Forwarded from فکرت
🔹 چرا انقلاب اسلامی را آنگونه که باید، تفسیر نکردیم؟
🟢 “انقلابها نهتنها قدرت را تغییر میدهند، بلکه جهانی تازه از مفاهیم و اندیشهها خلق میکنند.”
اما چرا انقلاب اسلامی، با تمام عظمتش، همچنان در عطش روایتهای عمیق و فلسفی مانده است؟ چرا دیگر انقلابها تا عمق جان تفسیر شدند، اما ما هنوز درگیر کلیشههای تکراری هستیم؟
📜 انقلابها تنها یک واقعه نیستند، بلکه آغازگر سنتهای فکری جدیدند.
انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) نهتنها سلطنت را برچید، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، جمهوریت و حقوق شهروندی خلق کرد. متفکرانی چون #توکویل، #روسو، #هگل و #فوکو این انقلاب را از زوایای مختلف بررسی کردند. انقلاب روسیه (۱۹۱۷) مکتبهایی چون مارکسیسم-لنینیسم را به وجود آورد و تحلیلهای بزرگی را برانگیخت. اما انقلاب اسلامی چطور؟
🔸 “هر انقلابی که بخواهد در تاریخ بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند!”
زبان فقط وسیلهی بیان نیست، بلکه ابزار فهم است. انقلاب اسلامی نیازمند زبانی بود که آن را فراتر از چارچوبهای مستعمل تفکر مدرن تحلیل کند. اما چرا ما چنین زبانی را نساختیم؟ چرا روایتهای موجود یا تحریفشدهاند یا به کلیشههایی بیرمق تبدیل شدهاند؟
🧐 بیشتر تحلیلهای انقلاب اسلامی، یا توصیفی بودهاند یا درگیر منازعات سیاسی!
در حالی که انقلابهای دیگر بلافاصله محل تأملات عمیق شدند، تفکر پیرامون انقلاب اسلامی به دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی محدود ماند. در نتیجه، بهجای آنکه متفکران داخلی روایتگر این رخداد باشند، بسیاری از تحلیلها را دیگران برای ما نوشتند!
💡 “مشکل این نیست که انقلاب خود را روایت نکردیم؛ بلکه وقتی برای آن اندیشهورزی نکردیم، از درک واقعیات پیرامونیمان هم بازماندیم!”
چون دستگاههای تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیتهای خود را از نگاه دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ نادیده گرفتن ظرفیتهای ملی، از دست رفتن فرصتهای بزرگ، و کاهش رؤیاپردازی در همان ابتدای مسیر!
🚀 امروز، بیش از هر زمان دیگری، انقلاب اسلامی نیازمند روایتهای امیدبخش است.
اما این روایتها زمانی شکل میگیرند که ما دستگاه اندیشهورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنهی تحلیل را در هم بشکند و ما را از اسارت چارچوبهای فکری بیگانه رها کند.
📢 شما چه فکر میکنید؟ آیا انقلاب اسلامی توانسته است زبان فکری و روایت مستقل خود را بیابد؟ نظراتتان را با ما در میان بگذارید! 💬👇
#انقلاب_اسلامی#تفکر_انقلابی
☀️ @fekratmedia☀️
🟢 “انقلابها نهتنها قدرت را تغییر میدهند، بلکه جهانی تازه از مفاهیم و اندیشهها خلق میکنند.”
اما چرا انقلاب اسلامی، با تمام عظمتش، همچنان در عطش روایتهای عمیق و فلسفی مانده است؟ چرا دیگر انقلابها تا عمق جان تفسیر شدند، اما ما هنوز درگیر کلیشههای تکراری هستیم؟
📜 انقلابها تنها یک واقعه نیستند، بلکه آغازگر سنتهای فکری جدیدند.
انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) نهتنها سلطنت را برچید، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، جمهوریت و حقوق شهروندی خلق کرد. متفکرانی چون #توکویل، #روسو، #هگل و #فوکو این انقلاب را از زوایای مختلف بررسی کردند. انقلاب روسیه (۱۹۱۷) مکتبهایی چون مارکسیسم-لنینیسم را به وجود آورد و تحلیلهای بزرگی را برانگیخت. اما انقلاب اسلامی چطور؟
🔸 “هر انقلابی که بخواهد در تاریخ بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند!”
زبان فقط وسیلهی بیان نیست، بلکه ابزار فهم است. انقلاب اسلامی نیازمند زبانی بود که آن را فراتر از چارچوبهای مستعمل تفکر مدرن تحلیل کند. اما چرا ما چنین زبانی را نساختیم؟ چرا روایتهای موجود یا تحریفشدهاند یا به کلیشههایی بیرمق تبدیل شدهاند؟
🧐 بیشتر تحلیلهای انقلاب اسلامی، یا توصیفی بودهاند یا درگیر منازعات سیاسی!
در حالی که انقلابهای دیگر بلافاصله محل تأملات عمیق شدند، تفکر پیرامون انقلاب اسلامی به دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی محدود ماند. در نتیجه، بهجای آنکه متفکران داخلی روایتگر این رخداد باشند، بسیاری از تحلیلها را دیگران برای ما نوشتند!
💡 “مشکل این نیست که انقلاب خود را روایت نکردیم؛ بلکه وقتی برای آن اندیشهورزی نکردیم، از درک واقعیات پیرامونیمان هم بازماندیم!”
چون دستگاههای تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیتهای خود را از نگاه دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ نادیده گرفتن ظرفیتهای ملی، از دست رفتن فرصتهای بزرگ، و کاهش رؤیاپردازی در همان ابتدای مسیر!
🚀 امروز، بیش از هر زمان دیگری، انقلاب اسلامی نیازمند روایتهای امیدبخش است.
اما این روایتها زمانی شکل میگیرند که ما دستگاه اندیشهورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنهی تحلیل را در هم بشکند و ما را از اسارت چارچوبهای فکری بیگانه رها کند.
📢 شما چه فکر میکنید؟ آیا انقلاب اسلامی توانسته است زبان فکری و روایت مستقل خود را بیابد؟ نظراتتان را با ما در میان بگذارید! 💬👇
#انقلاب_اسلامی#تفکر_انقلابی
☀️ @fekratmedia☀️