ارزیابی شتابزده
13.8K subscribers
896 photos
302 videos
33 files
846 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چرا ژاپن ژاپن می شود؟
*(برگرفته از کانال حجه الاسلام زائری و کانال معلم یادگیرنده مادام العمر)🔻

🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.

#ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی #مدرسه

منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
▪️▪️▪️
توضیحاتی درباره این ویدئو
🔻🔻
@solseghalam
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» گستردۀ مخاطبان مواجه شده است.
(مثلا در کانال حجه الاسلام زائری)

به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این کارها و این رفتارها را تحسین کردم.

زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد بود (و هست) که مدارس اسلامی (مدارس مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش شخصی مذهبی و متدین بوده و هست ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلند مدت، ویرانه است.
همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی #ژاپن برقرار است.

🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان (و وقتی که به انتهای خطِ عابر پیاده رسید) بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در حجاب چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟

در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی (سبتیکالِ) خود را به این مرکز می آیند (مثلا آقای پروفسور خالد مسلم از دانشگاه برکلی به عنوان یک چهره مطرح زلزله در آمریکا، دورۀ سبتیکال خود را در این مرکز گذرانده). در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود (زمان آقای جاسبی، ایشان با این مرکز ارتباط داشت و می خواست با کمک آنها، تجهیزات میز زلزله برای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد خریداری کند). بعد از جلسه (وقتی همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ کارهایت و پایان نامه ات چطور است؟ چقدر دیگر مانده که فارغ التحصیل شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)

این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.

🔹عرضم این است که «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (امتدادِ آن تعظیمِ به ماشین و امتداد آن چادر مشکی سن ده-پانزده سالگی) را باید دید که به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.

🔹درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله بالا که در سالهای نخست تحصیل در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی آنجا پرداخته بود.

البته بدیهی است که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی (و بی نظمی) است، اما باید خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟

t.iss.one/solseghalam
✍️ویروسی که ترامپ را به زمین زد، ولی بازار مسکن را به زمین نزد

🖊
محمدرضا اسلامی

🔷در اواسط سومین سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ، همه چیز در اوج بود و او سرمست از بهترین اوضاعِ اشتغال در کشورش، هر جا که می رفت در سخنرانی تاکید می کرد که: نرخ بیکاری در کمتر شرایط خود (%3.7) از زمان بحران اقتصادی 2008 است. در همه جا تابلویِ «استخدام می کنیم» به چشم می خورد و همه چیز بر وفق مُراد بود!
کسی تصورش را هم نمی کرد که چند ماه بعد، کشور با چالشی به اسم ویروس #کرونا مواجه شده و آن رونقِ شگفت اقتصادی، با رکود همراه شود.
ابتدای کار، صحبت از «مرگ صدهزار آمریکایی» مطرح می شد (که برای بسیاری غیر قابل باور بود) ولی تا زمان انتخابات، بیش از چهارصدهزار شهروند آمریکایی جان خود را از دست دادند و میلیونها نفر هم شغل خود را.

🔷عملا ترکیب سه گانۀ ویروس کرونا، باراک اوباما و برنی سندرز، دست در دست هم توانستند دولت ترامپ را دولتِ مستعجل کنند. دونالد، جزء معدود روسایِ جمهوری یک دوره ای شد.

🔷در همان اوایل شروع کرونا، بسیاری از اقتصاددانان پیش بینی می کردند که بازار مِلک و #مسکن، دچار یک رُکود دیگر خواهد شد. با گسترش #بیکاری در کشور، این پیش بینی قوّتِ بیشتری گرفت و همه انتظار یک رکودِ شدید در بحث ساخت و ساز و معاملات مسکن را داشتند.

🔷اکنون، در اواسط جولای 2021 (اواخر تیرماه 1400) شاهد آنیم که برخلاف تمامِ آن پیش بینیها، رونقِ شگفت آوری در بازار مسکن و معاملات املاک ایالات متحده رخ داده است! و از قضا سرکنگبین صفرا فزوده.

✔️دفاتر فنی و مهندسی، استخدام می کنند و سفارش کار در حوزه طراحیِ معماری و سازه با رونق همراه است.
✔️انجمن ملی سازندگان مسکن اعلام کرده که از رونق بازار «مطمئن» هستند.
✔️بسیاری از خانه هایی که اخیرا برای فروش اعلام می شوند، با قیمتی «بالاتر از قیمت پیشنهادی (از طرف مالک)» به فروش می روند!
یعنی اینقدر خریدار در بازار هست (و آنقدر رقابت برای خریدِ یک خانه شکل می گیرد) که در بسیاری از مواقع، خانه با قیمتی 20 تا 30 درصد بالاتر از قیمتِ پیشنهادیِ مالک(!) به فروش می رسد.

🔷در این مقاله ای که اخیرا منتشر شده آمده: «در منطقه خلیج سانفرانسیسکو، دیگر کسی تعجب نمی کند اگر بشنوند که یک خانه با "یک میلیون دلار بالاتر از قیمتِ پیشنهادی" (!) به فروش برسد» (لینک)

🔷چرا چنین است؟
بحثِ اقتصاد مسکن، یک موضوع فنی-تخصصی است اما در مجموع، کرونا نشان داد که «تاب آوری» اقتصاد آمریکا در ماجرای این ویروس، فراتر از انتظار بوده است. برای داشتنِ یک تصویر کلی از اقتصاد آمریکا، خوب است که آن را با سایر اقتصادها مقایسه کنیم؛
در سال گذشته:

▪️تولید ناخالص داخلی آمریکا: حدود 21 هزار میلیارد دلار بوده است
(Gross Domestic Product - GDP)
مقایسه این عدد با اقتصاد #ژاپن دیدِ خوبی به ما می دهد:
▪️سال گذشته GDP ژاپن 5هزار میلیارد دلار بوده است. (یعنی یک چهارم اقتصاد آمریکا)
▪️اقتصاد هند، نصفِ اقتصاد ژاپن است!
*یعنی اگر «چهار تا کشورِ ژاپن» با هم جمع شوند (یا هشت کشور هند)، GDP آنها معادلِ اقتصاد کشور آمریکا خواهند شد.
▪️اقتصاد #آلمان، کوچکتر از 4هزار میلیارد دلار است.
*یعنی بیش از «پنج کشور آلمان» باید با هم جمع شوند تا بتوانند یک اقتصادِ 21هزار میلیارد دلاری را درست کنند!

🔷 مثالِ #آلمان و #ژاپن از این جهت است که این دو کشور نمادِ «تولید» محسوب می شوند.

▪️ اقتصادِ تمامِ کشورهای اروپایی (حوزه یورو) جمعا با همدیگر، حدود 17 ه م د است.

در این بحث، وقتی دیدِ روشنتری خواهیم داشت که نگاهی به ابعاد اقتصاد #چین هم داشته باشیم:
▪️برآوردهای بانک جهانی این است که GDP اقتصاد چین (سال گذشته) حدود 15 ه م د بوده است.

☑️⭕️ تحلیل و تجویز راهبردی:
رصد کردنِ جریان اتفاقاتِ اقتصادی در کشورهای مختلف، امری ضروری است و باعث می شود که بتوانیم استراتژی صحیح را نسبت به تحولات آینده لحاظ کنیم.

مثلاً اخیراً آقای جهانگیری، معاون اول دولت فعلی، گفته است: «ما انتظار نداشتیم که حتی هند و چین هم نفت از ایران نخرند». دلیلِ این گونه متعجب شدنها و «انتظار نداشتن» ها، عدمِ شناختِ صحیح ما از دنیاست.

اکنون، مسئلۀ احیای اقتصاد آمریکا از #کرونا باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. ضروری است که بدانیم اقتصاد آمریکا یک اقتصاد چندوجهی و پیچیده است که شدیدا با کشورهای دیگر ممزوج است. حضور و مشارکتِ شرکتهای بین المللی در شکلگیریِ آن موثر بوده و اساسا ورودِ دائمِ نیروی انسانی جوان و پرانرژی از همۀ ملل دنیا، باعث شده که تولید ناخالص این کشور مبتنی بر یک اقتصادِ جزیره ای/محدود نباشد.

زودتر از این باید می فهمیدیم که مثلا #هند، تجارتِ با یک اقتصادِ 21هزار میلیارد دلاری را بخاطر #اقتصاد_ایران که ابعادش حدود 400میلیارد دلار است رها نمی کند.


🔴خبرآنلاین 28 تیر 1400

t.iss.one/solseghalam
✍️اشتباه رستم قاسمی درباره ۴ میلیون واحد مسکونی چیست؟

🔹وزیر جدید مسکن (که در نطق مجلس دل در گرو مِهر وزارت نفت داشت) وعده ساخت ۴ میلیون مسکن در طی ۴ سال را داده است.

✔️برخی از افراد وارد محاسبه شده اند که آیا برای چنین وعده ای، سیمان و فولاد و... سایر مصالح ساختمانی به قدر کافی در کشور هست؟

✔️برخی نیز به این سوال پرداخته اند که اساسا "نیاز سالانه" مسکن در کشور ما حدودا چقدر است؟

🔹به هر دو سوال فوق می توان به شکل مستند و در قالب اعداد مشخص پرداخت (که در ادامه تا حدودی پرداخته می شود). ولی مشکلِ اصلی، اینها نیست. مشکل اصلی رستم قاسمی این است که نمی داند اگر در کشوری سالیانه این میزان نقدینگی وارد بازار شود، تورمِ ناشی از برپا کردنِ چنین کارگاه ساختمانی عظیمی، کمر اقتصاد کشور و مردم را خواهد شکست.

به عبارت دیگر، ما "عده ای" از مردم را خانه دار می کنیم اما "همه مردم" را گرفتار تورم شدید می کنیم.

با چنین ساخت و ساز انبوهی (در هر کشوری) پایۀ پولی آن کشور افزایش خواهد یافت و در واقع برای تامین هزینه ساخت یک میلیون واحد، دست در جیب هشتاد میلیون نفر می کنیم.
نگاهی داشته باشیم به اعداد و ارقام:

1️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه های فولادی با مهاربندی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۴۵ - ۷۰ کیلوگرم بر مترمربع هست؛

2️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه فولادی با قاب خمشی ویژه (بدون وزن آرماتور سقف) ۷۰ - ۱۱۵ کیلوگرم بر مترمربع
(این عدد در #ژاپن حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم برای هر متر مربع است که دلیلش سختگیری آیین نامه های ژاپنی، اهمیت زلزله و... است.
*رجوع شود به مقاله Nakashima دانشگاه کیوتو و Roader دانشگاه واشنگتن)

3️⃣- وزن فولاد مصرفی در سازه بتنی با قاب خمشی+دیوار برشی (بدون وزن آرماتور سقف) حدود ۳۵ - ۶۰ کیلوگرم بر مترمربع است.

4️⃣- با در نظر گرفتن شروع ۲ میلیون واحد در سال اول (برای رسیدن به هدفِ تحویل ۱ میلیون واحد در سال)، و با در نظر گرفتن متراژ متوسط ۸۰ مترمربع، با احتساب مشاعات، شروع به ساخت ۲۰۰ تا ۲۲۰ میلیون مترمربع بنا (در سال نخست) مورد نیاز است.
اگر "فرض" کنیم نیمی از این سازه ها اسکلت فولادی و نیمی اسکلت بتنی باشند، (با فرض "متوسط" نیاز به ۷۰ کیلوگرم فولاد برای هرمترمربع) به بیش از ۱۵ میلیون تُن فولاد در سال اول نیاز است.

اشتباه نخست رستم قاسمی در این است که "تولید فولاد سالیانه در کشور" را به مفهوم وجودِ "پروفیل" های (مقاطع) ساختمانی فرض کرده است در حالی که بخش زیادی از تولیدات کارخانجات فولاد کشور شامل ورق و شمش است که اساسا قابلیت استفادۀ مستقیم در "سازه" (Structural applications) را ندارند.

این میزان "تقاضا" (نیاز به فولاد) چه اثرِ جهشی، بر قیمت بازار خواهد گذاشت؟

5️⃣- مشابه همین محاسبه، می تواند اثرِ شروع یک طرح #شتابزده بر روی "تقاضا" در بازار سیمان کشور را هم نشان دهد.

وقتی که تنها چند «برق رفتگی کوتاه» در مردادماه امسال باعث افزایش قیمت «هر کیسه سیمان» می شود، چنین تقاضا/نیاز شدیدی به مصالح پایه، چه اثر تورمی روی قیمت مصالح خواهد داشت؟

6️⃣- اما همچنان که ذکر شد، سوال اصلی "مصالح/زمین" نیست. سوال اصلی این است که منابع مالی لازم برای ۲۲۰ میلیون متر مربع ساخت و ساز (با فرض متری ۶ میلیون تومان) یعنی تزریق حدود پانصدهزار میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد کشور در طول یک سال(!)، و این چه اثری بر اقتصاد کشور دارد؟

رستم قاسمی باید پاسخگو باشد که این پول چه میزان تورم در بازار ایجاد می کند؟
چه میزان فشار به منابع بانکها می خواهید تحمیل کنید؟

7️⃣- اشتباه اصلی کسانی که وعده های اینچنین می دهند این است که اقتصاد کلان مسکن را با اقتصاد خرد تحلیل می کنند. یعنی با یک #ذهن_ساده ماجرا را یک موضوعِ "پنج پارامتری" (!) فرض می کنند. (زمین، مصالح، خدمات دولت، خدمات مهندسی، منابع مالی اشخاص)

8️⃣- مساله اصلی رستم قاسمی (و اشخاصی مانند او) "ساده" دیدن امور است. چرا هرگز از خود نمی پرسند که اگر مشکل مسکن با "دادن زمین" و "تامین مصالح" حل می شُد، در آمریکا که زمینِ مرغوب الی ماشااله وجود دارد (و مصالح هم هست) دولت با "پول پاشی" و تامین مالی مشکل را حل نمی کند؟!
لابد نگران اثرات مخرب اقتصادی (یا Consequences) هستند.

🔴مشکل اصلی امثال رستم قاسمی این است که هنوز بعد از ۴۲ سال همه چیز را #ساده و #شدنی می بینند. مسایل را ۵ پارامتری تحلیل می کنند.
ذهن آنها در ارتباطِ پارامترها به یکدیگر، همه چیز را #خطی می فهمد. عدم وجود یک ذهن چندوجهی و عدمِ قائل شدن به ارتباطِ پیچیده و ماتریسی پارامترها به یکدیگر، مشکل اصلی کسانی است که وعده ۴ میلیون خانه در ۴ سال را می دهند.

چرا در #ژاپن که سالها دومین تولید کننده فولاد دنیا بود (و نیز اقتصاد دوم دنیا بود)، مساله مسکن هنوز کمرشکن ترین بخش اقتصاد خانوار است؟



🖊محمدرضا اسلامی
🌐t.iss.one/solseghalam
خشکسالی و افزایش جمعیت؟
(نگاهی به اصفهان تا ژاپن)


1⃣ نگاه به آمار و ارقام تولد و ازدواج ۲۰۲۰ در ژاپن باعث حیرت است:

✔️ پایین ترین آمار تولد نوزاد از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، در سال ۲۰۲۰ ثبت شده است.
(این به دلیل کرونا نبوده است چون که از سال ۲۰۱۶ گفته می شود که امسال پایین ترین آمار تولد از زمان جنگ دوم جهانی بود، ولی سال بعد مجددا آمار "کمتر" می شود!)

*کل تعداد نوزادان متولد شده 840,832 بوده (که 24,407 تولد، کمتر از ۲۰۱۹ بوده. یعنی 2.8 درصد کاهش)

✔️در سرتاسر کشور در سال گذشته فقط 525,490 #ازدواج ثبت شد (آنهم در شرایطی که 193,251 طلاق هم ثبت شد). پنج سال پی در پی ازدواج روند نزولی دارد و طلاق روند صعودی.

✔️ به دلیل کاهش نرخ ازدواج، انتظار می رود که نرخ #تولد در سالهای آینده هم نزولی باشد.

با وجود تمام سیستمهای حمایتی دولت و به رغم تمام مُشوقهایی که دولت‌(های چند سال اخیر) ژاپن برای فرزندآوری قائل شده بودند، سال ۲۰۲۰ بدترین و پایین ترین آمار ازدواج/تولد نوزاد در ژاپن بود.

(چندین سال است که دولت به هرکسی که صاحب فرزند شود ۳۵۰۰ دلار [سیصدوده هزار ین] جایزه می دهد و علاوه بر آن ماهیانه حدود ۱۵۰ دلار کمک هزینه مهدکودک، لباس، تغذیه و ... را "تا هفت سالگیِ" کودک متقبل می شود)

2⃣ ماجرا، دستوری نیست. "بخشنامه ای" نیست. ابلاغی نیست. چنین نیست که امپراطور (یا نخست وزیر ژاپن یا معاون نخست وزیر) بخواهند و بشود. ماجرا مرتبط با "واقعیتهایِ جامعه ژاپنی" است.

3⃣ واقعیتهای جامعه ژاپن چیست؟

✔️اقتصاد ژاپن (بدون هیچ منابع نفت یا گازی) بیش از پنج برابر اقتصاد ایران است.
✔️ اشتغال (به دلیل وجود "تولید" و کارخانه های قوی همچون تویوتا، پاناسونیک، هوندا و...) مشکل "نیست".
✔️ در بهداشت و سلامت، یکی از بهترین شاخصهای جهانی را داراست.
✔️در آموزش، موفق شده ساختار آموزشی متناسب با فرهنگ/ژن/تاریخ ژاپنی را نهادینه کند.

ولی با وجود همه اینها، میل به "فرزندآوری" عمومیت ندارد‌. برعکس آنچه عمومیت دارد میل به فرزند نیاوردن است. چرا؟

چون زندگی "پیچیده" شده است. اشتغال هست، درآمد هست، امنیت و بهداشت هست ولی زندگی شاد نیست. لذا جامعه با نوعی "خودآگاهی" در اضافه کردنِ "یک نفر دیگر" به این دنیا "احتیاط" می کند.

4⃣ اصفهان، خشکسالی زاینده رود و اعتراض ها به آن مجددا باعث شد تا بحث حکمرانی آب و اهمیت "مدیریت منابع آب" مورد توجه اذهان واقع شود. اما این فقط اصفهان نیست که مشکل دارد. دشتهای جنوب و شرق استان فارس، نخلستانهای جهرم و بوشهر، چه خبر است؟ استانهای دیگر چطور؟

اصفهان (حسب اتفاق) این شانس را داشته که چندین سال اُستاندار آن یکی از مدیران باسابقه منابع آب کشور بوده (رسول زرگرپور)، ولی مشکل، ریشه دارتر از این حرفهاست.

✔️در واقع سوال اساسی تر این است که آیا #اقلیم ایران زمین ظرفیتِ این میزان بارگذاری روی منابع طبیعی محدود و محیط زیستش را دارد؟ اساسا آیا توصیه به #افزایش_جمعیت و فرزندآوری در چنین اقلیمی صحیح است؟

ممکن است گفته شود: بله اگر که مدیریتِ منابع آب صورت گیرد مشکلی نداریم! ولی "اگر

این چه جور اگری است؟! و این چه طور نتیجه گیری بی احتیاط است؟

5⃣ ما در بهترین "شرایط تولید" و توسعه (اقتصاد) در کشورمان، حتی تا چند دهه آینده هم به #اقتصاد_ژاپن نخواهیم رسید.
همچنین در اشتغال، بهداشت و آموزش.

اما فرض کنیم که با یک معجزه ناگهانی از "ابلاغیه ها" (ی اسحق جهانگیری و محمد مُخبر) ظرف یک دهه #ژاپن شویم و هیچ مشکلی برای اشتغال و اقتصاد نداشته باشیم (فرض!)، اما آیا افزودنِ جمعیت به این فلات خشک (با زمینهای محدودش برای آمایش سرزمین و زیست) صحیح است؟
چرا وقتی واقعیتها اینقدر عریان است، احتیاط نمی کنیم؟
چرا به تجربه دیگر جوامع انسانی احترام نمی گذاریم؟

🔴 آیا وقت آن نیست که باور کنیم باید برای حفظ تمدن ایرانی (یا همانکه محسن رنانی "گوهر ایران" خطابش می کند) به خانواده های کوچک ولی با کیفیت فکر کنیم؟

مساله فقط #آب نیست.‌ مساله #کیفیت_زندگی است. مساله سعادتمندی نسل است. (ایرادی نیست اگر کسی در حوزه شخصی اش گمان می کند امکانِ سعادتمند کردن یک خانواده بزرگ را داراست ولی) به شکل عمومی وقتی که با این میزان محدودیت آب، هوای مناسب، اشتغال پایدار، برق... (و اساسا "منابع") مواجهیم، توجه به کیفیت بخشیدن به خانواده کوچک ضروری است.

مشکلِ آب اصفهان، تلنگری است که قدری به "واقعیت"ها و "محدودیت"هایمان بیاندیشیم.



#جمعیت
#خانواده_کوچک
#اصفهان
#آب
🖊محمدرضا اسلامی
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
📌 لینک به نمونه مقاله درباره آمار مرگ/تولد/ازدواج در ژاپن‌ در سال ۲۰۲۰
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza E)
✍️رؤياى آمريكايى، رؤياى ژاپنى، رؤياى ايرانى
(براى ابوالفضل زرويى نصرآباد)

🖊محمدرضا اسلامى

🔷يك- دو طنزپرداز كشورمان، به فاصله چند روز درگذشتند. هر دو به پنجاه سالگى نرسيده. فارغ از اينكه هر يك له يا عليه چه نگاه سياسى اى بودند، ولى هر دو در يك ماجرا مشترك بودند: هر دو طنّاز بودند و هر دو عمرى كوتاه داشتند.
اهل طنز را سر و كار با مطايبه و شوخى است؛ طنزپرداز و عمر كوتاه؟

🔷 دو- اهالى "كلمه" و آنها كه ميزكارشان "كلام" است، گاه با عمرهاى بلند، بيگانه اند. سالهايي كم شماره آنچنان كه مثلا آل احمد به ٤٦سالگى رفت. يا شريعتى به ٤٤ سالگى. يا پروين اعتصامى به ٣٤سالگى.
و... يا اين اواخر، قيصر امين پور، به ٤٨سالگى.
مى گويند در ميان اهالى اين قبيله، "كلمه" بايد از جان كنده شود. و كارگاهِ ذهن و روح بايد با هم كار كنند. اول بايد "معنا" زاده شود و سپس "خون چو مى جوشد منش از شعر رنگى مى دهم".* خب اهالى اين خيابان را عمرِ دراز ممكن است؟

🔷سه- دوسال پيش در حوالى ماه بهمن حسن جوهرچى كه روزگارى بازيگر نقش جوان و تيپ پسر مثبتِ سينماى ما بود، از ميانمان پر كشيد. در يادداشتى تحت عنوان "نسلى كه فطير شد" نوشتم كه: نبايد مُرد. مرگ حق است، ولى نبايد زود مرد. نبايد "مصرف" شويم . بايد روزگار پيرى را ديد. چشيد. بازى نوه ها در مهدكودك را چرا نبايد ديد؟!
(لينك🔻)

🔷چهار- مى گويند هر انسانى، يك رؤيا بايد داشته باشد. انسانِ بى رؤيا، نمى شود. رؤيايى بايد داشت. مى گويند آمريكا زمانى سرزمين رؤيا ها بوده؛ برخى معتقدند رؤياى آمريكايى، ديگر نيست. نمى دانم كه اين گزاره چقدر صحيح است يا نيست؛ ولى مى دانم كه چندسال پيش در #ژاپن با يك رؤيا آشنا شدم. رؤيايى كه بعدها در آمريكا هم آن را ديدم. همين چند روز پيش در #تنكس_گيوينگ امسال هم آن را ديدم:
"پدربزرگى" كه براى شام تنكس گيوينگ، دستان نوه اش را در دست گرفته، و آن سو، سر ميز شام، پدر و مادرش هم لباسهاى عيدپوشيده بر گرد ميز نشسته اند.
اين تصوير، و اين بركنار هم نشستنِ چهار نسلِ يك فاميل را، بارها و بارها در آن سوى شرقى اقيانوس آرام (ژاپن) و در اين سويش مى توان ديد.

🔷پنج- هر كسى، هر رؤيايى مى تواند داشته باشد؛ بزرگ (همچون رؤیای لوتر کینگ) يا كوچك؛ ايرادى نيست. ولى، امتداد داشتن، مستدام بودن، كوتاه نبودن هم بايد در كنارِ رؤيايى كه داريم، رؤيايمان باشد. عمر بلند داشتن اگرچه نبايد همه ى ماجرا باشد، وليكن آن "هم" بايد باشد. مصرف نبايد بشويم. زود نبايد بميريم.

🔷شش- اهالى ولايت "كلمه" و "سخن" را چنين شرح مى كنند كه عمدتا بدخوابند. يا گاه، بى خوابند. شايد چون كلمه و معنا، از عمق جان بايد برون آيد. آنجا كه #سعدى مى گويد:

✔️چه خيال ها گذر كرد و ، گذر نكرد خوابى

يا آنجا كه صدسال بعد از او، #حافظ مى گويد:

✔️قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست/
قرار چیست؟ صبوری کدام؟ و خواب کجا؟!

بله! حكايت بى خوابى و بدخوابى براى اهالى اين اقليم، آشناست.
insomnia

چه در ايران باشى، چه در ژاپن يا آمريكا يا اروپا يا هر جاى اين خاك، من آن رؤيايى كه بدخوابت مى كند را نمى خواهم. من آن رؤياىِ پر خيال و پر رمز و راز كه خواب از چشمانت مى برد را نمى خواهم. مرا رؤيايى بايد كه با خوابِ آسوده، همنشين باشد. رؤيايى كه خوابِ امن، "نازل" كند!
ثم اَنزل عليكم من بعد الغمّ أَمَنَةً نُّعاسًا

#رؤيايى_دارم. رؤياى اينكه خوبانمان زود از ميانمان نروند.
سالها باشند و سالها بگويند و سالها ارجشان داريم. نه اينكه زود بروند و ما شاهدان مراسم تجليل باشيم. تجليل هاى بى فايده.
رویایِ دیدن کارهای بهرام بیضائی. رویای شنیدن صدای خشدار حنجره ساعد باقری. رویای دیدنِ سماع قلم و شکسته نستعلیق یداله کابلی خوانساری... رویای سالهای طولانی، بودنِ این عزیزان.

🔷هفت- شنيدن اخبار رفتنِ خوبان، اسبابِ اندوه است. هرچند همه بايد برويم. ولى زود نبايد رفت. #ابوالفضل_زرويى_نصرآباد از ميانمان رفت. جايگاهش در بهشت ازلى و شكرستان، در كنار خوبان باد. اما طنّازان ديگرمان را اميد كه عمرها دراز باد.
اهل كلمه، صاحبان روح هايى حساسند و جسم هايى كه طاقتِ بى طاقتيهاى روح را ندارد. اهل كلمه و طنّازانمان را دريابيم.
آنها كه به احمدآباد مستوفی مى نشينند. آنها كه اين روزها روزه سكوت پيشه مى كنند.

▪️▪️▪️
وه! که با این عمرهایِ کوتهِ بی اعتبار/
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟
#شهريار

@solseghalam
https://goo.gl/Y1TtCj
▪️▪️▪️▪️

📌پى نوشت: يادداشت مرتبط قبل:
✍️"نسلى كه فطير شد"
https://t.iss.one/solseghalam/576
✍️طول عمر در ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/579
✍️براى روزگار پيرى ام
https://t.iss.one/solseghalam/851
*مصرع از مولانا
✍️گوگل و تصویر پروفسور لطفی علی‌عسکرزاده (معروف به دکتر لطفی زاده)

🖊دکتر احمد قادری

🔷امروز لگوی مخصوص گوگل مزین بود به تصویر پروفسور لطفی علی‌عسکرزاده معروف به دکتر لطفی زاده مبدع نظریه منطق فازی. این تغییر لگو به مناسبت سالگرد ارائه نظریه فازی توسط ایشان در سال ۱۹۶۴ در یک مقاله علمی بود که تا به حال بیش از صد و بیست و پنج هزار بار مورد استناد علمی پژوهشگران دنیا واقع شده.
انتشار این مقاله منجر به بحث‌های بسیار گسترده ای بین دانشمندان دنیا شد، که مرور آن شاید بتواند تفاوت رویکرد در دو کشور آمریکا و ژاپن درباره روشهایی علمی و تاثیر تاریخ، فرهنگ، باورها و جهت‌گیری شناختی بر چنین تفاوتی را نشان بدهد.

🔷وقتی که در سال ۱۹۶۵ نظریه دکتر لطفی زاده در مقاله "مجموعه‌های فازی" (قابل دسترس در لینک زیر) در ژورنال information and control، منتشر شد نه تنها بخش بزرگی از جامعه علمی آن زمان غرب آنرا نپذیرفت، بلکه با مخالفت شدید و حتی تمسخر بسیاری از دانشمندان غربی هم عصرش مواجه شد، بطوریکه مثلا پروفسور کالمن استاد برق دانشگاه #برکلی و مبدع فیلترهای کالمن با تمسخر، نظریه ارایه شده لطفی زاده را افکار پوچ و واهی (wishful thinking) نامید و یا ریاضیدان و دانشمند علوم کامپیوتر ویلیام کاهن (معروف به پدر محاسبات ممیز شناور) واژه تمسخر آمیز کوکائین علم را برای نظریه فازی به کار برد!
تا اینکه چند سال بعد در نیمه دوم دهه هشتاد میلادی در حالیکه هنوز در #آمریکا بین علمی بودن یا غیر علمی بودن سیستمهای فازی بحث بود و خیلی از دانشمندان غربی به نادرست بودن این نظریه اعتقاد راسخ داشتند ناگهان در #ژاپن ده ها محصول به بازار آمد که از سیستمهای فازی استفاده میکرد از دوربینهای ساخت شرکت کنون گرفته که با استفاده از سیستم فازی لنز را به نحوی تنظیم میکرد که بهترین وضوح تصویر بدست می آمد تا ماشینهای لباسشویی ساخت #هیتاچی که با استفاده از سیستم فازی مصرف برق/آب و پودر لباسشویی در آنها به مقدار زیادی کاهش می یافت.
حتی ناظران غربی شاهد بودند که ژاپنیها توانستند مصرف برق در #قطارهای_سریع_السیر را با استفاده از این روش کاهش دهند. تازه بعد از این بود که شرکتهای آمریکایی مثل جنرال موتورز، بوئینگ، کرایسلر... با یک تاخیر چند ساله نسبت به ژاپنیها شروع به استفاده از سیستمهای فازی کردند.
یکی از مهمترین اشخاصی که نقش اساسی در بردن منطق فازی به ژاپن و معرفی آن به صنایع ژاپن داشت شخصی بود به نام پروفسور یاماکاوا.
دکتر #یاماکاوا علاوه بر اینکه یکی از اولین کسانی در دنیا بود که #چیپهای_فازی را ساخت، یک سیستم حفظ تعادل پاندول معکوس ساخت که با کنترل فازی کار میکرد، و بعد با نمایش آن در شهرهای مختلف ژاپن باعث آشنایی مهندسین ژاپنی با قابلیتهای این سیستم شد.
قسمت دوم یادداشت درباره پروفسور لطفی زاده🔻🔻
@solseghalam
۱۷-۱۸ سال پیش، زمانی که من در دانشگاه صنعتی کیوشو در جنوب ژاپن، دوره دکترا را در رشته مهندسی برق میگذراندم این فرصت را داشتم که درس محاسبات نرم (یا کنترل فازی) را با دکتر یاماکاوا بگذرانم. در یکی از جلسات بنده سوالی که همیشه در ذهنم بود را از ایشان پرسیدم. سوال بنده از ایشان این بود:
✔️چرا با وجود اینکه کنترل فازی اولین بار در آمریکا ارایه شد با مخالفت دانشمندان غربی مواجه شد ولی در ژاپن مورد استقبال قرار گرفت.

🔵پاسخی که دکتر یاماکاوا داد برای من خیلی جالب بود. ایشان گفتند این تفاوت رویکرد بر میگردد به تفاوت نگاهی که در #ژاپن و #غرب به جهان وجود دارد و نوع #فلسفه هایی که تفکرات ژاپنی و غربی بر اساس آن شکل گرفته است. آقای یاماکاوا اشاره کرد که علم و فلسفه در غرب بر اساس دیدگاه های یونانی شکل گرفته که در آن مطابق با منطق ارسطویی یا یک گزاره غلط است و یا درست؛ بنابراین درک و پذیرشِ یک منطق‌ِ چندارزشی برای یک #انسان_غربی آسان نیست چرا که با باورهای تاریخی اش متضاد است. در صورتیکه فلسفه مورد باور در #شرق (ژاپن) بر اساس آموخته های #کنفسیوس است یعنی اینکه خیر و شر هر دو در انسان وجود دارد و همه چیز صفر یا یک نیست، و بین سفید و سیاه یک ناحیه خاکستری هم وجود دارد. بنابراین این نوع نگاه ما (ژاپنیها) درک منطق فازی را برای ما ممکن میکند چون این نوع منطق بر خلاف منطق ارسطویی منطبق با نظام فکری ما است. بعد آقای یاماکاوا موارد مختلفی از تجربیاتش را توضیح داد که چطور نوع فلسفه و #نگاه_ژاپنی متفاوت با #نگاه_غربی به آنها کمک کرده است تا روشهای بهتری نسبت به رقبای غربی شان پیاده کنند. یک نمونه آن استفاده از روش و قوانین آموزش هنرهای رزمی ژاپنی (جودو، کندو،..) در بوشیدو، برای بهینه سازی آموزش سیستمهای #هوش_مصنوعی بود.

بنده البته قصدم از این نوشته این نبود که بگویم نوع نگاه ژاپنی از غربی بهتر است یا بدتر. بلکه قصدم این بود که بگویم وقتی حتی در علوم و #مهندسی که با آزمایشها و متدهای تجربی می توانیم صحتِ یک نظریه را بررسی کنیم تا این حد باورهای فلسفی در تفاوت رویکرد دانشمندان در مواجه با نظریات علمی مثلا در آمریکا و ژاپن موثر است، تفاوت رویکرد متداول در ژاپن و آمریکا در مورد موضوعات اقتصادی و اجتماعی (مثل موضوع بسیار مهم روابط نیروی کار و سرمایه در کسب و کارهای دو کشور ) می تواند فقط به تفاوت تاکتیک برای رسیدن به یک هدف مشترک یعنی سود بشتر مرتبط نباشد و بنابراین نباید از اثرِ تفاوتهای فراوانی که در جهت‌گیری شناختی در ژاپن و آمریکا وجود دارد مانند اعتقاد و یا عدم اعتقاد به «فردگرایی» و یا سطح «احساس مسئولیت» در مقابل جامعه ... صرف نظر کنیم.

https://reader.elsevier.com/reader/sd/pii/S001999586590241X?token=6FA1DF6319A7D328A2A4843588C07E465960BE410FCE75B292B1E55F26AC4976D3E5557DD6FB4C518BD4FBE217B95906&originRegion=us-east-1&originCreation=20211201063843

🖊احمد قادری
(دکترای مهندسی برق از دانشگاه صنعتی کیوشو ژاپن و سر مهندس برقی سازی خودرو در میشیگان آمریکا)

@solseghalam
✍️چرا ایلان ماسک نمی خواهند؟

در نشستی که به منظور بررسی سند آموزش کشور برگزار شد (با توجه به وقت موجود) به بحث مقایسه مسئله «آموزش» در دو کشور ژاپن و آمریکا پرداخته شد. خلاصه بحث این بود که «آموزش» یک فرایند است که از آموزش ابتدایی/متوسطه در «کودکی» شروع و به آموزش عالی در «جوانی» ختم می شود. (ضمن اشاره به حدود یک سال تدریس در مدارس ابتدایی ژاپنی) گفته شد که «ثمره» و «میوه» آموزش در ژاپن می شود تویوتا (یا هوندا، نیسان، پاناسونیک و...) و در آمریکا می شود فورد، جنرال موتورز، تسلا، ایر بی اند بی، آمازون، گوگل و... . «ساختار آموزشی» در #ژاپن به نحوی است که ایلان ماسک نمی خواهند و آن بلایِ عجیب و غریب را هم بر سر آقای کارلوس گون مدیرعامل #نیسان می آورند. این «تفاوت» در روشها، ناشی از تفاوت در پارامترهایی است که در مبانیِ ساختارهای «آموزش» (Education) کشورها لحاظ می شود. سند آموزش کشور #ایران نمی تواند بدون توجه به #تجربیاتِ سایر کشورها تدوین شود و از این منظر، به «دو پارامتر کلیدی» که ضروری است در سند جدید توجه شود پرداختم.

ضمن تشکر از جناب دکتر محمود امانی بابت پرداختن به این موضوع، نکته جالب توجه برایم در این امر، توجه به مسئله «خرد جمعی» در تدوین سند جدید است. اینکه در قالب این سلسله جلسات از نقد و نظرات افرادی همچون آقایان دکتر مجتبی لشکری بلوکی، دکتر محسن رنانی، دکتر مسعود نیلی، دکتر دانش جعفری و... استفاده شده بود و امیدوارم واقعا روزی برسد که در تدوین سایر اسناد، از موضوع خرد جمعی به این شکل استفاده شود و نظرات افراد (فارغ از رویکردهای سیاسی شان) در امور پایه، شنیده شود.

۱۶ آذر ۱۴۰۰

#سیستم_آموزشی
#هویت_ایرانی
#نوآوری
#آموزش
t.iss.one/solseghalam
✍️ تویوتا و جنرال موتورز، فردگرایی یا کار گروهی؟
(شکست جنرال موتوز پس از نَود سال!)


🖊محمدرضا اسلامی

چند روز پیش (چهارم ژانویه) در خبرها منتشر شد که پس از نوَد سال (از سال 1931) که جنرال موتورز مقام اول تولید و فروش خودرو در کشور آمریکا بود، سال گذشته این مقام را به رقیب ژاپنی خود یعنی #تویوتا باخت و ۲۰۲۱ اولین سالی بود که رسما فروش این کارخانه ژاپنی (در کشور آمریکا) از جنرال موتورز بیشتر بوده است. (لینک خبر🔻)

درباره این خبر توجه به چند نکته ضروری است:

یک– مساله کیفیت در تولیدات تویوتا
افزایش «کمّیت» تولید محصول در کارخانجات تویوتا، مترادف با «اُفت کیفیت» نبوده و این یک نکته کلیدی است. خانواده/گروه تویوتا بر مبنای «کیفیت» شکل گرفته و این مقامِ جدید از این بابت حائز توجه است که گروه تویوتا توانسته با حفظ کیفیت، کمرِ رقیب کمّی کارِ خود را بشکند.

دو- تویوتا و مساله دسترسی به منابع اولیه
تویوتا در شرایطی «کمّیت» محصولات خود را افزایش می دهد که تقریبا به هیچ یک از منابع اولیه برای تولید محصول (در خودِ ژاپن) دسترسی ندارد!
نه سنگ آهن در ژاپن وجود دارد، نه گاز، نه برق ارزان. هیچ یک.
تمام پارامترهای اولیه برای تولید محصول در تیراژ بالا، در ژاپن موجود نیست. سنگ آهن را باید با «کشتی» (!) از استرالیا حمل (وارد) کنند. مهمترین مولفه انرژی در تولید (یعنی برق) با چالش جدی در ژاپن مواجه است.
برخلاف کشورهای اروپایی یا آمریکا که دسترسی به «برق هسته ای» ممکن است، در ژاپن به دلیل مساله زلزله، توسعه نیروگاه هسته ای یک «ریسک» محسوب می شود و لذا ژاپنی ها حتی در«تولید برق» با محدودیت/ملاحظات بسیار، مواجه بوده/هستند.

#برق و #فولاد دو رکن کلیدی در تولید محصولات صنعتی محسوب می شوند.

تویوتا در شرایطی کمیت را افزایش داد که نه کیفیت را باخته و نه میزانِ «دسترسی» اش به منابع اولیه فرقی کرده است! و این یعنی یک معجزه.

سه– تویوتا و منابع انسانی
جنرال موتورز در سرزمین پهناور آمریکا به انواعِ منابع اولیه دسترسی دارد. حتی از بابتِ دسترسی به «منابع انسانی» (و talent) مدیرانِ جنرال موتورز براحتی به برترین استعدادهای هندی، چینی، ترکیه ای، ایرانی، مصری و... دسترسی دارند در حالی که مدیران تویوتا (عمدتا) فقط با ژن ژاپنی در حال اداره گروه اقتصادی تویوتا هستند.

در اینباکسِ مدیران اداره منابع انسانی جنرال موتورز، روزانه انبوهی ایمیل فارغ التحصیلان دانشگاههای استنفورد، ام.آی.تی، برکلی، میشیگان و... وارد می شود. ایمیلهایی از افرادی با ملیتهای مختلف. در حالی که به سختی (شاید محال) می توان یک "مدیرِ ارشدِ غیر ژاپنی" در تویوتا پیدا کرد.


این چگونه ممکن است؟

برای ذهنهایی که عادت کرده اند همه چیز را در چند پاسخِ سرراست و شسته رُفته تحلیل کنند، نمی توان پاسخی برای این سوال یافت.
پاسخ به این سوال، کوتاه، روشن و خطی نیست. پاسخ به این سوال متضمّن یک شرط است و آن پذیرفتنِ «پیچیدگی» هاست. پاسخ اگر آسان بود، نیسان هم تویوتا می شد. حتی هوندا (که در کمّیت/کیفیت بارها تا نزدیکی تویوتا آمده) هم اینگونه می شد.

گروه تویوتا، یک صندوق سربسته است. مجموعه «ساختارهایی» که شرکت (امپراطوریِ) تویوتا بر مبنای آن بنا شده، اصلا واضح و روشن نیست.
بخشی از پیچیدگیها مبتنی بر روند ثبت اختراعات، تحقیق و توسعه... و اساسا «فن آوری» است. اما بخشی دیگر، مبتنی بر ساختارهای «روابط انسانی» است.

مولوی در بیتی می گوید:
نقشی که بر دل می زند
بر دیده گر پیدا شدی/

هر دست و رو ناشسته ای (!)
چون شیخِ ذالنّون آمدی

کنایه و تعبیر مولانا که می گوید «فردِ دست و رو ناشسته ای که به دنبال "جهش" است» در این بحث مصداق دارد. اگر «نقش» و علت، براحتی پیدا و مشخص بود که «فورد» هم می توانست تویوتا شود.

🔵تویوتا و مساله حقوق و مزایا

یکی از مهمترین مسائل در طراحی ساختارِ سازمانها و بنگاههای بزرگ اقتصادی، «مساله حقوق مدیران» است. مدل ژاپنی کاملا با مدل آمریکایی در این بحث متفاوت است. در یادداشت قبل به این موضوع پرداخته شد که حقوق خانم مری باررا مدیرعامل جنرال موتورز 250 برابر حقوق یک مهندس ساده در همان مجموعه است. و این چیزی است که در مدل ژاپنی (طراحی سازمان) اصلا و ابدا پذیرفتنی نیست.
(مدل آمریکایی اصالت را به مدیر می دهد)

🔴 گفت بر قانونِ خویش

موفقیت تویوتا در بحثِ کمیت و کیفیت، مبتنی بر «طراحی مدلِ سازمانی»(بدون کپی برداری) و لحاظ کردنِ «محدودیت» های ژاپنی است. جلال آل احمد در مقاله ای درباره گاندی می گوید: کسی که از نردبانِ ضعفهای بشری بالا رفت و به رهبری قوم رسید. تویوتا، نه از نردبان ضعف، که از نردبانِ محدودیت بالا رفته است. مدیرانِ ژاپنی، حتی در دل آمریکای رقیب، کارخانه تاسیس کردند وبا شعبۀ تولید کمِری در ایالت کنتاکی توانستند کمَر رقیب را بشکنند.
نه با شعار، بلکه در عمل.


t.iss.one/solseghalam