نقد دکتر احمدرضا یزدی، بر تلاش حکومت برای مجنون جلوه دادن آهو دریایی
دکتر احمدرضا یزدی، روانشناس، در یک رشته توییت، به بررسی ماجرای آهو دریایی(دختر علوم تحقیقات) پرداخته و ادعای حکومت و رسانههای حکومتی در خصوص اختلال روانی آهو دریایی را مورد نقد قرار داده است.
او در انتهای این نوشتار و پس از نقد ادعاهای حکومت، چنین آورده است:
نباید فراموش کرد که هر انسانی ممکن است از اختلال روانی رنج ببرد، اما اگر فردی مبتلا به اختلال روانی حقیقتی را بیان کند، آیا این حقیقت به دلیل بیماری او نادرست است؟ فشارهایی که بر زنان و بهطور کلی بر شهروندان ایران وارد میشود، از استانداردهای جهانی فراتر است و بدون قبول عواقب، نمیتوان به این شرایط اعتراض کرد. پیشبینی من این است که اعتراضها در ایران همچنان ملتهبتر خواهند شد و شاهد اقدامات اعتراضی غیرمعمولتری خواهیم بود در چنین فضای ملتهبی نمادهای جدیدی ظهور خواهند کرد که علیه نمادهای تاریخ گذشته و از مقبولیت افتاده خواهند ایستاد.
متن کامل یادداشت دکتر احمدرضا یزدی به شرح زیر است:
در این رشته توئیت به ماجرای #دختر_علوم_و_تحقیقات میپردازم. روز شنبه، ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ویدیویی در رسانههای فارسیزبان منتشر شد که به سرعت در شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای یافت. این ویدیو، زنی را در محوطه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران نشان میداد که با لباس زیر، در مقابل دیدگان مأموران حراست و نیروهای امنیتی با خونسردی قدم میزد و فریاد میزد هر چند مشخص نبود چه می گوید. این حرکت، نماد اعتراض علیه حجاب اجباری و محدودیتهای تحمیلشده بر زنان در دانشگاهها بود و به سرعت به یک نماد از مقاومت زنان ایرانی در برابر قوانین سرکوبگر تبدیل شد.
این اقدام، واکنشی بود به فشارهای روزافزون برای رعایت حجاب اجباری در محیطهای دانشگاهی، که به تنشها میان دانشجویان و مقامات دانشگاهی درباره مسائل مرتبط با آزادیهای فردی و حقوق زنان دامن زده است. در بخشی از ویدئو، خودروی هاچبک سفیدرنگی نزدیک زن ترمز میزند و مأموران او را با خشونت دستگیر و به داخل ماشین منتقل میکنند؛ تصویری که خشم بسیاری از مخاطبان را برانگیخت.
اما رسانههای حکومتی نظیر فرهیختگان و تسنیم، به جای پرداختن به اصل اعتراض، تلاش کردند با تحریف واقعیت، این اقدام را ناشی از «بیماری روحی و روانی» و بهعنوان «اقدامی منافی عفت» معرفی کنند.
ادامه متن را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/4fkbwbsn
#مدارا #رواداری
@dialogue1402
دکتر احمدرضا یزدی، روانشناس، در یک رشته توییت، به بررسی ماجرای آهو دریایی(دختر علوم تحقیقات) پرداخته و ادعای حکومت و رسانههای حکومتی در خصوص اختلال روانی آهو دریایی را مورد نقد قرار داده است.
او در انتهای این نوشتار و پس از نقد ادعاهای حکومت، چنین آورده است:
نباید فراموش کرد که هر انسانی ممکن است از اختلال روانی رنج ببرد، اما اگر فردی مبتلا به اختلال روانی حقیقتی را بیان کند، آیا این حقیقت به دلیل بیماری او نادرست است؟ فشارهایی که بر زنان و بهطور کلی بر شهروندان ایران وارد میشود، از استانداردهای جهانی فراتر است و بدون قبول عواقب، نمیتوان به این شرایط اعتراض کرد. پیشبینی من این است که اعتراضها در ایران همچنان ملتهبتر خواهند شد و شاهد اقدامات اعتراضی غیرمعمولتری خواهیم بود در چنین فضای ملتهبی نمادهای جدیدی ظهور خواهند کرد که علیه نمادهای تاریخ گذشته و از مقبولیت افتاده خواهند ایستاد.
متن کامل یادداشت دکتر احمدرضا یزدی به شرح زیر است:
در این رشته توئیت به ماجرای #دختر_علوم_و_تحقیقات میپردازم. روز شنبه، ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ویدیویی در رسانههای فارسیزبان منتشر شد که به سرعت در شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای یافت. این ویدیو، زنی را در محوطه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران نشان میداد که با لباس زیر، در مقابل دیدگان مأموران حراست و نیروهای امنیتی با خونسردی قدم میزد و فریاد میزد هر چند مشخص نبود چه می گوید. این حرکت، نماد اعتراض علیه حجاب اجباری و محدودیتهای تحمیلشده بر زنان در دانشگاهها بود و به سرعت به یک نماد از مقاومت زنان ایرانی در برابر قوانین سرکوبگر تبدیل شد.
این اقدام، واکنشی بود به فشارهای روزافزون برای رعایت حجاب اجباری در محیطهای دانشگاهی، که به تنشها میان دانشجویان و مقامات دانشگاهی درباره مسائل مرتبط با آزادیهای فردی و حقوق زنان دامن زده است. در بخشی از ویدئو، خودروی هاچبک سفیدرنگی نزدیک زن ترمز میزند و مأموران او را با خشونت دستگیر و به داخل ماشین منتقل میکنند؛ تصویری که خشم بسیاری از مخاطبان را برانگیخت.
اما رسانههای حکومتی نظیر فرهیختگان و تسنیم، به جای پرداختن به اصل اعتراض، تلاش کردند با تحریف واقعیت، این اقدام را ناشی از «بیماری روحی و روانی» و بهعنوان «اقدامی منافی عفت» معرفی کنند.
ادامه متن را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/4fkbwbsn
#مدارا #رواداری
@dialogue1402
علمالهدی، امام جمعه مشهد در مراسمی به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا گفته است: «در جامعهای همچون جامعه دینی ما قابل قبول نیست که عدهای فضای خصوصی و اتاق خوابیشان را در خیابان به مردم نشان بدهند؛ این کار آرامش همه خانوادهها را بههم میزند و در مقابل دستگاههای ما نیز بیتفاوت باشند. این درست است!؟»
علمالهدی با نقل روایاتی در ستایش از مقام حضرت فاطمه سخن میگفت و در بخشهایی سنت ایرانی گرامیداشت شب یلدا را هم تفسیر کرد و آن را «یک ارزش تمدنی برای اهمیت دادن به خانواده» دانست. اگرچه مقامات جمهوری اسلامی گاهی با نظر مثبت به سنتهای ایرانی نگاه میکنند، اما به نظر میرسد اصل را فرهنگ اسلامی در نسخه شیعی میگیرند و از باب محکمکاری گاهی هم به سنتهای ایرانی به تفسیر خودشان ارجاع میدهند.
مساله زنان و به ویژه پوشش آنها همواره بهانه مقامات جمهوری اسلامی برای حاکم کردن فضای امنیتی بر شهر بوده است و سرکوبهای گاه خونین در کارنامه خود بجاگذاشتهاند که در آخرین مورد آن در جریان خیزش مهسا امینی، حتی به کور کردن دختران جوان هم مبادرت کردند.
معلوم نیست مقصود این روحانی حکومتی از آوردن «فضای اتاق خواب به خیابان» چیست؛ اما نقدناپذیری و عدم انعطاف روحانیتی که ابزارهای قدرت را بیش از چهار دهه در دست دارد ظاهرا مانع از این میشود که مناسبات جنسیتی را در بافت اجتماعی خود بازنگری کنند.
علمالهدی در حالی از عدم ابلاغ شبهقانون موسوم به «عفاف و حجاب» انتقاد کرد که بحران شدید اقتصادی به همراه فساد و اختلاس و ارتشاء تمامی شئون کشور را تحتالشعاع قرار داده و حتی فضای تنفس شهروندان را هم مسموم ساخته است.
#رواداری #مدارا #گفتگو #زنان #حقوق_شهروندی
@dialogue1402
علمالهدی با نقل روایاتی در ستایش از مقام حضرت فاطمه سخن میگفت و در بخشهایی سنت ایرانی گرامیداشت شب یلدا را هم تفسیر کرد و آن را «یک ارزش تمدنی برای اهمیت دادن به خانواده» دانست. اگرچه مقامات جمهوری اسلامی گاهی با نظر مثبت به سنتهای ایرانی نگاه میکنند، اما به نظر میرسد اصل را فرهنگ اسلامی در نسخه شیعی میگیرند و از باب محکمکاری گاهی هم به سنتهای ایرانی به تفسیر خودشان ارجاع میدهند.
مساله زنان و به ویژه پوشش آنها همواره بهانه مقامات جمهوری اسلامی برای حاکم کردن فضای امنیتی بر شهر بوده است و سرکوبهای گاه خونین در کارنامه خود بجاگذاشتهاند که در آخرین مورد آن در جریان خیزش مهسا امینی، حتی به کور کردن دختران جوان هم مبادرت کردند.
معلوم نیست مقصود این روحانی حکومتی از آوردن «فضای اتاق خواب به خیابان» چیست؛ اما نقدناپذیری و عدم انعطاف روحانیتی که ابزارهای قدرت را بیش از چهار دهه در دست دارد ظاهرا مانع از این میشود که مناسبات جنسیتی را در بافت اجتماعی خود بازنگری کنند.
علمالهدی در حالی از عدم ابلاغ شبهقانون موسوم به «عفاف و حجاب» انتقاد کرد که بحران شدید اقتصادی به همراه فساد و اختلاس و ارتشاء تمامی شئون کشور را تحتالشعاع قرار داده و حتی فضای تنفس شهروندان را هم مسموم ساخته است.
#رواداری #مدارا #گفتگو #زنان #حقوق_شهروندی
@dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی بهمن؛ متولد ۱۳۵۶، داستاننویس، بازیگر، نگارگر و پژوهشگر است. بیش از ۲۰ سال پژوهش در حوزه همزیستی ادیان را در کارنامه خود دارد. او همچنین به تذهیب و نگارگری کتب مقدس مذاهب میپرداخت؛ از جمله تورات، زبور و انجیل را تذهیب کرده است.
او در این راه با چهرههایی همچون عبدالحمید معصومی تهرانی همکاری داشته است. کتاب «سرمای استخوانسوز» از آثار اوست. برای جلوگیری از سانسور داستان توسط وزارت ارشاد، این کتاب را در سال ۲۰۱۹ توسط نشر «روناک» هلند منتشر کرد.
جمهوری اسلامی او را به علت گفتوگو با تلویزیون اسراییل به «جاسوسی» متهم کرد و برای او حکم اعدام صادر کرد.
مهدی بهمن در این گفتوگو تاکید کرده بود ملت ایران با ملت اسراییل و یهودیان جهان دشمنی ندارند.
بهمن ۱۴۰۱ کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اعلام کرد حکم اعدام مهدی بهمن نقض شد. با این حال او همچنان در زندان اوین محبوس است.
tavaana.org/mehdi-bahman/
#گفتگو #مدارا #باورمندان #ناباورمندان #توانا_گفتگو
@Dialogue1402
او در این راه با چهرههایی همچون عبدالحمید معصومی تهرانی همکاری داشته است. کتاب «سرمای استخوانسوز» از آثار اوست. برای جلوگیری از سانسور داستان توسط وزارت ارشاد، این کتاب را در سال ۲۰۱۹ توسط نشر «روناک» هلند منتشر کرد.
جمهوری اسلامی او را به علت گفتوگو با تلویزیون اسراییل به «جاسوسی» متهم کرد و برای او حکم اعدام صادر کرد.
مهدی بهمن در این گفتوگو تاکید کرده بود ملت ایران با ملت اسراییل و یهودیان جهان دشمنی ندارند.
بهمن ۱۴۰۱ کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اعلام کرد حکم اعدام مهدی بهمن نقض شد. با این حال او همچنان در زندان اوین محبوس است.
tavaana.org/mehdi-bahman/
#گفتگو #مدارا #باورمندان #ناباورمندان #توانا_گفتگو
@Dialogue1402
فرهنگ حذف؛ یک میراث تاریخی
«محمد مختاری»، روشنفکر و منتقد ایرانی، که خود قربانی عدم مدارای حکومت در برابر دگراندیشان شد و در قتلهای زنجیرهای به قتل رسید، مشکل عدم مدارای حکومتی را تنها خلاصه در خود حکومت نمیبیند. به گفته او مشکل تنها اداره و سیاست سانسور نیست. او عدم مدارای حکومت ایران را بخشی از یک فرهنگ غیرروادار میداند و آن را «فرهنگ حذف» مینامد که به زعم او یک میراث تاریخی است. او در نوشتهای با عنوان «فرهنگ مدارا» درباره این فرهنگ در توضیح بیشتر میگوید: «در حقیقت “فرهنگ حذف” و “سیاست سانسور” دو مفهوم مکملاند. اما جامعه تنها به یمن موشدوانیهای حرفهای کارگزاران پنهان و آشکار حکومتها، خواه از نوع اعتمادالسلطنه و محرمعلیخان، و خواه از نوع ادارهها و مشاغل رسمی نگارش، مجوز و ترخیص کتاب و مطبوعات، و دستچین خبر به سانسور مبتلا نمانده است. بلکه سانسور و حذف را چون معضلی نهادی و دیرینه در فرهنگ خود تداوم بخشیده است. در حقیقت آن کارگزاران و این ادارهها، مولود ناقصالخلقه همین گرایش و روش و ساخت ویژه دیرینهاند که منع و حذف ذهنی و فیزیکی در برخورد با هر پدیده مخالف را یک امر طبیعی و حتی بدیهی میانگاشته است.»
پیشتر در وبسایت توانا در مطلبی با عنوان مدارا؛ عنصری کمیاب اما ضروری برای همزیستی مسالمتآمیز به این موضوع پرداخته ایم ، در این لینک بخوانید:
https://tavaana.org/modara/
#رواداری #نارواداری #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
فرهنگ حذف؛ یک میراث تاریخی
«محمد مختاری»، روشنفکر و منتقد ایرانی، که خود قربانی عدم مدارای حکومت در برابر دگراندیشان شد و در قتلهای زنجیرهای به قتل رسید، مشکل عدم مدارای حکومتی را تنها خلاصه در خود حکومت نمیبیند. به گفته او مشکل تنها اداره و سیاست سانسور نیست. او عدم مدارای حکومت ایران را بخشی از یک فرهنگ غیرروادار میداند و آن را «فرهنگ حذف» مینامد که به زعم او یک میراث تاریخی است. او در نوشتهای با عنوان «فرهنگ مدارا» درباره این فرهنگ در توضیح بیشتر میگوید: «در حقیقت “فرهنگ حذف” و “سیاست سانسور” دو مفهوم مکملاند. اما جامعه تنها به یمن موشدوانیهای حرفهای کارگزاران پنهان و آشکار حکومتها، خواه از نوع اعتمادالسلطنه و محرمعلیخان، و خواه از نوع ادارهها و مشاغل رسمی نگارش، مجوز و ترخیص کتاب و مطبوعات، و دستچین خبر به سانسور مبتلا نمانده است. بلکه سانسور و حذف را چون معضلی نهادی و دیرینه در فرهنگ خود تداوم بخشیده است. در حقیقت آن کارگزاران و این ادارهها، مولود ناقصالخلقه همین گرایش و روش و ساخت ویژه دیرینهاند که منع و حذف ذهنی و فیزیکی در برخورد با هر پدیده مخالف را یک امر طبیعی و حتی بدیهی میانگاشته است.»
پیشتر در وبسایت توانا در مطلبی با عنوان مدارا؛ عنصری کمیاب اما ضروری برای همزیستی مسالمتآمیز به این موضوع پرداخته ایم ، در این لینک بخوانید:
https://tavaana.org/modara/
#رواداری #نارواداری #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
مدارا؛ عنصری کمیاب اما ضروری برای همزیستی مسالمتآمیز - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
روز جهانی مدارا سال ۱۹۹۶ بود که مجمع عمومی سازمان ملل به کشورهای عضو سازمان ملل پیشنهاد داد تا ۱۶ نوامبر هر سال را «روز جهانی مدارا» نامگذاری کنند و در دو زمینه موسسات آموزشی و آموزش عمومی فعالیت برای گسترش مدارا را پیش ببرند. در سند نهایی اجلاس سران در…
«گفتاری درباره دینکرد»
معرفی کتاب
دینکرد تحتالفظی به معنای «کارهای دینی»ست و میتوان آن را به «نوشته دینی» (ادبیات دینی) هم برگرداند. این مجموعه در واقع یک دانشنامه است؛ دانشنامهای درباره دین مزدایی (مزدیسنی) که مجموعا نه مجلد بوده، اما دو مجلد اول آن از دست رفته است.
گردآوری ادبیات دینی در جوامع مختلف، معمولا در زمانهای انجام شده است که متون دینی پراکنده شده و از ناحیه متولیان دین، خطر تضعیف دین احساس میشده است. گردآوری مجموعه «عهد عتیق» در ۷۲۲ پیش از میلاد در دربار پادشاه یهودا به نام حزقیال، یک مثال مشهور است. گاهی نیز پیوند میان دین و دولت، خونی تازه در رگهای یک سنت دینی میدواند و دانشنامههای دینی متولد میشوند. مجموعه موسوم به بحارالانوار به تالیف علامه مجلسی در دوران صفوی از این نمونه است. اما ایده خلق مجموعه دینکرد در قرن سوم ه.ق. محصول پیامدهای ناگوار فروپاشی شاهنشاهی ساسانی برای دین آبا و اجدادی ایران بوده است.
… عنوان فرعی این کتاب دلالت بر همین توضیحات مولف میکند: «شرح بخشهای دینکرد، تاریخ اوستا و ادبیات دینی پهلوی.» عنوان «کارمند پیوسته انجمن ایرانشناسی» هم توصیفی برای محمدجواد مشکور، مولف این اثر پژوهشیست که در مهرماه ۱۳۲۵ خورشیدی منتشر شده است.
کتاب به شادروان پورداوود در جشن شصتمین سال تولد ایشان اهدا شده است. گفتنیست که ابراهیم پورداوود، اوستاشناس و ایرانشناس فقید و از اعضای گروه مشروطهخواه «احرار» بود که عمر خود را وقف ایرانشناسی کرد. او که یکی از چهرههای نمونهوار نخبگان آن زمان ایران بود به نوعی نوزایش ایرانی میاندیشید و عشق او به ایران و به فرهنگ و دین باستانیاش به شاگردانش منتقل شد. دخترش پوراندخت پورداوود از مادر آلمانیاش نقل میکند که گفت پدرت اول ایران باستان را دوست دارد، بعد تو را، بعد کتابهایش را، و در آخر من را! محمدجواد مشکور متولد اسفندماه ۱۲۹۷ و متوفی به سال ۱۳۷۴ شاگرد پورداوود بوده است…
برای مطالعه متن کامل این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialogue.tavaana.org/about-dinkard/
#گفتگو #مدارا #دینکرد #ادبیات_دینی #دین_مزدایی #مزدیسنا #بهدینی
@dialogue1402
معرفی کتاب
دینکرد تحتالفظی به معنای «کارهای دینی»ست و میتوان آن را به «نوشته دینی» (ادبیات دینی) هم برگرداند. این مجموعه در واقع یک دانشنامه است؛ دانشنامهای درباره دین مزدایی (مزدیسنی) که مجموعا نه مجلد بوده، اما دو مجلد اول آن از دست رفته است.
گردآوری ادبیات دینی در جوامع مختلف، معمولا در زمانهای انجام شده است که متون دینی پراکنده شده و از ناحیه متولیان دین، خطر تضعیف دین احساس میشده است. گردآوری مجموعه «عهد عتیق» در ۷۲۲ پیش از میلاد در دربار پادشاه یهودا به نام حزقیال، یک مثال مشهور است. گاهی نیز پیوند میان دین و دولت، خونی تازه در رگهای یک سنت دینی میدواند و دانشنامههای دینی متولد میشوند. مجموعه موسوم به بحارالانوار به تالیف علامه مجلسی در دوران صفوی از این نمونه است. اما ایده خلق مجموعه دینکرد در قرن سوم ه.ق. محصول پیامدهای ناگوار فروپاشی شاهنشاهی ساسانی برای دین آبا و اجدادی ایران بوده است.
… عنوان فرعی این کتاب دلالت بر همین توضیحات مولف میکند: «شرح بخشهای دینکرد، تاریخ اوستا و ادبیات دینی پهلوی.» عنوان «کارمند پیوسته انجمن ایرانشناسی» هم توصیفی برای محمدجواد مشکور، مولف این اثر پژوهشیست که در مهرماه ۱۳۲۵ خورشیدی منتشر شده است.
کتاب به شادروان پورداوود در جشن شصتمین سال تولد ایشان اهدا شده است. گفتنیست که ابراهیم پورداوود، اوستاشناس و ایرانشناس فقید و از اعضای گروه مشروطهخواه «احرار» بود که عمر خود را وقف ایرانشناسی کرد. او که یکی از چهرههای نمونهوار نخبگان آن زمان ایران بود به نوعی نوزایش ایرانی میاندیشید و عشق او به ایران و به فرهنگ و دین باستانیاش به شاگردانش منتقل شد. دخترش پوراندخت پورداوود از مادر آلمانیاش نقل میکند که گفت پدرت اول ایران باستان را دوست دارد، بعد تو را، بعد کتابهایش را، و در آخر من را! محمدجواد مشکور متولد اسفندماه ۱۲۹۷ و متوفی به سال ۱۳۷۴ شاگرد پورداوود بوده است…
برای مطالعه متن کامل این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialogue.tavaana.org/about-dinkard/
#گفتگو #مدارا #دینکرد #ادبیات_دینی #دین_مزدایی #مزدیسنا #بهدینی
@dialogue1402
«همه راههای بیخدایی»
باور به خداوند و این ایده که جهان را موجودی برتر برساخته و خود او هم مدیریت میکند، به قدری در جهان شایع بوده و بر فرهنگها و سنتها سایه انداخته است که به نظر یک باور معیار (استاندارد) میآید؛ به طوری که اگر کسی به این ایده بنیادین باور نداشته باشد، خود را ناچار به استدلال میبیند. لاجرم، ظاهر امر این است که «خداناباوران» باید دلیل بیاورند، نه خداباوران.
به نظر میرسد نه فقط در گذشتههای دور، بلکه تا همین امروز و در جوامع توسعهیافته آمریکای شمالی هم، این خداناباوران هستند که در اقلیت عددی قرار دارند و اکثریت با کسانیست که در یک معنای وسیع کلمه، به ایده «خداوند» باور دارند. احتمالا همین برتری عددیست که موجب شده، «خداناباوران» در تلاش برای اثبات خود باشند! در حالی که باور به چیزی، مستلزم تدارک دلیل است و ناباورمندی طبیعتا نمیبایست مستلزم اقامه دلیل باشد.
این قاعده تنها زمانی نادرست است که صحبت بر سر ادراک بیواسطه یا شهود باشد. یعنی لازم نیست کسی استدلال کند که آیا یک جرم آسمانی به نام «خورشید» وجود دارد یا نه؛ چون همهکس آن را همهروزه میبیند و خورشید موضوع ادراک بیواسطه است. اما این در مورد خداوند صدق نمیکند. بنابراین شاید محکمترین سنگری که یک خداناباور میتواند پشت آن بایستد و از آنجا جنگ معرفتشناختی خود را پیش ببرد، همینجاست: این منم که باید استدلال کنم یا یک خداباور!؟
در نسخه کامل این متن، استدلالهای ایجابی له خداناباوری را به سه دسته تقسیم کردهایم؛ برای خواندن نسخه کامل به صفحه توانا مراجعه کنید:
https://tavaana.org/all-paths-to-atheism/
#گفتگو #مدارا #خداناباوری #خداناباوران #آتئیسم
@dialogue1402
باور به خداوند و این ایده که جهان را موجودی برتر برساخته و خود او هم مدیریت میکند، به قدری در جهان شایع بوده و بر فرهنگها و سنتها سایه انداخته است که به نظر یک باور معیار (استاندارد) میآید؛ به طوری که اگر کسی به این ایده بنیادین باور نداشته باشد، خود را ناچار به استدلال میبیند. لاجرم، ظاهر امر این است که «خداناباوران» باید دلیل بیاورند، نه خداباوران.
به نظر میرسد نه فقط در گذشتههای دور، بلکه تا همین امروز و در جوامع توسعهیافته آمریکای شمالی هم، این خداناباوران هستند که در اقلیت عددی قرار دارند و اکثریت با کسانیست که در یک معنای وسیع کلمه، به ایده «خداوند» باور دارند. احتمالا همین برتری عددیست که موجب شده، «خداناباوران» در تلاش برای اثبات خود باشند! در حالی که باور به چیزی، مستلزم تدارک دلیل است و ناباورمندی طبیعتا نمیبایست مستلزم اقامه دلیل باشد.
این قاعده تنها زمانی نادرست است که صحبت بر سر ادراک بیواسطه یا شهود باشد. یعنی لازم نیست کسی استدلال کند که آیا یک جرم آسمانی به نام «خورشید» وجود دارد یا نه؛ چون همهکس آن را همهروزه میبیند و خورشید موضوع ادراک بیواسطه است. اما این در مورد خداوند صدق نمیکند. بنابراین شاید محکمترین سنگری که یک خداناباور میتواند پشت آن بایستد و از آنجا جنگ معرفتشناختی خود را پیش ببرد، همینجاست: این منم که باید استدلال کنم یا یک خداباور!؟
در نسخه کامل این متن، استدلالهای ایجابی له خداناباوری را به سه دسته تقسیم کردهایم؛ برای خواندن نسخه کامل به صفحه توانا مراجعه کنید:
https://tavaana.org/all-paths-to-atheism/
#گفتگو #مدارا #خداناباوری #خداناباوران #آتئیسم
@dialogue1402
مطابق با گزارش خبرگزاری رسمی حوزه، آیتالله محمود رجبی که ریاست موسسه امام خمینی را به عهده دارد و همزمان از اعضای شورای عالی حوزههای علمیه کشور است، نهم دیماه گفته است که «در روایت آخرالزمان آمده است که علم از قم به سراسر جهان انتشار مییابد؛ این موضوع مسئولیت ما را زیاد میکند. این پیشبینیها که حضرات معصومین (ع) کردهاند بدین معنا نیست که معجزهای رخ میدهد بلکه انسانهایی باید عزم خود را جزم کنند و با تدبیر این را محقق سازند.»
به نظر میآید که این نوع عقیده میان ما ایرانیان سابقه بسیار زیادی دارد. موبدان زرتشتی هم باور داشتهاند که سرچشمه تمامی هنرها و دانشها، سرزمین مقدس ایران است و هر چه از هنر و دانش که در نقاط دیگر جهان یافت شود، حتما به نحوی از ایران به آن نقاط راه یافته است! اما در حالی که به تفسیر ریچارد پین، پژوهشگر آمریکایی، این عقیده در دربار ساسانیان، نوعی «جهانوطنیگرایی» را موجب میشد و در واقع سیاستی برای جذب نخبگان هندی و رومی و یونانی بود، به نظر میرسد نزد هیات حاکمه فعلی، دستاویزی برای خودمحوری و خودشیفتگی فرقهایست!
در اپیزود نهم از پادکست دیگرینامه با عنوان «من از خون این مرد بری هستم» در مقام نقل نظر ریچارد پین، پژوهشگر آمریکایی شنیدید که:
«این دیدگاه به سیاست تبلیغی ساسانیان مبدل شده بود و کاسموپولیتانیسم یا جهانوطنیگرایی روادارانه را به بخش جداییناپذیر سیاست داخلی تبدیل کرده بود. پین در مورد مصرف داخلی این نوع تبلیغات و آنچه که میتوان آن را مدیریت تفاوتها از ناحیه شاهان ساسانی خواند، مینویسد:
«سرمایهگذاری سلطنتی در دانشپژوهی و تحقیق، حاکی از رویههای جهانوطنیایست که ایدئولوژی جهانشمول شاهنشاهی موجب آنها بود. البته تصاحب علوم خارجی فینفسه امری جهانوطنی نیست؛ زیرا استقبال از فیلسوفان رومی و ترجمه متون نجومی هندی مستقیما مشارکت نخبگان به لحاظ فرهنگی ناهمگون را در فرهنگ سیاسی رایج تسهیل نکرد… با این حال، مواجهه با مکاتب فلسفی رومی و هندی، نشاندهنده ظرفیتی برای تحقیق و پذیرش مجموعهای از علوم است که به شدت با دین زرتشتی مغایر بودند و همچنین دربار را قادر ساختند تفاوتهای فرهنگی را در درون مرزهای خود مدیریت کند.»»
جالب است که ۹ دیماه روزیست که حکومت مستقر موفق شد طیف وسیعی از مخالفان یا منتقدان سیاسی خود را حذف کند. در این روز، با تدارک یک راهپیمایی حکومتی علیه معترضان به نتیجه انتخابات سال ۸۸، طیف وسیعی از نخبگان درون حکومیت جمهوری اسلامی برای همیشه (یا تا این لحظه) حذف شدند و دایره «خودیها»، به حداقل ممکن محدود شد!
سابقه چهل و اندیساله حکومت آخوند شیعه نشان میدهد که مقصود او از طرح این قبیل دیدگاهها با استناد به احادیث و روایات، نه رواداری بیشتر، بلکه تشدید رویکردهای حذفی هرچه بیشتر است. از دید آنها، تمامی دنیا نیاز دارند به قم بروند و درست و نادرست، زشت و زیبا و نیک و بد را تحصیل کنند!
برای دسترسی به اپیزود نهم دیگرینامه به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_9/
#رواداری #مدارا #گفتگو #جهان_وطنی #ساسانیان #دیگری_نامه
@dialogue1402
به نظر میآید که این نوع عقیده میان ما ایرانیان سابقه بسیار زیادی دارد. موبدان زرتشتی هم باور داشتهاند که سرچشمه تمامی هنرها و دانشها، سرزمین مقدس ایران است و هر چه از هنر و دانش که در نقاط دیگر جهان یافت شود، حتما به نحوی از ایران به آن نقاط راه یافته است! اما در حالی که به تفسیر ریچارد پین، پژوهشگر آمریکایی، این عقیده در دربار ساسانیان، نوعی «جهانوطنیگرایی» را موجب میشد و در واقع سیاستی برای جذب نخبگان هندی و رومی و یونانی بود، به نظر میرسد نزد هیات حاکمه فعلی، دستاویزی برای خودمحوری و خودشیفتگی فرقهایست!
در اپیزود نهم از پادکست دیگرینامه با عنوان «من از خون این مرد بری هستم» در مقام نقل نظر ریچارد پین، پژوهشگر آمریکایی شنیدید که:
«این دیدگاه به سیاست تبلیغی ساسانیان مبدل شده بود و کاسموپولیتانیسم یا جهانوطنیگرایی روادارانه را به بخش جداییناپذیر سیاست داخلی تبدیل کرده بود. پین در مورد مصرف داخلی این نوع تبلیغات و آنچه که میتوان آن را مدیریت تفاوتها از ناحیه شاهان ساسانی خواند، مینویسد:
«سرمایهگذاری سلطنتی در دانشپژوهی و تحقیق، حاکی از رویههای جهانوطنیایست که ایدئولوژی جهانشمول شاهنشاهی موجب آنها بود. البته تصاحب علوم خارجی فینفسه امری جهانوطنی نیست؛ زیرا استقبال از فیلسوفان رومی و ترجمه متون نجومی هندی مستقیما مشارکت نخبگان به لحاظ فرهنگی ناهمگون را در فرهنگ سیاسی رایج تسهیل نکرد… با این حال، مواجهه با مکاتب فلسفی رومی و هندی، نشاندهنده ظرفیتی برای تحقیق و پذیرش مجموعهای از علوم است که به شدت با دین زرتشتی مغایر بودند و همچنین دربار را قادر ساختند تفاوتهای فرهنگی را در درون مرزهای خود مدیریت کند.»»
جالب است که ۹ دیماه روزیست که حکومت مستقر موفق شد طیف وسیعی از مخالفان یا منتقدان سیاسی خود را حذف کند. در این روز، با تدارک یک راهپیمایی حکومتی علیه معترضان به نتیجه انتخابات سال ۸۸، طیف وسیعی از نخبگان درون حکومیت جمهوری اسلامی برای همیشه (یا تا این لحظه) حذف شدند و دایره «خودیها»، به حداقل ممکن محدود شد!
سابقه چهل و اندیساله حکومت آخوند شیعه نشان میدهد که مقصود او از طرح این قبیل دیدگاهها با استناد به احادیث و روایات، نه رواداری بیشتر، بلکه تشدید رویکردهای حذفی هرچه بیشتر است. از دید آنها، تمامی دنیا نیاز دارند به قم بروند و درست و نادرست، زشت و زیبا و نیک و بد را تحصیل کنند!
برای دسترسی به اپیزود نهم دیگرینامه به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_9/
#رواداری #مدارا #گفتگو #جهان_وطنی #ساسانیان #دیگری_نامه
@dialogue1402
اگر آنها که به وجود خدا باوری ندارند، میخواستند قصههای آموزنده تعریف کنند. قصههای آنها در مقایسه با قصههای کتب مقدس که حول باور به خداوند میگردد، چه کیفیتی پیدا میکرد!؟
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
علیرضا پناهیان واعظ شیعه که استاد حوزه و دانشگاه هم هست، به مناسبت سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، یک سخنرانی تبلیغاتی کرده و جز ادعای اینکه «ولیفقیه پرچمدار آزادیست» هیچچیز جدیدی در ادعاهایش دیده نمیشود! این سخنرانی چهارشنبه در گردهمایی «رهروان مکتب شهید سلیمانی» در محل گلزار شهدای شهر کرمان برگزار شده است.
این آخوند حکومتی گفته «اگر کسی پرچم ولایتمداری را که در دست رهبر معظم انقلاب قرار دارد تقویت نکند، دشمن آزادیست!» او در حالی مکرر از کلمه «آزادی» استفاده کرده و آن را به ولی فقیه و سیاستهایش در ایران و منطقه چسبانده است، که نفس مردم از خفقان تمامیتخواهی بند آمده است و بنا به اقرار کارگزاران خودشان، نرخ مهاجرت از کشور بیشتر شده و سن تصمیم به مهاجرت در ایران پایینتر از حتی ده سال پیش آمده است.
پناهیان طبق معمول به غرب حمله کرده و مدعی شده که «آنان ضمن سرمایهگذاری به دنبال بردگی و هرزهکردن جوانان ما هستند.» نه پناهیان نه هیچکدام از کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در این مورد توضیحی ندادهاند که اگر چنین است، پس چرا دقیقا مردم ایران و کل خاورمیانه به غرب مهاجرت میکنند!؟
حکومتهای چین و روسیه که نمونههای بارز حکومتهای استبدادیاند، هیچگاه طرف انتقاد آخوندهای حکومتی جمهوری اسلامی نبودهاند. حکومت چین یک حکومت تمامیتخواه است که هیچ شکلی از دینورزی را در داخل مرزهای خود تحمل نمیکند و از جمله فشار شدیدی به مسلمانان منطقه اُیغور وارد میکند. با این حال، از نظر پناهیان، این غرب است که مردم جهان را برده میخواهد و قاسم سلیمانی میخواسته که مردم جهان آزاد باشند!
با نگاهی به این اظهارات، خواننده از خود میپرسد که آیا یتیمتر از کلمه آزادی وجود دارد که هر کس، حتی اخوندهای یک حکومت تمامیتخواه هم آن را مصادره میکنند!؟
میزان سوگیری و حقکشی در کلمات واعظان حکومتی به موازات ظلم بیشتر حکومت، افزایش مییابد و جز عدهای معدود از هملباسیهاشان که نگران خشم مردم ستمدیدهاند، کسی به این رویه اعتراضی نمیکند.
#رواداری #مدارا #آزادی #ایدئولوژی
@Dialogue1402
این آخوند حکومتی گفته «اگر کسی پرچم ولایتمداری را که در دست رهبر معظم انقلاب قرار دارد تقویت نکند، دشمن آزادیست!» او در حالی مکرر از کلمه «آزادی» استفاده کرده و آن را به ولی فقیه و سیاستهایش در ایران و منطقه چسبانده است، که نفس مردم از خفقان تمامیتخواهی بند آمده است و بنا به اقرار کارگزاران خودشان، نرخ مهاجرت از کشور بیشتر شده و سن تصمیم به مهاجرت در ایران پایینتر از حتی ده سال پیش آمده است.
پناهیان طبق معمول به غرب حمله کرده و مدعی شده که «آنان ضمن سرمایهگذاری به دنبال بردگی و هرزهکردن جوانان ما هستند.» نه پناهیان نه هیچکدام از کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در این مورد توضیحی ندادهاند که اگر چنین است، پس چرا دقیقا مردم ایران و کل خاورمیانه به غرب مهاجرت میکنند!؟
حکومتهای چین و روسیه که نمونههای بارز حکومتهای استبدادیاند، هیچگاه طرف انتقاد آخوندهای حکومتی جمهوری اسلامی نبودهاند. حکومت چین یک حکومت تمامیتخواه است که هیچ شکلی از دینورزی را در داخل مرزهای خود تحمل نمیکند و از جمله فشار شدیدی به مسلمانان منطقه اُیغور وارد میکند. با این حال، از نظر پناهیان، این غرب است که مردم جهان را برده میخواهد و قاسم سلیمانی میخواسته که مردم جهان آزاد باشند!
با نگاهی به این اظهارات، خواننده از خود میپرسد که آیا یتیمتر از کلمه آزادی وجود دارد که هر کس، حتی اخوندهای یک حکومت تمامیتخواه هم آن را مصادره میکنند!؟
میزان سوگیری و حقکشی در کلمات واعظان حکومتی به موازات ظلم بیشتر حکومت، افزایش مییابد و جز عدهای معدود از هملباسیهاشان که نگران خشم مردم ستمدیدهاند، کسی به این رویه اعتراضی نمیکند.
#رواداری #مدارا #آزادی #ایدئولوژی
@Dialogue1402