عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
🔸علاج بحران استراتژی ارتباطی است، امید استراتژی نیست!
▫️#عباس_رضایی‌ثمرین
مدیریت موفقیت‌آمیز هر بحرانی، مستلزم داشتن استراتژی ارتباطی موثر است. سازمان بهداشت جهانی، در کتابچه‌ای که در ‌سال ٢٠١٧ برای مقابله با همه‌گیری بیماری آنفلوآنزا منتشر کرده، #استراتژی‌ارتباطی موثر را «جمع‌آوری، فرآوری و توزیع به‌موقع اطلاعات به روش‌هایی که برای مخاطب هدف، موثر و مناسب باشد» تعریف کرده است. از نظر این سازمان، در استراتژی ارتباطی #مدیریت‌بحران حتما باید جنبه‌های رفتاری و نحوه واکنش مردم به #اطلاعات و توصیه‌هایی که از مقامات رسمی و #رسانه‌ها دریافت می‌کنند نیز، درنظر گرفته شود.
من اگر بخواهم این دستورالعمل را در سه کلمه خلاصه کنم، آن کلمات «اعتبار، تسلط و تعامل» خواهد بود؛ گام اول در ارتباطات موثر بحران این است که #منبع تولید پیام معتبر باشد. کسی که بحرانی را مدیریت می‌کند، همواره باید این سوال را از خود بپرسد که مردم چرا باید به او #اعتماد و آنچه می‌گوید را باور کنند. تلقی عمومی از میزان اعتبار متولی مدیریت بحران، آن چیزی است که پاسخ به این سوال را می‌سازد. مولفه اعتبار در واقع آمیزه‌ای از چند عامل ازجمله #صداقت، #شفافیت و سوابق است؛ این یعنی اگر صادقانه رفتار کنید، شفاف باشید و سوابق روشنی در ذهن مردم داشته باشید، منبع معتبری در اطلاع‌رسانی بحران خواهید بود.  دومین گام تولید محتوای مناسب، روایتگری موثر و توزیع هدفمند است. متولی مدیریت بحران، باید اطلاعات و واقعیت‌های مورد نیاز مردم را به روشی که آنها می‌پسندند، روایت کند و این روایت‌ها باید از طریق کانال‌های اطلاع‌رسانی متناسب در دسترس عموم قرار گیرد. این مسأله نیازمند «تسلط» متولیان در تولید محتوا و روایتگری و برخورداری از نیروهایی است که در این دو کار، بهترین باشند.
و اما گام نهایی، #تعامل با #مخاطبان هدف است؛ چرخه ارتباطات بحران، با صداقت، شفافیت و تولید و انتشار محتوای موثر تکمیل نمی‌شود. متولی بحران باید به‌طور مداوم واکنش‌های مردم به پیام‌های ارسالی درخصوص بحران را بسنجد و در تعامل مستمر با مردم، سطح تأثیرگذاری پیام‌ها را بالاتر ببرد. با این مقدمه نسبتا طولانی، حالا می‌توان راحت‌تر مدل اطلاع‌رسانی در بحران کرونا و کنش‌های ارتباطی مدیران این بحران را فهم و تحلیل کرد.معتقدم آنچه بیش از همه چیز ضرورت دارد، این است که بپذیریم مدیریت بحران استراتژی ارتباطی می‌خواهد. «امید» استراتژی نیست. استراتژی به معنی داشتن برنامه از پیش آماده برای ارتباطات بحران، شامل «پیش‌بینی سناریوهای مختلف»، «پروتکل‌های روشن برای جمع‌آوری، فرآوری و توزیع اطلاعات»، «چارچوب‌های تعریف‌شده برای ارتباط با رسانه‌ها»، «تعیین مخاطب هدف و تعامل مستمر با مخاطبان» و «طراحی تاکتیک‌های منعطف و روزآمد، برای تولید و انتشار محتوا»، «پایش مداوم فضای رسانه‌ای رسمی و غیررسمی» و موارد متعدد دیگر است.
صرف پیاده‌سازیِ برخی قواعد شکلی ارتباطات بحران به معنی برخورداری از استراتژی ارتباطی نیست. بله، تعیین سخنگوی واحد و کانالیزه‌کردن فرآیند اطلاع‌رسانی به سوی او، اقدام لازم و صحیحی است اما این کار برای مدیریت رسانه‌ای بحران کافی نیست. یک سخنگو، بدون نقشه راه حساب‌شده و مدون کاری از پیش نمی‌برد، مواجهه دستورالعملی و از بالا به پایین هم، در چرخه اطلاع‌رسانی فعلی که فوق‌‌العاده متکثر و نظارت‌گریز است، نتیجه چندانی به بار نخواهد آورد. توصیه دریافت اخبار و اطلاعات از منابع رسمی، جزو پروتکل‌های کلاسیک مدیریت بحران در دنیاست اما تصورِ اینکه امروز اکثریت مردم به چنین توصیه‌ای عمل ‌کنند، بیش از حد ساده‌انگارانه است. هرگونه برنامه‌ریزی برای ارتباطات بحران، بدون درنظرگرفتن نقش و جایگاه رسانه‌های اجتماعی ابتر خواهد ماند. متولیان مدیریت بحران باید مختصات فعلی اکوسیستم #اطلاع‌رسانی را بفهمند و آن را به رسمیت بشناسند. با طراحی و برنامه‌ریزی، شبکه‌های اجتماعی می‌توانند به‌عنوان یکی از موثرترین مجاری اطلاع‌رسانی درجامعه امروز، عصای دست مدیریت بحران باشند و نقش مثبتی در فرآیند آموزش، ارایه هشدارها و اطلاع‌رسانی ایفا کنند. در سوی مقابل، همین شبکه‌ها اگر بخشی از استراتژی ما برای مدیریت بحران نباشند، می‌توانند هر بحرانی را بزرگ‌تر کنند و درجه تخریبش را بالا ببرند.
علاوه بر تولید محتوای مناسب برای #شبکه‌های‌اجتماعی، پایش ٢۴ساعته این شبکه‌ها و تحلیل آنچه در آنها می‌گذرد، یک ضرورت است، همین‌طور واکنش سریع به جعلیات و اطلاعات غلطی که در این شبکه‌ها منتشر می‌شود.
#ارتباطات
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلی‌اش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیت‌های ۱۴۰ حرفی که کاربران می‌توانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمام‌نشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرق‌شدن در سیلاب می‌مانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحول‌کنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین می‌کرد هر کاربر کدام پست‌ها را ببیند، بر اساس مشارکت پیش‌بینی‌شده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایک‌های قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسله‌مراتب و درجه‌بندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری می‌توانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك ‌تایمز.
به‌علاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییت‌های قبلی را کپی می‌کردند و در استتوس آپدیت خود می‌چسباندند و منتشر می‌کردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بی‌اصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه می‌دهد شما هم در اعتبار این محتوای همه‌گیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوان‌کردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفن‌هاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبه‌ای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را داده‌ایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایت‌هاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب می‌کند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکس‌هایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بی‌اختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمی‌شدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیه‌دادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانه‌های جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرم‌آور و دارای بار اخلاقی در سال‌های بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانه‌های جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوج‌گرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانه‌ها از همان روزگار #مدیسون در پی دامن‌زدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونت‌بار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافته‌اند. ...#شبکه‌های_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتاب‌دهنده قوی شده‌اند در دست هرکسی که در پی آتش‌افروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکه‌های اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
Forwarded from عصر هوشمندی
📱نگاهی به اینستاگرام و رونق «لایو» در عصر قرنطینه

🔻نگاهی آماری به اینستاگرام:
هر روزه بیش از ۱۰۰ میلیون عکس در اینستاگرام منتشر می‌شود. تعداد کاربران اینترنت در ایران ۷۴ میلیون و ۵۱۸ هزار نفر است. در این بین، تعداد کاربران ایرانی اینستاگرام ۲۴ میلیون نفر اعلام شده است. این یعنی ۳۲ درصد ایرانیان کاربران فعال دارای صفحه شخصی در این نرم افزار هستند.

🔻کاری که اینستاگرام می کند
فیلترهای اینستاگرام، اصلی است که واقعیت‌ها را پنهان می‌کند. عکس‌هایی که #یکهویی نیستند و برای گرفته شدنشان مدت‌ها زمان صرف شده تا به بهترین شکل ویرایش شوند. از طرفی دست بالای دست بسیار است. بسیاری دیگر هستند که همواره این روش را برای زیباتر دیده شدنشان به کار می‌گیرند. درنتیجه زنجیره‌ای از #حسادت‌ها شکل می‌گیرد. اینجاست که به صرف زمان طولانی برای این کار توجهی نمی‌کنند و این رقابت پایان ندارد.

اگر برای مدتی فیلترهای اینستاگرام غیرفعال شوند احتمالاً خیلی از خانه‌ها، غذاها، اندام‌های بدن و قیافه‌های پیشین قابل شناخته شدن نیستند. همه ما با یک جستجو ساده در اکسپلورر اینستاگرام دنیای متفاوتی را شاهد هستیم؛ زندگی‌هایی با بالاترین سطح ایده آل ها و به اصطلاح لاکچری. افرادی که لباس‌های شیک و فاخر می‌پوشند، مرتب و آراسته‌اند، غذاهای رنگارنگ با ظاهری زیبا می‌خورند، کمترین نوشیدنی صبحانه شأن قهوه است، مدام دنبال تفریح و سفر هستند و سلفی گرفتن. زندگی رویایی که آرزوی خیلی هاست. اما همه اینها مختص #زندگی‌های_اینستاگرامی است.

هر کسی که این گونه زندگی‌ها را می‌بیند با خود می‌اندیشد که چقدر از زندگی عقب مانده است. دچار حسادت و به هر وسیله و ابزاری متوسل می‌شود تا خود را به آن شکل بیاراید و زندگی اش را تغییر دهد در نتیجه از واقعیت دورتر و دورتر می‌شود. غافل از اینکه همه این تصاویر فقط یک روی سکه را نشان می‌دهند.

🔻لایوهای جنجال‌ساز کرونایی و ویژگی های لایو
لایو تبدیل به ابزار پرمخاطبی در فضای مجازی ایرانی‌ها شده است. اینستاگرام با به وجود آوردن این ابزار #تعامل_بی‌واسطه و مستقیم یک بار دیگر از شبکه‌ها و رسانه‌ها و نرم‌افزارهای مشابه پیش افتاده است و از ۸ شب به بعد بازار لایوهای اینستاگرامی داغ می‌شود. لایو امکان #کامنت‌گذاری دارد. کامنت‌هایی که ممکن است در همان زمان توسط لایودهنده خوانده شود و جواب داده شود و به این ترتیب یک تعامل واقعی دوطرفه اتفاق بیفتد.

این تعامل به دوران کرونا منحصر نخواهد شد و لایو در حال تبدیل به یک ارتباط رسانه‌ای دو طرفه و هیجان برانگیز است. بدون هیچ کنترل و محدودیت رسانه‌ای (تنها یک ساعته بودن زمان) آدم‌های روبروی یکدیگر می‌نشینند و بدون هیچ گونه محدودیت فرمی و محتوایی درباره هر آنچه می‌خواهند صحبت می‌کنند. امکانی که در رسانه‌های رسمی حتی قابل‌تصور نیز نیست.

رسانه‌های رسمی دوباره با رقیب سرسختی مواجه شده‌اند و دوباره به زحمت زیادی افتاده‌اند تا مشتریان همیشگی شب‌هنگام خود را حفظ کنند.

🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

👉mehrnews.com/xRHSQ

@asrehooshmandi
▫️فایننشال تایمز منتشر کرد:
🔸معضل بازگشایی مدارس
مسأله #بازگشایی‌مدارس، یکی از بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین تصمیماتی است که دولت‌ها به‌موازات کاهش تعطیلی‌ها با آن مواجه شده‌اند. شاید عجیب باشد: کشورهای اروپایی در کنار مراکز خرید، مدارس‌شان را نیز بازگشایی می‌کنند.
برای میلیون‌ها کودک و نوجوان در سراسر جهان، بازگشت به مدرسه درترم جدید، امری غیرقطعی است. بچه‌های مدرسه‌ای از جمله مظلوم‌ترین قربانیانِ #تصمیم_دولت‌ها برای تعطیل کردن اقتصاد برای کندکردن شیوع #کروناویروس بوده‌اند.
غیبت طولانی از مدرسه به معنای #شکاف در یادگیری و فقدان #تعامل_اجتماعی با همسالان است. در این زمینه کودکانِ خانواده‌های فقیر بیشتر درخطرند. همان‌طور که خیلی از والدین و معلمان و کودکان در هفته‌های اخیر دریافته‌اند، یادگیری آنلاین، جایگزینی ساده و دسترس‌پذیر برای کلاس درس نیست.
برخی داده‌ها نشان می‌دهد که #کودکان کم سن و سال، کمتر به #کووید_۱۹ مبتلا می‌شوند و از نظر انتقال ویروس هم (نسبت به بزرگ‌ترها) کمتر ویروس را منتقل می‌کنند. اخیراً یک پژوهش جمعیتی در #ایسلند که در دوره بحران، مدارس ابتدایی را باز نگهداشت، به این یافته رسیده است که احتمال عفونت در کودکان با سن کمتر از ده سال، کمتر از نوجوانان و بزرگسالان است. اما برخی تحقیقات دیگر (از جمله تحقیقی که سه‌شنبه قبل از سوی انستیتو پاستور منتشر شد و مربوط به شیوع بیماری در شهری در شمال شرقی پاریس بود) نشان می‌دهد که نرخ بالای شیوع در مدارس متوسطه وجود داشته است.
پس احتمالاً هیچ رویکردِ یکسان و فراگیری برای رسیدن به بهترین روش بازگشایی مدارس وجود ندارد. سیاستگذاران باید چند عامل را در نظر بگیرند، از جمله اینکه در چه مرحله‌ای از شیوع بیماری هستند و ملاحظات فرهنگی به چه صورت است. جوامعی که تعداد خانوارهای چندنسلی در آن‌ها زیاد است باید بسیار مراقب باشند. این پژوهش نشان می‌دهد که زندگی چند نسل زیر یک سقف، می‌تواند شیوع کووید ۱۹ را افزایش دهد (برای مثال در ایتالیا).
امکانات یک کشور برای انجام #تست ابتلا به کرونا نیز عامل کلیدی دیگری است. دانمارک که 10 روز پیش مدارسش را باز کرد و اولین کشور اروپایی است که مدارس در آن بازگشایی می‌شود، تمام افرادی که نشانه‌های ابتلا به ویروس را دارا هستند، مورد آزمایش قرار می‌دهد. به مدارس #دانمارک این اختیار داده شده که مستقلاً تصمیم بگیرند که اصل اساسی یعنی حفظ فاصله دو متری در میان دانش‌آموزان را چگونه مدیریت کنند. در بسیاری از موارد، کلاس‌ها به دو گروه تقسیم شده و در زنگ تفریح هم هر گروه به چند زیرگروه تقسیم می‌شود.
اما در کشورهایی که آزمایش در مقیاس گسترده همچنان یک چالش است، (از جمله در انگلستان)، سیاستگذاران تنها می‌توانند به بازگشایی بخشی از مدارس فکر کنند تا کودکان و کارکنان از بیماری در امان بمانند. دانشگاه #آکسفورد و برخی دانشگاه‌های #سوئیس در یک همکاری پژوهشی، کارآمدی راهبردهای گوناگون فاصله‌گذاری «شبکه‌محور» را برای مسطح‌کردن منحنی ابتلا به ویروس بررسی کرده‌اند. نمونه‌ای از پیاده‌سازی چنین رویکردی آن است که شاگردان مدرسه را به «گروه‌های خرد» تقسیم کنیم و با دیگران تعامل اجتماعی نداشته باشند.
هرگونه بازگشایی مدارس باید همراه با آزمایش‌های مفصل باشد تا بتوان #مبتلایان را شناسایی کرد و بر اساس آن محدودیت‌ها را اصلاح و بازبینی کرده، یا در بدترین حالت، به وضعیت تعطیلی مدارس بازگشت. در این شرایط بسیار مهم است که سیاستگذاران از میزان کارآمدی هر یک از راهبردهای گوناگون فاصله‌گذاری اجتماعی آگاهی داشته باشند.
تعطیلی‌ها همچنین باعث شده نابرابری‌های آموزشی موجود برجسته‌تر شوند. پژوهشی که بنیاد ساتن (Sutton Trust) انجام داده است نشان می‌دهد دوسوم کودکان بریتانیایی از هنگام شروع تعطیلی‌های کرونایی، در یادگیری‌های #آنلاین شرکت نکرده‌اند. مدرسه برای کودکان در معرض آسیب نه‌تنها نهادی برای پرورش مهارت‌های زندگی است، بلکه جایی است برای دریافت وعده‌های غذایی و مکانی برای امنیت.
مثال‌های فوق نشان می‌دهند سیاستگذاران می‌توانند رویکردهای گوناگونی برای بازگشایی مدارس در مناطق و کشورهای مختلف داشته باشند. اما در هر حال باید مردم را در جریان نقاط قوت و ضعف هر رویکرد قرار دهند.
تصمیم‌گیری در این مورد هر چقدر هم پیچیده و طاقت‌فرسا باشد، وقت آن رسیده است که برنامه‌ریزی برای بازگشت ایمن کودکان به آموزش رسمی آغاز شود.
css.ir | @css_web
▫️یافته‌های یک پژوهش تازه
#ارتباطات🔸 پیامدهای مغزی توهین کلامی
بررسی اسکن‌های گرفته شده از مغز افراد نشان داده که تاثیر شنیدن یک توهین (بدون در نظر گرفتن دلیل آن) بر مغز، مانند تاثیر زدن یک «سیلی کوچک به صورت» است.
این نتیجۀ تحقیقی بود که توسط تیمی از پژوهشگران در هلند انجام و گزارش آن در مجلۀ مرزها در ارتباطات (Frontiers in Communication) منتشر شد.
به گزارش یورونیوز پژوهشگران همچنین در جریان این تحقیق دریافتند که حتی در یک محیط خنثی و بدون زمینه مانند آزمایشگاه نیز، شنیدن یا خواندن نظرات منفی در مورد خود یا دیگران، به مغز آسیب عاطفی وارد می‌کند. پژوهشگران که سعی داشتند ارتباط میان #احساسات و #زبان را بررسی کنند، در جریان این تحقیق واکنش‌های مغز ۷۹ زن را با استفاده از فناوری الکتروانسفالوگرافی و نصب رساناهایی روی پوست آنها مورد مطالعه قرار دادند تا بتوانند نحوه واکنش مغز به سه شیوۀ مختلف گفتار (شامل توهین، تعریف و تمجید، واقعیت‌های خنثی) را اندازه‌گیری کنند.
نتایج تحقیقات آنها نشان داد که کلمات واقعاً می‌توانند به مغز صدمه بزنند.
دکتر مارین استرویکسما، مسئول این پژوهش از دانشگاه اوترخت، با تایید این نتیجه و با اشاره به اینکه انسان‌ها موجوداتی بسیار اجتماعی هستند که اغلب برای بقا و رشد به روابط بین فردی متکی هستند، اعلام کرد: درک اینکه یک عبارت توهین‌آمیز با مردم چه می‌کند و چرا چنین اثری را در مغز بر جا می‌گذارد، بسیار مهم است. به‌ویژه برای روان‌شناسانی که علاقمندند بدانند چگونه می‌توان افراد را به کمک زبان و گفتار به حرکت در آورد.
▫️توهین؛ تهدیدی برای شهرت و احساسات فرد
پژوهشگران توهین‌ را نوعی تهدید برای شهرت و احساسات یک فرد تعریف می‌کنند و معتقدند که نتایج مطالعاتی که در هلند انجام شده، فرصت منحصر به فردی را برای مطالعه پویایی زبان و تاثیر آن بر احساسات در اختیار آنها گذاشته است.
در این آزمایش، آنها از ۷۹ شرکت‌کننده خواستند که متن‌هایی را بخوانند که یا توهین آمیز (مثلاً "لیندا وحشتناک است")، یا تعریفی ("لیندا فوق‌العاده است") یا واقعی و توصیفی (لیندا هلندی است) بودند. در نیمی از این متن‌ها، نام خود شرکت کننده نوشته شده بود (مثلا فردی به نام لیندا متن‌هایی حاوی توهین‌هایی به خودش را می‌خواند) و در نیم دیگر متن‌ها نیز نام شخصی دیگر؛ و پژوهشگران به زنان گفتند که تصور کنند که این متن‌ها توسط سه مرد خیالی نوشته شده است.
با این حال نتایج بررسی‌ها نشان داد که حتی در یک محیط آزمایشگاهی و بدون #تعامل واقعی انسانی، توهین‌های کلامی بدون توجه به اینکه چه کسی هدف توهین قرار می‌گیرد، همچنان به شما حمله می‌کند و حتی پس از تکرار تمرین، توهین‌ها همچنان به افراد "سیلی" می‌زند.
دکتر مارین استرویکسما افزود: تحقیقات نه تنها ما نشان داد که حتی در یک محیط آزمایشگاهی و بدون تعامل واقعی بین افراد، واژگان توهین آمیز مانند سیلی‌های کوچک به صورت عمل می‌کنند، بلکه توهین‌ها به سرعت توجه مغز را به خود جلب می‌کنند و معنای احساسی توهین‌ها در حافظه بلندمدت ما ثبت می‌شود.
#شبکه‌های‌اجتماعی▫️تغییر مفهوم ستاره -٢
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
در نسخه‌های اولیه از شبکه‌های اجتماعی، یعنی #فیسبوک و ماقبلش، هدف صرفا حضور در فضای مجازی بود. به تدریج #بازی‌وارسازی (گیمیفیکیشن)، عدد و تولید محتوا اضافه شد و بازی تغییر کرد. در این دنیای تازه که مناسباتش با تعداد #لایک و #فالوئر تعیین می‌شود، سیاهی‌لشگرهای سابق هم فرصت پیدا می‌کنند تا کنار سلبریتی‌ها قرار بگیرند و ازشان جلو بزنند.
عامل طبقه‌سازِ #شهرت سر جای خودش است اما شبکه‌ اجتماعی تبدیل شده به سکویی که با سرعت بیشتری امکان جابه‌جایی در طبقات را فراهم می‌کند. بدون تولید محتوای حرفه‌ای و اعتبار قبلی برآمده از دنیای واقعی، گاهی احمقانه‌ترین ایده‌ها می‌تواند به شهرت فرد منجر شود و خیلی زود و غیرمنتظره کاربر معمولی را در مقام #سلبریتی قرار دهد. ضمنا نباید از قلم انداخت که فرهنگ #طرفداری و جنس ارتباط بین مخاطب و ستاره نیز تغییر کرده است. با تعریف امروزی، طرفداری تبدیل شده به یک #کنش پویا و بخش عمده‌ای از قدرت و شهرت هر ستاره در شبکه‌های اجتماعی به میزان #تعامل با طرفدارانش وابسته است. بی‌دلیل نیست که چهره‌های بانفوذ در فضای مجازی به واسطه‌ی لشگر هواداران خود شناخته می‌شوند؛ چرا که فعالیت میلیون‌ها #هوادار در فضای مجازی، مقدمه‌ای است برای تولید ارزش در دنیای واقعی.
گرچه صحنه هنوز سر جای خودش است و قرار نیست که #اینفلوئنسرها جای ستارگان را بگیرند، ستاره برای حفظ و رشد محبوبیت خود نمی‌تواند شبکه‌های اجتماعی را انکار کند، تا جایی که حتی تعداد #فالوئرها از نظر تجاری تبدیل شده به عاملی برای حضور موثر در صحنه. صنعت #سرگرمی به راحتی می‌تواند هر پدیده‌ی تازه‌ای را هضم  و مناسباتش را بر اساس آن بازتعریف کند. در نتیجه مانند خیلی از پدیده‌های مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناخته‌اند، درک ما هم از مفهوم #ستاره و هوادار شاید در آینده نه‌چندان دور به کل منسوخ یا متحول شود. پایان