#اعتقادی_برزخ
🤔#پرسش
❔آیا در برزخ هم #حور العین است یا حور العین اختصاص به بهشت #جاوادان دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌پس از آن که روح از بدن جدا می شود ، در عالم برزخی در قالبی #جسمانی قرار می گیرد و از نعمات بهشت #برزخی بهره مند می شود .
🔶امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« ارواح در عالم #برزخ در بدن هایی شبیه به بدن های دنیوی #سابق خود خواهند بود »
📚#الکافی ج3 ص244
❕در روایت #دیگری فرمود ؛
« هنگامی که خداوند #قبض روح مومن کند ، او را در قالبی همچون قالبش در دنیا قرار می دهد »
📚همان #مدرک
👌و #فرمود ؛
« مومنان در عالم برزخ در حجره هایی از بهشت ، از #طعام و #شراب آن بهره مند می شوند و می گویند پرودگارا قیامت را برپا کن و وعده هایی را که به ما داده ای وفا نما »
📚همان #مدرک
❕از این روایات استفاده می شود که مومنین با قالبی جسمانی در بهشت برزخی از انواع نعمات روحانی و جسمانی بهره مند می شوند و طبیعتا یکی از نیازهای جسمانی آن ها می تواند نیاز #جنسی باشد .
🗯به این نکته #صراحتا در روایتی نیز اشاره شده است ؛
🔶پیامبر #گرامی فرمود ؛
« برای شهید هفت خصلت و #فضیلت است ؛ زمانی که اولین #قطره از خون او به زمین بریزد تمام گناهانش آمرزیده می شود ، و ( در عالم برزخ ) سرش را بر دامان دو #همسرش از حور العین قرار می دهد که آنها غبار را از صورت او برطرف می کنند و به او می گویند آفرین به تو و او نیز به مانند همین #سخن را به آنها می گوید ...»
📚#التهذیب ج6 ص122
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔آیا در برزخ هم #حور العین است یا حور العین اختصاص به بهشت #جاوادان دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌پس از آن که روح از بدن جدا می شود ، در عالم برزخی در قالبی #جسمانی قرار می گیرد و از نعمات بهشت #برزخی بهره مند می شود .
🔶امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« ارواح در عالم #برزخ در بدن هایی شبیه به بدن های دنیوی #سابق خود خواهند بود »
📚#الکافی ج3 ص244
❕در روایت #دیگری فرمود ؛
« هنگامی که خداوند #قبض روح مومن کند ، او را در قالبی همچون قالبش در دنیا قرار می دهد »
📚همان #مدرک
👌و #فرمود ؛
« مومنان در عالم برزخ در حجره هایی از بهشت ، از #طعام و #شراب آن بهره مند می شوند و می گویند پرودگارا قیامت را برپا کن و وعده هایی را که به ما داده ای وفا نما »
📚همان #مدرک
❕از این روایات استفاده می شود که مومنین با قالبی جسمانی در بهشت برزخی از انواع نعمات روحانی و جسمانی بهره مند می شوند و طبیعتا یکی از نیازهای جسمانی آن ها می تواند نیاز #جنسی باشد .
🗯به این نکته #صراحتا در روایتی نیز اشاره شده است ؛
🔶پیامبر #گرامی فرمود ؛
« برای شهید هفت خصلت و #فضیلت است ؛ زمانی که اولین #قطره از خون او به زمین بریزد تمام گناهانش آمرزیده می شود ، و ( در عالم برزخ ) سرش را بر دامان دو #همسرش از حور العین قرار می دهد که آنها غبار را از صورت او برطرف می کنند و به او می گویند آفرین به تو و او نیز به مانند همین #سخن را به آنها می گوید ...»
📚#التهذیب ج6 ص122
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#مدفن_پیامبر
🤔#پرسش
❔چرا پیامبر در منزلشان دفن شدند ❗️آیا فلسفه خاصی داشت ❕❕
💠#پاسخ💠
👌شیخ مفید و مرحوم طبرسی نقل می کنند ؛
« چون امیر مومنان از غسل دادن پیامبر فارغ شد ، پیش ایستاد و به تنهایی بر آن حضرت نماز خواند ، و مردم در مسجد جمع شده بودند و گفتگو می کردند که چه کسی را در نماز بر پیامبر مقدم کنند و پیامبر را در کجا دفن کنند ، علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود پیامبر گرامی امام و پیشوای ما است در حال حیات و بعد از ممات ، پس دسته دسته مردم بیایند بر آن حضرت نماز کنند بدون تقدم امامی و پس از آن بروند و به درستی که خداوند پیامبرانش را #قبض روح نمی کند مگر در مکانی که آن مکان را برای قبر پیامبرش پسندیده است و من پیامبر را در حجره ای که در آن وفات کرد دفن می کنم ، مردم نیز تسلیم امر علی علیه السلام شدند »
📚الارشاد ج1 ص170
📚اعلام الوری ج1 ص263
👌مرحوم شیخ طوسی و ابن شهر آشوب و دیگران نقل می کند که علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند پیامبرش را در بهترین مکان های زمین قبض #روح می کند ، بنا براین شایسته است که پیامبر در مکانی دفن شود که در آنجا قبض روح شده است »
📚تهذیب الاحکام ج6 ص3
📚مناقب آل ابی طالب ج1 ص240
👌شیخ کلینی نقل می کند که امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« عباس به نزد امیر مومنان آمد و گفت مردم اجتماع کرده اند که پیامبر را در بقیع دفن کنند و یکی از خود را به عنوان امام برای نماز بر پیامبر برگزینند ، علی علیه السلام به سوی مردم خارج شد و فرمود رسول خدا در حال حیات و ممات امام است ( و کسی بر او مقدم نمی شود ) و من پیامبر را در مکانی که قبض روح شده است دفن می کنم ، سپس بر دم درب ایستاد و بر پیامبر نماز گزارد و مردم را امر کرد ده نفر ده نفر بیایند نماز بخوانند و بروند »
📚الکافی ج2 ص469
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔چرا پیامبر در منزلشان دفن شدند ❗️آیا فلسفه خاصی داشت ❕❕
💠#پاسخ💠
👌شیخ مفید و مرحوم طبرسی نقل می کنند ؛
« چون امیر مومنان از غسل دادن پیامبر فارغ شد ، پیش ایستاد و به تنهایی بر آن حضرت نماز خواند ، و مردم در مسجد جمع شده بودند و گفتگو می کردند که چه کسی را در نماز بر پیامبر مقدم کنند و پیامبر را در کجا دفن کنند ، علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود پیامبر گرامی امام و پیشوای ما است در حال حیات و بعد از ممات ، پس دسته دسته مردم بیایند بر آن حضرت نماز کنند بدون تقدم امامی و پس از آن بروند و به درستی که خداوند پیامبرانش را #قبض روح نمی کند مگر در مکانی که آن مکان را برای قبر پیامبرش پسندیده است و من پیامبر را در حجره ای که در آن وفات کرد دفن می کنم ، مردم نیز تسلیم امر علی علیه السلام شدند »
📚الارشاد ج1 ص170
📚اعلام الوری ج1 ص263
👌مرحوم شیخ طوسی و ابن شهر آشوب و دیگران نقل می کند که علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند پیامبرش را در بهترین مکان های زمین قبض #روح می کند ، بنا براین شایسته است که پیامبر در مکانی دفن شود که در آنجا قبض روح شده است »
📚تهذیب الاحکام ج6 ص3
📚مناقب آل ابی طالب ج1 ص240
👌شیخ کلینی نقل می کند که امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« عباس به نزد امیر مومنان آمد و گفت مردم اجتماع کرده اند که پیامبر را در بقیع دفن کنند و یکی از خود را به عنوان امام برای نماز بر پیامبر برگزینند ، علی علیه السلام به سوی مردم خارج شد و فرمود رسول خدا در حال حیات و ممات امام است ( و کسی بر او مقدم نمی شود ) و من پیامبر را در مکانی که قبض روح شده است دفن می کنم ، سپس بر دم درب ایستاد و بر پیامبر نماز گزارد و مردم را امر کرد ده نفر ده نفر بیایند نماز بخوانند و بروند »
📚الکافی ج2 ص469
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#گریه_یعقوب
🤔#پرسش
❔حضرت یعقوب می دانست که یوسف #زنده است یا خیر ❗️اگر می دانست زنده است چرا در فراق او به قدری گریه کرد که چشمانش نابینا شد ❕آیا این با صبر کردن منافات ندارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌از برخی روایات استفاده می شود که یعقوب نبی پس از آن که #بنیامین را نیز از دست داد ، و او در مصر گرفتار شد ، #آگاهی یافت که یوسف زنده است .
❕راوی می گوید از امام باقر علیه السلام در مورد یعقوب نبی سوال کردم که آن زمانی که به فرزندانش گفت به مصر بروید و از یوسف و بنیامین خبر گیرید و جستجو کنید ، آیا می دانست که یوسف زنده است در حالی که #بیست سال از او دور بود و چشمانش از فرط گریه نابینا گشت ❔
👌امام علیه السلام پاسخ داد که آری می دانست که یوسف زنده است ، او در سحر خداوند را خواند تا فرشته ملک الموت بر او نازل شود و از او سوالاتی کند ، وقتی ملک الموت بر او وارد آمد ، از او سوال کرد که آیا یوسف را #قبض روح کرده ای ؟ ملک الموت گفت خیر ، یعقوب دانست که او زنده است ، لذا به فرزندانش گفت بروید و از یوسف و برادراش خبر بگیرید »
📚علل الشرایع ج1 ص52
👌بر اساس این روایت ، حضرت یعقوب از زنده یا مرده بودن یوسف نبی #اطلاع نداشت تا بعد از گذشت حدود بیست سال .
❔اما این که گریه و ناله #یعقوب در طول این مدت در فراق یوسف با شان نبوت او سازگاری دارد یا خیر ❕
👌پاسخ این سوال در تفسیر #نمونه چنین آمده است؛
❕« قلب مردان خدا کانون عواطف است ، جای تعجب نیست که در #فراق فرزند، اشکهایشان همچون سیلاب جاری شود، این یک امر عاطفی است، مهم آن است که کنترل خویشتن را از دست ندهند یعنی سخن و حرکتی بر خلاف رضای خدا نگویند و نکنند.
❕از احادیث اسلامی استفاده می شود که اتفاقا همین ایراد را به هنگامی که پیامبر اکرم بر #مرگ فرزندش ابراهیم اشک می ریخت به او کردند که شما ما را از گریه کردن نهی کردی اما خود شما اشک می ریزید؟.
👌پیامبر در جواب فرمود: چشم می گرید و قلب اندوهناک میشود ولی چیزی که خدا را به خشم آورد نمی گویم «تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول ما یسخط الرب » و در جای دیگر می خوانیم فرمود :« لیس هذا بکاء ان هذا رحمة » «این گریه (بی تابی ) نیست، این رحمت (گریه عاطفی ) است ».
📚بحار الانوار ج 22 ص 157- 151
👌اشاره به اینکه در سینه انسان #قلب است نه سنگ، و طبیعی است که در برابر مسائل عاطفی واکنش نشان می دهد و ساده ترین واکنش آن جریان اشک از چشم است، این #عیب نیست این حسن است، عیب آنست که انسان سخن بگوید که خدا را به غضب آورد »
📚تفسیر نمونه ج9 ص351
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔حضرت یعقوب می دانست که یوسف #زنده است یا خیر ❗️اگر می دانست زنده است چرا در فراق او به قدری گریه کرد که چشمانش نابینا شد ❕آیا این با صبر کردن منافات ندارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌از برخی روایات استفاده می شود که یعقوب نبی پس از آن که #بنیامین را نیز از دست داد ، و او در مصر گرفتار شد ، #آگاهی یافت که یوسف زنده است .
❕راوی می گوید از امام باقر علیه السلام در مورد یعقوب نبی سوال کردم که آن زمانی که به فرزندانش گفت به مصر بروید و از یوسف و بنیامین خبر گیرید و جستجو کنید ، آیا می دانست که یوسف زنده است در حالی که #بیست سال از او دور بود و چشمانش از فرط گریه نابینا گشت ❔
👌امام علیه السلام پاسخ داد که آری می دانست که یوسف زنده است ، او در سحر خداوند را خواند تا فرشته ملک الموت بر او نازل شود و از او سوالاتی کند ، وقتی ملک الموت بر او وارد آمد ، از او سوال کرد که آیا یوسف را #قبض روح کرده ای ؟ ملک الموت گفت خیر ، یعقوب دانست که او زنده است ، لذا به فرزندانش گفت بروید و از یوسف و برادراش خبر بگیرید »
📚علل الشرایع ج1 ص52
👌بر اساس این روایت ، حضرت یعقوب از زنده یا مرده بودن یوسف نبی #اطلاع نداشت تا بعد از گذشت حدود بیست سال .
❔اما این که گریه و ناله #یعقوب در طول این مدت در فراق یوسف با شان نبوت او سازگاری دارد یا خیر ❕
👌پاسخ این سوال در تفسیر #نمونه چنین آمده است؛
❕« قلب مردان خدا کانون عواطف است ، جای تعجب نیست که در #فراق فرزند، اشکهایشان همچون سیلاب جاری شود، این یک امر عاطفی است، مهم آن است که کنترل خویشتن را از دست ندهند یعنی سخن و حرکتی بر خلاف رضای خدا نگویند و نکنند.
❕از احادیث اسلامی استفاده می شود که اتفاقا همین ایراد را به هنگامی که پیامبر اکرم بر #مرگ فرزندش ابراهیم اشک می ریخت به او کردند که شما ما را از گریه کردن نهی کردی اما خود شما اشک می ریزید؟.
👌پیامبر در جواب فرمود: چشم می گرید و قلب اندوهناک میشود ولی چیزی که خدا را به خشم آورد نمی گویم «تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول ما یسخط الرب » و در جای دیگر می خوانیم فرمود :« لیس هذا بکاء ان هذا رحمة » «این گریه (بی تابی ) نیست، این رحمت (گریه عاطفی ) است ».
📚بحار الانوار ج 22 ص 157- 151
👌اشاره به اینکه در سینه انسان #قلب است نه سنگ، و طبیعی است که در برابر مسائل عاطفی واکنش نشان می دهد و ساده ترین واکنش آن جریان اشک از چشم است، این #عیب نیست این حسن است، عیب آنست که انسان سخن بگوید که خدا را به غضب آورد »
📚تفسیر نمونه ج9 ص351
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#جان_دادن_موسی_کور_کردن_چشم_عزرائیل
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#مروری_بر_پاسخهای_گذشته_کانال
#جان_دادن_موسی_کور_کردن_چشم_عزرائیل
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#جان_دادن_موسی_کور_کردن_چشم_عزرائیل
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#دفن_پیامبر_در_منزل_عایشه
🤔#پرسش
❔این که پیامبر اسلام در خانه عایشه دفن شدند چقدر سندیت دارد ❗️آیا این دفن شدن دلیل بر فضیلت عایشه نمیباشد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌مطابق نقلهایی که در مجامع روایی شیعه نقل شده است ، پیامبر گرامی در بهترین مکان ها ، قبض روح شدند و در همان مکان ، نیز به خاک سپرده شدند .
❕شیخ مفید و مرحوم طبرسی نقل می کنند ؛
« چون امیر مومنان از غسل دادن پیامبر فارغ شد ، پیش ایستاد و به تنهایی بر آن حضرت نماز خواند ، و مردم در مسجد جمع شده بودند و گفتگو می کردند که چه کسی را در نماز بر پیامبر مقدم کنند و پیامبر را در کجا دفن کنند ، علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود پیامبر گرامی امام و پیشوای ما است در حال حیات و بعد از ممات ، پس دسته دسته مردم بیایند بر آن حضرت نماز کنند بدون تقدم امامی و پس از آن بروند و به درستی که خداوند پیامبرانش را #قبض روح نمی کند مگر در مکانی که آن مکان را برای قبر پیامبرش پسندیده است و من پیامبر را در حجره ای که در آن وفات کرد دفن می کنم ، مردم نیز تسلیم امر علی علیه السلام شدند »
📚الارشاد ج1 ص170 _ اعلام الوری ج1 ص263
👌مرحوم شیخ طوسی و ابن شهر آشوب و دیگران نقل می کند که علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند پیامبرش را در بهترین مکان های زمین قبض #روح می کند ، بنا براین شایسته است که پیامبر در مکانی دفن شود که در آنجا قبض روح شده است »
📚تهذیب الاحکام ج6 ص3 _ مناقب آل ابی طالب ج1 ص240
👌شیخ کلینی نقل می کند که امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« عباس به نزد امیر مومنان آمد و گفت مردم اجتماع کرده اند که پیامبر را در بقیع دفن کنند و یکی از خود را به عنوان امام برای نماز بر پیامبر برگزینند ، علی علیه السلام به سوی مردم خارج شد و فرمود رسول خدا در حال حیات و ممات امام است ( و کسی بر او مقدم نمی شود ) و من پیامبر را در مکانی که قبض روح شده است دفن می کنم ، سپس بر دم درب ایستاد و بر پیامبر نماز گزارد و مردم را امر کرد ده نفر ده نفر بیایند نماز بخوانند و بروند »
📚الکافی ج 2 ص 469
❕حال پرسش اینجاست که کدام مکان بوده است که پیامبر در آنجا قبض روح شده و به خاک سپرده شده است ؛
1⃣قول مشهور آن است که منزلی بوده است که عایشه در آن سکونت داشته است ، چنان که ابن کثیر می گوید ؛
« پیامبر در حجره ای که اختصاص به عایشه داشت ، دفن شد »
📚السیره النبویه ج 4 ص 541
❕شیخ طوسی نیز می نویسد ؛
« قبر پیامبر در مدینه ، در حجره ای که در آن وفات یافت می باشد که محل سکونت عایشه در زمان حیات پیامبر بوده است ...»
📚تهذیب الاحکام ج 6 ص 2
❔حال اگر بپذیریم که پیامبرگرامی در حجره عایشه دفن شده است ، این برای عایشه فضیلت است و حجره او ، بهترین مکان ها بوده است ❗️❗️
👌پاسخ روشن است . حجره عایشه به خاطر وجود پیامبر گرامی و عبادات شبانه ایشان ، شرافت و برتری گرفته بود ، و الا به خودی ، خود ، ارزش و شرافتی نداشته است .
❕قرآن بعضی از سرزمینهایی را که بدن دعوتگر توحید را لمس کرده عبادتگاه به شمار می آورد مانند آن که «مقام ابراهیم»را نماز خانه قرار داده و می فرماید ؛
«از مقام ابراهیم عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید» ( بقره 25 )
👌مقام ابراهیم به سبب وجود ابراهیم پیامبر امتیاز دیگری یافته و جای متبرکی شده است.
👌همین طور قرآن نقل می کند که پیراهن یوسف نبی ، چون با بدن آن پیامبر برخورد داشته است شرافت گرفته و می توانست چشمان یعقوب را شفا بدهد (یوسف93- 96 )
👌وهمین طور قرآن نقل می کند که حضرت موسی در اواخر عمر شریفش الواح مقدسی را که در بردارنده شریعت او بود و همچنین زره و سلاح و آثار دیگرش را در صندوقی گذاشت و صندوق را به وصی خود یوشع بن نون سپرد و آن صندوق نزد بنی اسرائیل اهمیت ویژه ای یافت و تا زمانی که به آن تبرک می جستند پیروز بودند و با عزت زندگی می کردند و خداوند همان صندوق را به عنوان نشانه ای برای پادشاهی طالوت قرار داد و فرمود ؛
«آن صندوق را فرشتگان حمل می کنند» ( بقره 248 )
👌می بینیم که یک صندوق به سبب انتساب و ارتباط با موسی نبی ، دارای چنین ارزش و شرافت می شود .
❕مکانهایی هم که پیامبر گرامی در آن پای گذاشته و به عبادات و راز و نیاز در آن پرداخته است ، به سبب پیامبر گرامی ، شرافت یافته و حجره عایشه هم به همین جهت ، شرافت یافت ، و محل دفن پیامبر گرامی قرار گرفت .
🔸#ادامه 👇
🤔#پرسش
❔این که پیامبر اسلام در خانه عایشه دفن شدند چقدر سندیت دارد ❗️آیا این دفن شدن دلیل بر فضیلت عایشه نمیباشد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌مطابق نقلهایی که در مجامع روایی شیعه نقل شده است ، پیامبر گرامی در بهترین مکان ها ، قبض روح شدند و در همان مکان ، نیز به خاک سپرده شدند .
❕شیخ مفید و مرحوم طبرسی نقل می کنند ؛
« چون امیر مومنان از غسل دادن پیامبر فارغ شد ، پیش ایستاد و به تنهایی بر آن حضرت نماز خواند ، و مردم در مسجد جمع شده بودند و گفتگو می کردند که چه کسی را در نماز بر پیامبر مقدم کنند و پیامبر را در کجا دفن کنند ، علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود پیامبر گرامی امام و پیشوای ما است در حال حیات و بعد از ممات ، پس دسته دسته مردم بیایند بر آن حضرت نماز کنند بدون تقدم امامی و پس از آن بروند و به درستی که خداوند پیامبرانش را #قبض روح نمی کند مگر در مکانی که آن مکان را برای قبر پیامبرش پسندیده است و من پیامبر را در حجره ای که در آن وفات کرد دفن می کنم ، مردم نیز تسلیم امر علی علیه السلام شدند »
📚الارشاد ج1 ص170 _ اعلام الوری ج1 ص263
👌مرحوم شیخ طوسی و ابن شهر آشوب و دیگران نقل می کند که علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند پیامبرش را در بهترین مکان های زمین قبض #روح می کند ، بنا براین شایسته است که پیامبر در مکانی دفن شود که در آنجا قبض روح شده است »
📚تهذیب الاحکام ج6 ص3 _ مناقب آل ابی طالب ج1 ص240
👌شیخ کلینی نقل می کند که امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« عباس به نزد امیر مومنان آمد و گفت مردم اجتماع کرده اند که پیامبر را در بقیع دفن کنند و یکی از خود را به عنوان امام برای نماز بر پیامبر برگزینند ، علی علیه السلام به سوی مردم خارج شد و فرمود رسول خدا در حال حیات و ممات امام است ( و کسی بر او مقدم نمی شود ) و من پیامبر را در مکانی که قبض روح شده است دفن می کنم ، سپس بر دم درب ایستاد و بر پیامبر نماز گزارد و مردم را امر کرد ده نفر ده نفر بیایند نماز بخوانند و بروند »
📚الکافی ج 2 ص 469
❕حال پرسش اینجاست که کدام مکان بوده است که پیامبر در آنجا قبض روح شده و به خاک سپرده شده است ؛
1⃣قول مشهور آن است که منزلی بوده است که عایشه در آن سکونت داشته است ، چنان که ابن کثیر می گوید ؛
« پیامبر در حجره ای که اختصاص به عایشه داشت ، دفن شد »
📚السیره النبویه ج 4 ص 541
❕شیخ طوسی نیز می نویسد ؛
« قبر پیامبر در مدینه ، در حجره ای که در آن وفات یافت می باشد که محل سکونت عایشه در زمان حیات پیامبر بوده است ...»
📚تهذیب الاحکام ج 6 ص 2
❔حال اگر بپذیریم که پیامبرگرامی در حجره عایشه دفن شده است ، این برای عایشه فضیلت است و حجره او ، بهترین مکان ها بوده است ❗️❗️
👌پاسخ روشن است . حجره عایشه به خاطر وجود پیامبر گرامی و عبادات شبانه ایشان ، شرافت و برتری گرفته بود ، و الا به خودی ، خود ، ارزش و شرافتی نداشته است .
❕قرآن بعضی از سرزمینهایی را که بدن دعوتگر توحید را لمس کرده عبادتگاه به شمار می آورد مانند آن که «مقام ابراهیم»را نماز خانه قرار داده و می فرماید ؛
«از مقام ابراهیم عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید» ( بقره 25 )
👌مقام ابراهیم به سبب وجود ابراهیم پیامبر امتیاز دیگری یافته و جای متبرکی شده است.
👌همین طور قرآن نقل می کند که پیراهن یوسف نبی ، چون با بدن آن پیامبر برخورد داشته است شرافت گرفته و می توانست چشمان یعقوب را شفا بدهد (یوسف93- 96 )
👌وهمین طور قرآن نقل می کند که حضرت موسی در اواخر عمر شریفش الواح مقدسی را که در بردارنده شریعت او بود و همچنین زره و سلاح و آثار دیگرش را در صندوقی گذاشت و صندوق را به وصی خود یوشع بن نون سپرد و آن صندوق نزد بنی اسرائیل اهمیت ویژه ای یافت و تا زمانی که به آن تبرک می جستند پیروز بودند و با عزت زندگی می کردند و خداوند همان صندوق را به عنوان نشانه ای برای پادشاهی طالوت قرار داد و فرمود ؛
«آن صندوق را فرشتگان حمل می کنند» ( بقره 248 )
👌می بینیم که یک صندوق به سبب انتساب و ارتباط با موسی نبی ، دارای چنین ارزش و شرافت می شود .
❕مکانهایی هم که پیامبر گرامی در آن پای گذاشته و به عبادات و راز و نیاز در آن پرداخته است ، به سبب پیامبر گرامی ، شرافت یافته و حجره عایشه هم به همین جهت ، شرافت یافت ، و محل دفن پیامبر گرامی قرار گرفت .
🔸#ادامه 👇