جمهوری / محمد صادق شهبازی
5.14K subscribers
4.08K photos
1.44K videos
160 files
2.2K links
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
ارتباط با ادمین
@jomhouriadmin
Download Telegram
[مو فقط بالُم تیر خورده...]

روایتی از قیام خونین گوهرشاد یا به تعبیر قدیمی‌ها #جنگ_مسجد (۲۱ تیر ۱۳۱۴ هجری شمسی) در اعتراض به سیاست‌های رضاخانی و مقدمات کشف حجاب



⭕️ #روشنفکران آن دوره با تمام دک و پزشان و بعد از همه ادعاهایشان علیه استبداد و سلطنت، حالا شده بودند مشاوران و معاونان #رضاخان! #استبداد رضاخانی دیگر برایشان بد نبود، شاید چون به نفع #استعمار هم بود. مشیرالدوله و مصدق السلطنه مرتب با رضاخان جلسات مشاوره داشتند. اسکندرمیرزا و تقی‌زاده و داور و فروغی هم که شده بودند وزرای دولتش.

⭕️ شهربانی خراسان مأمور بود به هر قیمتی شده مردم را به گذاشتن #کلاه_شاپو مجبور کند. خبر به #آیت_الله_قمی که رسید، تصمیم گرفت خودش به تهران برود و با شاه صحبت کند. اما تا پایش رسید به تهران، در محل اقامتش در شاه عبدالعظیم تحت نظر قرار گرفت. بعد دستگیری آیت الله قمی، توی مشهد ولوله شد. شوشتری، خفیه‌نویس شاه، به علما پیشنهاد داد نامه‌ای به شاه بنویسند و درخواست آزادی آیت الله را مطرح کنند. نامه نوشته شد و 150 نفر از علما و تجار و کسبه و افراد بانفوذ مشهد زیرش را امضا کردند. به محض رسیدن تلگراف به تهران، تمام 150 نفر دستگیر شدند. هیجان در شهر باز هم بیشتر شد.

⭕️ مردم #بهلول را در #مسجد_گوهرشاد روی منبر امام زمان (عج) نشاندند. رئیس اطلاعات شهربانی خودش را به منبر رساند و به بهلول گفت حق ندارد منبر برود. مردم ریختند سرش و کتکش زدند و از مسجد بیرونش کردند. جمعیت فریاد می‌زد: #مرگ_بر_شاه... زنده باد اسلام... مرده باد کفر... بر دشمن علما لعنت...
بهلول روی منبر سر به زانو فرو برده برد و فکر می‌کرد. بالأخره مسجد ساکت شد. بهلول روی منبر ایستاد: «برادرها چرا نظم را به هم زدید؟ ما این را نمی خواستیم... لکن کاری که نمی‌بایست بشود، شد... اکنون ما هرقدر پیش مأمورین دولت، عجز و کوچکی نشان دهیم، دولت ظالم و جانی دست از سر ما برنمی دارد... لهذا وظیفه‌ی ما این است که کمرها را محکم ببندیم و دست از جان شسته، برای جهاد دینی حاضر شویم و بکوشیم حضرت آیت الله العظمی آقای قمی را از زندان تهران نجات دهیم. یا همه کشته شویم، یا دولت موجود را براندازیم... . اکنون اهالی #مشهد بروند مایحتاج یک هفته را آماده کنند... فردا صبح هرکس با ما یار است، با هر سلاحی که دارد، در مسجد حاضر شود».

⭕️ شرایط بهلول برای پایان تحصن این بود که در مشهد هرکس هر کلاه و لباسی خواست بپوشد و هرکس خواست عمامه بگذارد. آیت‌الله قمی به مشهد برگردانده شود، محبوسان آزاد شوند و کسانی که در اطراف حرم، مردم بی‌‌گناه را کشته بودند، مجازات شوند. از آن سو رضاخان دستور داده بود «مطبوعی»، فرمانده‌‌ی لشکر شرق کشور، کار را یکسره کند. مطبوعی دربه در دنبال کسی می‌‌گشت که مأموریت ختم غائله را انجام دهد. کسی جرأت اهانت به #حرم را نداشت. سرهنگ شیخ‌‌لی -که سنی بود- صریحاً گفته بود «نه»... اما سرانجام پیاده نظام به سرکردگی «سرگرد قادری» وارد میدان شد. عقربه های ساعت به دقایق آخر روز شنبه بیست و یک تیر 1314، نزدیک می‌‌شد. باید ساعت حرم دوازده ضربه می نواخت تا ...

⭕️ مردم در مسجد فریاد «یا الله» و «یا علی، یا علی» سر می‌‌دادند. مأموران عده‌‌ای از علمای سرشناس را بیرون بردند که بعداً به خون‌‌خواهی آنان قیامی برپا نشود. و در این میان، متحصنین که خیلی‌شان از #خاوری‌‌ها هم بودند، محکم برعقیده‌‌شان ایستاده بودند. بالأخره، ساعت دوازده ضربه‌‌اش را نواخت...
درِ مسجد شکسته شد. نظامی‌‌ها از همه طرف ریختند. هنوز صدای ساعت در فضا طنین‌‌انداز بود که صدای رگبار مسلسل‌‌ها از بالای بام‌‌ها و گلدسته‌‌ها بلند شد. جمعیت را درو کردند. همه‌‌ی راه‌‌های فرار بسته شده بود. صدای مسلسل‌‌ها که قطع شد، سکوت وحشتناکی فضای شهر را پر کرده بود. همه را به گورهای دسته‌جمعی سپردند. حتی آن‌‌ها که با ناله‌‌هاشان فریاد زندگی سرمی‌‌دادند. یکی مظلومانه زیر خاک فریاد می‌‌زد: «به حضرت رضا ولُم کنِن، مو فقط بالُم تیر خورده»...

⭕️ دسته دیگری از علما بعد کشتار دستگیر شدند. رضا خان با یک تیر دو نشان زده بود و عملاً #حوزه_علمیه_مشهد را هم تعطیل کرده بود. اسدی، تولیت آستانه، مقصر کشتار جلوه داده شد و چند ماه بعد اعدام شد. بعد از مرگ رضاخان، فرزندان اسدی از فرصت استفاده کردند و پرونده پدرشان را دوباره باز کردند. دادگاه، نوایی را به جرم پرونده سازی برای اسدی و زجر و شکنجه چند تن از علما و معتمدین مشهد به 5 سال زندان محکوم کرد. نوایی در زندان مرد. چند نفر دیگر هم به خاطر فاجعه گوهرشاد محکوم و زندانی شدند؛ ولی هیچ کس برای رضاخان و نظریه‌پردازان #تجدد و ترقی‌اش پرونده‌ای تشکیل نداد... .



#سید_محمدجواد_میری
برش‌هایی از کتاب #ضربه_دوازدهم | روایتی کوتاه از #قیام_گوهرشاد | انتشارات به‌نشر و سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۷
@smjmiry
@jomhouri
Forwarded from روزنه
اهانت مجدد یک #روشنفکر_لیبرال به #مردم_ایران


🔻🔻🔻

دکتر محمود سریع القلم برای خبر آنلاین نوشت :

روحانی، احمدی نژاد ، خاتمی ، رضا پهلوی ، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند وقتی من عوض نشوم؛خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد و روحانی و … چه فرقی دارند وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم؟

یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه ، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی يا حمله به غذاي نذري یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین، ريختن زباله در كوچه و خيابان و طبيعت، جا زدن و جلو زدن در صف ، با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟

من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند و اجازه بدهند هر کسی که می‌آید همینجور ادامه دهد . بعد خودشان با حوصله این موارد را تجربه کنند :

اول : ایرانی ها لطفا روزی یک بار (یا دست کم یک روز در میان) حمام بروند.

دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند. بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.

سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، اگر شده یالثارات!

چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!

پنجم : رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از پنجاه کیلومتر در هیچ شرایطی تجاوز نکند.

ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.

هفتم : بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه ، رعایت حقوق دیگران ، رسیدن به حقوق خودمان است؛ هر کس به اندازه ما حق دارد و وقتش با ارزش است

هشتم : بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط بعنوان راهی برای رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم. به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای كسی باشد كه شغلش دزدی است.

نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.

دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.....
.

عزیزان، کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما ، همان سرزمینی که هنگام قرائت سرود ای ایران ای مرز پر گهر؛ موهای گردن مان سیخ میشود و دچار دل لرزه مطبوعی میشویم، در حال سقوط است!!
بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان ایفا می کنیم.


🔶حاشیه
این یادداشت به بهانه نقد فرهنگ عمومی ایرانیان٬ با زبان اهانت مردم ایران را خطاب کرده است. پیرامون #سریع_القلم و نوشتارهایش نکاتی قابل ذکر است؛

۱)سریع القلم از نویسندگانی است که می توان او را از پیشگامان #لیبرالیسم_وطنی نامید که با استفاده از مواهب برخی موسسات پژوهشی حاکمیتی(مانند مرکز تحقیقات استراتژیک) از دهه هفتاد به طور رسمی به تئوریزه کردن #لیبرالیسم همت گمارده است!کتد. بررسی مضمون و سیر آثار او این مدعا زا اثبات می کند.

۲) در نوشتار و گفتارهای #سریع_القلم #اهانت_به_مردم پرسابقه و پر تکرار است. او در کوران مذاکرات هسته ای هم گفته بود تنها کسانی حق اظهار نظر دارند که غذای خوب خورده باشند و هواپیما سوار شده باشند!
توهین صریح به ایرانیان از سوی تئوری پرداز جریانی که‌ خود را معتقد به دموکراسی معرفی می کند٬ یک متناقض نمای مضحک است!
و اینکه چنین رویه ای خود نوعی بن بست نظری جدی است؛ اگر مردم همه کاره اند و حتی ولی خدا هم از منظر اینان باید تحت الشعاع نظر مردم انتخاب و عمل کند٬ چرا انقدر توهین به مردم؟!

۳) دنباله روی و وحدت گفتمانی #لیبرال_های_وطنی با برخی #روشنفکران_دینی نیز موضوع مهم دیگر است و به نظر می رسد دیدگاه‌های افرادی مثل مصطفی ملکیان دارد جای خودش را بین جریانات لیبرال در عرصه سیاست باز میکند؛ او سالها پیش از روشنفکری سیاسی انتقاد کرده و گفته بود باید از مردم شروع کنیم!
البته ملکیان متاخر در حال حاضر خود را چندان در چهارچوب مبانی و معانی دینی محدود نمی داند و از این حیث با جریان #روشنفکری_عرفی همقدم شده است.

۴) سریع القلم پیشتر در کتاب جنجالی اش(که با مقدمه رییس جمهور فعلی چاپ شد!) استقلال و اسلامیت و بسیاری دیگر از اصول بنیادین ملی و دینی را مورد نقد و
انکار قرار داده بود!

#۲۹_۱۰_۹۵

@rozaneebefarda
Forwarded from کانال وحید جلیلی
#انتخابات

⭕️ تلاش برای محرومیت امام از امت

انتخابات #مجلس_دوم، تازه منافقين سركوب شده بودند. زمزمه درگرفت كه اصلاً چه كسي گفته كه مردم بايد رأي بدهند. به جای مردم، مجتهدين باید #ليست بدهند، #ملت بروند #بيعت كنند. امام، اول از همه گفت: #جامعه_مدرسين حق ندارد براي هيچ شهري بجز #قم ليست بدهد. هر شهر، خودش ليست بدهد. ثانياً جمله خيلي مهم‌تري را فرمود: «تا ديروز كه ما شروع كرديم و آمديم به صحنه #سياست، آقايان مي‌فرمودند #مجتهد را چه به دخالت در سياست؟ امروز مي‌گويند هيچ‌كس جز مجتهد حق دخالت در سياست ندارد و اين خطري است بزرگ‌تر از خطر اول».

امام مي‌دانست بايد ملت را در صحنه نگه دارد كه #آقا بتواند در #22_خرداد_88 استفاده‌اش را ببرد، وگرنه امام مي‌توانست رهبر بعدي را با #نخبگان تنها بگذارد، كه هر بلايي مي‌خواهند سر رهبري بياورند و او، از #ظرفيت_مردم، محروم باشد. ولی امام در سال 42 تنهائی خود را چه در بین #علما و چه در بين #روشنفکران تجربه كرده بود، تنهايي‌هاي نخبگاني و #لبيك_توده_ها را ديده بود و مي‌گفت بايد يك #حق_قانونی برای این ملت برای حضور در صحنه تثبیت کنم که هیچ کسی نتواند زیرآبش را بزند.

🔹 #وحید_جلیلی، بهمن 1390، گفتگو با #رجانیوز
🆔 @jalili_vahid
Forwarded from صحیفه آفتاب...|جمال یزدانی
⭕️ #مشهد و مهمترین خطر پیش رو!

با پدیده ای مواجهيم که یک تفکر خاص که تشکل خاصی دارد، فضای شهری را بدون مجوز یا نظارت خاصی پر می کند.

و نه #امام_جمعه شهر می تواند کاری بکند؛
و نه #شورا و #شهرداری اصولگرایش؛
و نه #سازمان_تبلیغات_اسلامی؛
و تازه برنامه اغلب شان هم برخورد حذفی است،اما برای آن هم قدرتی وجود ندارد.

و این امر نشان دهنده نفوذ این جریان، به صورت ریشه ای در نهادهای مهم شهری است. جریانی که پشتوانه قدرت و پول را همزمان داراست.
و مهمتر از این نفوذ، استیلای این سبک فکری است.

💢 عده ای نگران از دست دادن پستهای سیاسی اند، در حالیکه از دست دادن پستهای فکری در مشهد مهمترین خطر پیش روی این شهر است...خطری که از سوی #متحجرین، #روشنفکران_سکولار و #مدیران_بوروکرات به‌شدت دامن زده می‌شود.
و در این میان تنها تفکر انقلاب اسلامی مبتنی بر کتاب و سنت با قرائت اسلام ناب است که اگر به زبان مردم و مبتنی بر اقتضائات زمانی و مکانی خود را بازتولید کند، می تواند مسیر شهر را به سمت تعالی و پیشرفت راهنمایی کند.

🔹معاونت فرهنگی شهرداری در دو سال اخیر تلاش کرد تا با رویکردی ایجابی در فضاسازی شهری با این جریان مقابله کند. خطی که به نظر می رسد شورای پنجم-اگر به این تقابل اعتقادی داشته باشد- می تواند آن را ادامه دهد.

«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کردند.» صحیفه امام، جلد21،ص612

yon.ir/qWAjT

به صحیفه آفتاب بپیوندید:صحیفه آفتاب...|جمال یزدانی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENWVFeuGRrOFfECLA
Forwarded from صحیفه آفتاب...|جمال یزدانی
⭕️ اسراییل بمراتب از فلسطین برای ما بهتر است!

نظام فکری شریعتی اگر مطابق با چارچوب #اندیشه_امام که همان #اسلام_ناب و تقابل با #اسلام_آمریکایی است، بازخوانی شود، ظرفیتهای زیادی برای تقابل علمی و عملی و اجتماعی با #متحجرین و #روشنفکران دارد. به شرطی که از چنبره سیطره این دو طیف در نگاه به شریعتی خارج شویم.
💢 جای خالی #شریعتی در منظومه فکری #حزب_الله محسوس است.

"مادام میشن یک دختر یهودی فرانسوی است. او پس از بازدید از #اسراییل با نوشتن گزارش ها و ایراد کنفرانس ها، #صهیونیسم را بزرگترین فاجعه پس از فاشیست خواند و سپس اعلام کرد که: "باید برای پرداخت کفاره همکیش بودنم با صهیونیسم بروم و جانم را به آوارگان مسلمان فلسطین بپردازم"

🔸رفت و لباس فداییان را پوشید و پس از سالها آوازه و شهرتی که در مبارزه با فاشیسم و قهرمانی در نهضت مقاومت پاریس علیه اشغال هیتلری ها که همه جا سخن از او بود، رفت و دیگر کسی نمی داند که آیا به آرزوی شهادتش برای آرمانهای مسلمین رسیده یا هنوز زنده است و گرم جهاد؟.

♦️و در همین ایام آن آقا که عمامه بر سر دارد و ریش سفید بر چانه و تکیه گاهش منبر پیامبر و ادعایش حمایت از ولایت علی(ع) و بنام روحانی شیعه و عالم مسلمان!اعلام می کند که:
"اسراییل بمراتب از فلسطین برای ما بهتر است، چون فدک را یهودی ها به پیغمبر به رضایت دادند و همین سنی ها از اهل بیت پیامبر به زور گرفتند!"

کتاب علی(ع) صفحه 323و324

به صحیفه آفتاب بپیوندید:صحیفه آفتاب...|جمال یزدانی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENWVFeuGRrOFfECL
Forwarded from روزنه
پیوندهای پنهان و پیدای اصلاح طلبان و انجمن حجتیه


🔻🔻🔻


انجمن حجتیه مهدویه که در دهه سی توسط جمعی از جوانان مذهبی و با رهبری معنوی #شیخ_محمود_حلبی در تهران شکل گرفت٬ هدف اصلی اش مبارزه با #بهائیت بود و با همین گفتمان توانست در مدت کوتاهی در میان اقشار مذهبی و حوزوی و حتی در نزد برخی مراجع معظم و شخصیت های طراز اول روحانی٬ وجاهت درخوری پیدا کند.

انجمنی ها تشکیلات مذهبی مفصلی در ایران عصر پهلوی دوم به راه انداختند و البته این #تشکیلات_نیمه_سری٬ هرگز مورد #تعرض #رژیم_مخوف_شاه قرار نگرفت!

این نوع برخورد از جنبه های مختلف قابل تحلیل است اما در بهترین حالت٬ دلیل این نوع مواجهه را می توان در #التزام انجمنی ها به #عدم_دخالت_در_سیاست تلقی کرد.

اما یک سؤال باقی می ماند و آن اینکه در حالی که نخست وزیر ۱۳ساله رژیم شاه و برخی وزرا و برخی سران ارتشش٬ #بهائی و یا #بهائی_زاده بودند٬ و با توجه به #پیوند_تاریخی #بهائیان و #رژیم_غاصب_اسرائیل٬ چطور می توان باور کرد که رژیم شاه راضی شود بدون گرفتن امتیازی چشمگیر و برآوردن هدفی راهبردی٬ رضایت به فعالیت یک #تشکیلات_فراگیر آنهم علیه فرقه ضاله بهائیت داده باشد؟!

هر چه بود٬ انجمنی ها تا پیروزی انقلاب اسلامی همواره به مثابه #ترمز_نهضت و محل جذب نیروهای مذهبی مستعد٬ فعال بودند و مانع از پیوستن خیل عظیمی از نیروهای مذهبی به صفوف انقلاب اسلامی بودند. بعد از پیروزی اما کم کم سر و کله شان پیدا شد و #شوق_خدمت(!!!) سراپای وجودشان را فراگرفت و خود را به هرم قدرت آنهم در عرصه های حساس (مثل امور امنیتی و وزارت خارجه و...)٬ نزدیک کردند. گرچه امام خمینی در دیدار شیخ محمود حلبی هرگز حاضر نشد از ظرفیت انجمن استفاده کند و دست رد بر سینه انجمن زد و تا آخر به این تشکیلات بدبین بودند.

در سالهای بعد از ارتحال امام٬ انجمن همچنان برقرار و برجا ماند؛ و حالا در این سالها دوباره فعال شده اند. اگرچه نمی توان و نباید همه انجمنی ها را به یک چوب راند و حد اقل سه طیف متفاوت در این تشکیلات وجود دارد٬ که برخی از ایشان بعدا در شمار شخصیت های خدوم قرار گرفتند اما بازشناسی این جریان در ساختار سیاسی فعلی٬ مسئله مهمی است که نباید مغفول بماند.

مدتی است که #اصلاح‌طلبان و برخی #روشنفکران_دینی در پی احیای نام رهبران انجمن از جمله مرحوم #حلبی برآمده اند؛
پیش از این #محمد_قوچانی به معرفی کتابی از شیخ محمود حلبی پرداخت... مدتی قبل #فرید_مدرسی در کانالش به تبلیغ زندگی نامه او پرداخت٬ حالا محسن صدر نقاشی چهره او را منتشر کرده! البته جناب محمدجواد ظریف نیز در خاطراتش با عنوان #آقای_سفیر صراحتا گفته است که پیش از خروج از ایران در جلسات انجمن شرکت داشته است و #محمدعلی_ابطحی (معاون و رئیس دفتر خاتمی) نیز فرزند کسی بود که اشتهار به انجمن حجتیه و رهبری این جریان در خراسان داشت!
انتشار گسترده نشریاتی مانند #خورشید_مکه(ارگان مطبوعاتی انجمن) در عصر اصلاحات٬ نمونه دیگر است.

همه این مسائل ظاهرا بی ربط٬ این پرسش را ایجاد می کند که واقعا چه نسبتی بین جریان مدعی اصلاح طلبی با جریان انجمن حجتیه وجود دارد؟

این جریان برای مقابله با جریان اصیل دینی و انقلابی، یکبار به سراغ امثال سروش و مجتهد شبستری و کدیور می رود، یکبار سراغ شیخ محمود حلبی و یکبار هم (در نشریاتی مثل مهرنامه و سیاست نامه) پروژه تطهیر و احیای شخصیت های آلوده ای چون شریعت سنگلجی و ملکم خان را پی می گیرد!

اینطوری که پیداست در آینده نه چندان دور باید شاهد تطهیر شخصیت هایی مثل احمد کسروی و علی اکبر حکمی زاده و دیگر شخصیت های جریانهای شیعیان وهابیت زده (موسوم به وهابیت شیعی) هم باشیم.
البته چندی پیش از این هم مجله #تقریرات در قالب نشر سخنرانی علی اشرف فتحی، تلویحا به دفاع از احمد کسروی پرداخته بود! و چراغ اول را روشن کرده بود!!

🔶پی افزود
برای تان عجیب نیست که چرا جریان غیرانقلابی و غیرسیاسی حوزه علمیه(اگر نگوییم پیروان سکولاریسم حوزوی) چگونه با جریان روشنفکری سکولار پیوند خورده است؟! خب شاید ارتباطات انجمنی و سلوک سیاسی این جریان٬ به مثابه یک #پل_ارتباطی_راهبردی برای پیوند سکولارهای مذهبی و روشنفکر عمل کرده است!
برای بازشناسی ابعاد ماجرا کافی است پیشینه و پبوندهای فکری٬ سیاسی٬ سببی٬ نسبی٬ علمی و... میان این دو جریان را از دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به دقت بررسی کنید. در این باب آنقدر مطالب مستند و قابل تأمل وجود دارد که نیازی به گمانه زنی ژورنالیستی نباشد که احیانا مستلزم وبال اخروی یا بلوای دنیوی گردد.

چهارشنبه. #۱۴_۴_۹۶


@rozaneebefarda