بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
فرصت طلایی برای صلح سازی در گُهرسرزمین ایران ✍️رئوف آذری* "یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد" سهراب سپهری جغرافیای زیست مشترک ما، همان جا که ایران می نامندش، لبریز است از عناصر صلح ساز که هریک اگر در بزنگاه های تاریخی مورد توجه و امعان…
ما راه های رفته بسیاری در این جغرافیا، در تعامل و ارتباط با هم طی کرده ایم و خوب می فهمیم که چه مصیبت ها که به جهت خودخواهی های فردی، تعصبات کور مذهبی، سیاست ورزی های دگری پندار و دگری ساز، حکومت-دولت برساخت دستان قدرت پوشالی بر جان و جهان زیست همدیگر وارد و بار نکرده ایم و نیک هم می دانیم که مرور برخی کنش های مهرورزانه و صلح ورزمان، چه سان، نکو محیط زیست خود و مخاطب و هموندمان را ساخته است..
اینجاست که می طلبد جملگی از تاریخ زیست ناصلح درازدامن خود درس گیریم و تمام عیار، بر چشمان مثبت کاو، شنیدن های دگریار و کُنش های محیط پالا متمرکز شویم و صلح را نه فقط در شعار و کلام، بلکه در عمل، یار و یاور باشیم که این فرصت طلاییِ منتخب قانون محور، شایسته سالار، صلح باور و یاور، قطع یقین در صورت عدم استقبال سیستم حاکمیت، کابینه دولت، قانون، قضا و حوزه، دانشگاه، مدرسه و خیابان و ... زدست خواهد رفت...
از همین امروز،باید قدر این موهبت فرصت طلایی دولت وفاق و همگرایی،همدلی و همنوایی را درک کرد و آستین همت بالازد و کاری کرد تا کابینه دولت، کابین صلح یاری و دولت برآمده از شور حضور آن چندده درصد مشارکت کننده، دل به دست آر آن چندده درصدمنتقد، تحریم کننده انتخابات، عزلت گزین، خارج نشین و نیز آن چندده هزار و... مخالف باشد و نهایت دولت چهاردهم، به فحوای واژه، دولت صلح یار، لقب گیرد.
ما که حتی اگر تنها هم بمانیم در این مسیر بوده، هستیم و باقی خواهیم ماند و می طلبیم حاکمیت و اراده تنش زدای داخلی و خارجی اش،
رییس جمهور منتخب و کابیته وفاق طلبش،
گروه ها، جریان ها، انجمن ها و جمیع ذی نفعان و صاحبان تکلیف و دوستداران زیست همدلانه و توسعه خواهان ایران زمین هم کمک کنند،
سهراب گفتنی:
" کاری نکنیم به قانون زمین بر بخورد"
قطع یقین، مٲموریت و رسالت دولت در این بُرهه بیش از همه و تلاش فعالان فرهنگ صلح نیز در راستای تغییر گفتمانی، مساعدت علمی، عملی، راهبری و رصد اتاق فکر کابینه و اقدام دولت، بیش از همه...
به امید کاربست خرد و عقلانیت، شور و شعور و شعف ملی و صلح دامنه دار سرزمینی...
"صُبح است بیا دوباره پرواز کنیم
دروازه دل به دوستی باز کنیم
دیروز که رفت رفته را غم نخوریم
یک روز دگر به شوق آغاز کنیم"
و
فرصت طلایی صلح سازی امروز، تدبیر و مهار کنیم..
------
*کنشگر صلح و محیط زیست
🌹❤️🌹
#بنیاد_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#دولت_چهاردهم
#فرصت_صلح_سازی
@sopskf
اینجاست که می طلبد جملگی از تاریخ زیست ناصلح درازدامن خود درس گیریم و تمام عیار، بر چشمان مثبت کاو، شنیدن های دگریار و کُنش های محیط پالا متمرکز شویم و صلح را نه فقط در شعار و کلام، بلکه در عمل، یار و یاور باشیم که این فرصت طلاییِ منتخب قانون محور، شایسته سالار، صلح باور و یاور، قطع یقین در صورت عدم استقبال سیستم حاکمیت، کابینه دولت، قانون، قضا و حوزه، دانشگاه، مدرسه و خیابان و ... زدست خواهد رفت...
از همین امروز،باید قدر این موهبت فرصت طلایی دولت وفاق و همگرایی،همدلی و همنوایی را درک کرد و آستین همت بالازد و کاری کرد تا کابینه دولت، کابین صلح یاری و دولت برآمده از شور حضور آن چندده درصد مشارکت کننده، دل به دست آر آن چندده درصدمنتقد، تحریم کننده انتخابات، عزلت گزین، خارج نشین و نیز آن چندده هزار و... مخالف باشد و نهایت دولت چهاردهم، به فحوای واژه، دولت صلح یار، لقب گیرد.
ما که حتی اگر تنها هم بمانیم در این مسیر بوده، هستیم و باقی خواهیم ماند و می طلبیم حاکمیت و اراده تنش زدای داخلی و خارجی اش،
رییس جمهور منتخب و کابیته وفاق طلبش،
گروه ها، جریان ها، انجمن ها و جمیع ذی نفعان و صاحبان تکلیف و دوستداران زیست همدلانه و توسعه خواهان ایران زمین هم کمک کنند،
سهراب گفتنی:
" کاری نکنیم به قانون زمین بر بخورد"
قطع یقین، مٲموریت و رسالت دولت در این بُرهه بیش از همه و تلاش فعالان فرهنگ صلح نیز در راستای تغییر گفتمانی، مساعدت علمی، عملی، راهبری و رصد اتاق فکر کابینه و اقدام دولت، بیش از همه...
به امید کاربست خرد و عقلانیت، شور و شعور و شعف ملی و صلح دامنه دار سرزمینی...
"صُبح است بیا دوباره پرواز کنیم
دروازه دل به دوستی باز کنیم
دیروز که رفت رفته را غم نخوریم
یک روز دگر به شوق آغاز کنیم"
و
فرصت طلایی صلح سازی امروز، تدبیر و مهار کنیم..
------
*کنشگر صلح و محیط زیست
🌹❤️🌹
#بنیاد_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#دولت_چهاردهم
#فرصت_صلح_سازی
@sopskf
۵۳ سال قبل تر، ملاوسیم فرزند ملاعبدالله باغ شیرین، از اهالی روستای بێلۆکە از توابع شهرستان میرآباد(منطقه سردشت)، در نقطه ای به نام داربڕان پایین دست شهر میرباد، به سمت رودخانه زاب، درخت گلابی وحشی را پیوند می زند.
🔹این درخت پرثمر، هرساله حدود یک تن گلابی ثمر می دهد و بیش از نیم قرن است، رهگذران این مسیر، گلابی تُرد و تازه و خوش طعم نصیب می برند و ملا وسیم را دعا می کنند.
__
*سپاس از کاک محمدبزم آرا، بلوطبان پا به رکاب میرآباد
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#سهم_من_از_صلح_سازی
#درختان_خیریه
#درخت_گلابی_ملاوسیم
@sopskf
🔹این درخت پرثمر، هرساله حدود یک تن گلابی ثمر می دهد و بیش از نیم قرن است، رهگذران این مسیر، گلابی تُرد و تازه و خوش طعم نصیب می برند و ملا وسیم را دعا می کنند.
__
*سپاس از کاک محمدبزم آرا، بلوطبان پا به رکاب میرآباد
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#سهم_من_از_صلح_سازی
#درختان_خیریه
#درخت_گلابی_ملاوسیم
@sopskf
🔸سلامی لبریز ازعشق و سجده ای بر خاک پاک دروازه شهر صلح و مهربانی
اینجا ورودی سردشت است و عبدالله صدیقی، سایکل توریست خراسانی، پس از سفر سه هزار کیلومتری اش، در آستانه ورود به شهر، به احترام خون شهدای شیمیایی، تاب آوری جانبازان شیمیایی و پیام صلح و مهربانی فعالان سردشت، پیشانی بر خاک سایید ...
۲۱مرداد ۱۴۰۳
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#سهم_من_از_صلح_سازی
@sopskf
اینجا ورودی سردشت است و عبدالله صدیقی، سایکل توریست خراسانی، پس از سفر سه هزار کیلومتری اش، در آستانه ورود به شهر، به احترام خون شهدای شیمیایی، تاب آوری جانبازان شیمیایی و پیام صلح و مهربانی فعالان سردشت، پیشانی بر خاک سایید ...
۲۱مرداد ۱۴۰۳
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#سهم_من_از_صلح_سازی
@sopskf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#عبدالله_صدیقی،
ایثارگر دوران جنگ با سابقه ۲۷ ماه خدمت در جبهه،
این روزها،
پا به رکاب شده و از زادگاهش #تایباد در خراسان جنوبی تا به #سردشت-شهر صلح و مهربانی-،حدود سه هزار و پانصد کیلومتر را از شرق به غرب میهن پُرگُهر پیموده، تا با ساییدن پیشانی بر این خاک مقدس، مراتب احترام خود به خون شهدا و تاب آوری جانبازان شیمیایی سردشت را ابلاغ و بر هموندی خود با فعالان صلح و محیط سردشت در راه دشوار صلح سازی، تٲکید نماید.
فعالان صلح و محیط زیست سردشت و بە ویژە بلوطبانان پا به رکاب، ضمن پیشوازی و مشایعت ۳۰ کیومتری، طی دو شبانه روز فرصت بازدید از محل اصابت بمب های شیمیایی و برخی نمادهای صلح و مهربانی در مناطق گردشپذیر این شهر را برای آن عزیز باهمت میسور ساختند و در نهایت ایشان را با شعار صلح و مهربانی به سمت بانه، بدرقه کردند.
این مرد بزرگ، قبل از خروج از سردشت، متعهد شدند تا مسئولیت خطیر #سفیر_صلح_و_مهربانی سردشت را در ادامه مسیر بر دوش کشند.
سپاس همت این بزرگ را..
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#بلوطبانان_پا_به_رکاب
#صلح_نوازی
#سهم_من_از_صلح_سازی
@sopskf
ایثارگر دوران جنگ با سابقه ۲۷ ماه خدمت در جبهه،
این روزها،
پا به رکاب شده و از زادگاهش #تایباد در خراسان جنوبی تا به #سردشت-شهر صلح و مهربانی-،حدود سه هزار و پانصد کیلومتر را از شرق به غرب میهن پُرگُهر پیموده، تا با ساییدن پیشانی بر این خاک مقدس، مراتب احترام خود به خون شهدا و تاب آوری جانبازان شیمیایی سردشت را ابلاغ و بر هموندی خود با فعالان صلح و محیط سردشت در راه دشوار صلح سازی، تٲکید نماید.
فعالان صلح و محیط زیست سردشت و بە ویژە بلوطبانان پا به رکاب، ضمن پیشوازی و مشایعت ۳۰ کیومتری، طی دو شبانه روز فرصت بازدید از محل اصابت بمب های شیمیایی و برخی نمادهای صلح و مهربانی در مناطق گردشپذیر این شهر را برای آن عزیز باهمت میسور ساختند و در نهایت ایشان را با شعار صلح و مهربانی به سمت بانه، بدرقه کردند.
این مرد بزرگ، قبل از خروج از سردشت، متعهد شدند تا مسئولیت خطیر #سفیر_صلح_و_مهربانی سردشت را در ادامه مسیر بر دوش کشند.
سپاس همت این بزرگ را..
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#بلوطبانان_پا_به_رکاب
#صلح_نوازی
#سهم_من_از_صلح_سازی
@sopskf
چگونه، هورمون های شادی را تقویت کنیم و شاد باشیم...
+با سپاس از طراحی خوب مرجع هوشیارنت
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شادی_افزایی
#هورمون_های_شادی
#چگونه_شاد_بمانیم؟
@sopskf
+با سپاس از طراحی خوب مرجع هوشیارنت
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شادی_افزایی
#هورمون_های_شادی
#چگونه_شاد_بمانیم؟
@sopskf
سردشت،
شهر صلح و مهربانی
مورخی بومی، اشاره می کند که در روزگارانی نه چندن دور که از نعمت برق و تجهیزات سردکُن چون یخچال، بی بهره بودیم، در چند نقطه اطراف شهر و پای قله ستبر #گرده_سور، چاله های برفی یافتنی بودند که برای فصول گرم، برف را پس انداز می کردند.
اغلب، صاحبان این چاله برف ها و خیرین شهر، #کوزه_های_آب خیریه در معابر قرار می دادند تا رهگذران تشنه را، رفع تشنگی نذر کنند که مشهورترین،کوزه برفابی احمدی نازه،بوده است.
این اواخر، در کوچه #حەسار، مشاهده کردیم که در گوشه ای از دیوار حیاط ساختمان خانواده #حاج_اسماعیل_نیک_پی،
آبسردکُنی جاگذاری شده، که در کسری از ثانیه، مهمان ویژه بلوطبانان پا به رکاب وسایکل توریست تایبادی را سیراب کرد.
یادی شد از روزگاران مهربانی های کوچک و بزرگ گذشتگان و پیوند آن با ده ها پروژه کوچک و بزرگ مهربانان امروزی سردشتی و چه حظ بردیم از #بازفرینی_مدرن سنت های نکوی دیروز ...
مرحبا بر این مردم که نه با فریاد رنج ها، بلکه با فرآوری سنت های نکو، سرشت فرهیختگی شان را به نمایش می گذارند.
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#شهر_صلح
#مهربانی_های_کوچک
#کوزه_های_برفابی
@sopskf
شهر صلح و مهربانی
مورخی بومی، اشاره می کند که در روزگارانی نه چندن دور که از نعمت برق و تجهیزات سردکُن چون یخچال، بی بهره بودیم، در چند نقطه اطراف شهر و پای قله ستبر #گرده_سور، چاله های برفی یافتنی بودند که برای فصول گرم، برف را پس انداز می کردند.
اغلب، صاحبان این چاله برف ها و خیرین شهر، #کوزه_های_آب خیریه در معابر قرار می دادند تا رهگذران تشنه را، رفع تشنگی نذر کنند که مشهورترین،کوزه برفابی احمدی نازه،بوده است.
این اواخر، در کوچه #حەسار، مشاهده کردیم که در گوشه ای از دیوار حیاط ساختمان خانواده #حاج_اسماعیل_نیک_پی،
آبسردکُنی جاگذاری شده، که در کسری از ثانیه، مهمان ویژه بلوطبانان پا به رکاب وسایکل توریست تایبادی را سیراب کرد.
یادی شد از روزگاران مهربانی های کوچک و بزرگ گذشتگان و پیوند آن با ده ها پروژه کوچک و بزرگ مهربانان امروزی سردشتی و چه حظ بردیم از #بازفرینی_مدرن سنت های نکوی دیروز ...
مرحبا بر این مردم که نه با فریاد رنج ها، بلکه با فرآوری سنت های نکو، سرشت فرهیختگی شان را به نمایش می گذارند.
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#شهر_صلح
#مهربانی_های_کوچک
#کوزه_های_برفابی
@sopskf
🖊 در تقدیس «صلح»
✍️محمدحسین روانبخش
🔸تازه در مطبوعات شروع به کار کرده بودم. یک همکار و دوست جدیدم داستان کوتاهی نوشته بود که داد بخوانم و نظرم را بگویم. داستان درباره سربازی بود که در جنگ حاضر به جنگیدن نبود، حمله که شروع میشود با سربازان دیگر به طرف دشمن میدود ولی خودش را زمین میاندازد و در طول جنگ شبانه همانجا ثابت میماند. در این ساعتهای طولانی و دشوار با خود فکر میکند که چطور برای همیشه از جنگ بگریزد، نقشه میکشد که فرار کند یا خودش را مجروح کند، دعا میکند که آنشب را زنده بماند، به خانوادهاش فکر میکند و... صبح که میشود حمله پایان یافته و اطرافش دیگر خبری نیست، برمیخیزد و منفجر میشود. او در طول شب روی مین خوابیده بود.
🔸هنوز مزه خواندن داستان زیر زبانم است و پیام زیبایی که داشت: در جنگ همه قربانی هستند، چه آنکه میجنگد و چه آنکه از جنگ میگریزد. جنگ چیز خوبی نیست! این را ما، نسلی که نوجوانیاش را با جنگ، با آژیر قرمز، با شهادت جوانهای فامیل و محله، با کندن پناهگاه در حیاط مدرسه و تقدیس جنگ گذرانده، نسلی که جوانیاش را با مصیبتهای بعد از جنگ تباه شده دیده و نسلی که هنوز هم سایه جنگ را بر سر کشور و خانوادهاش میبیند، خوب میفهمد.
🔸این واقعیت را زندهیاد قیصر امینپور، به زبانی دیگر هم گفته بود، از زبان شهیدی که در لحظه پایان حیات خویش، آرزویی دیگر برای دیگران داشت:
شهيدی كه بر خاك میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
«به اميد پيروزی واقعی
نه در جنگ،
كه بر جنگ!»
🔸 در جایی و در همان سالهای جوانی از محسن مخملباف خوانده بودم که «من چه کنم که صلح را حتی بر عدالت ترجیح میدهم. چرا که میپندارم ملتها در نبود عدالت، نیمی از هستی خود را از دست میدهند اما در نبود صلح، همه آن را» (دیدن و ندیدن، ص ۵۹) و سالها پس از آن این واقعیت را در غزه میبینم.
🔸 میدانم که آرزوی صلح، آرزوی محالی است، همیشه جنگطلبان و دژخیمانی چون چنگیز و هیتلر و نتانیاهو هستند. تاریخدانی چون ویل دورانت نوشته است که «صلح فقط یک کلمه است!» اما من دلم میخواهد آنچه برای من، برای خانوادهام و برای هموطنانم مبنا و نزدیک و محتملترین گزینه ممکن باشد، همین «یک کلمه» باشد، کلمهای که از آن «یک کلمه» دیگر که از دوران ناصری آرزوی ایرانیان است (قانون) هم مهمتر است!
نقل از:
🆔 @sokhanranihaa
----
#بازنشر
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#موهبت_صلح
@sopskf
✍️محمدحسین روانبخش
🔸تازه در مطبوعات شروع به کار کرده بودم. یک همکار و دوست جدیدم داستان کوتاهی نوشته بود که داد بخوانم و نظرم را بگویم. داستان درباره سربازی بود که در جنگ حاضر به جنگیدن نبود، حمله که شروع میشود با سربازان دیگر به طرف دشمن میدود ولی خودش را زمین میاندازد و در طول جنگ شبانه همانجا ثابت میماند. در این ساعتهای طولانی و دشوار با خود فکر میکند که چطور برای همیشه از جنگ بگریزد، نقشه میکشد که فرار کند یا خودش را مجروح کند، دعا میکند که آنشب را زنده بماند، به خانوادهاش فکر میکند و... صبح که میشود حمله پایان یافته و اطرافش دیگر خبری نیست، برمیخیزد و منفجر میشود. او در طول شب روی مین خوابیده بود.
🔸هنوز مزه خواندن داستان زیر زبانم است و پیام زیبایی که داشت: در جنگ همه قربانی هستند، چه آنکه میجنگد و چه آنکه از جنگ میگریزد. جنگ چیز خوبی نیست! این را ما، نسلی که نوجوانیاش را با جنگ، با آژیر قرمز، با شهادت جوانهای فامیل و محله، با کندن پناهگاه در حیاط مدرسه و تقدیس جنگ گذرانده، نسلی که جوانیاش را با مصیبتهای بعد از جنگ تباه شده دیده و نسلی که هنوز هم سایه جنگ را بر سر کشور و خانوادهاش میبیند، خوب میفهمد.
🔸این واقعیت را زندهیاد قیصر امینپور، به زبانی دیگر هم گفته بود، از زبان شهیدی که در لحظه پایان حیات خویش، آرزویی دیگر برای دیگران داشت:
شهيدی كه بر خاك میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
«به اميد پيروزی واقعی
نه در جنگ،
كه بر جنگ!»
🔸 در جایی و در همان سالهای جوانی از محسن مخملباف خوانده بودم که «من چه کنم که صلح را حتی بر عدالت ترجیح میدهم. چرا که میپندارم ملتها در نبود عدالت، نیمی از هستی خود را از دست میدهند اما در نبود صلح، همه آن را» (دیدن و ندیدن، ص ۵۹) و سالها پس از آن این واقعیت را در غزه میبینم.
🔸 میدانم که آرزوی صلح، آرزوی محالی است، همیشه جنگطلبان و دژخیمانی چون چنگیز و هیتلر و نتانیاهو هستند. تاریخدانی چون ویل دورانت نوشته است که «صلح فقط یک کلمه است!» اما من دلم میخواهد آنچه برای من، برای خانوادهام و برای هموطنانم مبنا و نزدیک و محتملترین گزینه ممکن باشد، همین «یک کلمه» باشد، کلمهای که از آن «یک کلمه» دیگر که از دوران ناصری آرزوی ایرانیان است (قانون) هم مهمتر است!
نقل از:
🆔 @sokhanranihaa
----
#بازنشر
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#موهبت_صلح
@sopskf
Telegram
سخنرانیها
آخرین سخنرانی ها در حوزه علوم انسانی
فلسفه غرب و اسلامی ، عرفان، ادبیات، روانشناسی، جامعه_شناسی
.
.
معرفی این کانال به دیگران یک حرکت فرهنگی است
.
.
برای نجات یک کشور باید فرهنگ آن کشور را ساخت
.
.
به جای لعنت بر تاریکی شمعی روشن کن
.
.
فلسفه غرب و اسلامی ، عرفان، ادبیات، روانشناسی، جامعه_شناسی
.
.
معرفی این کانال به دیگران یک حرکت فرهنگی است
.
.
برای نجات یک کشور باید فرهنگ آن کشور را ساخت
.
.
به جای لعنت بر تاریکی شمعی روشن کن
.
.
چند سال قبل، با دوستی در فضای پُرابهام شبکه های اجتماعی، گفت و گویی انتقادی داشتیم که در نهایت، به مجادله ای دلگزا منتهی شد.
دقایقی نگذشته بود که از هر طرف، سیل عنایت و لطف دوستان ساری و جاری شد و هریک به نحوی، آن ذات ناچسب با چنین واکنشی و رویه غیر معمول مرا یادآور شده و سئوال کردند.🙏
گرچه هنوز هم خود را محق می دانم اما از شما چه پنهان، از آن تندی در سخن و قلم، احساس بدی یافتم و بلافاصله فردای روز، با آن عزیز، قراری گذاشتم و بر سفره شامی، هر آنچه که نیاز بود تا از آن فضای ابهام فاصله گیریم، در حق همدیگر ادا کردیم و در کمال سبکی دل و پالایش ذهن، از همدیگر خداحافظی کردیم.
شب دیر وقت بعد برگشت، قصد داشتم چند جمله ای بنگارم تا حس خوبم را به آن عزیز منتقل کنم که در همین اثنا، پیامی منقول از دوست، برادر و استاد نازنینم دکتر محمدخانی بر صفحه گوشی ظاهر شد.
چند جمله ای، بر پیشانی مطلب منقول چسباندم و بدون کم و کاست، به آن عزیز رساندم.
امروز و بعد از چندسال، چشمانم مجدد به پیام منقول واصله، منور شد و مناسب دیدم که آن را اینبار با هموندان عزیزم در این صفحه به اشتراک بگذارم بلکه همه ما از بهلول های زمانه، نکته ای برگیریم و با داشته های بیش خود، تلفیق تا شاید معجونی از خوردن سالم، سخن گفتن احسن و خوابیدنی نکو، بهره مند شویم.👇
____
بهلول و جنید بغدادی
شیخ جنید عازم سفر شد،و مریدان به دنبال او، شیخ احوال بهلول را پرسید.
گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده، سلام کرد.
بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟
عرض کرد شیخ جنید بغدادی.
فرمود تویی که مردم را ارشاد میکنی؟ عرض کرد آری..
بهلول فرمود: طعام چگونه می خوری؟
عرض کرد اول بسمالله میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه کوچک برمیدارم، به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیکنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه که میخورم بسمالله میگویم و در اول و آخر دست میشویم...
بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود:
تو میخواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی و به راه خود رفت.
مریدان شیخ را گفتند:
یا شیخ این مرد دیوانه است.
خندید و گفت: سخن راست از دیوانه باید شنید و دنبال او رفت.
بهلول پرسید چه کسی؟ جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمیداند.
بهلول فرمود آیا سخن گفتن خود را میدانی؟
عرض کرد آری.
بهلول پرسید چگونه سخن میگویی؟
عرض کرد سخن به اندازه میگویم و بیحساب نمیگویم و به قدر فهم مستمعان میگویم و خلق را به خدا و رسول دعوت میکنم و چندان سخن نمیگویم که مردم از من ملول شوند .پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمیدانی..
پس برخاست و دامن بر شیخ افشاند و برفت.
مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟
جنید گفت مرا با او کار است، شما نمیدانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید.
بهلول گفت از من چه میخواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمیدانی، آیا آداب خوابیدن خود را میدانی؟
عرض کرد آری.
بهلول فرمود چگونه میخوابی؟ عرض کرد چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب میشوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (ص) رسیده بود بیان کرد.
بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمیدانی.
خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو را به خدا مرا بیاموز.
بهلول گفت چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.
بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. جنید گفت آفرین ،
و در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.
و در خواب کردن اینها که گفتی همه فرع است. اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد دیگران نباشد
@mxani
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شبکه_همرسانی
@sopskf
دقایقی نگذشته بود که از هر طرف، سیل عنایت و لطف دوستان ساری و جاری شد و هریک به نحوی، آن ذات ناچسب با چنین واکنشی و رویه غیر معمول مرا یادآور شده و سئوال کردند.🙏
گرچه هنوز هم خود را محق می دانم اما از شما چه پنهان، از آن تندی در سخن و قلم، احساس بدی یافتم و بلافاصله فردای روز، با آن عزیز، قراری گذاشتم و بر سفره شامی، هر آنچه که نیاز بود تا از آن فضای ابهام فاصله گیریم، در حق همدیگر ادا کردیم و در کمال سبکی دل و پالایش ذهن، از همدیگر خداحافظی کردیم.
شب دیر وقت بعد برگشت، قصد داشتم چند جمله ای بنگارم تا حس خوبم را به آن عزیز منتقل کنم که در همین اثنا، پیامی منقول از دوست، برادر و استاد نازنینم دکتر محمدخانی بر صفحه گوشی ظاهر شد.
چند جمله ای، بر پیشانی مطلب منقول چسباندم و بدون کم و کاست، به آن عزیز رساندم.
امروز و بعد از چندسال، چشمانم مجدد به پیام منقول واصله، منور شد و مناسب دیدم که آن را اینبار با هموندان عزیزم در این صفحه به اشتراک بگذارم بلکه همه ما از بهلول های زمانه، نکته ای برگیریم و با داشته های بیش خود، تلفیق تا شاید معجونی از خوردن سالم، سخن گفتن احسن و خوابیدنی نکو، بهره مند شویم.👇
____
بهلول و جنید بغدادی
شیخ جنید عازم سفر شد،و مریدان به دنبال او، شیخ احوال بهلول را پرسید.
گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده، سلام کرد.
بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟
عرض کرد شیخ جنید بغدادی.
فرمود تویی که مردم را ارشاد میکنی؟ عرض کرد آری..
بهلول فرمود: طعام چگونه می خوری؟
عرض کرد اول بسمالله میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه کوچک برمیدارم، به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیکنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه که میخورم بسمالله میگویم و در اول و آخر دست میشویم...
بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود:
تو میخواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی و به راه خود رفت.
مریدان شیخ را گفتند:
یا شیخ این مرد دیوانه است.
خندید و گفت: سخن راست از دیوانه باید شنید و دنبال او رفت.
بهلول پرسید چه کسی؟ جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمیداند.
بهلول فرمود آیا سخن گفتن خود را میدانی؟
عرض کرد آری.
بهلول پرسید چگونه سخن میگویی؟
عرض کرد سخن به اندازه میگویم و بیحساب نمیگویم و به قدر فهم مستمعان میگویم و خلق را به خدا و رسول دعوت میکنم و چندان سخن نمیگویم که مردم از من ملول شوند .پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمیدانی..
پس برخاست و دامن بر شیخ افشاند و برفت.
مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟
جنید گفت مرا با او کار است، شما نمیدانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید.
بهلول گفت از من چه میخواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمیدانی، آیا آداب خوابیدن خود را میدانی؟
عرض کرد آری.
بهلول فرمود چگونه میخوابی؟ عرض کرد چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب میشوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (ص) رسیده بود بیان کرد.
بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمیدانی.
خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو را به خدا مرا بیاموز.
بهلول گفت چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.
بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. جنید گفت آفرین ،
و در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.
و در خواب کردن اینها که گفتی همه فرع است. اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد دیگران نباشد
@mxani
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شبکه_همرسانی
@sopskf
روز جهانی خیریە، کارنیک و هەرەوەزی پیرۆز شهر صلح و مهربانی...
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#پروژه_های_خیریه
#ساختمان_دیالیز
#مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_های_بزرگ
#شهر_صلح_و_مهربانی
@sopskf
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#پروژه_های_خیریه
#ساختمان_دیالیز
#مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_های_بزرگ
#شهر_صلح_و_مهربانی
@sopskf
روز جهانی خیریه، کارنیک
و
#هەرەوەز_پیرۆز* شهر صلح و مهربانی
https://t.iss.one/Sopskf/6990?single
✍️رئوف آذری
مردمان سردشت-اولین شهر غیرنظامی قربانی جنگ افزارهای شیمیایی جهان-، خوب به یاد دارند که پروژه احداث بیمارستان شصت و چهار تختخوابی پایین دست شهرشان، بیش از دو دهه**
زمان برد تا به سرانجام برسد و در این اثنا چندین پیمانکار عوض کرد و چندبار، بودجه تزریقی ملی، ورای پیش بینی ها، نصیب برد تا اولین تخت ها، شرف همبستری با اولین بیمارها را تجربه کردند.
وقتی هم به سرانجام رسید به جهت عدم پیش بینی دقیق آینده، همچنان جاده های مرگ و بیمارستان های اطراف و ویژه مرکز، پذیرای خیل بیماران و ویژه خیل جانبازان شیمیایی باقی ماندند و از آن سوی، عدم توجه به بیماران دیالیزی، آنان را و ویژه خانواده ها را در مصیبتی جانکاه و در چهاردیواری یک راهرو ده متری، گرفتار کرده بود.
دوره نحس اما مملو از تحمیل تغییر کرونا، فرصت ارزنده ای برای ورود خیرین سلامت بود و سردشت نیز در این بزنگاه، قافیه نباخت و فرصت غنیمت شمرد و پیش تاخت...
ورود چند نفر از خیرین متعهد، مخلص و خستگی ناپذیر به جمع شورای خیرین سلامت سردشت در آن روزهای سخت، پاشنه آشیل چرخ زمینگیر سیستم سلامت سردشت را در مسیر بهبود تغییر جهت داد و همان موجد تزریق اقلام بهداشتی و ابزار و دستگاه های سلامت سنج غیرقابل دسترسی بود که در زمره آنها، دستگاه ماموگرافی بود که به همت وقت خیرین مذکور، سنگ بنایی شد برای تجمیع نیک منظران شهر وآغاز روندی که تا به امروز هم گرچه در بعد سیستم بروکراسی هنوز تا استانداردهای صف و ستاد و تخصص و ابزار و تکنولوژی، فاصله ها دارد اما گام های محکم و مطالعه شده شورا با راهبری شایستگان شهر، امیدها را زنده کرده که یکی از مصادیق ارزنده خدمات شان، شروع احداث ساختمان دیالیز و مسقف کردن آن در کمترین بازه زمانی ممکن، ضمن رعایت استانداردهای لازم بوده است.
در این اثنا، شهروندان سردشتی و ویژه جمع کامیون داران و دستگاه داران و نیز مهندسان، استادکاران و ویژه تر خیرین سلامت منظر، هر روز صفحه ای طلایی به تاریخ تجربه سنت #هەرەوەزی_پیرۆز ( فرهنگ یاریگری) افزودند و با بذل زمان، زکات مال و نذر تخصص، تصویری ماندگار و قابل افتخار بر تاریخ هموندی شهر صلح و مهربانی فزودند.
از تزریق های چندده صد میلیونی اعضای تازه وارد شورا تا استقبال درخور و امیدبخش صنعت کاران، کامیون داران و نیز اقشار و قاطبه شهروندان از درخواست و پیشنهاد اعضای شورا، تا به پنج شنبه روز مورخ پانزدهم شهریورماه و در فاصله کمتر از دو سال(مقایسه کنید با دو دهه ساختار بروکراسی در ساخت بنای بیمارستان)، بام ساختمان دیالیز شهرستان سردشت را( با پیش بینی ارتقاء به بخش هموند ام آر آی
MRI)
با همت داوطلبانه تیمی شانزده نفره از استادکاران و دستیاران ایزوبام، مفروش و از گزند باد و بوران زمستان فراموشی نسلی سوخته، ایمن کردند.
وقتی از زبان مدیراجرایی پروژه-جناب #محمود_ابراهیمی-، خبر حضور این جمع متخصص داوطلب(ایزوبام کاران)*** را گرفتیم، نگارنده در محضر هم بنیانگذار و اولین رییس دانشگاه پیام نور سردشت-جناب معروفیان-، خیر سلامت اندیش شهر-حاج رحمان ویسی- و هموند فرهنگی شاخص حوزه رسانه، خاصه شبکه اجتماعی اینستاگرام-جناب عبدالله پور-،به قصدتکریم این جمع و پذیرایی مختصر، شرفیاب شدیم که صدالبته کم ما در قبال بیش آنها، مشهود بود و خدای را شاکریم که پینه دستان شهر صلح و مهربانی، پیشگام یقه سفیدان اند در عزم خیر و اراده نیک و به پاخاستن برای ادای مسئولیت اجتماعی...
و نگارنده چه خوش اقبال است که در هیٲت مؤسسان مراكز فرهنگی، مشاوره ای و دانشگاهی و اینک اولین ان جی اوی ملی ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی، این روزها در همزمانی با روز جهانی خیریه و کارنیک، همواره از اخلاص در عمل و پیشگامی در خیر معجون اصناف و اقشار شهر صلح و مهربانی. درس نکته های نغز بیشتری به انبان تجربه و عزم صلح سازی اش، می افزاید.
بیش باد همدلی های بنیان خرد و توسعه مدار و پایدارگرا و تسبیح صلح منظران بر نخ اخلاص و عزم خیرجمعی در جغرافیای شهر صلح و مهربانی...
_
پ.ن:
*معادل کوردی فرهنگ یاریگری
**وقتی کاک حسن، مژده تولد فرزندش مهدی را دریافت کرد، درحال پی کنی دیوارهای محوطه محل احداث ساختمان بیمارستان سردشت بود و زمانی به جهت پاکدستی به سمت نگهبانی از مصالح بنای ساختمان ارتقاء درجه پیدا کرد، مهدی آن نوزاد دیروزی اش، در جمع کارگران ساختمانی و در آستانه تکمیل بنای ساختمان، در هیٲت یکی از کارگران، هیجده سالگی اش را جشن می گرفت..
و
#هەرەوەز_پیرۆز* شهر صلح و مهربانی
https://t.iss.one/Sopskf/6990?single
✍️رئوف آذری
مردمان سردشت-اولین شهر غیرنظامی قربانی جنگ افزارهای شیمیایی جهان-، خوب به یاد دارند که پروژه احداث بیمارستان شصت و چهار تختخوابی پایین دست شهرشان، بیش از دو دهه**
زمان برد تا به سرانجام برسد و در این اثنا چندین پیمانکار عوض کرد و چندبار، بودجه تزریقی ملی، ورای پیش بینی ها، نصیب برد تا اولین تخت ها، شرف همبستری با اولین بیمارها را تجربه کردند.
وقتی هم به سرانجام رسید به جهت عدم پیش بینی دقیق آینده، همچنان جاده های مرگ و بیمارستان های اطراف و ویژه مرکز، پذیرای خیل بیماران و ویژه خیل جانبازان شیمیایی باقی ماندند و از آن سوی، عدم توجه به بیماران دیالیزی، آنان را و ویژه خانواده ها را در مصیبتی جانکاه و در چهاردیواری یک راهرو ده متری، گرفتار کرده بود.
دوره نحس اما مملو از تحمیل تغییر کرونا، فرصت ارزنده ای برای ورود خیرین سلامت بود و سردشت نیز در این بزنگاه، قافیه نباخت و فرصت غنیمت شمرد و پیش تاخت...
ورود چند نفر از خیرین متعهد، مخلص و خستگی ناپذیر به جمع شورای خیرین سلامت سردشت در آن روزهای سخت، پاشنه آشیل چرخ زمینگیر سیستم سلامت سردشت را در مسیر بهبود تغییر جهت داد و همان موجد تزریق اقلام بهداشتی و ابزار و دستگاه های سلامت سنج غیرقابل دسترسی بود که در زمره آنها، دستگاه ماموگرافی بود که به همت وقت خیرین مذکور، سنگ بنایی شد برای تجمیع نیک منظران شهر وآغاز روندی که تا به امروز هم گرچه در بعد سیستم بروکراسی هنوز تا استانداردهای صف و ستاد و تخصص و ابزار و تکنولوژی، فاصله ها دارد اما گام های محکم و مطالعه شده شورا با راهبری شایستگان شهر، امیدها را زنده کرده که یکی از مصادیق ارزنده خدمات شان، شروع احداث ساختمان دیالیز و مسقف کردن آن در کمترین بازه زمانی ممکن، ضمن رعایت استانداردهای لازم بوده است.
در این اثنا، شهروندان سردشتی و ویژه جمع کامیون داران و دستگاه داران و نیز مهندسان، استادکاران و ویژه تر خیرین سلامت منظر، هر روز صفحه ای طلایی به تاریخ تجربه سنت #هەرەوەزی_پیرۆز ( فرهنگ یاریگری) افزودند و با بذل زمان، زکات مال و نذر تخصص، تصویری ماندگار و قابل افتخار بر تاریخ هموندی شهر صلح و مهربانی فزودند.
از تزریق های چندده صد میلیونی اعضای تازه وارد شورا تا استقبال درخور و امیدبخش صنعت کاران، کامیون داران و نیز اقشار و قاطبه شهروندان از درخواست و پیشنهاد اعضای شورا، تا به پنج شنبه روز مورخ پانزدهم شهریورماه و در فاصله کمتر از دو سال(مقایسه کنید با دو دهه ساختار بروکراسی در ساخت بنای بیمارستان)، بام ساختمان دیالیز شهرستان سردشت را( با پیش بینی ارتقاء به بخش هموند ام آر آی
MRI)
با همت داوطلبانه تیمی شانزده نفره از استادکاران و دستیاران ایزوبام، مفروش و از گزند باد و بوران زمستان فراموشی نسلی سوخته، ایمن کردند.
وقتی از زبان مدیراجرایی پروژه-جناب #محمود_ابراهیمی-، خبر حضور این جمع متخصص داوطلب(ایزوبام کاران)*** را گرفتیم، نگارنده در محضر هم بنیانگذار و اولین رییس دانشگاه پیام نور سردشت-جناب معروفیان-، خیر سلامت اندیش شهر-حاج رحمان ویسی- و هموند فرهنگی شاخص حوزه رسانه، خاصه شبکه اجتماعی اینستاگرام-جناب عبدالله پور-،به قصدتکریم این جمع و پذیرایی مختصر، شرفیاب شدیم که صدالبته کم ما در قبال بیش آنها، مشهود بود و خدای را شاکریم که پینه دستان شهر صلح و مهربانی، پیشگام یقه سفیدان اند در عزم خیر و اراده نیک و به پاخاستن برای ادای مسئولیت اجتماعی...
و نگارنده چه خوش اقبال است که در هیٲت مؤسسان مراكز فرهنگی، مشاوره ای و دانشگاهی و اینک اولین ان جی اوی ملی ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی، این روزها در همزمانی با روز جهانی خیریه و کارنیک، همواره از اخلاص در عمل و پیشگامی در خیر معجون اصناف و اقشار شهر صلح و مهربانی. درس نکته های نغز بیشتری به انبان تجربه و عزم صلح سازی اش، می افزاید.
بیش باد همدلی های بنیان خرد و توسعه مدار و پایدارگرا و تسبیح صلح منظران بر نخ اخلاص و عزم خیرجمعی در جغرافیای شهر صلح و مهربانی...
_
پ.ن:
*معادل کوردی فرهنگ یاریگری
**وقتی کاک حسن، مژده تولد فرزندش مهدی را دریافت کرد، درحال پی کنی دیوارهای محوطه محل احداث ساختمان بیمارستان سردشت بود و زمانی به جهت پاکدستی به سمت نگهبانی از مصالح بنای ساختمان ارتقاء درجه پیدا کرد، مهدی آن نوزاد دیروزی اش، در جمع کارگران ساختمانی و در آستانه تکمیل بنای ساختمان، در هیٲت یکی از کارگران، هیجده سالگی اش را جشن می گرفت..
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
روز جهانی خیریە، کارنیک و هەرەوەزی پیرۆز شهر صلح و مهربانی...
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#پروژه_های_خیریه
#ساختمان_دیالیز
#مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_های_بزرگ
#شهر_صلح_و_مهربانی
@sopskf
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#پروژه_های_خیریه
#ساختمان_دیالیز
#مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_های_بزرگ
#شهر_صلح_و_مهربانی
@sopskf
لینک دسترسی به بخش اول یادداشت
روز جهانی خیریه، کارنیک
و #هەرەوەز_پیرۆز* شهر صلح و مهربانی👇
https://t.iss.one/Sopskf/6999
قسم باقی از بخش اول یادداشت، بخش دوم و تکمیلی👇
***استادکاران و دستیاران نصاب داوطلبی که به همت و دعوت وەستا #جعفر_علیزاده، به پا خاستند و کار عایق بندی سقف و بام ساختمان دیالیز را در روز پنج شنبه پانزدهم شهریور به صورت کاملا داوطلبانه و افتخاری به سرانجام رساندند و بهترین هدیه تولد شهریوری را نثار نگارنده این سطور کرده و باقیات الصالحاتی برای خود، خانواده و جامعه در انبان قیامتی، پس انداز کردند :
۱-یوسف شیخه پور
۲-عزیز رسولی
۳-عثمان خضری
۴-امید حسینی
۵-علی رحمانپور
۶-خالد راستگو
۷-ناصر عبدالهی
٨-سید حسین حسینی
۹-قدرت احمدی
۱۰-محمد هژیر
۱۱-لقمان مولائی
۱۲-فریدون بردبار
۱۳-حسن مام عزیزی
۱۴-عباس مولائی
۱۵-کیوان احمدی
۱۶-خضر قادری
و همکاری
حاج منصور محمدیانی، با جرثقیل
قادر اسماعیل نژاد، با کامیون ایسوزو
کارخانه تبریز بام عین آ،
و کارخانه فراز بام گستر ارومیه با تٲمین رول های ایزوبام
---
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#مصیبت_های_بزرگ
#هموندی_های_سلامت
#ساختمان_خیریه_دیالیز
#شورای_خیرین_سلامت
#شهر_صلح_و_مهربانی
@sopskf
روز جهانی خیریه، کارنیک
و #هەرەوەز_پیرۆز* شهر صلح و مهربانی👇
https://t.iss.one/Sopskf/6999
قسم باقی از بخش اول یادداشت، بخش دوم و تکمیلی👇
***استادکاران و دستیاران نصاب داوطلبی که به همت و دعوت وەستا #جعفر_علیزاده، به پا خاستند و کار عایق بندی سقف و بام ساختمان دیالیز را در روز پنج شنبه پانزدهم شهریور به صورت کاملا داوطلبانه و افتخاری به سرانجام رساندند و بهترین هدیه تولد شهریوری را نثار نگارنده این سطور کرده و باقیات الصالحاتی برای خود، خانواده و جامعه در انبان قیامتی، پس انداز کردند :
۱-یوسف شیخه پور
۲-عزیز رسولی
۳-عثمان خضری
۴-امید حسینی
۵-علی رحمانپور
۶-خالد راستگو
۷-ناصر عبدالهی
٨-سید حسین حسینی
۹-قدرت احمدی
۱۰-محمد هژیر
۱۱-لقمان مولائی
۱۲-فریدون بردبار
۱۳-حسن مام عزیزی
۱۴-عباس مولائی
۱۵-کیوان احمدی
۱۶-خضر قادری
و همکاری
حاج منصور محمدیانی، با جرثقیل
قادر اسماعیل نژاد، با کامیون ایسوزو
کارخانه تبریز بام عین آ،
و کارخانه فراز بام گستر ارومیه با تٲمین رول های ایزوبام
---
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#مصیبت_های_بزرگ
#هموندی_های_سلامت
#ساختمان_خیریه_دیالیز
#شورای_خیرین_سلامت
#شهر_صلح_و_مهربانی
@sopskf
هنر شدن،
عبور از رنج ها و دستیابی به گنج ها
https://t.iss.one/Sopskf/7010
https://t.iss.one/Sopskf/7011
ابتدای دهه ۹۰ شمسی، وقتی ایده کمپین ملی مهربانی های کوچک را الهام گرفته، آستین بالازده و وارد فاز عملیاتی کمپین شدیم، باور پیدا کرده بودیم که مهربانی، معجونی شگرف و دارویی مؤثر برای درمان دردهای تاریخی وطن است.
اولین گام مان، کَند و کاو و جست و جوی مهربانان محیط پیرامونی و تجلیل و تکریم شان بود و بعد رفته رفته، مرزهای قراردادی را شکافتیم و در کمتر از دوسال، چهارصد #گزارشگر_مهربانی، از اقصی نقاط کشور، جذب کردیم که هریک متعهد بودند هفتگی، حداقل یک گزارش مهربانی های کوچک را در اتاق هموندی، همرسانی کنند.
بعدها، شهرهایی چون اصفهان، جوانرود و بعدها قائم شهر و..، تقاضای نمایندگی کردند و در این بین، عزم جزم جوانرودی ها به تبع غنای فرهنگ سخت کوشی #هەورامانی ها، جزم تر بود و گرچه اصفهان نیز با لطف خانم دکتر #مهرناز_آزاد و قائم شهر نیز با اراده #دکتر_حسنی، میدان داری داشتند و دیگرانی بسیار نیز اما حقیقت امر، انسجام و استمرار گروه جوانرودی ها به برکت وجود هموندی شایستگانی چون #دکتر_محمدخانی، #مهندس_قادری، جناب #بهرامی_نیا و سرجمع خوبانی که ذکر نام شان در این مقال نمی گنجد، بیش از بقیه بود!
شاید علی رغم نقدهایی که بر شیوه کار کاک #تیمور_مرادی، داشتیم و داریم اما نخ تسبیح او و همتش در تجمیع فرهیختگان دانشگاهی، فعالان اجتماعی و فرهنگی منطقه و نیز کَند و کاو مهربانی ها و هماهنگی دیدارها و ابرام بر تعاملات متعاقب، سبب شده که کمپین مهربانی های کوچک جوانرود از مرزهای شهرستان عبور کرده و به نوعی رسالت بزرگ مهرزایی در جغرافیای الهام بخش هه ورامانات را نیز برعهده بگیرد.
چه اینکه، همان بعدها، کمپین سپاس پاوه ای ها را نیز به حرکت ترغیب کرد و به قول دکتر محمدخانی عزیز، اینک کمپین جوانرود از خانواده اصلی خود نیز جلو زده، به نحوی که صفحه اینستاگرامی اش، ده ها گزارش نکوی مهربانی و اهدای تندیس سپاس و لوح یادبود را ثبت وضبط کرده است که آخرین دیدار و سفرتکریمی نمایندگی کمپین مهربانی های کوچک جوانرود، انگیزه بخش این یادداشت شد.
کاک #نعمت_مرادی و داده #فهمیه_فرخی، زوج روستایی از اهالی ترکەپان جوانرود هستند که ماحصل بیش از دو دهه هموندی عاشقانه شان زیر یک سقف، دو پسر بوده که یکی شان، #سیروان و دیگری #آراس نام دارد.
سیروان، نام رودخانه ای در هەورامانات است که اکنون سازه ی داریان، جریانش را سد کرده و جز جرعه ای در پایین دست، خروشی ندارد اما سیروان داستان ما در اوج اتفاقات جوانرود، کنکوری بود و هیچ از پا نیفتاد و اتفاقا" با رتبه خوب نیز، پزشکی قبول شد.
آراس هم در زبان کوردی، با معادل بکر، دست نخورده، فرمانروا، روشنایی و رام ناشدنی، آمده است که شاید آراس داستان ما، آن روشنایی رام ناشدنی ای باشد که از دل رنج های پدر و مادر و محرومیت های هر دوی شان از موهبت سواد آکادمیکی، سربرآورده تا ظلمت و دشواری را پس براند.
او نیز امسال، پای درجای پای برادر نهاده و البته امسال در آرامشی نسبی تر، فرمانروای کنکور در شاخه تجربی شده و در منطقه سه، #رتبه_پنجم را به خود اختصاص داده تا پزشکی اش را مسجل کرده باشد.
وقتی از مادر دلیل موفقیت بچه ها راسئوال می کنند:" به وقف زمان خود و نیز قانونمندی و نظم در خانه" اشاره می کند ولی جالب تر اینکه، وقتی از پدر، سئوال می شود، عامل #مهر_پایدار، رایادآور می شود. مهری که علی رغم حرفه و شغل سیار پدر-لوله کشی و سیم کشی-، با راهبری مادر و مهارت پدر، هر روز بر سفره زندگی، ساری و جاری بوده است.
گرچه در این محفل کریمانه به لطف مهربانو داودی و جمع فرهیختگان دانشگاهی و نیز مجموعه فابریکا، هدیه ای قابل تقدیم آراس شده بود ولی ادب واجب می کرد که نگارنده سطور نیز در مقام خدمتگزار کمپین ملی مهربانی های کوچک، این توفیق خانواده و نیز همت و نغزگویی پدر و مادر و ویژه تٲکید پدر روی کلیدواژه #مهربانی را تلفنی تبریک گوید و همراهی کمپین مهربانی را در مسیر موفقیت آن جمع نکوخصال، مورد تٲکید قرار دهد.
جالب وقتی از نیاز روز خانواده وبچه ها از کاک نعمت سئوال کردیم تا به قدر وسع، همتی معمول داریم، بسیار کریمانه فرمودند:
"تا قدرتی در بازوان و سفره ای از جانب صنعت ومهارت خواهان-اشاره به درآمد حاصل از حرفه شان-باشد، جز دعای خیر نیکوخصالان، نیازی متصور نیست"🙏
درود باید فرستاد بر این خانواده مهربان و موفق روستایی_شهری منطقه هه ورامانات و نیز مدیر اجرایی و جمع نکوخصالان کمپین مهربانی های کوچک جوانرود و نیز جمع هموندان و حامیان فرهیخته و بخشنده شان که همواره بیش از ظرفیت، در تکریم مهربانان و نشر مهربانی ها، پیشگام اند...
@sopskf
عبور از رنج ها و دستیابی به گنج ها
https://t.iss.one/Sopskf/7010
https://t.iss.one/Sopskf/7011
ابتدای دهه ۹۰ شمسی، وقتی ایده کمپین ملی مهربانی های کوچک را الهام گرفته، آستین بالازده و وارد فاز عملیاتی کمپین شدیم، باور پیدا کرده بودیم که مهربانی، معجونی شگرف و دارویی مؤثر برای درمان دردهای تاریخی وطن است.
اولین گام مان، کَند و کاو و جست و جوی مهربانان محیط پیرامونی و تجلیل و تکریم شان بود و بعد رفته رفته، مرزهای قراردادی را شکافتیم و در کمتر از دوسال، چهارصد #گزارشگر_مهربانی، از اقصی نقاط کشور، جذب کردیم که هریک متعهد بودند هفتگی، حداقل یک گزارش مهربانی های کوچک را در اتاق هموندی، همرسانی کنند.
بعدها، شهرهایی چون اصفهان، جوانرود و بعدها قائم شهر و..، تقاضای نمایندگی کردند و در این بین، عزم جزم جوانرودی ها به تبع غنای فرهنگ سخت کوشی #هەورامانی ها، جزم تر بود و گرچه اصفهان نیز با لطف خانم دکتر #مهرناز_آزاد و قائم شهر نیز با اراده #دکتر_حسنی، میدان داری داشتند و دیگرانی بسیار نیز اما حقیقت امر، انسجام و استمرار گروه جوانرودی ها به برکت وجود هموندی شایستگانی چون #دکتر_محمدخانی، #مهندس_قادری، جناب #بهرامی_نیا و سرجمع خوبانی که ذکر نام شان در این مقال نمی گنجد، بیش از بقیه بود!
شاید علی رغم نقدهایی که بر شیوه کار کاک #تیمور_مرادی، داشتیم و داریم اما نخ تسبیح او و همتش در تجمیع فرهیختگان دانشگاهی، فعالان اجتماعی و فرهنگی منطقه و نیز کَند و کاو مهربانی ها و هماهنگی دیدارها و ابرام بر تعاملات متعاقب، سبب شده که کمپین مهربانی های کوچک جوانرود از مرزهای شهرستان عبور کرده و به نوعی رسالت بزرگ مهرزایی در جغرافیای الهام بخش هه ورامانات را نیز برعهده بگیرد.
چه اینکه، همان بعدها، کمپین سپاس پاوه ای ها را نیز به حرکت ترغیب کرد و به قول دکتر محمدخانی عزیز، اینک کمپین جوانرود از خانواده اصلی خود نیز جلو زده، به نحوی که صفحه اینستاگرامی اش، ده ها گزارش نکوی مهربانی و اهدای تندیس سپاس و لوح یادبود را ثبت وضبط کرده است که آخرین دیدار و سفرتکریمی نمایندگی کمپین مهربانی های کوچک جوانرود، انگیزه بخش این یادداشت شد.
کاک #نعمت_مرادی و داده #فهمیه_فرخی، زوج روستایی از اهالی ترکەپان جوانرود هستند که ماحصل بیش از دو دهه هموندی عاشقانه شان زیر یک سقف، دو پسر بوده که یکی شان، #سیروان و دیگری #آراس نام دارد.
سیروان، نام رودخانه ای در هەورامانات است که اکنون سازه ی داریان، جریانش را سد کرده و جز جرعه ای در پایین دست، خروشی ندارد اما سیروان داستان ما در اوج اتفاقات جوانرود، کنکوری بود و هیچ از پا نیفتاد و اتفاقا" با رتبه خوب نیز، پزشکی قبول شد.
آراس هم در زبان کوردی، با معادل بکر، دست نخورده، فرمانروا، روشنایی و رام ناشدنی، آمده است که شاید آراس داستان ما، آن روشنایی رام ناشدنی ای باشد که از دل رنج های پدر و مادر و محرومیت های هر دوی شان از موهبت سواد آکادمیکی، سربرآورده تا ظلمت و دشواری را پس براند.
او نیز امسال، پای درجای پای برادر نهاده و البته امسال در آرامشی نسبی تر، فرمانروای کنکور در شاخه تجربی شده و در منطقه سه، #رتبه_پنجم را به خود اختصاص داده تا پزشکی اش را مسجل کرده باشد.
وقتی از مادر دلیل موفقیت بچه ها راسئوال می کنند:" به وقف زمان خود و نیز قانونمندی و نظم در خانه" اشاره می کند ولی جالب تر اینکه، وقتی از پدر، سئوال می شود، عامل #مهر_پایدار، رایادآور می شود. مهری که علی رغم حرفه و شغل سیار پدر-لوله کشی و سیم کشی-، با راهبری مادر و مهارت پدر، هر روز بر سفره زندگی، ساری و جاری بوده است.
گرچه در این محفل کریمانه به لطف مهربانو داودی و جمع فرهیختگان دانشگاهی و نیز مجموعه فابریکا، هدیه ای قابل تقدیم آراس شده بود ولی ادب واجب می کرد که نگارنده سطور نیز در مقام خدمتگزار کمپین ملی مهربانی های کوچک، این توفیق خانواده و نیز همت و نغزگویی پدر و مادر و ویژه تٲکید پدر روی کلیدواژه #مهربانی را تلفنی تبریک گوید و همراهی کمپین مهربانی را در مسیر موفقیت آن جمع نکوخصال، مورد تٲکید قرار دهد.
جالب وقتی از نیاز روز خانواده وبچه ها از کاک نعمت سئوال کردیم تا به قدر وسع، همتی معمول داریم، بسیار کریمانه فرمودند:
"تا قدرتی در بازوان و سفره ای از جانب صنعت ومهارت خواهان-اشاره به درآمد حاصل از حرفه شان-باشد، جز دعای خیر نیکوخصالان، نیازی متصور نیست"🙏
درود باید فرستاد بر این خانواده مهربان و موفق روستایی_شهری منطقه هه ورامانات و نیز مدیر اجرایی و جمع نکوخصالان کمپین مهربانی های کوچک جوانرود و نیز جمع هموندان و حامیان فرهیخته و بخشنده شان که همواره بیش از ظرفیت، در تکریم مهربانان و نشر مهربانی ها، پیشگام اند...
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
هنر شدن،
عبور از رنج ها به مقصد گنج ها
لینک اینستاگرامی ذیل را باز کنید و ادامه کپشن را در پست بعد با آدرس( )بخوانید👇
----
https://www.instagram.com/p/C_sEZ7uuu6A/?igsh=MWRtdHdhN3BlbWVocA==
@sopskf
عبور از رنج ها به مقصد گنج ها
لینک اینستاگرامی ذیل را باز کنید و ادامه کپشن را در پست بعد با آدرس( )بخوانید👇
----
https://www.instagram.com/p/C_sEZ7uuu6A/?igsh=MWRtdHdhN3BlbWVocA==
@sopskf
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
لینک دسترسی بە گزارش سفر پروژه تکریم #دهیاران_پیشگام_وطن دێ یارە پێشەنگەکانی نیشتمان https://t.iss.one/Sopskf/7022 این بار، روستای ورچک در منطقه سردشت و تجلیل دو شخصیت پیشگام وطن؛ کاک محمد احمدزاده، و کاک عزالدین محمودی پانزدهم شهریور۱۴۰۳ @sopskf
مانده از پست های ①
https://t.iss.one/Sopskf/7037
و
②https://t.iss.one/Sopskf/7038
گزارش سفر تکریمی پروژه ی
دێ یارە پێشەنگەکانی نیشتمان
ص ۳
پ.ن:
+پروژه ده یاران پیشگام وطن، پروژه ای است برای شناسایی و تکریم ده یاران پیشگام و مؤثر در توسعه پایدار روستاها، ترویج خیر جمعی و مؤثر در محل سکونت که توسط بنیاد توسعه صلح و مهربانی، در تداوم پویش کمپین ملی مهربانی های کوچک، چالش جهانی بلوط، چالش فرصت سازی از بحران و نیز پویش مادرانه هایی برای وطن و...، آغاز شده و امید می رود تا تحقق اهداف تداوم یابد.
++در این پروژه، عنوان ده یاران پیشگام، به هر شخصیت حقوقی(عضو شورای روستا یا دهیار منتخب شورا) یا شخصیت حقیقی(هر روستایی مؤثر در توسعه روستا تحت هر عنوان خاص یا عام) که اندیشه و ایده، عمل و فعالیت و خدمتش، موجد عمران و آبادانی، اشتغال زایی و کارآفرینی و تزریق امید به روستا، تحقق بخشی از اهداف توسعه پایدار آن و جلوگیری از مهاجرت و ترک روستا شود، اطلاق می شود و امیدواریم ابتدا هر شهروند سردشتی -شهر صلح و مهربانی- و روستاهای تابعه، بعدها ایران زمین، سراغی ازاین افراد پیشگام گرفتند، معرفی فرمایند تا بلکه تمهید تشرف به محضرشان با همراهی پیشنهاد دهنده و تکریم تلاش و معرفی عمومی شان، میسور گردد.
آبادباد این گهرسرزمین
و
تکثیر باد هنر به پاخاستن برای ادای مسئولیت اجتماعی و شهامت کشف اقیانوس های جدید و تغییر تقدیر و سرنوشت تاریخ تحمیل..
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#پروژه_های_بزرگ_مردمی
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#ده_یاران_پیشگام_وطن
#دێ_یارە_پێشەنگەکانی_نیشتمان
#ورچک
@sopskf
https://t.iss.one/Sopskf/7037
و
②https://t.iss.one/Sopskf/7038
گزارش سفر تکریمی پروژه ی
دێ یارە پێشەنگەکانی نیشتمان
ص ۳
پ.ن:
+پروژه ده یاران پیشگام وطن، پروژه ای است برای شناسایی و تکریم ده یاران پیشگام و مؤثر در توسعه پایدار روستاها، ترویج خیر جمعی و مؤثر در محل سکونت که توسط بنیاد توسعه صلح و مهربانی، در تداوم پویش کمپین ملی مهربانی های کوچک، چالش جهانی بلوط، چالش فرصت سازی از بحران و نیز پویش مادرانه هایی برای وطن و...، آغاز شده و امید می رود تا تحقق اهداف تداوم یابد.
++در این پروژه، عنوان ده یاران پیشگام، به هر شخصیت حقوقی(عضو شورای روستا یا دهیار منتخب شورا) یا شخصیت حقیقی(هر روستایی مؤثر در توسعه روستا تحت هر عنوان خاص یا عام) که اندیشه و ایده، عمل و فعالیت و خدمتش، موجد عمران و آبادانی، اشتغال زایی و کارآفرینی و تزریق امید به روستا، تحقق بخشی از اهداف توسعه پایدار آن و جلوگیری از مهاجرت و ترک روستا شود، اطلاق می شود و امیدواریم ابتدا هر شهروند سردشتی -شهر صلح و مهربانی- و روستاهای تابعه، بعدها ایران زمین، سراغی ازاین افراد پیشگام گرفتند، معرفی فرمایند تا بلکه تمهید تشرف به محضرشان با همراهی پیشنهاد دهنده و تکریم تلاش و معرفی عمومی شان، میسور گردد.
آبادباد این گهرسرزمین
و
تکثیر باد هنر به پاخاستن برای ادای مسئولیت اجتماعی و شهامت کشف اقیانوس های جدید و تغییر تقدیر و سرنوشت تاریخ تحمیل..
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#پروژه_های_بزرگ_مردمی
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#ده_یاران_پیشگام_وطن
#دێ_یارە_پێشەنگەکانی_نیشتمان
#ورچک
@sopskf
هنر گفت و گو با طبیعت
دکتر محی الدین محمدخانی،
از اساتید شاخص روان شناسی تربیتی و اجتماعی حال حاضر ایران و ویژه کوردستانات است که سال ها در راستای ادای مسئولیت اجتماعی و حرفه ای خود، جلسات سخنرانی، کارگاهی و بازآموزی را برای شهروندان، کارکنان و اساتید حوزه تعلیم و تربیت عمومی،حوزوی و عالی در مساجد، سازمان ها، مدارس و دانشگاه ها، داوطلبانه برگزار کرد و همان بذل تخصص و زکات حرفه اش، سبب شد روز به روز بیشتر و بیشتر در دل ها نفوذ کند و جغرافیای علاقه مندان و باورمندان به پندار، گفتار و کردارش را به وسعت نشتیمان، گسترش دهد.
مفتخریم که در میانه دهه هشتاد و آنگاه که در کسوت خدمتگزاری دانشگاه آزاد اسلامی سردشت، بودیم از آن مقام عالی دعوت و کسب فیض بریم و بعدها نیز در ابتدای دهه ۹۰ شمسی، ازجانب کمپین ملی مهربانی های کوچک، محضرشان برسیم و ازشخص شخیص ایشان و مهربانوی همواره همراه و حامی شان، تجلیل کنیم.
سال هاست رشته پیوندمان، برقرار است و در سفر و حضر و به گاه در نظر غایب و در دل و شبکه های اجتماعی حاضر، هر روز بیش از دیروز از محضرشان می آموزیم..
در این بُرش،
https://t.iss.one/Sopskf/7040
آن بزرگوار از نقش پیشران حضور در طبیعت و اثرش بر پرورش مهارت گوش دادن و سخن گفتن، می گوید.
باید اینجا شاهدی بر مدعای آن بزرگوار باشیم که در تجربه زیسته و نیز دهه اخیر آموزش و مشاوره مان بدان نایل آمدیم و آن ماحصل حدود یک دهه تمرین مهارت های گفت و گو با نوآموزان کلاس های مهربانی، آشتی و گفت و گو بود.
یادش بخیر که در بازه آن یک دهه، مهارت آموزان کلاس گفت و گو را ترغیب می کردیم به دل طبیعت بروند و با بلوط ها، چشمه ها، پرندگان و حیوانات و گیاهان مورد علاقه شان،گفت و گو کنند،گوش دل به نجوای شان بسپارند و از روزگاران خوش و ناخوش خود برای شان، بگویند.
چه نکو دستاوردی بود که همزمان چند هدف تحقق می یافت:
①مهارت آموزان، تخلیه روانی می شدند و هر گردی بر ذهن و رنجشی بر دل و باری بر روح و روان داشتند، به جریان باد و باران و رودخانه و چشمه و آب و گذر زمان می سپردند و سبکبال می شدند.
②مهارت های گوش دادن، سخن گفتن و نوشتن شان تقویت می شد و در عمل دیدیم و ده ها نمونه هم شاهد مصور و مکتوب داریم.
③ قدر و قیمت گونه های درختی، گیاهی و جانوری و نیز ارزش عناصر چندگانه آب و باد و خاک و آتش را بهتر فهم می کردند و در گزارشات کاری، تحلیل ها و تفسیرهای کلاسی، به نقش غیرقابل انکار هر گونه و عنصر در غنای زیست جمعی، بیشتر وقوف می یافتند و این فهم موجد احترام بیشترشان در مواجهه با گونه ها و نیز مدیریت عناصر و انرژی های نهفته در طبیعت می شد و از طرفی نیز در پروژه های حفاظت، نگهداری و احیا نیز عاشقانه و خالصانه مشارکت می کردند.
شاهد این مدعا می تواند پروژه پرورش نهال در چهار روستای الگویی توسط مهارت آموزان این کلاس ها باشد که هر یک به سهم خود از یک تا یکصد و مواردی تا هزار و دو مورد هم تا شش هزار نهال بلوط را پرورش دادند و ماحصل همت پرورشی شان شامل بسیاری کنفرانس ها، همایش ها و جلسات و شهرهای مقصد سفر تسهیلگر صلح و مهربانی شان می شد که از جمله؛
حلبچه و سلیمانیه در اقلیم کوردستان،
ایروان در ارمنستان،
استانبول در ترکیه،
کیش در جنوب ایران،
ایرانشهر در شرق ایران،
لرستان و کردستان در غرب ایران،
گنبد کاوس در شمال ایران،
و تهران در مرکز بوده است.(گزارش تصویری هر کدام در صفحات مجازی بنیاد، قابل جست و جو و دسترسی است)
④ترویج فرهنگ صلح و محیط زیست و تبدیل نقشی دانش آموزان از نقشی پذیرنده و منفعل به نقش عامل و اثرگذار و سفیری فعال
در ابتدای دهه ۹۰ در آموزشگاه مهربانی شهید عظیمی سردشت، مهارت آموزان کلاس های دهگانه، موظف بودند هر هفته یک نماینده شان، گزارشی از پژوهش، یادگیری و خدمت ویژه اش به طبیعت و سایر زیستمندان یا فهم جدید حاصله از دانش روز را برای سایرین انتقال داده و باری نیز در نیمه دهه ۹۰، کاروانی از کودکان سفیر صلح، راهی تهران و موزه صلح شدند تا پیام صلح و مهربانی مردمان سردشت را منتقل کنند...
⑤تولید ادبیات تحقیقی مرتبط و همرسانی عصاره این تجارب زیسته و کنشگری های صلح ورزانه طی یادداشت ها(نمونه فعلی که مطالعه می کنید) و نیز مقالات کنفرانسی و واگویه های مناسبتی از روندها ورویه های پیش گفته و نتایج حاصله...
برگردیم به نغز گویی استاد محمدخانی، آن معلم و رفیق شفیق و واگویه پرفحوایش در نقش کم بدیل گوش سپاری به خروش رودخانه و صدای صخره ها و کوهستان و اثرگذاری اش بر یادگیری های دوران کودکی...
درود بر پیشگامان خوانش دقیق آموزه های طبیعت و همرسانی های سخاوتمندانه شان، که آموختیم در محضرشان🙏
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#هنر_گفت_و_گو
#گفت_و_گو_با_طبیعت
#دکتر_محمدخانی
#رئوف_آذری
#آموزشگاه_مهربانی
#زنگ_گفت_و_گو
#مهارت_آموزی
@sopskf
دکتر محی الدین محمدخانی،
از اساتید شاخص روان شناسی تربیتی و اجتماعی حال حاضر ایران و ویژه کوردستانات است که سال ها در راستای ادای مسئولیت اجتماعی و حرفه ای خود، جلسات سخنرانی، کارگاهی و بازآموزی را برای شهروندان، کارکنان و اساتید حوزه تعلیم و تربیت عمومی،حوزوی و عالی در مساجد، سازمان ها، مدارس و دانشگاه ها، داوطلبانه برگزار کرد و همان بذل تخصص و زکات حرفه اش، سبب شد روز به روز بیشتر و بیشتر در دل ها نفوذ کند و جغرافیای علاقه مندان و باورمندان به پندار، گفتار و کردارش را به وسعت نشتیمان، گسترش دهد.
مفتخریم که در میانه دهه هشتاد و آنگاه که در کسوت خدمتگزاری دانشگاه آزاد اسلامی سردشت، بودیم از آن مقام عالی دعوت و کسب فیض بریم و بعدها نیز در ابتدای دهه ۹۰ شمسی، ازجانب کمپین ملی مهربانی های کوچک، محضرشان برسیم و ازشخص شخیص ایشان و مهربانوی همواره همراه و حامی شان، تجلیل کنیم.
سال هاست رشته پیوندمان، برقرار است و در سفر و حضر و به گاه در نظر غایب و در دل و شبکه های اجتماعی حاضر، هر روز بیش از دیروز از محضرشان می آموزیم..
در این بُرش،
https://t.iss.one/Sopskf/7040
آن بزرگوار از نقش پیشران حضور در طبیعت و اثرش بر پرورش مهارت گوش دادن و سخن گفتن، می گوید.
باید اینجا شاهدی بر مدعای آن بزرگوار باشیم که در تجربه زیسته و نیز دهه اخیر آموزش و مشاوره مان بدان نایل آمدیم و آن ماحصل حدود یک دهه تمرین مهارت های گفت و گو با نوآموزان کلاس های مهربانی، آشتی و گفت و گو بود.
یادش بخیر که در بازه آن یک دهه، مهارت آموزان کلاس گفت و گو را ترغیب می کردیم به دل طبیعت بروند و با بلوط ها، چشمه ها، پرندگان و حیوانات و گیاهان مورد علاقه شان،گفت و گو کنند،گوش دل به نجوای شان بسپارند و از روزگاران خوش و ناخوش خود برای شان، بگویند.
چه نکو دستاوردی بود که همزمان چند هدف تحقق می یافت:
①مهارت آموزان، تخلیه روانی می شدند و هر گردی بر ذهن و رنجشی بر دل و باری بر روح و روان داشتند، به جریان باد و باران و رودخانه و چشمه و آب و گذر زمان می سپردند و سبکبال می شدند.
②مهارت های گوش دادن، سخن گفتن و نوشتن شان تقویت می شد و در عمل دیدیم و ده ها نمونه هم شاهد مصور و مکتوب داریم.
③ قدر و قیمت گونه های درختی، گیاهی و جانوری و نیز ارزش عناصر چندگانه آب و باد و خاک و آتش را بهتر فهم می کردند و در گزارشات کاری، تحلیل ها و تفسیرهای کلاسی، به نقش غیرقابل انکار هر گونه و عنصر در غنای زیست جمعی، بیشتر وقوف می یافتند و این فهم موجد احترام بیشترشان در مواجهه با گونه ها و نیز مدیریت عناصر و انرژی های نهفته در طبیعت می شد و از طرفی نیز در پروژه های حفاظت، نگهداری و احیا نیز عاشقانه و خالصانه مشارکت می کردند.
شاهد این مدعا می تواند پروژه پرورش نهال در چهار روستای الگویی توسط مهارت آموزان این کلاس ها باشد که هر یک به سهم خود از یک تا یکصد و مواردی تا هزار و دو مورد هم تا شش هزار نهال بلوط را پرورش دادند و ماحصل همت پرورشی شان شامل بسیاری کنفرانس ها، همایش ها و جلسات و شهرهای مقصد سفر تسهیلگر صلح و مهربانی شان می شد که از جمله؛
حلبچه و سلیمانیه در اقلیم کوردستان،
ایروان در ارمنستان،
استانبول در ترکیه،
کیش در جنوب ایران،
ایرانشهر در شرق ایران،
لرستان و کردستان در غرب ایران،
گنبد کاوس در شمال ایران،
و تهران در مرکز بوده است.(گزارش تصویری هر کدام در صفحات مجازی بنیاد، قابل جست و جو و دسترسی است)
④ترویج فرهنگ صلح و محیط زیست و تبدیل نقشی دانش آموزان از نقشی پذیرنده و منفعل به نقش عامل و اثرگذار و سفیری فعال
در ابتدای دهه ۹۰ در آموزشگاه مهربانی شهید عظیمی سردشت، مهارت آموزان کلاس های دهگانه، موظف بودند هر هفته یک نماینده شان، گزارشی از پژوهش، یادگیری و خدمت ویژه اش به طبیعت و سایر زیستمندان یا فهم جدید حاصله از دانش روز را برای سایرین انتقال داده و باری نیز در نیمه دهه ۹۰، کاروانی از کودکان سفیر صلح، راهی تهران و موزه صلح شدند تا پیام صلح و مهربانی مردمان سردشت را منتقل کنند...
⑤تولید ادبیات تحقیقی مرتبط و همرسانی عصاره این تجارب زیسته و کنشگری های صلح ورزانه طی یادداشت ها(نمونه فعلی که مطالعه می کنید) و نیز مقالات کنفرانسی و واگویه های مناسبتی از روندها ورویه های پیش گفته و نتایج حاصله...
برگردیم به نغز گویی استاد محمدخانی، آن معلم و رفیق شفیق و واگویه پرفحوایش در نقش کم بدیل گوش سپاری به خروش رودخانه و صدای صخره ها و کوهستان و اثرگذاری اش بر یادگیری های دوران کودکی...
درود بر پیشگامان خوانش دقیق آموزه های طبیعت و همرسانی های سخاوتمندانه شان، که آموختیم در محضرشان🙏
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#هنر_گفت_و_گو
#گفت_و_گو_با_طبیعت
#دکتر_محمدخانی
#رئوف_آذری
#آموزشگاه_مهربانی
#زنگ_گفت_و_گو
#مهارت_آموزی
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
دکتر محی الدین محمدخانی:
"بهترین مکان برای یادگرفتن مهارت گوش دادن و سخن گفتن، ساحل رودخانه یا در دل کوهستان(طبیعت)است..."
ادامه کلیپ را اینجا ببینید👇
https://www.instagram.com/reel/C_SvM1psbcV/?igsh=MTF6Y2JuaXpkazYyOQ==
---
@sopskf
"بهترین مکان برای یادگرفتن مهارت گوش دادن و سخن گفتن، ساحل رودخانه یا در دل کوهستان(طبیعت)است..."
ادامه کلیپ را اینجا ببینید👇
https://www.instagram.com/reel/C_SvM1psbcV/?igsh=MTF6Y2JuaXpkazYyOQ==
---
@sopskf
مانده از یادداشت👇
https://t.iss.one/Sopskf/7046
___
...این صحنه ها و این مهربانی های کوچک و بزرگ، هر روزه و هر هفته در نمازهای یومیه و نمازهای جمعه، از دکتر محمد خضری عزیز قابل مشاهده است
و بلاخره امروز، جسارت کرده و به بهانه ای، رخصت عکسی گرفتم و در این صفحه، با شما خوبان همراه بنیاد توسعه صلح و مهربانی، به اشتراک گذاشتم تا؛
اول، از رذیلت قضاوت بر مبنای ظاهر دیگران حذر کنیم
و بعد؛
این فضیلت گرانسنگ مغفول و گاه گمشده ذکر خیر دیگری
و نیز مسئولیت اجتماعی را غبارتکانی کرده
و تلنگری گردانیم برای؛
نکودیدن ها،
نکویی گفتن ها
و
نکوهمرسانی کردن ها
که یادش بخیر، یک از بسیار تٲکیدات مان در کمپین ملی مهربانی های کوچک بود.
صد آفرین ودرود باید گفت دکتر محمد خضری های نوعی سرزمین مان که عمل نکوی مهرورزانه شان به سیمای شان جان می بخشد و این انعکاس جان، در هر لبخند و کلام و دستان پر مهر و شفاگرشان نیز، نمود و ظهور ظاهری دارد و دل ها و جان ها و سیماها را معنا می بخشد و جان ها را می پالاید...
بیش باد چنین مهربانانی در سرزمین مان که صلح در درون و وجود، سیما و کنش شان هویداست و در واقع با تخصص و مهرش، قلب ها را می رباید🙏
_
*کنشگر صلح و محیط زیست
🌹❤️🌹
#بنیاد_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شهر_صلح_و_مهربانی
#روز_جهانی_صلح
#متخصص_ربایش_قلب_ها
#دکتر_محمد_خضری
@sopskf
https://t.iss.one/Sopskf/7046
___
...این صحنه ها و این مهربانی های کوچک و بزرگ، هر روزه و هر هفته در نمازهای یومیه و نمازهای جمعه، از دکتر محمد خضری عزیز قابل مشاهده است
و بلاخره امروز، جسارت کرده و به بهانه ای، رخصت عکسی گرفتم و در این صفحه، با شما خوبان همراه بنیاد توسعه صلح و مهربانی، به اشتراک گذاشتم تا؛
اول، از رذیلت قضاوت بر مبنای ظاهر دیگران حذر کنیم
و بعد؛
این فضیلت گرانسنگ مغفول و گاه گمشده ذکر خیر دیگری
و نیز مسئولیت اجتماعی را غبارتکانی کرده
و تلنگری گردانیم برای؛
نکودیدن ها،
نکویی گفتن ها
و
نکوهمرسانی کردن ها
که یادش بخیر، یک از بسیار تٲکیدات مان در کمپین ملی مهربانی های کوچک بود.
صد آفرین ودرود باید گفت دکتر محمد خضری های نوعی سرزمین مان که عمل نکوی مهرورزانه شان به سیمای شان جان می بخشد و این انعکاس جان، در هر لبخند و کلام و دستان پر مهر و شفاگرشان نیز، نمود و ظهور ظاهری دارد و دل ها و جان ها و سیماها را معنا می بخشد و جان ها را می پالاید...
بیش باد چنین مهربانانی در سرزمین مان که صلح در درون و وجود، سیما و کنش شان هویداست و در واقع با تخصص و مهرش، قلب ها را می رباید🙏
_
*کنشگر صلح و محیط زیست
🌹❤️🌹
#بنیاد_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شهر_صلح_و_مهربانی
#روز_جهانی_صلح
#متخصص_ربایش_قلب_ها
#دکتر_محمد_خضری
@sopskf
از مدیریت امداد زلزله کرمانشاه
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
✍️رئوف آذری*
https://t.iss.one/Sopskf/7049?single
آرش زره تن لهونی
و
فیض الله پیری
را در دوران زلزله کرمانشاه شناختم.
جناب لهونی را آنگاه که اولین کمپ مهربانی را در یکی از روستاهای جوانرود زدیم و دکتر محمدخانی عزیز، بلندگوی مهربانی های نداشته مان شد و بارها عنوان کرد:
" ما که در هیٲت کمپین های امدادی به سمت ثلاث، ازگله و سرپُل زهاب روان بودیم، دست یاری رسانی از سردشت، سر رسید و آنچه ما بغل گوش مان روستاهای آسیب دیده را ندیده بودیم، دید و در کمپ مهربانی اسکان شان داد"
چند روز بعد وقتی جسد کاک ابوبکر، آن راننده سایپای امدادگر بوکانی مرحوم را با خروش جوانرودی های عزیز، تشییع و بدرقه می کردیم، باز لطف دکتر محمدخانی، دست مرا در دستان جناب لهونی که آن موقع فرماندار جوانرود بود، گذاشت و باز از مهربانی های نگارنده و البته بیشتر از سجایای فرماندار گفت و الحق هم که در آن دوران نامردمی برخی دستگاه ها و نهادهای ساختار بروکراسی، یک از کمِ شایستگان مسئول بود که امدادگران را قدر می نهاد..
آن سوتر اما،
رسیده بودیم به پاسداشت خادمانی که هریک نقشی در مدیریت امداد ایفا کرده بودند. به همت فرمانداری و جامعه مدنی و تلاش جناب دکتر ایرانمنش و یارانش، همایشی در شهر سرپُل، تدارک دیده شد. و قرار شد در آن مراسم از چند فعال رسانه ای تجلیل کنیم. جالب که با جناب دکتر ایرانمنش روی دو گزینه توافق کردیم که یکی شان، جناب فیض ا... پیری بود.
آنچه مرا بیشتر به او دلبسته کرد، وقتی برای تجلیل روی سن دعوت شد، قبل از اینکه جوایز را از دستان مان تحویل بگیرد، پشت تریبون رفت و گفت:"آنچه انجام شده، کم من اهل رسانه و از ابتدایی ترین مٲموریت و رسالت کاری یک روزنامه نگار بوده و لذا خود را لایق هیچ جایزه و هدیه ای نمی دانم" و کنار رفت...
آن فرماندار پاوه ای دیروز جوانرود و آن روزنامه نگارقصرشیرینی، دو خاطره نکو در ذهن من مدعی مدیریت بحران زلزله، کاشتند و اینک نیز بعد از هفت سال، همزمان، آمده اند تا بار دیگر متفاوت، عمل کنند و افتراق، اختلاف و تخریبی که در شرایط دشوار بین مردم با مردم و ملت با دولت و دولت با دولت و رسانه با مردم و ... در گذر زمان، شکل گرفته با معجون وفاق و داروی همگرایی و مهارت حل مسٲله و از همه مهم تر ادای مسئولیت اجتماعی درمان کنند.
اینک دکتر آرش، تصدی سکان استانداری کردستان و جناب آقای فیض ا... پیری،
مسئولیت سردبیری و جانشین مدیرمسئول رسانه سیروان را بر عهده گرفته اند که ضمن تبریک به آن دو عزیز،
امیدواریم تجارب قبلی شان،
یار شود و طلوع وفاق از سرزمین وجودشان و جغرافیای مسئولیت شان، تشعشع امید و گرمای صلح را همرسانی کند..
تلنگری هم بزنیم به خیل مشارکت کنندگان در مراسم تودیع و معارفه استاندار کردستان که اگر هر یک، همت کنند، با فحوای وفاق، پذیرش بی قید و شرط اختلاف، فرهنگ صلح، مدارا و مهربانی را بر زبان جاری و بر قلم تراوش کرده و خود گامی خالصانه در مسیر تحقق این رؤیای دیرین بشر، بردارند، قطع یقین، ماه و سال و آینده ای شگرف تر و دل انگیزتر و جغرافیایی تاب آورتر و صلح پذیرتر خواهیم ساخت...
به امید بهره گیری همه از درس های تاریخی و دامنه دار شدن فرهنگ غنی یاریگری، صلح پایدار، وفاق قلب ها و اذهان در جغرافیای زیست مشترک...
ثابت باید کرد که در بزنگاه ها،
تاریخ تجربه زیسته مشترک،
یاری رسان اتخاذ رویکردهای مثمرثمرتر، پایدارتر و صلح منظرتر خواهد بود...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_کرمانشاه
#مدیریت_امداد_بحران
#طلوع_راهبری_وفاق
#دکتر_آرش_لهونی
#فیض_الله_پیری
#مسئولیت_اجتماعی
#ترویج_مهربانی
#فرهنگ_صلح
@sopskf
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
✍️رئوف آذری*
https://t.iss.one/Sopskf/7049?single
آرش زره تن لهونی
و
فیض الله پیری
را در دوران زلزله کرمانشاه شناختم.
جناب لهونی را آنگاه که اولین کمپ مهربانی را در یکی از روستاهای جوانرود زدیم و دکتر محمدخانی عزیز، بلندگوی مهربانی های نداشته مان شد و بارها عنوان کرد:
" ما که در هیٲت کمپین های امدادی به سمت ثلاث، ازگله و سرپُل زهاب روان بودیم، دست یاری رسانی از سردشت، سر رسید و آنچه ما بغل گوش مان روستاهای آسیب دیده را ندیده بودیم، دید و در کمپ مهربانی اسکان شان داد"
چند روز بعد وقتی جسد کاک ابوبکر، آن راننده سایپای امدادگر بوکانی مرحوم را با خروش جوانرودی های عزیز، تشییع و بدرقه می کردیم، باز لطف دکتر محمدخانی، دست مرا در دستان جناب لهونی که آن موقع فرماندار جوانرود بود، گذاشت و باز از مهربانی های نگارنده و البته بیشتر از سجایای فرماندار گفت و الحق هم که در آن دوران نامردمی برخی دستگاه ها و نهادهای ساختار بروکراسی، یک از کمِ شایستگان مسئول بود که امدادگران را قدر می نهاد..
آن سوتر اما،
رسیده بودیم به پاسداشت خادمانی که هریک نقشی در مدیریت امداد ایفا کرده بودند. به همت فرمانداری و جامعه مدنی و تلاش جناب دکتر ایرانمنش و یارانش، همایشی در شهر سرپُل، تدارک دیده شد. و قرار شد در آن مراسم از چند فعال رسانه ای تجلیل کنیم. جالب که با جناب دکتر ایرانمنش روی دو گزینه توافق کردیم که یکی شان، جناب فیض ا... پیری بود.
آنچه مرا بیشتر به او دلبسته کرد، وقتی برای تجلیل روی سن دعوت شد، قبل از اینکه جوایز را از دستان مان تحویل بگیرد، پشت تریبون رفت و گفت:"آنچه انجام شده، کم من اهل رسانه و از ابتدایی ترین مٲموریت و رسالت کاری یک روزنامه نگار بوده و لذا خود را لایق هیچ جایزه و هدیه ای نمی دانم" و کنار رفت...
آن فرماندار پاوه ای دیروز جوانرود و آن روزنامه نگارقصرشیرینی، دو خاطره نکو در ذهن من مدعی مدیریت بحران زلزله، کاشتند و اینک نیز بعد از هفت سال، همزمان، آمده اند تا بار دیگر متفاوت، عمل کنند و افتراق، اختلاف و تخریبی که در شرایط دشوار بین مردم با مردم و ملت با دولت و دولت با دولت و رسانه با مردم و ... در گذر زمان، شکل گرفته با معجون وفاق و داروی همگرایی و مهارت حل مسٲله و از همه مهم تر ادای مسئولیت اجتماعی درمان کنند.
اینک دکتر آرش، تصدی سکان استانداری کردستان و جناب آقای فیض ا... پیری،
مسئولیت سردبیری و جانشین مدیرمسئول رسانه سیروان را بر عهده گرفته اند که ضمن تبریک به آن دو عزیز،
امیدواریم تجارب قبلی شان،
یار شود و طلوع وفاق از سرزمین وجودشان و جغرافیای مسئولیت شان، تشعشع امید و گرمای صلح را همرسانی کند..
تلنگری هم بزنیم به خیل مشارکت کنندگان در مراسم تودیع و معارفه استاندار کردستان که اگر هر یک، همت کنند، با فحوای وفاق، پذیرش بی قید و شرط اختلاف، فرهنگ صلح، مدارا و مهربانی را بر زبان جاری و بر قلم تراوش کرده و خود گامی خالصانه در مسیر تحقق این رؤیای دیرین بشر، بردارند، قطع یقین، ماه و سال و آینده ای شگرف تر و دل انگیزتر و جغرافیایی تاب آورتر و صلح پذیرتر خواهیم ساخت...
به امید بهره گیری همه از درس های تاریخی و دامنه دار شدن فرهنگ غنی یاریگری، صلح پایدار، وفاق قلب ها و اذهان در جغرافیای زیست مشترک...
ثابت باید کرد که در بزنگاه ها،
تاریخ تجربه زیسته مشترک،
یاری رسان اتخاذ رویکردهای مثمرثمرتر، پایدارتر و صلح منظرتر خواهد بود...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_کرمانشاه
#مدیریت_امداد_بحران
#طلوع_راهبری_وفاق
#دکتر_آرش_لهونی
#فیض_الله_پیری
#مسئولیت_اجتماعی
#ترویج_مهربانی
#فرهنگ_صلح
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
از مدیریت امداد زلزله کرمانشاه
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
___
*پست بعدی را ملاحظه فرمایید👇
@sopskf
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
___
*پست بعدی را ملاحظه فرمایید👇
@sopskf
برای به پا خاستگان صلح و محیط زیست
https://t.iss.one/Sopskf/7078?single
✍️رئوف آذری*
این دو پست فوق الذکر اولی با عنوان گردشگری و صلح به مناسبت روزجهانی گردشگری، با ارایه خوب مهندس محمد درویش عزیز
https://t.iss.one/Sopskf/7072
و دیگری خبر خوب آیین تجلیل از استاد حسین آخانی بزرگوار در شب های بخارا و به همت استاد علی دهباشی نازنین را،
https://t.iss.one/Sopskf/7073
به اشتراک گذاشتیم تا یادی کنیم از این چند مرد صلح ورز تاریخ ساز؛
#مهندس_محمد_درویش،
#دکتر_حسین_آخانی
و
#استاد_علی_دهباشی
اگر بخواهیم چند شخصیت شهیر که تمام عیار پای محیط زیست ایستاده باشند و این اواخر هم تمام قد برای صلح( که همواره اولویت دارترین حوزه کنشگری نگارنده بوده)، قیام کرده باشند، معرفی کنیم، قطع یقین یکی از آنها محمد درویش نازنین است که در یک دهه اخیر، فرصت یافته ام از همسفری ها، هموندی ها و حتی هم بنیانگذاری هایش، درس نکته ها برگیرم.
دوم،
اگر قصد کنیم یکی از متعهدترین، به روزترین و دلسوزترین دانشمندان و اساتید دانشگاه های مادر کشور را که پیشگام التقاط و اتصال و انتقال دانش دانشگاهی به بدنه اجتماع و کف خیابان هستند، نام ببریم، نتوان از پروفسور حسین آخانی، ذکر خیری نکرد.
به ویژه او که در بحران کرونا، از زمره پیشگامانی بودند که کلاس داری و تدریس را به بهانه ویروس کرونا واننهادند و حتی بیش از ایام عادی، تلاش کرده، دانشجو جذب نموده و مفاهیم پایه گیاهشناسی را با لایوها و کلیپ های آموزشی شان، انقال دادند.
سوم،
استاد علی دهباشی نازنین
که یک تنه، یک وزارت ارشاد اند و کمتر کسی در جغرافیای ایران زمین، چون او متعهد به پاسداشت بزرگان و معرفی سرمایه های انسانی و نمادین گهرسرزمین مان و فعالیت مؤثر فرهنگی هستند.
پیشا و پساکرونا، #سردشت، اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی جهان و منادی میعادگاه صلح جهانی و شهر صلح و مهربانی، از لطف مهندس محمد درویش در چالش بلوط نوازی، هم بنیانگذاری بلوطبانان پا به رکاب و خرید سی دوچرخه برقی برای پایش و پاسداشت ژینایی سردشت، و نیز لطف مشترک شان با حسین آخانی در #کمپین_نوچرخه[تحقق آرزوی بیش از پانصد کودک و نوجوان مناطق کم برخوردار] و تحت پوشش قرار دادن جغرافیای شمال غرب کشور از اشنویه تا هه ورامان و سرپل زهاب با بیش از یکصد و اندی کودکان این بخش از جغرافیای وطن، بهره مند شد و بعدتر نیز لطف مشترک محمد درویش و علی دهباشی، در پیشنهادنوازی شب بلوط و اقدام عملی به تحقق آن مدعا را شاهد بودیم.
اینک نیز هموندی این دو، رویدادی را نشانه رفته که به غایت مشعوف کننده و مایه مسرت است:
#شب_حسین_آخانی،
به دعوت مهندس درویش،
و البته بی دعوت شان به پاس همه آنچه قبل ترها، جناب آخانی در حق این سرزمین ادا کرده اند، خود را متعهد به حضور و تشرف به مجلس آیین تجلیل و تکریم استاد کرده بودیم که از بد حادثه یا به قول مهندس درویش، سنت ناتمامی داستان ها و قصه ها، حادثه ای و ضرورت والده نوازی و فورس ماژورِ والده تکریمی، افتخار حضور در جمع این سه شایسته مرد و جمع فرهیخته بانوان و جامعه به پاخاستگان وطن، اینبار، نصیب نشد ولی تماس تلفنی و ادای احترام به استاد و این نکته نگاشت را محملی ساختیم تا وفای به لطف خوبان و رسم جوانمردی را پاس داشته باشیم.
باشد که عصر دوشنبه، شانزدهم مهرماه، تلاقی این سه و آن بسیار دیگر، بدنوشت سیاسیون شرانگیز جهان را به سرنوشت نکوی صلح، حداقل در گام اول برای وطن، در پی داشته باشد.
قدردان رادمردان و شایسته بانوان ایران زمینیم و بهترین ها را برای ملت و وطن و جغرافیای زیست مشترک، آرزومندیم...
___
*کنشگر صلح و محیط زیست
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شب_حسین_آخانی
#تکریم_مهربانان_صلح_ساز
#شانزدهم_مهر
@sopskf
https://t.iss.one/Sopskf/7078?single
✍️رئوف آذری*
این دو پست فوق الذکر اولی با عنوان گردشگری و صلح به مناسبت روزجهانی گردشگری، با ارایه خوب مهندس محمد درویش عزیز
https://t.iss.one/Sopskf/7072
و دیگری خبر خوب آیین تجلیل از استاد حسین آخانی بزرگوار در شب های بخارا و به همت استاد علی دهباشی نازنین را،
https://t.iss.one/Sopskf/7073
به اشتراک گذاشتیم تا یادی کنیم از این چند مرد صلح ورز تاریخ ساز؛
#مهندس_محمد_درویش،
#دکتر_حسین_آخانی
و
#استاد_علی_دهباشی
اگر بخواهیم چند شخصیت شهیر که تمام عیار پای محیط زیست ایستاده باشند و این اواخر هم تمام قد برای صلح( که همواره اولویت دارترین حوزه کنشگری نگارنده بوده)، قیام کرده باشند، معرفی کنیم، قطع یقین یکی از آنها محمد درویش نازنین است که در یک دهه اخیر، فرصت یافته ام از همسفری ها، هموندی ها و حتی هم بنیانگذاری هایش، درس نکته ها برگیرم.
دوم،
اگر قصد کنیم یکی از متعهدترین، به روزترین و دلسوزترین دانشمندان و اساتید دانشگاه های مادر کشور را که پیشگام التقاط و اتصال و انتقال دانش دانشگاهی به بدنه اجتماع و کف خیابان هستند، نام ببریم، نتوان از پروفسور حسین آخانی، ذکر خیری نکرد.
به ویژه او که در بحران کرونا، از زمره پیشگامانی بودند که کلاس داری و تدریس را به بهانه ویروس کرونا واننهادند و حتی بیش از ایام عادی، تلاش کرده، دانشجو جذب نموده و مفاهیم پایه گیاهشناسی را با لایوها و کلیپ های آموزشی شان، انقال دادند.
سوم،
استاد علی دهباشی نازنین
که یک تنه، یک وزارت ارشاد اند و کمتر کسی در جغرافیای ایران زمین، چون او متعهد به پاسداشت بزرگان و معرفی سرمایه های انسانی و نمادین گهرسرزمین مان و فعالیت مؤثر فرهنگی هستند.
پیشا و پساکرونا، #سردشت، اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی جهان و منادی میعادگاه صلح جهانی و شهر صلح و مهربانی، از لطف مهندس محمد درویش در چالش بلوط نوازی، هم بنیانگذاری بلوطبانان پا به رکاب و خرید سی دوچرخه برقی برای پایش و پاسداشت ژینایی سردشت، و نیز لطف مشترک شان با حسین آخانی در #کمپین_نوچرخه[تحقق آرزوی بیش از پانصد کودک و نوجوان مناطق کم برخوردار] و تحت پوشش قرار دادن جغرافیای شمال غرب کشور از اشنویه تا هه ورامان و سرپل زهاب با بیش از یکصد و اندی کودکان این بخش از جغرافیای وطن، بهره مند شد و بعدتر نیز لطف مشترک محمد درویش و علی دهباشی، در پیشنهادنوازی شب بلوط و اقدام عملی به تحقق آن مدعا را شاهد بودیم.
اینک نیز هموندی این دو، رویدادی را نشانه رفته که به غایت مشعوف کننده و مایه مسرت است:
#شب_حسین_آخانی،
به دعوت مهندس درویش،
و البته بی دعوت شان به پاس همه آنچه قبل ترها، جناب آخانی در حق این سرزمین ادا کرده اند، خود را متعهد به حضور و تشرف به مجلس آیین تجلیل و تکریم استاد کرده بودیم که از بد حادثه یا به قول مهندس درویش، سنت ناتمامی داستان ها و قصه ها، حادثه ای و ضرورت والده نوازی و فورس ماژورِ والده تکریمی، افتخار حضور در جمع این سه شایسته مرد و جمع فرهیخته بانوان و جامعه به پاخاستگان وطن، اینبار، نصیب نشد ولی تماس تلفنی و ادای احترام به استاد و این نکته نگاشت را محملی ساختیم تا وفای به لطف خوبان و رسم جوانمردی را پاس داشته باشیم.
باشد که عصر دوشنبه، شانزدهم مهرماه، تلاقی این سه و آن بسیار دیگر، بدنوشت سیاسیون شرانگیز جهان را به سرنوشت نکوی صلح، حداقل در گام اول برای وطن، در پی داشته باشد.
قدردان رادمردان و شایسته بانوان ایران زمینیم و بهترین ها را برای ملت و وطن و جغرافیای زیست مشترک، آرزومندیم...
___
*کنشگر صلح و محیط زیست
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شب_حسین_آخانی
#تکریم_مهربانان_صلح_ساز
#شانزدهم_مهر
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
مادرانه هایی برای وطن
در تداوم کار کمپین مهربانی های کوچک،
و در پاسخ به آنومی اجتماعی و ابربحران های پیش روی میهن و ملت،
پویش
"مادرانه هایی برای وطن"
را راه انداخته ایم.
بی شک، همراهی و همیاری تان، تحول زا خواهد بود.
+ملت و دولت و حاکمیت ایران و جغرافیای زیست مشترک،
در بازه اعصار گذشته و ویژه قرن اخیر و خاصه نیز نیم قرن منتهی به قرن پانزدهم، مصایب و حوادث و بحران های متعددی را از طبیعی و غیرطبیعی، جنگ و تحریم و تهدید، تجربه کرده اند و هریک نیز یه نحوی سهم خود را در این رخدادها و رویدادها و نیز بحران ها، نادیده گرفته و انگشت اتهام به سوی دیگری دراز کرده است!
بی خبر آنکه،
هر یک از ما شهروندان این جغرافیا و دولت مردان و سیاستگزارانش به نحوی از انحاء در شکل گیری آن تجارب سخت، سهیم بوده اند و لاجرم می بایست تقاص سهم خود را پس دهند و به نحوی از انحاء جبران کنند.
اینجاست که مسئولیت اجتماعی، مطرح می شود و لازم می آید هریک به نوبه خود و به قدر ظرفیت، توان، تخصص و امکان، پای در میدان نهد و سهم مادرانگی خود برای وطن را ادا کند.
ما اینجا گرد هم آمده ایم تا هر هفته و حداقل هر ده تا پانزده روز یکبار، اقدام و خدمت و مسئولیت ویژه ای را که در میدان عمل بروز داده ایم، در راستای تلطیف ذهن و پالودگی روح و نشاط روان همدیگر گزارش کنیم.
از شما مخاطب عزیز هم دعوت می کنیم به جمع ما بپیوندید تا بلکه مجدد، تجربه شیرین کمپین ملی مهربانی های کوچک را زنده کنیم و با اشتراک مادرانه های مان برای وطن، بر تعمیق این فرهنگ ناب انسانی و نیز غنای سنت نکوی یاریگری بیفزاییم..
🌹❤️🌹
لینک هموندی و گزارش هفتگیِ مادرانه هایِ مان برای وطن👇
https://t.iss.one/SmallKindnessCampaing
🌹❤🌹
+جهت اشراف بیشتر بر موضوع👇
یادداشت ضرورت مادرانگی برای وطن
https://t.iss.one/Sopskf/5782
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#بحران_های_وطن
#سهم_ما
#مهربانی_های_کوچک
#مادرانه_هایی_برای_وطن
#مادرانه_های_من
@sopskf
در تداوم کار کمپین مهربانی های کوچک،
و در پاسخ به آنومی اجتماعی و ابربحران های پیش روی میهن و ملت،
پویش
"مادرانه هایی برای وطن"
را راه انداخته ایم.
بی شک، همراهی و همیاری تان، تحول زا خواهد بود.
+ملت و دولت و حاکمیت ایران و جغرافیای زیست مشترک،
در بازه اعصار گذشته و ویژه قرن اخیر و خاصه نیز نیم قرن منتهی به قرن پانزدهم، مصایب و حوادث و بحران های متعددی را از طبیعی و غیرطبیعی، جنگ و تحریم و تهدید، تجربه کرده اند و هریک نیز یه نحوی سهم خود را در این رخدادها و رویدادها و نیز بحران ها، نادیده گرفته و انگشت اتهام به سوی دیگری دراز کرده است!
بی خبر آنکه،
هر یک از ما شهروندان این جغرافیا و دولت مردان و سیاستگزارانش به نحوی از انحاء در شکل گیری آن تجارب سخت، سهیم بوده اند و لاجرم می بایست تقاص سهم خود را پس دهند و به نحوی از انحاء جبران کنند.
اینجاست که مسئولیت اجتماعی، مطرح می شود و لازم می آید هریک به نوبه خود و به قدر ظرفیت، توان، تخصص و امکان، پای در میدان نهد و سهم مادرانگی خود برای وطن را ادا کند.
ما اینجا گرد هم آمده ایم تا هر هفته و حداقل هر ده تا پانزده روز یکبار، اقدام و خدمت و مسئولیت ویژه ای را که در میدان عمل بروز داده ایم، در راستای تلطیف ذهن و پالودگی روح و نشاط روان همدیگر گزارش کنیم.
از شما مخاطب عزیز هم دعوت می کنیم به جمع ما بپیوندید تا بلکه مجدد، تجربه شیرین کمپین ملی مهربانی های کوچک را زنده کنیم و با اشتراک مادرانه های مان برای وطن، بر تعمیق این فرهنگ ناب انسانی و نیز غنای سنت نکوی یاریگری بیفزاییم..
🌹❤️🌹
لینک هموندی و گزارش هفتگیِ مادرانه هایِ مان برای وطن👇
https://t.iss.one/SmallKindnessCampaing
🌹❤🌹
+جهت اشراف بیشتر بر موضوع👇
یادداشت ضرورت مادرانگی برای وطن
https://t.iss.one/Sopskf/5782
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#بحران_های_وطن
#سهم_ما
#مهربانی_های_کوچک
#مادرانه_هایی_برای_وطن
#مادرانه_های_من
@sopskf
Telegram
مادرانەهایی برای وطن
در تداوم کار کمپین مهربانی های کوچک، و در پاسخ به آنومی اجتماعی و ابربحران های پیش روی میهن و ملت،
پویش
"مادرانه هایی برای وطن"
را راه انداخته ایم.
بی شک، همراهی و همیاری تان، تحول زا خواهد بود.
لینک موقت ارتباطی:
@RaoufAzari
پویش
"مادرانه هایی برای وطن"
را راه انداخته ایم.
بی شک، همراهی و همیاری تان، تحول زا خواهد بود.
لینک موقت ارتباطی:
@RaoufAzari
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
مادرانه هایی برای وطن در تداوم کار کمپین مهربانی های کوچک، و در پاسخ به آنومی اجتماعی و ابربحران های پیش روی میهن و ملت، پویش "مادرانه هایی برای وطن" را راه انداخته ایم. بی شک، همراهی و همیاری تان، تحول زا خواهد بود. +ملت و دولت و حاکمیت ایران و جغرافیای…
مادرانه هایی برای وطن(٢)
یکی از مصادیق مادرانه هایی برای وطن، تلاش علمی و همت جمعی فرهیختگانی است که به سرپرستی دکتر محسن رنانی عزیز، تحت لوای پویش فکری توسعه،
چند سالی است آستین همت بالازده اند و با انجام پژوهش های تطبیقی و مصاحبه های عمیق با نخبگان، بر نشانه کاوی توسعه در کشور و مقایسه آن با روندهای جهانی درصدد انعکاس آسیب ها، نمایاندن خلٲها و توصیه های مبتنی بر پژوهش های جامع اند..
اگر روزگاری شاهد توسعه به معنای پایدار آن در وطن بودید، شک نکنید که مجموعه پویش فکری، روزی و روزگاری، نقشه آن را با همتی کم مثال طراحی و با تولیدات خود، در مسیرگشایی این روند، نقش آفرینی تاریخی داشته اند.
اینان همان اند که به نقش مادرانگی خود وقوف یافته اند و مستمر با پروژه های ناب شان، مادرانگی برای وطن را معنا می
کنند.
امثال شان بیش باد که بیشتر از آنان خواهیم نگاشت..
🙏
🌹❤️🌹
لینک هموندی و گزارش هفتگیِ مادرانه هایِ مان برای وطن👇
https://t.iss.one/SmallKindnessCampaing
--
+جهت اشراف بیشتر بر موضوع👇
https://t.iss.one/Sopskf/5782
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#بحران_های_وطن
#سهم_ما
#مهربانی_های_کوچک
#مادرانه_هایی_برای_وطن
@sopskf
یکی از مصادیق مادرانه هایی برای وطن، تلاش علمی و همت جمعی فرهیختگانی است که به سرپرستی دکتر محسن رنانی عزیز، تحت لوای پویش فکری توسعه،
چند سالی است آستین همت بالازده اند و با انجام پژوهش های تطبیقی و مصاحبه های عمیق با نخبگان، بر نشانه کاوی توسعه در کشور و مقایسه آن با روندهای جهانی درصدد انعکاس آسیب ها، نمایاندن خلٲها و توصیه های مبتنی بر پژوهش های جامع اند..
اگر روزگاری شاهد توسعه به معنای پایدار آن در وطن بودید، شک نکنید که مجموعه پویش فکری، روزی و روزگاری، نقشه آن را با همتی کم مثال طراحی و با تولیدات خود، در مسیرگشایی این روند، نقش آفرینی تاریخی داشته اند.
اینان همان اند که به نقش مادرانگی خود وقوف یافته اند و مستمر با پروژه های ناب شان، مادرانگی برای وطن را معنا می
کنند.
امثال شان بیش باد که بیشتر از آنان خواهیم نگاشت..
🙏
🌹❤️🌹
لینک هموندی و گزارش هفتگیِ مادرانه هایِ مان برای وطن👇
https://t.iss.one/SmallKindnessCampaing
--
+جهت اشراف بیشتر بر موضوع👇
https://t.iss.one/Sopskf/5782
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#بحران_های_وطن
#سهم_ما
#مهربانی_های_کوچک
#مادرانه_هایی_برای_وطن
@sopskf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM