زیر سقف آسمان
9.8K subscribers
3.32K photos
761 videos
452 files
3.59K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
🔸🔸🔸معرفی‌ی کتاب🔸🔸🔸



♦️اعتیاد و روند ابژه‌سازی معتاد: چهار دهه بعد از انقلاب ۱۳۵۷

نویسنده: مهناز علی‌زاده
ناشر: نشر آگاه

۱۱ مهر ۱۴۰۳

برای کسانی که علاقه‌مند هستند روش تحلیل گفتمان فوکویی را در مطالعات علوم انسانی به‌کار ببرند، توصیه می‌کنم کتاب خانم دکتر علی‌زاده را بخوانند. این کتاب زیر نظر دکتر یوسف اباذری نوشته شده است.


#کتاب
#معرفی_کتاب
#مهناز_علی‌زاده
#تحلیل_گفتمان
#یوسف_اباذری
@NewHasanMohaddesi
👍86
♦️نظریه‌‌خوانی، نظریه‌بازی، نظریه‌سازی: در باره‌ی مداخله‌ی ارزش‌مند دکتر محمودی /۱

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۶ دی ۱۴۰۳


از مداخله‌ی ارزش‌مند دکتر محسن محمودی دوست عزیز اندیشه‌مند ام در باره‌ی تفاوت‌های فکری‌ی من و دکتر مهرآیین و نقدهای متقابلی که به هم در عین دوستی گاه داشته ایم، قدردانی می‌کنم و بسیار از ایشان سپاس‌گزاری می‌کنم!

دوست عزیز ام دکتر مهرآیین را اندیشه‌مندی پرتلاش و دل‌سوز می‌شناسم. سال‌ها است که تلاش‌ها و کوشش‌های فکری‌ی او را دنبال می‌کنم و دوستی‌ی ما از چند دهه قبل آغاز شده است. اگرچه خط و مشی فکری‌مان تفاوت دارد، اما من همیشه احترام قلبی ام معطوف به ایشان بوده و همیشه از هستی‌ی بخشنده برای ایشان طلب خیر و نیکویی و توفیق داشته ام و دارم. کوشش‌های او را بسیار ارزش‌مند می‌دانم و خوش‌حال ام که او پرتلاش ادامه می‌دهد و امیدوار ام همیشه همین‌گونه موفق باشد!

از آن‌جایی که توجه انتقادی به آثار هم‌عصران و دوستان را لازمه‌ی کار ام می‌دانم، گاهی به اندیشه‌های دکتر مهرآیین نیز  نگاهی انتقادی داشته ام. اتفاقا در ماه‌های اخیر بعد از دیدار در پژوهش‌گاه علوم انسانی به ایشان پیش‌نهاد کردم که گفت‌وگویی انتقادی در باره‌ی طرز مواجهه با اندیشه‌های صاحب‌نظران غیرایرانی داشته باشیم؛ چون فکر می‌کنم این چنین گفت‌وگویی مفید و روشن‌گر باشد.

یکی از اختلافات فکری ام با ایشان بر سر نوع مواجهه با اندیشه‌های دیگران و از جمله متفکران غربی است. من طرز مواجهه با اندیشه‌های متفکران غربی و غیر غربی را در سه نوع مواجهه دسته‌بندی می‌کنم:

۱. نظریه‌خوانی:
نظریه‌خوانی در این‌جا یعنی آرا و نظریات دیگران را بخوانیم و بیاموزیم و با آن‌ها آشنا بشویم. در این مرحله هم با تاریخ و سیر اندیشه‌ها آشنا می‌شویم و هم ورزش فکری می‌کنیم و هم می‌توانیم در آینده مستعد وام‌گیری یا الهام‌گیری از آن‌ها بشویم. البته، نظریه‌خوانی در نظر ام وقتی شکل مطلوب‌تری پیدا می‌کند که مساله‌مندانه باشد. ما با مساله‌ای درگیر هستیم و برای حل آن یا برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های‌مان، سراغ نظریه‌ها و اندیشه‌های دیگران می‌رویم. من نظریه‌خوانی‌ی دایره‌المعارفی را مطلوب نمی‌دانم، زیرا ذهن ما را بدل به مخزن نظریه‌های جورواجور می‌سازد.

۲. نظریه‌بازی:
سطح بالاتر از نظریه‌خوانی، نظریه‌بازی است. در نظریه‌بازی فرد اشتغال و علاقه‌ی فراوانی دارد که در هر بحث و گفت‌وگویی آرای این و آن را به‌کار بگیرد. شکل ساده‌ی آن را در جلسه‌‌ای دوستانه شاهد بودم. چند نفر در حال گفت‌وگو بودیم و فرد محترمی که در اغلب اوقات ساکت بود، هر از گاهی به مناسبت سخن کسی از طرفین، جمله‌ای از نیچه، هگل، کانت به‌تناسب می‌گفت و دو باره خاموش می‌شد. نظریه‌بازی اشتغال مداوم داشتن به تطبیق نظریه‌های دیگران با وضع و حال این‌جا و اکنونی نیست. نظریه‌بازی اولا اگرچه یک سطح بالاتر از نظریه‌خوانی است و انجام آن کار هر کسی نیست (زیرا لازمه اش آشنایی با تنوعی از نظریه‌ها و اندیشه‌ها است)، ولی فرد را در مرحله‌ی مصرف‌کننده‌ی آرای دیگران نگه می‌دارد. ثانیا، بسیاری اوقات تلاش برای تطبیق آرای دیگران که در جامعه و فرهنگ دیگری زیست کرده اند یا می‌کنند و با مسائل دیگری مواجه بوده اند یا مواجه اند، با وضع این‌جا و اکنونی موجه نیست و به‌لحاظ نظری یا روشی قابل دفاع نیست؛ زیرا نظریه‌ها در معارف انسانی اگرچه جهان‌شمول صورت‌بندی می‌شوند، اما به‌نحو زمینه‌مند آفریده می‌شوند و پیوند قابل توجهی با زمینه‌ و خاست‌گاه اجتماعی و فرهنگی‌ی خود دارند. ثالثا، اشتغال مداوم به نظریه‌بازی مانع از آن می‌شود که اندیشه‌مند بتواند خود به یک دست‌گاه فکری‌ی منسجمی دست یابد، زیرا تمام هم و غم او معطوف به به‌کارگیری‌ی پاره‌های فکری و آرای دیگران است و این آرا و اندیشه‌ها الزاما پیکره و دست‌گاه فکری‌ی منسجمی را پدید نمی‌آورند و چه بسا با هم ناهم‌ساز اند.

از نظر من دکتر یوسف اباذری در جامعه‌شناسی‌ی ایران مروج این شیوه‌ی مواجهه با اندیشه‌ها و نظریه‌ها بود و نحوه‌ی کاربست افکار غربیان توسط او برای بسیاری بدل به الگو شد. او در اغلب سخنان و نوشته‌های خود ایده‌ای را از یکی از غربیان به‌کار گرفت (درست مثل آخوندها که اول سخن‌شان آیه یا حدیثی می‌خوانند) و سپس به بسط سخنان خود در باره‌ی پدیده‌ای در ایران پرداخت. به‌عنوان مثال ببینید که اباذری چه‌گونه از ایده‌ی ماکس شلر در نوشته‌ی خود در باره‌ی جنبش شهریور ۱۴۰۱ بهره گرفته است:

ادامه دارد👇👇👇

#نظریه‌بازی
#نظریه‌سازی
#یوسف_اباذری
#محسن_محمودی
#مصطفی_مهرآیین
@NewHasanMohaddesi
👍62👎1👏1
♦️نظریه‌‌خوانی، نظریه‌بازی، نظریه‌سازی: در باره‌ی مداخله‌ی ارزش‌مند دکتر محمودی /۲

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۶ دی ۱۴۰۳


"از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهم‌ترین غلیان‌های اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروه‌ها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیده‌ای متناقض است: از یک‌سو اندوه‌گذاری‌ای‌ عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران. این دو احساس هم‌اکنون در منتهای حدت خود در خیابان‌های ایران به چشم می‌خورد. هوشنگ گلشیری گفته بود آن‌قدر عزا سرمان ریخته‌اند که فرصت سوگواری نداریم. انسداد سوگواری‌ که همان مالیخولیا یا اندوه و عزای بی‌پایان باشد با مرگ معصومانه و غم‌انگیز مهسا درهم شکست و منجر به حس رهایی و شادمانی و اِروسی شد که هم‌اکنون در خیابان‌ها موج می‌زند. این دو پدیده متناقض و مکمل هم‌اند و نباید هیچ‌کس را به سبب در افتادن به این تناقض سرزنش کرد. زیرا که این تناقض خود نشان تناقض عمیق‌تری است که جامعه‌‌ی ایران از بدو انقلاب با آن روبروست. می‌گویند حجاب رکن نظام است، زیرا که این نظام بر دین متکی است. این گفته محتاج واکاوی است. ماکس شِلِر، فیلسوف آلمانی، در اوج دوران کاتولیکی‌اش ‌گفت که امر مقدس مصالحه‌ناپذیر است. جنگ مقدس می‌بایست تا پایان جنگیده شود، حتی اگر به شکست بیانجامد. اگر گفته‌ی شلر درست باشد، انقلاب از همان اول دچار تناقض شد. آیا می‌بایست هر آنچه را می‌پندارند امر مقدس است تا به پایان ادامه دهند یا مصلحتی بیاندیشند. حاکمان تردید نکردند که برای بقای نظام می‌باید مصلحت‌ها اندیشیده شود. جنگ ایران و عراق با همان مصلحت‌اندیشی‌ پایان یافت. سپس نهادی به نام مجمع تشخیص مصلحت به ارکان نظام برای بقای نظام اضافه شد. از این‌رو هیچ قاعده‌ای نیست که از قاعده‌ی «حفظ نظام» مستثنی شود. اما پرسش این‌جاست اگر هر قاعده‌ای را بتوان حذف کرد از آن اصل چه چیزی باقی می‌ماند؟ این‌جاست که دشواری حاکمان آغاز می‌شود، زیرا می‌بایست دست به گزینشی بزنند که به نفع «حفظ نظام» باشد" (اباذری، https://t.iss.one/yousefabazari/283).

در اغلب سخنان و نوشته‌های اباذری ما می‌توانیم این الگوی نظریه‌بازی را ببینیم. آفت بزرگ چنین مواجهه‌ای با اندیشه‌های دیگران این است که فرد تصور می‌کند در حال ارایه‌ی بحثی دانش‌پژوهانه و عالمانه است و سخنان معتبری را عرضه می‌کند. در ظاهر به نظر می‌رسد که نام‌های گوناگون از بزرگان غربی و شرقی به سخن اعتبار می‌بخشند، اما سرانجام مجموعه‌ای از سخنان نامنسجم عرضه می‌شود و فرد صاحب نظر از پرورش یک دست‌گاه نظری‌ی منسجم در تبیین پدیده‌ی مورد بحث بازمی‌ماند.

اگر به همین نوشته‌ی اباذری دقیق‌تر بنگریم، مجموعه‌ای از نام‌ها و مفاهیم و اندیشه‌ها را در آن می‌یابیم که اباذری به‌کار گرفته تا جنبش زن، زنده‌گی، آزادی را به زعم خود توضیح دهد. نام‌هایی که او در این نوشته‌ی کوتاه از ایده‌های‌شان بهره گرفته این‌ها هستند:

هوشنگ گلشیری، ماکس شلر، نائومی کلاین، جاکوب هکر و پل پیرسن، پرویز صداقت.

البته تصادفا در این نوشته نام دو ایرانی هم هست. این به‌ندرت در نوشته‌های او دیده می‌شود. او بارها و بارها از این شیوه استفاده کرده تا مطلبی را در باره‌ی پدیده‌ای در ایران بپرورد و از این راه به الگوی بسیاری بدل شده است. من در نوشته‌های بسیاری از کنش‌گران جامعه‌شناسی در ایران این الگوی سخن‌سازی را می‌بینم.

نظریه‌بازی شیوه‌ای است که مانع از نظریه‌سازی برای پدیده‌های اجتماعی‌ی ما می‌شود. نظریه‌باز مفتخر است که از مجموعه‌ای از جهازات اندیشه‌‌ای بهره گرفته و سخنی موجه در تبیین پدیده‌ی مورد بحث آفریده است. اما در حقیقت، او فقط از مهارت نظری‌ی سرهم‌بندی‌ی آرای دیگران استفاده کرده است تا چیزی بگوید. آن‌چه آفریده شده یک دست‌گاه فکری‌ی منسجم نیست بل‌که پاره‌هایی فکری است که به‌نحو زبان‌آورانه‌ای به‌هم وصله پینه شده است. من می‌توانم مثال‌های گوناگونی از الگوی نظریه‌بازی در میان آثار کنش‌گران علوم اجتماعی پیدا کنم و ذکر کنم. بنابراین، نظریه‌بازی در ایران به الگوی رایج و موجه بدل شده و مشکلی فراگیر است و من بر آن ام که می‌بایست به نقد آن همت کرد.

۳. نظریه‌سازی:
اما طریق مطلوب در تبیین پدیده‌ها، نظریه‌سازی است. در الگوی نظریه‌سازی ما می‌‌آموزیم که نخست برای تبیین پدیده نیازمند یک دست‌گاه نظری هستیم. چون پدیده در زمینه‌ای ایرانی تحقق یافته، ما پیش از هر چیز می‌بایست به زمینه‌مند بودن آن اعتنا کنیم. از این رو ممکن است بتوانیم از آرای دیگران وام یا الهام بگیریم، اما در اغلب موارد خود ناگزیر هستیم دست‌گاهی نظری برای تبیین آن بسازیم.

ادامه دارد👇👇👇

#نظریه‌بازی
#نظریه‌سازی
#یوسف_اباذری
#محسن_محمودی
#مصطفی_مهرآیین
@NewHasanMohaddesi
👍52👎2👏1
♦️نظریه‌‌خوانی، نظریه‌بازی، نظریه‌سازی: در باره‌ی مداخله‌ی ارزش‌مند دکتر محمودی /۳

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۶ دی ۱۴۰۳



مثلا فرض کنیم می‌خواهیم در باره‌ی پدیده‌‌ای موسوم به "ازدواج سفید" در ایران صحبت کنیم. الگوی نظریه‌بازی ما را متوجه این می‌کند که ببینیم در دنیا راجع به این پدیده یا پدیده‌های مشابه چه سخنانی گفته شده است. لاجرم دل‌مشغول آشنا شدن با نظریه‌های دیگران و به‌کارگیری‌ی ان‌ها می‌شویم.

اما الگوی نظریه‌سازی به ما می‌گوید این پدیده را در ایران به‌نحو ریشه‌ای بفهمیم. نخست تاریخ شکل‌گیری اش را مطالعه کنیم. به سراغ افرادی که چنین تجربه‌ای را آغازیده اند برویم و آن‌ها و زنده‌گی‌شان را مورد بررسی‌ی تجربی قرار دهیم و سرانجام بتوانیم دست‌گاهی نظری را بسازیم و بپروریم تا بتوانیم آن را به نحو اصولی و اساسی تبیین کنیم. هر جا هم که لازم باشد، می‌توانیم از آرای دیگران وام بگیریم یا الهام بگیریم و پاره‌های فکری‌ی دیگران را از ره‌گذر از آن خودسازی، در دست‌گاه فکری‌ی خود بگنجانیم.

الگوی نظریه‌سازی ما را از مصرف کننده‌ی صرف اندیشه‌های دیگران فراتر می‌برد و سبب می‌شود در قامت یک نظریه‌پرداز ظاهر شویم. ممکن است کوشش‌های ما در آغاز پخته نباشد، اما هیچ‌کس از ابتدا بالغ و کامل به‌دنیا نمی‌آید. تنها از طریق ممارست و پشت‌کار است که می‌توان ذره‌ذره پرورده شد و رشد کرد و کارهای کامل‌تری عرضه کرد. لازم است از دگرسالاری‌ی نهفته در الگوی نظریه‌بازی فراتر برویم و سرانجام در اندیشه‌ورزی، به خودسالاری برسیم.

در انتها مایل ام شجاعت و صداقت دکتر مهرآیین را در پرداختن روشن و بی‌پرده به مسائل ایرانی تحسین کنم. او از معدود جامعه‌شناسانی است که به‌طور مداوم در باره‌ی مسائل و پدیده‌ها و مشکلات ما سخن گفته است و صدای او به صدایی شنیدنی برای بسیاری بدل شده است. کسانی مثل مهرآیین به جامعه‌شناسی‌ی ایران وزن و اعتبار می‌بخشند و من خوش‌حال ام که او این‌چنین پرتلاش و شجاعانه سخن می‌گوید. برای دکتر مهرآیین که صدایش ترجمان دردهای مردم ما شده است، آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون دارم! نباید این نوع تفاوت‌های فکری بین ما هرگز به معنای نادیده گرفتن تلاش‌های ارزش‌مند او در نظر گرفته شود. صدای او صدایی ارزش‌مند است. اگر مداخله‌ی دکتر محمودی‌ی عزیز نبود، من فعلا به این موضوع نمی‌پرداختم؛ زیرا هرگز مایل نیستم که طنین صدای دکتر مهرآیین یا امثال او در جامعه‌ی ما تضعیف شود.

#نظریه‌بازی
#نظریه‌سازی
#یوسف_اباذری
#محسن_محمودی
#مصطفی_مهرآیین
@NewHasanMohaddesi
14👍4👎2