Forwarded from اتچ بات
🗝کمپین مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 نمونه ۲۳۳ 🔏 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش ۲۷ #فروردین ۹۷
🌷برترین مهربان راهبر توسعه پایدار🌷
*بخش دانشگاهیان
سالهاست شعارهایی چون "نه شرقی" و"نه غربی" گوش زمان را کر کرده است و در تمام این سال ها نیز مجبور شدیم و باز مجبوریم هم به شرق و هم به غرب متکی باشیم!
بیش ۴۰ سال از انقلاب سپری شد و هنوز که هنوز است نه تعهد متخصصان عبور کرده از صافی های گزینشی نتیجه ای موردانتظار نشان داده و نه تخصص متعهدان!
چهار دهه از عمر خود را با انقلاب پیش بردیم و در سیستم های آموزش و پرورش و آموزش عالی ذوب شدیم اما ماحصل مان شد پایان نامه نویس اجیری و آی اس آی پشیزی!
همه مکتب خانه های روستایی و حجره های مساجد را هم به دانشگاه تبدیل کردیم و خروار خروار متخصص، تحویل جامعه دادیم اما نهایت شان به کولبری، بدوکی، ته لنجی، چتربازی و ... ختم شد و گاه گداری نیز پابه پای شان تا لب گور رفتیم!
سازمان عریض و طویلی به نام "بهزیستی" بنیان نهادیم و به زعم خود برای "زیست بهتر" مردمان سرزمین مان، برنامه ریختیم و استراتژی تعریف کردیم اما سرانجامش شد "کارتن خوابی"،"گورخوابی"،"رکورد طلاق" ،"اعتیاد" و...
سال ها به نام "مدیریت بحران"، مانور برگزار کردیم و "زلزله های فرضی" پشت سرگذاشتیم و مقصد نهایی مان شد، مثلا" امداد هلال احمر و سازمان های متولی در زلزله کرمانشاه،کوهبنان، ورزقان و بم!
همه تلاش های توسعه ای و مدیریت انرژی مان منتهی شد به "پراید" و " تیبا" و جاده های مرگ و از آن سوی نیز "سدسازی" و بنیان های سازه ای و مرده روداصفهان و دریاچه مرگ ارومیه و ریزگردهای نمکی و آهکی و ...
ختم به خیرترین شان "انرژی هسته ای"، "مناقشه اتمی" و "برجام" بی فرجام!
و جالب اینکه همه و همه این ها و بسیار آنهایی که مجال ذکرشان نیست، به یک سوی نظر داشتند و آن "توسعه" به ظاهر پایدار بود!
نمی دانم " توسعه " را خوب معنا نکردیم یا راه را مناسب اختیار نکردیم و یا خوب نرفتیم!
هر چه بود قطارمان سرعت گرفت و با پیچ جاده پیچید و پیچید تا اینکه پیچ، پیچید و قطارمان نپیچید و بد نپیچید!
این بار نیز "ریزعلی خواجوی" دیگری نیاز بود تا "شعله زندگی" بیفروزد و از ابرام مان بر تداوم راه رفته و بد رفته، منصرف مان گرداند!
که صد البته این بار نه ناجی در ردای "دهقان فداکار، بلکه در مقام "استاد هوشیار" نیاز بود تا چراغی برفروزد و "توسعه" را معنایی "پایدار" آفریند..
او و چون اویی چند، این بار نیز آمدند تا باز ما جهان سومی ها را بر عادات دیرین مان، هشداری دهند که همواره چشم به راه اهورا، شاه یا منجی نباشیم و #خود نیز خودی باشیم و #توتم خود را از همان اوان کودکی، در مسیر توسعه پرداخت کنیم ...
مخلص کلام، امروز به لطف #حجم، مهندس #محمد_درویش و همدلان شان، عزیزی پیش روی مان و بر میز "گفت و گو" قرار گرفت که ایامی گوشه عزلت اختیار کرد تا شاید آن همه فریاد شلیک شده در گوش حاکمیت را مجالی دهد و به زعم خودشان "به هنگام روز تنگنا و ایام پنجری ماشین حاکمیت نیز، رمقی برای یاری ذخیره داشته باشد!"
اتفاقا" همان نیز امروز دروازه ای برای انتقادش گشود...
بله،حضور ارزنده #محسن_رنانی عزیز، [آن استاد هوشیار و جسور دانشگاه که مناقشه اتمی را به #آب، رشوه حاکمیت زنجیر کرد تا من و ما بفهمیم زیر پوست شهر و کشور را]، در اولین "گفت و گوی راهبردی #حجم، مغتنم شمردیم و همان مجالی آفرید تا
به نام کمپین مهربانی های کوچک، فریاد فروخورده اش را قدر نهیم و بگوییم اگر "قدر" ندانیمش شاید که نه درویشی مان کلاهی از نمد روزگار رساند و نه پارسایی مان در بهشت موعود نوایی و سرپناهی نصیب گرداند!
فرصت چسبیدیم و #تندیس_سپاس سال در حوزه توسعه و دانشگاه تقدیمش کردیم تا یادآوری کرده باشیم که اگر هنوز "توسعه" رمقی دارد در این سرای، به لطف او و امثال اوست و ما قدردان این تلاش های مدفون در سونامی سانسورها، کم لطفی ها و بی توجهی هاییم...
و صدالبته که حضور #کاک_آروین عزیزم، جمع ارزشمندی از کنشگران مدنی ایران زمین و نکته گویی های بزرگان و نیز تندیس و لوح تجلیل و هدایای ان جی اوی #حجم نیز بر مبارکی نشست فزود...
سپاس و هزاران سپاس آن #مهربان_راهبر #توسعه_پایدار و همه #راهبرد_اندیشان سرزمین مان را...
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#تندیس_سپاس
#مهربان_راهبر
#توسعه_پایدار
#محسن_رنانی
#حجم
#محمد_درویش
#گفت_و_گوی_راهبردی
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/Ahy1TDwcjLFay-gvaJBVYw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)
@kindness_challenge
چالش 🌷گفت❤گو🌷
@chaleshe_goftegoo
🌷🖊 نمونه ۲۳۳ 🔏 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش ۲۷ #فروردین ۹۷
🌷برترین مهربان راهبر توسعه پایدار🌷
*بخش دانشگاهیان
سالهاست شعارهایی چون "نه شرقی" و"نه غربی" گوش زمان را کر کرده است و در تمام این سال ها نیز مجبور شدیم و باز مجبوریم هم به شرق و هم به غرب متکی باشیم!
بیش ۴۰ سال از انقلاب سپری شد و هنوز که هنوز است نه تعهد متخصصان عبور کرده از صافی های گزینشی نتیجه ای موردانتظار نشان داده و نه تخصص متعهدان!
چهار دهه از عمر خود را با انقلاب پیش بردیم و در سیستم های آموزش و پرورش و آموزش عالی ذوب شدیم اما ماحصل مان شد پایان نامه نویس اجیری و آی اس آی پشیزی!
همه مکتب خانه های روستایی و حجره های مساجد را هم به دانشگاه تبدیل کردیم و خروار خروار متخصص، تحویل جامعه دادیم اما نهایت شان به کولبری، بدوکی، ته لنجی، چتربازی و ... ختم شد و گاه گداری نیز پابه پای شان تا لب گور رفتیم!
سازمان عریض و طویلی به نام "بهزیستی" بنیان نهادیم و به زعم خود برای "زیست بهتر" مردمان سرزمین مان، برنامه ریختیم و استراتژی تعریف کردیم اما سرانجامش شد "کارتن خوابی"،"گورخوابی"،"رکورد طلاق" ،"اعتیاد" و...
سال ها به نام "مدیریت بحران"، مانور برگزار کردیم و "زلزله های فرضی" پشت سرگذاشتیم و مقصد نهایی مان شد، مثلا" امداد هلال احمر و سازمان های متولی در زلزله کرمانشاه،کوهبنان، ورزقان و بم!
همه تلاش های توسعه ای و مدیریت انرژی مان منتهی شد به "پراید" و " تیبا" و جاده های مرگ و از آن سوی نیز "سدسازی" و بنیان های سازه ای و مرده روداصفهان و دریاچه مرگ ارومیه و ریزگردهای نمکی و آهکی و ...
ختم به خیرترین شان "انرژی هسته ای"، "مناقشه اتمی" و "برجام" بی فرجام!
و جالب اینکه همه و همه این ها و بسیار آنهایی که مجال ذکرشان نیست، به یک سوی نظر داشتند و آن "توسعه" به ظاهر پایدار بود!
نمی دانم " توسعه " را خوب معنا نکردیم یا راه را مناسب اختیار نکردیم و یا خوب نرفتیم!
هر چه بود قطارمان سرعت گرفت و با پیچ جاده پیچید و پیچید تا اینکه پیچ، پیچید و قطارمان نپیچید و بد نپیچید!
این بار نیز "ریزعلی خواجوی" دیگری نیاز بود تا "شعله زندگی" بیفروزد و از ابرام مان بر تداوم راه رفته و بد رفته، منصرف مان گرداند!
که صد البته این بار نه ناجی در ردای "دهقان فداکار، بلکه در مقام "استاد هوشیار" نیاز بود تا چراغی برفروزد و "توسعه" را معنایی "پایدار" آفریند..
او و چون اویی چند، این بار نیز آمدند تا باز ما جهان سومی ها را بر عادات دیرین مان، هشداری دهند که همواره چشم به راه اهورا، شاه یا منجی نباشیم و #خود نیز خودی باشیم و #توتم خود را از همان اوان کودکی، در مسیر توسعه پرداخت کنیم ...
مخلص کلام، امروز به لطف #حجم، مهندس #محمد_درویش و همدلان شان، عزیزی پیش روی مان و بر میز "گفت و گو" قرار گرفت که ایامی گوشه عزلت اختیار کرد تا شاید آن همه فریاد شلیک شده در گوش حاکمیت را مجالی دهد و به زعم خودشان "به هنگام روز تنگنا و ایام پنجری ماشین حاکمیت نیز، رمقی برای یاری ذخیره داشته باشد!"
اتفاقا" همان نیز امروز دروازه ای برای انتقادش گشود...
بله،حضور ارزنده #محسن_رنانی عزیز، [آن استاد هوشیار و جسور دانشگاه که مناقشه اتمی را به #آب، رشوه حاکمیت زنجیر کرد تا من و ما بفهمیم زیر پوست شهر و کشور را]، در اولین "گفت و گوی راهبردی #حجم، مغتنم شمردیم و همان مجالی آفرید تا
به نام کمپین مهربانی های کوچک، فریاد فروخورده اش را قدر نهیم و بگوییم اگر "قدر" ندانیمش شاید که نه درویشی مان کلاهی از نمد روزگار رساند و نه پارسایی مان در بهشت موعود نوایی و سرپناهی نصیب گرداند!
فرصت چسبیدیم و #تندیس_سپاس سال در حوزه توسعه و دانشگاه تقدیمش کردیم تا یادآوری کرده باشیم که اگر هنوز "توسعه" رمقی دارد در این سرای، به لطف او و امثال اوست و ما قدردان این تلاش های مدفون در سونامی سانسورها، کم لطفی ها و بی توجهی هاییم...
و صدالبته که حضور #کاک_آروین عزیزم، جمع ارزشمندی از کنشگران مدنی ایران زمین و نکته گویی های بزرگان و نیز تندیس و لوح تجلیل و هدایای ان جی اوی #حجم نیز بر مبارکی نشست فزود...
سپاس و هزاران سپاس آن #مهربان_راهبر #توسعه_پایدار و همه #راهبرد_اندیشان سرزمین مان را...
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#تندیس_سپاس
#مهربان_راهبر
#توسعه_پایدار
#محسن_رنانی
#حجم
#محمد_درویش
#گفت_و_گوی_راهبردی
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/Ahy1TDwcjLFay-gvaJBVYw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)
@kindness_challenge
چالش 🌷گفت❤گو🌷
@chaleshe_goftegoo
Telegram
attach 📎
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
#بازنشر👇 تجلیل بنیاد توسعه صلح و مهربانی از دکتر محسن رنانی به پاس تلاش های خالصانه و ناب شان در توسعه اذهان ملی... #بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی #مهربانی_های_کوچک #مسئولیت_اجتماعی #تجلیل_راهبران_پیش_رو #دکتر_محسن_رنانی @sopskf @chaleshegoftegoo
🗝کمپین مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 نمونه ۳۳۳ 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
🔘نگارش ۲۷ #فروردین ۹۷
🌷برترین مهربان راهبر توسعه پایدار🌷
سالهاست شعارهایی چون "نه شرقی" و"نه غربی" گوش زمان را کر کرده است و در تمام این سال ها نیز مجبور شدیم و باز مجبوریم هم به شرق و هم به غرب متکی باشیم!
بیش ۴۰ سال از انقلاب سپری شد و هنوز که هنوز است نه تعهد متخصصان عبور کرده از صافی های گزینشی نتیجه ای موردانتظار نشان داده و نه تخصص متعهدان!
چهار دهه از عمر خود را با انقلاب پیش بردیم و در سیستم های آموزش و پرورش و آموزش عالی ذوب شدیم اما ماحصل مان شد پایان نامه نویس اجیری و آی اس آی پشیزی!
همه مکتب خانه های روستایی و حجره های مساجد را هم به دانشگاه تبدیل کردیم و خروار خروار متخصص، تحویل جامعه دادیم اما نهایت شان به کولبری، بدوکی، ته لنجی، چتربازی، زلزله و سیلاب و بحران مدیریت امداد و ... ختم شد و گاه گداری نیز پابه پای شان تا لب گور رفتیم!
سازمان عریض و طویلی به نام "بهزیستی" بنیان نهادیم و به زعم خود برای "زیست بهتر" مردمان سرزمین مان، برنامه ریختیم و استراتژی تعریف کردیم اما سرانجامش شد "کارتن خوابی"،"گورخوابی"،"رکورد طلاق" ،"اعتیاد" و...
سال ها به نام "مدیریت بحران"، مانور برگزار کردیم و "زلزله های فرضی" پشت سرگذاشتیم و مقصد نهایی مان شد، مثلا" امداد بحران زلزله و سیل!!
همه تلاش های توسعه ای و مدیریت انرژی مان منتهی شد به "پراید" و " تیبا" و جاده های مرگ و از آن سوی نیز "سدسازی" و بنیان های سازه ای و مرده روداصفهان و دریاچه مرگ ارومیه و ریزگردهای نمکی و آهکی و ...
ختم به خیرترین شان "انرژی هسته ای"، "مناقشه اتمی" و "برجام" که آن هم بی فرجام و متأسفانه "بدفرجام" شد!
و جالب اینکه همه و همه این ها و بسیار آنهایی که مجال ذکرشان نیست، به یک سوی نظر داشتند و آن "توسعه" به ظاهر پایدار بود!
نمی دانم " توسعه " را خوب معنا نکردیم یا راه را مناسب اختیار نکردیم و یا خوب نرفتیم!
هر چه بود قطارمان سرعت گرفت و با پیچ جاده پیچید و پیچید تا اینکه جاده، پیچید و قطارمان نپیچید و "رزمندگی" در ته درها، نصیب بردیم!
این بار نیز "ریزعلی خواجوی" دیگری نیاز بود تا "شعله زندگی" بیفروزد و از ابرام مان بر تداوم راه رفته و بد رفته، منصرف مان گرداند!
که صد البته این بار نه ناجی در ردای "دهقان فداکار، بلکه در مقام "استاد هوشیار" نیاز بود تا چراغی برفروزد و "توسعه" را معنایی "پایدار" آفریند..
او و چون اویی چند، این بار نیز آمدند تا باز ما جهان سومی ها را بر عادات دیرین مان، هشداری دهند که همواره چشم به راه اهورا، شاه یا منجی نباشیم و #خود نیز خودی باشیم و #توتم خود را از همان اوان کودکی، در مسیر توسعه پرداخت کنیم ...
مخلص کلام، امروز به لطف #حجم، مهندس #محمد_درویش و همدلان شان، عزیزی پیش روی مان و بر میز "گفت و گو" قرار گرفت که ایامی گوشه عزلت اختیار کرد تا شاید آن همه فریاد شلیک شده در گوش حاکمیت را مجالی دهد و به زعم خودشان "به هنگام روز تنگنا و ایام پنجری ماشین حاکمیت نیز، رمقی برای یاری ذخیره داشته باشد!"
اتفاقا" همان نیز امروز دروازه ای برای انتقادش گشود...
بله،حضور ارزنده #محسن_رنانی عزیز، [آن استاد هوشیار و جسور دانشگاه که مناقشه اتمی را به #آب، رشوه حاکمیت زنجیر کرد تا من و ما بفهمیم زیر پوست شهر و کشور را]، در اولین "گفت و گوی راهبردی #حجم، مغتنم شمردیم و همان مجالی آفرید تا به نام کمپین مهربانی های کوچک(نسخه آغازین سال های ۹۴ الی ۹۷ بنیاد توسعه صلح و مهربانی)، فریاد فروخورده اش را قدر نهیم و بگوییم اگر "قدر" ندانیمش شاید که نه درویشی مان کلاهی از نمد روزگار رساند و نه پارسایی مان در بهشت موعود نوایی و سرپناهی نصیب گرداند!
فرصت چسبیدیم و #تندیس_سپاس سال در حوزه توسعه و دانشگاه تقدیمش کردیم تا یادآوری کرده باشیم که اگر هنوز "توسعه" رمقی دارد در این سرای، به لطف او و امثال اوست و ما قدردان این تلاش های مدفون در سونامی سانسورها، کم لطفی ها و بی توجهی هاییم...
و صدالبته که حضور #کاک_آروین عزیزم، جمع ارزشمندی از کنشگران مدنی ایران زمین و نکته گویی های بزرگان و نیز تندیس و لوح تجلیل و هدایای ان جی اوی #حجم نیز بر مبارکی نشست فزود...
سپاس و هزاران سپاس آن #مهربان_راهبر #توسعه_پایدار و همه #راهبرد_اندیشان سرزمین مان را که امروز #استراتژیست_محور، می اندیشند و #راهبردی و هوشیارانه به پیش مان می رانند و همگی شایسته تکریم و تجلیل و تقدیر شایسته تلاش شان هستند ک صدالبته درویشی ما، مجال بسیار نمی دهد و اگر هم فرصتی هست، بسیار کم و ناقابل است اما همان را نیز چون "ستاره دریایی" به دریا بازگردندان، پذیرفته ایم و از این حیث خوشحالیم😓❤
@sopskf
----------
@chaleshegoftegoo
#بازنشر با ویرایش مختصر☝☝☝
🌷🖊 نمونه ۳۳۳ 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
🔘نگارش ۲۷ #فروردین ۹۷
🌷برترین مهربان راهبر توسعه پایدار🌷
سالهاست شعارهایی چون "نه شرقی" و"نه غربی" گوش زمان را کر کرده است و در تمام این سال ها نیز مجبور شدیم و باز مجبوریم هم به شرق و هم به غرب متکی باشیم!
بیش ۴۰ سال از انقلاب سپری شد و هنوز که هنوز است نه تعهد متخصصان عبور کرده از صافی های گزینشی نتیجه ای موردانتظار نشان داده و نه تخصص متعهدان!
چهار دهه از عمر خود را با انقلاب پیش بردیم و در سیستم های آموزش و پرورش و آموزش عالی ذوب شدیم اما ماحصل مان شد پایان نامه نویس اجیری و آی اس آی پشیزی!
همه مکتب خانه های روستایی و حجره های مساجد را هم به دانشگاه تبدیل کردیم و خروار خروار متخصص، تحویل جامعه دادیم اما نهایت شان به کولبری، بدوکی، ته لنجی، چتربازی، زلزله و سیلاب و بحران مدیریت امداد و ... ختم شد و گاه گداری نیز پابه پای شان تا لب گور رفتیم!
سازمان عریض و طویلی به نام "بهزیستی" بنیان نهادیم و به زعم خود برای "زیست بهتر" مردمان سرزمین مان، برنامه ریختیم و استراتژی تعریف کردیم اما سرانجامش شد "کارتن خوابی"،"گورخوابی"،"رکورد طلاق" ،"اعتیاد" و...
سال ها به نام "مدیریت بحران"، مانور برگزار کردیم و "زلزله های فرضی" پشت سرگذاشتیم و مقصد نهایی مان شد، مثلا" امداد بحران زلزله و سیل!!
همه تلاش های توسعه ای و مدیریت انرژی مان منتهی شد به "پراید" و " تیبا" و جاده های مرگ و از آن سوی نیز "سدسازی" و بنیان های سازه ای و مرده روداصفهان و دریاچه مرگ ارومیه و ریزگردهای نمکی و آهکی و ...
ختم به خیرترین شان "انرژی هسته ای"، "مناقشه اتمی" و "برجام" که آن هم بی فرجام و متأسفانه "بدفرجام" شد!
و جالب اینکه همه و همه این ها و بسیار آنهایی که مجال ذکرشان نیست، به یک سوی نظر داشتند و آن "توسعه" به ظاهر پایدار بود!
نمی دانم " توسعه " را خوب معنا نکردیم یا راه را مناسب اختیار نکردیم و یا خوب نرفتیم!
هر چه بود قطارمان سرعت گرفت و با پیچ جاده پیچید و پیچید تا اینکه جاده، پیچید و قطارمان نپیچید و "رزمندگی" در ته درها، نصیب بردیم!
این بار نیز "ریزعلی خواجوی" دیگری نیاز بود تا "شعله زندگی" بیفروزد و از ابرام مان بر تداوم راه رفته و بد رفته، منصرف مان گرداند!
که صد البته این بار نه ناجی در ردای "دهقان فداکار، بلکه در مقام "استاد هوشیار" نیاز بود تا چراغی برفروزد و "توسعه" را معنایی "پایدار" آفریند..
او و چون اویی چند، این بار نیز آمدند تا باز ما جهان سومی ها را بر عادات دیرین مان، هشداری دهند که همواره چشم به راه اهورا، شاه یا منجی نباشیم و #خود نیز خودی باشیم و #توتم خود را از همان اوان کودکی، در مسیر توسعه پرداخت کنیم ...
مخلص کلام، امروز به لطف #حجم، مهندس #محمد_درویش و همدلان شان، عزیزی پیش روی مان و بر میز "گفت و گو" قرار گرفت که ایامی گوشه عزلت اختیار کرد تا شاید آن همه فریاد شلیک شده در گوش حاکمیت را مجالی دهد و به زعم خودشان "به هنگام روز تنگنا و ایام پنجری ماشین حاکمیت نیز، رمقی برای یاری ذخیره داشته باشد!"
اتفاقا" همان نیز امروز دروازه ای برای انتقادش گشود...
بله،حضور ارزنده #محسن_رنانی عزیز، [آن استاد هوشیار و جسور دانشگاه که مناقشه اتمی را به #آب، رشوه حاکمیت زنجیر کرد تا من و ما بفهمیم زیر پوست شهر و کشور را]، در اولین "گفت و گوی راهبردی #حجم، مغتنم شمردیم و همان مجالی آفرید تا به نام کمپین مهربانی های کوچک(نسخه آغازین سال های ۹۴ الی ۹۷ بنیاد توسعه صلح و مهربانی)، فریاد فروخورده اش را قدر نهیم و بگوییم اگر "قدر" ندانیمش شاید که نه درویشی مان کلاهی از نمد روزگار رساند و نه پارسایی مان در بهشت موعود نوایی و سرپناهی نصیب گرداند!
فرصت چسبیدیم و #تندیس_سپاس سال در حوزه توسعه و دانشگاه تقدیمش کردیم تا یادآوری کرده باشیم که اگر هنوز "توسعه" رمقی دارد در این سرای، به لطف او و امثال اوست و ما قدردان این تلاش های مدفون در سونامی سانسورها، کم لطفی ها و بی توجهی هاییم...
و صدالبته که حضور #کاک_آروین عزیزم، جمع ارزشمندی از کنشگران مدنی ایران زمین و نکته گویی های بزرگان و نیز تندیس و لوح تجلیل و هدایای ان جی اوی #حجم نیز بر مبارکی نشست فزود...
سپاس و هزاران سپاس آن #مهربان_راهبر #توسعه_پایدار و همه #راهبرد_اندیشان سرزمین مان را که امروز #استراتژیست_محور، می اندیشند و #راهبردی و هوشیارانه به پیش مان می رانند و همگی شایسته تکریم و تجلیل و تقدیر شایسته تلاش شان هستند ک صدالبته درویشی ما، مجال بسیار نمی دهد و اگر هم فرصتی هست، بسیار کم و ناقابل است اما همان را نیز چون "ستاره دریایی" به دریا بازگردندان، پذیرفته ایم و از این حیث خوشحالیم😓❤
@sopskf
----------
@chaleshegoftegoo
#بازنشر با ویرایش مختصر☝☝☝