بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
469 subscribers
1.77K photos
630 videos
136 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
‍ کوچه گردان عاشق سردشت


کوچکی بزرگ و بزرگی بس بزرگ است!

از کودکی، بزرگ بود و بزرگ شد و بزرگ تر...
اما نه با جثه که با فهم و ادراک!

آرمیدن در دامان پر مهر پدر و مادری که بذر مسئولیت را به بهترین نحو ممکن در زمین وجودش کاشتند، آغازگر پروژه ای بود که هنوز تداوم دارد!

تلمذ الفبای مسئولیت شناسی و مسئولیت پذیری، در تنها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان، بسترساز عروجش شد و حلقه کردن ریسمان اراده در کنجکاوی نوجوانی اش، تا باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی در همان دوران دانش آموزی رهنمونش شد و پشتکارش پیش برنده!

بازیگری، طراحی صحنه، فیلم نامه نویسی ، کارگردانی و تهیه کنندگی تا مرز شهرت توسعه اش داد ولی افسارش را لگام بست...

از مهرماه سال ۹۵، بعد از چند تجربه موفق و اخیر کارش ساخت فیلم کوتاه #ژیانه_وه_ی_به_روو

دانشجویی در غربت شد ...
اما غربت از میزبانی فهم و ادراکش نکاست و بیش از آنی که انتظار می رفت، بزرگ شد ...

چندی پیش بنا بر اجرای کاری هنری در تهران داشتیم که نمی دانم چگونه ولی خبردار شد و گوی سبقت از من و ما ربود و خود همه کاره شد!

بچه ها را ساماندهی کرد، اولیاء را در جریان گذاشت، پیگیر نامه نگاری ها شد و خود کارشناس اداری شد و کیلومترها در پی نامه ها دوید و رفت و اما بی نتیجه نیز ناامید نشد و خود مجدد آستین بالازد و مربی هنری دوران کودکی اش یا بهتر است بگویم دایه مهربانش را مهربانانه اطرافم نشاند تا با هم و در کنار هم، به دوردست ها نظر کنیم و طرح ریزیم و بی بروکراسی اداری قدم در وادی عمل نهیم!

دیروز عصر که کیسه های خیری جمعیت امام علی رسید، نمی دانم از کجا و چگونه خبردار شد که خود و میلاد دوست همیشه همراهش با #موتورسیکلت جلوی در منزل مان سبز شدند و آنی کردند که بنا بود دیگران انجامش دهند!

احسان عزیز بود و میلاد و زکریا!
مسعود و سعید و عبدالله!
خانم احمدی و مهربان خواهر و برادرش!
شیخ کریم و علی و کمال!
هاوری،سوران و شاخه وان!
عثمان و محمود و شهاب!
سکینه و سارا!
بارزان و امید!

انگار دوباره آسمان شهر را با گاز خردل بمباران کرده بودند ولی نه با آن خردل نفس گیر و تاول زا و کشنده!

بلکه با خردل عشق، مهربانی و نوعدوستی!

بله #احسان بود و همه آنهایی که در پی احسان در دل شب روان شدند تا #طوبی و طوبی های شهرمان نفسی تازه کنند!

از آلان تا ربط، نلاس و میرآباد!

از مجبورآباد تا جانبازان و آزادگان!

نقطه به نقطه به #رنگ_احسان درآمد و همه و همه احسان شدند در شب عید!

سپاس آن کوچه گردعاشق شهرم و آن مهربان کوچه گردان همراه را که #علی_وار با

#جمعیت_امام_علی،

#کمپین_مهربانی_های_کوچک
و
#شبکه_فعالان_مدنی_سردشت
(کارگروه حقوق شهروندی)

همراه شدند و با سلاح #کوله_مهربانی و #کیسه_عشق،

#ژینوسایدی

دیگر در #سردشت آفریدند اما این بار از نوع قتل و عام بی تفاوتی، گرفتن نفس سفره خالی و در نهایت اجرای پروژه نشاء نهال #خردل_عشق و مهربانی...

#کوچه_گردان_عاشق
#جمعیت_امام_علی
#احسان
#ژیانه_وه_ی_به_روو
#رنگ_احسان
#کوله_مهربانی
#کیسه_عشق
#خردل_عشق_و_مهربانی
#ژینوساید_بی_تفاوتی
#سردشت


@imamalisociety
@kindness_challenge
@havalani_ashti