🔸در جواب به درخواست های مکرر اعضا برای معرفی کاروان
⭕️کاروان های اربعینی که هنوز امکان ثبت نام دارند:
1⃣ کاروان:السلام علی الطفل الرضیع #تهران #هوایی✈️
#خواهران_برادران 9 روز هزینه :2،600،000
اطلاعات تکمیلی : 09337462820
تلفن جايگزين فقط پيامك:09122146008
2⃣کاروان:لبیک یا زینب (س) #تهران #زمینی #اتوبوس🚌 #ترانزیت
#خواهران_برادران 9 روز هزینه:750،000
اطلاعات تکمیلی : 09303005818
❗️حضور خواهران همراه با محارم
3⃣کاروان: روضة الشهدا #قم #زمینی #اتوبوس🚌
#خواهران_برادران 9 روز هزینه:700،000
اطلاعات تکمیلی : 09198529098
❗️حضور خواهران همراه با محارم
4⃣کاروان: عمه سادات #کرج #زمینی #اتوبوس🚌 #ترانزیت
#خواهران_برادران 9 روز هزینه:1،000،000
اطلاعات تکمیلی : 09359449804
❗️حضور خواهران همراه با محارم
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
💠به دلیل تقاضا اعضا، کاروان هایی که هنوز ظرفیت دارند اعلام کنند تا اطلاع رسانی کنیم.
#کاروان_اربعینی #ثبت_نام #اربعین95
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ لیست کاروان هایی اربعینی را از طریق کانال رسمی سایت پیادهروی اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
⭕️کاروان های اربعینی که هنوز امکان ثبت نام دارند:
1⃣ کاروان:السلام علی الطفل الرضیع #تهران #هوایی✈️
#خواهران_برادران 9 روز هزینه :2،600،000
اطلاعات تکمیلی : 09337462820
تلفن جايگزين فقط پيامك:09122146008
2⃣کاروان:لبیک یا زینب (س) #تهران #زمینی #اتوبوس🚌 #ترانزیت
#خواهران_برادران 9 روز هزینه:750،000
اطلاعات تکمیلی : 09303005818
❗️حضور خواهران همراه با محارم
3⃣کاروان: روضة الشهدا #قم #زمینی #اتوبوس🚌
#خواهران_برادران 9 روز هزینه:700،000
اطلاعات تکمیلی : 09198529098
❗️حضور خواهران همراه با محارم
4⃣کاروان: عمه سادات #کرج #زمینی #اتوبوس🚌 #ترانزیت
#خواهران_برادران 9 روز هزینه:1،000،000
اطلاعات تکمیلی : 09359449804
❗️حضور خواهران همراه با محارم
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
💠به دلیل تقاضا اعضا، کاروان هایی که هنوز ظرفیت دارند اعلام کنند تا اطلاع رسانی کنیم.
#کاروان_اربعینی #ثبت_نام #اربعین95
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ لیست کاروان هایی اربعینی را از طریق کانال رسمی سایت پیادهروی اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر
🔴 خاطره جذاب و خواندنی از نحوه راهی شدن یک زائر اربعین
⭕️چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا
⭕️چه جوری می تونم شکرت کنم ای خدا؟
#شب_خاطره
چند روز تا اربعین نمونده بود، دل تو دلم نبود دیگه! باید میرفتم! دیگه کافی بود دوری از حرم و حسرت کربلا ...😭
پدرمادرم هرسال میرفتند اما من تابحال قسمتم نشده بود!
خیلی نگران بودم با اضافه شدن من خانواده در مضیقه مالی قرار بگیرن چون پدرم چک داشت و قبل سفر باید پولش را کنار می گذاشت و این من را بیشتر نگران می کرد! هفتصد، هشتصد هزار تومان پول زیادی نبود، اما تو شرایطی که فکرمیکردم ممکنه به خانوادم فشار بیاد حرفی نمی زدم ولی آشوبی در دل داشتم...
خدایا چیکار کنم؟!😞
آقاجون : کربلایی شدنم دست شماست !😭
اصلا رزق و برکت ازشماست!
بالاخره موضوع رو با مادرم درمیون گذاشتم و مادرم گفت اصلا به پولش فکرنکن، امام حسین علیه السلام میرسونه !
ولی من همچنان معذب بودم! نکنه بخاطر دل من میگن !😔
کاروانی که پیدا کرده بودیم هزینه اش ۶۷۰،۰۰۰ تومان بود و با هزینه ثبت نام پاسپورت چیزی حدود ۷۸۰،۰۰۰ تومان میشد!
خیلی دو دل بودم! برم؟ ، نرم؟ اصلا بااین وضعیت اومدنم درسته ؟
خدایا چیکار کنم ؟!
اتفاقی حدیثی از امام صادق علیه السلام خوندم که هر مقدار که در راه زیارت امام حسین علیه السلام هزینه کنید برمیگرده!
آقاجون چه حدیثی .. قلبم آروم گرفت!😄
با دل محکم و عزمی راسخ آماده سفر شدم .😇
دو سه روز قبل از حرکت یکی از دوستهای عزیزم برای خداحافظی به منزلمان آمد، پاکتی که حاوی ۱۵۰،۰۰۰ تومان پول بود به من هدیه داد، با تعجب پرسیدم این چیه؟!، جواب داد هدیه خیلی کمی برای سفر شماست ، و از آداب دریافت هدیه، اینه که سوال پرسیدن توش جایزنیست!
بصورت ویژه از محبتش تشکر کردم، دوستم التماس دعای فراوان داشت.
خدایا شکرت🙏
یک روز مانده به حرکت، مادرم درحال پایین آوردن چمدان ۵۰۰،۰۰۰ تومان پول پیدا کردند. ما به شدت تعجب کردیم، نه من و نه پدرم و نه هیچ کس دیگر این پول را نگذاشته بود!😳 ( تابه امروز متوجه نشدیم آن پول ازکجا اومده)
خدایا شکرت🙏
روزسفر، خواهرم ۵۰،۰۰۰تومان به من هدیه دادند!
خدایا شکرت🙏
برادرم در بدرقه ۵۰،۰۰۰ تومان به من هدیه دادند!
وباز خدایاشکرت..🙏
خدایا شکرت قبل اینکه حتی سوار اتوبوس بشم کل هزینه سفرم را رساندی !!!!🙏
شب در کمال ناباوری و تعجب حرکت کردیم! و راهی #دیار_عشق شدیم که وصف نشدنیه😭
بعد از این که از سفر برگشتیم بطور کاملا دقیق حساب کردم دیدم هزینه پاسپورت و هزینه کاروان ۷۸۰،۰۰۰ شده و تا آن موقع ۷۵۰،۰۰۰ تومان به من برگشته بود، خیلی فکرکردم عجیبه ۳۰،۰۰۰تومنش چرا برنگشته؟!
پیامکی ازسمت مدیر کاروانمون آمد مبنی بر اینکه شماره حسابی ارسال کنید که مابه التفاوت هزینه سفر را برای شما واریز کنیم ،وقتی مبلغ واریز شد،دیدم ۳۰،۰۰۰تومانه!😳😭
چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا برای خدا به اندازه یک چشم برهم زدن هم نیست!
آیه قرآن:( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ - ۸۲/یس)
یک وقتهایی آدم عجیب دلش میخواد خدارو تو آغوش بگیره.. این لحظه دقیقا ازهمون لحظات بود..😭😭
✅این سرسوزنی از عنایات و توجه خاصه خدا و اهل بیتشون به ماست که کمتر متوجه این لطف میشم وکمتر شاکریم
خدایا شکرت🙏
✍#خاطره فهیمه مرادی از #کرج
🔹روایت مربوطه:
https://telegram.me/ArbaeenIR/1334
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#شب_خاطره #نحوه_کربلایی_شدن #خرج_زیارت
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
🔴 خاطره جذاب و خواندنی از نحوه راهی شدن یک زائر اربعین
⭕️چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا
⭕️چه جوری می تونم شکرت کنم ای خدا؟
#شب_خاطره
چند روز تا اربعین نمونده بود، دل تو دلم نبود دیگه! باید میرفتم! دیگه کافی بود دوری از حرم و حسرت کربلا ...😭
پدرمادرم هرسال میرفتند اما من تابحال قسمتم نشده بود!
خیلی نگران بودم با اضافه شدن من خانواده در مضیقه مالی قرار بگیرن چون پدرم چک داشت و قبل سفر باید پولش را کنار می گذاشت و این من را بیشتر نگران می کرد! هفتصد، هشتصد هزار تومان پول زیادی نبود، اما تو شرایطی که فکرمیکردم ممکنه به خانوادم فشار بیاد حرفی نمی زدم ولی آشوبی در دل داشتم...
خدایا چیکار کنم؟!😞
آقاجون : کربلایی شدنم دست شماست !😭
اصلا رزق و برکت ازشماست!
بالاخره موضوع رو با مادرم درمیون گذاشتم و مادرم گفت اصلا به پولش فکرنکن، امام حسین علیه السلام میرسونه !
ولی من همچنان معذب بودم! نکنه بخاطر دل من میگن !😔
کاروانی که پیدا کرده بودیم هزینه اش ۶۷۰،۰۰۰ تومان بود و با هزینه ثبت نام پاسپورت چیزی حدود ۷۸۰،۰۰۰ تومان میشد!
خیلی دو دل بودم! برم؟ ، نرم؟ اصلا بااین وضعیت اومدنم درسته ؟
خدایا چیکار کنم ؟!
اتفاقی حدیثی از امام صادق علیه السلام خوندم که هر مقدار که در راه زیارت امام حسین علیه السلام هزینه کنید برمیگرده!
آقاجون چه حدیثی .. قلبم آروم گرفت!😄
با دل محکم و عزمی راسخ آماده سفر شدم .😇
دو سه روز قبل از حرکت یکی از دوستهای عزیزم برای خداحافظی به منزلمان آمد، پاکتی که حاوی ۱۵۰،۰۰۰ تومان پول بود به من هدیه داد، با تعجب پرسیدم این چیه؟!، جواب داد هدیه خیلی کمی برای سفر شماست ، و از آداب دریافت هدیه، اینه که سوال پرسیدن توش جایزنیست!
بصورت ویژه از محبتش تشکر کردم، دوستم التماس دعای فراوان داشت.
خدایا شکرت🙏
یک روز مانده به حرکت، مادرم درحال پایین آوردن چمدان ۵۰۰،۰۰۰ تومان پول پیدا کردند. ما به شدت تعجب کردیم، نه من و نه پدرم و نه هیچ کس دیگر این پول را نگذاشته بود!😳 ( تابه امروز متوجه نشدیم آن پول ازکجا اومده)
خدایا شکرت🙏
روزسفر، خواهرم ۵۰،۰۰۰تومان به من هدیه دادند!
خدایا شکرت🙏
برادرم در بدرقه ۵۰،۰۰۰ تومان به من هدیه دادند!
وباز خدایاشکرت..🙏
خدایا شکرت قبل اینکه حتی سوار اتوبوس بشم کل هزینه سفرم را رساندی !!!!🙏
شب در کمال ناباوری و تعجب حرکت کردیم! و راهی #دیار_عشق شدیم که وصف نشدنیه😭
بعد از این که از سفر برگشتیم بطور کاملا دقیق حساب کردم دیدم هزینه پاسپورت و هزینه کاروان ۷۸۰،۰۰۰ شده و تا آن موقع ۷۵۰،۰۰۰ تومان به من برگشته بود، خیلی فکرکردم عجیبه ۳۰،۰۰۰تومنش چرا برنگشته؟!
پیامکی ازسمت مدیر کاروانمون آمد مبنی بر اینکه شماره حسابی ارسال کنید که مابه التفاوت هزینه سفر را برای شما واریز کنیم ،وقتی مبلغ واریز شد،دیدم ۳۰،۰۰۰تومانه!😳😭
چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا برای خدا به اندازه یک چشم برهم زدن هم نیست!
آیه قرآن:( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ - ۸۲/یس)
یک وقتهایی آدم عجیب دلش میخواد خدارو تو آغوش بگیره.. این لحظه دقیقا ازهمون لحظات بود..😭😭
✅این سرسوزنی از عنایات و توجه خاصه خدا و اهل بیتشون به ماست که کمتر متوجه این لطف میشم وکمتر شاکریم
خدایا شکرت🙏
✍#خاطره فهیمه مرادی از #کرج
🔹روایت مربوطه:
https://telegram.me/ArbaeenIR/1334
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#شب_خاطره #نحوه_کربلایی_شدن #خرج_زیارت
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
Telegram
Arbaeen.ir | پیاده روی اربعین
🔴 امام صادق(ع): پولی که خرج زیارت حسین(ع) شود، برمیگردد!
#حدیث #عکسنوشت #امام_صادق #زیارت
🆔 @ArbaeenIR
#حدیث #عکسنوشت #امام_صادق #زیارت
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد
⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد
#شب_خاطره
سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا
😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭
✍#خاطره یکی از اعضا از #کرج
📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد
⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد
#شب_خاطره
سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا
😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭
✍#خاطره یکی از اعضا از #کرج
📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
#یادش_بخیر
🔴خاطره شنیدنی از حال و هوای خاص #مادر_شهید خلیلی در پیاده روی اربعین
#شب_خاطره
سال دومی که پیاده روی اربعین رفتم از قضا #مادر_شهید بزرگوار #علی_خلیلی تو کاروان ما بودن
من هم از حضورشون خوشحال بودم و سعی میکردم تنهاشون نذارم
چون بعد از شهادت پسرشون بسیار پیر شده بودن #افسرده شده بودن😞
سال اولشون بود که اربعین میومدن
رسیدیم نجف تو هتل مستقر شدیم
ایشون یه ساعتی داشتن همش #ساعت نگاه میکردن و کاراشون تنظیم میکردن ⏲
یه روز اومدن گفتن ساعت از دستم افتاده وگم شده
بعد رفتن تو فکر گفتن شاید #اباعبدالله نمیخواستن خیلی در بند وقت باشم .پس اشکالی نداره خودم رو به برنامه و نظم اباعبدالله میسپارم.
روزی که میخواستیم پیاده روی شروع کنیم ایشون گفتن من دوست دارم با شما همراه بشم.👣
من هم که از #خدام بود خدمت به زائر حسین که مادر شهیدم هست.
سال قبل خود #شهید تو مسیر پیاده روی بودن و گویا به علت چسبندگی روده نتونسته بودن هیچ چیز به جز آب و نان بخورن که همونجا حالشون بد میشه.
در طول مسیر مادر شهید #هیچ چیز نمیخوردن!
پرسیدم چرا نمیخورید گفتن که میدونم #پسرم تو این مسیر هیچ چیز نخورده پس منم #نمیخورم
در طول مسیر هیچ چیز به جز نان و اب نصیب ما نمیشد.
گاهی بعضی جاها ظرفای اب فراوان روی زمین ریخته بود اماهرچی میگشتیم #اب پیدا نمیکردیم.
خیلی #تعجب برانگیز بود مدام یا گرسنه بودیم یا تشنه.😳
بعدا متوجه شدم مادرشهید ازخدا خواسته بود یه سفر مثل سفر پارسال #پسرش قرار بده تا هرچی پسرش کشیده مادرش هم بکشه.😭
مادر شهید #وابستگی شدیدی به فرزندش داشت.
همینجوری درطول مسیر که میرفتیم مچ پای بنده اسیب دید طوری که نمیتونستم قدم از قدم بردارم.مجبور شدیم از مادر شهید #جدا بشیم و ایشون رو به کس دیگه سپردیم .
من و پسر سه سالم تو یه موکب نشستیم تا پای من بهتر بشه.همزمان #پسرم مریض شد و بالا میاورد و بیرون روی هم گرفت.😔
مدام با پایی که نمیتونستم قدم از قدم بردارم باید پسرمو میبردم دستشویی چندبار که بردم و اوردم گرفت خوابید
تو اون موکب یادم به خانوم #زینب افتاد 😭
من که دارم اروم اروم راه رومیرم
همه هم دارن از من پذیرایی میکنن
یه بچه هم بیشتر ندارم
همسرم هم قرار بود بیاد دنبالم منو ببره موکب مقر شب.
پس زینب چه کرد #تنها گرسنه #تشنه باطفلان یتیم چکار کرد😭
همه مسائلی که برای من پیش میومد صدبرابر و هزار برابر بیشترش برای خانوم زینب پیش امده بود.
صبح تاشب تو یه موکب با یه بچه مریض نشستم تا شب همسرم بیاد دنبالمون.کل روزو تو اون موکب اشک ریختمو باریدم برای زینب😭
خدایا #زینب کجا و ما کجا،این صحنه ها وقتی برگشتیم ایران #صبر من رو بیشترکرد تو زندگی.
شب که رسیدیم موکب مقردوباره خانوم خلیلی اومدن پیش ما میگفتن شما کم حرفید پیش شما راحتترم
تو این سفر پسرم سه سالش بود و #مداحی میخوند گویا یه جایی که من نبودم پسرم یه مداحی خونده بودکه مادرشهید #گریه کرده بود 😭
وقتی برگشتم گفتم چی شده چراگریه میکنید گفتن که داشتم به چیزی فکر میکردم یهو پسرت یه مداحی کردانگار جواب منو داد.برای من روضه خوند.😭
مادر شهید خیلی #غصه پسرشون میخوردن که پارسال تو مسیرچی کشیدن.😞
روز دوم پیاده روی داشتیم میرفتیم یهو حال مادر شهید #منقلب شدنتونست دیگه راه بره نشست یه جا و هق هق گریه کرد😭😭
پرسیدم چی شد گفتن که اینجا یه حالی بهم دست دادمیدونم #پسرم اینجا حالش بد شده.قریب یک ساعت نشستن و #گریه کردن.😭😭
هی پا میشدیم راه بریم نمیتونستن راه برن مینشستن و گریه میکردن.
و من در حال و هوای خودم با دیدن مادر شهید یاد زینب افتادم که چگونه بود که در برابر دیدگانش سر برادرش حسین ، ابالفضل،علی اکبر، طفلان برادرانش، طفلان خودش، علی اصغر😭
بریده شد و پر پر شد و مثل کوه ایستاد و گفت #ما_رایت_الا_جمیلا
عظمت مصیبت را کمی درک کردم آن لحظه😭😭
بعد از این سفر دیگه خیلی غصه دردهاو مشکلاتی که داشتم نمیخوردم انگار یه چیزی در وجودم دمیده شده بود مثل صبر #سعه_صدر که خودم تو به دست اوردنش #دخیل نبودم انگار بهم داده بودن.
البته این سفر برای همه اینجوریه یه چیرهایی بهشون داده میشه فقط باید نگهشون دارن تو وجودشون.
روز به روز که از سفرمون میگذشت مادر شهید چهره اش بازتر میشد و بالاخره ما #لبخند رو لباشون دیدیم.☺️
ایشون هم اقرار کردن این سفر ادم رو از دنیا و تعلقاتش جدا میکنه.😇
یه نکته دیگه خیلی جالب بودبرام که تو مسیر خیلی به چشم میخورد،اینکه تقریبا تو کل مسیر مدام پرچمها با اسامی مختلف روی سر ما و خانوم خلیلی کشیده میشد و ایشون دست به پرچم میکشیدن و به اون اسمی که روی پرچم نوشته بود متوسل میشدن.🏴
من هم این وسط بهره مند میشدم.خودم هم متوسل میشدم
انقدر دیگه این قضیه تکرار شده به نظرمون عادی نمیومد.
اگر نظر منو بپرسید روح شهید تو مسیر مادرش همراهی میکرد به طرزهای مختلف👼
✍#خاطره یکی از اعضا #کرج
🆔 @ArbaeenIR
🔴خاطره شنیدنی از حال و هوای خاص #مادر_شهید خلیلی در پیاده روی اربعین
#شب_خاطره
سال دومی که پیاده روی اربعین رفتم از قضا #مادر_شهید بزرگوار #علی_خلیلی تو کاروان ما بودن
من هم از حضورشون خوشحال بودم و سعی میکردم تنهاشون نذارم
چون بعد از شهادت پسرشون بسیار پیر شده بودن #افسرده شده بودن😞
سال اولشون بود که اربعین میومدن
رسیدیم نجف تو هتل مستقر شدیم
ایشون یه ساعتی داشتن همش #ساعت نگاه میکردن و کاراشون تنظیم میکردن ⏲
یه روز اومدن گفتن ساعت از دستم افتاده وگم شده
بعد رفتن تو فکر گفتن شاید #اباعبدالله نمیخواستن خیلی در بند وقت باشم .پس اشکالی نداره خودم رو به برنامه و نظم اباعبدالله میسپارم.
روزی که میخواستیم پیاده روی شروع کنیم ایشون گفتن من دوست دارم با شما همراه بشم.👣
من هم که از #خدام بود خدمت به زائر حسین که مادر شهیدم هست.
سال قبل خود #شهید تو مسیر پیاده روی بودن و گویا به علت چسبندگی روده نتونسته بودن هیچ چیز به جز آب و نان بخورن که همونجا حالشون بد میشه.
در طول مسیر مادر شهید #هیچ چیز نمیخوردن!
پرسیدم چرا نمیخورید گفتن که میدونم #پسرم تو این مسیر هیچ چیز نخورده پس منم #نمیخورم
در طول مسیر هیچ چیز به جز نان و اب نصیب ما نمیشد.
گاهی بعضی جاها ظرفای اب فراوان روی زمین ریخته بود اماهرچی میگشتیم #اب پیدا نمیکردیم.
خیلی #تعجب برانگیز بود مدام یا گرسنه بودیم یا تشنه.😳
بعدا متوجه شدم مادرشهید ازخدا خواسته بود یه سفر مثل سفر پارسال #پسرش قرار بده تا هرچی پسرش کشیده مادرش هم بکشه.😭
مادر شهید #وابستگی شدیدی به فرزندش داشت.
همینجوری درطول مسیر که میرفتیم مچ پای بنده اسیب دید طوری که نمیتونستم قدم از قدم بردارم.مجبور شدیم از مادر شهید #جدا بشیم و ایشون رو به کس دیگه سپردیم .
من و پسر سه سالم تو یه موکب نشستیم تا پای من بهتر بشه.همزمان #پسرم مریض شد و بالا میاورد و بیرون روی هم گرفت.😔
مدام با پایی که نمیتونستم قدم از قدم بردارم باید پسرمو میبردم دستشویی چندبار که بردم و اوردم گرفت خوابید
تو اون موکب یادم به خانوم #زینب افتاد 😭
من که دارم اروم اروم راه رومیرم
همه هم دارن از من پذیرایی میکنن
یه بچه هم بیشتر ندارم
همسرم هم قرار بود بیاد دنبالم منو ببره موکب مقر شب.
پس زینب چه کرد #تنها گرسنه #تشنه باطفلان یتیم چکار کرد😭
همه مسائلی که برای من پیش میومد صدبرابر و هزار برابر بیشترش برای خانوم زینب پیش امده بود.
صبح تاشب تو یه موکب با یه بچه مریض نشستم تا شب همسرم بیاد دنبالمون.کل روزو تو اون موکب اشک ریختمو باریدم برای زینب😭
خدایا #زینب کجا و ما کجا،این صحنه ها وقتی برگشتیم ایران #صبر من رو بیشترکرد تو زندگی.
شب که رسیدیم موکب مقردوباره خانوم خلیلی اومدن پیش ما میگفتن شما کم حرفید پیش شما راحتترم
تو این سفر پسرم سه سالش بود و #مداحی میخوند گویا یه جایی که من نبودم پسرم یه مداحی خونده بودکه مادرشهید #گریه کرده بود 😭
وقتی برگشتم گفتم چی شده چراگریه میکنید گفتن که داشتم به چیزی فکر میکردم یهو پسرت یه مداحی کردانگار جواب منو داد.برای من روضه خوند.😭
مادر شهید خیلی #غصه پسرشون میخوردن که پارسال تو مسیرچی کشیدن.😞
روز دوم پیاده روی داشتیم میرفتیم یهو حال مادر شهید #منقلب شدنتونست دیگه راه بره نشست یه جا و هق هق گریه کرد😭😭
پرسیدم چی شد گفتن که اینجا یه حالی بهم دست دادمیدونم #پسرم اینجا حالش بد شده.قریب یک ساعت نشستن و #گریه کردن.😭😭
هی پا میشدیم راه بریم نمیتونستن راه برن مینشستن و گریه میکردن.
و من در حال و هوای خودم با دیدن مادر شهید یاد زینب افتادم که چگونه بود که در برابر دیدگانش سر برادرش حسین ، ابالفضل،علی اکبر، طفلان برادرانش، طفلان خودش، علی اصغر😭
بریده شد و پر پر شد و مثل کوه ایستاد و گفت #ما_رایت_الا_جمیلا
عظمت مصیبت را کمی درک کردم آن لحظه😭😭
بعد از این سفر دیگه خیلی غصه دردهاو مشکلاتی که داشتم نمیخوردم انگار یه چیزی در وجودم دمیده شده بود مثل صبر #سعه_صدر که خودم تو به دست اوردنش #دخیل نبودم انگار بهم داده بودن.
البته این سفر برای همه اینجوریه یه چیرهایی بهشون داده میشه فقط باید نگهشون دارن تو وجودشون.
روز به روز که از سفرمون میگذشت مادر شهید چهره اش بازتر میشد و بالاخره ما #لبخند رو لباشون دیدیم.☺️
ایشون هم اقرار کردن این سفر ادم رو از دنیا و تعلقاتش جدا میکنه.😇
یه نکته دیگه خیلی جالب بودبرام که تو مسیر خیلی به چشم میخورد،اینکه تقریبا تو کل مسیر مدام پرچمها با اسامی مختلف روی سر ما و خانوم خلیلی کشیده میشد و ایشون دست به پرچم میکشیدن و به اون اسمی که روی پرچم نوشته بود متوسل میشدن.🏴
من هم این وسط بهره مند میشدم.خودم هم متوسل میشدم
انقدر دیگه این قضیه تکرار شده به نظرمون عادی نمیومد.
اگر نظر منو بپرسید روح شهید تو مسیر مادرش همراهی میکرد به طرزهای مختلف👼
✍#خاطره یکی از اعضا #کرج
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر
🔴اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده!
⭕️زیارت اربعین در من #تحول ایجاد کرد!
#شب_خاطره
تو مرز خیلی بهم فشار میومد ، ازدحام بود و همه میخاستن فقط زود رد بشن برن اونور
زنارو از مردا جدا کردن یهو ترسیدم
خدایا اونور یه کشور دیگست چرا جدامون میکنن من #تنهام
یساعت اونور مرز وایسادم تا مردا بیان
#تنها😞
به سمت #نجف راه افتادیم
باز من #تنها و مردا پشت ، نمیدونم چه قسمتی بود همه جا #تنها میوفتادم😞
ماشین موکب به موکب گذر میکرد، راننده با لبخند جواب دعوتشون رو میداد
توراه فکر به این بود که میگن غذای عرب ها باب #طبع ما نیست چیکار کنم
گفتم عیب نداره کباب میخوری
یه پسر جوون جلوی ماشینو گرفت و با اصرار به موکبشون رفتیم
خدای من غذای موکب غذای مورد #تنفر من بود .... حالا چیکار کنم 😔
حتی برادرام نگران غذام شدن
اما من فقط به غذا نگاه کردم
((دیگه #بسه لذت های دنیا ، حالا دیگه همه چیو باید #تحمل کرد ،حتی یه غذای بدمزه رو، من اومدم #بزرگ_شم ))
#سامرا
تا بحال سامرا رو ندیده بودم قبل اومدن خودمو اماده مردن واسیب دیدن تو سامرا کرده بودم
تو راه هیچ کدوم از جاهای تیراندازی و ماشینا #نمیترسوندم #عجیب بود چی شده پس اون #دختر_ترسو کجا رفته
نزدیک حرم شدیم قرار شد باز من #تنها برم حرم تاصبح و مردا تو موکب
بازم تنها
#کاظمین
شب برای خواب رفتیم یه خونه که ایرانیا تدارک دیده بودن خانوما تو اتاق مردا تو حال ، من باز تنها میون چند زن
راه #پیاده شروع میشه
از #کاظمین_به_کربلا
کربلا؛ آخ چقدر #دلم_تنگ شده
#هدیه هامو اماده کردم تا به بچه ها بدم
شاید سوزش #قلبم کمتر بشه
اخه #بچه_های_حسین (ع) فقط بدی دیدن
شب شده!
آااخخخ پا درد همیشگیم باز شروع کرد
اما نباید به روم بیارم باید پا به پای مردا برم
اره به ادامه #سخنرانی تو موبایلم گوش میدم تا حواسم پرت شه
سخنران 😩 #زائرای_اربعین #انتخاب شدن ...))
خیالاتم باز شروع کرد
انتخاب؟!زائر اربعین؟ من؟ آشینا؟
بعد اون همه #خطا مگه میشه #انتخاب بشم.
نه ، منو اوردن #ادم_بشم شاید
((آشینا خیلی خوش خیالی ، اخه حالا بگن #انتخاب تو خودت دو دوتا چهارتا کن ، کجای زندگیت شبیه ادمایی بوده که اقا بهشون نظر کرده )) اره راست میگی منظور سخنران با من نیست
درد پام زیاد شده دیگه نمیتونم قدم بردارم
((چقدر #درد داره درد داشته باشی #تنها باشی))
شب رو تو خونه ای گذروندیم
خونه یه #وکیل
چه عجیبه اینجا خونه یه وکیلم از #تجملات خبری نیست همه #سادن
کربلا
#قلبم خیلی تند میزنه
نمیدونم چمه بغضم گرفته
استرس دارم
هم میخام برم زیارت هم نه (آخه خجالت میکشم )
رسیدیم به #حرم
خیلی ازدحامه
پدرو برادرم دورمو #حلقه زدن تا تنم به مردای دیگه نخوره
ای به فدای خانوم #زینب چی کشید وقتی #مرد نداشت 😭
بین الحرمین رو باید #تنها طی کنم تا به حرم حضرت عباس برسم
ضریح امام حسین رو ندیدم
فقط تو صحن نشستم
حالا باید برم پیش باب الحوائج
شروع کردم به گفتن ذکر یا کاشف الکرب
و بینش یا #زینب زینب گفتن از ترس خوردن به #تنه_های مردا
یه حسی بهم میگفت جلوی با غیرت ترین انسان ها اگر تنت به مرد نامحرم بخوره زیارتی نکردی دلتو خوش نکن
به یه خانوم عرب اشاره کردم که میرید حرم حضرت عباس
باسر تایید کردن و انگار از روبندم فهمیدن چرا پرسیدم
دورمو حلقه کردن و منو وسط حلقه راحت از وسط جمعیت گذروندن
چه حس خوبی😌
یا کاشف الکرب رو بلندتر میگفتم به امید ازبین رفتن #غمی که رو سینم سنگینی میکرد
اما تو #کربلا انگار غمی بجز #غم_حسین (ع) نبود
نصف شب حرم امام حسین (ع)
تو صف زیارت ایستادم
ضریح جدیدو ندیدم
استرس دارم
نمیدونم چم بود
همش تو ذهنم عذاب وجدان ترک یه واجب دینی رو داشتم
که کسی رومو نبینه
#نمازم دیر نشه
تنه مرد بهم نخوره
#خیلی_متفاوتم ازون آشینای #داخل_ایران.
اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده.
درب رو بوسیدمو وارد حرم شدم
یاااا خدااا
#ضریح
چه ابهتی داره
قلبم نمیزد
گریه ام نمیومد
#مات مونده بودم به سمت ضریح
زبونم بند اومده بود
تا اینکه جلوییم گریه کرد
مبهوت بهش نگاه کردم و یهو #بغض چند سالم شکست😭😭😭
دلم #خیلی_تنگت بود اقااااا
خیلی.
دیگه #تنها_نیستم
حالا همه هَستیم را دیدم
دیگه #غریب نیستم
حالا #برگشتم تو این شهر
حالا با وجود ادمای #آشنای دورو برم #تنهام
حالا تو شهر خودم #غریبم
حالا #دور_شدم از همه هَستیم
حالا دیگه ضربه ها زخم زبونا
بی معرفتیا مثل قبل #اذیتم_نمیکنه
چون یه #غم_بزرگ دارم غم #دوری_حسین (ع)😭
حالا آشینای لوس و حساس #تغییر_کرده
دیگه از #تنهایی جسمش که کنار دوستاش یا عزیزاش نباشه #ترس_نداره
اما
یه #ترس_جدید داره
که آقا #نگاهش_نکنه
که خدا نخوادش
دیگه از #مرگ خودشو عزیزاش نمیترسه
اما یه ترس جدیدتر داره
که مردنش با #شهادت نباشه🌷
✍#خاطره آشینا راثی غنی از اعضا #کرج
goo.gl/CYTVNl
🆔 @Arbaeen
🔴اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده!
⭕️زیارت اربعین در من #تحول ایجاد کرد!
#شب_خاطره
تو مرز خیلی بهم فشار میومد ، ازدحام بود و همه میخاستن فقط زود رد بشن برن اونور
زنارو از مردا جدا کردن یهو ترسیدم
خدایا اونور یه کشور دیگست چرا جدامون میکنن من #تنهام
یساعت اونور مرز وایسادم تا مردا بیان
#تنها😞
به سمت #نجف راه افتادیم
باز من #تنها و مردا پشت ، نمیدونم چه قسمتی بود همه جا #تنها میوفتادم😞
ماشین موکب به موکب گذر میکرد، راننده با لبخند جواب دعوتشون رو میداد
توراه فکر به این بود که میگن غذای عرب ها باب #طبع ما نیست چیکار کنم
گفتم عیب نداره کباب میخوری
یه پسر جوون جلوی ماشینو گرفت و با اصرار به موکبشون رفتیم
خدای من غذای موکب غذای مورد #تنفر من بود .... حالا چیکار کنم 😔
حتی برادرام نگران غذام شدن
اما من فقط به غذا نگاه کردم
((دیگه #بسه لذت های دنیا ، حالا دیگه همه چیو باید #تحمل کرد ،حتی یه غذای بدمزه رو، من اومدم #بزرگ_شم ))
#سامرا
تا بحال سامرا رو ندیده بودم قبل اومدن خودمو اماده مردن واسیب دیدن تو سامرا کرده بودم
تو راه هیچ کدوم از جاهای تیراندازی و ماشینا #نمیترسوندم #عجیب بود چی شده پس اون #دختر_ترسو کجا رفته
نزدیک حرم شدیم قرار شد باز من #تنها برم حرم تاصبح و مردا تو موکب
بازم تنها
#کاظمین
شب برای خواب رفتیم یه خونه که ایرانیا تدارک دیده بودن خانوما تو اتاق مردا تو حال ، من باز تنها میون چند زن
راه #پیاده شروع میشه
از #کاظمین_به_کربلا
کربلا؛ آخ چقدر #دلم_تنگ شده
#هدیه هامو اماده کردم تا به بچه ها بدم
شاید سوزش #قلبم کمتر بشه
اخه #بچه_های_حسین (ع) فقط بدی دیدن
شب شده!
آااخخخ پا درد همیشگیم باز شروع کرد
اما نباید به روم بیارم باید پا به پای مردا برم
اره به ادامه #سخنرانی تو موبایلم گوش میدم تا حواسم پرت شه
سخنران 😩 #زائرای_اربعین #انتخاب شدن ...))
خیالاتم باز شروع کرد
انتخاب؟!زائر اربعین؟ من؟ آشینا؟
بعد اون همه #خطا مگه میشه #انتخاب بشم.
نه ، منو اوردن #ادم_بشم شاید
((آشینا خیلی خوش خیالی ، اخه حالا بگن #انتخاب تو خودت دو دوتا چهارتا کن ، کجای زندگیت شبیه ادمایی بوده که اقا بهشون نظر کرده )) اره راست میگی منظور سخنران با من نیست
درد پام زیاد شده دیگه نمیتونم قدم بردارم
((چقدر #درد داره درد داشته باشی #تنها باشی))
شب رو تو خونه ای گذروندیم
خونه یه #وکیل
چه عجیبه اینجا خونه یه وکیلم از #تجملات خبری نیست همه #سادن
کربلا
#قلبم خیلی تند میزنه
نمیدونم چمه بغضم گرفته
استرس دارم
هم میخام برم زیارت هم نه (آخه خجالت میکشم )
رسیدیم به #حرم
خیلی ازدحامه
پدرو برادرم دورمو #حلقه زدن تا تنم به مردای دیگه نخوره
ای به فدای خانوم #زینب چی کشید وقتی #مرد نداشت 😭
بین الحرمین رو باید #تنها طی کنم تا به حرم حضرت عباس برسم
ضریح امام حسین رو ندیدم
فقط تو صحن نشستم
حالا باید برم پیش باب الحوائج
شروع کردم به گفتن ذکر یا کاشف الکرب
و بینش یا #زینب زینب گفتن از ترس خوردن به #تنه_های مردا
یه حسی بهم میگفت جلوی با غیرت ترین انسان ها اگر تنت به مرد نامحرم بخوره زیارتی نکردی دلتو خوش نکن
به یه خانوم عرب اشاره کردم که میرید حرم حضرت عباس
باسر تایید کردن و انگار از روبندم فهمیدن چرا پرسیدم
دورمو حلقه کردن و منو وسط حلقه راحت از وسط جمعیت گذروندن
چه حس خوبی😌
یا کاشف الکرب رو بلندتر میگفتم به امید ازبین رفتن #غمی که رو سینم سنگینی میکرد
اما تو #کربلا انگار غمی بجز #غم_حسین (ع) نبود
نصف شب حرم امام حسین (ع)
تو صف زیارت ایستادم
ضریح جدیدو ندیدم
استرس دارم
نمیدونم چم بود
همش تو ذهنم عذاب وجدان ترک یه واجب دینی رو داشتم
که کسی رومو نبینه
#نمازم دیر نشه
تنه مرد بهم نخوره
#خیلی_متفاوتم ازون آشینای #داخل_ایران.
اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده.
درب رو بوسیدمو وارد حرم شدم
یاااا خدااا
#ضریح
چه ابهتی داره
قلبم نمیزد
گریه ام نمیومد
#مات مونده بودم به سمت ضریح
زبونم بند اومده بود
تا اینکه جلوییم گریه کرد
مبهوت بهش نگاه کردم و یهو #بغض چند سالم شکست😭😭😭
دلم #خیلی_تنگت بود اقااااا
خیلی.
دیگه #تنها_نیستم
حالا همه هَستیم را دیدم
دیگه #غریب نیستم
حالا #برگشتم تو این شهر
حالا با وجود ادمای #آشنای دورو برم #تنهام
حالا تو شهر خودم #غریبم
حالا #دور_شدم از همه هَستیم
حالا دیگه ضربه ها زخم زبونا
بی معرفتیا مثل قبل #اذیتم_نمیکنه
چون یه #غم_بزرگ دارم غم #دوری_حسین (ع)😭
حالا آشینای لوس و حساس #تغییر_کرده
دیگه از #تنهایی جسمش که کنار دوستاش یا عزیزاش نباشه #ترس_نداره
اما
یه #ترس_جدید داره
که آقا #نگاهش_نکنه
که خدا نخوادش
دیگه از #مرگ خودشو عزیزاش نمیترسه
اما یه ترس جدیدتر داره
که مردنش با #شهادت نباشه🌷
✍#خاطره آشینا راثی غنی از اعضا #کرج
goo.gl/CYTVNl
🆔 @Arbaeen
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
#یادش_بخیر
🔴خاطره شنیدنی از حال و هوای خاص #مادر_شهید خلیلی در پیاده روی اربعین
#شب_خاطره
سال دومی که پیاده روی اربعین رفتم از قضا #مادر_شهید بزرگوار #علی_خلیلی تو کاروان ما بودن
من هم از حضورشون خوشحال بودم و سعی میکردم تنهاشون نذارم
چون بعد از شهادت پسرشون بسیار پیر شده بودن #افسرده شده بودن😞
سال اولشون بود که اربعین میومدن
رسیدیم نجف تو هتل مستقر شدیم
ایشون یه ساعتی داشتن همش #ساعت نگاه میکردن و کاراشون تنظیم میکردن ⏲
یه روز اومدن گفتن ساعت از دستم افتاده وگم شده
بعد رفتن تو فکر گفتن شاید #اباعبدالله نمیخواستن خیلی در بند وقت باشم .پس اشکالی نداره خودم رو به برنامه و نظم اباعبدالله میسپارم.
روزی که میخواستیم پیاده روی شروع کنیم ایشون گفتن من دوست دارم با شما همراه بشم.👣
من هم که از #خدام بود خدمت به زائر حسین که مادر شهیدم هست.
سال قبل خود #شهید تو مسیر پیاده روی بودن و گویا به علت چسبندگی روده نتونسته بودن هیچ چیز به جز آب و نان بخورن که همونجا حالشون بد میشه.
در طول مسیر مادر شهید #هیچ چیز نمیخوردن!
پرسیدم چرا نمیخورید گفتن که میدونم #پسرم تو این مسیر هیچ چیز نخورده پس منم #نمیخورم
در طول مسیر هیچ چیز به جز نان و اب نصیب ما نمیشد.
گاهی بعضی جاها ظرفای اب فراوان روی زمین ریخته بود اماهرچی میگشتیم #اب پیدا نمیکردیم.
خیلی #تعجب برانگیز بود مدام یا گرسنه بودیم یا تشنه.😳
بعدا متوجه شدم مادرشهید ازخدا خواسته بود یه سفر مثل سفر پارسال #پسرش قرار بده تا هرچی پسرش کشیده مادرش هم بکشه.😭
مادر شهید #وابستگی شدیدی به فرزندش داشت.
همینجوری درطول مسیر که میرفتیم مچ پای بنده اسیب دید طوری که نمیتونستم قدم از قدم بردارم.مجبور شدیم از مادر شهید #جدا بشیم و ایشون رو به کس دیگه سپردیم .
من و پسر سه سالم تو یه موکب نشستیم تا پای من بهتر بشه.همزمان #پسرم مریض شد و بالا میاورد و بیرون روی هم گرفت.😔
مدام با پایی که نمیتونستم قدم از قدم بردارم باید پسرمو میبردم دستشویی چندبار که بردم و اوردم گرفت خوابید
تو اون موکب یادم به خانوم #زینب افتاد 😭
من که دارم اروم اروم راه رومیرم
همه هم دارن از من پذیرایی میکنن
یه بچه هم بیشتر ندارم
همسرم هم قرار بود بیاد دنبالم منو ببره موکب مقر شب.
پس زینب چه کرد #تنها گرسنه #تشنه باطفلان یتیم چکار کرد😭
همه مسائلی که برای من پیش میومد صدبرابر و هزار برابر بیشترش برای خانوم زینب پیش امده بود.
صبح تاشب تو یه موکب با یه بچه مریض نشستم تا شب همسرم بیاد دنبالمون.کل روزو تو اون موکب اشک ریختمو باریدم برای زینب😭
خدایا #زینب کجا و ما کجا،این صحنه ها وقتی برگشتیم ایران #صبر من رو بیشترکرد تو زندگی.
شب که رسیدیم موکب مقردوباره خانوم خلیلی اومدن پیش ما میگفتن شما کم حرفید پیش شما راحتترم
تو این سفر پسرم سه سالش بود و #مداحی میخوند گویا یه جایی که من نبودم پسرم یه مداحی خونده بودکه مادرشهید #گریه کرده بود 😭
وقتی برگشتم گفتم چی شده چراگریه میکنید گفتن که داشتم به چیزی فکر میکردم یهو پسرت یه مداحی کردانگار جواب منو داد.برای من روضه خوند.😭
مادر شهید خیلی #غصه پسرشون میخوردن که پارسال تو مسیرچی کشیدن.😞
روز دوم پیاده روی داشتیم میرفتیم یهو حال مادر شهید #منقلب شدنتونست دیگه راه بره نشست یه جا و هق هق گریه کرد😭😭
پرسیدم چی شد گفتن که اینجا یه حالی بهم دست دادمیدونم #پسرم اینجا حالش بد شده.قریب یک ساعت نشستن و #گریه کردن.😭😭
هی پا میشدیم راه بریم نمیتونستن راه برن مینشستن و گریه میکردن.
و من در حال و هوای خودم با دیدن مادر شهید یاد زینب افتادم که چگونه بود که در برابر دیدگانش سر برادرش حسین ، ابالفضل،علی اکبر، طفلان برادرانش، طفلان خودش، علی اصغر😭
بریده شد و پر پر شد و مثل کوه ایستاد و گفت #ما_رایت_الا_جمیلا
عظمت مصیبت را کمی درک کردم آن لحظه😭😭
بعد از این سفر دیگه خیلی غصه دردهاو مشکلاتی که داشتم نمیخوردم انگار یه چیزی در وجودم دمیده شده بود مثل صبر #سعه_صدر که خودم تو به دست اوردنش #دخیل نبودم انگار بهم داده بودن.
البته این سفر برای همه اینجوریه یه چیرهایی بهشون داده میشه فقط باید نگهشون دارن تو وجودشون.
روز به روز که از سفرمون میگذشت مادر شهید چهره اش بازتر میشد و بالاخره ما #لبخند رو لباشون دیدیم.☺️
ایشون هم اقرار کردن این سفر ادم رو از دنیا و تعلقاتش جدا میکنه.😇
یه نکته دیگه خیلی جالب بودبرام که تو مسیر خیلی به چشم میخورد،اینکه تقریبا تو کل مسیر مدام پرچمها با اسامی مختلف روی سر ما و خانوم خلیلی کشیده میشد و ایشون دست به پرچم میکشیدن و به اون اسمی که روی پرچم نوشته بود متوسل میشدن.🏴
من هم این وسط بهره مند میشدم.خودم هم متوسل میشدم
انقدر دیگه این قضیه تکرار شده به نظرمون عادی نمیومد.
اگر نظر منو بپرسید روح شهید تو مسیر مادرش همراهی میکرد به طرزهای مختلف👼
✍#خاطره یکی از اعضا #کرج
🆔 @ArbaeenIR
🔴خاطره شنیدنی از حال و هوای خاص #مادر_شهید خلیلی در پیاده روی اربعین
#شب_خاطره
سال دومی که پیاده روی اربعین رفتم از قضا #مادر_شهید بزرگوار #علی_خلیلی تو کاروان ما بودن
من هم از حضورشون خوشحال بودم و سعی میکردم تنهاشون نذارم
چون بعد از شهادت پسرشون بسیار پیر شده بودن #افسرده شده بودن😞
سال اولشون بود که اربعین میومدن
رسیدیم نجف تو هتل مستقر شدیم
ایشون یه ساعتی داشتن همش #ساعت نگاه میکردن و کاراشون تنظیم میکردن ⏲
یه روز اومدن گفتن ساعت از دستم افتاده وگم شده
بعد رفتن تو فکر گفتن شاید #اباعبدالله نمیخواستن خیلی در بند وقت باشم .پس اشکالی نداره خودم رو به برنامه و نظم اباعبدالله میسپارم.
روزی که میخواستیم پیاده روی شروع کنیم ایشون گفتن من دوست دارم با شما همراه بشم.👣
من هم که از #خدام بود خدمت به زائر حسین که مادر شهیدم هست.
سال قبل خود #شهید تو مسیر پیاده روی بودن و گویا به علت چسبندگی روده نتونسته بودن هیچ چیز به جز آب و نان بخورن که همونجا حالشون بد میشه.
در طول مسیر مادر شهید #هیچ چیز نمیخوردن!
پرسیدم چرا نمیخورید گفتن که میدونم #پسرم تو این مسیر هیچ چیز نخورده پس منم #نمیخورم
در طول مسیر هیچ چیز به جز نان و اب نصیب ما نمیشد.
گاهی بعضی جاها ظرفای اب فراوان روی زمین ریخته بود اماهرچی میگشتیم #اب پیدا نمیکردیم.
خیلی #تعجب برانگیز بود مدام یا گرسنه بودیم یا تشنه.😳
بعدا متوجه شدم مادرشهید ازخدا خواسته بود یه سفر مثل سفر پارسال #پسرش قرار بده تا هرچی پسرش کشیده مادرش هم بکشه.😭
مادر شهید #وابستگی شدیدی به فرزندش داشت.
همینجوری درطول مسیر که میرفتیم مچ پای بنده اسیب دید طوری که نمیتونستم قدم از قدم بردارم.مجبور شدیم از مادر شهید #جدا بشیم و ایشون رو به کس دیگه سپردیم .
من و پسر سه سالم تو یه موکب نشستیم تا پای من بهتر بشه.همزمان #پسرم مریض شد و بالا میاورد و بیرون روی هم گرفت.😔
مدام با پایی که نمیتونستم قدم از قدم بردارم باید پسرمو میبردم دستشویی چندبار که بردم و اوردم گرفت خوابید
تو اون موکب یادم به خانوم #زینب افتاد 😭
من که دارم اروم اروم راه رومیرم
همه هم دارن از من پذیرایی میکنن
یه بچه هم بیشتر ندارم
همسرم هم قرار بود بیاد دنبالم منو ببره موکب مقر شب.
پس زینب چه کرد #تنها گرسنه #تشنه باطفلان یتیم چکار کرد😭
همه مسائلی که برای من پیش میومد صدبرابر و هزار برابر بیشترش برای خانوم زینب پیش امده بود.
صبح تاشب تو یه موکب با یه بچه مریض نشستم تا شب همسرم بیاد دنبالمون.کل روزو تو اون موکب اشک ریختمو باریدم برای زینب😭
خدایا #زینب کجا و ما کجا،این صحنه ها وقتی برگشتیم ایران #صبر من رو بیشترکرد تو زندگی.
شب که رسیدیم موکب مقردوباره خانوم خلیلی اومدن پیش ما میگفتن شما کم حرفید پیش شما راحتترم
تو این سفر پسرم سه سالش بود و #مداحی میخوند گویا یه جایی که من نبودم پسرم یه مداحی خونده بودکه مادرشهید #گریه کرده بود 😭
وقتی برگشتم گفتم چی شده چراگریه میکنید گفتن که داشتم به چیزی فکر میکردم یهو پسرت یه مداحی کردانگار جواب منو داد.برای من روضه خوند.😭
مادر شهید خیلی #غصه پسرشون میخوردن که پارسال تو مسیرچی کشیدن.😞
روز دوم پیاده روی داشتیم میرفتیم یهو حال مادر شهید #منقلب شدنتونست دیگه راه بره نشست یه جا و هق هق گریه کرد😭😭
پرسیدم چی شد گفتن که اینجا یه حالی بهم دست دادمیدونم #پسرم اینجا حالش بد شده.قریب یک ساعت نشستن و #گریه کردن.😭😭
هی پا میشدیم راه بریم نمیتونستن راه برن مینشستن و گریه میکردن.
و من در حال و هوای خودم با دیدن مادر شهید یاد زینب افتادم که چگونه بود که در برابر دیدگانش سر برادرش حسین ، ابالفضل،علی اکبر، طفلان برادرانش، طفلان خودش، علی اصغر😭
بریده شد و پر پر شد و مثل کوه ایستاد و گفت #ما_رایت_الا_جمیلا
عظمت مصیبت را کمی درک کردم آن لحظه😭😭
بعد از این سفر دیگه خیلی غصه دردهاو مشکلاتی که داشتم نمیخوردم انگار یه چیزی در وجودم دمیده شده بود مثل صبر #سعه_صدر که خودم تو به دست اوردنش #دخیل نبودم انگار بهم داده بودن.
البته این سفر برای همه اینجوریه یه چیرهایی بهشون داده میشه فقط باید نگهشون دارن تو وجودشون.
روز به روز که از سفرمون میگذشت مادر شهید چهره اش بازتر میشد و بالاخره ما #لبخند رو لباشون دیدیم.☺️
ایشون هم اقرار کردن این سفر ادم رو از دنیا و تعلقاتش جدا میکنه.😇
یه نکته دیگه خیلی جالب بودبرام که تو مسیر خیلی به چشم میخورد،اینکه تقریبا تو کل مسیر مدام پرچمها با اسامی مختلف روی سر ما و خانوم خلیلی کشیده میشد و ایشون دست به پرچم میکشیدن و به اون اسمی که روی پرچم نوشته بود متوسل میشدن.🏴
من هم این وسط بهره مند میشدم.خودم هم متوسل میشدم
انقدر دیگه این قضیه تکرار شده به نظرمون عادی نمیومد.
اگر نظر منو بپرسید روح شهید تو مسیر مادرش همراهی میکرد به طرزهای مختلف👼
✍#خاطره یکی از اعضا #کرج
🆔 @ArbaeenIR
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
#یادش_بخیر
🔴اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده!
⭕️زیارت اربعین در من #تحول ایجاد کرد!
#شب_خاطره
تو مرز خیلی بهم فشار میومد ، ازدحام بود و همه میخاستن فقط زود رد بشن برن اونور
زنارو از مردا جدا کردن یهو ترسیدم
خدایا اونور یه کشور دیگست چرا جدامون میکنن من #تنهام
یساعت اونور مرز وایسادم تا مردا بیان
#تنها😞
به سمت #نجف راه افتادیم
باز من #تنها و مردا پشت ، نمیدونم چه قسمتی بود همه جا #تنها میوفتادم😞
ماشین موکب به موکب گذر میکرد، راننده با لبخند جواب دعوتشون رو میداد
توراه فکر به این بود که میگن غذای عرب ها باب #طبع ما نیست چیکار کنم
گفتم عیب نداره کباب میخوری
یه پسر جوون جلوی ماشینو گرفت و با اصرار به موکبشون رفتیم
خدای من غذای موکب غذای مورد #تنفر من بود .... حالا چیکار کنم 😔
حتی برادرام نگران غذام شدن
اما من فقط به غذا نگاه کردم
((دیگه #بسه لذت های دنیا ، حالا دیگه همه چیو باید #تحمل کرد ،حتی یه غذای بدمزه رو، من اومدم #بزرگ_شم ))
#سامرا
تا بحال سامرا رو ندیده بودم قبل اومدن خودمو اماده مردن واسیب دیدن تو سامرا کرده بودم
تو راه هیچ کدوم از جاهای تیراندازی و ماشینا #نمیترسوندم #عجیب بود چی شده پس اون #دختر_ترسو کجا رفته
نزدیک حرم شدیم قرار شد باز من #تنها برم حرم تاصبح و مردا تو موکب
بازم تنها
#کاظمین
شب برای خواب رفتیم یه خونه که ایرانیا تدارک دیده بودن خانوما تو اتاق مردا تو حال ، من باز تنها میون چند زن
راه #پیاده شروع میشه
از #کاظمین_به_کربلا
کربلا؛ آخ چقدر #دلم_تنگ شده
#هدیه هامو اماده کردم تا به بچه ها بدم
شاید سوزش #قلبم کمتر بشه
اخه #بچه_های_حسین (ع) فقط بدی دیدن
شب شده!
آااخخخ پا درد همیشگیم باز شروع کرد
اما نباید به روم بیارم باید پا به پای مردا برم
اره به ادامه #سخنرانی تو موبایلم گوش میدم تا حواسم پرت شه
سخنران 😩 #زائرای_اربعین #انتخاب شدن ...))
خیالاتم باز شروع کرد
انتخاب؟!زائر اربعین؟ من؟ آشینا؟
بعد اون همه #خطا مگه میشه #انتخاب بشم.
نه ، منو اوردن #ادم_بشم شاید
((آشینا خیلی خوش خیالی ، اخه حالا بگن #انتخاب تو خودت دو دوتا چهارتا کن ، کجای زندگیت شبیه ادمایی بوده که اقا بهشون نظر کرده )) اره راست میگی منظور سخنران با من نیست
درد پام زیاد شده دیگه نمیتونم قدم بردارم
((چقدر #درد داره درد داشته باشی #تنها باشی))
شب رو تو خونه ای گذروندیم
خونه یه #وکیل
چه عجیبه اینجا خونه یه وکیلم از #تجملات خبری نیست همه #سادن
کربلا
#قلبم خیلی تند میزنه
نمیدونم چمه بغضم گرفته
استرس دارم
هم میخام برم زیارت هم نه (آخه خجالت میکشم )
رسیدیم به #حرم
خیلی ازدحامه
پدرو برادرم دورمو #حلقه زدن تا تنم به مردای دیگه نخوره
ای به فدای خانوم #زینب چی کشید وقتی #مرد نداشت 😭
بین الحرمین رو باید #تنها طی کنم تا به حرم حضرت عباس برسم
ضریح امام حسین رو ندیدم
فقط تو صحن نشستم
حالا باید برم پیش باب الحوائج
شروع کردم به گفتن ذکر یا کاشف الکرب
و بینش یا #زینب زینب گفتن از ترس خوردن به #تنه_های مردا
یه حسی بهم میگفت جلوی با غیرت ترین انسان ها اگر تنت به مرد نامحرم بخوره زیارتی نکردی دلتو خوش نکن
به یه خانوم عرب اشاره کردم که میرید حرم حضرت عباس
باسر تایید کردن و انگار از روبندم فهمیدن چرا پرسیدم
دورمو حلقه کردن و منو وسط حلقه راحت از وسط جمعیت گذروندن
چه حس خوبی😌
یا کاشف الکرب رو بلندتر میگفتم به امید ازبین رفتن #غمی که رو سینم سنگینی میکرد
اما تو #کربلا انگار غمی بجز #غم_حسین (ع) نبود
نصف شب حرم امام حسین (ع)
تو صف زیارت ایستادم
ضریح جدیدو ندیدم
استرس دارم
نمیدونم چم بود
همش تو ذهنم عذاب وجدان ترک یه واجب دینی رو داشتم
که کسی رومو نبینه
#نمازم دیر نشه
تنه مرد بهم نخوره
#خیلی_متفاوتم ازون آشینای #داخل_ایران.
اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده.
درب رو بوسیدمو وارد حرم شدم
یاااا خدااا
#ضریح
چه ابهتی داره
قلبم نمیزد
گریه ام نمیومد
#مات مونده بودم به سمت ضریح
زبونم بند اومده بود
تا اینکه جلوییم گریه کرد
مبهوت بهش نگاه کردم و یهو #بغض چند سالم شکست😭😭😭
دلم #خیلی_تنگت بود اقااااا
خیلی.
دیگه #تنها_نیستم
حالا همه هَستیم را دیدم
دیگه #غریب نیستم
حالا #برگشتم تو این شهر
حالا با وجود ادمای #آشنای دورو برم #تنهام
حالا تو شهر خودم #غریبم
حالا #دور_شدم از همه هَستیم
حالا دیگه ضربه ها زخم زبونا
بی معرفتیا مثل قبل #اذیتم_نمیکنه
چون یه #غم_بزرگ دارم غم #دوری_حسین (ع)😭
حالا آشینای لوس و حساس #تغییر_کرده
دیگه از #تنهایی جسمش که کنار دوستاش یا عزیزاش نباشه #ترس_نداره
اما
یه #ترس_جدید داره
که آقا #نگاهش_نکنه
که خدا نخوادش
دیگه از #مرگ خودشو عزیزاش نمیترسه
اما یه ترس جدیدتر داره
که مردنش با #شهادت نباشه🌷
✍#خاطره آشینا راثی غنی از اعضا #کرج
goo.gl/CYTVNl
🆔 @Arbaeen
🔴اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده!
⭕️زیارت اربعین در من #تحول ایجاد کرد!
#شب_خاطره
تو مرز خیلی بهم فشار میومد ، ازدحام بود و همه میخاستن فقط زود رد بشن برن اونور
زنارو از مردا جدا کردن یهو ترسیدم
خدایا اونور یه کشور دیگست چرا جدامون میکنن من #تنهام
یساعت اونور مرز وایسادم تا مردا بیان
#تنها😞
به سمت #نجف راه افتادیم
باز من #تنها و مردا پشت ، نمیدونم چه قسمتی بود همه جا #تنها میوفتادم😞
ماشین موکب به موکب گذر میکرد، راننده با لبخند جواب دعوتشون رو میداد
توراه فکر به این بود که میگن غذای عرب ها باب #طبع ما نیست چیکار کنم
گفتم عیب نداره کباب میخوری
یه پسر جوون جلوی ماشینو گرفت و با اصرار به موکبشون رفتیم
خدای من غذای موکب غذای مورد #تنفر من بود .... حالا چیکار کنم 😔
حتی برادرام نگران غذام شدن
اما من فقط به غذا نگاه کردم
((دیگه #بسه لذت های دنیا ، حالا دیگه همه چیو باید #تحمل کرد ،حتی یه غذای بدمزه رو، من اومدم #بزرگ_شم ))
#سامرا
تا بحال سامرا رو ندیده بودم قبل اومدن خودمو اماده مردن واسیب دیدن تو سامرا کرده بودم
تو راه هیچ کدوم از جاهای تیراندازی و ماشینا #نمیترسوندم #عجیب بود چی شده پس اون #دختر_ترسو کجا رفته
نزدیک حرم شدیم قرار شد باز من #تنها برم حرم تاصبح و مردا تو موکب
بازم تنها
#کاظمین
شب برای خواب رفتیم یه خونه که ایرانیا تدارک دیده بودن خانوما تو اتاق مردا تو حال ، من باز تنها میون چند زن
راه #پیاده شروع میشه
از #کاظمین_به_کربلا
کربلا؛ آخ چقدر #دلم_تنگ شده
#هدیه هامو اماده کردم تا به بچه ها بدم
شاید سوزش #قلبم کمتر بشه
اخه #بچه_های_حسین (ع) فقط بدی دیدن
شب شده!
آااخخخ پا درد همیشگیم باز شروع کرد
اما نباید به روم بیارم باید پا به پای مردا برم
اره به ادامه #سخنرانی تو موبایلم گوش میدم تا حواسم پرت شه
سخنران 😩 #زائرای_اربعین #انتخاب شدن ...))
خیالاتم باز شروع کرد
انتخاب؟!زائر اربعین؟ من؟ آشینا؟
بعد اون همه #خطا مگه میشه #انتخاب بشم.
نه ، منو اوردن #ادم_بشم شاید
((آشینا خیلی خوش خیالی ، اخه حالا بگن #انتخاب تو خودت دو دوتا چهارتا کن ، کجای زندگیت شبیه ادمایی بوده که اقا بهشون نظر کرده )) اره راست میگی منظور سخنران با من نیست
درد پام زیاد شده دیگه نمیتونم قدم بردارم
((چقدر #درد داره درد داشته باشی #تنها باشی))
شب رو تو خونه ای گذروندیم
خونه یه #وکیل
چه عجیبه اینجا خونه یه وکیلم از #تجملات خبری نیست همه #سادن
کربلا
#قلبم خیلی تند میزنه
نمیدونم چمه بغضم گرفته
استرس دارم
هم میخام برم زیارت هم نه (آخه خجالت میکشم )
رسیدیم به #حرم
خیلی ازدحامه
پدرو برادرم دورمو #حلقه زدن تا تنم به مردای دیگه نخوره
ای به فدای خانوم #زینب چی کشید وقتی #مرد نداشت 😭
بین الحرمین رو باید #تنها طی کنم تا به حرم حضرت عباس برسم
ضریح امام حسین رو ندیدم
فقط تو صحن نشستم
حالا باید برم پیش باب الحوائج
شروع کردم به گفتن ذکر یا کاشف الکرب
و بینش یا #زینب زینب گفتن از ترس خوردن به #تنه_های مردا
یه حسی بهم میگفت جلوی با غیرت ترین انسان ها اگر تنت به مرد نامحرم بخوره زیارتی نکردی دلتو خوش نکن
به یه خانوم عرب اشاره کردم که میرید حرم حضرت عباس
باسر تایید کردن و انگار از روبندم فهمیدن چرا پرسیدم
دورمو حلقه کردن و منو وسط حلقه راحت از وسط جمعیت گذروندن
چه حس خوبی😌
یا کاشف الکرب رو بلندتر میگفتم به امید ازبین رفتن #غمی که رو سینم سنگینی میکرد
اما تو #کربلا انگار غمی بجز #غم_حسین (ع) نبود
نصف شب حرم امام حسین (ع)
تو صف زیارت ایستادم
ضریح جدیدو ندیدم
استرس دارم
نمیدونم چم بود
همش تو ذهنم عذاب وجدان ترک یه واجب دینی رو داشتم
که کسی رومو نبینه
#نمازم دیر نشه
تنه مرد بهم نخوره
#خیلی_متفاوتم ازون آشینای #داخل_ایران.
اینجا #مگه_کجاست ؟ چرا ادمو #تغییر میده.
درب رو بوسیدمو وارد حرم شدم
یاااا خدااا
#ضریح
چه ابهتی داره
قلبم نمیزد
گریه ام نمیومد
#مات مونده بودم به سمت ضریح
زبونم بند اومده بود
تا اینکه جلوییم گریه کرد
مبهوت بهش نگاه کردم و یهو #بغض چند سالم شکست😭😭😭
دلم #خیلی_تنگت بود اقااااا
خیلی.
دیگه #تنها_نیستم
حالا همه هَستیم را دیدم
دیگه #غریب نیستم
حالا #برگشتم تو این شهر
حالا با وجود ادمای #آشنای دورو برم #تنهام
حالا تو شهر خودم #غریبم
حالا #دور_شدم از همه هَستیم
حالا دیگه ضربه ها زخم زبونا
بی معرفتیا مثل قبل #اذیتم_نمیکنه
چون یه #غم_بزرگ دارم غم #دوری_حسین (ع)😭
حالا آشینای لوس و حساس #تغییر_کرده
دیگه از #تنهایی جسمش که کنار دوستاش یا عزیزاش نباشه #ترس_نداره
اما
یه #ترس_جدید داره
که آقا #نگاهش_نکنه
که خدا نخوادش
دیگه از #مرگ خودشو عزیزاش نمیترسه
اما یه ترس جدیدتر داره
که مردنش با #شهادت نباشه🌷
✍#خاطره آشینا راثی غنی از اعضا #کرج
goo.gl/CYTVNl
🆔 @Arbaeen
🚨 #لیست شماره3 کاروان های اربعینی
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان:یا زینب تا ظهور
#تهران #زمینی #اتوبوس🚌 #اتوبوس_ولوو #ویزا_انفرادی
#خواهران_برادران
مدت سفر یک هفته #هزینه :750,000
اطلاعات تماس: تهران - اتوبان چمران - روبروی پمپ بنزین ولنجک - درب شمال صداوسیما - مرکز همایشهای بین المللی صداوسیما - تلفن 22014667
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان:دلدادگان مهدی (عج)
#تهران #زمینی #اتوبوس 🚌 #اتوبوس_اسکانیا #خواهران_برادران #خانوادگی
مدت سفر 10-11 روز #هزینه:600,000
اطلاعات تکمیلی: 09214971031 کدخدایی
❗️خواهران با محارم یا رضایت نامه همسر یا پدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان ::شهید مدافع حرم سعید علیزاده
#تهران #کرج #زمینی 🚌
ظرفیت #خواهران : 60 نفر #برادران : 40 نفر
#مدت_سفر : 10روز
#حرکت از #تهران ۱۱ آبان
هزینه: 🚌 1،350،000
09121675454 عربیان
بر اساس محل سکونت در کرج و تهران آدرس همان شهر ارسال میگردد.
🚍زمینی: #ترانزیت (مستقیم تهران تا نجف و کربلا تا تهران)
❗️محدودیت ها : ندارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :هیئت زوار الزهراء(س)
#تهران #زمینی #اتوبوس 🚌 #اتوبوس_ولوو
مدت سفر 10 روز
هزینه: 800,000
اطلاعات تماس: 09175300091 |09126193817 حاج علی اسدی
تهرانپارس حکیمیه هیئت زوارالزهراء(س)
❗️بانوان با رضایت کتبی و حضور محارم و سرپرست در جلسه توجیهی
کاروان بصورت #خانوادگی میباشد و حتی الامکان از ثبت نام اقایان معذوریم❗️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :دلدادگان مهدی فاطمه (عج) هیئت حضرت زینب کبری
#زمینی #زنجان #اتوبوس 🚌 #اتوبوس_اسکانیا
#خانوادگی
مدت سفر 11 روز #هزینه سفر :600,000-650,000
اطلاعات تماس : 09019054502 | 092149711031 شیخ میثم خدایی
❗️بانوان با محارم یا رضایت نامه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :هیئت دانشجویی کهف الحصین
#تهران #زمینی #قطار 🚅 #اتوبوس 🚌
ظرفیت #خواهران : تکمیل شده #برادران : 80 نفر
مدت سفر 10-11 روز
هزینه: 740،000 (به همراه وام)
اطلاعات تماس: آقای نمازی
شماره تماس : 09354388737
سایت: www.mukeb.ir
خیابان کریمخان خیابان حافظ کوچه هورچهر پ 13 واحد 4
❗️محدودیت ها :
دانشجویان و فارق التحصیلان همه دانشگاه ها
ثبت نام برای تمامی داشگاههای کشور امکان پذیر است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :رهروان حضرت زینب (س)
#تهران #زمینی #هوایی✈️ و #زمینی 🚌
ظرفیت #خواهران : 100 نفر #برادران : 100 نفر
مدت سفر 10روز زمینی 8 روز هوایی
هزینه:
🚌 1،100،000 زمینی
✈️1،900،000 هوایی
اطلاعات تماس: آقای نمازی
شماره تماس: 66255591-66274120 - اقای دژبرد
بزرگراه فتح . خ خلیج فارس . روبروی بیمارستان فیاض بخش . نبش کوچه شهید گنجه ایی . پ ۴۵۱. واحد ۱
زمینی: #ولو_VIP
❗️محدودیت ها : ندارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان:دفتر برناگشت #تهران #زمینی #اتوبوس 🚌
حرکت از تهران 11,12,13 آبان
تاریخ بازگشت به تهران ۲۱ ، ۲۲ و ۲۳ آبان
هزینه #ثبت_نام : 1,180,000
اطلاعات تکمیلی: پیروزی سی متری نیروی هوایی ؛ خ۷/۳۷، شهید احمدزاده.مسجد چهارده معصوم ع
تلفن ستاد ثبت نام : ۷۷۱۶۱۰۴۴ | ۰۹۱۰۹۷۹۶۰۸۵ | ۰۹۱۲۳۳۵۴۲۳۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
#کاروان_اربعینی #ثبت_نام #اربعین96
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ لیست کاروان هایی اربعینی را از طریق کانال اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان:یا زینب تا ظهور
#تهران #زمینی #اتوبوس🚌 #اتوبوس_ولوو #ویزا_انفرادی
#خواهران_برادران
مدت سفر یک هفته #هزینه :750,000
اطلاعات تماس: تهران - اتوبان چمران - روبروی پمپ بنزین ولنجک - درب شمال صداوسیما - مرکز همایشهای بین المللی صداوسیما - تلفن 22014667
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان:دلدادگان مهدی (عج)
#تهران #زمینی #اتوبوس 🚌 #اتوبوس_اسکانیا #خواهران_برادران #خانوادگی
مدت سفر 10-11 روز #هزینه:600,000
اطلاعات تکمیلی: 09214971031 کدخدایی
❗️خواهران با محارم یا رضایت نامه همسر یا پدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان ::شهید مدافع حرم سعید علیزاده
#تهران #کرج #زمینی 🚌
ظرفیت #خواهران : 60 نفر #برادران : 40 نفر
#مدت_سفر : 10روز
#حرکت از #تهران ۱۱ آبان
هزینه: 🚌 1،350،000
09121675454 عربیان
بر اساس محل سکونت در کرج و تهران آدرس همان شهر ارسال میگردد.
🚍زمینی: #ترانزیت (مستقیم تهران تا نجف و کربلا تا تهران)
❗️محدودیت ها : ندارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :هیئت زوار الزهراء(س)
#تهران #زمینی #اتوبوس 🚌 #اتوبوس_ولوو
مدت سفر 10 روز
هزینه: 800,000
اطلاعات تماس: 09175300091 |09126193817 حاج علی اسدی
تهرانپارس حکیمیه هیئت زوارالزهراء(س)
❗️بانوان با رضایت کتبی و حضور محارم و سرپرست در جلسه توجیهی
کاروان بصورت #خانوادگی میباشد و حتی الامکان از ثبت نام اقایان معذوریم❗️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :دلدادگان مهدی فاطمه (عج) هیئت حضرت زینب کبری
#زمینی #زنجان #اتوبوس 🚌 #اتوبوس_اسکانیا
#خانوادگی
مدت سفر 11 روز #هزینه سفر :600,000-650,000
اطلاعات تماس : 09019054502 | 092149711031 شیخ میثم خدایی
❗️بانوان با محارم یا رضایت نامه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :هیئت دانشجویی کهف الحصین
#تهران #زمینی #قطار 🚅 #اتوبوس 🚌
ظرفیت #خواهران : تکمیل شده #برادران : 80 نفر
مدت سفر 10-11 روز
هزینه: 740،000 (به همراه وام)
اطلاعات تماس: آقای نمازی
شماره تماس : 09354388737
سایت: www.mukeb.ir
خیابان کریمخان خیابان حافظ کوچه هورچهر پ 13 واحد 4
❗️محدودیت ها :
دانشجویان و فارق التحصیلان همه دانشگاه ها
ثبت نام برای تمامی داشگاههای کشور امکان پذیر است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :رهروان حضرت زینب (س)
#تهران #زمینی #هوایی✈️ و #زمینی 🚌
ظرفیت #خواهران : 100 نفر #برادران : 100 نفر
مدت سفر 10روز زمینی 8 روز هوایی
هزینه:
🚌 1،100،000 زمینی
✈️1،900،000 هوایی
اطلاعات تماس: آقای نمازی
شماره تماس: 66255591-66274120 - اقای دژبرد
بزرگراه فتح . خ خلیج فارس . روبروی بیمارستان فیاض بخش . نبش کوچه شهید گنجه ایی . پ ۴۵۱. واحد ۱
زمینی: #ولو_VIP
❗️محدودیت ها : ندارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان:دفتر برناگشت #تهران #زمینی #اتوبوس 🚌
حرکت از تهران 11,12,13 آبان
تاریخ بازگشت به تهران ۲۱ ، ۲۲ و ۲۳ آبان
هزینه #ثبت_نام : 1,180,000
اطلاعات تکمیلی: پیروزی سی متری نیروی هوایی ؛ خ۷/۳۷، شهید احمدزاده.مسجد چهارده معصوم ع
تلفن ستاد ثبت نام : ۷۷۱۶۱۰۴۴ | ۰۹۱۰۹۷۹۶۰۸۵ | ۰۹۱۲۳۳۵۴۲۳۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
#کاروان_اربعینی #ثبت_نام #اربعین96
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ لیست کاروان هایی اربعینی را از طریق کانال اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
🚨 #لیست شماره 4️⃣ کاروان های #اربعینی
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد.
🔴📣کاروان:راهیان کربلا
#تهران #خواهران_ #برادران #زمینی #اتوبوس_ولوو 🚌
#ظرفیت:3000 نفر
تاریخ حرکت:11 و12 و 13آبان
مدت سفر 10 روز
هزینه سفر :1،180،000 تومان
اطلاعات تماس:۰۹۱۰۹۷۹۶۰۸۵ | ۰۹۱۲۳۳۵۴۲۳۰ |021-77161044
پیروزی سی متری نیروی هوایی ؛ خ۷/۳۷، شهید احمدزاده.مسجد چهارده معصوم ع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :شهدای مدافع حرم
#البرز #فردیس #زمینی🚌 #خواهران_بامحارم #اتوبوس_ولوو
ظرفیت: 60 نفر
مدت سفر :11 روز
هزینه سفر :650,000 تومان
اطلاعات تماس : ۰۹۳۵۸۸۱۲۳۲۰ |۰۹۳۵۴۶۴۲۴۹۱ | ۰۹۳۵۳۹۴۱۱۶۶ |
مسئول کاروان محمد باقر تارمین
کرج،فردیس،شهرک ۱۱۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان: منتظران حجت (عج)
#تهران #خواهران_بامحارم #برادران #زمینی #اتوبوس_ولوو 🚌
#ظرفیت:120 نفر
تاریخ حرکت:11 آبان
مدت سفر 10 روز
هزینه سفر :750,000 تومان
اطلاعات تماس:
۰۹۱۲۱۵۳۵۲۴۶ وحید شاه جعفری
ادرس: تهرانپارس؛ فلکه اول؛ خیابان ۱۵۰ غربی؛ پلاک ۱۴ واحد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :اربعین دانشجویی دانشگاه تهران
#تهران #زمینی #خواهران_برادران #اتوبوس🚌 #دانشجویی 👨🎓👩🎓
تاریخ حرکت:دهم آبان
بازگشت:بیستم آبان
مدت سفر :10 روز
#ظرفیت:700 نفر
#هزینه سفر :750,000 تومان
اطلاعات تماس : 09375243453 |
محمدمهدی کوثری
خیابان انقلاب، خیابان ۱۶ آذر، مجموعه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران، جنب باشگاه دانشجویان، طبقه بالای امور دانشجویی، ستاد اربعین دانشجویی.
محدودیت : فقط حرکت متاهلی هست و جدا شدن از کاروان در هر مقطعی از سفر.
از همه دانشجویان و فارغ التحصیلان و اساتید دیگر دانشگاه ها نیز ثبت نام به عمل می آورد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :هیئت روضه الشهدا
#قم #زمینی #اتوبوس🚌 #خواهران_برادران
مدت سفر 11 روز
تاریخ سفر: 11 الی 21 آبان
هزینه سفر: 750,000 تومان
اطلاعات تماس: | 09198529098-99 |
قم انتهای خیابان 19 دی(باجک)خ شهید بیطرفان مسجد میزان الاعمال امام علی ع آقای سیدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :حضرت عقيلة العرب (س)
#تهران #زمینی #هوایی✈️ و #زمینی 🚌
ظرفیت #خواهران : 100 نفر
#برادران : 100 نفر
مدت سفر 9 روز زمینی 7 روز هوایی
هزینه:
🚌 1،000،000 زمینی
✈️2،200،000 هوایی
اطلاعات تماس: آقای موسوی
شماره تماس: | 09384275421 |
خیابان جمهوری تقاطع ولی عصر مسجد جامع جمهوری از ساعت16:00الی18:00
#رویال سفر 40 نفره
❗️محدودیت ها : خانم با محارم و یا بصورت گروهی با رضایت پدر یا همسر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :بنت الحسین
#البرز #کرج #زمینی #اتوبوس #ترانزیت 🚌
هزینه سفر :750,000 تومان
اطلاعات تماس : | 09129311488 | | 09351878653 |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان: موسسه_فرهنگی_فُلک
#تهران #زمینی 🚌 #ترانزیت
✈️#هوایی_قسطی
#خانوادگی #خواهران #برادران
حرکت از تهران 10 تا 13 آبان
تاریخ بازگشت 20 تا 23 آبان
هزینه ثبت نام: زمینی 1،000،000 تومان
هوایی 2،000،000 تومان
#کاظمین #سامرا
شماره 09355374393 | 09195347028 سید حیدری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
#کاروان_اربعینی #ثبت_نام #اربعین96
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ لیست کاروان هایی اربعینی را از طریق کانال اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد.
🔴📣کاروان:راهیان کربلا
#تهران #خواهران_ #برادران #زمینی #اتوبوس_ولوو 🚌
#ظرفیت:3000 نفر
تاریخ حرکت:11 و12 و 13آبان
مدت سفر 10 روز
هزینه سفر :1،180،000 تومان
اطلاعات تماس:۰۹۱۰۹۷۹۶۰۸۵ | ۰۹۱۲۳۳۵۴۲۳۰ |021-77161044
پیروزی سی متری نیروی هوایی ؛ خ۷/۳۷، شهید احمدزاده.مسجد چهارده معصوم ع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :شهدای مدافع حرم
#البرز #فردیس #زمینی🚌 #خواهران_بامحارم #اتوبوس_ولوو
ظرفیت: 60 نفر
مدت سفر :11 روز
هزینه سفر :650,000 تومان
اطلاعات تماس : ۰۹۳۵۸۸۱۲۳۲۰ |۰۹۳۵۴۶۴۲۴۹۱ | ۰۹۳۵۳۹۴۱۱۶۶ |
مسئول کاروان محمد باقر تارمین
کرج،فردیس،شهرک ۱۱۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان: منتظران حجت (عج)
#تهران #خواهران_بامحارم #برادران #زمینی #اتوبوس_ولوو 🚌
#ظرفیت:120 نفر
تاریخ حرکت:11 آبان
مدت سفر 10 روز
هزینه سفر :750,000 تومان
اطلاعات تماس:
۰۹۱۲۱۵۳۵۲۴۶ وحید شاه جعفری
ادرس: تهرانپارس؛ فلکه اول؛ خیابان ۱۵۰ غربی؛ پلاک ۱۴ واحد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :اربعین دانشجویی دانشگاه تهران
#تهران #زمینی #خواهران_برادران #اتوبوس🚌 #دانشجویی 👨🎓👩🎓
تاریخ حرکت:دهم آبان
بازگشت:بیستم آبان
مدت سفر :10 روز
#ظرفیت:700 نفر
#هزینه سفر :750,000 تومان
اطلاعات تماس : 09375243453 |
محمدمهدی کوثری
خیابان انقلاب، خیابان ۱۶ آذر، مجموعه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران، جنب باشگاه دانشجویان، طبقه بالای امور دانشجویی، ستاد اربعین دانشجویی.
محدودیت : فقط حرکت متاهلی هست و جدا شدن از کاروان در هر مقطعی از سفر.
از همه دانشجویان و فارغ التحصیلان و اساتید دیگر دانشگاه ها نیز ثبت نام به عمل می آورد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :هیئت روضه الشهدا
#قم #زمینی #اتوبوس🚌 #خواهران_برادران
مدت سفر 11 روز
تاریخ سفر: 11 الی 21 آبان
هزینه سفر: 750,000 تومان
اطلاعات تماس: | 09198529098-99 |
قم انتهای خیابان 19 دی(باجک)خ شهید بیطرفان مسجد میزان الاعمال امام علی ع آقای سیدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :حضرت عقيلة العرب (س)
#تهران #زمینی #هوایی✈️ و #زمینی 🚌
ظرفیت #خواهران : 100 نفر
#برادران : 100 نفر
مدت سفر 9 روز زمینی 7 روز هوایی
هزینه:
🚌 1،000،000 زمینی
✈️2،200،000 هوایی
اطلاعات تماس: آقای موسوی
شماره تماس: | 09384275421 |
خیابان جمهوری تقاطع ولی عصر مسجد جامع جمهوری از ساعت16:00الی18:00
#رویال سفر 40 نفره
❗️محدودیت ها : خانم با محارم و یا بصورت گروهی با رضایت پدر یا همسر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان :بنت الحسین
#البرز #کرج #زمینی #اتوبوس #ترانزیت 🚌
هزینه سفر :750,000 تومان
اطلاعات تماس : | 09129311488 | | 09351878653 |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴📣کاروان: موسسه_فرهنگی_فُلک
#تهران #زمینی 🚌 #ترانزیت
✈️#هوایی_قسطی
#خانوادگی #خواهران #برادران
حرکت از تهران 10 تا 13 آبان
تاریخ بازگشت 20 تا 23 آبان
هزینه ثبت نام: زمینی 1،000،000 تومان
هوایی 2،000،000 تومان
#کاظمین #سامرا
شماره 09355374393 | 09195347028 سید حیدری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⛔️ معرفی کاروان ها به منزله تایید آنها نمی باشد،تحقیق و بررسی کاروان بعهده زائر میباشد
#کاروان_اربعینی #ثبت_نام #اربعین96
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ لیست کاروان هایی اربعینی را از طریق کانال اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر
🔴 خاطره جذاب و خواندنی از نحوه راهی شدن یک زائر اربعین
⭕️چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا
⭕️چه جوری می تونم شکرت کنم ای خدا؟
#شب_خاطره
چند روز تا اربعین نمونده بود، دل تو دلم نبود دیگه! باید میرفتم! دیگه کافی بود دوری از حرم و حسرت کربلا ...😭
پدرمادرم هرسال میرفتند اما من تابحال قسمتم نشده بود!
خیلی نگران بودم با اضافه شدن من خانواده در مضیقه مالی قرار بگیرن چون پدرم چک داشت و قبل سفر باید پولش را کنار می گذاشت و این من را بیشتر نگران می کرد! هفتصد، هشتصد هزار تومان پول زیادی نبود، اما تو شرایطی که فکرمیکردم ممکنه به خانوادم فشار بیاد حرفی نمی زدم ولی آشوبی در دل داشتم...
خدایا چیکار کنم؟!😞
آقاجون : کربلایی شدنم دست شماست !😭
اصلا رزق و برکت ازشماست!
بالاخره موضوع رو با مادرم درمیون گذاشتم و مادرم گفت اصلا به پولش فکرنکن، امام حسین علیه السلام میرسونه !
ولی من همچنان معذب بودم! نکنه بخاطر دل من میگن !😔
کاروانی که پیدا کرده بودیم هزینه اش ۶۷۰،۰۰۰ تومان بود و با هزینه ثبت نام پاسپورت چیزی حدود ۷۸۰،۰۰۰ تومان میشد!
خیلی دو دل بودم! برم؟ ، نرم؟ اصلا بااین وضعیت اومدنم درسته ؟
خدایا چیکار کنم ؟!
اتفاقی حدیثی از امام صادق علیه السلام خوندم که هر مقدار که در راه زیارت امام حسین علیه السلام هزینه کنید برمیگرده!
آقاجون چه حدیثی .. قلبم آروم گرفت!😄
با دل محکم و عزمی راسخ آماده سفر شدم .😇
دو سه روز قبل از حرکت یکی از دوستهای عزیزم برای خداحافظی به منزلمان آمد، پاکتی که حاوی ۱۵۰،۰۰۰ تومان پول بود به من هدیه داد، با تعجب پرسیدم این چیه؟!، جواب داد هدیه خیلی کمی برای سفر شماست ، و از آداب دریافت هدیه، اینه که سوال پرسیدن توش جایزنیست!
بصورت ویژه از محبتش تشکر کردم، دوستم التماس دعای فراوان داشت.
خدایا شکرت🙏
یک روز مانده به حرکت، مادرم درحال پایین آوردن چمدان ۵۰۰،۰۰۰ تومان پول پیدا کردند. ما به شدت تعجب کردیم، نه من و نه پدرم و نه هیچ کس دیگر این پول را نگذاشته بود!😳 ( تابه امروز متوجه نشدیم آن پول ازکجا اومده)
خدایا شکرت🙏
روزسفر، خواهرم ۵۰،۰۰۰تومان به من هدیه دادند!
خدایا شکرت🙏
برادرم در بدرقه ۵۰،۰۰۰ تومان به من هدیه دادند!
وباز خدایاشکرت..🙏
خدایا شکرت قبل اینکه حتی سوار اتوبوس بشم کل هزینه سفرم را رساندی !!!!🙏
شب در کمال ناباوری و تعجب حرکت کردیم! و راهی #دیار_عشق شدیم که وصف نشدنیه😭
بعد از این که از سفر برگشتیم بطور کاملا دقیق حساب کردم دیدم هزینه پاسپورت و هزینه کاروان ۷۸۰،۰۰۰ شده و تا آن موقع ۷۵۰،۰۰۰ تومان به من برگشته بود، خیلی فکرکردم عجیبه ۳۰،۰۰۰تومنش چرا برنگشته؟!
پیامکی ازسمت مدیر کاروانمون آمد مبنی بر اینکه شماره حسابی ارسال کنید که مابه التفاوت هزینه سفر را برای شما واریز کنیم ،وقتی مبلغ واریز شد،دیدم ۳۰،۰۰۰تومانه!😳😭
چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا برای خدا به اندازه یک چشم برهم زدن هم نیست!
آیه قرآن:( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ - ۸۲/یس)
یک وقتهایی آدم عجیب دلش میخواد خدارو تو آغوش بگیره.. این لحظه دقیقا ازهمون لحظات بود..😭😭
✅این سرسوزنی از عنایات و توجه خاصه خدا و اهل بیتشون به ماست که کمتر متوجه این لطف میشم وکمتر شاکریم
خدایا شکرت🙏
✍#خاطره فهیمه مرادی از #کرج
🔹روایت مربوطه:
https://telegram.me/ArbaeenIR/1334
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#شب_خاطره #نحوه_کربلایی_شدن #خرج_زیارت
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
🔴 خاطره جذاب و خواندنی از نحوه راهی شدن یک زائر اربعین
⭕️چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا
⭕️چه جوری می تونم شکرت کنم ای خدا؟
#شب_خاطره
چند روز تا اربعین نمونده بود، دل تو دلم نبود دیگه! باید میرفتم! دیگه کافی بود دوری از حرم و حسرت کربلا ...😭
پدرمادرم هرسال میرفتند اما من تابحال قسمتم نشده بود!
خیلی نگران بودم با اضافه شدن من خانواده در مضیقه مالی قرار بگیرن چون پدرم چک داشت و قبل سفر باید پولش را کنار می گذاشت و این من را بیشتر نگران می کرد! هفتصد، هشتصد هزار تومان پول زیادی نبود، اما تو شرایطی که فکرمیکردم ممکنه به خانوادم فشار بیاد حرفی نمی زدم ولی آشوبی در دل داشتم...
خدایا چیکار کنم؟!😞
آقاجون : کربلایی شدنم دست شماست !😭
اصلا رزق و برکت ازشماست!
بالاخره موضوع رو با مادرم درمیون گذاشتم و مادرم گفت اصلا به پولش فکرنکن، امام حسین علیه السلام میرسونه !
ولی من همچنان معذب بودم! نکنه بخاطر دل من میگن !😔
کاروانی که پیدا کرده بودیم هزینه اش ۶۷۰،۰۰۰ تومان بود و با هزینه ثبت نام پاسپورت چیزی حدود ۷۸۰،۰۰۰ تومان میشد!
خیلی دو دل بودم! برم؟ ، نرم؟ اصلا بااین وضعیت اومدنم درسته ؟
خدایا چیکار کنم ؟!
اتفاقی حدیثی از امام صادق علیه السلام خوندم که هر مقدار که در راه زیارت امام حسین علیه السلام هزینه کنید برمیگرده!
آقاجون چه حدیثی .. قلبم آروم گرفت!😄
با دل محکم و عزمی راسخ آماده سفر شدم .😇
دو سه روز قبل از حرکت یکی از دوستهای عزیزم برای خداحافظی به منزلمان آمد، پاکتی که حاوی ۱۵۰،۰۰۰ تومان پول بود به من هدیه داد، با تعجب پرسیدم این چیه؟!، جواب داد هدیه خیلی کمی برای سفر شماست ، و از آداب دریافت هدیه، اینه که سوال پرسیدن توش جایزنیست!
بصورت ویژه از محبتش تشکر کردم، دوستم التماس دعای فراوان داشت.
خدایا شکرت🙏
یک روز مانده به حرکت، مادرم درحال پایین آوردن چمدان ۵۰۰،۰۰۰ تومان پول پیدا کردند. ما به شدت تعجب کردیم، نه من و نه پدرم و نه هیچ کس دیگر این پول را نگذاشته بود!😳 ( تابه امروز متوجه نشدیم آن پول ازکجا اومده)
خدایا شکرت🙏
روزسفر، خواهرم ۵۰،۰۰۰تومان به من هدیه دادند!
خدایا شکرت🙏
برادرم در بدرقه ۵۰،۰۰۰ تومان به من هدیه دادند!
وباز خدایاشکرت..🙏
خدایا شکرت قبل اینکه حتی سوار اتوبوس بشم کل هزینه سفرم را رساندی !!!!🙏
شب در کمال ناباوری و تعجب حرکت کردیم! و راهی #دیار_عشق شدیم که وصف نشدنیه😭
بعد از این که از سفر برگشتیم بطور کاملا دقیق حساب کردم دیدم هزینه پاسپورت و هزینه کاروان ۷۸۰،۰۰۰ شده و تا آن موقع ۷۵۰،۰۰۰ تومان به من برگشته بود، خیلی فکرکردم عجیبه ۳۰،۰۰۰تومنش چرا برنگشته؟!
پیامکی ازسمت مدیر کاروانمون آمد مبنی بر اینکه شماره حسابی ارسال کنید که مابه التفاوت هزینه سفر را برای شما واریز کنیم ،وقتی مبلغ واریز شد،دیدم ۳۰،۰۰۰تومانه!😳😭
چه ۷۸۰،۰۰۰تومان چه کل دنیا برای خدا به اندازه یک چشم برهم زدن هم نیست!
آیه قرآن:( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ - ۸۲/یس)
یک وقتهایی آدم عجیب دلش میخواد خدارو تو آغوش بگیره.. این لحظه دقیقا ازهمون لحظات بود..😭😭
✅این سرسوزنی از عنایات و توجه خاصه خدا و اهل بیتشون به ماست که کمتر متوجه این لطف میشم وکمتر شاکریم
خدایا شکرت🙏
✍#خاطره فهیمه مرادی از #کرج
🔹روایت مربوطه:
https://telegram.me/ArbaeenIR/1334
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#شب_خاطره #نحوه_کربلایی_شدن #خرج_زیارت
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR