ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
897 photos
302 videos
33 files
848 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
✍️چرا ایلان ماسک نمی خواهند؟

در نشستی که به منظور بررسی سند آموزش کشور برگزار شد (با توجه به وقت موجود) به بحث مقایسه مسئله «آموزش» در دو کشور ژاپن و آمریکا پرداخته شد. خلاصه بحث این بود که «آموزش» یک فرایند است که از آموزش ابتدایی/متوسطه در «کودکی» شروع و به آموزش عالی در «جوانی» ختم می شود. (ضمن اشاره به حدود یک سال تدریس در مدارس ابتدایی ژاپنی) گفته شد که «ثمره» و «میوه» آموزش در ژاپن می شود تویوتا (یا هوندا، نیسان، پاناسونیک و...) و در آمریکا می شود فورد، جنرال موتورز، تسلا، ایر بی اند بی، آمازون، گوگل و... . «ساختار آموزشی» در #ژاپن به نحوی است که ایلان ماسک نمی خواهند و آن بلایِ عجیب و غریب را هم بر سر آقای کارلوس گون مدیرعامل #نیسان می آورند. این «تفاوت» در روشها، ناشی از تفاوت در پارامترهایی است که در مبانیِ ساختارهای «آموزش» (Education) کشورها لحاظ می شود. سند آموزش کشور #ایران نمی تواند بدون توجه به #تجربیاتِ سایر کشورها تدوین شود و از این منظر، به «دو پارامتر کلیدی» که ضروری است در سند جدید توجه شود پرداختم.

ضمن تشکر از جناب دکتر محمود امانی بابت پرداختن به این موضوع، نکته جالب توجه برایم در این امر، توجه به مسئله «خرد جمعی» در تدوین سند جدید است. اینکه در قالب این سلسله جلسات از نقد و نظرات افرادی همچون آقایان دکتر مجتبی لشکری بلوکی، دکتر محسن رنانی، دکتر مسعود نیلی، دکتر دانش جعفری و... استفاده شده بود و امیدوارم واقعا روزی برسد که در تدوین سایر اسناد، از موضوع خرد جمعی به این شکل استفاده شود و نظرات افراد (فارغ از رویکردهای سیاسی شان) در امور پایه، شنیده شود.

۱۶ آذر ۱۴۰۰

#سیستم_آموزشی
#هویت_ایرانی
#نوآوری
#آموزش
t.iss.one/solseghalam
چیزی که آزاردهنده و رنج آور است اینکه در گزارش درباره گوهر عشقی در هیچ کجا مستقیم یا غیرمستقیم اشاره ای نمی شود که ما "داریم" درباره یک "مادر" صحبت می کنیم. یک مادر پیر که پسر جوانش را (به سبب خطای ما) از دست داده. در واقع ما داریم درباره یک مادرِ پیرِ داغدیده و تنها صحبت می کنیم. این خیلی رنج آور است که یک گزارش، مبتنی بر این تنظیم شود که گوهر عشقی دروغگوست ولی "همزمان" به این واقعیت نپردازد (و از کنار این "حقیقت" به شکل خنثی/عادی عبور کند). بسیار خوب اصلا گوهر عشقی دروغگو، ولی این چیزی از این واقعیت فرو نمی کاهد که ما داریم درباره زندگیِ یک مادر پیر حرف می زنیم که در منازعات میان ما، لِه شده. مادری که برای واکسن زدن، فرزندش در کنارش نیست. خب این "تلخی" در کجایِ گزارش منعکس شده؟

گوهر عشقی، یک مادر است و در هویتِ ایرانی (و در اصالتِ کهنِ ایران زمین) "مادر" حرمت دارد. مادرِ پیر، حرمتِ مضاعف دارد. و مادرِ پیرِ داغدیده، حرمتی مضاعف بر مضاعف. مگر می توانیم هویتِ خود را انکار کنیم؟ #اصالت ما به کجاست؟

آمنه سادات ذبیح پور و یوسف سلامی لطفا دفعه بعد که خواستید گزارشی بسازید خاطرتان باشد، برخی چیزها ثابت است. هویت است. اصالت است. حرمت است. اینها فراتر از منازعه های بی پایان و فراتر از جنگ رسانه ای این دنیای وحشی است.

کاری به نوشته رحمت اله بیگدلی ندارم که فلان دوربین چرا تصویرش فلان است و آن یکی دوربین بهمان. کاری به توئیت آمنه سادات هم ندارم... ولی این یک رنجِ جانکاه است که یک مادر پیر با صورت به زمین خورده. "این رنج" در کجایِ ادبیات رسانه های آن سو و این سوی آب (و تسویه حسابهایِ سیاسی) متجلی شده؟
هنوز هم این مادر ابزارِ منازعه و محل مناقشه است.
رسانه ی آن سویِ آب می کوشد که از مفهوم "مادر" درام بسازد تا که حکومت را بزند، و رسانه این سوی آب می کوشد که درباره دروغگویی پیرزن "مستند" بسازد تا که رسانه ی آن سوی آب را بزند. اما این وسط، آنکه لِه می شود همان مادر است.

و چه تلخ است این حکایتِ "مادرکشی".


#از_رنجی_که_میبریم
#الیس_فیکم_رجل_رشید

#هویت_ایرانی
#مادر_علی_حاتمی
t.iss.one/solseghalam