This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روند دگرسازی
اپیزود سوم
دیگرینامه
در اپیزود سوم این مجموعه با نام «روند دگرسازی» به دورانی اشاره میکنیم که شیعیان، خود اقلیت دینی بودند و تحت آزار و ستم اکثریت سنیمذهب. از دورانی که انتساب به یکی از جریانهای شیعه، اتهامی سیاسی بود و میتوانست به بهای جان متهم تمام شود. همینطور سعی میکنیم نشان دهیم چطور هویت دینی تابع مناسبات قدرت و بازیچه دست بازیگران اصلی در زدوخوردهای سیاسیست!
داستان آشنا و تلخ بردارکردن حسنک وزیر که به جهت نثر زیبای ادبیاش در کتابهای درسی فارسی نقل شده است، نمونهایست از رقابت خونین سیاسی که در آن از اتهامات دینی برای حذف رقیب استفاده شده است.
ماجرا از این قرار بوده که حسنک در دستگاه سلطان محمود غزنوی، در سمت وزیر، جایگاه محکمی داشته است. او با اجازه سلطان به سفر حج میرود. اما چون راهها ناامن بود از مصر به غزنی، پایتخت غزنویان برمیگردد. در مصر، حکومت فاطمیان که شاخهای از شیعیان اسماعیلی بودند، و قرمطی نامیده میشدند، بر سر کار بود.
حاکمان فاطمی هم مانند خلیفه عباسی که در بغداد مستقر بود، خود را خلیفه مینامیدند. واضح بود که دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجند! اما حسنک وزیر از باب رعایت تشریفات و احترام، خلعتی را که خلیفه فاطمی مصر هدیه میکند، میپذیرد و با خود به غزنی، پایتخت سلطان محمود غزنوی میآورد. خلیفه عباسی خشمگین میشود. حسنک نه تنها خلعت رقیب را پذیرفته بود بلکه به حضور خلیفه عباسی در بغداد هم مشرف نشده بود. خلیفه طی نامهای به سلطان محمود، حسنک را قرمطی نامیده و خواهان تسلیم او به بغداد میشود. غافل از اینکه جایگاه حسنک در دستگاه سلطان محمود، بسیار محکم است…
برای مطالعه ادامه متن این اپیزود به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialogue.tavaana.org/podcast_others_3/
و برای شنیدن نسخهی کامل در یوتیوب به:
https://youtu.be/Q3g7lSj856I?si=9f1Jzy5bT1RMAaTN
و برای شنیدن نسخهی کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/636216254
و برای شنیدن نسخهی کامل در ساند کلود به:
https://m.soundcloud.com/tavaana/nrdlfcoltgch
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #حسنک_وزیر #بیهقی #ابوالفضل_بیهقی #قرمطی #دگردینی #اقلیت_دینی #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
اپیزود سوم
دیگرینامه
در اپیزود سوم این مجموعه با نام «روند دگرسازی» به دورانی اشاره میکنیم که شیعیان، خود اقلیت دینی بودند و تحت آزار و ستم اکثریت سنیمذهب. از دورانی که انتساب به یکی از جریانهای شیعه، اتهامی سیاسی بود و میتوانست به بهای جان متهم تمام شود. همینطور سعی میکنیم نشان دهیم چطور هویت دینی تابع مناسبات قدرت و بازیچه دست بازیگران اصلی در زدوخوردهای سیاسیست!
داستان آشنا و تلخ بردارکردن حسنک وزیر که به جهت نثر زیبای ادبیاش در کتابهای درسی فارسی نقل شده است، نمونهایست از رقابت خونین سیاسی که در آن از اتهامات دینی برای حذف رقیب استفاده شده است.
ماجرا از این قرار بوده که حسنک در دستگاه سلطان محمود غزنوی، در سمت وزیر، جایگاه محکمی داشته است. او با اجازه سلطان به سفر حج میرود. اما چون راهها ناامن بود از مصر به غزنی، پایتخت غزنویان برمیگردد. در مصر، حکومت فاطمیان که شاخهای از شیعیان اسماعیلی بودند، و قرمطی نامیده میشدند، بر سر کار بود.
حاکمان فاطمی هم مانند خلیفه عباسی که در بغداد مستقر بود، خود را خلیفه مینامیدند. واضح بود که دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجند! اما حسنک وزیر از باب رعایت تشریفات و احترام، خلعتی را که خلیفه فاطمی مصر هدیه میکند، میپذیرد و با خود به غزنی، پایتخت سلطان محمود غزنوی میآورد. خلیفه عباسی خشمگین میشود. حسنک نه تنها خلعت رقیب را پذیرفته بود بلکه به حضور خلیفه عباسی در بغداد هم مشرف نشده بود. خلیفه طی نامهای به سلطان محمود، حسنک را قرمطی نامیده و خواهان تسلیم او به بغداد میشود. غافل از اینکه جایگاه حسنک در دستگاه سلطان محمود، بسیار محکم است…
برای مطالعه ادامه متن این اپیزود به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialogue.tavaana.org/podcast_others_3/
و برای شنیدن نسخهی کامل در یوتیوب به:
https://youtu.be/Q3g7lSj856I?si=9f1Jzy5bT1RMAaTN
و برای شنیدن نسخهی کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/636216254
و برای شنیدن نسخهی کامل در ساند کلود به:
https://m.soundcloud.com/tavaana/nrdlfcoltgch
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #حسنک_وزیر #بیهقی #ابوالفضل_بیهقی #قرمطی #دگردینی #اقلیت_دینی #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
«…و گفتند سلطان آن مردی شریف بود و آن مردم را از مسلمانی بازداشته بود و گفته [که] نماز و روزه از شما برگرفتم و دعوت کرده بود آن مردم را که مرجع شما جز با من نیست و نام او ابوسعید بوده است. و چون از اهل آن شهر پرسند که چه مذهب داری گوید که ما بوسعیدیایم! نماز نکنند و روزه ندارند و لیکن بر محمد مصطفی صلیالله علیه و سلّم و پیغامبری او مقرّند.»
اینها جملات ناصر خسروست که در سفرنامه مشهور خود در توصیف شهر «لحساء» در بحرین امروزی آورده است. لحساء را «احساء» هم نوشتهاند و محل تولد شیخ احمد احسایی که رهبر معنوی جریان شیخیه در دوران قاجار بوده هم هست. توصیفات ناصرخسرو در قرن پنجم هجری قمری از این شهر از جهات مختلف اهمیت تاریخی و دینشناختی دارد: لحسا یا احسا پایتخت شعبهای از شیعیان اسماعیلی بوده که آن دوران «قرمطی» نامیده میشدند. آنها موفق شده بودند در خارج از مرزهای ایران آن روزگار، دولتی در شمال شبه جزیره عربستان، به مرکزیت لحسا بسازند.
گزارش ناصر خسرو حکایت از نوعی حکومت سوسیالیستی میکند که احتمالا تلاش میشده به صورت شورایی اداره شود! فاصله آنها از اسلام سنت عامه که خلیفه مستقر در بغداد به استناد آن حکومت میکرد، آن قدر زیاد بود که ناصر خسرو میگوید که آن مردم خود را مسلمان نمیدانستند. او در جایی از توصیف خود میآورد:
«و در شهر لحسا مسجد آدینه نبود و خطبه و نماز نمیکردند. الا آنکه مردی عجمی آنجا مسجدی ساخته بود نام آن مرد علیبن احمد. مردی مسلمان حاجی بود و متمول؛ و حاجیان که بدان شهر رسیدی، او تعهد کردی… اگر کسی نماز کند، او را باز ندارند ولیکن خود نکنند و چون سلطان برنشیند هر که با وی سخن گوید او را جواب خوش دهد و تواضع کند. و هرگز شراب نخورند…»
در اپیزود سوم از پادکست دیگرینامه با نام «روند دگرسازی»، این بخش از سفرنامه ناصر خسرو را نقل کرده و جریانهای غالب و حاشیهای آن دوران را توضیح دادهایم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_3/
#دین #تشیع #قرمطی #رواداری #گفتگو #سوسیالیسم_دینی
@dialogue1402
اینها جملات ناصر خسروست که در سفرنامه مشهور خود در توصیف شهر «لحساء» در بحرین امروزی آورده است. لحساء را «احساء» هم نوشتهاند و محل تولد شیخ احمد احسایی که رهبر معنوی جریان شیخیه در دوران قاجار بوده هم هست. توصیفات ناصرخسرو در قرن پنجم هجری قمری از این شهر از جهات مختلف اهمیت تاریخی و دینشناختی دارد: لحسا یا احسا پایتخت شعبهای از شیعیان اسماعیلی بوده که آن دوران «قرمطی» نامیده میشدند. آنها موفق شده بودند در خارج از مرزهای ایران آن روزگار، دولتی در شمال شبه جزیره عربستان، به مرکزیت لحسا بسازند.
گزارش ناصر خسرو حکایت از نوعی حکومت سوسیالیستی میکند که احتمالا تلاش میشده به صورت شورایی اداره شود! فاصله آنها از اسلام سنت عامه که خلیفه مستقر در بغداد به استناد آن حکومت میکرد، آن قدر زیاد بود که ناصر خسرو میگوید که آن مردم خود را مسلمان نمیدانستند. او در جایی از توصیف خود میآورد:
«و در شهر لحسا مسجد آدینه نبود و خطبه و نماز نمیکردند. الا آنکه مردی عجمی آنجا مسجدی ساخته بود نام آن مرد علیبن احمد. مردی مسلمان حاجی بود و متمول؛ و حاجیان که بدان شهر رسیدی، او تعهد کردی… اگر کسی نماز کند، او را باز ندارند ولیکن خود نکنند و چون سلطان برنشیند هر که با وی سخن گوید او را جواب خوش دهد و تواضع کند. و هرگز شراب نخورند…»
در اپیزود سوم از پادکست دیگرینامه با نام «روند دگرسازی»، این بخش از سفرنامه ناصر خسرو را نقل کرده و جریانهای غالب و حاشیهای آن دوران را توضیح دادهایم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_3/
#دین #تشیع #قرمطی #رواداری #گفتگو #سوسیالیسم_دینی
@dialogue1402