گفت‌وشنود
4.94K subscribers
3.78K photos
1.29K videos
2 files
1.66K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram
‏به معلم جوان مدرسه می‌گوید که من و پسرم خداناباوریم و من تقاضا دارم که پسرم از مراسم صبحگاهی انجیل‌خوانی معاف شود. خانم جوان پاسخ می‌دهد که من تا به حال چنین چنین چیزی نشنیده بودم. مراسم صبحگاهی قانون است و باید اجرا شود. مادلین این بار لحنش را تند می‌کند و می‌گوید: شما حسب اتفاق، راجع به قانون اساسی چیزی شنیده‌اید؟

‏بعد رو می‌کند به مابقی بچه‌های مدرسه و می‌گوید امیدوارم که این خانم به شما تاریخ درس ندهد. چون مطمئنم گند می‌زند. ما چیزی به اسم قانون اساسی داریم که در بند اولش می‌گوید آزادی بیان و انتخاب دین، یک حق است و اولیاء مدرسه حق ندارند این حق را از شما بگیرند. معلم جوان که همچنان با تعجب به صحنه نگاه می‌کند، خیلی ساده می‌گوید: خب پس اولیاء مدرسه را قانوناً تعقیب کنید! ‌و ماجرای مادلین اوهیر، از اینجا آغاز می‌شود. او اقدام به تعقیب حقوقی کسانی می‌کند که خوانش انجیل را به عنوان مراسم اجباری صبحگاهی، به بچه‌ها تحمیل می‌کنند. ۱۹۶۳ میلادی‌ست و اینجا ایالت بالتیمور در آمریکاست.

‏فیلم "نفرت‌انگیزترین زن آمریکا" (The Most Hated Woman in America) یک درام بیوگرافیک است که داستان مادلین موری اوهیر، فعال بیخدایی در آمریکا را روایت می‌کند. این فیلم به کارگردانی تامی اوهاور و با بازی ملیسا لئو در نقش اصلی ساخته شده است. اوهیر به خاطر فعالیت‌هایش در زمینه جدایی دین از دولت و مبارزه با نماز و مذهب در مدارس دولتی آمریکا شناخته شده بود.

‏فیلم "نفرت‌انگیزترین زن آمریکا" مسیر زندگی اوهیر را از ابتدای فعالیت‌هایش تا پایان تراژیک زندگی‌اش، که با ربودن و قتل وی و اعضای خانواده‌اش توسط یکی از کارمندان سابقش به پایان رسید، دنبال می‌کند. این فیلم همچنین به تلاش‌های او برای بنیان‌گذاری اتحادیه بی‌خدایان آمریکا و تاثیر او بر جامعه آمریکا می‌پردازد.

‏فیلم در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و بخشی از تولیدات اورجینال نتفلیکس بود. بازخوردها نسبت به این فیلم متفاوت بوده، برخی آن را به خاطر بازی ملیسا لئو و نگاه عمیق به زندگی یک شخصیت پیچیده تحسین کرده‌اند، در حالی که برخی دیگر از نقدها بر روی کمبود عمق در پرداخت داستانی و شخصیت‌پردازی تمرکز دارند.

‏⁧ #خداناباوری⁩ ⁧ #بی_خدایی⁩ ⁧ #ناباورمندان⁩ ⁧ #مادلین_اوهیر⁩ ⁧ #جدایی_دین_دولت⁩ ⁧ #سکولاریسم⁩ ⁧ #مدارا

‏⁦ @Dialogue1402

https://www.ddinstagram.com/p/C1n6yRhNRd4/?igsh=MjNkeGpnbWdtbGZi
‏به معلم جوان مدرسه می‌گوید که من و پسرم خداناباوریم و من تقاضا دارم که پسرم از مراسم صبحگاهی انجیل‌خوانی معاف شود. خانم جوان پاسخ می‌دهد که من تا به حال چنین چنین چیزی نشنیده بودم. مراسم صبحگاهی قانون است و باید اجرا شود. مادلین این بار لحنش را تند می‌کند و می‌گوید: شما حسب اتفاق، راجع به قانون اساسی چیزی شنیده‌اید؟

‏بعد رو می‌کند به مابقی بچه‌های مدرسه و می‌گوید امیدوارم که این خانم به شما تاریخ درس ندهد. چون مطمئنم گند می‌زند. ما چیزی به اسم قانون اساسی داریم که در بند اولش می‌گوید آزادی بیان و انتخاب دین، یک حق است و اولیاء مدرسه حق ندارند این حق را از شما بگیرند. معلم جوان که همچنان با تعجب به صحنه نگاه می‌کند، خیلی ساده می‌گوید: خب پس اولیاء مدرسه را قانوناً تعقیب کنید! ‌و ماجرای مادلین اوهیر، از اینجا آغاز می‌شود. او اقدام به تعقیب حقوقی کسانی می‌کند که خوانش انجیل را به عنوان مراسم اجباری صبحگاهی، به بچه‌ها تحمیل می‌کنند. ۱۹۶۳ میلادی‌ست و اینجا ایالت بالتیمور در آمریکاست.

‏فیلم "نفرت‌انگیزترین زن آمریکا" (The Most Hated Woman in America) یک درام بیوگرافیک است که داستان مادلین موری اوهیر، فعال بیخدایی در آمریکا را روایت می‌کند. این فیلم به کارگردانی تامی اوهاور و با بازی ملیسا لئو در نقش اصلی ساخته شده است. اوهیر به خاطر فعالیت‌هایش در زمینه جدایی دین از دولت و مبارزه با نماز و مذهب در مدارس دولتی آمریکا شناخته شده بود.

‏فیلم "نفرت‌انگیزترین زن آمریکا" مسیر زندگی اوهیر را از ابتدای فعالیت‌هایش تا پایان تراژیک زندگی‌اش، که با ربودن و قتل وی و اعضای خانواده‌اش توسط یکی از کارمندان سابقش به پایان رسید، دنبال می‌کند. این فیلم همچنین به تلاش‌های او برای بنیان‌گذاری اتحادیه بی‌خدایان آمریکا و تاثیر او بر جامعه آمریکا می‌پردازد.

‏فیلم در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و بخشی از تولیدات اورجینال نتفلیکس بود. بازخوردها نسبت به این فیلم متفاوت بوده، برخی آن را به خاطر بازی ملیسا لئو و نگاه عمیق به زندگی یک شخصیت پیچیده تحسین کرده‌اند، در حالی که برخی دیگر از نقدها بر روی کمبود عمق در پرداخت داستانی و شخصیت‌پردازی تمرکز دارند.

‏ ⁧ #خداناباوری⁩ ⁧ #بی_خدایی⁩ ⁧ #ناباورمندان⁩ ⁧ #مادلین_اوهیر⁩ ⁧ #جدایی_دین_دولت⁩ ⁧ #سکولاریسم⁩ ⁧ #مدارا

‏ ⁦ @Dialogue1402

https://www.ddinstagram.com/p/C166K2Tu7FS/?igsh=MTAwM3J1eHNqY2Z1bQ==
توپ مرواری اثر صادق هدایت

«در این پیشامد، من کاملا بی‌طرفم اما هرچه ملت شیعه، گندش را بیش‌تر بالا بیاورد، بهتر است. اقلا بگذارید ما را آن طوری که هستیم بشناسند. در مملکتی که آدم مثل یهودی سرگردان زندگی می‌کند، به چه چیزش ممکن است علاقه‌مند باشد!؟»

ترس و احساس تنهایی یک «دیگری»، یک «در وطنِ خود غریب»، طبیعتا به احساس نفرت و کینه‌توزی هم می‌رسد. هدایت وقتی خبردار شد که عده‌ای از ایرانیان نامدار پاریس را به اتهام قاچاق گرفته‌اند، به رفیقش شهیدنورایی چنین نوشت.

درست در همین ایام است که فکر نوشتن توپ مرواری به ذهنش می‌رسد. این داستان بلند یا شاید بهتر باشد بگوییم این هجویه‌ی تند و تیز، هیچ خط قرمزی را در حمله به اسلام و مسلمین و حتی ریشخند کردن آیات قرآن، در نظر نمی‌گیرد.

این اثری نیست که مانند کتاب «شیعی‌گری» زنده‌‌یاد احمد کسروی، پروای نکته‌سنجی‌های تاریخی و ملاحظات روش‌شناختی را در انتقاد از شیعه داشته باشد. هدایت نه تنها به تعبیر خودش «مسلمان‌بازی» و خرافه‌گرایی ایرانیان را اینجا با بی‌رحمی تمام به سخره می‌گیرد، بلکه هیچ احترامی هم برای هیچ شاهی و حاکمی در دیروز و امروز کشور ملاحظه نمی‌کند.

از نامه‌های او به شهیدنورایی می‌توان حدس زد که فکر نوشتن این اثر به منزله‌ی نوعی انتقام‌جویی یا ابراز تنفر، اول‌بار در بهمن‌ماه ۱۳۲۵ به ذهنش رسیده است…

برای مطالعه‌ی ادامه‌ی یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/book-3-toop-morvari/

در اپیزود ۲۱ از مجموعه‌ی دیگری‌نامه با نام «آن دیگری لامذهب: صادق هدایت» به شرح احوالات این نویسنده‌ی مشهور ایرانی در دهه‌ی بیست خورشیدی خواهیم پرداخت. این اپیزود فردا جمعه منتشر خواهد شد.

#گفتگو_توانا #صادق_هدایت #رمان_فارسی #توپ_مرواری #دیگری_نامه #لامذهب #خداناباور #بی_خدا #بی_خدایی

@Dialogue1402
«در زندان‌های جمهوری اسلامی زندانیان عقیدتی به دلیل خداناباوری اعدام شدند، نه به دلیل کومونیست‌بودنشان. گاهی آن‌ها را مجبور کرده‌اند توبه کنند و به اسلام برگردند.»

‏بخشی از سخنان اهورا قوامی، از کانون آتئیست‌ها و آگنوستیک‌ها ست درباره جامعه و مداراگری.

‏این برنامه بخشی از بگو-بشنو ۴۳ با عنوان «چرا خداناباور شدم؟» است که ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ در اتاق کلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.

‏برای شنیدن نسخه‌ی کامل این برنامه در یوتیوب رجوع کنید به:

https://youtu.be/GLe33B3qc9Y?si=-AL0g4yJddjpzI0n

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در ساندکلود به:

https://on.soundcloud.com/TZgb4ntLgEYNM5Fq6

‏⁧ #خداناباوری⁩ ⁧ #ناباورمندان⁩ ⁧ #بی_خدایی⁩ ⁧ #مدارا⁩ ⁧ #رواداری⁩ ⁧ #گفتگو

‏⁦ @Dialogue1402
‏زیگموند فروید
‏فیلسوف و روان‌پزشک

‏«… به یاد می‌آورم هنگامی که در متون روانکاوی ایده‌ی «انگیزش تخریب» برای نخستین بار ابراز شد، در برابر آن مقاومت کردم و به خاطر دارم که مدتی زیاد گذشت تا پذیرای آن شدم.

‏اگر دیگران نیز چنین مقتومتی نشان می‌دادند یا می‌دهند کم‌تر تعجب‌آور است. زیرا کودکان دوست ندارند بشنوند که کسی از گرایش ذاتی انسان به «پلیدی» و «پرخاشگری» و به این ترتیب از بدجنسی صحبت کند.

‏خداوند آنان را از نظر کمال مانند خویش آفریده است. آدم نمی‌خواهد او را متوجه این مطلب کنند که وفق دادن وجود انکارناپذیر پلیدی، با رحمانی بودن خداوند، چقدر دشوار است. بهترین راه، برای معذور داشتن خداوند، شیطان است که در این میان از نظر اقتصاد روانی، همان نقش آرام‌کننده‌ی وجدان را ایفاء می‌کند که یهودیان در جهان ایده‌آل آریایی‌ها.»

‏- تمدن و ملالت‌های آن
‏برگردان از محمد مبشری

‏در اپیزود نخست از پادکست دیگری‌نامه، با نقل بخش‌هایی از کتاب «تمدن و ملالت‌های آن» که با نام «ناخوشایندی‌های فرهنگ» از امید مهرگان هم به فارسی ترجمه شده، برخی درونمایه‌های آن را به که حذف دیگری مرتب است نقل کردیم. برای دسترسی به این اپیزود به صورت نوشتاری و صوتی مراجعه کنید به:

https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/

‏⁧ #فروید⁩ ⁧ #روانکاوی⁩ ⁧ #زیگموند_فروید⁩ ⁧ #خداناباوری⁩ ⁧ #بی_خدایی⁩ ⁧ #آتئیسم⁩ ⁧ #رواداری

‏⁦ @Dialogue1402
حقنه‌ی مذهب و امکان استفاده از آزادی

در یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، جایی صحبت از علاقه‌ی مفرط کسی به می‌گساری می‌شود. از قرار در متن اصلی، هر جا نام این فرد آمده، بعدها سیاه شده است. به ویژه که در ادامه گفته می‌شود این فرد ضمن مستی، به دین و پیامبران و مقدسین اهانت می‌کند و از این اهانت لذت می‌برد. ظاهراً پنهان کردن نام این فرد، برای حفظ امنیت‌اش بوده است.

حداقل دو نکته در نوشته‌ی محمدعلی فروغی قابل تأمل است: یکی اینکه خود را مدافع دین و مقدسین جا نمی‌زند و حتی گذرا تعبیر می‌کند که به خرافات معتقد نیست و «این صحبت‌ها» را تضییع عمر می‌داند.

نکته‌ی دوم این است که می‌گوید چون طعم آزادی را از کودکی و نوجوانی چشیده، حالا راه تعادل می‌رود در حالی که فرد مذکور که بدمستی و کفرگویی می‌کند، از «طفولیت و اول جوانی» با این چیزها مأنوس بوده، مقید به قیودی بوده، و به همین علت «صدمه‌ی باطنی و مفصلی خورده» است.

آیا آنچه که فروغی درباره‌ی این هم‌صحبت بد خود می‌گوید، امروز راجع به جمع بسیاری از ایرانیان صادق نیست؟

برداشت‌های خود را از این بخش از یادداشت‌های روزانه‌ی دولتمرد اصلاح‌گر اواخر قاجار و اوائل دوران پهلوی برای ما بنویسید.

#گفتگو #رواداری #دین #باورمندی #ناباورمندی #کفرگویی #بی_خدایی #خداناباوری

@Dialogue1402
بیخدایی، معصومیت بازیافته است!

«هر چه مفهوم خدا و احساس خدا بر روی زمین بیشتر می‌بالید و اوج می‌گرفت، حس گناه وام‌داری به خدایان نیز افزون می‌شد. برآمدن خدای مسیحی در مقام بالاترین خدایی که تاکنون بدان رسیده‌اند، با بالاترین احساس گناه وام‌داری بر روی زمین همراه بوده است.

اگر فرض را بر این بگذاریم که ما دیگر به جریان باژگونه آن پیوسته‌ایم، چه بسا با افت فزاینده ایمان به خدای مسیحی، حس گناه نیز در بشر بسیار افت کرده باشد.

به راستی چنین چشم‌اندازی را نمی‌توان نادیده گرفت که پیروزی یک‌باره و بی‌چون و چرای بیخدایی چه بسا انسان را از تمامی این احساس گناه وام‌داری به سرآغاز خود، به علت نخستین‌اش آزاد کند. بیخدایی و گونه‌ای بی‌گناهی دومین [معصومیت بازیافته] با هم‌اند.»

تبارشناسی اخلاق- ۱۸۴۴

#بی_خدایی #خداناباوری #ناباورمندان #آتئیست #آتئیسم #باورمندی #دین #لامذهب #لامذهبی #نقد_دین #دگردینی

@Dialogue1402
در واکنش به نقلی که از نیچه کردیم، مخاطبی چنین نوشته است: «برادر لوسیفر و نوچه‌هاش و وسوسه‌های شیطانی‌اش جهان رو بلعیده…»

آنچه از کتاب «تبارشناسی اخلاق» اثر نیچه نقل کرده بودیم درباره ربط بیخدایی با احساس بی‌گناهی بود. نیچه می‌گوید که ادیان با بدوجدانی کار می‌کنند؛ بنابراین ادیان و به ویژه باورمندی به خداوند یکتا، با تزریق بدوجدانی به انسان‌ها همراه بوده است. آیین «اعتراف» در مسیحیت بازتاب اهمیت همین بدوجدانی در مسیحی‌ست. کشیشان «اقرارنیوش» استخدام می‌شدند و یکی از وظایف روزانه این کشیشان، شنیدن اعتراف شهروندان به گناه بود! آنها برای شهروند اقرارکرده به گناه، دعایی می‌خواندند و از خداوند برای او طلب آمرزش می‌کردند.

حرف نیچه این است که دین با تزریق بدوجدانی به آدم‌ها کار می‌کند. به همین علت می‌گوید که بی‌خدا بودن، یا بی‌دین بودن، با بی‌پروایی در لذت بردن از زندگی قرین است. کسی که دین و پیغمبر ندارد، در لذدت بردن از زندگی احساس گناه نخواهد کرد.

این مخاطب ما با نام بردن از «لوسیفر»، مطرح شدن این مضامین را به شیطان نسبت داده است؛ بعضی دیگر از مخاطبان گفت‌وشنود، راجع به سرنوشت تراژیک نیچه، سوالات کنایه‌آمیز پرسیده‌اند. شما چه فکر می‌کنید؟ آیا «شیطان» شک در وجود خداوند را گسترش می‌دهد؟ یا عقیده نیچه، «قابل تامل» است؟

#گفتگو #رواداری #بی_خدایی #آتئیسم #نیچه #شیطان #لوسیفر

@Dialogue1402
آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که گروه‌هایی در سراسر جهان وجود دارند که هدفشان ترویج حقوق بی‌خدایان و گسترش درک و احترام به جهان‌بینی‌های متفاوت است؟

یکی از این سازمان‌ها اتحادیه جهانی خداناباور یا Atheist Alliance International (AAI) است؛ شبکه‌ای بین‌المللی از گروه‌های مستقل خداناباور که در سال ۱۹۹۱ بنیان‌گذاری شد.

این اتحادیه با چشم‌اندازی به سوی ایجاد جوامعی که بیخدایی را به رسمیت بشناسند و به آن احترام بگذارند، فعالیت‌های متنوعی را برای حمایت از حقوق بشر خداناباوران و ارزش‌های عقل و تجربه‌گرایی انجام می‌دهد.

معرفی کوتاهی از این سازمان را در وبسایت «گفت‌وشنود» بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/secular-organizations-2-atheist-alliance-international-aai/

#اتحادیه_جهانی_خداناباور #بی_خدایی #حقوق_بشر #آزادی_عقیده #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
به باور نیچه فیلسوف آلمانی، هر نوع دین‌داری بسته به احساس گناه است! او نمی تواند شکلی از دین‌داری را تصور کند که در آن به نحوی بدوجدانی یا احساس گناه نقش اصلی را ایفا نکند! نیچه در «تبارشناسی اخلاق» می‌نویسد:

«هر چه مفهوم خدا و احساس خدا بر روی زمین بیشتر می‌بالید و اوج می‌گرفت، حس گناه وام‌داری به خدایان نیز افزون می‌شد. برآمدن خدای مسیحی در مقام بالاترین خدایی که تاکنون بدان رسیده‌اند، با بالاترین احساس گناه وام‌داری بر روی زمین همراه بوده است.

اگر فرض را بر این بگذاریم که ما دیگر به جریان باژگونه آن پیوسته‌ایم، چه بسا با افت فزاینده ایمان به خدای مسیحی، حس گناه نیز در بشر بسیار افت کرده باشد.

به راستی چنین چشم‌اندازی را نمی‌توان نادیده گرفت که پیروزی یک‌باره و بی‌چون و چرای بیخدایی چه بسا انسان را از تمامی این احساس گناه وام‌داری به سرآغاز خود، به علت نخستین‌اش آزاد کند. بیخدایی و گونه‌ای بی‌گناهی دومین [معصومیت بازیافته] با هم‌اند.»

تبارشناسی اخلاق- ۱۸۴۴

آیا با این موضع موافقید؟ آیا فیلسوف آلمانی در این مورد راه مبالغه پیموده است؟

دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

#بی_خدایی #خداناباوری #ناباورمندان #آتئیست #آتئیسم #باورمندی #دین #لامذهب #لامذهبی #نقد_دین #دگردینی

@Dialogue1402