#چرايي_انکار_ مساله #عقلاني_ولايت #فقيه
💢 #لزوم_عقلى_ولايت_فقيه 💢
چرایی انکار مساله عقلانی ولایت فقیه
. #اگر_ولايت_فقيه_مسئله اى_عقلانى ، #پس_چرا_هنوز_برخى_آن_را #رد مى كنند❓
#پاسخ⤵️
#يك_عقلانيت_دينى
#آنچه_در_ادله «#ولايت_فقيه» به عنوان «#ادله_عقلى» #استفاده مى شود، بر اساس «#عقلانيت_دينى» است؛ #نه «#عقلانيت_سكولار». بين اين دو #تفاوت_هاى بسيار زيادى وجود دارد و مبنا قرار دادن هر كدام، داراى نتايج مختلفى است. #عقلانيت_سكولار، اساسا #دخالت_خدا_و_دين_در_زندگى انسان را #نفى مى كند و انسان را خرد بسنده مى داند. اين نگرش را در اصطلاح #راسيوناليسم (Rationalism) يا #خرد_بسندگى مى نامند.
در چنين نگرشى، نقش دين در مديريت اجتماعى #نفى مى شود و نه تنها ولايت فقيه؛ كه #ولايت_معصومان و #پيامبر و خدا نيز #منتفى اعلام مى شود.
از طرف ديگر اساس #عقلانيت_سكولار، خرد ابزارى (Instrumental Reason) است كه قادر به #كشف_حقيقت و در جست و جوى آن نيست و اعتبار نظرى ندارد؛ بلكه در پى سامان دهى عملى امور بر وفق مراد و پسند انسان و رساندن آدمى به خواسته هاى دنيايى اش مى باشد.
در برابر اين انگاره انديشه هاى الهى و فلسفه هاى توحيدى مدعى وجود مرتبه متعالى ترى از عقل هستند كه تنها عمل و عنايت آن، شكل دادن به جهان ـ آن چنان كه آدمى خوش مى دارد و مى پسندد ـ نيست👈 بلكه مى تواند در كشف جنبه هايى از حقيقت نيز به كار آيد. از طرفى عقل عملى ـ #بنابر_تصريح_نصوص دينى ـ علاوه بر تدبيرگرى در امر معاش؛ كاركردى عمده تر و ماناتر نيز دارد و آن راه يابى به حوزه ارزش ها، اخلاقيات و تدبير براى سعادت فرجامين و زندگى ابدى (معاد) است. در نگاه دينى حتى همه فعاليت هاى قسم اول (معاش) نيز در اين راستا قرار مى گيرد و هويّت و معنا مى يابد.
🔷🔶دو. #عقلانيت_ابزارى🔷🔶
مشكل اساسى «#عقل_ابزارى» در بى التفاتى به غايت شناسى و ناديده انگاشتن جهت حركت و در سو گم كردگى آن است. يكى از ويژگى هاى «#عقلانيت_ابزارى» اينكه در انتخاب هدف و برنامه ريزى، تنها و تنها بر«#عملى_بودن» و «#كار_آمدى» تأكيد دارد. عملى بودن مفهومى #فراخ تر از امكان داشتن است و حامل مفاهيمى چون:👈 آسان بودن، كم خرج بودن و سودمندى مادى و اين جهانى نيز مى باشد.
به اين ترتيب مفاهيمى مثل «#وظيفه» و «#تكليف» ـ بدون منظور كردن نتايج عاجل ـ در نظام واژگانى اين عقل جايى نخواهد داشت. اما از نگاه شريعت هاى دينى، مفهوم «#عقل_و_عقلانيت»، صرفا در مفاهيمى مانند «#كارآمدى»، خلاصه و منحصر نمى شود. گاهى مفهوم وظيفه، بر كل مفهوم كارآمدى، سودمندى عاجل و مانند آن حكومت مى كند؛ يعنى، چه بسيار كه رفتار و موضعى در مقياس و قاموس «#عقل_مدرن»، رفتارى غيركارآمد و غلط قلمداد؛ اما از منظر انجام وظيفه، درست باشد.
بنابراين كسانى كه از منظر #عقلانيت ابزارى و سكولار، به مسائل اجتماعى و سياسى مى نگرند، ضرورت تشكيل #حكومت_اسلامى_و #ولايت_فقيه جامع شرايط را ـ كه در حيطه مؤلفه هاى #عقلانيت_سكولار نيست ـ بر نمى تابند.
🟥سه. #مقدمات_احكام_عقلى🟥
از آنجا كه #احكام_عقلى، مبتنى بر #تصوّر و #درك_صحيح موضوع و مقدّمات است؛✔️ #جهل و يا #فهم و تصوّر ناصحيح مقدّمات، مانعى در شناخت #عقل_محسوب مى شود. بر اين اساس، كسانى كه درك و شناخت صحيحى از آموزه هاى سياسى ـ اجتماعى #دين_مبين_اسلام_ندارند يا تنها راه شناخت را #حسّ و #تجربه مى دانند؛ از ديدگاهى #مادى به جهان مى نگرند و براى انسان تنها غاياتى مادى و اين جهانى باور دارند و براى وحى و شريعت جايگاهى #قائل_نيستند. حال اينان چگونه مى توانند به ضرورت «#ولايت_فقيه» براى اداره و رهبرى جامعه اسلامى در عصر غيبت پى ببرند؟!
بر اين اساس درك ولايت فقيه از طريق عقل، در گرو توجه به مسائل ياد شده است. #امام_خمينى (رحمه الله) مى فرمايد: « #قضيه_ولايت_فقيه، بعد از تصور اطراف، موضوع، محمول و مورد آن، به گونه اى روشن است كه از مسائل نظرى شمرده نمى شود و احتياجى به بحث و دليل ندارد»🔶. #ليكن_فهم و درك اين امر #بديهى، مبتنى بر جهان بينى دينى، #عقلانيت_اسلامى و شناخت ماهيت و قلمرو اجتماعى آن است.✔️
🟣🔵🟢🟡🔴🟠🟥
📗📘 كتاب البيع، ج 2، ص 467.
جهت مطالعه بيشتر ر.ك:
الف. انديشه هاى فقهى ـ سياسى امام خمينى؛
ب. جمعى از نويسندگان، فرهنگ واژه ها، ص 558؛
پ. خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، ص 63.
🟪🟦🟩🟥🟧🟨⚫️
💢 #لزوم_عقلى_ولايت_فقيه 💢
چرایی انکار مساله عقلانی ولایت فقیه
. #اگر_ولايت_فقيه_مسئله اى_عقلانى ، #پس_چرا_هنوز_برخى_آن_را #رد مى كنند❓
#پاسخ⤵️
#يك_عقلانيت_دينى
#آنچه_در_ادله «#ولايت_فقيه» به عنوان «#ادله_عقلى» #استفاده مى شود، بر اساس «#عقلانيت_دينى» است؛ #نه «#عقلانيت_سكولار». بين اين دو #تفاوت_هاى بسيار زيادى وجود دارد و مبنا قرار دادن هر كدام، داراى نتايج مختلفى است. #عقلانيت_سكولار، اساسا #دخالت_خدا_و_دين_در_زندگى انسان را #نفى مى كند و انسان را خرد بسنده مى داند. اين نگرش را در اصطلاح #راسيوناليسم (Rationalism) يا #خرد_بسندگى مى نامند.
در چنين نگرشى، نقش دين در مديريت اجتماعى #نفى مى شود و نه تنها ولايت فقيه؛ كه #ولايت_معصومان و #پيامبر و خدا نيز #منتفى اعلام مى شود.
از طرف ديگر اساس #عقلانيت_سكولار، خرد ابزارى (Instrumental Reason) است كه قادر به #كشف_حقيقت و در جست و جوى آن نيست و اعتبار نظرى ندارد؛ بلكه در پى سامان دهى عملى امور بر وفق مراد و پسند انسان و رساندن آدمى به خواسته هاى دنيايى اش مى باشد.
در برابر اين انگاره انديشه هاى الهى و فلسفه هاى توحيدى مدعى وجود مرتبه متعالى ترى از عقل هستند كه تنها عمل و عنايت آن، شكل دادن به جهان ـ آن چنان كه آدمى خوش مى دارد و مى پسندد ـ نيست👈 بلكه مى تواند در كشف جنبه هايى از حقيقت نيز به كار آيد. از طرفى عقل عملى ـ #بنابر_تصريح_نصوص دينى ـ علاوه بر تدبيرگرى در امر معاش؛ كاركردى عمده تر و ماناتر نيز دارد و آن راه يابى به حوزه ارزش ها، اخلاقيات و تدبير براى سعادت فرجامين و زندگى ابدى (معاد) است. در نگاه دينى حتى همه فعاليت هاى قسم اول (معاش) نيز در اين راستا قرار مى گيرد و هويّت و معنا مى يابد.
🔷🔶دو. #عقلانيت_ابزارى🔷🔶
مشكل اساسى «#عقل_ابزارى» در بى التفاتى به غايت شناسى و ناديده انگاشتن جهت حركت و در سو گم كردگى آن است. يكى از ويژگى هاى «#عقلانيت_ابزارى» اينكه در انتخاب هدف و برنامه ريزى، تنها و تنها بر«#عملى_بودن» و «#كار_آمدى» تأكيد دارد. عملى بودن مفهومى #فراخ تر از امكان داشتن است و حامل مفاهيمى چون:👈 آسان بودن، كم خرج بودن و سودمندى مادى و اين جهانى نيز مى باشد.
به اين ترتيب مفاهيمى مثل «#وظيفه» و «#تكليف» ـ بدون منظور كردن نتايج عاجل ـ در نظام واژگانى اين عقل جايى نخواهد داشت. اما از نگاه شريعت هاى دينى، مفهوم «#عقل_و_عقلانيت»، صرفا در مفاهيمى مانند «#كارآمدى»، خلاصه و منحصر نمى شود. گاهى مفهوم وظيفه، بر كل مفهوم كارآمدى، سودمندى عاجل و مانند آن حكومت مى كند؛ يعنى، چه بسيار كه رفتار و موضعى در مقياس و قاموس «#عقل_مدرن»، رفتارى غيركارآمد و غلط قلمداد؛ اما از منظر انجام وظيفه، درست باشد.
بنابراين كسانى كه از منظر #عقلانيت ابزارى و سكولار، به مسائل اجتماعى و سياسى مى نگرند، ضرورت تشكيل #حكومت_اسلامى_و #ولايت_فقيه جامع شرايط را ـ كه در حيطه مؤلفه هاى #عقلانيت_سكولار نيست ـ بر نمى تابند.
🟥سه. #مقدمات_احكام_عقلى🟥
از آنجا كه #احكام_عقلى، مبتنى بر #تصوّر و #درك_صحيح موضوع و مقدّمات است؛✔️ #جهل و يا #فهم و تصوّر ناصحيح مقدّمات، مانعى در شناخت #عقل_محسوب مى شود. بر اين اساس، كسانى كه درك و شناخت صحيحى از آموزه هاى سياسى ـ اجتماعى #دين_مبين_اسلام_ندارند يا تنها راه شناخت را #حسّ و #تجربه مى دانند؛ از ديدگاهى #مادى به جهان مى نگرند و براى انسان تنها غاياتى مادى و اين جهانى باور دارند و براى وحى و شريعت جايگاهى #قائل_نيستند. حال اينان چگونه مى توانند به ضرورت «#ولايت_فقيه» براى اداره و رهبرى جامعه اسلامى در عصر غيبت پى ببرند؟!
بر اين اساس درك ولايت فقيه از طريق عقل، در گرو توجه به مسائل ياد شده است. #امام_خمينى (رحمه الله) مى فرمايد: « #قضيه_ولايت_فقيه، بعد از تصور اطراف، موضوع، محمول و مورد آن، به گونه اى روشن است كه از مسائل نظرى شمرده نمى شود و احتياجى به بحث و دليل ندارد»🔶. #ليكن_فهم و درك اين امر #بديهى، مبتنى بر جهان بينى دينى، #عقلانيت_اسلامى و شناخت ماهيت و قلمرو اجتماعى آن است.✔️
🟣🔵🟢🟡🔴🟠🟥
📗📘 كتاب البيع، ج 2، ص 467.
جهت مطالعه بيشتر ر.ك:
الف. انديشه هاى فقهى ـ سياسى امام خمينى؛
ب. جمعى از نويسندگان، فرهنگ واژه ها، ص 558؛
پ. خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، ص 63.
🟪🟦🟩🟥🟧🟨⚫️
#سوال_از_اهل_سنت_و_وهابیت
#سوال 4⃣1⃣
🟣🔶🟦♦️
🟥🔷🟨🔳
🔷🟡🟪🟩
آیا #خلافت_أميرالمؤمنين_علیه_السلام #همراه_با #نبوت_پیامبراکرم صلی الله علیه و آله #ابلاغ_نشد⁉️
🔴🔷🟢🟧♦️
#اهل_سنت_که_معتقدند #پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بعد از خود #جانشینی_تعیین_نکرد_و #انتخاب_خلیفه_را_به_عهده_مردم #گذاشت_آیا_تا_به_حال_به_کتب_معتبر #خود_مراجعه_کرده اند⁉️
♦️🟪🟨🟩🟫🔵🔺
#آیا_خبردارند_که_طبری_و_دیگران_نقل کرده اند، اولین روزی که #پیامبراکرم صلی الله علیه و آله #مامور_شد #اسلام_را_تبلیغ_و_رسالت_خود_را #اعلام_کند_در_همان_روز_به #خلافت_أميرالمؤمنين_علیه_السلام_نیز #تصریح_کرد⁉️❓
#طبری_به_نقل_از #پیامبراکرم_صلی الله علیه و آله می نویسد #پس_از_آنکه #پیامبر_اکرم #رسالت_خود_را_ابلاغ #کرد_به_حاضرین_فرمود:⏬
⚫️🔶🟥🟪🟫◼️🟨🔻
#فأيّكم_يُؤازرنى_على_هذا_الأمر_على #أن_يكون_أخي_و_وصيّي_و_خليفتي #فيكم.
#کدام_یک_از_شما_من_را_در_امر #رسالت_کمک_میکند_تا #برادر و #وصی و #خلیفه_من باشد.
🟣🔴🟧🔷🔺
#پس_از_آنکه_کسی_غیر_از #أميرالمؤمنين عليهالسلام جواب #مثبت نداد، #پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_و_آله با اشاره به #حضرت_أميرالمؤمنين فرمود:⤵️
#أنّ_هذا_أخي_و_وصيّي_و_خليفتي #فيكم_فاسمعوا_له_و_أطيعوا.
به درستی که #علی_برادر_من_وصیّ_من و #خلیفه_من_است_از_او_حرفشنوی #داشته_باشید_و_از_او_اطاعت_کنید.
📕📒📔📘📙
#تاریخ_طبری(#تاریخالاُمَموالمُلوک)، #جلد_۲_صفحه_۶۳ #ذکر_الخبر_عمّا #کان_مِن #أمر_نبى_الله_چاپ_موسسه #الاعلمی_للمطبوعات_بیروت.
🟥🔶🟪🔺🟡🔷
#مدافع_حریم_امامت_و_ولایت_باشیم
#سوال 4⃣1⃣
🟣🔶🟦♦️
🟥🔷🟨🔳
🔷🟡🟪🟩
آیا #خلافت_أميرالمؤمنين_علیه_السلام #همراه_با #نبوت_پیامبراکرم صلی الله علیه و آله #ابلاغ_نشد⁉️
🔴🔷🟢🟧♦️
#اهل_سنت_که_معتقدند #پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بعد از خود #جانشینی_تعیین_نکرد_و #انتخاب_خلیفه_را_به_عهده_مردم #گذاشت_آیا_تا_به_حال_به_کتب_معتبر #خود_مراجعه_کرده اند⁉️
♦️🟪🟨🟩🟫🔵🔺
#آیا_خبردارند_که_طبری_و_دیگران_نقل کرده اند، اولین روزی که #پیامبراکرم صلی الله علیه و آله #مامور_شد #اسلام_را_تبلیغ_و_رسالت_خود_را #اعلام_کند_در_همان_روز_به #خلافت_أميرالمؤمنين_علیه_السلام_نیز #تصریح_کرد⁉️❓
#طبری_به_نقل_از #پیامبراکرم_صلی الله علیه و آله می نویسد #پس_از_آنکه #پیامبر_اکرم #رسالت_خود_را_ابلاغ #کرد_به_حاضرین_فرمود:⏬
⚫️🔶🟥🟪🟫◼️🟨🔻
#فأيّكم_يُؤازرنى_على_هذا_الأمر_على #أن_يكون_أخي_و_وصيّي_و_خليفتي #فيكم.
#کدام_یک_از_شما_من_را_در_امر #رسالت_کمک_میکند_تا #برادر و #وصی و #خلیفه_من باشد.
🟣🔴🟧🔷🔺
#پس_از_آنکه_کسی_غیر_از #أميرالمؤمنين عليهالسلام جواب #مثبت نداد، #پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_و_آله با اشاره به #حضرت_أميرالمؤمنين فرمود:⤵️
#أنّ_هذا_أخي_و_وصيّي_و_خليفتي #فيكم_فاسمعوا_له_و_أطيعوا.
به درستی که #علی_برادر_من_وصیّ_من و #خلیفه_من_است_از_او_حرفشنوی #داشته_باشید_و_از_او_اطاعت_کنید.
📕📒📔📘📙
#تاریخ_طبری(#تاریخالاُمَموالمُلوک)، #جلد_۲_صفحه_۶۳ #ذکر_الخبر_عمّا #کان_مِن #أمر_نبى_الله_چاپ_موسسه #الاعلمی_للمطبوعات_بیروت.
🟥🔶🟪🔺🟡🔷
#مدافع_حریم_امامت_و_ولایت_باشیم
ندای اسلام
#اصول_عقائد_اسلامی***💢 #توحید***💢 💢 #بخش_چهارم_بی_علّت_بودن #وجود_خداوند* متوجه شدیم که سلسله عِلَل میبایست به موجودی ختم گردد که خود معلول برای علت دیگری نیست و اِلّا تسلسل صورت میپذیرد* #حالا_اگر_تسلسل_صورت_بگیرد_چه _اتفاقی_رخ_خواهد_داد*؟؟؟…
#اصول_عقائد_اسلامی***💢
#توحید ***💢
#بخش_پنجم_صِرافت_ذات💢
در این بخش میخواهیم اثبات کنیم که وجود خداوند از هیچ جهت محدود نیست و خداوند تمام کمالات را بطور لایتناهی داراست*
یک شخص ممکن است که پول زیادی داشته باشد اما اگر چند روز تمام آنهارا بذل و بخشش کند تمام میشوند*شخص دیگری ممکن *دانا* باشد اما اگر از او بپرسید که چندصد کهکشان در عالم هستی وجود دار*تعداد دقیق آنهارا نداند؛ این افراد همگی در کمال خود محدود اند*
اما خدای عزوجل هم در وجود خود و هم در کمالات خود نامتناهی است؛ یعنی نقطه ای یافت نمیشود که خداوند در آن نقطه حاضر نباشد، یا به آن علم نداشته باشد، یا دست قدرتش از آن کوتاه باشد و****
برهانی راپیشترازجناب بوعلی بیان کردیم به نام #برهان_امکان_و #وجوب* که از این برهان با تصحیح کوچکی که در آن انجام دادیم استنباط کردیم که:
#اولا؛ خداوند وجود دارد*
#ثانیا؛ وجود علت ندارد و به خود موجود*
این برهان بوعلی، *تتمه* ای دارد که بیشتر فلسفه پژوهان از آن غافلند.
بو علی از این برهان تعبیر میکند به #واجب_الوجود_ماهیّته_إنّیّته💢
به عبارت ساده اینکه *برای وجود خداوند نمیتوان حدّی قائل شد*
💢مفاد کلی این برهان از این قرار است:
که بنابر آنچه که اثبات شد که خداوند واجب الوجود است و برای وجودش نیاز به علت ندارد، حالا میخواهیم اثبات کنیم هرآنچه که محدود باشد محتاج علت است و از آنجایی که خداوند بی نیاز از علت است نامحدود خواهد بود*
1⃣ #مقدمه_اول_برهان💢
موجودات محدود بلحاظ عقلی دو جهت دارند:💢
الف) #اینکه وجود دارند
ب) #اینکه محدودند *به تعبیر فلسفی #ماهیت_دارند*
2⃣ #مقدمه_دوم_برهان💢
#وجود_و_ماهیت غیر از هم اند؛ وجود یک شخص به معنای تحقق آن شخص است و ماهیت او به معنای محدود بودن اوست*
#برای_مثال؛ 💢
علی به عنوان یک موجود محدود یک ماهیت دارد که از آن تعبیر میکنیم به *علی* و یک وجود دارد که از آن تعبیر به * #وجود_علی* میکنیم*
سپس از آنجایی که این ماهیت و وجود در خارج یکی هستند و اتحاد دارند میگیم:
*علی وجود دارد*
3⃣ #مقدمه_سوم_برهان💢
هرگاه بخواهد با چیزی غیر خودش اتحاد برقرار کند نیازمند علت خواهد بود.
💢 #یک_مثال۶بزنم🔰
یکبار شما میگویید:*علی علی است*
خب علی اصلا نمیتواند علی نباشد، فرض ندار*
مگر میشود هم علی باشد و هم نه*
پس این گزاره محتاج علت نیست*
اما یکبار میگوییم: علی موجود
آیا ماهیت علی میتواند موجود نباشد؟ با اندک تعقلی میفهمیم که علی به خودی خود ضرورت ندارد تا موجود باشد بلکه میتواند معدوم هم باشد*
💢پس در این هنگام محتاج علتی است که بوسیله آن موجود گردد چرا که خودش به تنهایی ضرورتی برای موجود شدن نداشت*
#پس شیء برای متحد شدن با غیر خودش محتاج علت*
4⃣ #نتیجه برهان💢
💢خداوند اگر بخواهد محدود باشد یا به تعبیر فلسفی ماهیت داشته باشد آنگاه همچون علی که یک ماهیت بود و برای موجود شدن محتاج علت بود، برای وجودش نیاز مند علت خواهد شد.
در حالی که اثبات شد وجود خداوند علت ندارد و به خودی خود موجود*
💢 #خداوند_خودِ_وجود_است*
#وقتی_میگیم_که : خدا موجود است
هستی را برای خود هستی اثبات کرده ایم*
مثل زمانی که میگفتیم: *علی همان علی*
#ادامه_دارد💢
#توحید ***💢
#بخش_پنجم_صِرافت_ذات💢
در این بخش میخواهیم اثبات کنیم که وجود خداوند از هیچ جهت محدود نیست و خداوند تمام کمالات را بطور لایتناهی داراست*
یک شخص ممکن است که پول زیادی داشته باشد اما اگر چند روز تمام آنهارا بذل و بخشش کند تمام میشوند*شخص دیگری ممکن *دانا* باشد اما اگر از او بپرسید که چندصد کهکشان در عالم هستی وجود دار*تعداد دقیق آنهارا نداند؛ این افراد همگی در کمال خود محدود اند*
اما خدای عزوجل هم در وجود خود و هم در کمالات خود نامتناهی است؛ یعنی نقطه ای یافت نمیشود که خداوند در آن نقطه حاضر نباشد، یا به آن علم نداشته باشد، یا دست قدرتش از آن کوتاه باشد و****
برهانی راپیشترازجناب بوعلی بیان کردیم به نام #برهان_امکان_و #وجوب* که از این برهان با تصحیح کوچکی که در آن انجام دادیم استنباط کردیم که:
#اولا؛ خداوند وجود دارد*
#ثانیا؛ وجود علت ندارد و به خود موجود*
این برهان بوعلی، *تتمه* ای دارد که بیشتر فلسفه پژوهان از آن غافلند.
بو علی از این برهان تعبیر میکند به #واجب_الوجود_ماهیّته_إنّیّته💢
به عبارت ساده اینکه *برای وجود خداوند نمیتوان حدّی قائل شد*
💢مفاد کلی این برهان از این قرار است:
که بنابر آنچه که اثبات شد که خداوند واجب الوجود است و برای وجودش نیاز به علت ندارد، حالا میخواهیم اثبات کنیم هرآنچه که محدود باشد محتاج علت است و از آنجایی که خداوند بی نیاز از علت است نامحدود خواهد بود*
1⃣ #مقدمه_اول_برهان💢
موجودات محدود بلحاظ عقلی دو جهت دارند:💢
الف) #اینکه وجود دارند
ب) #اینکه محدودند *به تعبیر فلسفی #ماهیت_دارند*
2⃣ #مقدمه_دوم_برهان💢
#وجود_و_ماهیت غیر از هم اند؛ وجود یک شخص به معنای تحقق آن شخص است و ماهیت او به معنای محدود بودن اوست*
#برای_مثال؛ 💢
علی به عنوان یک موجود محدود یک ماهیت دارد که از آن تعبیر میکنیم به *علی* و یک وجود دارد که از آن تعبیر به * #وجود_علی* میکنیم*
سپس از آنجایی که این ماهیت و وجود در خارج یکی هستند و اتحاد دارند میگیم:
*علی وجود دارد*
3⃣ #مقدمه_سوم_برهان💢
هرگاه بخواهد با چیزی غیر خودش اتحاد برقرار کند نیازمند علت خواهد بود.
💢 #یک_مثال۶بزنم🔰
یکبار شما میگویید:*علی علی است*
خب علی اصلا نمیتواند علی نباشد، فرض ندار*
مگر میشود هم علی باشد و هم نه*
پس این گزاره محتاج علت نیست*
اما یکبار میگوییم: علی موجود
آیا ماهیت علی میتواند موجود نباشد؟ با اندک تعقلی میفهمیم که علی به خودی خود ضرورت ندارد تا موجود باشد بلکه میتواند معدوم هم باشد*
💢پس در این هنگام محتاج علتی است که بوسیله آن موجود گردد چرا که خودش به تنهایی ضرورتی برای موجود شدن نداشت*
#پس شیء برای متحد شدن با غیر خودش محتاج علت*
4⃣ #نتیجه برهان💢
💢خداوند اگر بخواهد محدود باشد یا به تعبیر فلسفی ماهیت داشته باشد آنگاه همچون علی که یک ماهیت بود و برای موجود شدن محتاج علت بود، برای وجودش نیاز مند علت خواهد شد.
در حالی که اثبات شد وجود خداوند علت ندارد و به خودی خود موجود*
💢 #خداوند_خودِ_وجود_است*
#وقتی_میگیم_که : خدا موجود است
هستی را برای خود هستی اثبات کرده ایم*
مثل زمانی که میگفتیم: *علی همان علی*
#ادامه_دارد💢
ندای اسلام
#امامت 💢 ضرورت امامت (بخش دوم) 💢 بعد از اثبات این مطلب که قرآن کریم، کتابی هست که فرستاده شده از سمت خدای حکیم و نامتناهیه، و هیچگونه تحریفی در اون رخ نداده، از متن این کتاب آسمانی برای اثبات امر "امامت" استفاده میکنیم 💢 قرآن کریم در آیه ۹ام از سوره حجر…
#امامت
💢 امامت (بخش سوم)
💢 در بخش گذشته، استدلال اول بر مساله امامت رو مطالعه کرید؛
در این بخش استدلال دیگه ای طرح میشه که البته این استدلال هم مثل برهان گذشته با استنادی بر آیه قرآن شروع میشه
💢 قرآن کریم در آیه ۷ از سوره آل عمران میفرماید:
"هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ"
یعنی : ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ بخشی ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﺘﺎﺏ ، ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺤﻜﻢ ﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻛﻠﻤﺎتیﺻﺮﻳﺢ ﻭ ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻰ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ] ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪ ، ﻭ بخشی ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﻛﻠﻤﺎﺗﺶ ﻏﻴﺮ ﺻﺮﻳﺢ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺳﺖ ] ولی کسانی ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﻮﺑﺸﺎﻥ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍی ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰی ﻭ ﻃﻠﺐ ﺗﻔﺴﻴﺮِ [ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻣﺮﺩم ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ ] ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺘﺸﺎﺑﻬﺶ ﭘﻴﺮﻭی ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭﺍقعی ﻭ حقیقی ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺶ [ ﻭ ﭼﻴﺮﻩ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻨﺶ ]نمیدانند، ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ، ﻫﻤﻪ [ ﭼﻪ ﻣﺤﻜﻢ ، ﭼﻪ ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ] ﺍﺯ ﺳﻮی ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ . ﻭ [ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ] ﺟﺰ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺧﺮﺩ ﻣﺘﺬﻛّﺮ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻧﺪ .
💢 در این آیه، خود قرآن کریم حقیقتی رو دررابطه با خودش بیان میکنه که بعضی از آیات این کتاب، نیاز به تبیین و روشنگری داره و تنها بوسیله اهل علم میشه پرده از مفاهیم حقیقی این آیات برداشت ...
💢 به این دسته از آیات، "آیات متشابهات " گفته میشه و در مقابل، آیاتی که مفاهیم روشنی دارن و نیاز به تبیین ندارن ، "آیات محکمات" اسم دارن
💢 خداوند کتابی رو برای هدایت بشر فرستاده (سوره بقره / آیه ۷ : ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ) ، اما این کتاب برای هدایت بشر، به تنهایی کافی نیست چرا که خودِ این کتاب اذعان داره که من نیاز به یک مُبَیِّن دارم؛
احتیاج دارم تا شخصی باشه و آیات متشابهات رو ترجمه و تفسیر کنه و تا وقتی چنین شخصی نباشه، معنا و مفهوم بسیاری از آیات به درستی فهمیده نمیشه ...
💢 پس لازمه که خداوند حکیم که کار بیهوده و خلاف حکمت از او سر نمیزنه، وقتی که چنین کتابی رو نازل میکنه، افرادی که به مفاهیم حقیقی آیات متشابهات علم دارن رو هم در بین مردم بفرسته تا غرض او که هدایت خلق بود تامین بشه ...
و گرنه آیات متشابهات بدلیل مفاهیم متعددی که میتونن داشته باشن و خوانش های مختلفی که از اونها ممکنه صورت بگیره، اگر بوسیله یک سری از افراد الهی تبیین و توضیح داده نشن، چه بسا سبب انحراف بشن نه هدایت ...
این استدلال به اینجا تموم نمیشه و ادامه داره،
#پس_با_ما_همراه_باشید ...
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
#پاسخ_به_شبهات_آتِئیسم
💢 امامت (بخش سوم)
💢 در بخش گذشته، استدلال اول بر مساله امامت رو مطالعه کرید؛
در این بخش استدلال دیگه ای طرح میشه که البته این استدلال هم مثل برهان گذشته با استنادی بر آیه قرآن شروع میشه
💢 قرآن کریم در آیه ۷ از سوره آل عمران میفرماید:
"هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ"
یعنی : ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ بخشی ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﺘﺎﺏ ، ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺤﻜﻢ ﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻛﻠﻤﺎتیﺻﺮﻳﺢ ﻭ ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻰ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ] ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪ ، ﻭ بخشی ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﻛﻠﻤﺎﺗﺶ ﻏﻴﺮ ﺻﺮﻳﺢ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺳﺖ ] ولی کسانی ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﻮﺑﺸﺎﻥ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍی ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰی ﻭ ﻃﻠﺐ ﺗﻔﺴﻴﺮِ [ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻣﺮﺩم ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ ] ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺘﺸﺎﺑﻬﺶ ﭘﻴﺮﻭی ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭﺍقعی ﻭ حقیقی ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺶ [ ﻭ ﭼﻴﺮﻩ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻨﺶ ]نمیدانند، ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ، ﻫﻤﻪ [ ﭼﻪ ﻣﺤﻜﻢ ، ﭼﻪ ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ] ﺍﺯ ﺳﻮی ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ . ﻭ [ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ] ﺟﺰ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺧﺮﺩ ﻣﺘﺬﻛّﺮ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻧﺪ .
💢 در این آیه، خود قرآن کریم حقیقتی رو دررابطه با خودش بیان میکنه که بعضی از آیات این کتاب، نیاز به تبیین و روشنگری داره و تنها بوسیله اهل علم میشه پرده از مفاهیم حقیقی این آیات برداشت ...
💢 به این دسته از آیات، "آیات متشابهات " گفته میشه و در مقابل، آیاتی که مفاهیم روشنی دارن و نیاز به تبیین ندارن ، "آیات محکمات" اسم دارن
💢 خداوند کتابی رو برای هدایت بشر فرستاده (سوره بقره / آیه ۷ : ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ) ، اما این کتاب برای هدایت بشر، به تنهایی کافی نیست چرا که خودِ این کتاب اذعان داره که من نیاز به یک مُبَیِّن دارم؛
احتیاج دارم تا شخصی باشه و آیات متشابهات رو ترجمه و تفسیر کنه و تا وقتی چنین شخصی نباشه، معنا و مفهوم بسیاری از آیات به درستی فهمیده نمیشه ...
💢 پس لازمه که خداوند حکیم که کار بیهوده و خلاف حکمت از او سر نمیزنه، وقتی که چنین کتابی رو نازل میکنه، افرادی که به مفاهیم حقیقی آیات متشابهات علم دارن رو هم در بین مردم بفرسته تا غرض او که هدایت خلق بود تامین بشه ...
و گرنه آیات متشابهات بدلیل مفاهیم متعددی که میتونن داشته باشن و خوانش های مختلفی که از اونها ممکنه صورت بگیره، اگر بوسیله یک سری از افراد الهی تبیین و توضیح داده نشن، چه بسا سبب انحراف بشن نه هدایت ...
این استدلال به اینجا تموم نمیشه و ادامه داره،
#پس_با_ما_همراه_باشید ...
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
#پاسخ_به_شبهات_آتِئیسم
#سوال 💢آیا اهلبیت بعد از امام علی به ظلمی که بر حضرت زهرا شد اشاره کردهاند؟ اولین منابعی این موضوع کداماند؟ 💢
#پس_از_رحلت_رسول_خدا_صلیالله علیه وآله حوادث تلخی برای اهلبیت آن حضرت اتفاق افتادازجمله هجوم به خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام که در این هجوم حضرت زهراسلاماللهعلیها مجروح شده ومدتی کوتاه پس ازآن به شهادت رسیدموضعگیری تهاجمی درمقابل این مسائل به دلیل نوپابودن اسلام واهمیت حفظ آن دربرابر خطرات وتهدیدهای خارجی،امری حساس بود؛از سویی دیگرسیاست اهلبیت علیهمالسلام درتمام دوران ۲۵۰ ساله بعدازرحلت پیامبراکرم صلیالله علیه وآله این بودکه نگذارند اخباراین حوادث تلخ ازحافظه تاریخی مسلمانان بهویژه شیعیان پاک شود.بر همین مبناوباملاحظه شرایط سیاسی واجتماعی که درطول این دوران بر جامعه حاکم بودگزارشهای تاریخی مربوط به این حوادث تلخ رابازگو میکردند.درادامه به چگونگی بازگو کردن اخبار هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها درکلام اهلبیت علیهمالسلام و شیعیان در عصر حضور امامان معصوم علیهمالسلام خواهیم پرداخت.
گزارشهای متعددی در منابع به نقل از اهلبیت علیهمالسلام دال بر حوادث بعد از رحلت پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و جراحت حضرت در نتیجه این هجوم نقل شده است؛ که بهتناسب این نوشته چند نمونه از این گزارشها بیان خواهد شد و در ادامه درباره اولین نوشتهای که در قرن اول هجری، حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را ثبت کرده است بیان خواهد داشت.
در این قسمت بهعنوان نمونه دو گزارش از امامان بعد از حضرت علی علیهالسلام در مورد چگونگی مجروح شدن حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در جریان هجوم به خانه ایشان را بیان میکنیم.
در گزارشی امام حسن علیهالسلام رو به مُغَیره بن شعبه یکی از کسانی که در جریان هجوم شرکت داشت یادآور شدند که تو کسی بودی که صورت مادر ما را مورد ضرب و شتم قرار دادی.(۱)
همچنین امام صادق علیهالسلام در روایتی علت شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها راضرباتی میداندکه قنفذ غلام عمربن خطاب در جریان هجوم به پهلوی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها واردکردکه درنتیجۀ آن، پهلوی حضرت شکست و فرزند ایشان سقط شد.(۲)
امااولین نوشتهای که حوادث تلخ بعد از رحلت رسول خدا صلیالله علیه و آله را بازگو کرده است کتاب سُلَیم بن قیس بودسلیم دو سال پیش از هجرت دیده به جهان گشوده و در دوران خلافت عُمَر در عهد جوانی به مدینه آمد.سلیم دراین دوره از زندگیاش بیشتر به دنبال ثبت و ضبط ماجرای سقیفه وهفدک و حوادث پیرامون آن بوده است وبعدازقتل عثمان وزمانی که امیرالمؤمنین علیهالسلام به خلافت میرسد،سلیم ازیاران آن حضرت و شاهد و ثبتکننده مستقیم وقایع و جنگها و گفتههای اوبودوآنگاهکه حضرت به شهادت میرسدوامویان حکومت را به دست میگیرند،سلیم در عین همراهی باامامان بعدی، زجمله شیعیانی که موردغضب وتعقیب امویان قرارمی گیرد.تعقیبی که سرانجام ودرزمان امارت حجاج بن یوسف ثقفی بر عراق، موجب هجرت سلیم به شهری در فارس شد و در همان جا نیز درگذشت.(۳) شیخ طوسی درباره شخصیت سلیم آورده است: وی ازصحابه امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر علیهمالسلام بوده است.(۴) آنچه در توضیح شخصیت سلیم بن قیس گذشت سبب شد که کتاب وی موردتوجه شیعیان درقرون متعدد تاریخی باشد.البته کتاب ایشان در ادوار مختلف تاریخی دچار تحریفاتی شد،امادراینکه این کتاب بازگوکننده حوادث تلخ بعد ازگت
رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بهخصوص در قرون اولیه اسلامی بوده تردیدی نیست و لذا در چاپ جدید با تحقیق محمدباقرزنجانی تلاش کرده نسخههای مختلف این کتاب را مشاهده کندومتن راباتوجه به نسخههای متفاوت بنگاردعلاوه بر این،درچاپ جدید تلاش شده،روایات سلیم که درکتابهای دیگران آمده،نیزجمعآوری شودوباذکر منابع دیگر که این احادیث را آوردهاند، توثیقی برای روایات سلیم گردآوری گردد.(۵)
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
۱-کتاب سلیم بن قیس تحقیق محمدباقرزنجانی. ۲-کتاب مأساة الزهراءنوشته علامه سیدجعفرمرتضی عاملی؛این کتاب توسط محمدسپهری باعنوان«رنجهای حضرت زهراسلامالله علیها» درسال۱۳۸۰ش ترجمه ومنتشرشد.
کلمات کلیدی:هجوم به خانه حضرت زهرا سلامالله علیها،سلیم به قیس، حوادث بعدازرحلت پیامبر اعظم صلیالله علیه وآله.
#پانویس:🔰
1) طبرسی،احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۲۷۷.
2)طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه،ص۱۳۴.3)هلالی،سلیم بن قیس، اسرار آل محمد،ص۱۷؛سبحانی،محمدتقی، «گامی دیگردرشناسایی واحیای کتاب سلیم بن قیس هلالی»،ص۲۰.
4)طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۶۶ و ۹۴ و ۱۰۱ و ۱۰۴ و ۱۳۶.
#پس_از_رحلت_رسول_خدا_صلیالله علیه وآله حوادث تلخی برای اهلبیت آن حضرت اتفاق افتادازجمله هجوم به خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام که در این هجوم حضرت زهراسلاماللهعلیها مجروح شده ومدتی کوتاه پس ازآن به شهادت رسیدموضعگیری تهاجمی درمقابل این مسائل به دلیل نوپابودن اسلام واهمیت حفظ آن دربرابر خطرات وتهدیدهای خارجی،امری حساس بود؛از سویی دیگرسیاست اهلبیت علیهمالسلام درتمام دوران ۲۵۰ ساله بعدازرحلت پیامبراکرم صلیالله علیه وآله این بودکه نگذارند اخباراین حوادث تلخ ازحافظه تاریخی مسلمانان بهویژه شیعیان پاک شود.بر همین مبناوباملاحظه شرایط سیاسی واجتماعی که درطول این دوران بر جامعه حاکم بودگزارشهای تاریخی مربوط به این حوادث تلخ رابازگو میکردند.درادامه به چگونگی بازگو کردن اخبار هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها درکلام اهلبیت علیهمالسلام و شیعیان در عصر حضور امامان معصوم علیهمالسلام خواهیم پرداخت.
گزارشهای متعددی در منابع به نقل از اهلبیت علیهمالسلام دال بر حوادث بعد از رحلت پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و جراحت حضرت در نتیجه این هجوم نقل شده است؛ که بهتناسب این نوشته چند نمونه از این گزارشها بیان خواهد شد و در ادامه درباره اولین نوشتهای که در قرن اول هجری، حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را ثبت کرده است بیان خواهد داشت.
در این قسمت بهعنوان نمونه دو گزارش از امامان بعد از حضرت علی علیهالسلام در مورد چگونگی مجروح شدن حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در جریان هجوم به خانه ایشان را بیان میکنیم.
در گزارشی امام حسن علیهالسلام رو به مُغَیره بن شعبه یکی از کسانی که در جریان هجوم شرکت داشت یادآور شدند که تو کسی بودی که صورت مادر ما را مورد ضرب و شتم قرار دادی.(۱)
همچنین امام صادق علیهالسلام در روایتی علت شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها راضرباتی میداندکه قنفذ غلام عمربن خطاب در جریان هجوم به پهلوی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها واردکردکه درنتیجۀ آن، پهلوی حضرت شکست و فرزند ایشان سقط شد.(۲)
امااولین نوشتهای که حوادث تلخ بعد از رحلت رسول خدا صلیالله علیه و آله را بازگو کرده است کتاب سُلَیم بن قیس بودسلیم دو سال پیش از هجرت دیده به جهان گشوده و در دوران خلافت عُمَر در عهد جوانی به مدینه آمد.سلیم دراین دوره از زندگیاش بیشتر به دنبال ثبت و ضبط ماجرای سقیفه وهفدک و حوادث پیرامون آن بوده است وبعدازقتل عثمان وزمانی که امیرالمؤمنین علیهالسلام به خلافت میرسد،سلیم ازیاران آن حضرت و شاهد و ثبتکننده مستقیم وقایع و جنگها و گفتههای اوبودوآنگاهکه حضرت به شهادت میرسدوامویان حکومت را به دست میگیرند،سلیم در عین همراهی باامامان بعدی، زجمله شیعیانی که موردغضب وتعقیب امویان قرارمی گیرد.تعقیبی که سرانجام ودرزمان امارت حجاج بن یوسف ثقفی بر عراق، موجب هجرت سلیم به شهری در فارس شد و در همان جا نیز درگذشت.(۳) شیخ طوسی درباره شخصیت سلیم آورده است: وی ازصحابه امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر علیهمالسلام بوده است.(۴) آنچه در توضیح شخصیت سلیم بن قیس گذشت سبب شد که کتاب وی موردتوجه شیعیان درقرون متعدد تاریخی باشد.البته کتاب ایشان در ادوار مختلف تاریخی دچار تحریفاتی شد،امادراینکه این کتاب بازگوکننده حوادث تلخ بعد ازگت
رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بهخصوص در قرون اولیه اسلامی بوده تردیدی نیست و لذا در چاپ جدید با تحقیق محمدباقرزنجانی تلاش کرده نسخههای مختلف این کتاب را مشاهده کندومتن راباتوجه به نسخههای متفاوت بنگاردعلاوه بر این،درچاپ جدید تلاش شده،روایات سلیم که درکتابهای دیگران آمده،نیزجمعآوری شودوباذکر منابع دیگر که این احادیث را آوردهاند، توثیقی برای روایات سلیم گردآوری گردد.(۵)
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
۱-کتاب سلیم بن قیس تحقیق محمدباقرزنجانی. ۲-کتاب مأساة الزهراءنوشته علامه سیدجعفرمرتضی عاملی؛این کتاب توسط محمدسپهری باعنوان«رنجهای حضرت زهراسلامالله علیها» درسال۱۳۸۰ش ترجمه ومنتشرشد.
کلمات کلیدی:هجوم به خانه حضرت زهرا سلامالله علیها،سلیم به قیس، حوادث بعدازرحلت پیامبر اعظم صلیالله علیه وآله.
#پانویس:🔰
1) طبرسی،احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۲۷۷.
2)طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه،ص۱۳۴.3)هلالی،سلیم بن قیس، اسرار آل محمد،ص۱۷؛سبحانی،محمدتقی، «گامی دیگردرشناسایی واحیای کتاب سلیم بن قیس هلالی»،ص۲۰.
4)طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۶۶ و ۹۴ و ۱۰۱ و ۱۰۴ و ۱۳۶.