ارزیابی شتابزده
13.8K subscribers
897 photos
302 videos
33 files
848 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
✍️چند نكته درباره كشورِ اَپل

#خبرخوانى
محمدرضا اسلامى

🔷در انبوه اخبار چند روز اخير، خبرى درباره #شركت_اپل با مضمون زير منتشر شد كه انعكاس كمرنگى در وب سايتهاى خبرى و شبكه هاى اجتماعى داشت:

✔️"ارزش سهام شرکت اپل در بازار از مرز یک تریلیون دلار گذشت. این اولین باری است که مجموع ارزش سهام یک شرکت به چنین سطحی می‌رسد."

(لينك شماره ١🔻)

تجسّم اپل با اين سطح از گردش مالى و ثروت، مانند اين است كه ما داريم از يك #كشور صحبت مى كنيم بجاى يك #شركت.
هزار ميليارد دلار چطور توسط يك هيأت مديره ى چند نفره هدايت و مديريت مى شود؟

🔷دو عدد (و رقم) ديگر نيز در اين #خبر درج شده بود كه باعث حيرت است:
شرکت #اپل سال گذشته ۲۲۹ میلیارد دلار فروش داشت که ۴۸ میلیارد دلارِ آن "#سود خالص" بوده، و به این ترتیب اپل سودآورترین شرکت سال بوده است.

براى اينكه تصوير روشن ترى از دو عدد ٢٢٩ ميليارد و ٤٨ ميليارد داشته باشيم خوب است نگاهى به بودجه كشور #عربستان داشته باشيم. شركت #آرامكو (نفت)عربستان در نيمه اول سال گذشته ٣٤ميليارد دلار سودِ فروش #نفت داشته است (لينك دوم🔻).
البته آرامكو آمار و ارقام مالى خود را (برخلاف شركتهاى آمريكايى) كامل، منتشر نمى كند. ولى همين گزارش را اگر مبنا بگيريم، مفهومِ سود ٤٨ميليارد دلارى #اپل مشخص مى شود. با اين تفاوت كه آرامكو (يا حتى شركت ملى نفت كشور خودمان) مادّه خام را از دل زمين بيرون مى كِشند و مى فروشند، ولى امثال اپل با فن آورى و بازرگانى، توليد ثروت مى كنند.

🔷اما جداى از بحثِ "سود"، نگاهى هم به بحث "گردش مالى" داشته باشيم. طبق مصاحبه اى كه #محمد_الجدان وزير اقتصاد عربستان داشته (لينك سوم🔻) بودجه دولت عربستان در سال ٢٠١٨ معادل٢٦١ميليارد دلار است. اگر اين عدد را مبناى ذهنى قرار دهيم، عظمت گردش مالى يك شركت مانند #اپل (با ٢٢٩ميليارد دلار گردش مالى)
مشخص مى شود. ازاين رو بى مناسبت نيست كه شركتهايى مانند اپل و #آمازون و #اوبر و #والمارت را، كشورهايي در دلِ يك كشور تصوّر كنيم. اما چند سوال در اين بحث به ذهن مى رسد كه خوب است درباره آنها صحبت شود:

🔷 هيأت مديره اى كه گردش مالى به عظمت گردش مالى يك كشورِ نفتخيز را هدايت مى كنند، چطور دچار اختلافات مهلك و چرخه ى منازعات بى پايان داخلى نمى شوند؟ مثلا مدير تحقيق و توسعه (R&D) اپل، از وزير علوم ايران يا عربستان بودجه تحقيقاتي بيشتري را در اختيار دارد. چطور چند انسان (كه مانند انسان هاى ديگر مستعد حسادت و رقابت و ...هستند) ميتوانند در جريان چنين گردش مالى عظيمى، با هم "سازگارى" داشته باشند ؟ چطور همديگر را به استخر فرح و... حواله نمى دهند؟

در چه سنّى، چه مهارت رفتارى اى بايد در انسان نهادينه شود تا ظرفيت "همكارى" و "سازگارى" در چنين مجموعه اى در افراد (بخوانيم مديران) پديد آيد؟
فرزندم را چطور بايد تربيت كنم تا براى چنين فردايي و چنين افقى از كار مهيّا باشد؟

بى گمان مديريتِ يك مجموعه مرتبط با "فن آورى" (و نه فروش ماده خام مثل نفت و گاز)، يعني صدها (يا شايد هزاران) تصميمگيرى در طولِ سال.
از جذب منابع انسانى گرفته تا تخصيص پول به تحقيقات و كارخانه ها.
و هميشه "اختلاف" در جريانِ تصميمگيرىِ تصميمگيران رخ مى نمايد. چطور جُنبايى گسلِ اختلافات منجر به زلزله هايى نمى شود كه دودمان شركت را برباد دهد؟

🔷سؤال ديگر اينكه ساز وكار تعاملِ دولت با اين ابَرشركت ها ، چطور تعريف شده است؟ چطور افق ديد دولت مى تواند تحمل كند رشد لگاريتمى شركتها/ كشورهايى در دلِ كشورِ خودش را؟
چطور دستِ دولت (و سياستمداران) مقابل اين امپراطورى ها دراز نمى شود؟ (يا هست و ما نمى دانيم؟)

بديهى است از منظر "ماليات"، دولت ها علاقمند شكل گيرى چنين بنگاههايى هستند ولى از منظر قدرت چطور؟

🔷سوال آخر هم همان بحث قديمي است كه چندبار در اين كانال به آن پرداخته شده: اينكه چطور جامعه (برخلاف ژاپن) حقوقهاى عجيب چندميليون دلارى مديران عامل والمارت و اپل و اوبر و #ولزفارگو را مى پذيرد؟
* * *
اميد كه مجالى براى صحبت بيشتر در اين باب فراهم شود. به عنوان آخرين نكته در اين بحث، بايد توجه كنيم كه كلِ عمرِ اپل ٤٢سال بيشتر نيست. و البته ٤٢سال (كه عمر كوتاهى دربرابر شركتهاي ژاپنى -همچون سونى و توشيبا- است) در برابر عمرِ ١٢ ساله اوبر، بلند محسوب مى شود! چنين است حكايت روزگار جديد. روزگارى كه شركت ٣١ ساله Huawei چينى در انتظار بلعيدن اپل نشسته است...

https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت :
لينك ١: ارزش شركت اپل🔻واشنگتن پست
https://goo.gl/tJQA1N

لينك ٢:گزارش بلومبرگ در مورد آرامكو🔻
https://goo.gl/ZixPo3
ويكيپديا🔻هم همين سود را درج كرده(و در رابطه با گردش مالى نوشته "محرمانه"!)
https://goo.gl/dJye1x

لينك ٣: گزارش فوربس درباره بودجه ٢٦١ميليارددلارى عربستان🔻(معادل بودجه كاليفرنيا+فلوريدا)
https://goo.gl/D134Ct
August 21, 2018
✍️بازديد از تسلا

🔹ديروز عصر، يكشنبه (٣٠سپتامبر- ٨مهر) به همراه يكى از دوستان فرصتى براى بازديد از دفتر فروش و كارخانجات تسلا در سليكون ولى فراهم شد. هدف از بازديد، ديدن محصول جديد اين شركت، خودروى
Tesla Model 3
بود. در اين خودروى برقى جديد، فقط يك #مونيتور (شبيه يك آى پدِ بزرگ) مجاور فرمان قرار گرفته، و هيچ قطعه ى ديگرى در داشبورد نيست. اساسا داشبوردى نيست. سادگى و زيبايى. همه ى تنظيمات خودرو با همين صفحه ى لمسى است و ديدنِ شوق و شعف خريداران (و فرزندان نوجوان شان) در كار كردن با اين صفحه، فضاى شورانگيزى ايجاد كرده بود. دو نكته در اين بازديد جالب توجه بود:

✔️يك-با وجود اينكه عصر رسيديم و عصرِ يكشنبه، معادل عصر جمعه ى خودمان است، ديدنِ انبوه مردمى كه براى خريد/بازديد به اينجا آمده بودند، موجب تعجب بود. (نمونه ويدئوى بالا🔺)

✔️دو- گشت و دورى در ميان كارخانجات و تأسيسات تسلا زديم. آنچه موجب تحير است (يا به قول مولوي، حيرت اندر حيرت است) اينكه اينهمه كارخانه و تأسيسات (به علاوه ى آن محصولى كه دو قدم آنسو تر در نمايشگاه نشسته و دلبرى مى كند)، همه ى اينها سال ٢٠٠٣ بنا نهاده شده است. يعني يك عمر پانزده ساله. اين چه ظرفيتى در منطقه #سليكن_ولى است كه يك جوان متولد آفريقاى جنوبى مى تواند پنجه در پنجه ى غولهاى #صدساله ى خودروساز و قطعه ساز بيندازد، و سابقه ى صدساله ى #فورد و #جنرال_موتورز و #كرايسلر و سابقه ى هشتادساله ى #تويوتا و #هوندا ، رعب در دلش نيفكند، و واردِ عرصه ى #توليد شود و رؤياپردازى كند و بسازد و مزه ى شيرينِ "خلق" كردن را بچشد.

مزه ى شيرين "كارآفرينى" را بچشد.

مزه ى شيرين قد علم كردن در ميان غول ها را بچشد.

تسلا نمادى است از يك ظرفيت فوق العاده ى بشرى (آنچه كه در طينت و طبع و غريزه و اراده #ايلان_ماسك و همكارانش تجلى كرده) و ظرفيت قانونى/مالى عجيبى كه در #سليكون_ولى بنيان گذاشته شده است.
و براستى رازِ دره ى سليكون چيست؟!

🔹تسلا (در اين منطقه)، ديدنى تر از #گوگل و #اپل و ... است. شايد از اين جهت كه آنها وارد عرصه ى جديدى از فن آورى شدند، كه "دست" در آن كم بود، ولى امثال آقاى ايلان ماسك (و همكارانش مارتین ابرهارد/مارک تارپنینگ) واردِ عرصه اى از صنعت شدند كه در آن به تعبير مولوى "هر طرفى مدعى/مشترى ست".

شُكر! كه آن ماه را، هر طرفى مشترى ست/
نيست زِ دلّالِ گفت، رونقِ بازارِ من!


رونقِ بازار تسلا در ميانه ى انبوه خودروسازان شرق آسيا (#ژاپن و #چين) و شمال آمريكا (فورد و جنرال موتورز) نه از دلّالِ گفت (كلام)، كه از عمل بوده و محصول!

🔹تسلا، نمادى است از شدن. از رؤياپردازى. از تكاپوى تندى كه در بعضى رگ ها و نبض ها مى زند. تسلا يعنى اينكه امكانِ "شدن" و "رفتن" در دنياى امروز ، منوط به اذن بزرگانِ وادىِ يك علم نيست. راه بيفت و برو!
تويوتا و بنز و فورد حيرت زده نگاهت خواهند كرد...

https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️

📌پى نوشت:
✔️سليكون ولى، البته محل رؤياهاى برباد رفته ى زيادى هم هست. منطقه اى كه بسيارى از اهل علم را هم له كرده. و همه چيز الزاما آرمانى براى همه پيش نمى رود. اما ساختار به گونه اى تنظيم شده كه امكان موفق شدن هست .

✔️لينك يادداشت هاى قبل
فورد
https://t.iss.one/solseghalam/482
موزه ى فورد
https://t.iss.one/solseghalam/491
تويوتا
https://t.iss.one/solseghalam/791

✔️هم‌اکنون تنها، ارزش سهام دو شرکت گروه فولکس‌واگن آلمان و تویوتا ژاپن بالاتر از تسلا قرار دارد.
October 2, 2018
✍️ کشورِ اَپل یا اژدهای اَپل ؟
(به بهانه افزایشِ ارزش شرکت اپل به دوهزار میلیارد دلار)

#خبرخوانی

🔹با وجودِ بلایی که #کرونا بر سر اقتصاد جهان آورده، «خبرِ جدید» مبنی بر افزوده شدنِ «ارزشِ» اپل به «دوهزار میلیارد دلار» بهانه ای است که تاملی دوباره در این بحث داشته باشیم.

دوسال پیش، خبری منتشر شد که ابعاد اقتصادی شرکت اپل را نشان می داد. آن زمان در یادداشتی (اینجا) به موضوع ارزش شرکت اپل پرداخته شد. در آن یادداشت از اپل به عنوان یک «کشور» یاد شد و نه شرکت!


چرا کشور اپل؟
نگاهى به بودجه كشور #عربستان سعودی، به ما نشان می دهد که "چرا" باید شرکتی مانند اپل را فراتر از «شرکت» ببینیم و نگاهی در حدِّ قد و قواره یک کشور، به آن داشته باشیم: شركت #آرامكو (نفت)عربستان در نيمه اول همان سال ٣٤ميليارد دلار سودِ فروش #نفت داشت در حالی که اپل در آن سال ۴۸ میلیارد دلار «سودِخالص» داشت! (لينك) یعنی فرزندانِ عبدالعزیز سعودی که در عربستان برروی نفت نشسته اند و طلای سیاه را بی ملال و بی زحمت از دل زمینِ بیرون می کشند و بی عرق جبین می فروشند به یک سبد اقتصادیِ ۳۴ میلیارد دلاری باید فکر کنند، حال آنکه هیات مدیره اَپل بر روی یک سود ۴۸ میلیارد دلاری برنامه ریزی می کنند.

ماجرا اما متوقف نماند! آن یکی (شاهزاده آل سعود) در این دو سالی که گذشت، هر سال (حدودا) همان مقدار نفت از دل زمین بیرون کشیده و فروخته، ولی هیات مدیرۀ اپل ظرف دو سال گذشته، ارزشِ «شرکت» را از هزارمیلیارد دلار، به دو هزار میلیارد دلار افزایش داده است. ابعادِ ذکاوت و توانمندیِ «هیات مدیره» اپل در این مقایسه است که نمایان می شود.


🔷 مسئله «تکنولوژی» است یا «انسانی» است؟
«اپل» یک شرکت «فن آوری» محسوب می شود. شرکتی که همچون ساحرانِ روزگارِ مصر قدیم، پیوسته در کار «سحر» و ساحری است و هر لحظه به شکلی این بتِ عیّار برآید. تفاوت این سِحر با ساحرانِ پیرامونِ موسی این است که اپل «محصول» تولید می کند و دایم به «کار جدید» مشغول است. اما این یک اشتباه کلیدی است که گمان کنیم «ماجرایِ اپل»، «ماجرای تکنولوژی» است. ماجرا، قبل از محصول و قبل از تکنولوژی، بحثِ انسان است. اینکه هيأت مديره اى كه گردشِ مالى به عظمتِ گردش مالىِ يك كشورِ نفتخيز را هدايت مى كنند، چطور دچار اختلافات مهلك و چرخۀ منازعاتِ بى پايان داخلى نمى شوند؟ چطور کودتا نمی شود بین اینها؟!
چطور چنین هیولای بزرگی از قدرت و ثروت، اهالیِ هیات مدیره را مَست نمی کند و «مستیِ قدرت» به بدمستی نمی کشد و زد و خوردی رخ نمی دهد؟!

🔷اژدهایِ اپل؟
در انیمیشن سینمایی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» (How to Train Your Dragon) که برای کودکان تولید شده، سازندۀ کارتن، عنوان بسیار زیبایی را برای کارتن انتخاب کرد: «مهارِ اژدها» . حکایتِ بشر، همیشه حکایتِ مهار اژدها بوده؛ اینکه چطور و به چه فرمولی باید اژدها را مهار کرد. از اژدهای نفس تا اژدهای قدرت... بشر همیشه در یک تقلّای بی پایان بوده که «برای مهارِ اژدها چه باید کرد»؟! مثلا گفته می شود که «دموکراسی» تلاشِ ناقصِ بشر بوده برای کنترل و مهارِ اژدهای حاکمیت. مساله اساسی در این بحثِ اپل اینجاست که «قبل از» آنکه به موضوع از زاویه «مهندسی الکترونیک» یا کامپیوتر یا برق یا ... هر «مهندسیِ دیگری» نگاه کنیم، باید به موضوع از زاویه «تعاملِ انسانی» نگاه کنیم. باید از خود بپرسیم که چطور بین فرزندانِ عبدالعزیز بر سرِ «قدرت» دعوا می شود و عموزاده های سعودی به جانِ هم می افتند ولی در بینِ آقای «تیم کوک» (مدیرعاملِ سحرخیز!) با آرتور لوینسون، (مدیر عملیات) جِف ویلیامز «ساز و کاری» برقرار است که شرکت «متلاشی» نمی شود؟

بحث، قبل از آنکه بحثِ «کالا» باشد، بحثِ انسان است و «روابط انسانی»
دریغ که بهترین و نخبه ترین دانشجویانِ ما در این سالها (عموما) برای خواندن «مهندسی برق» و «الکترونیک» و «کامپیوتر» و ... (اساسا برای "مهندسی" ) عازم ایالات متحده شدند و ما در این سالها از دانشِ «شرکت داری» و مهارتِ «باهم کارکردن» و سازوکارِ «حقوقی» بنگاههایی مانند اَپل، تقریبا هیچ نمی دانیم.
دریغ است که از جزئیات اختلافاتِ مابین شاهزاده ولید بن طلال و شاهزاده بن سلمان بیشتر می دانیم تا «ساز و کار حقوقیِ» حاکم بر شرکت اوبر و اپل و آمازون و لیفت و ...

🔷اپل و حاکمیت
یک نکته دیگر هم در این بحث مهم است و آن مسئله «حاکمیت و بنگاه اقتصادی» است. به نظر می رسد که یک تعریفِ مشخص از موضوع "همزیستیِ" حاکمیت با بخشِ خصوصیِ فیل پیکر باید شکل گیرد تا مشخص باشد که حدّ و حدود «بزرگ شدنِ» بخشِ خصوصی تا کجاست؟!

اگر حاکمیت بخواهد اضافه بر «مالیات» بر شانه و گردنِ بخشِ خصوصی چیزی «دیکته» کند، این حدّ و حدود باید کاملا شفاف باشد. اگر نباشد، هرگز بخشِ خصوصی از حدّ و حدودی بزرگتر نخواهد شد.


#اپل
#بنگاه_اقتصادی

🖊محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
August 20, 2020