اکس ماکینا
معرفی فیلم
میگوید اگر ماشینی هشیار مثل انسان تولید کرده باشی، آنگاه این بخشی از تاریخ خدایان خواهد بود؛ نه تاریخ انسان!
این را مرد جوان بیست و چند سالهای میگوید به نام کالب (Caleb) که کارمند ناتان (Nathan) است و در ویلای فوقالعاده زیبا و مجهز او برای شرکت در آزمایشی دعوت شده است.
آزمایش این است که به عنوان یک انسان تشخیص دهد که ربات هوشمندی که ناتان طراحی کرده، تا چه حد واقعا مانند انسان رفتار میکند. ناتان به کارمند شرکت خود که حالا میهمانش شده است، میگوید که حق انتشار خبر چنین کار بزرگی، برای خودش محفوظ است چرا که این خبر، تاریخ انسانها را به دوران جدیدی وارد خواهد کرد. همینجاست که کالب هوشمندانه یادآوری میکند که این در حقیقت چنان آغاز بزرگی خواهد بود که بهتر است تعبیر به تاریخ خدایان شود. انسانی که موفق شده چیزی مانند خود بسازد، دیگر نه انسان، بلکه مطابق با تاریخ و ادبیات کهن این انسان، دیگر یک خداست!
فیلم Ex Machine به لحاظ انواع داستانی، داخل در همان ژانر مشهور فرانکشتاین قرار میگیرد؛ چون صحبت بر سر این است که کسی موفق شده موجودی خارقالعاده مانند انسان بسازد. اما از آن نسخهی خام اولیه، نوشته مری شلی در قرن نوزدهم، تا داستان فیلم Ex Machina راه درازی طی شده است. در داستان فرانشتاین اثر مری شلی، انسان جدید از اجساد مردگان ساخته میشود اما رباتی که ناتان ساخته است، متکی بر جدیدترین دستاوردهای علم مواد (متالورژی) و تا آنجا که به پردازشگر این ربات مربوط میشود، متکی بر آخرین دستاوردهای هوش مصنوعی در علوم رایانهایست.
خود ناتان در آزمایشگاه تولیدی خود، کالب را اصلاح میکند وقتی که او از اصطلاحات کلاسیک نرمافزار و سختافزار بهره میگیرد؛ ناتان میگوید که یک خیسافزار (WetWare) ساخته است! او چیزی شبیه به مغز انسان را دست گرفته که آبی رنگ است و نقش مغز را برای رباتهای هوشمند بازی میکنند.
در تمامی داستانهایی از این نوع، موضوع پرورش یا خلق یک انسانواره، بلافاصله دلالتهای الهیاتی هم پیدا میکند. درست همانطور که هر پدری در یک خانوادهی کلاسیک، در معنای دقیق و تحتالفظی کلمه، «پروردگار» فرزندان خود است، یعنی آنها را از جهات مادی و معنوی پرورش میدهد، خالق یک ربات مانند ناتان هم «پروردگار» ماشین خود است و این ماشین اگر واقعا مانند انسان رفتار کند، طبیعتا بایست رفتاری مانند فرزندان با والدین از یک سو، و رفتاری مانند انسان با خداوند از سوی دیگر داشته باشد. بنابراین دیالوگها میان ناتان و کالب، حداقل دو لایه معنا دارد که در جریان فیلم ذهن تماشاگر را درگیر خواهد کرد: الف: الهیاتی ب: انسانشناختی
برای مطالعهی ادامه این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
https://dialog.tavaana.org/movie-8-ex-machine/
#خدا #خداباوری #خداناباوری #الهیات #انسان #هوش_مصنوعی #ربات #پیدایش
@Dialogue1402
معرفی فیلم
میگوید اگر ماشینی هشیار مثل انسان تولید کرده باشی، آنگاه این بخشی از تاریخ خدایان خواهد بود؛ نه تاریخ انسان!
این را مرد جوان بیست و چند سالهای میگوید به نام کالب (Caleb) که کارمند ناتان (Nathan) است و در ویلای فوقالعاده زیبا و مجهز او برای شرکت در آزمایشی دعوت شده است.
آزمایش این است که به عنوان یک انسان تشخیص دهد که ربات هوشمندی که ناتان طراحی کرده، تا چه حد واقعا مانند انسان رفتار میکند. ناتان به کارمند شرکت خود که حالا میهمانش شده است، میگوید که حق انتشار خبر چنین کار بزرگی، برای خودش محفوظ است چرا که این خبر، تاریخ انسانها را به دوران جدیدی وارد خواهد کرد. همینجاست که کالب هوشمندانه یادآوری میکند که این در حقیقت چنان آغاز بزرگی خواهد بود که بهتر است تعبیر به تاریخ خدایان شود. انسانی که موفق شده چیزی مانند خود بسازد، دیگر نه انسان، بلکه مطابق با تاریخ و ادبیات کهن این انسان، دیگر یک خداست!
فیلم Ex Machine به لحاظ انواع داستانی، داخل در همان ژانر مشهور فرانکشتاین قرار میگیرد؛ چون صحبت بر سر این است که کسی موفق شده موجودی خارقالعاده مانند انسان بسازد. اما از آن نسخهی خام اولیه، نوشته مری شلی در قرن نوزدهم، تا داستان فیلم Ex Machina راه درازی طی شده است. در داستان فرانشتاین اثر مری شلی، انسان جدید از اجساد مردگان ساخته میشود اما رباتی که ناتان ساخته است، متکی بر جدیدترین دستاوردهای علم مواد (متالورژی) و تا آنجا که به پردازشگر این ربات مربوط میشود، متکی بر آخرین دستاوردهای هوش مصنوعی در علوم رایانهایست.
خود ناتان در آزمایشگاه تولیدی خود، کالب را اصلاح میکند وقتی که او از اصطلاحات کلاسیک نرمافزار و سختافزار بهره میگیرد؛ ناتان میگوید که یک خیسافزار (WetWare) ساخته است! او چیزی شبیه به مغز انسان را دست گرفته که آبی رنگ است و نقش مغز را برای رباتهای هوشمند بازی میکنند.
در تمامی داستانهایی از این نوع، موضوع پرورش یا خلق یک انسانواره، بلافاصله دلالتهای الهیاتی هم پیدا میکند. درست همانطور که هر پدری در یک خانوادهی کلاسیک، در معنای دقیق و تحتالفظی کلمه، «پروردگار» فرزندان خود است، یعنی آنها را از جهات مادی و معنوی پرورش میدهد، خالق یک ربات مانند ناتان هم «پروردگار» ماشین خود است و این ماشین اگر واقعا مانند انسان رفتار کند، طبیعتا بایست رفتاری مانند فرزندان با والدین از یک سو، و رفتاری مانند انسان با خداوند از سوی دیگر داشته باشد. بنابراین دیالوگها میان ناتان و کالب، حداقل دو لایه معنا دارد که در جریان فیلم ذهن تماشاگر را درگیر خواهد کرد: الف: الهیاتی ب: انسانشناختی
برای مطالعهی ادامه این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
https://dialog.tavaana.org/movie-8-ex-machine/
#خدا #خداباوری #خداناباوری #الهیات #انسان #هوش_مصنوعی #ربات #پیدایش
@Dialogue1402
از باکتری تا باخ و بالعکس!
معرفی کتاب
«به واسطه لطف سخاوتمندانه پرفسور دنیل دنت، دسترسی رایگان به برگردان فارسی این کتاب میسر گردید و لذا، به همین خاطر بنده هم از طرف خودم و هم از طرف بسیاری از ایرانیان که در حال حاضر متاسفانه از دسترسی آزاد و غیرسانسورشده به دانش محروم هستند، از ایشان عمیقا قدردانی مینمایم…»
این جملات امیر منیعی، مترجم فارسی کتاب «از باکتری تا باخ و بالعس» است. ترجمه این اثر، چنانکه مترجم فارسی یادآوری میکند، در کتابخانههای آنلاین به آسانی در دسترس است. تیم پژوهشی گفتوشنود، مطالعهی آثار دنت را به خداناباوران ایرانی پیشنهاد میکند.
اندیشههای دنت، تداوم منطقی ماتریالیسم اروپاییست که از یک سو خود را از زبان فوقالعاده پیچیده فلسفهی قارهای (کانتیننتال) رهانیده، و از سوی دیگر با آخرین دستاوردهای علم روز خود را بهروز کرده است. حوزه تخصصی دنیل دنت، فلسفه ذهن و علوم شناختی است. او در حوزههایی چون هوش مصنوعی و آگاهی ذهنی تاثیرگذار بوده و به خاطر داشتن دیدگاههای روشنفکرانه و بحثبرانگیز شناخته میشود. دنت همچنین بر روی نقاط اشتراک بین علم و فلسفه تمرکز دارد و سعی میکند این دو را به طوری که برای عموم قابل فهم باشد، به هم پیوند دهد.
دنیل دنت همچنین به خاطر دیدگاههای آشکار خداناباورانهاش شناخته شده است. او طی سالها به صورت فعال در بحثهای مربوط به دین، علم، و خداناباوری شرکت کرده و از منتقدان سرسخت مذهب و دیدگاههای متافیزیکی…
برای مطالعهی ادامه یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
https://dialog.tavaana.org/from-bacteria-to-bach-and-back/
#دنیل_دنت #خداناباوری #آتئیسم #علم #علم_گرایی #نقد_دین #گفتگو
@Dialogue1402
معرفی کتاب
«به واسطه لطف سخاوتمندانه پرفسور دنیل دنت، دسترسی رایگان به برگردان فارسی این کتاب میسر گردید و لذا، به همین خاطر بنده هم از طرف خودم و هم از طرف بسیاری از ایرانیان که در حال حاضر متاسفانه از دسترسی آزاد و غیرسانسورشده به دانش محروم هستند، از ایشان عمیقا قدردانی مینمایم…»
این جملات امیر منیعی، مترجم فارسی کتاب «از باکتری تا باخ و بالعس» است. ترجمه این اثر، چنانکه مترجم فارسی یادآوری میکند، در کتابخانههای آنلاین به آسانی در دسترس است. تیم پژوهشی گفتوشنود، مطالعهی آثار دنت را به خداناباوران ایرانی پیشنهاد میکند.
اندیشههای دنت، تداوم منطقی ماتریالیسم اروپاییست که از یک سو خود را از زبان فوقالعاده پیچیده فلسفهی قارهای (کانتیننتال) رهانیده، و از سوی دیگر با آخرین دستاوردهای علم روز خود را بهروز کرده است. حوزه تخصصی دنیل دنت، فلسفه ذهن و علوم شناختی است. او در حوزههایی چون هوش مصنوعی و آگاهی ذهنی تاثیرگذار بوده و به خاطر داشتن دیدگاههای روشنفکرانه و بحثبرانگیز شناخته میشود. دنت همچنین بر روی نقاط اشتراک بین علم و فلسفه تمرکز دارد و سعی میکند این دو را به طوری که برای عموم قابل فهم باشد، به هم پیوند دهد.
دنیل دنت همچنین به خاطر دیدگاههای آشکار خداناباورانهاش شناخته شده است. او طی سالها به صورت فعال در بحثهای مربوط به دین، علم، و خداناباوری شرکت کرده و از منتقدان سرسخت مذهب و دیدگاههای متافیزیکی…
برای مطالعهی ادامه یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
https://dialog.tavaana.org/from-bacteria-to-bach-and-back/
#دنیل_دنت #خداناباوری #آتئیسم #علم #علم_گرایی #نقد_دین #گفتگو
@Dialogue1402
چرا یک عمل، صرفاً به دلیل زبانی که در آن انجام میشود، ارزشی متفاوت مییابد؟
اگر نماز خواندن به فارسی قبول نیست، پس چرا توهین به مقدسات و نقد آنها به فارسی گناه است؟
آیا این تناقض آشکار، به ما نمیگوید که باورهایمان را باید زیر سوال ببریم؟
چرا زبان، ملاک پذیرش یا رد یک عمل میشود؟
آیا این سوال، سؤالی نیست که باید در مورد تمام باورهایمان از خود بپرسیم؟
دعوت میکنیم تا در این باره با هم گفتگو کنیم.
#خداناباوری #نقد_دین #تفکر_انتقادی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
اگر نماز خواندن به فارسی قبول نیست، پس چرا توهین به مقدسات و نقد آنها به فارسی گناه است؟
آیا این تناقض آشکار، به ما نمیگوید که باورهایمان را باید زیر سوال ببریم؟
چرا زبان، ملاک پذیرش یا رد یک عمل میشود؟
آیا این سوال، سؤالی نیست که باید در مورد تمام باورهایمان از خود بپرسیم؟
دعوت میکنیم تا در این باره با هم گفتگو کنیم.
#خداناباوری #نقد_دین #تفکر_انتقادی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
@dialogue1402
«پشت سر نهادن خدا»
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز که شاید مشهورترین نظریهپرداز خداناباوری و منتقد همه سنتهای دینیست، برای ایرانیان هم چهرهای شناخته شده است؛ اخیرا یکی از کتابهای او با نام پشت سر نهادن خدا توسط امیر منیعی به فارسی ترجمه شده است. عنوان اصلی این کتاب به انگلیسی Outgrowing God: A Beginner’s Guide است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به عنوان یک راهنمای مقدماتی برای افرادی که در جستجوی فهمیدن مبانی علمی و فلسفی دور شدن از باورهای مذهبی هستند، نوشته شده است.
داوکینز در این کتاب، مفاهیمی مانند منشاء اخلاق، رابطه علم و دین، و ایدههای مرتبط با الحاد و شکاکیت را بررسی میکند. او تلاش میکند به شیوهای ساده و قابلفهم برای مخاطبان جوانتر و کسانی که تازه شروع به جستجو درباره این موضوعات کردهاند، این مسائل را توضیح دهد. این کتاب به نوعی ادامهی مباحث کتاب معروف داوکینز به نام پندار خدا (The God Delusion) است، اما به طور خاص به زبان سادهتر و برای افراد تازهکار نوشته شده است.
داوکینز در «پشت سر نهادن خدا» به دنبال این است که به خوانندگان خود نشان دهد که چطور میتوان بدون نیاز به باورهای دینی، یک زندگی معنادار و اخلاقی داشت.
کتاب در مجموع دو بخش دارد: بخش یکم با عنوان «بدرود ای خدا» و بخش دوم: «تکامل و فراتر از آن» نام دارد. در اولین فصل از بخش یکم با عنوان جالب «این همه خدا» روبهرو میشوید و میتوانید حدس بزنید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/outgrowing-god/
#خداناباوری #آتئیسم #خداباوری #ناباورمندان #باورمندان #گفتگو #رواداری #نقد_دین
@Dialogue1402
«پشت سر نهادن خدا»
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز که شاید مشهورترین نظریهپرداز خداناباوری و منتقد همه سنتهای دینیست، برای ایرانیان هم چهرهای شناخته شده است؛ اخیرا یکی از کتابهای او با نام پشت سر نهادن خدا توسط امیر منیعی به فارسی ترجمه شده است. عنوان اصلی این کتاب به انگلیسی Outgrowing God: A Beginner’s Guide است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به عنوان یک راهنمای مقدماتی برای افرادی که در جستجوی فهمیدن مبانی علمی و فلسفی دور شدن از باورهای مذهبی هستند، نوشته شده است.
داوکینز در این کتاب، مفاهیمی مانند منشاء اخلاق، رابطه علم و دین، و ایدههای مرتبط با الحاد و شکاکیت را بررسی میکند. او تلاش میکند به شیوهای ساده و قابلفهم برای مخاطبان جوانتر و کسانی که تازه شروع به جستجو درباره این موضوعات کردهاند، این مسائل را توضیح دهد. این کتاب به نوعی ادامهی مباحث کتاب معروف داوکینز به نام پندار خدا (The God Delusion) است، اما به طور خاص به زبان سادهتر و برای افراد تازهکار نوشته شده است.
داوکینز در «پشت سر نهادن خدا» به دنبال این است که به خوانندگان خود نشان دهد که چطور میتوان بدون نیاز به باورهای دینی، یک زندگی معنادار و اخلاقی داشت.
کتاب در مجموع دو بخش دارد: بخش یکم با عنوان «بدرود ای خدا» و بخش دوم: «تکامل و فراتر از آن» نام دارد. در اولین فصل از بخش یکم با عنوان جالب «این همه خدا» روبهرو میشوید و میتوانید حدس بزنید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/outgrowing-god/
#خداناباوری #آتئیسم #خداباوری #ناباورمندان #باورمندان #گفتگو #رواداری #نقد_دین
@Dialogue1402
چند فرهنگگرایی به سیاستها و رویههایی اشاره دارد که تنوع فرهنگی، قومی، نژادی، دینی و زبانی را به رسمیت شناخته و ترویج میکند.
این مفهوم بر احترام به تفاوتها و ایجاد جامعهای متنوع و فراگیر تأکید دارد.
اصول چند فرهنگگرایی شامل احترام به تنوع، ادغام و همزیستی، مشارکت برابر و مقابله با تبعیض است.
تورنتو به عنوان یکی از متنوعترین شهرهای جهان شناخته میشود، که در آن مردم از بیش از 140 کشور مختلف زندگی میکنند و بیش از 200 زبان مختلف صحبت میشود.
در این تنوع فرهنگی یکی از نمونههای قابل توجه رواداری و زیست مسالمتآمیز میان باورمندان به ادیان مختلف و خداناباوران و دینناباوران است.
چند فرهنگگرایی، با تأکید بر احترام و پذیرش تفاوتها، تلاش میکند جوامعی عادلانه و فراگیر ایجاد کند که در آن همه افراد، بدون توجه به پیشینه فرهنگیشان، بتوانند به طور برابر مشارکت کنند و از حقوق و فرصتهای برابر نیز برخوردار باشند.
https://dialog.tavaana.org/tolerance_history_and_future/
#چندفرهنگ_گرایی #رواداری #خداناباوری #دین_ناباورای #ناباورمندان #آتئیسم #کانادا #تورنتو #دموکراسی #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چند فرهنگگرایی به سیاستها و رویههایی اشاره دارد که تنوع فرهنگی، قومی، نژادی، دینی و زبانی را به رسمیت شناخته و ترویج میکند.
این مفهوم بر احترام به تفاوتها و ایجاد جامعهای متنوع و فراگیر تأکید دارد.
اصول چند فرهنگگرایی شامل احترام به تنوع، ادغام و همزیستی، مشارکت برابر و مقابله با تبعیض است.
تورنتو به عنوان یکی از متنوعترین شهرهای جهان شناخته میشود، که در آن مردم از بیش از 140 کشور مختلف زندگی میکنند و بیش از 200 زبان مختلف صحبت میشود.
در این تنوع فرهنگی یکی از نمونههای قابل توجه رواداری و زیست مسالمتآمیز میان باورمندان به ادیان مختلف و خداناباوران و دینناباوران است.
چند فرهنگگرایی، با تأکید بر احترام و پذیرش تفاوتها، تلاش میکند جوامعی عادلانه و فراگیر ایجاد کند که در آن همه افراد، بدون توجه به پیشینه فرهنگیشان، بتوانند به طور برابر مشارکت کنند و از حقوق و فرصتهای برابر نیز برخوردار باشند.
https://dialog.tavaana.org/tolerance_history_and_future/
#چندفرهنگ_گرایی #رواداری #خداناباوری #دین_ناباورای #ناباورمندان #آتئیسم #کانادا #تورنتو #دموکراسی #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ریکی جرویس (Ricky Gervais) یکی از شناختهشدهترین کمدینها، بازیگران و نویسندگان انگلیسی است که به دلیل آثار نوآورانهاش در دنیای کمدی و تلویزیون شهرت جهانی دارد. در اینجا اطلاعاتی درباره زندگی و کارهای او آورده شده است.
ریکی در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۱، در ریدینگ، انگلستان متولد شد. او در خانوادهای کارگر به دنیا آمد. مادرش اهل انگلستان و پدرش مهاجری فرانسوی بود. در دانشگاه لندن در رشته فلسفه تحصیل کرد و در آنجا به علاقهاش به موسیقی و هنرهای خلاقانه پی برد.
موفقترین اثر جرویس، سریال کمدی بریتانیایی The Office است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این سریال داستان کارکنان یک شرکت کاغذسازی را روایت میکند و جرویس در آن نقش دیوید برنت، مدیر خودشیفته و ناخوشایند را بازی کرد. The Office به یک اثر کلاسیک تبدیل شد و نسخهی آمریکایی آن نیز با موفقیت فراوان ساخته شد.
در «زندگی پس از مرگ» (After Life) یکی دیگر از موفقترین آثار جرویس که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ همسرش با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. این سریال ترکیبی از طنز و لحظات احساسی عمیق است.
امروزه ریکی جرویس یکی از محبوبترین استندآپ کمدینهای جهان است. اجراهای او، از جمله Humanity و SuperNature، به خاطر شوخیهای تند، هوش کلامی و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، مذهبی و فرهنگی شهرت دارند.
جرویس به صراحتگویی، شوخیهای جسورانه و بیپروایی در برخورد با موضوعات حساس مانند مذهب، سیاست و فرهنگ عامه مشهور است.
او یک خداناباور (آتئیست) سرشناس است و بارها در مصاحبهها و استندآپهای خود به عقاید مذهبی و فلسفی اشاره کرده است.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
ریکی در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۱، در ریدینگ، انگلستان متولد شد. او در خانوادهای کارگر به دنیا آمد. مادرش اهل انگلستان و پدرش مهاجری فرانسوی بود. در دانشگاه لندن در رشته فلسفه تحصیل کرد و در آنجا به علاقهاش به موسیقی و هنرهای خلاقانه پی برد.
موفقترین اثر جرویس، سریال کمدی بریتانیایی The Office است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این سریال داستان کارکنان یک شرکت کاغذسازی را روایت میکند و جرویس در آن نقش دیوید برنت، مدیر خودشیفته و ناخوشایند را بازی کرد. The Office به یک اثر کلاسیک تبدیل شد و نسخهی آمریکایی آن نیز با موفقیت فراوان ساخته شد.
در «زندگی پس از مرگ» (After Life) یکی دیگر از موفقترین آثار جرویس که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ همسرش با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. این سریال ترکیبی از طنز و لحظات احساسی عمیق است.
امروزه ریکی جرویس یکی از محبوبترین استندآپ کمدینهای جهان است. اجراهای او، از جمله Humanity و SuperNature، به خاطر شوخیهای تند، هوش کلامی و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، مذهبی و فرهنگی شهرت دارند.
جرویس به صراحتگویی، شوخیهای جسورانه و بیپروایی در برخورد با موضوعات حساس مانند مذهب، سیاست و فرهنگ عامه مشهور است.
او یک خداناباور (آتئیست) سرشناس است و بارها در مصاحبهها و استندآپهای خود به عقاید مذهبی و فلسفی اشاره کرده است.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
اخلاق بدون خدا؛
آیا دین تنها مبنای ارزشهاست؟
اخلاق در جوامع خداناباور موضوعی پیچیده و چندوجهی است که پژوهشهای متعددی به بررسی آن پرداختهاند. سم هریس، از چهرههای برجسته خداناباوری جدید، معتقد است که دین نه تنها مبنای اخلاق نیست، بلکه میتواند به تضعیف آن منجر شود. او با استناد به آمارهای میدانی، ادعا میکند که در کشورهای با جمعیت خداناباور، شاخصهای اخلاقی مانند رفاه مادی، حقوق زنان و رعایت حقوق بشر در وضعیت بهتری نسبت به کشورهای مذهبی قرار دارند.
برخی پژوهشگران استدلال میکنند که اخلاق انسانی میتواند مستقل از دین وجود داشته باشد و ارزشهای اخلاقی در جوامع خداناباور نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال، برخی بررسیها نشان داده است که افراد خداناباور در رفتارهای نوعدوستانه و جامعهگرا تفاوت معناداری با افراد مذهبی ندارند.
از نگاه فلسفی، بسیاری از فلاسفه معاصر مانند ریچارد داوکینز و سم هریس بر این باورند که اخلاق بر مبنای خرد و علم میتواند بنیانی محکمتر و جهانیتر داشته باشد.
به عنوان مثال، مفهوم "طلایی اخلاقی" یا "قاعده زرین" که به دیگرخواهی و عدالت اشاره دارد، نه از دین بلکه از طبیعت اجتماعی انسان نشأت گرفته است. .
در مجموع، به نظر میرسد که اخلاق میتواند در جوامع خداناباور نیز پایدار باشد و ارزشهای انسانی مانند همدلی، عدالت و نوعدوستی، مستقل از باورهای دینی، در چنین جوامعی ترویج و تقویت میشوند.
#اخلاق #دین #سم_هریس #ریچارد_داوکینز #خداناباوری #ناباورمندی #قاعده_زرین #قانون_طلایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا دین تنها مبنای ارزشهاست؟
اخلاق در جوامع خداناباور موضوعی پیچیده و چندوجهی است که پژوهشهای متعددی به بررسی آن پرداختهاند. سم هریس، از چهرههای برجسته خداناباوری جدید، معتقد است که دین نه تنها مبنای اخلاق نیست، بلکه میتواند به تضعیف آن منجر شود. او با استناد به آمارهای میدانی، ادعا میکند که در کشورهای با جمعیت خداناباور، شاخصهای اخلاقی مانند رفاه مادی، حقوق زنان و رعایت حقوق بشر در وضعیت بهتری نسبت به کشورهای مذهبی قرار دارند.
برخی پژوهشگران استدلال میکنند که اخلاق انسانی میتواند مستقل از دین وجود داشته باشد و ارزشهای اخلاقی در جوامع خداناباور نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال، برخی بررسیها نشان داده است که افراد خداناباور در رفتارهای نوعدوستانه و جامعهگرا تفاوت معناداری با افراد مذهبی ندارند.
از نگاه فلسفی، بسیاری از فلاسفه معاصر مانند ریچارد داوکینز و سم هریس بر این باورند که اخلاق بر مبنای خرد و علم میتواند بنیانی محکمتر و جهانیتر داشته باشد.
به عنوان مثال، مفهوم "طلایی اخلاقی" یا "قاعده زرین" که به دیگرخواهی و عدالت اشاره دارد، نه از دین بلکه از طبیعت اجتماعی انسان نشأت گرفته است. .
در مجموع، به نظر میرسد که اخلاق میتواند در جوامع خداناباور نیز پایدار باشد و ارزشهای انسانی مانند همدلی، عدالت و نوعدوستی، مستقل از باورهای دینی، در چنین جوامعی ترویج و تقویت میشوند.
#اخلاق #دین #سم_هریس #ریچارد_داوکینز #خداناباوری #ناباورمندی #قاعده_زرین #قانون_طلایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«همه راههای بیخدایی»
باور به خداوند و این ایده که جهان را موجودی برتر برساخته و خود او هم مدیریت میکند، به قدری در جهان شایع بوده و بر فرهنگها و سنتها سایه انداخته است که به نظر یک باور معیار (استاندارد) میآید؛ به طوری که اگر کسی به این ایده بنیادین باور نداشته باشد، خود را ناچار به استدلال میبیند. لاجرم، ظاهر امر این است که «خداناباوران» باید دلیل بیاورند، نه خداباوران.
به نظر میرسد نه فقط در گذشتههای دور، بلکه تا همین امروز و در جوامع توسعهیافته آمریکای شمالی هم، این خداناباوران هستند که در اقلیت عددی قرار دارند و اکثریت با کسانیست که در یک معنای وسیع کلمه، به ایده «خداوند» باور دارند. احتمالا همین برتری عددیست که موجب شده، «خداناباوران» در تلاش برای اثبات خود باشند! در حالی که باور به چیزی، مستلزم تدارک دلیل است و ناباورمندی طبیعتا نمیبایست مستلزم اقامه دلیل باشد.
این قاعده تنها زمانی نادرست است که صحبت بر سر ادراک بیواسطه یا شهود باشد. یعنی لازم نیست کسی استدلال کند که آیا یک جرم آسمانی به نام «خورشید» وجود دارد یا نه؛ چون همهکس آن را همهروزه میبیند و خورشید موضوع ادراک بیواسطه است. اما این در مورد خداوند صدق نمیکند. بنابراین شاید محکمترین سنگری که یک خداناباور میتواند پشت آن بایستد و از آنجا جنگ معرفتشناختی خود را پیش ببرد، همینجاست: این منم که باید استدلال کنم یا یک خداباور!؟
در نسخه کامل این متن، استدلالهای ایجابی له خداناباوری را به سه دسته تقسیم کردهایم؛ برای خواندن نسخه کامل به صفحه توانا مراجعه کنید:
https://tavaana.org/all-paths-to-atheism/
#گفتگو #مدارا #خداناباوری #خداناباوران #آتئیسم
@dialogue1402
باور به خداوند و این ایده که جهان را موجودی برتر برساخته و خود او هم مدیریت میکند، به قدری در جهان شایع بوده و بر فرهنگها و سنتها سایه انداخته است که به نظر یک باور معیار (استاندارد) میآید؛ به طوری که اگر کسی به این ایده بنیادین باور نداشته باشد، خود را ناچار به استدلال میبیند. لاجرم، ظاهر امر این است که «خداناباوران» باید دلیل بیاورند، نه خداباوران.
به نظر میرسد نه فقط در گذشتههای دور، بلکه تا همین امروز و در جوامع توسعهیافته آمریکای شمالی هم، این خداناباوران هستند که در اقلیت عددی قرار دارند و اکثریت با کسانیست که در یک معنای وسیع کلمه، به ایده «خداوند» باور دارند. احتمالا همین برتری عددیست که موجب شده، «خداناباوران» در تلاش برای اثبات خود باشند! در حالی که باور به چیزی، مستلزم تدارک دلیل است و ناباورمندی طبیعتا نمیبایست مستلزم اقامه دلیل باشد.
این قاعده تنها زمانی نادرست است که صحبت بر سر ادراک بیواسطه یا شهود باشد. یعنی لازم نیست کسی استدلال کند که آیا یک جرم آسمانی به نام «خورشید» وجود دارد یا نه؛ چون همهکس آن را همهروزه میبیند و خورشید موضوع ادراک بیواسطه است. اما این در مورد خداوند صدق نمیکند. بنابراین شاید محکمترین سنگری که یک خداناباور میتواند پشت آن بایستد و از آنجا جنگ معرفتشناختی خود را پیش ببرد، همینجاست: این منم که باید استدلال کنم یا یک خداباور!؟
در نسخه کامل این متن، استدلالهای ایجابی له خداناباوری را به سه دسته تقسیم کردهایم؛ برای خواندن نسخه کامل به صفحه توانا مراجعه کنید:
https://tavaana.org/all-paths-to-atheism/
#گفتگو #مدارا #خداناباوری #خداناباوران #آتئیسم
@dialogue1402
ریکی جرویس (Ricky Gervais) یکی از شناختهشدهترین کمدینها، بازیگران و نویسندگان انگلیسی است که به دلیل آثار نوآورانهاش در دنیای کمدی و تلویزیون شهرت جهانی دارد. در اینجا اطلاعاتی درباره زندگی و کارهای او آورده شده است.
ریکی در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۱، در ریدینگ، انگلستان متولد شد. او در خانوادهای کارگر به دنیا آمد. مادرش اهل انگلستان و پدرش مهاجری فرانسوی بود. در دانشگاه لندن در رشته فلسفه تحصیل کرد و در آنجا به علاقهاش به موسیقی و هنرهای خلاقانه پی برد.
موفقترین اثر جرویس، سریال کمدی بریتانیایی The Office است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این سریال داستان کارکنان یک شرکت کاغذسازی را روایت میکند و جرویس در آن نقش دیوید برنت، مدیر خودشیفته و ناخوشایند را بازی کرد. The Office به یک اثر کلاسیک تبدیل شد و نسخهی آمریکایی آن نیز با موفقیت فراوان ساخته شد.
در «زندگی پس از مرگ» (After Life) یکی دیگر از موفقترین آثار جرویس که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ همسرش با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. این سریال ترکیبی از طنز و لحظات احساسی عمیق است.
امروزه ریکی جرویس یکی از محبوبترین استندآپ کمدینهای جهان است. اجراهای او، از جمله Humanity و SuperNature، به خاطر شوخیهای تند، هوش کلامی و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، مذهبی و فرهنگی شهرت دارند.
جرویس به صراحتگویی، شوخیهای جسورانه و بیپروایی در برخورد با موضوعات حساس مانند مذهب، سیاست و فرهنگ عامه مشهور است.
او یک خداناباور (آتئیست) سرشناس است و بارها در مصاحبهها و استندآپهای خود به عقاید مذهبی و فلسفی اشاره کرده است. این نکته که خدایان متعددی در تاریخ سیاره وجود داشتهاند و یکتاپرستان فقط یکی از آنها را جزمیتاندیشانه میپرستند، از ناحیه خداناباوران بسیاری طرح شده است.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
ریکی در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۱، در ریدینگ، انگلستان متولد شد. او در خانوادهای کارگر به دنیا آمد. مادرش اهل انگلستان و پدرش مهاجری فرانسوی بود. در دانشگاه لندن در رشته فلسفه تحصیل کرد و در آنجا به علاقهاش به موسیقی و هنرهای خلاقانه پی برد.
موفقترین اثر جرویس، سریال کمدی بریتانیایی The Office است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این سریال داستان کارکنان یک شرکت کاغذسازی را روایت میکند و جرویس در آن نقش دیوید برنت، مدیر خودشیفته و ناخوشایند را بازی کرد. The Office به یک اثر کلاسیک تبدیل شد و نسخهی آمریکایی آن نیز با موفقیت فراوان ساخته شد.
در «زندگی پس از مرگ» (After Life) یکی دیگر از موفقترین آثار جرویس که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ همسرش با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. این سریال ترکیبی از طنز و لحظات احساسی عمیق است.
امروزه ریکی جرویس یکی از محبوبترین استندآپ کمدینهای جهان است. اجراهای او، از جمله Humanity و SuperNature، به خاطر شوخیهای تند، هوش کلامی و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، مذهبی و فرهنگی شهرت دارند.
جرویس به صراحتگویی، شوخیهای جسورانه و بیپروایی در برخورد با موضوعات حساس مانند مذهب، سیاست و فرهنگ عامه مشهور است.
او یک خداناباور (آتئیست) سرشناس است و بارها در مصاحبهها و استندآپهای خود به عقاید مذهبی و فلسفی اشاره کرده است. این نکته که خدایان متعددی در تاریخ سیاره وجود داشتهاند و یکتاپرستان فقط یکی از آنها را جزمیتاندیشانه میپرستند، از ناحیه خداناباوران بسیاری طرح شده است.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
اگر آنها که به وجود خدا باوری ندارند، میخواستند قصههای آموزنده تعریف کنند. قصههای آنها در مقایسه با قصههای کتب مقدس که حول باور به خداوند میگردد، چه کیفیتی پیدا میکرد!؟
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
نماینده خامنهای در خراسان گفت: علت رویدادهای این روزهای سوریه در خداناباوری افراد جامعه بود که به خاطر وابستگی به جریان استکبار جهانی به کمکهای منطقه ای پشت کردند و به این حال و روز افتادند.
هر جامعهای که بخواهد با دین زدایی به یاری استکبار برود، این ذلت و نکبت نصیبش خواهد شد و اگر ما در جامعه نتوانیم بندگی خداوند را درست انجام دهیم و در بنده سازی برای خداوند موفق نشویم، سرنوشت جامعه ما نیز با شکست پیوند میخورد، به همین منظور باید ترویج نماز در خانوادهها و افراد جامعه به عنوان یک جریان قطعی دربیاید زیرا با وابستگی به خداوند متعال جریان نظام دینی ادامه پیدا خواهد کرد.
اظهارات احمد علمالهدی درباره نسبت دادن وقایع سوریه به خداناباوری و وابستگی به استکبار جهانی، بار دیگر ماهیت ایدئولوژیک و حقپنداری حکومت شیعه جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این رویکرد، همواره با دیگریسازی از مردم و برچسبزدن به گروههای مختلف اجتماعی، تلاش میکند تا سلطه دینی خود را توجیه و تقویت کند.
شما چطور فکر میکنید؟
#خداناباوری #دیکتاتوری #علم_الهدی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
هر جامعهای که بخواهد با دین زدایی به یاری استکبار برود، این ذلت و نکبت نصیبش خواهد شد و اگر ما در جامعه نتوانیم بندگی خداوند را درست انجام دهیم و در بنده سازی برای خداوند موفق نشویم، سرنوشت جامعه ما نیز با شکست پیوند میخورد، به همین منظور باید ترویج نماز در خانوادهها و افراد جامعه به عنوان یک جریان قطعی دربیاید زیرا با وابستگی به خداوند متعال جریان نظام دینی ادامه پیدا خواهد کرد.
اظهارات احمد علمالهدی درباره نسبت دادن وقایع سوریه به خداناباوری و وابستگی به استکبار جهانی، بار دیگر ماهیت ایدئولوژیک و حقپنداری حکومت شیعه جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این رویکرد، همواره با دیگریسازی از مردم و برچسبزدن به گروههای مختلف اجتماعی، تلاش میکند تا سلطه دینی خود را توجیه و تقویت کند.
شما چطور فکر میکنید؟
#خداناباوری #دیکتاتوری #علم_الهدی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر کانادایی، به دلیل دیدگاههای نوآورانهاش در فلسفه دین شناخته میشود.
او در حوزههای معرفتشناسی و الهیات طبیعی کار کرده و بهویژه با نظریه اختفای الهی (Divine Hiddenness) شناخته میشود.
شلنبرگ در این نظریه به پرسش از وجود خدا و رابطه آن با انسانها میپردازد.
در نظریه اختفای الهی، شلنبرگ استدلال میکند که نبود شواهد کافی برای شناخت خداوند، دلیلی بر عدم وجود او است.
او معتقد است که اگر خدایی وجود داشت که خواهان رابطهای معنادار با انسانها باشد، باید دلایل آشکاری برای شناخت خود فراهم میکرد.
اما با توجه به اینکه بسیاری از انسانها، با وجود جستجوی صادقانه، قادر به یافتن چنین شواهدی نیستند، شلنبرگ نتیجه میگیرد که یا خدایی با چنین ویژگیهایی وجود ندارد، یا این خدا در ایجاد رابطه و شناخت خود ناتوان است.
اختفای الهی، بهزعم شلنبرگ، دلیلی بر نبود خدایی است که خواهان ارتباط نزدیک و محبتآمیز با بشر باشد.
https://dialog.tavaana.org/nonbelievers-audiobook/
#شلنبرگ #خداناباوری #ناباورمندان #اختفای_الهی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
او در حوزههای معرفتشناسی و الهیات طبیعی کار کرده و بهویژه با نظریه اختفای الهی (Divine Hiddenness) شناخته میشود.
شلنبرگ در این نظریه به پرسش از وجود خدا و رابطه آن با انسانها میپردازد.
در نظریه اختفای الهی، شلنبرگ استدلال میکند که نبود شواهد کافی برای شناخت خداوند، دلیلی بر عدم وجود او است.
او معتقد است که اگر خدایی وجود داشت که خواهان رابطهای معنادار با انسانها باشد، باید دلایل آشکاری برای شناخت خود فراهم میکرد.
اما با توجه به اینکه بسیاری از انسانها، با وجود جستجوی صادقانه، قادر به یافتن چنین شواهدی نیستند، شلنبرگ نتیجه میگیرد که یا خدایی با چنین ویژگیهایی وجود ندارد، یا این خدا در ایجاد رابطه و شناخت خود ناتوان است.
اختفای الهی، بهزعم شلنبرگ، دلیلی بر نبود خدایی است که خواهان ارتباط نزدیک و محبتآمیز با بشر باشد.
https://dialog.tavaana.org/nonbelievers-audiobook/
#شلنبرگ #خداناباوری #ناباورمندان #اختفای_الهی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ریکی جرویس (Ricky Gervais) یکی از شناختهشدهترین کمدینها، بازیگران و نویسندگان انگلیسی است که به دلیل آثار نوآورانهاش در دنیای کمدی و تلویزیون شهرت جهانی دارد. در اینجا اطلاعاتی درباره زندگی و کارهای او آورده شده است.
ریکی در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۱، در ریدینگ، انگلستان متولد شد. او در خانوادهای کارگر به دنیا آمد. مادرش اهل انگلستان و پدرش مهاجری فرانسوی بود. در دانشگاه لندن در رشته فلسفه تحصیل کرد و در آنجا به علاقهاش به موسیقی و هنرهای خلاقانه پی برد.
موفقترین اثر جرویس، سریال کمدی بریتانیایی The Office است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این سریال داستان کارکنان یک شرکت کاغذسازی را روایت میکند و جرویس در آن نقش دیوید برنت، مدیر خودشیفته و ناخوشایند را بازی کرد. The Office به یک اثر کلاسیک تبدیل شد و نسخهی آمریکایی آن نیز با موفقیت فراوان ساخته شد.
در «زندگی پس از مرگ» (After Life) یکی دیگر از موفقترین آثار جرویس که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ همسرش با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. این سریال ترکیبی از طنز و لحظات احساسی عمیق است.
امروزه ریکی جرویس یکی از محبوبترین استندآپ کمدینهای جهان است. اجراهای او، از جمله Humanity و SuperNature، به خاطر شوخیهای تند، هوش کلامی و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، مذهبی و فرهنگی شهرت دارند.
جرویس به صراحتگویی، شوخیهای جسورانه و بیپروایی در برخورد با موضوعات حساس مانند مذهب، سیاست و فرهنگ عامه مشهور است.
او یک خداناباور (آتئیست) سرشناس است و بارها در مصاحبهها و استندآپهای خود به عقاید مذهبی و فلسفی اشاره کرده است. این نکته که خدایان متعددی در تاریخ سیاره وجود داشتهاند و یکتاپرستان فقط یکی از آنها را جزمیتاندیشانه میپرستند، از ناحیه خداناباوران بسیاری طرح شده است.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
ریکی در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۱، در ریدینگ، انگلستان متولد شد. او در خانوادهای کارگر به دنیا آمد. مادرش اهل انگلستان و پدرش مهاجری فرانسوی بود. در دانشگاه لندن در رشته فلسفه تحصیل کرد و در آنجا به علاقهاش به موسیقی و هنرهای خلاقانه پی برد.
موفقترین اثر جرویس، سریال کمدی بریتانیایی The Office است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این سریال داستان کارکنان یک شرکت کاغذسازی را روایت میکند و جرویس در آن نقش دیوید برنت، مدیر خودشیفته و ناخوشایند را بازی کرد. The Office به یک اثر کلاسیک تبدیل شد و نسخهی آمریکایی آن نیز با موفقیت فراوان ساخته شد.
در «زندگی پس از مرگ» (After Life) یکی دیگر از موفقترین آثار جرویس که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ همسرش با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. این سریال ترکیبی از طنز و لحظات احساسی عمیق است.
امروزه ریکی جرویس یکی از محبوبترین استندآپ کمدینهای جهان است. اجراهای او، از جمله Humanity و SuperNature، به خاطر شوخیهای تند، هوش کلامی و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، مذهبی و فرهنگی شهرت دارند.
جرویس به صراحتگویی، شوخیهای جسورانه و بیپروایی در برخورد با موضوعات حساس مانند مذهب، سیاست و فرهنگ عامه مشهور است.
او یک خداناباور (آتئیست) سرشناس است و بارها در مصاحبهها و استندآپهای خود به عقاید مذهبی و فلسفی اشاره کرده است. این نکته که خدایان متعددی در تاریخ سیاره وجود داشتهاند و یکتاپرستان فقط یکی از آنها را جزمیتاندیشانه میپرستند، از ناحیه خداناباوران بسیاری طرح شده است.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد.
هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد.
این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد.
نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.
در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در واکنش به ویدئویی که از نوح هراری چندی پیش منتشر کرده بودیم و زیر پست مربوط به آن، گفتگوهای جالبی میان هموطنان رخ داد که تصویر آنها را بازتاب میدهیم. این گفتگوها نمونه سالمی از گفتگو در مورد بنیادیترین مسائل فلسفی و هستیشناختی، یعنی وجود یا عدم وجود خداست. شهروندان بدون آنکه به یکدیگر پرخاش و یا به طور صریح یا ضمنی بیادبی بکنند، با یکدیگر وجوه نظری و فلسفی مدعیات نوح هراری را سنجیدهاند و از هر دو سو، یعنی له خداباوری و علیه آن، استدلالهای خوبی طرح کردهاند.
گفتوشنود بسیار مایل است که سکویی برای بازتاب این گونه گفتگوهای سالم، سازنده و نقادانه در مورد پرسشهای بنیادین باشد. نظرات خود را همواره با ما در میان بگذارید.
#گفتگو #رواداری #نقادی #نقد_دین #خداباوری #خداناباوری #آتئیسم
@dialogue1402
گفتوشنود بسیار مایل است که سکویی برای بازتاب این گونه گفتگوهای سالم، سازنده و نقادانه در مورد پرسشهای بنیادین باشد. نظرات خود را همواره با ما در میان بگذارید.
#گفتگو #رواداری #نقادی #نقد_دین #خداباوری #خداناباوری #آتئیسم
@dialogue1402
ژاک دریدا (1930–2004)، فیلسوف فرانسوی و بنیانگذار مکتب شالودهشکنی، از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم بود.
او با رویکردی انتقادی به متون فلسفی، دینی و ادبی، مفاهیمی مانند حقیقت، معنا و خدا را به چالش کشید.
هرچند دریدا به صراحت خود را خداناباور ننامید، اما آثار او اغلب بهعنوان نقدی بر متافیزیک سنتی و باورهای دینی تفسیر شدهاند.
دریدا در فلسفه خود به تحلیل و نقد ساختارهای فکریای میپردازد که به تثبیت ایده خدا یا مفاهیم مطلق کمک کردهاند.
او با استفاده از شالودهشکنی، نشان داد که این مفاهیم اغلب ناپایدار و وابسته به زبان و فرهنگ هستند.
این نگاه بهطور غیرمستقیم زمینهساز خداناباوری فلسفی است، زیرا ادعای وجود مطلق یا نهایی را زیر سؤال میبرد.
آثار دریدا، مانند نوشتار و تفاوت، تأثیری عمیق بر فلسفه، نظریه ادبی و نقد دینی گذاشت و او را به یکی از متفکرانی تبدیل کرد که به بررسی فلسفی خداناباوری و نقد دین پرداختهاند.
#ژاک_دریدا #دریدا #فلسفه #خداناباوری #آتئیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ژاک دریدا (1930–2004)، فیلسوف فرانسوی و بنیانگذار مکتب شالودهشکنی، از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم بود.
او با رویکردی انتقادی به متون فلسفی، دینی و ادبی، مفاهیمی مانند حقیقت، معنا و خدا را به چالش کشید.
هرچند دریدا به صراحت خود را خداناباور ننامید، اما آثار او اغلب بهعنوان نقدی بر متافیزیک سنتی و باورهای دینی تفسیر شدهاند.
دریدا در فلسفه خود به تحلیل و نقد ساختارهای فکریای میپردازد که به تثبیت ایده خدا یا مفاهیم مطلق کمک کردهاند.
او با استفاده از شالودهشکنی، نشان داد که این مفاهیم اغلب ناپایدار و وابسته به زبان و فرهنگ هستند.
این نگاه بهطور غیرمستقیم زمینهساز خداناباوری فلسفی است، زیرا ادعای وجود مطلق یا نهایی را زیر سؤال میبرد.
آثار دریدا، مانند نوشتار و تفاوت، تأثیری عمیق بر فلسفه، نظریه ادبی و نقد دینی گذاشت و او را به یکی از متفکرانی تبدیل کرد که به بررسی فلسفی خداناباوری و نقد دین پرداختهاند.
#ژاک_دریدا #دریدا #فلسفه #خداناباوری #آتئیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402