته ایم. اندیشه، می تواند دوره ای داشته باشد مثل ادوار ابن عربی و غلبه ای به سان #غلبه_های_پارادایمیک. و #آوینی_گفتمان_است. و بگذارید بگویم شایسته #نقدی_گفتمانی. و برای نقد هر گفتمان باید آن را شنید. و آوینی هنوز شنیده نشده است، چه نزد دوستدارانش و چه نزد مخالفانش.
آوینی و اندیشه او خوانده نشد چون از سوی گفتمان رسمی فقط تجلیل شد و ثغور اندیشه و گفتمان او معیّن نشد. تجلیل شد و تحلیل نشد. چه از سوی دوستدارانش و چه مخالفانش. و این ظلم به این مولّف اندیشمند و اندیشه ورز است. #آوینی_مولف_بود، هم در #اندیشه، هم در #ساخت و هم در #گفتمان. رحمت الله علیه.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/7k0p_1900046.jpg
🔸
سید مرتضی آوینی نماد هنر انقلاب اسلامی است. کسی که سال ۱۳۷۲ بعد از شهادتش و با تجلیل رهبر انقلاب از او با عنوان #سید_شهیدان_اهل_قلم نزد دوستداران انقلاب شناخته شد. و پیش تر تنها در بین هنرمندان طیف حوزه هنری و نیز بخشی از طیف روشنفکر که مخاطب نقدهای تند او بودند، شناخته شده بود. بعدترها هم برخی از منتقدین سینما از نام او آویزان شدند و حتی مدعی شدند معلم آوینی بودند در حوزه سینما، ولی آوینی چندان خوانده نشد. حتی در بین هنرمندانی که متعلق به جبهه انقلاب بودند و هستند.
بسیار مواجه می شویم با این سوال که آوینی اگر زنده بود، اکنون کجا بود؟ چپ بود یا راست؟ چیزی بود شبیه حسینی یا صالحی؟ می گویم هیچ کدام. چون از این جنس نبود.
آوینی یک تنه در صدد تالیف و تدوین #مانیفست_هنر_انقلاب_اسلامی بود. و برای این کار، هم نوشت هم نقد کرد و هم فیلم ساخت. آن هم در تلویزیون و برای #تلویزیون. #روایت_فتح را ساخت و از #عروس بهروز افخمی و #مهاجر حاتمی کیا تمجید کرد و #مادر علی حاتمی را به تازیانه نقدی تند نواخت. برای شعر امام - رضوان الله تعالی علیه - #ختم_ساغر را نوشت و برای نقد روشنفکران یادداشت های بسیاری نوشت که بعد از شهادتش شد #حلزون_های_خانه_به_دوش. از تناسب فرم و محتوا در هنر حرف زد و به جدال با گفتمان #هنر_برای_هنر برخاست. #هیچکاک را ستود و #تارکوفسکی را نپسندید. از انقلاب اسلامی حرف زد که آینده مختوم غرب را به هم خواهد ریخت. آن هم در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و دهه هشتاد میلادی که هنوز #چپ در دنیا نفس می کشید و #لیبرالیسم شروع کرده بود به بلعیدنش. و بسیار بسیار موارد دیگر.
اما همه #حرف_آوینی چه بود؟
آوینی انقلاب اسلامی را با دو گفتمان معرفی می کرد. یکی #امت و دیگری #بعثت. در نوشته هایش بسیار مواجه می شویم با #فرزندان_قرن_پانزدهم_هجری. در باب مولفه های امّت و بعثت در اندیشه سیاسی آوینی بسیار می توان حرف زد. و به زعم من باید حرف زد در این باب. بله. آوینی اندیشه سیاسی دارد که هنوز مولفه هایش کاویده نشده اند. او در باب #کلیت_غرب بسیار زودتر از #داوری_اردکانی حرف زد. #هایدگری بود و تا حدودی #هگلی اما تاریخ را مثل هگل نمی دید و معتقد بود که #تاریخ_را_باید_از_نو_نگاشت. بر مدار چه؟ بر مدار #تاریخ_انبیاء و نه بر مدار #صناعات_بشر. و از همین باب بود که #هنر_معاصر را دندان لقّی می دید که فرنگ رفته ها صورت بدلش را برایمان سوغات آوردند و با #صنایع_مستظرفه قالبمان کردند. ادبیات را پایه می دانست و می نوشت که ختم هنرها نه به موسیقی که به شعر است. و بگذرم.
او در پی تبیین چیستی انقلاب اسلامی و هنر انقلاب بود و در این باب، #انقلاب_در_انقلاب را می ستود. و این مباحث را هم خوانده بود و هم زیسته بود. او از ساحت روشنفکری به حوزه دین وارد شد و در صد بود دین را بر مبنای دین و با زبانی قابل فهم دنیای روشنفکری بشناساند. و اینجاست که برخی او را #کفرشناسی_قهار معرفی می کنند. او فردای مختوم غرب را افول می دید و شرق سیاسی را جزئی از کلیّت غرب می دانست.
و اما #هنر_انقلاب_اسلامی.
آوینی هنر را لاجرم متعهد می دانست. و از این رو برخی او را جزم اندیش دانسته اند. و نبود. صادق بود در بیان عقیده و اندیشه. و در هر دوساحت، حرف زد و نوشت و مصادیق موافق و مخالف را ستود و نفی کرد. نگاهش ناظر به امّت بود و میانه ای با تعریف وستفالیایی #دولت_ملت نداشت. و #ملی_گرا_نبود. در حوزه مستند روایت فتح را ساخت که حرفی از ایران در آن نیست و در عین حال همه حرفش ایرانیان هستند.
آوینی، #سلوک بود و سالک بی خبر از راه و رسم منزل ها نیست.
آوینی، #اندیشه است. و #اندیشه را باید #خواند و #اندیشید. و ما دوستداران آوینی هنوز چنین مواجهه ای با او نداشته ایم. اندیشه، می تواند دوره ای داشته باشد مثل ادوار ابن عربی و غلبه ای به سان #غلبه_های_پارادایمیک. و #آوینی_گفتمان_است. و بگذارید بگویم شایسته #نقدی_گفتمانی. و برای نقد هر گفتمان باید آن را شنید. و آوینی هنوز شنیده نشده است، چه نزد دوستدارانش و چه نزد مخالفانش.
آوینی و اندیشه او خوانده نشد چون از سوی گفتمان رسمی فقط تجلیل شد و ثغور اندیشه و گفتمان او معیّن نشد. تجلیل شد و تحلیل نشد. چه از سوی دوستدارانش و چه مخالفانش. و این ظلم به این مولّف اندیشمند و اندیشه ورز است. #آوینی_مولف_بود، هم در #اندیشه، هم در #ساخت و هم در #گفتمان. رحمت الله علیه.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/7k0p_1900046.jpg
#تشیع ذیل #اسلام، برای ما #دین است نه یک #تاکتیک دیپلماتیک. فرق نگاه سلطانی به سیاست و ولایت فقیه در همین است. ابتدا باید در سیاست، #شیعه شد. قد افلح المومنون بولایتک یا امیرالمومنین.
#انقلاب_اسلامی
#ولایت_فقیه
#گام_دوم
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
#انقلاب_اسلامی
#ولایت_فقیه
#گام_دوم
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
خط #انقلاب در دو مرحله سنگ تمام گذاشت:
دفاع از آرادی #قرهباغ و دفاع از تمامیت ارضی #ایران.
اولین در هر دو، #تبریز بود.
ادامه مسیر نه ترکیهستیزی است نه آذربایجانستیزی، بلکه #همسایهگی است.
دشمن #اسراییل است.
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
#آذربایجان
#ایران
#انقلاب_اسلامی
@mehdinalbandie
https://twitter.com/MNalbandi/status/1337873041309769728?s=09
دفاع از آرادی #قرهباغ و دفاع از تمامیت ارضی #ایران.
اولین در هر دو، #تبریز بود.
ادامه مسیر نه ترکیهستیزی است نه آذربایجانستیزی، بلکه #همسایهگی است.
دشمن #اسراییل است.
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
#آذربایجان
#ایران
#انقلاب_اسلامی
@mehdinalbandie
https://twitter.com/MNalbandi/status/1337873041309769728?s=09
Twitter
Mehdi Nalbandi
خط #انقلاب در دو مرحله سنگ تمام گذاشت: دفاع از آرادی #قرهباغ و دفاع از تمامیت ارضی #ایران. اولین در هر دو، #تبریز بود. ادامه مسیر نه ترکیهستیزی است نه آذربایجانستیزی، بلکه #همسایهگی است. دشمن #اسراییل است. #دارالولایه_تبریز #مهدی_نعلبندی #آذربایجان #ایران…
.
امروز بیستودوم بهمن با وجود نقاهت جزیی با دخترم رفتیم راهپیمایی خودرویی و بعد هم نماز جمعه.
صحنههایی زیبا دیدیم.
#فجر_۱۴۰۰ #روز_پیروزی #انقلاب_اسلامی. #آذربایجان_انقلابی
#راهپیمایی_پدر_دختری
@mehdinalbandie
امروز بیستودوم بهمن با وجود نقاهت جزیی با دخترم رفتیم راهپیمایی خودرویی و بعد هم نماز جمعه.
صحنههایی زیبا دیدیم.
#فجر_۱۴۰۰ #روز_پیروزی #انقلاب_اسلامی. #آذربایجان_انقلابی
#راهپیمایی_پدر_دختری
@mehdinalbandie
.
انقلاب اسلامی ۴۵ ساله شد. یاد امام بخیر و روزهای سخت دهههای ۵۰ و ۶۰. روزهای سادگی و کوپن و صف که فقر، فخر یک ملت شد تا دارا به ندار نیشخند نزند. و ولد کاخنشین، دارایی پدر را به رخ فرزند شهید کوخنشین نکشد و دلش را خون نکند.
#انقلاب_تعارف_برنمیدارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1753150344341635318?t=8A143LC-g5BOAN9MeD0AIw&s=35
انقلاب اسلامی ۴۵ ساله شد. یاد امام بخیر و روزهای سخت دهههای ۵۰ و ۶۰. روزهای سادگی و کوپن و صف که فقر، فخر یک ملت شد تا دارا به ندار نیشخند نزند. و ولد کاخنشین، دارایی پدر را به رخ فرزند شهید کوخنشین نکشد و دلش را خون نکند.
#انقلاب_تعارف_برنمیدارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1753150344341635318?t=8A143LC-g5BOAN9MeD0AIw&s=35
X (formerly Twitter)
مهدی نعلبندی 🇮🇷 (@MNalbandi) on X
انقلاب اسلامی ۴۵ ساله شد. یاد امام بخیر و روزهای سخت دهههای ۵۰ و ۶۰. روزهای سادگی و کوپن و صف که فقر، فخر یک ملت شد تا دارا به ندار نیشخند نزند. و ولد کاخنشین، دارایی پدر را به رخ فرزند شهید کوخنشین نکشد و دلش را خون نکند.
#انقلاب_تعارف_برنمیدارد
#انقلاب_تعارف_برنمیدارد
انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو ساله نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزب مولود انقلاب. از بقالی که عکس خمینی به دیوار داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اما یک ملت پای انقلاب ایستاد.
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1753877083107852560?t=ZhflrHq5KpwQAVQviU96jw&s=35
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1753877083107852560?t=ZhflrHq5KpwQAVQviU96jw&s=35
X (formerly Twitter)
مهدی نعلبندی 🇮🇷 (@MNalbandi) on X
انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو ساله نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزب مولود انقلاب. از بقالی که عکس خمینی به دیوار داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اما یک ملت پای انقلاب ایستاد.
#انقلا…
#انقلا…
در انقلاب همه شدیم عین هم. اما بعدتر برخی کم آوردند و یادشان آمد زن و بچه و داماد دارند و نیاز. و چون اسمی داشتند و رسمی، رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بستگانشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت. با آفت تا کنی همه چیز به باد میدهد.
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1754597705353974253?t=6RqRAtS04-4kKkz-2MR4dg&s=35
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://x.com/MNalbandi/status/1754597705353974253?t=6RqRAtS04-4kKkz-2MR4dg&s=35
X (formerly Twitter)
مهدی نعلبندی 🇮🇷 (@MNalbandi) on X
در انقلاب همه شدیم عین هم. اما بعدتر برخی کم آوردند و یادشان آمد زن و بچه و داماد دارند و نیاز. و چون اسمی داشتند و رسمی، رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بستگانشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت. با آفت تا کنی همه چیز به باد میدهد.
#ا…
#ا…