🔴 کشف آتش در فعالیت فرهنگی!
یک سبکشناسی خودمانی از تبلیغ پیرایشی و تبلیغ آرایشی
◀️ فنبسندگی یا فطرتباوری
روزی روزگاری، بیتالغزل سخن دغدغهمندان فرهنگی، این بود که در تبلیغ پیامهای اسلام و انقلاب، باید به #تکنیک و فن مسلط شویم و از رقبای جهانیمان عقب نباشیم. حرف درستی هم بوده و هست. اما گاه بیم ناتوانی روشی، ما را واداشته فنبسنده و فنپسند بمانیم و از دو رکن مهم دیگر غفلت کنیم: #پیام و #مخاطب و ارتباط درونی این دو با هم.
از نگاه کسی که هم پیام و هم مخاطب را از خدا میداند، نقش ابزار و تکنیک، بیشتر برداشتن عایقها، رفع حجابها و کم کردن فاصلههاست. در این چشمانداز، پیام مثل یک آتش پرشراره و مخاطب مثل یک ماده محترقه آن چنان آماده ایجاد انفجاری عظیمند که گاهی لازم نیست دنبال روشهای پیچیده ای بگردی؛ کافی است #آتش و آتشپذیر را درست بشناسی، به قابلیت مشترکشان ایمان داشته باشی و موانع میانشان را برداری. نه این که به هزار زرق و برق و دوز و کلک متوسل شوی تا پیام را #جذاب و «مخاطبپسند» کنی.
کسی که به معقول بودن و حقانیت پیامش از سویی و به عاقل بودن و فطرتمند بودن مخاطبش از سوی دیگر باورمند باشد -غلط یا درست- واهمهی زیادی از مسائل تکنیکی ندارد. غلطش این میشود که کلا به تکنیک پشت پا میزند و درستش این که تکنیک را هم میآموزد و به کار میبندد، اما بیباکانه و خلاقانه و بهاندازه.
◀️ از پیرایش تا آرایش
🔘 نگاهی که #فطرت انسان و فطری بودن #دین را باور دارد، میکوشد پیام را از قید هر حجابی #پیرایش و ویرایش کند چون یقین دارد حقیقت ناب به تنهایی پاسخگوی #نیاز حقیقی مخاطب است. ولی نگاه مقابل، با تردیدی آشکار یا پنهان نسبت به آشتی درونی دین و انسان (بخوانید پیام و مخاطب)، زور میزند تا با زر و زیوری که از بیرون به عاریه گرفته، پیامش را #آرایش کند. حال آن که در نگرش اول، پیام باطل محتاج #تزیین است (در قرآن، زینت در امور غیرمادی، روزیِ تبهکاران و گمراهان است).
🔘 سبک اول یعنی سبک پیرایشی گاه سادگی و سادهسازی پیام و «از میان برخاستن» پیامرسان را مطلوب میداند. پس سرشار است از اعتماد به نفس، صراحت و #شجاعت. و در مقابل، سبک آرایشی کار پیامرسان را پیچیده میکند و بارش را با روشها سنگین میکند. گاه حتی به شلوغی تکنیکی میرسد و اغلب با دلهره و #محافظه_کاری و کمرویی از گفتن حقایق دینی و انقلابی پیش میرود.
🔘 سبک اول که به برکات پیامش ایمان دارد، برای طراحی قدم به قدم حرکتهای بعدی مخاطبش دغدغهای ندارد، ولی سبک دوم بابت تک تک اتفاقاتی که باید در #آینده رخ دهد، نگران است و در فکر کنترل مخاطب است.
🔘 سبک اول، پیامرسان را جزء کوچکی از نقشهی بزرگ #هدایت الاهی میبیند و در نتیجه خود او را به #رشد بیشتر برای فهم نابتر پیام و ارتباط عمیقتر با #مردم میخواند. پس پیامرسان را متواضع بار می آورد. اما سبک دوم پیامرسان را متخصص تکنیک میکند و دچار توهم «خودمهمپنداری».
🔘 سبک اول از #آگاهی بیشتر مخاطب استقبال میکند و دعوتش بیشتر بر حکمت و اصالت تکیه دارد ولی سبک دوم، گاه نگران فهیمتر شدن مخاطب از پیامرسان است. در بزنگاهها از دور زدن آگاهی مردم ابایی ندارد و اگر خیال یا جدال هم حرفش را به کرسی بنشاند، برایش بس است.
🔘 سبک اول حرفها و حتی روشهای مشترکی برای همه دارد، هرچند عمق بهره برداری افراد مختلف از آن، متفاوت باشد. ولی سبک دوم، مشترکات مردم را ناچیز میبیند و حداکثر دنبال #همزیستی ضمن #تکثر است و نه ایجاد #وحدت در کثرت.
◀️ سبک اول در مقام عمل
اتکای #امام_خمینی در هدایت #انقلاب، به آگاهسازی عمومی بود و نه انجمنهای مخفی و #تشکیلات خاص اعتقادی یا سیاسی یا نظامی. او هوشمندانه شبکه #تبلیغ_سنتی #روحانیت را برای #مبارزه فعال کرد اما عمومیترین و عامهفهمترین روش و نزدیکترین راه به «همه» را برگزید و خود نیز از بیان مستقیم و مکرر حقایق و آرمانها خسته نشد. در برابر هر چالش ظاهراً بزرگی نیز میگفت اگر ما #تکلیف را انجام دهیم و #مردم هم بیدار باشند، خودشان میدانند چه بکنند. همچنان که شهید #مطهری در مقدمهی مهم کتاب غریب #داستان_راستان نیز روش «سادگی، در خدمت برانگیختن تفکر + اعتماد به نتایج تفکر مخاطب» را تبیین کرده و خود در عمل به کار گرفت و با آن توانست به قول امام "بیقلق و اضطراب" به تعلیم و تربیت جامعه بپردازد. البته سبکشناسی حاضر، با قدری سادهسازی یا اغراق مطرح شد. سبک اول و دوم همیشه دو قطب مجزا در برابر هم نیستند. طیفی میان این دو نگاه هست. مهمتر این که قرار نیست پیامرسان #حق، نسبت به #ابزار بیمبالات باشد یا همیشه آراستن بیان را فدای پیراستن مضمون کند. گاهی آراستن هم لازم است، مشروط به این که خلاقانه و متکی به پیراستن باشد، نه مقلدانه و منفعلانه.
محمدجواد میری
مجله #جریان_امروز، شماره15
@smjmiry 👈
یک سبکشناسی خودمانی از تبلیغ پیرایشی و تبلیغ آرایشی
◀️ فنبسندگی یا فطرتباوری
روزی روزگاری، بیتالغزل سخن دغدغهمندان فرهنگی، این بود که در تبلیغ پیامهای اسلام و انقلاب، باید به #تکنیک و فن مسلط شویم و از رقبای جهانیمان عقب نباشیم. حرف درستی هم بوده و هست. اما گاه بیم ناتوانی روشی، ما را واداشته فنبسنده و فنپسند بمانیم و از دو رکن مهم دیگر غفلت کنیم: #پیام و #مخاطب و ارتباط درونی این دو با هم.
از نگاه کسی که هم پیام و هم مخاطب را از خدا میداند، نقش ابزار و تکنیک، بیشتر برداشتن عایقها، رفع حجابها و کم کردن فاصلههاست. در این چشمانداز، پیام مثل یک آتش پرشراره و مخاطب مثل یک ماده محترقه آن چنان آماده ایجاد انفجاری عظیمند که گاهی لازم نیست دنبال روشهای پیچیده ای بگردی؛ کافی است #آتش و آتشپذیر را درست بشناسی، به قابلیت مشترکشان ایمان داشته باشی و موانع میانشان را برداری. نه این که به هزار زرق و برق و دوز و کلک متوسل شوی تا پیام را #جذاب و «مخاطبپسند» کنی.
کسی که به معقول بودن و حقانیت پیامش از سویی و به عاقل بودن و فطرتمند بودن مخاطبش از سوی دیگر باورمند باشد -غلط یا درست- واهمهی زیادی از مسائل تکنیکی ندارد. غلطش این میشود که کلا به تکنیک پشت پا میزند و درستش این که تکنیک را هم میآموزد و به کار میبندد، اما بیباکانه و خلاقانه و بهاندازه.
◀️ از پیرایش تا آرایش
🔘 نگاهی که #فطرت انسان و فطری بودن #دین را باور دارد، میکوشد پیام را از قید هر حجابی #پیرایش و ویرایش کند چون یقین دارد حقیقت ناب به تنهایی پاسخگوی #نیاز حقیقی مخاطب است. ولی نگاه مقابل، با تردیدی آشکار یا پنهان نسبت به آشتی درونی دین و انسان (بخوانید پیام و مخاطب)، زور میزند تا با زر و زیوری که از بیرون به عاریه گرفته، پیامش را #آرایش کند. حال آن که در نگرش اول، پیام باطل محتاج #تزیین است (در قرآن، زینت در امور غیرمادی، روزیِ تبهکاران و گمراهان است).
🔘 سبک اول یعنی سبک پیرایشی گاه سادگی و سادهسازی پیام و «از میان برخاستن» پیامرسان را مطلوب میداند. پس سرشار است از اعتماد به نفس، صراحت و #شجاعت. و در مقابل، سبک آرایشی کار پیامرسان را پیچیده میکند و بارش را با روشها سنگین میکند. گاه حتی به شلوغی تکنیکی میرسد و اغلب با دلهره و #محافظه_کاری و کمرویی از گفتن حقایق دینی و انقلابی پیش میرود.
🔘 سبک اول که به برکات پیامش ایمان دارد، برای طراحی قدم به قدم حرکتهای بعدی مخاطبش دغدغهای ندارد، ولی سبک دوم بابت تک تک اتفاقاتی که باید در #آینده رخ دهد، نگران است و در فکر کنترل مخاطب است.
🔘 سبک اول، پیامرسان را جزء کوچکی از نقشهی بزرگ #هدایت الاهی میبیند و در نتیجه خود او را به #رشد بیشتر برای فهم نابتر پیام و ارتباط عمیقتر با #مردم میخواند. پس پیامرسان را متواضع بار می آورد. اما سبک دوم پیامرسان را متخصص تکنیک میکند و دچار توهم «خودمهمپنداری».
🔘 سبک اول از #آگاهی بیشتر مخاطب استقبال میکند و دعوتش بیشتر بر حکمت و اصالت تکیه دارد ولی سبک دوم، گاه نگران فهیمتر شدن مخاطب از پیامرسان است. در بزنگاهها از دور زدن آگاهی مردم ابایی ندارد و اگر خیال یا جدال هم حرفش را به کرسی بنشاند، برایش بس است.
🔘 سبک اول حرفها و حتی روشهای مشترکی برای همه دارد، هرچند عمق بهره برداری افراد مختلف از آن، متفاوت باشد. ولی سبک دوم، مشترکات مردم را ناچیز میبیند و حداکثر دنبال #همزیستی ضمن #تکثر است و نه ایجاد #وحدت در کثرت.
◀️ سبک اول در مقام عمل
اتکای #امام_خمینی در هدایت #انقلاب، به آگاهسازی عمومی بود و نه انجمنهای مخفی و #تشکیلات خاص اعتقادی یا سیاسی یا نظامی. او هوشمندانه شبکه #تبلیغ_سنتی #روحانیت را برای #مبارزه فعال کرد اما عمومیترین و عامهفهمترین روش و نزدیکترین راه به «همه» را برگزید و خود نیز از بیان مستقیم و مکرر حقایق و آرمانها خسته نشد. در برابر هر چالش ظاهراً بزرگی نیز میگفت اگر ما #تکلیف را انجام دهیم و #مردم هم بیدار باشند، خودشان میدانند چه بکنند. همچنان که شهید #مطهری در مقدمهی مهم کتاب غریب #داستان_راستان نیز روش «سادگی، در خدمت برانگیختن تفکر + اعتماد به نتایج تفکر مخاطب» را تبیین کرده و خود در عمل به کار گرفت و با آن توانست به قول امام "بیقلق و اضطراب" به تعلیم و تربیت جامعه بپردازد. البته سبکشناسی حاضر، با قدری سادهسازی یا اغراق مطرح شد. سبک اول و دوم همیشه دو قطب مجزا در برابر هم نیستند. طیفی میان این دو نگاه هست. مهمتر این که قرار نیست پیامرسان #حق، نسبت به #ابزار بیمبالات باشد یا همیشه آراستن بیان را فدای پیراستن مضمون کند. گاهی آراستن هم لازم است، مشروط به این که خلاقانه و متکی به پیراستن باشد، نه مقلدانه و منفعلانه.
محمدجواد میری
مجله #جریان_امروز، شماره15
@smjmiry 👈
@smjmiry
🔵 غوغای نامزدها و غفلت حزبالله از سه موضوع مهمتر
🔻خلاصه نکات مطرح شده در #جلسه_هفتگی فتیه، در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۶
محمدجواد میری
این روزها توجه به برخی مسائل فرعی مثل این که «چه کسی باید بهنفع چه کسی کنار برود؟ و تکثر نامزدها خوب است یا نه؟» باعث شده تمرکز بچههای علاقمند به انقلاب از سه مسالهی مهمتر در #انتخابات برداشته شود.
⭕️ انتخابات شوراها
مسالهی اول توجه به #انتخابات_شوراها ست. شوراها و شهرداریها بسیار برای کشور سرنوشتسازند. تصمیمات مدیران شهری میتواند در وضع #اشتغال و #تولید محلی تغییرات اساسی ایجاد کند. اثری که #مدیریت_شهری بر تقویت یا تضعیف #هویت مردم و در نتیجه پیشرفت یا بحرانزاییهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی دارد بسیار پنهان اما مهم است. سوء مدیریتهای محلی در تراشیدن ضدانقلاب بسیار موثر بوده و هستند. هرچه پیش میرویم، نقش مدیریتهای محلی پررنگتر هم خواهد شد. نباید سرنوشت #انتخابات_شورای_شهر را به #لیست_های_سیاسی مختلف که افرادی ظاهرا متخصص یا موجه اما در واقع بیبنیه و بینگاه را بالا میبرند داد.
⭕️ حضور حداکثری
مسالهی دوم #حضور_حداکثری و پرشور #مردم در انتخابات است که به تصریح رهبر انقلاب حتی از #انتخاب_اصلح هم مهمتر است! این که خیلیها برای این قصه دل نمیسوزانند ناشی از نگاه سطحی و کوتاهمدتشان به انتخابات و درک غلطشان از جایگاه کلیدی #جمهوریت در نظام ایدهآل اسلامی است. هرچه جمهوریت را فعالتر کنیم -کاری که جریانات سیاسی یا عمیقاً به آن معتقد نیستند و یا از فهم چگونگی آن عاجزند- خود مردم منشأ انواع #خلاقیت و رویشهای مفید و تحولآفرینی خواهند بود که پیشبرندهی مسیر انقلاب خواهد بود.
حضور حداکثری در انتخابات، کمترین کار برای حراست از جمهوریت نظام است. از سادهترین راههای ایجاد شور انتخاباتی در این ایام هم فراتر بردن انتخابات از یک مواجههی #دوقطبی یا چندقطبی بین چهرههای سیاسی است. مطلوب انقلاب نیست که باب رویشهای سیاسی را چه در قله و چه در بدنه ببندیم تا از دو جناح، دو نفر (نامزد واحد!) بالا بیایند و مردم هم مثل #آمریکا به مناظره فیل و الاغ رای بدهند. مردم باید حرف دل خود را در گزینههای نزدیکتر به سلیقهی خود بشنوند و چالش کنند و طی یک فرایند چهارساله، درک عمیقتری از شرایط و چشمانداز حرکت جمعی خود پیدا کنند.
⭕️ انتخاب اصلح
نکته ی سوم که عملاً مغفول مانده، دامن زدن به گفتمان انتخاب #اصلح هست. «انتخاب اصلح» از بنیادهای تفکر سیاسی شیعی و انقلابی و از بیّنات اندیشه #امام و #رهبر_انقلاب است. ادبیات جعلی #صالح_مقبول هم نه ادعای صادقانهای از سوی سیاسیون است و خودشان به آن پایبندند، و نه رشدی در حرکت نظام ایجاد میکند. مسکّنی قلابی است که بیشتر به درد تخدیر فعالان مردمی میخورد.
🔹 مساله تکثر نامزدها...
اما پیرامون سوالی که درباره سال 92 پرسیده شد که آیا #روحانی بر اثر #تکثر نامزدهای اصولگرا انتخاب شد یا نه؟! باید بگویم اولاً مردم اساساً این دستهبندیها را ملاک عمل قرار نمیدهند و مبنای انتخابشان در همه ادوار بهطور کلی یکسان است. در ثانی، در سال 92 مردم برونرفت از شرایط اقتصادی موجود -که ناشی از عدم تحقق #اقتصاد_مقاومتی بود- را میخواستند و همزمان که روحانی و البته در کنارش #عارف و #ولایتی -که از نظر کارکرد همسو با این دو نفر بود و کنار هم نرفت- مشغول کار تیمی خواسته یا نخواسته خود بر بستر این خواست عمومی بودند، نامزد مدعی مقبولیتِ بیشتر هم داشت با جملات قصار آقای روحانی منکوب میشد و #بی_بی_سی م در شکل دادن به گفتمان برخی رایدهندگان و ایجاد توهم #امید به جریان مدعی #اعتدال یا اصلاح، نقشآفرینی کرد. حتی اگر انتخابات به دور دوم رفته بود باز هم مجموع این شرایط تکرار میشد و روحانی غلبه میکرد. همان طور که در سال 84 هم احمدینژاد بدون حمایت اصولگرایان و در شرایط تعدد نامزدها گفتمانش غلبه کرد.
مشکل این است که ما میخواهیم کمکاریهایمان در تحقق مطالبات رهبری و اقناع مردم را به گردن همدیگر بیندازیم و مساله را سادهانگارانه حل کنیم. اصلا این چه تصور خامی است که اگر یک جناح یک نامزد داشته باشد، پیروزی تضمینی انتخابات با اوست؟ این هم ناشی از درک سطحی ما از معنای انتخابات و نشناختن مردممان است.
تشکل مردمی فتیه
@tashakol_mardomi_fetye
#هویت #خلاقیت #جمهوریت
کانال اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری 👇👇👇
@smjmiry
🔵 غوغای نامزدها و غفلت حزبالله از سه موضوع مهمتر
🔻خلاصه نکات مطرح شده در #جلسه_هفتگی فتیه، در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۶
محمدجواد میری
این روزها توجه به برخی مسائل فرعی مثل این که «چه کسی باید بهنفع چه کسی کنار برود؟ و تکثر نامزدها خوب است یا نه؟» باعث شده تمرکز بچههای علاقمند به انقلاب از سه مسالهی مهمتر در #انتخابات برداشته شود.
⭕️ انتخابات شوراها
مسالهی اول توجه به #انتخابات_شوراها ست. شوراها و شهرداریها بسیار برای کشور سرنوشتسازند. تصمیمات مدیران شهری میتواند در وضع #اشتغال و #تولید محلی تغییرات اساسی ایجاد کند. اثری که #مدیریت_شهری بر تقویت یا تضعیف #هویت مردم و در نتیجه پیشرفت یا بحرانزاییهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی دارد بسیار پنهان اما مهم است. سوء مدیریتهای محلی در تراشیدن ضدانقلاب بسیار موثر بوده و هستند. هرچه پیش میرویم، نقش مدیریتهای محلی پررنگتر هم خواهد شد. نباید سرنوشت #انتخابات_شورای_شهر را به #لیست_های_سیاسی مختلف که افرادی ظاهرا متخصص یا موجه اما در واقع بیبنیه و بینگاه را بالا میبرند داد.
⭕️ حضور حداکثری
مسالهی دوم #حضور_حداکثری و پرشور #مردم در انتخابات است که به تصریح رهبر انقلاب حتی از #انتخاب_اصلح هم مهمتر است! این که خیلیها برای این قصه دل نمیسوزانند ناشی از نگاه سطحی و کوتاهمدتشان به انتخابات و درک غلطشان از جایگاه کلیدی #جمهوریت در نظام ایدهآل اسلامی است. هرچه جمهوریت را فعالتر کنیم -کاری که جریانات سیاسی یا عمیقاً به آن معتقد نیستند و یا از فهم چگونگی آن عاجزند- خود مردم منشأ انواع #خلاقیت و رویشهای مفید و تحولآفرینی خواهند بود که پیشبرندهی مسیر انقلاب خواهد بود.
حضور حداکثری در انتخابات، کمترین کار برای حراست از جمهوریت نظام است. از سادهترین راههای ایجاد شور انتخاباتی در این ایام هم فراتر بردن انتخابات از یک مواجههی #دوقطبی یا چندقطبی بین چهرههای سیاسی است. مطلوب انقلاب نیست که باب رویشهای سیاسی را چه در قله و چه در بدنه ببندیم تا از دو جناح، دو نفر (نامزد واحد!) بالا بیایند و مردم هم مثل #آمریکا به مناظره فیل و الاغ رای بدهند. مردم باید حرف دل خود را در گزینههای نزدیکتر به سلیقهی خود بشنوند و چالش کنند و طی یک فرایند چهارساله، درک عمیقتری از شرایط و چشمانداز حرکت جمعی خود پیدا کنند.
⭕️ انتخاب اصلح
نکته ی سوم که عملاً مغفول مانده، دامن زدن به گفتمان انتخاب #اصلح هست. «انتخاب اصلح» از بنیادهای تفکر سیاسی شیعی و انقلابی و از بیّنات اندیشه #امام و #رهبر_انقلاب است. ادبیات جعلی #صالح_مقبول هم نه ادعای صادقانهای از سوی سیاسیون است و خودشان به آن پایبندند، و نه رشدی در حرکت نظام ایجاد میکند. مسکّنی قلابی است که بیشتر به درد تخدیر فعالان مردمی میخورد.
🔹 مساله تکثر نامزدها...
اما پیرامون سوالی که درباره سال 92 پرسیده شد که آیا #روحانی بر اثر #تکثر نامزدهای اصولگرا انتخاب شد یا نه؟! باید بگویم اولاً مردم اساساً این دستهبندیها را ملاک عمل قرار نمیدهند و مبنای انتخابشان در همه ادوار بهطور کلی یکسان است. در ثانی، در سال 92 مردم برونرفت از شرایط اقتصادی موجود -که ناشی از عدم تحقق #اقتصاد_مقاومتی بود- را میخواستند و همزمان که روحانی و البته در کنارش #عارف و #ولایتی -که از نظر کارکرد همسو با این دو نفر بود و کنار هم نرفت- مشغول کار تیمی خواسته یا نخواسته خود بر بستر این خواست عمومی بودند، نامزد مدعی مقبولیتِ بیشتر هم داشت با جملات قصار آقای روحانی منکوب میشد و #بی_بی_سی م در شکل دادن به گفتمان برخی رایدهندگان و ایجاد توهم #امید به جریان مدعی #اعتدال یا اصلاح، نقشآفرینی کرد. حتی اگر انتخابات به دور دوم رفته بود باز هم مجموع این شرایط تکرار میشد و روحانی غلبه میکرد. همان طور که در سال 84 هم احمدینژاد بدون حمایت اصولگرایان و در شرایط تعدد نامزدها گفتمانش غلبه کرد.
مشکل این است که ما میخواهیم کمکاریهایمان در تحقق مطالبات رهبری و اقناع مردم را به گردن همدیگر بیندازیم و مساله را سادهانگارانه حل کنیم. اصلا این چه تصور خامی است که اگر یک جناح یک نامزد داشته باشد، پیروزی تضمینی انتخابات با اوست؟ این هم ناشی از درک سطحی ما از معنای انتخابات و نشناختن مردممان است.
تشکل مردمی فتیه
@tashakol_mardomi_fetye
#هویت #خلاقیت #جمهوریت
کانال اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری 👇👇👇
@smjmiry