This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفتار پلیس
دیشب؛ حدودا 20متری ضلع شمالی دانشگاه. درجریانِ یک بگومگوی ساده (با اوبر)، دخترک به درشتی جوابِ #پلیس رو داد واین پاسخِ پلیس جلوی دوست پسرش بود
@solseghalam
مربوط به متن زیر🔻🔻
دیشب؛ حدودا 20متری ضلع شمالی دانشگاه. درجریانِ یک بگومگوی ساده (با اوبر)، دخترک به درشتی جوابِ #پلیس رو داد واین پاسخِ پلیس جلوی دوست پسرش بود
@solseghalam
مربوط به متن زیر🔻🔻
✍️پلیس و امنیت در آمریکا
🔷در خصوص رفتار خشنِ پلیس آمریکا با سیاه پوستان مطالب و ویدئوهای زیادی وجود دارد. این در حالی است که در چندسال گذشته بارها شاهد رفتاری مشابهِ رفتارِ ویدئوی فوق🔺 با دانشجویان سفیدپوست بوده ام.
در اتفاق بالا، (که شاید میشد کار به اینجا نرسد) مشخص بود که این رفتار با دخترک، منجر به عصبی شدن دوست پسرش می شود [دستبند زدن از پشت و كشيدن]، ولی به محض اینکه پسر حرکتی کرد، پلیس دست به سمتِ اسلحه برد.
🔴 حالا فرض کنید در این ویدئو بجای دختر و پسرِ دانشجوی سفید، دو سیاه پوست بودند. ویدئو به کرات به اشتراک گذاشته می شد مبنی بر: «رفتار خشن با سیاه پوستان». موضوع این یادداشت ، انکارِ وجودِ رفتارهای نژادپرستانه در آمریکا نیست، بلکه مقصود این بحث، اذعان به وجودِ رفتارِ خشنِ پلیس به طور عام است.
🔵 بارها در این مدت رفتارِ مشابه (با دانشجویان سفید) را شاهد بوده و مستندسازی کرده ام. موضوعی که باید در اینجا به آن اشاره شود اینکه اساسا آیا این جنس و نوع رفتار، مهندسی شده و طراحی شده است یا اینکه یک مشکلِ فرهنگی در آمریکا است؟
🔷شاید بتوان این بحث را به دو زیربحث تقسیم کرد:
🔹یک – خشونت پلیس
🔹دو- تیراندازی پلیس
✔️یک – خشونت: باز یک پله به عقب تر برگردیم، «آیا رفتار پلیس آمریکا خشن است؟». این بحث کیفی و "کلی" است و پاسخ به آن بدون آمارهای مقایسه ای (و پارامتری) با دیگر کشورها ، دشوار است. اما یک چیز را می توان با قطعیت گفت و آن اینکه "ترسِ" از پلیس به عنوان تامین کننده امنیت و مجری قانون، کاملا در شهروندان وجود دارد.
توجیهِ برخی از شهروندانی که با آنها صحبت داشته ام این است که ، این لازمه امنیت در کشوری است که تنوعِ نژادی گسترده و حیرت آوری از مهاجران در آن است و اگر چنین نباشد ، سنگ روی سنگ بند نمی شود.
در درستی یا نادرستی این گزاره در نوبت های بعد گفتگو خواهیم کرد.
✔️دو- تیراندازی: اوایل ورود به آمریکا، با دانشجویی از روسیه همخانه بودم. چند توصیه و نصیحت کرد و یکی اینکه «به ذهنت بسپار که در برخوردت با پلیس، اولین انتظارت این باشد که شلیک می کنند؛ مراقب باش نفله نشوی!». این صحبت اگر چه با قدری اغراق ممکن است همراه باشد اما بیراه نیست. .ولی چرا؟
واقعیت این است که پلیس آمریکا، جدای از فضایِ متنوع قومی در این کشور، خود را در معرضِ برخورد با شهروندانی می داند که بخشِ عمده ای از آنها مسلح هستند. لذا وجودِ استرس در "مامور"ی که خود را در برابرِ گلوله می داند، امری بدیهی است و لذا بخشی از واکنشِ دست به اسلحه بردن ، ناظر به وجود این واقعیت است. واقعیتِ وجودِ چندمیلیون سلاح در میانِ مردم.
🔴با اوصاف مذکور، سؤال نهایی است که آیا آمریکا کشوری امن است یا ناامن؟
بحث فوق نشان می دهد که پاسخ به این سوال چقدر دشوار است. مسأله این است که امنیت یا ناامنی در آمریکا را بخواهیم با چه مترِ مقایسه و با چه پارامترهایی تحلیل کنیم.
#اسحله
#اسحله_در_آمریکا #پلیس #امنیت
https://t.iss.one/solseghalam
🔷در خصوص رفتار خشنِ پلیس آمریکا با سیاه پوستان مطالب و ویدئوهای زیادی وجود دارد. این در حالی است که در چندسال گذشته بارها شاهد رفتاری مشابهِ رفتارِ ویدئوی فوق🔺 با دانشجویان سفیدپوست بوده ام.
در اتفاق بالا، (که شاید میشد کار به اینجا نرسد) مشخص بود که این رفتار با دخترک، منجر به عصبی شدن دوست پسرش می شود [دستبند زدن از پشت و كشيدن]، ولی به محض اینکه پسر حرکتی کرد، پلیس دست به سمتِ اسلحه برد.
🔴 حالا فرض کنید در این ویدئو بجای دختر و پسرِ دانشجوی سفید، دو سیاه پوست بودند. ویدئو به کرات به اشتراک گذاشته می شد مبنی بر: «رفتار خشن با سیاه پوستان». موضوع این یادداشت ، انکارِ وجودِ رفتارهای نژادپرستانه در آمریکا نیست، بلکه مقصود این بحث، اذعان به وجودِ رفتارِ خشنِ پلیس به طور عام است.
🔵 بارها در این مدت رفتارِ مشابه (با دانشجویان سفید) را شاهد بوده و مستندسازی کرده ام. موضوعی که باید در اینجا به آن اشاره شود اینکه اساسا آیا این جنس و نوع رفتار، مهندسی شده و طراحی شده است یا اینکه یک مشکلِ فرهنگی در آمریکا است؟
🔷شاید بتوان این بحث را به دو زیربحث تقسیم کرد:
🔹یک – خشونت پلیس
🔹دو- تیراندازی پلیس
✔️یک – خشونت: باز یک پله به عقب تر برگردیم، «آیا رفتار پلیس آمریکا خشن است؟». این بحث کیفی و "کلی" است و پاسخ به آن بدون آمارهای مقایسه ای (و پارامتری) با دیگر کشورها ، دشوار است. اما یک چیز را می توان با قطعیت گفت و آن اینکه "ترسِ" از پلیس به عنوان تامین کننده امنیت و مجری قانون، کاملا در شهروندان وجود دارد.
توجیهِ برخی از شهروندانی که با آنها صحبت داشته ام این است که ، این لازمه امنیت در کشوری است که تنوعِ نژادی گسترده و حیرت آوری از مهاجران در آن است و اگر چنین نباشد ، سنگ روی سنگ بند نمی شود.
در درستی یا نادرستی این گزاره در نوبت های بعد گفتگو خواهیم کرد.
✔️دو- تیراندازی: اوایل ورود به آمریکا، با دانشجویی از روسیه همخانه بودم. چند توصیه و نصیحت کرد و یکی اینکه «به ذهنت بسپار که در برخوردت با پلیس، اولین انتظارت این باشد که شلیک می کنند؛ مراقب باش نفله نشوی!». این صحبت اگر چه با قدری اغراق ممکن است همراه باشد اما بیراه نیست. .ولی چرا؟
واقعیت این است که پلیس آمریکا، جدای از فضایِ متنوع قومی در این کشور، خود را در معرضِ برخورد با شهروندانی می داند که بخشِ عمده ای از آنها مسلح هستند. لذا وجودِ استرس در "مامور"ی که خود را در برابرِ گلوله می داند، امری بدیهی است و لذا بخشی از واکنشِ دست به اسلحه بردن ، ناظر به وجود این واقعیت است. واقعیتِ وجودِ چندمیلیون سلاح در میانِ مردم.
🔴با اوصاف مذکور، سؤال نهایی است که آیا آمریکا کشوری امن است یا ناامن؟
بحث فوق نشان می دهد که پاسخ به این سوال چقدر دشوار است. مسأله این است که امنیت یا ناامنی در آمریکا را بخواهیم با چه مترِ مقایسه و با چه پارامترهایی تحلیل کنیم.
#اسحله
#اسحله_در_آمریکا #پلیس #امنیت
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️جرم مدیرعامل نیسان یا جرم مدیران نیروگاه هسته ای فوکوشیما؟!
🖊محمدرضا اسلامى
🔷بيش از دو هفته از زمانی که خبر دستگیری «کارلوس گون» رئیس فرانسویِ شرکت #نیسان در رسانه ها منتشر شد، می گذرد. در تمام مدتی که این آقای امپراطور بازداشت شده، اطلاعات دقیقی (از ماهیت تخلفات او) به رسانه ها داده نشده است. این روزها، بحثهای مختلفی در این زمینه در ژاپن به راه افتاده است.
🔷نام #نیسان در ایران برای ما یادآور نامهایی است که عمدتا متناظر با «پاترول» و «ماکسیما» بوده است. ماشین هایی براه و برقرار.
گفته می شود که در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی نیسان در «آستانه» ورشکستگی بوده و ورودِ آقای گون، باعث بلند شدنِ دوبارۀ این شرکت از خاک بوده است. به او لقب «#قاتل_هزینه_ها» داده بودند.
عملکرد وی در نیسان چنان چشمگیر بود، که درسال نخست سود خالصی معادل ۲٫۷ میلیارد دلار را عاید کمپانی کرد و تا سال ۲۰۰۵ کلیه بدهی های نیسان را پرداخت نمود.
🔷در رابطه با نحوۀ برخوردی که #پلیس ژاپن با #کارلوس_گون انجام داده بحثهای مختلفی در کشور ژاپن و رسانه ها به راه افتاده است. برخی معتقدند این ماجرا اساسا نه به دلیل تخلف آقای گون، که به دلیل "کودتای نیسان علیه رنو" بوده و در میانۀ زد و خورد هیات مدیرۀ این دو غول خودروساز، آقای گون فدا شده.
✔️میان ابرو و چشمِ تو گیر و داری بود /
در آن میانه شدم کشته ، این چه کاری بود؟!
🔷برخی هم معتقدند این شدت عمل در برخورد پلیس و دادستانی با آقای گون ناشی از این است که نام او «کارلوس» بوده. اگر بجای کارلوس نام او مثلا تاناکا، یا تاکادا، یا فوجیتانی و...بود اینچنین سرش بر باد نمی رفت.
افراد و رسانه هایی که این بحث را مطرح می کنند کسانی هستند که به روحیه «ملی گرایی» ژاپنی اشاره می کنند و اینکه اساسا ژاپنی ها روحیه پذیرش خارجی ندارند.
در یادداشت قبل (لینک شماره یک🔻) اشاره کردم که ژاپنی ها درمقاطعی که لازم باشد «مدیر ارشد» از خارج وارد می کنند، ولی این به معنای داشتن روحیه باز و پذیرش منابع انسانی سایر کشورها (آنگونه که مثلا در صنایع آمریکا باب هست) نیست.
در یادداشتی که در لینک شماره دو🔻قرار داده شده ملاحظه می کنید که نویسنده این سوال را مطرح کرده که: «مدیران نیروگاه هسته ای فوکوشیما (که آن فاجعه را به بار آوردند)، دستگیر "نشدند" ولی با کارلوس گون، به خاطر
"کارلوس بودن (خارجی بودن)"
به این شدت برخورد شد و دستگیر شد».
[پیش از ماجرای سونامی توهوکو، مشاوران به مدیران شرکت برق تپکو هشدار داده بودند که در صورت رخداد سونامی با امواج ده متر، نیروگاه فوکوشیما دچار مشکل خواهد شد]
🔷واقعیت امر این است که شکلگیری این بحثها/سوالها در ژاپن بسیار ارزشمند و مهم است. اینها لحظات مهمی در عمر و حیات یک ملت (تمدن) است که با «خود» و رفتار خود، مواجه می شود. اتفاقاتی که باعث می شود یک ملت، «خود» را دوباره ببیند، و دوباره ارزیابی کند. چند هفته پیش یادداشتی از دکتر محسن رنانی درباره نحوۀ مواجهۀ ما ایرانیان با نخبگان افغانی در شبکه های اجتماعی بحثهای جدی و دامنه داری به راه انداخت. آن یادداشت (و آن اتفاق) از همین جنس بود. «لحظه» یا «آنی» است که یک ملت از خود سوال می پرسد:"ما چگونه بوده ایم؟"
🔷طی سالهایی که در ژاپن گذشت، به این باور رسیده بودم که حدودا از هر چهار دانشجوی دکترای ایرانی در دانشگاههاى ژاپن، یکی با استاد (و آزمایشگاه خود) مشکلات جدی دارد. مشکلاتی که بیشتر اخلاقی/رفتاری بودند تا علمی. آمار مستندی در این بحث در دسترس ندارم ولی همواره این سوال مطرح بود که این میزان صلبیت در پذیرش متخصصین سایر ملل آیا صحیح است؟
جنس مشکلات و پیچیدگیهای مسایل اداره بنگاههای بزرگ صنعتی/اقتصادی در دنیای امروز به حدّی است که منابع انسانیِ یک کشور «به تنهایی» برای حل مشکلات (و حضور در عرصه رقابتهای جهانی) کفایت نمی کند. اگر «ژاپنِ امروز» در برابر این سوال قرار گرفته، ایرانِ امروز هم باید از خود بپرسد: ما چقدر از منابع انسانی متخصص سایر ملل برخورداریم؟ حداقل اینکه، ما چقدر منابع انسانیِ ایرانیِ بیرون از کشور را برای حل مسایلِ داخل ایران استخدام مى كنيم؟
🔷در مقاله لینک سوم🔻(از #سی_ان_ان) نویسنده معتقد است که حدود ده سال زندان در انتظار کارلوس گون است. نویسنده معتقد است که اکنون بعد از اینهمه غوغای رسانه ای، اگر کارلوس گون را آزاد کنند، افتضاح خواهد بود (که چرا دستگیرش کردید؟) و اگر زندانش کنند، داغی خواهد بود که منبعد هر مدیرخارجی قبل از ورود به شرکتهای عظیم ژاپنی به آن نگاه کرده و عاقبتِ (احتمالى) خودش را تصور خواهد کرد.
@solseghalam
https://goo.gl/rB4eBV
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
✍️لینک ١: مدیران خارجی درژاپن https://t.iss.one/solseghalam/1468
✍️لینک ٢: https://goo.gl/V1Ue6A
✍️لینک ٣: https://goo.gl/sCjd9Y
✍️لينك ٤: سرنوشت تلخ نیروگاه هسته ای درژاپن https://goo.gl/ohiEnV
🖊محمدرضا اسلامى
🔷بيش از دو هفته از زمانی که خبر دستگیری «کارلوس گون» رئیس فرانسویِ شرکت #نیسان در رسانه ها منتشر شد، می گذرد. در تمام مدتی که این آقای امپراطور بازداشت شده، اطلاعات دقیقی (از ماهیت تخلفات او) به رسانه ها داده نشده است. این روزها، بحثهای مختلفی در این زمینه در ژاپن به راه افتاده است.
🔷نام #نیسان در ایران برای ما یادآور نامهایی است که عمدتا متناظر با «پاترول» و «ماکسیما» بوده است. ماشین هایی براه و برقرار.
گفته می شود که در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی نیسان در «آستانه» ورشکستگی بوده و ورودِ آقای گون، باعث بلند شدنِ دوبارۀ این شرکت از خاک بوده است. به او لقب «#قاتل_هزینه_ها» داده بودند.
عملکرد وی در نیسان چنان چشمگیر بود، که درسال نخست سود خالصی معادل ۲٫۷ میلیارد دلار را عاید کمپانی کرد و تا سال ۲۰۰۵ کلیه بدهی های نیسان را پرداخت نمود.
🔷در رابطه با نحوۀ برخوردی که #پلیس ژاپن با #کارلوس_گون انجام داده بحثهای مختلفی در کشور ژاپن و رسانه ها به راه افتاده است. برخی معتقدند این ماجرا اساسا نه به دلیل تخلف آقای گون، که به دلیل "کودتای نیسان علیه رنو" بوده و در میانۀ زد و خورد هیات مدیرۀ این دو غول خودروساز، آقای گون فدا شده.
✔️میان ابرو و چشمِ تو گیر و داری بود /
در آن میانه شدم کشته ، این چه کاری بود؟!
🔷برخی هم معتقدند این شدت عمل در برخورد پلیس و دادستانی با آقای گون ناشی از این است که نام او «کارلوس» بوده. اگر بجای کارلوس نام او مثلا تاناکا، یا تاکادا، یا فوجیتانی و...بود اینچنین سرش بر باد نمی رفت.
افراد و رسانه هایی که این بحث را مطرح می کنند کسانی هستند که به روحیه «ملی گرایی» ژاپنی اشاره می کنند و اینکه اساسا ژاپنی ها روحیه پذیرش خارجی ندارند.
در یادداشت قبل (لینک شماره یک🔻) اشاره کردم که ژاپنی ها درمقاطعی که لازم باشد «مدیر ارشد» از خارج وارد می کنند، ولی این به معنای داشتن روحیه باز و پذیرش منابع انسانی سایر کشورها (آنگونه که مثلا در صنایع آمریکا باب هست) نیست.
در یادداشتی که در لینک شماره دو🔻قرار داده شده ملاحظه می کنید که نویسنده این سوال را مطرح کرده که: «مدیران نیروگاه هسته ای فوکوشیما (که آن فاجعه را به بار آوردند)، دستگیر "نشدند" ولی با کارلوس گون، به خاطر
"کارلوس بودن (خارجی بودن)"
به این شدت برخورد شد و دستگیر شد».
[پیش از ماجرای سونامی توهوکو، مشاوران به مدیران شرکت برق تپکو هشدار داده بودند که در صورت رخداد سونامی با امواج ده متر، نیروگاه فوکوشیما دچار مشکل خواهد شد]
🔷واقعیت امر این است که شکلگیری این بحثها/سوالها در ژاپن بسیار ارزشمند و مهم است. اینها لحظات مهمی در عمر و حیات یک ملت (تمدن) است که با «خود» و رفتار خود، مواجه می شود. اتفاقاتی که باعث می شود یک ملت، «خود» را دوباره ببیند، و دوباره ارزیابی کند. چند هفته پیش یادداشتی از دکتر محسن رنانی درباره نحوۀ مواجهۀ ما ایرانیان با نخبگان افغانی در شبکه های اجتماعی بحثهای جدی و دامنه داری به راه انداخت. آن یادداشت (و آن اتفاق) از همین جنس بود. «لحظه» یا «آنی» است که یک ملت از خود سوال می پرسد:"ما چگونه بوده ایم؟"
🔷طی سالهایی که در ژاپن گذشت، به این باور رسیده بودم که حدودا از هر چهار دانشجوی دکترای ایرانی در دانشگاههاى ژاپن، یکی با استاد (و آزمایشگاه خود) مشکلات جدی دارد. مشکلاتی که بیشتر اخلاقی/رفتاری بودند تا علمی. آمار مستندی در این بحث در دسترس ندارم ولی همواره این سوال مطرح بود که این میزان صلبیت در پذیرش متخصصین سایر ملل آیا صحیح است؟
جنس مشکلات و پیچیدگیهای مسایل اداره بنگاههای بزرگ صنعتی/اقتصادی در دنیای امروز به حدّی است که منابع انسانیِ یک کشور «به تنهایی» برای حل مشکلات (و حضور در عرصه رقابتهای جهانی) کفایت نمی کند. اگر «ژاپنِ امروز» در برابر این سوال قرار گرفته، ایرانِ امروز هم باید از خود بپرسد: ما چقدر از منابع انسانی متخصص سایر ملل برخورداریم؟ حداقل اینکه، ما چقدر منابع انسانیِ ایرانیِ بیرون از کشور را برای حل مسایلِ داخل ایران استخدام مى كنيم؟
🔷در مقاله لینک سوم🔻(از #سی_ان_ان) نویسنده معتقد است که حدود ده سال زندان در انتظار کارلوس گون است. نویسنده معتقد است که اکنون بعد از اینهمه غوغای رسانه ای، اگر کارلوس گون را آزاد کنند، افتضاح خواهد بود (که چرا دستگیرش کردید؟) و اگر زندانش کنند، داغی خواهد بود که منبعد هر مدیرخارجی قبل از ورود به شرکتهای عظیم ژاپنی به آن نگاه کرده و عاقبتِ (احتمالى) خودش را تصور خواهد کرد.
@solseghalam
https://goo.gl/rB4eBV
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
✍️لینک ١: مدیران خارجی درژاپن https://t.iss.one/solseghalam/1468
✍️لینک ٢: https://goo.gl/V1Ue6A
✍️لینک ٣: https://goo.gl/sCjd9Y
✍️لينك ٤: سرنوشت تلخ نیروگاه هسته ای درژاپن https://goo.gl/ohiEnV