♦️معرفی کتاب جامعهشناسی تفسیری مخاطرات محیطی
📚کتاب «جامعهشناسی تفسیری مخاطرات محیطی»، تألیف حمید رزاقی از سوی انتشارات مشق منتشر شد.
طی چند دهه اخیر به ویژه از آغاز قرن جدید میلادی به این سو جوامع انسانی با رشد شتابان و فزایندۀ وقوعِ حوادث و پدیدههای غافلگیرکنندۀ محیطی مواجه شدهاند. مخاطرات محیطیِ ناشناخته و ناخواستهای که به شکل فاجعههای روزافزون، به طور برگشتناپذیر آشکار و هویدا گشتهاند و مواجهه با آنها به ویژگی اصلی مسائل بشری بدل گردیدهاند و روند زندگی آدمی را به چالش کشاندهاند و به جریان مسلط بر مَنِش و کُنِش انسان در زمین درآمدهاند.
امروز ما انسانها از یک طرف با مخاطراتی روبرو هستیم که از وضعیت بالقوه به وضعیت بالفعل رسیدهاند و آسیب و تلفات میرسانند، مانند تغییرات اقلیمی، آتشسوزی جنگلها، بارانهای سیلزا و ویرانگر و از طرف دیگر با مخاطراتی مواجهایم که متعلق به آیندهاند و هنوز متحقق نشدهاند. به طوری که یا از آن آگاه هستیم (مانند احتمال نابودی هرچه بیشتر گونههای جانوری و گیاهی در اثر استمرار گرمایش زمین و افزایش برگشتناپدیر حرارت اتمسفر به میزان یک و نیم تا دو درجه سانتیگراد تا سالهای ۲۰۴۹ الی ۲۰۵۰ میلادی)، و یا نسبت به آنها اغلب چندان آگاهی نداریم، مانند جهشهای ژنتیک در باکتریها و ویروسها و احتمال بیماریهای مسری و پاندمیک که از وقوع و چگونگی آن بیخبریم. در عین حال بیشتر مخاطرات امروزین ریشه در شرایط جامعهساز و فعالیتهای مخرب آدمی در طبیعت دارد و عواقب وخیمی را در جوامع صنعتی و در جوامع کمتر صنعتی به صورت درهم تنیدهای ایجاد کرده است.
از این رو مفهوم و پدیده مخاطره (ریسک) ابعادی وسیعتر و تازهتری پیدا کرده است. به وجهی که فهم و درک آن خاص جوامع معین نیست و پیامدها و آثار آن نیز به جامعه و فضای مشخصی، محدود نمیشود و همه جهان را در بر گرفته است. در نتیجه بازشناسی و تحلیل کم و کیف مخاطراتی که خود را در ساحتهای مختلف و چندگانه محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فنی نشان میدهند و نیز مدیریت و کاهش هزینههای مترتب بر آنها عرصهای مهم و هرچه ضروری در حوزه مطالعات مخاطرات و ریسک است.
مخاطره (ریسک) پدیدهای است که به احتمال خطر و قدرت آسیبرسانی آن در آینده سر و کار دارد و متعلق به خطرات پیش روست. مطالعه مخاطرات علاوه بر ارزیابی فنی و محاسباتی بر الگوهای اجتماعی و فرهنگی راه میبرد. لذا بر وجه ادراکی و کُنشیِ انسانها در مواجهه با آن تسری مییابد.
ادامه معرفی
فصل های کتاب 👇
#مخاطره
#حمید_رزاقی
@NewHasanMohaddesi
📚کتاب «جامعهشناسی تفسیری مخاطرات محیطی»، تألیف حمید رزاقی از سوی انتشارات مشق منتشر شد.
طی چند دهه اخیر به ویژه از آغاز قرن جدید میلادی به این سو جوامع انسانی با رشد شتابان و فزایندۀ وقوعِ حوادث و پدیدههای غافلگیرکنندۀ محیطی مواجه شدهاند. مخاطرات محیطیِ ناشناخته و ناخواستهای که به شکل فاجعههای روزافزون، به طور برگشتناپذیر آشکار و هویدا گشتهاند و مواجهه با آنها به ویژگی اصلی مسائل بشری بدل گردیدهاند و روند زندگی آدمی را به چالش کشاندهاند و به جریان مسلط بر مَنِش و کُنِش انسان در زمین درآمدهاند.
امروز ما انسانها از یک طرف با مخاطراتی روبرو هستیم که از وضعیت بالقوه به وضعیت بالفعل رسیدهاند و آسیب و تلفات میرسانند، مانند تغییرات اقلیمی، آتشسوزی جنگلها، بارانهای سیلزا و ویرانگر و از طرف دیگر با مخاطراتی مواجهایم که متعلق به آیندهاند و هنوز متحقق نشدهاند. به طوری که یا از آن آگاه هستیم (مانند احتمال نابودی هرچه بیشتر گونههای جانوری و گیاهی در اثر استمرار گرمایش زمین و افزایش برگشتناپدیر حرارت اتمسفر به میزان یک و نیم تا دو درجه سانتیگراد تا سالهای ۲۰۴۹ الی ۲۰۵۰ میلادی)، و یا نسبت به آنها اغلب چندان آگاهی نداریم، مانند جهشهای ژنتیک در باکتریها و ویروسها و احتمال بیماریهای مسری و پاندمیک که از وقوع و چگونگی آن بیخبریم. در عین حال بیشتر مخاطرات امروزین ریشه در شرایط جامعهساز و فعالیتهای مخرب آدمی در طبیعت دارد و عواقب وخیمی را در جوامع صنعتی و در جوامع کمتر صنعتی به صورت درهم تنیدهای ایجاد کرده است.
از این رو مفهوم و پدیده مخاطره (ریسک) ابعادی وسیعتر و تازهتری پیدا کرده است. به وجهی که فهم و درک آن خاص جوامع معین نیست و پیامدها و آثار آن نیز به جامعه و فضای مشخصی، محدود نمیشود و همه جهان را در بر گرفته است. در نتیجه بازشناسی و تحلیل کم و کیف مخاطراتی که خود را در ساحتهای مختلف و چندگانه محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فنی نشان میدهند و نیز مدیریت و کاهش هزینههای مترتب بر آنها عرصهای مهم و هرچه ضروری در حوزه مطالعات مخاطرات و ریسک است.
مخاطره (ریسک) پدیدهای است که به احتمال خطر و قدرت آسیبرسانی آن در آینده سر و کار دارد و متعلق به خطرات پیش روست. مطالعه مخاطرات علاوه بر ارزیابی فنی و محاسباتی بر الگوهای اجتماعی و فرهنگی راه میبرد. لذا بر وجه ادراکی و کُنشیِ انسانها در مواجهه با آن تسری مییابد.
ادامه معرفی
فصل های کتاب 👇
#مخاطره
#حمید_رزاقی
@NewHasanMohaddesi
در فصل اول طرح موضوع، ضرورت و اهمیت و اهداف و پرسشهای مربوطه در حوزه ادراک و فهم اجتماعی از مخاطرات محیطی تشریح گردیده است.
در فصل دوم به مفاهیم تجربی و نظری از منظر جامعهشناسی خطر و دانش اجتماعیِ مخاطرات محیطی به مثابه حساسیتهای بینشی و مفهومی حوزه مخاطره پرداخته و دست به یک گونهشناسی از نطریههای اجتماعی ریسک از جمله «روانشناسی ادراک ریسک»، «واقعگرایی زیستمحیطی»، «نظریۀ فرهنگی مخاطره»، «برساختگرایی اجتماعی ریسک»، «نظریه جامعه ریسک» و «جامعه مخاطرات تولید شده» به لحاظ پارادایم، روش، ابزارهای مفهومی، تعریف ریسک و راهکارهای مقابله با مخاطرات زده است.
در فصل سوم با عنایت به ماهیت موضوع و ویژگیهای ادراکیِ مطالعه، دلایل و چگونگی اتخاذ موضع هستیشناسانه و معرفتشناسانۀ برساختی- بازاندیشانه و روش مصاحبه ناظر بر ادراک مخاطرات محیطی و برگزیدن روششناسی نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) بیان شده است.
در فصل چهارم مفاهیم و مدل پارادایمیِ ادراک و کُنش شهرنشینان در حوزه مخاطرات محیطی، برساخت شده و در آن پدیدههای تأخر ادراکی و تأخر کُنشیِ ریسکهای محیطی و شرایط زمینهای، علّی و مداخلهای ناظر بر آنها تحلیل، روایت و تقریر شده است. این که از دید سوژهها، شهرنشینان تهرانی از ادراک و کنش فعال در مواجهه با خطرات محیطی برخوردار نیستند. به طوری که از یک سو در اذهان آنان، ادراک از ریسکهای محیطی مانند زلزله، و آلودگی های آب و هوا و فرونشست زمین چندان متعین نشده است. بدین معنی که در بعد ادراکی دچار ابهام، انکار، غفلت، احساس درماندگی، کوچک شمردن، نادیده انگاشتن و عادت کردن و عادی پنداشتن مخاطرات هستند و در بعد کُنشی گرفتار راهبردهای انفعالی و غیر مولد و مسئولیتگریزی عملی هستند و از تاکتیک های فعال بی بهره و یا کم بهرهاند.
فصل پنجم، وضعیت و مختصات فرهنگ و گفتمان اجتماعی در باب مخاطرات محیطی در بینالاذهان جامعه شهری شده ایران به استنباط و استنتاج نظری و تفسیر گذاشته است. این که در جامعه شهری ایران میتوان از یک سو توسعه نیافتگی عقلانیت علمی و فنی را در مقابل ریسکهای محیطیِ عصر حاضر استنباط کرد و از سوی دیگر فقر عقلانیت و کنش اجتماعی را در مواجهه با آنها بسا وسیعتر و عمیقتر دریافت. به گونهای که گفتمان آیندهنگری، بازنگری آینده و بازاندیشی کنش ارادی و فعال در مقابل خطرات پیش رو در ذهن و عمل ایرانی حضور و بازتاب چندانی ندارد. از این رو جامعه ایرانی در فاصله شناختی و ادراکی از ریسکهای محیطی و انفعال رفتاری در مواجهه با آنها قرار دارد و بنابر این در مقایسه با جوامع مدرن به لحاظ فکری، فرهنگی و اجتماعی به مراتب کم توسعه است و در گفتمان نرم افزاری توسعه قرار ندارد. به وجهی که از گفتمان پیشرفت اجتماعی و گفتمان کیفیت زندگی محیط زیست محور محروم و یا کم بنیه است. به عبارت دیگر گریز از خرد اجتماعی و امتناع از توسعه زیستبومگرا مهمترین مسئله جامعه شهری شدۀ ایران به شمار میرود.
قیمت ۲۰۰ هزار تومان
برای سفارش به آی دی زیر پیام دهید 👇
@mirhoseini_utbook
09384439577
02161117952
@utbook
#مخاطره
#حمید_رزاقی
@NewHasanMohaddesi
در فصل دوم به مفاهیم تجربی و نظری از منظر جامعهشناسی خطر و دانش اجتماعیِ مخاطرات محیطی به مثابه حساسیتهای بینشی و مفهومی حوزه مخاطره پرداخته و دست به یک گونهشناسی از نطریههای اجتماعی ریسک از جمله «روانشناسی ادراک ریسک»، «واقعگرایی زیستمحیطی»، «نظریۀ فرهنگی مخاطره»، «برساختگرایی اجتماعی ریسک»، «نظریه جامعه ریسک» و «جامعه مخاطرات تولید شده» به لحاظ پارادایم، روش، ابزارهای مفهومی، تعریف ریسک و راهکارهای مقابله با مخاطرات زده است.
در فصل سوم با عنایت به ماهیت موضوع و ویژگیهای ادراکیِ مطالعه، دلایل و چگونگی اتخاذ موضع هستیشناسانه و معرفتشناسانۀ برساختی- بازاندیشانه و روش مصاحبه ناظر بر ادراک مخاطرات محیطی و برگزیدن روششناسی نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) بیان شده است.
در فصل چهارم مفاهیم و مدل پارادایمیِ ادراک و کُنش شهرنشینان در حوزه مخاطرات محیطی، برساخت شده و در آن پدیدههای تأخر ادراکی و تأخر کُنشیِ ریسکهای محیطی و شرایط زمینهای، علّی و مداخلهای ناظر بر آنها تحلیل، روایت و تقریر شده است. این که از دید سوژهها، شهرنشینان تهرانی از ادراک و کنش فعال در مواجهه با خطرات محیطی برخوردار نیستند. به طوری که از یک سو در اذهان آنان، ادراک از ریسکهای محیطی مانند زلزله، و آلودگی های آب و هوا و فرونشست زمین چندان متعین نشده است. بدین معنی که در بعد ادراکی دچار ابهام، انکار، غفلت، احساس درماندگی، کوچک شمردن، نادیده انگاشتن و عادت کردن و عادی پنداشتن مخاطرات هستند و در بعد کُنشی گرفتار راهبردهای انفعالی و غیر مولد و مسئولیتگریزی عملی هستند و از تاکتیک های فعال بی بهره و یا کم بهرهاند.
فصل پنجم، وضعیت و مختصات فرهنگ و گفتمان اجتماعی در باب مخاطرات محیطی در بینالاذهان جامعه شهری شده ایران به استنباط و استنتاج نظری و تفسیر گذاشته است. این که در جامعه شهری ایران میتوان از یک سو توسعه نیافتگی عقلانیت علمی و فنی را در مقابل ریسکهای محیطیِ عصر حاضر استنباط کرد و از سوی دیگر فقر عقلانیت و کنش اجتماعی را در مواجهه با آنها بسا وسیعتر و عمیقتر دریافت. به گونهای که گفتمان آیندهنگری، بازنگری آینده و بازاندیشی کنش ارادی و فعال در مقابل خطرات پیش رو در ذهن و عمل ایرانی حضور و بازتاب چندانی ندارد. از این رو جامعه ایرانی در فاصله شناختی و ادراکی از ریسکهای محیطی و انفعال رفتاری در مواجهه با آنها قرار دارد و بنابر این در مقایسه با جوامع مدرن به لحاظ فکری، فرهنگی و اجتماعی به مراتب کم توسعه است و در گفتمان نرم افزاری توسعه قرار ندارد. به وجهی که از گفتمان پیشرفت اجتماعی و گفتمان کیفیت زندگی محیط زیست محور محروم و یا کم بنیه است. به عبارت دیگر گریز از خرد اجتماعی و امتناع از توسعه زیستبومگرا مهمترین مسئله جامعه شهری شدۀ ایران به شمار میرود.
قیمت ۲۰۰ هزار تومان
برای سفارش به آی دی زیر پیام دهید 👇
@mirhoseini_utbook
09384439577
02161117952
@utbook
#مخاطره
#حمید_رزاقی
@NewHasanMohaddesi
♦️دکتر حمید رزاقی نویسندهی کتاب جامعهشناسی تفسیری مخاطرات محیطی
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
استاد ارجمند دانشگاههای علمی کاربردی شهر تهران، در ۷ سال گذشته و مدرس درسهای روش تحقیق، دروس مختلف جامعهشناسی، نظریههای جامعهشناسی، پژوهش اجتماعی، و دروس مددکاری
#مخاطره
#حمید_رزاقی
@NewHasanMohaddesi
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
استاد ارجمند دانشگاههای علمی کاربردی شهر تهران، در ۷ سال گذشته و مدرس درسهای روش تحقیق، دروس مختلف جامعهشناسی، نظریههای جامعهشناسی، پژوهش اجتماعی، و دروس مددکاری
#مخاطره
#حمید_رزاقی
@NewHasanMohaddesi
♦️دریوزه گان آستان پول: دریوزه گی آفت اقتصاد دولتی و خصوصی
✍️دکتر حمید رزاقی
۲۵ دی ۱۴۰۳
جناب محدثی آیا کارگزاران فکری و دانشگاهی که در دانشگاه تدریس می کنند و حقوق شان از شما به مراتب کمتر است و قادر نبودند و یا جامعه این امکان را نداد که استقلال اقتصادی داشته باشند و به مانند شما در بخش خصوصی کار فکری خود را بفروشند، دریوزه اند، وابسته اند و شایسته تحقیر. و شما که می توانید کار فکری را خارج از چرخه دانشگاه بفروشید، آزاده و دارای حریت.
همکار ارجمند آخر این چه نوع استدلال و منطقی است، آیا این دو گانه دریوزه و حریت، بی انصافی در حق بسیاری از دانشگاهیان شریف نیست، آیا شما حقیقت را وارونه سازی و تحریف نمی کنید. آیا بهتر نیست به جای این دو گانه بینی کم مایه به طیفی از وضعیت های مختلف (بین سیاه و سفید) عنایت کنیم.
مهم تر این که انسان به میزانی که بخواهد تغییر ایجاد کند به همان میزان به درون حقیقت نفود می کند. هر چه ریشه ای تر و عمیق تر به پدیده، پس کاوی کند، به همان میزان ریشه ای تر خواستار تغییر است.
حال ریشه ای تر به قلب واقعیت (حقیقت) می رویم:
ما انسان ها در شرایط تاریخی معینی زندگانی داریم که خدایان دیگر به حاشیه رفته اند و جای آن ها راخدای پول گرفته است. بشریت پول را ساخت و برساخت کرد و آن را به خدایی رساند، خدای پولی که همه را بندگی و کرنش در آورد. خدای پولی که انسان، آفریننده اش بود.آفریده شده از انسان جدا گشت، آفریده شده(پول) آفریدگار شد و انسان بنده اش، چه در سبک و سیاق اقتصاد دولتی و چه در سبک و سیاق اقتصاد خصوصی و چه در سبک و سیاق ترکیبی این دو. پول این موجود انتزاعی قدرت بلامنازع شد. با پول می توان همه چیز را خرید، با پول نیازهای مادی و معنوی انسان تامین می شد. همه در این جهان پول زده در مقابل پول به حضیض ذلت افتادند، زانو زدند، خوار شدند، تحقیر شدند، در یوزه گردیدند، وابسته اش شدند. این دریوزگی و خواری و بی مقداری فقیر و غنی، دانشگاهی و غیر دانشگاهی، فرهیخته و غیر فرهیخته، کارآفرین و کارگر و کارمند برایش فرقی ندارد. باید سر تعظیم به درگاهش فرود آورید. اگر بخواهی تامین معیشت کنی، اگر بخواهی مسکن و خانه داشته باشی، اگر بخواهی فخر بفروشی، اگر بخواهی تحقیر کنی، آگر بخواهی تبعیض روا داری، اگر هر کاری بخواهی بکنی با خدای پول میسر است. خدای پول، زشت را زیبا و زیبا را زشت می کند.
بت پول به همه ساحت های انسانی و زیست جهان اجتماعی چون هیولایی لاابالی نفوذ کرده است، همه روابط و نیازهای انسانی را به کالا تبدیل کرده است و زیست جهان را به مذلت کشانده است.
بت پول چنان در مناسبات اجتماعی و در روح و روان ما جای خوش کرده که می پنداریم از ازل بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت، خدایی خواهد کرد و ما زمینیان درمانده چاره ای نداریم که سر به آستانش فرود آوریم. استقلال انسانی خود را به اواگذار می کنیم تا او به ما نظر کرده و از الطافش بهره مند شویم.
جناب محدثی این چنین همه ما دریوزهگان تحقیر شدگان پول هستیم و به شی حقیر در برابرش در آمده ایم. دو سه خروار حقارت که چه عرض کنم، دو سه هزار خروار حقارت را تقدیم بارگاه مبارک اش کرده ایم.
🔸محدثی: سلام و ارادت دکتر جان! به تفصیل هم نوشته ام و هم فایل صوتی منتشر کرده ام. مطابق توصیفی که کرده ام، آنها که دریوزهگی کرده اند، خودشان خود را میشناسند. ما هم خیلیشان را میشناسیم. آنها هم که مستقل مانده اند و حریت خود را حفظ کرده اند، خودشان خود را میشناسند و ما هم برخیشان را میشناسیم. هم دریوزهگان را کم و بیش میشناسیم و هم احرار را.
#حمید_رزاقی
#اقتصاد_فکر
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزهگی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
@NewHasanMohaddesi
✍️دکتر حمید رزاقی
۲۵ دی ۱۴۰۳
جناب محدثی آیا کارگزاران فکری و دانشگاهی که در دانشگاه تدریس می کنند و حقوق شان از شما به مراتب کمتر است و قادر نبودند و یا جامعه این امکان را نداد که استقلال اقتصادی داشته باشند و به مانند شما در بخش خصوصی کار فکری خود را بفروشند، دریوزه اند، وابسته اند و شایسته تحقیر. و شما که می توانید کار فکری را خارج از چرخه دانشگاه بفروشید، آزاده و دارای حریت.
همکار ارجمند آخر این چه نوع استدلال و منطقی است، آیا این دو گانه دریوزه و حریت، بی انصافی در حق بسیاری از دانشگاهیان شریف نیست، آیا شما حقیقت را وارونه سازی و تحریف نمی کنید. آیا بهتر نیست به جای این دو گانه بینی کم مایه به طیفی از وضعیت های مختلف (بین سیاه و سفید) عنایت کنیم.
مهم تر این که انسان به میزانی که بخواهد تغییر ایجاد کند به همان میزان به درون حقیقت نفود می کند. هر چه ریشه ای تر و عمیق تر به پدیده، پس کاوی کند، به همان میزان ریشه ای تر خواستار تغییر است.
حال ریشه ای تر به قلب واقعیت (حقیقت) می رویم:
ما انسان ها در شرایط تاریخی معینی زندگانی داریم که خدایان دیگر به حاشیه رفته اند و جای آن ها راخدای پول گرفته است. بشریت پول را ساخت و برساخت کرد و آن را به خدایی رساند، خدای پولی که همه را بندگی و کرنش در آورد. خدای پولی که انسان، آفریننده اش بود.آفریده شده از انسان جدا گشت، آفریده شده(پول) آفریدگار شد و انسان بنده اش، چه در سبک و سیاق اقتصاد دولتی و چه در سبک و سیاق اقتصاد خصوصی و چه در سبک و سیاق ترکیبی این دو. پول این موجود انتزاعی قدرت بلامنازع شد. با پول می توان همه چیز را خرید، با پول نیازهای مادی و معنوی انسان تامین می شد. همه در این جهان پول زده در مقابل پول به حضیض ذلت افتادند، زانو زدند، خوار شدند، تحقیر شدند، در یوزه گردیدند، وابسته اش شدند. این دریوزگی و خواری و بی مقداری فقیر و غنی، دانشگاهی و غیر دانشگاهی، فرهیخته و غیر فرهیخته، کارآفرین و کارگر و کارمند برایش فرقی ندارد. باید سر تعظیم به درگاهش فرود آورید. اگر بخواهی تامین معیشت کنی، اگر بخواهی مسکن و خانه داشته باشی، اگر بخواهی فخر بفروشی، اگر بخواهی تحقیر کنی، آگر بخواهی تبعیض روا داری، اگر هر کاری بخواهی بکنی با خدای پول میسر است. خدای پول، زشت را زیبا و زیبا را زشت می کند.
بت پول به همه ساحت های انسانی و زیست جهان اجتماعی چون هیولایی لاابالی نفوذ کرده است، همه روابط و نیازهای انسانی را به کالا تبدیل کرده است و زیست جهان را به مذلت کشانده است.
بت پول چنان در مناسبات اجتماعی و در روح و روان ما جای خوش کرده که می پنداریم از ازل بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت، خدایی خواهد کرد و ما زمینیان درمانده چاره ای نداریم که سر به آستانش فرود آوریم. استقلال انسانی خود را به اواگذار می کنیم تا او به ما نظر کرده و از الطافش بهره مند شویم.
جناب محدثی این چنین همه ما دریوزهگان تحقیر شدگان پول هستیم و به شی حقیر در برابرش در آمده ایم. دو سه خروار حقارت که چه عرض کنم، دو سه هزار خروار حقارت را تقدیم بارگاه مبارک اش کرده ایم.
🔸محدثی: سلام و ارادت دکتر جان! به تفصیل هم نوشته ام و هم فایل صوتی منتشر کرده ام. مطابق توصیفی که کرده ام، آنها که دریوزهگی کرده اند، خودشان خود را میشناسند. ما هم خیلیشان را میشناسیم. آنها هم که مستقل مانده اند و حریت خود را حفظ کرده اند، خودشان خود را میشناسند و ما هم برخیشان را میشناسیم. هم دریوزهگان را کم و بیش میشناسیم و هم احرار را.
#حمید_رزاقی
#اقتصاد_فکر
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزهگی
#الگوی_وابستهگی
#استقلال_اقتصادی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مشارکت🔸🔸🔸
♦️پژوهش کیفی و چارچوب نظری
✍️ دکتر حمید رزاقی
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
در پژوهشهای کیفی، چارچوب نظری میتواند یک عنصر ضروری باشد. اما نقش آن در پژوهشهای کمی متفاوت است. در پژوهشهای کمی چارچوب نظری از آغاز مشخص میشود و به عنوان مبنای فرضیهها به کار میآید. اما در پژوهش کیفی این چارچوب سیال، روان و انعطافپذیر است و ممکن است در فرایند تحقیق به بازسازی گذاشته شود و اصلاح گردد.
پژوهشهای کیفی به سه شکل میتوانند از چارچوب نظری استفاده کنند:
۱. از پیش تعیین شده: در برخی از پژوهشهای کیفی، محقق از ابتدا چارچوب نظری مشخصی را انتخاب میکند، به طوری که دیدگاه کلی او را به پدیده تعیین میکند. به طور مثال یک مطالعهی کیفی دربارهی مخاطرات محیطی از نظریهی مدرنیته بازاندیشانهی اولریش بک استفاده کند.
۲. نظریهی در حال شکلگیری یا گرانددتئوری: در این پژوهش،چارچوب نظری در طول فرایند تحقیق شکل میگیرد. پژوهشگر بدون چارچوب نظری صلب وارد میدان تحقیق میشود و نظریه بر اساس دادههای متنی تکوین مییابد و توسعه پیدا میکند و در نهایت به یک پارادایم تئوریک دست مییابد. در این گراندد تئوری چارچوب نظری پیشینی به کار نمیآید، بلکه از حساسیتهای مفهومی به عنوان راهنمای اولیه استفاده میگردد. اما به تدریج در فرایند تحقیق مفاهیم جدیدیبه طور استقرایی برساخت میشود و به انتظام مفهومی و یا پارادایمی ره میسپارد.
۳. نوع آمیخته: در این حالت محقق با یک چارچوب نظری پیشین میآغازد، اما در روند پژوهش آن را تغییر میدهد و یا توسعه میبخشد. به طور مثال ابتدا ممکن است از نظریهی برساختگرایی اجتماعی مخاطرات محیطی استفاده کند، اما در پایان کار به تئوری تاخر ادراکی مخاطرات محیطی دست یابد و چارجوب نظری خود را متحول نماید.
در تحلیل روایت هم میتوان از چارچوب نظری پیشین نیز بهرهمند شد؛ بدین معنی که بستگی به دیدگاه پژوهشگر دارد که از چارجوب نظری پیشین استفاده کند و یا نکند. تحلیل روایت به بررسی داستانها و روایتهای افراد دربارهی تجربیاتشان میپردازد. پژوهشگری ممکن است بدون چارچوب نظری بیاغازد تا روایتها را با ذهنی بازتری تحلیل کند. اما پژوهشگر دیگری هم ممکن است، چشمانداز نظری داشته باشد و با این افق نظری، تحلیل وسیعتر و عمیقتر روایتها را به توصیف و تفسیر بگذارد. به طور مثال، محققی که روی مخاطرهی محیطی ادراک شهروندان از آلودگی هوا مانند افراد مبتلا به سرطان تحلیل روایت میکند، ممکن است با استفاده از نظریهی تابآوری افق بلندتری برای تحلیل تجارب بیماران به دست آورد.
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
@NewHasanMohaddesi
♦️پژوهش کیفی و چارچوب نظری
✍️ دکتر حمید رزاقی
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
در پژوهشهای کیفی، چارچوب نظری میتواند یک عنصر ضروری باشد. اما نقش آن در پژوهشهای کمی متفاوت است. در پژوهشهای کمی چارچوب نظری از آغاز مشخص میشود و به عنوان مبنای فرضیهها به کار میآید. اما در پژوهش کیفی این چارچوب سیال، روان و انعطافپذیر است و ممکن است در فرایند تحقیق به بازسازی گذاشته شود و اصلاح گردد.
پژوهشهای کیفی به سه شکل میتوانند از چارچوب نظری استفاده کنند:
۱. از پیش تعیین شده: در برخی از پژوهشهای کیفی، محقق از ابتدا چارچوب نظری مشخصی را انتخاب میکند، به طوری که دیدگاه کلی او را به پدیده تعیین میکند. به طور مثال یک مطالعهی کیفی دربارهی مخاطرات محیطی از نظریهی مدرنیته بازاندیشانهی اولریش بک استفاده کند.
۲. نظریهی در حال شکلگیری یا گرانددتئوری: در این پژوهش،چارچوب نظری در طول فرایند تحقیق شکل میگیرد. پژوهشگر بدون چارچوب نظری صلب وارد میدان تحقیق میشود و نظریه بر اساس دادههای متنی تکوین مییابد و توسعه پیدا میکند و در نهایت به یک پارادایم تئوریک دست مییابد. در این گراندد تئوری چارچوب نظری پیشینی به کار نمیآید، بلکه از حساسیتهای مفهومی به عنوان راهنمای اولیه استفاده میگردد. اما به تدریج در فرایند تحقیق مفاهیم جدیدیبه طور استقرایی برساخت میشود و به انتظام مفهومی و یا پارادایمی ره میسپارد.
۳. نوع آمیخته: در این حالت محقق با یک چارچوب نظری پیشین میآغازد، اما در روند پژوهش آن را تغییر میدهد و یا توسعه میبخشد. به طور مثال ابتدا ممکن است از نظریهی برساختگرایی اجتماعی مخاطرات محیطی استفاده کند، اما در پایان کار به تئوری تاخر ادراکی مخاطرات محیطی دست یابد و چارجوب نظری خود را متحول نماید.
در تحلیل روایت هم میتوان از چارچوب نظری پیشین نیز بهرهمند شد؛ بدین معنی که بستگی به دیدگاه پژوهشگر دارد که از چارجوب نظری پیشین استفاده کند و یا نکند. تحلیل روایت به بررسی داستانها و روایتهای افراد دربارهی تجربیاتشان میپردازد. پژوهشگری ممکن است بدون چارچوب نظری بیاغازد تا روایتها را با ذهنی بازتری تحلیل کند. اما پژوهشگر دیگری هم ممکن است، چشمانداز نظری داشته باشد و با این افق نظری، تحلیل وسیعتر و عمیقتر روایتها را به توصیف و تفسیر بگذارد. به طور مثال، محققی که روی مخاطرهی محیطی ادراک شهروندان از آلودگی هوا مانند افراد مبتلا به سرطان تحلیل روایت میکند، ممکن است با استفاده از نظریهی تابآوری افق بلندتری برای تحلیل تجارب بیماران به دست آورد.
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
@NewHasanMohaddesi
♦️آقای دکتر احمد محمدپور
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
نویسندهی کتابهای زیر در روش تحقیق:
🔻ضد روش
🔻روش در روش: درباره ساخت معرفت در علوم انسانی
🔻روش تحقیق کیفی: ضد روش ۱ (منطق و طرح در روششناسی کیفی)
🔻روش تحقیق کیفی: ضد روش (مراحل و رویههای عملی در روششناسی کیفی)
🔻فراروش: بنیانهای فلسفی و عملی روش تحقیق ترکیبی در علوم اجتماعی و رفتاری
🔸پسنوشت؛ پاسخ دکتر احمد محمدپور به حسن محدثی:
"داشتم برایشان پاسخی علمی مینوشتم. چند صفحهی شده بود، اما پاکش کردم؛ با این رویکرد و نگرش و کج فهمی ایشان دیگر مخاطب من نیست. ایشان بهتر است کتابی در این زمینه تالیف کنند و علوم اجتماعی ایران را به راه راست هدایت فرمایند. من با چنین فردی صحبتی ندارم."
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
@NewHasanMohaddesi
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
نویسندهی کتابهای زیر در روش تحقیق:
🔻ضد روش
🔻روش در روش: درباره ساخت معرفت در علوم انسانی
🔻روش تحقیق کیفی: ضد روش ۱ (منطق و طرح در روششناسی کیفی)
🔻روش تحقیق کیفی: ضد روش (مراحل و رویههای عملی در روششناسی کیفی)
🔻فراروش: بنیانهای فلسفی و عملی روش تحقیق ترکیبی در علوم اجتماعی و رفتاری
🔸پسنوشت؛ پاسخ دکتر احمد محمدپور به حسن محدثی:
"داشتم برایشان پاسخی علمی مینوشتم. چند صفحهی شده بود، اما پاکش کردم؛ با این رویکرد و نگرش و کج فهمی ایشان دیگر مخاطب من نیست. ایشان بهتر است کتابی در این زمینه تالیف کنند و علوم اجتماعی ایران را به راه راست هدایت فرمایند. من با چنین فردی صحبتی ندارم."
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
@NewHasanMohaddesi
جناب آقای khezrnezhad
با سلام و درود؛
امیدوارم شما نقد را همانند برخی از افراد، به معنای نفی یا تخریب در نظر نگرفته باشید. به یاد ندارم تاکنون در کشور کسی همانند آقای دکتر محدثی جرأت پیدا کرده باشد بدون رودربایستی و به شکل علمی و محترمانه، مکتوبات روشی اساتیدی را که موجب ساری و جاری شدن کلیشههای غلط در حوزهی علمی شده اند به بوتهی نقد بکشد؛ چرا که متأسفانه حوزهی علمی هم همانند سایر حوزهها در کشور، دچار رو دربایستی فسادگونه شده است و قدرت و توانایی نقد را از آنها گرفته است. نقد، نقد است چه فرقی میکند در چه بستری باشد، تازه چه بستری بهتر از این فضا اکثر فرهیختگان کشوری حضور دارند و فرصت پاسخگویی برای آقای محمدپور هم فراهم است تا به دفاع از کتاب روش خود بپردازد تا اذهان روشن شود. به یاد دارم در اولین جلسه ی کلاس روش تحقیق در بهترین دانشگاه علوم اجتماعی کشور برای دانشجویی مثل من که عاشق درس روش تحقیق بودم، استاد روش تحقیق پیشنهاد مطالعهی کتاب «حدسها و ابطالها»ی پوپر را به ما دادند و گفتند هفته بعد هر کدام از شما با 15 صفحه خلاصهی کتاب که فهمیدید سرکلاس حاضر شوید، و اگر نفهمیدید با سبزی فروش سر کوچه فرقی نمیکنید، باور کنید خیلی از دانشجویان از درس روش زده شدند و اکثراً درس روش را نتوانستند نمره بگیرند و ترم بعد با استاد دیگری روش را برداشتند، بنده هم بعد از سه جلسه غیبت با 15 صفحه خلاصه ای که تا حدودی فهم کردم سر کلاس حاضر شدم و پایان ترم هم کلی کلیشههای غلط در ذهن ما قرار گرفت که همین مسئله موجب شد تا در تحقیقات و پروژه های تحقیقاتی و پایان نامه کارشناسی و ارشد و حتی رسالهی دکتری به بیراهه برویم و پیامدهای غیرکاربردی بودن و ... خود بخوان از این مجمل حدیث مفصل: حال چه کسی باید پاسخگو باشد «خطای انسان عالِم، عالَم را به خطر میاندازد». در ضمن قیاس شما از مکتب فرانکفورت برای این نقد در این بستر به نظرم قیاس مع الفارق می باشد. و در پایان از آقای دکتر محدثی خواهش میکنم در صورت امکان تجربیات زیسته و کلیشههای غلط دانشجویان، اساتید داور، راهنما و مشاور را به اشتراک بگذارند تا اذهان روشن شود که این مکتوبات روشی که دارای کلیشههای غلط میباشند، چه بر سر جامعهی علمی ما آورده است.
✍غلامعلی قربانی
دانشجوی دکترای جامعهشناسی
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#غلامعلی_قربانی
@NewHasanMohaddesi
با سلام و درود؛
امیدوارم شما نقد را همانند برخی از افراد، به معنای نفی یا تخریب در نظر نگرفته باشید. به یاد ندارم تاکنون در کشور کسی همانند آقای دکتر محدثی جرأت پیدا کرده باشد بدون رودربایستی و به شکل علمی و محترمانه، مکتوبات روشی اساتیدی را که موجب ساری و جاری شدن کلیشههای غلط در حوزهی علمی شده اند به بوتهی نقد بکشد؛ چرا که متأسفانه حوزهی علمی هم همانند سایر حوزهها در کشور، دچار رو دربایستی فسادگونه شده است و قدرت و توانایی نقد را از آنها گرفته است. نقد، نقد است چه فرقی میکند در چه بستری باشد، تازه چه بستری بهتر از این فضا اکثر فرهیختگان کشوری حضور دارند و فرصت پاسخگویی برای آقای محمدپور هم فراهم است تا به دفاع از کتاب روش خود بپردازد تا اذهان روشن شود. به یاد دارم در اولین جلسه ی کلاس روش تحقیق در بهترین دانشگاه علوم اجتماعی کشور برای دانشجویی مثل من که عاشق درس روش تحقیق بودم، استاد روش تحقیق پیشنهاد مطالعهی کتاب «حدسها و ابطالها»ی پوپر را به ما دادند و گفتند هفته بعد هر کدام از شما با 15 صفحه خلاصهی کتاب که فهمیدید سرکلاس حاضر شوید، و اگر نفهمیدید با سبزی فروش سر کوچه فرقی نمیکنید، باور کنید خیلی از دانشجویان از درس روش زده شدند و اکثراً درس روش را نتوانستند نمره بگیرند و ترم بعد با استاد دیگری روش را برداشتند، بنده هم بعد از سه جلسه غیبت با 15 صفحه خلاصه ای که تا حدودی فهم کردم سر کلاس حاضر شدم و پایان ترم هم کلی کلیشههای غلط در ذهن ما قرار گرفت که همین مسئله موجب شد تا در تحقیقات و پروژه های تحقیقاتی و پایان نامه کارشناسی و ارشد و حتی رسالهی دکتری به بیراهه برویم و پیامدهای غیرکاربردی بودن و ... خود بخوان از این مجمل حدیث مفصل: حال چه کسی باید پاسخگو باشد «خطای انسان عالِم، عالَم را به خطر میاندازد». در ضمن قیاس شما از مکتب فرانکفورت برای این نقد در این بستر به نظرم قیاس مع الفارق می باشد. و در پایان از آقای دکتر محدثی خواهش میکنم در صورت امکان تجربیات زیسته و کلیشههای غلط دانشجویان، اساتید داور، راهنما و مشاور را به اشتراک بگذارند تا اذهان روشن شود که این مکتوبات روشی که دارای کلیشههای غلط میباشند، چه بر سر جامعهی علمی ما آورده است.
✍غلامعلی قربانی
دانشجوی دکترای جامعهشناسی
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#غلامعلی_قربانی
@NewHasanMohaddesi
با سلام مجدد؛
با توجه به فضای نقدی که در یکی از حوزه های مکتوب علمی فرآهم شده و قطع یقین همه ی ما به دنبال روشن شدن مهمترین حوزه ی علوم اجتماعی می باشیم تا کلیشه های غلط احتمالی را در ذهن مان اصلاح کنیم و کلیشه صحیح را تثبیت کنیم و سد راه نقد علمی نشویم. بنده به عنوان عضو کوچک جامعه ی علمی، اول به خودم و سایر فرهیختگان به ویژه به آقای دکتر محمدپور پیشنهاد می کنم، با صبر و تأمل و نیز مشارکت علمی خودشان همانند آقای دکتر رزاقی، نظرات علمی و نقدشان را ارائه دهند تا اذهان جامعه ی علمی کشور در این خصوص روشن شود. چرا که در علوم اجتماعی خیلی مهم است که بدانیم، کدام روش و ابزار ما را به حقیقت تا اطلاع ثانوی معتبر نزدیک می کند که به نحو همگانی هم سنجش پذیر باشد. امیدوارم در آینده ی نزدیک نقدهایی که در حوزه ی مکتوبات و کلیشه های روش تحقیق در حال انجام می باشد، همانند کتاب « بوته بر بوته» که نقدی بر آثار معاصران می باشد به چاپ و انتشار پیدا کند و در اختیار جامعه ی علمی قرار بگیرد.
✍غلامعلی قربانی
دانشجوی دکترای جامعهشناسی
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#غلامعلی_قربانی
@NewHasanMohaddesi
با توجه به فضای نقدی که در یکی از حوزه های مکتوب علمی فرآهم شده و قطع یقین همه ی ما به دنبال روشن شدن مهمترین حوزه ی علوم اجتماعی می باشیم تا کلیشه های غلط احتمالی را در ذهن مان اصلاح کنیم و کلیشه صحیح را تثبیت کنیم و سد راه نقد علمی نشویم. بنده به عنوان عضو کوچک جامعه ی علمی، اول به خودم و سایر فرهیختگان به ویژه به آقای دکتر محمدپور پیشنهاد می کنم، با صبر و تأمل و نیز مشارکت علمی خودشان همانند آقای دکتر رزاقی، نظرات علمی و نقدشان را ارائه دهند تا اذهان جامعه ی علمی کشور در این خصوص روشن شود. چرا که در علوم اجتماعی خیلی مهم است که بدانیم، کدام روش و ابزار ما را به حقیقت تا اطلاع ثانوی معتبر نزدیک می کند که به نحو همگانی هم سنجش پذیر باشد. امیدوارم در آینده ی نزدیک نقدهایی که در حوزه ی مکتوبات و کلیشه های روش تحقیق در حال انجام می باشد، همانند کتاب « بوته بر بوته» که نقدی بر آثار معاصران می باشد به چاپ و انتشار پیدا کند و در اختیار جامعه ی علمی قرار بگیرد.
✍غلامعلی قربانی
دانشجوی دکترای جامعهشناسی
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
#نظریهپردازی
#حمید_رزاقی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#غلامعلی_قربانی
@NewHasanMohaddesi
♦️کشمکش بیفرجام بهجای تفاهم پیشرونده مانع توسعهی علوم اجتماعی
✍ دکتر حمید رزاقی
۳۰ بهمن ۱۴۰۳
به نظرم از اواخر قرن ۲۰ به این سو در کشورهایی که تولید کنندهی دانش اجتماعی (کشورهای توسعه یافته) به لحاظ بینشی و روشی هستند، تضارب آرا از جمله در سنتهای رقیب پژوهشهای کمی و کیفی همچنان برقرار است، اما این تضارب در میان صاحب نظرانشان به دلیل توسعه فرهنگ و سنت گفتگوی علمی به سوی تفاهم آرا ره میسپارد. آنان پذیرفتهاند در بیان نظرهایشان، آن که استدلالهای قویتری داشته باشد و آن که شواهد بیشتری را به همراه آورد، آرای او به طور موقت قابل قبولتر است و این چنین علم اجتماعی در بینش و روش به سوی پیشرفت انعطافپذیر و سیال گام بر میدارد.
اما در کشورهای کمتر توسعه یافته به مانند کشور ما، به دلیل ضعف گفتگوی علمی و ضعف فرهنگ مجابسازی و اقناعی، تضارب آرای صاحبنظران به جدلهایی مخرب و رنجشآور منتهی میشود و گاه ممکن است به خصومتی مکدر بیانجامد و بهجای تفاهم هر چه غنیتر و پربارتر، کشمکشی بیپایان و بیسرانجام در گیرد و لذا ما را همچنان به مصرفزدگی افراطی از علم و دانش غرب بکشاند، به طوری که هنوز نتوانیم چیز چندانی به ادبیات دانش اجتماعی و بینشها و روشهای آن بیافزاییم.
#حمید_رزاقی
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر حمید رزاقی
۳۰ بهمن ۱۴۰۳
به نظرم از اواخر قرن ۲۰ به این سو در کشورهایی که تولید کنندهی دانش اجتماعی (کشورهای توسعه یافته) به لحاظ بینشی و روشی هستند، تضارب آرا از جمله در سنتهای رقیب پژوهشهای کمی و کیفی همچنان برقرار است، اما این تضارب در میان صاحب نظرانشان به دلیل توسعه فرهنگ و سنت گفتگوی علمی به سوی تفاهم آرا ره میسپارد. آنان پذیرفتهاند در بیان نظرهایشان، آن که استدلالهای قویتری داشته باشد و آن که شواهد بیشتری را به همراه آورد، آرای او به طور موقت قابل قبولتر است و این چنین علم اجتماعی در بینش و روش به سوی پیشرفت انعطافپذیر و سیال گام بر میدارد.
اما در کشورهای کمتر توسعه یافته به مانند کشور ما، به دلیل ضعف گفتگوی علمی و ضعف فرهنگ مجابسازی و اقناعی، تضارب آرای صاحبنظران به جدلهایی مخرب و رنجشآور منتهی میشود و گاه ممکن است به خصومتی مکدر بیانجامد و بهجای تفاهم هر چه غنیتر و پربارتر، کشمکشی بیپایان و بیسرانجام در گیرد و لذا ما را همچنان به مصرفزدگی افراطی از علم و دانش غرب بکشاند، به طوری که هنوز نتوانیم چیز چندانی به ادبیات دانش اجتماعی و بینشها و روشهای آن بیافزاییم.
#حمید_رزاقی
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
@NewHasanMohaddesi
♦️پژوهش کیفی و مکاتب تفسیری
✍ دکتر حمید رزاقی
۳ اسفند ۱۴۰۳
برخی بر این نظر اند که در پژوهشهای کیفی چیزی تحت عنوان " پژوهش تفسیری" نداریم، بلکه" مکاتب تفسیری" داریم. لذا به جای واژهی" پژوهش تفسیری" از پارادایم تفسیری و مکاتب آن استفاده میکنند. این نگاه به بررسی و تفاوتهای موجود در نظریهها و رویکردهای مختلف درون حوزهی "روششناسی کیفی" میپردازد. از این رو بر" پارادایم تفسیری" به عنوان یکی از رویکردهای خاص در روششناسی کیفی تاکید میکند. از این منظر" پارادایم تفسیری" دارای مکاتب و نظریههای مختلفی است که به تحلیل معانی و معانی پدیدارهای اجتماعی در پژوهشهای کیفی همت میگمارد. به بیان دیگر در این دیدگاه پژوهش تفسیری به طور مستقل وجود ندارد، بلکه پارادایم تفسیری به مثابهی یک رویکرد خاص در روششناسی کیفی است که میتوان در چهارچوب مکاتب درون اش آن ها را بر حسب موضوع پژوهش به کار گرفت. برخی از مهمترین این مکاتب و رودیکردها عبارت است از: هرمنوتیک، پدیدارشناسی، روششناسی مردمی، روششناسی فمینیستی، تحلیل گفتمان و نشانهشناسی.
منبع: محسنی تبریزی، علیرضا (۱۳۹۵) روش تحقیق کیفی در مکاتب تفسیری، تهران: انتشارات اطلاعات.
با این حال از منبع ارزشمند فوق چنین مستفاد نمیشود که پژوهشهای کیفی تنها مترادف و متعلق به مکاتب و رویکردهای تفسیری هستند، بلکه میتوان استنباط کرد که علاوه بر " مکاتب و رویکردهای تفسیری" ، " رویکردهای غیر تفسیری" مانند تحلیل شبکه و تحلیل ساختارها و تحلیل محتوا و تحلیل تماتیک و غیره در پژوهشهای کیفی به کار میآید.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#حمید_رزاقی
#تحقیقات_کیفی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر حمید رزاقی
۳ اسفند ۱۴۰۳
برخی بر این نظر اند که در پژوهشهای کیفی چیزی تحت عنوان " پژوهش تفسیری" نداریم، بلکه" مکاتب تفسیری" داریم. لذا به جای واژهی" پژوهش تفسیری" از پارادایم تفسیری و مکاتب آن استفاده میکنند. این نگاه به بررسی و تفاوتهای موجود در نظریهها و رویکردهای مختلف درون حوزهی "روششناسی کیفی" میپردازد. از این رو بر" پارادایم تفسیری" به عنوان یکی از رویکردهای خاص در روششناسی کیفی تاکید میکند. از این منظر" پارادایم تفسیری" دارای مکاتب و نظریههای مختلفی است که به تحلیل معانی و معانی پدیدارهای اجتماعی در پژوهشهای کیفی همت میگمارد. به بیان دیگر در این دیدگاه پژوهش تفسیری به طور مستقل وجود ندارد، بلکه پارادایم تفسیری به مثابهی یک رویکرد خاص در روششناسی کیفی است که میتوان در چهارچوب مکاتب درون اش آن ها را بر حسب موضوع پژوهش به کار گرفت. برخی از مهمترین این مکاتب و رودیکردها عبارت است از: هرمنوتیک، پدیدارشناسی، روششناسی مردمی، روششناسی فمینیستی، تحلیل گفتمان و نشانهشناسی.
منبع: محسنی تبریزی، علیرضا (۱۳۹۵) روش تحقیق کیفی در مکاتب تفسیری، تهران: انتشارات اطلاعات.
با این حال از منبع ارزشمند فوق چنین مستفاد نمیشود که پژوهشهای کیفی تنها مترادف و متعلق به مکاتب و رویکردهای تفسیری هستند، بلکه میتوان استنباط کرد که علاوه بر " مکاتب و رویکردهای تفسیری" ، " رویکردهای غیر تفسیری" مانند تحلیل شبکه و تحلیل ساختارها و تحلیل محتوا و تحلیل تماتیک و غیره در پژوهشهای کیفی به کار میآید.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#حمید_رزاقی
#تحقیقات_کیفی
@NewHasanMohaddesi