دهکده جهانی
380 subscribers
458 photos
46 videos
9 files
73 links
ابراهیم جعفری - دکتری علوم ارتباطات اجتماعی و مدرس دانشگاه
#روابط_عمومی
Download Telegram
💡 ردپای دیدگاه آمارتیاسن در موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) گلپایگان

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
#توسعه_انسانی
#توانمند_سازی
#آمارتیاسن
#علی_رضایی_زاده
رد پای دیدگاه آمارتیاسن در موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) گلپایگان

💡 تقدیر از دانش آموز حائز رتبه ۶۳ علوم انسانی در کنکور سراسری سال تحصیلی ۹۸-۹۷
ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan


در عصرگاه روز سه شنبه ۲۲ مرداد ماه ۱۳۹۸ طی یک مراسم خاطره انگیز و صمیمی با حضور جناب آقای مهندس بختیار نماینده محترم گلپایگان و خوانسار در مجلس شورای اسلامی ، جناب آقای دکتر یارمحمدیان فرماندار محترم گلپایگان و جمعی از مسئولان و خیران در موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) از جناب آقای علی رضایی زاده حائز رتبه ۶۳ آزمون کنکور سراسری سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ در رشته علوم انسانی تجلیل به عمل آمد.
آنچه در این مراسم به ذهن بنده متبادر شد، عملکرد این موسسه خیریه است که " توسعه انسانی " ( Human Development ) را به مفهوم فرآیند گسترش حیطه انتخاب افراد جامعه و بهبود رفاه آنان با شاخص های " زندگی طولانی و سالم ، دسترسی به دانش و معرفت و سطح زندگی مناسب " ، سرلوحه اقدامات خود قرار داده ؛ به گونه ای که با خلق چنین محیطی انسان ها بتوانند از زندگی طولانی ، خلاق و سالم لذت ببرند. حضور در این مراسم انگیزه ای در بنده ایجاد نمود تا با مراجعه به کانال تلگرامی " پویش فکری توسعه " که متعلق به دکتر محسن رنانی است ، به سخنان اندیشمندانی که در میزگرد علمی " توسعه از دیدگاه آمارتیاسن " گفت و گو و تبادل نظر می کردند ، به مدت ۸۵ دقیقه با دقت گوش فرا دهم.
آمارتیاسن دانشمند هندی الاصل که فارغ التحصیل دانشگاه کمبریج ، استاد فلسفه و اقتصاد دانشگاه هاروارد و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۸ میلادی می باشد ، در اثر معروف خود به نام " توسعه به مثابه آزادی " و سایر تالیفات بر " ارتقاء قابلیت ها و بهبود استحقاق ها " تاکید می ورزد و برای دستیابی به این مقصود راهکار " توانمند سازی " ( lmpowerment ) را به انسان ها معرفی می کند ؛ زیرا افراد توانمند در پذیرش مسئولیت های فردی و اجتماعی دارای اعتماد به نفس و خوداتکایی خواهند بود.
بدیهی است در این مسیر تکیه بر هوش هیجانی ( Emotional Quality ) به جای هوش ذاتی ( Intelegent Quality ) با مضمون
" مدیریت بر هیجان های فردی " که مستلزم
" امید مداوم " ، " پشتکار در پیگیری اهداف " ,
" مثبت نگری " و ...که به صورت اختصار به EQ
معروف شده است ، ضروری می باشد.
خدای بزرگ را سپاسگزاریم که موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) از سال ۱۳۸۱ تا کنون با بسیج خیران در سطح روستاها و شهر و هدایت کمک های مالی آنان در جهت توانمند سازی فرزندان این مرز و بوم در ناحیه غرب استان اصفهان که از مواهب و امکانات طبیعی و اولیه زندگی برخوردار نبوده و دچار محرومیت شده اند ، گام برداشته و با شکوفا ساختن استعدادهای آنان به توسعه انسانی جامه عمل پوشانده به گونه ای که هم اکنون تعداد قابل توجهی از ایشان در حال تحصیل در مراکز آموزش عالی و عده ای نیز با کسب مهارت های لازم وارد بازار کار شده اند که موفقیت آقای رضایی زاده نماد برجسته آن است.
با اظهار خرسندی از عملکرد موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا (س ) و تبریک صمیمانه به جناب آقای رضایی زاده ، خیران و دست اندرکاران موسسه ، توفیق روزافزون همه افرادی که در راستای توسعه انسانی فعالیت می کنند را ، از خداوند متعال مسئلت می نمایم.

@dehkade_jahan
#توسعه_انسانی
#توانمند_سازی
#آمارتیاسن
#علی_رضایی_زاده
💡 تقدیر از دانش آموز حائز رتبه ۶۳ علوم انسانی در کنکورسراسری سال تحصیلی ۹۸-۹۷
ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
#توسعه_انسانی
#توانمند_سازی
#آمارتیاسن
#علی_رضایی_زاده
ما هیچ وقت علم را جدی نگرفتیم

رسول جعفریان

در نوشته های انتقادی پیش از مشروطه، و همین طور بعد از آن، تا دوره بیست ساله، به طور مرتب، از عوامل ترقی و رشد یاد شده و یکی از مهم ترین آنها #علم و #پیشرفت های_علمی ذکر شده است.

ای کاش می شد روزی این مسأله را در آن متون دنبال کرد؛ این که بسیاری از کسانی که به مقایسه این طرف آب و آن طرف پرداختند، توصیه کردند که #علم یکی از #کلید_واژه_های اصلی پیشرفت جوامع اروپایی است و ما هم باید همان راه را برویم.

این توصیه ها که گه گاه مورد توجه سیاستمداران هم بود، توجه بسیاری را به مشکلات دیگری که اجرایی بود جلب کرد. همین طور مواجهه با استبداد قاجاری، بسیاری را به سمت و سوی مسائل سیاسی و تحلیل آنها و نیز بحث از تئوری های حکومت کشاند؛ اما در لابلای اینها مسأله علم، دست کم یکی از مسائل مهم بود.

نشریات دوره قاجاری، در این زمینه بسیار از علم می نوشتند. بعد از #مشروطه هم باز تلاش هایی شد. در سایه #دارالفنون، همین طور در #دارالترجمه_های_ناصری و ظل السلطانی، این بحث ادامه داشت. در حوالی سال 1300 و بعد از آن، این مسأله جدی تر شد؛ خیلی جدی.

شواهد زیادی می شود نشان می داد از نظر نویسندگان آن روز، مساله #ترقی با
#توسعه_علمی همراه تلقی می شد. بی شک پدید آمدن #دبیرستان_ها در ایران که با تلاش
#علی_ اصغر_حکمت بود، و همین طور
#دانشگاه_تهران، روی همین انگیزه بود. حتی سنت گرایانی مانند سید جلال الدین طهرانی، در گاهنامه خود، نیمی از آنها را به معرفی دانشمندان جدید اروپا و امریکا و نیمی را به معرفی عالمان قدیمی دنیای اسلام اختصاص می داد. به نظرم این حرکت، چندان ادامه نیافت. نه این که آن مقدار هم که توصیه می شد، ترویج علم به معنای اصیل کلمه بود که اصلا چنین امری متصور و مورد انتظار و توقع هم نبود؛ اما همان مقدار اندک هم در توسعه علم دنبال نشد و تحقق نیافت.

دوره پهلوی دوم، به هیچ روی دانش جدی گرفته نشد و بیشتر همان رنگ و لعاب فرنگی مآبی بود. این روش حکومت بود. استفاده از فرنگی ها اصل بود. تحصیل کرده های جدید از غرب برگشته، دل در گرو آن طرف داشتند. بسیاری از سیاستمداران، طرح های اصلی را با کمک دانشمندان غربی و متخصصان آن طرف سامان می دادند. با این حال، #مجلات_علمی و مقالات مختلفی در سالنامه ها و نشریاتی که اندکی بعد تحت عنوان #دانشمند و غیره پدید آمد، وجود داشت. این سنت از دوره بیست ساله بود و سالنامه ها گواه است.

در همین زمان، در عصر پهلوی دوم، از یک طرف چپ گرایی شدید مارکسیستی مسیر علم را تعطیل و همه نسل جدید را اهل سیاست و اقتصاد کمونیستی و ادبیات تند و تیز کرد؛ به طوری که ذهن جامعه را از علم دور می کردند و یکسره دنبال ایدئولوژی بودند. و از طرف دیگر، مذهبی ها هم دنبال اهداف خود بودند. به نظرم، اندک احساساتی که در مردم برای تغییر و پیشرفت بود، از مسیر علم دور ماند و جامعه ما به سمت و سوی دیگری رفت.

دلم می خواهد این داستان به خوبی نوشته شود. مطمئنم تلاش هایی برای بررسی این مسیر شده است، از جمله کتاب " راهی که رفته ایم "؛ اما آنچنان که باید، مسیر علم در کشورما به صورت جدی از نظر بررسی موانع ذهنی و مفهومی دنبال نشده است.

ما هیچ وقت علم را جدی نگرفتیم. شاید واقعا نمی توانستیم. یعنی در مقطعی از تاریخ بودیم که اصلا امکانش نبود. از وقتی ژاپن و چین و دیگر شرقی ها به میدان آمده اند، قدری امیدوارتر شده ایم؛ اما هنوز معتقدم، موانع آن قدر جدی و زیاد و در تمام بدنه جامعه ما حضور دارد که اصلا و ابدا امیدی نیست. ما البته می توانیم تا اندازه ای در صنعت فعال باشیم و در این زمینه، به هر دلیل پیشرفت هایی داشته باشیم، اما هیچ وقت علم جدید را درک نخواهیم کرد. اصلا دست خودمان نیست، جنس فکر ما این نیست.
💡 سرنوشت #فلسطین یا کارنامه
سیاه استعمار


ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan

#علی_اکبر_هاشمی_رفسنجانی
♈️ شاخه گلی تقدیم به
#علی_درویشی

به مناسبت #روز_خبرنگار

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
🌹شاخه گلی تقدیم به #علی_درویشی🌹

به مناسبت #روز_خبرنگار

ابراهیم جعفری
🌍دهکده جهانی
@dehkade_jahan


با مطالعه بیوگرافی اغلب آدمیان در جوامع گوناگون درمی یابیم که در مسیر زندگی شان افرادی به صورت ناخواسته ظاهر گردیده و تاثیرات ویژه ای در نگرش و منش آنان بر جای می گذارند. برجسته ترین نمونه را می توان ملاقات تاریخی شمس تبریزی با حضرت مولانا دانست که با متحول ساختن مولوی زاهد، چهره ای عارف از او ساخت که بر مرکب عشق سوار گردید و با فراخوان جهانیان، معبری تازه برای دستیابی به اکسیر حقیقت گشود.

سال ها پیش اینجانب با مطالعه مطالب علی درویشی در روزنامه اطلاعات مجذوب پردازش موضوع هایی بودم که در قالب " گزارش " تهیه و تنظیم می نمود تا این که یک بار در هیات تحریریه این روزنامه ایشان را تنها در چند دقیقه ملاقات و از نگارش زیبایش تشکر کردم.

با پشت سر گذاردن مدت زمان زیادی که از آن دیدار کوتاه با ایشان گذشت، چند پیامک به نام "درویشی" در صفحه تلفن همراهم ظاهر گردید که با گمانه زنی ارسال پیام های تبلیغاتی و ... اعتنایی نکردم؛ اما با گذشت چند روز آقای درویشی با من تماس گرفت و با شگفتی فراوان متوجه شدم همان چهره محبوب در سرویس گزارش روزنامه اطلاعات است که پیشنهادهای اینجانب را در زمینه موضوع های اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی و درج در صفحه گزارش جویا شد.

به مرور زمان طی چند جلسه گفت و گو با ایشان، دریافتم که بین ما همدلی و اشتراک معنایی زیادی وجود دارد و آنچه در این تعامل
مرا تحت تاثیر قرار داد، فروتنی و بی ادعایی درویشی بود که مانند درختی پربار، افتاده و باوقار خود را نشان می داد.

وقتی آثار نوشتاری درویشی را که بیشتر در قالب گزارش تهیه و تنظیم گردیده، مطالعه می کنم، نگاه عمیق و هنرمندانه به ابعاد گوناگون یک موضوع به خوبی قابل مشاهده بوده و نشانگر مطالعه پیوسته و بهره مندی از سطح معلومات وسیع ایشان است. این گزارشگر تمام مواردی را که در درس " شیوه های گزارش نویسی " در دانشکده های علوم ارتباطات اجتماعی به دانشجویان روزنامه نگاری و روابط عمومی آموزش می دهند، در گزارش های خود مورد نظر قرار می دهد؛ به گونه ای که به درستی می توان آن ها را " چشم عقاب روزنامه نگاری " دانست. در فرآیند تنظیم گزارش، نظرهای موافق و مخالف یک موضوع را اعم از نخبگان و مردم عادی انعکاس داده و با رونمایی از تضارب افکار و اندیشه ها، در پایان نتیجه گیری را بر عهده مخاطب می گذارد.

حساسیت فوق العاده درویشی به پاسداری از " زبان پارسی سره " در جای جای نوشته ها و حتی فراتر از آن در گفت و گو با دوستان کاملاً آشکار است. آثار هنری ایشان در زمینه گرافیک و صفحه آرایی را می توان در طراحی های روی جلد کتاب هایی که از سوی ناشران طرفِ
قرار داد به زیور طبع آراسته می گردند، مشاهده کرد. از سوی دیگر طبع لطیف، انسانی و خردمندانه این روزنامه نگار در مجموعه اشعاری که انتشار داده، مستتر است. علاقه بی اندازه ایشان به مفاهیم و نظریه های جدید علمی در کاهش فاصله دانشگاه و به طور کلی محافل آکادمیک با روزنامه اطلاعات ( با توجه به کم رنگ بودن رابطه مراکز آموزش عالی و مطبوعات در همه مقاطع تاریخی)، تاثیرگذار بوده است. به عنوان نمونه نتیجه نشست کوتاهی که به اتفاق ایشان با دکتر مرتضی فرهادی ( مردم شناس ) در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی داشتیم، منجر به تهیه و تنظیم‌ چهار گزارش خواندنی در روزنامه شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. علاوه بر آن در اغلب گزارش ها دیدگاه های استادان را متناسب با موضوع های قابل طرح و رشته تحصیلی شان درج می کند.

در سال ۱۳۹۸ در پی فراخوان یک سازمان سبز‌‌ توکیو برای سناریونویسی و پویانمایی درباره انرژی اتمی، سناریوی وی رتبه سوم آسیا را به خود اختصاص داد و انیمیشن تهیه‌شده از آن در جشنواره سبز توکیو به نمایش درآمد.

علاوه بر ویژگی‌های مطلوبی که برشمردم، صفت های اخلاقی نظیر حرمت گذاری به اهل خرد و اندیشه، صبوری در برابر مشکلات، وفای به عهد و ... در شخصیت این روزنامه نگار نهادینه شده است.

با عرض تبریک #روز_خبرنگار توفیق روزافزون علی درویشی و سایر
#روزنامه_نگاران را در نشر حقایق و آگاهی بخشی به جامعه از خدای بزرگ خواستارم.
♈️ #تاریخ_شفاهی آموزش و پرورش گلپایگان
به روایت استاد
#علی_اکبر_جعفری

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
♈️ #تاریخ_شفاهی آموزش و پرورش گلپایگان
به روایت استاد
#علی_اکبر_جعفری

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی


با این که چند دهه از شروع کاربرد تاریخ شفاهی در عرصه های مختلف می گذرد، اما اخیراً این روش بیش از پیش در میان اندیشمندان مورد استقبال قرار گرفته است.

#تاریخ_شفاهی (Oral History) یکی از شیوه‌های پژوهشی است که به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیده‌ها، شنیده‌ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجراها می‌پردازد. به باور پل تامسون ( Thomson ) از پیشگامان این رشته
" تاریخ شفاهی صدای گذشته است
"

بنابراین می توان گفت تاریخ شفاهی یک روش تحقیق برای جمع آوری و نگهداری اطلاعات از حافظه افرادِ سهیم در رخدادهای گذشته و یا شاهدان عینی آن ها در هر طبقه اجتماعی و سندی از جنس صوت و تصویر است که به عنوان یک منبع دست اول تاریخی به شمار می رود. این رویکرد، درجستجوی اطلاعات مستند و در پی ثبت هرگونه تجربه انسانی است که به مرور زمان و در پی بروز تغییرات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، در خطر نابودی قرار دارد. تاریخ شفاهی مورخ را به صحنه رخدادهای واقعی گذشته وارد می‌کند و این امکان را به او می‌بخشد تا با یاری گرفتن از حافظه و از منظری نو، تاریخ را بازآفرینی کند. هر چند که این آفرینش دوباره، جامع و کامل نباشد.

تاریخ شفاهی نه تنها بازسازی رخدادی خاص؛ بلکه بازسازی احساس ها و هیجان های پیرامون واقعه یا جریان اجتماعی است که در هیچ سند رسمی اثری از آن ها یافت نمی شود.
از سوی دیگر زمینه بسیار مستعدی است که در یک فرآیند آموزش عمومی، به اقشار مختلف مردم آگاهی می دهد تا بتوانند در یافتن گذشته خود مشارکت داشته و آن را به صحنه تاریخ بیاورند.

پس از جنگ جهانی دوم و اختراع ضبط صوت، جهشی در تاریخ شفاهی شکل گرفت و به عنوان یک منبع تاریخی اولین بار سال ۱۹۴۸ در دانشگاه کلمبیا به عنوان گرایشی در جهت جمع آوری اطلاعات به کار گرفته شد. سال ۱۹۶۶ که انجمن تاریخ شفاهی شکل گرفت، سایر دانشگاه ها و نهادهای علمی نیز به صورت رسمی آن را در چارچوب مطالعات خود قرار دادند.

بر همین اساس استاد #علی_اکبر_جعفری طی ماه های گذشته #تجربه_زیسته و #درک_شهودی خود را از دوره قبل از دبستان تا دبیرستان و دانشگاه و پس از آن به عنوان دانش آموز، دانشجو و معلم ریاضی با نگاهی زیباشناسانه با عنوان:
" #عطر_خاطره_ها_در_گذر_زمان " در ۴۱ بخش در قالب فایل های صوتی،تصویری که با دشواری های زیاد همراه بود، تهیه و تنظیم نموده و در صفحه اینستاگرامی خود انتشار دادند. خوشبختانه این اقدام ارزنده با استقبال گرم علاقه مندان؛ به ویژه دانش آموزان ایشان از دوران اولیه معلمی تا کنون که ۵۸ سال را شامل می گردد، مواجه گردید که بازخوردهای متعدد از سوی آنان گواهی روشن بر این حقیقت است.

مفاهیم کانونی و دال های مرکزی سخنان ایشان به صورت ایجاز به شرح زیر می باشند:

🔹 اعتقاد راسخ و عمیق به رشد و پیشرفت جامعه با توسعه انسانی و فرهنگی از طریق آموزش و پرورش
🔹 ارج گذاری به همه خادمان آموزش و فرهنگ در سطح های کلان و خرد در کل کشور و گلپایگان با ذکر نام؛ اعم از افرادی که دعوت حق را لبیک گفته اند تا آنان که در قید حیات اند.
🔹شیوه های تاثیرگذاری بر دانش آموزان و نیز تاثیر پذیری از معلمان و حتی دانش آموزان در طول ده ها سال تجربه آموزشی
🔹برشماری نکته های اثرگذار و زندگی ساز در هر برنامه که عمدتاً از تعامل ها و تجربه ها سرچشمه گرفته اند.
🔹ترویج منش و اخلاق علمی در راستای حق شناسی و احترام به همکاران
🔹 مسئولیت پذیری در جهت احیاء ظرفیت های آموزشی و شکوفا ساختن استعدادها
🔹نهادینه ساختن پارادایم " جهانی اندیشیدن و
بومی عمل کردن "

بدون تردید این مجموعه گفتارها را می توان
" تاریخ شفاهی آموزش و پرورش گلپایگان " قلمداد کرد که از دل و قلب گوینده برخاسته و میراثی گرانقدر برای کسانی است که قصد دارند با #دانایی_محوری در توسعه پایدار ایران عزیز سهیم باشند. ضمن تشکر از کانال تلگرامی " گلپایگان ۴ " در بازنشر این برنامه، امید است بخش های ۴۱ گانه" عطر خاطره ها در گذر زمان " در آینده نزدیک از سایت های میزبان ویدئو منتشر گردد.

جا دارد سایر کنشگران در سپهر آموزشی زادگاه مان؛ به ویژه مدیران و معلمان اعم از بازنشستگان و غیر بازنشستگان با اقتباس از این الگو از طریق مستند سازی دستاوردها و فراز و فرودهای خود در کلاس و مدرسه، اداره آموزش و پرورش گلپایگان را در تهیه #روایت_فرزانگی یاری دهند.

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
#تاریخ #ارتباطات
🔸كاستلز در شبكه‌ای ديگر
▫️برگی از تاریخ ارتباطات در ایران
▫️#يونس_شكرخواه | خاطره‌ای از سال ۱۳۸۵

"- سعي كن زياد روي من تمركز نكني؛ از صبح دو سخنرانی‌ داشته‌ام و ترجيح می‌دهم حرف نزنم."
اين نخستين جملاتي بود كه #مانوئل_كاستلز؛ نويسنده تريلوژی پرقدرت #جامعه_شبكه‌ای در گوش من به عنوان گرداننده مراسم زمزمه كرد. مردی كه انقلاب آی‌تی را با جنبش‌های اجتماعی فرهنگی و بازسازی #كاپيتاليسم گره زده است تا شيپور بيدارباش را براي جهانيان به صدا در آورده تا جامعه شبكه‌ای را تماشا كنند؛ حالا می‌خواست يكطرفه به جمع گره نخورد.
پروفسور #كاظم_معتمدنژاد كنار من است و اين يعنی من و همكاران و همكلاسی‌ها كه با او راه‌ها پيموده‌ايم باز هم می‌توانيم با آرامش خاطر حرف‌هايمان را بزنيم و نگاه ايرانی‌مان را به زمين و زمان و به كاستلز و جامعه شبكه‌ای‌اش داشته باشيم. پروفسور به زبان فرانسه به ميهمان اسپانيولی خوش آمد می‌گويد و به سوابق انقلابی‌اش اشاره می‌كند. دكتر #فرقانی رئيس دانشكده هم به زبان انگليسی به او خوش آمد می‌گويد تا هر چه سريعتر از تشريفات اوليه رها شويم.
همكارم دكتر #هادی_خانيكی ليد كنجكاوی‌های جمع ارتباطی حاضر را مي‌نويسد:
" - آقاي كاستلز آيا هنوز نظريات انتقادی را دنبال می‌كنيد؟ شما اگر چه به تاثيرات فكري #پولانزاس، #تورن و #آلتوسر بر روی خودتان معترف هستيد، اما آيا هنوز هم از موضع يك انديشمند انتقادی به مقوله #جامعه‌اطلاعاتی نگاه می‌كنيد يا نه؟ "
براي دانشكده‌ای كه #مطالعات‌انتقادی برايش حكم نقشه راهنما در جهان ديجيتال معاصر را دارد؛ چنين پرسشی‌ می‌توانست قلاب اصلی‌ بحث باشد. اما زود معلوم شد كه ماهي طلایی ما حتی اگر به قلاب گير كند؛ براي بيرون كشيده نشدن از آب هم برنامه دارد و ممكن است بگريزد؛ كه گريخت:
" – در بند چارچوب‌ها نيستم. مانوئل كاستلز به عنوان شخص نگاه انتقادی‌ دارد اما كاستلز محقق مراقب است كه چنين نگاهی بر روی پژوهش‌هايش اثر نگذارد. "
به فارسی به دكتر خانيكی گفتم من جور ديگری دنبال می‌كنم تا تكليف را يكسره كنيم و پرسيدم:
" - آيا كاستلز پژوهشگر از اقتصاد سياسي به عنوان يك جعبه ابزار براي مطالعه جامعه شبكه‌ای‌ استفاده می‌‌كند يا خير؟ "
و بی‌درنگ گفت:
"- بله از اين جعبه ابزار استفاده می‌كنم؛ اما كل اين جعبه با من نيست و آنرا باز می‌كنم تا اگر ابزار به درد بخوري داخل آن بود، ‌ از آن استفاده كنم. "
اين‌گونه پاسخ‌ها از چهره‌ای كه جامعه شبكه‌ای را جامعه‌ای #كاپيتاليست می‌داند و كاپيتاليسم اطلاعاتي جهانی‌ را مولدترين سيستم در قلب محروم‌ترين افراد؛ برايم بيگانه به نظر می‌رسد و اين حس با تعقيب پرسش‌ها از طرف همكاران ديگرم دكتر #علی_محمدي و دكتر #پرويز_پيران درباره جنبش‌های اجتماعی هم با من باقی می‌ماند:
- " جنبش‌ها نمی‌‌توانند دستور جلسه بسازند. آن‌ها از ارزش‌ها دفاع می‌كنند و اين نهادهاي سياسي هستند كه بايد كار را به پيش ببرند"
پس كارها به پيش نخواهد رفت. چون كاستلز در عين حال معتقد است كه سياست در بحران مشروعيت متوقف شده است.
دكتر #احمد_ميرعابدينی به صراحت به او می‌گويد اين يك كاستلز ديگر است كه اينجا نشسته است و بعد هم پرسش‌های دانشجويان كاستلز را گرم می‌كند.
دوباره آرام در گوشم زمزمه می‌كند:
"- بهتر نيست كامل ترجمه نكنی و فقط نكات مهم را ترجمه كنی تا وقت بيشتری برای طرح حرف‌ها داشته باشيم و بگذاريم همه سئوال كنند؟ اين‌ها بچه‌های پر انرژی و با سوادی هستند"
به ساعتم نگاه می‌كنم؛ از وقت در نظر گرفته شده يك‌ساعت گذشته ولي كاستلز تازه انگار دلش می‌خواهد بيشتر حرف بزند. حالا شوخي می‌كند؛ با هيجان بيشتري حرف می‌زند و حتی به من كمك می‌كند و با اشاره به نقاط مختلف سالن پرسش كنندگان را كه دست‌هايشان را بالا گرفته‌اند نشان می‌دهد. كاستلز حالا صريح‌تر هم شده است:
"... امريكا يكجانبه گراست؛ زنان و رسانه‌ها كارگزاران تغييرات هستند؛ دارم درباره رابطه قدرت و ارتباطات كتاب ديگري می‌نويسم؛ سو استفاده جنسی از كودكان در امريكا بالاست؛ هويت‌های گوناگون راهكارهاي بيرون ايستادن از نظام جهانی كاپيتالیست اطلاعاتي هستند ... من #آنتونی_گيدنز نيستم او طرفدار #تونی_بلر است ... "
در مراسم شامي كه مشتركا از جانب خبرگزاری ميراث فرهنگی و دانشكده برگزار شده؛ دكتر #پايا مترجم جامعه شبكه‌ای به من می‌گويد كاستلز خيلی از تشكيل اين جلسه خوشحال است.
اما به گمان من يك نفر از او خوشحال‌تر است؛ پدر ارتباطات اين ديار كه ساكت نشسته بود و مراسم بی‌تكلفی را تماشا می‌كرد كه در آن شاگردانش در برابر يكي از نام‌آورترين چهرهای جهانی ارتباطي معاصر محك می‌خوردند. لبخند پروفسور معتمدنژاد در مراسم شام؛ وقتی كنار كاستلز به عكس گرفتن پرداختيم برای ما مفاهيم بيشتري نسبت به كاستلز در بر داشت.
▫️آی تی ایران، ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
Forwarded from زمستان
#علی_لندی، مثل دهقان فداکار کتابهای دبستانمان شدی. خیلی دلم سوخت از زخم هایی که آتش بر بدنت زد؛ اما جاودانه شدی...
در خاطرمان ماند که نوجوانی پانزده ساله، خود را به آتش زد تا جان "دیگری" را نجات دهد.
تو "خویشتن به مثابه دیگری" را تعریف کردی. امروز میهمان شکوفه‌ها و درخت و باران هستی. زخمهایت خوب می‌شود و زندگی جریان می‌یابد. پایان تو خیلی زود بود اما از بهترینها بود. سعادت داشتی در یک لحظه تصمیم بگیری تا جاودانگی را از آن خود کنی و چه معامله بزرگی کردی. چه شجاعتی داشتی...
کاش در کنار دهقان فداکار در کتابهای درسی‌مان از تو هم بنویسند. از تو ای پسر خندان و سوزان ایران تا در انبوه سوداگران و کاسبانِ جان و مال مردم مثل خورشید بدرخشی...

#مجتبی_نجفی


@zemesstaaan
♈️ تاثیر جاودان #علی_اصغر_حکمت بر #نوسازی_فرهنگی ایران

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
♈️ تاثیر جاودان #علی_اصغر_حکمت بر #نوسازی_فرهنگی ایران

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan

علی‌اصغر حکمت شیرازی از جمله رجال فرهنگی و سیاسی است که همزمان با آغاز بهار آموزش و باز گشایی مدارس و دانشگاه ها، یادآوری برخی از خدمات او خالی از لطف نیست.
🔹حکایت حکمت حکایت یک نسل است؛ نسلی که از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۵۷ را تجربه کرد و با فراز و نشیب هایی مانند جنگ، کودتا، دیکتاتوری، فضای باز سیاسی، نوسازی فرهنگی و اجتماعی و ... همراه بود.

حکمت در شهریور ۱۳۱۲ با روی کار آمدن محمدعلی فروغی(ذکاءالملک) وزیر معارف شد و در این مقام بود که تأثیرات جاودان خود بر نوسازی ایران را برجای گذاشت. او در دفاع از توسعه آموزش و پرورش و نوسازی فرهنگی ایران خستگی‌ناپذیر بود؛ به گونه ای که زمان تصدی وی را می‌توان سازنده‌ترین دوره تاریخ آن وزارتخانه دانست.
🔹حکمت با تأسیس هشت دانشسرا در تهران، تبریز، کرمان، مشهد، شیراز، اهواز، ارومیه و خرم‌آباد و همچنین تعداد زیادی از مدارس ابتدایی و متوسطه مدرن در تهران و مراکز استان‌ها نقش مهمی در مدرن سازی سیستم آموزشی ایران داشت. او مجری قدرتمند و مدیر موفق سیاست‌های نوسازی فرهنگی و متناسب ساختنِ نظام آموزش و پرورش کشور با مقتضیات سیاسی ـ اجتماعی زمان خود بود.

حکمت در دوره طولانی وزارت معارف (۱۳۱۷-۱۳۱۲)  موفق به پوست‌اندازی کیفی و کمی آن وزارتخانه شد. از جمله اقدامات وی گسترش دوره‌های آموزشی، گسترش مراکز آموزشی، گستره جغرافیایی مدارس، بنیاد برخی از نهادهای فرهنگی، برپایی کنگره‌های بزرگداشت نام آوران فرهنگ ایران، بناهای یادبود آرامگاهای شاعران بزرگ ایران، تالیف و ترجمه و ... بود. همچنین برخی از اقدامات ساختاری او را می توان تاسیس دانشسراهای مقدماتی و عالی در سراسر کشور، تشکیل انجمن فرهنگستان ایران، تاسیس بنای موزه ایران باستان، کتابخانه ملی ایران، کتابخانه فنی برای مدرسان فنی، دانشکده فنی، تشکیل کنگره فردوسی با دعوت از شرق شناسان، بنای دانشگاه تهران، نامگذاری مدارس خارجی به نام‌های ایرانی، تأسیس ورزشگاه امجدیه، تاسیس کمیته مدارس، تشکیل پیشاهنگی و تربیت بدنی نام برد.
🔸او یک مجله آموزشی به نام «تعلیم و تربیت» راه اندازی کرد و مقالاتی از افراد برجسته ادبی و علمی آن زمان، از جمله سیدحسن تقی‌زاده، بدیع‌الزمان فروزانفر و عباس اقبال‌آشتیانی و ... را به چاپ رساند که با نام جدید «آموزش و پرورش» تا آستانه انقلاب تداوم داشت.

موفقیت حکمت از زمان تأسیس کمیسیون ملی یونسکو که هدایت آن را عهده‌دار بود،
سازماندهی انتشار ایرانشهر و یک مجموعه دائرةالمعارف از مطالعات اصلی به زبان فارسی بود. این مجموعه تقریباً همه جنبه‌های زندگی و فرهنگی ایران،‌ اعم از تاریخی و معاصر را پوشش می‌داد و در آن زمان اقدامی ‌ابتکاری و نوآورانه بود.
🔹حکمت از سال ۱۳۴۴، هنگامی که از مسئولیت‌های عمومی خارج شده بود، در جهت ترویج دانش یک دانشکده خصوصی  با نام «مدرسه عالی ادبیات و زبان‌های خارجی» را تأسیس کرد.

علی‌اصغر حکمت صرف نظر از این که در درخشان‌ترین دوران خدمتش پنج سال وزیر معارف و ریاست دانشگاه تهران بود، دوبار وزیر کشور، دوبار وزیر امور خارجه، یک بار وزیر دادگستری، دو بار وزیر پیشه و هنر، دو بار وزیر بهداری، سه بار وزیر مشاور و یک بار سفیر کبیر نیز بوده است.
🔹حکمت دوبار وزیر امور خارجه شد و در فاصله میان این دوبار، به‌عنوان سفیر کبیر ایران عازم هند شد. این چهره فرزانه با حضور خود در وزارت امور خارجه توانست جایگاه مهم فرهنگ را در دیپلماسی به رخ بکشد و از آن بهره ببرد.
🔹او هنگامی که وزیر خارجه بود، از دولتمردان بزرگ و دانشمند عصر خود بهره برد و بر غنای علمی وزارت امور خارجه افزود. در سال ۱۳۲۸ می‌خواست استاد محیط طباطبائی را به عنوان رایزن فرهنگی به هند بفرستد. برای بزرگداشت و معرفی ایشان به احراز این سمت، جلسه‌ای در تالار فرهنگستان مدرسه عالی سپهسالار تشکیل شد. حکمت گفت: «همکاران من می‌گویند فلانی حالا که وزیرخارجه شده به جای دیپلمات معلم می‌فرستد. لابد اگر وزیر جنگ شود به جای توپ و تانک کتاب وارد می‌کند.» سپس افزود: «همین طور است آقایان؛ آنچه بدان می‌نازیم و دیگر کشورها به خاطر آن به ما حرمت می‌نهند فرهنگ و ادب ماست.»
🔻در این سی سال که به برخی کشورهای آسیایی و اروپایی و آفریقایی سفر کردم، پرورده‌های دانشگاه تهران را می‌دیدم که هر یک در رشته‌ای از تمدن و فرهنگ مشغول تحقيق‌اند و آثاری ارزنده منتشر کرده‌اند و همین موجب سربلندیم بود.

علی‌اصغر حکمت که در حساس ترین لحظات تاریخ ایران، سکانداری فرهنگ را به عهده گرفت، از هفده‌سالگی تا یک سال پیش از مرگ، نزدیک به شصت سال، به‌طور مرتب یادداشت روزانه داشت و نزدیک به صد دفتر یادداشت از او باقی مانده است.
🔸نام و یادش را گرامی داشته و از خداوند متعال توفیق تداوم راهش را خواستاریم.
♈️ ای #بخارا شاد باش و دیر زی

✳️ به مناسبت نام گذاری دبیرستان دخترانه ای به نام «#علی_دهباشی_بخارا» در استان ایلام

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
♈️ ای #بخارا شاد باش و دیر زی

✳️ به مناسبت نام گذاری دبیرستان دخترانه ای به نام «#علی_دهباشی_بخارا» در استان ایلام

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan

«مدرسه علی دهباشی بخارا» نام دبیرستان شش‌کلاسه‌‌ دخترانه‌ای است که به همت « انجمن حمایت از توسعه فضاهاى آموزشی و فرهنگى حامی» و دو نفر از پشتیبانان قدیمی آن؛ افسانه هدایتی و همسرش مجتبی محمودهاشمی در شهر ماژین؛ یکی از زیرمجموعه های شهرستان دره‌شهر استان ایلام، آغاز به‌ کار کرد و در ۲۸ مهرماه ۱۴۰۳، آیین افتتاحیه‌ آن برگزار شد.
🔸نام‌گذاری این دبیرستان به‌نام علی دهباشی؛ روزنامه‌نگار، ادب‌پژوه، نویسنده و سردبیر مجله‌ «بخارا» در مسیر قدردانی از زحمات مردی است که سال‌ های‌ متوالی بدون هیچ‌ ‌ادعایی خدماتی ارزنده به فرهنگ‌ و هنر ایران‌زمین ارائه کرده است.

دهباشی برخاسته از نسل مقاومت و راوی رویدادهای فرهنگی، ادبی و هنری این سرزمین است که عاشقانه در عرصه فرهنگ گام برمی‌دارد؛ اما خسته نمی‌شود.
🔹یک بار در پایان نکوداشتی که به پاس تلاش های فرهنگی او برگزار شده بود، گفت: «آنچه سخنرانان در وصف بنده گفتند، قدردانی از فرهنگ ایران است که من فرزند آن هستم؛ این تعریف‌ها مرا دچار خودشیفتگی نمی‌کند.»

علی دهباشی را بسیاری آینه‌ فرهنگ ایران‌زمین در ۴۰ سال اخیر می‌دانند که می‌کوشد آموخته‌ها و اندوخته‌هایش را به اشتراک بگذارد تا نسل امروز هویت خویش را در فرهنگ این مرز و بوم جستجو کند. مجله بخارا و نیز برگزاری مراسم شب های بخارا نماد برجسته این کُنشگری است.
🔸علی دهباشی یک نام نیست؛ بلکه پُلی است که انسان‌ ایرانی را به فرهنگ می‌رساند؛ به گذشته پرافتخار سرزمینی که عناصر فرهنگی‌اش همیشه از میان خاکستر و ویرانی همچون ققنوسی دوباره سر برکشیده است و این علی دهباشی است که با «بخارا» به یادمان می‌آورد که هنوز در جایی چراغی روشن است.

نگاهی به کارنامه او در چند دهه گذشته کافی است تا دریابیم دهباشی چه فرزند خلفی برای میراث پیش از خودش می باشد. او کسی است که سنت مجلاتی همچون «سخن» زنده‌یاد دکتر خانلری را با «کِلک»، «سمرقند» و « بخارا» زنده نگه ‌داشته است.
🔹اگر او نبود زمانه ما چه یادگاری برای نسل‌های بعد، از فرهنگ جاری در سال‌های اخیر داشت؟
در آن سال‌هایی که کسی از سهراب شهید ثالث خبر نداشت، چه کسی جز علی دهباشی هنر ارزنده او را به یادمان آورد؟ چه کسی توانست حرف‌های اسماعیل فصیح را در قالب گفت و گو برای ما ثبت و ضبط کند؟ و اگر بخارا نبود «پاره‌های ایرانشناسی» زنده‌یاد ایرج افشار چگونه به دست ما می‌رسید؟ 
🔻دهباشی واسطه پیوند فرهیختگان زبان پارسی در اقصی‌نقاط جهان است؛ به همین دلیل می توان گفت او پیش از آن که روزنامه‌نگار، نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی باشد؛ عاشقی است که شعله زندگی‌اش بر سر کلمات می‌درخشد.
🔹دهباشی که از سال ۱۳۶۹ به‌ مدت هفت سال سردبیر ماهنامه «کِلک» بود، از شهریور ۱۳۷۷ سردبیری مجله «بخارا» را برعهده گرفت. یکی از مهم ترین فعالیت‌هایش در طول سال‌های اخیر، پاسداشت اهالی فرهنگ؛ به ویژه آنان که نسل جوان امروز از مجاهدت های علمی شان بی خبرند، در قالب « شب‌های بخارا» بوده است.

از جمله کسانی که دهباشی، آثار قلمی و چهره‌ آنان را از زبان اندیشمندان در آینه فرهنگ نشان داده است، می‌توان به «جشن هشتادسالگی رضا سیدحسینی»، «جشن پنجاهمین سال فعالیت‌های هنری زنده یاد کامبیز درم‌بخش»، «جشن صدوبیست سالگی تولد ملک‌الشعرای بهار»، «جشن هشتادسالگی زنده یاد باستانی پاریزی» و... اشاره کرد.
🔹برگزاری نخستین شب از این شب‌ها به ۲۲ دی‌ماه ۱۳۸۴ برمی‌گردد که در خانه‌ هنرمندان برگزار شد و به بزرگداشت رابیندرانات تاگور،‌ شاعر بزرگ هند و برنده‌ جایزه نوبل اختصاص داشت.

باید بپذیریم که ما در شناساندن بزرگان و آثار آنان به نسل جدید کوتاهی کردیم؛ اما خوشبختانه علی دهباشی با برپا کردن شب‌های بخارا کمر به جبران این کمبودها بسته است.
🔻به یادآوریم در شبی که به فرخندگی ۱۰۰ساله شدن محمدعلی موحد برپا شد، استاد از بانی مراسم با تعبیر « #امیر_بخارا» یاد کرد که به نظر می رسد بهترین وصف برای شخصیت او باشد.

  طی صحبت افسانه هدایتی و مجتبی محمودهاشمی با علی دهباشی، او ابتدا با ثبت این مدرسه‌ به‌نام خودش مخالف می‌کند و پیشنهاد می‌دهد نام «مجله‌ بخارا» بر آن گذاشته شود و نتیجه‌ نهایی قید نام «علی دهباشی بخارا» بر مدرسه‌ مذکور می‌شود که از ابتدای مهرماه آغاز به‌کار نمود.
🔻به حُسن انتخاب این زوج فرهیخته در حق شناسی از علی دهباشی به عنوان آینه فرهنگ ایران تبریک می گوییم.

در پایان شاید بازگشت به آرزوی ماندگار خداوندگار سخن، پدر شعر فارسی رودکی بزرگ، بهترین آرزو برای علی دهباشی باشد. پس جا دارد که ما نیز آرزو کنیم «ای بخارا شاد باش و دیر زی» که چشمان عاشقان ایران فرهنگی به حیات و تلألو تو زنده و روشن است.