ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
929 photos
312 videos
34 files
881 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
ارزیابی شتابزده
🔴اگر تویوتا یک کشورِ مستقل بود! در یادداشت قبل [بالا ⬆️] به موضوع تفاوتِ دغدغه انتخابات در کشور ژاپن با ایران پرداخته شد. گفته شد که اگر چه مقتضیاتِ کشورها متفاوت است [و بعضاً جنس بی تفاوتی دانشجویان ژاپنی و نسل جوان این کشور پسندیده نیست]، ولی این موضوع…
✍️ابعادِ صنعت بیمه در آمریکا
محمدرضا اسلامی

🔷این روزها بحث ها پیرامون تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر باطل کردن #بیمه_اوباما حسابی بالا گرفته است. گاه برای افراد این سوال پیش می آید که این مناقشه بر سر چیست و بیمه اوباما چه مشخصاتی داشته که ترامپ می خواهد آن را از بین ببرد؟ این تصمیم چه عوارضی برای چه کسانی خواهد داشت؟ در این باره در آینده صحبت خواهیم کرد اما برای ورود به این بحث مناسب است که مروری کنیم روی ابعادِ صنعت بیمه در ایالات متحده.

#صنعت_بیمه در آمریکا، بزرگترین گردش مالی را در مقایسه با بحث بیمه در سایر کشورهای دیگر دنیا داراست. در واقع در #بیمه هیچ کشوری در دنیا پولی با ابعاد بیمه در کشور آمریکا خرج نمی شود.

🔷در سال 2009 گردش مالی بازار بیمه آمریکا معادل 520میلیارد دلار بوده است.
برای یک مقایسه ذهنی در خصوص ابعادِ این عدد، با فروش #نفت_ایران در سال 1387 (که پرفروش ترین سالِ نفت دولت احمدی نژاد بود) ، کشور ما حدود 82میلیارد دلار نفت فروخت. یعنی گردش مالی بیمه آمریکا در سال مورد اشاره (520میلیارد دلار) ، بیش از شش برابرِ بهترین سالِ فروشِ نفت کشور نفتخیزی مثل #ایران بوده است (فروش نفت ایران در سال گذشته متاسفانه تنها حدود چهل میلیارددلار بوده). این رقم حدوداً دوبرابرِ گردش مالی شرکت (امپراطوری) تویوتا محسوب می شود (یادداشت بالا در خصوص #تویوتا 🔺). اما سوال اینجاست که چرا همچین پول عظیمی در بحث بیمه در کشور آمریکا خرج می شود؟

🔶پاسخ به این سوال مستلزم ملاحظه چندوجهی «ساختارهای اقتصادی» و «قانونی» ایالات متحده است. اما یک مقایسه ذهنی دیگر در این بحث می تواند ما را به دلایل این امر رهنمون سازد. شرکت های بیمه جمله معروفی دارند مبنی بر اینکه :
« #احتمال اینکه از الان تا دوازده ماه آینده یک طوفان، باعثِ ضررِ بیمه ای 60میلیارد دلاری شود 5% است. احتمال اینکه از الان تا دوازده ماه آینده رخداد یک زلزله بزرگ باعث #ضرر بیمه ای 50میلیارد دلاری شود 1% است.»

یعنی شرکت های بیمه در طول یکسالِ کاری، باید خود را در برابر #ریسک و در معرض پرداخت چنین ارقام وحشتناک درشتی بدانند. مثلاً طوفانی مثل #کاترینا ممکن است باعث شود شرکت بیمه ای مثل ای.آی.جی مجبور شود پولی بیشتر از فروشِ نفت یکسال یک کشور نفتی را ، #خسارت به بیمه گذاران بپردازد.

🔶سوال دیگری که در اینجا شکل می گیرد اینکه شرکت های بیمه چطور این محاسبات ریسک را انجام می دهند؟ پاسخ این است که شرکت هایی در آمریکا شکل گرفته که اینها، مغزهای متفکر شرکت های بیمه ای محسوب می شوند و «خدماتِ مدلسازی» برای بیمه ها انجام می دهند. در واقع شرکت های #مدلسازی، میزانِ ریسک شرکت های بیمه را در سوانحِ مختلف مدل می کنند تا شرکتِ بیمه بداند در سناریوهای مختلفِ بحران ( اعم از انسانی یا طبیعی ) باید آماده پرداخت چه میزان پول یا ضرری باشد.

این شرکت های مدلساز، کار بسیار پیچیده مالی-فنی را عهده دار هستند و در واقع شرکت های بیمه بر مبنایِ مدلهایِ اینها، #سیاست_مالی خود را تعیین می کنند.

📌در خصوص صنعت بیمه در آمریکا در یادداشت های بعد بیشتر گفتگو خواهیم کرد.

#بیمه #خسارت #ریسک #بیمه_اوباما

https://t.iss.one/solseghalam
✍️چند نکته دیگر درباره مناظره بایدن و ترامپ

🖊محمدرضا اسلامی

🔹بستری شدنِ ترامپ در بیمارستان، اخبار مناظرۀ اخیر را تحت تاثیر قرار داد، ولی مجددا بازگردیم به بحث #مناظره و فراتر از دشنامهایی که این دو بهم نثار کردند، به چند نکته دیگر هم بپردازیم:

یک- محلِ این مناظره کجا بود؟!

مجری فاکس نیوز در ابتدای این مناظره، محلِ برگزاری این نشست را اعلام کرد: «دانشگاه کِیس وسترن ریزِرو» در شهر کلیولند (ایالت اوهایو). دانشگاهی که تا کنون نامش برای بسیاری از افراد (حتی یکبار هم) شنیده نشده بود، اما این دانشگاه چه ویژگی خاصی دارد که باید مهمترین رویداد سیاسیِ چهارسال اخیر در آن برگزار شود؟!

پاسخ اینجاست که آمریکایی ها در برندسازی از دانشگاههایشان معرکه اند!
«دانشگاه کِیس وسترن ریزرو» در شهر کوچک «کلیولند» جایی است که یکی از بهترین کلینیکهای پزشکی آمریکا در مجاورت آن قرار دارد. سه سال پیش که برای طی دوره آموزشی نرم افزار فلکس به این دانشگاه رفته بودم شاهد بودم که چه تعداد از شیوخ ثروتمندِ کشورهای عرب برای عمل جرّاحی قلب به این کلینیک می آیند.

برندسازی در دنیای پر رقابت امروز، هنر است. دانشگاه در آمریکا کارکردِ #سیاسی ندارد. دانشگاه، یک کارخانه تولید علم است؛ یک بنگاه اقتصادی است ولی بنگاهی که کارش تولید محصول (و حتی مدرک) نیست بلکه «وظیفه» اصلی دانشگاه «تولید علم» تعریف شده است. این «نهادِ تولیدی» هزینه هایش بر گردن دولت نیست بلکه خودش باید خرجِ خودش را دربیاورد. خوب این چه ربطی دارد به مناظره ترامپ و بایدن؟!

شهرت، یکی از مهمترین راههای جذب پول برای دانشگاه است. «دانشگاه در آمریکا کارکرد سیاسی ندارد». استاد، سرش به این گرم است که از هر در و دیواری که می تواند «بودجه» جور کند و دانشجو هم سرش به این گرم است که درسهایی که برای ثبت نامشان «دو-سه هزار دلار» پول پرداخت کرده را پاس کند و وقتهای آزادش را به فعالیتهای ورزشی و کلابهای دانشجویی و جیم صرف کند! در این بنگاه اقتصادی، کسی کارش به #سیاست نیست! چهار سال پیش هم در یادداشتی نوشتم که «چرا مناظره نهایی هیلاری کلینتون با ترامپ در دانشگاه نِوادا برگزار می شود؟!». دانشگاه نِوادا را چه دخلی به سیاست هست؟!

دانشگاه، میزبان می شود ولی نه بخاطر اصالتِ امر سیاسی، بلکه بخاطر اصالتِ اقتصاد! چهار سال گذشته و جماعتی که نوبت قبل در دانشگاه نِوادا حریف «دونالد» نشدند و نتوانستند «کله پایش» کنند دوباره جمع شده اند که رییس جمهور اصلح انتخاب شود! ولی مناظره در «دانشگاه کِیس وسترن ریزرو» برگزار می شود. همان دانشگاهی که دخلی به سیاست ندارد ولی اسمش اینطور «مطرح» می شود. (لینک)

مدتهاست که در (برخی شاخه های) «صنعت» تفاوت معناداری بین آمریکا با ژاپن، کره، چین و... وجود ندارد ولی (مثلا) #استنفورد یا #هاروارد همچنان به شکل معناداری برتر از دانشگاه پکن، دانشگاه توکیو، دانشگاه توکیو تِک و... قرار دارند. چرا؟ چون علاوه بر بحثِ «کیفیتِ آموزش» ، برندسازی از عنوان دانشگاه، یک تخصص است. دانشگاههای آمریکایی هنوز نامهایی هستند که حضور در آنها برای بسیاری از جوانان دنیا یک «رویا» است. فرض کنید یک دانشجوی هندی یا ترکیه ای یا چینی در «دانشگاه کِیس وسترن ریزرو» پس از این مناظره چه احساس خوبی نسبت به «نام» دانشگاهش خود خواهد داشت؟

دو- رتبه دانشگاه و تفاخر به هوش!

یکی از قسمتهای جالب توجه این مناظره، جایی بود که صحبت «درباره هوش» به میان آمد. دونالد ترامپ با لحنی تحقیرآمیز به رتبه دانشگاهِ محل فارغ التحصیلیِ جو بایدن اشاره کرد. اینکه «رنکینگِ» آن دانشگاهی که جو بایدن از آن فارغ التحصیل شده «بسیار پایین» است و لذا بایدن، اصلا و ابدا نباید ادعایِ «هوش» داشته باشد.

دریغ و درد است این بخش از مناظره!

دربارۀ نگاهِ #مولوی به «هوش» قبلا در اینجا نوشته شد. اگر در زمان قبیله قریش، «تکاثر» و افتخار به قوم، قبیله و اجداد رایج بوده، در دنیای معاصر، یکی از بدترین اسبابِ تفاخر، همین موضوع «رتبه دانشگاه» است. برای دونالد ترامپ که در ثروت رشد کرده و آدمها را «طبقه بندی شده» می بیند و حتی زنها را بر اساس معیار زیبایی ارزیابی می کند، طرح این بحث در میانه مناظره بسیار جالب توجه بود.

ترامپ خودش شخصا هیچ برجستگی علمی ای در زندگی نداشته، ولی دیگری را به خاطرِ رتبه دانشگاه محل تحصیلش تحقیر می کند!

حسب اتفاق، دانشگاه لیسانسِ جو بایدن (دانشگاه دلاوِر) دانشگاه خوبی است و دانشگاه تحصیلات تکمیلی او (دانشگاه سیراکیوس) رتبه پایینی دارد. ولی همان دانشگاه سیراکیوس هم محل فارغ التحصیلی ولید بن طلال (ثروتمندترین فرد در عربستان سعودی) است.

47سال سابقه حضور در عالیترین جایگاههای سیاسی نشانه هوش «نیست» ولی دانشگاهِ محل فارغ التحصیلی نشانه «کم هوشی» است! این یکی از واقعیات تلخ دنیای معاصر است.


#مناظره
t.iss.one/solseghalam
👎21
درباره افتتاح خط تولید تسلا در کشور آلمان
(آیا ایلان ماسک وارد دنیای سیاست شده؟)

🖊محمدرضا اسلامی

در میان اخبار چند روز اخیر، خبری که در متن مسایل جنگ پوتین و اوکراین قدری کمرنگ شد، خبر افتتاح خط تولید خودرو تسلا در کشور #آلمان بود. ویدئوی رقص ایلان ماسک پس از افتتاح خط تولید در برلین در برخی از شبکه های اجتماعی دنیا همرسان شد. با توجه به اهمیت این خبر ضروری است که به این موارد تامل شود:

1️⃣- برخی معتقدند که ایلان ماسک ورژن و‌ نسخه تحت ویندوز #ترامپ محسوب می شود (اگر که فرض کنیم ترامپ ورژن تحت "داس" بوده است!). در این مقایسه، چنین گفته می شود که ذهنِ ترامپ یک ذهن نسبتا ساده و آشنا به مسیرِ «دلالی» (معامله گری) بوده ولی ذهن ایلان ماسک آشنا به مفاهیم تکنولوژی و دانشِ پیشرفته است. ترامپ فرزند یک بساز-بفروش بود و بعد از برخورداری از ثروتِ پدری، هرگز منشاء کارآفرینیِ گسترده و یا احداث صنایع پیشرفته «نشد»، ولی ایلان ماسک، بدون ثروت پدری، منشا شکل گیری پیشرفته ترین صنایع و کارآفرینی گسترده شده است.

اینکه آیا روزی ایلان ماسک وارد عرصه #سیاست خواهد شد یا خیر؟ را کسی نمی تواند امروز با قطعیت پیش بینی کند ولی در اینکه او اکنون از قدرتمندترین مردان در ایالات متحده محسوب می شود، شکی نیست. قدرتی که تا پیش از این تصورش هم شاید غیرممکن به نظر می رسید.

2️⃣- مساله مهم در این #خبر، فتحِ قلعه و دژِ خودروسازیِ دنیا، توسط یک بازیکنِ تازه وارد است. در کشوری که مرسدس بنز و BMW حضور دارند، ورود به بازار آن کشور برای #تویوتا ی ژاپنی هم امری دشوار است (نیسان و مزدا ‌و… که هیچ، اساسا جایگاهی در آلمان ندارند). حال اینکه یک خودروسازِ آمریکایی بتواند به قلبِ صنعت خودرو دنیا یورش ببرد، کاری سترگ بوده است.

عمر تسلا تنها 18 سال است (مثل کودکی که تازه به سن سربازی رسیده!) ولی عمر مرسدس بنز 95 سال است. آقای کارل بنز به همراه رفیقش (دایملر) 95 سال پیش پایه های شرکتی را بنا نهادند که سالهاست که بِرند برتر خودرو اروپا و دنیاست. حال جوانکِ یک لا قبای دیروز (یعنی ایلان ماسک) با یک شرکت 18 ساله رفته و در لانه ی زنبور، خودرو تولید می کند. مرحبا!

(عملا ماسک 17 سال پیش به تسلا پیوسته است)

3️⃣- در مورد ایلان ماسک کتابهای مختلفی منتشر شده، و صحبت دربارۀ او در مجالِ یک فرسته تلگرامی نیست. اما مهمترین ویژگی ای که ایلان ماسک آنرا نمایندگی می کنند بحث «مقیاس ناپذیری» در دنیای تکنولوژیِ امروز است.

«مقیاس ناپذیری» به این مفهوم که در بسترِ رشدِ دنیای امروز، دیگر مرزهایِ ذهنی برای رشد، وجود ندارد.

این امری ضروری است که درباره «وجود/عدم وجود مرز» در رشد، گفتگو شود. مرزهای ذهنیِ رشد، یکی از مهمترین دلایل «توقف» یا وادادنِ انسانها محسوب می شود. زمانی که برای «رویا» حدّ و اندازه ای وجود نداشته باشد، انسان می تواند بدون توقف به حرکت و تلاش بپردازد. ولی وقتی که مرزِ ذهنی برای رشد قرار می گیرد، سرعتِ حرکتِ فرد، کند یا حتی متوقف می شود.

4️⃣- در اینکه افرادِ بسیاری، رویاهای بزرگی دارند شکی نیست! ولی اینکه یک رویا چقدر «شدنی/منطقی» باشد بستگی به هوش و توان ذهنی فرد دارد. اینکه یک نفر چطور بتواند در یک مسیر منطقی از رشد حرکت کند.

در یکی از کتابهایی که درباره ایلان ماسک منتشر شده نویسنده می گوید: ماسک معتقد است که او، مدیرِ ماکرو منجمنت (مدیریت کلان) نیست. او مدیرِ میکرو منجمنت (مدیریت بر جزئیات) "هم" نیست. او مدیرِ نانو منجمنت (دقت بر جزئی ترینِ جزئیات) است!

فردی که تا ریزترین مسائلِ حوزه کاری خودش دقیق می شود (در مقیاس نانو!) ولی از سوی دیگر می تواند کسب و کار خود را گسترش دهد (تا مقیاس مرسدس بنز! و بلکه هم بیشتر).
به تعبیر حافظ:
زره مویی که با مژگان رهِ خنجرگزاران زد!
خنجرگزارانِ صنعت خودرو و بزرگانی چون تویوتا و #بنز را به زمین افکندن.

5️⃣- در زمانه ای که مقیاس ذهنی برخی از افراد از «ثروت» آن آقای دلال سر کوچه است که فلان زمین را در اطراف رشت با فلان ملک در نیاوران طاق زد و فلان قدر سود به جیب زد؛ یا در زمانه ای که مقیاس ذهنی برخی از افراد از «قدرت» چنان است که گمان می کنند قدرت یعنی اینکه طرف چند مدت معاون وزیر، یا که وزیر و استاندار شود (تا به این حد حقیر)، امثال ایلان ماسک نمونه های زندۀ «مقیاس ناپذیر» بودنِ رشد در دنیایِ صنعت و بازرگانی هستند.

خو نکردن به «عقیقِ خُرد» به تعبیر مولوی. یا نگرفتنِ «بُزِ لاغر» در غزل مولانا.
ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند/
و نه زان مفلسکان که "بزِ لاغر" گیرند!

مقیاس ذهنی و ابعاد همت در دنیای امروز می تواند تا کجا پیش رود؟ تا هرکجا که تصور کنی! تا هرکجا که رویا پرواز کند. انسان بی رویا، انسانِ مرده است.

مقیاس ناپذیری، امری است که تا درکی روشن از آن نباشد، بستر شکلگیری امثال تسلا رخ نخواهد داد.


t.iss.one/solseghalam
👍83👏9👎3