ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
929 photos
312 videos
34 files
881 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
✍️نظر ضياء موحد درباره جلال آل احمد

🔷امسال متني در تلگرام دست به دست مى شود به نقل از گفتگوى #شهروند_امروز با ضياء موحد درباره #جلال_آل_احمد.(لينك در پى نوشت🔻)

در آن متن، جلال به "كم عمقي" ، "هوچى گرى" ، "منتقد غرب بودن" و حتى به "رفتار دوگانه" متهم مي شود .

درباره اين نظرات ضياء موحد، ذكر چند نكته بى مناسبت نيست:

✔️🔹يك- جلال آل احمد، تقريبا در هيچ كجاي از ده ها كتابش، "نقد غرب" نداشته است.
آل احمد نقدِ غرب زدگى دارد ولي نقدِ غرب خير. چنان كه نقد روحانيت دارد ولي نقد دين خير.

داستان "سه تار"، نمونه نقد گزنده اش است به تدين خشك مغز. اما هرگز دين را به مفهومي مذموم معرفي نكرده. نه چون ديندار است. بلكه خود را متخصص اين بحث نمی انگارد. شديدترين انتقادها را از متدينين دارد.

همين داستان در بحثِ مواجه ى آل احمد با غرب هم هست . آل احمد به دنبال فهميدنِ غرب است. و واقعا براي اين امر (با جيب بسيار خالي) زحمت مي كشيده. و بارها در نوشته هايش مي نويسد كه «نمي فهمم» بسيارى مسائل را.

صادقانه، راحت، جرأتِ نمي فهمم گفتن را ، داشته.

آل احمد، محدوديت هاي مالي شديد داشته، ولي سفرهاي متعددي به غرب مي رود، به دنبال همان فهميدن. به دنبال "دركى" از مغرب زمين. چه بي انصافي است چنين فردي را هوچي گر ، خطاب كردن.

✔️🔹دو- در كتاب نامه ها، براي سيمين مي نويسد:
«… دخترك امروز بخش غربى برلين را ديدم. مملكت چقدر گران است. ولي فروشگاهها پر رونق. عجيب چرخ كارخانه هاشان مي گردد. چطور و چگونه اش را؟ نمي فهمم. »

زماني كه آل احمد در پا زدن‌هايش ، آن سطور را مي نوشت، پدربزرگ هاي بسياری از ما، به قدر‌حداكثر دو برگ A4 يك نامه يا دو نامه در تمام عمرشان مكتوب نكرده بودند. يا از فلان مجتهد به قدر‌ دو صفحه آچهار مطلب در بحث ساختارهاي دنياي جديد موجود نيست. يا از فلان استاد دانشگاه بجز جزوه دو درس سه واحدی‌ااش ، حرفی "توليد" نشد. حالا همين يك قلم نویسنده ای را كه اهتمام به ميراث مكتوب و مستند سازی/مستندنگاری داشته، بايد توي سرش بزنيم؟

✔️🔹سه- مدير مدرسه:
شايد بتوان گفت، مدير مدرسه عصاره ي جلال است اگر كه كوير را عصاره شريعتي بدانيم. نه مدير مدرسه و نه كوير، محصول يك جهان بيني منظم و بى نقص نيستند، ولي كاري هستند(تلاشي هستند) در زمانه اي كه "زمستان" بوده به تعبير مرحوم اخوان ثالث.

اينها زورشان اينقدر رسيد، بايد پرسيد نگارنده متن فوق تا به كجا نوشته و تلاش كرده؟

مدير مدرسه، شرح حيرت آوري است از فضاي سِرّ، يخ، بي رمق، خاكستري ايران آنروز . آل احمد ، تلاشي در آن فضا كرده، به قدر خودش مشكور؛ ولي اين چه حكايتي است كه بگوييم ايكاش فلان حرف ها را نگفته بود، يا اينكه ايكاش دنبال سياست نرفته بود و فقط قصه و ادبيات مي نوشت؟

بقيه چه ها گفتند؟ و نگفتند؟

✔️🔹چهار-خشت خام

مدتي پيش حسين دهباشي در خشت خامش نقد كرده بود دكتر فاضلي دانشگاه شهيد بهشتي را. به دوستي گفتم در زمانه اي كه اساتيد دانشگاه كارشان پروپوزال نويسي است يا مقاله آي. اس. آى (خوشبينانه) يا خريد ملك و ارز و دلار است (بدبينانه) حالا يك قلم آدم پيدا شده در شهيد بهشتي كه براي مردم عادي ، “مي نويسد” در يك كانال تلگرامي. اين را هم اینگونه زخم زبان می زنند؟
خشت خام چنین است؟

✔️🔹پنج - افسردگي آل احمد

عجيب است كه هرگز نديدم كسي از افسردگى آل احمد حرفي بزند. چنان روح نفيسي، در آن روزگار پر تضاد تاريخ تلخ معاصر "ما" ، چطور دوام مي آورد؟ جواب ساده است: دوام نياورد!

https://t.iss.one/solseghalam
۲۸ شهریور ۱۳۹۶
▪️▪️▪️

📌پى نوشت:
✔️ لينك: يادداشت سال گذشته درباره آل احمد
https://t.iss.one/solseghalam/1045
✔️لينك: گفتگوى ضياء موحد با شهروند امروز◀️
https://goo.gl/E1nS5U
✍️زیر جُلکی

«
خوشبختی در این است که در ولایتِ ما خبرهایِ اساسی همیشه زیر جُلکی اتفاق می افتد. چه در سیاست و چه در ادب و هنر . و بوق و کرناها وقتی خبردار می شوند که هنگامه ی جنگ گذشته است و دارند کشته ها را می شمارند. و چه بهتر. »

(#جلال_آل_احمد - کتاب ارزیابی شتابزده - اسفند 1343)


و امروز، اسفند 1399 !
اینکه فقط سه ماه و 18روز تا انتخابات ریاست جمهوری باقیمانده و فلان فردی که ستاد انتخاباتی راه انداخته، مشاورِ زبانِ بدن استخدام کرده، مشاورِ لباس/پوشش استخدام کرده، مشاورِ فنّ بیان استخدام کرده، تیم (یا لشکرِ) مشاورانِ رسانه ای استخدام کرده، ولی «به شکل رسمی» اعلام نمی کند که می خواهد کاندیدای انتخابات شود، صحبتهای جلال آل احمد در مورد «زیر جُلکی» بودنِ امور در کشور ما را به خاطر می آورد. متن بالا از مقاله آل احمد است که پنجاه و شش سال پیش نوشته شده (بیش از نیم قرن پیش) ، برای حال و هوایِ آن روزگار. اما انگار حکایتِ امروز است. گاه برایم سوال می شود که پس اثرِ گذشتِ زمان (یا به تعبیر #حافظ: کوششِ خورشید و سعیِ باد و باران) را چه شد؟
مگر می شود که یک نفر فقط دو ماه قبل از انتخابات (و فقط در مدت زمان چند روز) برنامه ی چهار سال اداره ی یک مملکت با هشتاد میلیون نفوس (در این دنیای پیچیده) را ارائه کند؟
- - - - -
*لغت نامه دهخدا
جُل: [ ج ُل ل ] (ع اِ) پوشش ستوران. (منتهی الارب). جل برای جنبندگان چون جامه است برای انسان که بوسیله ٔ آن نگهداری میشوند. (از اقرب الموارد). جُل یا جَل آنچه پوشیده می شود به او ستور تا نگاه داشته شود به او از آفتاب و سرما. (حاشیه ٔ برهان چ معین از شرح قاموس ). پالان حیوانات .

چه خوش گفت خرمهره‌ای در گلی/
چو برداشتش پر طمع جاهلی

مرا کس نخواهد خریدن به هیچ/
به دیوانگی در حریرم مپیچ

نه مُنعم بمال از کسی بهتر است /
خر اَر #جلِ اطلس بپوشد خر است
سعدی

#نامزد_احتمالی
#انتخابات_ریاست_جمهوری

t.iss.one/solseghalam